✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.1K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
✍️ مجله ادبی پیاده رو
🔴پاسخ علي رضا عباسي به نامه ي عباس حبيبي ضمن احترام به جناب حبيبي، نويسنده ي نامه، متاسفانه بايد عرض کنم که يک رفتار غيرحرفه اي و ناشيانه در نامه ي سرگشاده شان، محسوس است. اين مساله، رغبت بحث و پاسخ را از ميان مي برد. اما بي پاسخ ماندن ِآن هم واقعيت را تاريک…
@piaderonews
ضمن احترام به عزیزان در رابطه با این دو نامه ، پیاده رو از انتشار واکنش های دیگر به جایزه شاملو اجتناب می ورزد و قضاوت را بعهده مخاطبین آگاه و اهل فن می گذارد .
خوشبختانه ما در این کانال هم به کثرت ، افتخار میزبانی چهره های مختلف و بزرگ دهه های مختلف شعر ایران از دهه 40 تا 90 را داریم.
❤️🌹
@piaderonews
دو شعر از
#قاسم_آهنین_جان


"افسانه ای به چهره"

یکی نُت گمگشته ست
لرزش گونه هات
چون شاخه ای هراسیده
پشت پنجره ی پاییز

تمام ظهر و تمام زمین
رخشان از طلای پیکر تو
می تابد
ماه تمام و
می پوشد مرا و
هنوز
لرزش گونه هات
در هاله ای از رنگ ها
قوسی از رویا
و شب که در راه
یکی نُت گمگشته ست.



"از تنهایی و نورها"

به گشت ها شدم
با زخم ها
که بنفشه ی یغمایند

گریبانم سایه ی ملکوت است
با جرقه ها از سپیده و غوغای بلبلان
به مرغزار

گریبانم سایه ی ملکوت است
همگام آهوان و عطر روشن گیاه
تاراج چشم تو گشتم
شکار کمند تاریک مرگ

گریبانم سایه­ ی ملکوت است و
می روم
گو به روانی رودباران
یا به هول برقی از آسمان
به گشت ها شدم
با زخم ها
که بنفشه ی یغمایند.

http://s9.picofile.com/file/8279953400/Gh_A.jpg

🔴منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1715

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

دو شعر از #علی_باباچاهی
+ فایل صوتی شعر خوانی


"امضای یادگاری"

زیر همین چند سطر گل سرخ را امضا کن
و نام و نام خانوادگی اَت را هم بنویس
بیست و چند سال دیگر از این جا که می گذری
من که نباشم/ تمام حیاط را پوشانده ست
امضای یادگاری برای همینجور چیزهاست
چشم هایت را در آینه امضا می کنی
و دست هایت را در پنجره ای رو به غروب
برای بیست و چند سال بعد
من که نباشم قطار از سرعتش می کاهد
اما نمی ایستد
تو به ناچار پشت همین چیزهای امضا شده/ پنهان می شوی
هوا را امضا می کنی
و به جای چند سطر گلِ سرخ
دود و سوت و
چرخ های قطار را

باید دوباره زاده شوی
حالا که بیست و چند سال گذشته ست
در بیست و چند سال بعد/ باید دوباره
اما افق های در سرعتِ قطار/ تعطیل است
شماره تلفنی هم در کار نیست
شخصاً مراجعه کن
شماره پلاکی هم
من برمی دارم/ تو شخصاً سکوت کن
و نام و نام خانوادگی اَت را هم
و زیر چرخ های قطار
قطار از سرعتش می کاهد/ اما
تو باید
پشت چند سطر گل سرخ
پشت چشم های در آینه امضا شده پنهان شوی

امضا همین که خشک شود
پشت سرِ عکس ها و عبارت ها
از رودخانه بگیر
تا قطار که از سرعتش
از پنجره های رو به غروب
تا هر چه نمی دانی از کجا را پیدا می کنی
در بیست و چند سال بعد
مرا پیدا می کنی
شماره تلفنی در کار نیست/ افق های ناشناخته تعطیل است
من برمی دارم
تو شخصاً سکوت کن
(دی ماه 1374 )


"با چهره های مختلفی از تو "

به سمت چهره های مختلفی از تو می روم
که شناورند بر کف دست تو
و با تو جدا به خانه بر می گردم
با چهره های مختلفی از تو


خُب ، چه کنم با تو ؟
جز اینکه مجسم کنم خیابان های مختلفی را
و گوشه -کنار اتاق / باران های مختلفی را
و رعد و برق مختلفی را
(نترس
و قرارهای مختلفی را
با اختلافِ چند دقیقه
با چهره های مختلفی از تو
چه کنم
خُب / چه کنم با تو ؟

صدا می زنم کسی را
با چهره های مختلفی از تو
هر چه دلم خواست / نمی گویم
و هر چه نمی گویی باور می کنم
با چهره های مختلفی از تو
پس ما جداً جدا شده ایم از جهان معمولی
از چهره های مختلف و معمولی
و می توانیم با اختلاف چند دقیقه
ظاهر شویم
در نقطه های مختلفی
و زنگ درِ خانه های مختلفی را
و همچنین / صدا بزنیم چهره های مختلفی را از تو

آخر سر اگر دلمان خواست
گم می شویم
در نقطه های مختلفی
آب می شویم که گم می شویم
عینِ جن که نمی دانی از کجا
(نترس!
و آنقدر گم می شویم که گم می شویم

و اگر خواستی البته همین ساعت
به محبوبه هایت نامه های مختلفی بنویس
ما که جدا شده ایم از جهان معمولی
کلمات هم که خسته نیستند
اما پشتِ چراغ قرمز منتظرند آنها
و روی گیتار هایشان که خم شده اند
با چهره های مختلفی از خودشان / آنها
(مرداد ماه 1376 )

http://s9.picofile.com/file/8280028600/A_B.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1716

🔹برگرفته از مجموعه "امضای یادگاری " (گزینه شعر + فایل صوتی شعرخوانی شاعر) ، انتشارات تحقیقات نظری . سال 1388
◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

♦️معرفی کتاب
"چیزهای تیز" از گیلیان فلین
امیرحسین بریمانی


ترجمه جدیدی از گیلیان فلین، نویسنده آمریکایی با عنوان «چیزهای تیز» از سوی انتشارات چترنگ منتشر شد. نشر چترنگ رمان "چیزهای تیز" به قلم گیلیان فلین را منتشر کرد. این کتاب که در سال 2006 نوشته شده است و داستان خبرنگاری به نام کامیل پریکر را روایت می‌کند. کامیل مدتی به‌دلیل خودآزاری در یک آسایشگاه روانی بستری می‌شود و زمانی که دوباره سر کارش برمی‌گردد، مأموریتی به او داده می‌شود که چندان هم ساده نیست. او باید به شهر زادگاهش سفر کرده، رازهای پنهان و پشت پردۀ قتل دو دختر نوجوان را کشف کند، رویارویی کامیل با مادر و خواهر ناتنی و تلاشش برای کشف راز این جنایت، او را در موقعیت خاصی قرار می‌دهد؛ در‌حالی‌که رازهای تاریک و پنهان خود کامیل هم، لحظه‌ای او را رها نمی‌کنند.
گیلیان فلین به مدت پانزده سال برای یکی از مجلات معتبر نیویورک نقد فیلم می‌نوشت، اما در سال 2008 هم‌زمان با بحران مالی وال‌استریت کارش را از دست داد. پس از آن بیشتر روی نوشتن رمان‌هایش متمرکز شد. سه رمانی که او به رشتۀ تحریر درآورده، چیزهای تیز، جاهای تاریک و دختر گمشده همگی از پرفروش‌ترین رمان‌ها بوده‌اند. او در داستان‌های خود شخصیت‌های زنی را خلق می‌کند که نشانی از معصومیت و ساده‌لوحی در آن‌ها نیست؛ شخصیت‌های مؤنثی که قوی هستند و تمایل به شر دارند. خودش می‌گوید خسته شده‌ است از خواندن داستان‌هایی که شخصیت‌های زن در آن‌ها موجوداتی شکننده، منفعل و اغلب قربانی هستند.
رمان‌های فلین مورد اقتباس سینمایی نیز قرار گرفته‌اند. اقتباسی از دختر گمشده به کارگردانی دیوید فینچر و با بازی بن افلک بر پردۀ سینماها رفت و نامزدی جایزه‌های معتبر بفتا و گلدن گلوب را برای فلین به ارمغان آورد. اقتباسی از جاهای تاریک نیز با بازی شارلیز ترون در سال 2015 ساخته شد. گفتنی است نشر چترنگ رمان جاهای تاریک را نیز با ترجمۀ مهدی فیاضی‌کیا در نوبت چاپ دارد.
موفقیت نسخه‌های سینمایی کتاب‌های دختر گمشده و جاهای تاریک راه را برای چیزهای تیز هموار کرد تا به تولیدی تصویری تبدیل شود. در آوریل سال 2016 اعلام شد که سریالی هشت قسمتی با اقتباس از این کتاب در حال ساخت است و گیلیان فلین به عنوان فیلم‌نامه‌نویس در این پروژه همکاری خواهد داشت.
در پشت جلد این کتاب آمده است: "من فقط می‌دانم که بریدن باعث می‌شد احساس امنیت کنم. عایق بود. افکار و کلمات، جایی ثبت می‌شدند که بتوانیم ببینمشان و ردشان را بزنم. خلاصه دیوانه‌وارش اینکه حقیقت، گزنده، روی پوستم بود. اگر بگویی می‌خواهم بروم دکتر، دلم می‌خواهد روی بازویم بنویسم نگرانی. بگویی عاشق شده‌ای، طرح تراژیک را روی سینه‌ام می‌کشم. لزوما نمی‌خواستم درمان شوم. اما بابت نوشتن، قاچ کردن لای انگشت‌های پایم (بد،گریه) مثل معتادی که دنبال یک رگ دیگر روی تنش بگردد، حس بدی داشتم. ناپدید این کار را برایم کرد. گردنم را بهترین نقطه نگه داشته بودم بری آخرین برش درست و حسابی، بعدش دیگر بیخیال شدم".

http://s9.picofile.com/file/8280258592/G_F.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1717

◾️بخش : بررسی کتاب
زیر نظر امیر حسین بریمانی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

شعر امروز ایران، گمگشته ای در بیکران

#انصارامینی

در سال های اخیر تمرکز بر زبان شعر، فاصله ی شعر و زبانِ معیار جامعه را به شکل نارسایی از بین برده است و معرفِ زبانی بوده است که شاعرانگی را در خود کشته است؛ زبانی که نه بلاغت در آن خبری هست و نه از فصاحت! اگر از رویکردِ صورتگرایی کمک بگیریم، اشکلوفسکی(Viktor Shklovsky) و هاورانک(Bohuslav Havránek) و دیگر صورتگرایان، شعریتِ شعر و ادبیات را در برجسته سازی و آشنایی زدایی و هنجارگریزی زبان می دانند و بر این باورند که زبان هنجار بر اثر تکرار و حالت روزمرگی داشتن، فاقد جاذبه و زیبایی است و در صورتی زیبا می شود که شاعر هنجار های زبان را رها کنند و زبان را بیگانه و نا آشنا سازند و به عبارت دیگر زبانی نو و بدیع پدید آورند تا برجستگی و جاذبه و زیبایی پیدا کند. این هنجارگریزی و آشنایی زدایی در سطوح مختلف زبان ممکن است رخ بدهد، مثل صرفی، نحوی، معنایی، واژگانی. البته در صرفی اندک و در معنایی بسیار! این هنجارگریزی در شاعران معاصر ایران نیز کاربرد داشته است مثلن بکار بردن وند های صرفی به شیوه ی متون کهن که از ویژگی های شعر شاملو است. این در حالی است که شاعرانی چون شاملو نیز اگرچه زبان را مهم تلقی می کنند اما شاعرانگی را همگام با زبان آورده اند. از همین رهگذر شاعرانی چون اخوان ثالث و شاملو توانسته اند ترکیبات متعدد و زیبایی به زبان فارسی خاصه شاعرانگی آن عرضه کنند.

از جانب دیگر می توان مدعی شد که اشعاری که بر زبان معیار در شکل امروزی تاکید ویژه دارند شباهت بسیاری با شعر ترجمه ای دارند. در شعر ترجمه ای، مترجم کم تر می تواند در بیان احساس شاعر به مخاطب موفق شود، بنابراین زبان، در اولویت قرار می گیرد و مخاطب، معمولن با نثری افقی مواجه می شود که که بصورت نامرتبی و ناسازی از واژه ی های احساسی استفاده شده است. مارتینه(André Martinet) زبان شناس فرانسوی در جایی گفته بود که نقش ایجاد زیبایی مخصوصا در آثار ادبی چنان با نقش های ارتباطی و حدیث نفس در آمیخته است که غالبن نمی توان آنها را از یکدیگر جدا کرد و تحلیل آن دشوار است، دشواری که می توان گفت در اشعار امروزین که زبان معیار برجسته تر شده است، دیگر معنا ندارد. در این بین می توان گفت که شعر جدید، که معرفه ی خود را زبان می داند مصالح شعری دیگر را به حاشیه می راند و به شکل یک بیانیه سیاسی خود را نشان می دهد که تقریبن فاقد روح هنری و زیبایی و تناسب معنایی است، گواه برخی از شاعران این حوزه هم این است که ما در پی ایجاد سبکی جدید هستیم، غافل از اینکه درحقیقت شعری که آن را جستجوگر پارامترهای تازه در زبان معیار می دانند خود را به گونه ای به مخاطب می نمایاند که گویی خواننده، نثری ادبی را می خواند که گاهی آرایه های ناقصی هم در آن استفاده شده اند چنانکه در کمال تعجب، با حذف این آرایه ها، ستون شعر زبانگرا، نمی ریزد، اینجاست که سوالی پیش می آید که آیا تن دادن به هر روشی برای ابداع سبک جدید، موجب زیبایی شعر می شود؟ پاسخ منطقی خیر است، چراکه اگر سبک جدید شعری، همان نثر کوتاه تر باشد که تنها تفاوتش، افقی نوشتن آن باشد دیگر چه نیازی به دوباره کاری است؟ در متن، آنچه به کار می بریم مستقیم و بدون تعبیر است. اینجاست که زبان شعر و متن از هم جدا می شوند، یکی استعاری و غیرلغتنامه ای مخاطب را به وجد می آورد و دیگری ابایی از استفاده از زبان منطقی برای به درگیر کردن خواننده در متن ندارد.

http://s9.picofile.com/file/8280261292/A_A.jpg

🔴منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1718

◾️بخش : اندیشه و نقد
زیر نظر دکتر سید حمید شریف نیا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

شعری از
#فرهاد_زارع_کوهی


یک کاخ وارونه بودم
کاخی کلنگی که هرروز
با فرض دیوارهایش
دیوانه می‌شد

یک آسمان سرکشی بود
می‌خواست بیرون بریزد
از درز دیوارهایش
اما نمی‌شد



حتی نمی‌شد بموید
با رعشه‌ای یا جنونی
از ریشه نم‌نم بروید
در واژگونی

یا دست خود را بشوید
از جوی خونی،که می‌ریخت
در مرز دیوارهایش
حتی نمی شد-



یک خاک وارونه باشد
یا نبشی از گور گل ها
تا با پشک‌های باران
در خود بپاشد

تمثیلی از تیسفون بود
که بعد تاراج تاریخ
با طرز دیوارهایش
بیگانه می‌شد



تالار یک چلستون بود
با عکس دار و درختش
آیینه‌ای واژگون بود
در قاب بختش

کاخی که در تاج‌وتختش
گم بود، حالا فقط داشت-
با جرز دیوارهایش
هم‌خانه می‌شد


□□□


ای خانه‌های کلنگی!
یک بار هم در بیایید
از درز دیوارهاتان
دیوانه باشید

ای قافیـه‌های سنگی!
از حوصله سر بیایید
ویلان و ویرانه باشید
ویرانه!



می شد من جای این کاخ فرتوت
یک گوشه ی دنج باشم
از نان ترد لواشی
از هم بپاشم

تا مـ.و رچـ.ه ها.ی ناشی
پرتم کنند از مسیر شهر و کلنجارهایش
آیا نمی‌شد؟


http://s9.picofile.com/file/8280262618/F_Z_K.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1720

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

"جاسوس‎ها" از مایکل فرین

#امیر_حسین_بریمانی


رمان «جاسوس‌ها»، اثر مایکل فرین با ترجمه کیهان بهمنی توسط نشر چترنگ وارد بازار کتاب شد. این نخستین رمانی است که به قلم این نویسنده در ایران منتشر می‌شود. از فرین پیش‌تر دو نمایشنامه «کپنهاگ» و «دمکراسی» به فارسی برگردانده شده بود. در میان رمان های این نویسنده رمان جاسوس‌ها که در سال ۲۰۰۲ نوشته شده است، موفق به دریافت دو جایزه ادبی مهم شده است: جایزه وایت بِرِد (۲۰۰۲) و جایزه نویسندگان کشورهای مشترک المنافع (۲۰۰۳).در رمان «جاسوس‌ها»، راوی مردی است که خاطرات خود را از سال‌های جنگ جهانی دوم روایت می‌کند. او در آن زمان کودکی کنجکاو بوده که در حین بازی با رفیقش درگیر ماجراهایی جدی می‌شود. مایکل فرین، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و مترجم انگلیسی در سال ۱۹۳۳ در حومه لندن به دنیا آمد. این نویسنده عمدتاً طنزنویس در بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به بیست جایزه ادبی در بخش های نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است. در پشت جلد این کتاب چنین می‌خوانیم: " بچه طفلکی. اما همیشه همین طوره. تو یه بازی رو شروع می‌کنی، تو بازی هم از خودت شجاعت نشون می‌دی و می‌شی قهرمان بازی. اما بازی هی طول می‌کشه و طول می‌کشه، و ترسناک‌تر و ترسناک‌تر می‌شه، و تو خسته می‌شی چون نمی‌تونی برای ابد شجاع بمونی. و بعد یه شب اون بلا سرت میاد. تو اون بالا، تو تاریکی آسمونی، هشتصد کیلومتر دور از خونه، و یکهو حس می‌کنی اون تاریکی به جسمت رسوخ کرده. تو سرت، تو شکمت. می‌بری، مثل یه موتور خراب. نمی‌تونی فکر کنی، نمی‌تونی تکون بخوری. نمی‌تونی ببینی، نمی‌تونی بشنوی. تو تاریکی فریاد ترس همه‌چی رو تو خودش غرق می‌کنه و بعد اون فریاد ادامه پیدا می‌کنه؛ و تازه می‌بینی داره از تو وجود خودت بیرون میاد.."
فرین در دوره خدمت نظام، زبان روسی را فراگرفت و هم اکنون او را بهترین مترجم آثار چخوف در بریتانیا می‌دانند. این نویسنده عمدتاً طنزنویس در بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۶ موفق به دریافت نزدیک به بیست جایزه ادبی در بخش های نمایشنامه و رمان شده است که این موضوع نشان دهنده جایگاه ویژه او در ادبیات انگلستان است. از جمله معروف‌ترین جوایزی که فرین موفق به دریافت آنها شده است، می‌توان به جایزه سامرمست موام (۱۹۶۶) برای رمان «مرد حلبی»، جایزه لارنس اولیویه (۱۹۷۶) در بخش بهترین کمدی برای نمایشنامه «سال‌های خرها»، جوایز حلقه منتقدان تئاتر (۱۹۹۸)، ایونینگ استاندارد لندن (۱۹۹۸)، تونی (۲۰۰۰) و حلقه منتقدان تئاتر نیویورک (۲۰۰۰) برای نمایشنامه «کپنهاگ»، جایزه وایت بِرِد (۲۰۰۲) برای «جاسوس ها»، و جایزه قلم طلایی (۲۰۰۳) به خاطر یک عمر خدمت به ادبیات اشاره کرد.

http://s9.picofile.com/file/8280264268/M_F.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1719

◾️بخش : #بررسی_کتاب
زیر نظر امیر حسین بریمانی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

#خبر

🔴انتصاب دبیر علمی و اعضای هیات علمی جشنواره شعر فجر

با حکم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر علمی و اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر منصوب شدند.

به گزارش ایسنا به نقل از ورابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدرضا صالحی امیری طی حکمی «محمدکاظم کاظمی» را به عنوان «دبیر علمی یازدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر» منصوب کرد.

همچنین در احکام جداگانه‌ای جواد محقق، محمدجعفر یاحقی، مصطفی رحماندوست، اسماعیل امینی، محمدحسین مهدوی سعیدی (م.موید) و فاطمه راکعی به عنوان «اعضای هیات علمی یازدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر» منصوب شدند.

بر اساس این گزارش، مراسم اختتامیه یازدهمین جشنواره جشنواره شعر فجر در اسفند ماه در شهر مشهد «پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ٢٠١٧» برگزار خواهد شد.

http://www.honarnews.com/images/docs/000078/n00078556-b.jpg

☑️منبع خبر : ایسنا

http://www.isna.ir/news/95100804871/

◾️بخش : #بازتاب

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

برای لورکا
که خیلی ماه بود
" هم بند "
🔹شعری از #بهزاد_زرین_پور

-این قدر به عقربه های ساعت التماس نکن
این سوی دیوار
همان قدر می چرخد زمین
و ما همان قدر می توانیم سایه بگیریم از آفتاب
کافیست این چهار تا دیوار را پشت و رو کنیم :
آن طرفی ها شمارش روزها را ادامه می دهند .
-اما آنها به هر طرف که بخواهند ، می خوابند ...
-بیشتر از ما که خواب نمی بینند !
-قبل از خواب هم کسی نمی شماردشان ...
-همه که ستاره نیستند ، پسر!


-ما اینجا از روی دست هم خواب می بینیم
ـآن قدر به یک سو اشاره کرده ایم
که اثر انگشت هایمان شبیه هم شده اند
دست خودم نیست
دلم برای در زدن
دیر رسیدن
گم شدن
دلم برای از دست دادن تنگ شده است ...

-بیرون ، دلت برای چیزهای دیگری سنگ خواهد شد
اینجا همین قدر می دانی که زنده ای
آنجا همان قدر زنده ای که می دانی .
-اما آنها
اختیارشان را نمی گویم
دست کم کلید خانه شان را به دست کسی نمی دهند
تکلیفشان را نمی دانم
اما چراغ هایشان را که دیگر خودشان روشن می کنند ...

-یعنی هر کس کلیدهای بیشتری داشته باشد و
چراغ های بیشتری را روشن کند
نزدیک تر به ماه می میرد ؟

هیچ کس بهتر از ماه
لورکا را نمی شناسد ...

http://s9.picofile.com/file/8280333784/B_Z.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1721

🔸برگرفته از مجموعه شعر"ای کاش آفتاب از چهار سو بتابد" (شعرهای 73-1368) / ناشر : شرکت خدمات فرهنگی هالی/ سال 1375 / ص50

◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

برای فیروز شیروانلو
"با چشمی از عشق "
🔹شعری از #احمدرضا_احمدی

فقط بود
کسی که چشمانش از عشق بود
و گندم بود
و طلوع تفنگ .
و خسوف قوس و قزح در رگ
و دستی از گیاه
و چهره ی بارانی من
در شیشه ...
در کنار افق
مردان و زنان
در خون من به هم سلام می گفتند
و خون در گرمای
گیاه ...
و کسی با چشمی از عشق
در بهار مرا یافت
در پاییز ، خانه و چراغ را نیافت
و چمن را شنید
و دیگر نه بهار ...
کسی فقط با چشمی از عشق ...
که اکنون پاییز ...
و بدنی با من از خون و شیشه ...
اکنون فصل دیگری ست
و ما هستیم
و ما فقط اکنون هستیم
و اکنون چشمی است از عشق
و دیگر
بهارست .
و شنیدید که بوی زخمش بهار
گرفت.
http://s1.upzone.ir/108130/A.A.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رد
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1722
🔸برگرفته از مجموعه "شعر دیگر" / ص 50/ چاپ سال 1347

◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

🔹شعری از #پرویز_اسلامپور


اگر از آسمان –
که کویری ست –
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده می آرم

جزام می تواند تنفس آسمان را باکره کند –

این - که
باید از فسخ لاشه ی متمرد
آموخت :
خاک هرگز دعوت نمی کند
می پذیرد


http://s9.picofile.com/file/8280385426/P_E.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1723

🔸برگرفته از مجموعه "نمک و حرکت ورید" مجموعه شعرهای کویری و کنش اندام / پرویز اسلامپور / نخستین انتشار ، سال 1347 ، مجموعه "شعر دیگر" یک

◾️بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
✍️ مجله ادبی پیاده رو
پوران فرخ‌زاد همچنان در کما و تحت مراقبت‌های ویژه است. خانواده فرخ‌زاد علت به اغما رفتن او را عارضه تنفسی عنوان کرده‌اند. 🔴مجله ادبی پیاده رو https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

⚫️ #پوران_فرخزاد درگذشت ...

پوران فرخزاد ساعت هشت صبح امروز - پنجشنبه - بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
خبر درگذشت پوران فرخزاد در گفت‌وگوی خبرنگار ایسنا با دوست و همچنین نوه‌ی این نویسنده، به تایید رسیده است.
روز گذشته تیم پزشکی معالج پوران فرخ‌زاد، وضعیت و حال عمومی او را نسبت به روزهای پیش وخیم‌تر و سطح هوشیاری‌اش را پایین‌تر اعلام کرده بودند.
این شاعر، نویسنده و پژوهشگر چند روزی بود که در بخش مراقب‌های ویژه بیمارستان در وضعیت کما به سر می‌برد.
پوران فرخ‌زاد متولد بهمن‌ماه سال ۱۳۱۲ است و از جمله آثار او به «زن از کتیبه تا تاریخ» (دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان در دو جلد)، «اوهام سرخ شقایق» (گزیده‌ای از اشعار زنان جهان)، «نیمه‌های ناتمام؛ سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ»، «زن شبانه موعود» (نشان زن در آثار سهراب سپهری)، «کسی که مثل هیچ‌کس نیست» درباره فروغ فرخزاد، مجموعه شعر «خوشبختی در خوردن سیب‌های سرخ»، مجموعه داستان «دیداری در پاییز»، مجموعه‌ رباعی «جنگ مشوش»، داستان‌های بلند «در پس آینه» و «آتش و باد»، رمان «در انتهای آتش و آیینه‌» و فرهنگ «کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز» می‌توان اشاره کرد.
پوریا سوری، شاعر و از دوستان خانوادگی پوران فرخزاد اعلام کرد که برنامه‌های مراسم تشییع و تدقین و نیز ترحیم او متعاقبا ازسوی خانواده اعلام خواهد شد.

http://s9.picofile.com/file/8280407676/P_F.jpg

🔴منبع : ایسنا
http://www.isna.ir/news/95100905580/

☑️بخش : #بازتاب

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دف !
🔵شعر و اجرا : #رضا_براهنی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

🔹شعری از #امیرحسین_بریمانی

🔸یک شعر خیلی معمولی تا حدی ضعیف کمی رو به مزخرف
-

هرچیزی از ابتدای خودش آغاز می شود
روزها از ابتدای خودشان
که صبح است
و شب ها هم از امتداد روزها
که عصر است
اِه چطور شد؟!
حالا که فکر می کنم چیزها خیلی هم از ابتدای خودشان شروع نمی شوند
و اینطوری شد که به فکر ساعتِ صفر افتادم
به اینکه این سفر از کجا نشئت می گیرد
و خلاصه ازین مباحث.
سمت های ما از اغازهایی انباشته ست که امتداد نمی گیرند
پدرم می گفت: هیچ چیزو تا آخرش امتداد نمی دهی
و خیلی هم بیراه نمی گفت
جزاینکه قصد دارم این شعر را
لااقل تا انتها دنبال کنم
و مادرم می گفت: همه چیز به خدا بر می گردد
و من الان دارم به این نتیجه می رسم
که احتمالن این شعر هم منشایی خدایی دارد؛
که من هستم در خدمت شما
و مادرم سریعن با حرف خودش زاویه گرفت!
بگذارید از اول امتحان کنیم:
هرچیزی ادامه خود را از سر می گیرد
اما یادم می آید که کاترین که در جاده پیش می رفت
ادامه حرف های توهین وُ خشونت آمیز منو از سر گرفته بود
به عبارتی بهتر به او برخورده بود
و من با خودم برخورد کردم که چرا خودت را کنترل نمی کنی
و دیدم که راست می گوید دیگر
به هرحال قضیه این است که ما حتی خودمان را هم نمی توانیم دنبال کنیم
چون اعصاب من هم از جای دیگری خرد بود
و کاترین که در آن سفرِ به غروب،
کوچک می شد وُ دور وُ دورتر.
همه ش تقصیر صبح هایی ست که بیدار می شوی
وَ هوا به تندی، ابری ست
انصافن برای من قابل درک و تحمل نیست.
من در آسمان تامل کردم
تا رگه یی دست کم از آفتاب را بیابم
خورشید اما ادامه ش را انگار در جای دیگری از سر گرفته بود؛
تنها چیزی که آغاز و پایانش با خودش است،
همین خورشید است البته اگر ابرها بگذارند
عجب وضعیت بدی!
خداییش ما هیچ کدام دست خودمان نیستیم
حالا حتمن با من هم نظر هستید
که تداوم دادن این شعر برایم خیلی حیثیتی ست
اما چیز بیشتری به ذهنم نمی رسد
آخر هرچیزی پایانی دارد دیگر
پس تا دیداری دیگر
بدرود.
-
توضیحات: همه تصمیمات مهم، در سی ثانیه (یا کمتر) گرفته می شوند.

http://s8.picofile.com/file/8280514500/A_H_B.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1724

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
☑️ منتشر شد :
" راویه "
🔹مجموعه 62 غزل نو "مریم جعفری آذرمانی "
انتشارات فصل پنجم

🔴با ما همراه باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews

🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی


🔸اینجا ...


اینجا پرنده ها
در یک شعاع محدود
پشت حصارهایی از آهن
خود را،
با زندگی تازه خود وقف داده اند
اینجا
وقتی که (طرح صبح)
بی اعتراض حتی گنجشکی
مردود شد!
گنجشک های پیر که دیگر
حتی صدایشان هم فرتوت گشته است
در چارچوب پنجره ها (شب) را
در یک مرور سطحی می خوانند
***

اینجا نگاه کردن
تا زیر بیرق ها آزاد است

اینجا،
برنامه تفرج فوج پرندگان
بر لوح های بزرگ منقوش است
اینک تمام سطح بودن
در امتزاج نور
و بوی گرده هایی مخلوط
- در دست ها-
با رفتن سریع،
و بازآمدن تکرار می شود

......

اینک (آرام بودن) در اینجا!
اینک (آرام مردن) در اینجا!
با ناخن نحیف گنجشکان
و سینه نرم کبوترها
اقرار می شود

🔸مجله فردوسی
شماره ۸۱۵- ۹ خرداد ۱۳۴۶


♦️"سرود کهنه"

اینک دوباره من
خود را قرار می دهم آهسته
در کوچه- در برودت- در باران
همچو گیاه کوچک خمیازه
که از دهان پر گس من در باد

اینک دوباره شب
با آنهمه سخاوت بی پایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراری ست
در گوش او به زمزمه می خوانم
ای شب ....
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو می خواهم


🔸مجله فردوسی
شماره ۷۵۴-۱۰ اسفند ۱۳۴۴


http://s8.picofile.com/file/8280622476/H_CH.jpg


☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1725

◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
با تو بهار
دیوانه ایست
که از درخت بالا می رود
و می رود
تا باد
با باد
من از درخت
بالا می افتم.
@piaderonews
بر آب ها
صدای گام سپیده دم است :
زنی که شادمانه
بر پله ها گذر دارد!
#یدالله_رویایی

🔴با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید: 👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA