دبیرکل سازمان ملل متحد:
در صورت اجرای قوانینی که امروز توسط کنست به تصویب رسید، اسرائیل احتمالاً مانع از ادامه فعالیت آنروا در اراضی اشغالی فلسطین می شود که پیامدهای ویرانگری برای آوارگان فلسطینی خواهد داشت.
من از اسرائیل میخواهم که مطابق با تعهداتش بر اساس منشور سازمان ملل و قوانین بینالمللی عمل کند. قوانین ملی نمی تواند این تعهدات را تغییر دهد.
من این موضوع را به اطلاع مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهم رساند و مجمع را از نزدیک با پیشرفت اوضاع در جریان خواهم گذاشت.
هیچ جایگزینی برای آنروا وجود ندارد.
✍ ناصر دانشفر
کنست بر خلاف کلیهٔ موازین بینالمللی مصوب کرده که فعالیت آنروا در این بخش ویران شدهٔ فلسطین اشغالی را تحمل نمیکند.
نیاز به شرح نیست که پیامد این رویکرد جانیان اسرائیلی،یک فاجعهٔ انسانی تمام عیار است،چرا که این تصمیم جز به نسلکشی نمیانجامد.
دیر وقتی است که باور دارم که غربیان ما شرقیها به ویژه مسلمانان را انسان نمیدانند،اگر ذرهای به این اعتقاد داشتند، بین مردم بیگناه غزه و رزمندگان حماس تفاوت قائل میشدند.کاش حداقل حیا داشتند و در برابر این جنایت جنگی واکنش نشان میدادند.
@peyghameashna
در صورت اجرای قوانینی که امروز توسط کنست به تصویب رسید، اسرائیل احتمالاً مانع از ادامه فعالیت آنروا در اراضی اشغالی فلسطین می شود که پیامدهای ویرانگری برای آوارگان فلسطینی خواهد داشت.
من از اسرائیل میخواهم که مطابق با تعهداتش بر اساس منشور سازمان ملل و قوانین بینالمللی عمل کند. قوانین ملی نمی تواند این تعهدات را تغییر دهد.
من این موضوع را به اطلاع مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهم رساند و مجمع را از نزدیک با پیشرفت اوضاع در جریان خواهم گذاشت.
هیچ جایگزینی برای آنروا وجود ندارد.
✍ ناصر دانشفر
کنست بر خلاف کلیهٔ موازین بینالمللی مصوب کرده که فعالیت آنروا در این بخش ویران شدهٔ فلسطین اشغالی را تحمل نمیکند.
نیاز به شرح نیست که پیامد این رویکرد جانیان اسرائیلی،یک فاجعهٔ انسانی تمام عیار است،چرا که این تصمیم جز به نسلکشی نمیانجامد.
دیر وقتی است که باور دارم که غربیان ما شرقیها به ویژه مسلمانان را انسان نمیدانند،اگر ذرهای به این اعتقاد داشتند، بین مردم بیگناه غزه و رزمندگان حماس تفاوت قائل میشدند.کاش حداقل حیا داشتند و در برابر این جنایت جنگی واکنش نشان میدادند.
@peyghameashna
از نگاه یاران
به چیزی که باید، توجه نمیشود!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
اسکای نیوز عربی به نقل از نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش داده است که وی با آموس هوچستین فرستادۀ آمریکا به منطقه ،در بارۀ یک نقشۀ راه برای آتشبس و اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در لبنان به توافق رسیده است.
نبیه بری علاوه بر ریاست مجلس لبنان، رهبری جنبش امل را هم که توسط امام موسی صدر پایه گذاشته شد، بر عهده دارد.
شیخ نعیم قاسم رهبر جدید حزبالله قبلاً گفته بود که آقای بری در مذاکرات دیپلماتیک خود از طرف حزبالله نیز نمانیدگی دارد.
قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت بر عقبنشینی نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی و اجرای دو قطعنامۀ ۱۵۵۹ و ۱۶۸۰ تأکید میکند. قطعنامۀ ۱۵۵۹ خواستار انحصار سلاح در دست دولت لبنان و خلع سلاح عموم گروههای شبه نظامی در آن کشور شده است.
در واقع سرنوست لبنان را مذاکرات نبیه بری با فرستادۀ آمریکا رقم میزند، اما در داخل ایران بر سر همه چیز بحث و جنگ و دعواست و تنها چیزی که مورد بیتوجهی قرار میگیرد و در بارهاش اصلاً موضعی گرفته نمیشود، همین مذاکرات و توافقات دیپلماتیک سرنوشتساز است!
@peyghameashna
به چیزی که باید، توجه نمیشود!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
اسکای نیوز عربی به نقل از نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش داده است که وی با آموس هوچستین فرستادۀ آمریکا به منطقه ،در بارۀ یک نقشۀ راه برای آتشبس و اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در لبنان به توافق رسیده است.
نبیه بری علاوه بر ریاست مجلس لبنان، رهبری جنبش امل را هم که توسط امام موسی صدر پایه گذاشته شد، بر عهده دارد.
شیخ نعیم قاسم رهبر جدید حزبالله قبلاً گفته بود که آقای بری در مذاکرات دیپلماتیک خود از طرف حزبالله نیز نمانیدگی دارد.
قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت بر عقبنشینی نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی و اجرای دو قطعنامۀ ۱۵۵۹ و ۱۶۸۰ تأکید میکند. قطعنامۀ ۱۵۵۹ خواستار انحصار سلاح در دست دولت لبنان و خلع سلاح عموم گروههای شبه نظامی در آن کشور شده است.
در واقع سرنوست لبنان را مذاکرات نبیه بری با فرستادۀ آمریکا رقم میزند، اما در داخل ایران بر سر همه چیز بحث و جنگ و دعواست و تنها چیزی که مورد بیتوجهی قرار میگیرد و در بارهاش اصلاً موضعی گرفته نمیشود، همین مذاکرات و توافقات دیپلماتیک سرنوشتساز است!
@peyghameashna
دمی با مولانا
تو مگو ما را بدان شَه ؛ بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
✍ استاد روحالله باباخانی
در اینجا مولانا با بیتی دلنشین و اقناعی به آن دسته از متکلمان پاسخ داده که معتقدند محبت بنده به خدا قابل تصور نیست، زیرا اولا خداوندبامخلوقات مباینتی تام دارد.و چون هیچگونه مناسبت و سنخیتی میان حق و خلق نیست، پس محبت بنده به او هم قابل تصور نیست.
ثانیا محبت نوعی اراده و خواهش است، و اراده بنده به چیزی تعلق تواند گرفت که از امور ممکنه باشد تا تصرف در آن متصور شود و چون خدا ازلی است مشمول اراده بنده حادث نگردد. زیرا تصرف حادث در قدیم مُحال است.
دلیل مولانا در ردّ ادّله متکلمان بدین قرار است: خداوند را کریم گویند بدین جهت که عطا و بخشش او معلَّل به علّت و غرضی نیست.پس بدین ترتیب هیچ کاری بر او دشوار نیابدو همو راه را بر عاشق خود آن گرداند و طریق وصول به خود را نشان دهد و به وصال رساند.و اما معنی بیت: تو این حرف را نزن که ما اجازه ورود به بارگاه الهی را نداریم و نمی توانیم به شاه جهان هستی واصل شویم، زیرا با بزرگواران بخشنده، کارها مشکل نیست .
@peyghameashna
تو مگو ما را بدان شَه ؛ بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
✍ استاد روحالله باباخانی
در اینجا مولانا با بیتی دلنشین و اقناعی به آن دسته از متکلمان پاسخ داده که معتقدند محبت بنده به خدا قابل تصور نیست، زیرا اولا خداوندبامخلوقات مباینتی تام دارد.و چون هیچگونه مناسبت و سنخیتی میان حق و خلق نیست، پس محبت بنده به او هم قابل تصور نیست.
ثانیا محبت نوعی اراده و خواهش است، و اراده بنده به چیزی تعلق تواند گرفت که از امور ممکنه باشد تا تصرف در آن متصور شود و چون خدا ازلی است مشمول اراده بنده حادث نگردد. زیرا تصرف حادث در قدیم مُحال است.
دلیل مولانا در ردّ ادّله متکلمان بدین قرار است: خداوند را کریم گویند بدین جهت که عطا و بخشش او معلَّل به علّت و غرضی نیست.پس بدین ترتیب هیچ کاری بر او دشوار نیابدو همو راه را بر عاشق خود آن گرداند و طریق وصول به خود را نشان دهد و به وصال رساند.و اما معنی بیت: تو این حرف را نزن که ما اجازه ورود به بارگاه الهی را نداریم و نمی توانیم به شاه جهان هستی واصل شویم، زیرا با بزرگواران بخشنده، کارها مشکل نیست .
@peyghameashna
خانم مهاجرانی قدر این موقعیت را بدانید
✍ ناصر دانشفر
شوربختانه جهان ما دوست داشته باشیم یا مخالف آن باشیم، دنیای مردسالار است. آری این بلیه مختص کشور ما نیست و در گوشه گوشهٔ گیتی، حتی در کشورهای پیشرفته البته با دوز به مراتب پایینتر در جریان است. شاهد این مدعا میزان حضور زنان در عرصههای مدیریتی، به ویژه در سطح مدیران کل و عالی این جوامع میباشد.
این شرایط در سرزمین مادری ما که نظام ولایی بر آن حکم میراند، با آنکه بانوان از نظر توانمندیهای علمی رشد قابل توجهی پیدا کردهاند، خیلی متفاوت با کشورهای عقبمانده نیست و این جای تأسف دارد.
این واقعیت ناشی از چندین علت است که شاید مهمترین دلیل آن قوانین موجود باشد. خوانش و قرائت دینی افراد دخیل در قانونگذاری، از صدر مشروطه تا کنون بر اساس احکام شرع و مستند به شریعتی است که در قرنها پیش مانده و از درک تغییرات اجتماعی دهههای اخیر عاجز است.
پارامتر دیگری که در استقرار این بیعدالتی نقش مهمی ایفا نموده است، فرهنگ حاکم بر مردمان ساکن در این مرز و بوم میباشد. زن نه فقط در زمان حاکمیت نظاممقدس که در اعصار گوناگون به عنوان جنس دوم شناخته میشده است. در پستو نشستن، خانهداری و فرزندآوری از مشخصههای اصلی بانوان ایران بوده است و همچنان باور بسیاری بر این نگاه واپسگرا میباشد.
اینها را گفتم تا به سخنگوی هیئت دولت یادآوری کنم که در چه جایگاه مهمی نشستهاند و رئیس دولت وفاق برای گزیدن ایشان با چه موانعی روبرو بوده است. البته این بدان معنا نیست که منتی بر ایشان گذاشته شده و ایشان باید سپاسگزار این مرحمت باشد که این حق طبیعی بانوان از جمله خانم مهاجرانی است، اما گوشزد این مسئله بدان جهت است که سخنگوی محترم دولت باید این فرصت را غنیمت شمارند و با کار و تلاش فراوان و عملکردی شایستهٔ خود، به آن دسته از افراد که هنوز گمان دارند که زنان از پس کارهای سخت برنمیآیند، ثابت کنند که سخت در اشتباه میباشند.
بدین لحاظ خانم مهاجرانی باید بسیار هوشمندانه رفتار کنند و از گفتار و کرداری که خدایی ناکرده این شائبه را ایجاد کند که جنس زنان همان به که در خانه بمانند و یا حداکثر در مشاغل دست چندم اشتغال پیدا کنند. به همین دلیل بر خود فرض میدانم که اگر ایشان در جایی کنشی مغایر خواست اصولی و منطقی جامعه داشته باشند، بیمهابا به نقد وی بپردازم تا زمینه را برای موفقیت وی مساعد نمایم.
شوربختانه خانم مهاجرانی، در مقام سخنگوی دولت پزشکیان، در پاسخ به پرسش خبرنگار سایت خبری انتخاب درباره مطالبه صدور گواهینامه موتورسواری برای زنان، گفتهاند: «واقعیت این است که خیلی از موضوعها را اگر پیگیری رسانهای نکنیم، بهتر به خروجی میرسد.»
گیریم این مطابق واقعیت باشد و این وضعیت غیرقابل قبول بر جامعهٔ ما حاکم باشد، از خانم سخنگو میپرسم که آیا دولت پزشکیان باید بدنبال تصحیح چنین طرز تفکری باشد، یا اینکه از صاحبان حق خواسته شود که از طرح مطالبات خود پرهیز کنند؟ آیا باید باور کنیم که خانم مهاجرانی به ارزش حیاتی رسانه واقف نیستند و نمیدانند که رسانهها ریههای یک جامعهاند و تمنای عدم استفاده از آنها به معنای درخواست مرگ یک ملت است؟!!!
در جای دیگر در پاسخ به سوالی درباره بحث فیلترینگ و تجمع موافقان و مخالفان آن گفتهاند: «این صدا شنیده شده است و مراحل انجام آن در حال اقدام است. دولت به اندازه همه کسانی که میخواهند برای فیلترینگ راهپیمایی بکنند، پیگیر موضوع است. لذا نیازی به راهپیمایی و لشکرکشیهای خیابانی نیست. ما پیگیر مطالبات مردم هستیم.»
از خانم سخنگو بعید است که با این تقاضای قانونی که در تمام دوران پسا انقلاب از مردم معترض دریغ شده با واژگان زشت لشکرکشی خیابان مواجهه نمایند.
خانم مهاجرانی، طبق نص قانوناساسی این حق مردم است که در برابر مسائل اجتماعی مغایر حقوق شهروندی خود به خیابان بیایند و بدان اعتراض کنند، آنگاه شما به جای دفاع از این خواستهٔ کاملاً قانونی، کنشی اینچنینی دارید؟
خانم مهاجرانی عزیز، بنده هم به تواناییهای شما واقفم و هم آرزوی توفیق و سربلندی شما را دارم، بدین خاطر از شما میخواهم که این اشتباه خود را اصلاح کنید. از عذرخواهی نهراسید که پوزش خواستن از خلایق، آدمها را برزگ میکند و باعث میشود که در دل آنان جایی برای خود باز کنند.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
شوربختانه جهان ما دوست داشته باشیم یا مخالف آن باشیم، دنیای مردسالار است. آری این بلیه مختص کشور ما نیست و در گوشه گوشهٔ گیتی، حتی در کشورهای پیشرفته البته با دوز به مراتب پایینتر در جریان است. شاهد این مدعا میزان حضور زنان در عرصههای مدیریتی، به ویژه در سطح مدیران کل و عالی این جوامع میباشد.
این شرایط در سرزمین مادری ما که نظام ولایی بر آن حکم میراند، با آنکه بانوان از نظر توانمندیهای علمی رشد قابل توجهی پیدا کردهاند، خیلی متفاوت با کشورهای عقبمانده نیست و این جای تأسف دارد.
این واقعیت ناشی از چندین علت است که شاید مهمترین دلیل آن قوانین موجود باشد. خوانش و قرائت دینی افراد دخیل در قانونگذاری، از صدر مشروطه تا کنون بر اساس احکام شرع و مستند به شریعتی است که در قرنها پیش مانده و از درک تغییرات اجتماعی دهههای اخیر عاجز است.
پارامتر دیگری که در استقرار این بیعدالتی نقش مهمی ایفا نموده است، فرهنگ حاکم بر مردمان ساکن در این مرز و بوم میباشد. زن نه فقط در زمان حاکمیت نظاممقدس که در اعصار گوناگون به عنوان جنس دوم شناخته میشده است. در پستو نشستن، خانهداری و فرزندآوری از مشخصههای اصلی بانوان ایران بوده است و همچنان باور بسیاری بر این نگاه واپسگرا میباشد.
اینها را گفتم تا به سخنگوی هیئت دولت یادآوری کنم که در چه جایگاه مهمی نشستهاند و رئیس دولت وفاق برای گزیدن ایشان با چه موانعی روبرو بوده است. البته این بدان معنا نیست که منتی بر ایشان گذاشته شده و ایشان باید سپاسگزار این مرحمت باشد که این حق طبیعی بانوان از جمله خانم مهاجرانی است، اما گوشزد این مسئله بدان جهت است که سخنگوی محترم دولت باید این فرصت را غنیمت شمارند و با کار و تلاش فراوان و عملکردی شایستهٔ خود، به آن دسته از افراد که هنوز گمان دارند که زنان از پس کارهای سخت برنمیآیند، ثابت کنند که سخت در اشتباه میباشند.
بدین لحاظ خانم مهاجرانی باید بسیار هوشمندانه رفتار کنند و از گفتار و کرداری که خدایی ناکرده این شائبه را ایجاد کند که جنس زنان همان به که در خانه بمانند و یا حداکثر در مشاغل دست چندم اشتغال پیدا کنند. به همین دلیل بر خود فرض میدانم که اگر ایشان در جایی کنشی مغایر خواست اصولی و منطقی جامعه داشته باشند، بیمهابا به نقد وی بپردازم تا زمینه را برای موفقیت وی مساعد نمایم.
شوربختانه خانم مهاجرانی، در مقام سخنگوی دولت پزشکیان، در پاسخ به پرسش خبرنگار سایت خبری انتخاب درباره مطالبه صدور گواهینامه موتورسواری برای زنان، گفتهاند: «واقعیت این است که خیلی از موضوعها را اگر پیگیری رسانهای نکنیم، بهتر به خروجی میرسد.»
گیریم این مطابق واقعیت باشد و این وضعیت غیرقابل قبول بر جامعهٔ ما حاکم باشد، از خانم سخنگو میپرسم که آیا دولت پزشکیان باید بدنبال تصحیح چنین طرز تفکری باشد، یا اینکه از صاحبان حق خواسته شود که از طرح مطالبات خود پرهیز کنند؟ آیا باید باور کنیم که خانم مهاجرانی به ارزش حیاتی رسانه واقف نیستند و نمیدانند که رسانهها ریههای یک جامعهاند و تمنای عدم استفاده از آنها به معنای درخواست مرگ یک ملت است؟!!!
در جای دیگر در پاسخ به سوالی درباره بحث فیلترینگ و تجمع موافقان و مخالفان آن گفتهاند: «این صدا شنیده شده است و مراحل انجام آن در حال اقدام است. دولت به اندازه همه کسانی که میخواهند برای فیلترینگ راهپیمایی بکنند، پیگیر موضوع است. لذا نیازی به راهپیمایی و لشکرکشیهای خیابانی نیست. ما پیگیر مطالبات مردم هستیم.»
از خانم سخنگو بعید است که با این تقاضای قانونی که در تمام دوران پسا انقلاب از مردم معترض دریغ شده با واژگان زشت لشکرکشی خیابان مواجهه نمایند.
خانم مهاجرانی، طبق نص قانوناساسی این حق مردم است که در برابر مسائل اجتماعی مغایر حقوق شهروندی خود به خیابان بیایند و بدان اعتراض کنند، آنگاه شما به جای دفاع از این خواستهٔ کاملاً قانونی، کنشی اینچنینی دارید؟
خانم مهاجرانی عزیز، بنده هم به تواناییهای شما واقفم و هم آرزوی توفیق و سربلندی شما را دارم، بدین خاطر از شما میخواهم که این اشتباه خود را اصلاح کنید. از عذرخواهی نهراسید که پوزش خواستن از خلایق، آدمها را برزگ میکند و باعث میشود که در دل آنان جایی برای خود باز کنند.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
Telegram
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ارتباط با ادمین :
@Daneshfarnaser
@Daneshfarnaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استقبال عبدالحمید از انتصاب استاندار جدید استان سیستان و بلوچستان
استاندار، جدید بلوچ و اهل سنت است.
✍ ناصر دانشفر
حضرتآقا میبینید که این مردم نجیب چقدر انسانند؟ لازم نیست که هزینههای سرسامآور کنید تا دل آنان را به دست آورید. اینها آنقدر خوب و صمیمی هستند که تن دادن حاکمیت به حقوق حقهٔ آنها در همین حد نازل را هم قدر مینهند.
این هموطنان تهیدست اما مهماننواز سالها صبوری کردهاند و با آنکه از امکانات اولیهٔ زندگی نیز محرومند، کمتر معترض حاکمیت شدهاند، اما نمیدانم که چرا نظام تحت امر ولیامر مسلمینجهان همین انتقادات حداقلی در این منطقه را برنمیتابند و به هر خواستهٔ آنان با گلوله پاسخ میدهند.
آقای خامنهای شما خود مدتی در چنین مناطقی از کشورمان، رنج تبعید کشیدهاید و به شرایط آنجا کاملاً واقفید. ای کاش مجدداً سری به این سامان میزدید تا با چشمان خود ببینید که پس از نیمقرن حکومت فقها، تفاوت معناداری در این مناطق رخ نداده است.
با این اوصاف شما خود بگویید که انصاف است این بخش از هموطنان را بدلیل تظاهرات مدنی و خالی از خشونت به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کنید؟ سزای اینان گل است، نه گلوله
@peyghameashna
استاندار، جدید بلوچ و اهل سنت است.
✍ ناصر دانشفر
حضرتآقا میبینید که این مردم نجیب چقدر انسانند؟ لازم نیست که هزینههای سرسامآور کنید تا دل آنان را به دست آورید. اینها آنقدر خوب و صمیمی هستند که تن دادن حاکمیت به حقوق حقهٔ آنها در همین حد نازل را هم قدر مینهند.
این هموطنان تهیدست اما مهماننواز سالها صبوری کردهاند و با آنکه از امکانات اولیهٔ زندگی نیز محرومند، کمتر معترض حاکمیت شدهاند، اما نمیدانم که چرا نظام تحت امر ولیامر مسلمینجهان همین انتقادات حداقلی در این منطقه را برنمیتابند و به هر خواستهٔ آنان با گلوله پاسخ میدهند.
آقای خامنهای شما خود مدتی در چنین مناطقی از کشورمان، رنج تبعید کشیدهاید و به شرایط آنجا کاملاً واقفید. ای کاش مجدداً سری به این سامان میزدید تا با چشمان خود ببینید که پس از نیمقرن حکومت فقها، تفاوت معناداری در این مناطق رخ نداده است.
با این اوصاف شما خود بگویید که انصاف است این بخش از هموطنان را بدلیل تظاهرات مدنی و خالی از خشونت به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کنید؟ سزای اینان گل است، نه گلوله
@peyghameashna
از نگاه یاران
نقشۀ راه آتشبس و بعلبک در زیر آتش
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
رسانههای عربزبان از قول نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش دادهاند که پیش از این، بری و هوچستین بر سر یک «نقشۀ راه» برای استقرار آتشبس در جنگ لبنان به توافق رسیدهاند. جزئیاتی از «نقشۀ راه» مورد توافق دو طرف منتشر نشده است اما راهحلهای دیپلماتیکی که طرفهای مختلف برای خاتمۀ جنگ در لبنان تا به حال به آنها اشاره شده است، همگی به اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل ختم میشود.
ارتش اسرائیل به ۸۰ هزار تن از ساکنان شهر بعلبک و روستاهای اطراف آن در درۀ بقاع لبنان اخطار داده است که خانههای خود را ترک کنند، زیرا قرار است پایگاههای حزبالله در این مناطق مورد حملۀ شدید جنگندههای اسرائیلی قرار گیرد. از ابتدای جنگ اسرائیل و لبنان در یک ماه پیش، این نخستین بار است که ارتش اسرائیل خواهان خروج جمعیتی در این اندازه از محل سکونت خود است.
نزدیک به ۶۰ درصد ساکنان شهر باستانی بعلبک واقع در شرق لبنان، شیعه هستند. تهدید به بمباران بیسابقۀ بعلبک در حالی صورت میگیرد که گزارش رسانهها، از تلاش مداوم طرفهای ذینفوذ در لبنان و اعلام آمادگی طرفهای درگیر برای دستیابی به آتشبس حکایت دارد. در پیوند با همین موضوع، آموس هوچستین، نمایندۀ ویژۀ جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا بار دیگر وارد خاورمیانه می شود تا طرح ابتکاری خود را برای خاموش کردن جنگ بین اسرائیل و حزبالله پیگیری کند.
رسانههای عربزبان از قول نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش دادهاند که پیش از این، بری و هوچستین بر سر یک «نقشۀ راه» برای استقرار آتشبس در جنگ لبنان به توافق رسیدهاند. جزئیاتی از «نقشۀ راه» مورد توافق دو طرف منتشر نشده است اما راهحلهای دیپلماتیکی که طرفهای مختلف برای خاتمۀ جنگ در لبنان تا به حال به آنها اشاره شده است، همگی به اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل ختم میشود.
قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت پس از جنگ ۳۳ روزۀ بین حزبالله و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ صادر شد. این قطعنامه بر ضرورت عقبنشینی کامل ارتش اسرائیل از هر نقطه از خاک لبنان، بازگشت نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی، استقرار ارتش لبنان و هزاران نیروی حافظ صلح سازمان ملل در مناطق مرزی و اجرای قطعنامۀ ۱۵۵۹ شورای امنیت تأکید دارد. قطعنامۀ ۱۵۵۹ شورای امنیت بر خلع سلاح تمام گروههای شبهنظامی در لبنان و بسط حاکمیت دولت بر سراسر خاک آن کشور تصریح کرده است.
با آنکه نجیب میقاتی سرپرست نخستوزیری و نبیه بری رئیس مجلس و سران دیگر احزاب لبنان و همینطور دولت اسرائیل اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ را به عنوان پایۀ یک فرمول آتشبس پذیرفتهاند و کشورهای غربی و عرب و دخیل در بحران لبنان نیز بر این موضوع پای فشردهاند، با این همه، مراحل مختلف اجرای قطعنامه همچنان محل اختلاف طرفهای درگیر بهخصوص حزبالله و اسرائیل است. حزبالله تا کنون موضع روشن خود را دربارۀ شرایط آتشبس اعلام نکرده و فقط رسانههای نزدیک به آن، گزارشهایی مبنی بر اصرار آن بر «مقاومت در برابر هجوم اسرائیل به خاک لبنان» انتشار دادهاند.
با این همه، شیخ نعیم قاسم در نخستین پیام تصویری خود پس از ترور سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله، نبیه بری را بهعنوان «برادر بزرگتر» تشکیلات متبوع خود و به نوعی نمایندۀ این گروه در مذاکرات دیپلماتیک معرفی کرد. بین سخنان آقای قاسم و آنچه رسانههای نزدیک به حزبالله دربارۀ موضع این گروه نسبت به شرایط آتشبس منتشر میکنند، تفاوت معناداری به چشم میخورد، بنابراین، انتظار میرفت شیخ نعیم قاسم که به عنوان جانشین نصرالله و دبیرکل جدید حزبالله انتخاب شده است، در سخنرانی دیشب خود موضع حزبالله را به صورتی شفاف مطرح کند.
شیخ نعیم قاسم، اعلام کرد که خواهان آتشبس است اما آن را «گدایی» نخواهد کرد و زیر بار شرایط اسرائیل نخواهد رفت. با این همه، آقای قاسم شرایط مورد نظر تشکیلات تحت رهبری خود را تشریح نکرد. در طرف اسرائیلی، همۀ نهادها و گروهها، از فرارسیدن زمانِ خاتمۀ جنگ لبنان سخن میگویند. از نگاه آنان ضربات وارده به ساختار فرماندهی و انبارهای تسلیحاتی و نیروهای حزبالله، جنگ را به آخرین پلۀ آن رسانده و اکنون زمان دیپلماسی فرا رسیده است.
دولت اسرائیل اما علاوه بر آغاز روند اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ در «زیر آتش»، خواهان اموری فراتر از قطعنامه از جمله کنترل بر آسمان لبنان به منظور جلوگیری از تجدید سازمان حزبالله و مسلح شدن دوبارۀ اعضای آن است. این درخواست به طور آشکار، حاکمیت لبنان را نقض میکند تا جایی که سمیر جعجع رهبر حزب «قوات لبنانی» نیز که از سرسختترین مخالفان حزبالله محسوب میشود، آن را مغایر حاکمیت ملی لبنان دانسته است.
ادامه در instant view
https://B2n.ir/n18667
@peyghameashna
نقشۀ راه آتشبس و بعلبک در زیر آتش
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
رسانههای عربزبان از قول نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش دادهاند که پیش از این، بری و هوچستین بر سر یک «نقشۀ راه» برای استقرار آتشبس در جنگ لبنان به توافق رسیدهاند. جزئیاتی از «نقشۀ راه» مورد توافق دو طرف منتشر نشده است اما راهحلهای دیپلماتیکی که طرفهای مختلف برای خاتمۀ جنگ در لبنان تا به حال به آنها اشاره شده است، همگی به اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل ختم میشود.
ارتش اسرائیل به ۸۰ هزار تن از ساکنان شهر بعلبک و روستاهای اطراف آن در درۀ بقاع لبنان اخطار داده است که خانههای خود را ترک کنند، زیرا قرار است پایگاههای حزبالله در این مناطق مورد حملۀ شدید جنگندههای اسرائیلی قرار گیرد. از ابتدای جنگ اسرائیل و لبنان در یک ماه پیش، این نخستین بار است که ارتش اسرائیل خواهان خروج جمعیتی در این اندازه از محل سکونت خود است.
نزدیک به ۶۰ درصد ساکنان شهر باستانی بعلبک واقع در شرق لبنان، شیعه هستند. تهدید به بمباران بیسابقۀ بعلبک در حالی صورت میگیرد که گزارش رسانهها، از تلاش مداوم طرفهای ذینفوذ در لبنان و اعلام آمادگی طرفهای درگیر برای دستیابی به آتشبس حکایت دارد. در پیوند با همین موضوع، آموس هوچستین، نمایندۀ ویژۀ جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا بار دیگر وارد خاورمیانه می شود تا طرح ابتکاری خود را برای خاموش کردن جنگ بین اسرائیل و حزبالله پیگیری کند.
رسانههای عربزبان از قول نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش دادهاند که پیش از این، بری و هوچستین بر سر یک «نقشۀ راه» برای استقرار آتشبس در جنگ لبنان به توافق رسیدهاند. جزئیاتی از «نقشۀ راه» مورد توافق دو طرف منتشر نشده است اما راهحلهای دیپلماتیکی که طرفهای مختلف برای خاتمۀ جنگ در لبنان تا به حال به آنها اشاره شده است، همگی به اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل ختم میشود.
قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت پس از جنگ ۳۳ روزۀ بین حزبالله و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ صادر شد. این قطعنامه بر ضرورت عقبنشینی کامل ارتش اسرائیل از هر نقطه از خاک لبنان، بازگشت نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی، استقرار ارتش لبنان و هزاران نیروی حافظ صلح سازمان ملل در مناطق مرزی و اجرای قطعنامۀ ۱۵۵۹ شورای امنیت تأکید دارد. قطعنامۀ ۱۵۵۹ شورای امنیت بر خلع سلاح تمام گروههای شبهنظامی در لبنان و بسط حاکمیت دولت بر سراسر خاک آن کشور تصریح کرده است.
با آنکه نجیب میقاتی سرپرست نخستوزیری و نبیه بری رئیس مجلس و سران دیگر احزاب لبنان و همینطور دولت اسرائیل اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ را به عنوان پایۀ یک فرمول آتشبس پذیرفتهاند و کشورهای غربی و عرب و دخیل در بحران لبنان نیز بر این موضوع پای فشردهاند، با این همه، مراحل مختلف اجرای قطعنامه همچنان محل اختلاف طرفهای درگیر بهخصوص حزبالله و اسرائیل است. حزبالله تا کنون موضع روشن خود را دربارۀ شرایط آتشبس اعلام نکرده و فقط رسانههای نزدیک به آن، گزارشهایی مبنی بر اصرار آن بر «مقاومت در برابر هجوم اسرائیل به خاک لبنان» انتشار دادهاند.
با این همه، شیخ نعیم قاسم در نخستین پیام تصویری خود پس از ترور سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله، نبیه بری را بهعنوان «برادر بزرگتر» تشکیلات متبوع خود و به نوعی نمایندۀ این گروه در مذاکرات دیپلماتیک معرفی کرد. بین سخنان آقای قاسم و آنچه رسانههای نزدیک به حزبالله دربارۀ موضع این گروه نسبت به شرایط آتشبس منتشر میکنند، تفاوت معناداری به چشم میخورد، بنابراین، انتظار میرفت شیخ نعیم قاسم که به عنوان جانشین نصرالله و دبیرکل جدید حزبالله انتخاب شده است، در سخنرانی دیشب خود موضع حزبالله را به صورتی شفاف مطرح کند.
شیخ نعیم قاسم، اعلام کرد که خواهان آتشبس است اما آن را «گدایی» نخواهد کرد و زیر بار شرایط اسرائیل نخواهد رفت. با این همه، آقای قاسم شرایط مورد نظر تشکیلات تحت رهبری خود را تشریح نکرد. در طرف اسرائیلی، همۀ نهادها و گروهها، از فرارسیدن زمانِ خاتمۀ جنگ لبنان سخن میگویند. از نگاه آنان ضربات وارده به ساختار فرماندهی و انبارهای تسلیحاتی و نیروهای حزبالله، جنگ را به آخرین پلۀ آن رسانده و اکنون زمان دیپلماسی فرا رسیده است.
دولت اسرائیل اما علاوه بر آغاز روند اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ در «زیر آتش»، خواهان اموری فراتر از قطعنامه از جمله کنترل بر آسمان لبنان به منظور جلوگیری از تجدید سازمان حزبالله و مسلح شدن دوبارۀ اعضای آن است. این درخواست به طور آشکار، حاکمیت لبنان را نقض میکند تا جایی که سمیر جعجع رهبر حزب «قوات لبنانی» نیز که از سرسختترین مخالفان حزبالله محسوب میشود، آن را مغایر حاکمیت ملی لبنان دانسته است.
ادامه در instant view
https://B2n.ir/n18667
@peyghameashna
Telegraph
نقشۀ راه آتشبس و بعلبک زیر آتش است
✍ احمد زیدآبادی رسانههای عربزبان از قول نزدیکان نبیه بری رئیس مجلس لبنان گزارش دادهاند که پیش از این، بری و هوچستین بر سر یک «نقشۀ راه» برای استقرار آتشبس در جنگ لبنان به توافق رسیدهاند. جزئیاتی از «نقشۀ راه» مورد توافق دو طرف منتشر نشده است اما راهحلهای…
این فضاحت نتیجهٔ آن لجاجت است
✍ ناصر دانشفر
روزی که ویدا موحد روسری برچوب کرد و به شکلی کاملاً مدنی و در کمال متانت به حجاب اجباری اعتراض نمود، با داغ و درفش به سراغش رفتید. او را به یک سال زندان محکوم کردید تا از زنان کشورمان زهره چشم بگیرید و به خیال خود این کنش به زعم شما ناهنجار را به شدت سرکوب نموده و شکلگیری پرخاشگری بانوان علیه ظلم را در نطفه خفه سازید.
دیدید که نشد، با ندانمکاریهای پیاپی شرایط یک جنبش عظیم را رقم زدید، اما با مرگ مهسا و خیزش یک خلق به جان آمده تنها به خیال خود دست به یک عقبنشینی تاکتیکی زدید و به محض اینکه گمان کردید که اوضاع کمی عادی است، دوباره به تنظیمات کارخانه بازگشتید.
با چشمان سر میدیدید که پس از خیزش عظیم زن، زندگی، آزادی، دختران این سرزمین چون شیر میغرند و بنای پا پس کشیدن ندارند، پرکشیدن آرمیتا گراوند هم از خواب بیدارتان نکرد.
ایستادگی زنان در گوشهگوشهٔ این دیار نه فقط ذرهای تلنگر به اردوگاه مدهوش جماعت خود حقپندار نزد که با یکدندگی غیرقابل فهم دست به کار نگارش قانون حجاب و عفاف شدید.
این نوشتار از جمیع جهات مشکلات ساختاری داشت، چنان نگارش شده بود که شورای نگهبان نیز به دفعات آن را برای اصلاح به جایی فرستاد که هیچ شباهتی به خانهٔ ملت نداشت. اگر عدهای متوهم گمان داشتند که این وجیزه شقالقمر خواهد کرد، اما قریب به اتفاق اهل خرد آن را مایهٔ ننگ میپنداشتند و به شکست قریبالوقوع آن باور داشتند.
هرآنکه شب هنگام گذری در کوی برزن امالقرای اسلام داشته باشد، از این همه نترسی و شجاعت زنان ایران در شگفت میگردد ولی، این همه آیت و نشانه باز هم شما را از این رؤیای شیرین، اما خالی از واقعیت بیدار نکرد.
حالا پس از دختران مترو، اتوبوس، رستوران، ورزشکار وکوه و کمر، نوبت دختر دانشگاه علوم تحقیقات رسید. با این فرق که او دیگر نه فقط به روسری، که حتی لباس زیر نیز بسنده نکرد. لخت و عور در میان مردمان گام میزد و به ریش شمایان میخندید.
باز هم کتاب توجیهالمسائلتان را بردارید و هزار دلیل بتراشید که این مادینه به هزار جور مرض روانی و جسمانی مبتلا میباشد. خیال میکنید که این مردم به شما و مستندات از جنس شریعتمداریتان اعتنا خواهند کرد؟
در آغازین روزهای پسا پیروزی انقلاب ۵۷ در یکی از مدارس به نام تهران، فرمان به عدم جواز پوشیدن لباس جین نمودند. تا آن روز اگر ۱۰ درصد بچهها از چنین لباسی استفاده میکردند، از همان لحظه به بعد ۹۰ درصد آنان چنین کردند.
آهای روحانیت معظم، مگر شما از قول نبی گرامی اسلام بر سر منابر فریاد نمیکردید که الانسان حریص علی ما منع، حال چه اتفاقی افتاده که بر سر لج افتادهاید و ابلهانه بر شاخ نشسته بن میبرید.
آقای خامنهای، اگر فردا صد نفر از دختران کشورمان، برای اعلام انزجار از پوشش اجباری به شکل هماهنگ چنین کنند، چه خاکی بر سرتان خواهید کرد؟ باز هم به روی مبارک نخواهید آورد و واقعیتهای جامعه را انکار مینمایید؟
حضرتآقا به خدا تشت رسواییتان بر زمین افتاده و صدای نخراشیدهاش را همهٔ عالم شنیدهاند، انگشتهایتان را از گوشهای نازنین بیرون آورید و به این کار عبث و بیمنطق پایان دهید.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
روزی که ویدا موحد روسری برچوب کرد و به شکلی کاملاً مدنی و در کمال متانت به حجاب اجباری اعتراض نمود، با داغ و درفش به سراغش رفتید. او را به یک سال زندان محکوم کردید تا از زنان کشورمان زهره چشم بگیرید و به خیال خود این کنش به زعم شما ناهنجار را به شدت سرکوب نموده و شکلگیری پرخاشگری بانوان علیه ظلم را در نطفه خفه سازید.
دیدید که نشد، با ندانمکاریهای پیاپی شرایط یک جنبش عظیم را رقم زدید، اما با مرگ مهسا و خیزش یک خلق به جان آمده تنها به خیال خود دست به یک عقبنشینی تاکتیکی زدید و به محض اینکه گمان کردید که اوضاع کمی عادی است، دوباره به تنظیمات کارخانه بازگشتید.
با چشمان سر میدیدید که پس از خیزش عظیم زن، زندگی، آزادی، دختران این سرزمین چون شیر میغرند و بنای پا پس کشیدن ندارند، پرکشیدن آرمیتا گراوند هم از خواب بیدارتان نکرد.
ایستادگی زنان در گوشهگوشهٔ این دیار نه فقط ذرهای تلنگر به اردوگاه مدهوش جماعت خود حقپندار نزد که با یکدندگی غیرقابل فهم دست به کار نگارش قانون حجاب و عفاف شدید.
این نوشتار از جمیع جهات مشکلات ساختاری داشت، چنان نگارش شده بود که شورای نگهبان نیز به دفعات آن را برای اصلاح به جایی فرستاد که هیچ شباهتی به خانهٔ ملت نداشت. اگر عدهای متوهم گمان داشتند که این وجیزه شقالقمر خواهد کرد، اما قریب به اتفاق اهل خرد آن را مایهٔ ننگ میپنداشتند و به شکست قریبالوقوع آن باور داشتند.
هرآنکه شب هنگام گذری در کوی برزن امالقرای اسلام داشته باشد، از این همه نترسی و شجاعت زنان ایران در شگفت میگردد ولی، این همه آیت و نشانه باز هم شما را از این رؤیای شیرین، اما خالی از واقعیت بیدار نکرد.
حالا پس از دختران مترو، اتوبوس، رستوران، ورزشکار وکوه و کمر، نوبت دختر دانشگاه علوم تحقیقات رسید. با این فرق که او دیگر نه فقط به روسری، که حتی لباس زیر نیز بسنده نکرد. لخت و عور در میان مردمان گام میزد و به ریش شمایان میخندید.
باز هم کتاب توجیهالمسائلتان را بردارید و هزار دلیل بتراشید که این مادینه به هزار جور مرض روانی و جسمانی مبتلا میباشد. خیال میکنید که این مردم به شما و مستندات از جنس شریعتمداریتان اعتنا خواهند کرد؟
در آغازین روزهای پسا پیروزی انقلاب ۵۷ در یکی از مدارس به نام تهران، فرمان به عدم جواز پوشیدن لباس جین نمودند. تا آن روز اگر ۱۰ درصد بچهها از چنین لباسی استفاده میکردند، از همان لحظه به بعد ۹۰ درصد آنان چنین کردند.
آهای روحانیت معظم، مگر شما از قول نبی گرامی اسلام بر سر منابر فریاد نمیکردید که الانسان حریص علی ما منع، حال چه اتفاقی افتاده که بر سر لج افتادهاید و ابلهانه بر شاخ نشسته بن میبرید.
آقای خامنهای، اگر فردا صد نفر از دختران کشورمان، برای اعلام انزجار از پوشش اجباری به شکل هماهنگ چنین کنند، چه خاکی بر سرتان خواهید کرد؟ باز هم به روی مبارک نخواهید آورد و واقعیتهای جامعه را انکار مینمایید؟
حضرتآقا به خدا تشت رسواییتان بر زمین افتاده و صدای نخراشیدهاش را همهٔ عالم شنیدهاند، انگشتهایتان را از گوشهای نازنین بیرون آورید و به این کار عبث و بیمنطق پایان دهید.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
Telegram
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ارتباط با ادمین :
@Daneshfarnaser
@Daneshfarnaser
مجاهدان خوشدل اما خام اندیش
✍ ناصر دانشفر
در طول تاریخ بشر بارها و بارها افراد و گروههایی با نیت پاک وارد عرصهای شدهاند که هدف از انجام آن نیل به آرمانی بلند بوده، اما بدلیل عدم بررسی جوانب کار، نه فقط چنین خواستهای محقق نگردیده که باعث و بانی ضرر و خسارات هنگفت به جامعه گردیده است.
به هنگام درگیریهای اول و دوم ایران و روس، روحانیون برجستهٔ کشور برای دفع شر اجنبی فتوای جهاد صادر کردند و بدیهی است که قصدی جز خیر و صلاح مملکت نداشتند. اما این رویکرد به ظاهر صواب، چون از سر ناآگاهی به توان رزمی و پشتیبانی جنگ صورت گرفته بود، نه فقط کمکی به کشور نکرد که منجر به پذیرش قطعنامههای ننگین گلستان و ترکمنچای گردید.
در سالهای پایانی دههٔ پنجاه که شور انقلابی چپ و راست، میانه و مذهبی جامعه را در بر گرفته بود. رهبران گروههای چریکی و مبارزات مدنی به این نتیجه رسیدند که امروز باید از پتانسیل عظیم روحانیت و به ویژه مزیت ویژهای که کاریزمای مرحوم خمینی حائز آن بود، بهره گیرند و نظام شاهنشاهی را ساقط نمایند. این عزم که از سر خیرخواهی به یک راهبرد عملیاتی مؤثر و منتج به نتیجه مبدل گردید، از آنجا که بر اساس تفکر و تعقل و عدم شناخت ماهیت این قشر از جامعه صورت گرفته بود، نه فقط در ادامهٔ راه به اهداف مد نظر نیانجامید که بواسطهٔ حاکمیت دینی و دخالت دین در تمامی شئونات جامعه، لطمات زیادی را به دین و دنیای مردمان وارد نمود.
با آنکه حضرت آقا اخیراً اظهار نظر نمودهاند که مسئله لانه جاسوسی نمی تواند مورد سوال و تردید قرار بگیرد، چرا که سفارت آمریکا صرفاً یک محل تحرّک دیپلماتیک و اطلاعاتی صرف نبوده، بلکه ستاد برنامهریزی برای تحریک داخلی علیه انقلاب و نابود کردن انقلاب و حتی تهدید جان مبارک امام بزرگوار بوده است، اما بنده به واسطهٔ اذن مقام عظمای ولایت در موضوع نقد بیانات ایشان و هم به دلیل جوازی که قانوناساسی و قانون شهروندی به بنده داده است، بنا دارم که مطالبی در جهت خلاف این نگاه به رشتهٔ تحریر در آورم.
آری مطالب جناب خامنهای خالی از صحت نیست و نمیتوان مکر و زمینه سازی برای توطئه از جانب کدخدا را انکار نمود. همچنین باید اذعان نمود که بواسطهٔ کودتای ۲۸ مرداد جامعهٔ جوان و گرفتار شور انقلابی آن روزها به جد از دخالت ساکنان کاخ سفید هراسناک بوده و به حق در پی راه چارهای برای فرار از این موقعیت بودند. به عبارت دیگر باید به این واقعیت صحه گذاشت که تسخیر کنندگان و حامیان آن نیتی همسو با منافع ملی در ضمیر خود داشتهاند، اما به دلیل آنکه درک واقعبینانهای از پیامدهای این کنش کاملاً انقلابی نداشتند، ضربهای به کشور زدند که مملکت هنوز که هنوز است، درگیر عواقب آن میباشد.
بله، حق با افرادی بود که لانهٔ جاسوسی را تسخیر و افراد مستقر در آنجا را به اسارت درآورده بودند. آمریکا سالهای سال با کمک به حکومت ضدمردمی پهلوی از جمیع جهات به مردم ایران صدمات جبرانناپذیری وارد کرده بودند، اما تدبیری که برای ممانعت از این اقدامات خلاف عرف بینالملل اندیشیده شد، نه فقط کمکی به کشور نکرد که بحرانهای متعددی از قبیل جنگ و تحریم را به آن تحمیل نمود.
کودتای ۲۸ مرداد سند غیرقابل انکاری برای این مدعاست که آمریکائیان امپریالیست در حق ما جفا روا داشتهاند، اما سؤال اینجاست که آیا با یورش به سفارت ایالات متحده و گروگانگیری ما از این ابرقدرت ظالم انتقام گرفتیم، حداقل او را به سر جایش نشاندیم و یا اینکه رنج و درد مردمان خود را مضاعف نمودیم.
مقام عظمای ولایت، بله حق با شماست کسی به جهت منطقی نمیتواند، نگرانی و دغدغهٔ جوانانی را که بعدها به نام دانشجویان پیرو خط امام شناخته شدند را بی اساس و بی پایه بداند، اما آیا کنشی که اینان در برابر این پدیدهٔ واقعی رقم زدند، از عقلانیت برخوردار بود؟
جناب خامنهای، بررسی درستی یا نادرستی هر فعلی منوط به هژینه فایدهٔ آن میباشد. اگر گمان دارید که این رخداد از جمیع جوانب به سود کشور بوده، عدهای از فضلا و صاحبان اندیشهٔ مستقل را مأمور کنید تا یک گزارش کامل در این باره تهیه و در اختیار مردم قرار دهند. آنگاه شاید شما و شاید هم ما منتقدان این ماجرا با توجه به اطلاعات بیشتر در آراء خود تجدید نظر کنیم.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
در طول تاریخ بشر بارها و بارها افراد و گروههایی با نیت پاک وارد عرصهای شدهاند که هدف از انجام آن نیل به آرمانی بلند بوده، اما بدلیل عدم بررسی جوانب کار، نه فقط چنین خواستهای محقق نگردیده که باعث و بانی ضرر و خسارات هنگفت به جامعه گردیده است.
به هنگام درگیریهای اول و دوم ایران و روس، روحانیون برجستهٔ کشور برای دفع شر اجنبی فتوای جهاد صادر کردند و بدیهی است که قصدی جز خیر و صلاح مملکت نداشتند. اما این رویکرد به ظاهر صواب، چون از سر ناآگاهی به توان رزمی و پشتیبانی جنگ صورت گرفته بود، نه فقط کمکی به کشور نکرد که منجر به پذیرش قطعنامههای ننگین گلستان و ترکمنچای گردید.
در سالهای پایانی دههٔ پنجاه که شور انقلابی چپ و راست، میانه و مذهبی جامعه را در بر گرفته بود. رهبران گروههای چریکی و مبارزات مدنی به این نتیجه رسیدند که امروز باید از پتانسیل عظیم روحانیت و به ویژه مزیت ویژهای که کاریزمای مرحوم خمینی حائز آن بود، بهره گیرند و نظام شاهنشاهی را ساقط نمایند. این عزم که از سر خیرخواهی به یک راهبرد عملیاتی مؤثر و منتج به نتیجه مبدل گردید، از آنجا که بر اساس تفکر و تعقل و عدم شناخت ماهیت این قشر از جامعه صورت گرفته بود، نه فقط در ادامهٔ راه به اهداف مد نظر نیانجامید که بواسطهٔ حاکمیت دینی و دخالت دین در تمامی شئونات جامعه، لطمات زیادی را به دین و دنیای مردمان وارد نمود.
با آنکه حضرت آقا اخیراً اظهار نظر نمودهاند که مسئله لانه جاسوسی نمی تواند مورد سوال و تردید قرار بگیرد، چرا که سفارت آمریکا صرفاً یک محل تحرّک دیپلماتیک و اطلاعاتی صرف نبوده، بلکه ستاد برنامهریزی برای تحریک داخلی علیه انقلاب و نابود کردن انقلاب و حتی تهدید جان مبارک امام بزرگوار بوده است، اما بنده به واسطهٔ اذن مقام عظمای ولایت در موضوع نقد بیانات ایشان و هم به دلیل جوازی که قانوناساسی و قانون شهروندی به بنده داده است، بنا دارم که مطالبی در جهت خلاف این نگاه به رشتهٔ تحریر در آورم.
آری مطالب جناب خامنهای خالی از صحت نیست و نمیتوان مکر و زمینه سازی برای توطئه از جانب کدخدا را انکار نمود. همچنین باید اذعان نمود که بواسطهٔ کودتای ۲۸ مرداد جامعهٔ جوان و گرفتار شور انقلابی آن روزها به جد از دخالت ساکنان کاخ سفید هراسناک بوده و به حق در پی راه چارهای برای فرار از این موقعیت بودند. به عبارت دیگر باید به این واقعیت صحه گذاشت که تسخیر کنندگان و حامیان آن نیتی همسو با منافع ملی در ضمیر خود داشتهاند، اما به دلیل آنکه درک واقعبینانهای از پیامدهای این کنش کاملاً انقلابی نداشتند، ضربهای به کشور زدند که مملکت هنوز که هنوز است، درگیر عواقب آن میباشد.
بله، حق با افرادی بود که لانهٔ جاسوسی را تسخیر و افراد مستقر در آنجا را به اسارت درآورده بودند. آمریکا سالهای سال با کمک به حکومت ضدمردمی پهلوی از جمیع جهات به مردم ایران صدمات جبرانناپذیری وارد کرده بودند، اما تدبیری که برای ممانعت از این اقدامات خلاف عرف بینالملل اندیشیده شد، نه فقط کمکی به کشور نکرد که بحرانهای متعددی از قبیل جنگ و تحریم را به آن تحمیل نمود.
کودتای ۲۸ مرداد سند غیرقابل انکاری برای این مدعاست که آمریکائیان امپریالیست در حق ما جفا روا داشتهاند، اما سؤال اینجاست که آیا با یورش به سفارت ایالات متحده و گروگانگیری ما از این ابرقدرت ظالم انتقام گرفتیم، حداقل او را به سر جایش نشاندیم و یا اینکه رنج و درد مردمان خود را مضاعف نمودیم.
مقام عظمای ولایت، بله حق با شماست کسی به جهت منطقی نمیتواند، نگرانی و دغدغهٔ جوانانی را که بعدها به نام دانشجویان پیرو خط امام شناخته شدند را بی اساس و بی پایه بداند، اما آیا کنشی که اینان در برابر این پدیدهٔ واقعی رقم زدند، از عقلانیت برخوردار بود؟
جناب خامنهای، بررسی درستی یا نادرستی هر فعلی منوط به هژینه فایدهٔ آن میباشد. اگر گمان دارید که این رخداد از جمیع جوانب به سود کشور بوده، عدهای از فضلا و صاحبان اندیشهٔ مستقل را مأمور کنید تا یک گزارش کامل در این باره تهیه و در اختیار مردم قرار دهند. آنگاه شاید شما و شاید هم ما منتقدان این ماجرا با توجه به اطلاعات بیشتر در آراء خود تجدید نظر کنیم.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
Telegram
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ارتباط با ادمین :
@Daneshfarnaser
@Daneshfarnaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام آقای پزشکیان خبر دارید؟
✍ ناصر دانشفر
مملکتی داریم که شاید در دنیا بینظیر باشد. تمامی قدرت به دست مقام عظمای ولایت است و تمام مسئولیت بر شانهٔ کسانی است که هر یک به شکل و شمایلی منصوب جناب ایشانند.
از نگاه این هموطن رئیس دولت چهاردهم مقصر اوضاع جاری کشور است که پربیراه هم نیست. درست است که علت اصلی حادث شدن این شرایط یکهتازی میدان به فرماندهی رهبر انقلابی است، اما مگر آقای پزشکیان نمیدانستند که در قضیهٔ صلح و جنگ با رژیم صهیونسیتی نقشی نخواهند داشت.پس نه امروز و نه فردا حق ندارند که بگویند در این رابطه بدلیل عدم تصمیمگیری، مسئولیتی ندارند.
شوربختانه آقای پزشکیان گمان بردهاند که اگر پستهای کلیدی کشور را بین افراد دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب توزیع کنند و دل بخش تمامیتخواه را به دست آورند،امکان حل مشکلات کشور را خواهند داشت.رئیسجمهور محترم به کل فراموش نمودهاند که بخش مهمی از این مردم از حاکمیت بریدهاند و دلیل این جدایی،اتخاذ استراتژی جنگمحور و تعاملگریز نظام است.
آقای پزشکیان شاید با شنیدن صدای معترضان این امکان را داشت که اینچنین مورد خطاب هموطنان قرار نگیرد،اما اینگونه هرگز
@peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
مملکتی داریم که شاید در دنیا بینظیر باشد. تمامی قدرت به دست مقام عظمای ولایت است و تمام مسئولیت بر شانهٔ کسانی است که هر یک به شکل و شمایلی منصوب جناب ایشانند.
از نگاه این هموطن رئیس دولت چهاردهم مقصر اوضاع جاری کشور است که پربیراه هم نیست. درست است که علت اصلی حادث شدن این شرایط یکهتازی میدان به فرماندهی رهبر انقلابی است، اما مگر آقای پزشکیان نمیدانستند که در قضیهٔ صلح و جنگ با رژیم صهیونسیتی نقشی نخواهند داشت.پس نه امروز و نه فردا حق ندارند که بگویند در این رابطه بدلیل عدم تصمیمگیری، مسئولیتی ندارند.
شوربختانه آقای پزشکیان گمان بردهاند که اگر پستهای کلیدی کشور را بین افراد دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب توزیع کنند و دل بخش تمامیتخواه را به دست آورند،امکان حل مشکلات کشور را خواهند داشت.رئیسجمهور محترم به کل فراموش نمودهاند که بخش مهمی از این مردم از حاکمیت بریدهاند و دلیل این جدایی،اتخاذ استراتژی جنگمحور و تعاملگریز نظام است.
آقای پزشکیان شاید با شنیدن صدای معترضان این امکان را داشت که اینچنین مورد خطاب هموطنان قرار نگیرد،اما اینگونه هرگز
@peyghameashna
از نگاه یاران
قطع بس
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ عمادالدین باقی
«خونبس» اصطلاح و آیینی در خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان بوده برای پایان دادن به انتقام و قتل و نزاع و نوعی دیه و روش جایگزین برای قتل و انتقام بوده است. اکنون با الهام از ان، تعبیر "قطع بس" را به کار میبرم.
خبر آمد دیروز سه شنبه ۸ آبان۱۴۰۳ حکم دو برادر به نامهای مهرداد و شهاب تیموری اهل سرپل ذهاب که به حکم قطع چهار انگشت دست راست با دستگاه گیوتین محکوم شده بودند، در زندان ارومیه اجرا شد.
از تاثیر به شدت منفی اجرای این احکام که سالهاست ادامه دارد، بر حیثیت و وجهه دین و نظام قضایی و شخصیت و فرهنگ تمدنی مان می گذرم. فعلاً از بحثی تفسیری که مدت ها پیش در این زمینه تحریر کرده ام نیز میگذرم و انتشار آن را به مجال دیگری موکول میکنم.
از اینکه فقها مجموعاً ۲۸ شرط را برای اجرای چنین مجازاتی ذکر کردهاند که عملاً آن را تعلیق به محال میبرد نیز میگذرم (تمام این شروط در جلد اول کتاب حق حیات فهرست شده اند) و متذکر می شوم که ۴۵ سال است شهید مطهری را تبلیغ و کتابهایش را ترویج می کنید اما خودتان یک بار هم آنها را نمیخوانید لااقل اگر یک نگاهی به کتاب "اسلام و مقتضیات زمان" میانداختید میفهمیدید که احکام مجازاتها جزو احکام متغیر است و فقط اصول اسلام و نیز احکام عبادی، احکام ثابت هستند.
مرحوم مطهری می گوید: 《اصول اسلام ثابت و لایتغیر است...اما فروع، الی مالانهایه. به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد یعنی در هر عصر و زمانی باید افراد متخصص و کارشناس واقعی باشند که اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش میآید تطبیق بکنند ، درک بکنند که این مسأله نو داخل در چه اصلی از اصول است》
اصول و فروع اسلام هم روشن است و هیچکس برخی از احکام مانند قطع ید را حتی در فروع دین هم به شمار نیاورده و اگر با تسامح بخواهیم جزو فروع هم به شمار بیاوریم باز مشمول اجتهاد است. شهید مطهری می گوید: "اجتهاد قوه محرکه اسلام است " "یکی از معجزات اسلام خاصیت اجتهاد است" اما مگر امروز اجتهاد مرده است که درباره برخی مجازات ها بهرغم اینکه فقها می گویند اگر اجرای حکمی "وهن اسلام" باشد متوقف می شود بر اجرای آنها اصرار دارید و از نظر اخلاقی و حقوق بشری کشور را با مشکل روبرو می کنید؟ و البته بدیهی است که منظورمان تفسیرهای مندرآوردی و غیر اخلاقی به اسم حقوق بشر نیست.
مرحوم مطهری تشبیه خوبی دارد و می گوید: 《وقتی که تراکتور پیدا شده اگر کسی بگوید من با گاو آهن شخم میزنم ، این، محکوم است، ..مثل اینکه شما بگوئید من مسلمانم و میخواهم هدف اسلامی را تعقیب بکنم، میخواهم جهاد بکنم و واقعا هم قصد شما لله است. دیگری در راه شیطان میخواهد بجنگد، در راه مادیگری و فساد میجنگد اما او از وسائلی که امروز پیدا شده است مثل توپ و تفنگ و خمپاره استفاده میکند و شما میگوئید نه، من به وسیله کار ندارم ، من میخواهم با کارد و شمشیر بجنگم. قطعا شما محکوم هستید، هدف شما محکوم است. شما هدف خود را با دست خودتان محکوم کردهاید .
این است معنای تقاضا و اقتضای زمان . تقاضای زمان را با پسند مردم و پدیده قرن اشتباه نکنید ...اگر جنابعالی بخواهید خشکی به خرج بدهید محکوم به شکست هستید》. البته کتابهای سودمند دیگری هم پس از شهید مطهری و همگی با مجوز وزارت ارشاد همین جمهوری اسلامی منتشر شده مانند "مجازاتهای اسلامی و حقوق بشر" از فقیه بلند مرتبه آیت الله منتظری، و کتابهایی از دو تن از شاگردان ایشان مانند "ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن" از آیت الله محمدعلی ایازی و "معیارهای ثابت و متغیر در دین" از آیت الله احمد عابدینی.
عجیب اینکه خود نظام جمهوری اسلامی هم به این نتیجه رسیده که انگشتان سارق به نحوی قطع شود که بتوان ترمیم کرد و به فلسفه تراشی های غیر منطقی مانند محروم کردن سارق از عضوی از بدن یا تحمیل درد جانکاه به عنوان مجازات و یا انگشت نما کردن سارق، اعتنایی نکرده اند لذا در اجرای حکم از داروی بیهوشی استفاده می کنند و انگشت قطع شده را فریز می کنند تا محکوم بعدا بتواند عمل پیوند انجام دهد و عضو قطع شده را بازیابد.
وقتی می توان چنین اجتهادی کرد که عضو قطع شده بازیابی شود چرا با توجه به اینکه اصلا حکم از احکاممتغیر است از ابتدا مجازات حایگزین مقرر نمی شود؟ پس انبوه قواعدی مانند: "اضطرار"، "وهن"، " لاحرج"، "لا ضرر"،"احتیاط"، " مصلحت"، احکام ثانویه و غیره قرار است کی و کجا به کار آید؟
چرا امروز احکام فقه سنتی درباره بردهداری، سنگسار، حرمت شطرنج، وجوب سوزاندن کتب ضاله، حق الماره و غیره اجرا نمیشود؟
@peyghameashna
قطع بس
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ عمادالدین باقی
«خونبس» اصطلاح و آیینی در خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان بوده برای پایان دادن به انتقام و قتل و نزاع و نوعی دیه و روش جایگزین برای قتل و انتقام بوده است. اکنون با الهام از ان، تعبیر "قطع بس" را به کار میبرم.
خبر آمد دیروز سه شنبه ۸ آبان۱۴۰۳ حکم دو برادر به نامهای مهرداد و شهاب تیموری اهل سرپل ذهاب که به حکم قطع چهار انگشت دست راست با دستگاه گیوتین محکوم شده بودند، در زندان ارومیه اجرا شد.
از تاثیر به شدت منفی اجرای این احکام که سالهاست ادامه دارد، بر حیثیت و وجهه دین و نظام قضایی و شخصیت و فرهنگ تمدنی مان می گذرم. فعلاً از بحثی تفسیری که مدت ها پیش در این زمینه تحریر کرده ام نیز میگذرم و انتشار آن را به مجال دیگری موکول میکنم.
از اینکه فقها مجموعاً ۲۸ شرط را برای اجرای چنین مجازاتی ذکر کردهاند که عملاً آن را تعلیق به محال میبرد نیز میگذرم (تمام این شروط در جلد اول کتاب حق حیات فهرست شده اند) و متذکر می شوم که ۴۵ سال است شهید مطهری را تبلیغ و کتابهایش را ترویج می کنید اما خودتان یک بار هم آنها را نمیخوانید لااقل اگر یک نگاهی به کتاب "اسلام و مقتضیات زمان" میانداختید میفهمیدید که احکام مجازاتها جزو احکام متغیر است و فقط اصول اسلام و نیز احکام عبادی، احکام ثابت هستند.
مرحوم مطهری می گوید: 《اصول اسلام ثابت و لایتغیر است...اما فروع، الی مالانهایه. به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد یعنی در هر عصر و زمانی باید افراد متخصص و کارشناس واقعی باشند که اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش میآید تطبیق بکنند ، درک بکنند که این مسأله نو داخل در چه اصلی از اصول است》
اصول و فروع اسلام هم روشن است و هیچکس برخی از احکام مانند قطع ید را حتی در فروع دین هم به شمار نیاورده و اگر با تسامح بخواهیم جزو فروع هم به شمار بیاوریم باز مشمول اجتهاد است. شهید مطهری می گوید: "اجتهاد قوه محرکه اسلام است " "یکی از معجزات اسلام خاصیت اجتهاد است" اما مگر امروز اجتهاد مرده است که درباره برخی مجازات ها بهرغم اینکه فقها می گویند اگر اجرای حکمی "وهن اسلام" باشد متوقف می شود بر اجرای آنها اصرار دارید و از نظر اخلاقی و حقوق بشری کشور را با مشکل روبرو می کنید؟ و البته بدیهی است که منظورمان تفسیرهای مندرآوردی و غیر اخلاقی به اسم حقوق بشر نیست.
مرحوم مطهری تشبیه خوبی دارد و می گوید: 《وقتی که تراکتور پیدا شده اگر کسی بگوید من با گاو آهن شخم میزنم ، این، محکوم است، ..مثل اینکه شما بگوئید من مسلمانم و میخواهم هدف اسلامی را تعقیب بکنم، میخواهم جهاد بکنم و واقعا هم قصد شما لله است. دیگری در راه شیطان میخواهد بجنگد، در راه مادیگری و فساد میجنگد اما او از وسائلی که امروز پیدا شده است مثل توپ و تفنگ و خمپاره استفاده میکند و شما میگوئید نه، من به وسیله کار ندارم ، من میخواهم با کارد و شمشیر بجنگم. قطعا شما محکوم هستید، هدف شما محکوم است. شما هدف خود را با دست خودتان محکوم کردهاید .
این است معنای تقاضا و اقتضای زمان . تقاضای زمان را با پسند مردم و پدیده قرن اشتباه نکنید ...اگر جنابعالی بخواهید خشکی به خرج بدهید محکوم به شکست هستید》. البته کتابهای سودمند دیگری هم پس از شهید مطهری و همگی با مجوز وزارت ارشاد همین جمهوری اسلامی منتشر شده مانند "مجازاتهای اسلامی و حقوق بشر" از فقیه بلند مرتبه آیت الله منتظری، و کتابهایی از دو تن از شاگردان ایشان مانند "ملاکات احکام و شیوههای استکشاف آن" از آیت الله محمدعلی ایازی و "معیارهای ثابت و متغیر در دین" از آیت الله احمد عابدینی.
عجیب اینکه خود نظام جمهوری اسلامی هم به این نتیجه رسیده که انگشتان سارق به نحوی قطع شود که بتوان ترمیم کرد و به فلسفه تراشی های غیر منطقی مانند محروم کردن سارق از عضوی از بدن یا تحمیل درد جانکاه به عنوان مجازات و یا انگشت نما کردن سارق، اعتنایی نکرده اند لذا در اجرای حکم از داروی بیهوشی استفاده می کنند و انگشت قطع شده را فریز می کنند تا محکوم بعدا بتواند عمل پیوند انجام دهد و عضو قطع شده را بازیابد.
وقتی می توان چنین اجتهادی کرد که عضو قطع شده بازیابی شود چرا با توجه به اینکه اصلا حکم از احکاممتغیر است از ابتدا مجازات حایگزین مقرر نمی شود؟ پس انبوه قواعدی مانند: "اضطرار"، "وهن"، " لاحرج"، "لا ضرر"،"احتیاط"، " مصلحت"، احکام ثانویه و غیره قرار است کی و کجا به کار آید؟
چرا امروز احکام فقه سنتی درباره بردهداری، سنگسار، حرمت شطرنج، وجوب سوزاندن کتب ضاله، حق الماره و غیره اجرا نمیشود؟
@peyghameashna
اپیدمی، ... پی دمی
بازنشر
عیسی سحرخیز
اگرچه کنش دختران خیابان انقلاب در جهت استیفای حقوق خود و برچیدن بساط «حجاب اجباری» که از یک سو با خشم رهبر جمهوری اسلامی مواجه شده و از سوی دیگر در دادگاههای فرمایشی هزینههای سنگینی از جمله صدور احکام غیرشرعی و غیرقانونی - دو سه سال حبس برایشان - در برداشته، قابل ستایش و قدردانی ست، اما نباید سیر تاریخی و مبارزاتی این اقدام فراموش شود و امری نو و بدیع تلقی گردد.
امروز از سر اتفاق وقتی نوشتههای ده دوازده سال پیش خود از جمله داستانهای کوتاهی را مرور میکردم که با نام مستعار «مسیح مظلوم» در برخی سایتهای خبری به صورت محدود منتشر میشد، دریغم آمد که «اپیدمی، ... پی دمی» را باز نشر نکنم و این تجربه را با نسل جدید به اشتراک نگذارم، یا به یاد فعالان جنبش زنان نیندازم که متاسفانه بسیاری از آنان ناخواسته، تنها به دلیل کنشهای سیاسی- اجتماعی یا فعالیتهای حقوق بشری مجبور به جلای وطن یا ترک خانه و زندگی خود در ایران شدهاند.
اپیدمی، ... پی دمی
مسیح مظلوم
دیر رسیده بود. دست چپش را برد داخل کیف ش و یک اسکناس دوهزارتومانی درآورد و اشاره کرد طرف رئیس جلسه؛ جریمه. خودش را روی میز خم کرد، یک پاکت کرم رنگ درباز را سُر داد طرف من.
آرام و قرار نداشت، روی صندلی جابجا شد. چشمانش را دوخت به طرف رئیس جلسه و وانمود کرد که دارد به حرفهای فرد کنار دستی او گوش میکند. روی صندلی قرار نداشت. بدون آنکه سرش را برگرداند به سمت من، زیر چشمی مواظب رفتارم بود. طافت نیاورد، ابرو انداخت. عجله داشت که زودتر نگاهی به محتویات داخل پاکت بیندازم.
بیحوصله، در حالی که چشمانم به رئیس جلسه بود، و هوش و حواسم به سخنران، پاکت را جلو کشیدم. نوک انگشت اشاره دست راستم را سر دادم داخل پاکت و بعد انگشت شصت. فضایی برای دیدن محتویات آن ایجاد شد. چیزی نبود جز دو برگ پرینت، ظاهرا کپی از مطالب یک سایت خبری.
رئیس جلسه توجهش به او جلب شده بود. سنگینی نگاهش را حس کرد، چشمانش از سمت من چرخید به سوی سخنران. رسمیتر نشست درجایش. اما طاقت نیاورد و باز ابرو انداخت. رئیس جلسه چپ، چپ نگاهش کرد. دستش را بلند کرد، تظاهر به گرفتن وقت برای سوال یا صحبت. ناخودآگاه چشمانش مسافری شده بود بین من و سخنران، در حدقه ، رفت و برگشت سریعی داشت، بیآنکه سرو گردنش چندان حرکتی کند.
به اندازه یک سوم از صفحه کاغذها را کشیدم بیرون. حالا مشخصتر شده بود، دو صفحه پرینت کامپیوتری سیاه و سفید بود، از یک وب لاگ خبری. یکی از آنها عکسی بود ازدحام مردم درخیابان. یکی هم، یک اتوبوس پراز جمعیت. در نگاه اول، هیچکدام توجهم را جلب نکرد.
داشتم آنها را میسراندم داخل پاکت که باز بازی چشم و ابرویش شروع شد. این بار لبش هم جنبید. بیصدا گفت: «ف..ش، ف..ش». رئیس جلسه سرش را چرخاند به سمت او.
باز دستش را بلند کرد. رئیس اشاره کرد که نامش را در لیست نوشته است. سرش را چرخاند به سمت من، لبش با حالت قبل باز و بسته شد. متوجه حرفش نشدم. گفتم: «چی؟». فاصله و مکث لبانش بیشتر شد: «ف......ل.....ش».
در حالی که تظاهر میکردم، حواسم به سخنران است، کاغذها را باز نصفه نیمه از داخل پاکت درآوردم، به اندازه ی بیرون آمدن عکسها تا قسمت بالای فلش. دراولی، بالای سر یک خانم بیحجاب بود ایستاده داخل اتوبوس واحد، دستهایش به دستگیره، یکی به میله ی پهلو، دیگری قلاب شده به حلقه ی لاستیکی آویزان از بالا. فلش چسبیده بود به روسری ش، افتاده روی شانه. با لب اشاره کردم: «مهم نیست».
باز ابرو انداخت. متوجه منظورش نشدم. کم، کم نگاههای بیشتری به سمت ما میچرخید. بیخیال شده بود. تن صدایش یک باره رفت بالا: «زیری رو هم ببین.» رئیس جلسه با دست اشاره کرد، و بعد انگشت سبابهاش را برد روی لب.
شق و رق نشستم و چشمانم را دوختم به او. این بار کنجکاو زیر جلد خودم هم رفته بود. طاقت نیاوردم، نوک کاغذ زیری را کشیدم بیرون، چشمانم دنبال فلش گشت. همان زن بود، این بار در خیابان. باز بیروسری. نه، روسری ش افتاده روی یخه ی روپوش. موهایش کوتاه بود، مماس با روسری روی شانه. دو سمت موهایش را با گیره سفت کرده بود پشت گوهایش. جلوی موها چتری، کمی پائینتر از پیشانی، تا بالای ابروها. ظاهرا مدل موی آن روزها.
ابتدا فکر کردم عکسی مونتاژ شده است. مردم، همه بیخیال او و خیلی چیزها، درپی کار و زندگی. عکسها را جابجا کردم، اولی را گذاشتم بالا. آن جا هم کسی توجهی به او نداشت. تنها دو دختربچه ی کم سن و سال با تعجب نگاهش میکردند، نگاه دیگر زنان و دختران، حتی مردها، هریک به سویی دیگر یا بیرون اتوبوس. با لحن خفهای پرسید: «دیدی، دیدی؟» سرم را به حالت تائید پائین آوردم. حرکت لبانم را با چشمانش بلعید: «اهمیت نداره».
رئیس جلسه، تروشرو، نگاهش به من بود. آهسته اشاره کردم که حواسم به جلسه.
https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/73802/
بازنشر
عیسی سحرخیز
اگرچه کنش دختران خیابان انقلاب در جهت استیفای حقوق خود و برچیدن بساط «حجاب اجباری» که از یک سو با خشم رهبر جمهوری اسلامی مواجه شده و از سوی دیگر در دادگاههای فرمایشی هزینههای سنگینی از جمله صدور احکام غیرشرعی و غیرقانونی - دو سه سال حبس برایشان - در برداشته، قابل ستایش و قدردانی ست، اما نباید سیر تاریخی و مبارزاتی این اقدام فراموش شود و امری نو و بدیع تلقی گردد.
امروز از سر اتفاق وقتی نوشتههای ده دوازده سال پیش خود از جمله داستانهای کوتاهی را مرور میکردم که با نام مستعار «مسیح مظلوم» در برخی سایتهای خبری به صورت محدود منتشر میشد، دریغم آمد که «اپیدمی، ... پی دمی» را باز نشر نکنم و این تجربه را با نسل جدید به اشتراک نگذارم، یا به یاد فعالان جنبش زنان نیندازم که متاسفانه بسیاری از آنان ناخواسته، تنها به دلیل کنشهای سیاسی- اجتماعی یا فعالیتهای حقوق بشری مجبور به جلای وطن یا ترک خانه و زندگی خود در ایران شدهاند.
اپیدمی، ... پی دمی
مسیح مظلوم
دیر رسیده بود. دست چپش را برد داخل کیف ش و یک اسکناس دوهزارتومانی درآورد و اشاره کرد طرف رئیس جلسه؛ جریمه. خودش را روی میز خم کرد، یک پاکت کرم رنگ درباز را سُر داد طرف من.
آرام و قرار نداشت، روی صندلی جابجا شد. چشمانش را دوخت به طرف رئیس جلسه و وانمود کرد که دارد به حرفهای فرد کنار دستی او گوش میکند. روی صندلی قرار نداشت. بدون آنکه سرش را برگرداند به سمت من، زیر چشمی مواظب رفتارم بود. طافت نیاورد، ابرو انداخت. عجله داشت که زودتر نگاهی به محتویات داخل پاکت بیندازم.
بیحوصله، در حالی که چشمانم به رئیس جلسه بود، و هوش و حواسم به سخنران، پاکت را جلو کشیدم. نوک انگشت اشاره دست راستم را سر دادم داخل پاکت و بعد انگشت شصت. فضایی برای دیدن محتویات آن ایجاد شد. چیزی نبود جز دو برگ پرینت، ظاهرا کپی از مطالب یک سایت خبری.
رئیس جلسه توجهش به او جلب شده بود. سنگینی نگاهش را حس کرد، چشمانش از سمت من چرخید به سوی سخنران. رسمیتر نشست درجایش. اما طاقت نیاورد و باز ابرو انداخت. رئیس جلسه چپ، چپ نگاهش کرد. دستش را بلند کرد، تظاهر به گرفتن وقت برای سوال یا صحبت. ناخودآگاه چشمانش مسافری شده بود بین من و سخنران، در حدقه ، رفت و برگشت سریعی داشت، بیآنکه سرو گردنش چندان حرکتی کند.
به اندازه یک سوم از صفحه کاغذها را کشیدم بیرون. حالا مشخصتر شده بود، دو صفحه پرینت کامپیوتری سیاه و سفید بود، از یک وب لاگ خبری. یکی از آنها عکسی بود ازدحام مردم درخیابان. یکی هم، یک اتوبوس پراز جمعیت. در نگاه اول، هیچکدام توجهم را جلب نکرد.
داشتم آنها را میسراندم داخل پاکت که باز بازی چشم و ابرویش شروع شد. این بار لبش هم جنبید. بیصدا گفت: «ف..ش، ف..ش». رئیس جلسه سرش را چرخاند به سمت او.
باز دستش را بلند کرد. رئیس اشاره کرد که نامش را در لیست نوشته است. سرش را چرخاند به سمت من، لبش با حالت قبل باز و بسته شد. متوجه حرفش نشدم. گفتم: «چی؟». فاصله و مکث لبانش بیشتر شد: «ف......ل.....ش».
در حالی که تظاهر میکردم، حواسم به سخنران است، کاغذها را باز نصفه نیمه از داخل پاکت درآوردم، به اندازه ی بیرون آمدن عکسها تا قسمت بالای فلش. دراولی، بالای سر یک خانم بیحجاب بود ایستاده داخل اتوبوس واحد، دستهایش به دستگیره، یکی به میله ی پهلو، دیگری قلاب شده به حلقه ی لاستیکی آویزان از بالا. فلش چسبیده بود به روسری ش، افتاده روی شانه. با لب اشاره کردم: «مهم نیست».
باز ابرو انداخت. متوجه منظورش نشدم. کم، کم نگاههای بیشتری به سمت ما میچرخید. بیخیال شده بود. تن صدایش یک باره رفت بالا: «زیری رو هم ببین.» رئیس جلسه با دست اشاره کرد، و بعد انگشت سبابهاش را برد روی لب.
شق و رق نشستم و چشمانم را دوختم به او. این بار کنجکاو زیر جلد خودم هم رفته بود. طاقت نیاوردم، نوک کاغذ زیری را کشیدم بیرون، چشمانم دنبال فلش گشت. همان زن بود، این بار در خیابان. باز بیروسری. نه، روسری ش افتاده روی یخه ی روپوش. موهایش کوتاه بود، مماس با روسری روی شانه. دو سمت موهایش را با گیره سفت کرده بود پشت گوهایش. جلوی موها چتری، کمی پائینتر از پیشانی، تا بالای ابروها. ظاهرا مدل موی آن روزها.
ابتدا فکر کردم عکسی مونتاژ شده است. مردم، همه بیخیال او و خیلی چیزها، درپی کار و زندگی. عکسها را جابجا کردم، اولی را گذاشتم بالا. آن جا هم کسی توجهی به او نداشت. تنها دو دختربچه ی کم سن و سال با تعجب نگاهش میکردند، نگاه دیگر زنان و دختران، حتی مردها، هریک به سویی دیگر یا بیرون اتوبوس. با لحن خفهای پرسید: «دیدی، دیدی؟» سرم را به حالت تائید پائین آوردم. حرکت لبانم را با چشمانش بلعید: «اهمیت نداره».
رئیس جلسه، تروشرو، نگاهش به من بود. آهسته اشاره کردم که حواسم به جلسه.
https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/73802/
www.iran-emrooz.net
اپیدمی، ... پی دمی
اگرچه کنش دختران خیابان انقلاب در جهت استیفای حقوق خود و برچیدن بساط «حجاب اجباری» قابل ستایش و قدردانی ست، اما نباید سیر تاریخی و مبارزاتی این اقدام فراموش شود و امری نو و بدیع تلقی گردد.
نه ترامپ و نه هریس؟ مسئله حضرتآقا است
✍ ناصر دانشفر
فردا مشخص میشود که کدامیک از کاندیداهای جمهوریخواه یا دموکرات راهی کاخ سفید خواهد شد. گمان من این است که یکایک دولتهای مستقر در جهان به استثناء کشورمان، بدلایل مختلف خواهان رأیآوری این یا آن یک میباشند، چرا که از نگاه آنان رویکرد و نوع عملکرد ترامپ و هریس در قبال کشورشان متفاوت است. لذا بسته به نگاه خود و تعریفی که از منافع ملی سرزمین تحت حاکمیت خویشتن دارند، ترجیحشان این است که فلانی سکان کاخ سفید را به عهده بگیرد.
بله تنها مملکتی که برآمدن هر یک از این دو تن، هیچگونه تفاوتی برای حاکم بلامنازعهٔ آن ندارد، امالقرای اسلام است. آقای خامنهای که گمان دارد خداوندگار عالم، مسئولیت مبارزه با این ابرقدرت مستکبر را به عهدهٔ وی گذاشته و ایشان موظف است که حتی به قیمت نابودی ایران عزیزمان، قدمی در مقابل کدخدای جهان پا پس نکشد، باور دارد که هر کدام از کاندیداهای این دو حزب برندهٔ این کارزار شود، بدلیل خوی امپریالیستی حاکم بر این کشور، سیاست تقابل در برابر کشورمان را در پیش خواهد گرفت.
با این نگاه حق با جناب خامنهای است، چه تفاوتی دارد که فردا هریس رئیسجمهور آمریکا شود یا ترامپ راهی کاخ سفید گردد؟
واقعیت این است که در تمامی دوران پسا انقلاب، هر دو حزب بزرگ ایالات متحده، سیاست خصمانهای در برابر جمهوری اسلامی ایران داشته و همهٔ توان خود را در جهت تحریم و در انزوا قرار دادن به ظاهر مسئولان نظام، اما در واقع مردم ایران به کار گرفته است.
این موضوع باعث شده که برخی گمان برند که حق به جانب ولیامر مسلمینجهان است و دل بستن به یکی از این دو جناح، سادهلوحانه است. لیکن با آنکه نمیتوان منکر راهبرد ثابت و لایتغیر هیئت حاکمهٔ این کشور در قبال حاکمیت ایران گردید، اما بدون تردید اینکه چه کسی در کاخ سفید حاضر باشد، برای مردم ما مهم است.
بله مهم است و بود که طرف مقابل کارگزاران سیاست خارجی ما ترامپ یا کلینتون و کاملا هریس باشد. ترامپ اهل معامله است و کلینتون و هریس اهل مذاکره، آقای خامنهای نشان داده که با آمریکا معامله نخواهد کرد، اما مذاکره را رد نکرده که هیچ، چندین بار به آن تن داده است. این مدعای فوق را ثابت میکند که برای ما مردم مهم است که با چه کسی طرف باشیم. تیمی که با او امکان نگارش و امضای برجام وجود دارد و گروهی که وزیر خارجهاش جناب پمپئو با ارائه مطالبات دهگانه در روز روشن شمشیر برگرفته و خواهان اضمحلال نظاممقدس باشد.
آقای خامنهای، قبول که برای شما راهیابی این دو نفر هیچ تفاوتی ندارد، اما برای ما مهم است. شما وکیل ما مردم هستید و نه ولیامر ما، ما صغیر نیستیم که قیم نیاز داشته باشیم. اگر بنا دارید بر اساس نگاه ایدئولوژیک خود با کدخدا عمل کنید، انصاف آن است که از موکلان خود بپرسید که آیا چنین وکالتی را به شما خواهند داد؟
از روز روشنتر است که شما در مورد تعیین نوع حکومت مطلوب مردم تن به رفراندوم نخواهید داد، لذا توصیهٔ این شهروند ساده آن است که در مورد چگونگی رابطه با کدخدا از مردم خود سؤال کنید. این راه فرج نه کشور که نظام به بنبست رسیدهٔ شما هم میباشد. منطق میگوید که حضرتتان نباید با این خواستهٔ معقول مخالفت بنمایید، اما اصراری نیست که صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
فردا مشخص میشود که کدامیک از کاندیداهای جمهوریخواه یا دموکرات راهی کاخ سفید خواهد شد. گمان من این است که یکایک دولتهای مستقر در جهان به استثناء کشورمان، بدلایل مختلف خواهان رأیآوری این یا آن یک میباشند، چرا که از نگاه آنان رویکرد و نوع عملکرد ترامپ و هریس در قبال کشورشان متفاوت است. لذا بسته به نگاه خود و تعریفی که از منافع ملی سرزمین تحت حاکمیت خویشتن دارند، ترجیحشان این است که فلانی سکان کاخ سفید را به عهده بگیرد.
بله تنها مملکتی که برآمدن هر یک از این دو تن، هیچگونه تفاوتی برای حاکم بلامنازعهٔ آن ندارد، امالقرای اسلام است. آقای خامنهای که گمان دارد خداوندگار عالم، مسئولیت مبارزه با این ابرقدرت مستکبر را به عهدهٔ وی گذاشته و ایشان موظف است که حتی به قیمت نابودی ایران عزیزمان، قدمی در مقابل کدخدای جهان پا پس نکشد، باور دارد که هر کدام از کاندیداهای این دو حزب برندهٔ این کارزار شود، بدلیل خوی امپریالیستی حاکم بر این کشور، سیاست تقابل در برابر کشورمان را در پیش خواهد گرفت.
با این نگاه حق با جناب خامنهای است، چه تفاوتی دارد که فردا هریس رئیسجمهور آمریکا شود یا ترامپ راهی کاخ سفید گردد؟
واقعیت این است که در تمامی دوران پسا انقلاب، هر دو حزب بزرگ ایالات متحده، سیاست خصمانهای در برابر جمهوری اسلامی ایران داشته و همهٔ توان خود را در جهت تحریم و در انزوا قرار دادن به ظاهر مسئولان نظام، اما در واقع مردم ایران به کار گرفته است.
این موضوع باعث شده که برخی گمان برند که حق به جانب ولیامر مسلمینجهان است و دل بستن به یکی از این دو جناح، سادهلوحانه است. لیکن با آنکه نمیتوان منکر راهبرد ثابت و لایتغیر هیئت حاکمهٔ این کشور در قبال حاکمیت ایران گردید، اما بدون تردید اینکه چه کسی در کاخ سفید حاضر باشد، برای مردم ما مهم است.
بله مهم است و بود که طرف مقابل کارگزاران سیاست خارجی ما ترامپ یا کلینتون و کاملا هریس باشد. ترامپ اهل معامله است و کلینتون و هریس اهل مذاکره، آقای خامنهای نشان داده که با آمریکا معامله نخواهد کرد، اما مذاکره را رد نکرده که هیچ، چندین بار به آن تن داده است. این مدعای فوق را ثابت میکند که برای ما مردم مهم است که با چه کسی طرف باشیم. تیمی که با او امکان نگارش و امضای برجام وجود دارد و گروهی که وزیر خارجهاش جناب پمپئو با ارائه مطالبات دهگانه در روز روشن شمشیر برگرفته و خواهان اضمحلال نظاممقدس باشد.
آقای خامنهای، قبول که برای شما راهیابی این دو نفر هیچ تفاوتی ندارد، اما برای ما مهم است. شما وکیل ما مردم هستید و نه ولیامر ما، ما صغیر نیستیم که قیم نیاز داشته باشیم. اگر بنا دارید بر اساس نگاه ایدئولوژیک خود با کدخدا عمل کنید، انصاف آن است که از موکلان خود بپرسید که آیا چنین وکالتی را به شما خواهند داد؟
از روز روشنتر است که شما در مورد تعیین نوع حکومت مطلوب مردم تن به رفراندوم نخواهید داد، لذا توصیهٔ این شهروند ساده آن است که در مورد چگونگی رابطه با کدخدا از مردم خود سؤال کنید. این راه فرج نه کشور که نظام به بنبست رسیدهٔ شما هم میباشد. منطق میگوید که حضرتتان نباید با این خواستهٔ معقول مخالفت بنمایید، اما اصراری نیست که صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
Telegram
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ارتباط با ادمین :
@Daneshfarnaser
@Daneshfarnaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عادل فردوسیپور: صدای من رو از ایران میشنوید بعد از ۲هزار و ۶۴ روز جدایی…
✍ ناصر دانشفر
کی میشود که این صدا را از صدا و سیمای ملی ایران بشنویم و با تمام وجود از آن غرق لذت شویم؟
@peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
کی میشود که این صدا را از صدا و سیمای ملی ایران بشنویم و با تمام وجود از آن غرق لذت شویم؟
@peyghameashna
از نگاه یاران
علت العلل گرفتاری کشور؛ وجود قدرت مطلقه بی مسئولیت است!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍حسین جعفری
تا مقامات نپذیرند دخالتشان در همه ی ارکان اداره کشور و بی اثر کردن اراده ملی،عامل این اوضاعِ وخیم است.و تا اذعان نکنند که سکوت/حمایت شان در برابر بی قانونی ها و تخلفات مانع برخورد با فاسدها و سیستم فاسد شده،فایده ای بر شعارهای سطحی مبارزه با فساد و مطالبه پیشرفت نیست که اغواگر و منحرف کننده نیز هست!
باید کتاب اوضاع وخیم کشور و افتضاحات دولت ولایی احمدی نژاد،دولت مطیع رئیسی،اقدامات حکومت یکدست و از همه مهمتر ساز و کار اداره کشور بدون رای مردم را از ابتدا خواند والا با بازخوانی انتهای کتاب عامدانه علل اصلی را ندیده و تبرئه کرده ایم.
تا وقتی قدرت مطلقه ای وجود دارد که مدعی است فقط به خدا پاسخ می دهد نه به مردم،امیدی به اثر بخشی اقدامات موقت مدیران اجرایی نیست.
تا وقتی همه عقلها و زبانها به امید یک عقل و زبان در حصر و زندان بوده و تعطیل است،بوی بهبودِ اوضاع به مشام نمی رسد.
علتالعلل گرفتاریهای کشور این است که علیرغم تغییر دولت ها ثابت و با گفتمان انقلاب، ریشه کشور را می زند و راه حلی نیست جز تغییر این ساختار غلط
@peyghameashna
علت العلل گرفتاری کشور؛ وجود قدرت مطلقه بی مسئولیت است!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍حسین جعفری
تا مقامات نپذیرند دخالتشان در همه ی ارکان اداره کشور و بی اثر کردن اراده ملی،عامل این اوضاعِ وخیم است.و تا اذعان نکنند که سکوت/حمایت شان در برابر بی قانونی ها و تخلفات مانع برخورد با فاسدها و سیستم فاسد شده،فایده ای بر شعارهای سطحی مبارزه با فساد و مطالبه پیشرفت نیست که اغواگر و منحرف کننده نیز هست!
باید کتاب اوضاع وخیم کشور و افتضاحات دولت ولایی احمدی نژاد،دولت مطیع رئیسی،اقدامات حکومت یکدست و از همه مهمتر ساز و کار اداره کشور بدون رای مردم را از ابتدا خواند والا با بازخوانی انتهای کتاب عامدانه علل اصلی را ندیده و تبرئه کرده ایم.
تا وقتی قدرت مطلقه ای وجود دارد که مدعی است فقط به خدا پاسخ می دهد نه به مردم،امیدی به اثر بخشی اقدامات موقت مدیران اجرایی نیست.
تا وقتی همه عقلها و زبانها به امید یک عقل و زبان در حصر و زندان بوده و تعطیل است،بوی بهبودِ اوضاع به مشام نمی رسد.
علتالعلل گرفتاریهای کشور این است که علیرغم تغییر دولت ها ثابت و با گفتمان انقلاب، ریشه کشور را می زند و راه حلی نیست جز تغییر این ساختار غلط
@peyghameashna
دمی با مولانا
آن شرابِ حق، خِتامش مُشکِ ناب
باده را ختمش بُوَد گند و عذاب
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
✍ استاد روحالله باباخانی
مردان راستین الهی مانند شراب حق اند، زیرا که شراب حق، مُهرش مُشک ناب است.مصراع اول اشارت است به آیهء ۲۵ و ۲۶
سورهء مطفّقین:یُسقَونَ مِن رَحیقٍ مَختُومٍ خِتامُهُ مِسکً....
«نوشانده شوند از شرابی سر به مُهر که مُهرش از مشک است....» «خِتام» به معنی مُهر و گِل و مومی است که با آن درِ چیزی را مُهر می کنند. مفسّران قرآن کریم برای «خِتام» دو وجه قائل شده اند، یکی همان معنی که گفته آمد.یعنی شراب بهشتی از نوع شرابهای دنیوی نیست که دهانه ی شیشه را با گل و کاهگل بپوشانند، بل شراب گرانقدری است که دهانه شیشه آنرا با مشک و عنبر پوشانده اند.وجه ی دوم اینست که ختام را به معنی پایان بگیریم.یعنی آخر مزه ی شراب بهشتی، طعم و بوی مشک می دهد، بر خلاف شراب های دنیوی که طعم تلخ و زننده دارد، به هر حال بیت فوق ناظر بدین مطلب است.
@peyghameashna
آن شرابِ حق، خِتامش مُشکِ ناب
باده را ختمش بُوَد گند و عذاب
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
✍ استاد روحالله باباخانی
مردان راستین الهی مانند شراب حق اند، زیرا که شراب حق، مُهرش مُشک ناب است.مصراع اول اشارت است به آیهء ۲۵ و ۲۶
سورهء مطفّقین:یُسقَونَ مِن رَحیقٍ مَختُومٍ خِتامُهُ مِسکً....
«نوشانده شوند از شرابی سر به مُهر که مُهرش از مشک است....» «خِتام» به معنی مُهر و گِل و مومی است که با آن درِ چیزی را مُهر می کنند. مفسّران قرآن کریم برای «خِتام» دو وجه قائل شده اند، یکی همان معنی که گفته آمد.یعنی شراب بهشتی از نوع شرابهای دنیوی نیست که دهانه ی شیشه را با گل و کاهگل بپوشانند، بل شراب گرانقدری است که دهانه شیشه آنرا با مشک و عنبر پوشانده اند.وجه ی دوم اینست که ختام را به معنی پایان بگیریم.یعنی آخر مزه ی شراب بهشتی، طعم و بوی مشک می دهد، بر خلاف شراب های دنیوی که طعم تلخ و زننده دارد، به هر حال بیت فوق ناظر بدین مطلب است.
@peyghameashna
حضرتآقا، حالا با این سمبهٔ پر زور چه میکنید؟
✍ ناصر دانشفر
با انتخاب بایدن به ریاستجمهوری آمریکا، مجالی برای حل منازعهٔ هستهای و دیگر مشکلات ایران با جهان غرب به ویژه ایالات متحده ایجاد گشته بود. دولت وقت بیدرنگ برای زنده کردن برجام در حال احتضار، دست به کار شد و همهٔ همت خود را به مانند ابتدای کار خود در سال ۹۲ به کار گرفت تا کشورمان از بنبست موجود رها شود.
اسفند ۹۹ بود که وزیرخارجهٔ اسبق کشورمان خبر توافق دولت امید و ایالات متحده بر سر بازگشت به برجام را رسانهای نمود. جناب ظریف در بیستویکم تیرماه ۱۴۰۰، در نامهای بلند بالا به مجلس شورای اسلامی وضعیت مذاکرات دو طرف را برای ثبت در تاریخ به تمامی درج نمود. این گزارش و روایت آقای روحانی مبنی براینکه دولت وی برای احیای برجام تنها به جواز یک امضاء نیاز داشته، حاکی از آن است که توافق در دسترس و ایران و آمریکا در آستانهٔ بازگشت به برجام بودهاند.
اما رهبر معظم انقلاب که بنای خالصسازی نظام تحت امر خود را داشت، یکبار دیگر چون همیشهٔ تاریخ پسا انقلاب فرصتسوزی نموده و حتی به ضمانت آقای ظریف برای عدم کاندیداتوری ریاست قوهٔ مجریه نیز توجهی نفرموده و از جواز رجوع به برنامهٔ اقدام مشترک امتناع کردند.
سه سال گذشت و دولت محبوب رهبری با مذاکرات شبه جلیلی، نتوانست گرهی از کلاف پیچیدهٔ موجود باز کند که هیچ، هر روز گرهی بر آن اضافه نمود. با رخداد حملهٔ همپیمان ولیامر مسلمینجهان به کشور اوکراین و ایستادن تمام قد دولت سیزدهم در کنار حضرت آیتالله پوتین، کشور را به شکل رسمی به جنگ اردوگاه غرب سوق دادیم. اینبار کدخدا به تنهایی در برابرمان شمشیر نکشیده بود که اروپا نیز خنجر از نیام درآورده بود.
روزگار تلخمان با طوفانالاقصی به کل تیره که نه به سیاهی گرائید. با ضربهٔ کاری حماس در هفتم اکتبر، نظام به وجد آمد و با غفلت تمام به استقبال تورنادو ویرانگر رفت. رئیس دولت محرومان که مقید به اطاعت محض رهبری بود و برنامهٔ کاری خود را از جناب خامنهای دریافت مینمود، عمرش به دنیا نبود و با مرگ او و زلزلههای پیاپی در خانه و کاشانهٔ جنگاوران پیرو ولایتامر، کار بر جناب خامنهای هر روز سختتر از روز پیشین گردید.
باید که اذعان نمود که با موفقیت عملیات وعدهٔ صادق(۲) پس از ورژن نخست ناموفق آن، جمهوریاسلامی اندکی جان گرفته بود و این شارژ روحی با پاسخ ضعیف رژیم اشغالگر قدس، مضاعف گشته بود که حالا با انفجار هستهای راهیابی ترامپ به کاخ سفید به طور قطع در وضعیتی بدتر از زمان ترور حسن نصرالله قرار گرفته است.
آیا رژیم باید برای عملیات صادق (۳) اسب خود را زین کند و یا اینکه به فکر نرمش قهرمانانه با عنوان کاظم(۱) برود. اگر خویشتنداری کند، با حامیان متعصب خود چه کند که بنای حل مسائل خود با جبههٔ کفر را از طریق جنگ و خونریزی دارند و اگر بخواهد که حجم آتش خود بر رفیق شفیق ترامپ را افزون کند با این موجود غیرقابل پیشبینی چه باید بکنند؟
خدا کند که کسی جای حضرتآقا نباشد که تحمل این شرایط برای هر بنیبشری سخت است. بخواهد به فکر صلح باشد، چگونه با قاتل سردار سرافراز خود دست دوستی بدهد؟ اگر هوای جنگ در سر داشته باشد، با این همپیمان نامتعادل جدید نتانیاهو چه کند؟ اگر به فکر دوران نه جنگ و نه مذاکره باشد با این بیبی لجام گسیخته که حالا نه فقط از جانب مردم خود که از سوی بخشی از اپوزیسیون کشورمان نیز ترغیب به حمله به نظام میشود، چه سازد؟
آری شوربختانه عدهای از هموطنان ما نیز فرصت ترامپ را غنیمت شمردهاند و گمان دارند که باید با استفاده از قدرت بلامنازع آمریکا که اینک در دستان این فرد پوپولیست قرار گرفته، کار نظام مقدس را یکسره کنند. نمیدانم چه میشود، اما یقین دارم که امروز از هر روزی سمبهٔ مخالفان نظام اعم از داخلی و خارجی، پر زورتر است و امیدوارم که حالا آقای خامنهای تصمیم عاقلانهای بگیرند که جلو ضرر را از هر جایی که بگیرید، منفعت است.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
✍ ناصر دانشفر
با انتخاب بایدن به ریاستجمهوری آمریکا، مجالی برای حل منازعهٔ هستهای و دیگر مشکلات ایران با جهان غرب به ویژه ایالات متحده ایجاد گشته بود. دولت وقت بیدرنگ برای زنده کردن برجام در حال احتضار، دست به کار شد و همهٔ همت خود را به مانند ابتدای کار خود در سال ۹۲ به کار گرفت تا کشورمان از بنبست موجود رها شود.
اسفند ۹۹ بود که وزیرخارجهٔ اسبق کشورمان خبر توافق دولت امید و ایالات متحده بر سر بازگشت به برجام را رسانهای نمود. جناب ظریف در بیستویکم تیرماه ۱۴۰۰، در نامهای بلند بالا به مجلس شورای اسلامی وضعیت مذاکرات دو طرف را برای ثبت در تاریخ به تمامی درج نمود. این گزارش و روایت آقای روحانی مبنی براینکه دولت وی برای احیای برجام تنها به جواز یک امضاء نیاز داشته، حاکی از آن است که توافق در دسترس و ایران و آمریکا در آستانهٔ بازگشت به برجام بودهاند.
اما رهبر معظم انقلاب که بنای خالصسازی نظام تحت امر خود را داشت، یکبار دیگر چون همیشهٔ تاریخ پسا انقلاب فرصتسوزی نموده و حتی به ضمانت آقای ظریف برای عدم کاندیداتوری ریاست قوهٔ مجریه نیز توجهی نفرموده و از جواز رجوع به برنامهٔ اقدام مشترک امتناع کردند.
سه سال گذشت و دولت محبوب رهبری با مذاکرات شبه جلیلی، نتوانست گرهی از کلاف پیچیدهٔ موجود باز کند که هیچ، هر روز گرهی بر آن اضافه نمود. با رخداد حملهٔ همپیمان ولیامر مسلمینجهان به کشور اوکراین و ایستادن تمام قد دولت سیزدهم در کنار حضرت آیتالله پوتین، کشور را به شکل رسمی به جنگ اردوگاه غرب سوق دادیم. اینبار کدخدا به تنهایی در برابرمان شمشیر نکشیده بود که اروپا نیز خنجر از نیام درآورده بود.
روزگار تلخمان با طوفانالاقصی به کل تیره که نه به سیاهی گرائید. با ضربهٔ کاری حماس در هفتم اکتبر، نظام به وجد آمد و با غفلت تمام به استقبال تورنادو ویرانگر رفت. رئیس دولت محرومان که مقید به اطاعت محض رهبری بود و برنامهٔ کاری خود را از جناب خامنهای دریافت مینمود، عمرش به دنیا نبود و با مرگ او و زلزلههای پیاپی در خانه و کاشانهٔ جنگاوران پیرو ولایتامر، کار بر جناب خامنهای هر روز سختتر از روز پیشین گردید.
باید که اذعان نمود که با موفقیت عملیات وعدهٔ صادق(۲) پس از ورژن نخست ناموفق آن، جمهوریاسلامی اندکی جان گرفته بود و این شارژ روحی با پاسخ ضعیف رژیم اشغالگر قدس، مضاعف گشته بود که حالا با انفجار هستهای راهیابی ترامپ به کاخ سفید به طور قطع در وضعیتی بدتر از زمان ترور حسن نصرالله قرار گرفته است.
آیا رژیم باید برای عملیات صادق (۳) اسب خود را زین کند و یا اینکه به فکر نرمش قهرمانانه با عنوان کاظم(۱) برود. اگر خویشتنداری کند، با حامیان متعصب خود چه کند که بنای حل مسائل خود با جبههٔ کفر را از طریق جنگ و خونریزی دارند و اگر بخواهد که حجم آتش خود بر رفیق شفیق ترامپ را افزون کند با این موجود غیرقابل پیشبینی چه باید بکنند؟
خدا کند که کسی جای حضرتآقا نباشد که تحمل این شرایط برای هر بنیبشری سخت است. بخواهد به فکر صلح باشد، چگونه با قاتل سردار سرافراز خود دست دوستی بدهد؟ اگر هوای جنگ در سر داشته باشد، با این همپیمان نامتعادل جدید نتانیاهو چه کند؟ اگر به فکر دوران نه جنگ و نه مذاکره باشد با این بیبی لجام گسیخته که حالا نه فقط از جانب مردم خود که از سوی بخشی از اپوزیسیون کشورمان نیز ترغیب به حمله به نظام میشود، چه سازد؟
آری شوربختانه عدهای از هموطنان ما نیز فرصت ترامپ را غنیمت شمردهاند و گمان دارند که باید با استفاده از قدرت بلامنازع آمریکا که اینک در دستان این فرد پوپولیست قرار گرفته، کار نظام مقدس را یکسره کنند. نمیدانم چه میشود، اما یقین دارم که امروز از هر روزی سمبهٔ مخالفان نظام اعم از داخلی و خارجی، پر زورتر است و امیدوارم که حالا آقای خامنهای تصمیم عاقلانهای بگیرند که جلو ضرر را از هر جایی که بگیرید، منفعت است.
عزت زیاد
https://t.me/peyghameashna
Telegram
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ارتباط با ادمین :
@Daneshfarnaser
@Daneshfarnaser
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رهبر جمهوریاسلامی در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹:
ترامپ با لگد و با افتضاح از کاخ سفید اخراج شد و به زبالهدان تاریخ رفت.
✍ ناصر دانشفر
اینکه یک سیاستمدار در مورد یک پدیده خطا کند، امر غریبی نیست. اما وقتی یکی خود را وابسته به بالا میداند و مدعی است که خداوندگار تبارک و تعالی از زبان او سخن میگوید، اشتباهی به این شکل و شمایل از او انتظار نیست.
حضرتآقا به صراحت ادعای عصمت نکردهاند، اما او بارها و بارها مدعی بصیرت بوده و دیگران را متهم به بیبصیرتی نموده است. پس جناب ایشان نباید عبارتی بر زبان جاری کند که یک آدم تازه وارد به عالم سیاست نیز به غلط بودن آن واقف میباشد.
آقای خامنهای، این یک امر بدیهی است که در یک کشور دموکراتیک،فردی از نردبان قدرت بالا رود یا پایین بیاید. این نیز چون روز روشن است که مردم گاهی دست رد به سینهٔ یک نفر میزنند و در برههای دیگر او را برمیکشند.
اینها همه گویای آن است که جناب شما آنگونه که برخی بر آن باورند،از هیچ درجهای از عصمت برخوردار نیستید که هیچ، گهگاه اشتباهات غیرقابل باوری دارید. امان از فضای مجازی که حافظهاش قابلیت حذف ندارد و بلای جان شما و نظام ولاییتان گردیده
@peyghameashna
ترامپ با لگد و با افتضاح از کاخ سفید اخراج شد و به زبالهدان تاریخ رفت.
✍ ناصر دانشفر
اینکه یک سیاستمدار در مورد یک پدیده خطا کند، امر غریبی نیست. اما وقتی یکی خود را وابسته به بالا میداند و مدعی است که خداوندگار تبارک و تعالی از زبان او سخن میگوید، اشتباهی به این شکل و شمایل از او انتظار نیست.
حضرتآقا به صراحت ادعای عصمت نکردهاند، اما او بارها و بارها مدعی بصیرت بوده و دیگران را متهم به بیبصیرتی نموده است. پس جناب ایشان نباید عبارتی بر زبان جاری کند که یک آدم تازه وارد به عالم سیاست نیز به غلط بودن آن واقف میباشد.
آقای خامنهای، این یک امر بدیهی است که در یک کشور دموکراتیک،فردی از نردبان قدرت بالا رود یا پایین بیاید. این نیز چون روز روشن است که مردم گاهی دست رد به سینهٔ یک نفر میزنند و در برههای دیگر او را برمیکشند.
اینها همه گویای آن است که جناب شما آنگونه که برخی بر آن باورند،از هیچ درجهای از عصمت برخوردار نیستید که هیچ، گهگاه اشتباهات غیرقابل باوری دارید. امان از فضای مجازی که حافظهاش قابلیت حذف ندارد و بلای جان شما و نظام ولاییتان گردیده
@peyghameashna
از نگاه یاران
گندش بزنن!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
تحمل یک آدم خودشیفته و نادرستگو و غیرقابل پیشبینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتری عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!
مشکل اول این است که نمیدانیم او دقیقاً میخواهد در برابر بحرانهای جهانی بخصوص بحران خاورمیانه چگونه عمل کند؟ من به سهم خود باید سه شبانه روز در ارتفاعات اطراف روستای شورچشمه اعتکاف کنم تا چینش مهرههای شطرنج ذهنم را برای فهم شرایط جدید دانه به دانه تغییر دهم!
مشکل دوم این است که اگر در منطقۀ ما خرابکاری کرد، چگونه باید در برابر او موضع بگیریم؟ به هر حال توان ما محدود و قدرت دستگاه تحت کنترل و رهبری او غولآساست!
مشکل سوم این است که من واقعاً تحمل بازگشت دیوید فریدمن به عنوان عضوی از هیئت حاکمۀ آمریکا به خاورمیانه را ندارم!
مشکل چهارم....مگر همان سه مشکل مذکور کم است که بخواهم به بقیهاش بپردازم!
ذهنم اصلاً آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامۀ قبلیاش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدینژاد در سال 88 است!
توکل بر خدا! شاید در پیرانهسری پختگی پیدا کرده باشد. با این همه در بارۀ عملکرد و رفتارش با پیشداوری کلان و بیزاری، داوری و تحلیل نخواهم کرد. کار درست تحلیل مورد به مورد است. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد!
@peyghameashna
گندش بزنن!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ احمد زیدآبادی
تحمل یک آدم خودشیفته و نادرستگو و غیرقابل پیشبینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتری عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!
مشکل اول این است که نمیدانیم او دقیقاً میخواهد در برابر بحرانهای جهانی بخصوص بحران خاورمیانه چگونه عمل کند؟ من به سهم خود باید سه شبانه روز در ارتفاعات اطراف روستای شورچشمه اعتکاف کنم تا چینش مهرههای شطرنج ذهنم را برای فهم شرایط جدید دانه به دانه تغییر دهم!
مشکل دوم این است که اگر در منطقۀ ما خرابکاری کرد، چگونه باید در برابر او موضع بگیریم؟ به هر حال توان ما محدود و قدرت دستگاه تحت کنترل و رهبری او غولآساست!
مشکل سوم این است که من واقعاً تحمل بازگشت دیوید فریدمن به عنوان عضوی از هیئت حاکمۀ آمریکا به خاورمیانه را ندارم!
مشکل چهارم....مگر همان سه مشکل مذکور کم است که بخواهم به بقیهاش بپردازم!
ذهنم اصلاً آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامۀ قبلیاش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدینژاد در سال 88 است!
توکل بر خدا! شاید در پیرانهسری پختگی پیدا کرده باشد. با این همه در بارۀ عملکرد و رفتارش با پیشداوری کلان و بیزاری، داوری و تحلیل نخواهم کرد. کار درست تحلیل مورد به مورد است. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد!
@peyghameashna