Pathwaystogod
1.6K subscribers
6.61K photos
499 videos
153 files
207 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
🌱🌸🔮🌸🌱

🎆 گله هارا بگذار!

ناله هارا بس کن!

روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!

زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را...

فرصتی نیست که صرف گله وناله شود!

تا بجنبیم تمام است تمام!!

خرداد دیدی که به برهم زدن چشم گذشت....

یاهمین سال جدید!!

بازکم مانده به عید!!

این شتاب عمراست ...

من و تو باورمان نیست که نیست!!

***زندگی گاه به کام است و بس است؛

زندگی گاه به نام است و کم است؛

زندگی گاه به دام است و غم است؛

چه به کام و

چه به نام و

چه به دام...

زندگی معرکه همت ماست...

زندگی می گذرد...

زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛

زندگی گاه به جان است و جفایت بکند‌؛

🌱🌸🔮🌸🌱

#زندگی #وقت_غنیمت_است #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 رهایی و آزادی در عرفان 🍥

مرغ، کو اندر قفس زندانی است
می نجوید رَستن، از نادانی است

روح هایی کز قفس ها رَسته اند انبیایِ رهبرِ شایسته اند

از برون آوز شان آید ز دین
که رهِ رَستن تورا اینست، این

ما بدین رستیم زین تنگین قفس
غیر این ره نیست چارۀ این قفس
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر

بودا:” چراغ فرا راه خود باش تا با کوشش آگاهانه به آزادی خود برسی. ”

آزادی برای هر موجودی بزرگترین موهبت است و صرفاً در فضای آزادی است که امکانات رشد مان میسر می گردد. از اینجاست که آزادی در عرفان یکی از مهمترین و بنیادی ترین دست آورد ها ی سلوکی بشمار می رود و رهایی از بند ها یعنی رسیدن به مرکز هستی یا گوهر وجود ما.

آزادی در جهان بینی عرفانی کیفیتی است ذهنی که حاصل بینش و ژرف نگری سالک راه است و این کیفیت برای رشد سالک از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا بدون آزادی، رسیدن به موطن اصلی یا مرکز هستی انسان امریست نشدنی و محال.

آزادی یا حریت متضمن بهزیستی یا خوشبختی سالک نیز است؛ زیرا رهایی از بند ها سفر سالک را آسان ساخته و او را دراین راستا سبکبارتر می سازد، چنانچه پیامبر اسلام فرمود: “سبکبار تر باشید تا زودتر به سرمنزل برسید.”
سالک راه هرچه سبکبار تر باشد و کمتر به تعلقات جهانی دلبستگی داشته باشد، سفرش روی جاده سلوک آسانتر و پربارتر خواهد بود. دلبستگی به ظواهر زندگی که در این بیت بالا از مثنوی صرفاً به سیم و زر، نقره و طلا اشاره شده، سالک راه را سنگین ساخته برایش حجاب ها و پرده ها و سدهای دست و پا گیر ایجاد می کند که این دلبستگی ها نه تنها روند سلوکی را کند ساخته بلکه پیامد های پشیمان کننده و رنج آور و دردسرهای مداوم نیز خواهد داشت. آزادی از بند های دنیوی و نفسانی نه تنها باعث فراغ بالی سالک می گردد، بلکه خود شکوفایی را نیز در وجود او بار آورده و زمینه های بیشتر خود آگاهی را مهیا می سازد. بنابراین هرچه زندگی ساده تر باشد و تعلقات و دلبستگی ها محدود تر باشد، لذت سفر بیشتر خواهد بود و درد سرهایش کمتر.

در جهان کنونی که بسا تعلقات الزامی شده و دل کندن از تمامی آنها امریست دشوار؛ ولی کمتر دل بستن هم ممکن است و هم باعث راحت درون خواهد بود؛ که اندکی آزاد بودن در واقع خود موهبتی است بزرگ، به قول بیدل:
من نمی گویم بکلّی از تعلقها برا
اندکی زین درد سر آزاد باید زیستن

یکی از پیامدهای دلبستگی، ترس از دست دادن آن چیزیست که بدان تعلق خاطر پیدا کرده ایم، مهم نیست که این چیز شخصی باشد یا چیز مادی یا چیز دیگر.

در هر صورت وقتی انسان به چیزی دلبستگی پیدا می کند، او خود بخود آن چیز می شود و در صورت از دست دادن آن چیز که در بسا موارد امریست ممکن، آن ترس به اندوه می انجامد که این اندوه و غصه در بسا انسان ها تاثیرهای روانی خطر ناک می تواند داشته باشد و شاید برای خیلی از انسان ها این مرحله به درازا کشانیده شود و به زندگی اجتماعی انسان آسیب بزرگ برساند. باری سبک بارتر شدن دراین راستا و کمتر متعلق بودن به چیز هایی که هستیّ ناپایا و موقت دارند، یکی از مهمترین و بزرگترین گام بسوی آزادی از بندهاست که با این گونه آزادی فرایند رشد شخصیت انسان تندتر شده و انسان از شیرینی عشق و آگاهی بیشتر لذت خواهد برد.

به هرچه دلبستگی و تعلق خاطر داشته باشیم، آن چیز مالک مان می شود.

دلبستگی چنانچه پیش از این گفته شد سد آفرین و کند کننده ی فرایند سلوکی انسان آگاه است. بنا براین دلبستگی و چسبیدن به پدیده های دنیوی و ظواهر جهان مادی یک پدیده جدید را خلق می کند که آن مملوکی است، یعنی وقتی ما گمان می کنیم که چیزی از ماست و مال ماست، آن چیز ناخودآگاه مالک مان می شود و همه ی فکر و هوش مان را تصاحب می شود و با نبودن و از دست دادنش بیقرار می شویم و با اندوه دیگر مواجه می شویم. از اینجاست که ترس متعاقب فرایند دلبستگی است که آن هم در جایش رنج و اندوه می آفریند و زندگی انسان را اندوهناک و پر اضطراب می سازد و موجد سرخوردگی، آشفتگی و هراس می گردد.

در نتیجه هر قدر حس وابستگی در ما نیرومندتر باشد، رنج و اندوه بیشتر دامنگیر مان خواهد شد.

*ترس مانع آزادی است و سدّی است نیرومند *:
جدا از ترس طبیعی که در همه ما وجود دارد و برای حفاظت مان از خطر ها سودمند است، ترس دیگری که نیز در ما ریشه دارد: ترسی است که از دلبستگی ها بوجود می آید.

آری، دلبستگی همیشه با ترس همراه است، چون زمانی که ما به چیزی یا کسی دلبستگی شدید داشته باشیم، احساس ترس از دست دادنش همیشه با ما همراه است. دلهره گی و اضطراب همیشگی آرامش درون مارا مختل ساخته و گاهی باعث وسواس در ما می شود که این خودش نیز بندیست دست و پا گیر.
ترس از دست دادن، ترس نرسیدن، ترس نتوانستن، ترس ماندن، ترس بدست نیاوردن، همه و همه ناشی از دلبستگی است؛ چون ما می خواهیم و آرزو داریم که چیزی را بدست بیاوریم و یا از دست ندهیم، که این دلبستگی در واقع خود قبلاً توسط ذهن برنامه ریزی شده.

🌱🌸🔮🌸🌱

#رهایی_و_آزادی #عرفان #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 رهایی و آزادی در عرفان 🍥
💥قسمت دوم

این گونه ترس یک واکنش روانی است که امریست بدیهی و درهمه موجود است و می تواند باعث مختل کردن بسا فعالیت های سالم ذهنی بشود و رهایی از این ترس نیز یکی از مهم ترین کارها و وظایف سالک راه است.
عامل ها و سازه های ترس بیشماراند، ولی یکی از خطرناکترین شکل ترس همان ترسی ست که صاحبان قدرت و زور و زر در ذهن دیگران ایجاد می کنند، مثل ترس از جهنم، ترس از خدا و ازین دست ترس های مُخرِب و تباه کن که همیشه با سلطه و زور گویی همراه است و پیامد آن فربه شدن نفس صاحبان زور و زر و خوار و ذلیل ساختن دیگران می با شد.

عارفان و فرزانگان مرحلۀ ترس را زیان آور شمرده اند و گذشتن از آنرا امر مهم و حیاتی تلقی کرده اند. زاهد که در ادبیات عرفانی پارسی مظهر ترس دینی است، به نظر مولانا و دیگر فرزانگان، شخص خام و نابالغ بر جاده زندگی است و حرکت زاهدانه حرکت کندی ست که با ترس و هول همراست که این خود سد آفرین است. آنجا که عشق بال افشانی کند، ترس را فرصتی برای نفس کشیدن نیست.
مولانا بر این باور است که حرکت بر جادۀ سلوکی باید عاشقانه و بدون ترس باشد تا باشد که شاهد وصل زودتروبه صورت بهتربه آغوش کشیده شود:

سیر عارف هر دمی تا تخت شاه
سیر زاهد هر مهی یک روزه راه
ترس مویی نیست اندر پیش عشق
جمله قربانند اندر کیش عشق
عشق وصف ایزدست اما که خوف
وصف بنده مبتلای فرج و جوف
عشق را پانصد پرست و هر پری
از فراز عرش تا تحت‌الثری
زاهد با ترس می‌تازد به پا
عاشقان پران‌تر از برق و هوا

درک این حقیقت که هستیّ همه چیز ناپایا و موقت است و همه چیزی درحال تغیر و دگرگونی است، روند دل بستن بدان چیز را سهل تر ساخته پیامدش نیز با رنج واندوه کمتر همراه خواهد بود.
در نتیجه عدم دلبستگی یا حداقل، کمتر دلبستگی باعث تقلیل و کاهش ترس می شود و این امر می تواند در رشد خود شکوفایی و بهزیستی کمک کند.

در جهان زیستن ولی از جهان نبودن :

انسان توانایی این را دارد که در دنیا زندگی کند ولی کمتر متعلق به ظواهر آن گردد که این کیفیتی است آگاهانه و عارفانه. عارفان مکتب عشق به ویژه مولانا برین باور است که همه چیز در جهان برای انسان است و انسان می تواند به بهترین صورت از آن بهره مند شده و همه چیز را روی جاده سلوک منحیث وسیلۀ رسیدن به آرمان ها و هدف هایش استفاده کند. انسان موجود عزیزی است که همه پدیده های هستی برای او و برای رشد او آفریده شده چنانچه درحدیث قدسی آمده: “ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریده ام و ترا برای خود.” ولی دلبستگی به وسایل راه، بازدارنده سالک از رسیدن به اهداف بلند و عالی او می شود که این با اصل رشد معنوی در تعارض است. در نتیجه انسان باید از بهترین ها برای رشد خود استفاده کند ولی دل بدان نبندد و در نبودنش اندوهناک نگردد؛ زیرا از بهترین ها بهره مند شدن هیچ گناهی نیست. به قول حضرت مولانا در مثنوی :

این جهان زندان و ما زندانیان
حفره‌کن زندان و خود را وا رهان
چیست دنیا از خدا غافل بُدن
نه قماش و نقده و میزان و زن
مال را کز بهر دین باشی حمول
نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب اندر زیر کشتی پشتی است
ملک و مال و اطلس این مرحله
هست بر جان سبکرو سلسله
سلسلۀ زرین بدید و غِره گشت
ماند درسوراخ چاهی جان زدشت

نعمت از دنیا خورد عاقل نه غم
جاهلان محروم مانده در ندم

باری همۀ پدیده های هستی؛ حتّی دانش و هنر و فن آوری های مان، صرفاً ابزار و وسیلۀ راه اند تا رشد کنیم و به آرمانشهر درونی مان راهنمایی شویم. باید درین دم بود و ازهر چیز بی دلبستگی و یا کمتر دلبستگی بدان باید سود جست و این سفر بی پایان را با سبکباری باید پیمود. ما در این راستا ابزار راه را با وجود اهمیت شان، نباید هدف خود قرار دهیم، چرا که دلبستگی به وسایل و ابزار راه اندیشه سوز است و مانع رشد درونی مان.

بودا :” آموزه های من بسان قایقی است که شما را آنسوی رودخانه می گذراند.”

🌱🌸🔮🌸🌱

#رهایی_و_آزادی #عرفان #ترس #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
💗همه کس وهمه چیزرا ببخشید ورها کنید.
تمام آدمهایی راکه شمارا آزار داده ویا ضرر رسانده‌اند را دردرون خود پاک کنید. با
متاسفم
منوببخش
دوستت دارم
متشکرم
تا ازبارهای خود رهاگردید.💗
هوئو پونو پونو به چهار موضوع خیلی تاکید میکند:
- الوهیت
- خودبرتر یا والاتر
- خودآگاه یا عقل
- ناخودآگاه

ناخودآگاه هرشخص مملو از داده های مفید و مخرب از زندگی فعلی و زندگی‌های گذشته خود شخص و اجداد او و سایر انسان‌های روی کره زمین است که تا به حال زندگی کرده‌اند. و همچنین کارماهای زندگی فعلی و گذشته شخص یعنی بخشی از این داده‌ها در اکثر انسان‌ها مشترک می‌باشد.
برای همین بود وقتی دکتر هولن بیماران داخل تیمارستان را می‌دید و خودش را پاکسازی می‌کرد در حال پاکسازی کردن اون داده مشترک بین خودش و اون شخص بود و وقتی خودش پاکسازی شد اون بیماران بهبود میافتند. در واقع داده مشترک بین این دو فرد پاکسازی شده بود.

همیشه انسانها در معرض دریافت شهود از طرف الوهیت هستند که این شهود به خودبرتر انسان میرسد. اما چون ناخودآگاه انسان مملو از داده‌های مخرب فراوان است این شهود را نمیشنود یعنی لازمه دریافت شهود از خودبرتر پاک بودن ناخوداگاه می‌باشد.
هوئوپونوپونو به این موضوع تاکید ویژه داره که باید با پاکسازی مداوم به حالت صفر یا خلا در ناخودآگاه برسیم که بتوانیم شهود الهی را دریافت کنیم و از طریق همین شهود بتوانیم به یک زندگی ایده‌آل در زمینه‌های مادی و معنوی برسیم.

چون خداوند برای بندگانش همیشه بهترین چیزها را در نظر گرفته، اما ما با پیروی از خودآگاهمان یا همان عقل میخواهیم شیوه خودمان را در زندگیمان پیاده کنیم که در این مسیر همیشه با ناسازگاری‌هایی مواجه میشویم.

هوئوپونوپونو به قبول مسئولیت صد درصد همه چیز و تسلیم الوهیت بودن تاکید دارد و عنوان میکند که برای دریافت پاداش اقدام به پاکسازی نکنید و فقط برای رسیدن به حالت صفر یا همان الوهیت پاکسازی کنید که در ادامه الوهیت پاداش‌های شما را میدهد حتی چیزی بیشتر از مقداری که نیاز دارید...!

#هوئوپونوپونو


https://telegram.me/pathwaystogod
آدم همچون گلي، آسيب پذير و ظريف است.
هر اتفاق كوچكي مي تواند به شما آسيب برساند. تنها يك تصادف كوچك كافيست تا زندگي خود را از دست بدهيد. هنگاميكه مي ترسيد، چه مي كنيد؟ شب تاريك است، ‌راه را نمي شناسيد، هيچ روشنايي اي وجود ندارد و هيچ راهنما و نقشه اي در دسترس نيست؛ چه مي توانيد بكنيد؟‌ اگر دوست داريد، ‌گريه و زاري كنيد. هيچ اشكالي ندارد، ‌ولي بدانيد كه گريه كردن كمكي نمي كند، بهتر است موقعيتي را كه در آن قرارداريد، بپذيريد و به راه خود ادامه دهيد. ماداميكه زنده هستيد،‌ از زندگي تان لذت ببريد. چه اهميتي دارد كه زمان را به جست و جوي امنيت هدر دهيد؟ ‌در حاليكه امنيت حقيقي ممكن نيست.
به محض درك اين موضوع و پذيرش آن، ترس تان از بين خواهد رفت. هنگاميكه سربازان به جنگ مي روند،‌ ابتدا خيلي احساس ترس دارند. مرگ هر لحظه در انتظار آنان است. ممكن است آنها هرگز دوباره به خانه بازنگردند. آنها حتي از ترس، شب را راحت نمي خوابند و پيوسته كابوس مرگ مي بينند. بارها و بارها در خواب مي بينند كه مرده اند يا زخمي شده اند، ولي پس از اين كه به خط مقدم مي رسند و مي بينند ديگر سربازان و دوستانشان چقدر ساده تير مي خورند و مي ميرند، تمام ترسشان ناپديد مي شود و از بين مي رود. آنها واقعيت را مي پذيرند و حتي در بحبوبه جنگ، از چاي خوردن لذت مي برند؛‌ لذتي كه هرگز تا آن زمان مانند آنرا نچشيده اند. آنها شوخي مي كنند، مي خندند و آواز مي خوانند.
چه كار ديگري مي توانند انجام دهند؟ ‌وقتي مرگ آنجاست، ديگر چه مي توان كرد؟
در موقعيتي كه امنيتي وجود ندارد، تنها پذيرش كامل و بي قيد و شرط مي تواند ترس را از ميان ببرد. !!!!
#آسیب_پذیری#پذیرش#ترس#تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 زیبایی و عرفان 🍥

خانه‌ای را کش دریچه‌ ست آن طرف
دارد از سیران آن یوسف شرف
هین دریچه سوی یوسف باز کن
وز شکافش فرجه‌ای آغاز کن
عشق‌ورزی آن دریچه کردنست
کز جمال دوست سینه روشنست
پس هماره روی معشوقه نگر
این به دست تست بشنو ای پدر
راه کن در اندرونها خویش را
دور کن ادراک غیراندیش را
کیمیا داری دوای پوست کن
دشمنان را زین صناعت دوست کن
چون شدی زیبا بدان زیبا رسی
که رهاند روح را از بی‌کسی

کنفسیوس:” زیبایی در همه چیز نهفته است؛ ولی همگان آن را نمی توانند ببینند.” رابطه میان زیبایی، عشق و آگاهی پیوندی است تنگاتنگ و جدا ناپذیر. هر جا عشق جلوه گر گردد، با آگاهی همراه خواهد بود و آگاهی و بینش خود مظهر زیبایی است؛ بنا براین عشق و بینش زیبایی زاست و این زایش امریست بدیهی، طبیعی و اجتناب ناپذیر.

زیبایی امری است فطری و این حس در درون هر موجودی بصورت بالقوه نَفَس می کشد و آرزوی متجلّی شدن در جهان برون را در سر می پروراند. از این جاست که هرگاه این زیبایی درعالم برو ن جلوه گر گردد، ما شاهد عشق، مهر، آشتی و صلح ، دوستی و آگاهی در زندگی خود خواهیم بود و بدون شک این تجلیات زیبایی، متضمن بهزیستی، بختیاری و خوشبختی مان خواهد شد.

بینش عارفانه یا فرزانگی عاشقانه مهمترین وسیله و ابزار انگیزش زیبایی های درون ماست. زیبایی های درونی که همان صفات و ویژگیهای ایزدی در هر موجودی اند، با متجلی شدن، زندگی را رنگ عشق و زیبایی می بخشند.

متجلّی ساختن این ویژگیها یا به عباره دیگر بکار بردن این صفات در زندگی روزمره نه تنها در امر رُشد معنوی خود مان مفید خواهد بود؛ بلکه پیوند و ارتباط مان را با دیگران، محیط زیست مان و حتی کیهان بهتر و ثمر بخشتر خواهد کرد که این خود برای فرایند خوشبختی و بهزیستی مان مهم است.

یکی از نمونه های بارز، بکار بردن صفت گذشت و بخشایش می باشد که یکی از شاخه های عشق است، که نه تنها باعث آرامش درونی خود مان خواهد بود؛ بلکه متضمن یک ارتباط بهتر و انسانی تر با دیگران نیز خواهد شد؛ زیرا انسان آگاه خود را از دیگران جدا ندانسته بلکه خود را با همگان و همۀ کائنات یکی می داند.

زیبایی یکی از مهمترین ارکان پیام عرفانی مولانا در مثنوی ست و این بُعد از سخن مولانا نه تنها در دل پارسی زبانان تابیده بلکه در درون آنان که به زبان های دیگرسخن می گویند و صرفاً به برگردان های مثنوی دست یافته، اند رخنه کرده است.

و باعث دگردیسی و تحول مثبت در شخصیت شان شده. از اینجاست که به این نتیجه می رسیم که اعجاز و زیبایی سخن پُر مغز می تواند مرزهای فرهنگی و زبانی را طی کرده آنها را زیبا سازد.

جدا از زیبایی کلامی که همان اعجاز سخن است، زیبایی معنا بسان عروس سِحر آمیزی در پس پرده های واژه ها، تمثیل ها و داستان ها ی مثنوی پنهان است که ما با شرایط خاصش و نظر به توانایی های مان می توانیم از این زیبا عروس پرده برداشته و از زیبایی و جمالش لذت و بهره ها برده روان خود را شاد ساخته، پالایش دهیم.

بنا براین یکی از مهمترین دست آورد های عرفانی مولانا در مثنوی همان فرایند زیبا سازی انسان است که بستگی به دریافت خود انسان ازین والا سخن آسمانی دارد.

انسان مظهر زیبایی کُل است و انسان کامل انسانی است زیبا

آن زیبایی کُل با تمام شدتش در انسان و ذره ذره کائنات متجلّی گردیده که می شود انسان و طبیعت را آیینه جمال نمای حقیقت و عشق نامید.

در آینۀ جهان بینی عارفان و فرزانگان به ویژه مولانا، انسان مظهر تجلّی جلالی و جمالی ایزدی است؛ و یا به سخن دیگر انسان آینۀ تمام نمای زیبایی اهورایی است که با ویژگیّ خلیفه یا جانشین یا نائب هستی و حقیقت مطلق در جهان جلوه گر گشته شهریاری می کند. انسان موجود بزرگی است وحامل آن زیبایی ازلی، و از اینجاست که بسا حکیمان این انسان را در مقابل عالم اکبر یا جهان بزرگتر، عالم اصغر نامیده اند. انسان منحیث زیباترین موجود هستی سبب وجود هستی شده و اِلّا بدون وجود انسان این هستی ناتمام و ناتکمیل و ناقص می ماند:

پس به صورت عالم اصغر تویی
پس به معنی، عالم اکبر تویی
آدم، اُسطُرلاب اوصاف علوست
وصف آدم ، مظهر آیات اوست
پس خلیفه ساخت صاحب سینه یی
تا بود شا هیش را آیینه یی
جوهراست انسان وچرخ، او را عرض
جمله فرع و پایه اند و او غرض

یکی از بزرگترین رسالتهای انسان در این جهان این است که به آن زیبایی رسیده و آن زیبایی را به دیگران انتقال دهد، تا باشد دیگران نیز از پرتو آن زیبایی زیبا شوند. این زیبایی که قابل انتقال است در بسا پدیده های هستی می تواند باشد، از هنر تا شعرو آگاهی و دانش و فن آوری و دیگر چیز ها که جهان بدان نیاز دارد.
یکی از بارز ترین ویژگی چنین انسانی، هماهنگ سازی زیبایی های درونش با زیبایی های جهان برونی است که پیامدش در هماهنگی و هم خوانی زیستن با همه پدیده ها خواهد بود و چنین هماهنگی یعنی عشق ورزیدن بدون قید و شرط. این ویژگی انسان را می توان به کیمیا گری تشبیه کرد که مس وجود انسان هارا به زر تبدیل می کند که

در نتیجه انتقال آگاهی و زیبایی؛ یعنی کیمیا گری:

تیغ در زراد خانه اولیاست
دیدن ایشان ، شما را کیمیاست
عا رفانش کیمیا گر گشته اند
تا که شد کانها بر ایشان نژند

🌱🌸🔮🌸🌱

#زیبایی #عرفان #مولانا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
💖 دوست مجازی... سخاوتت را دوست دارم...

مثل آفتاب مي ماني،

گرمي، مهرباني، با گذشتي...

دور ايستاده اي،

امّا محبتت گرمم مي کند... از اينجا که من "قنوت"بسته ام

تا آنجا که تو به مهرباني "قيام" کرده اي

يک "سلام" فاصله است...

سلام مي کنم و

سلامتي و سربلندي برايت مي طلبم و سايہ خشنودي خدا...

تو هم برايم دعا کن،

که دلمان هردو نيازمند اجابت هاي قشنگ خداست...

به زندگي لبخند بزن، عزیز مهربانم…

کاش آدمها می دانستند “دوستت دارم” حرمت دارد ،
مسئولیت دارد...!!!!💗


#راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 زیبایی و عرفان 🍥
💥قسمت دوم

☸️ جلوه گریّ زیبایی:

جهان را می شود تجلّیگاه زیبایی نامید و هر پدیدۀ هستی نظر به توانایی خود نمای ومظهرآن زیبایی کُل است و آن زیبایی در همه چیز و در همگان بقدر ضرورت متجلی گردیده. برگ درختی به اندازۀ توانایی خود و پهنای آبی آسمان نظر به استعداد خود آن زیبایی را جلوه گری می کند و با زبان بی زبانی حکایت زیبایی و عشق را بیان می کند:

خلق را چون آب دان صاف و زلال
اندر آن تابان صفات ذوالجلا ل
علمشان و عدلشان و لطفشان
چون ستاره چرخ در آب روان
پادشاهان مظهر شاهی حق
فاضلان مرآت آگاهی حق
خوبرویان آیینه خوبی او
عشق ایشان عکس مطلوبی او

چون جهان آیینه آن زیبایی کُل است، در همه ذرات و همه پدیده ها می توان آن زیبایی را دید که جاری و ساری است و از آن لذت برد. ازاین جاست که طبیعت بطور مثال که جزو مهم کائنات است ، یکی از مهمترین و زیبا ترین سرچشمه الهام و آرامش برای انسان بوده و برای بسا هنرمندان، شاعران، نویسندگان،اهل موسیقی ، فیلسوفان، عارفان و فرزانگان منبع الهام و موجِد خلق زیبایی ها بوده و است.

از دیدگاه عارفان و فرزانگان همه پدیده های هستی زنده اند و روح عشق در همه ذرات جاری است و اگر انسان به مرتبه انسان برتر یا الهی برسد، نوای عشق را از همه ذرات هستی خواهد شنید و آن زیبایی را مطلقاً خواهد دید، چنانچه بودای فرزانه گفته: ” .اگر بتوانیم اعجاز گلی را به روشنی ببینیم، همه ی زندگی مان دگرگون خواهد شد “

ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی می‌روید
محرم جان جمادان چون شوید
از جمادی عالم جانها روید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسه تاویلها نر بایدت
چون ندارد جان تو قندیلها
بهر بینش کرده‌ای تاویلها

☸️ جهان را از چشم زیبایی نگریستن:

بدون شک ذهن مان با پدیده ها و عوامل برونی و درونی به گونه ی شرطی شده که ما همیشه و بی اختیار به رخدادها و پدیده های منفی و آزار دهندۀ هستی متمرکز می شویم که این خود در ساختار نگرش و جهان بینی مان دربارۀ همه چیز نقش مهمی را ایفا می کند. این شکل پذیری که بیشتر با وسایلی که در گذشته رُخ داده اند باعث داوری مان در مورد هر چیز نیز خواهد بود که در بیشتر موارد غیر منصفانه و یک جهتی است.

پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زآن کبودت جمله عالم می نمود
آبگینه ی زرد چون سازی نقاب
زرد بینی جمله نور آفتاب
بشکن آن شیشه کبود و زرد را
تا شناسی گرد را و مرد را

ولی جهان بینی عرفانی یا فرزانگی به ما برنامه دیگری را پیشنهاد می کند که آن نگریستن خود مان، دیگران ، هستی و رُخداد های زندگی از یک زاویه دیگر یا با چشم زیبایی دیدن است.

با چشم زیبایی نگریستن یعنی بدون داوری و پیش قضاوتی دیدن و نیز متمرکز شدن روی پدیده ها و جنبه های زیبا و مثبت خود، دیگران و زندگی که این خود بخش مهمی ازهنر زیبا زیستن و در آگاهی بودن است.

انسان آگاه یا زیبا نگر همان انسان خوش بین است که بدون گول خوردن توسط ذهن منفی زا و بهانه هایش، از زیبایی ها لذت برده، کمتر مورد آماج منفی گرایی و نادیده گرفتن زیبایی ها می گردد. بافت، ساخت و کار و پیوند هستی طوری است که همه چیز در پیرامون مان، حتّی جنبه ها و پدیده های منفی هستی نیز نسبی اند و در پس هر پدیده فلسفه و حکمتی نهفته است که صرفاً آن را با بی داوری و عدم محکوم کردن، یا رد و قبول می شود درک کرد، چنانچه کوبایاشی ایسا چکامه سرای ژاپنی می گوید:” این را هرگز فراموش مکن: اگر بر پهنۀ دوزخ هم گام برداری؛ به گلها نگاه کن.” بنا براین با مثبت اندیشی شاید بتوان جنبه های منفی بسا از پدیده ها و رویداد ها را به گونه ی دیگری دید؛ چون مطلق بودن در واقع ساختۀ ذهن است و بد و خوب می تواند دو روی یک سکه باشد:

من كه صلحم دائما با اين پدر
اين جهان چو جنّت استم در نظر
بانگ آبش مي رسد در گوش من
مست مي گردد ضمير و هوش من
شاخه ها بينم مثال ماهيان
برگها كف زن مثال مطربان
از هزاران من نمي گويم يكي
زانكه آكنده است هر گوش از شكي
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد این را هم بِدان

با این که زیبایی از دید گاه هر انسانی شاید مختلف و ناهمگون باشد؛ چه زیبا خواهد بود که با بهره گیری از سخن فرزانگان مثل مولانا خود و جهان خود را زیبا تر ببینیم .

🌱🌸🔮🌸🌱

#زیبایی #عرفان #مولانا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
سالروز میلاد خانم فاطمه معصومه (س)
و روز ملی دختر را به همه بانوان پاک سرزمینم و دختران و فرشتگان آسمانی این مرز و بوم تبریک عرض می‌کنم.
#روز_دختر#میلاد_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها_مبارک
@pathwaystogod