✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.1K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
چند شعر پیش تر انتشار یافته در سایت 👆👆🌹
🔶نمایشنامه "لندهور شاه"
#سیامک_مهاجری
🔹انتشارات بوتیمار
🔸دی 1395
@piaderonews
🔘لطفاً ترجمه های خود را برای انتشار در "مجله ادبی پیاده رو" به این نشانی های خانم آزیتا قهرمان ، دبیر بخش ادبیات جهان بفرستید :
🔹ایمیل :
azita.ghahreman@gmail.com
🔸آی دی تلگرام :
@Azitaghahreman
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعرهایی از #شیوا_ارسطویی

♦️" کاغذ که دختر جنگل بود "

کاغذ که دختر جنگل بود
عاشق تو شد تا نوشتم نام تورا
عروسی کاغذهای باکره آغاز شد
و اندوهِ مادر جنگل ها که می دانست
آغشتگی چراست بر نازک دخترهاش

کاغذ که قافیه از جنگل آورده بود
نامم را کنار نام تو گذاشت
تا فواره باران را نیالاید
تا حوضِ بعد از ظهر هر روز
پارکِ عزای رنگ باشد و رکود آب

کاغذ که نیمکت را هم از جنگل آموخته بود
نامم را کنار نام تو ننشست
تا حجاب مبل پذیرایی
حُجب ما را نیالاید
تا پشت پرده همیشه جنگل باشد

کاغذ که عاشق تو ماند
عروسی دعوتم نکرد
تا عاقد
روحانیِ چوب از درخت باشد


♦️"از خون رنگ به رنگ"

از خون رنگ به رنگ من بوی پوست اولین پسته می آمد
تو که از گیاه تو بوی اولین واژه ی دنیا !
راست می گویی
جز من با کسی نبوده ای اینگونه

من که سیب ترین زن دنیا را گاز می زنم
تو که با گیاه تو مرجان ترین گل دریا را بو می کشم
راست می گویی
جز من با کسی نبوده ای اینگونه
برای من
که از خون من بوی پوست اولین پسته می آمد
راست می گویی
جز پوست آخرین سگ های خیابان نیاوردی
برای من
که ابریشم ترین ساعت دنیا را
کوک می کنم برای تو
تو که با گیاه تو مرجان ترین گل دریا را ...

جز من برای کسی نگفته ای اینگونه
که با کسی نبوده ای اینگونه
کسی که می گویی
بوهای جنینی را
سپرده به کهنه ترین روزنامه ها
من که
دندان هایم سگ بودنم را هم انکار می کنند
من
که از خون رنگ به رنگ من بوی پوست اولین پسته می آمد

شاپرک ترین واژه هایت بال می زنند راست می گویی
جز من با کسی نبوده ای اینگونه
دیده ای خوابیدنشان را تا صبح
صندل شان در تاریکی
بوده ای تا ابریشم ترین ساعت دنیا
با آنها
راست می گویی
جز من با کسی نبوده ای اینگونه


♦️"گم "

تو هیچ نقشی در فنجان
و قهوه فقط عصری ارمنی در فنجان فردوسی گم
میدان فردوسی گم
و اعداد کولی دستخوانم
در دستکش های زنی که گوشه ی کافه تقویمش را ورق می زد
و هر چه در کیفش
در فنجانی که قهوه اش
در قلب قهوه ای ام گم
گم
انگشت سبابه ام ته آن فنجان را که می فشرد
ترنج چل تکه ی عشق را می بافت
گم
گم آنکه بدانم چشم های تو زیباست عاشق تو و
چشم های تو تا فنجان دنیا را پر کند
گم
طواف تهمینه چسبیده به فنجان تن و
قرمز پوش جنونم دور میدان فردوسی
گم
چای تازه ای دم کرده کولی
برگها در استکان و انگشتانم
در دستکش های زنی که گوشه ی کافه تقویمش را ورق می زد
گم
چای تازه ای دم کرده کولی
برگها در استکان و انگشتانم
در دستکش های زنی که گوشه ی کافه تقویمش را ورق می زد
گم
غروب را روی فرش ارزانم اذان یا ...
تا طواف تهمینه با قرمزپوش جنونم دور میدان فردوسی
گم
چای تازه ای دم کرده کولی
برگ های پخته ی چای چسبیده به دیوار استکان
نشانی ما را
گم
پاهایم نشانی هیچ کفشی را
تهمینه روی بازوهای طوافم
گم

قرمز پوش جنونم ...
جنون
اما
گم ...
http://s8.picofile.com/file/8281056442/SH_A.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1730

🔸برگرفته از مجموعه شعر "گُم" / نشر قطره / سال 1384

◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔴ترجمه های خود از ادبیات عرب به پارسی را جهت انتشار در مجله "پیاده رو" به این نشانی های آقای بابک شاکر ، دبیر بخش ، ارسال بفرمایید :
🔹ايميل :
shakerbabak@gmail.com
🔹آی دی تلگرام :
@babakshaker
🔷معرفی نامزدهای نهایی "رُمان" جایزه "مهرگان" :
http://www.isna.ir/news/95101409043

🔶با ما در"پیاده رو"هم قدم باشید : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #حسین_دیلم_کتولی

درچشم هاتان قاب يک تصوير بوديم

ازخواب هاتان آخرين تعبير بوديم

نفرين ِ پَست آفرينش در شبي سرد

يک تور پاره دست ماهيگير بوديم

بر دار هرکس ديد ما را خنده اي زد

بااين که ميدانست بي تقصير بوديم

بر شانه هامان بال ِ پروازي نروئيد

اما عجب دارم نشان تير بوديم

با خط سرخي مرگ مارا مي نويسند

از ديد دشمن قابل تقدير بوديم.

http://s8.picofile.com/file/8281175484/H_D_K.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1731

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #محمدرضا_حجازی

درشکه های عجیبی که درخیابان اند
هنوز منتظر سایه های انسان اند
دهان دلهره ی دره های طوفانی
طنین لرزشِ شنبادهای ویران اند
هزاردایره ی ابروان رقاصه
سیاه سلسله گانی سپید دندان اند!
چراغ بود و تو بودی و نیم روز خلیج
چراغ هست و تو هستی وگوسفندان اند!
دو بال آبیِ بانوی آفتابیِ صبح
کبودِ نیم شبِ ابرهای عریان اند
مراببوس و بسوزان و روبه رو انداز
به پاس آنکه لبانم همیشه تابان اند
به چشمهام کز اعماق عشق می تابند
ستاره گان زمین نقطه های پنهان اند.

http://s9.picofile.com/file/8281165776/M_H.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1732

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹نگاهی به منظومه ی “ ای تاریخ ما را به یاد داشته باش “
اثر هوشنگ بادیه نشین

🔸 #فرناز_جعفرزادگان :

هوشنگ بادیه نشین (یگانیان ) متولد 1314 وفات 1358

بادیه نشین در زمان خود بسیار پیشرو تر از شاعران هم نسل خود بوده است و به عبارتی شعرهایش ، زبان کلیشه ها نبود . ترکیب سازی ها ، ساختار و فضای متفاوت شعرهای بادیه نشین همراه با الحان درونی شعر و تصویر سازیهای بکر و تلفیق آن با طبیعت و زندگی مدرنیته ی شهری وجه تمایز سروده های این شاعر است .
نوع نوشتار و کاربرد آوا ها و موسیقی در شعرهای این شاعر قالب و زبانی خاص را به خود اختصاص داده است . شاعر با بکار گیری اسطوره در شعرهایش ، نگاه وفضایی جدید برای تاثیر پذیری شاعران هم نسل خود در دهه ی سی و دهه ی چهل ، ایجاد می کند و با سرودن شعرهایی با آرایه های ادبی و زبانی مختص خود و تصویرهایی با رمزهای استعاری ، مخاطب را به تفکر وا می دارد و ما را به سمت معبد کلمه و اشراقی باورمابانه نیزمی کشاند .
در بین آثار بادیه نشین به منظومه ی ( ای تاریخ ما را به یاد داشته باش ) که در دی ماه 1337 سروده شده بر می خوریم منظومه ای پر از شاعرانگی و تبلور کلمه که شاعر می کوشد درک ما را از جهان دیگر گون کند . و به نوعی ما را با تصاویر دراماتیک آشنا سازد .در این مجموعه نوعی حزن و اندوه در نگاه شاعر می بینیم که با حسرت گویی برپایه ی تقابل طبیعت ، فرهنگ و تاریخ نوشته شده است

با هم بندهایی از این منظومه را می خوانیم :

http://s9.picofile.com/file/8281170476/F_J.jpg

🔴لطفاً ادامه ی متن را در "مجله ادبی پیاده رو" مطالعه بفرمایید :

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1733

◾️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر دکتر سید حمید شریف نیا


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
معماری تنِ تو
تاریخِ اِنحناست

#هوشنگ_صهبا

🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
چندان تنگ خفته‌اید که نیمی از خواب را تو می‌بینی و نیمی را او
و جمله‌ی‌عبرانیان
از میان شما می‌گذرند
بی‌آنکه خیس شوند.
#بیژن_الهی
- بخشی از یک شعر -

🔴مجله ادبی پیاده رو :
@piaderonews
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸شعرهایی از #رستم_اله_مرادی

🔹" به نفعِ رویاها"

برابر این کوه
نفس هایم به نام کیست
صبح عجیب
در طنین نور
گوشم به خاکستر
که از شکفتن می نویسم
برابر این کوه
نمی دانم نفس هایم به نام کیست
و به نفعِ کدام رویا
آه چه جانی می خواهد
گوش به گداخته گیِ خویش دادن


🔹"دیوانه ترین رنگ از سپیدی ها "

دانستم این نسترن
دیوانه ترین رنگ از سپیدی هاست
خطا نمی کند چشمم
تا ظهر این ایوان خاک خواهد شد
این گونه که بازو به بازوی من است
- باد !
از چهره ام
دسته ای از سپیدی ها بچین
می بینی ؟!
دارم کور می شوم از رایحه
جوانی ات را ببخشا
- بر جوانی ام


🔹"ترانه ای می خواهد رخ دهد"

بوی تلخی وُ گوزن می دهم
نه گرم آنقدر و نه سرد
در عین حال ترانه ای هم می خواهد رخ دهد
در گلوی هر چه به رنگ رویا
موج بر می دارد پژواک های نامنتظر
و عجیب که با من
کسی دوردستِ پرندگان را پلک می گشاید .


🔹" به حنجره ی باد "


مزید بر گل های یاد
حرف که می زنیم
سنگ ها
ظالمانه تر تنها می شوند
دست بگشاییم وُ رعشه بر گیریم از آب ها
که نشسته ی شب به حنجره ی بادیم
طلسم بنفشه های خویش
در هاله ای کبود


🔹" می مانم "


بگذار بخوابم
بر روشنای آب وُ
بر کول گرم موج
چرا بیرون از دریا شعله ور شوم
آتش به جان شن می کشم وُ
می مانم در خاطر هر موج .

http://s8.picofile.com/file/8281265726/R_A.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1734

🔸برگرفته از مجموعه شعر " به نفع رویاها " / زنده یاد رستم اله مرادی / انتشارات تپش نو / 1387

◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #مولانا

بده آن باده ی دوشین که من از نوش تو مستم
بده ای حاتم عالم قدح زفت به دستم
ز من ای ساقیِ مردان نفسی روی مگردان
دل من مشکن اگر نه قدح و شیشه شکستم
قدحی بود به دستم ، بفکندم، بشکستم
کف صد پای برهنه من از آن شیشه بخستم
تو بدان شیشه پرستی که ز شیشه ست شرابت
می من نیست ز شیره ز چه رو شیشه پرستم
بکش ای دل می جانی و بخسب ایمن و فارغ
که سر غصه بریدم ز غم و غصه برستم
دل من رفت به بالا تن من رفت به پستی
من بیچاره کجایم نه به بالا نه به پستم
چه خوش آویخته سیبم که ز سنگت نشکیبم
ز بلی چون بشکیبم من اگر مست الستم
تو ز من پرس که این عشق چه گنج است و چه دارد
تو مرا نیز از او پرس که گوید چه کسستم
به لب جوی چه گردی بجه از جوی چو مردی
بجه از جوی و مرا جو که من از جوی بجستم
فلئن قمت اقمنا و لئن رحت رحلنا
چو بخوردی تو بخوردم چو نشستی تو نشستم
منم آن مست دهل زن که شدم مست به میدان
دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم
چه خوش و بیخود شاهی هله خاموش چو ماهی
چو ز هستی برهیدم چه کشی باز به هستم

http://s9.picofile.com/file/8281312376/Molana.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1735

📚برگرفته از "کلیات شمس تبریزی" / مولانا / تصحیح شادروان بدیع الزمان فروزانفر/ غزل شماره 1604 ص 486 / نشر دوستان / سال 1380

◾️بخش : #ادبیات_کلاسیک
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #هوشنگ_ملکی

"ماموشکا "

ماموشکا!
سوءتفاهم یونیفرم روسی نیست
در داستان "منوچهر همتی" سرباز با مردﻣﻚهای توﺳﻲاش از حمام زناﻧﻪی یک روستا بیرون ﻣﻲآید
واضح است سربازی که از حمام زنانه بیرون ﻣﻲآید
و مردﻣﻚهایش هم توسی است
باید ﻓﺮﻕاش شکافته شود
و برف زﻣﻴﻨﻪی خوبی است برای پاشیده شدن خون
خون ﺑﻲگناه زنی که یونیفرم پوشیده است
سوءتفاهم داستان را زیبا ﻣﻲکند
به قصه کشش دراماتیک ﻣﻲدهد
ماتیک ﻣﻲدهد دست راوی که روی ﺷﻴﺸﻪی پیشانی خودش بنویسد"تعطیل است"
بنویسد ماموشکا! کاش یک بار دیگر رﻭﺱها به ایران لشکرکشی کنند
سوءتفاهم زیباست
درست مثل مردﻣﻚهای توسی تو که اگر منوچهر نامرد تو را ﻧﻤﻲکشت تا الان با هم بیشتر کافیﺷﺎﭖهای دنج تهران را تجربه کرده بودیم
اما حتمن سوءتفاهمی پیش آمده است
با اینکه منوچهر همتی لباس یک روستایی غیرتی را پوشیده
بیل همان روستایی را برداشته
زبان همان روستایی را گاز گرفته و بعد فرق تو را شکافته
اما من بیشتر کافیﺷﺎﭖهای دنج تهران را با تو تجربه کرﺩﻩام
هزار بار ﺷﻨﻴﺪﻩای "روس است" و خندﻳﺪﻩای
هزار بار پول داﺩﻩایم
هزار بار با ماتیکت روی ﺷﻴﺸﻪی کاﻓﻪها نوشته ای "تعطیل است"
سوءتفاهم زیباست
و تمام شاعران دچار زیباﻳﻲاند
با درﺧﺖها و لکﻟﻚها و پنگوئنها حرف ﻣﻲزنند
میان کلمه ﻣﻲخوابند
فکر ﻣﻲکنند اﻧﮕﺸﺖنمای زﻣﻴﻦاند
وقتی در اﻭﺝاند
وقتی میان مه پرواز ﻣﻲکنند
با خودنویسی که دوسرش را دو مرغابی به منقار گرﻓﺘﻪاند
مشکل حقیقت این است که سنگین است
مشکل حقیقت این است که کند است
مشکل حقیقت این است که لاک دارد
مشکل حقیقت این است که یک روستای کم آب است
تالاسمی دارد
مشکل حقیقت این است که رئال است
مشکل حقیقت این است که مردﻣﻚهایش توسی نیست
مشکل حقیقت این است که ﻣﻲگوید "پدرت مرده است"
حتمن سوء تفاهم شده
کسی که شاعرست پدرش ﻧﻤﻲمیرد
ﻣﻲرود "پشت حوصله ی نورها دراز" ﻣﻲکشد.

http://s8.picofile.com/file/8281332134/H_M.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1736

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #نادر_پرندوار


تعبیرخوابهای من انگاربعدتو
سنگ است تاهمیشه ودیواربعدتو

رمال های کولی درپارک خوانده اند
ازخط دست من غم بسیاربعدتو

تنهابه انتظارنگاهت نشسته اند
گل های خشک خانه ی بیماربعدتو

لبخندهای ساده ی شان هم که گم شدند
درتنگنای غصه ی تکراربعدتو

اینجاتمام زاویه هاغرق درتواند
باخاطرات روشن وکشداربعدتو

ازبغضهای کهنه ی من حرف می زند
اندوه پشت هرنت گیتاربعدتو

انگارکه تمام مرا دود می کند
داغی که دیده هرنخ سیگاربعدتو

پیش تومرگ هم هیجانی قشنگ داشت
حالاچه زندگی شده دشواربعدتو

http://s8.picofile.com/file/8281332300/N_P.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1737

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
از ابرها
آن تکه ای که تویی
نخواهد بارید

#هوشنگ_چالنگی

🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #م_موید


🔸" گُلی – اما آفتابگردان "


قهوه ای و هاشوریْ سرخْ سوخته و زرد
و آفتاب
و آفتابگردان


گُلی – اما آفتابگردان
در کنارِ گُلی
اما آفتابگردان
آمیخته ای از گُلی
اما آفتابگردان
همپای چند گُلی
اما آفتابگردان
در گلزارِ گُلهایی
اما آفتابگردان
آمیخته ای از گُلهایی
اما آفتابگردان
گداختگیِ مس
در سطح سوم

هماغوشیِ آفتابِ سوزان و زمینِ تابان
در متنِ باد
و باد
عزیزم
و باد
عزیزم
و باد
و آفتاب
و آفتابگردان
و زرد
و هاشوریْ سوخته
و قهوه ای
1352/03/19

http://s8.picofile.com/file/8281337534/M_M.jpg


☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1739

📚برگرفته از مجموعه شعر "گُلی - اما آفتابگردان" / م.موید / انتشارات نامجوفرد/سال 1380

◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی

🔸"از ابرها "

از ابرها
آن تکه یی که تویی
نخواهد بارید
مِه همان خواهد بود
چشم بسته و فرو رونده
که بهتر ببیند
پرنده ی گلگون را
و تنها پرنده ی گلگون
نه این که هر لحظه شکوفاتر ست
بر فرقِ اسبِ رهگذر
نه چکمه های کوچکش
که به گونه های او مهمیز می زنند .


🔸"مرا بیدار می کند "

مرا بیدار می کند
پلکهایم را می فشارد
زنبوری کور
که در خونم به رنگ سبز تهدیدش می کنم

با من گوش می دهد
صدای باد را که در پیرهنم می پیچد

در باران رهایم می کند
تا یالهایم را ببویم

مرا بیدار می کند
تا بنگرم پوستم را
که بوی سقوط ستاره ای می دهد
و وقتی دیوانه می شوم
و گندم را می گویم
بعد از من گام بردارد
به من می گوید
بخواب
بخواب ای کودک
روی زبانِ این اژدها .


http://s9.picofile.com/file/8281335350/H_CH.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1738

📚برگرفته از مجموعه شعر"زنگوله ی تنبل" / هوشنگ چالنگی / نشر سالی / 1380

◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔘ارسال اثر به بخش های مختلف سایت و کانال تلگرام مجله ادبی پیاده رو :

📓ارسال شعر آزاد ، زیر نظر محمد آشور :
@mohammad_ashour
📔ارسال غزل و شعر کلاسیک ، زیر نظر مریم جعفری آذرمانی :
@MaryamJafariAzarmani
📒ارسال داستان ، زیر نظر احمد درخشان :
@Ahmad_derakhshan
📕ارسال ترجمه از ادبیات جهان، زیر نظر آزیتا قهرمان :
@Azitaghahreman
📗ارسال نقد و مقاله ، زیر نظر سید حمید شریف نیا :
@Sharifnia1981
📘ارسال ترجمه از ادبیات عرب ، زیر نظر بابک شاکر
@babakshaker
📙تماس با دبیر بخش بررسی کتاب ، امیر حسین بریمانی :
@amirhosseinbarimani
🖌 تماس با سردبیر ، میثم ریاحی :
@bankiman
دره‌ی علف هزار رنگ
گردانده های #بیژن_الهی
نشر بیدگل

🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ


🔹شعری از #ایمان_فرستاده

بادی وزید و سیب سرخ از شاخه افتاد

افتاد سیب از شاخه و شد باد "ایجاد"

بادی وزید و شاخه ای افتاد از سیب

شاخه جدا از سیب شد آغاز شد باد

سیبی وزید و باد را از شاخه ای کند

سیبی وزید و شاخه ای میکرد فریاد

سیبی وزید و ... (باد گم شد توی ذهنم!)

سیبی وزید و ... (شاخه را هم برد از یاد)

سیبی وزید و سیب را انداخت از سیب

ایجاد شد ایجاد از ایجادِ ایجاد

http://s9.picofile.com/file/8281440018/I_F.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1740

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA