😷پیام گلین قیه و هرزندات😷
201 subscribers
3.36K photos
503 videos
53 files
1.74K links
Download Telegram
💕💕

🌙 داستان شب

روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.
آن‌ها در شهر مشهور شده بودند به خاطر این‌که در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.تو این مراسم سردبیرهای روزنامه‌های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختی شون رو) بفهمند.

سردبیر میگه:آقا واقعا" باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟
شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه:بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم،اونجا …

برای اسب سواری هر دو،دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم.اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود.سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو زمین انداخت .
همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت :”این بار اولته” دوباره سوار اسب شد و به راه افتاد.بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت:”این دومین بارت” بعد بازم راه افتادیم .وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت.

سر همسرم داد کشیدم و گفتم :”چیکار کردی روانی؟ حیوان بیچاره رو کشتی!دیونه شدی؟”

همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت:”این بار اولت بود. “


#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
💕💕
با نام ایزد یکتا شنبہ 🌿🍃
29 خرداد ماه را آغاز میکنیم
امیدوارم
در آخرین شنبہ خرداد ماه
بهترین ها نصیبتون بشہ
عشق ،موفقیت
سلامتی،برکت
و زندگی آروم توشہ
امروز و هر
روز هفته تون باشہ🌿🍃
اول هفتہ تون در پناه خـــدا

#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
💕💕
می‌خواستم زندگی کنم،
راهم را بستند
"عاشق شدم" ،
گفتند دروغ است
گریستم،
گفتند بهانه است
"خندیدم"
گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید،
می‌خواهم پیاده شوم !

29 خرداد ماه مصادف با سالروز
درگذشت دکتر علی شریعتی🍂🌹

#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
💕💕
تلنگر مثبت

🖍 با خودت تکرار کن

🌸 امروز مرا عهدی است با شادی که شادی از آن من باشد و ایمان دارم او خود هر آنچه برای شادمانی و کامیابی من است متجلی میگرداند.

🔺"خدایا سپاسگزارم"🔺


#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
💕💕

هفت پرتگاه خطرناکی که ممکنه اعتماد کودکتون توش بیفته
۱-راز کودک
وقتی خیلی راحت رازی و یا اتفاقی که بین شما و کودکتون اتفاق افتاده را فاش می کنید.
مثلاً روی میهمانی و یا پشت تلفن میگین:
آره می خوام فرش را بدم بشورن اینقدر که روش جیش کرده.
۲-همدلی نکردن
وقتی به هر دلیلی افتاده و یا ترسیده و یا....، اولین چیز همدلی کردن هست نه سرزنش کردن.
دیدی گفتم می‌افتی.....
دیدی حرفمو گوش نکردی....
ترس نداره....
ترسو نباش....
۳-توجه نکردن
بیش از حد درگیر خودتون و دنیای خودتون بودن (موبایل، کار، لب تاپ و...) که باعث میشه دنیای واقعی را ترک کنید.
(فرقی نمیکنه چه پدر باشی، چه مادر)
۴-تهدیدهای زیاد
تهدیدهای زیاد بند دل بچه ها رو پاره میکنه اگر می‌خواهی تنبیهی را براش انجام بدی، لطفاً انجام بده و قضیه و تمومش کن. این قدر دلش رو خون نکن.
۵-جملات سمی
زیاد گفتن جملات سمی گفتن دیگه دوستت ندارم، دیگه مامانت نمیشم، نمیخوام باهات صحبت کنم و .....، گل ماجرا کم کم به صورت نامحسوس بین شما و فرزندتان فاصله می اندازد.
۶- عدم ثبات اخلاقی
بعضی از والدین یک روز سخت گیر و عصبانی اند و یک روز همه چیز را رها می کنند و خوشحال و شاد ند. یک روز مقتدر اند و یک روز آزاد و در این وسط کودک نمی داند چه کار کند و به چه کسی اعتماد کند.
(عصبانی یا خوشحال؟؟!)
۷-تنبیه و دعوا کردن
تنبیه و دعوا کردن زیاد کودک باعث میشه یا بچه خیلی پوست کلفت بشه و یا ترسو بشه ولی در هر دو صورت اعتمادش را به شما از دست می دهد.

#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
💕💕

🌙 داستان شب
🔺 عشق واقعی یعنی چی؟

همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به
دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می‌آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.
ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.
آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.
گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی‌خوری؟
فقط بخاطر بابا ، عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت:
باشه بابا، می‌خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می‌خوردم. ولی شما باید.... آوا مکث کرد.
بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.
ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی.
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی‌خوام.
و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم.
وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد.
همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می‌خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه.
تقاضای او همین بود.
همسرم جیغ زد و گفت: وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه. نه در خانواده ما. و مادرم با صدای گوشخراشش گفت، فرهنگ ما با این برنامه‌های تلویزیونی داره کاملا" نابود میشه.

گفتم، آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی‌خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می‌شیم.
خواهش می‌کنم، عزیزم، چرا سعی نمی‌کنی احساس ما رو بفهمی؟
سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت، بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود؟
آوا اشک می‌ریخت. و شما بمن قول دادی تا هرچی می‌خوام بهم بدی. حالا می‌خوای بزنی زیر قولت؟
حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم: مرده و قولش.
مادر و همسرم با هم فریاد زدن که، مگر دیوانه شدی؟
آوا، آرزوی تو برآورده میشه.
آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود .
صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم.
در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت، آوا، صبر کن تا من بیام.
چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه.
خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت، دختر شما، آوا، واقعا" فوق العاده‌ست. و در ادامه گفت، پسری که داره با دختر شما میره پسر منه.

اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده.

نمی‌خواست به مدرسه برگرده. آخه می‌ترسید هم کلاسی‌هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن
مسخره‌ش کنن .
آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه‌ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم نمی‌کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه .
آقا، شما و همسرتون از بنده‌های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین.
سر جام خشک شده بودم. و... شروع کردم به گریستن. فرشته کوچولوی من، تو بمن درس دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی؟
خوشبخت‌ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آن‌جور که می‌خوان زندگی می‌کنن. آنها کسانی هستن که خواسته‌های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن..‌.

#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💕💕
یارب دل ما را
💫تو به رحمت جان ده...

درد همه را
💫به صابری درمان ده....

این بنده نداند
💫که چه می باید خواست...

داننده تویی
💫هر آنچه خواهی آن ده...

شبتون سرشار از عطر خدا


#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💕💕
یک سبد گل زیبا🌸🍃
با نهایت عشق و صفا

تقدیم به همه ی
انسانهاے پر از انرژی
انسانهاے پر از آرامش
انسانهاے پر از عشق وامید🌸🍃

و تقدیم به همه شما
دوستان و همراهان عزیز
خودتون گل،زندگیتون گلبارون🌸🍃


#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.💕💕

خدایا ” تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم
تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم
تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم
اما…
تو مرا چه دیدی که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی ؟


#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم
💕💕

۷ گوشواره تربیتی کودک که باید همیشه آویزون گوش خودت بکنی


۱-گیر دادن
گیر دادن های الکی به بیش از حد و گرفتن آزادی عمل از کودک باعث میشه که کودک دست و پا چلفتی و ناتوان بزرگ بشه و نتونه مسئولیت‌های کارهاش رو به عهده بگیره.
۲-وقت ندارم من
دیگه وقت ندارم نمیرسم با بچه ام بازی کنم.
هممون به اندازه کافی وقت داریم ولی اولویت هم فرق میکنه شاید در زندگی بازی با بچه ام اولویت آخر من و زیاد مهم نیست.
۳- سرزنش کلام
اگر وقت و بی وقت صحبت می کنید، نصیحت می کنید و سرزنش می کنید، کم کم ارزش کلامتان و ارزش وجودتان در نزد کودک پایین می آید. حرف را در زمان و مکان مناسب و کم و تاثیرگذار بگویید.
۴- تفاوت های فردی
همه ما انسانهای روی زمین با هم فرق می کنیم پس چرا انتظار داریم همه بچه ها این هم باشند تو یک سن راه بروند حرف بزنند.... بخندن.... مستقل بشن...
۵-عمل کردن
اینقدر خودت رو به آب و آتیش نزن، به جایی نمیرسی، تا وقتی که عملت با حرفت یکی نیست.
متاسفانه و یا خوشبختانه بچه های ما از عملمون یاد می‌گیرند نه از حرفامون پس عملگرا باش.
۶-مقایسه کردن
مقایسه کردن کودکان تحت هر شرایطی پیش هر کسی ممنوع......
مقایسه کردن کودک فقط با خودش امکان داره مثلا نسبت به یک ماه پیش و یا یک سال پیش چقدر تغییر کرده؟
۷-هدیه کودک
تلاشتو بکن تا میتونی به کودکت اعتماد، امنیت، آرامش و شادی هدیه بدی، با داشتن این چهار مورد خیلی از مشکلات رفتاری و لجبازی کودکت حل میشه.


#پیام_گلین_قیه_و_هرزندات
┄┅━━━━━━━┅┄
@payamegalinghayeh

👆به کانال پیام گلین قیه بپیوندید👆

#من_ماسک_میزنم