📌 ۲۷ اکتبر ۲۰۱۳ مرگ هرتزنبرگ پدر فلوسیتومتری
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۶ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️لئونارد آرتور (لِن) هرتزنبرگ متولد ۵ نوامبر ۱۹۳۱ ایمنیشناس و ژنتیکدان آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد بود که در ۱۹۷۲ به اتفاق همسرش لئونور (لی) با ارتقای تکنیک فلوسیتومتری، دستهبندی و جداسازی (سورتینگ) سلولهای زنده را امکانپذیر ساخت. او برای این اختراع در ۲۰۰۶ برنده جایزه کیوتو شد. مجله نیچر وی را پدر فلوسیتومتری نامید.
سورتینگ سلول فرآیندی است که در آن نوع خاصی از سلولها براساس ویژگیهای فیزیکی یا زیستی مانند اندازه، ریخت، قابلیت زندهمانی، یا بیان پروتئینهای خارج یا داخل سلولی از بقیه سلولها (مثلاً سلولهای جنینی از سلولهای مادری یا سلولهای بنیادی از سلولهای عادی) تفکیک میشوند. جمعیت همگن سلولی که به این ترتیب به دست میآید در زمینههای مختلف تحقیقاتی و بالینی شامل تشخیص و درمان کاربرد دارد.
دو روش اصلی برای این کار شامل سورتینگ فلورسانس و سورتینگ ایمونومَگنتیک است. نمونه حاوی سوسپانسیون سلولی به داخل فلوسیتومتر تزریق میشود. بهطور ایدئال جریان سلولها باید طوری باشد که در هر لحظه فقط یک سلول در مقابل پرتو لیزر قرار گیرد. هر سلول براساس الگوی پخش نور قابل شناسایی است و اغلب برای افزایش دقت از نشانگرهای فلورسانس استفاده میشود.
دادههای هزاران سلول به سرعت آماده و برای پردازش در اختیار رایانه قرار میگیرد، اما تفسیر نهایی بدون توجه به تابلو بالینی ممکن نیست. والاس کولتر مهندس آمریکایی نخستین دستگاه شمارش سلول (سلکانتر) را در ۱۹۵۳ براساس «اصل کولتر» اختراع کرد. بر مبنای این اصل که در دهه ۱۹۴۰ توسط کولتر بیان شد، ذرات میتوانند مانع عبور جریان الکتریکی از یک منفذ شوند و شدت این ممانعت (امپدانس الکتریکی) با اندازه ذرات متناسب است.
نخستین فلوسیتومتر در ۱۹۶۵ با وصل کردن یک سل کانتر کولتر به یک چاپگر جوهرافشان توسط مَک فولوایلر بیوفیکدان آمریکایی در آزمایشگاه ملی لُس آلاموس، نیومکزیکو ساخته شد. ولفگانگ گوده زیستشناس آلمانی و استاد دانشگاه مونستر مخترع اولین فلوسیتومتر مبتنی بر فلورسانس در ۱۹۶۸ بود.
این دستگاهها تحت عنوان «پالس سیتوفوتومتر» در دهه ۱۹۷۰ توسط شرکت آمریکایی بکتون دیکینسون به تولید تجاری رسیدند. اصطلاح «فلوسیتومتر» به دنبال پیشنهاد در پنجمین کنفرانس بنیاد مهندسی آمریکا (پنساکولا، ۱۹۷۶) رواج یافت و سرواژه (آکرونیم) فَکس (افاِیسیاِس، سورتینگ سلول فعالشده با فلورسانس) توسط شرکت بکتون دیکینسون به ثبت رسید.
هرتزنبرگ با افزودن یک سیستم جمعآوری مبتنی بر فلورسانس به فلوسیتومتر موفق شد از این دستگاه برای سورتینگ سلولها استفاده کند. مقاله او در شماره ژوئیه ۱۹۷۲ مجله پیشرفتهای آکادمی ملی علوم ایالات متحده منتشر شد.
وی در نیویورک به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج بروکلین و انستیتو فناوری کالیفرنیا به عنوان محقق انجمن سرطان آمریکا در انستیتو پاستور پاریس (نزد ژاک مونو بیوشیمیدان فرانسوی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۶۵) مشغول به کار شد. او در ۱۹۵۷ به انستیتو ملی سلامت و سپس به دانشگاه استنفورد رفت. هرتزنبرگ در ۱۹۷۶ در آزمایشگاه سزار میلستین (بیوشیمیدان آرژانتینی-انگلیسی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۸۴)، سلول دورگه (هیبرید) حاصل از الحاق سلول ب و سلول میلوما را «هیبریدوما» نامید.
هرتزنبرگ در ۸۱ سالگی در استنفورد، کالیفرنیا درگذشت. از افتخارات دیگر او میتوان به دریافت جایزه دستاورد انجمن ایمنیشناسان آمریکا (۱۹۹۸)، جایزه اِدوین اولمَن (انجمن شیمی یالینی آمریکا، ۲۰۰۲)، و جایزه انجمن تسهیلات منابع زیست مولکولی (۲۰۱۳) اشاره کرد.
📌تصویر: لی و لِن هرتزنبرگ.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۶ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️لئونارد آرتور (لِن) هرتزنبرگ متولد ۵ نوامبر ۱۹۳۱ ایمنیشناس و ژنتیکدان آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد بود که در ۱۹۷۲ به اتفاق همسرش لئونور (لی) با ارتقای تکنیک فلوسیتومتری، دستهبندی و جداسازی (سورتینگ) سلولهای زنده را امکانپذیر ساخت. او برای این اختراع در ۲۰۰۶ برنده جایزه کیوتو شد. مجله نیچر وی را پدر فلوسیتومتری نامید.
سورتینگ سلول فرآیندی است که در آن نوع خاصی از سلولها براساس ویژگیهای فیزیکی یا زیستی مانند اندازه، ریخت، قابلیت زندهمانی، یا بیان پروتئینهای خارج یا داخل سلولی از بقیه سلولها (مثلاً سلولهای جنینی از سلولهای مادری یا سلولهای بنیادی از سلولهای عادی) تفکیک میشوند. جمعیت همگن سلولی که به این ترتیب به دست میآید در زمینههای مختلف تحقیقاتی و بالینی شامل تشخیص و درمان کاربرد دارد.
دو روش اصلی برای این کار شامل سورتینگ فلورسانس و سورتینگ ایمونومَگنتیک است. نمونه حاوی سوسپانسیون سلولی به داخل فلوسیتومتر تزریق میشود. بهطور ایدئال جریان سلولها باید طوری باشد که در هر لحظه فقط یک سلول در مقابل پرتو لیزر قرار گیرد. هر سلول براساس الگوی پخش نور قابل شناسایی است و اغلب برای افزایش دقت از نشانگرهای فلورسانس استفاده میشود.
دادههای هزاران سلول به سرعت آماده و برای پردازش در اختیار رایانه قرار میگیرد، اما تفسیر نهایی بدون توجه به تابلو بالینی ممکن نیست. والاس کولتر مهندس آمریکایی نخستین دستگاه شمارش سلول (سلکانتر) را در ۱۹۵۳ براساس «اصل کولتر» اختراع کرد. بر مبنای این اصل که در دهه ۱۹۴۰ توسط کولتر بیان شد، ذرات میتوانند مانع عبور جریان الکتریکی از یک منفذ شوند و شدت این ممانعت (امپدانس الکتریکی) با اندازه ذرات متناسب است.
نخستین فلوسیتومتر در ۱۹۶۵ با وصل کردن یک سل کانتر کولتر به یک چاپگر جوهرافشان توسط مَک فولوایلر بیوفیکدان آمریکایی در آزمایشگاه ملی لُس آلاموس، نیومکزیکو ساخته شد. ولفگانگ گوده زیستشناس آلمانی و استاد دانشگاه مونستر مخترع اولین فلوسیتومتر مبتنی بر فلورسانس در ۱۹۶۸ بود.
این دستگاهها تحت عنوان «پالس سیتوفوتومتر» در دهه ۱۹۷۰ توسط شرکت آمریکایی بکتون دیکینسون به تولید تجاری رسیدند. اصطلاح «فلوسیتومتر» به دنبال پیشنهاد در پنجمین کنفرانس بنیاد مهندسی آمریکا (پنساکولا، ۱۹۷۶) رواج یافت و سرواژه (آکرونیم) فَکس (افاِیسیاِس، سورتینگ سلول فعالشده با فلورسانس) توسط شرکت بکتون دیکینسون به ثبت رسید.
هرتزنبرگ با افزودن یک سیستم جمعآوری مبتنی بر فلورسانس به فلوسیتومتر موفق شد از این دستگاه برای سورتینگ سلولها استفاده کند. مقاله او در شماره ژوئیه ۱۹۷۲ مجله پیشرفتهای آکادمی ملی علوم ایالات متحده منتشر شد.
وی در نیویورک به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج بروکلین و انستیتو فناوری کالیفرنیا به عنوان محقق انجمن سرطان آمریکا در انستیتو پاستور پاریس (نزد ژاک مونو بیوشیمیدان فرانسوی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۶۵) مشغول به کار شد. او در ۱۹۵۷ به انستیتو ملی سلامت و سپس به دانشگاه استنفورد رفت. هرتزنبرگ در ۱۹۷۶ در آزمایشگاه سزار میلستین (بیوشیمیدان آرژانتینی-انگلیسی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۸۴)، سلول دورگه (هیبرید) حاصل از الحاق سلول ب و سلول میلوما را «هیبریدوما» نامید.
هرتزنبرگ در ۸۱ سالگی در استنفورد، کالیفرنیا درگذشت. از افتخارات دیگر او میتوان به دریافت جایزه دستاورد انجمن ایمنیشناسان آمریکا (۱۹۹۸)، جایزه اِدوین اولمَن (انجمن شیمی یالینی آمریکا، ۲۰۰۲)، و جایزه انجمن تسهیلات منابع زیست مولکولی (۲۰۱۳) اشاره کرد.
📌تصویر: لی و لِن هرتزنبرگ.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۲۷ اکتبر ۲۰۱۱ مرگ هیلمن پیشگام روانشناسی کهنالگویی
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۶ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️جیمز هیلمن متولد ۱۲ آوریل ۱۹۲۶ روانشناس آمریکایی، استاد انستیتو یونگ زوریخ، و از بنیانگذاران روانشناسی کهنالکویی بود.
وی در آتلانتیکسیتی، نیوجرسی از والدین مهاجر یهودی آلمانی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه سوربن پاریس و کالج ترینیتی دوبلین به سوئیس و نزد کارل گوستاو یونگ (روانپزشک سوئیسی و از بنیانگذاران روانشناسی تحلیلی) رفت.
کهنالگو (سَرنمون، آرکیتایپ) از ریشه یونانی آرکو به معنی آغاز و توپوس به معنی نوع از مفاهیم روانشناسی تحلیلی یونگ است و به الگوی ذهنی جهانشمول و موروثی گفته میشود که در ناخودآگاه همه انسانها وجود دارد و معادل روانی غریزه محسوب میشود.
هیلمن در ۱۹۷۰ پس از بازگشت به آمریکا به سردبیری انتشارات اسپرینگ منصوب شد و به انتشار آثار روانشناسی بهویژه روانشناسی کهنالگویی و همچنین کتابهای فلسفی و هنری پرداخت.
مهمترین اثر وی «بازنگری روانشناسی» بود که در ۱۹۷۵ نامزد جایزه پولیتزر شد اما معروفترین کتابش «کد روح: در جستجوی شخصیت و فراخوانی» بود که در ۱۹۹۷ به فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز راه یافت.
روانشناسی کهنالگویی از این نظر که تلاش دارد مجموعهای از انگارهها و افسانههایی که به زندگی روانی ما شکل دادهاند و شکل میدهند را شناسایی کند یک روانشناسی چندخدایی است.
خود (ایگو) صرفاً تمثالی از یک جنبه از این انگارهها و اوهام است و هیلمن برای به تصویر کشیدن جنبههای دیگر روان انسان از خدایان، الههها، نیمهخدایان، و دیگر چهرههای خیالی استفاده میکند. برخی منتقدین روانشناسی هیلمن را در افتراق از روانشناسی یونگ، روانشناسی انگارهای نامیدهاند.
وی به دنبال ابتلا به سرطان استخوان در ۸۵ سالگی در تامپسون، کنتیکت درگذشت.
📌تصویر: روانشناسی کهنالگویی-گزارشی کوتاه، جیمز هیلمن (۱۹۸۳)، ترجمه محمدرضا چنگیز (چاپ اول، ۱۴۰۱).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۶ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️جیمز هیلمن متولد ۱۲ آوریل ۱۹۲۶ روانشناس آمریکایی، استاد انستیتو یونگ زوریخ، و از بنیانگذاران روانشناسی کهنالکویی بود.
وی در آتلانتیکسیتی، نیوجرسی از والدین مهاجر یهودی آلمانی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه سوربن پاریس و کالج ترینیتی دوبلین به سوئیس و نزد کارل گوستاو یونگ (روانپزشک سوئیسی و از بنیانگذاران روانشناسی تحلیلی) رفت.
کهنالگو (سَرنمون، آرکیتایپ) از ریشه یونانی آرکو به معنی آغاز و توپوس به معنی نوع از مفاهیم روانشناسی تحلیلی یونگ است و به الگوی ذهنی جهانشمول و موروثی گفته میشود که در ناخودآگاه همه انسانها وجود دارد و معادل روانی غریزه محسوب میشود.
هیلمن در ۱۹۷۰ پس از بازگشت به آمریکا به سردبیری انتشارات اسپرینگ منصوب شد و به انتشار آثار روانشناسی بهویژه روانشناسی کهنالگویی و همچنین کتابهای فلسفی و هنری پرداخت.
مهمترین اثر وی «بازنگری روانشناسی» بود که در ۱۹۷۵ نامزد جایزه پولیتزر شد اما معروفترین کتابش «کد روح: در جستجوی شخصیت و فراخوانی» بود که در ۱۹۹۷ به فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز راه یافت.
روانشناسی کهنالگویی از این نظر که تلاش دارد مجموعهای از انگارهها و افسانههایی که به زندگی روانی ما شکل دادهاند و شکل میدهند را شناسایی کند یک روانشناسی چندخدایی است.
خود (ایگو) صرفاً تمثالی از یک جنبه از این انگارهها و اوهام است و هیلمن برای به تصویر کشیدن جنبههای دیگر روان انسان از خدایان، الههها، نیمهخدایان، و دیگر چهرههای خیالی استفاده میکند. برخی منتقدین روانشناسی هیلمن را در افتراق از روانشناسی یونگ، روانشناسی انگارهای نامیدهاند.
وی به دنبال ابتلا به سرطان استخوان در ۸۵ سالگی در تامپسون، کنتیکت درگذشت.
📌تصویر: روانشناسی کهنالگویی-گزارشی کوتاه، جیمز هیلمن (۱۹۸۳)، ترجمه محمدرضا چنگیز (چاپ اول، ۱۴۰۱).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۲۸ اکتبر ۱۸۵۸ تولد کوپلیک کاشف لکه کوپلیک
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۷ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️هانری کوپلیک پزشک آمریکایی و از بنیانگذاران و رئیس انجمن طب اطفال آمریکا بود که در ۱۸۹۶ لکه (دانه، اِنانتم، اِسپات) ریز قرمز تیره با مرکز سفید مایل به آبی بر روی زمینه قرمز مخاط دهان (داخل گونه و مقابل دندانهای آسیای بزرگ [مولار] اول و دوم پایین) مبتلایان به سرخک (لکه کوپلیک) را توصیف کرد. مقاله تاریخی او تحت عنوان «تشخیص سرخک با معاینه بثورات مخاط دهان» در مجله آرشیو طب کودکان منتشر شد.
وی در نیویورک به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج شهر نیویورک و کالج پزشکان و جراحان، مدتی در دانشگاههای لایپزیک، وین، و پراگ به کسب تجربه پرداخت. او پس از بازگشت به آمریکا در نیویورک مشغول به طبابت شد و در ۱۸۹۹ به عنوان استاد طب اطفال به بیمارستان بِلویو و سپس بیمارستان مونت ساینای رفت.
لکههای کوپلیک ۲ تا ۳ روز پیش از بثورات جلدی (اِگزانتم) سرخک ظاهر میشوند و به عنوان نشانه اولیه (پرودرومیک) و شاخص (وجه ممیز، پاتوگنومونیک) این بیماری دارای ارزش تشخیصی قابل توجهی هستند زیرا امکان جداسازی بیماران و کنترل همهگیری را در مراحل ابتدایی و پیش از اوج سرایتپذیری فراهم میکنند.
اهمیت دیگر این یافته کمک به تشخیص افتراقی تب و بثورات جلدی در زمانی بود که دانش ایمنیشناسی، واکسن، و روشهای آزمایشگاهی امروزی وجود نداشت. جان اِندرز ویروسشناس آمریکایی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۵۴ برای کشف ویروس سرخک، این ویروس را از بیمارانی جدا کرد که همگی لکه کوپلیک داشتند.
ویروس سرخک احتمالاً ریشه مشترک انسان و حیوان (زئونوتیک) دارد و از ویروس طوعون گاوی منشاء گرفته است. شواهد ابتلای انسان به شکل خفیف سرخک دستکم از قرن ۴ پیش از میلاد وجود دارد. نخستین بار زکریای رازی پزشک ایرانی در قرن ۱۰ میلادی با توصیف دقیق این بیماری در کتاب «الجدری و الحصبه» به تفاوتهای آن با آبله و آبله مرغان اشاره کرد. تلفات جهانی سرخک از اواسط قرن ۱۹ تا اواخر قرن بیستم حدود ۲۰۰ میلیون نفر برآورد شده است.
علاوه بر سرخک، سایر علل تب و اگزانتم شامل مخملک (استرپتوکوک)، سرخجه، بیماری چهارم (بیماری دوک، استافیلوکوک)، بیماری پنجم (اریتم انفکتیوزوم، پاروویروس ب۱۹)، بیماری ششم (اگزانتم سوبیتوم، روزئول اینفانتوم، ویروس هرپس ۶ و ۷)، استوماتیت آفتی (هرپانژین، انتروویروس)، واکنشهای دارویی، و آلرژی است.
در کنار شیوع بیماریهای تنفسی، یکی از علل مرگومیر بالای شیرخواران در نیمه دوم قرن ۱۹ مصرف شیر تقلبی و بیکیفیت بود. تنها در نیویورک در عرض یک سال ۸ هزار نوزاد به دلیل مصرف شیر آلوده جان خود را از دست دادند. تلاشهای کوپلیک برای توزیع شیر بیخطر و ارزان باعث شد میزان مرگومیر شیرخواران در نیویورک طی دهه اول قرن بیستم از ۲۵ درصد به ۷ درصد کاهش یابد. او نخستین ایستگاه سلامت کودک را در بیمارستان گود ساماریتان، در یکی از مناطق فقیرنشین نیویورک بنیان گذاشت و همواره بر اهمیت آزمایشگاه در ارتباط با طب بالینی تأکید داشت.
وی به دنبال سکته قلبی در ۳۰ آوریل ۱۹۲۷ در ۶۸ سالگی در نیویورک درگذشت. از دستاوردهای دیگر او میتوان به تألیف کتاب «بیماریهای شیرخواران و کودکان» (۱۹۰۲) اشاره کرد که چهار بار تجدید چاپ شد. بسیاری از تصاویر این کتاب اثر جرج دوپوی پزشک فرانسوی و تصویرگر سرشناس پزشکی است.
📌تصویر: لکههای کوپلیک نشانه شاخص سرخک، نقاط ریز قرمز تیره در مخاط دهان با مرکز سفید مایل به آبی (شکل ۱) که به تدریج افزایش یافته (شکل ۲) و به هم میپیوندند و همزمان با ظهور بثورات جلدی باعث قرمزی منتشر مخاط دهان میشوند (شکل ۳)؛ ممکن است با آفت دهان اشتباه شوند اما ضایعات در آفت دهان مرکز زرد دارند و به هم نمیپیوندند و رنگ مخاط دهان نیز طبیعی است (شکل ۴)؛ بیماریهای شیرخواران و کودکان؛ هانری کوپلیک؛ ویراست سوم، ۱۹۱۰.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۷ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️هانری کوپلیک پزشک آمریکایی و از بنیانگذاران و رئیس انجمن طب اطفال آمریکا بود که در ۱۸۹۶ لکه (دانه، اِنانتم، اِسپات) ریز قرمز تیره با مرکز سفید مایل به آبی بر روی زمینه قرمز مخاط دهان (داخل گونه و مقابل دندانهای آسیای بزرگ [مولار] اول و دوم پایین) مبتلایان به سرخک (لکه کوپلیک) را توصیف کرد. مقاله تاریخی او تحت عنوان «تشخیص سرخک با معاینه بثورات مخاط دهان» در مجله آرشیو طب کودکان منتشر شد.
وی در نیویورک به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج شهر نیویورک و کالج پزشکان و جراحان، مدتی در دانشگاههای لایپزیک، وین، و پراگ به کسب تجربه پرداخت. او پس از بازگشت به آمریکا در نیویورک مشغول به طبابت شد و در ۱۸۹۹ به عنوان استاد طب اطفال به بیمارستان بِلویو و سپس بیمارستان مونت ساینای رفت.
لکههای کوپلیک ۲ تا ۳ روز پیش از بثورات جلدی (اِگزانتم) سرخک ظاهر میشوند و به عنوان نشانه اولیه (پرودرومیک) و شاخص (وجه ممیز، پاتوگنومونیک) این بیماری دارای ارزش تشخیصی قابل توجهی هستند زیرا امکان جداسازی بیماران و کنترل همهگیری را در مراحل ابتدایی و پیش از اوج سرایتپذیری فراهم میکنند.
اهمیت دیگر این یافته کمک به تشخیص افتراقی تب و بثورات جلدی در زمانی بود که دانش ایمنیشناسی، واکسن، و روشهای آزمایشگاهی امروزی وجود نداشت. جان اِندرز ویروسشناس آمریکایی و برنده نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۵۴ برای کشف ویروس سرخک، این ویروس را از بیمارانی جدا کرد که همگی لکه کوپلیک داشتند.
ویروس سرخک احتمالاً ریشه مشترک انسان و حیوان (زئونوتیک) دارد و از ویروس طوعون گاوی منشاء گرفته است. شواهد ابتلای انسان به شکل خفیف سرخک دستکم از قرن ۴ پیش از میلاد وجود دارد. نخستین بار زکریای رازی پزشک ایرانی در قرن ۱۰ میلادی با توصیف دقیق این بیماری در کتاب «الجدری و الحصبه» به تفاوتهای آن با آبله و آبله مرغان اشاره کرد. تلفات جهانی سرخک از اواسط قرن ۱۹ تا اواخر قرن بیستم حدود ۲۰۰ میلیون نفر برآورد شده است.
علاوه بر سرخک، سایر علل تب و اگزانتم شامل مخملک (استرپتوکوک)، سرخجه، بیماری چهارم (بیماری دوک، استافیلوکوک)، بیماری پنجم (اریتم انفکتیوزوم، پاروویروس ب۱۹)، بیماری ششم (اگزانتم سوبیتوم، روزئول اینفانتوم، ویروس هرپس ۶ و ۷)، استوماتیت آفتی (هرپانژین، انتروویروس)، واکنشهای دارویی، و آلرژی است.
در کنار شیوع بیماریهای تنفسی، یکی از علل مرگومیر بالای شیرخواران در نیمه دوم قرن ۱۹ مصرف شیر تقلبی و بیکیفیت بود. تنها در نیویورک در عرض یک سال ۸ هزار نوزاد به دلیل مصرف شیر آلوده جان خود را از دست دادند. تلاشهای کوپلیک برای توزیع شیر بیخطر و ارزان باعث شد میزان مرگومیر شیرخواران در نیویورک طی دهه اول قرن بیستم از ۲۵ درصد به ۷ درصد کاهش یابد. او نخستین ایستگاه سلامت کودک را در بیمارستان گود ساماریتان، در یکی از مناطق فقیرنشین نیویورک بنیان گذاشت و همواره بر اهمیت آزمایشگاه در ارتباط با طب بالینی تأکید داشت.
وی به دنبال سکته قلبی در ۳۰ آوریل ۱۹۲۷ در ۶۸ سالگی در نیویورک درگذشت. از دستاوردهای دیگر او میتوان به تألیف کتاب «بیماریهای شیرخواران و کودکان» (۱۹۰۲) اشاره کرد که چهار بار تجدید چاپ شد. بسیاری از تصاویر این کتاب اثر جرج دوپوی پزشک فرانسوی و تصویرگر سرشناس پزشکی است.
📌تصویر: لکههای کوپلیک نشانه شاخص سرخک، نقاط ریز قرمز تیره در مخاط دهان با مرکز سفید مایل به آبی (شکل ۱) که به تدریج افزایش یافته (شکل ۲) و به هم میپیوندند و همزمان با ظهور بثورات جلدی باعث قرمزی منتشر مخاط دهان میشوند (شکل ۳)؛ ممکن است با آفت دهان اشتباه شوند اما ضایعات در آفت دهان مرکز زرد دارند و به هم نمیپیوندند و رنگ مخاط دهان نیز طبیعی است (شکل ۴)؛ بیماریهای شیرخواران و کودکان؛ هانری کوپلیک؛ ویراست سوم، ۱۹۱۰.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۲۹ اکتبر ۱۹۲۳ تولد جراسی پدر قرص ضدبارداری
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۸ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️کارل جراسی شیمیدان، داروساز، و نویسنده اتریشی-بلغاری-آمریکایی و استاد دانشگاه وِین، دیترویت و دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا بود که بیشتر به عنوان پدر قرص ضدبارداری شناخته میشود.
وی در ویَن از والدین یهودی به دنیا آمد. پدرش پزشک پوست و بیماریهای آمیزشی و مادرش دندانپزشک بود. او پس از تحصیل در کالج آمریکایی صوفیه، در ۱۹۳۹ به آمریکا رفت و مطالعات خود را در دانشگاه ویسکانسین-مَدیسون ادامه داد. نخستین دستاورد وی در ۱۹۴۲ ساخت یک آنتیهیستامین به نام پیریبنزامین در شرکت سیبا، نیوجرسی بود. او در ۱۹۴۹ به شرکت سینتکس رفت و در ۱۹۵۱ موفق شد اولین آنالوگ خوراکی پروژسترون (نوراِتیسترون، نوراِتیندرون) را تولید کند.
این موفقیت جراسی در کنار تلاشهای پزشکانی چون گریگوری پینکوس و جان راک سرآغاز کارزار «قرص ضدبارداری» در اواسط قرن بیستم بود که زندگی خانوادهها را تغییر داد و به کمک آن کنترل زنان بر زندگی خانوادگی و رفتار جنسیشان افزایش یافت. این خود باعث تغییر نگاه به زن و رابطه جنسی شد و راه را برای انقلاب جنسی و جنبشهای اعتراضی زنان هموار کرد که نظام سنتی رفتارهای جنسی و روابط بین فردی را به چالش کشید.
او در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنار جاشوا لِدربرگ (پزشک آمریکایی و برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۵۸) و ادوارد فایگنبوم (دانشمند رایانه) از پیشگامان پژوهش پیرامون کاربرد نرمافزارهای رایانهای موسوم به سامانههای خبره در پزشکی با هدف حل مسائل شیمی آلی در دانشگاه استنفورد بود.
داستانها و نمایشنامههای جراسی عمدتاً زندگی واقعی دانشمندان و تعارضات درونی علم را به تصویر میکشند و در ژانر «علم در ادبیات» (ساینس-این-فیکشن، ساینس-این-تئاتر) یا «ادبیات آزمایشگاهی» (لَب لیت) طبقهبندی میشوند که نمونه آن «معمای کانتور» (۱۹۸۹) و «شیمی در صحنه: ناتوانی، مغالطه، یا هر دو» (۲۰۱۲) است.
وی به دنبال ابتلا به سرطان در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵ در ۹۱ سالگی در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا درگذشت. از افتخارات او میتوان به دریافت جایزه گونتر (انجمن شیمی آمریکا، ۱۹۶۰)، جایزه شیله (انجمن داروسازی سوئد، ۱۹۷۲)، نشان ملی علوم (۱۹۷۳)، اولین جایزه ولف (اسرائیل، ۱۹۷۸)، بشقاب طلایی (آکادمی دستاورد، ۱۹۸۰)، و نشان ملی فناوری (۱۹۹۱)، و عضویت در انجمن سلطنتی لندن (۲۰۱۰) اشاره کرد. نام وی در ۱۹۷۸ در فهرست تالار مشاهیر مخترع آمریکا قرار گرفت.
مستند «اخراج خِرد: پسران گمشده وین، چهار ستاره علمی جهان» (۲۰۱۱) به کارگردانی ابرهارت بوسم ژورنالیست اتریشی به زندگی وی و سه دانشمند دیگر (آلفرد بادر شیمیدان کانادایی، والتر کوهن فیزیکدان آمریکایی و برنده نوبل شیمی ۱۹۹۸، و پیتر پولزر مورخ بریتانیایی) که پس از پیوستن اتریش به آلمان نازی در ۱۹۳۸ (آنشلوس) این کشور را ترک کردند پرداخته است.
📌تصویر: تمبر یادبود جراسی، بلغارستان، ۲۰۱۷.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
🔗تریلر مستند «اخراج خِرد»، ۲۰۰۸.
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۸ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️کارل جراسی شیمیدان، داروساز، و نویسنده اتریشی-بلغاری-آمریکایی و استاد دانشگاه وِین، دیترویت و دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا بود که بیشتر به عنوان پدر قرص ضدبارداری شناخته میشود.
وی در ویَن از والدین یهودی به دنیا آمد. پدرش پزشک پوست و بیماریهای آمیزشی و مادرش دندانپزشک بود. او پس از تحصیل در کالج آمریکایی صوفیه، در ۱۹۳۹ به آمریکا رفت و مطالعات خود را در دانشگاه ویسکانسین-مَدیسون ادامه داد. نخستین دستاورد وی در ۱۹۴۲ ساخت یک آنتیهیستامین به نام پیریبنزامین در شرکت سیبا، نیوجرسی بود. او در ۱۹۴۹ به شرکت سینتکس رفت و در ۱۹۵۱ موفق شد اولین آنالوگ خوراکی پروژسترون (نوراِتیسترون، نوراِتیندرون) را تولید کند.
این موفقیت جراسی در کنار تلاشهای پزشکانی چون گریگوری پینکوس و جان راک سرآغاز کارزار «قرص ضدبارداری» در اواسط قرن بیستم بود که زندگی خانوادهها را تغییر داد و به کمک آن کنترل زنان بر زندگی خانوادگی و رفتار جنسیشان افزایش یافت. این خود باعث تغییر نگاه به زن و رابطه جنسی شد و راه را برای انقلاب جنسی و جنبشهای اعتراضی زنان هموار کرد که نظام سنتی رفتارهای جنسی و روابط بین فردی را به چالش کشید.
او در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنار جاشوا لِدربرگ (پزشک آمریکایی و برنده جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی ۱۹۵۸) و ادوارد فایگنبوم (دانشمند رایانه) از پیشگامان پژوهش پیرامون کاربرد نرمافزارهای رایانهای موسوم به سامانههای خبره در پزشکی با هدف حل مسائل شیمی آلی در دانشگاه استنفورد بود.
داستانها و نمایشنامههای جراسی عمدتاً زندگی واقعی دانشمندان و تعارضات درونی علم را به تصویر میکشند و در ژانر «علم در ادبیات» (ساینس-این-فیکشن، ساینس-این-تئاتر) یا «ادبیات آزمایشگاهی» (لَب لیت) طبقهبندی میشوند که نمونه آن «معمای کانتور» (۱۹۸۹) و «شیمی در صحنه: ناتوانی، مغالطه، یا هر دو» (۲۰۱۲) است.
وی به دنبال ابتلا به سرطان در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵ در ۹۱ سالگی در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا درگذشت. از افتخارات او میتوان به دریافت جایزه گونتر (انجمن شیمی آمریکا، ۱۹۶۰)، جایزه شیله (انجمن داروسازی سوئد، ۱۹۷۲)، نشان ملی علوم (۱۹۷۳)، اولین جایزه ولف (اسرائیل، ۱۹۷۸)، بشقاب طلایی (آکادمی دستاورد، ۱۹۸۰)، و نشان ملی فناوری (۱۹۹۱)، و عضویت در انجمن سلطنتی لندن (۲۰۱۰) اشاره کرد. نام وی در ۱۹۷۸ در فهرست تالار مشاهیر مخترع آمریکا قرار گرفت.
مستند «اخراج خِرد: پسران گمشده وین، چهار ستاره علمی جهان» (۲۰۱۱) به کارگردانی ابرهارت بوسم ژورنالیست اتریشی به زندگی وی و سه دانشمند دیگر (آلفرد بادر شیمیدان کانادایی، والتر کوهن فیزیکدان آمریکایی و برنده نوبل شیمی ۱۹۹۸، و پیتر پولزر مورخ بریتانیایی) که پس از پیوستن اتریش به آلمان نازی در ۱۹۳۸ (آنشلوس) این کشور را ترک کردند پرداخته است.
📌تصویر: تمبر یادبود جراسی، بلغارستان، ۲۰۱۷.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
🔗تریلر مستند «اخراج خِرد»، ۲۰۰۸.
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۳۰ اکتبر ۱۸۵۷ تولد تورِت کاشف سندرم تورِت
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۹ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️ژرژ آلبر ادوار بروتوس ژیل دِلا تورِت نورولوژیست فرانسوی و از شاگردان ژان مارتین شارکو (آسیبشناس فرانسوی و بنیانگذار نورولوژی نوین) در بیمارستان سالپتریر بود که بیشتر با سندرم تورِت و «تیک» عصبی مشخصه آن شناخته میشود. مطالعات او بر هیپنوتیزم و هیستری متمرکز بود.
وی در وِین، در جوار شهر لودون، شاتولورو به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه پواتیه، در ۱۸۸۱ به پاریس رفت. او تحصیلات خود را در بیمارستان لاینِک ادامه داد و در ۱۸۸۴ به بیمارستان سالپتریر رفت. تورِت بسیار باهوش و در عین حال تندخو بود و در مدت کوتاهی به عنوان دستیار شخصی شارکو و پزشک ارشد بیمارستان سالپتریر ارتقا یافت.
شارکو از او خواست به تحقیق درباره اختلالات حرکتی مانند لاتا (از ریشه سانسکریت به معنی کودکانه، رفتارهای غیرعادی ناشی از هیجان و با علت نامشخص که نخستین بار در اواسط قرن ۱۹ در آسیای جنوب شرقی گزارش شد و با خنده یا جیغ بیاختیار و حرکات رقصمانند مشخص میشود)، میریاشیت (اختلال عصبی که با تقلید غیرارادی حرکات و کلمات دیگران مشخص میشود و ابتدا در سیبری مشاهده شد)، و «پرش فرانسوی» (اختلال حرکتی که در ۱۸۷۸ در چوببرهای دریاچه موسهِد، ایالت مِین گزارش شد) بپردازد.
به نظر تورِت حرکات این بیماران با اختلال «کُره» (داءالرقص) فرق دارد و کتاب او تحت عنوان «بیماری تیک» که شرح ۹ مورد بود در ۱۸۸۵ منتشر شد. شارکو این بیماری را که بعدها به «سندرم تورِت» معروف شد، به افتخار شاگرد خود «بیماری ژیل دِلا تورِت» نامید.
در ماجرای قتل یک ضابط دادگستری به نام گوفه در ۱۸۸۹ که به صندوقچه خونین معروف شد، وکیل یکی از متهمین ادعا کرد که او در زمان ارتکاب قتل تحت تأثیر هیپنوتیزم بوده اما تورِت مطلبی در این زمینه نوشت و ادعای فوق را رد کرد. او در مقاله دیگری به تحلیل ماجرای ژین دیزانژ راهب فرانسوی که در ۱۶۳۲ به اتهام جادوگری سوزانده شده بود پرداخت و نشان داد که او مبتلا به هیستری بوده است.
انتشار کتاب تورِت در ۱۸۹۱ (تشخیص بالینی و درمان هیستری) و اشاره به شیوع هیستری در ارتش آلمان خشم بیسمارک صدراعظم این کشور را برانگیخت. او متوجه شد مردان هیستریک دچار درد قسمت تحتانی شکم میشوند که شبیه درد تخمدان در زنان است و این نواحی بدن مرد را «مناطق شبهتخمدان» نامید.
تورِت در ۱۸۹۳ مدتی پس از مرگ استاد خود، از حادثه تیراندازی یک بیمار پارانوئید که باور داشت برخلاف میلش هیپنوتیزم شده جان به در برد اما به دنبال مرگ پسر خود دچار افسردگی شد و پسر شارکو (ژان باتیست) در ۱۹۰۱ او را متقاعد ساخت تا به سوئیس برود. وی در نهایت با تشخیص سیفیلیس پیشرفته در یک بیمارستان روانی بستری شد و به دنبال استعفا در ۲۲ مه ۱۹۰۴ در ۴۶ سالگی در لوزان درگذشت.
شیوع سندرم تورِت در کودکان حدود ۱ درصد گزارش شده اما بیشتر این موارد خفیف هستند و بدون درمان به تدریج بهبود مییابند. مطالعات متعدد نشان داده این اختلال تأثیری بر هوش یا امید به زندگی ندارد اما نکته مهم این است که سندرم تورِت باید از سایر اختلالات حرکتی افتراق داده شود و به همین دلیل، مراجعه به پزشک ضروری است.
این سندرم در حدود ۱۰ درصد موارد با کوپرولالیا (ادای کلمات زشت) همراه است که نخستین بار در ۱۸۲۵ توسط ژان مارک گاسپار ایتار (پزشک فرانسوی و پایهگذار آموزش استثنایی) در یک زن نجیبزاده فرانسوی به نام مارکیز دو دامپیر گزارش شد. از ۱۵ مه تا ۱۵ ژوئن ماه آگاهیرسانی و مقابله با انگ اجتماعی سندرم تورِت و ۷ ژوئن به عنوان روز این سندرم نامگذاری شده است.
از افراد معروف مبتلا به این سندرم میتوان به تیم هاوارد قهرمان فوتبال آمریکایی، ساموئل جکسون نویسنده انگلیسی، و موتزارت نابغه اتریشی دنیای موسیقی اشاره کرد. آقای پانکس در رمان «دوریت کوچک» (چارلز دیکنز، ۱۸۵۵) و نیکلای لِوین در «آنا کارنینا» (لئو تولستوی، ۱۸۷۵) نیز احتمالاً مبتلا به این سندرم بودند. مجموعه تلویزیونی «دوریت کوچک»، (بیبیسی، ۲۰۰۸) با شرکت اِدی مارسن در نقش آقای پانکس، برنده ۷ جایزه اِمی از جمله «بهترین مینیسریال تلویزیونی» شد.
📌تصویر: دکتر ژیل دِلا تورِت متخصص هیستری و بهطور کلی نِوروز که از شاگردان سختکوش شارکو است یک درمان نسبتاً سختگیرانه برای بیماران پیشنهاد میدهد (روابط شخصی او به اندازه روش کارش دوستانه است، کافی است از بیمارانش بپرسید)، اثر ژان وِبر کاریکاتوریست و نقاش فرانسوی، از مجموعه نخبگان پزشکی، مجله پزشکی گوتا، ۱۸۹۶ (در آن زمان احتمالاً علایم ابتدایی اختلال رفتاری ناشی از ابتلای تورِت به سیفیلیس آشکار شده بود).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
🔗بخشی از «دوریت کوچک»، ۲۰۰۸.
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۹ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️ژرژ آلبر ادوار بروتوس ژیل دِلا تورِت نورولوژیست فرانسوی و از شاگردان ژان مارتین شارکو (آسیبشناس فرانسوی و بنیانگذار نورولوژی نوین) در بیمارستان سالپتریر بود که بیشتر با سندرم تورِت و «تیک» عصبی مشخصه آن شناخته میشود. مطالعات او بر هیپنوتیزم و هیستری متمرکز بود.
وی در وِین، در جوار شهر لودون، شاتولورو به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه پواتیه، در ۱۸۸۱ به پاریس رفت. او تحصیلات خود را در بیمارستان لاینِک ادامه داد و در ۱۸۸۴ به بیمارستان سالپتریر رفت. تورِت بسیار باهوش و در عین حال تندخو بود و در مدت کوتاهی به عنوان دستیار شخصی شارکو و پزشک ارشد بیمارستان سالپتریر ارتقا یافت.
شارکو از او خواست به تحقیق درباره اختلالات حرکتی مانند لاتا (از ریشه سانسکریت به معنی کودکانه، رفتارهای غیرعادی ناشی از هیجان و با علت نامشخص که نخستین بار در اواسط قرن ۱۹ در آسیای جنوب شرقی گزارش شد و با خنده یا جیغ بیاختیار و حرکات رقصمانند مشخص میشود)، میریاشیت (اختلال عصبی که با تقلید غیرارادی حرکات و کلمات دیگران مشخص میشود و ابتدا در سیبری مشاهده شد)، و «پرش فرانسوی» (اختلال حرکتی که در ۱۸۷۸ در چوببرهای دریاچه موسهِد، ایالت مِین گزارش شد) بپردازد.
به نظر تورِت حرکات این بیماران با اختلال «کُره» (داءالرقص) فرق دارد و کتاب او تحت عنوان «بیماری تیک» که شرح ۹ مورد بود در ۱۸۸۵ منتشر شد. شارکو این بیماری را که بعدها به «سندرم تورِت» معروف شد، به افتخار شاگرد خود «بیماری ژیل دِلا تورِت» نامید.
در ماجرای قتل یک ضابط دادگستری به نام گوفه در ۱۸۸۹ که به صندوقچه خونین معروف شد، وکیل یکی از متهمین ادعا کرد که او در زمان ارتکاب قتل تحت تأثیر هیپنوتیزم بوده اما تورِت مطلبی در این زمینه نوشت و ادعای فوق را رد کرد. او در مقاله دیگری به تحلیل ماجرای ژین دیزانژ راهب فرانسوی که در ۱۶۳۲ به اتهام جادوگری سوزانده شده بود پرداخت و نشان داد که او مبتلا به هیستری بوده است.
انتشار کتاب تورِت در ۱۸۹۱ (تشخیص بالینی و درمان هیستری) و اشاره به شیوع هیستری در ارتش آلمان خشم بیسمارک صدراعظم این کشور را برانگیخت. او متوجه شد مردان هیستریک دچار درد قسمت تحتانی شکم میشوند که شبیه درد تخمدان در زنان است و این نواحی بدن مرد را «مناطق شبهتخمدان» نامید.
تورِت در ۱۸۹۳ مدتی پس از مرگ استاد خود، از حادثه تیراندازی یک بیمار پارانوئید که باور داشت برخلاف میلش هیپنوتیزم شده جان به در برد اما به دنبال مرگ پسر خود دچار افسردگی شد و پسر شارکو (ژان باتیست) در ۱۹۰۱ او را متقاعد ساخت تا به سوئیس برود. وی در نهایت با تشخیص سیفیلیس پیشرفته در یک بیمارستان روانی بستری شد و به دنبال استعفا در ۲۲ مه ۱۹۰۴ در ۴۶ سالگی در لوزان درگذشت.
شیوع سندرم تورِت در کودکان حدود ۱ درصد گزارش شده اما بیشتر این موارد خفیف هستند و بدون درمان به تدریج بهبود مییابند. مطالعات متعدد نشان داده این اختلال تأثیری بر هوش یا امید به زندگی ندارد اما نکته مهم این است که سندرم تورِت باید از سایر اختلالات حرکتی افتراق داده شود و به همین دلیل، مراجعه به پزشک ضروری است.
این سندرم در حدود ۱۰ درصد موارد با کوپرولالیا (ادای کلمات زشت) همراه است که نخستین بار در ۱۸۲۵ توسط ژان مارک گاسپار ایتار (پزشک فرانسوی و پایهگذار آموزش استثنایی) در یک زن نجیبزاده فرانسوی به نام مارکیز دو دامپیر گزارش شد. از ۱۵ مه تا ۱۵ ژوئن ماه آگاهیرسانی و مقابله با انگ اجتماعی سندرم تورِت و ۷ ژوئن به عنوان روز این سندرم نامگذاری شده است.
از افراد معروف مبتلا به این سندرم میتوان به تیم هاوارد قهرمان فوتبال آمریکایی، ساموئل جکسون نویسنده انگلیسی، و موتزارت نابغه اتریشی دنیای موسیقی اشاره کرد. آقای پانکس در رمان «دوریت کوچک» (چارلز دیکنز، ۱۸۵۵) و نیکلای لِوین در «آنا کارنینا» (لئو تولستوی، ۱۸۷۵) نیز احتمالاً مبتلا به این سندرم بودند. مجموعه تلویزیونی «دوریت کوچک»، (بیبیسی، ۲۰۰۸) با شرکت اِدی مارسن در نقش آقای پانکس، برنده ۷ جایزه اِمی از جمله «بهترین مینیسریال تلویزیونی» شد.
📌تصویر: دکتر ژیل دِلا تورِت متخصص هیستری و بهطور کلی نِوروز که از شاگردان سختکوش شارکو است یک درمان نسبتاً سختگیرانه برای بیماران پیشنهاد میدهد (روابط شخصی او به اندازه روش کارش دوستانه است، کافی است از بیمارانش بپرسید)، اثر ژان وِبر کاریکاتوریست و نقاش فرانسوی، از مجموعه نخبگان پزشکی، مجله پزشکی گوتا، ۱۸۹۶ (در آن زمان احتمالاً علایم ابتدایی اختلال رفتاری ناشی از ابتلای تورِت به سیفیلیس آشکار شده بود).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
🔗بخشی از «دوریت کوچک»، ۲۰۰۸.
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۳ نوامبر ۱۷۴۹ تولد رادرفورد کاشف نیتروژن
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۳ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️دانیل رادرفورد پزشک، شیمیدان، و گیاهشناس اسکاتلندی و رئیس باغ سلطنتی گیاهشناسی اسکاتلند بود که در ۱۷۷۲ موفق به جداسازی بخش غیرسوختنی هوا شد.
کارل ویلهلم شیله و هِنری کاوِندیش نیز تقریباً در همان زمان موفق به این کشف شدند. این گاز در ۱۷۸۷ توسط آنتوان لاوازیه «ازت» (از ریشه یونانی به معنی بیجان) و در ۱۷۹۰ توسط ژان آنتوان چپتل «نیتروژن» (از ریشه یونانی نیتر به معنی شوره یا نیترات پتاسیم) نام گرفت، اما جوزف پریستلی براساس نظریه فلوژیستون گئورگ اشتال نامش را «هوای فلوژیستیکه» گذاشت.
رادرفورد همچنین مخترع نخستین دماسنج ماکزیمم-مینیمم (برای نشان دادن بیشینه و کمینه دما در یک مدت زمان خاص) بود. وی در ادینبرا به دنیا آمد و پدرش جان رادرفورد پزشک و استاد دانشگاه ادینبرا بود.
او پس از تحصیل در این دانشگاه نزد اساتیدی چون ویلیام کالن و جوزف بلک در زادگاهش به طبابت پرداخت و در ۱۷۸۲ از بنیانگذاران انجمن هاروی ادینبرا و نخستین رئیس آن بود. وی همچنین استاد گیاهشناسی دانشگاه ادینبرا، رئیس کالج سلطنتی پزشکان ادینبرا، و از بنیانگذاران انجمن سلطنتی ادینبرا در ۱۷۸۳ بود.
نیتروژن از نظر فراوانی پنجمین عنصر جهان و چهارمین عنصر بدن انسان پس از اکسیژن، کربن، و هیدروژن است و ۷۸ درصد حجم اتمسفر زمین را تشکیل میدهد. کیمیاگران از گذشته دور با ترکیبات نیتروژن مانند اسید نیتریک (جوهر شوره) و ترکیب آن با اسید کلریدریک (تیزاب سلطانی) آشنا بودند. جوزف بلک هنگام مطالعه بر روی هوای ثابت (گاز کربنیک) متوجه شد که شمع در داخل آن خاموش میشود و این مسئله را با شاگرد خود در میان گذاشت.
رادرفورد این گاز را از یک محلول قلیایی که گاز کربنیک را جذب میکرد عبور داد و گاز باقی مانده را که موش بلافاصله در داخل آن میمرد «هوای مسموم» نامید. وی در ۱۵ نوامبر ۱۸۱۹ در ۷۰ سالگی در ادینبرا درگذشت.
نیتروژن خالص به دلیل خاصیت خنثی بیشتر در صنایع بستهبندی و همچنین در حالت مایع به عنوان منجمدکننده کاربرد دارد. از ترکیبات نیتروژن میتوان به آمونیاک، اسید نیتریک، نیتراتهای آلی (انواع کود، سوخت موشک، و مواد منفجره)، سیانور، و داروهای مختلف مانند نیتروگلیسرین اشاره کرد.
📌تصویر: ابزار هواگیری از آب (تروف پنوماتیک) که رادرفورد برای جداسازی نیتروژن به کار برد، رسالهای پیرامون هوا، جوزف پریستلی، ۱۷۷۷.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۳ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️دانیل رادرفورد پزشک، شیمیدان، و گیاهشناس اسکاتلندی و رئیس باغ سلطنتی گیاهشناسی اسکاتلند بود که در ۱۷۷۲ موفق به جداسازی بخش غیرسوختنی هوا شد.
کارل ویلهلم شیله و هِنری کاوِندیش نیز تقریباً در همان زمان موفق به این کشف شدند. این گاز در ۱۷۸۷ توسط آنتوان لاوازیه «ازت» (از ریشه یونانی به معنی بیجان) و در ۱۷۹۰ توسط ژان آنتوان چپتل «نیتروژن» (از ریشه یونانی نیتر به معنی شوره یا نیترات پتاسیم) نام گرفت، اما جوزف پریستلی براساس نظریه فلوژیستون گئورگ اشتال نامش را «هوای فلوژیستیکه» گذاشت.
رادرفورد همچنین مخترع نخستین دماسنج ماکزیمم-مینیمم (برای نشان دادن بیشینه و کمینه دما در یک مدت زمان خاص) بود. وی در ادینبرا به دنیا آمد و پدرش جان رادرفورد پزشک و استاد دانشگاه ادینبرا بود.
او پس از تحصیل در این دانشگاه نزد اساتیدی چون ویلیام کالن و جوزف بلک در زادگاهش به طبابت پرداخت و در ۱۷۸۲ از بنیانگذاران انجمن هاروی ادینبرا و نخستین رئیس آن بود. وی همچنین استاد گیاهشناسی دانشگاه ادینبرا، رئیس کالج سلطنتی پزشکان ادینبرا، و از بنیانگذاران انجمن سلطنتی ادینبرا در ۱۷۸۳ بود.
نیتروژن از نظر فراوانی پنجمین عنصر جهان و چهارمین عنصر بدن انسان پس از اکسیژن، کربن، و هیدروژن است و ۷۸ درصد حجم اتمسفر زمین را تشکیل میدهد. کیمیاگران از گذشته دور با ترکیبات نیتروژن مانند اسید نیتریک (جوهر شوره) و ترکیب آن با اسید کلریدریک (تیزاب سلطانی) آشنا بودند. جوزف بلک هنگام مطالعه بر روی هوای ثابت (گاز کربنیک) متوجه شد که شمع در داخل آن خاموش میشود و این مسئله را با شاگرد خود در میان گذاشت.
رادرفورد این گاز را از یک محلول قلیایی که گاز کربنیک را جذب میکرد عبور داد و گاز باقی مانده را که موش بلافاصله در داخل آن میمرد «هوای مسموم» نامید. وی در ۱۵ نوامبر ۱۸۱۹ در ۷۰ سالگی در ادینبرا درگذشت.
نیتروژن خالص به دلیل خاصیت خنثی بیشتر در صنایع بستهبندی و همچنین در حالت مایع به عنوان منجمدکننده کاربرد دارد. از ترکیبات نیتروژن میتوان به آمونیاک، اسید نیتریک، نیتراتهای آلی (انواع کود، سوخت موشک، و مواد منفجره)، سیانور، و داروهای مختلف مانند نیتروگلیسرین اشاره کرد.
📌تصویر: ابزار هواگیری از آب (تروف پنوماتیک) که رادرفورد برای جداسازی نیتروژن به کار برد، رسالهای پیرامون هوا، جوزف پریستلی، ۱۷۷۷.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۴ نوامبر ۲۰۰۸ مرگ کرایتون خالق پارک ژوراسیک
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۴ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️جان مایکل کرایتون متولد ۲۳ اکتبر ۱۹۴۲ پزشک، نویسنده، و کارگردان آمریکایی بود که بیشتر با آثار داستانی علمی-تخیلی، فناوری-ماجرایی (تکنوتریلر)، و پزشکی شناخته میشود. او که براساس رتبهبندی سایت نامبرز بیستمین نویسنده پردرآمد تاریخ بود طبابت را رها و زندگی خود را وقف نویسندگی کرد. کتابهایش به دهها زبان ترجمه شد و بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه از آنها در جهان به فروش رسید.
وی در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمد و از سال سوم تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد، ابتدا با نامهای مستعار «جان لِنج» و «جفری هادسون» به نویسندگی پرداخت. نخستین کتاب او (شانس، ۱۹۶۶) درباره سرقت به کمک یک برنامه رایانهای مانند اغلب آثارش با یک نقل قول آغاز میشد: «سه نوع دروغ وجود دارد: دروغ، دروغ محض، و آمار (بنجامین دیزرائیلی)».
چهارمین کتاب و اولین تریلر پزشکی کرایتون (مورد ضروری، ۱۹۶۸) درباره سقط جنین، جایزه ادگار آلن پو (انجمن نویسندگان معمایی جنایی) را برایش به ارمغان آورد و فیلم «درمان دکتر کِری» در ۱۹۷۲ براساس آن ساخته شد. او در ۱۹۷۳ نخستین فیلم خود به نام «دنیای غرب» را با نقشآفرینی یول براینر کارگردانی کرد که در آن برای اولین بار در متن یک فیلم از فناوری دوبعدی تولید تصویر توسط رایانه (سیجیآی) استفاده شد.
وی نخستین بار در ۱۹۶۹ با نام واقعی خود نقدی درباره «کشتارگاه شماره پنج» (کورت ونه گات، ۱۹۶۹) در مجله نیو ریپابلیک منتشر کرد و «نژاد آندرومدا» (جاذبه آندرومدا) اولین کتابی بود که در همان سال با نام مایکل کرایتون منتشر شد. این رمان که با الهام از «پرونده ایپکرس» (لن دیتون، ۱۹۶۲) نوشته شده مهمترین و پرفروشترین اثر او بود و براساس آن فیلمی به همین نام در ۱۹۷۱ به کارگردانی رابرت وایز ساخته شد.
کتاب «پنج بیمار» در ۱۹۷۰ حاصل تجربیات کرایتون در بیمارستان عمومی ماساچوست و انعکاس نظرات او درباره نارساییهای نظام سلامت آمریکا بود که براساس آن فیلمنامه «۲۴ ساعت» را نوشت و بعدها مجموعه تلویزیونی «بخش فوریتهای پزشکی» (ای-آر، ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹) را برای شبکه انبیسی ساخت. این مجموعه در ۱۵ فصل و ۳۳۱ قسمت دومین درام پزشکی طولانی و پربیننده تاریخ تلویزیون آمریکا پس از «آناتومی گرِی» بود و با ۱۲۸ جایزه از جمله ۲۳ جایزه اِمی رکورد بیشترین جوایز را در اختیار دارد.
کرایتون در «مرد انتهایی» (۱۹۷۲) به دلمشغولیهای خود در زمینه تعاملات ماشین و انسان و فناوری ادامه داد. رمان «مردهخواران» (۱۹۷۶) او برگرفته از داستان فلکلور حماسی بیووُلف و سفرنامه احمد ابن فضلان فرستاده خلیفه عباسی برای ترویج دین اسلام در میان قبایل بدوی بود و فیلم «سیزدهمین سلحشور» در ۱۹۹۹به کارگردانی جان مکتیرنان و بازی آنتونیو باندراس، دیان ونورا، و عمر شریف براساس آن ساخته شد.
کتاب «سرقت بزرگ قطار» در ۱۹۸۰ دومین جایزه ادگار آلن پو را برای کرایتون به ارمغان آورد. ایده «پارک ژوراسیک» و پیدایش مجدد جانوران منقرضشده در دهه ۱۹۹۰ یک موفقیت بزرگ تجاری برای وی در پی داشت. او در آخرین رمانهای خود مانند «طعمه» (۲۰۰۲)، «حکومت ترس» (۲۰۰۴)، و «بعدی» (۲۰۰۶) موضوعات مختلف از فناوریهای نوین و هوش مصنوعی تا دستکاری ژنتیک و دورگه انسان-میمون را مورد توجه قرار داد.
برخی دیدگاههای وی در این کتابها مثلاً در زمینه گرمایش جهانی با انتقاد افرادی چون مایکل کراولی سردبیر مجله نیو ریپابلیک، جفری مسترز سردبیر سایت هواشناسی ودِر آندرگراند، و پیتر دوران استاد دانشگاه لوئیزیانا روبرو شد.
مایکل کرایتون تنها کسی بود که در یک سال همزمان به رتبه اول کتاب، فیلم و مجموعه تلویزیونی دست یافت (دو بار پیاپی در ۱۹۹۵ برای جهان گمشده، کنگو، و بخش فوریتهای پزشکی و ۱۹۹۶ برای بدنه هواپیما، گردباد، و بخش فوریتهای پزشکی). او به دنبال ابتلا به لنفوم در ۶۶ سالگی در لس آنجلس، کالیفرنیا درگذشت.
از افتخارات دیگر وی میتوان به دریافت بشقاب طلایی (آکادمی دستاورد، ۱۹۹۲) و جایزه اسکار دستاوردهای فنی (۱۹۹۴، بهطور مشترک با جک اسمیت و امیل سافیر) اشاره کرد. مجله پیپل در ۱۹۹۲ کرایتون را در شمار زیباترین افراد جهان قرار داد و تصویر او در ۱۹۹۵ بر روی جلد مجله تایم منتشر شد. دایناسوری که بقایای فسیل آن در ۱۹۹۹ در چین کشف شد به افتخار وی کرایتوناسور نامیده شد.
📌تصویر: پارک ژوراسیک، مایکل کرایتون (۱۹۹۰)، ترجمه شهناز انوشیروانی (چاپ اول، ۱۳۷۳).
🔗چند کلیپ و تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۴ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️جان مایکل کرایتون متولد ۲۳ اکتبر ۱۹۴۲ پزشک، نویسنده، و کارگردان آمریکایی بود که بیشتر با آثار داستانی علمی-تخیلی، فناوری-ماجرایی (تکنوتریلر)، و پزشکی شناخته میشود. او که براساس رتبهبندی سایت نامبرز بیستمین نویسنده پردرآمد تاریخ بود طبابت را رها و زندگی خود را وقف نویسندگی کرد. کتابهایش به دهها زبان ترجمه شد و بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه از آنها در جهان به فروش رسید.
وی در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمد و از سال سوم تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد، ابتدا با نامهای مستعار «جان لِنج» و «جفری هادسون» به نویسندگی پرداخت. نخستین کتاب او (شانس، ۱۹۶۶) درباره سرقت به کمک یک برنامه رایانهای مانند اغلب آثارش با یک نقل قول آغاز میشد: «سه نوع دروغ وجود دارد: دروغ، دروغ محض، و آمار (بنجامین دیزرائیلی)».
چهارمین کتاب و اولین تریلر پزشکی کرایتون (مورد ضروری، ۱۹۶۸) درباره سقط جنین، جایزه ادگار آلن پو (انجمن نویسندگان معمایی جنایی) را برایش به ارمغان آورد و فیلم «درمان دکتر کِری» در ۱۹۷۲ براساس آن ساخته شد. او در ۱۹۷۳ نخستین فیلم خود به نام «دنیای غرب» را با نقشآفرینی یول براینر کارگردانی کرد که در آن برای اولین بار در متن یک فیلم از فناوری دوبعدی تولید تصویر توسط رایانه (سیجیآی) استفاده شد.
وی نخستین بار در ۱۹۶۹ با نام واقعی خود نقدی درباره «کشتارگاه شماره پنج» (کورت ونه گات، ۱۹۶۹) در مجله نیو ریپابلیک منتشر کرد و «نژاد آندرومدا» (جاذبه آندرومدا) اولین کتابی بود که در همان سال با نام مایکل کرایتون منتشر شد. این رمان که با الهام از «پرونده ایپکرس» (لن دیتون، ۱۹۶۲) نوشته شده مهمترین و پرفروشترین اثر او بود و براساس آن فیلمی به همین نام در ۱۹۷۱ به کارگردانی رابرت وایز ساخته شد.
کتاب «پنج بیمار» در ۱۹۷۰ حاصل تجربیات کرایتون در بیمارستان عمومی ماساچوست و انعکاس نظرات او درباره نارساییهای نظام سلامت آمریکا بود که براساس آن فیلمنامه «۲۴ ساعت» را نوشت و بعدها مجموعه تلویزیونی «بخش فوریتهای پزشکی» (ای-آر، ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹) را برای شبکه انبیسی ساخت. این مجموعه در ۱۵ فصل و ۳۳۱ قسمت دومین درام پزشکی طولانی و پربیننده تاریخ تلویزیون آمریکا پس از «آناتومی گرِی» بود و با ۱۲۸ جایزه از جمله ۲۳ جایزه اِمی رکورد بیشترین جوایز را در اختیار دارد.
کرایتون در «مرد انتهایی» (۱۹۷۲) به دلمشغولیهای خود در زمینه تعاملات ماشین و انسان و فناوری ادامه داد. رمان «مردهخواران» (۱۹۷۶) او برگرفته از داستان فلکلور حماسی بیووُلف و سفرنامه احمد ابن فضلان فرستاده خلیفه عباسی برای ترویج دین اسلام در میان قبایل بدوی بود و فیلم «سیزدهمین سلحشور» در ۱۹۹۹به کارگردانی جان مکتیرنان و بازی آنتونیو باندراس، دیان ونورا، و عمر شریف براساس آن ساخته شد.
کتاب «سرقت بزرگ قطار» در ۱۹۸۰ دومین جایزه ادگار آلن پو را برای کرایتون به ارمغان آورد. ایده «پارک ژوراسیک» و پیدایش مجدد جانوران منقرضشده در دهه ۱۹۹۰ یک موفقیت بزرگ تجاری برای وی در پی داشت. او در آخرین رمانهای خود مانند «طعمه» (۲۰۰۲)، «حکومت ترس» (۲۰۰۴)، و «بعدی» (۲۰۰۶) موضوعات مختلف از فناوریهای نوین و هوش مصنوعی تا دستکاری ژنتیک و دورگه انسان-میمون را مورد توجه قرار داد.
برخی دیدگاههای وی در این کتابها مثلاً در زمینه گرمایش جهانی با انتقاد افرادی چون مایکل کراولی سردبیر مجله نیو ریپابلیک، جفری مسترز سردبیر سایت هواشناسی ودِر آندرگراند، و پیتر دوران استاد دانشگاه لوئیزیانا روبرو شد.
مایکل کرایتون تنها کسی بود که در یک سال همزمان به رتبه اول کتاب، فیلم و مجموعه تلویزیونی دست یافت (دو بار پیاپی در ۱۹۹۵ برای جهان گمشده، کنگو، و بخش فوریتهای پزشکی و ۱۹۹۶ برای بدنه هواپیما، گردباد، و بخش فوریتهای پزشکی). او به دنبال ابتلا به لنفوم در ۶۶ سالگی در لس آنجلس، کالیفرنیا درگذشت.
از افتخارات دیگر وی میتوان به دریافت بشقاب طلایی (آکادمی دستاورد، ۱۹۹۲) و جایزه اسکار دستاوردهای فنی (۱۹۹۴، بهطور مشترک با جک اسمیت و امیل سافیر) اشاره کرد. مجله پیپل در ۱۹۹۲ کرایتون را در شمار زیباترین افراد جهان قرار داد و تصویر او در ۱۹۹۵ بر روی جلد مجله تایم منتشر شد. دایناسوری که بقایای فسیل آن در ۱۹۹۹ در چین کشف شد به افتخار وی کرایتوناسور نامیده شد.
📌تصویر: پارک ژوراسیک، مایکل کرایتون (۱۹۹۰)، ترجمه شهناز انوشیروانی (چاپ اول، ۱۳۷۳).
🔗چند کلیپ و تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۵ نوامبر ۱۹۶۵ تولد گاواندی
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۵ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️آتول گاواندی جراح و نویسنده آمریکایی، استاد اخلاق زیستی و سیاستگذاری و مدیریت بهداشت عمومی دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد، و استاد جراحی عمومی و غدد درونریز بیمارستان بریگهام و زنان، بوستون، ماساچوست است.
وی در ۲۰۰۴ توسط نیوزویک در فهرست ۲۰ فرد تأثیرگذار از آسیای جنوبی و در ۲۰۱۰ به انتخاب تایم و فارین پالیسی در فهرست برترین متفکران تأثیرگذار جهان قرار گرفت و همزمان با دنیاگیری کروناویروس عضو کمیته مشورتی کووید رییسجمهور منتخب جو بایدن بود. او در ۲۰۲۲ به معاونت آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (یو.اس. اِید) منصوب شد.
از آثار گاواندی به «عوارض جانبی: یادداشتهای یک جراح درباره یک علم ناکامل» (نامزد جایزه ملی کتاب، ۲۰۰۲)، «بهتر شدن: یادداشتهای یک جراح درباره کارایی» (۲۰۰۷)، «بیانیه چکلیست: چطور کارها را درست انجام دهیم» (فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز، ۲۰۱۰)، و «مرگ با تشریفات پزشکی: آنچه پزشکی درباره مردن نمیداند» (رتبه اول کتابهای پرفروش نیویورک تایمز، ۲۰۱۴) اشاره کرد. یکی از قسمتهای مجموعه مستند تلویزیونی «خط مقدم» (فرونتلاین) تحت عنوان «میرایی» در ۲۰۱۵ توسط شبکه پیبیاس براساس کتاب آخر وی ساخته شد.
افتخارات دیگر او شامل دریافت جایزه رودز (بورسیه آکسفورد، ۱۹۸۷)، جایزه مکآرتور (بورسیه نوابغ، ۲۰۰۶)، و جایزه نویسندگی پزشکی لوئیس توماس (دانشگاه راکفلر، ۲۰۱۴) و عضویت در پژوهشگاه اخلاق زیستی هیستینگز (۲۰۰۹) و انجمن فلسفه آمریکا (۲۰۱۲) است.
وی در بروکلین، نیویورک از والدین پزشک مهاجر هندی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه استنفورد و کالج بالیول، آکسفورد به دانشگاه هاروارد رفت. او در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در کارزار ریاستجمهوری نامزدهای حزب دموکرات مانند گری هارت، ال گور، و بیل کلینتون به فعالیت پرداخت و در کابینه کلینتون رئیس یکی از سه کمیته اصلی کارگروه تحول نظام سلامت بود.
گاواندی از دوره دستیاری نویسندگی را با مجله برخط اسلیت و سپس نیویورکر آغاز کرد. وی در ۲۰۰۸ هدایت کارزار سازمان سلامت جهانی برای تهیه «چکلیست جراحی ایمن» که توسط مجله لانست «ابزار عینی ارتقای ایمنی» نامیده شد را برعهده داشت. چهار سخنرانی او تحت عنوان «آینده پزشکی» در قالب سخنرانیهای ریث در ۲۰۱۴ از رادیو بیبیسی پخش شد.
وی در ۲۰۰۹ در مقالهای تحت عنوان «معمای هزینه» با مقایسه هزینه سلامت در دو شهر ایالت تگزاس نشان داد که در مقابل فرهنگ مراقبتهای کمهزینه با کیفیت بالا در مایوکلینیک و سایر مراکز کارآمد، دیدگاه تجاری و سودجویانه میتواند باعث افزایش قابل توجه ارائه خدمات غیرضروری و افزایش چشمگیر هزینه سلامت شود.
این مقاله بسیار تأثیرگذار بود و رئیسجمهور اوباما در جریان تلاش برای تصویب قانون مراقبت ارزان (اوباماکِر) بارها به آن اشاره کرد. گاوندی در ۲۰۱۱ به اتفاق پاولین فیلیپ پرستار بریتانیایی بنیاد خیریه لایفباکس را با هدف کمک به ترویج جراحی ایمن تأسیس کرد و در ۲۰۱۸ به ریاست شرکت هِون هلثکر با سرمایهگذاری مشترک آمازون، برکشر هاتاوی، و جیپی مورگان چیس منصوب شد.
📌تصویر: بیانیه چکلیست- چطور کارها را درست انجام دهیم، آتول گاواندی (۲۰۱۰)، ترجمه شهاب چیتچیان (چاپ اول، ۱۳۹۱).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
🔗بخشی از مستند «میرایی»، مجموعه «خط مقدم»، پیبیاس، ۲۰۱۵.
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۵ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️آتول گاواندی جراح و نویسنده آمریکایی، استاد اخلاق زیستی و سیاستگذاری و مدیریت بهداشت عمومی دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد، و استاد جراحی عمومی و غدد درونریز بیمارستان بریگهام و زنان، بوستون، ماساچوست است.
وی در ۲۰۰۴ توسط نیوزویک در فهرست ۲۰ فرد تأثیرگذار از آسیای جنوبی و در ۲۰۱۰ به انتخاب تایم و فارین پالیسی در فهرست برترین متفکران تأثیرگذار جهان قرار گرفت و همزمان با دنیاگیری کروناویروس عضو کمیته مشورتی کووید رییسجمهور منتخب جو بایدن بود. او در ۲۰۲۲ به معاونت آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (یو.اس. اِید) منصوب شد.
از آثار گاواندی به «عوارض جانبی: یادداشتهای یک جراح درباره یک علم ناکامل» (نامزد جایزه ملی کتاب، ۲۰۰۲)، «بهتر شدن: یادداشتهای یک جراح درباره کارایی» (۲۰۰۷)، «بیانیه چکلیست: چطور کارها را درست انجام دهیم» (فهرست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز، ۲۰۱۰)، و «مرگ با تشریفات پزشکی: آنچه پزشکی درباره مردن نمیداند» (رتبه اول کتابهای پرفروش نیویورک تایمز، ۲۰۱۴) اشاره کرد. یکی از قسمتهای مجموعه مستند تلویزیونی «خط مقدم» (فرونتلاین) تحت عنوان «میرایی» در ۲۰۱۵ توسط شبکه پیبیاس براساس کتاب آخر وی ساخته شد.
افتخارات دیگر او شامل دریافت جایزه رودز (بورسیه آکسفورد، ۱۹۸۷)، جایزه مکآرتور (بورسیه نوابغ، ۲۰۰۶)، و جایزه نویسندگی پزشکی لوئیس توماس (دانشگاه راکفلر، ۲۰۱۴) و عضویت در پژوهشگاه اخلاق زیستی هیستینگز (۲۰۰۹) و انجمن فلسفه آمریکا (۲۰۱۲) است.
وی در بروکلین، نیویورک از والدین پزشک مهاجر هندی به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه استنفورد و کالج بالیول، آکسفورد به دانشگاه هاروارد رفت. او در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در کارزار ریاستجمهوری نامزدهای حزب دموکرات مانند گری هارت، ال گور، و بیل کلینتون به فعالیت پرداخت و در کابینه کلینتون رئیس یکی از سه کمیته اصلی کارگروه تحول نظام سلامت بود.
گاواندی از دوره دستیاری نویسندگی را با مجله برخط اسلیت و سپس نیویورکر آغاز کرد. وی در ۲۰۰۸ هدایت کارزار سازمان سلامت جهانی برای تهیه «چکلیست جراحی ایمن» که توسط مجله لانست «ابزار عینی ارتقای ایمنی» نامیده شد را برعهده داشت. چهار سخنرانی او تحت عنوان «آینده پزشکی» در قالب سخنرانیهای ریث در ۲۰۱۴ از رادیو بیبیسی پخش شد.
وی در ۲۰۰۹ در مقالهای تحت عنوان «معمای هزینه» با مقایسه هزینه سلامت در دو شهر ایالت تگزاس نشان داد که در مقابل فرهنگ مراقبتهای کمهزینه با کیفیت بالا در مایوکلینیک و سایر مراکز کارآمد، دیدگاه تجاری و سودجویانه میتواند باعث افزایش قابل توجه ارائه خدمات غیرضروری و افزایش چشمگیر هزینه سلامت شود.
این مقاله بسیار تأثیرگذار بود و رئیسجمهور اوباما در جریان تلاش برای تصویب قانون مراقبت ارزان (اوباماکِر) بارها به آن اشاره کرد. گاوندی در ۲۰۱۱ به اتفاق پاولین فیلیپ پرستار بریتانیایی بنیاد خیریه لایفباکس را با هدف کمک به ترویج جراحی ایمن تأسیس کرد و در ۲۰۱۸ به ریاست شرکت هِون هلثکر با سرمایهگذاری مشترک آمازون، برکشر هاتاوی، و جیپی مورگان چیس منصوب شد.
📌تصویر: بیانیه چکلیست- چطور کارها را درست انجام دهیم، آتول گاواندی (۲۰۱۰)، ترجمه شهاب چیتچیان (چاپ اول، ۱۳۹۱).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
🔗بخشی از مستند «میرایی»، مجموعه «خط مقدم»، پیبیاس، ۲۰۱۵.
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۶ نوامبر ۱۸۶۱ تولد نِیسمیت پدر بسکتبال
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۶ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️جیمز نِیسمیت پزشک و مربی کانادایی-آمریکایی بود که در ۱۸۹۱ ورزش بسکتبال را اختراع کرد. او در ۱۸۹۰ به آمریکا رفت و پس از تدوین اولین کتابچه مقررات بسکتبال در ۱۸۹۸ به ترویج این ورزش در دانشگاه کانزاس پرداخت. بسکتبال از ۱۹۰۴ بهطور نمایشی وارد بازیهای المپیک شد و نخستین بار در المپیک تابستانی برلین، ۱۹۳۶ رسمیت پیدا کرد.
نِیسمیت در المونت، انتاریو در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد و در کودکی والدین خود را از دست داد. وی پس از تحصیل در دانشگاه مکگیل، مونترئال در همین دانشگاه به عنوان مربی تربیت بدنی مشغول به کار شد. او تحصیلات خود را در کالج اسپرینگفیلد، ماساچوست و دانشگاه دِنور ادامه داد و سپس به عنوان مربی به دانشگاه کانزاس رفت.
ایده بسکتبال با الهام از یک بازی محلی به نام «داک آن راک» به ذهن وی رسید که در آن یک تیم مراقب سنگی به نام اردک است که بر روی یک صخره قرار دارد و تیم حریف تلاش میکند با پرتاب سنگهای کوچکتر اردک را بیاندازد. نِیسمیت متوجه شده بود که پرتابهای قوسی مؤثرتر از پرتاب مستقیم هستند و به دنبال ابداع بازیهایی بود که در فصول سرد در داخل سالن قابل انجام باشند.
او با تحلیل بازیهای محبوب مانند راگبی، چوگان، فوتبال، و هاکی به این نتیجه رسید که توپ فوتبال ایمنتر است و با توجه به این که بیشترین تماس بدنی هنگام دویدن با توپ، دریبل یا ضربه زدن به آن رخ میدهد، تصمیم گرفت که پاس تنها گزینه قانونی باشد. نِیسمیت در نهایت با قرار دادن دروازه در بالای سر بازیکنان احتمال تماس بدنی را به حداقل رساند.
وی از سرایداری به نام استابینز خواست که برای دروازه یک جفت جعبه پیدا کند، اما استابینز به جای آن دو سبد میوه آورد. او به همین دلیل بازی جدید را بسکتبال نامید و اولین بازی تاریخ بسکتبال در دسامبر ۱۸۹۱ در کالج اسپرینگ، ماساچوست انجام شد.
نِیسمیت مقررات ۱۳گانه این بازی را در دو صفحه گنجاند (برای مقایسه، کتاب مقررات انجمن ملی بسکتبال آمریکا هماکنون ۶۶ صفحه دارد) و در ۱۵ ژانویه ۱۸۹۲ در مجله کالج اسپرینگفیلد (تراینگل) منتشر کرد. وی به دنبال سکته مغزی در ۲۸ نوامبر ۱۹۳۹ در ۷۸ سالگی در لارنس، کانزاس درگذشت.
تالار مشاهیر بسکتبال در ۱۹۵۹ در اسپرینگفیلد تأسیس و به افتخار او نامگذاری شد. اتحادیه ملی ورزش دانشگاهی آمریکا هر سال جایزه نِیسمیت را به بازیکنان و مربیان برتر بسکتبال اعطا میکند. جام جهانی بسکتبال نیز به افتخار وی جام جیمز نِیسمیت نام گرفته است. نام او در ۲۰۱۹ در پیادهراه مشاهیر کانادا در تورنتو قرار گرفت و لوگو گوگل به افتخار وی در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۱ همزمان با یکصدوسیامین سال انتشار نخستین مقررات بسکتبال تغییر کرد.
📌تصویر: تمبر یادبود یکصدمین سال تولد نِیسمیت، آمریکا، ۱۹۶۱.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۶ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️جیمز نِیسمیت پزشک و مربی کانادایی-آمریکایی بود که در ۱۸۹۱ ورزش بسکتبال را اختراع کرد. او در ۱۸۹۰ به آمریکا رفت و پس از تدوین اولین کتابچه مقررات بسکتبال در ۱۸۹۸ به ترویج این ورزش در دانشگاه کانزاس پرداخت. بسکتبال از ۱۹۰۴ بهطور نمایشی وارد بازیهای المپیک شد و نخستین بار در المپیک تابستانی برلین، ۱۹۳۶ رسمیت پیدا کرد.
نِیسمیت در المونت، انتاریو در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد و در کودکی والدین خود را از دست داد. وی پس از تحصیل در دانشگاه مکگیل، مونترئال در همین دانشگاه به عنوان مربی تربیت بدنی مشغول به کار شد. او تحصیلات خود را در کالج اسپرینگفیلد، ماساچوست و دانشگاه دِنور ادامه داد و سپس به عنوان مربی به دانشگاه کانزاس رفت.
ایده بسکتبال با الهام از یک بازی محلی به نام «داک آن راک» به ذهن وی رسید که در آن یک تیم مراقب سنگی به نام اردک است که بر روی یک صخره قرار دارد و تیم حریف تلاش میکند با پرتاب سنگهای کوچکتر اردک را بیاندازد. نِیسمیت متوجه شده بود که پرتابهای قوسی مؤثرتر از پرتاب مستقیم هستند و به دنبال ابداع بازیهایی بود که در فصول سرد در داخل سالن قابل انجام باشند.
او با تحلیل بازیهای محبوب مانند راگبی، چوگان، فوتبال، و هاکی به این نتیجه رسید که توپ فوتبال ایمنتر است و با توجه به این که بیشترین تماس بدنی هنگام دویدن با توپ، دریبل یا ضربه زدن به آن رخ میدهد، تصمیم گرفت که پاس تنها گزینه قانونی باشد. نِیسمیت در نهایت با قرار دادن دروازه در بالای سر بازیکنان احتمال تماس بدنی را به حداقل رساند.
وی از سرایداری به نام استابینز خواست که برای دروازه یک جفت جعبه پیدا کند، اما استابینز به جای آن دو سبد میوه آورد. او به همین دلیل بازی جدید را بسکتبال نامید و اولین بازی تاریخ بسکتبال در دسامبر ۱۸۹۱ در کالج اسپرینگ، ماساچوست انجام شد.
نِیسمیت مقررات ۱۳گانه این بازی را در دو صفحه گنجاند (برای مقایسه، کتاب مقررات انجمن ملی بسکتبال آمریکا هماکنون ۶۶ صفحه دارد) و در ۱۵ ژانویه ۱۸۹۲ در مجله کالج اسپرینگفیلد (تراینگل) منتشر کرد. وی به دنبال سکته مغزی در ۲۸ نوامبر ۱۹۳۹ در ۷۸ سالگی در لارنس، کانزاس درگذشت.
تالار مشاهیر بسکتبال در ۱۹۵۹ در اسپرینگفیلد تأسیس و به افتخار او نامگذاری شد. اتحادیه ملی ورزش دانشگاهی آمریکا هر سال جایزه نِیسمیت را به بازیکنان و مربیان برتر بسکتبال اعطا میکند. جام جهانی بسکتبال نیز به افتخار وی جام جیمز نِیسمیت نام گرفته است. نام او در ۲۰۱۹ در پیادهراه مشاهیر کانادا در تورنتو قرار گرفت و لوگو گوگل به افتخار وی در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۱ همزمان با یکصدوسیامین سال انتشار نخستین مقررات بسکتبال تغییر کرد.
📌تصویر: تمبر یادبود یکصدمین سال تولد نِیسمیت، آمریکا، ۱۹۶۱.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
Telegram
...
📌 ۷ نوامبر ۱۸۱۸ تولد ریموند پیشگام الکتروفیزیولوژی
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۷ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️امیل هاینریش دو بوا ریموند فیزیولوژیست آلمانی و از بنیانگذاران الکتروفیزیولوژی تجربی بود که پتانسیل عمل را کشف کرد. سخنرانیهای وی در آکادمی علوم برلین باعث شد به یکی از معروفترین چهرههای علمی و فرهنگی نیمه دوم قرن ۱۹ تبدیل شود.
نام او در کنار ویلهلم لودویگ، فون هلمهولتز، و فون بروک با تحولات علمی اواسط قرن ۱۹ و بهویژه تحقیقات بنیادی در زمینه فیزیولوژی اعصاب و عضلات پیوند خورده است. آنان با رد تصور رایج مبنی بر دخالت عوامل غیرطبیعی در زندگی جانداران تلاش کردند پدیدههای حیاتی را با قوانین طبیعی حاکم بر پدیدههای فیزیکی و شیمیایی توضیح دهند.
وی در برلین به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج فرانسوی برلین و دانشگاه برلین (نزد اساتیدی چون آگوست نئاندر مورخ آلمانی و یوهانس پیتر مولر فیزیولوژیست و آناتومیست آلمانی) به عنوان دستیار مولر به تحقیق در زمینه الکتروفیزیولوژی و آناتومی تطبیقی پرداخت.
مولر در ۱۸۴۰ نسخهای از کتاب تازه منتشرشده کارلو ماتیوچی فیزیکدان ایتالیایی درباره پدیده الکتریکی در حیوانات را به ریموند داد و ریموند با الهام از آن موضوع پایاننامه خود را «ماهی الکتریکی» انتخاب کرد.
آزمایشهای او آغازگر فصلی نوین در علوم زیستی بود و نشان داد بافتهای زنده مانند عضله دارای واحدهای مولکولی هستند که رفتار آنها حاصل فعالیت الکتریکی این واحدها است. وی نخستین دانشمندی بود که ۷۵ سال پس از لوییجی گالوانی پزشک و زیستشناس ایتالیایی با استفاده از یک گالوانومتر تقویت شده که آن را مولتیپلیکاتور نامید موفق به اندازهگیری جریان الکتریکی اعصاب و عضلات شد.
ریموند انتهای سیمهای دستگاه را درون محلول نمکی قرار داد و برادرش پاول در حالی که دو باتون چوبی در دست داشت یک انگشت هر دست خود را در محلول نمکی فرو برد. وقتی پاول یک بازوی خود را منقبض و دیگری را شل میکرد، عقربه دستگاه جریان منفی الکتریسیته تولید شده را نشان میداد. ریموند از برادرش در حال انجام آزمایش عکس گرفت و نقاشی معروف او از این صحنه (آپولو در آزمایشگاه) پاول را به شکل آپولو (خدای روشنایی در اساطیر یونان) نشان میدهد.
امروز میدانیم که واحدهای مولکولی ریموند همان یونهای مختلف مانند سدیم و پتاسیم هستند و پتانسیل عمل حاصل آرایش این یونها در دو سوی غشای سلولی است، اما بسیاری از دانشمندان در آن زمان نظریه ریموند را نپذیرفتند چرا که باور داشتند فعالیت الکتریکی حاصل آزار سلولی است و در حالت طبیعی وجود ندارد.
ریموند در سخنرانی معروف خود در ۱۸۸۰ هفت معمای لاینحل مطرح کرد که پاسخ آنها را «نمیدانیم و نخواهیم دانست»: ماهیت واقعی ماده و نیرو، منشأ حرکت، منشأ حیات، سرنوشت طبیعت، منشأ حواس ساده، منشأ خِرد و زبان، و اختیار.
وی در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۶ در ۷۸ سالگی در برلین درگذشت. از افتخارات او میتوان به عضویت در آکادمی علوم برلین (۱۸۵۱)، آکادمی لینسی (۱۸۵۳)، آکادمی سلطنتی علوم هلند (۱۸۸۳)، آکادمی علوم و هنر آمریکا (۱۸۸۶)، و آکادمی سلطنتی بلژیک (۱۸۸۹) اشاره کرد.
📌تصویر: آپولو در آزمایشگاه، مجله نیچر، ۷ ژوئیه ۲۰۰۵.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۷ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️امیل هاینریش دو بوا ریموند فیزیولوژیست آلمانی و از بنیانگذاران الکتروفیزیولوژی تجربی بود که پتانسیل عمل را کشف کرد. سخنرانیهای وی در آکادمی علوم برلین باعث شد به یکی از معروفترین چهرههای علمی و فرهنگی نیمه دوم قرن ۱۹ تبدیل شود.
نام او در کنار ویلهلم لودویگ، فون هلمهولتز، و فون بروک با تحولات علمی اواسط قرن ۱۹ و بهویژه تحقیقات بنیادی در زمینه فیزیولوژی اعصاب و عضلات پیوند خورده است. آنان با رد تصور رایج مبنی بر دخالت عوامل غیرطبیعی در زندگی جانداران تلاش کردند پدیدههای حیاتی را با قوانین طبیعی حاکم بر پدیدههای فیزیکی و شیمیایی توضیح دهند.
وی در برلین به دنیا آمد و پس از تحصیل در کالج فرانسوی برلین و دانشگاه برلین (نزد اساتیدی چون آگوست نئاندر مورخ آلمانی و یوهانس پیتر مولر فیزیولوژیست و آناتومیست آلمانی) به عنوان دستیار مولر به تحقیق در زمینه الکتروفیزیولوژی و آناتومی تطبیقی پرداخت.
مولر در ۱۸۴۰ نسخهای از کتاب تازه منتشرشده کارلو ماتیوچی فیزیکدان ایتالیایی درباره پدیده الکتریکی در حیوانات را به ریموند داد و ریموند با الهام از آن موضوع پایاننامه خود را «ماهی الکتریکی» انتخاب کرد.
آزمایشهای او آغازگر فصلی نوین در علوم زیستی بود و نشان داد بافتهای زنده مانند عضله دارای واحدهای مولکولی هستند که رفتار آنها حاصل فعالیت الکتریکی این واحدها است. وی نخستین دانشمندی بود که ۷۵ سال پس از لوییجی گالوانی پزشک و زیستشناس ایتالیایی با استفاده از یک گالوانومتر تقویت شده که آن را مولتیپلیکاتور نامید موفق به اندازهگیری جریان الکتریکی اعصاب و عضلات شد.
ریموند انتهای سیمهای دستگاه را درون محلول نمکی قرار داد و برادرش پاول در حالی که دو باتون چوبی در دست داشت یک انگشت هر دست خود را در محلول نمکی فرو برد. وقتی پاول یک بازوی خود را منقبض و دیگری را شل میکرد، عقربه دستگاه جریان منفی الکتریسیته تولید شده را نشان میداد. ریموند از برادرش در حال انجام آزمایش عکس گرفت و نقاشی معروف او از این صحنه (آپولو در آزمایشگاه) پاول را به شکل آپولو (خدای روشنایی در اساطیر یونان) نشان میدهد.
امروز میدانیم که واحدهای مولکولی ریموند همان یونهای مختلف مانند سدیم و پتاسیم هستند و پتانسیل عمل حاصل آرایش این یونها در دو سوی غشای سلولی است، اما بسیاری از دانشمندان در آن زمان نظریه ریموند را نپذیرفتند چرا که باور داشتند فعالیت الکتریکی حاصل آزار سلولی است و در حالت طبیعی وجود ندارد.
ریموند در سخنرانی معروف خود در ۱۸۸۰ هفت معمای لاینحل مطرح کرد که پاسخ آنها را «نمیدانیم و نخواهیم دانست»: ماهیت واقعی ماده و نیرو، منشأ حرکت، منشأ حیات، سرنوشت طبیعت، منشأ حواس ساده، منشأ خِرد و زبان، و اختیار.
وی در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۶ در ۷۸ سالگی در برلین درگذشت. از افتخارات او میتوان به عضویت در آکادمی علوم برلین (۱۸۵۱)، آکادمی لینسی (۱۸۵۳)، آکادمی سلطنتی علوم هلند (۱۸۸۳)، آکادمی علوم و هنر آمریکا (۱۸۸۶)، و آکادمی سلطنتی بلژیک (۱۸۸۹) اشاره کرد.
📌تصویر: آپولو در آزمایشگاه، مجله نیچر، ۷ ژوئیه ۲۰۰۵.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
Telegram
...
📌 ۸ نوامبر ۱۹۱۱ مرگ ویلکس پیر بزرگ پزشکی بریتانیا
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۸ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️سِر ساموئل ویلکس متولد ۲ ژوئن ۱۸۲۴ پزشک بریتانیایی، رئیس کالج سلطنتی پزشکان لندن، پزشک شخصی ملکه ویکتوریا، و از بنیانگذاران طب بالینی بود که ویلیام آسلر (پزشک کانادایی و پدر طب نوین) وی را «پیر بزرگ پزشکی بریتانیا» نامید و بیشتر با کتاب «درسهای تشریح مرضی» (۱۸۶۳) و «تاریخچه بیمارستان گای لندن» (۱۸۹۲) شناخته میشود.
او قریب به سه دهه به آموزش نظاممند تشریح مرضی پرداخت و نقش بهسزا در فهم بیماریهای کشف شده توسط پزشکان بیمارستان گای (از جمله هوچکین، آدیسون، و برایت) داشت. وی ۳۳ سال پس از توماس هوچکین به ماهیت سرطانی «بیماری غدد و طحال جاذب» پی برد و آن را به احترام او بیماری هوچکین نامید (موارد بزرگی غدد لنفی و طحال یا بیماری هوچکین و ملاحظات، گزارشهای بیمارستان گای، ۱۸۶۵).
ویلکس در کامبروِل، لندن به دنیا آمد و پس از تحصیل در یونیورسیتی کالج در ۱۸۴۲ به بیمارستان گای رفت. او در ۱۸۵۳ مدتی پزشک درمانگاه ساری بود و پس از بازگشت به بیمارستان گای در ۱۸۵۹ (۷۰ سال پیش از برنارد کرون) نخستین مورد کولیت اولسراتیو را در یک زن ۴۲ ساله به عنوان یک بیماری شبیه به اسهال خونی (دیسانتری) اما متفاوت با آن گزارش کرد. درستی این کشف در ۱۹۳۱ توسط سِر آرتور هرتس پزشک بریتانیایی و از بنیانگذاران انجمن گوارش بریتانیا تأیید شد.
وی به دنبال سکته مغزی در ۸۷ سالگی در همپستید، لندن درگذشت. از دستاوردهای دیگر او به گزارش نخستین موارد تریکورکسیس ندوزا (موهای شکننده با گرههای کوچک، ۱۸۵۲)، فلج الکلی (سندرم کورساکوف، ۱۸۶۸)، و فلج بولبار (میاستنی گراو، ۱۸۷۷) و از سایر افتخاراتش به عضویت در انجمن سلطنتی لندن (۱۸۷۰) و ریاست انجمن پاتولوژی لندن (۱۸۸۱) میتوان اشاره کرد.
📌تصویر: دکتر ساموئل ویلکس (پزشکان و دانشمندان، آسیبشناسی فلسفی)، اثر لِسلی وارد (اسپای) نقاش بریتانیایی، مجله ونیتی فیر، ۱ اکتبر ۱۸۹۲.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۸ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️سِر ساموئل ویلکس متولد ۲ ژوئن ۱۸۲۴ پزشک بریتانیایی، رئیس کالج سلطنتی پزشکان لندن، پزشک شخصی ملکه ویکتوریا، و از بنیانگذاران طب بالینی بود که ویلیام آسلر (پزشک کانادایی و پدر طب نوین) وی را «پیر بزرگ پزشکی بریتانیا» نامید و بیشتر با کتاب «درسهای تشریح مرضی» (۱۸۶۳) و «تاریخچه بیمارستان گای لندن» (۱۸۹۲) شناخته میشود.
او قریب به سه دهه به آموزش نظاممند تشریح مرضی پرداخت و نقش بهسزا در فهم بیماریهای کشف شده توسط پزشکان بیمارستان گای (از جمله هوچکین، آدیسون، و برایت) داشت. وی ۳۳ سال پس از توماس هوچکین به ماهیت سرطانی «بیماری غدد و طحال جاذب» پی برد و آن را به احترام او بیماری هوچکین نامید (موارد بزرگی غدد لنفی و طحال یا بیماری هوچکین و ملاحظات، گزارشهای بیمارستان گای، ۱۸۶۵).
ویلکس در کامبروِل، لندن به دنیا آمد و پس از تحصیل در یونیورسیتی کالج در ۱۸۴۲ به بیمارستان گای رفت. او در ۱۸۵۳ مدتی پزشک درمانگاه ساری بود و پس از بازگشت به بیمارستان گای در ۱۸۵۹ (۷۰ سال پیش از برنارد کرون) نخستین مورد کولیت اولسراتیو را در یک زن ۴۲ ساله به عنوان یک بیماری شبیه به اسهال خونی (دیسانتری) اما متفاوت با آن گزارش کرد. درستی این کشف در ۱۹۳۱ توسط سِر آرتور هرتس پزشک بریتانیایی و از بنیانگذاران انجمن گوارش بریتانیا تأیید شد.
وی به دنبال سکته مغزی در ۸۷ سالگی در همپستید، لندن درگذشت. از دستاوردهای دیگر او به گزارش نخستین موارد تریکورکسیس ندوزا (موهای شکننده با گرههای کوچک، ۱۸۵۲)، فلج الکلی (سندرم کورساکوف، ۱۸۶۸)، و فلج بولبار (میاستنی گراو، ۱۸۷۷) و از سایر افتخاراتش به عضویت در انجمن سلطنتی لندن (۱۸۷۰) و ریاست انجمن پاتولوژی لندن (۱۸۸۱) میتوان اشاره کرد.
📌تصویر: دکتر ساموئل ویلکس (پزشکان و دانشمندان، آسیبشناسی فلسفی)، اثر لِسلی وارد (اسپای) نقاش بریتانیایی، مجله ونیتی فیر، ۱ اکتبر ۱۸۹۲.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۹ نوامبر ۱۸۴۶ تولد بودین پدر پریناتولوژی
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۹ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️پیر کنستانت بودین (بودن) پزشک فرانسوی بود که به عنوان پدر طب مادر و جنین (پریناتولوژی) شناخته میشود. کتاب او به نام «شیرخوار» (۱۹۰۰) نخستین مرجع معتبر جهان درباره مراقبت از نوزادان بود.
وی در اِنانکور لا سِک، اوئاز به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشکده پزشکی پاریس (نزد اساتیدی چون آگوست تاردیو پزشک قانونی و ویکتور کورنیل آسیبشناس فرانسوی) به عنوان متخصص زایمان در بیمارستان شاریته، پاریس مشغول به کار شد. او در ۱۸۹۵ جانشین اِتین تارنیه رئیس زایشگاه پاریس شد، پزشک فرانسوی که شکل ابتدایی انکوباتور معروف به «گهواره جوجهکشی» را در ۱۸۸۱ ساخته بود.
بودین پایهگذار پزشکی پریناتال بود و با تأکید بر آموزش مادران در زمینه تغذیه صحیح و پیشگیری از عفونت تلاش کرد مرگومیر نوزادان را به حداقل برساند. در آن زمان عفونت گوارشی (گاستروانتریت) ناشی از مصرف شیر آلوده گاو از دلایل اصلی مرگ نوزادان بود و بودین باور داشت شیر مادر بهترین غذا برای نوزاد است.
وی و همکارانش تئوفیل راسل و پاول اشتراوس در ۱۹۰۱ «لیگ مبارزه با مرگ نوزاد» را با تأکید بر شیر مادر پایهگذاری کردند. مخالفان آنان مانند لئون دوفور و گاستون واریو با راهاندازی جنبش «لا گوت دو له» (قطره شیر) در فکمپ، سن ماریتیم به ترویج مصرف شیر استریل گاو پرداختند، اما بودین نگران بود که این کار انگیزه مادران برای شیردهی را کاهش دهد.
او به پیروی از سلف خود تارنیه و با معرفی روش گاواژ (خوراندن با لوله) برای نوزادان نارس که قادر به مکیدن نبودند از مادران خواست تنها در صورتی که شیردهی ممکن نباشد از شیر استریل گاو استفاده کنند. وی بنیانگذار مجله «زایمان» در ۱۸۹۶ بود و اثر معروفش به نام «شیرخوار: تغذیه و بهداشت نوزادان نارس و نوزادان تِرم» (۱۹۰۰) به چندین زبان از جمله انگلیسی (شیردهی، ویلیام جی. مالونی، با مقدمه الکساندر راسل سیمپسون، ۱۹۰۷) ترجمه شد.
بودین در ۲۲ ژانویه ۱۹۰۷ در ۶۰ سالگی در مارسی درگذشت. از افتخارات او میتوان به دریافت لژیون دونور (۱۸۸۶) و عضویت در آکادمی پزشکی پاریس (۱۸۸۹) و آکادمی سلطنتی پزشکی بلژیک اشاره کرد. نوار غضروفی استخوان پسسری در نوزادان (مفصل پسسری خلفی) به افتخار وی «مفصل زایمانی بودین» نامگذاری شده است. براساس «اصل بودین» میزان مصرف روزانه شیر گاو نباید از ۱۰ درصد وزن شیرخوار بیشتر باشد.
📌تصویر: بودین (نفر اول از راست) با دو فورسپس و سه جنین در کنار اساتید دانشکده پزشکی پاریس (هر یک به تناسب تخصص ژست گرفتهاند)، درحالیکه یک اسپکولوم غولآسا دنبال مردی با کلاه، چتر، و لباس مشکی افتاده است، اثر آدریان بارِر کاریکاتوریست فرانسوی، ۱۹۰۴.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۱۹ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️پیر کنستانت بودین (بودن) پزشک فرانسوی بود که به عنوان پدر طب مادر و جنین (پریناتولوژی) شناخته میشود. کتاب او به نام «شیرخوار» (۱۹۰۰) نخستین مرجع معتبر جهان درباره مراقبت از نوزادان بود.
وی در اِنانکور لا سِک، اوئاز به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشکده پزشکی پاریس (نزد اساتیدی چون آگوست تاردیو پزشک قانونی و ویکتور کورنیل آسیبشناس فرانسوی) به عنوان متخصص زایمان در بیمارستان شاریته، پاریس مشغول به کار شد. او در ۱۸۹۵ جانشین اِتین تارنیه رئیس زایشگاه پاریس شد، پزشک فرانسوی که شکل ابتدایی انکوباتور معروف به «گهواره جوجهکشی» را در ۱۸۸۱ ساخته بود.
بودین پایهگذار پزشکی پریناتال بود و با تأکید بر آموزش مادران در زمینه تغذیه صحیح و پیشگیری از عفونت تلاش کرد مرگومیر نوزادان را به حداقل برساند. در آن زمان عفونت گوارشی (گاستروانتریت) ناشی از مصرف شیر آلوده گاو از دلایل اصلی مرگ نوزادان بود و بودین باور داشت شیر مادر بهترین غذا برای نوزاد است.
وی و همکارانش تئوفیل راسل و پاول اشتراوس در ۱۹۰۱ «لیگ مبارزه با مرگ نوزاد» را با تأکید بر شیر مادر پایهگذاری کردند. مخالفان آنان مانند لئون دوفور و گاستون واریو با راهاندازی جنبش «لا گوت دو له» (قطره شیر) در فکمپ، سن ماریتیم به ترویج مصرف شیر استریل گاو پرداختند، اما بودین نگران بود که این کار انگیزه مادران برای شیردهی را کاهش دهد.
او به پیروی از سلف خود تارنیه و با معرفی روش گاواژ (خوراندن با لوله) برای نوزادان نارس که قادر به مکیدن نبودند از مادران خواست تنها در صورتی که شیردهی ممکن نباشد از شیر استریل گاو استفاده کنند. وی بنیانگذار مجله «زایمان» در ۱۸۹۶ بود و اثر معروفش به نام «شیرخوار: تغذیه و بهداشت نوزادان نارس و نوزادان تِرم» (۱۹۰۰) به چندین زبان از جمله انگلیسی (شیردهی، ویلیام جی. مالونی، با مقدمه الکساندر راسل سیمپسون، ۱۹۰۷) ترجمه شد.
بودین در ۲۲ ژانویه ۱۹۰۷ در ۶۰ سالگی در مارسی درگذشت. از افتخارات او میتوان به دریافت لژیون دونور (۱۸۸۶) و عضویت در آکادمی پزشکی پاریس (۱۸۸۹) و آکادمی سلطنتی پزشکی بلژیک اشاره کرد. نوار غضروفی استخوان پسسری در نوزادان (مفصل پسسری خلفی) به افتخار وی «مفصل زایمانی بودین» نامگذاری شده است. براساس «اصل بودین» میزان مصرف روزانه شیر گاو نباید از ۱۰ درصد وزن شیرخوار بیشتر باشد.
📌تصویر: بودین (نفر اول از راست) با دو فورسپس و سه جنین در کنار اساتید دانشکده پزشکی پاریس (هر یک به تناسب تخصص ژست گرفتهاند)، درحالیکه یک اسپکولوم غولآسا دنبال مردی با کلاه، چتر، و لباس مشکی افتاده است، اثر آدریان بارِر کاریکاتوریست فرانسوی، ۱۹۰۴.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۱۰ نوامبر ۱۸۴۳ تولد کُروازیه پیشگام جراحی مجاری صفراوی
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۲۰ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️لودویگ جرج کُروازیه جراح سوئیسی و یکی از نخستین جراحانی بود که موفق شد سنگ مجرای مشترک صفراوی را خارج کند. او در ۱۸۹۰ اثر معروف خود تحت عنوان «آمار و احتمالات درباره آسیبشناسی و جراحی مجاری صفراوی» را منتشر و در آن برای نخستین بار به علامت پزشکی موسوم به «قانون کُروازیه» یا «قانون کُروازیه-تِریه» (لویی فِلیکس تِریه جراح فرانسوی) اشاره کرد.
براساس این قانون، کیسه صفرای بزرگ و قابل لمس اما بدون درد و حساسیت و همراه با زردی خفیف (یرقان انسدادی، ایکتر کُلستاتیک)، احتمالاً ناشی از سنگ صفرا نیست. یک علت شایع در این موارد سرطان (کیسه صفرا، مجاری صفراوی، یا لوزالمعده) است.
به کیسه صفرای قابل لمس بدون زردی سندرم میریتزی گفته میشود که نخستین بار در ۱۹۴۸ توسط پابلو لوئیز میریتزی جراح آرژانتینی توصیف شد. این عارضه نادر اغلب با سنگ گردن یا مجرای کیسه صفرا (مجرای کیستیک)، فیبروز ناشی از التهاب مزمن، یا فیستول بین کیسه صفرا و مجرای مشترک صفراوی (کُلِدوک) همراه است.
کُروازیه در بازل به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه بازل و دانشگاه گوتینگن به عنوان جراح در بیمارستان شمامسه ریان مشغول به کار شد. او استاد دانشگاه بازل و همچنین عضو شورای شهر بازل بود.
وی در ۸ آوریل ۱۹۱۸ در ۷۵ سالگی در بازل درگذشت. او به حشرهشناسی و گیاهشناسی نیز علاقه داشت و هماکنون مجموعهای از پروانهها و گیاهان گردآوری شده توسط کُروازیه در موزه تاریخ طبیعی بازل به نمایش گذاشته شده است.
📌تصویر: کیسه صفرای متسع (بهطول ۱۵ سانتیمتر) و بدون سنگ در سونوگرافی مرد ۷۵ ساله با توده قابل لمس ربع فوقانی شکم، بدون درد و حساسیت، و همراه با زردی انسدادی (علامت کُروازیه؛ سیتیاسکن نشاندهنده یک توده ۳ سانتیمتری در سر پانکراس بود).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۲۰ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️لودویگ جرج کُروازیه جراح سوئیسی و یکی از نخستین جراحانی بود که موفق شد سنگ مجرای مشترک صفراوی را خارج کند. او در ۱۸۹۰ اثر معروف خود تحت عنوان «آمار و احتمالات درباره آسیبشناسی و جراحی مجاری صفراوی» را منتشر و در آن برای نخستین بار به علامت پزشکی موسوم به «قانون کُروازیه» یا «قانون کُروازیه-تِریه» (لویی فِلیکس تِریه جراح فرانسوی) اشاره کرد.
براساس این قانون، کیسه صفرای بزرگ و قابل لمس اما بدون درد و حساسیت و همراه با زردی خفیف (یرقان انسدادی، ایکتر کُلستاتیک)، احتمالاً ناشی از سنگ صفرا نیست. یک علت شایع در این موارد سرطان (کیسه صفرا، مجاری صفراوی، یا لوزالمعده) است.
به کیسه صفرای قابل لمس بدون زردی سندرم میریتزی گفته میشود که نخستین بار در ۱۹۴۸ توسط پابلو لوئیز میریتزی جراح آرژانتینی توصیف شد. این عارضه نادر اغلب با سنگ گردن یا مجرای کیسه صفرا (مجرای کیستیک)، فیبروز ناشی از التهاب مزمن، یا فیستول بین کیسه صفرا و مجرای مشترک صفراوی (کُلِدوک) همراه است.
کُروازیه در بازل به دنیا آمد و پس از تحصیل در دانشگاه بازل و دانشگاه گوتینگن به عنوان جراح در بیمارستان شمامسه ریان مشغول به کار شد. او استاد دانشگاه بازل و همچنین عضو شورای شهر بازل بود.
وی در ۸ آوریل ۱۹۱۸ در ۷۵ سالگی در بازل درگذشت. او به حشرهشناسی و گیاهشناسی نیز علاقه داشت و هماکنون مجموعهای از پروانهها و گیاهان گردآوری شده توسط کُروازیه در موزه تاریخ طبیعی بازل به نمایش گذاشته شده است.
📌تصویر: کیسه صفرای متسع (بهطول ۱۵ سانتیمتر) و بدون سنگ در سونوگرافی مرد ۷۵ ساله با توده قابل لمس ربع فوقانی شکم، بدون درد و حساسیت، و همراه با زردی انسدادی (علامت کُروازیه؛ سیتیاسکن نشاندهنده یک توده ۳ سانتیمتری در سر پانکراس بود).
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
📌 ۱۱ نوامبر ۱۹۵۱ تولد پیک مرد بارانی
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۲۱ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️لارنس کیم پیک نابغه کمتوان ذهنی معروف به «مگاساوانت آمریکایی» و «گوگل زنده» بود که حافظهای استثنایی داشت اما به دلیل اختلالات مغزی و تکاملی با مشکلات اجتماعی روبرو شد. ابتدا تشخیص اوتیسم برای او مطرح شد اما بررسیهای بعدی نشان داد که پیک مبتلا به «سندرم افجی» (سندرم اُپیتز-کاویگیا) است.
وی الهامبخش شخصیت ریموند بابیت در فیلم «مرد بارانی» به کارگردانی بَری لِوینسون (۱۹۸۸) براساس فیلمنامهای از بَری مورو و با شرکت داستین هافمن در نقش ریموند بابیت و تام کروز در نقش چارلی بابیت بود که برنده خرس طلایی جشنواره برلین، ۴ جایزه اسکار، و ۲ گلدن گلوب شد و به انتخاب منتقدین در فهرست ۱۰ فیلم برتر سال در رتبه پنجم قرار گرفت.
«افجی» حروف اول نام خانوادگی دو خواهر بود که دو ژنتیکدان آمریکایی (جان ام. اُپیتز و الیزابت جی. کاویگیا) در ۱۹۷۴ این سندرم را برای نخستین بار در پنج پسر آنان تشخیص دادند. ویژگیهای سندرم افجی شامل توارث مغلوب وابسته به کروموزوم ایکس، کمتوانی ذهنی، بیشفعالی، هیپوتونی (کاهش تونیسیته یا کِشنگ عضلانی)، سر بزرگ (ماکروسفالی)، عدم تشکیل جسم پینهای (آژنزی کورپوس کالوزوم)، و چهره خاص (گوشهای کوچک، پیشانی بلند، لب فوقانی باریک، شکاف پلکی رو به پایین، و دهان نیمهباز) است.
دانشمند (ساوانت از ریشه فرانسوی) خِرِفت اصطلاحی بود که نخستین بار در ۱۸۸۷ توسط ژان لانگدون داون (پزشک انگلیسی که اولین بار سندرم داون را در ۱۸۶۶ توصیف کرد) مطرح و بعدها به سندرم ساوانت تغییر یافت. این سندرم که اغلب با توانایی خارقالعاده در حافظه، محاسبات ریاضی، نقشهنگاری، و گاهی استعداد هنری مشخص میشود در حدود نیمی از موارد با اوتیسم همراهی دارد.
پیک در سالت لیک سیتی، یوتا به دنیا آمد و حافظه استثنایی او از خردسالی مورد توجه اطرافیان قرار گرفت. وی با سرعت یک صفحه در ۸ تا ۱۰ ثانیه کتابها را در موضوعات مختلف یکی پس از دیگری میخواند و در حالی که همه جزئیات آنها را به خاطر سپرده بود به حالت وارونه در قفسه قرار میداد. پدرش نخستین بار در ۱۹۷۹ وقتی او محل فرود بقایای ایستگاه فضایی اسکایلَب در پِرت، استرالیا را پس از متلاشی شدن به درستی پیشبینی کرد متوجه نبوغ فرزند خود شد.
وی به دنبال حمله قلبی در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۹ در ۵۸ سالگی در موری، یوتا درگذشت. مرکز فیلم یوتا از ۲۰۱۱ جایزه پیک را به افتخار او به هنرمندان، فعالان رسانه، و فیلمهایی اعطا میکند که بر درک مثبت جامعه از افراد کمتوان تأثیرگذار هستند.
📌تصویر: درون مغز یک ساوانت، ساینتیفیک آمریکن، ا ژوئن ۲۰۰۶.
🔗تریلر مرد بارانی، ۱۹۸۸.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
🟣#تقویم_تاریخ_پزشکی
🟡 بابک عزیزافشاری، ۲۱ آبان ۱۴۰۳
🟢 azizafshari@yahoo.com
▫️لارنس کیم پیک نابغه کمتوان ذهنی معروف به «مگاساوانت آمریکایی» و «گوگل زنده» بود که حافظهای استثنایی داشت اما به دلیل اختلالات مغزی و تکاملی با مشکلات اجتماعی روبرو شد. ابتدا تشخیص اوتیسم برای او مطرح شد اما بررسیهای بعدی نشان داد که پیک مبتلا به «سندرم افجی» (سندرم اُپیتز-کاویگیا) است.
وی الهامبخش شخصیت ریموند بابیت در فیلم «مرد بارانی» به کارگردانی بَری لِوینسون (۱۹۸۸) براساس فیلمنامهای از بَری مورو و با شرکت داستین هافمن در نقش ریموند بابیت و تام کروز در نقش چارلی بابیت بود که برنده خرس طلایی جشنواره برلین، ۴ جایزه اسکار، و ۲ گلدن گلوب شد و به انتخاب منتقدین در فهرست ۱۰ فیلم برتر سال در رتبه پنجم قرار گرفت.
«افجی» حروف اول نام خانوادگی دو خواهر بود که دو ژنتیکدان آمریکایی (جان ام. اُپیتز و الیزابت جی. کاویگیا) در ۱۹۷۴ این سندرم را برای نخستین بار در پنج پسر آنان تشخیص دادند. ویژگیهای سندرم افجی شامل توارث مغلوب وابسته به کروموزوم ایکس، کمتوانی ذهنی، بیشفعالی، هیپوتونی (کاهش تونیسیته یا کِشنگ عضلانی)، سر بزرگ (ماکروسفالی)، عدم تشکیل جسم پینهای (آژنزی کورپوس کالوزوم)، و چهره خاص (گوشهای کوچک، پیشانی بلند، لب فوقانی باریک، شکاف پلکی رو به پایین، و دهان نیمهباز) است.
دانشمند (ساوانت از ریشه فرانسوی) خِرِفت اصطلاحی بود که نخستین بار در ۱۸۸۷ توسط ژان لانگدون داون (پزشک انگلیسی که اولین بار سندرم داون را در ۱۸۶۶ توصیف کرد) مطرح و بعدها به سندرم ساوانت تغییر یافت. این سندرم که اغلب با توانایی خارقالعاده در حافظه، محاسبات ریاضی، نقشهنگاری، و گاهی استعداد هنری مشخص میشود در حدود نیمی از موارد با اوتیسم همراهی دارد.
پیک در سالت لیک سیتی، یوتا به دنیا آمد و حافظه استثنایی او از خردسالی مورد توجه اطرافیان قرار گرفت. وی با سرعت یک صفحه در ۸ تا ۱۰ ثانیه کتابها را در موضوعات مختلف یکی پس از دیگری میخواند و در حالی که همه جزئیات آنها را به خاطر سپرده بود به حالت وارونه در قفسه قرار میداد. پدرش نخستین بار در ۱۹۷۹ وقتی او محل فرود بقایای ایستگاه فضایی اسکایلَب در پِرت، استرالیا را پس از متلاشی شدن به درستی پیشبینی کرد متوجه نبوغ فرزند خود شد.
وی به دنبال حمله قلبی در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۹ در ۵۸ سالگی در موری، یوتا درگذشت. مرکز فیلم یوتا از ۲۰۱۱ جایزه پیک را به افتخار او به هنرمندان، فعالان رسانه، و فیلمهایی اعطا میکند که بر درک مثبت جامعه از افراد کمتوان تأثیرگذار هستند.
📌تصویر: درون مغز یک ساوانت، ساینتیفیک آمریکن، ا ژوئن ۲۰۰۶.
🔗تریلر مرد بارانی، ۱۹۸۸.
🔗تصاویر بیشتر در اینستاگرام
کانال تلگرامی پزشکان گیل
Site: pezeshkangil.com
Insta: instagram.com/pezeshkangil
Telegram
...