✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.1K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
🔹معرفی رمان «ترحّم» نوشته‌ی «رشاد نوری گون‌تکین» با ترجمه‌ی «صابر حسینی»

در سایت #پیاده‌رو بخوانید: 👇👇

▶️ https://piadero.ir/post/2899

#معرفی_کتاب
#ادبیات_ترکیه و #آذربایجان

🆔 @piaderonews 👈
🔹 شعرهایی از #لطیف_هلمت را با ترجمه ی #سامال_احمدی در سایت پیاده رو بخوانید : 👇👇

#ادبیات_کردستان

▶️ https://piadero.ir/post/2904

🆔 @piaderonews 👈
🔹 شعرهایی از #جلال_برزنجی را با ترجمه ی #سامال_احمدی در سایت پیاده رو بخوانید :

#ادبیات_کردستان

▶️ https://piadero.ir/post/2905

🆔 @piaderonews 👈
🔹 شعرهایی از #اد_سندرز را با مقدمه و ترجمه ی #فرزام_کریمی در سایت پیاده رو بخوانید : 👇👇

#ادبیات_جهان

▶️ https://piadero.ir/post/2910

🆔 @piaderonews 👈
🔹 شعرهایی از سودیپ سن را به فارسی #رزا_جمالی در سایت پیاده رو بخوانید : 👇👇

#ادبیات_جهان

▶️ https://piadero.ir/post/2925

🆔 @piaderonews 👈
▪️ رمان #سرگذشت_شورش
🔹نویسنده: #فرخ_نعمت_پور
🔸 ترجمه: #بابک_صحرانورد
▪️نشر ناوند ـ 1400
▫️این رمان که موضوعی اجتماعی سیاسی دارد اولین اثر این نویسنده است که به فارسی ترجمه شده.

#ادبیات_کردستان

🆔 @piaderonews 👈
آن لحظه فوق العاده بود. من آنجا بودم، بی حرکت و یخ‌زده، غرقه در جذبه‌ای وحشتناک. ولی، درست در قلب آن جذبه، چیز تازه ای هم اکنون پدیدار شده بود؛ من «تهوع» را می‌فهمیدم، مالکش بودم. حقیقت آن است که من کشفیاتم را برای خودم صورت‌بندی نمی‌کردم. ولی فکر می‌کنم که حالا برایم آسان بود که به قالب کلمات درشان آورم. امر اساسی همان احتمال است. منظورم این است که، بنا به تعریف، وجود ضروری نیست. وجود داشتن به سادگی یعنی «آنجا بودن»؛ موجودات پدیدار می‌شوند، می‌گذارند که با آنها «برخورد کنیم»، ولی هرگز نمی‌توان آنها را «استنتاج کرد»

#ژان_پل_سارتر
#تهوع ترجمه#جلال_الدین_اعلم ۱۳۵۵
#ادبیات_کلاسیک

#قلمرو_رمان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
تجربه‌هایی هست که کسی نمی‌تواند از آنها جان به در برد. تجربه‌هایی که در پی آنها حس می‌کنی همه چیز از معنا تهی می‌شود. همین که به کرانه زندگی دست یافته باشی و تمام آنچه را که در آن مرزهای پرخطر فراهم است به غایت زیسته باشی، تمام رفتارهای روزمره و اشتیاق های معمول، افسون اغواگرانه شان را از دست می‌دهند. تو تنها با ظرفیتت برای ابژه کردن می‌توانی به زندگی ادامه دهی، با توانایی برای رهایی از این فشار بی‌نهایت، با نوشتن. خلاقیت راه نجاتی موقتی از چنگال مرگ است. حس می‌کنم باید به‌خاطر هرآنچه زندگی به من پیشکش کرده منفجر شوم، و نیز به‌خاطر دورنمای مرگ. انگار دارم می‌میرم از انزوا، عشق، ناامیدی، نفرت و هرآنچه این جهان در اختیارم گذاشته.
            
#امیل_چوران
#بر_قله_های_ناامیدی ۱۳۹۵
مترجم #سپیده_کوتی
#ادبیات_غیر_داستانی_بزرگسالان
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews  👈
پس سحرگاه به در خانه [مادر] رفت، و گوش داد. آواز مادر شنید که طهارت مى‏ساخت و مى‏گفت: «الهى آن غریب مرا نیکو دار و دل مشایخ را با وى خوش دار. و احوال نیکو او را کرامت کن». بایزید چون این بشنید، بگریست. پس در بزد. مادر گفت: «کیست؟».
گفت: «غریب تو».
مادر گریان شد و در بگشاد. پس گفت: «اى طیفور! چشمم خلل کرده است، از بس که گریستم در فراق تو و پشتم دو تا شد، از بس که غم تو خوردم».
- نقل است که گفت: «آن کار که بازپسین کارها دانستم، پیش از همه بود و آن‏ رضا [ى‏] مادر بود»

#ذکر_بایزید_بسطامی رحمة الله علیه
#تذکرة_الأولیا
#ادبیات_عرفانی
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews  👈