#اختصاصی
🔻دادستان حق کودکی را به کودکان بازگرداند
✍️صالح نقرهکار
حقوقدان
🔷حقوق کودکان همواره باید مورد رصد نهادهای مدنی قرار بگیرد و کودکان به عنوان گروههای خاص باید از نظر دیدهبانی حقوق بشر و شهروندی در معرض نقد و ارزیابی حوزه عمومی بیندولتی نهادهای مدنی قرار بگیرند. کمیته حقوق کودک کارگروه حقوق بشر اتحادیه سراسری کانونهای وکلای کشور (اسکودا) نیز به این موضوع پرداخت و نتیجه این اقدام، تنظیم نامهای خطاب به دادستان کل کشور بود.
🔷در این نامه تقاضا شده تا بر مبنای ماده ۲۹۰ قانون آییننامه دادرسی کیفری، موضوع استفاده از کودکان برای زبالهگردی و تفکیک زباله به عنوان یک جرم تلقی شود. همچنین خواسته شده تا دادستانی کل کشور بر اساس تکالیفی که در خصوص حمایت از حقوق بشر و تضمین حقوق کودکان برای دادستانی تعیین شده، اقدام کند.
🔷در این نامه، آییننامه اجرایی تبصرههای ۱ و ۲ ماده واحده قانون «تصویب کنوانسیون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک» و توصیهنامههای مکمل آن (مصوب سال ۱۳۸۳) ناظر به جمعآوری و حمل زباله شهری که توسط کودکان انجام میشود مورد توجه قرار گرفته است.
🔷باید در نظر داشته باشیم که در گذشته، رییس قوه قضاییه دستورالعملی در خصوص نحوه مقابله با ترک وظایف قانونی مدیران و کارمندان صادر کرده است و این دستورالعمل ناظر بر تکالیف قانونی برای مدیران در حوزه شهری است. بر این اساس، مدیران نباید مجوز فعالیت پیمانکاران زبالهای را که از کودکان در این کار سوءاستفاده میکنند، تمدید کنند.
🔷همچنین مدیران موظفند تا جلوی بهرهگیری از کودکان معصوم و بهخصوص کودکان اتباع خارجی و مهاجر را که در شرایط اضطراری و سخت به سر میبرند، بگیرند تا پیمانکاران نتوانند از نیاز مالی و ضعف این کودکان برای منافع خود سوء استفاده کنند. بخشی از این موضوع، ناظر بر سیاستهای کلی نظام در خصوص اتباع خارجی و مهاجران است. چون بخش عمدهای از این افراد کودکان اتباع مهاجر هستند.
🔷سوال اصلی اینجاست که اساساً آیا این نوع از ورود قانونی یا غیرقانونی افرادی که به عنوان مهاجر تلقی میشوند به صلاح کشور است؟ آیا از نظر امنیتی، رفاهی، کرامت انسانی و حقوق بشری این اقدام قابلیت نقد و ارزیابی ندارد؟
🔷از این جهت به نظر میرسد که نهادهای تصمیمگیری در نظام به خصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورایعالی امنیت ملی و سایر نهادهایی که به نوعی سیاستهای کلی نظام در خصوص اتباع را ساماندهی میکنند، باید به این موضوع به دقت و با ملاحظه استانداردهای حقوق بشری بپردازند تا ما دچار چالشی مانند شرایطی که اکنون با آن روبروییم، نباشیم. به جای اینکه به معلولها بپردازیم، باید علتها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
🔷غیر از کودکان زبالهگرد، کودکان دیگری در خیابانها و اماکن عمومی حضور دارند که مبادرت به تکدیگری، شستشوی شیشه خودروها یا اقداماتی دیگر میکنند. متاسفانه بعضی از این اقدامات مانند حمل و فروش مواد مخدر، سرقت زورگیری و... جنبه مجرمانه دارند. در خصوص چنین مواردی نیز نیاز جدی وجود دارد تا دادستان بهعنوان مدعیالعموم و متکفل امور حسبی ورود کند و در عرصه عمومی، این حق بر کودکی را مورد استیفا و احقاق قرار دهد.
🔷از این منظر، به نظر میرسد که خود دادستان کل هم دچار یک ترک فعل است. چون موضوع کار کودکان در شرایطی در کشور رخ میدهد که سالهای متمادی حضور این کودکان در چهره کلانشهرهای کشور دچار عادیسازی شده است. شهروندان به صورت مکرر کودکان معصومی را که زیر هیجده سال سن دارند و از حق کودکی برخور نیستند، میبینند.
🔷بر بنای کنوانسیون حقوق کودک، همه کودکان حق کودکی دارند و باید از بهکارگیری آنها در کارهای سخت و خطرناک اجتناب شود، اما نقض این موارد بسیار دیده میشود. از این جهت دادستان کل کشور به عنوان مدعیالعموم لازم است که به این موضوع بپردازد برای کسانی که نسبت به این گونه استخدامها چشمپوشی میکنند یا ترک فعل میکنند و تکالیف قانونی خودشان را نسبت به پیشگیری از وقوع جرم علیه کودکان انجام نمیدهند، اعلام جرم کند. /#پیام_ما
#کودکان_کار
@payamema
🔻دادستان حق کودکی را به کودکان بازگرداند
✍️صالح نقرهکار
حقوقدان
🔷حقوق کودکان همواره باید مورد رصد نهادهای مدنی قرار بگیرد و کودکان به عنوان گروههای خاص باید از نظر دیدهبانی حقوق بشر و شهروندی در معرض نقد و ارزیابی حوزه عمومی بیندولتی نهادهای مدنی قرار بگیرند. کمیته حقوق کودک کارگروه حقوق بشر اتحادیه سراسری کانونهای وکلای کشور (اسکودا) نیز به این موضوع پرداخت و نتیجه این اقدام، تنظیم نامهای خطاب به دادستان کل کشور بود.
🔷در این نامه تقاضا شده تا بر مبنای ماده ۲۹۰ قانون آییننامه دادرسی کیفری، موضوع استفاده از کودکان برای زبالهگردی و تفکیک زباله به عنوان یک جرم تلقی شود. همچنین خواسته شده تا دادستانی کل کشور بر اساس تکالیفی که در خصوص حمایت از حقوق بشر و تضمین حقوق کودکان برای دادستانی تعیین شده، اقدام کند.
🔷در این نامه، آییننامه اجرایی تبصرههای ۱ و ۲ ماده واحده قانون «تصویب کنوانسیون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک» و توصیهنامههای مکمل آن (مصوب سال ۱۳۸۳) ناظر به جمعآوری و حمل زباله شهری که توسط کودکان انجام میشود مورد توجه قرار گرفته است.
🔷باید در نظر داشته باشیم که در گذشته، رییس قوه قضاییه دستورالعملی در خصوص نحوه مقابله با ترک وظایف قانونی مدیران و کارمندان صادر کرده است و این دستورالعمل ناظر بر تکالیف قانونی برای مدیران در حوزه شهری است. بر این اساس، مدیران نباید مجوز فعالیت پیمانکاران زبالهای را که از کودکان در این کار سوءاستفاده میکنند، تمدید کنند.
🔷همچنین مدیران موظفند تا جلوی بهرهگیری از کودکان معصوم و بهخصوص کودکان اتباع خارجی و مهاجر را که در شرایط اضطراری و سخت به سر میبرند، بگیرند تا پیمانکاران نتوانند از نیاز مالی و ضعف این کودکان برای منافع خود سوء استفاده کنند. بخشی از این موضوع، ناظر بر سیاستهای کلی نظام در خصوص اتباع خارجی و مهاجران است. چون بخش عمدهای از این افراد کودکان اتباع مهاجر هستند.
🔷سوال اصلی اینجاست که اساساً آیا این نوع از ورود قانونی یا غیرقانونی افرادی که به عنوان مهاجر تلقی میشوند به صلاح کشور است؟ آیا از نظر امنیتی، رفاهی، کرامت انسانی و حقوق بشری این اقدام قابلیت نقد و ارزیابی ندارد؟
🔷از این جهت به نظر میرسد که نهادهای تصمیمگیری در نظام به خصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورایعالی امنیت ملی و سایر نهادهایی که به نوعی سیاستهای کلی نظام در خصوص اتباع را ساماندهی میکنند، باید به این موضوع به دقت و با ملاحظه استانداردهای حقوق بشری بپردازند تا ما دچار چالشی مانند شرایطی که اکنون با آن روبروییم، نباشیم. به جای اینکه به معلولها بپردازیم، باید علتها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
🔷غیر از کودکان زبالهگرد، کودکان دیگری در خیابانها و اماکن عمومی حضور دارند که مبادرت به تکدیگری، شستشوی شیشه خودروها یا اقداماتی دیگر میکنند. متاسفانه بعضی از این اقدامات مانند حمل و فروش مواد مخدر، سرقت زورگیری و... جنبه مجرمانه دارند. در خصوص چنین مواردی نیز نیاز جدی وجود دارد تا دادستان بهعنوان مدعیالعموم و متکفل امور حسبی ورود کند و در عرصه عمومی، این حق بر کودکی را مورد استیفا و احقاق قرار دهد.
🔷از این منظر، به نظر میرسد که خود دادستان کل هم دچار یک ترک فعل است. چون موضوع کار کودکان در شرایطی در کشور رخ میدهد که سالهای متمادی حضور این کودکان در چهره کلانشهرهای کشور دچار عادیسازی شده است. شهروندان به صورت مکرر کودکان معصومی را که زیر هیجده سال سن دارند و از حق کودکی برخور نیستند، میبینند.
🔷بر بنای کنوانسیون حقوق کودک، همه کودکان حق کودکی دارند و باید از بهکارگیری آنها در کارهای سخت و خطرناک اجتناب شود، اما نقض این موارد بسیار دیده میشود. از این جهت دادستان کل کشور به عنوان مدعیالعموم لازم است که به این موضوع بپردازد برای کسانی که نسبت به این گونه استخدامها چشمپوشی میکنند یا ترک فعل میکنند و تکالیف قانونی خودشان را نسبت به پیشگیری از وقوع جرم علیه کودکان انجام نمیدهند، اعلام جرم کند. /#پیام_ما
#کودکان_کار
@payamema
#اختصاصی
🔻خنجری بر قلب جنگلبانی
✍️حنیف رضا گلزار
کارشناس آب و خاک
🔷«... او به دلیل مقاومت در برابر تخریب کنندگان و غارتگران جنگل به شیوه دردناکی جان عزیزش را در دل جنگل از دست داد. ناصر پیروی مایه عزت و افتخار جامعه جنگلبانی کشور و شهید راه انفال بود. او نماد رویدادهای ایثارگرانه بود و در راه دفاع از عرصههای ملی و طبیعی در برابر فرصت طلبان و زیاده خواهان ایستاد و تاوان این ایستادن و مقاومت را با از دست دادن جان خود اما به شکل ناجوانمردانه پرداخت نمود. موقع جان سپردن علفهای کف جنگل در هر دو مشت او گره خورده بود.
🔷گویی که بسان مجنون تا دم شهادت نیز لیلیاش را در آغوش کشیده بود. یادآوری مینمایم که به پاس احترام به خون شهیدان و جاننثاران منابع طبیعی کشور، برای حفاظت و صیانت از انفال از هیچ تلاش و کوششی دریغ ننموده و با الگو قرار دادن این اسوهها، ثابتقدم و مستحکم در مسیر پایداری و سرسبز نگهداشتن میهن اسلامی قدم برخواهیم داشت.»
🔷این چند جمله بخشهایی کوتاه شده از پیام رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور برای هجدهمین سالگرد شهادت «ناصر پیروی»، جنگلبان دلیر «ماسال» بود که تجاوزپیشگان به جنگل و عرصههای ملی، وقتی از همراه ساختن یا خاموش کردن او به هر شیوه ممکن ناامید شدند، او را به وحشیانهترین شکل ممکن سر بردیدند. بله، در سال ۱۳۸۴ و در این کشور، قاچاقچیان و متجاوزان به منابع ملی، سر یک جنگلبان را بریدند! این را به تأکید باز مینویسم تا نسل جدید بداند برای صیانت و حفاظت از منابع طبیعی و جنگلهای کشور، چه هزینههای گزافی پرداخت شد و جایگاه جنگلبان و محیطبان چیست و کجاست.
🔷متن این بیانیه، سراسر تجدید پیمان با آرمانهای شهید پیروی و تعهد برای عمل به شرح وظایف و مأموریتهای سازمانی و صیانت از آنچه که «انفال» نامیده شده، است. بیانیه رییس سازمان منابع طبیعی حاوی متنی زیبا و بیانی اثرگذار است ولی افسوس که به فرموده سعدی: «گرچه سخندان و مصالح گویی/ به عمل کار برآید، به سخندانی (سخنرانی) نیست....»
🔷از شهادت جنگلبان رشید ناصر پیروی در جنگلهای ماسال تا برکناری جنگلدار بابل به دلیل پیگرد قانونی نماینده متخلف و متجاوز این شهر به عرصههای ملی و طبیعی کشور تنها ۱۸ سال میگذرد. در این ۱۸ سال چه بر سر قانون و آرمانها آمده که امروز سازمان کارگزار منابع طبیعی کشور در پی آن است تا با اقدامات نمایشی مانند یافتن موتور سیکلت شهید پیروی و قرار دادن آن در موزه، خود را رهرو او بِنُمایاند.
🔷همین سازمان جنگلدار بابل را تنها به جرم عمل به وظیفه برکنار میکند و گروهها و افراد داعیهدار منابع طبیعی، در برابر این پیمان شکنی آشکار سکوت پیشه میکنند. بماند که عدهای از مدیران سازمان متولی به گفته خودشان چیزی از این رخداد شوم و ناامید کننده نشنیدند و عدهای دیگر هم با هر روش ممکن در صدد توجیه و نهادن تحلیلها و تفسیرهای بیبنیان و هیجانیِ برخاسته از تعصب ناشی از ذوبشدگی در فرد یا افراد بر این ماجرا هستند. غافل از اینکه مردم و افکار عمومی بیدارند و هوشیار. افکار عمومی میخواند، میفهمد، میبیند و وعدههای دیروز و کارکردهای امروز را تحلیل و قضاوت میکند و بر بنیان حق شهروندی، می پرسد. وظیفه کارگزاران است تا پاسخ دهند. پاسخی منطقی و برخوردار از پشتوانه و بنمایههای قانعکننده!
🔷آنچه که سال ۱۴۰۲ در بابل رخ داد، دست کمی از آنچه که هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ در ماسال رخ داد نداشت. آن روز خاک هیرکانی با خون پیروی گلگون شد و امروز با برکناری جنگلدار وظیفهشناس، قانونگرایی و تعهد به صیانت از عرصههای ملی آشکارا، بیپروا و به رسواترین شکل ممکن به مسلخ اصحاب زر و زور و عملههای سیاست فرستاده شد.
🔷صد افسوس که تاریخ، همیشه در این کشور در حال تکرار است. دیروز در قالب تراژدیای دردناک و جانکاه و امروز در قالب مصیبتی دردناکتر، چرا که شهید پیروی دستکم از لشگر خودیها زخم نخورد. ناصر پیروی یک تن بود که با خنجر دشمن شهید شد، ولی برکناری جنگلدار وظیفهشناس بابل، خنجری آلوده به زهر، آن هم از پشت بود که لشکر جنگلداری و مدیریت منابع طبیعی در ایران را تاراند و دوپاره کرد.
🔷خنجری که متجاوزان آن را ساختند، ساکتماندگان و مصلحتبافان آن را پرداختند و زهرآگین کردند و مدیران آن را بر دل وظیفهشناسی و صداقت فروکوفتند. بسیار بعید میدانم، این لشکر کمر شکسته و زخمی از این خنجر زهرآلود، به این زودیها کمر راست کند. حق هم دارد.../#پیام_ما
#جنگلبان
@payamema
🔻خنجری بر قلب جنگلبانی
✍️حنیف رضا گلزار
کارشناس آب و خاک
🔷«... او به دلیل مقاومت در برابر تخریب کنندگان و غارتگران جنگل به شیوه دردناکی جان عزیزش را در دل جنگل از دست داد. ناصر پیروی مایه عزت و افتخار جامعه جنگلبانی کشور و شهید راه انفال بود. او نماد رویدادهای ایثارگرانه بود و در راه دفاع از عرصههای ملی و طبیعی در برابر فرصت طلبان و زیاده خواهان ایستاد و تاوان این ایستادن و مقاومت را با از دست دادن جان خود اما به شکل ناجوانمردانه پرداخت نمود. موقع جان سپردن علفهای کف جنگل در هر دو مشت او گره خورده بود.
🔷گویی که بسان مجنون تا دم شهادت نیز لیلیاش را در آغوش کشیده بود. یادآوری مینمایم که به پاس احترام به خون شهیدان و جاننثاران منابع طبیعی کشور، برای حفاظت و صیانت از انفال از هیچ تلاش و کوششی دریغ ننموده و با الگو قرار دادن این اسوهها، ثابتقدم و مستحکم در مسیر پایداری و سرسبز نگهداشتن میهن اسلامی قدم برخواهیم داشت.»
🔷این چند جمله بخشهایی کوتاه شده از پیام رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور برای هجدهمین سالگرد شهادت «ناصر پیروی»، جنگلبان دلیر «ماسال» بود که تجاوزپیشگان به جنگل و عرصههای ملی، وقتی از همراه ساختن یا خاموش کردن او به هر شیوه ممکن ناامید شدند، او را به وحشیانهترین شکل ممکن سر بردیدند. بله، در سال ۱۳۸۴ و در این کشور، قاچاقچیان و متجاوزان به منابع ملی، سر یک جنگلبان را بریدند! این را به تأکید باز مینویسم تا نسل جدید بداند برای صیانت و حفاظت از منابع طبیعی و جنگلهای کشور، چه هزینههای گزافی پرداخت شد و جایگاه جنگلبان و محیطبان چیست و کجاست.
🔷متن این بیانیه، سراسر تجدید پیمان با آرمانهای شهید پیروی و تعهد برای عمل به شرح وظایف و مأموریتهای سازمانی و صیانت از آنچه که «انفال» نامیده شده، است. بیانیه رییس سازمان منابع طبیعی حاوی متنی زیبا و بیانی اثرگذار است ولی افسوس که به فرموده سعدی: «گرچه سخندان و مصالح گویی/ به عمل کار برآید، به سخندانی (سخنرانی) نیست....»
🔷از شهادت جنگلبان رشید ناصر پیروی در جنگلهای ماسال تا برکناری جنگلدار بابل به دلیل پیگرد قانونی نماینده متخلف و متجاوز این شهر به عرصههای ملی و طبیعی کشور تنها ۱۸ سال میگذرد. در این ۱۸ سال چه بر سر قانون و آرمانها آمده که امروز سازمان کارگزار منابع طبیعی کشور در پی آن است تا با اقدامات نمایشی مانند یافتن موتور سیکلت شهید پیروی و قرار دادن آن در موزه، خود را رهرو او بِنُمایاند.
🔷همین سازمان جنگلدار بابل را تنها به جرم عمل به وظیفه برکنار میکند و گروهها و افراد داعیهدار منابع طبیعی، در برابر این پیمان شکنی آشکار سکوت پیشه میکنند. بماند که عدهای از مدیران سازمان متولی به گفته خودشان چیزی از این رخداد شوم و ناامید کننده نشنیدند و عدهای دیگر هم با هر روش ممکن در صدد توجیه و نهادن تحلیلها و تفسیرهای بیبنیان و هیجانیِ برخاسته از تعصب ناشی از ذوبشدگی در فرد یا افراد بر این ماجرا هستند. غافل از اینکه مردم و افکار عمومی بیدارند و هوشیار. افکار عمومی میخواند، میفهمد، میبیند و وعدههای دیروز و کارکردهای امروز را تحلیل و قضاوت میکند و بر بنیان حق شهروندی، می پرسد. وظیفه کارگزاران است تا پاسخ دهند. پاسخی منطقی و برخوردار از پشتوانه و بنمایههای قانعکننده!
🔷آنچه که سال ۱۴۰۲ در بابل رخ داد، دست کمی از آنچه که هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ در ماسال رخ داد نداشت. آن روز خاک هیرکانی با خون پیروی گلگون شد و امروز با برکناری جنگلدار وظیفهشناس، قانونگرایی و تعهد به صیانت از عرصههای ملی آشکارا، بیپروا و به رسواترین شکل ممکن به مسلخ اصحاب زر و زور و عملههای سیاست فرستاده شد.
🔷صد افسوس که تاریخ، همیشه در این کشور در حال تکرار است. دیروز در قالب تراژدیای دردناک و جانکاه و امروز در قالب مصیبتی دردناکتر، چرا که شهید پیروی دستکم از لشگر خودیها زخم نخورد. ناصر پیروی یک تن بود که با خنجر دشمن شهید شد، ولی برکناری جنگلدار وظیفهشناس بابل، خنجری آلوده به زهر، آن هم از پشت بود که لشکر جنگلداری و مدیریت منابع طبیعی در ایران را تاراند و دوپاره کرد.
🔷خنجری که متجاوزان آن را ساختند، ساکتماندگان و مصلحتبافان آن را پرداختند و زهرآگین کردند و مدیران آن را بر دل وظیفهشناسی و صداقت فروکوفتند. بسیار بعید میدانم، این لشکر کمر شکسته و زخمی از این خنجر زهرآلود، به این زودیها کمر راست کند. حق هم دارد.../#پیام_ما
#جنگلبان
@payamema
#اختصاصی
🔻آیا انقراض انتخاب ماست؟
✍️شینا انصاری
کارشناس محیط زیست
🔷بیش از دو دهه است که بیست و دوم می هر سال (مقارن با اول خرداد) به عنوان روز جهانی تنوع زیستی شناخته میشود. مجمع جهانی اقتصاد طی گزارشی اعلام کرد، بیش از نیمی از کل تولید ناخالص داخلی جهان به طور متوسط یا شدید به طبیعت وابسته است. در حقیقت تنوع زیستی بر همه چیز از سلامت جهانی و امنیت غذایی گرفته تا اقتصاد و معیشت جوامع تاثیر میگذارد.
🔷شعار امسال این روز، «از توافق تا اقدام؛ بازسازی تنوع زیستی» نامگذاری شده است. پاییز سال گذشته بود که کنفرانس تنوع زیستی سازمان ملل متحد، موسوم به COP 15 با هدف ارائه طرحی برای مقابله با نابودی تنوع زیستی جهانی برگزار شد و خروجی آن چارچوبی مشتمل بر بیست و سه هدف برای دستیابی تا ده سال آینده بود. کاهش استفاده از آفتکشها، افزایش بودجه به ۲۰۰ میلیارد دلار در سال و حفاظت از حداقل ۳۰ درصد از خشکی و دریا در سطح جهان از جمله راهکارهای این سند مورد توافق کشورهای جهان بود.
🔷طبق گزارش اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت IUCN، در حال حاضر حداقل ۴۰ درصد از حیوانات، حشرات و گیاهان در سرتاسر جهان در خطر انقراض قرار دارند. با توجه به اینکه تهدیدات فعالیتهای انسانی مانند تخریب و تکه تکه شدن زیستگاهها، شکار بیرویه، گرمایش زمین، آلایندهها، گونههای مهاجم و... محرکهای اصلی انقراض و کاهش جمعیت گونهها هستند، حفظ و احیای گونههای در معرض خطر کاملا به میزان مداخله بشر بستگی دارد. از این رو، سند تنوع زیستی مورد توافق بیش از اهداف آرمانگرایانه، نیازمند عمل به تعهدات بهخصوص تعهدات مالی کشورهای توسعه یافته و پیشبینی ضمانتها و سازوکارهای اجرایی آن است.
🔷در حال حاضر حدود ۱۷ درصد از اکوسیستمهای خشکی و ۱۰ درصد از مناطق دریایی تحت حفاظت قرار دارند. چشمانداز افزایش دامنه این حفاظت به ۳۰ درصد در خشکیها و آبهای زمین، آن هم در صورتی که مناطق فعلی حفاظت شده با انواع و اقسام تعدیها و تخریبها مواجهاند و در شرایطی که توافقات جهانی اقلیمی نتایج مطلوبی در پی نداشته است، قدری خوشبینانه و دور از انتظار بهنظر میرسد.
🔷کافی است از میان تمامی آمارهای نگرانکننده به همین بسنده کنیم که بشر هر ساله بالغ بر ۳۰۰ میلیون تن فلزات سنگین، انواع حلالها، پسماندهای سمی و فاضلاب را وارد آبهای كرهزمین میكند و به واسطه فعالیتهای مخرب انسانی قریب به ۲۵ درصد كل گیاهان و جانوران برابر با یك میلیون گونه درخطر نابودی کامل قرار دارند. روندی که کمابیش در اغلب کشورهای در حال توسعه ادامه دارد.
🔷دولتها از انجام حرکتهای ضروری برای در اولویت قرار دادن موضوع حفاظت از ذخایر اکولوژیکی سرباز میزنند و از این رو هر گونه اقدام عملی برای متوقف کردن بحران از دست رفتن تنوع زیستی همچون بحران آب و هوایی ضعیف و کم رمق بهنظر میرسد./#پیام_ما
#محیط_زیست
@payamema
🔻آیا انقراض انتخاب ماست؟
✍️شینا انصاری
کارشناس محیط زیست
🔷بیش از دو دهه است که بیست و دوم می هر سال (مقارن با اول خرداد) به عنوان روز جهانی تنوع زیستی شناخته میشود. مجمع جهانی اقتصاد طی گزارشی اعلام کرد، بیش از نیمی از کل تولید ناخالص داخلی جهان به طور متوسط یا شدید به طبیعت وابسته است. در حقیقت تنوع زیستی بر همه چیز از سلامت جهانی و امنیت غذایی گرفته تا اقتصاد و معیشت جوامع تاثیر میگذارد.
🔷شعار امسال این روز، «از توافق تا اقدام؛ بازسازی تنوع زیستی» نامگذاری شده است. پاییز سال گذشته بود که کنفرانس تنوع زیستی سازمان ملل متحد، موسوم به COP 15 با هدف ارائه طرحی برای مقابله با نابودی تنوع زیستی جهانی برگزار شد و خروجی آن چارچوبی مشتمل بر بیست و سه هدف برای دستیابی تا ده سال آینده بود. کاهش استفاده از آفتکشها، افزایش بودجه به ۲۰۰ میلیارد دلار در سال و حفاظت از حداقل ۳۰ درصد از خشکی و دریا در سطح جهان از جمله راهکارهای این سند مورد توافق کشورهای جهان بود.
🔷طبق گزارش اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت IUCN، در حال حاضر حداقل ۴۰ درصد از حیوانات، حشرات و گیاهان در سرتاسر جهان در خطر انقراض قرار دارند. با توجه به اینکه تهدیدات فعالیتهای انسانی مانند تخریب و تکه تکه شدن زیستگاهها، شکار بیرویه، گرمایش زمین، آلایندهها، گونههای مهاجم و... محرکهای اصلی انقراض و کاهش جمعیت گونهها هستند، حفظ و احیای گونههای در معرض خطر کاملا به میزان مداخله بشر بستگی دارد. از این رو، سند تنوع زیستی مورد توافق بیش از اهداف آرمانگرایانه، نیازمند عمل به تعهدات بهخصوص تعهدات مالی کشورهای توسعه یافته و پیشبینی ضمانتها و سازوکارهای اجرایی آن است.
🔷در حال حاضر حدود ۱۷ درصد از اکوسیستمهای خشکی و ۱۰ درصد از مناطق دریایی تحت حفاظت قرار دارند. چشمانداز افزایش دامنه این حفاظت به ۳۰ درصد در خشکیها و آبهای زمین، آن هم در صورتی که مناطق فعلی حفاظت شده با انواع و اقسام تعدیها و تخریبها مواجهاند و در شرایطی که توافقات جهانی اقلیمی نتایج مطلوبی در پی نداشته است، قدری خوشبینانه و دور از انتظار بهنظر میرسد.
🔷کافی است از میان تمامی آمارهای نگرانکننده به همین بسنده کنیم که بشر هر ساله بالغ بر ۳۰۰ میلیون تن فلزات سنگین، انواع حلالها، پسماندهای سمی و فاضلاب را وارد آبهای كرهزمین میكند و به واسطه فعالیتهای مخرب انسانی قریب به ۲۵ درصد كل گیاهان و جانوران برابر با یك میلیون گونه درخطر نابودی کامل قرار دارند. روندی که کمابیش در اغلب کشورهای در حال توسعه ادامه دارد.
🔷دولتها از انجام حرکتهای ضروری برای در اولویت قرار دادن موضوع حفاظت از ذخایر اکولوژیکی سرباز میزنند و از این رو هر گونه اقدام عملی برای متوقف کردن بحران از دست رفتن تنوع زیستی همچون بحران آب و هوایی ضعیف و کم رمق بهنظر میرسد./#پیام_ما
#محیط_زیست
@payamema
#اختصاصی
🔻بعد از متروپل شادی گم شد
✍️مهتاب جودکی
🔷پشت پلیتهایی که زمین خالی متروپل را محصور کرده نخلی نیست. یک سال پیش، همین روزها یک نخل زیر سایه مرگ متروپل ایستاده بود و هر روز پشت غبار بولدوزرها گم میشد. این نخل در حیاط یک خانه بود. آن خانه هم دیگر نیست. باقیمانده متروپل را که سال پیش چند ماشین از آن آویزان بود و آتشنشانها زیرش در جستوجوی آدمها بودند، صاف کردهاند. لاشههایش را بردهاند. اما یک بولدوزر مشغول خاکبرداری است. یک سال از آن روز خونبار گذشته و کار متروپل هنوز تمام نشده.
🔷خیابان امیری در ساعت ۱۲:۳۰ دوم خرداد سال صفر و یک، در خاک گم شد. آن روز هواشناسی هشدار داده بود که غبار عراق در راه آبادان است. غباری که از بستر خشکیده هور میآمد، از اروند میگذشت و به خیابان امیری میرسید، در آن ساعت با آوار متروپل درآمیخت. از روزها قبل گفته بودند که از این ساختمان صداهایی میآید، دیوارها ترک خورده بود و سقف پارکینگ شکم داده بود اما نشنیده گرفتند. صدای مهیب، یک روز پیش از سالروز آزادسازی خرمشهر در آبادانِ بیآبادی پیچید.
🔷برج شماره یک متروپل، ساختمان غولپیکر «هلدینگ عبدالباقی» یک باره سقوط کرد. بعد از آن تا روزها، جز فریاد و آوار و غمی سنگین هیچ نبود. بچههایی که در گرمای شهر جنگزده، به آبمیوهفروشی عمو فوزی پناه برده بودند، کارگران خسته جزیره مینو که وقت ناهارشان بود، عبدالامیر و عبدالرحمان که آمده بودند حقوقشان را از عبدالباقی بگیرند، همه کشته شدند. طبق آمار رسمی آن روز متروپل جان ۴۳ نفر را گرفت و ۳۷ نفر را مجروح کرد. ۳۵ سال از جنگ ایران و عراق گذشته بود و ظهر آن روز گویی دوباره جنگی درگرفت.
🔷«حسین عبدالباقی» را قبل از اینکه با فروریختن متروپل مشهور شود و حرف زنده یا مرده بودنش بشود، شناخته بودم. شهرداری به او مجوزی غیرقانونی داده بود و در حال ساخت ساختمانی چهار طبقه بود در همسایگی «خانه بچاری». وقتی آن را میساختند، روی دیوارهای بچاری که ثبت ملی هم بود، ترک افتاده بود. شهریور سال ۹۶، لیلا خانم که اسباب فقیرانهاش را در خانه بچاری چیده بود، تعریف میکرد که عبدالباقی خودش کارگر و وانت آورد تا بساط ساکنان را ببرند.
🔷«ساعت یک شب گفت میخواهیم لودر بزنیم. آن شب او و پسر عموی بچاری صاحبخانه در حیاط نشستند و برایشان چای ریختم. لودر را زدند و کار را شروع کردند. ساعت سه شب که رفتند، صدای لودر و گرد و خاک و ترس ریختن خانه ما را کشت. اجازه نداشتند وقتی در خانهایم، تخریب کنند.»* نمیدانم لیلا خانم حالا کجاست. خانه بچاری را هم همان وقتها تخریب کردند.
🔷هنوز صدای مردم معترض و بهتزده توی گوشم است که فریاد میزدند: «عبدالباقی نمرده». هولناک بود. دادستان ویژه آبادان گفته بود حکم بازداشت عبدالباقی صادر شده است. بعد دادستان عمومی و انقلاب استان خوزستان گفته بود او در جریان ریزش ساختمان جانش را از دست داده و نیروی انتظامی و خانواده جسدش را شناسایی کردهاند. کار به تعیین هویت ژنتیکی کشید و خیلی زود رئیس بانک اطلاعات هویت ژنتیک ایران هم مرگ عبدالباقی را تایید کرد. مردم غمزده آبادان باور نمیکردند.
🔷دو ماه بعد برادر عبدالباقی ترور شد و چند روز بعد از خاکسپاری او گروهی، قبر او در دهاقان اصفهان را شکافتند تا از مرگش مطمئن شوند. همه اتفاقات انگار در فیلمی سینمایی رخ میداد.
🔷ساختمان متروپل ۱۱ طبقه داشت اما طبق پروانه ساختش باید ۶ طبقه میبود. شهرداری گزارشهای وضعیت نامناسب ساختمان را نادیده گرفته بود. اهمالهای کوچک و بزرگ آبادان را که مردمی شاد داشت، به شهری غمزده تبدیل کرد. در تمام روزهای بعد از فروریختن متروپل، نیروهای آتشنشانی و هلال احمر و گروههای مردمی مشغول بیرون کشیدن آدمها از زیر آوار بودند. بارها دیدم که طاقتشان تمام شد و به گریه افتادند. آن روزها کوچههای اطراف متروپل در محله امیری تخلیه شده بود و دیگر رنگ زندگی نداشت.
🔷قبل از متروپل، در این شهر که هنوز نشانههای بسیاری از جنگ هشت ساله دارد و حتی در باران و گرما بوی فاضلاب در کوچههایش میپیچد، توی بازار «تهلنجی» صدای نیانبان میآمد. بعد از متروپل شادی گم شد. آبادان به شور زندگیاش آباد بود، اما یک سال است که شهر پر از نشانههای غم است؛ در گورستانی که ردیف به ردیف مردههای متروپل را در آن دفن کردهاند، در ساختمانهایی که نام عبدالباقی رویشان حک شده، در کافه مری که زیر آوار ماند و در زمین خالی خیابان امیری که روزی شادترین خیابانها بود.
*از گزارش «آن شب که خانه خراب شد»، فروردین ۹۷، روزنامه شهروند /#پیام_ما
#متروپل
@payamema
🔻بعد از متروپل شادی گم شد
✍️مهتاب جودکی
🔷پشت پلیتهایی که زمین خالی متروپل را محصور کرده نخلی نیست. یک سال پیش، همین روزها یک نخل زیر سایه مرگ متروپل ایستاده بود و هر روز پشت غبار بولدوزرها گم میشد. این نخل در حیاط یک خانه بود. آن خانه هم دیگر نیست. باقیمانده متروپل را که سال پیش چند ماشین از آن آویزان بود و آتشنشانها زیرش در جستوجوی آدمها بودند، صاف کردهاند. لاشههایش را بردهاند. اما یک بولدوزر مشغول خاکبرداری است. یک سال از آن روز خونبار گذشته و کار متروپل هنوز تمام نشده.
🔷خیابان امیری در ساعت ۱۲:۳۰ دوم خرداد سال صفر و یک، در خاک گم شد. آن روز هواشناسی هشدار داده بود که غبار عراق در راه آبادان است. غباری که از بستر خشکیده هور میآمد، از اروند میگذشت و به خیابان امیری میرسید، در آن ساعت با آوار متروپل درآمیخت. از روزها قبل گفته بودند که از این ساختمان صداهایی میآید، دیوارها ترک خورده بود و سقف پارکینگ شکم داده بود اما نشنیده گرفتند. صدای مهیب، یک روز پیش از سالروز آزادسازی خرمشهر در آبادانِ بیآبادی پیچید.
🔷برج شماره یک متروپل، ساختمان غولپیکر «هلدینگ عبدالباقی» یک باره سقوط کرد. بعد از آن تا روزها، جز فریاد و آوار و غمی سنگین هیچ نبود. بچههایی که در گرمای شهر جنگزده، به آبمیوهفروشی عمو فوزی پناه برده بودند، کارگران خسته جزیره مینو که وقت ناهارشان بود، عبدالامیر و عبدالرحمان که آمده بودند حقوقشان را از عبدالباقی بگیرند، همه کشته شدند. طبق آمار رسمی آن روز متروپل جان ۴۳ نفر را گرفت و ۳۷ نفر را مجروح کرد. ۳۵ سال از جنگ ایران و عراق گذشته بود و ظهر آن روز گویی دوباره جنگی درگرفت.
🔷«حسین عبدالباقی» را قبل از اینکه با فروریختن متروپل مشهور شود و حرف زنده یا مرده بودنش بشود، شناخته بودم. شهرداری به او مجوزی غیرقانونی داده بود و در حال ساخت ساختمانی چهار طبقه بود در همسایگی «خانه بچاری». وقتی آن را میساختند، روی دیوارهای بچاری که ثبت ملی هم بود، ترک افتاده بود. شهریور سال ۹۶، لیلا خانم که اسباب فقیرانهاش را در خانه بچاری چیده بود، تعریف میکرد که عبدالباقی خودش کارگر و وانت آورد تا بساط ساکنان را ببرند.
🔷«ساعت یک شب گفت میخواهیم لودر بزنیم. آن شب او و پسر عموی بچاری صاحبخانه در حیاط نشستند و برایشان چای ریختم. لودر را زدند و کار را شروع کردند. ساعت سه شب که رفتند، صدای لودر و گرد و خاک و ترس ریختن خانه ما را کشت. اجازه نداشتند وقتی در خانهایم، تخریب کنند.»* نمیدانم لیلا خانم حالا کجاست. خانه بچاری را هم همان وقتها تخریب کردند.
🔷هنوز صدای مردم معترض و بهتزده توی گوشم است که فریاد میزدند: «عبدالباقی نمرده». هولناک بود. دادستان ویژه آبادان گفته بود حکم بازداشت عبدالباقی صادر شده است. بعد دادستان عمومی و انقلاب استان خوزستان گفته بود او در جریان ریزش ساختمان جانش را از دست داده و نیروی انتظامی و خانواده جسدش را شناسایی کردهاند. کار به تعیین هویت ژنتیکی کشید و خیلی زود رئیس بانک اطلاعات هویت ژنتیک ایران هم مرگ عبدالباقی را تایید کرد. مردم غمزده آبادان باور نمیکردند.
🔷دو ماه بعد برادر عبدالباقی ترور شد و چند روز بعد از خاکسپاری او گروهی، قبر او در دهاقان اصفهان را شکافتند تا از مرگش مطمئن شوند. همه اتفاقات انگار در فیلمی سینمایی رخ میداد.
🔷ساختمان متروپل ۱۱ طبقه داشت اما طبق پروانه ساختش باید ۶ طبقه میبود. شهرداری گزارشهای وضعیت نامناسب ساختمان را نادیده گرفته بود. اهمالهای کوچک و بزرگ آبادان را که مردمی شاد داشت، به شهری غمزده تبدیل کرد. در تمام روزهای بعد از فروریختن متروپل، نیروهای آتشنشانی و هلال احمر و گروههای مردمی مشغول بیرون کشیدن آدمها از زیر آوار بودند. بارها دیدم که طاقتشان تمام شد و به گریه افتادند. آن روزها کوچههای اطراف متروپل در محله امیری تخلیه شده بود و دیگر رنگ زندگی نداشت.
🔷قبل از متروپل، در این شهر که هنوز نشانههای بسیاری از جنگ هشت ساله دارد و حتی در باران و گرما بوی فاضلاب در کوچههایش میپیچد، توی بازار «تهلنجی» صدای نیانبان میآمد. بعد از متروپل شادی گم شد. آبادان به شور زندگیاش آباد بود، اما یک سال است که شهر پر از نشانههای غم است؛ در گورستانی که ردیف به ردیف مردههای متروپل را در آن دفن کردهاند، در ساختمانهایی که نام عبدالباقی رویشان حک شده، در کافه مری که زیر آوار ماند و در زمین خالی خیابان امیری که روزی شادترین خیابانها بود.
*از گزارش «آن شب که خانه خراب شد»، فروردین ۹۷، روزنامه شهروند /#پیام_ما
#متروپل
@payamema
#اختصاصی
🔻پاسخی به ادعای رئیس سازمان منابع طبیعی
✍️ محمد حب وطن
رئیس گروه حکمرانی آب شرکت مدیریت منابع آب ایران
🔷عباسعلی نوبخت، معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت در همایشی در استان البرز مدعی شده است «ما در ایران با حکمرانی درست آب و در نظر گرفتن بارندگی سالانه و تکیه بر آن و احصا نیازها میتوانیم آب مورد نیاز دو میلیارد نفر را تأمین کنیم. اگر دور تا دور کشور را دیوار هم بکشند و با جای دیگری ارتباط نداشته باشیم باز هم میتوانیم امور کشور را پیش ببریم.» (خبرگزاری ایسنا، ۱۴۰۲/۲/۳۱). ایشان تحلیل کرده است که اگر آب صنعت و کشاورزی و مابقی مصارف را در نظر نگیریم و فرض را بر این بگذاریم که آب موجود در کشور فقط صرف آب شرب شود، با میزان آبی که از بارشها در کشور میماند میتوان آب شرب دو میلیارد نفر را تامین کرد.
🔷از آنجا که بعد از بازتاب گسترده این ادعا در فضای رسانهای هنوز واکنشی از طرف ایشان برای اصلاح ادعای خود ندیدهام، در اینجا فقط به یک حساب و کتاب ساده اکتفا میکنم و به عنوان یک کارشناس بخش آب ارائه اطلاعات و مستندات این ادعا را از ایشان مطالبه میکنم.
۱- اگر بخواهیم فقط آب شرب و بهداشت دو میلیارد نفر را آن هم در حد استاندارد یعنی ۱۵۰ لیتر در شبانه روز تامین کنیم، به حدود ۱۰۹ میلیارد مترمکعب در سال آب نیاز داریم.
🔷این حجم تقریباً معادل کل آب تجدیدپذیر فعلی کشورمان است و تقریباً معادل حجم آبی است که در حال حاضر برای مصارف مختلف کشاورزی، شرب، صنعت و خدمات، و محیط زیست مورد استفاده قرار میگیرد. البته اگر فرض کنیم که الگوی فعلی مصرف آب خانگی کماکان ادامه داشته باشد، این حجم مورد نیاز تقریباً دو برابر میشود و حتی آب شرب و بهداشت این جمعیت دو میلیاردی هم قابل تامین نخواهد بود.
🔷مشخص نیست منطق ایشان در اینکه آب موجود کشور را فقط به شرب و بهداشت مردم اختصاص دهیم چه بوده است و اگر ایشان کل ظرفیت آب کشور را برای تامین آب شرب و بهداشت دو میلیارد نفر منظور کرده، پس آب مورد نیاز کشاورزی و صنعت را از کجا پیشبینی کرده است؟ اصولاً چگونه نتیجهگیری کرده که اگر دور تا دور کشور را دیوار هم بکشند و با جای دیگری ارتباط نداشته باشیم باز هم میتوانیم امور کشور را پیش ببریم.
🔷 ۲- از آنجا که تامین آب فقط برای شرب و بهداشت یک کشور چندان معنیدار و منطقی نیست، اجازه دهید با یک حساب و کتاب و ساده بررسی کنیم آیا میتوان آب مورد نیاز برای تامین غذای این دو میلیارد نفر را تامین کرد. در این صورت اجازه دهید با در نظر گرفتن حداقل سبد غذایی برای این دو میلیارد نفر یعنی فقط نان و پنیر، حجم آب مورد نیاز غذای این جمعیت را برآورد کنیم. طبق استانداردهای موجود، تولید هر یک کیلوگرم نان حدود ۱۳۰۰لیتر آب نیاز دارد. سرانه مصرف نان هر ایرانی هم حدود ۱۲۰کیلوگرم در سال است که هرچند بیشتر از میانگین جهانی است اما مجاز به کم کردن آن نیستیم چون فرض کردیم که فقط نان و پنیر مصرف کنند.
🔷با یک حساب سرانگشتی و با اغماض از آب مورد نیاز پنیر، میزان آب مورد نیاز تنها نان این دو میلیارد نفر حدود ۳۱۲میلیارد مترمکعب خواهد بود یعنی حدود سه برابر آب تجدیدپذیر کشور! به این ترتیب تامین غذای این جمعیت با ظرفیت آبی کشورمان توهمی بیش نیست. به این ترتیب مشخص نیست وقتیکه نه آب مورد نیاز شرب و بهداشت و نه آب مورد نیاز غذای این جمعیت دو میلیارد نفری را میتوان با ظرفیت آبی کشور تامین کرد، اساساً طرح موضوع دو میلیارد نفر جمعیت برای چیست.
🔷واقعیت این است که وضعیت نحیف منابع آب کشور تحمل چنین ادعاها و آدرسهای غلط را ندارد. در شرایطی که همه کارشناسان و صاحبنظران درباره وضعیت آسیبپذیر منابع آب و ضرورت مدیریت مصرف آب و ایجاد تعادل بین منابع و مصارف آب هشدار میدهند، ارائه چنین ادعاها و اطلاعات نادرست و نسنجیده به جامعه، میتواند بیاعتمادی موجود به نهادها و مسئولان حوزه آب و کشاورزی را تشدید نماید و عموم جامعه را از رویکرد صرفهجویانه در مصرف آب دور کند.
🔷در آخر پیشنهاد من به معاون وزیر جهاد کشاورزی این است که یا گزارش و مستندات این ادعا را منتشر کند یا اینکه اگر احیاناً اشتباه در حد یک صفر بوده است (یعنی منظورشان ۲۰۰میلیون نفر بوده نه ۲میلیارد نفر) به طور رسمی اعلام کند؛ هرچند تامین آب ۲۰۰میلیون نفر هم به صورت جدی مورد نقد و سوال است./#پیام_ما
#مدیریت_منابع_آب
@payamema
🔻پاسخی به ادعای رئیس سازمان منابع طبیعی
✍️ محمد حب وطن
رئیس گروه حکمرانی آب شرکت مدیریت منابع آب ایران
🔷عباسعلی نوبخت، معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت در همایشی در استان البرز مدعی شده است «ما در ایران با حکمرانی درست آب و در نظر گرفتن بارندگی سالانه و تکیه بر آن و احصا نیازها میتوانیم آب مورد نیاز دو میلیارد نفر را تأمین کنیم. اگر دور تا دور کشور را دیوار هم بکشند و با جای دیگری ارتباط نداشته باشیم باز هم میتوانیم امور کشور را پیش ببریم.» (خبرگزاری ایسنا، ۱۴۰۲/۲/۳۱). ایشان تحلیل کرده است که اگر آب صنعت و کشاورزی و مابقی مصارف را در نظر نگیریم و فرض را بر این بگذاریم که آب موجود در کشور فقط صرف آب شرب شود، با میزان آبی که از بارشها در کشور میماند میتوان آب شرب دو میلیارد نفر را تامین کرد.
🔷از آنجا که بعد از بازتاب گسترده این ادعا در فضای رسانهای هنوز واکنشی از طرف ایشان برای اصلاح ادعای خود ندیدهام، در اینجا فقط به یک حساب و کتاب ساده اکتفا میکنم و به عنوان یک کارشناس بخش آب ارائه اطلاعات و مستندات این ادعا را از ایشان مطالبه میکنم.
۱- اگر بخواهیم فقط آب شرب و بهداشت دو میلیارد نفر را آن هم در حد استاندارد یعنی ۱۵۰ لیتر در شبانه روز تامین کنیم، به حدود ۱۰۹ میلیارد مترمکعب در سال آب نیاز داریم.
🔷این حجم تقریباً معادل کل آب تجدیدپذیر فعلی کشورمان است و تقریباً معادل حجم آبی است که در حال حاضر برای مصارف مختلف کشاورزی، شرب، صنعت و خدمات، و محیط زیست مورد استفاده قرار میگیرد. البته اگر فرض کنیم که الگوی فعلی مصرف آب خانگی کماکان ادامه داشته باشد، این حجم مورد نیاز تقریباً دو برابر میشود و حتی آب شرب و بهداشت این جمعیت دو میلیاردی هم قابل تامین نخواهد بود.
🔷مشخص نیست منطق ایشان در اینکه آب موجود کشور را فقط به شرب و بهداشت مردم اختصاص دهیم چه بوده است و اگر ایشان کل ظرفیت آب کشور را برای تامین آب شرب و بهداشت دو میلیارد نفر منظور کرده، پس آب مورد نیاز کشاورزی و صنعت را از کجا پیشبینی کرده است؟ اصولاً چگونه نتیجهگیری کرده که اگر دور تا دور کشور را دیوار هم بکشند و با جای دیگری ارتباط نداشته باشیم باز هم میتوانیم امور کشور را پیش ببریم.
🔷 ۲- از آنجا که تامین آب فقط برای شرب و بهداشت یک کشور چندان معنیدار و منطقی نیست، اجازه دهید با یک حساب و کتاب و ساده بررسی کنیم آیا میتوان آب مورد نیاز برای تامین غذای این دو میلیارد نفر را تامین کرد. در این صورت اجازه دهید با در نظر گرفتن حداقل سبد غذایی برای این دو میلیارد نفر یعنی فقط نان و پنیر، حجم آب مورد نیاز غذای این جمعیت را برآورد کنیم. طبق استانداردهای موجود، تولید هر یک کیلوگرم نان حدود ۱۳۰۰لیتر آب نیاز دارد. سرانه مصرف نان هر ایرانی هم حدود ۱۲۰کیلوگرم در سال است که هرچند بیشتر از میانگین جهانی است اما مجاز به کم کردن آن نیستیم چون فرض کردیم که فقط نان و پنیر مصرف کنند.
🔷با یک حساب سرانگشتی و با اغماض از آب مورد نیاز پنیر، میزان آب مورد نیاز تنها نان این دو میلیارد نفر حدود ۳۱۲میلیارد مترمکعب خواهد بود یعنی حدود سه برابر آب تجدیدپذیر کشور! به این ترتیب تامین غذای این جمعیت با ظرفیت آبی کشورمان توهمی بیش نیست. به این ترتیب مشخص نیست وقتیکه نه آب مورد نیاز شرب و بهداشت و نه آب مورد نیاز غذای این جمعیت دو میلیارد نفری را میتوان با ظرفیت آبی کشور تامین کرد، اساساً طرح موضوع دو میلیارد نفر جمعیت برای چیست.
🔷واقعیت این است که وضعیت نحیف منابع آب کشور تحمل چنین ادعاها و آدرسهای غلط را ندارد. در شرایطی که همه کارشناسان و صاحبنظران درباره وضعیت آسیبپذیر منابع آب و ضرورت مدیریت مصرف آب و ایجاد تعادل بین منابع و مصارف آب هشدار میدهند، ارائه چنین ادعاها و اطلاعات نادرست و نسنجیده به جامعه، میتواند بیاعتمادی موجود به نهادها و مسئولان حوزه آب و کشاورزی را تشدید نماید و عموم جامعه را از رویکرد صرفهجویانه در مصرف آب دور کند.
🔷در آخر پیشنهاد من به معاون وزیر جهاد کشاورزی این است که یا گزارش و مستندات این ادعا را منتشر کند یا اینکه اگر احیاناً اشتباه در حد یک صفر بوده است (یعنی منظورشان ۲۰۰میلیون نفر بوده نه ۲میلیارد نفر) به طور رسمی اعلام کند؛ هرچند تامین آب ۲۰۰میلیون نفر هم به صورت جدی مورد نقد و سوال است./#پیام_ما
#مدیریت_منابع_آب
@payamema
#اختصاصی
🔻ارزش سکونت در بافتهای فرسوده و تاریخی
✍️سید حسین میرزاده
پژوهشگر دکتری شهرسازی
🔷تجارب گذشته در عرصه نوسازی و بازآفرینی بافتهای فرسوده و تاریخی در شهرها نشان میدهد که علیرغم صرف بودجه قابل توجه برای نوسازی ساختمانها و منازل مسکونی، جمعیت اصیل در این مناطق به سایر محلات شهر مهاجرت کردهاند. در واقع، ساکنان اصلی این محلات پس از نوسازی منازل مسکونی خود و به دلایل مختلف، منازل خود را فروخته و برای سکونت به سایر محلات شهر نقل مکان میکنند تا از این طریق، شرایط بهتری برای زندگی خود فراهم کنند.
🔷این مهاجرت جمعیت اصیل و ساکنان قدیمی محلات از این جهت مسئله و مشکل محسوب میشود که افراد مذکور به دلیل سابقة طولانی مدت در محلات فرسوده و تاریخی، به نحوی سرمایه فرهنگی-اجتماعی این مناطق شهر محسوب شده که با مهاجرت ایشان، محلات فرسوده و یا تاریخی دچار بحران هویت میشوند.
🔷این چالش نشاندهنده این موضوع است که اقدامات انجام شده در طرحهای نوسازی اجرا شده از سوی شهرداریها و یا نهادهای دولتی به تنهایی کافی نبوده است و به نظر میرسد عدم موفقیت نسبی در بازآفرینی بافتهای فرسوده، ناشی از نبود چارچوب جامع و متوازن برای رویارویی با محلات مسئله دار شهری بوده است.
🔷زیرا در طرحهای نوسازی بافتهای فرسوده، صرفا «تولید هرچه بیشتر مسکن» مدنظر مسئولان قرار گرفته و این نوع نگاه تک بعدی سبب شده که مهاجرت به عنوان یکی از عناصر اساسی در تشدید فرسودگی در این محلات مطرح شود. از جمله مصادیق این مهاجرتها میتوان به جابجایی جمعیت اصیل از محلات پیرامون بزرگراه شهید نواب صفوی و بزرگراه امام علی (ع) اشاره کرد که پس از اجرایی شدن طرحهای نوسازی و مسکنسازی در این محلات طی دهههای گذشته، به نقاط حاشیهای شهر تهران نقل مکان کردهاند.
🔷اما توجه به مفهوم «ارزش سکونت» به عنوان یک راهبرد اصلی در نوسازی و بازآفرینی شهری میتواند زمینهساز ارتقای کیفیت زندگی و بهبود فضاهای شهری در محلات فرسوده شود. میتوان ارزش سکونت را چنین تبیین کرد که این مفهوم، «مجموعهای به هم پیوسته از شرایط کالبدی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی است که سبب میشود جذابیت سکونت در یک محله یا یک منطقه شهر برای عموم شهروندان ایجاد شود.» به همین سبب، تأکید ارزش سکونت بر فضاهای شهری است که محیطی جذاب و دل انگیز برای زندگی عموم شهروندان فراهم آورد.
🔷بدین ترتیب، توجه به ارزش سکونت از این جهت حایز اهمیت است که سبب میشود در مرحلة اول، مهاجرت ساکنان از بافتهای فرسوده و تاریخی شهری از بین رفته و سپس با ایجاد شأنیت اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی برای این گونه محلات و به تبع آن ارزش افزوده اقتصادی برای ساکنان و مالکان، جمعیت از سایر نقاط شهر به این محلات جذب شوند. در همین رابطه، توجه به شاخصهای کیفی سبب میشود که کیفیت زندگی در محلات فرسوده ارتقاء یافته و در نهایت، رضایت ساکنان حاصل شود. از جمله موضوعاتی که در بازآفرینی بافتهای فرسوده و تاریخی باید بدانها توجه شود، اینکه این عرصههای شهری به عنوان هویت و تبلور فرهنگ هر شهر مورد تأکید قرار گیرد.
🔷بدین ترتیب، علاوه بر ارزشمند شدن بافت، امکان زیست اجتماعی، امنیت و رونق اقتصادی محلههای شهری هم فراهم خواهد شد. چون شهروندان تمایل به زندگی در محلی دارند که برایشان جذابیت داشته و به آن تعلق خاطر داشته باشند. به همین دلیل، مجموعه مدیریت شهری (شورای شهر و شهرداری ها) و همچنین نهادهای تصمیمگیر نظیر وزارت کشور، وزارت راه و شهرسازی و... باید مردم را بهعنوان شرکای اصلی در فرآیند بازآفرینی پذیرفته و نظرات ایشان را هرچه بیشتر در طرحهای نوسازی محلات فرسوده و تاریخی مدنظر قرار دهند.
🔷مسئولان و تصمیمگیران؛ به اشتباه، بافتهای فرسوده شهری را فقط به عنوان بستری برای ایجاد رونق در بازار مسکن میبینند تا از این طریق، جریان اقتصادی در سایر بخشهای کشور رونق یابد.
🔷در حالی که علاوه بر ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران بخش خصوصی برای رونق ساختوساز در بافتهای فرسوده و تاریخی، باید به جوانب دیگر سکونت در این محلات نیز توجه شود. جنبههایی که سبب خواهد شد علاوه بر رونق ساختوساز و نوسازی کالبدی محلات، بازآفرینی شهری به معنای واقعی کلمه انجام شده و محلاتی که در روزگار نه چندان دور دارای حیات شهری قابل توجهی بودند، مجددا سرزندگی خود را به دست آورند./#پیام_ما
#بافت_فرسوده
@payamema
🔻ارزش سکونت در بافتهای فرسوده و تاریخی
✍️سید حسین میرزاده
پژوهشگر دکتری شهرسازی
🔷تجارب گذشته در عرصه نوسازی و بازآفرینی بافتهای فرسوده و تاریخی در شهرها نشان میدهد که علیرغم صرف بودجه قابل توجه برای نوسازی ساختمانها و منازل مسکونی، جمعیت اصیل در این مناطق به سایر محلات شهر مهاجرت کردهاند. در واقع، ساکنان اصلی این محلات پس از نوسازی منازل مسکونی خود و به دلایل مختلف، منازل خود را فروخته و برای سکونت به سایر محلات شهر نقل مکان میکنند تا از این طریق، شرایط بهتری برای زندگی خود فراهم کنند.
🔷این مهاجرت جمعیت اصیل و ساکنان قدیمی محلات از این جهت مسئله و مشکل محسوب میشود که افراد مذکور به دلیل سابقة طولانی مدت در محلات فرسوده و تاریخی، به نحوی سرمایه فرهنگی-اجتماعی این مناطق شهر محسوب شده که با مهاجرت ایشان، محلات فرسوده و یا تاریخی دچار بحران هویت میشوند.
🔷این چالش نشاندهنده این موضوع است که اقدامات انجام شده در طرحهای نوسازی اجرا شده از سوی شهرداریها و یا نهادهای دولتی به تنهایی کافی نبوده است و به نظر میرسد عدم موفقیت نسبی در بازآفرینی بافتهای فرسوده، ناشی از نبود چارچوب جامع و متوازن برای رویارویی با محلات مسئله دار شهری بوده است.
🔷زیرا در طرحهای نوسازی بافتهای فرسوده، صرفا «تولید هرچه بیشتر مسکن» مدنظر مسئولان قرار گرفته و این نوع نگاه تک بعدی سبب شده که مهاجرت به عنوان یکی از عناصر اساسی در تشدید فرسودگی در این محلات مطرح شود. از جمله مصادیق این مهاجرتها میتوان به جابجایی جمعیت اصیل از محلات پیرامون بزرگراه شهید نواب صفوی و بزرگراه امام علی (ع) اشاره کرد که پس از اجرایی شدن طرحهای نوسازی و مسکنسازی در این محلات طی دهههای گذشته، به نقاط حاشیهای شهر تهران نقل مکان کردهاند.
🔷اما توجه به مفهوم «ارزش سکونت» به عنوان یک راهبرد اصلی در نوسازی و بازآفرینی شهری میتواند زمینهساز ارتقای کیفیت زندگی و بهبود فضاهای شهری در محلات فرسوده شود. میتوان ارزش سکونت را چنین تبیین کرد که این مفهوم، «مجموعهای به هم پیوسته از شرایط کالبدی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی است که سبب میشود جذابیت سکونت در یک محله یا یک منطقه شهر برای عموم شهروندان ایجاد شود.» به همین سبب، تأکید ارزش سکونت بر فضاهای شهری است که محیطی جذاب و دل انگیز برای زندگی عموم شهروندان فراهم آورد.
🔷بدین ترتیب، توجه به ارزش سکونت از این جهت حایز اهمیت است که سبب میشود در مرحلة اول، مهاجرت ساکنان از بافتهای فرسوده و تاریخی شهری از بین رفته و سپس با ایجاد شأنیت اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی برای این گونه محلات و به تبع آن ارزش افزوده اقتصادی برای ساکنان و مالکان، جمعیت از سایر نقاط شهر به این محلات جذب شوند. در همین رابطه، توجه به شاخصهای کیفی سبب میشود که کیفیت زندگی در محلات فرسوده ارتقاء یافته و در نهایت، رضایت ساکنان حاصل شود. از جمله موضوعاتی که در بازآفرینی بافتهای فرسوده و تاریخی باید بدانها توجه شود، اینکه این عرصههای شهری به عنوان هویت و تبلور فرهنگ هر شهر مورد تأکید قرار گیرد.
🔷بدین ترتیب، علاوه بر ارزشمند شدن بافت، امکان زیست اجتماعی، امنیت و رونق اقتصادی محلههای شهری هم فراهم خواهد شد. چون شهروندان تمایل به زندگی در محلی دارند که برایشان جذابیت داشته و به آن تعلق خاطر داشته باشند. به همین دلیل، مجموعه مدیریت شهری (شورای شهر و شهرداری ها) و همچنین نهادهای تصمیمگیر نظیر وزارت کشور، وزارت راه و شهرسازی و... باید مردم را بهعنوان شرکای اصلی در فرآیند بازآفرینی پذیرفته و نظرات ایشان را هرچه بیشتر در طرحهای نوسازی محلات فرسوده و تاریخی مدنظر قرار دهند.
🔷مسئولان و تصمیمگیران؛ به اشتباه، بافتهای فرسوده شهری را فقط به عنوان بستری برای ایجاد رونق در بازار مسکن میبینند تا از این طریق، جریان اقتصادی در سایر بخشهای کشور رونق یابد.
🔷در حالی که علاوه بر ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران بخش خصوصی برای رونق ساختوساز در بافتهای فرسوده و تاریخی، باید به جوانب دیگر سکونت در این محلات نیز توجه شود. جنبههایی که سبب خواهد شد علاوه بر رونق ساختوساز و نوسازی کالبدی محلات، بازآفرینی شهری به معنای واقعی کلمه انجام شده و محلاتی که در روزگار نه چندان دور دارای حیات شهری قابل توجهی بودند، مجددا سرزندگی خود را به دست آورند./#پیام_ما
#بافت_فرسوده
@payamema
#اختصاصی
🔻چالش خشکسالی در مرزهای شرقی
✍️مهدی زارع
🔷در روزهای پایانی اردیبهشت مقامات ایران و مسئولان کنونی افغانستان به رد و بدل کردن پیامها در عرصه عمومی در مورد حق آبه ایران از رودخانه هیرمند پرداختند. سالها تغییرات نامطلوب محیطی، محرکهای جابهجایی، تشدید ناامنی غذایی، توسعه نیافتگی، حمایت از افراطگرایی خشونتآمیز و سایر پدیدههایی را که به گونهای که برای ناظران عادی آشکار نیست، به مهاجرت داخلی و بینالمللی کمک میکنند، ترکیب کرده است.
🔷در افغانستان محصور در خشکی، عوامل محیطی کلیدی تغییرات اقلیمی با افزایش خشکسالی (به دلیل بارش کم و کاهش بارش برف)، فراوانی سیلابها (به دلیل بارندگی شدید و ناهموار با افزایش ۱۰ تا ۲۵ درصد در ۳۰ سال گذشته و آب شدن سریع برف)، و دمای گرمتر - به طور متوسط ۱.۸ درجه سانتیگراد بالاتر از هفتاد سال قبل – همراه شده است. خشکسالی که دو سوم کشور را تحت تأثیر قرار داده حدود ۴ میلیون افغانستانی را مجبور به مهاجرت کرده و به حمایتهای اولیه محتاج کرده است. بدتر شدن شرایط اقلیمی باعث تغییرات محیطی در درجات مختلف در مناطق مختلف سراسر افغانستان شده که به ویژه کشاورزان و دامداران را متضرر کرده است.
🔷خشکسالی شدید اخیر باعث تلف شدن احشام و محصولات باغی و تخریب مزارع شد. چنین تغییراتی بر معیشت بسیاری از روستاییان افغانستان تأثیر گذاشته و باعث ناامنی غذایی شده است. کشاورزان اغلب فاقد تجهیزات و منابع لازم برای مقابله با تأثیرات تغییر اقلیم هستند.
🔷با این حال، سیاستهای پاسخگویی به تغییرات اقلیمی و سایر تغییرات محیطی برای سالها قبل از خروج، توجه عملی چندانی را به خود معطوف نکرده بود. کشوری که نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت آن در مناطق روستایی زندگی میکنند و ۸۰ درصد معیشت به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آن وابسته است یکی از کمتجهیزترین کشورها برای مقابله با اثرهای تغییرات اقلیمی است.
🔷سد کمالخان، یا به قول افغانها بند کمالخان، در ولسوالی چهار برجک، ولایت نیمروز، با هدف آبیاری و برق آبی از سال ۱۹۷۴ ساخت آن آغاز شده و در مارس ۲۰۲۱ (فروردین ۱۴۰۰)، با ظرفیت مخزن ۵۲ میلیون متر مکعب، و تولید سالانه ۹ گیگاوات ساعت برق افتتاح شده است. بند کمالخان یک پروژه بند برق آبی و آبیاری بر روی رودخانه هیرمند در جنوب غربی افغانستان است.
🔷کار ساخت این بند به طور رسمی در سال ۱۹۷۴ آغاز شد، اما پس از انقلاب ثور در سال ۱۹۷۸، آمریکاییهای شرکت کننده در ساخت سد مجبور به ترک افغانستان شدند و پروژه متروکه شد. این نیروگاه برق آبی به آبیاری حدود ۱۷۵ هزار هکتار زمین کشاورزی اختصاص دارد.
🔷در سال ۱۳۵۱، دو کشور پروتکل معاهده آب رودخانه هیرمند را امضا کردند که ایران آن را مبنایی برای پایبندی طرف مقابل میداند. بر اساس این قرارداد، افغانستان متعهد شده است که به طور متوسط سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به ایران تحویل دهد. این آب در طول مرز مشترک خود به مرداب هامون میریزد. ایران افغانستان را به نقض حقوق آب خود متهم کرده و مدعی است که این کشور کمتر از مقدار توافق شده در معاهده ۱۹۷۳ آب دریافت میکند. دولت سابق افغانستان که در ماه اوت ۲۰۲۱ توسط طالبان سرنگون شد، این اتهام را رد کرد.
🔷سدهای اصلی هیرمند عبارتند از کمالخان، کجکی، سد دهلا در شاخه ارغنداب به هیرمند. رودخانه هیرمند که از نزدیکی کابل پایتخت افغانستان سرچشمه میگیرد و در حدود ۱۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی جریان دارد و سپس به دریاچه هامون میریزند.
🔷رودخانه هیرمند شریان اصلی ورود به هامون و رودخانههای خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به هامون میریزند. وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی پنج هزار و ۶۶۰ کیلومترمربع است که از این سطح سه هزار و ۸۲۰ کیلومترمربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. دریاچه هامون وابسته به رودخانه هیرمند است و این وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سامانه به وجود آورد.
🔷در دو دهه ابتدای سده بیست و یکم خشک شدن تالاب هامون هلمند موجب شده که بستر خشک آن به محل تاخت و تاز خودروها، چرای دامها و برداشت شن از آن به دور از چشم ماموران و در نهایت به کانون ریزگردها تبدیل شود. هر نوع ساماندهی وضع آب در شرق کشور و به ویژه تالاب هامون هلمند بدون توجه به وضعیت تغییر اقلیم و ارزیابی وضع آینده اقلیم منطقه محکوم به شکست است./#پیام_ما
#خشکسالی
@payamema
🔻چالش خشکسالی در مرزهای شرقی
✍️مهدی زارع
🔷در روزهای پایانی اردیبهشت مقامات ایران و مسئولان کنونی افغانستان به رد و بدل کردن پیامها در عرصه عمومی در مورد حق آبه ایران از رودخانه هیرمند پرداختند. سالها تغییرات نامطلوب محیطی، محرکهای جابهجایی، تشدید ناامنی غذایی، توسعه نیافتگی، حمایت از افراطگرایی خشونتآمیز و سایر پدیدههایی را که به گونهای که برای ناظران عادی آشکار نیست، به مهاجرت داخلی و بینالمللی کمک میکنند، ترکیب کرده است.
🔷در افغانستان محصور در خشکی، عوامل محیطی کلیدی تغییرات اقلیمی با افزایش خشکسالی (به دلیل بارش کم و کاهش بارش برف)، فراوانی سیلابها (به دلیل بارندگی شدید و ناهموار با افزایش ۱۰ تا ۲۵ درصد در ۳۰ سال گذشته و آب شدن سریع برف)، و دمای گرمتر - به طور متوسط ۱.۸ درجه سانتیگراد بالاتر از هفتاد سال قبل – همراه شده است. خشکسالی که دو سوم کشور را تحت تأثیر قرار داده حدود ۴ میلیون افغانستانی را مجبور به مهاجرت کرده و به حمایتهای اولیه محتاج کرده است. بدتر شدن شرایط اقلیمی باعث تغییرات محیطی در درجات مختلف در مناطق مختلف سراسر افغانستان شده که به ویژه کشاورزان و دامداران را متضرر کرده است.
🔷خشکسالی شدید اخیر باعث تلف شدن احشام و محصولات باغی و تخریب مزارع شد. چنین تغییراتی بر معیشت بسیاری از روستاییان افغانستان تأثیر گذاشته و باعث ناامنی غذایی شده است. کشاورزان اغلب فاقد تجهیزات و منابع لازم برای مقابله با تأثیرات تغییر اقلیم هستند.
🔷با این حال، سیاستهای پاسخگویی به تغییرات اقلیمی و سایر تغییرات محیطی برای سالها قبل از خروج، توجه عملی چندانی را به خود معطوف نکرده بود. کشوری که نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت آن در مناطق روستایی زندگی میکنند و ۸۰ درصد معیشت به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آن وابسته است یکی از کمتجهیزترین کشورها برای مقابله با اثرهای تغییرات اقلیمی است.
🔷سد کمالخان، یا به قول افغانها بند کمالخان، در ولسوالی چهار برجک، ولایت نیمروز، با هدف آبیاری و برق آبی از سال ۱۹۷۴ ساخت آن آغاز شده و در مارس ۲۰۲۱ (فروردین ۱۴۰۰)، با ظرفیت مخزن ۵۲ میلیون متر مکعب، و تولید سالانه ۹ گیگاوات ساعت برق افتتاح شده است. بند کمالخان یک پروژه بند برق آبی و آبیاری بر روی رودخانه هیرمند در جنوب غربی افغانستان است.
🔷کار ساخت این بند به طور رسمی در سال ۱۹۷۴ آغاز شد، اما پس از انقلاب ثور در سال ۱۹۷۸، آمریکاییهای شرکت کننده در ساخت سد مجبور به ترک افغانستان شدند و پروژه متروکه شد. این نیروگاه برق آبی به آبیاری حدود ۱۷۵ هزار هکتار زمین کشاورزی اختصاص دارد.
🔷در سال ۱۳۵۱، دو کشور پروتکل معاهده آب رودخانه هیرمند را امضا کردند که ایران آن را مبنایی برای پایبندی طرف مقابل میداند. بر اساس این قرارداد، افغانستان متعهد شده است که به طور متوسط سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به ایران تحویل دهد. این آب در طول مرز مشترک خود به مرداب هامون میریزد. ایران افغانستان را به نقض حقوق آب خود متهم کرده و مدعی است که این کشور کمتر از مقدار توافق شده در معاهده ۱۹۷۳ آب دریافت میکند. دولت سابق افغانستان که در ماه اوت ۲۰۲۱ توسط طالبان سرنگون شد، این اتهام را رد کرد.
🔷سدهای اصلی هیرمند عبارتند از کمالخان، کجکی، سد دهلا در شاخه ارغنداب به هیرمند. رودخانه هیرمند که از نزدیکی کابل پایتخت افغانستان سرچشمه میگیرد و در حدود ۱۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی جریان دارد و سپس به دریاچه هامون میریزند.
🔷رودخانه هیرمند شریان اصلی ورود به هامون و رودخانههای خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به هامون میریزند. وسعت دریاچه هامون در زمان پرآبی پنج هزار و ۶۶۰ کیلومترمربع است که از این سطح سه هزار و ۸۲۰ کیلومترمربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. دریاچه هامون وابسته به رودخانه هیرمند است و این وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سامانه به وجود آورد.
🔷در دو دهه ابتدای سده بیست و یکم خشک شدن تالاب هامون هلمند موجب شده که بستر خشک آن به محل تاخت و تاز خودروها، چرای دامها و برداشت شن از آن به دور از چشم ماموران و در نهایت به کانون ریزگردها تبدیل شود. هر نوع ساماندهی وضع آب در شرق کشور و به ویژه تالاب هامون هلمند بدون توجه به وضعیت تغییر اقلیم و ارزیابی وضع آینده اقلیم منطقه محکوم به شکست است./#پیام_ما
#خشکسالی
@payamema
#اختصاصی
🔻برای کنترل فرونشست زمان زیادی نداریم
✍️علی بیتاللهی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
🔷تفاوت آثار تاریخی با سایر مستحدثات در این است که اگر اینها آسیب ببینند، دیگر امکان نوسازی وجود ندارد و ارزش هنری، تاریخی و فرهنگی از بین خواهد رفت. بنابراین، دربارۀ این اماکن منحصربهفرد که گویای تاریخ سرزمینمان است، باید بسیار حساستر رفتار شود.
🔷مطالعات و بررسیهای انجامشده از سوی تیم ما نشان میدهد فرونشست زمین هم در حیطۀ بافتی، هم در حیطۀ آثار، این نمادهای فرهنگی ما را تحتتأثیر جدی قرار داده است. بهطوریکه در بافتهای تاریخی شهری (براساس آمار شرکت بازآفرینی شهری) از مساحت حدود ۳۱ هزار هکتاری بافتهای تاریخی شهری، نزدیک به ۵۲ درصد از بافتهای تاریخی ما در پهنههای فرونشستی هستند و بهترتیب استانهای خراسانرضوی، اصفهان، یزد، کرمان و فارس در اولویت بررسی قرار دارند. دربارۀ سایتهای تاریخی که ثبتشدۀ جهانی هستند (براساس آمار پژوهشگاه میراثفرهنگی) از حدود ۶۳ سایت ثبتشدۀ جهانی، ۲۷ سایت در معرض خطر فرونشست زمین قرار دارند.
🔷ما در چند سایت بهصورت ارزیابیهای میدانی وارد شدیم که مهمترین آنها بهترتیب «تخت جمشید» و «نقش رستم» در استان فارس و «میدان نقش جهان» در استان اصفهان بور. متأسفانه، تخریب فرونشستی در این آثار یا محوطۀ اطرافشان دیده شد؛ بهطوری که شکاف و ترکهای فرونشستی در محدودۀ «تخت جمشید» و در پای «نقش رستم» به وضوح مشاهده میشود. ترکخوردگیها در کاشیکاریهای «مسجد جامع اصفهان» نیز نمونۀ دیگر است. این موضوع بهصورت گزارش اولیه تهیه و پیشنهاد داده شد که تاکنون برای جلوگیری از گسترش این شکافها، اقدام عملی صورت نگرفته است.
🔷این پدیده مانند زمینلرزه نیست که یکباره رخ دهد و تمام شود و بیم آن میرود که با استمرار آن به مرحلهای برسد که دیگر نتوان اقدامی انجام داد. این هشدار را به همۀ مسئولان کشور و بهویژه در وزارت میراثفرهنگی میدهیم که زمان زیادی برای اقدامات کنترلی وجود ندارد.
🔷دراینباره چندین کشور آزمون و تجربیات موفقی داشتهاند که یک نمونۀ آن در محدودۀ دشت توکیو در ژاپن است. در سال ۱۹۶۵ در این محدوده، فرونشست زمین ۱۲ سانتیمتر اندازهگیری شد که با تدابیر صورتگرفته فرونشست زمین در این ناحیه صفر شده است. ازهمینرو، هشدار ما برای ایجاد اضطراب و ترس نیست؛ بلکه میتوان اقداماتی را ترتیب داد که این پدیده کنترل شود.
🔷درخصوص میراث تاریخی مواردی را که میتوان اکنون و با کوچکترین هزینه و با تصویب و ابلاغ در هیأت دولت انجام داد، مشخص کردهایم که این موارد در رابطه با کنترل خطر و کاهش آسیبپذیری المانها هستند:
🔷باید در محدودۀ اطراف آثار تاریخی حریم تعیین شود که در این حریم اجازۀ حفر چاه و بهرهبرداری بیشتر از آبهای زیرزمینی داده نشود. ازآنجاکه آثار تاریخی ما بهویژه آنهایی که ثبت جهانی شدهاند، تعدادشان زیاد نیست این عمل با یک مصوبه از سوی وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی از طرف هیأت دولت، قابل اجرا است. اندازهگیری دقیق فرونشست زمین در این سایتها، مورد دیگر است.
🔷پیشنهاد دادهایم که ایستگاه مستقلی برای سایتهای میراثفرهنگی باتوجهبه اهمیت آنها، تأسیس شود. از اقدامات دیگری که در ۱۵ بند آن را به مسئولان میراثفرهنگی پیشنهاد دادیم، الزامیکردن برگزاری کارگاههای آموزشی برای شناسایی فرونشست در این سایتها بود. الزامیشدن کشت محصولات کمآببر در حریم آثار تاریخی، تغییر شیوۀ آبیاری و ممنوعیت استقرار صنایع آببر در حریم پهنههای فرونشستی از پیشنهادهای دیگر است.
🔷موضوع بعدی حفر چاههای جذبی در سایتهای میراثفرهنگی است بهصورتیکه آبهای سطحی به آبخوانهای اطراف سایتهای میراثفرهنگی نفوذ کند و از افت چشمگیر آبهای زیرزمینی جلوگیری شود./#پیام_ما
#فرونشست
@payamema
🔻برای کنترل فرونشست زمان زیادی نداریم
✍️علی بیتاللهی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
🔷تفاوت آثار تاریخی با سایر مستحدثات در این است که اگر اینها آسیب ببینند، دیگر امکان نوسازی وجود ندارد و ارزش هنری، تاریخی و فرهنگی از بین خواهد رفت. بنابراین، دربارۀ این اماکن منحصربهفرد که گویای تاریخ سرزمینمان است، باید بسیار حساستر رفتار شود.
🔷مطالعات و بررسیهای انجامشده از سوی تیم ما نشان میدهد فرونشست زمین هم در حیطۀ بافتی، هم در حیطۀ آثار، این نمادهای فرهنگی ما را تحتتأثیر جدی قرار داده است. بهطوریکه در بافتهای تاریخی شهری (براساس آمار شرکت بازآفرینی شهری) از مساحت حدود ۳۱ هزار هکتاری بافتهای تاریخی شهری، نزدیک به ۵۲ درصد از بافتهای تاریخی ما در پهنههای فرونشستی هستند و بهترتیب استانهای خراسانرضوی، اصفهان، یزد، کرمان و فارس در اولویت بررسی قرار دارند. دربارۀ سایتهای تاریخی که ثبتشدۀ جهانی هستند (براساس آمار پژوهشگاه میراثفرهنگی) از حدود ۶۳ سایت ثبتشدۀ جهانی، ۲۷ سایت در معرض خطر فرونشست زمین قرار دارند.
🔷ما در چند سایت بهصورت ارزیابیهای میدانی وارد شدیم که مهمترین آنها بهترتیب «تخت جمشید» و «نقش رستم» در استان فارس و «میدان نقش جهان» در استان اصفهان بور. متأسفانه، تخریب فرونشستی در این آثار یا محوطۀ اطرافشان دیده شد؛ بهطوری که شکاف و ترکهای فرونشستی در محدودۀ «تخت جمشید» و در پای «نقش رستم» به وضوح مشاهده میشود. ترکخوردگیها در کاشیکاریهای «مسجد جامع اصفهان» نیز نمونۀ دیگر است. این موضوع بهصورت گزارش اولیه تهیه و پیشنهاد داده شد که تاکنون برای جلوگیری از گسترش این شکافها، اقدام عملی صورت نگرفته است.
🔷این پدیده مانند زمینلرزه نیست که یکباره رخ دهد و تمام شود و بیم آن میرود که با استمرار آن به مرحلهای برسد که دیگر نتوان اقدامی انجام داد. این هشدار را به همۀ مسئولان کشور و بهویژه در وزارت میراثفرهنگی میدهیم که زمان زیادی برای اقدامات کنترلی وجود ندارد.
🔷دراینباره چندین کشور آزمون و تجربیات موفقی داشتهاند که یک نمونۀ آن در محدودۀ دشت توکیو در ژاپن است. در سال ۱۹۶۵ در این محدوده، فرونشست زمین ۱۲ سانتیمتر اندازهگیری شد که با تدابیر صورتگرفته فرونشست زمین در این ناحیه صفر شده است. ازهمینرو، هشدار ما برای ایجاد اضطراب و ترس نیست؛ بلکه میتوان اقداماتی را ترتیب داد که این پدیده کنترل شود.
🔷درخصوص میراث تاریخی مواردی را که میتوان اکنون و با کوچکترین هزینه و با تصویب و ابلاغ در هیأت دولت انجام داد، مشخص کردهایم که این موارد در رابطه با کنترل خطر و کاهش آسیبپذیری المانها هستند:
🔷باید در محدودۀ اطراف آثار تاریخی حریم تعیین شود که در این حریم اجازۀ حفر چاه و بهرهبرداری بیشتر از آبهای زیرزمینی داده نشود. ازآنجاکه آثار تاریخی ما بهویژه آنهایی که ثبت جهانی شدهاند، تعدادشان زیاد نیست این عمل با یک مصوبه از سوی وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی از طرف هیأت دولت، قابل اجرا است. اندازهگیری دقیق فرونشست زمین در این سایتها، مورد دیگر است.
🔷پیشنهاد دادهایم که ایستگاه مستقلی برای سایتهای میراثفرهنگی باتوجهبه اهمیت آنها، تأسیس شود. از اقدامات دیگری که در ۱۵ بند آن را به مسئولان میراثفرهنگی پیشنهاد دادیم، الزامیکردن برگزاری کارگاههای آموزشی برای شناسایی فرونشست در این سایتها بود. الزامیشدن کشت محصولات کمآببر در حریم آثار تاریخی، تغییر شیوۀ آبیاری و ممنوعیت استقرار صنایع آببر در حریم پهنههای فرونشستی از پیشنهادهای دیگر است.
🔷موضوع بعدی حفر چاههای جذبی در سایتهای میراثفرهنگی است بهصورتیکه آبهای سطحی به آبخوانهای اطراف سایتهای میراثفرهنگی نفوذ کند و از افت چشمگیر آبهای زیرزمینی جلوگیری شود./#پیام_ما
#فرونشست
@payamema
#اختصاصی
🔻بالا را نگاه نکن
✍️امیر امیریان
🔷«بالا را نگاه نکن» (به انگلیسی: Don't Look Up) فیلمی آمریکایی در ژانر کمدی سیاه و طنز سیاسی آخرالزمانی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی «آدام مککی» است که در ۲۰۲۱ منتشر شد. لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، راب مورگان، جونا هیل، مارک رایلنس، تایلر پری، تیموتی شالامی، ران پرلمن، آریانا گرانده، کید کادی، کیت بلانشت و مریل استریپ از بازیگران این فیلم ھستند.
این فیلم داستان دو ستارهشناس را روایت میکند که در تلاشند به بشریت دربارۀ یک ستاره دنبالهدار که زمین را نابود خواهد کرد، هشدار دهند. این رویداد، برخوردی تمثیلی در مورد گرمایش جهانی است و فیلم، بهصورت طنز، بیتفاوتی دولت و رسانهها نسبت به تهدیدات تغییر اقلیم به تصویر میکشد.
🔷«بالا را نگاه نکن» در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۱ بهصورت محدود در سینماھا اکران شد و در ۲۴ دسامبر ھمان سال در سرویس استریمینگ نتفلیکس پخش شد. این فیلم با نقدھای ضدونقیضی از سوی منتقدان ھمراه بوده است؛ بازیگران فیلم ستایش شدند اما طنز مککی در این فیلم مورد انتقاد قرار گرفت. علیرغم انتقادات، این فیلم از سوی هیأت ملی بازبینی فیلم و مؤسسۀ فیلم آمریکا بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۱ معرفی شد. «بالا را نگاه نکن» در ھفتادونھمین مراسم گلدن گلوب نامزد دریافت چھار جایزه از جمله بهترین فیلم موزیکال یا کمدی شد.
🔷این فیلم، رکورد بیشترین تماشا در یک هفته در نتفلیکس را شکست و در عرض ۲۸ روز پس از انتشار به دومین فیلم پربینندۀ نتفلیکس تبدیل شد. در وبگاه «راتن تومیتوز»، ۵۶٪ از ۲۷۰ بازخورد به فیلم مثبت هستند و در این وبگاه گفته شده است: «بالا را نگاه نکن، ھدفھای بلندپروازانهای برای داستان جسته و گریختۀ خود دارد، اما طنز آدام مککی با ستارههای بزرگی که دارد به هدف خود یعنی آشکار کردن انکار و نادانی انسانها میرسد.»
🔷وبگاه «متاکریتیک» که از میانگین نظرات استفاده میکند، برپایۀ 51 بازخورد و دیدگاه، امتیاز ۴۹ از ۱۰۰ را به فیلم داده است. آدام مککی بیش از دو ساعت شما را میخنداند و در همان حال متقاعدتان میکند که جهان رو به پایان است.
🔷«ریچارد روپر» از «شیکاگو سان-تایمز» به فیلم ۲٫۵ ستاره از ۴ ستاره داده و نوشته است: «از استریپ و دیکاپریو تا لارنس و دیگر بازیگران فرعی، بالا را نگاه نکن پر است از بازیگران با استعدادی که واقعاً پیام فیلم را میرسانند.»
🔷«جاستین چانگ» در بازخورد فیلم برای «لسآنجلس تایمز» نوشت: «نادانی و ستمی که فیلم به ما نشان میدهد، نمیتواند برابر با واقعیت کنونی جهان باشد.»/#پیام_ما
#سینما
@payamema
🔻بالا را نگاه نکن
✍️امیر امیریان
🔷«بالا را نگاه نکن» (به انگلیسی: Don't Look Up) فیلمی آمریکایی در ژانر کمدی سیاه و طنز سیاسی آخرالزمانی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی «آدام مککی» است که در ۲۰۲۱ منتشر شد. لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، راب مورگان، جونا هیل، مارک رایلنس، تایلر پری، تیموتی شالامی، ران پرلمن، آریانا گرانده، کید کادی، کیت بلانشت و مریل استریپ از بازیگران این فیلم ھستند.
این فیلم داستان دو ستارهشناس را روایت میکند که در تلاشند به بشریت دربارۀ یک ستاره دنبالهدار که زمین را نابود خواهد کرد، هشدار دهند. این رویداد، برخوردی تمثیلی در مورد گرمایش جهانی است و فیلم، بهصورت طنز، بیتفاوتی دولت و رسانهها نسبت به تهدیدات تغییر اقلیم به تصویر میکشد.
🔷«بالا را نگاه نکن» در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۱ بهصورت محدود در سینماھا اکران شد و در ۲۴ دسامبر ھمان سال در سرویس استریمینگ نتفلیکس پخش شد. این فیلم با نقدھای ضدونقیضی از سوی منتقدان ھمراه بوده است؛ بازیگران فیلم ستایش شدند اما طنز مککی در این فیلم مورد انتقاد قرار گرفت. علیرغم انتقادات، این فیلم از سوی هیأت ملی بازبینی فیلم و مؤسسۀ فیلم آمریکا بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۱ معرفی شد. «بالا را نگاه نکن» در ھفتادونھمین مراسم گلدن گلوب نامزد دریافت چھار جایزه از جمله بهترین فیلم موزیکال یا کمدی شد.
🔷این فیلم، رکورد بیشترین تماشا در یک هفته در نتفلیکس را شکست و در عرض ۲۸ روز پس از انتشار به دومین فیلم پربینندۀ نتفلیکس تبدیل شد. در وبگاه «راتن تومیتوز»، ۵۶٪ از ۲۷۰ بازخورد به فیلم مثبت هستند و در این وبگاه گفته شده است: «بالا را نگاه نکن، ھدفھای بلندپروازانهای برای داستان جسته و گریختۀ خود دارد، اما طنز آدام مککی با ستارههای بزرگی که دارد به هدف خود یعنی آشکار کردن انکار و نادانی انسانها میرسد.»
🔷وبگاه «متاکریتیک» که از میانگین نظرات استفاده میکند، برپایۀ 51 بازخورد و دیدگاه، امتیاز ۴۹ از ۱۰۰ را به فیلم داده است. آدام مککی بیش از دو ساعت شما را میخنداند و در همان حال متقاعدتان میکند که جهان رو به پایان است.
🔷«ریچارد روپر» از «شیکاگو سان-تایمز» به فیلم ۲٫۵ ستاره از ۴ ستاره داده و نوشته است: «از استریپ و دیکاپریو تا لارنس و دیگر بازیگران فرعی، بالا را نگاه نکن پر است از بازیگران با استعدادی که واقعاً پیام فیلم را میرسانند.»
🔷«جاستین چانگ» در بازخورد فیلم برای «لسآنجلس تایمز» نوشت: «نادانی و ستمی که فیلم به ما نشان میدهد، نمیتواند برابر با واقعیت کنونی جهان باشد.»/#پیام_ما
#سینما
@payamema
#اختصاصی
🔻نابودی زمین با طعمِ کمدی سیاه
✍️محسن تیزهوش
کارشناس و فعال محیط زیست
🔷در جهانِ سینما، بهویژه در هالیوود فیلمهای بیشماری با مضمونِ آخرالزمان ساخته و اکران شدهاند. یکی از آنها، «بالا را نگاه نکن» ساختۀ سال ۲۰۲۱ میلادی و اثر «آدام مککی» است که ستارگان بسیاری همچون لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، کیت بلانشت و مریل استریپ را با خود همراه کرده و اگر این بازیگران کاربلد نبودند، شاید فیلم به یک شکست تلخ در اکران برخورد میکرد!
🔷کارگردان با انتخاب موضوعی حساس برای بشریت با بیانی کمدی آمیخته به جهانِ سیاست در نگاه منتقدان نمرۀ قابل قبول و یا حتی بسیار خوب را کسب کرده، اما آیا این کار برای بیدارکردن ذهنهای آلوده به پول و سرگرمی کافی است؟ شاید این سؤال در پایانبندی اثر به شکلی پاسخ داده شده باشد. در ابتدا، فیلمنامه بسیار خوب و با ریتمی متناسب با فضا، داستان را سریع شروع میکند و آگاهانه به پیش میبرد.
🔷اتفاقی درحال رخدادن است و شاید ششماه آینده شاهد نابودی تنها کُره مسکونِ خود، یعنی زمین باشیم. این تک جمله نمیتواند نظر کاخ سفید را جلب کند. دانشمندان مسخره میشوند و آنها را جدی نگرفته و به حالِ خود رها میکنند. چنین اتفاقی در سالهای اخیر برای بسیاری از اهالی دانش رخ داده که نمونۀ در دسترس آن موضوعِ تغییر اقلیم است که همواره از سوی حامیان سرمایه به امری بیهوده تشبیه شده و کارشناسان را گدایانی تجسم کردهاند که تنها بهدنبالِ کسب توجه هستند!
🔷بههمین دلیل فیلمِ «بالا را نگاه نکن»، توانسته تا حد بسیار خوبی چالشهای جدی دانشمندان علوم زمین را با اهالی سیاست به تصویر بکشد. از همین رو، کارگردانِ اثر، به خوبی توانسته از پس فیلم و ستارگان آن برآید و به نوعی انتقاد خود را از شرایط بیان کند. اما از نگاه اخلاقی، اثر در جغرافیای آمریکا باقی مانده و گویی این خاک آنهاست که مورد آسیب قرار خواهد گرفت؛ هالیوود همواره خودش را در خطر میبیند و قهرمانی هم اگر هست، باید از خودشان باشد!
🔷امروز بر همگان آشکار است که زمین در گردابی عمیق در انقراض زیستمندان گرفتار شده و انسان در صدر لیست حذف از حیات قرار دارد. برای همین باید کارهایی کرد که به احتمال زیاد برخلاف میلِ سیاستگذاران و سرمایهدارانی است که میخواهند از طریق یک ستارۀ دنبالهدار هم امیالِ بیحاصل خود را گسترش دهند؛ حتی اگر بسیاری از مردم جهان و دیگر موجودات زمین بهطور کامل منقرض شوند. بازی دیکاپریو در نقش یک دانشمند، بسیار خوب است و این بازیگر یکبار دیگر توانایی بالای خود را بهخوبی نشان داده است.
🔷او بهدرستی در مصاحبه خود به اهمیت پرداختن به زمین اشاره کرده است و خواستار این رویکرد شده که از راه داستان به یک گفتگوی اساسی بین دانشمندان، مردم و اهالی سیاست برسیم. فیلم توانسته تصویری از یک رئیسجمهور گستاخ و بیسواد را بسازد که تنها به ماندگاری خودش در میدان سیاست فکر میکند.
🔷نقدی که بر اثر میتوان وارد کرد ایدۀ اولیه داستان است که بهصورت خام مورد استفاده قرار گرفته است و مخاطب میتواند در پایان به این نتیجه برسد که خوب بود، اما همه در حال غُر زدن هستند؛ برویم دنبال زندگی خودمان. ای کاش چنین فیلمهایی سببِ تفکر جدی در مخاطب میشدند.
🔷از این جهت که فیلم از خاک آمریکا فراتر نرفته و به نوعی به انتقاد از رئیسجمهور سابق ایالات متحده پرداخته است و همچنان همهچیز را در ساختنِ قهرمانی از جنسِ آمریکایی دیده درحالی که در سراسر دنیا هستند دانشمندانی که دغدغۀ محیط زیستِ زمین را با خود دارند و میشود به آنها اعتماد کرد؛ هرچند که همیشه نادیده گرفته میشوند. در این مورد نقشی که جنیفر لارنس بازی کرده یک نمونۀ مطلوب از کارشناسانی است که در هیاهوی رسانهها و سیاسیبازیهای تکراری گم میشوند.
🔷در نهایت به این سؤال میرسیم که چرا ما انسانها نمیتوانیم در موارد حادی که مرتبط با زمین است، متحد باشیم؟ این دیگر کمدی سیاه نیست، یک تراژدی انسانی است که ختم به خیر نخواهد شد! /#پیام_ما
#سینما
@payamema
🔻نابودی زمین با طعمِ کمدی سیاه
✍️محسن تیزهوش
کارشناس و فعال محیط زیست
🔷در جهانِ سینما، بهویژه در هالیوود فیلمهای بیشماری با مضمونِ آخرالزمان ساخته و اکران شدهاند. یکی از آنها، «بالا را نگاه نکن» ساختۀ سال ۲۰۲۱ میلادی و اثر «آدام مککی» است که ستارگان بسیاری همچون لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، کیت بلانشت و مریل استریپ را با خود همراه کرده و اگر این بازیگران کاربلد نبودند، شاید فیلم به یک شکست تلخ در اکران برخورد میکرد!
🔷کارگردان با انتخاب موضوعی حساس برای بشریت با بیانی کمدی آمیخته به جهانِ سیاست در نگاه منتقدان نمرۀ قابل قبول و یا حتی بسیار خوب را کسب کرده، اما آیا این کار برای بیدارکردن ذهنهای آلوده به پول و سرگرمی کافی است؟ شاید این سؤال در پایانبندی اثر به شکلی پاسخ داده شده باشد. در ابتدا، فیلمنامه بسیار خوب و با ریتمی متناسب با فضا، داستان را سریع شروع میکند و آگاهانه به پیش میبرد.
🔷اتفاقی درحال رخدادن است و شاید ششماه آینده شاهد نابودی تنها کُره مسکونِ خود، یعنی زمین باشیم. این تک جمله نمیتواند نظر کاخ سفید را جلب کند. دانشمندان مسخره میشوند و آنها را جدی نگرفته و به حالِ خود رها میکنند. چنین اتفاقی در سالهای اخیر برای بسیاری از اهالی دانش رخ داده که نمونۀ در دسترس آن موضوعِ تغییر اقلیم است که همواره از سوی حامیان سرمایه به امری بیهوده تشبیه شده و کارشناسان را گدایانی تجسم کردهاند که تنها بهدنبالِ کسب توجه هستند!
🔷بههمین دلیل فیلمِ «بالا را نگاه نکن»، توانسته تا حد بسیار خوبی چالشهای جدی دانشمندان علوم زمین را با اهالی سیاست به تصویر بکشد. از همین رو، کارگردانِ اثر، به خوبی توانسته از پس فیلم و ستارگان آن برآید و به نوعی انتقاد خود را از شرایط بیان کند. اما از نگاه اخلاقی، اثر در جغرافیای آمریکا باقی مانده و گویی این خاک آنهاست که مورد آسیب قرار خواهد گرفت؛ هالیوود همواره خودش را در خطر میبیند و قهرمانی هم اگر هست، باید از خودشان باشد!
🔷امروز بر همگان آشکار است که زمین در گردابی عمیق در انقراض زیستمندان گرفتار شده و انسان در صدر لیست حذف از حیات قرار دارد. برای همین باید کارهایی کرد که به احتمال زیاد برخلاف میلِ سیاستگذاران و سرمایهدارانی است که میخواهند از طریق یک ستارۀ دنبالهدار هم امیالِ بیحاصل خود را گسترش دهند؛ حتی اگر بسیاری از مردم جهان و دیگر موجودات زمین بهطور کامل منقرض شوند. بازی دیکاپریو در نقش یک دانشمند، بسیار خوب است و این بازیگر یکبار دیگر توانایی بالای خود را بهخوبی نشان داده است.
🔷او بهدرستی در مصاحبه خود به اهمیت پرداختن به زمین اشاره کرده است و خواستار این رویکرد شده که از راه داستان به یک گفتگوی اساسی بین دانشمندان، مردم و اهالی سیاست برسیم. فیلم توانسته تصویری از یک رئیسجمهور گستاخ و بیسواد را بسازد که تنها به ماندگاری خودش در میدان سیاست فکر میکند.
🔷نقدی که بر اثر میتوان وارد کرد ایدۀ اولیه داستان است که بهصورت خام مورد استفاده قرار گرفته است و مخاطب میتواند در پایان به این نتیجه برسد که خوب بود، اما همه در حال غُر زدن هستند؛ برویم دنبال زندگی خودمان. ای کاش چنین فیلمهایی سببِ تفکر جدی در مخاطب میشدند.
🔷از این جهت که فیلم از خاک آمریکا فراتر نرفته و به نوعی به انتقاد از رئیسجمهور سابق ایالات متحده پرداخته است و همچنان همهچیز را در ساختنِ قهرمانی از جنسِ آمریکایی دیده درحالی که در سراسر دنیا هستند دانشمندانی که دغدغۀ محیط زیستِ زمین را با خود دارند و میشود به آنها اعتماد کرد؛ هرچند که همیشه نادیده گرفته میشوند. در این مورد نقشی که جنیفر لارنس بازی کرده یک نمونۀ مطلوب از کارشناسانی است که در هیاهوی رسانهها و سیاسیبازیهای تکراری گم میشوند.
🔷در نهایت به این سؤال میرسیم که چرا ما انسانها نمیتوانیم در موارد حادی که مرتبط با زمین است، متحد باشیم؟ این دیگر کمدی سیاه نیست، یک تراژدی انسانی است که ختم به خیر نخواهد شد! /#پیام_ما
#سینما
@payamema