Forwarded from تاریخ معاصـر ایران
انچه در مورد جزیره کیش باید بدانیم ...
جزیره کیش از شمال به سرزمین پیوسته ایران، از شرق بهتنگه هرمز، از جنوب به کشور امارات متحده عربی و از غرب به کشورهای بحرین و عربستان منتهی میشود.
سالانه بهطور متوسط، بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار گردشگر از این جزیره بازدید میکنند.
از آنچه در کتب تاریخی بازگو شدهاست برمیآید که از زمان هخامنشیان و سپس اشکانیان و ساسانیان، جزیرهٔ کیش تحت تسلط ایران بوده و با گسترش اسلام، این جزیره بهدست خلفای اموی افتادهاست. این وضع تا سال ۲۴۹ ه.ق ادامه یافت. در این سال، یکی از ایرانیان اهل ریبر خلیفه خروج نمود و تمامی جزایر خلیج فارس و بحرین، ازجمله کیش را مسخر خود ساخت...
حاکمیت معنوی ایرانیان بر کیش از نامههای نگاشته توسط ایشان به زبان پهلوی کاملاً مشهود است. از دوران حکومتآلبویه کیش مجدداً به حکومت ایرانی بازگشت و بعدها در زمان سلجوقیان و اتابکان فارس و سپس ملوک هرمز وآلمظفر و تیموریان، این وضع ادامه یافت.
در دورهٔ سلجوقیان، کیش به بزرگترین مرکز تجاری خلیج فارس تبدیل شد. در همین دوران، قیاصره در کیش به قدرت رسیدند. ایشان که در ابتدا بسیار فقیر بودند، با دزدی دریایی پایههای اقتصادی حکومت خود را مستحکم نمودند.
حاکمان قیاصره که بر این جزیره حکمران بودند از نسل شخصی هستند به نام «قیس» این شخص از شهرسیراف که در منطقهٔ «بنیخالد النّصوری» قرار دارد آمده بودند. آخرین حاکم جزیرهٔ کیش یا «قیس»، که از نژاد قیاصره بودهاند: مَلِک سلطانبن مَلِک قوامالدینبن مَلِک تاجالدینبن مَلِکشاهبن قیسبن مَلِک جمشید. او بهدست سیفالدین ابونصر علیبن کیقباد، حاکم جزیرهٔ «هرمود»، به امر اتابک ابوبکر در تاریخ ۱۲ جمادیالثانی سال ۶۲۶ ه.ق (سهشنبه ۲۵ اردیبهشت ۶۰۸ خورشیدی) به قتل رسید، و با کشته شدن مَلِکسلطان، آخرین حاکم کیش، حکم سُلالهٔ قیاصره بر کیش برای همیشه پایان یافت....
در دوران طلایی کیش، مورخان زیادی راجع به آن اظهارنظر کردهاند. ابن خرداد، ابن بطوطه و یاقوت حموییا به کیش سفر کرده یا در باب بزرگی آن سخنوری کردهاند.سعدی در آثار خود دو جا از جزیرهٔ کیش و سفر به آن در این دوران یاد میکند.
زکریا بن محمد بن محمود قزوینی در آثار البلاد و اخبار العباد مینویسد: «قیس جزیرهای ست در دریای فارس و دورش چهار فرسخ است و آبادانی دارد. شهری در کمال حسن و لطافت در آنجا بنا شدهاست و کشتیهای هندیانبه آن جزیره درآیند و تجارتگاه اهل هند و عجم و عرباست. آب چاه آشامند و حوضها و آبانبارها ساختهاند.»
از سال ۹۱۲ تا ۱۰۳۱ این جزیره نیز هم چون جزیره هرمز به دست پرتغالیها افتاد و سرانجام در این سال، امام قلی خان، سپهسالار شاه عباس موفق به فتح خلیج فارس وبحرین و همه جزایر آن شد؛ و از آن پس کیش یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس شناخته میشود...
تا سالهای آغازین حکومت محمدرضا پهلوی، کیش مرکز صید ماهی و مرکز تجارت مروارید خلیج فارس بودهاست....
با ورود مروارید ژاپن به بازار ایران، به تدریج از اهمیت مروارید کیش کاسته شده و کیش نیز اهمیت خود را از دست داد...
در سال ۱۳۴۹ هیئتی از مشاوران ایرانی و آمریکایی، جزیره کیش را مورد بازدید قرارداد و با توجه به ویژگیهای طبیعی، سواحل زیبای مرجانی و آبهای زلال اطراف آن، به عنوان مرکز توریستی بینالمللی انتخاب شد.
محمدرضا شاه با استفاده از بودجه دولت اقدام به توسعه جزیره کیش کرد...
به دستور شاه، تمام زیرساختهای مدرن از جمله هتل، نمایشگاه بینالمللی، فرودگاه، کازینو و اقامتگاهی برای جذب گردشگران خارجی مخصوصا کشورهای منطقه ساخته شد.
به گفته اسدالله علم، تا پیش از انقلاب ایران، جزیره کیش با هوای مطبوعش در زمستانها، به عنوان محل اقامت و تفریح مردم ایران و مردم کشورهای عرب خاورمیانه ، مورد استفاده قرار میگرفت....
جزیره کیش در سال ۱۳۶۱ به عنوان نخستین منطقه آزاد اقتصادی کشور برگزیده شد. امروزه اقتصاد کیش برپایه گردشگری و تجارت استوار است....
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxyFmzRqfJG52Q
جزیره کیش از شمال به سرزمین پیوسته ایران، از شرق بهتنگه هرمز، از جنوب به کشور امارات متحده عربی و از غرب به کشورهای بحرین و عربستان منتهی میشود.
سالانه بهطور متوسط، بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار گردشگر از این جزیره بازدید میکنند.
از آنچه در کتب تاریخی بازگو شدهاست برمیآید که از زمان هخامنشیان و سپس اشکانیان و ساسانیان، جزیرهٔ کیش تحت تسلط ایران بوده و با گسترش اسلام، این جزیره بهدست خلفای اموی افتادهاست. این وضع تا سال ۲۴۹ ه.ق ادامه یافت. در این سال، یکی از ایرانیان اهل ریبر خلیفه خروج نمود و تمامی جزایر خلیج فارس و بحرین، ازجمله کیش را مسخر خود ساخت...
حاکمیت معنوی ایرانیان بر کیش از نامههای نگاشته توسط ایشان به زبان پهلوی کاملاً مشهود است. از دوران حکومتآلبویه کیش مجدداً به حکومت ایرانی بازگشت و بعدها در زمان سلجوقیان و اتابکان فارس و سپس ملوک هرمز وآلمظفر و تیموریان، این وضع ادامه یافت.
در دورهٔ سلجوقیان، کیش به بزرگترین مرکز تجاری خلیج فارس تبدیل شد. در همین دوران، قیاصره در کیش به قدرت رسیدند. ایشان که در ابتدا بسیار فقیر بودند، با دزدی دریایی پایههای اقتصادی حکومت خود را مستحکم نمودند.
حاکمان قیاصره که بر این جزیره حکمران بودند از نسل شخصی هستند به نام «قیس» این شخص از شهرسیراف که در منطقهٔ «بنیخالد النّصوری» قرار دارد آمده بودند. آخرین حاکم جزیرهٔ کیش یا «قیس»، که از نژاد قیاصره بودهاند: مَلِک سلطانبن مَلِک قوامالدینبن مَلِک تاجالدینبن مَلِکشاهبن قیسبن مَلِک جمشید. او بهدست سیفالدین ابونصر علیبن کیقباد، حاکم جزیرهٔ «هرمود»، به امر اتابک ابوبکر در تاریخ ۱۲ جمادیالثانی سال ۶۲۶ ه.ق (سهشنبه ۲۵ اردیبهشت ۶۰۸ خورشیدی) به قتل رسید، و با کشته شدن مَلِکسلطان، آخرین حاکم کیش، حکم سُلالهٔ قیاصره بر کیش برای همیشه پایان یافت....
در دوران طلایی کیش، مورخان زیادی راجع به آن اظهارنظر کردهاند. ابن خرداد، ابن بطوطه و یاقوت حموییا به کیش سفر کرده یا در باب بزرگی آن سخنوری کردهاند.سعدی در آثار خود دو جا از جزیرهٔ کیش و سفر به آن در این دوران یاد میکند.
زکریا بن محمد بن محمود قزوینی در آثار البلاد و اخبار العباد مینویسد: «قیس جزیرهای ست در دریای فارس و دورش چهار فرسخ است و آبادانی دارد. شهری در کمال حسن و لطافت در آنجا بنا شدهاست و کشتیهای هندیانبه آن جزیره درآیند و تجارتگاه اهل هند و عجم و عرباست. آب چاه آشامند و حوضها و آبانبارها ساختهاند.»
از سال ۹۱۲ تا ۱۰۳۱ این جزیره نیز هم چون جزیره هرمز به دست پرتغالیها افتاد و سرانجام در این سال، امام قلی خان، سپهسالار شاه عباس موفق به فتح خلیج فارس وبحرین و همه جزایر آن شد؛ و از آن پس کیش یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس شناخته میشود...
تا سالهای آغازین حکومت محمدرضا پهلوی، کیش مرکز صید ماهی و مرکز تجارت مروارید خلیج فارس بودهاست....
با ورود مروارید ژاپن به بازار ایران، به تدریج از اهمیت مروارید کیش کاسته شده و کیش نیز اهمیت خود را از دست داد...
در سال ۱۳۴۹ هیئتی از مشاوران ایرانی و آمریکایی، جزیره کیش را مورد بازدید قرارداد و با توجه به ویژگیهای طبیعی، سواحل زیبای مرجانی و آبهای زلال اطراف آن، به عنوان مرکز توریستی بینالمللی انتخاب شد.
محمدرضا شاه با استفاده از بودجه دولت اقدام به توسعه جزیره کیش کرد...
به دستور شاه، تمام زیرساختهای مدرن از جمله هتل، نمایشگاه بینالمللی، فرودگاه، کازینو و اقامتگاهی برای جذب گردشگران خارجی مخصوصا کشورهای منطقه ساخته شد.
به گفته اسدالله علم، تا پیش از انقلاب ایران، جزیره کیش با هوای مطبوعش در زمستانها، به عنوان محل اقامت و تفریح مردم ایران و مردم کشورهای عرب خاورمیانه ، مورد استفاده قرار میگرفت....
جزیره کیش در سال ۱۳۶۱ به عنوان نخستین منطقه آزاد اقتصادی کشور برگزیده شد. امروزه اقتصاد کیش برپایه گردشگری و تجارت استوار است....
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxyFmzRqfJG52Q
امروز، حق مظلوم را میخورند،
فردا، در عزایِ حسین سینه میزنند و برای مظلومیتش گریه می کنند!
امروز، بانیِ فساد و فقر و فلاکت میشوند،
فردا بانیِ سفرههای محرم!
امروز دل میشکنند، و تا سرحدِ جنون، بیانصافی میکنند،
فردا با چه آب و تابی از حسین و انصاف و آزادگیاش میگویند و چشم و دلهایِ خسته و بیقرار را میگریانند.
محرم که تمام شد؛ روز از نو، و بی عدالتی و ظالم بودنشان از نو...
قرار بود این حادثه، در یادها بماند تا مبادا ظلم و ستم، تکرار شود.
قرار نبود این واقعه و روایتش، سفرهی پر رونقی باشد برایِ اهالیِ ریا و تزویر!
قرار نبود، کارِ دنیایمان به اینجا بکشد!
عدهای بگریند و عدهای بگریانند،
عدهای بزنند و عدهای تماشا کنند،
عدهای ببرند و عدهای بخورند،
و لابلایِ این تکرارها، اوضاعمان هر ثانیه وخیمتر شود!
ما راه را اشتباه رفتهایم،
اگر به جایِ عزاداری، پیروی میکردیم؛
جیبِ ستمکاران هر روز پُر تر،
و سفرهی قشرِ مظلوم، هر ثانیه خالیتر نمیشد!
اگر به جای تظاهر و تعصب، عمل میکردیم؛
سایهی بی عدالتی، انقدر گسترده نمیشد.
حسین، برایِ روشنگری رفته بود، نه برایِ اعلامِ مظلومیت!
افسوس...
ما مدتهاست که اصلِ مطلب را باختهایم...
کاش، در این روزها؛
کمی انسانیت را فریاد میزدیم...
کاش بجای شور حسینی ، کمی شعورِ حسینی داشتیم...
معاویه و یزید نمیمیرند!!!
عمروعاص به جای دوری کوچ
نکرده و حتی ابوموسی اشعری امروز
نیز ، همچنان از بیتالمال ارتزاق مینماید..
اگر معاویه در حکومت اسلامی خود ریش و پشم داشت ، امروزه خیلیها
دارند....
اگر یزید پولدوست بود ، امروزه در حکومت اسلامی خودمون خیلیها
هستند...
اگر مسلمان نماز شب خوانی به اسم عمروعاص حیلهگر و عوامفریب
بود...
در حکومت اسلامی امروز هم ، خیلیها اینگونه اند...
و اگر
ابوموسی اشعری ظاهرگرا و
خشکهمقدس و متحجر بود ...
بگذریم !!
معاویه نه شاخ داشت و نه دم...
یزید نه بال داشت و نه پر...
عمروعاص نه یال داشت و نه سم...
اما ابوموسی پیشانی پینه
بسته داشت
و زانو های تاول زده...
آن مسئول حکومت اسلامی که در خانه ٢٠٠٠ متری زندگی
میکند...
آن مسئول حکومت اسلامی، که فرزند بیاستعدادش
به عنوان نخبه عازم دانشگاههای خارج از
كشور میشود!!
آن مسئول حکومت اسلامی که ماشین لوکس سوار میشود....
آن مسئول حکومت اسلامی، پشت نقاب
دین اموال مردم را غارت می کند!!
آن مسئول حکومت اسلامی که چنین است از معاویه ریاکارتر ، از یزید دزدتر ، از عمروعاص حقه بازتر و از ابوموسی
نادانتر است...
معاویهها ، نه میمیرند و نه از بین میروند....
بلکه از یک صندلی به صندلی دیگر...
از صندوقی به صندوق دیگر ...،
از پستی به پست دیگر ...
از شکلی به شکلی دیگر...
و
از حکومت اسلامی به حکومت اسلامی دیگری تغییر می کنند....
#تاریخ_معاصرایران
@persiangulfnik20
👍❤️
فردا، در عزایِ حسین سینه میزنند و برای مظلومیتش گریه می کنند!
امروز، بانیِ فساد و فقر و فلاکت میشوند،
فردا بانیِ سفرههای محرم!
امروز دل میشکنند، و تا سرحدِ جنون، بیانصافی میکنند،
فردا با چه آب و تابی از حسین و انصاف و آزادگیاش میگویند و چشم و دلهایِ خسته و بیقرار را میگریانند.
محرم که تمام شد؛ روز از نو، و بی عدالتی و ظالم بودنشان از نو...
قرار بود این حادثه، در یادها بماند تا مبادا ظلم و ستم، تکرار شود.
قرار نبود این واقعه و روایتش، سفرهی پر رونقی باشد برایِ اهالیِ ریا و تزویر!
قرار نبود، کارِ دنیایمان به اینجا بکشد!
عدهای بگریند و عدهای بگریانند،
عدهای بزنند و عدهای تماشا کنند،
عدهای ببرند و عدهای بخورند،
و لابلایِ این تکرارها، اوضاعمان هر ثانیه وخیمتر شود!
ما راه را اشتباه رفتهایم،
اگر به جایِ عزاداری، پیروی میکردیم؛
جیبِ ستمکاران هر روز پُر تر،
و سفرهی قشرِ مظلوم، هر ثانیه خالیتر نمیشد!
اگر به جای تظاهر و تعصب، عمل میکردیم؛
سایهی بی عدالتی، انقدر گسترده نمیشد.
حسین، برایِ روشنگری رفته بود، نه برایِ اعلامِ مظلومیت!
افسوس...
ما مدتهاست که اصلِ مطلب را باختهایم...
کاش، در این روزها؛
کمی انسانیت را فریاد میزدیم...
کاش بجای شور حسینی ، کمی شعورِ حسینی داشتیم...
معاویه و یزید نمیمیرند!!!
عمروعاص به جای دوری کوچ
نکرده و حتی ابوموسی اشعری امروز
نیز ، همچنان از بیتالمال ارتزاق مینماید..
اگر معاویه در حکومت اسلامی خود ریش و پشم داشت ، امروزه خیلیها
دارند....
اگر یزید پولدوست بود ، امروزه در حکومت اسلامی خودمون خیلیها
هستند...
اگر مسلمان نماز شب خوانی به اسم عمروعاص حیلهگر و عوامفریب
بود...
در حکومت اسلامی امروز هم ، خیلیها اینگونه اند...
و اگر
ابوموسی اشعری ظاهرگرا و
خشکهمقدس و متحجر بود ...
بگذریم !!
معاویه نه شاخ داشت و نه دم...
یزید نه بال داشت و نه پر...
عمروعاص نه یال داشت و نه سم...
اما ابوموسی پیشانی پینه
بسته داشت
و زانو های تاول زده...
آن مسئول حکومت اسلامی که در خانه ٢٠٠٠ متری زندگی
میکند...
آن مسئول حکومت اسلامی، که فرزند بیاستعدادش
به عنوان نخبه عازم دانشگاههای خارج از
كشور میشود!!
آن مسئول حکومت اسلامی که ماشین لوکس سوار میشود....
آن مسئول حکومت اسلامی، پشت نقاب
دین اموال مردم را غارت می کند!!
آن مسئول حکومت اسلامی که چنین است از معاویه ریاکارتر ، از یزید دزدتر ، از عمروعاص حقه بازتر و از ابوموسی
نادانتر است...
معاویهها ، نه میمیرند و نه از بین میروند....
بلکه از یک صندلی به صندلی دیگر...
از صندوقی به صندوق دیگر ...،
از پستی به پست دیگر ...
از شکلی به شکلی دیگر...
و
از حکومت اسلامی به حکومت اسلامی دیگری تغییر می کنند....
#تاریخ_معاصرایران
@persiangulfnik20
👍❤️