@piaderonews
شعری از
#فرهاد_زارع_کوهی
یک کاخ وارونه بودم
کاخی کلنگی که هرروز
با فرض دیوارهایش
دیوانه میشد
یک آسمان سرکشی بود
میخواست بیرون بریزد
از درز دیوارهایش
اما نمیشد
حتی نمیشد بموید
با رعشهای یا جنونی
از ریشه نمنم بروید
در واژگونی
یا دست خود را بشوید
از جوی خونی،که میریخت
در مرز دیوارهایش
حتی نمی شد-
یک خاک وارونه باشد
یا نبشی از گور گل ها
تا با پشکهای باران
در خود بپاشد
تمثیلی از تیسفون بود
که بعد تاراج تاریخ
با طرز دیوارهایش
بیگانه میشد
تالار یک چلستون بود
با عکس دار و درختش
آیینهای واژگون بود
در قاب بختش
کاخی که در تاجوتختش
گم بود، حالا فقط داشت-
با جرز دیوارهایش
همخانه میشد
□□□
ای خانههای کلنگی!
یک بار هم در بیایید
از درز دیوارهاتان
دیوانه باشید
ای قافیـههای سنگی!
از حوصله سر بیایید
ویلان و ویرانه باشید
ویرانه!
می شد من جای این کاخ فرتوت
یک گوشه ی دنج باشم
از نان ترد لواشی
از هم بپاشم
تا مـ.و رچـ.ه ها.ی ناشی
پرتم کنند از مسیر شهر و کلنجارهایش
آیا نمیشد؟
http://s9.picofile.com/file/8280262618/F_Z_K.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1720
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
شعری از
#فرهاد_زارع_کوهی
یک کاخ وارونه بودم
کاخی کلنگی که هرروز
با فرض دیوارهایش
دیوانه میشد
یک آسمان سرکشی بود
میخواست بیرون بریزد
از درز دیوارهایش
اما نمیشد
حتی نمیشد بموید
با رعشهای یا جنونی
از ریشه نمنم بروید
در واژگونی
یا دست خود را بشوید
از جوی خونی،که میریخت
در مرز دیوارهایش
حتی نمی شد-
یک خاک وارونه باشد
یا نبشی از گور گل ها
تا با پشکهای باران
در خود بپاشد
تمثیلی از تیسفون بود
که بعد تاراج تاریخ
با طرز دیوارهایش
بیگانه میشد
تالار یک چلستون بود
با عکس دار و درختش
آیینهای واژگون بود
در قاب بختش
کاخی که در تاجوتختش
گم بود، حالا فقط داشت-
با جرز دیوارهایش
همخانه میشد
□□□
ای خانههای کلنگی!
یک بار هم در بیایید
از درز دیوارهاتان
دیوانه باشید
ای قافیـههای سنگی!
از حوصله سر بیایید
ویلان و ویرانه باشید
ویرانه!
می شد من جای این کاخ فرتوت
یک گوشه ی دنج باشم
از نان ترد لواشی
از هم بپاشم
تا مـ.و رچـ.ه ها.ی ناشی
پرتم کنند از مسیر شهر و کلنجارهایش
آیا نمیشد؟
http://s9.picofile.com/file/8280262618/F_Z_K.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1720
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
"جاسوسها" از مایکل فرین
#امیر_حسین_بریمانی
رمان «جاسوسها»، اثر مایکل فرین با ترجمه کیهان بهمنی توسط نشر چترنگ وارد بازار کتاب شد. این نخستین رمانی است که به قلم این نویسنده در ایران منتشر میشود. از فرین پیشتر دو نمایشنامه «کپنهاگ» و «دمکراسی» به فارسی برگردانده شده بود. در میان رمان های این نویسنده رمان جاسوسها که در سال ۲۰۰۲ نوشته شده است، موفق به دریافت دو جایزه ادبی مهم شده است: جایزه وایت بِرِد (۲۰۰۲) و جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع (۲۰۰۳).در رمان «جاسوسها»، راوی مردی است که خاطرات خود را از سالهای جنگ جهانی دوم روایت میکند. او در آن زمان کودکی کنجکاو بوده که در حین بازی با رفیقش درگیر ماجراهایی جدی میشود. مایکل فرین، نویسنده، نمایشنامهنویس و مترجم انگلیسی در سال ۱۹۳۳ در حومه لندن به دنیا آمد. این نویسنده عمدتاً طنزنویس در بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به بیست جایزه ادبی در بخش های نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است. در پشت جلد این کتاب چنین میخوانیم: " بچه طفلکی. اما همیشه همین طوره. تو یه بازی رو شروع میکنی، تو بازی هم از خودت شجاعت نشون میدی و میشی قهرمان بازی. اما بازی هی طول میکشه و طول میکشه، و ترسناکتر و ترسناکتر میشه، و تو خسته میشی چون نمیتونی برای ابد شجاع بمونی. و بعد یه شب اون بلا سرت میاد. تو اون بالا، تو تاریکی آسمونی، هشتصد کیلومتر دور از خونه، و یکهو حس میکنی اون تاریکی به جسمت رسوخ کرده. تو سرت، تو شکمت. میبری، مثل یه موتور خراب. نمیتونی فکر کنی، نمیتونی تکون بخوری. نمیتونی ببینی، نمیتونی بشنوی. تو تاریکی فریاد ترس همهچی رو تو خودش غرق میکنه و بعد اون فریاد ادامه پیدا میکنه؛ و تازه میبینی داره از تو وجود خودت بیرون میاد.."
فرین در دوره خدمت نظام، زبان روسی را فراگرفت و هم اکنون او را بهترین مترجم آثار چخوف در بریتانیا میدانند. این نویسنده عمدتاً طنزنویس در بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به بیست جایزه ادبی در بخش های نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است. از جمله معروفترین جوایزی که فرین موفق به دریافت آنها شده است، میتوان به جایزه سامرمست موام (۱۹۶۶) برای رمان «مرد حلبی»، جایزه لارنس اولیویه (۱۹۷۶) در بخش بهترین کمدی برای نمایشنامه «سالهای خرها»، جوایز حلقه منتقدان تئاتر (۱۹۹۸)، ایونینگ استاندارد لندن (۱۹۹۸)، تونی (۲۰۰۰) و حلقه منتقدان تئاتر نیویورک (۲۰۰۰) برای نمایشنامه «کپنهاگ»، جایزه وایت بِرِد (۲۰۰۲) برای «جاسوس ها»، و جایزه قلم طلایی (۲۰۰۳) به خاطر یک عمر خدمت به ادبیات اشاره کرد.
http://s9.picofile.com/file/8280264268/M_F.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1719
◾️بخش : #بررسی_کتاب
زیر نظر امیر حسین بریمانی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
"جاسوسها" از مایکل فرین
#امیر_حسین_بریمانی
رمان «جاسوسها»، اثر مایکل فرین با ترجمه کیهان بهمنی توسط نشر چترنگ وارد بازار کتاب شد. این نخستین رمانی است که به قلم این نویسنده در ایران منتشر میشود. از فرین پیشتر دو نمایشنامه «کپنهاگ» و «دمکراسی» به فارسی برگردانده شده بود. در میان رمان های این نویسنده رمان جاسوسها که در سال ۲۰۰۲ نوشته شده است، موفق به دریافت دو جایزه ادبی مهم شده است: جایزه وایت بِرِد (۲۰۰۲) و جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع (۲۰۰۳).در رمان «جاسوسها»، راوی مردی است که خاطرات خود را از سالهای جنگ جهانی دوم روایت میکند. او در آن زمان کودکی کنجکاو بوده که در حین بازی با رفیقش درگیر ماجراهایی جدی میشود. مایکل فرین، نویسنده، نمایشنامهنویس و مترجم انگلیسی در سال ۱۹۳۳ در حومه لندن به دنیا آمد. این نویسنده عمدتاً طنزنویس در بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به بیست جایزه ادبی در بخش های نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است. در پشت جلد این کتاب چنین میخوانیم: " بچه طفلکی. اما همیشه همین طوره. تو یه بازی رو شروع میکنی، تو بازی هم از خودت شجاعت نشون میدی و میشی قهرمان بازی. اما بازی هی طول میکشه و طول میکشه، و ترسناکتر و ترسناکتر میشه، و تو خسته میشی چون نمیتونی برای ابد شجاع بمونی. و بعد یه شب اون بلا سرت میاد. تو اون بالا، تو تاریکی آسمونی، هشتصد کیلومتر دور از خونه، و یکهو حس میکنی اون تاریکی به جسمت رسوخ کرده. تو سرت، تو شکمت. میبری، مثل یه موتور خراب. نمیتونی فکر کنی، نمیتونی تکون بخوری. نمیتونی ببینی، نمیتونی بشنوی. تو تاریکی فریاد ترس همهچی رو تو خودش غرق میکنه و بعد اون فریاد ادامه پیدا میکنه؛ و تازه میبینی داره از تو وجود خودت بیرون میاد.."
فرین در دوره خدمت نظام، زبان روسی را فراگرفت و هم اکنون او را بهترین مترجم آثار چخوف در بریتانیا میدانند. این نویسنده عمدتاً طنزنویس در بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به بیست جایزه ادبی در بخش های نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است. از جمله معروفترین جوایزی که فرین موفق به دریافت آنها شده است، میتوان به جایزه سامرمست موام (۱۹۶۶) برای رمان «مرد حلبی»، جایزه لارنس اولیویه (۱۹۷۶) در بخش بهترین کمدی برای نمایشنامه «سالهای خرها»، جوایز حلقه منتقدان تئاتر (۱۹۹۸)، ایونینگ استاندارد لندن (۱۹۹۸)، تونی (۲۰۰۰) و حلقه منتقدان تئاتر نیویورک (۲۰۰۰) برای نمایشنامه «کپنهاگ»، جایزه وایت بِرِد (۲۰۰۲) برای «جاسوس ها»، و جایزه قلم طلایی (۲۰۰۳) به خاطر یک عمر خدمت به ادبیات اشاره کرد.
http://s9.picofile.com/file/8280264268/M_F.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1719
◾️بخش : #بررسی_کتاب
زیر نظر امیر حسین بریمانی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
#خبر
🔴انتصاب دبیر علمی و اعضای هیات علمی جشنواره شعر فجر
با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر علمی و اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر منصوب شدند.
به گزارش ایسنا به نقل از ورابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدرضا صالحی امیری طی حکمی «محمدکاظم کاظمی» را به عنوان «دبیر علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» منصوب کرد.
همچنین در احکام جداگانهای جواد محقق، محمدجعفر یاحقی، مصطفی رحماندوست، اسماعیل امینی، محمدحسین مهدوی سعیدی (م.موید) و فاطمه راکعی به عنوان «اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» منصوب شدند.
بر اساس این گزارش، مراسم اختتامیه یازدهمین جشنواره جشنواره شعر فجر در اسفند ماه در شهر مشهد «پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ٢٠١٧» برگزار خواهد شد.
http://www.honarnews.com/images/docs/000078/n00078556-b.jpg
☑️منبع خبر : ایسنا
http://www.isna.ir/news/95100804871/
◾️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
#خبر
🔴انتصاب دبیر علمی و اعضای هیات علمی جشنواره شعر فجر
با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر علمی و اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر منصوب شدند.
به گزارش ایسنا به نقل از ورابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدرضا صالحی امیری طی حکمی «محمدکاظم کاظمی» را به عنوان «دبیر علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» منصوب کرد.
همچنین در احکام جداگانهای جواد محقق، محمدجعفر یاحقی، مصطفی رحماندوست، اسماعیل امینی، محمدحسین مهدوی سعیدی (م.موید) و فاطمه راکعی به عنوان «اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» منصوب شدند.
بر اساس این گزارش، مراسم اختتامیه یازدهمین جشنواره جشنواره شعر فجر در اسفند ماه در شهر مشهد «پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ٢٠١٧» برگزار خواهد شد.
http://www.honarnews.com/images/docs/000078/n00078556-b.jpg
☑️منبع خبر : ایسنا
http://www.isna.ir/news/95100804871/
◾️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
برای لورکا
که خیلی ماه بود
" هم بند "
🔹شعری از #بهزاد_زرین_پور
-این قدر به عقربه های ساعت التماس نکن
این سوی دیوار
همان قدر می چرخد زمین
و ما همان قدر می توانیم سایه بگیریم از آفتاب
کافیست این چهار تا دیوار را پشت و رو کنیم :
آن طرفی ها شمارش روزها را ادامه می دهند .
-اما آنها به هر طرف که بخواهند ، می خوابند ...
-بیشتر از ما که خواب نمی بینند !
-قبل از خواب هم کسی نمی شماردشان ...
-همه که ستاره نیستند ، پسر!
-ما اینجا از روی دست هم خواب می بینیم
ـآن قدر به یک سو اشاره کرده ایم
که اثر انگشت هایمان شبیه هم شده اند
دست خودم نیست
دلم برای در زدن
دیر رسیدن
گم شدن
دلم برای از دست دادن تنگ شده است ...
-بیرون ، دلت برای چیزهای دیگری سنگ خواهد شد
اینجا همین قدر می دانی که زنده ای
آنجا همان قدر زنده ای که می دانی .
-اما آنها
اختیارشان را نمی گویم
دست کم کلید خانه شان را به دست کسی نمی دهند
تکلیفشان را نمی دانم
اما چراغ هایشان را که دیگر خودشان روشن می کنند ...
-یعنی هر کس کلیدهای بیشتری داشته باشد و
چراغ های بیشتری را روشن کند
نزدیک تر به ماه می میرد ؟
هیچ کس بهتر از ماه
لورکا را نمی شناسد ...
http://s9.picofile.com/file/8280333784/B_Z.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1721
🔸برگرفته از مجموعه شعر"ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد" (شعرهای 73-1368) / ناشر : شرکت خدمات فرهنگی هالی/ سال 1375 / ص50
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
برای لورکا
که خیلی ماه بود
" هم بند "
🔹شعری از #بهزاد_زرین_پور
-این قدر به عقربه های ساعت التماس نکن
این سوی دیوار
همان قدر می چرخد زمین
و ما همان قدر می توانیم سایه بگیریم از آفتاب
کافیست این چهار تا دیوار را پشت و رو کنیم :
آن طرفی ها شمارش روزها را ادامه می دهند .
-اما آنها به هر طرف که بخواهند ، می خوابند ...
-بیشتر از ما که خواب نمی بینند !
-قبل از خواب هم کسی نمی شماردشان ...
-همه که ستاره نیستند ، پسر!
-ما اینجا از روی دست هم خواب می بینیم
ـآن قدر به یک سو اشاره کرده ایم
که اثر انگشت هایمان شبیه هم شده اند
دست خودم نیست
دلم برای در زدن
دیر رسیدن
گم شدن
دلم برای از دست دادن تنگ شده است ...
-بیرون ، دلت برای چیزهای دیگری سنگ خواهد شد
اینجا همین قدر می دانی که زنده ای
آنجا همان قدر زنده ای که می دانی .
-اما آنها
اختیارشان را نمی گویم
دست کم کلید خانه شان را به دست کسی نمی دهند
تکلیفشان را نمی دانم
اما چراغ هایشان را که دیگر خودشان روشن می کنند ...
-یعنی هر کس کلیدهای بیشتری داشته باشد و
چراغ های بیشتری را روشن کند
نزدیک تر به ماه می میرد ؟
هیچ کس بهتر از ماه
لورکا را نمی شناسد ...
http://s9.picofile.com/file/8280333784/B_Z.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1721
🔸برگرفته از مجموعه شعر"ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد" (شعرهای 73-1368) / ناشر : شرکت خدمات فرهنگی هالی/ سال 1375 / ص50
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
برای فیروز شیروانلو
"با چشمی از عشق "
🔹شعری از #احمدرضا_احمدی
فقط بود
کسی که چشمانش از عشق بود
و گندم بود
و طلوع تفنگ .
و خسوف قوس و قزح در رگ
و دستی از گیاه
و چهره ی بارانی من
در شیشه ...
در کنار افق
مردان و زنان
در خون من به هم سلام می گفتند
و خون در گرمای
گیاه ...
و کسی با چشمی از عشق
در بهار مرا یافت
در پاییز ، خانه و چراغ را نیافت
و چمن را شنید
و دیگر نه بهار ...
کسی فقط با چشمی از عشق ...
که اکنون پاییز ...
و بدنی با من از خون و شیشه ...
اکنون فصل دیگری ست
و ما هستیم
و ما فقط اکنون هستیم
و اکنون چشمی است از عشق
و دیگر
بهارست .
و شنیدید که بوی زخمش بهار
گرفت.
http://s1.upzone.ir/108130/A.A.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رد
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1722
🔸برگرفته از مجموعه "شعر دیگر" / ص 50/ چاپ سال 1347
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
برای فیروز شیروانلو
"با چشمی از عشق "
🔹شعری از #احمدرضا_احمدی
فقط بود
کسی که چشمانش از عشق بود
و گندم بود
و طلوع تفنگ .
و خسوف قوس و قزح در رگ
و دستی از گیاه
و چهره ی بارانی من
در شیشه ...
در کنار افق
مردان و زنان
در خون من به هم سلام می گفتند
و خون در گرمای
گیاه ...
و کسی با چشمی از عشق
در بهار مرا یافت
در پاییز ، خانه و چراغ را نیافت
و چمن را شنید
و دیگر نه بهار ...
کسی فقط با چشمی از عشق ...
که اکنون پاییز ...
و بدنی با من از خون و شیشه ...
اکنون فصل دیگری ست
و ما هستیم
و ما فقط اکنون هستیم
و اکنون چشمی است از عشق
و دیگر
بهارست .
و شنیدید که بوی زخمش بهار
گرفت.
http://s1.upzone.ir/108130/A.A.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رد
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1722
🔸برگرفته از مجموعه "شعر دیگر" / ص 50/ چاپ سال 1347
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
🔹شعری از #پرویز_اسلامپور
اگر از آسمان –
که کویری ست –
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم
جزام می تواند تنفس آسمان را باکره کند –
این - که
باید از فسخ لاشه ی متمرد
آموخت :
خاک هرگز دعوت نمی کند
می پذیرد
http://s9.picofile.com/file/8280385426/P_E.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1723
🔸برگرفته از مجموعه "نمک و حرکت ورید" مجموعه شعرهای کویری و کنش اندام / پرویز اسلامپور / نخستین انتشار ، سال 1347 ، مجموعه "شعر دیگر" یک
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعری از #پرویز_اسلامپور
اگر از آسمان –
که کویری ست –
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم
جزام می تواند تنفس آسمان را باکره کند –
این - که
باید از فسخ لاشه ی متمرد
آموخت :
خاک هرگز دعوت نمی کند
می پذیرد
http://s9.picofile.com/file/8280385426/P_E.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1723
🔸برگرفته از مجموعه "نمک و حرکت ورید" مجموعه شعرهای کویری و کنش اندام / پرویز اسلامپور / نخستین انتشار ، سال 1347 ، مجموعه "شعر دیگر" یک
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
✍️ مجله ادبی پیاده رو
پوران فرخزاد همچنان در کما و تحت مراقبتهای ویژه است. خانواده فرخزاد علت به اغما رفتن او را عارضه تنفسی عنوان کردهاند. 🔴مجله ادبی پیاده رو https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
⚫️ #پوران_فرخزاد درگذشت ...
پوران فرخزاد ساعت هشت صبح امروز - پنجشنبه - بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
خبر درگذشت پوران فرخزاد در گفتوگوی خبرنگار ایسنا با دوست و همچنین نوهی این نویسنده، به تایید رسیده است.
روز گذشته تیم پزشکی معالج پوران فرخزاد، وضعیت و حال عمومی او را نسبت به روزهای پیش وخیمتر و سطح هوشیاریاش را پایینتر اعلام کرده بودند.
این شاعر، نویسنده و پژوهشگر چند روزی بود که در بخش مراقبهای ویژه بیمارستان در وضعیت کما به سر میبرد.
پوران فرخزاد متولد بهمنماه سال ۱۳۱۲ است و از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیدهای از اشعار زنان جهان)، «نیمههای ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچکس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیبهای سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه رباعی «جنگ مشوش»، داستانهای بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» میتوان اشاره کرد.
پوریا سوری، شاعر و از دوستان خانوادگی پوران فرخزاد اعلام کرد که برنامههای مراسم تشییع و تدقین و نیز ترحیم او متعاقبا ازسوی خانواده اعلام خواهد شد.
http://s9.picofile.com/file/8280407676/P_F.jpg
🔴منبع : ایسنا
http://www.isna.ir/news/95100905580/
☑️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
⚫️ #پوران_فرخزاد درگذشت ...
پوران فرخزاد ساعت هشت صبح امروز - پنجشنبه - بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
خبر درگذشت پوران فرخزاد در گفتوگوی خبرنگار ایسنا با دوست و همچنین نوهی این نویسنده، به تایید رسیده است.
روز گذشته تیم پزشکی معالج پوران فرخزاد، وضعیت و حال عمومی او را نسبت به روزهای پیش وخیمتر و سطح هوشیاریاش را پایینتر اعلام کرده بودند.
این شاعر، نویسنده و پژوهشگر چند روزی بود که در بخش مراقبهای ویژه بیمارستان در وضعیت کما به سر میبرد.
پوران فرخزاد متولد بهمنماه سال ۱۳۱۲ است و از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیدهای از اشعار زنان جهان)، «نیمههای ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچکس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیبهای سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه رباعی «جنگ مشوش»، داستانهای بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» میتوان اشاره کرد.
پوریا سوری، شاعر و از دوستان خانوادگی پوران فرخزاد اعلام کرد که برنامههای مراسم تشییع و تدقین و نیز ترحیم او متعاقبا ازسوی خانواده اعلام خواهد شد.
http://s9.picofile.com/file/8280407676/P_F.jpg
🔴منبع : ایسنا
http://www.isna.ir/news/95100905580/
☑️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دف !
🔵شعر و اجرا : #رضا_براهنی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔵شعر و اجرا : #رضا_براهنی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
🔹شعری از #امیرحسین_بریمانی
🔸یک شعر خیلی معمولی تا حدی ضعیف کمی رو به مزخرف
-
هرچیزی از ابتدای خودش آغاز می شود
روزها از ابتدای خودشان
که صبح است
و شب ها هم از امتداد روزها
که عصر است
اِه چطور شد؟!
حالا که فکر می کنم چیزها خیلی هم از ابتدای خودشان شروع نمی شوند
و اینطوری شد که به فکر ساعتِ صفر افتادم
به اینکه این سفر از کجا نشئت می گیرد
و خلاصه ازین مباحث.
سمت های ما از اغازهایی انباشته ست که امتداد نمی گیرند
پدرم می گفت: هیچ چیزو تا آخرش امتداد نمی دهی
و خیلی هم بیراه نمی گفت
جزاینکه قصد دارم این شعر را
لااقل تا انتها دنبال کنم
و مادرم می گفت: همه چیز به خدا بر می گردد
و من الان دارم به این نتیجه می رسم
که احتمالن این شعر هم منشایی خدایی دارد؛
که من هستم در خدمت شما
و مادرم سریعن با حرف خودش زاویه گرفت!
بگذارید از اول امتحان کنیم:
هرچیزی ادامه خود را از سر می گیرد
اما یادم می آید که کاترین که در جاده پیش می رفت
ادامه حرف های توهین وُ خشونت آمیز منو از سر گرفته بود
به عبارتی بهتر به او برخورده بود
و من با خودم برخورد کردم که چرا خودت را کنترل نمی کنی
و دیدم که راست می گوید دیگر
به هرحال قضیه این است که ما حتی خودمان را هم نمی توانیم دنبال کنیم
چون اعصاب من هم از جای دیگری خرد بود
و کاترین که در آن سفرِ به غروب،
کوچک می شد وُ دور وُ دورتر.
همه ش تقصیر صبح هایی ست که بیدار می شوی
وَ هوا به تندی، ابری ست
انصافن برای من قابل درک و تحمل نیست.
من در آسمان تامل کردم
تا رگه یی دست کم از آفتاب را بیابم
خورشید اما ادامه ش را انگار در جای دیگری از سر گرفته بود؛
تنها چیزی که آغاز و پایانش با خودش است،
همین خورشید است البته اگر ابرها بگذارند
عجب وضعیت بدی!
خداییش ما هیچ کدام دست خودمان نیستیم
حالا حتمن با من هم نظر هستید
که تداوم دادن این شعر برایم خیلی حیثیتی ست
اما چیز بیشتری به ذهنم نمی رسد
آخر هرچیزی پایانی دارد دیگر
پس تا دیداری دیگر
بدرود.
-
توضیحات: همه تصمیمات مهم، در سی ثانیه (یا کمتر) گرفته می شوند.
http://s8.picofile.com/file/8280514500/A_H_B.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1724
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعری از #امیرحسین_بریمانی
🔸یک شعر خیلی معمولی تا حدی ضعیف کمی رو به مزخرف
-
هرچیزی از ابتدای خودش آغاز می شود
روزها از ابتدای خودشان
که صبح است
و شب ها هم از امتداد روزها
که عصر است
اِه چطور شد؟!
حالا که فکر می کنم چیزها خیلی هم از ابتدای خودشان شروع نمی شوند
و اینطوری شد که به فکر ساعتِ صفر افتادم
به اینکه این سفر از کجا نشئت می گیرد
و خلاصه ازین مباحث.
سمت های ما از اغازهایی انباشته ست که امتداد نمی گیرند
پدرم می گفت: هیچ چیزو تا آخرش امتداد نمی دهی
و خیلی هم بیراه نمی گفت
جزاینکه قصد دارم این شعر را
لااقل تا انتها دنبال کنم
و مادرم می گفت: همه چیز به خدا بر می گردد
و من الان دارم به این نتیجه می رسم
که احتمالن این شعر هم منشایی خدایی دارد؛
که من هستم در خدمت شما
و مادرم سریعن با حرف خودش زاویه گرفت!
بگذارید از اول امتحان کنیم:
هرچیزی ادامه خود را از سر می گیرد
اما یادم می آید که کاترین که در جاده پیش می رفت
ادامه حرف های توهین وُ خشونت آمیز منو از سر گرفته بود
به عبارتی بهتر به او برخورده بود
و من با خودم برخورد کردم که چرا خودت را کنترل نمی کنی
و دیدم که راست می گوید دیگر
به هرحال قضیه این است که ما حتی خودمان را هم نمی توانیم دنبال کنیم
چون اعصاب من هم از جای دیگری خرد بود
و کاترین که در آن سفرِ به غروب،
کوچک می شد وُ دور وُ دورتر.
همه ش تقصیر صبح هایی ست که بیدار می شوی
وَ هوا به تندی، ابری ست
انصافن برای من قابل درک و تحمل نیست.
من در آسمان تامل کردم
تا رگه یی دست کم از آفتاب را بیابم
خورشید اما ادامه ش را انگار در جای دیگری از سر گرفته بود؛
تنها چیزی که آغاز و پایانش با خودش است،
همین خورشید است البته اگر ابرها بگذارند
عجب وضعیت بدی!
خداییش ما هیچ کدام دست خودمان نیستیم
حالا حتمن با من هم نظر هستید
که تداوم دادن این شعر برایم خیلی حیثیتی ست
اما چیز بیشتری به ذهنم نمی رسد
آخر هرچیزی پایانی دارد دیگر
پس تا دیداری دیگر
بدرود.
-
توضیحات: همه تصمیمات مهم، در سی ثانیه (یا کمتر) گرفته می شوند.
http://s8.picofile.com/file/8280514500/A_H_B.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1724
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
☑️ منتشر شد :
" راویه "
🔹مجموعه 62 غزل نو "مریم جعفری آذرمانی "
انتشارات فصل پنجم
🔴با ما همراه باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
" راویه "
🔹مجموعه 62 غزل نو "مریم جعفری آذرمانی "
انتشارات فصل پنجم
🔴با ما همراه باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews
🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی
🔸اینجا ...
اینجا پرنده ها
در یک شعاع محدود
پشت حصارهایی از آهن
خود را،
با زندگی تازه خود وقف داده اند
اینجا
وقتی که (طرح صبح)
بی اعتراض حتی گنجشکی
مردود شد!
گنجشک های پیر که دیگر
حتی صدایشان هم فرتوت گشته است
در چارچوب پنجره ها (شب) را
در یک مرور سطحی می خوانند
***
اینجا نگاه کردن
تا زیر بیرق ها آزاد است
اینجا،
برنامه تفرج فوج پرندگان
بر لوح های بزرگ منقوش است
اینک تمام سطح بودن
در امتزاج نور
و بوی گرده هایی مخلوط
- در دست ها-
با رفتن سریع،
و بازآمدن تکرار می شود
......
اینک (آرام بودن) در اینجا!
اینک (آرام مردن) در اینجا!
با ناخن نحیف گنجشکان
و سینه نرم کبوترها
اقرار می شود
🔸مجله فردوسی
شماره ۸۱۵- ۹ خرداد ۱۳۴۶
♦️"سرود کهنه"
اینک دوباره من
خود را قرار می دهم آهسته
در کوچه- در برودت- در باران
همچو گیاه کوچک خمیازه
که از دهان پر گس من در باد
اینک دوباره شب
با آنهمه سخاوت بی پایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراری ست
در گوش او به زمزمه می خوانم
ای شب ....
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو می خواهم
🔸مجله فردوسی
شماره ۷۵۴-۱۰ اسفند ۱۳۴۴
http://s8.picofile.com/file/8280622476/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1725
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی
🔸اینجا ...
اینجا پرنده ها
در یک شعاع محدود
پشت حصارهایی از آهن
خود را،
با زندگی تازه خود وقف داده اند
اینجا
وقتی که (طرح صبح)
بی اعتراض حتی گنجشکی
مردود شد!
گنجشک های پیر که دیگر
حتی صدایشان هم فرتوت گشته است
در چارچوب پنجره ها (شب) را
در یک مرور سطحی می خوانند
***
اینجا نگاه کردن
تا زیر بیرق ها آزاد است
اینجا،
برنامه تفرج فوج پرندگان
بر لوح های بزرگ منقوش است
اینک تمام سطح بودن
در امتزاج نور
و بوی گرده هایی مخلوط
- در دست ها-
با رفتن سریع،
و بازآمدن تکرار می شود
......
اینک (آرام بودن) در اینجا!
اینک (آرام مردن) در اینجا!
با ناخن نحیف گنجشکان
و سینه نرم کبوترها
اقرار می شود
🔸مجله فردوسی
شماره ۸۱۵- ۹ خرداد ۱۳۴۶
♦️"سرود کهنه"
اینک دوباره من
خود را قرار می دهم آهسته
در کوچه- در برودت- در باران
همچو گیاه کوچک خمیازه
که از دهان پر گس من در باد
اینک دوباره شب
با آنهمه سخاوت بی پایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراری ست
در گوش او به زمزمه می خوانم
ای شب ....
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو می خواهم
🔸مجله فردوسی
شماره ۷۵۴-۱۰ اسفند ۱۳۴۴
http://s8.picofile.com/file/8280622476/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1725
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
Forwarded from ✍️ مجله ادبی پیاده رو
بر آب ها
صدای گام سپیده دم است :
زنی که شادمانه
بر پله ها گذر دارد!
#یدالله_رویایی
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
صدای گام سپیده دم است :
زنی که شادمانه
بر پله ها گذر دارد!
#یدالله_رویایی
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
این همه از تاریکی
بد نگویید ،
شما که فروش چراغ تان
به لُطفِ همین تاریکی است...
#شمس_لنگرودی
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
بد نگویید ،
شما که فروش چراغ تان
به لُطفِ همین تاریکی است...
#شمس_لنگرودی
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
✍️ مجله ادبی پیاده رو
@piaderonews ⚫️ #پوران_فرخزاد درگذشت ... پوران فرخزاد ساعت هشت صبح امروز - پنجشنبه - بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. خبر درگذشت پوران فرخزاد در گفتوگوی خبرنگار ایسنا با دوست و همچنین نوهی این نویسنده، به تایید رسیده است. روز گذشته تیم پزشکی معالج…
تشییع پیکر پوران فرخزاد نویسنده،شاعر و پژوهشگر فقید ، فردا یک شنبه ساعت ۸:۳۰ صبح از مقابل بیمارستان ایرانمهر برگزار میشود و پیکر او در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد .
🔘 مجله ادبی پیاده رو
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔘 مجله ادبی پیاده رو
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷سال نو میلادی مبارک 🌹
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
♦️همراهان عزیز ، به دلایلی نام صفحه ی #شعر_خوب به #شاعران_معاصر تغییر یافت . تمام آثار منتشر شده در پیاده رو منهای این صفحه ، آثار رسیده یا دریافت شده از مولفین محترم است ؛ بنابراین شعرها و داستان ها و ترجمه هایی که در این کانال و سایت پیاده رو مطالعه می فرمایید اورجینال است و به هیچ وجه کپی برداری از کانال های دیگر نیست ؛ به همین علت خواهشمندیم از ارسال آثاری که قبلاً در جامعه مجازی منتشر کرده اید به آی دی دبیران خودداری فرمایید .
♦️از امروز جناب آقای #بابک_شاکر مسئولیت صفحه #شعر_عرب پیاده رو را بعهده گرفته اند . امیدواریم با هم شاهد اتفاقات خوبی در این بخش باشیم . به زودی دبیر جدید بخش #ادبیات_جهان هم معرفی می گردد .
🔵سپاس که با ما هستید
@piaderonews
♦️از امروز جناب آقای #بابک_شاکر مسئولیت صفحه #شعر_عرب پیاده رو را بعهده گرفته اند . امیدواریم با هم شاهد اتفاقات خوبی در این بخش باشیم . به زودی دبیر جدید بخش #ادبیات_جهان هم معرفی می گردد .
🔵سپاس که با ما هستید
@piaderonews
@piaderonews
🔹چهار شعر از #علی_مومنی
1
"به علی مسعود هزارجریبی "
می آیی ای سراغ!
می گیری و دوباره دور می شوی
بر سنگ ردّ پایی و
در آسمان خورشید
می درخشی و
دوباره سنگ می شوی
صدها هزار دایره بر آب و
دورتر تا خاک ...
بر خاک ساحلی و باز ،
در آسمان
زمین
پلّه ای تنهاست .
2
و هنوز "منم"
سنگی بر روی سنگ
رویایی
پُر از این جا
که می رفت و
خاک را نقطه چین می کرد .
ای سنگ!
ای خاکِ نستعلیق!
پُر از کلمه
کمی پاییز
زرد
برای نوشتن خورشید .
3
در این شبِ طوطی
که باز ، ماه می تابد
از این گلایه ی تابان
دوباره سایه ی من
ویرگولِ سکوت
و واژه ای
بدون واژه ی دیگر
هنوز در من و
باز ماه می تابد
و باز در قفسش
عُمر ،
طوطی فرداست !
4
به رفتنت سلام می گویم
به آمدنت خداحافظ
به رفت و آمدی که زمان
در خلیج می ریزد
سوار کشتیِ خویش
و یا سوار بادبادکی
که بر لبِ بام
نخِ نفس نفسش را
کبوتران پلّه پر می داد
سلام
سلام و پرستو
به جانبی پر از آب و
آفتابِ بر لبِ بام
که جای سبز
تو را مرغزار می سازد .
http://s8.picofile.com/file/8280810418/A_M.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1726
🔸برگرفته از مجموعه شعر "به نام اسم" / انتشارات داستان سرا / سال 1385
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹چهار شعر از #علی_مومنی
1
"به علی مسعود هزارجریبی "
می آیی ای سراغ!
می گیری و دوباره دور می شوی
بر سنگ ردّ پایی و
در آسمان خورشید
می درخشی و
دوباره سنگ می شوی
صدها هزار دایره بر آب و
دورتر تا خاک ...
بر خاک ساحلی و باز ،
در آسمان
زمین
پلّه ای تنهاست .
2
و هنوز "منم"
سنگی بر روی سنگ
رویایی
پُر از این جا
که می رفت و
خاک را نقطه چین می کرد .
ای سنگ!
ای خاکِ نستعلیق!
پُر از کلمه
کمی پاییز
زرد
برای نوشتن خورشید .
3
در این شبِ طوطی
که باز ، ماه می تابد
از این گلایه ی تابان
دوباره سایه ی من
ویرگولِ سکوت
و واژه ای
بدون واژه ی دیگر
هنوز در من و
باز ماه می تابد
و باز در قفسش
عُمر ،
طوطی فرداست !
4
به رفتنت سلام می گویم
به آمدنت خداحافظ
به رفت و آمدی که زمان
در خلیج می ریزد
سوار کشتیِ خویش
و یا سوار بادبادکی
که بر لبِ بام
نخِ نفس نفسش را
کبوتران پلّه پر می داد
سلام
سلام و پرستو
به جانبی پر از آب و
آفتابِ بر لبِ بام
که جای سبز
تو را مرغزار می سازد .
http://s8.picofile.com/file/8280810418/A_M.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1726
🔸برگرفته از مجموعه شعر "به نام اسم" / انتشارات داستان سرا / سال 1385
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔴جایزه "فرشته"
🔹کیومرث پوراحمد، کیانوش عیاری و هوشنگ گلمکانی داوران بخش فیلم کوتاه و احمد پوری، لیلی گلستان و فریبا وفی داوران بخش داستان کوتاه هستند.
متن خبر :
http://www.isna.ir/news/95101207406/
🔹کیومرث پوراحمد، کیانوش عیاری و هوشنگ گلمکانی داوران بخش فیلم کوتاه و احمد پوری، لیلی گلستان و فریبا وفی داوران بخش داستان کوتاه هستند.
متن خبر :
http://www.isna.ir/news/95101207406/
🔷شماره جدید «آزما» منتشر شد
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA