پذیرش24
4.16K subscribers
297 photos
20 videos
9 files
140 links
پذیرش24 -ویزیت آنلاین، نوبت دهی پزشکی
www.paziresh24.com

پذیرش24 درشبکه های اجتماعی
instagram.com/paziresh24
aparat.com/paziresh24

فروش
@paziresh24sales
ایمیل
info@paziresh24.com
Download Telegram
💠خاطرات پزشکی :

✒️دکتر صالح صباغی :

🔸عصب کشی یا اندو ! مسئله این است...

🔻یه خاطره از دوران رزیدنتی: اون موقع تو یه درمانگاه کار می‌کردم که خیلی از مریض‌ها می‌ومدن دندونشونو بکشن و من همیشه سعی می‌کردم منصرفشون کنم و دندون رو اندو کنم که هم به نفع مریض باشه هم خودم:) یه بار یکی از همین مریضا اومده بود و بعد از کلی توضیح دادن راضی شد که دندونشو عصب کشی کنه.. منم خوشحال.. تا اومدم که بی‌حسی تزریق کنم مریض پرسید: آقای دکتر اول دندونمو عصب کشی می‌کنید بعد می‌کشید یا اول می‌کشید بعد عصب کشی می‌کنین؟؟!!! می‌خواستم سرمو همونجا بکوبم به دیوار :)

🌐 @paziresh24
📎 https://www.paziresh24.com

#خاطرات_پزشکی #پذیرش24
💠ترمیم زخم...

✒️نشریه نوین پزشکی

🔻زخمِ خودنما به من خيره شده است و در کمال تعجب مي‌بينم که نمي‌توانم اين واکنش عميقا احساسي را در خودم کنترل کنم. داغ يک زخم بزرگ و برافروخته، بر سينه او مانده و منطقه‌اي را که روزي پستان راستش در آن قرار داشت، در بر گرفته است. تازه بعد از اينکه به‌آرامي ‌بانداژ شل را برمي‌دارم، مي‌فهمم که او هم براي اولين بار است که آثار مخرب جراحي‌اش را به چشم مي‌بيند. يک نگاه کوتاه به زخم مي‌اندازد و سپس روي از آن برمي‌گرداند و اشکش راه مي‌افتد. معلوم است که آمادگي اين وضع را نداشته است.

من هم همينطور.

بيمار تازه به اين محل آمده و به عنوان اولين مراجعه بعد از عمل ماستکتومي 3 هفته پيش خود، به بخش اورژانس مراجعه کرده است. من هم به خيال خود تصور مي‌کردم يک کنترل ساده زخم را انجام دهم، خيال بيمار را راحت سازم که زخم عفوني نيست و احتمالاً او را با انکولوژيست‌هايمان مرتبط کنم. اما به محض آن که پانسمان را کنار زدم، دريافتم که درِ صندوقچه‌اي مملو از احساسات مشکل‌ساز را گشوده‌ام که نمي‌توان آنها را ناديده گرفت. آثار روان‌شناختي به حدي زيانبار بود که تا همين امروز اين جرأت را از او سلب کرده بود که اين تکه‌هاي کوچک چسب را از روي پوست خود بردارد و وضعيت را بررسي کند.

او سابقه طبي‌اش را به طور مختصر بيان ‌کرد: ابتدا کشف يک برجستگي کوچک، اخيرا تشخيص سرطان پستان، ماستکتومي ‌و برداشتن غدد لنفاوي. اما اين تنها نيمي‌از داستان بود و من مي‌دانستم که مي‌بايست پرده از شرح حال واقعي برداشته مي‌شد. به دنبال عمل جراحي، او همه چيز را فراموش کرد و به شهر ديگري، يعني اين شهر نقل مکان کرد بدون آن که برنامه مشخصي براي پيگيري مشکلش داشته باشد. او اشاره‌هايي به مشکلاتش با پزشکش و مشکلاتي در زندگي شخصيش کرد. شکي نيست که زن بيچاره به حمايت نياز داشت و به فرصتي تا تمام آنچه را که در درون خود نگه داشته بود، با فردي مورد اطمينان درميان نهد، با کسي مثل من.

با اين حال از واکنش خودم جا خورده بودم. پيش از اين فکر مي‌کردم در طول ساليان متمادي، آنقدر بيماري ديده‌ام که بتوانم واقعيت حرفه‌اي خود را حفظ کنم. اما اکنون زني 50 ساله را مي‌ديدم با زخمي ‌زننده و نخراشيده که با بي‌رحمي‌ تمام بخشي حياتي از ظاهر زنانه او را به يغما برده بود. رگه‌هايي از خشم در وجودم احساس کردم و با خود انديشيدم که سرنوشت تا چه حد مي‌تواند مبتني بر تصادف و عدم انصاف باشد که بي‌هيچ دليل روشني عاقبتي اين چنين شوم را براي اين زن رقم زند. تازه داشتم تصور مي‌کردم که چه احساسي دارد. بدتر آن که اين خطر قريب‌الوقوع احساس مي‌شد که بهاي سنگيني که او پرداخته، در نجات وي از بدخيمي‌ هولناکش بي‌اثر باشد.

بخشي از وجودم مي‌خواست در کنار او بنشيند و به او اجازه دهد درحالي که تمام داستان را از ابتدا تعريف مي‌کند، صورتش گريه کند. آرزو داشتم فرصتي براي بيمارم فراهم سازم تا انگيزه‌هايش را از جدا کردن راهش از پزشک قبلي بازگو کند تا بلکه دريابم چرا به نظر، هيچ کس در اين دوره دشوار زندگي در کنارش نيست. اما از سوي ديگر، صدايي مدام در گوشم نق مي‌زد که بيماران ديگري هم هستند که بايد ويزيت شوند، يک اتاق انتظار پر از بيماران جديد که مرتب بر تعدادشان افزوده مي‌شد. با خود فکر کردم که اختصاص چه مقدار زمان براي هر بيمار مناسب است به‌خصوص به قيمت کاهش زمان ويزيت بيماران ديگر. وقتي بيماري از پزشکش بيش از کمک طبي، استمداد عاطفي بخواهد چطور؟ من آموخته‌ام که تشخيص دهم و درمان کنم و بيماري را ريشه‌کن کنم اما چه بايد کرد وقتي آنچه بيمارم بيش از همه به آن محتاج است، اندکي مبهم‌تر است، چيزي شبيه به احساس همدردي. چنين لحظه‌هايي، هنر مکتوم پزشکي را در وجودمان بر مي‌انگيزد، هنري که بسياري افراد آرزوي تعالي در آن را دارند اما استاد شدن در آن ممکن است به قيمت يک عمر تمام شود. من هميشه تلاش مي‌کنم پيش از هرچيز حامي ‌بيمارانم باشم اما غالبا ناچارم با محدوديت هميشگي زمان دست و پنجه نرم کنم. برخي اوقات شايد اصلا لازم نباشد درمان کنم. شايد فقط بايد يک نفس عميق بکشم و به حرف‌هاي بيمارم گوش دهم.

پس من نشستم و او سفره دلش را کاملا باز کرد. در انتها، به او اطمينان دادم که زخم به خوبي ترميم يافته است. به يک معنا حرفم درست بود. به يک معنا فرايند ترميم تازه شروع شده بود...

🌐 www.paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #داستان_پزشکی #داستان_پزشکان
استرس و تاب آوری در پزشکان

🔸هیچ کس به دیدن یک پزشک مضطرب عادت ندارد. اما آیا پزشکان واقعا مضطرب نمیشوند؟
ادامه مطلب👇🏼
🌐http://bit.ly/2sTxepm
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
💠خاطرات مرحوم دکتر جلال مجیبیان از زبان خودش
(قسمت سوم: خاطره دستياري اولين عمل)

📌در سال 1332 به يزد آمدم. وقتي با اتوبوس به اينجا رسيدم حدود عصر بود. شب بود كه مرحوم خانم دكتر مرشد زنگ زدند و گفتند يك مريضي اينجا هست شما بيا ايشان را ببين! خانم مرشد ماما بود و مسئوليت زايشگاه شير و خورشيد را برعهده داشت.
زايشگاه شير و خورشيد پشت خانه نواب بود كه متعلق به مرحوم كوچك‌زاده بود.

منزلي بود كه آن را تبديل به زايشگاه كرده بودند كه هيچ چيز هم نداشت. يك وقت يك كاشي‌كاري در يزد بود به نام زيني. آمده بودند يك اتاق را با كاشي زيني فرش كرده بودند و اسمش را گذاشته بودند اتاق عمل.
رفتم آنجا. بيماري را كه قاليباف بود از ده بالا آورده بودند. 5 ـ 6 روزي با اين وضعيت در ده بالا بوده و بچه هم به طور عرضي قرار گرفته بود. قاليبافان قديم در اتاق‌هايي كار مي‌كردند كه نور نداشت و تاريك بود، در ضمن تغذيه خوبي هم نداشتند، لگن‌هايشان تنگ بود و هميشه دچار مشكل مي‌شدند.

همسر دكتر مرشد آمد و بدون اينكه چيزي به من بگويد بچه را چرخاند و بدنيا آورد. وقتي رفت جفت را در بياورد، گفت: آقاي دكتر جفت را نمي‌بينم. گفتم: رحم را پاره كردي. گفتم: اگر وسيله داريد من بدوزم. دو تا تشت داشتند، دستمان را در تشت اول شستيم و بعد در تشت دوم آبكشي مي‌كرديم. يه خانمي بود ماسك را به صورت مريض گذاشت. تشخيص درست بود. زهدان پاره شده بود. حالا مي‌خواستم مريض را بدوزم نمي‌توانستم، چون هيچ وسيله‌اي نداشتم و مريض‌ مُرد! بچه هم مرده به دنيا آمده بود! اين اولين كارم در يزد بود. دو ساعت بعد از اين كه به يزد رسيدم!

ادامه دارد...

#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
💠خاطرات مرحوم دکتر جلال مجیبیان از زبان خودش
(قسمت چهارم: اولين متخصص در يزد)

📌متخصص زنان ديگري آن زمان در يزد نبود. دكتر مرشد هم كه اين جور كارها را انجام نمي‌داد. دكتر متخصص ديگري هم نداشتيم. البته دكتر رشتي هم داشتيم كه كارهايي مي‌كردند، خود دكتر مرشد هم يك كارهايي مي‌كرد.
اينجا بود كه تصميم گرفتم در يزد بمانم و ماندم. يادم نمي‌رود ساعت يك بعد از نيمه‌شب بود كه به منزل برگشتم. پدرم درب خانه ايستاده بود و قدم مي‌زد پرسيد: چطور شد؟ گفتم مُردش! گفت: مردش؟ فردا صبح وسايلت رو جمع كن و از اينجا برو! مگه تو از اين به بعد مي‌توان اينجا زندگي كني؟

بعد از اين كه مرحوم دكتر مرشد در انتخابات مجلس شورا شكست خورد، ديگر نتوانست در يزد بماند. دكتر مرشد و خانمش به تهران منتقل شدند. ابتدا دكتر رفتند و پس از چند ماه هم خانم‌شان.
به همين دليل من را در زايشگاه بهمن استخدام كردند.يك جايي بود متعلق به كازروني نرسيده به ميدان ميرچخماق، كه الان فكر مي‌كنم بانك صادرات است. يك تيمچه بود كه شير و خورشيد آن را اجاره و درمانگاه كرده بود.يك آقاي جورابي هم بود كه سوزن‌زن بود، آدم خيلي خوبي بود. در آن زمان، آب را جوش مي‌آوردند و سرنگ‌ها و سوزن‌ها را در‌ آن مي‌جوشاندند و‌آمپول مي‌زدند.

صبح‌ها درمانگاه مي‌رفتم و هر جور مريضي را مي‌ديدم. عصرها هم جلوي سهل بن علي مقابل منزل آقاي خير‌اللهي و در مطب سابق مرحوم دكتر طاهري طبابت مي‌كردم. در زايشگاه هم در زمان ضرورت ويزيت، جراحي و زايمان مي‌كردم.

من بعد از اين كه تخصص را گرفتم به يزد آمدم. اولين متخصص زنان در يزد بودم. قبل از من، مرحوم دكتر ميرجليلي در يزد فعاليت داشت كه جراح متخصص بود و گاهي سزارين هم مي‌كرد. دكتر منشادي هم بود كه جراحي خوانده بود اما مدرك نداشت.
ضمن آن كه مرحوم دكتر رونق حدوداً ده سال بعد از من آمد. هر كس كه در زمان انترني در يكي از بخش‌‌هاي جراحي دوره ديده بود، مي‌آمد اينجا و متخصص! مي‌شد.

قبل از من تنها كسي كه متخصص بود دكتر ميرجليلي بود. من در سال 1332 با تخصص زنان به يزد آمدم و از آن موقع هم يزد هستم و هيچ كجا نرفتم. 62 سال است كه يزد هستم.
آقاي دكتر محمد مسعود در بهداري تفت فعاليت داشت. دو ماهي بود كه من آمده بودم. مطب من يك اتاقي داشت كه اتاق انتظار بود و يك اتاق هم اتاق خودم بود و يك اتاقي هم بود كه دو تا پله مي‌رفت پايين و چاه و منبع داشت و يك اتاق داشت كه آن را تبديل به اتاق جراحي كرده بودم. يك تخت ساخت تهران را از تهران آورده بودم. كيسه خون و اين‌ها هم نبود. سِرُم را هم از تهران براي خودم آورده بودم.

ادامه دارد...

#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
و باز هم #پذیرش24_در_صدر
کسب مقام اول در مرحله نخست رویداد استارتاپ جاده ابریشم توسط تیم @paziresh24
این موفقیت را به کاربران ، همراهان ، سرمایه گذاران و همه حامیانمان تبریک می گوییم
درخشش #پذیرش24 در فن بازار ملی سلامت

🔹پذیرش24 موفق به کسب رتبه برتر ایده های نوآورانه در چهارمین همایش و فن بازار ملی سلامت شد.

🔸این موفقیت را به تمامی همراهان ، حامیان و تیم پذیرش24 تبریک میگوییم.
💠با ثروتمندترین پزشکان جهان آشنا شوید!

📌پزشکان شهرت خاصی در زمینه ثروتمند بودن دارند. سطح درآمد پزشکان از پر حاشیه ترین بحث های امروزی است. اما باید بدانیم که این درآمد های چند صد میلیون دلاری تنها به تعداد اندکی از جامعه پزشکان جهان مربوط می شود. این در حالی است که درآمد تعداد زیادی از پزشکان زیر حد استاندارد است که حتی باعث ترک کار بسیاری از پزشکان نیز شده .
با پذیرش 24 همراه باشید تا با ده نفر از ثروتمندترین پزشکان جهان و درآمدهای نجومی آنها آشنا شوید.👇🏻
🌐shorturl.at/EGPQ8
🔈 @paziresh24

#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
💠دیجیتال مارکتینگ پزشکی: گام اول وب سایت​​

📌هر روز که می‌گذرد تعداد بیشتری از پزشکان به استفاده از شیوه‌های بازاریابی دیجیتال روی می‌آورند. افزایش استفاده از دیجیتال مارکتینگ به این دلیل است که پزشکان متوجه شده‌اند که برای رسیدن به اهدافی که دارند و همچنین برای جذب مشتریان بالقوه بهترین راه به کار بردن شیوه‌های بازاریابی دیجیتال است.

📌اما سوالی که برای بیشتر پزشکان مطرح می‌شود این است که ابزارهای دیجیتال مارکتینگ پزشکی چیست و چگونه می‌توان به بهترین نحو از آن‌ها استفاده کرد؟

📌اول از همه یک وب سایت بهینه داشته باشید!
در انتخاب و طراحی وب سایت های پزشکی-درمانی باید خیلی مراقب و محتاط باشید، زیرا اکثر کسانی که در اینترنت، وب سایت‌های پزشکی را جستجو می‌کنند مشکلی دارند و پریشان هستند. بنابراین یک وب سایت پزشکی باید کاربر پسند باشد، یعنی کاربر بتواند به راحتی برای درمان مشکلی که دارد به سمت پزشک مناسب هدایت شود، او باید بتواند اطلاعات و رزومه پزشکان را مطالعه کند تا اعتمادش جلب شود، همچنین در صورت نیاز بتواند به راحتی قبض‌های لازم را پرداخت کند.

🌐 yon.ir/lWCfD
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#دیجیتال_مارکتینگ_پزشکی
​​​​#وب_سایت_پزشکی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اوایل سال ۲۰۰۲ ولنتین بالت، کارمند یک شرکت کامپیوتری در روسیه امضاهایی را برای ارسال به دولت روسیه جهت به رسمیت شناختن روزی با عنوان روز برنامه‌نویس جمع‌آوری کرد ونهایتا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹ رئیس‌جمهور روسیه این روز را به عنوان روز برنامه‌نویس نام‌گذاری کرد.

ما در پذیرش24 یا برنامه نویسیم یا همراه و قدردان دوستانمون که هر روز با دلسوزی، درخواست های بیماران رو برای دسترسی راحت تر به پزشکشون به کد تبدیل می کنند .


این ویدئو رو برای دوستای برنامه نویست به اشتراک بگذار و روزشون رو بهشون تبریک بگو . ❤️

راستی ما در تیم تولید پذیرش24 پذیرای باهوشای خفن هستیم 😉

#برنامه_نویس
#برنامه_نویسی
#روزبرنامه_نویس
#روز_برنامه_نویس
#روز_برنامه_نویس_مبارک
#happyprogrammersday
#programmer
#programmerday
#programming
#happycode
#کد
#توسعه_دهندگان
#پذیرش24
#پذیرش_24