Forwarded from جمهوری فلسفه و ادبیات
.
❇️ درسگفتار فلسفهٔ سیاسی (۸ جلسه)
از شخصیت «سقراط» در جمهوری افلاطون تا خیل پابرهنگانی که درسپیدهدم انقلاب فرانسه در پی گراکوس بابوف روان شدند و «دسیسهٔ برابران» را آفریدند، و از مردمانی که در مارس ۱۹۱۷ در پتروگراد بهسوی کاخ زمستانی تزار گام برداشتند تا سودازدگان غرق در امواج انقلاب ایران، همه، نخست و پیش از هرچیز، عدالت میجستند و برابری میخواستند؛ و جهان اغلب از عدالت و برابری عاری بوده است.
در این درس میکوشیم تا موضوعی چنان گداخته چون «عدالت و برابری» را از پس عینک سرد فلسفهٔ تحلیلی بنگریم.
🔹مدرس: دکتر امید کریمزاده
🔹پنجشنبهها، ساعت ۱۴ الی ۱۶ (شروع از ۳ آبان)
🔹شهریه: ۸۰۰ هزار تومان (قابل پرداخت در دو نوبت)
🔹 برای دریافت اطلاعات کامل و ثبتنام به این آدرس مراجعه کنید:
https://jomhourifalsafe.com/academy/politicalphilosophy-fall2024/
* جمهوری فلسفه و ادبیات این کلاس را با حمایت «مؤسسهٔ حامی علوم انسانی» برگزار میکند.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
❇️ درسگفتار فلسفهٔ سیاسی (۸ جلسه)
از شخصیت «سقراط» در جمهوری افلاطون تا خیل پابرهنگانی که درسپیدهدم انقلاب فرانسه در پی گراکوس بابوف روان شدند و «دسیسهٔ برابران» را آفریدند، و از مردمانی که در مارس ۱۹۱۷ در پتروگراد بهسوی کاخ زمستانی تزار گام برداشتند تا سودازدگان غرق در امواج انقلاب ایران، همه، نخست و پیش از هرچیز، عدالت میجستند و برابری میخواستند؛ و جهان اغلب از عدالت و برابری عاری بوده است.
در این درس میکوشیم تا موضوعی چنان گداخته چون «عدالت و برابری» را از پس عینک سرد فلسفهٔ تحلیلی بنگریم.
🔹مدرس: دکتر امید کریمزاده
🔹پنجشنبهها، ساعت ۱۴ الی ۱۶ (شروع از ۳ آبان)
🔹شهریه: ۸۰۰ هزار تومان (قابل پرداخت در دو نوبت)
🔹 برای دریافت اطلاعات کامل و ثبتنام به این آدرس مراجعه کنید:
https://jomhourifalsafe.com/academy/politicalphilosophy-fall2024/
* جمهوری فلسفه و ادبیات این کلاس را با حمایت «مؤسسهٔ حامی علوم انسانی» برگزار میکند.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
#سخنرانی
☑️مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنيادين علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی برگزار میکند:
❇️ سرچشمه های ایده" علم و طبیعت در خدمت انسان"
🎙سخنران: دکتر جلال پیکانی
(دانشیار فلسفه دانشگاه پیام نور تبریز)
🗓تاریخ برگزاری: دوشنبه ۷ آبانماه ۱۴۰۳
🕰ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰
📍مکان برگزاري: دانشگاه شهید بهشتی، ساختمان شهدا.طبقه سوم.پژوهشکده مطالعات بنیادین علم وفناوری، سالن جلسات.
📢امکان حضور مجازی در این نشست از طریق لینک زیر نیز فراهم می باشد.
https://gharar.ir/r/55cc5c7b
☎️تلفن تماس:
۲۹۹۰۵۴۶۰
☑️مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنيادين علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی برگزار میکند:
❇️ سرچشمه های ایده" علم و طبیعت در خدمت انسان"
🎙سخنران: دکتر جلال پیکانی
(دانشیار فلسفه دانشگاه پیام نور تبریز)
🗓تاریخ برگزاری: دوشنبه ۷ آبانماه ۱۴۰۳
🕰ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰
📍مکان برگزاري: دانشگاه شهید بهشتی، ساختمان شهدا.طبقه سوم.پژوهشکده مطالعات بنیادین علم وفناوری، سالن جلسات.
📢امکان حضور مجازی در این نشست از طریق لینک زیر نیز فراهم می باشد.
https://gharar.ir/r/55cc5c7b
☎️تلفن تماس:
۲۹۹۰۵۴۶۰
کارگاه_در_اطراف_پروست_با_صالح_نجفی.pdf
1 MB
در اطراف پروست
(زمان گم-شده یا زمان باز-یافته)
۸۰ ساعت کارگاه
با صالح نجفی
...
این دوره بازخوانی پروست به قصد وادیدن فصلی از تاریخ انسان مدرن است که معنای انسانبودن را تا همیشه تغییر داده است.
...
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شماره:
02188555866
تماس بگیرید یا به شماره:
09335037730
(در تلگرام یا واتساپ) پیام دهید.
...
طراح گرافیک: مهدی دوایی
...
@khonehkaredegareh
(زمان گم-شده یا زمان باز-یافته)
۸۰ ساعت کارگاه
با صالح نجفی
...
این دوره بازخوانی پروست به قصد وادیدن فصلی از تاریخ انسان مدرن است که معنای انسانبودن را تا همیشه تغییر داده است.
...
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شماره:
02188555866
تماس بگیرید یا به شماره:
09335037730
(در تلگرام یا واتساپ) پیام دهید.
...
طراح گرافیک: مهدی دوایی
...
@khonehkaredegareh
فلسفه علم
کارگاه_در_اطراف_پروست_با_صالح_نجفی.pdf
.
در اطراف پروست
(زمان گم-شده یا زمان باز-یافته)
۸۰ ساعت کارگاه
با صالح نجفی
...
زمان نامنویسی تا جمعه ١١ آبان
شروع دوره از ١٩ آبان
...
این دوره بازخوانی پروست به قصد وادیدن فصلی از تاریخ انسان مدرن است که معنای انسانبودن را تا همیشه تغییر داده است.
...
⚫️طرح درسهای این کارگاه:
◾پروست فیلسوف یا پروست فلاسفه:
دلوز/ژیژک/کریستوا
◾پروست نقاش یا نقاشان پروست:
الستیر یا تثلیث مارسل/جوتو/شاردن/ورمیر
◾پروست فیلمساز یا فیلمسازان پروست:
سرگیجهی هیچکاک/خاطرهی ناممکن کریس مارکر/اسیر شانتال آکرمن
◾پروست سیاسی یا سیاست پروست:
ارمغان فرانسواز/برابریخواهی در کلیسای جامع پروست
◾زمان سعادت، تذکار غیرارادی، قانون عادت: همقطاران پروست
کیرکگور/برگسون/بکت
◾ادیسهی پروست:
پایان رمان یا آغاز اپیک/افقهای پروستی
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شماره:
02188555866
تماس بگیرید یا به شماره:
09335037730
(در تلگرام یا واتساپ) پیام دهید.
طراح گرافیک: مهدی دوائی
برای دریافت فایل شرح دوره عضو کانال شوید:
@khonehkaredegareh
صفحه اینستاگرام "دِگره":
https://www.instagram.com/khoonehkar_degareh/profilecard/?igsh=NHBsd291MmM0cXU3
در اطراف پروست
(زمان گم-شده یا زمان باز-یافته)
۸۰ ساعت کارگاه
با صالح نجفی
...
زمان نامنویسی تا جمعه ١١ آبان
شروع دوره از ١٩ آبان
...
این دوره بازخوانی پروست به قصد وادیدن فصلی از تاریخ انسان مدرن است که معنای انسانبودن را تا همیشه تغییر داده است.
...
⚫️طرح درسهای این کارگاه:
◾پروست فیلسوف یا پروست فلاسفه:
دلوز/ژیژک/کریستوا
◾پروست نقاش یا نقاشان پروست:
الستیر یا تثلیث مارسل/جوتو/شاردن/ورمیر
◾پروست فیلمساز یا فیلمسازان پروست:
سرگیجهی هیچکاک/خاطرهی ناممکن کریس مارکر/اسیر شانتال آکرمن
◾پروست سیاسی یا سیاست پروست:
ارمغان فرانسواز/برابریخواهی در کلیسای جامع پروست
◾زمان سعادت، تذکار غیرارادی، قانون عادت: همقطاران پروست
کیرکگور/برگسون/بکت
◾ادیسهی پروست:
پایان رمان یا آغاز اپیک/افقهای پروستی
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شماره:
02188555866
تماس بگیرید یا به شماره:
09335037730
(در تلگرام یا واتساپ) پیام دهید.
طراح گرافیک: مهدی دوائی
برای دریافت فایل شرح دوره عضو کانال شوید:
@khonehkaredegareh
صفحه اینستاگرام "دِگره":
https://www.instagram.com/khoonehkar_degareh/profilecard/?igsh=NHBsd291MmM0cXU3
Forwarded from پژوهشکده فلسفه تحلیلی (پژوهشگاه دانشهای بنیادی)
absVahid4.pdf
211.5 KB
چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: حمید وحید، پژوهشگاه دانش های بنیادی
عنوان: Statistical Evidence, Normic Support, and Rationality
زمان: دوشنبه ۱۴ آبان، ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: سالن شماره ۱، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران
حضور برای عموم آزاد است
سخنران: حمید وحید، پژوهشگاه دانش های بنیادی
عنوان: Statistical Evidence, Normic Support, and Rationality
زمان: دوشنبه ۱۴ آبان، ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: سالن شماره ۱، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران
حضور برای عموم آزاد است
Forwarded from تکامل و فلسفه
تکامل کنونیِ گونهی انسان
وقتی از تغییرات تکاملی در انسان سخن میگوییم عموماً به یاد گذشتههای بسیار دور میافتیم، مثلاً اینکه چگونه از انسان راستقامت به انسان امروزی رسیدیم. هرچند همیشه این سخن را نیز شنیدهایم که تکامل در جریان است و فرایند آن تمام نشده، اما به محض آنکه از تکامل کنونی انسان سخن گفته میشود برایمان سخت است که بپذیریم گونهی انسان در حال تغییرات تکاملی است.
به چند مقاله تازه اشاره کنیم که پذیرش تکامل کنونی انسان را سادهتر میکند.
در مقالهای از نقش نور در تکامل انسان سخن میرود و اینکه چگونه ورود به بیشه نه فقط بر رنگ چهره و حالت مو (فِر شدن) اثر داشت بلکه به راستقامتی انسان کمک کرد تا سطح کمتری از بدن در معرض تابش شدید تابستانهای آفریقا باشد.
اما تأثيرات نور بر تکامل انسان تمام نشده و با ورود لامپها شکل دیگری یافت. شببیداری از حالت استثنا خارج شد و به روتین بدل گشت. پژوهشی دیگر نشان میدهد که طی ۲۵ سال گذشته تعداد افراد نزدیکبین در بریتانیا رو به افزایش است و علت را در افزایش استفاده از نور مصنوعی (به ویژه صفحات نمایشگر) میدانند.
مقاله دیگری نتیجه پژوهشی ۳۰ ساله را منعکس میکند که نشان میدهد طی این مدت چگونه حلزونهای دریایی تکامل یافتهاند. اگر این آزمایش سی ساله انجام نشده بود طرح این دعوی که طی سیسال گذشته چنین تغییرات تکاملی را شاهد بودهایم بسیار سخت بود. معمولاً با چنین دادههایی میپذیریم که در حلزونها تکامل رخ داده اما با اینکه حجم تغییرات در عادات رفتاری ما بسیار بیش از حلزونهاست برایمان سخت است که بپذیریم که ما نیز تغییراتی تکاملی را تجربه میکنیم. بهترین استدلالی که در دفاع از این پیشفرض نادرست عرضه میکنیم این است که گاه به خود داروین استناد میکنیم که گفته بود تغییرات تکاملی بسیار کُند هستند، یا اگر پذیرفتیم که تغییرات سریع تکاملی رخ میدهد آن را به سایر جانداران محدود کنیم تا دامنگیر انسان نشود.
در پاسخ باید گفت داروین در این مورد چندان دقیق نمیگفت. مدتهاست که با بررسی نرخ تکامل در جانوان متوجه بروز تغییرات سریع شدهایم. اما حتی در مواردی که گمان داشتیم تغییرات کُند و تدریجی هستند نیز متوجه شدهایم سرعت تغییرات بسیار بیش از چیزی است که فکرش را میکردیم. مقالهای که در نشریهی ساینس منتشر شده نشان میدهد که سرعت تکامل چهار برابر چیزی است که در نظر داشتیم. این پژوهش که تعداد زیادی از گونهها در نقاط مختلف کرهی زمین را مقایسه میکند به این نتیجه رسیده که حتی در مواردی که تغییرات را بطئی میدانستیم نیز تغییرات بسیار سریعتر از تصور ما بوده است.
اما چه شواهدی از تکامل در انسان کنونی داریم؟ اول آنکه باید بدانیم بهخلاف تصور رایج، که توسط دستهای از روانشناسان تکاملی به آن دامن زده میشود، با آغاز کشاورزی سرعت تغییرات تکاملی در انسانها «زیادتر» شده است. توانایی بیشتر هضم هیدرات کربن و شیر از جملهی این تغییرات بوده است. مثالی بهروزتر بزنیم. قبیلهی ساما باجو در جنوب شرق آسیا، که به "کولیهای دریا" معروفاند، طی نسلهای گذشته برای امرار معاش غواصیهای طولانیمدت، صرفاً با حبس نفس انجام دادهاند. کسانی که طحال بزرگتری داشته باشند در این فعالیت موفقترند (به هنگام شیرجه طحال منقبض شده و مقداری گلبول قرمزِ حاوی اکسیژن را وارد جریان خون میکند). انتخاب طبیعی با گزینش افرادی که در غواصی طولانیمدت موفقتر بودهاند به نحوی غیرمستقیم افرادی را که طحال بزرگتری داشتهاند گزینش کرده و نتیجه آنکه طحال افراد این قبیله بسیار بزرگتر از میانگین سایر انسانهاست. این نمونهای روشنگر است از اینکه چگونه تغییر در عادات رفتاری و استمرار در آن میتواند فرایند انتخاب جهتدار را فعال کند.
حالا این دادهها را یکجا درنظر بگیریم: تکامل در همهی گونهها در حال رخدادن است و سرعت آن بسیار بیش از مقداری است که قبلاً تصور میکردیم. انسان نیز استثناء نیست. مواجهی مستمر با صفحات نمایشگر و تغییر شدید در زمان بیدارماندنهای شبانه و فاصله گرفتن فزاینده از محیطهای طبیعی و افراد واقعی (و افزوده شدن روابط در محیط مجازی) بر تکامل انسان نقش دارند.
آیا ضرورتاً تغییرات با نوآوری همراه است؟ خیر. پژوهش دیگری نشان میدهد که تکامل گاهی خود را تکرار میکند. به عبارتی این پژوهش به ما میگوید چه بسا وقتی غواصان ساما باجو تحت فشار انتخابیِ طحال بزرگتر نباشند، مثلاً با ترک زندگی غواصی، احتمالاً انتخاب طبیعی در جهت عکس به کوچک شدن طحال بیانجامد. به عبارتی این پژوهش نوید آن را میدهد که راه آشتی با طبیعت باز است. این سخن دعوتی به بازگشت به زندگی شکارچی گردآورندگان نیست. اما دعوت به آشتی با طبیعت و تقویت روابط انسانی بیشتر است که طی دهههای گذشته رو به کاستی نهاده.
هادی صمدی
@evophilosophy
وقتی از تغییرات تکاملی در انسان سخن میگوییم عموماً به یاد گذشتههای بسیار دور میافتیم، مثلاً اینکه چگونه از انسان راستقامت به انسان امروزی رسیدیم. هرچند همیشه این سخن را نیز شنیدهایم که تکامل در جریان است و فرایند آن تمام نشده، اما به محض آنکه از تکامل کنونی انسان سخن گفته میشود برایمان سخت است که بپذیریم گونهی انسان در حال تغییرات تکاملی است.
به چند مقاله تازه اشاره کنیم که پذیرش تکامل کنونی انسان را سادهتر میکند.
در مقالهای از نقش نور در تکامل انسان سخن میرود و اینکه چگونه ورود به بیشه نه فقط بر رنگ چهره و حالت مو (فِر شدن) اثر داشت بلکه به راستقامتی انسان کمک کرد تا سطح کمتری از بدن در معرض تابش شدید تابستانهای آفریقا باشد.
اما تأثيرات نور بر تکامل انسان تمام نشده و با ورود لامپها شکل دیگری یافت. شببیداری از حالت استثنا خارج شد و به روتین بدل گشت. پژوهشی دیگر نشان میدهد که طی ۲۵ سال گذشته تعداد افراد نزدیکبین در بریتانیا رو به افزایش است و علت را در افزایش استفاده از نور مصنوعی (به ویژه صفحات نمایشگر) میدانند.
مقاله دیگری نتیجه پژوهشی ۳۰ ساله را منعکس میکند که نشان میدهد طی این مدت چگونه حلزونهای دریایی تکامل یافتهاند. اگر این آزمایش سی ساله انجام نشده بود طرح این دعوی که طی سیسال گذشته چنین تغییرات تکاملی را شاهد بودهایم بسیار سخت بود. معمولاً با چنین دادههایی میپذیریم که در حلزونها تکامل رخ داده اما با اینکه حجم تغییرات در عادات رفتاری ما بسیار بیش از حلزونهاست برایمان سخت است که بپذیریم که ما نیز تغییراتی تکاملی را تجربه میکنیم. بهترین استدلالی که در دفاع از این پیشفرض نادرست عرضه میکنیم این است که گاه به خود داروین استناد میکنیم که گفته بود تغییرات تکاملی بسیار کُند هستند، یا اگر پذیرفتیم که تغییرات سریع تکاملی رخ میدهد آن را به سایر جانداران محدود کنیم تا دامنگیر انسان نشود.
در پاسخ باید گفت داروین در این مورد چندان دقیق نمیگفت. مدتهاست که با بررسی نرخ تکامل در جانوان متوجه بروز تغییرات سریع شدهایم. اما حتی در مواردی که گمان داشتیم تغییرات کُند و تدریجی هستند نیز متوجه شدهایم سرعت تغییرات بسیار بیش از چیزی است که فکرش را میکردیم. مقالهای که در نشریهی ساینس منتشر شده نشان میدهد که سرعت تکامل چهار برابر چیزی است که در نظر داشتیم. این پژوهش که تعداد زیادی از گونهها در نقاط مختلف کرهی زمین را مقایسه میکند به این نتیجه رسیده که حتی در مواردی که تغییرات را بطئی میدانستیم نیز تغییرات بسیار سریعتر از تصور ما بوده است.
اما چه شواهدی از تکامل در انسان کنونی داریم؟ اول آنکه باید بدانیم بهخلاف تصور رایج، که توسط دستهای از روانشناسان تکاملی به آن دامن زده میشود، با آغاز کشاورزی سرعت تغییرات تکاملی در انسانها «زیادتر» شده است. توانایی بیشتر هضم هیدرات کربن و شیر از جملهی این تغییرات بوده است. مثالی بهروزتر بزنیم. قبیلهی ساما باجو در جنوب شرق آسیا، که به "کولیهای دریا" معروفاند، طی نسلهای گذشته برای امرار معاش غواصیهای طولانیمدت، صرفاً با حبس نفس انجام دادهاند. کسانی که طحال بزرگتری داشته باشند در این فعالیت موفقترند (به هنگام شیرجه طحال منقبض شده و مقداری گلبول قرمزِ حاوی اکسیژن را وارد جریان خون میکند). انتخاب طبیعی با گزینش افرادی که در غواصی طولانیمدت موفقتر بودهاند به نحوی غیرمستقیم افرادی را که طحال بزرگتری داشتهاند گزینش کرده و نتیجه آنکه طحال افراد این قبیله بسیار بزرگتر از میانگین سایر انسانهاست. این نمونهای روشنگر است از اینکه چگونه تغییر در عادات رفتاری و استمرار در آن میتواند فرایند انتخاب جهتدار را فعال کند.
حالا این دادهها را یکجا درنظر بگیریم: تکامل در همهی گونهها در حال رخدادن است و سرعت آن بسیار بیش از مقداری است که قبلاً تصور میکردیم. انسان نیز استثناء نیست. مواجهی مستمر با صفحات نمایشگر و تغییر شدید در زمان بیدارماندنهای شبانه و فاصله گرفتن فزاینده از محیطهای طبیعی و افراد واقعی (و افزوده شدن روابط در محیط مجازی) بر تکامل انسان نقش دارند.
آیا ضرورتاً تغییرات با نوآوری همراه است؟ خیر. پژوهش دیگری نشان میدهد که تکامل گاهی خود را تکرار میکند. به عبارتی این پژوهش به ما میگوید چه بسا وقتی غواصان ساما باجو تحت فشار انتخابیِ طحال بزرگتر نباشند، مثلاً با ترک زندگی غواصی، احتمالاً انتخاب طبیعی در جهت عکس به کوچک شدن طحال بیانجامد. به عبارتی این پژوهش نوید آن را میدهد که راه آشتی با طبیعت باز است. این سخن دعوتی به بازگشت به زندگی شکارچی گردآورندگان نیست. اما دعوت به آشتی با طبیعت و تقویت روابط انسانی بیشتر است که طی دهههای گذشته رو به کاستی نهاده.
هادی صمدی
@evophilosophy
The Conversation
How light helped shape our skin colour, eyes and curly hair
Light helps explains the evolution of our skin colour, why some of us have curly hair, and the size of our eyes. And light still shapes us today.
Forwarded from انجمن علمی فلسفهعلم شریف
📣 انجمن علمی فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف برگزار میکند:
🔵 سلسله نشستهای هفته پژوهش؛
آنتیگونه و آزادی
🎓 دکتر ابراهیم آزادگان
🗓 چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ الی ۱۹
📍تالار گروه فلسفه علم
برای هماهنگی جهت ورود به آیدی زیر پیام دهید: @SUTphilsci
🆔 تلگرام | اینستاگرام | سایت | ویرگول | آرشیو فایلها
🔵 سلسله نشستهای هفته پژوهش؛
آنتیگونه و آزادی
🎓 دکتر ابراهیم آزادگان
🗓 چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ الی ۱۹
📍تالار گروه فلسفه علم
برای هماهنگی جهت ورود به آیدی زیر پیام دهید: @SUTphilsci
🆔 تلگرام | اینستاگرام | سایت | ویرگول | آرشیو فایلها
Dr. Homazadeh - 1st Session
<unknown>
بخشی از جلسه اول سلسله جلسات «انسان در الهیات اسلامی»، مرکز اسلامی بالتیمور، شنبه ۹۹/۹/۱۵
درباره سه دوره تلقی از انسان در تاریخ تفکر غرب که در نهایت به مادی انگاری منفک از الهیات انجامید.
و نیز درباره سه دوره تلقی از انسان در تاریخ تفکر اسلامی که از مادی انگاری مستند به الهیات آغاز شد.
@PhilMind
@philosophyofscience
درباره سه دوره تلقی از انسان در تاریخ تفکر غرب که در نهایت به مادی انگاری منفک از الهیات انجامید.
و نیز درباره سه دوره تلقی از انسان در تاریخ تفکر اسلامی که از مادی انگاری مستند به الهیات آغاز شد.
@PhilMind
@philosophyofscience
Dr. Homazadeh- 2nd Session
<unknown>
صوت جلسه دوم از سلسله مباحث «انسان در الهیات اسلامی»، مرکز اسلامی بالتیمور، شامگاه جمعه ۲۱ آذر ۹۹
در این جلسه، آیات و روایاتی درباره منشاء پیدایش و ماهیت انسان مرور می شود و برخی دیدگاههای تاریخی اندیشمندان مسلمان درباره ماهیت انسان، با توجه این آیات و روایات، تبیین می گردد.
@philosophyofscience
در این جلسه، آیات و روایاتی درباره منشاء پیدایش و ماهیت انسان مرور می شود و برخی دیدگاههای تاریخی اندیشمندان مسلمان درباره ماهیت انسان، با توجه این آیات و روایات، تبیین می گردد.
@philosophyofscience
Forwarded from نطقیات
- دکترای فلسفهٔ منطق از دانشگاه تربیت مدرس
- پژوهشگر پسادکتری دانشگاه اصفهان
- مدرس دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان
- مدیر گروه مطالعات منطق خانهٔ حکمت اصفهان
۱) درسگفتار معرفتشناسی
۲) درسگفتار فلسفه تحلیلی
t.me/myexternalmind
منطقْ دانشِ بررسی اعتبار استدلالهاست و بهکارگیری آن مانع از وقوع خطا در تفکّر استدلالی ما میشود. مدوِّن دانش منطق ارسطو است؛ امّا این دانش پس از او با تحوّلات و پیشرفتهای بسیاری همراه بوده است. شاید مهمّترین این تحوّلاتْ تدوین و معرّفی منطق جدید یا منطق نمادین باشد که در اواخر قرن نوزدهم و در اثر تلاشهایی که در طیّ بیش از دو قرن انجام گرفت، توسّط فرگه صورت گرفت.
منطق جدید از جهات بسیاری با منطق ارسطویی متفاوت است. این منطق دارای زبانی صوری است، و تعیین اعتبار استدلالهایی که در زبان طبیعی بیان میشوند، پس از ترجمه به زبان صوریِ منطق و به وسیلۀ شیوههای مختلف نحوی و معنایی انجام میشود. منطق جدید پس از آن تا به امروز با پیشرفتها و توسعههای چشمگیری همراه بوده است..
در این دوره قصد داریم اوّلاً به بیان مفاهیم مبنایی دانش منطق بپردازیم و بهاجمال با اجزاء و ساختار کلّی منطق ارسطویی آشنا شویم؛ ثانیاً با بیان برخی از تحوّلات تاریخی تدوین منطق جدید، با منطق نمادین مرتبه اوّل آشنا شویم و شیوههای مختلف نحوی و معنایی اعتبارسنجی استدلالها در منطق گزارهها را بیان نماییم. در ضمن مباحث تلاش میکنیم که به تفاوتها و شباهتهای منطق نمادین و منطق ارسطویی نیز اشاره شود.
۱) اردشیر، محمد، (۱۳۹۰)، منطق ریاضی، ویراست دوم، تهران: هرمس
۲) تیدمن، پُل، کهین، هاوارد، (۱۳۸۳)، منطق جملهها، ترجمه رضا اکبری، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق
۳) تیدمن، پُل، کهین، هاوارد، (۱۳۸۳)، منطق محمولها، ترجمه رضا اکبری، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق
۴) حاجحسینی، مرتضی، (۱۳۸۱)، آشنایی با منطق گزارهها، اصفهان: انتشارات نقش مانا
۵) مصاحب، غلامحسین، (۱۳۸۵)، مدخل منطق صورت؛ منطق ریاضی، چاپ سوم، تهران: حکمت
۶) موحد، ضیاء، (۱۳۷۳)، درآمدی به منطق جدید، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
۷) موحد، ضیاء، (۱۳۸۱)، منطق موجهات، تهران: هرمس
۸) نبوی، لطفا...، (۱۳۸۹)، مبانی منطق جدید، تهران: سمت
9) Copi, I. M., Carl C., McMahon, K., (2014), Introduction to Logic, USA: Pearson
10) Van Dalen, Dirk, (2013), Logic and Stucture, 5th ed., London: Springer.
t.me/nutqiyyat_admin
♦️♦️♦️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تکامل و فلسفه
بازنگری در مقبولیت تجرد بین نسل جوان
طی چندمیلیونسال گونهی انسان برای برقراری روابط نزدیک با دیگران سازگاری یافته است. انسان اجتماعیترین گونه در طبیعت است و مطابق فهم عرفی و علمی، مقوم این اجتماعیبودن گرایش به برقراری روابط صمیمی با دیگران، بهویژه، و البته نه منحصراً، با جنس مخالف است.
عنوان مقالهای که اخیراً منتشرشده گویای تغییراتی شگرف در عادات رفتاری آدمیست: «نوجوانان امروزی از مجرد بودن رضایت بیشتری دارند». از منظر تکاملی اینکه وارد جهانی شدهایم که عموم افراد نسل جدید مجرد هستند و از تجرد خود راضی، عجیب است. (در این ادبیات مجرد کسی است که روابط صمیمی و نزدیک با دیگری ندارد؛ و نه اینکه ازدواج نکرده باشد.)
در چکیدهی مقاله میخوانیم که در جوامع غربی، طی زمان بهطور فزایندهای تجرد عادی شده است. اما اینکه آیا مجردها امروزه رضایت بیشتری دارند یا خیر، دقیقاً مشخص نبوده و پژوهش کنونی در جهت پاسخ به آن طراحی شده است. در این مطالعه دادههای حدود سههزار شرکتکنندهی آلمانی مجرد را از گروههای مختلف سنی تجزیه و تحلیل کردند و رضایت از تجرد را سنجیدند. نتایج نشان داد که نوجوانان مجرد متولد سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳، در مقایسه با همتایان خود در دهسال قبل اولاً اغلب مجرد بودند و ثانیاً از تجرد خود رضایت بیشتری داشتند. چنین پژوهشهایی نشان میدهند از این به بعد در مطالعاتِ مربوط به رضایتِ مجردها از زندگی باید نقش عوامل اجتماعی و زمانه را در نظر گرفت و احتمالاً بسیاری از یافتههای قبلی را نمیتوان در تبیین رفتار و گرایشهای رفتاری جوانان نسلهای بعدی به کار گرفت.
اینکه هر روزه پژوهشهای تجربی جدیدی منتشر میشود که نشان میدهد آمار ازدواج رو به کاهش و آمار طلاق رو به افزایش است ناخودآگاه حسی منفی در افراد نسلهای قبل شکل میدهد. اما وقتی افراد نسلهای قبلی میبینند که عموم افراد نسل زِد، خودمختاری و استقلال را بر صمیمیت ترجیح میدهند، بیش از آنکه حس منفی یا مثبتی در ایشان ایجاد کند، برایشان تعجب و پرسش میآفریند.
از دو منظر متفاوت میتوان به این تغییرات نگریست.
منظر نخست. رواقیون معتقد بودند که باید قوانین طبیعت را شناخت و هماهنگ با آنها زیست. اگر این تغییر در گرایش رفتاری نسل زِد را با سنجهی قوانین زیستشناسی حاکم بر سایر جانوران بسنجیم گرایشِ مشاهدهشده تخطی از قوانین طبیعت است، هرچند با رضایت همراه باشد. (اگر از تمثیلی بهره گیریم، بهمانند اعتیادی همراه با رضایت است.) از منظر زیستی، حالت طبیعی، حالت برقراری روابط صمیمی در گونهی انسان است زیرا پیشنیاز برقراری روابط جنسی و انتقال ژنها به نسل بعد است. به عبارتی با ورود به جهان مجازی، طی چندسال از مسیری چندمیلیون ساله «منحرف» شدهایم.
منظر دوم. از منظر دوم انحرافی در کار نیست. یگانه مسیر طبیعی تکامل برای انتقال ژنها به نسل بعدی، تطبیقدادن خود با شرایط است. اگر قرار است ژنها به نسل بعدی منتقل شوند انسان ابتدا باید خود را با شرایط بهشدت در حال تغییر تطبیق دهد. نسل زد نیز مشغول تطبیقدادن خود با شرایط جدید است. مگر نه اینکه وقتی بخش بزرگی از انسانهای نسلهای قبلی، خود را برای زندگی در قفسهایی به نام آپارتمان تطبیق دادند، از مسیر میلیونها سالهی عادات رفتاری منحرف شدند؟ همچنین وقتی نیاکان ما، ۱۲هزارسال پیش، زندگی آزاد در طبیعت را بابت کاری شبانهروز بر روی زمینهای کشاورزی ترک کردند نیز از عادات رفتاری نیاکان خود منحرف شدند. اگر آن موارد را انحراف نمینامیم تغییرات کنونی را به جای «انحراف»، «انطباق» بنامیم. نسل جدید مشغول تغییر در شیوههای زیست خود برای ورود به جهان مِتاورساند.
کدام منظر؟
اینکه کدام تفسیر را میپذیریم خود تا حد زیادی به شرایط سنی ما بستگی دارد. به احتمال زیادتر جوانترها منظر دوم را ترجیح میدهند و مسنترها منظر اول را. شخصاً منظر دوم را مستدلتر مییابم اما بااینحال، با توجه به تجربههای زیسته با منظر اول همدلترم. و از آنجا که عموماً استدلالها در خدمت هیجانها هستند در توجیه این همدلی بهترین استدلال تمثیلی که میتوانم عرضه کنم آن است که شدت تغییرات کنونی به یک پاندمی ویروسی شبیه است و واگذارکردن شرایط به آنچه رخ میدهد به احتمال بیشتر به بهزیستی انسان نمیانجامد. کما اینکه معتقد نیستم بهرغم پیشرفتهای تکنولوژیک در دهههای اخیر، بهزیستی انسان بیشتر شده است. انسان بیش از آنکه تصور داریم تابع جغرافیا است و با گرمایش زمین، مادرِطبیعت تبدارتر از آن است که شرایط روشنی را پیشِ روی شکوفایی انسان نهد.
تبداری زمین بیش از هرچیز ناشی از استثمار بیرویهی انسان است. چهبسا تجرد نسلجدید فرصتی برای بازپروری مادر در اختیارش نهد. و شاید همزمان، چنین تمایل ریاضتمانندی خود یک سازگاری طبیعی در سطح گونه باشد بابت حفظ گونهی انسانی.
هادی صمدی
@evophilosophy
طی چندمیلیونسال گونهی انسان برای برقراری روابط نزدیک با دیگران سازگاری یافته است. انسان اجتماعیترین گونه در طبیعت است و مطابق فهم عرفی و علمی، مقوم این اجتماعیبودن گرایش به برقراری روابط صمیمی با دیگران، بهویژه، و البته نه منحصراً، با جنس مخالف است.
عنوان مقالهای که اخیراً منتشرشده گویای تغییراتی شگرف در عادات رفتاری آدمیست: «نوجوانان امروزی از مجرد بودن رضایت بیشتری دارند». از منظر تکاملی اینکه وارد جهانی شدهایم که عموم افراد نسل جدید مجرد هستند و از تجرد خود راضی، عجیب است. (در این ادبیات مجرد کسی است که روابط صمیمی و نزدیک با دیگری ندارد؛ و نه اینکه ازدواج نکرده باشد.)
در چکیدهی مقاله میخوانیم که در جوامع غربی، طی زمان بهطور فزایندهای تجرد عادی شده است. اما اینکه آیا مجردها امروزه رضایت بیشتری دارند یا خیر، دقیقاً مشخص نبوده و پژوهش کنونی در جهت پاسخ به آن طراحی شده است. در این مطالعه دادههای حدود سههزار شرکتکنندهی آلمانی مجرد را از گروههای مختلف سنی تجزیه و تحلیل کردند و رضایت از تجرد را سنجیدند. نتایج نشان داد که نوجوانان مجرد متولد سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳، در مقایسه با همتایان خود در دهسال قبل اولاً اغلب مجرد بودند و ثانیاً از تجرد خود رضایت بیشتری داشتند. چنین پژوهشهایی نشان میدهند از این به بعد در مطالعاتِ مربوط به رضایتِ مجردها از زندگی باید نقش عوامل اجتماعی و زمانه را در نظر گرفت و احتمالاً بسیاری از یافتههای قبلی را نمیتوان در تبیین رفتار و گرایشهای رفتاری جوانان نسلهای بعدی به کار گرفت.
اینکه هر روزه پژوهشهای تجربی جدیدی منتشر میشود که نشان میدهد آمار ازدواج رو به کاهش و آمار طلاق رو به افزایش است ناخودآگاه حسی منفی در افراد نسلهای قبل شکل میدهد. اما وقتی افراد نسلهای قبلی میبینند که عموم افراد نسل زِد، خودمختاری و استقلال را بر صمیمیت ترجیح میدهند، بیش از آنکه حس منفی یا مثبتی در ایشان ایجاد کند، برایشان تعجب و پرسش میآفریند.
از دو منظر متفاوت میتوان به این تغییرات نگریست.
منظر نخست. رواقیون معتقد بودند که باید قوانین طبیعت را شناخت و هماهنگ با آنها زیست. اگر این تغییر در گرایش رفتاری نسل زِد را با سنجهی قوانین زیستشناسی حاکم بر سایر جانوران بسنجیم گرایشِ مشاهدهشده تخطی از قوانین طبیعت است، هرچند با رضایت همراه باشد. (اگر از تمثیلی بهره گیریم، بهمانند اعتیادی همراه با رضایت است.) از منظر زیستی، حالت طبیعی، حالت برقراری روابط صمیمی در گونهی انسان است زیرا پیشنیاز برقراری روابط جنسی و انتقال ژنها به نسل بعد است. به عبارتی با ورود به جهان مجازی، طی چندسال از مسیری چندمیلیون ساله «منحرف» شدهایم.
منظر دوم. از منظر دوم انحرافی در کار نیست. یگانه مسیر طبیعی تکامل برای انتقال ژنها به نسل بعدی، تطبیقدادن خود با شرایط است. اگر قرار است ژنها به نسل بعدی منتقل شوند انسان ابتدا باید خود را با شرایط بهشدت در حال تغییر تطبیق دهد. نسل زد نیز مشغول تطبیقدادن خود با شرایط جدید است. مگر نه اینکه وقتی بخش بزرگی از انسانهای نسلهای قبلی، خود را برای زندگی در قفسهایی به نام آپارتمان تطبیق دادند، از مسیر میلیونها سالهی عادات رفتاری منحرف شدند؟ همچنین وقتی نیاکان ما، ۱۲هزارسال پیش، زندگی آزاد در طبیعت را بابت کاری شبانهروز بر روی زمینهای کشاورزی ترک کردند نیز از عادات رفتاری نیاکان خود منحرف شدند. اگر آن موارد را انحراف نمینامیم تغییرات کنونی را به جای «انحراف»، «انطباق» بنامیم. نسل جدید مشغول تغییر در شیوههای زیست خود برای ورود به جهان مِتاورساند.
کدام منظر؟
اینکه کدام تفسیر را میپذیریم خود تا حد زیادی به شرایط سنی ما بستگی دارد. به احتمال زیادتر جوانترها منظر دوم را ترجیح میدهند و مسنترها منظر اول را. شخصاً منظر دوم را مستدلتر مییابم اما بااینحال، با توجه به تجربههای زیسته با منظر اول همدلترم. و از آنجا که عموماً استدلالها در خدمت هیجانها هستند در توجیه این همدلی بهترین استدلال تمثیلی که میتوانم عرضه کنم آن است که شدت تغییرات کنونی به یک پاندمی ویروسی شبیه است و واگذارکردن شرایط به آنچه رخ میدهد به احتمال بیشتر به بهزیستی انسان نمیانجامد. کما اینکه معتقد نیستم بهرغم پیشرفتهای تکنولوژیک در دهههای اخیر، بهزیستی انسان بیشتر شده است. انسان بیش از آنکه تصور داریم تابع جغرافیا است و با گرمایش زمین، مادرِطبیعت تبدارتر از آن است که شرایط روشنی را پیشِ روی شکوفایی انسان نهد.
تبداری زمین بیش از هرچیز ناشی از استثمار بیرویهی انسان است. چهبسا تجرد نسلجدید فرصتی برای بازپروری مادر در اختیارش نهد. و شاید همزمان، چنین تمایل ریاضتمانندی خود یک سازگاری طبیعی در سطح گونه باشد بابت حفظ گونهی انسانی.
هادی صمدی
@evophilosophy
SAGE Journals
Today’s Adolescents Are More Satisfied With Being Single: Findings From a German Cohort-Sequential Study Among 14- to 40-Year-Olds
In Western societies, singlehood has become increasingly normative over historical time. But whether singles are more satisfied nowadays remains unclear. In thi...
Dr. Morvarid_Externalism
<unknown>
صوت نشست #فلسفه_ذهن👆 با موضوع «برونگرایی در محتوای حالات ذهنی و برخی پیامدهای آن»، دکتر محمود مروارید، ۲۱ بهمن ۹۹
@philosophyofscience
@philosophyofscience
Forwarded from تکامل و فلسفه
کشف سازوکار مغز
راز کارکرد مغز بسیار سادهتر از آن بود که تصور میشد. طی سالهای گذشته شنیدهایم که بسیاری از نوبلهای قرن بیستویکم به پژوهشهایی اختصاص خواهد یافت که پرده از اسرار مغز بگشایند. اکنون وارد این دوران شدهایم. اساس پژوهشهای جدید بر مبنای تکنولوژیهایی است که قبلاً در همین کانال به آنها اشاره شد: تکنیکهایی برای رصد کردن فعالیت دستههای بسیار بزرگ نورونها. تاکنون مغزپژوهان مجبور بودند بر کار دستههای کوچک نورونهای مغز متمرکز شوند و نحوهی فعالیت آنها را رصد کنند. اما تکنولوژیهای جدید امکان مشاهدهی فعالیت میلیونها نورون را به صورت همزمان فراهم کردهاند.
نویسندگان مقاله از دو تمثیل روشنگر استفاده میکنند
فرض کنید میخواهیم علل موفقیت یک تیم بسکتبال را تبیین کنیم. تاکنون صرفاً ابزاری برای تحلیل رفتار تکتک بازیکنان در اختیار داشتیم و نمیتوانستیم از منظری کلاننگر تاکتیکهای به کارگرفته شده توسط کلیت تیم را بررسی کنیم. البته با همان سطح محدود تحلیل نیز به تبیینهای نسبتاً خوبی در مورد علل موفقیت تیم میرسیدیم اما بیتردید پدیدههای زیادی بدون تبیین باقی میماند: مثلاً اینکه چرا فلان تیم پرستاره به یک تیم معمولیِ بدون ستارههای معروف باخت؟ از منظری کلاننگر پاسخ را میتوان در نحوهی انسجام تیم کمستاره و تاکتیکهای به کار گرفته توسط آنها تبیین کرد.
تمثیل دوم نیز مشابه تمثیل نخست است: موفقیت یک شرکت تجاری را صرفاً با عملکرد تک تک افراد نمیتوان تبیین کرد. صدالبته نحوهی کارکرد تک تک افراد مهم است اما نحوهی ارتباط آنها نیز اهمیت دارد.
تکنیکهای جدید مغزپژوهی امکان مشابهی را در اختیار میگذارند. پژوهش نشان میدهد که چگونه نورونهای مجوار، همانند بازیکنانِ کنار هم، رفتار خود را هماهنگ میکنند. راز مغز به نحو شگفتآوری سادهتر از آن است که میپنداشتیم: هر نورون بیش از نیمی (و نه کمتر از ۴۰ درصد) از تلاش خود را به وظایف فردی اختصاص میدهد و بقیه را به کار گروهی و مقایسهی کار خود با نورونهای همسایه.
و نکتهی مهم اینجاست که دقیقاً همان ساختار سازمانی را در مغزِ پنج گونهی دیگر نیز پیدا کردهاند: مگس سرکه، نِماتُد، گورخرماهی، موش، و میمون. به عبارتی ساختار پایهایِ کارکرد مغز در انسان تفاوتی با سایر گونهها ندارد! پژوهشگران مدعیاند که ممکن است یک اصل اساسی برای پردازش اطلاعات بهینه را کشف کرده باشند.
فراکتال
با تجزیه و تحلیل مجموعهای از کلاندادهها متوجه شدند که فعالیت مغز بر اساس سلسله مراتب فراکتال بروز پیدا میکند. سلولها با هم کار میکنند تا شبکههای بزرگتر و هماهنگتری بسازند. به عبارتی نورونها بین فردیت و کار تیمی تعادل برقرار میکنند و این کار را به روشی هوشمندانه انجام میدهند. مغز، همانند تیم بسکتبالی که سریع نسبت به تغییرات انجامشده توسط تیم مقابل واکنش نشان میدهد، میتواند به سرعت با تغییرات پیرامونی سازگار شود. هر بازیکن کافیست خود را با بازیکنان مجاور هماهنگ کند تا از منظری کلاننگر نوعی انسجام را در تیم ببینیم. به نحو مشابه، هماهنگی کلی مغز محصول هماهنگی نورونها با نورونهای مجاور است. این فرایند به مغز اجازه میدهد که با تغییرات سازگار شود، انعطافپذیر باشد، و وظایف خود را با حداقل منابع انجام دهد. بعلاوه همانند بازیکنان بسکتبال، افراد مجاور اشتباهات فردیِ هر بازیکن را پوشش میدهند. اما اگر چندین نورون مجاور با هم خطا کنند، کل ادراک تغییر میکند، از جمله وقتی دچار توهم نوری میشویم.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که این هماهنگیِ فراکتالیِ فعالیت نورونها در طول یک گسترهی تکاملی گسترده رخ میدهد: از مهرهداران تا بیمهرگانی با قدمت یک میلیارد سال. این تداوم تکاملی نشان میدهد که آنچه کشف شده ساختار مشترک مغز در همهی جانوران است و منحصر به انسان نیست. درست است که مغز ما بزگتر است؛ اما مطابق همین ساختار ساده کار میکند.
این نشان میدهد که مغزها برای انعطافپذیری نسبت به تغییرات محیط تکامل یافتهاند و امکان سازگاری با نیازهای رفتاری جدید را فراهم میکنند.
اگر از تمثیل دوم بهره گیریم باید گفت بهترین کسبوکارها نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی معضل جدیدی پیش میآید، افراد میتوانند بدون آنکه منتظر دستورالعملهای مدیر خود باشند واکنش نشان دهند. و اگر سازمان از واکنش آنها حمایت کند سیستم به نحوی چابک معضل را حل میکند. نورونهای مغزی نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی دستهی کوچکی برای حل یک معضل فعال میشوند نورونهای مجاور نیز در حمایت از آنها فعال میشوند.
تاکنون تکنولوژی بررسی نورونها و همچنین تکنولوژی مساحی مغز را داشتیم. اما اکنون تکنولوژی لازم برای بررسی همزمان دستههای بسیار بزرگ نورونها را داریم که با بهبود در آن اسرار بیشتری از مغز آشکار میشود.
هادی صمدی
@evophilosophy
راز کارکرد مغز بسیار سادهتر از آن بود که تصور میشد. طی سالهای گذشته شنیدهایم که بسیاری از نوبلهای قرن بیستویکم به پژوهشهایی اختصاص خواهد یافت که پرده از اسرار مغز بگشایند. اکنون وارد این دوران شدهایم. اساس پژوهشهای جدید بر مبنای تکنولوژیهایی است که قبلاً در همین کانال به آنها اشاره شد: تکنیکهایی برای رصد کردن فعالیت دستههای بسیار بزرگ نورونها. تاکنون مغزپژوهان مجبور بودند بر کار دستههای کوچک نورونهای مغز متمرکز شوند و نحوهی فعالیت آنها را رصد کنند. اما تکنولوژیهای جدید امکان مشاهدهی فعالیت میلیونها نورون را به صورت همزمان فراهم کردهاند.
نویسندگان مقاله از دو تمثیل روشنگر استفاده میکنند
فرض کنید میخواهیم علل موفقیت یک تیم بسکتبال را تبیین کنیم. تاکنون صرفاً ابزاری برای تحلیل رفتار تکتک بازیکنان در اختیار داشتیم و نمیتوانستیم از منظری کلاننگر تاکتیکهای به کارگرفته شده توسط کلیت تیم را بررسی کنیم. البته با همان سطح محدود تحلیل نیز به تبیینهای نسبتاً خوبی در مورد علل موفقیت تیم میرسیدیم اما بیتردید پدیدههای زیادی بدون تبیین باقی میماند: مثلاً اینکه چرا فلان تیم پرستاره به یک تیم معمولیِ بدون ستارههای معروف باخت؟ از منظری کلاننگر پاسخ را میتوان در نحوهی انسجام تیم کمستاره و تاکتیکهای به کار گرفته توسط آنها تبیین کرد.
تمثیل دوم نیز مشابه تمثیل نخست است: موفقیت یک شرکت تجاری را صرفاً با عملکرد تک تک افراد نمیتوان تبیین کرد. صدالبته نحوهی کارکرد تک تک افراد مهم است اما نحوهی ارتباط آنها نیز اهمیت دارد.
تکنیکهای جدید مغزپژوهی امکان مشابهی را در اختیار میگذارند. پژوهش نشان میدهد که چگونه نورونهای مجوار، همانند بازیکنانِ کنار هم، رفتار خود را هماهنگ میکنند. راز مغز به نحو شگفتآوری سادهتر از آن است که میپنداشتیم: هر نورون بیش از نیمی (و نه کمتر از ۴۰ درصد) از تلاش خود را به وظایف فردی اختصاص میدهد و بقیه را به کار گروهی و مقایسهی کار خود با نورونهای همسایه.
و نکتهی مهم اینجاست که دقیقاً همان ساختار سازمانی را در مغزِ پنج گونهی دیگر نیز پیدا کردهاند: مگس سرکه، نِماتُد، گورخرماهی، موش، و میمون. به عبارتی ساختار پایهایِ کارکرد مغز در انسان تفاوتی با سایر گونهها ندارد! پژوهشگران مدعیاند که ممکن است یک اصل اساسی برای پردازش اطلاعات بهینه را کشف کرده باشند.
فراکتال
با تجزیه و تحلیل مجموعهای از کلاندادهها متوجه شدند که فعالیت مغز بر اساس سلسله مراتب فراکتال بروز پیدا میکند. سلولها با هم کار میکنند تا شبکههای بزرگتر و هماهنگتری بسازند. به عبارتی نورونها بین فردیت و کار تیمی تعادل برقرار میکنند و این کار را به روشی هوشمندانه انجام میدهند. مغز، همانند تیم بسکتبالی که سریع نسبت به تغییرات انجامشده توسط تیم مقابل واکنش نشان میدهد، میتواند به سرعت با تغییرات پیرامونی سازگار شود. هر بازیکن کافیست خود را با بازیکنان مجاور هماهنگ کند تا از منظری کلاننگر نوعی انسجام را در تیم ببینیم. به نحو مشابه، هماهنگی کلی مغز محصول هماهنگی نورونها با نورونهای مجاور است. این فرایند به مغز اجازه میدهد که با تغییرات سازگار شود، انعطافپذیر باشد، و وظایف خود را با حداقل منابع انجام دهد. بعلاوه همانند بازیکنان بسکتبال، افراد مجاور اشتباهات فردیِ هر بازیکن را پوشش میدهند. اما اگر چندین نورون مجاور با هم خطا کنند، کل ادراک تغییر میکند، از جمله وقتی دچار توهم نوری میشویم.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که این هماهنگیِ فراکتالیِ فعالیت نورونها در طول یک گسترهی تکاملی گسترده رخ میدهد: از مهرهداران تا بیمهرگانی با قدمت یک میلیارد سال. این تداوم تکاملی نشان میدهد که آنچه کشف شده ساختار مشترک مغز در همهی جانوران است و منحصر به انسان نیست. درست است که مغز ما بزگتر است؛ اما مطابق همین ساختار ساده کار میکند.
این نشان میدهد که مغزها برای انعطافپذیری نسبت به تغییرات محیط تکامل یافتهاند و امکان سازگاری با نیازهای رفتاری جدید را فراهم میکنند.
اگر از تمثیل دوم بهره گیریم باید گفت بهترین کسبوکارها نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی معضل جدیدی پیش میآید، افراد میتوانند بدون آنکه منتظر دستورالعملهای مدیر خود باشند واکنش نشان دهند. و اگر سازمان از واکنش آنها حمایت کند سیستم به نحوی چابک معضل را حل میکند. نورونهای مغزی نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی دستهی کوچکی برای حل یک معضل فعال میشوند نورونهای مجاور نیز در حمایت از آنها فعال میشوند.
تاکنون تکنولوژی بررسی نورونها و همچنین تکنولوژی مساحی مغز را داشتیم. اما اکنون تکنولوژی لازم برای بررسی همزمان دستههای بسیار بزرگ نورونها را داریم که با بهبود در آن اسرار بیشتری از مغز آشکار میشود.
هادی صمدی
@evophilosophy
ScienceAlert
The Mystery of How Neurons Control The Brain Has Finally Been Solved
"The brain’s secret is surprisingly simple."
Forwarded from آکادمی بینالمللی حکمت
🧠 دوره فشرده آکادمیک فلسفه اسلامی 🌍
(سیری در مهمترین موضوعات فلسفه اسلامی با حضور اساتید برجسته بینالمللی)
🖥 نوع دوره: آنلاین
🌐 زبان دوره: انگلیسی
🖇 تعداد جلسات: ۱۲ جلسه | ۲۴ ساعت
🔖 همراه با گواهی پایان دوره
#ظرفیت_محدود
🔻 جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید:
https://hekmat.academy/islamic-philosophy/
📲 با ما همراه باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا I آپارات
(سیری در مهمترین موضوعات فلسفه اسلامی با حضور اساتید برجسته بینالمللی)
🖥 نوع دوره: آنلاین
🌐 زبان دوره: انگلیسی
🖇 تعداد جلسات: ۱۲ جلسه | ۲۴ ساعت
🔖 همراه با گواهی پایان دوره
#ظرفیت_محدود
🔻 جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید:
https://hekmat.academy/islamic-philosophy/
📲 با ما همراه باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا I آپارات
Forwarded from تکامل و فلسفه
با نگرشی تکاملی چگونه زندگی کنیم؟
استیون پینکر در کتاب روشنگری اکنون، با ذکر شواهد تجربی قانعکنندهای نشان میدهد در همهی وجوه زندگی وضعیت انسان در گذر زمان بهتر شده است. طول عمر انسان طولانیتر شده و در سطح اجتماعی خشونت کاهش یافته است.
اما به نظر میرسد یک جای کار میلنگد! زیرا آمار افزایش اضطراب و افسردگی رو به بدتر شدن است. برای این آمار میتوان به کتاب نسل مضطرب جاناتان هایت مراجعه کرد.
این دوگانه را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
رواقیون، در زمانهای پیش از میلاد مسیح که هنوز جهان وارد فاز مدرن خود نشده بود، معتقد بودند که برای رسیدن به رضایت از زندگی باید هماهنگ با طبیعت زیست.
بیتردید عادات رفتاری انسان در دهههای اخیر به شدت تغییر کرده و انسان از هماهنگی با طبیعت دورتر از آن دوران شده است. علت اضطراب کنونی این است؟! آیا میشود سخنان رواقیون را به نحوی کمّی سنجید؟ نگاهی بیاندازیم به پژوهشی در این زمینه که به تازگی منتشر شده است.
به طور متعارف دانشمندانی که در تبیینهای تکاملی در روانشناسی فعالاند به صورت منفرد برخی از عادات رفتاری امروزین ما را با نیاکان شکارچی-گردآور یا با انسانهای دوران کشاورزی مقایسه میکردند. اکنون پژوهشگران ابزار پژوهشیای طراحی کردهاند که برای اندازهگیری تفاوت سبک زندگی مدرن با اجداد ما و تأثیر این تفاوتها بر سلامتی طراحی شده است. این پژوهش مقیاسی به نام «سبک زندگی ناسازگار تکاملی» (EMLS) را معرفی میکند: پرسشنامهای ۳۶مادهای که رفتارها و عوامل سبک زندگیِ متفاوت از آنچه که اجداد ما تجربه کردهاند شناسایی میکند.
نتایج پژوهش
نتایج نشان داد که افرادی که سبک زندگی آنها در ابعاد مختلف تفاوت بیشتری با نیاکان ما داشته و بنابراین نمرهی بالاتری را در این آزمون کسب کنند، بیشتر احتمال دارد پیامدهای سلامت جسمی و روانی نامطلوبی را تجربه کنند. به عبارتی اکنون یک دادهی پژوهشی کلاننگر داریم که نشان میدهد جدایی روزافزون ما از طبیعت و سبک زندگی طبیعی، بهزیستی انسان را در ابعاد مختلف به خطر انداخته و مهمتر اینکه این داده محصول سنجهای است که طی چهار مرحله از خطاهای آن کاسته شده و بنابراین دادههای بهدست آمده بسیار موثقاند. حال میتوان با اطمینان بالاتری گفت که این یافته علیه این سخن به ظاهر مقبول است که «افراد هر نسل مطابق شرایط روز زندگی میکنند و همواره همینطور بوده که زندگی هر نسل متفاوت از پیشینیانشان است». اکنون شاهدی تجربی و گستردهنگر داریم که نشان میدهد معیارهایی جهانشمول و میاننسلی برای بهزیستی وجود دارد و سبک زندگی مدرن بهزیستی عمومی را افزایش نداده است.
۳۶ پرسش پرسشنامه به وجوه گوناگون سبک زندگی میپردازند: رژیم غذایی، میزان تحرک، نوع روابط در محیط خانه، نوع روابط جنسی، استفاده از رسانههای اجتماعی، خودبینی، و حمایت اجتماعی. آنچه این پژوهش نشان داد از قبل توسط نظریههایی از علوم شناختی مانند ذهن بدنمند و ذهن جایمند قابل پیشبینی بود. اما اکنون این پژوهش، آزمونی تجربی برای این نظریهها را در اختیارمان قرار میدهد.
اکنون معیاری ساده برای اندازهگیری میزان اختلاف زندگی هر فرد با زندگی طبیعی در دست است و بالا بودن این معیار گواهی است بر آنکه مشکلات بزرگی بر سر راه آن فرد، چه در ابعاد جسمی و چه در ابعاد روانشناختی، وجود دارد، خواه امروز از آن آگاه باشد یا نباشد.
افرادی که نمرات عدم تطابق بالاتری داشتند، مشکلات سلامت جسمانی بیشتری مانند مشکلات خواب و بیماریهای مزمن، و همچنین بهزیستی روانی ضعیفتر، از جمله سطوح بالاتر افسردگی و اضطراب را گزارش کردند. علاوه بر این، این افراد همچنین سلامت کلی خود را در مقایسه با افرادی که نمرات عدم تطابق کمتری داشتند، پایینتر ارزیابی کردند. این یافتهی دوم بسیار مهم است؛ زیرا دعوی رایجی که مدعیست «ممکن است خودِ افراد از سبک زندگی جداافتاده از طبیعت راضی باشند» را رد میکند.
چه باید کرد؟
یکی از نویسندگان مقاله میگوید باید راههایی برای داشتن نوعی از زندگی بیابیم که بیشتر با روش زندگی اجداد شکارچیگردآورمان هماهنگ باشد. این بدان معنا نیست که باید برای شکار بیرون برویم یا بیرون بخوابیم. بلکه بدان معناست که باید آگاه باشیم که دنیای مدرن شامل انواع معضلاتی است که بدن و مغز انسان به خوبی با آنها سازگار نیست. برای مثال، همانطور که اجداد ما مجبور بودند برای به دست آوردن غذا کالری صرف کنند، ما نیز باید همین کار را انجام دهیم. بنابراین، پیادهروی کنیم، یا با دوچرخه به سوپرمارکت برویم و فقط غذایی را که واقعاً برای همان روز نیاز داریم بخریم.
آشتی با طبیعت (و نه بازگشت به گذشته) یگانه راه بهزیستی انسان است. مثلاً بازگرداندن بازیهای جمعی در محیطهای طبیعی به کودکان، کمهزینهترین مسیر به سوی بهزیستی و شکوفایی نسل بعد است.
هادی صمدی
@evophilosophy
استیون پینکر در کتاب روشنگری اکنون، با ذکر شواهد تجربی قانعکنندهای نشان میدهد در همهی وجوه زندگی وضعیت انسان در گذر زمان بهتر شده است. طول عمر انسان طولانیتر شده و در سطح اجتماعی خشونت کاهش یافته است.
اما به نظر میرسد یک جای کار میلنگد! زیرا آمار افزایش اضطراب و افسردگی رو به بدتر شدن است. برای این آمار میتوان به کتاب نسل مضطرب جاناتان هایت مراجعه کرد.
این دوگانه را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
رواقیون، در زمانهای پیش از میلاد مسیح که هنوز جهان وارد فاز مدرن خود نشده بود، معتقد بودند که برای رسیدن به رضایت از زندگی باید هماهنگ با طبیعت زیست.
بیتردید عادات رفتاری انسان در دهههای اخیر به شدت تغییر کرده و انسان از هماهنگی با طبیعت دورتر از آن دوران شده است. علت اضطراب کنونی این است؟! آیا میشود سخنان رواقیون را به نحوی کمّی سنجید؟ نگاهی بیاندازیم به پژوهشی در این زمینه که به تازگی منتشر شده است.
به طور متعارف دانشمندانی که در تبیینهای تکاملی در روانشناسی فعالاند به صورت منفرد برخی از عادات رفتاری امروزین ما را با نیاکان شکارچی-گردآور یا با انسانهای دوران کشاورزی مقایسه میکردند. اکنون پژوهشگران ابزار پژوهشیای طراحی کردهاند که برای اندازهگیری تفاوت سبک زندگی مدرن با اجداد ما و تأثیر این تفاوتها بر سلامتی طراحی شده است. این پژوهش مقیاسی به نام «سبک زندگی ناسازگار تکاملی» (EMLS) را معرفی میکند: پرسشنامهای ۳۶مادهای که رفتارها و عوامل سبک زندگیِ متفاوت از آنچه که اجداد ما تجربه کردهاند شناسایی میکند.
نتایج پژوهش
نتایج نشان داد که افرادی که سبک زندگی آنها در ابعاد مختلف تفاوت بیشتری با نیاکان ما داشته و بنابراین نمرهی بالاتری را در این آزمون کسب کنند، بیشتر احتمال دارد پیامدهای سلامت جسمی و روانی نامطلوبی را تجربه کنند. به عبارتی اکنون یک دادهی پژوهشی کلاننگر داریم که نشان میدهد جدایی روزافزون ما از طبیعت و سبک زندگی طبیعی، بهزیستی انسان را در ابعاد مختلف به خطر انداخته و مهمتر اینکه این داده محصول سنجهای است که طی چهار مرحله از خطاهای آن کاسته شده و بنابراین دادههای بهدست آمده بسیار موثقاند. حال میتوان با اطمینان بالاتری گفت که این یافته علیه این سخن به ظاهر مقبول است که «افراد هر نسل مطابق شرایط روز زندگی میکنند و همواره همینطور بوده که زندگی هر نسل متفاوت از پیشینیانشان است». اکنون شاهدی تجربی و گستردهنگر داریم که نشان میدهد معیارهایی جهانشمول و میاننسلی برای بهزیستی وجود دارد و سبک زندگی مدرن بهزیستی عمومی را افزایش نداده است.
۳۶ پرسش پرسشنامه به وجوه گوناگون سبک زندگی میپردازند: رژیم غذایی، میزان تحرک، نوع روابط در محیط خانه، نوع روابط جنسی، استفاده از رسانههای اجتماعی، خودبینی، و حمایت اجتماعی. آنچه این پژوهش نشان داد از قبل توسط نظریههایی از علوم شناختی مانند ذهن بدنمند و ذهن جایمند قابل پیشبینی بود. اما اکنون این پژوهش، آزمونی تجربی برای این نظریهها را در اختیارمان قرار میدهد.
اکنون معیاری ساده برای اندازهگیری میزان اختلاف زندگی هر فرد با زندگی طبیعی در دست است و بالا بودن این معیار گواهی است بر آنکه مشکلات بزرگی بر سر راه آن فرد، چه در ابعاد جسمی و چه در ابعاد روانشناختی، وجود دارد، خواه امروز از آن آگاه باشد یا نباشد.
افرادی که نمرات عدم تطابق بالاتری داشتند، مشکلات سلامت جسمانی بیشتری مانند مشکلات خواب و بیماریهای مزمن، و همچنین بهزیستی روانی ضعیفتر، از جمله سطوح بالاتر افسردگی و اضطراب را گزارش کردند. علاوه بر این، این افراد همچنین سلامت کلی خود را در مقایسه با افرادی که نمرات عدم تطابق کمتری داشتند، پایینتر ارزیابی کردند. این یافتهی دوم بسیار مهم است؛ زیرا دعوی رایجی که مدعیست «ممکن است خودِ افراد از سبک زندگی جداافتاده از طبیعت راضی باشند» را رد میکند.
چه باید کرد؟
یکی از نویسندگان مقاله میگوید باید راههایی برای داشتن نوعی از زندگی بیابیم که بیشتر با روش زندگی اجداد شکارچیگردآورمان هماهنگ باشد. این بدان معنا نیست که باید برای شکار بیرون برویم یا بیرون بخوابیم. بلکه بدان معناست که باید آگاه باشیم که دنیای مدرن شامل انواع معضلاتی است که بدن و مغز انسان به خوبی با آنها سازگار نیست. برای مثال، همانطور که اجداد ما مجبور بودند برای به دست آوردن غذا کالری صرف کنند، ما نیز باید همین کار را انجام دهیم. بنابراین، پیادهروی کنیم، یا با دوچرخه به سوپرمارکت برویم و فقط غذایی را که واقعاً برای همان روز نیاز داریم بخریم.
آشتی با طبیعت (و نه بازگشت به گذشته) یگانه راه بهزیستی انسان است. مثلاً بازگرداندن بازیهای جمعی در محیطهای طبیعی به کودکان، کمهزینهترین مسیر به سوی بهزیستی و شکوفایی نسل بعد است.
هادی صمدی
@evophilosophy
PsyPost
People with an evolutionarily-mismatched lifestyle are more likely to face several negative outcomes
Individuals with lifestyles more mismatched from ancestral conditions, as measured by the new Evolutionary Mismatched Lifestyle Scale (EMLS), were more likely to report poor physical and mental health, including higher rates of chronic illness and depression.
Dr. Hemmati
<unknown>
صوت جلسه دکتر احمدرضا همتی مقدم در تاریخ ۲۳ مهر ۹۹ با موضوع «ماهیت ذهن و ارتباط آن با بدن در فلسفه تحلیلی معاصر»
#بحث_مقدماتی
@philosophyofscience
#بحث_مقدماتی
@philosophyofscience
Audio
صوت جلسه دکتر مهدی ذاکری در تاریخ ۲۰ آبان ۹۹ با موضوع «چالش علیت ذهنی برای دوگانه انگاری و امکان مواجهه با آن در یگانه انگاری صدرایی»
@philosophyofscience
@philosophyofscience