@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #مهناز_رضائیان
نيم دیگرم را ﻣﻲچسبانم به باد
و انگشتان لرزان درخت
تا گم شود
در رﮔﻪهای صورتی
که از من عبور ﻣﻲکند
تا...
کجای تو ایستاﺩﻩام
که بغض ﻧﻔﺲهایم
در گلوگاه زمین
گیر کرﺩﻩست
و دﺳﺖها
و ﺩﺳﺖها
که بر ﺳﺎﻕهای تو بلند ﻣﻲشوند
تا دﺭﻩهارا ﺑﻪهم پیوند دهد
و ماه را در دهان آسمان بکارد
و شب را به روز
دریا را به خشکی
و آسمان را به زمین
بچسباند
از مرزهای زمین عبور ﻣﻲکنم
و تکه تکه
پاﻣﻲگیرم
در حواس باد
که از موهایم می گریزد
تا جنگلی را
بر ﻧﻴﻤﻪی جغرافیای شرق
بپاشد
http://uupload.ir/files/jut2_m.r.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1904
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🔹 شعری از #مهناز_رضائیان
نيم دیگرم را ﻣﻲچسبانم به باد
و انگشتان لرزان درخت
تا گم شود
در رﮔﻪهای صورتی
که از من عبور ﻣﻲکند
تا...
کجای تو ایستاﺩﻩام
که بغض ﻧﻔﺲهایم
در گلوگاه زمین
گیر کرﺩﻩست
و دﺳﺖها
و ﺩﺳﺖها
که بر ﺳﺎﻕهای تو بلند ﻣﻲشوند
تا دﺭﻩهارا ﺑﻪهم پیوند دهد
و ماه را در دهان آسمان بکارد
و شب را به روز
دریا را به خشکی
و آسمان را به زمین
بچسباند
از مرزهای زمین عبور ﻣﻲکنم
و تکه تکه
پاﻣﻲگیرم
در حواس باد
که از موهایم می گریزد
تا جنگلی را
بر ﻧﻴﻤﻪی جغرافیای شرق
بپاشد
http://uupload.ir/files/jut2_m.r.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1904
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از #فخرالدین_سعیدی
در من خانه افلیج بنا نکن
که رنگ پیراﻫﻦام پریده است
این روزها بس که آفتاب دوپهلو تابیده است بر من
حاصلخیز ﺷﺪﻩام
ﻣﻲدانم این دشت به افسانه شبانی و رویای گندم برخواهد گشت
و آب به رﻳﺸﻪهای تو
پس طاقت بیار!
کسانی که نام مرا و تو را از گندمزار ﻣﻲشنوند
و ﺳﺎﻝها بعد از خاک ما گندم ﻣﻲخورند عاﺷﻖترﻳﻦاند
این روزها که مثل ﺟﻤﻠﻪهای معترضه افتاﺩﻩاند بین من و ﺗﻮ ﻧﻤﻲگذارند
ﻧﻤﻲگذارند رویا به رهایی فکر کند
به فرزانگی زردکوه قسم
اگر تو باز هم به من به کلمه به پیراهن آﺑﻲات برگردی
نبض درخت دوباره خواهد زد در سنگ
و زیباﻳﻲات ادامه خواهد یافت
در چشم، ابرو و کلمه
و ﻧﻔﺲهای من خواهند دوید در راﻥهای اسب
پویا اﻧﮕﺸﺖاش را پس خواهد گرفت از این درخت
که در روایت صخره پر ریخته است
و سهند سوت خواهد زد برای پرندگان مهاجر
و ﺑﻲواهمه دست تکان خواهد داد
برای ﺁﻥهمه وفاداری
به ﺳﺎﻝهای هزاروسیصدوچند تا هزاروسیصد وچند
بهار!
من تو را در جزﻳﺰﻩای متروک ﻣﻲخواهم
زیر ﺑﺮﮒهای سرخس و ساﻳﻪهای سیاه سرد و سکویا
ﺁﻥوقت پرندگان را چشم خواهم بست
خدایان را چشم خواهم بست
و در ﺑﻲزمانی محض
در ابدیت
هزار سال تمام خواهمت بوسید
عریان شو!
ﻣﻲخواهم پیراﻫﻦام را در آفتاب
و بوﺳﻪای طولانی پهن کنم
http://uupload.ir/files/hev0_f.s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1905
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🔹شعری از #فخرالدین_سعیدی
در من خانه افلیج بنا نکن
که رنگ پیراﻫﻦام پریده است
این روزها بس که آفتاب دوپهلو تابیده است بر من
حاصلخیز ﺷﺪﻩام
ﻣﻲدانم این دشت به افسانه شبانی و رویای گندم برخواهد گشت
و آب به رﻳﺸﻪهای تو
پس طاقت بیار!
کسانی که نام مرا و تو را از گندمزار ﻣﻲشنوند
و ﺳﺎﻝها بعد از خاک ما گندم ﻣﻲخورند عاﺷﻖترﻳﻦاند
این روزها که مثل ﺟﻤﻠﻪهای معترضه افتاﺩﻩاند بین من و ﺗﻮ ﻧﻤﻲگذارند
ﻧﻤﻲگذارند رویا به رهایی فکر کند
به فرزانگی زردکوه قسم
اگر تو باز هم به من به کلمه به پیراهن آﺑﻲات برگردی
نبض درخت دوباره خواهد زد در سنگ
و زیباﻳﻲات ادامه خواهد یافت
در چشم، ابرو و کلمه
و ﻧﻔﺲهای من خواهند دوید در راﻥهای اسب
پویا اﻧﮕﺸﺖاش را پس خواهد گرفت از این درخت
که در روایت صخره پر ریخته است
و سهند سوت خواهد زد برای پرندگان مهاجر
و ﺑﻲواهمه دست تکان خواهد داد
برای ﺁﻥهمه وفاداری
به ﺳﺎﻝهای هزاروسیصدوچند تا هزاروسیصد وچند
بهار!
من تو را در جزﻳﺰﻩای متروک ﻣﻲخواهم
زیر ﺑﺮﮒهای سرخس و ساﻳﻪهای سیاه سرد و سکویا
ﺁﻥوقت پرندگان را چشم خواهم بست
خدایان را چشم خواهم بست
و در ﺑﻲزمانی محض
در ابدیت
هزار سال تمام خواهمت بوسید
عریان شو!
ﻣﻲخواهم پیراﻫﻦام را در آفتاب
و بوﺳﻪای طولانی پهن کنم
http://uupload.ir/files/hev0_f.s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1905
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
ﺩﻭ شعر از شاهين شيرزادي:
1
«چرخیدن»
"اگر تراژدی به یک طرفِ صورتت سیلی زد،بگذار کمدی به طرفِ دیگر بزند.ببین"
حتی تو نیست آنکه با اشارهای چرخید
و در کجای تنی بیچشم، نشسته بود و فرو رفت
بالا گرفته بود دستهایش را میانِ تاریکی
می گفت تسلیمام،
و با اشارهای چرخید.
و آنچنان عجیب بود او که ناتوانم از ادا کردن
چنان که جای دیگری انگار، نفس میکشیدی داشت
او که مرا عزیز داشته بود، در آغوشِ نامرئیش
و ناگزیر بود که لَختی بمیرانَدَم به چرخیدن
نوشته آمده بود از من: نچرخ و صبر کن گُلِ من.
خواند و در مقاماتِ این نوشته آرامید
چرخید.
دویده بر اثرش من
فراز داده تن به گِل و رفتن
ترسیمِ آنچه که میترسید، تاری، کهرباییِ کمرنگ
«سفر به خیر!» گفت و حلالم کرد
لالم کرد.
حالا: سربازِ بدونِ جنگ افزار!
بگو خداحافظ ای شیراز
(و من که شیرازم، چنان نگاه کردمت که گذشته شدی)
سرباز مرده به پیکانِ هر گلولهی مشقی، هر جراحتِ سرپایی
سربازِ مرده با ترکشِ موشکهای کاغذی، کودکانه، دبستانی
سربازِ مرده در رُقعتی که مینویسم و نمیخوانی.
سربازِ خارزارهای آنچنان انبوه، آنچنان انبوه
که آویخته از انگشتِ هر خار، دلِ سرباز
اینجاست
نکتهای که سرآمدِ محنتهاست:
حالا که حال دیگر است و قرارِ تو بر چرخیدن
تو اصلاً نیستی که تو باشی.
با اشاره میچرخی، میبینمت
و با دستهای بالا برده توی تاریکی، میچینمت
میبینمت که دست میکشی به من،
به پچپچه میگویی:
تسلیم.
2
"رمیِ پا"
اندامِ کیست این جناﺯﻩی در من درآمده
رمیده در خلجانِ تن ماﻫﻴﭽﻪهای ندانسته از کلمات
دگردیسیِ عضلات،
اندام کیست این
که قد ﻣﻲکشد یکایک و جیغ / پناه برده به ﺳﻠﻮﻝهای لالِ تنم
و بر کشاﻟﻪهای مثله و بازوهاش
ردّ قناره و ناخن دارد، و خالکوبی ِگزلیک.
صدای جا
صدای ﺑﻪجا ﺷﺪﻩی
صدای ناملفوظ
سیلی سیلابِ خون و لاﻟﻪی گوش
ترسیمِ شدّت و دندان بر قعر و گودیِ پوست
دستی که تعارف ﻣﻲزند هستی آهو را به ﺑﻲقراری سنگ
و این کاﺑﻮﺱهای مکرر: عبورِ انگشتِ هیس
که ﻟﺐهای مقعدت را آهسته خیس
شد آمد مُدام تشنج
و کل کشیدنِ زخم در دﻧﺪﻩهای زنانه
صدای جا
صدای ﺑﻪجا ﺷﺪﻩی / صدای ملفوظ
به زبانی معیار:
ادرار.
اندامِ کیست این جناﺯﻩی در من درآمده
با قندهارِ ﺧﻨﺪﻩی شیرینش
کابُل نگاﺭﻩی کابل بر گُرﺩﻩی غزالِ دو رانش
بر گوﻧﻪها که لخته ﻟﺨﺘﻪی ماه
بر ﻛﺘﻒها، که زهره تَركﻫﺎﻱ ﺑﻲشمار
خرمای کبودی بر نخیلِ تنش
و دستِ نوازشی که لابد:
بُریده و کوتاه
حالا جمرات / جمراتِ صدا
که رم ﻣﻲکنند
سمتِ
پا
پای
به خواب رﻓﺘﻪی
تنها.
http://uupload.ir/files/0zgu_sh.sh.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1906
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
ﺩﻭ شعر از شاهين شيرزادي:
1
«چرخیدن»
"اگر تراژدی به یک طرفِ صورتت سیلی زد،بگذار کمدی به طرفِ دیگر بزند.ببین"
حتی تو نیست آنکه با اشارهای چرخید
و در کجای تنی بیچشم، نشسته بود و فرو رفت
بالا گرفته بود دستهایش را میانِ تاریکی
می گفت تسلیمام،
و با اشارهای چرخید.
و آنچنان عجیب بود او که ناتوانم از ادا کردن
چنان که جای دیگری انگار، نفس میکشیدی داشت
او که مرا عزیز داشته بود، در آغوشِ نامرئیش
و ناگزیر بود که لَختی بمیرانَدَم به چرخیدن
نوشته آمده بود از من: نچرخ و صبر کن گُلِ من.
خواند و در مقاماتِ این نوشته آرامید
چرخید.
دویده بر اثرش من
فراز داده تن به گِل و رفتن
ترسیمِ آنچه که میترسید، تاری، کهرباییِ کمرنگ
«سفر به خیر!» گفت و حلالم کرد
لالم کرد.
حالا: سربازِ بدونِ جنگ افزار!
بگو خداحافظ ای شیراز
(و من که شیرازم، چنان نگاه کردمت که گذشته شدی)
سرباز مرده به پیکانِ هر گلولهی مشقی، هر جراحتِ سرپایی
سربازِ مرده با ترکشِ موشکهای کاغذی، کودکانه، دبستانی
سربازِ مرده در رُقعتی که مینویسم و نمیخوانی.
سربازِ خارزارهای آنچنان انبوه، آنچنان انبوه
که آویخته از انگشتِ هر خار، دلِ سرباز
اینجاست
نکتهای که سرآمدِ محنتهاست:
حالا که حال دیگر است و قرارِ تو بر چرخیدن
تو اصلاً نیستی که تو باشی.
با اشاره میچرخی، میبینمت
و با دستهای بالا برده توی تاریکی، میچینمت
میبینمت که دست میکشی به من،
به پچپچه میگویی:
تسلیم.
2
"رمیِ پا"
اندامِ کیست این جناﺯﻩی در من درآمده
رمیده در خلجانِ تن ماﻫﻴﭽﻪهای ندانسته از کلمات
دگردیسیِ عضلات،
اندام کیست این
که قد ﻣﻲکشد یکایک و جیغ / پناه برده به ﺳﻠﻮﻝهای لالِ تنم
و بر کشاﻟﻪهای مثله و بازوهاش
ردّ قناره و ناخن دارد، و خالکوبی ِگزلیک.
صدای جا
صدای ﺑﻪجا ﺷﺪﻩی
صدای ناملفوظ
سیلی سیلابِ خون و لاﻟﻪی گوش
ترسیمِ شدّت و دندان بر قعر و گودیِ پوست
دستی که تعارف ﻣﻲزند هستی آهو را به ﺑﻲقراری سنگ
و این کاﺑﻮﺱهای مکرر: عبورِ انگشتِ هیس
که ﻟﺐهای مقعدت را آهسته خیس
شد آمد مُدام تشنج
و کل کشیدنِ زخم در دﻧﺪﻩهای زنانه
صدای جا
صدای ﺑﻪجا ﺷﺪﻩی / صدای ملفوظ
به زبانی معیار:
ادرار.
اندامِ کیست این جناﺯﻩی در من درآمده
با قندهارِ ﺧﻨﺪﻩی شیرینش
کابُل نگاﺭﻩی کابل بر گُرﺩﻩی غزالِ دو رانش
بر گوﻧﻪها که لخته ﻟﺨﺘﻪی ماه
بر ﻛﺘﻒها، که زهره تَركﻫﺎﻱ ﺑﻲشمار
خرمای کبودی بر نخیلِ تنش
و دستِ نوازشی که لابد:
بُریده و کوتاه
حالا جمرات / جمراتِ صدا
که رم ﻣﻲکنند
سمتِ
پا
پای
به خواب رﻓﺘﻪی
تنها.
http://uupload.ir/files/0zgu_sh.sh.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1906
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹دو شعر از #هرمز_سعداللهی
🔸یک :
من
روی این آتش ﻣﻲدَوَم
ﻣﻲدَوَم
ﻣﻲدَوَم
آهای
پنجه بزن بر زﺧﻤﻪی این ساز
بدَم در نقاره
بکوب بر دهل
ﭘﻨﺠﺮﻩای ﻣﻲخواهد باز شود
ﻣﻲخواهم بگویم
دوستش دارم
تا بیاید
و با هم رقص آتش را ابداع کنیم.
ما آغاز جنگ تحمیلی دو پیراهن هستیم...
🔸دو :
عصر آغوش ﻛﻬﻨﻪی زنی دلتنگ است
که هیچ مردی
عاشقانه از راﻥهاش تشییع نشده
عصر
شاید همان حصر باشد
عصر شاید
باراﻧﻲست که ﻣﻲخواهد بیاید اما دلش گرفته
ومن
غروب همان عصر دلگیرم
روی تنت خواب رﻓﺘﻪام ﺳﺎﻝهاست
ای وطنم
http://uupload.ir/files/bo2z_h.s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1907
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🔹دو شعر از #هرمز_سعداللهی
🔸یک :
من
روی این آتش ﻣﻲدَوَم
ﻣﻲدَوَم
ﻣﻲدَوَم
آهای
پنجه بزن بر زﺧﻤﻪی این ساز
بدَم در نقاره
بکوب بر دهل
ﭘﻨﺠﺮﻩای ﻣﻲخواهد باز شود
ﻣﻲخواهم بگویم
دوستش دارم
تا بیاید
و با هم رقص آتش را ابداع کنیم.
ما آغاز جنگ تحمیلی دو پیراهن هستیم...
🔸دو :
عصر آغوش ﻛﻬﻨﻪی زنی دلتنگ است
که هیچ مردی
عاشقانه از راﻥهاش تشییع نشده
عصر
شاید همان حصر باشد
عصر شاید
باراﻧﻲست که ﻣﻲخواهد بیاید اما دلش گرفته
ومن
غروب همان عصر دلگیرم
روی تنت خواب رﻓﺘﻪام ﺳﺎﻝهاست
ای وطنم
http://uupload.ir/files/bo2z_h.s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1907
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹انتشار گزینه شعری از #علی_باباچاهی به زبان کردی توسط #بابک_صحرانورد
بابک صحرانورد - شاعر و مترجم زبان کردی ، گزیده ای از شعرهای علی باباچاهی شاعر سرشناس ایرانی را با عنوان کردیِ (لە ڕۆژە ڕووناکەکان) ترجمه کرده و این اثر توسط انتشارات( کانی کتێب) در 108 صفحه و با تیراژ 1000نسخه روانه بازار کتاب شده است . بنا به گفته ناشر قرار است 400نسخه از این کتاب در عراق توزیع شود .
http://uupload.ir/files/nzg_a.b.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
بخش : #بازتاب
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1908
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🔹انتشار گزینه شعری از #علی_باباچاهی به زبان کردی توسط #بابک_صحرانورد
بابک صحرانورد - شاعر و مترجم زبان کردی ، گزیده ای از شعرهای علی باباچاهی شاعر سرشناس ایرانی را با عنوان کردیِ (لە ڕۆژە ڕووناکەکان) ترجمه کرده و این اثر توسط انتشارات( کانی کتێب) در 108 صفحه و با تیراژ 1000نسخه روانه بازار کتاب شده است . بنا به گفته ناشر قرار است 400نسخه از این کتاب در عراق توزیع شود .
http://uupload.ir/files/nzg_a.b.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
بخش : #بازتاب
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1908
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
◾️به زودی ویژه نوروزی " شعر " و " داستان " پیاده رو منتشر خواد شد . 🌺
🔹ماهنامهی فرهنگی ادبی سخن به تازگی در خوزستان آغاز به کار کرده است. این نشریهی فرهنگی ادبی بخشهای مختلفی دارد و دست اندرکاراناش سعی بر آن دارند که در هر شماره، ویژهنامهیی برای یکی از شاعران معاصر داشته باشند. در چهارمین شمارهی این مجله به تاریخ بهمن ماه 95 ویژهنامهی آفاق شوهانی منتشر شده است. در این ویژهنامه مطالبی از این نویسندگان را میتوان مطالعه کرد:
یاسین نمکچیان/ نعمت مرادی/ محمدرضا شهبازی/ فیض شریفی/ علیرضا شکرریز/ علی جهانگیری/ سریا داوودی حموله/ ثریا کهریزی/ افسانهی نجومی/ ابوالفضل پاشا
به علاوه مصاحبهی فخرالدین سعیدی با آفاق شوهانی در خصوص شعر امروز آخرین بخش این ویژهنامه است.
- ویژهنامهیی برای هوشنگ گلشیری، کارنامهی داریوش شایگان، کارنامهی ایرج رحمانپور، کارنامهی عباس کیارستمی و شعرهایی از شاعران امروز ار دیگر بخشهای این شمارهی ماهنامهی فرهنگی ادبی سخن است. مخاطبان میتوانند این ماهنامه را از کتابفروشیهای معتبر تهیه کنند.
یاسین نمکچیان/ نعمت مرادی/ محمدرضا شهبازی/ فیض شریفی/ علیرضا شکرریز/ علی جهانگیری/ سریا داوودی حموله/ ثریا کهریزی/ افسانهی نجومی/ ابوالفضل پاشا
به علاوه مصاحبهی فخرالدین سعیدی با آفاق شوهانی در خصوص شعر امروز آخرین بخش این ویژهنامه است.
- ویژهنامهیی برای هوشنگ گلشیری، کارنامهی داریوش شایگان، کارنامهی ایرج رحمانپور، کارنامهی عباس کیارستمی و شعرهایی از شاعران امروز ار دیگر بخشهای این شمارهی ماهنامهی فرهنگی ادبی سخن است. مخاطبان میتوانند این ماهنامه را از کتابفروشیهای معتبر تهیه کنند.
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از #کبری_فدوی
از طبقه بیستم
مشتی آدم، سر ﻣﻲشوند
در آسانسور
چه آهنگی برایت ﻣﻲریزد
ﻃﺒﻘﻪي دهم
ﻃﺒﻘﻪی سوم
ﻫﻢکف
صدای ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪﻱ ﺷﺪﻩی زن
ﻣﻲتواند بهتر از گلوی دیانا بیرون بیاید
ﺷﺐهای درﺷﺖاندام
از طبقات بالا ﻣﻲروند
از لای انگشتان ظریف
در این سطر
یا سطر بعدی سکوت را ﻣﻲکشد در متن
از اﻳﻦجا به بعد ﻣﻲتوانی تنهایی برقصی یا نمایشناﻣﻪي تاﺯﻩات را مرور کنی
دستت را بالا ﻣﻲبری
فریاد ﻣﻲزنی
مرگ روی زانوهایم خراش ﻣﻲدهد
مرگ روی گلوی مرگ
چه لذتی دارد
دستی که ﻣﻲرسد به راﻥهای گوشتی مرگ
دیانا دستت بگذار روی ﺳﻴﻨﻪی طبقات
چنگ ﻣﻲانداخت در بازوی لخت پرده
نور از پرده سالن به ﻛﻔﺶها
نور مرگ از زیر انگشتان بازیگر دوم لیز ﻣﻲخورد
خون از زهدان پاره
ﻣﻲخراشد کودکان لخت را
ﻣﻲشنوی گشایش یک راز را؟
ﻣﻲشنوی؟
زن
مرد
مرد
مرد
مرد
نوازد
مرد
زن
نطفه
نطفه
نطفه
دهان پر از تارﻳﻜﻲست
دیانا برقصد
مرگ در خاﻧﻪي همسایه جشن ﻣﻲگیرد
ما در طبقه بیستم
با ﻟﺐهای ﻧﻴﻤﻪباز شکل گرﻓﺘﻪایم
http://uupload.ir/files/2rkw_k.f.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1909
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🔹شعری از #کبری_فدوی
از طبقه بیستم
مشتی آدم، سر ﻣﻲشوند
در آسانسور
چه آهنگی برایت ﻣﻲریزد
ﻃﺒﻘﻪي دهم
ﻃﺒﻘﻪی سوم
ﻫﻢکف
صدای ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪﻱ ﺷﺪﻩی زن
ﻣﻲتواند بهتر از گلوی دیانا بیرون بیاید
ﺷﺐهای درﺷﺖاندام
از طبقات بالا ﻣﻲروند
از لای انگشتان ظریف
در این سطر
یا سطر بعدی سکوت را ﻣﻲکشد در متن
از اﻳﻦجا به بعد ﻣﻲتوانی تنهایی برقصی یا نمایشناﻣﻪي تاﺯﻩات را مرور کنی
دستت را بالا ﻣﻲبری
فریاد ﻣﻲزنی
مرگ روی زانوهایم خراش ﻣﻲدهد
مرگ روی گلوی مرگ
چه لذتی دارد
دستی که ﻣﻲرسد به راﻥهای گوشتی مرگ
دیانا دستت بگذار روی ﺳﻴﻨﻪی طبقات
چنگ ﻣﻲانداخت در بازوی لخت پرده
نور از پرده سالن به ﻛﻔﺶها
نور مرگ از زیر انگشتان بازیگر دوم لیز ﻣﻲخورد
خون از زهدان پاره
ﻣﻲخراشد کودکان لخت را
ﻣﻲشنوی گشایش یک راز را؟
ﻣﻲشنوی؟
زن
مرد
مرد
مرد
مرد
نوازد
مرد
زن
نطفه
نطفه
نطفه
دهان پر از تارﻳﻜﻲست
دیانا برقصد
مرگ در خاﻧﻪي همسایه جشن ﻣﻲگیرد
ما در طبقه بیستم
با ﻟﺐهای ﻧﻴﻤﻪباز شکل گرﻓﺘﻪایم
http://uupload.ir/files/2rkw_k.f.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1909
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
#نوروز_1396
♦️ویژه ی #داستان مجله ادبی پیاده رو منتشر شد ؛ با آثاری از :
🔹قباد آذر آئین ، رسول آبادیان ، احمد آرام ، بهاره ارشد ریاحی ، ژیلا تقی زاده ، علی جانوند ، احمد حسن زاده ، محسن حکیم معانی ، ابراهیم دمشناس ، سعید دریس ، احمد درخشان ، رحیم رسولی ، مهناز رضایی (لاچین) ، میررزاق راشدی ، اسماعیل زرعی ، یوسف شیروانی ، آزاده طهور ، معصومه عابدین ، منصور علیمرادی ، محمد عابدي ، تبسم غبیشی ، علیرضا فراهانی ، پوریا فلاح ، ناهید کهنه چیان ، سمیه کاظمی حسنوند ، سروش مظفر مقدم ، خاطره محمدی ، سیروس نفیسی (ترتیب اسامی و انتشار آثار بر اساس حروف الفبا است )
http://uupload.ir/files/k7nv_dastan.jpg
🔴لینک مشاهده ی آثار : 👇👇👇👇
http://piadero.ir/portal/index.php?do=special&id=6
☑️بخش : #داستان
#ویژه_ی_نوروزی_سال_1396
زیر نظر #احمد_درخشان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
#نوروز_1396
♦️ویژه ی #داستان مجله ادبی پیاده رو منتشر شد ؛ با آثاری از :
🔹قباد آذر آئین ، رسول آبادیان ، احمد آرام ، بهاره ارشد ریاحی ، ژیلا تقی زاده ، علی جانوند ، احمد حسن زاده ، محسن حکیم معانی ، ابراهیم دمشناس ، سعید دریس ، احمد درخشان ، رحیم رسولی ، مهناز رضایی (لاچین) ، میررزاق راشدی ، اسماعیل زرعی ، یوسف شیروانی ، آزاده طهور ، معصومه عابدین ، منصور علیمرادی ، محمد عابدي ، تبسم غبیشی ، علیرضا فراهانی ، پوریا فلاح ، ناهید کهنه چیان ، سمیه کاظمی حسنوند ، سروش مظفر مقدم ، خاطره محمدی ، سیروس نفیسی (ترتیب اسامی و انتشار آثار بر اساس حروف الفبا است )
http://uupload.ir/files/k7nv_dastan.jpg
🔴لینک مشاهده ی آثار : 👇👇👇👇
http://piadero.ir/portal/index.php?do=special&id=6
☑️بخش : #داستان
#ویژه_ی_نوروزی_سال_1396
زیر نظر #احمد_درخشان
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
#ویژه_ی_نوروزی_سال_1396
♦️ویژه ی #شعر ، #مقاله و #ترجمه مجله ادبی پیاده رو منتشر شد ؛ با آثاری از :
🔹علیرضا آبیز ، محمد آزرم ، ﻣﺤﻤﺪ ﺁﺷﻮﺭ ، ابوذر افشنگ ، علیرضا الیاسی ، علی باباچاهی ، ﻋﻠﻲﺭﺿﺎ ﺑﻬﻨﺎﻡ ، خسرو بنایی ، امیرحسین بریمانی ، ابوالفضل پاشا ، حسن توکلی ، شاپور جورکش ، علی جهانگیری ، مولود جهانی ، ﺭﺿﺎ ﭼﺎﻳﭽﻲ ، روجا چمنکار ، صابر حسینی ، منصور خورشیدی ، بهزاد خواجات ، بنیامین دیلم کتولی ، ليلا درخش ، سید محمد علی رضازاده ، حامد رمضانی ، ایرج زبردست ، جواد زهتاب ، ﻓﺮاﻣﺮﺯ ﺳﻪ ﺩﻫﻲ ، یزدان سلحشور ، مریم سطوتی ، سینا سنجری ، سیداکبرسلیمانی ، شایسته سادات حسینی رباط ، آفاق شوهانی ، افشین شاهرودی ، رضا شنطیا ، سید حمید شریف نیا ، بابك صحرانورد ، پانته آ صفایی ، ﻫﺮﻣﺰ ﻋﻠﻲﭘﻮﺭ ، ناهید عرجونی ، برزویه فرخ سیر ، ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ ، آزیتا قهرمان ، جلیل قیصری ، محمد لوطیج ، محمد حسین مدل ، علی مومنی ، محمد حسن مرتجا ، محمد زمان مطلوب طلب ، آیدا مجیدآبادی ، راهله معماریان ، مجتبا نهانی ، حسن نیکوفرید ، سید مهدی نژاد هاشمی . (ترتیب اسامی و انتشار آثار بر اساس حروف الفبا است )
http://uupload.ir/files/2o1m_poem.jpg
🔴لینک مشاهده ی آثار در مجله : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
www.piadero.ir
به کوشش هیئت دبیران پیاده رو : #میثم_ریاحی ، #محمد_آشور ، #ابوالفضل_پاشا ، #مریم_جعفری_آذرمانی ، #آزیتا_قهرمان ، #سید_حمید_شریف_نیا ، #امیر_حسین_بریمانی ، #احمد_درخشان ، #بابک_شاکر
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
#ویژه_ی_نوروزی_سال_1396
♦️ویژه ی #شعر ، #مقاله و #ترجمه مجله ادبی پیاده رو منتشر شد ؛ با آثاری از :
🔹علیرضا آبیز ، محمد آزرم ، ﻣﺤﻤﺪ ﺁﺷﻮﺭ ، ابوذر افشنگ ، علیرضا الیاسی ، علی باباچاهی ، ﻋﻠﻲﺭﺿﺎ ﺑﻬﻨﺎﻡ ، خسرو بنایی ، امیرحسین بریمانی ، ابوالفضل پاشا ، حسن توکلی ، شاپور جورکش ، علی جهانگیری ، مولود جهانی ، ﺭﺿﺎ ﭼﺎﻳﭽﻲ ، روجا چمنکار ، صابر حسینی ، منصور خورشیدی ، بهزاد خواجات ، بنیامین دیلم کتولی ، ليلا درخش ، سید محمد علی رضازاده ، حامد رمضانی ، ایرج زبردست ، جواد زهتاب ، ﻓﺮاﻣﺮﺯ ﺳﻪ ﺩﻫﻲ ، یزدان سلحشور ، مریم سطوتی ، سینا سنجری ، سیداکبرسلیمانی ، شایسته سادات حسینی رباط ، آفاق شوهانی ، افشین شاهرودی ، رضا شنطیا ، سید حمید شریف نیا ، بابك صحرانورد ، پانته آ صفایی ، ﻫﺮﻣﺰ ﻋﻠﻲﭘﻮﺭ ، ناهید عرجونی ، برزویه فرخ سیر ، ﻓﺮﻧﺎﺯ ﻓﺮاﺯﻣﻨﺪ ، آزیتا قهرمان ، جلیل قیصری ، محمد لوطیج ، محمد حسین مدل ، علی مومنی ، محمد حسن مرتجا ، محمد زمان مطلوب طلب ، آیدا مجیدآبادی ، راهله معماریان ، مجتبا نهانی ، حسن نیکوفرید ، سید مهدی نژاد هاشمی . (ترتیب اسامی و انتشار آثار بر اساس حروف الفبا است )
http://uupload.ir/files/2o1m_poem.jpg
🔴لینک مشاهده ی آثار در مجله : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
www.piadero.ir
به کوشش هیئت دبیران پیاده رو : #میثم_ریاحی ، #محمد_آشور ، #ابوالفضل_پاشا ، #مریم_جعفری_آذرمانی ، #آزیتا_قهرمان ، #سید_حمید_شریف_نیا ، #امیر_حسین_بریمانی ، #احمد_درخشان ، #بابک_شاکر
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
Forwarded from اتچ بات
@piaderonews
شعر ، صدا و تصویر احمدرضا احمدی
در آینه گویم :
بهار آمد
تقدیم به مسعود کیمیایی
.........
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
آدرس کانال در تلگرام :
@piaderonews
آدرس سایت
www.piadero.ir
شعر ، صدا و تصویر احمدرضا احمدی
در آینه گویم :
بهار آمد
تقدیم به مسعود کیمیایی
.........
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
آدرس کانال در تلگرام :
@piaderonews
آدرس سایت
www.piadero.ir
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از #مولانا
يار مرا چو اشتران باز مهار مي کشد
اشتر مست خويش را در چه قطار مي کشد
جان و تنم بخست او شيشه من شکست او
گردن من ببست او تا به چه کار مي کشد
شست ويم چو ماهيان جانب خشک مي برد
دام دلم به جانب مير شکار مي کشد
آنک قطار ابر را زير فلک چو اشتران
ساقي دشت مي کند بر کُه و غار مي کشد
رعد همي زند دهل زنده شده ست جزو و کل
در دلِ شاخ و مغزِ گل بوي بهار مي کشد
آنک ضمير دانه را علت ميوه مي کند
راز دل درخت را بر سر دار مي کشد
لطف بهار بشکند رنج خمار باغ را
گر چه جفاي دي کنون سوي خمار مي کشد
http://uupload.ir/files/4ti_molana.png
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
◾️بخش : #قلمرو_شعر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
🔹شعری از #مولانا
يار مرا چو اشتران باز مهار مي کشد
اشتر مست خويش را در چه قطار مي کشد
جان و تنم بخست او شيشه من شکست او
گردن من ببست او تا به چه کار مي کشد
شست ويم چو ماهيان جانب خشک مي برد
دام دلم به جانب مير شکار مي کشد
آنک قطار ابر را زير فلک چو اشتران
ساقي دشت مي کند بر کُه و غار مي کشد
رعد همي زند دهل زنده شده ست جزو و کل
در دلِ شاخ و مغزِ گل بوي بهار مي کشد
آنک ضمير دانه را علت ميوه مي کند
راز دل درخت را بر سر دار مي کشد
لطف بهار بشکند رنج خمار باغ را
گر چه جفاي دي کنون سوي خمار مي کشد
http://uupload.ir/files/4ti_molana.png
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
◾️بخش : #قلمرو_شعر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrxlRmaavELBeg
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹تحلیل انتقادی مجموعه شعر «گوشواره ی تنهایی»
سروده #اشکان_ملک_پور
🔸زهرا(پریسا) رامهران
در رویارویی با مجموعه شعر«گوشواره ی تنهایی»، آن چه ابتدا پاسخ مخاطب را به اثر بر می انگیزد، عنوان مجموعه است. عنوانی که راقم این سطور را واداشت تا هنگام مواجهه با شعرِ
آویخته بر آویز
شالت
این گوشواره ی تنهایی (ص 47)
درنگ بیشتری به کار برد؛ زیرا نام اثر گویی براعت استهلالی است بر دریافتن فضای کلی حاکم برمجموعه و ادراک سعی شاعر بر فضاسازی آن. البته نباید از نظر دور داشت که فضاسازی با توجه به مقتضای حال شاعر انعطاف پذیر است. «معماری فضا در آثار ادبی به وسیله ی چینش واژگان و نحوه ی به کارگیری آنها ایجاد می شود و با لحن، رابطه ای تنگاتنگ دارد؛ همچنین، تابعی است از مقتضای حال پدیدآورنده، موضوع و حال و هوای کلی اثر»(سلاجقه، 1389: 231). با این اوصاف شگرد شاعر در چینش واژگان برای رسیدن به دلالت های شاعرانه اهمیت می یابد زیرا آن راه پاسخگویی به این پرسش است که آیا واژگان منتخب (در محور جانشینی/ همنشینی)، دلالت معنایی هماهنگ با واژه را دارند یا بنا بر فضای اثر و شگرد شاعر تغییر می یابند و بر معنایی دیگر دلالت می کنند؟
http://uupload.ir/files/je2i_a.m.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در #مجله_ادبی_پیاده_رو مطالعه بفرمایید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1969
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
🔹تحلیل انتقادی مجموعه شعر «گوشواره ی تنهایی»
سروده #اشکان_ملک_پور
🔸زهرا(پریسا) رامهران
در رویارویی با مجموعه شعر«گوشواره ی تنهایی»، آن چه ابتدا پاسخ مخاطب را به اثر بر می انگیزد، عنوان مجموعه است. عنوانی که راقم این سطور را واداشت تا هنگام مواجهه با شعرِ
آویخته بر آویز
شالت
این گوشواره ی تنهایی (ص 47)
درنگ بیشتری به کار برد؛ زیرا نام اثر گویی براعت استهلالی است بر دریافتن فضای کلی حاکم برمجموعه و ادراک سعی شاعر بر فضاسازی آن. البته نباید از نظر دور داشت که فضاسازی با توجه به مقتضای حال شاعر انعطاف پذیر است. «معماری فضا در آثار ادبی به وسیله ی چینش واژگان و نحوه ی به کارگیری آنها ایجاد می شود و با لحن، رابطه ای تنگاتنگ دارد؛ همچنین، تابعی است از مقتضای حال پدیدآورنده، موضوع و حال و هوای کلی اثر»(سلاجقه، 1389: 231). با این اوصاف شگرد شاعر در چینش واژگان برای رسیدن به دلالت های شاعرانه اهمیت می یابد زیرا آن راه پاسخگویی به این پرسش است که آیا واژگان منتخب (در محور جانشینی/ همنشینی)، دلالت معنایی هماهنگ با واژه را دارند یا بنا بر فضای اثر و شگرد شاعر تغییر می یابند و بر معنایی دیگر دلالت می کنند؟
http://uupload.ir/files/je2i_a.m.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در #مجله_ادبی_پیاده_رو مطالعه بفرمایید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1969
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸غزلی در توانستن
بررسی مجموعهغزل «زمینِ مثلۀ اجدادی» سرودۀ فرهاد زارعکوهی، ناشر: مؤلف، آبان 1395.
🔹مهدی شعبانی
این نوشتار به بررسی مجموعهغزل «زمین مثلۀ اجدادی» سرودۀ فرهاد زارعکوهی، از منظر محتوا، فرم و ساختار، وزن، زبان و روایت پرداخته است.
شعرِ کلاسیک، شعری با محدودیتهای وزنی و قافیهای است که در آن هر بیت به تعداد معدود از کلمات، محدود است. هرچند نیما طبق برداشتی که از قالب طبیعیِ شعر داشت، تعریف جدیدی از وزن و قافیۀ طبیعی ارائه داد و از پسِ دهۀ سی به اینسو شد آنچه باید میشد اما این قالبهای کلاسیک (بهویژه غزل) همچنان به حیات خود ادامه میدهند.
غزل معاصر در صدسال اخیر، تحولات زیادی داشتهاست. بهویژه در سه دهۀ هفتاد و هشتاد و نود که شاعران غزل را از سنگلاخهای زبان و اندیشۀ کلاسیک به زمان معاصر سوق دادند و کمکم به فراخور محتوا، زبانی امروزیتر را در غزل وارد کردند و موجهای متنوعی در این قالب ایجاد شد. امروزه برخی شاعران بهسوی بیتنویسی و حتی مصراعنویسی که میتوان آن را سبک نئوهندی نامید، گرایش دارند، جملات سوزناک یا کلمات قصار موزون که گاه مخاطب از خواندش نیز احساس میکند واقعاً امر بر گروهی از این افراد مشتبه شده زیرا گاه به حدی از ابتذال و سطحینویسی رسیدهاند که خواندنش هم خجالتآور است چه رسد به سرودنش!
http://uupload.ir/files/fbqs_m.sh.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در مجله ادبی پیاده رو مطالعه بفرمایید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1970
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
🔸غزلی در توانستن
بررسی مجموعهغزل «زمینِ مثلۀ اجدادی» سرودۀ فرهاد زارعکوهی، ناشر: مؤلف، آبان 1395.
🔹مهدی شعبانی
این نوشتار به بررسی مجموعهغزل «زمین مثلۀ اجدادی» سرودۀ فرهاد زارعکوهی، از منظر محتوا، فرم و ساختار، وزن، زبان و روایت پرداخته است.
شعرِ کلاسیک، شعری با محدودیتهای وزنی و قافیهای است که در آن هر بیت به تعداد معدود از کلمات، محدود است. هرچند نیما طبق برداشتی که از قالب طبیعیِ شعر داشت، تعریف جدیدی از وزن و قافیۀ طبیعی ارائه داد و از پسِ دهۀ سی به اینسو شد آنچه باید میشد اما این قالبهای کلاسیک (بهویژه غزل) همچنان به حیات خود ادامه میدهند.
غزل معاصر در صدسال اخیر، تحولات زیادی داشتهاست. بهویژه در سه دهۀ هفتاد و هشتاد و نود که شاعران غزل را از سنگلاخهای زبان و اندیشۀ کلاسیک به زمان معاصر سوق دادند و کمکم به فراخور محتوا، زبانی امروزیتر را در غزل وارد کردند و موجهای متنوعی در این قالب ایجاد شد. امروزه برخی شاعران بهسوی بیتنویسی و حتی مصراعنویسی که میتوان آن را سبک نئوهندی نامید، گرایش دارند، جملات سوزناک یا کلمات قصار موزون که گاه مخاطب از خواندش نیز احساس میکند واقعاً امر بر گروهی از این افراد مشتبه شده زیرا گاه به حدی از ابتذال و سطحینویسی رسیدهاند که خواندنش هم خجالتآور است چه رسد به سرودنش!
http://uupload.ir/files/fbqs_m.sh.jpg
🔴لطفاً ادامه ی متن را در مجله ادبی پیاده رو مطالعه بفرمایید :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1970
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #اندیشه_و_نقد
زیر نظر سید حمید شریف نیا
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹دو شعر از #آنژیلا_عطایی
🔸شعر اول :
تولد
می تواند فرزند تو را به دنیا بیاورد
تا کمر فرورفته در آب
وقتی چهار ماهی بزرگ از خواب های کودکی اش برمی گردند
تو را از حوض می گیرند
قابله هفت بار بسم الله می خواند
فوت می کند به آب
به آفتاب که از پرده ها عبور کرده است
به مردی می تابد که هیچ وقت از تخت پایین نمی آید
بگو پناه می برم به خدایی که بیماری را آفریده است
تخت را آفریده است
مرد را آفریده است
تفنگ را آویخته بر دیوار آفریده است
تفنگ همان جا بماند بهتر است
تفنگ مرد را به یاد نیاورد بهتر است
مرد را هربار از آب نگیری بهتر است
بگو پناه می برم به آب
به آفتاب
به ضجه های زنی که می داند
مردی را که از آب ها گرفته است
باید به آفتاب بسپارد
🔸شعر دوم :
جمود در ران های مردی که به دنیا نیامد
می تواند از جایی مرده باشد
از انگشت اشاره دست
لب ها
و سینه ای که می توانست...
انگشت های مرده را باید بست
چشم های مرده را باید بست
دهانش را باید...
واِلا انقباضی که در عضلات می ماند ...
شیر در پستان هایش یخ بسته است
دهانت یخ بسته است
انگشت هایت زیر پوست او یخ بسته است
گور تنگ تر از اندام زنی است که می توانست ...
ها
ها کن به زن
به تابوت شیشه ای
به انگشت ها لب ها
همان طور که پاهایت را در شکمت جمع می کنی
بچرخ بگرد ببین
انگشت برتابوت می کشد
تو را به یاد می آورد
و سینه ای که می توانست...
http://uupload.ir/files/byx1_a.a.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1971
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
🔹دو شعر از #آنژیلا_عطایی
🔸شعر اول :
تولد
می تواند فرزند تو را به دنیا بیاورد
تا کمر فرورفته در آب
وقتی چهار ماهی بزرگ از خواب های کودکی اش برمی گردند
تو را از حوض می گیرند
قابله هفت بار بسم الله می خواند
فوت می کند به آب
به آفتاب که از پرده ها عبور کرده است
به مردی می تابد که هیچ وقت از تخت پایین نمی آید
بگو پناه می برم به خدایی که بیماری را آفریده است
تخت را آفریده است
مرد را آفریده است
تفنگ را آویخته بر دیوار آفریده است
تفنگ همان جا بماند بهتر است
تفنگ مرد را به یاد نیاورد بهتر است
مرد را هربار از آب نگیری بهتر است
بگو پناه می برم به آب
به آفتاب
به ضجه های زنی که می داند
مردی را که از آب ها گرفته است
باید به آفتاب بسپارد
🔸شعر دوم :
جمود در ران های مردی که به دنیا نیامد
می تواند از جایی مرده باشد
از انگشت اشاره دست
لب ها
و سینه ای که می توانست...
انگشت های مرده را باید بست
چشم های مرده را باید بست
دهانش را باید...
واِلا انقباضی که در عضلات می ماند ...
شیر در پستان هایش یخ بسته است
دهانت یخ بسته است
انگشت هایت زیر پوست او یخ بسته است
گور تنگ تر از اندام زنی است که می توانست ...
ها
ها کن به زن
به تابوت شیشه ای
به انگشت ها لب ها
همان طور که پاهایت را در شکمت جمع می کنی
بچرخ بگرد ببین
انگشت برتابوت می کشد
تو را به یاد می آورد
و سینه ای که می توانست...
http://uupload.ir/files/byx1_a.a.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1971
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹دو شعر از #سپیده_نیک_رو
🔸شعر اول
بخوان!
از ﻗﺮﻥهای سکوت
ﻗﺮﻥها گذشته
که ﻣﻲگویم بخوان
و تو مبهوت
بر درگاهِ سیاهِ روﺑﻪرو ایستاﺩﻩای
که غاری نیست
کوهی
سنگی
آتش ناگاهی
ایستاﺩﻩای
دست در جیب اورکت مردانه
با ابهتی از پس ﻗﺮﻥها برهنگی
ﻗﺮﻥها برهنگی
ایستاﺩﻩای
که نخوانی
و جهانی دیگر
در ﺟﻴﺐهای اورکت مرداﻧﻪی توست
بخوان
بخوان به نام پروردگاری که فراموش ﻣﻲکند
زمین
زمان
زبان بردگانش را
به نام پروردگاری
که شاخِ گاوِ ایستادن را تکان ﻣﻲدهد
و دست در جیب اورکت مرداﻧﻪاش
نیمی از ﻧﻴﻤﻪی همه چیز را از زنان ﻣﻲگیرد
بخوان
بخوان به نام رودهای روان
ﺟﻮﻱهای عسل
و ﻟﺘﻪهای لیمو
لِک و لِکِ کودکانِ لاﻟﻪزار و
عرعرِ عرقریزانِ شترهای عاشورا
که مرگ مُردن است، مَرد!
مَرد، مُردن است
و تمامِ زنان را به شرق بخوابان
و خاک بریز
خاک بریز
که خورشیدِ زاینده
زمینِ زاینده
زن را در بر بگیرد
بخوان
بخوان به نام خدایِ من
که مرگ، کوچ کردن نیست
خُفتن است
و ﻗﺮﻥها
از ﻗﺮﻥهای سکوت گذشته است
🔸شعر دوم
در جدال با جبروت تاﺭﻳﻜﻲ
ﺁﻥکه همیشه زخمی است منم
انحنایی است در گلوگاه شب
که تنگنای آمدن است
رفتن است
قرار بود چیزی بگویی
که آرامم کند
یا زﺧﻢبند سکوت پر ﺷﻜﺴﺘﮕﻲام باشد
ای تبار تو از کوه
از مردستان
ای نریمان
من ﺁﻥهنگامم که ﻧﺘﻴﺠﻪای نخواهد داشت
من خودِ خودِ ﮔﺮﻩهای بر قالی افتاﺩﻩام
بی هیچ کم و کاست
رنج
بی دوام است
مثل بوسه
و شب در تاریکی
پایان ﻣﻲیابد
http://uupload.ir/files/y8n6_s.n.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1972
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews
🔹دو شعر از #سپیده_نیک_رو
🔸شعر اول
بخوان!
از ﻗﺮﻥهای سکوت
ﻗﺮﻥها گذشته
که ﻣﻲگویم بخوان
و تو مبهوت
بر درگاهِ سیاهِ روﺑﻪرو ایستاﺩﻩای
که غاری نیست
کوهی
سنگی
آتش ناگاهی
ایستاﺩﻩای
دست در جیب اورکت مردانه
با ابهتی از پس ﻗﺮﻥها برهنگی
ﻗﺮﻥها برهنگی
ایستاﺩﻩای
که نخوانی
و جهانی دیگر
در ﺟﻴﺐهای اورکت مرداﻧﻪی توست
بخوان
بخوان به نام پروردگاری که فراموش ﻣﻲکند
زمین
زمان
زبان بردگانش را
به نام پروردگاری
که شاخِ گاوِ ایستادن را تکان ﻣﻲدهد
و دست در جیب اورکت مرداﻧﻪاش
نیمی از ﻧﻴﻤﻪی همه چیز را از زنان ﻣﻲگیرد
بخوان
بخوان به نام رودهای روان
ﺟﻮﻱهای عسل
و ﻟﺘﻪهای لیمو
لِک و لِکِ کودکانِ لاﻟﻪزار و
عرعرِ عرقریزانِ شترهای عاشورا
که مرگ مُردن است، مَرد!
مَرد، مُردن است
و تمامِ زنان را به شرق بخوابان
و خاک بریز
خاک بریز
که خورشیدِ زاینده
زمینِ زاینده
زن را در بر بگیرد
بخوان
بخوان به نام خدایِ من
که مرگ، کوچ کردن نیست
خُفتن است
و ﻗﺮﻥها
از ﻗﺮﻥهای سکوت گذشته است
🔸شعر دوم
در جدال با جبروت تاﺭﻳﻜﻲ
ﺁﻥکه همیشه زخمی است منم
انحنایی است در گلوگاه شب
که تنگنای آمدن است
رفتن است
قرار بود چیزی بگویی
که آرامم کند
یا زﺧﻢبند سکوت پر ﺷﻜﺴﺘﮕﻲام باشد
ای تبار تو از کوه
از مردستان
ای نریمان
من ﺁﻥهنگامم که ﻧﺘﻴﺠﻪای نخواهد داشت
من خودِ خودِ ﮔﺮﻩهای بر قالی افتاﺩﻩام
بی هیچ کم و کاست
رنج
بی دوام است
مثل بوسه
و شب در تاریکی
پایان ﻣﻲیابد
http://uupload.ir/files/y8n6_s.n.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1972
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrzmhYqWf8Cofg
@piaderonews