شما ممکن است گاه و بی گاه برای مدت کوتاهی دارای اراده (will) شوید اما مدتی بعد به شکل دیگری در می آید و در نتیجه آن را فراموش می کنید.
در حال حاضر شرایط و حالت موجود هستی یا بودش (being) ما این چنین است و باید از همین نقطه «مطالعه خود» (self study) را آغاز نماییم ولی به زودی متوجه می شویم که باید از همان اوایل کار عوامل و پدیده های نادرست را در وجودمان اصلاح کرده و آنهایی را که در سر جای خود قرار ندارند به نظم در آوریم.
سیستم برای این موضوع دارای تعریف است.
ما به گونه ای خلق شده ایم که می توانیم با چهار کیفیت از «آگاهی» (consciousness) زندگی کنیم ولی در شرایط موجود فقط از دو حالت آن بهره می گیریم.
یکی از آنها زمانی است که در خواب هستیم و حالت دیگر که آن را «بیداری» می نامیم هنگامی است که می توانیم صحبت کنیم، گوش دهیم، بخوانیم، بنویسیم، و تا آخر.
اما این ها تنها دو کیفیت از چهار وضعیت ممکن «آگاهی» می باشند. سومین سطح از آگاهی بسیار عجیب است.
اگر افرادی بخواهند آن را برای ما توضیح دهند تصور می کنیم ماهم دارای این حالت می باشیم که باید آن را «خودآگاهی» (self-consciousness) نامید و اگر از بیشتر افراد بپرسید خواهند گفت:
"البته.
ما دارای چنین کیفیتی از آگاهی هستیم."
زمان کافی و تلاش های مکرر و پیوسته ای برای 《نظاره بر خود》 لازم است تا به راستی پی ببریم که «آگاه» نیستیم و تنها مستعد داشتن آن می باشیم، اگر از ما پرسیده شود خواهیم گفت:
"بله من (آگاه) هستم"، اما فقط برای همان لحظه دارای این کیفیت هستیم و لحظه ای بعد از به خاطر آوردنش باز می مانیم و «آگاه» نخواهیم بود.
بنابراین در زمان های 《نظاره بر خود》 متوجه می شویم که در حالت سوم آگاهی قرار نداشته ایم و تنها در دو وضعیت اول زندگی می کنیم. ما یا در خوابیم یا بیداریم و در سیستم به این دو حالت «آگاهی نسبی» می گویند،
چهارمین مرحله که «آگاهی واقعی» (objective consciousness) نامیده می شود برای انسان عادی غیر قابل دسترسی است زیرا تنها راه رسیدن به آن داشتن خودآگاهی است، به این معنا که قبل از همه از خودمان باخبر شویم، به همین علت به نیاز به زمان بسیار زیادی است تا بتوانیم ترتیبی اتخاذ کنیم که به سطح چهارم آگاهی دست یابیم.
به این ترتیب در همان زمانی که در حال «نظاره بر خود» (self-observation) می باشیم تلاش ما به این شکل است که با حفظ احساس «من اینجا هستم» (am here !) فقط از خودمان باخبر باشیم نه بیشتر.
#خود_آگاهی#روانشناسی#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
در حال حاضر شرایط و حالت موجود هستی یا بودش (being) ما این چنین است و باید از همین نقطه «مطالعه خود» (self study) را آغاز نماییم ولی به زودی متوجه می شویم که باید از همان اوایل کار عوامل و پدیده های نادرست را در وجودمان اصلاح کرده و آنهایی را که در سر جای خود قرار ندارند به نظم در آوریم.
سیستم برای این موضوع دارای تعریف است.
ما به گونه ای خلق شده ایم که می توانیم با چهار کیفیت از «آگاهی» (consciousness) زندگی کنیم ولی در شرایط موجود فقط از دو حالت آن بهره می گیریم.
یکی از آنها زمانی است که در خواب هستیم و حالت دیگر که آن را «بیداری» می نامیم هنگامی است که می توانیم صحبت کنیم، گوش دهیم، بخوانیم، بنویسیم، و تا آخر.
اما این ها تنها دو کیفیت از چهار وضعیت ممکن «آگاهی» می باشند. سومین سطح از آگاهی بسیار عجیب است.
اگر افرادی بخواهند آن را برای ما توضیح دهند تصور می کنیم ماهم دارای این حالت می باشیم که باید آن را «خودآگاهی» (self-consciousness) نامید و اگر از بیشتر افراد بپرسید خواهند گفت:
"البته.
ما دارای چنین کیفیتی از آگاهی هستیم."
زمان کافی و تلاش های مکرر و پیوسته ای برای 《نظاره بر خود》 لازم است تا به راستی پی ببریم که «آگاه» نیستیم و تنها مستعد داشتن آن می باشیم، اگر از ما پرسیده شود خواهیم گفت:
"بله من (آگاه) هستم"، اما فقط برای همان لحظه دارای این کیفیت هستیم و لحظه ای بعد از به خاطر آوردنش باز می مانیم و «آگاه» نخواهیم بود.
بنابراین در زمان های 《نظاره بر خود》 متوجه می شویم که در حالت سوم آگاهی قرار نداشته ایم و تنها در دو وضعیت اول زندگی می کنیم. ما یا در خوابیم یا بیداریم و در سیستم به این دو حالت «آگاهی نسبی» می گویند،
چهارمین مرحله که «آگاهی واقعی» (objective consciousness) نامیده می شود برای انسان عادی غیر قابل دسترسی است زیرا تنها راه رسیدن به آن داشتن خودآگاهی است، به این معنا که قبل از همه از خودمان باخبر شویم، به همین علت به نیاز به زمان بسیار زیادی است تا بتوانیم ترتیبی اتخاذ کنیم که به سطح چهارم آگاهی دست یابیم.
به این ترتیب در همان زمانی که در حال «نظاره بر خود» (self-observation) می باشیم تلاش ما به این شکل است که با حفظ احساس «من اینجا هستم» (am here !) فقط از خودمان باخبر باشیم نه بیشتر.
#خود_آگاهی#روانشناسی#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
این واقعیتی است که تمام مکاتب روانشناسی غرب بدون کوچکترین استثنایی آن را نادیده می گیرند.
اگرچه بسیاری از افراد به این حقیقت نزدیک شده اند اما نتوانسته اند به اهمیت آن پی برده و بفهمند می توان حالت کنونی انسان را تغییر داده و همچنین اگر فرد برای مدت طولانی تلاش کند می تواند خودش را به یاد بیاورد.
این مسأله، کاریک روز و یک ماه نیست و به یک مطالعه ی طولانی مدت نیاز دارد تا بتوانیم موانع پیش رو را برداریم و چون قادر به «به یاد آوردن خود» نیستیم، «آگاهی از خود» هم نداریم.
به خاطر وجود تعداد زیادی از عملکردهای غلط در ماشین ما لازم است تا تمامی آنها اصلاح شده و در جای صحیحی قرار بگیرند، و هنگامی که چنین کاری صورت پذیرد دوره ها و زمانهای «به یاد آوردن خود» (self- reneinbering) به مرور طولانی تر گشته و بعد از رسیدن به مقدار کافی و مؤثر به این سطح دارای دو عملکرد جدید خواهیم گردید.
با داشتن خودآگاهی که سومین مرحله ی آگاهی می باشد به عملکردی می رسیم که «احساسات متعالی» (lighter chotion) نامیده می شود و در سطح و هم ردیف عقل و منطق است زیرا در این مرحله برعکس شرایط عادی، تفاوتی بین عملکردهای احساسی با عملکرد عقلی منطقی وجود ندارد و هنگامی که وارد کیفیت «آگاهی واقعی و علمی» (objective consciousness) شویم عملکرد دیگری را به دست می آوریم که که ذهن متعالی (higher mental) نامیده می شود.
پدیده ای را که من فرا-روانشناسی (super normal psychology) می نامم به این دو عملکرد تعلق دارد.
به همین علت وقتی در بیست و پنج سال پیش آن آزمایشات را انجام دادم به این نتیجه رسیدم که این قبیل کارهای آزمایشی غیرممکن است زیرا موضوعی نیست که در آزمایشگاه بتوان آن را مورد بررسی قرار داد بلکه تغییری است که در آگاهی شخص رخ میدهد.
#خودآگاهی#روانشناسی
@pathwaystogod
اگرچه بسیاری از افراد به این حقیقت نزدیک شده اند اما نتوانسته اند به اهمیت آن پی برده و بفهمند می توان حالت کنونی انسان را تغییر داده و همچنین اگر فرد برای مدت طولانی تلاش کند می تواند خودش را به یاد بیاورد.
این مسأله، کاریک روز و یک ماه نیست و به یک مطالعه ی طولانی مدت نیاز دارد تا بتوانیم موانع پیش رو را برداریم و چون قادر به «به یاد آوردن خود» نیستیم، «آگاهی از خود» هم نداریم.
به خاطر وجود تعداد زیادی از عملکردهای غلط در ماشین ما لازم است تا تمامی آنها اصلاح شده و در جای صحیحی قرار بگیرند، و هنگامی که چنین کاری صورت پذیرد دوره ها و زمانهای «به یاد آوردن خود» (self- reneinbering) به مرور طولانی تر گشته و بعد از رسیدن به مقدار کافی و مؤثر به این سطح دارای دو عملکرد جدید خواهیم گردید.
با داشتن خودآگاهی که سومین مرحله ی آگاهی می باشد به عملکردی می رسیم که «احساسات متعالی» (lighter chotion) نامیده می شود و در سطح و هم ردیف عقل و منطق است زیرا در این مرحله برعکس شرایط عادی، تفاوتی بین عملکردهای احساسی با عملکرد عقلی منطقی وجود ندارد و هنگامی که وارد کیفیت «آگاهی واقعی و علمی» (objective consciousness) شویم عملکرد دیگری را به دست می آوریم که که ذهن متعالی (higher mental) نامیده می شود.
پدیده ای را که من فرا-روانشناسی (super normal psychology) می نامم به این دو عملکرد تعلق دارد.
به همین علت وقتی در بیست و پنج سال پیش آن آزمایشات را انجام دادم به این نتیجه رسیدم که این قبیل کارهای آزمایشی غیرممکن است زیرا موضوعی نیست که در آزمایشگاه بتوان آن را مورد بررسی قرار داد بلکه تغییری است که در آگاهی شخص رخ میدهد.
#خودآگاهی#روانشناسی
@pathwaystogod
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨🍥 افسردگی چرا!!! 🍥✨✨
افسردگي چرا؟
وقتي هنوز كتابهاي زيادي هست كه نخوانده ايم
وقتي راه هاي زيادي هست كه نرفته ايم
وقتي چيزهاي زيادي هست كه نياموخته ايم
افسردگي چرا؟
وقتي كارهاي زيادي هست كه مي توانيم انجام دهيم
وقتي كساني به نيروي عقل و توان بازوي ما نيازمندند
افسردگي چرا؟
وقتي نيروي عشق در قلب ماست
وقتي دلمان مي تپد برا ي كساني كه دوسشان داريم
براي سرزميني كه متعلق به ماست
افسردگي چرا؟
وقتي انديشه هاي بزرگ درسر داريم
وقتي آرزويمان جهاني آباد و آرام است
افسردگي چرا؟
وقتي كه مي دانيم كه تنها نيستيم
وقتي مي دانيم كساني منتظرمان هستند
وقتي مي دانيم كساني چشم اميدشان به ماست
افسردگي چرا؟
وقتي مي توانيم افكارمان را بنويسيم
يا نقاشي كنيم
وقتي مي توانيم بسازيم
وقتي قدرت خلاقيت در ماست
افسردگي چرا؟
وقتي مي توانيم شادي ها وغم هايمان را با ديگران تقسيم كنيم
وقتي مي توانيم سنگي را از راه كسي برداريم
وقتي مي توانيم با مهر خود دلي را شاد كنيم
افسردگي چرا؟
وقتي مي توانيم صداي خنده و بازي بچه ها در كوچه را بشنويم
وقتي مي توانيم برق اميد را در چشمان درخشان شان ببينيم
افسردگي چرا؟
وقتي چشمه ها مي جوشد
رودها جاري است
خورشيد مي تابد
و روز از پي شب مي آيد
افسردگي چرا؟
وقتي هنوز باران مي بارد باد مي وزد
بهار مي آيد
زمين سبز مي شود
و درختان بار مي دهند.
واقعا افسردگی چرا؟؟؟
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#افسردگی_چرا #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 افسردگی چرا!!! 🍥✨✨
افسردگي چرا؟
وقتي هنوز كتابهاي زيادي هست كه نخوانده ايم
وقتي راه هاي زيادي هست كه نرفته ايم
وقتي چيزهاي زيادي هست كه نياموخته ايم
افسردگي چرا؟
وقتي كارهاي زيادي هست كه مي توانيم انجام دهيم
وقتي كساني به نيروي عقل و توان بازوي ما نيازمندند
افسردگي چرا؟
وقتي نيروي عشق در قلب ماست
وقتي دلمان مي تپد برا ي كساني كه دوسشان داريم
براي سرزميني كه متعلق به ماست
افسردگي چرا؟
وقتي انديشه هاي بزرگ درسر داريم
وقتي آرزويمان جهاني آباد و آرام است
افسردگي چرا؟
وقتي كه مي دانيم كه تنها نيستيم
وقتي مي دانيم كساني منتظرمان هستند
وقتي مي دانيم كساني چشم اميدشان به ماست
افسردگي چرا؟
وقتي مي توانيم افكارمان را بنويسيم
يا نقاشي كنيم
وقتي مي توانيم بسازيم
وقتي قدرت خلاقيت در ماست
افسردگي چرا؟
وقتي مي توانيم شادي ها وغم هايمان را با ديگران تقسيم كنيم
وقتي مي توانيم سنگي را از راه كسي برداريم
وقتي مي توانيم با مهر خود دلي را شاد كنيم
افسردگي چرا؟
وقتي مي توانيم صداي خنده و بازي بچه ها در كوچه را بشنويم
وقتي مي توانيم برق اميد را در چشمان درخشان شان ببينيم
افسردگي چرا؟
وقتي چشمه ها مي جوشد
رودها جاري است
خورشيد مي تابد
و روز از پي شب مي آيد
افسردگي چرا؟
وقتي هنوز باران مي بارد باد مي وزد
بهار مي آيد
زمين سبز مي شود
و درختان بار مي دهند.
واقعا افسردگی چرا؟؟؟
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#افسردگی_چرا #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨🍥 خطرات بیداری کندالینی 🍥✨✨
عزیزانی که متافیزیک و مراقبه و بیداری کندالینی انجام می دهند حتما این تذکر بسیار مهم را مطالعه فرمایند.
☸️خطر ناشی از بیدار شدگی موقتی ذهن :
✅ تذکر بسیار مهم :{{{{چون اکثر انسانهای متمدن ، کم و بیش از عقده ای رنج می برند که فروید آنرا (واپس زنی - repression) می نامد. چنین بیدار شدگی ذهن (subliminal ) احساس پریشانی و آشفتگی عمیقی را موجب می گردد. از این رو نباید بدون تامل ، به شخص یا مکانی که سبب ناآرامی ما می شود ، نسبت شر و شیطانی بدهیم. چه بسا این عدم آرامش صرفا به این دلیل باشد ، که نیروی روحی یاد شده ، بیش از آستانه ی تحمل ما ، فشار درونی ایجاد می کند و در نتیجه تعادل روانی مارا بر هم میزند.}}}
عزیزانی که درگیر فشارهای ذهنی مکرر و عدم تعادل روحی_روانی می باشند، بخصوص کسانی که یوگا و مدیتیشن کار می کنند و درصدد بیدار کردن کندالینی و آگاهی خود هستند، لطفا این نکته را دقیقا مد نظر داشته و بذل توجه فرمایید.
{{همانطور که بارها توضیح داده ام انسان هفت کالبد دارد و تمامی این کالبدها حدفاصلی با کالبد قبل و بعد خود دارند، که مانع از تداخل انرژی و فرکانس آن با دیگر کالبدها می شود. در اختلالات روانی ناشی از بیدار شدگی موقت ذهنی یا (ساتوری) ، که از طرق مختلف می تواند اتفاق افتد ، این دیوارهای محافظ و حد فاصل بین « کالبدهای فیزیکی ، اثیری ، علی و ذهنی و فوق ذهنی » فرو ریخته و آگاهی وساختارهای منسجم فرکانسی تمامی این کالبدها را بهم ریخته و در دیگر کالبدها ادغام می کند و در نتیجه اختلالات (روحی-روانی ) را برای شخص ایجاد می کند. این عدم تعادل روانی از آن جهت اتفاق می افتد که شخص بیدار شده تحت تاثیر شدید انتقال انرژیایی از دنیای بیرون مانند (انرژی مکان ، یا انتقال انرژی ازشخص دیگر (شاکتی پات) و یا استفاده از مواد مخدر ، روانگردان و غیره) قرار می گیرد و چون بیدارشدگی ذهنی شخص مورد نظر ، توسط انجام وظایف روحانی(سادنا )و تمرینات معنوی بصورت خودآگاه صورت نگرفته و آگاهی کالبدها را به ترتیب کسب نکرده است ، کل نظام روحی-روانی او بهم می ریزد و فشارهای بسیار شدیدی برساختار روان-تنی فرد مورد نظر ایجاد می کند. (بیدار کردن کندالینی با روش های غیر تخضی و گاه تخصصی که بدون پیشرفت معنوی کامل و عدم تسلط آگاهانه حقیقت جو بر نیروهای بیدار شده در درون اتفاق می افتد ، می تواند همین عدم تعادل روحی-روانی را ایجاد کند و خطرناک باشد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#بیدارشدگی_ذهن #فراروانشناسی #متافیزیک_ماوراالطبیعه #مراقبه #کندالینی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 خطرات بیداری کندالینی 🍥✨✨
عزیزانی که متافیزیک و مراقبه و بیداری کندالینی انجام می دهند حتما این تذکر بسیار مهم را مطالعه فرمایند.
☸️خطر ناشی از بیدار شدگی موقتی ذهن :
✅ تذکر بسیار مهم :{{{{چون اکثر انسانهای متمدن ، کم و بیش از عقده ای رنج می برند که فروید آنرا (واپس زنی - repression) می نامد. چنین بیدار شدگی ذهن (subliminal ) احساس پریشانی و آشفتگی عمیقی را موجب می گردد. از این رو نباید بدون تامل ، به شخص یا مکانی که سبب ناآرامی ما می شود ، نسبت شر و شیطانی بدهیم. چه بسا این عدم آرامش صرفا به این دلیل باشد ، که نیروی روحی یاد شده ، بیش از آستانه ی تحمل ما ، فشار درونی ایجاد می کند و در نتیجه تعادل روانی مارا بر هم میزند.}}}
عزیزانی که درگیر فشارهای ذهنی مکرر و عدم تعادل روحی_روانی می باشند، بخصوص کسانی که یوگا و مدیتیشن کار می کنند و درصدد بیدار کردن کندالینی و آگاهی خود هستند، لطفا این نکته را دقیقا مد نظر داشته و بذل توجه فرمایید.
{{همانطور که بارها توضیح داده ام انسان هفت کالبد دارد و تمامی این کالبدها حدفاصلی با کالبد قبل و بعد خود دارند، که مانع از تداخل انرژی و فرکانس آن با دیگر کالبدها می شود. در اختلالات روانی ناشی از بیدار شدگی موقت ذهنی یا (ساتوری) ، که از طرق مختلف می تواند اتفاق افتد ، این دیوارهای محافظ و حد فاصل بین « کالبدهای فیزیکی ، اثیری ، علی و ذهنی و فوق ذهنی » فرو ریخته و آگاهی وساختارهای منسجم فرکانسی تمامی این کالبدها را بهم ریخته و در دیگر کالبدها ادغام می کند و در نتیجه اختلالات (روحی-روانی ) را برای شخص ایجاد می کند. این عدم تعادل روانی از آن جهت اتفاق می افتد که شخص بیدار شده تحت تاثیر شدید انتقال انرژیایی از دنیای بیرون مانند (انرژی مکان ، یا انتقال انرژی ازشخص دیگر (شاکتی پات) و یا استفاده از مواد مخدر ، روانگردان و غیره) قرار می گیرد و چون بیدارشدگی ذهنی شخص مورد نظر ، توسط انجام وظایف روحانی(سادنا )و تمرینات معنوی بصورت خودآگاه صورت نگرفته و آگاهی کالبدها را به ترتیب کسب نکرده است ، کل نظام روحی-روانی او بهم می ریزد و فشارهای بسیار شدیدی برساختار روان-تنی فرد مورد نظر ایجاد می کند. (بیدار کردن کندالینی با روش های غیر تخضی و گاه تخصصی که بدون پیشرفت معنوی کامل و عدم تسلط آگاهانه حقیقت جو بر نیروهای بیدار شده در درون اتفاق می افتد ، می تواند همین عدم تعادل روحی-روانی را ایجاد کند و خطرناک باشد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#بیدارشدگی_ذهن #فراروانشناسی #متافیزیک_ماوراالطبیعه #مراقبه #کندالینی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
ای عشق، ای ترنم نامت ترانهها
معشوق آشنای همه عاشقانهها
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانهها
با هر نسیم، دست تکان میدهد گلی
هر نامهای ز نام تو دارد نشانهها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه، خوشه ی گندم به دانه ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها
باران قصیدهای است تر و تازه و روان
آتش ترانهای است به زبان زبانهها
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بیکرانهها
کوچه به کوچه سر زدهام کو به کوی تو
چون حلقه دربهدر زدهام سربهخانهها
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانهها "قیصر امین پور"
#قیصر_امین_پور #شعر#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
معشوق آشنای همه عاشقانهها
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانهها
با هر نسیم، دست تکان میدهد گلی
هر نامهای ز نام تو دارد نشانهها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه، خوشه ی گندم به دانه ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها
باران قصیدهای است تر و تازه و روان
آتش ترانهای است به زبان زبانهها
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بیکرانهها
کوچه به کوچه سر زدهام کو به کوی تو
چون حلقه دربهدر زدهام سربهخانهها
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانهها "قیصر امین پور"
#قیصر_امین_پور #شعر#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨🍥 آسیب شناسی حملات ماورایی (انواع حملات روحی-روانی) 🍥✨✨
💥قسمت دهم
ادامه تسخیر روحی:
همه ی روح شناسان بخوبی می دانند، که مقر معابد باستانی ، که در آنها آیین های سری و یا روحانی صورت می گرفته، همواره بطور بالقوه ، مملو از نیروهای روحی هستند. این نیروها لزوما شیطانی و شر نیستند، اما تاثیر برانگیزنده ی بسیار نیرومندی بر مراکز روحی دارند و نیروهای (نیمه هوشیار )را بیدار و وادار به عمل می کنند.
چون اکثر انسانهای متمدن ، کم وبیش از عقده ای رنج می برند که فروید آنرا واپس زنی - repression می نامد. چنین بیدار شدگی ذهن (subliminal ) احساس پریشانی و آشفتگی عمیقی را موجب می گردد. از این رو نباید بدون تامل ، به شخص یا مکانی که سبب ناآرامی ما می شود ، نسبت شر و شیطانی بدهیم. چه بسا این عدم آرامش صرفا به این دلیل باشد ، که نیروی روحی یاد شده ، بیش از آستانه ی تحمل ما ، فشار درونی ایجاد می کند و در نتیجه تعادل روانی مارا بر هم می زند.
ذهن گروهی یک جماعت مذهبی و روحانی یک عنصر بسیار پر قدرت است و هر گاه با هیجانات جمعی اعضاء برآشوبد ، نیروهای آزاد شده از این طریق براحتی محو نمی گردند. صومعه هایی که در زمان (نهضت اصلاح دین، reformation نهضت اصلاح کلیسای روم که با حرکت مارتین لوتر کینگ و ایجاد مذهب پروتستان شروع شد ، با آزار و اذیت مومنان و ساکنان آن رها شدند ، نیز اغلب شدیدا تحت تسخیر نیروهای روحی هستند. آنها که حاضر نبودند با طیب خاطر ، اداره ی مکان مقدس تحت سرپرستی خود را به غاصبان این املاک واگذار کنند نیز منشاء نیروهای روحی هستند. بارها گزارش هایی حاکی از لعن و نفرین هایی شنیده شده ، که از تقسیم املاک به کلیسا سود برده اند. این موضوع بسیار مشهور عام و خاص می باشد و در تاریخ کاملا به اثبات رسیده است.
آیین های کلیسا ، بی شک مراسمی اسرار آمیز و جادویی دارند. یک روحانی متوسط که به علوم غیبی و ماورایی آگاه نیست و در نتیجه اکثرا نمی داند و نمی فهمد که چه می کند. اینکه وجود او چه تاثیری بر محراب قلب دارد و چه نیروهایی را از آن جا به خود جذب می کند ، مسئله ایست که بسته به هر فرد متفاوت است. انسانی که آگاهی اش ، تحت تاثیر اجرای آیین های مذهبی به مرحله وجد و سرور رسیده است ، و نمی داند چگونه حال و هوای خود را مهار کرده و به حال عادی بازگرداند، در معرض تاختن و هجوم نیروهای روحی قرار می گیرد.
اشیایی که در انجام مراسم مذهبی بکار می روند ، سرشتر از نیروهای مغناطیسی و شدیدا وابسته به نیروهایی هستند که هنگام استفاده از آنها بکار گرفته شده اند. نه تنها مسیحیت بلکه ، اکثر مذاهبی که آیین های عبادی معنوی خاصی را انجام می دهند ، می توانند ابزار و وسایل عبادی خود را در آن محافل ، مغناطیسی کنند. و آن اشیاء و یا وسایل می توانند اثر آن مغناطیس ایجاد شده را تا قرنها و یا تا هزاره های طولانی در خود حفظ کنند.
مورد دیگر باز کردن مقبره ی « توت آنخ آمون» است و لعن و نفرین این فرعون آنچنان اثری ماورایی از خود بجا گذاشت که حتی تا نسل سوم و چهارم کسانی که به این مقبره دست درازی کرده بودند ، از گزند و نفرین در امان نبودند.
مصری ها به نگاه داشتن کالبد ، بسیار علاقمند بودند. مقبره ی بزرگان ، با وسایلی که آنرا طلسم می نامیدند، محافظت می شد. و نیرو و میدان جادوی مصری ، در اشیایی متبلور بود که عده ی محدودی به آن دسترسی داشتند و از آن سر در می آوردند.
تذکر : «همواره به یک تازه وارد به دین و مذهب، سفارش می شود که اکیدا به کلمه ای که فردی با اعتقادات دیگر برای نامیدن خدا بکار می برد ، بی حرمتی نکند، زیرا آن کلمه نماد همان نیرویی است که خود او نیز آنرا با نامی دیگر می شناسد.»
همه بارها شنیده ایم که به تعداد فرزندان آدم راه بسوی خدا وجود دارد. باید بجای اینکه به اعتقادات و اشیاء مورد احترام فردی دیگر بی احترامی کنیم و آنرا مسخره بشماریم ، در مبارزه و جهاد او برای راه یافتن به نور و روشنایی با او همدل و همسو شویم. خداوند بهتر از هر کسی می داند که چگونه این اشیاء را برای همیشه تقدیس و متبرک سازد.
با این حال ، همه ی آشفتگی های روحی منشاء خارجی ندارند. یکی از قوانین شناخته شده ی کیهانی اینست که حرکت انور جهان دایره وار است و هر نیرویی که به اطراف بفرستیم و هر نوع فکری از هتله تابان خود به خارج ساطع کنیم ، نه تنها مستقیما از جانب هدفی که در نظر داشتیم جذب می شود، بلکه در موقع مقرر به ما باز می گردد.
✨✨🍥 آسیب شناسی حملات ماورایی (انواع حملات روحی-روانی) 🍥✨✨
💥قسمت دهم
ادامه تسخیر روحی:
همه ی روح شناسان بخوبی می دانند، که مقر معابد باستانی ، که در آنها آیین های سری و یا روحانی صورت می گرفته، همواره بطور بالقوه ، مملو از نیروهای روحی هستند. این نیروها لزوما شیطانی و شر نیستند، اما تاثیر برانگیزنده ی بسیار نیرومندی بر مراکز روحی دارند و نیروهای (نیمه هوشیار )را بیدار و وادار به عمل می کنند.
چون اکثر انسانهای متمدن ، کم وبیش از عقده ای رنج می برند که فروید آنرا واپس زنی - repression می نامد. چنین بیدار شدگی ذهن (subliminal ) احساس پریشانی و آشفتگی عمیقی را موجب می گردد. از این رو نباید بدون تامل ، به شخص یا مکانی که سبب ناآرامی ما می شود ، نسبت شر و شیطانی بدهیم. چه بسا این عدم آرامش صرفا به این دلیل باشد ، که نیروی روحی یاد شده ، بیش از آستانه ی تحمل ما ، فشار درونی ایجاد می کند و در نتیجه تعادل روانی مارا بر هم می زند.
ذهن گروهی یک جماعت مذهبی و روحانی یک عنصر بسیار پر قدرت است و هر گاه با هیجانات جمعی اعضاء برآشوبد ، نیروهای آزاد شده از این طریق براحتی محو نمی گردند. صومعه هایی که در زمان (نهضت اصلاح دین، reformation نهضت اصلاح کلیسای روم که با حرکت مارتین لوتر کینگ و ایجاد مذهب پروتستان شروع شد ، با آزار و اذیت مومنان و ساکنان آن رها شدند ، نیز اغلب شدیدا تحت تسخیر نیروهای روحی هستند. آنها که حاضر نبودند با طیب خاطر ، اداره ی مکان مقدس تحت سرپرستی خود را به غاصبان این املاک واگذار کنند نیز منشاء نیروهای روحی هستند. بارها گزارش هایی حاکی از لعن و نفرین هایی شنیده شده ، که از تقسیم املاک به کلیسا سود برده اند. این موضوع بسیار مشهور عام و خاص می باشد و در تاریخ کاملا به اثبات رسیده است.
آیین های کلیسا ، بی شک مراسمی اسرار آمیز و جادویی دارند. یک روحانی متوسط که به علوم غیبی و ماورایی آگاه نیست و در نتیجه اکثرا نمی داند و نمی فهمد که چه می کند. اینکه وجود او چه تاثیری بر محراب قلب دارد و چه نیروهایی را از آن جا به خود جذب می کند ، مسئله ایست که بسته به هر فرد متفاوت است. انسانی که آگاهی اش ، تحت تاثیر اجرای آیین های مذهبی به مرحله وجد و سرور رسیده است ، و نمی داند چگونه حال و هوای خود را مهار کرده و به حال عادی بازگرداند، در معرض تاختن و هجوم نیروهای روحی قرار می گیرد.
اشیایی که در انجام مراسم مذهبی بکار می روند ، سرشتر از نیروهای مغناطیسی و شدیدا وابسته به نیروهایی هستند که هنگام استفاده از آنها بکار گرفته شده اند. نه تنها مسیحیت بلکه ، اکثر مذاهبی که آیین های عبادی معنوی خاصی را انجام می دهند ، می توانند ابزار و وسایل عبادی خود را در آن محافل ، مغناطیسی کنند. و آن اشیاء و یا وسایل می توانند اثر آن مغناطیس ایجاد شده را تا قرنها و یا تا هزاره های طولانی در خود حفظ کنند.
مورد دیگر باز کردن مقبره ی « توت آنخ آمون» است و لعن و نفرین این فرعون آنچنان اثری ماورایی از خود بجا گذاشت که حتی تا نسل سوم و چهارم کسانی که به این مقبره دست درازی کرده بودند ، از گزند و نفرین در امان نبودند.
مصری ها به نگاه داشتن کالبد ، بسیار علاقمند بودند. مقبره ی بزرگان ، با وسایلی که آنرا طلسم می نامیدند، محافظت می شد. و نیرو و میدان جادوی مصری ، در اشیایی متبلور بود که عده ی محدودی به آن دسترسی داشتند و از آن سر در می آوردند.
تذکر : «همواره به یک تازه وارد به دین و مذهب، سفارش می شود که اکیدا به کلمه ای که فردی با اعتقادات دیگر برای نامیدن خدا بکار می برد ، بی حرمتی نکند، زیرا آن کلمه نماد همان نیرویی است که خود او نیز آنرا با نامی دیگر می شناسد.»
همه بارها شنیده ایم که به تعداد فرزندان آدم راه بسوی خدا وجود دارد. باید بجای اینکه به اعتقادات و اشیاء مورد احترام فردی دیگر بی احترامی کنیم و آنرا مسخره بشماریم ، در مبارزه و جهاد او برای راه یافتن به نور و روشنایی با او همدل و همسو شویم. خداوند بهتر از هر کسی می داند که چگونه این اشیاء را برای همیشه تقدیس و متبرک سازد.
با این حال ، همه ی آشفتگی های روحی منشاء خارجی ندارند. یکی از قوانین شناخته شده ی کیهانی اینست که حرکت انور جهان دایره وار است و هر نیرویی که به اطراف بفرستیم و هر نوع فکری از هتله تابان خود به خارج ساطع کنیم ، نه تنها مستقیما از جانب هدفی که در نظر داشتیم جذب می شود، بلکه در موقع مقرر به ما باز می گردد.
تذکر بسیار مهم : (((یکی از موثرترین و پرکاربردترین روش های علوم غیبی و ماورایی برای دفاع اینست که از واکنش در برابر حمله خودداری کنند. یعنی نیرویی را که علیه کسی فرستاده می شود نه می پذیرند و نه خنثی می کنند. و از این طریق آنرا بسوی فرستنده ی خود باز می گردانند. بنابراین نباید هرگز این واقعیت را نادیده بگیریم که آنچه را حمله غیبی و ماورایی تلقی می کنیم، ممکن است نتیجه افکار شر و شیطانی باشد که به خود شخص و منشاء آن بازگشته است))).
نوعی جنون وجود دارد که شخص مبتلا به آن تصور می کند قربانی حملات موجودات نامرئی است که یا او را تهدید می کنند و یا مورد سوء استفاده قرار می دهند و یا پیشنهادهای زشت خطرناک به او می دهند. چه بسا شخص مجنون ، آزاردهندگان خود را بخوبی توصیف می کند و یا به گوشه ای از اطاق اشاره نماید که آنجا را مقر آنها می داند. بسیار اتفاق می افتد که یک روح شناس در بررسی چنین موردی موجوداتی را که شخص ادعا می کند، در همان مکانی که آنها را نشان می دهد ببیند. حال آنکه یک روانشناس می تواند در مقابل این ادعا بایستد. و ثابت کند که گذشته از هر نوع شک معقول آنچه که (توهمات) می خوانیم، ریشه در تمایلات سرکوب شده و واپس رانده ای دارد که سبب بروز کلاف سردرگمی از افکار پریشان و از هم گسسته در ضمیر نیمه آگاه بیمار می شود. آیا چنین ادعایی بدان معنیست که روح شناس در ادعای خود مبنی بر ادراک حضور موجودات سماوی و ماورایی اشتباه کرده است ؟
بنظر من هردو علم، هم روانشناسی و هم روح شناسی برحقند. و کشفیات آنها متقابلا یکدیگر را تقویت و تایید می کنند. شکل متجسد شده ، همان افکار پریشان و از هم گسسته ایست که بیمار از هاله خود بیرون فرستاده است. از اینرو می توان با در هم شکستن افکار متجسد شده ی اطراف بیماران روانی ، آنها را تا حد زیادی تسکین داد. اما چنین تسکینی ، متاسفانه ، موقتی است ، زیرا به محض اینکه افکار اولیه بیرون رفتند ، دسته ای دیگر از افکار تازه پدید می آیند. از این رو باید با چنین بیمارانی باید مدارا کرد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#حملات_ماورایی #حملات_روحی_روانی #سایکیک #فراروانشناسی #تسخیر #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
نوعی جنون وجود دارد که شخص مبتلا به آن تصور می کند قربانی حملات موجودات نامرئی است که یا او را تهدید می کنند و یا مورد سوء استفاده قرار می دهند و یا پیشنهادهای زشت خطرناک به او می دهند. چه بسا شخص مجنون ، آزاردهندگان خود را بخوبی توصیف می کند و یا به گوشه ای از اطاق اشاره نماید که آنجا را مقر آنها می داند. بسیار اتفاق می افتد که یک روح شناس در بررسی چنین موردی موجوداتی را که شخص ادعا می کند، در همان مکانی که آنها را نشان می دهد ببیند. حال آنکه یک روانشناس می تواند در مقابل این ادعا بایستد. و ثابت کند که گذشته از هر نوع شک معقول آنچه که (توهمات) می خوانیم، ریشه در تمایلات سرکوب شده و واپس رانده ای دارد که سبب بروز کلاف سردرگمی از افکار پریشان و از هم گسسته در ضمیر نیمه آگاه بیمار می شود. آیا چنین ادعایی بدان معنیست که روح شناس در ادعای خود مبنی بر ادراک حضور موجودات سماوی و ماورایی اشتباه کرده است ؟
بنظر من هردو علم، هم روانشناسی و هم روح شناسی برحقند. و کشفیات آنها متقابلا یکدیگر را تقویت و تایید می کنند. شکل متجسد شده ، همان افکار پریشان و از هم گسسته ایست که بیمار از هاله خود بیرون فرستاده است. از اینرو می توان با در هم شکستن افکار متجسد شده ی اطراف بیماران روانی ، آنها را تا حد زیادی تسکین داد. اما چنین تسکینی ، متاسفانه ، موقتی است ، زیرا به محض اینکه افکار اولیه بیرون رفتند ، دسته ای دیگر از افکار تازه پدید می آیند. از این رو باید با چنین بیمارانی باید مدارا کرد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#حملات_ماورایی #حملات_روحی_روانی #سایکیک #فراروانشناسی #تسخیر #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما : راستگویی
✨for voice is prayer
برای صدای شما : دعا به درگاه خداوند
✨for eyes is pity
برای چشمان شما : رحم و شفقت
✨for hands is charity
برای دستان شما : بخشش
✨for heart is love
برای قلب شما : عشق
✨and for life is friendship
و برای زندگی شما : دوستی هاست
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما : راستگویی
✨for voice is prayer
برای صدای شما : دعا به درگاه خداوند
✨for eyes is pity
برای چشمان شما : رحم و شفقت
✨for hands is charity
برای دستان شما : بخشش
✨for heart is love
برای قلب شما : عشق
✨and for life is friendship
و برای زندگی شما : دوستی هاست
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨🌸 لبخند را فراموش نکنید 🌸✨✨
1- لبخند جذابتان می کند
همه ما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم. و دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
2- لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید.
لبخند به بدن حقه می زند.
3- لبخند مسری است.
لبخند زدن برایتان شادی می آورد.
با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
4- لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید.
با اینکار استرستان کمتر می شود و
می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
5- لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود
که شما احساس آرامش بیشتری دارید.
با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
6- لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید.
لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
7- لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های
طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید
این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود.
می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
8- لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند
صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید،
سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
9- لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
به نظر می رسد که افرادی که لبخند می زنند
اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
10- لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.
لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است.
وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد
که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی،
استرس و نگرانی دور بمانید.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#لبخند #روانشناسی
#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🌸 لبخند را فراموش نکنید 🌸✨✨
1- لبخند جذابتان می کند
همه ما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم. و دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
2- لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید.
لبخند به بدن حقه می زند.
3- لبخند مسری است.
لبخند زدن برایتان شادی می آورد.
با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
4- لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید.
با اینکار استرستان کمتر می شود و
می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
5- لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود
که شما احساس آرامش بیشتری دارید.
با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
6- لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید.
لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
7- لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های
طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید
این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود.
می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
8- لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند
صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید،
سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
9- لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
به نظر می رسد که افرادی که لبخند می زنند
اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
10- لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.
لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است.
وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد
که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی،
استرس و نگرانی دور بمانید.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#لبخند #روانشناسی
#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨☯️ به نظرتان احساساتي هستيد يا منطقي؟ ☯️✨✨
تا حالا متوجه اين موضوع شديد؟ شايد فکر شما با اون چيزي که هستيد متفاوت باشد.
براي فهميدن اين موضوع كه واقعا احساساتي هستيد يا منطقي، فقط کافيه چند لحظه وقت بذاريد.
✅ يک تست کوتاه اما جالب :
ابتدا براي چند لحظه به کف دستتان نگاه کنيد. و پس از آن به ناخنهاي همان دستتان نگاه کنيد.
اگر براي ديدن ناخنهايتان دستتان را برگردانديد و ناخنها را نگاه کرديد؛ گفته ميشود که انساني بيشتر منطقي هستيد...
ولي اگر براي ديدن ناخنهايتان در همان حال که کف دستتان مقابل شما است، انگشتانتان را خم کرديد و به ناخن هايتان نگاه کرديد، بيشتر بر احساستان تكيه داريد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#تست #احساسی_یا_منطقی #ناخن_انگشتان #روانشناسی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨☯️ به نظرتان احساساتي هستيد يا منطقي؟ ☯️✨✨
تا حالا متوجه اين موضوع شديد؟ شايد فکر شما با اون چيزي که هستيد متفاوت باشد.
براي فهميدن اين موضوع كه واقعا احساساتي هستيد يا منطقي، فقط کافيه چند لحظه وقت بذاريد.
✅ يک تست کوتاه اما جالب :
ابتدا براي چند لحظه به کف دستتان نگاه کنيد. و پس از آن به ناخنهاي همان دستتان نگاه کنيد.
اگر براي ديدن ناخنهايتان دستتان را برگردانديد و ناخنها را نگاه کرديد؛ گفته ميشود که انساني بيشتر منطقي هستيد...
ولي اگر براي ديدن ناخنهايتان در همان حال که کف دستتان مقابل شما است، انگشتانتان را خم کرديد و به ناخن هايتان نگاه کرديد، بيشتر بر احساستان تكيه داريد.
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#تست #احساسی_یا_منطقی #ناخن_انگشتان #روانشناسی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
✨✨☸️ خودشناسی ☸️✨✨
ضروري ترين شناخت براي انسان ، شناخت او در زمينه بينش است. آگاهي هاي بينشي خط سير اساسي انسان در زندگي را به او مي آموزد. اينكه از كجا آمده و به سوي چه مقصدي در حركت است و اكنون بايد براي فرداي خود كه در پيش روي اواست، چه راهبردي داشته باشد.
علي (ع) در روايتي فرموده است : خداي رحمت كند كسي را كه بداند از كجا است و در كجا است و به سوي كجا است. (رحم الله من عرف من اين و في اين و الي اين). اگر بر اين سه سوال كه از مبدا، جهان و معاد است، دو سوال ديگر را نيز بيفزاييم ؛ يعني سوال از خود كه من كيستم و سوال از روش زندگي كه چگونه بايد زندگي موفقيت آميزي داشته باشم، در مجموع به پنج سوال مي رسيم كه سوالهاي اساسي، كلي و فلسفي زندگي انسان هستند، سوال هايي كه بيان گر بينش و آگاهي او نسبت به خود، مبدا هستي، جهان و زندگي ، معاد و سرنوشت و دين هستند.
انسان در ابتداي زندگي خود در غفلت و بي خبري بسر مي برد و نياز به چيزي دارد كه او را از خواب غفلت بيدار نمايد . آگاهي هاي بينشي كه همان آگاهي هاي اساسي و فلسفي زندگي هستند، انسان را از خواب غفلت بيدار و او را در جهت رسيدن به اهداف آفرينشي و نهايي زندگي، به حركت در مي آورد.
⚛️ خود آگاهي:
از ميان شناخت هاي اساسي و بينشي، شناخت خود يا به تعبيري انسان شناسي از موقعيت ويژه اي برخوردار است. حركت انسان در مسير تكامل و قرب به خداي از خود شناسي آغاز مي شود. انسان تا با خودش آشنا نشود و از استعداد بي نهايت و ارزش فوق العاده جوهر انساني خود آگاه نگردد، حركت جدي و پيگيرانه اي را در جهت شكوفايي نيروهاي نهفته در خود سامان نمي دهد و خط سير درستي را در زندگي نخواهد داشت. تقريبا همه چيز از شناخت انسان و موقعيت با ارزش او در جهان هستي شروع مي شود.
اولين و پر فايده ترين دانستني براي انسان، شناخت خود است . شناختي كه بدون آن هيچ چيزي به درستي براي انسان شناختني نيست و هيچ برنامه اي مفيد فايده و موثرنمي باشد. حتي شناخت خدا، از شناخت انسان آغاز مي شود.
به طور كلي انسان را دو گونه شناخت است. شناخت درون و شناخت بيرون .
براي شناخت بيرون از شناخت درون بايد آغاز نمود. بدون شناخت درون، شناخت بيرون چندان حقيقي و موثر نيست.
مشكل دنياي امروز اين است كه قبل از شناختن جهان با عظمت درون انسان، به شناخت جهان بيرون پرداخت و با تلاش فراوان تمدن با عظمتي را نيز بنا نهاد، ولي بدين خاطر كه انسان شناسي اش ضعيف است اين تمدن با هويت حقيقي انسان هماهنگي لازم ندارد .و قبل از اينكه بر نفس خويش مسلط شود، تمام توان خويش را براي تسلط بر جهان بيروني صرف نمود و دليل درستي هم براي اين كارش نداشت و هر چه در اين راه پيش رفت، از خودش بيشتر دور شد، فاصله گرفت و كم كم به كلي گم شد وبه مرض خود فراموشي دچار شد.
تمام بي هويتي انسان امروزي، نتيجه همين انحرافي است كه در شناخت پيدا كرد.
در عوض اينكه ابتدا خودش را بشناسد كه كيست، رفت سراغ جهان كه چيست. انسان امروزي حتي كره ماه و خورشيد را بهتر از خودش مي شناسد.
خود شناسي اگر درست انجام شود ، انسان در مسير درست زندگي قرار مي گيرد و در صورتي كه ناصحيح باشد ، راه انسان جهت انحرافي به خود مي گيرد و از مسير حقيقي زندگي خارج مي شود.
همه چيز به تعريف انسان بستگي دارد . بايد ببينيم انسان چگونه تعريف مي شود. اگر انسان به صورت يك شيئ مادي و طبيعي تعريف شود ، اگر بگوييم انسان يعني حيوان سخن گو ، زندگي او نيز به صورت يك زندگي طبيعي و حيواني تعريف خواهد شد و ما در اين نوع زندگي چيزي فراتر از طبيعت و پرورش نيروهاي طبيعي و حيواني نخواهيم داشت، ولي اگر انسان به عنوان يك موجود فرا طبيعي و مجرد تعريف شود، آنوقت همه چيز به گونه اي ديگر شكل خواهد گرفت و زندگي او رنگ ديگري پيدا خواهد كرد. در اين نوع زندگي علاوه بر طبيعت، بحث تجرد و معنويت نيزمطرح خواهد بود و تكامل انسان نيز در قرب به خدا و هستي تعريف خواهد شد.
اهميت خودشناسى به سبب نتايج آن است، به عبارت ديگر اهميت خودشناسى به سبب نقشى است كه خودشناسى در تحقق كمال انسان دارد، به صورت كلان، فرهنگ و تمدن هر ملتي از نوع نگاه او به انسان تاثير مي پذيرد. در صورتي كه بشر در خود شناسي و انسان شناسي دچار انحراف شود و از شناخت حقيقت خود باز ماند، در ساخت و ساز فرهنگي و تمدن جامعه خويش نيز دچار انحراف و سردر گمي خواهد شد.
در كتاب «اعجاز روانكاوى» نوشته «كارل منينگر» چنين آمده است: «خود آگاهى عبارت از اين است كه هم از قواى مثبت و مهر انگيز نهاد خود آگاهى داشته باشيم و هم از نيروهاى منفى كه موجب نابودى ما مىگردد و ما را به خاك سياه مىافكند; نديده گرفتن قواى منفى يا خوددارى از اشاره به وجود آنها در خودمان يا ديگران، پايه هاى زندگى را متزلزل مىكند.»
✨✨☸️ خودشناسی ☸️✨✨
ضروري ترين شناخت براي انسان ، شناخت او در زمينه بينش است. آگاهي هاي بينشي خط سير اساسي انسان در زندگي را به او مي آموزد. اينكه از كجا آمده و به سوي چه مقصدي در حركت است و اكنون بايد براي فرداي خود كه در پيش روي اواست، چه راهبردي داشته باشد.
علي (ع) در روايتي فرموده است : خداي رحمت كند كسي را كه بداند از كجا است و در كجا است و به سوي كجا است. (رحم الله من عرف من اين و في اين و الي اين). اگر بر اين سه سوال كه از مبدا، جهان و معاد است، دو سوال ديگر را نيز بيفزاييم ؛ يعني سوال از خود كه من كيستم و سوال از روش زندگي كه چگونه بايد زندگي موفقيت آميزي داشته باشم، در مجموع به پنج سوال مي رسيم كه سوالهاي اساسي، كلي و فلسفي زندگي انسان هستند، سوال هايي كه بيان گر بينش و آگاهي او نسبت به خود، مبدا هستي، جهان و زندگي ، معاد و سرنوشت و دين هستند.
انسان در ابتداي زندگي خود در غفلت و بي خبري بسر مي برد و نياز به چيزي دارد كه او را از خواب غفلت بيدار نمايد . آگاهي هاي بينشي كه همان آگاهي هاي اساسي و فلسفي زندگي هستند، انسان را از خواب غفلت بيدار و او را در جهت رسيدن به اهداف آفرينشي و نهايي زندگي، به حركت در مي آورد.
⚛️ خود آگاهي:
از ميان شناخت هاي اساسي و بينشي، شناخت خود يا به تعبيري انسان شناسي از موقعيت ويژه اي برخوردار است. حركت انسان در مسير تكامل و قرب به خداي از خود شناسي آغاز مي شود. انسان تا با خودش آشنا نشود و از استعداد بي نهايت و ارزش فوق العاده جوهر انساني خود آگاه نگردد، حركت جدي و پيگيرانه اي را در جهت شكوفايي نيروهاي نهفته در خود سامان نمي دهد و خط سير درستي را در زندگي نخواهد داشت. تقريبا همه چيز از شناخت انسان و موقعيت با ارزش او در جهان هستي شروع مي شود.
اولين و پر فايده ترين دانستني براي انسان، شناخت خود است . شناختي كه بدون آن هيچ چيزي به درستي براي انسان شناختني نيست و هيچ برنامه اي مفيد فايده و موثرنمي باشد. حتي شناخت خدا، از شناخت انسان آغاز مي شود.
به طور كلي انسان را دو گونه شناخت است. شناخت درون و شناخت بيرون .
براي شناخت بيرون از شناخت درون بايد آغاز نمود. بدون شناخت درون، شناخت بيرون چندان حقيقي و موثر نيست.
مشكل دنياي امروز اين است كه قبل از شناختن جهان با عظمت درون انسان، به شناخت جهان بيرون پرداخت و با تلاش فراوان تمدن با عظمتي را نيز بنا نهاد، ولي بدين خاطر كه انسان شناسي اش ضعيف است اين تمدن با هويت حقيقي انسان هماهنگي لازم ندارد .و قبل از اينكه بر نفس خويش مسلط شود، تمام توان خويش را براي تسلط بر جهان بيروني صرف نمود و دليل درستي هم براي اين كارش نداشت و هر چه در اين راه پيش رفت، از خودش بيشتر دور شد، فاصله گرفت و كم كم به كلي گم شد وبه مرض خود فراموشي دچار شد.
تمام بي هويتي انسان امروزي، نتيجه همين انحرافي است كه در شناخت پيدا كرد.
در عوض اينكه ابتدا خودش را بشناسد كه كيست، رفت سراغ جهان كه چيست. انسان امروزي حتي كره ماه و خورشيد را بهتر از خودش مي شناسد.
خود شناسي اگر درست انجام شود ، انسان در مسير درست زندگي قرار مي گيرد و در صورتي كه ناصحيح باشد ، راه انسان جهت انحرافي به خود مي گيرد و از مسير حقيقي زندگي خارج مي شود.
همه چيز به تعريف انسان بستگي دارد . بايد ببينيم انسان چگونه تعريف مي شود. اگر انسان به صورت يك شيئ مادي و طبيعي تعريف شود ، اگر بگوييم انسان يعني حيوان سخن گو ، زندگي او نيز به صورت يك زندگي طبيعي و حيواني تعريف خواهد شد و ما در اين نوع زندگي چيزي فراتر از طبيعت و پرورش نيروهاي طبيعي و حيواني نخواهيم داشت، ولي اگر انسان به عنوان يك موجود فرا طبيعي و مجرد تعريف شود، آنوقت همه چيز به گونه اي ديگر شكل خواهد گرفت و زندگي او رنگ ديگري پيدا خواهد كرد. در اين نوع زندگي علاوه بر طبيعت، بحث تجرد و معنويت نيزمطرح خواهد بود و تكامل انسان نيز در قرب به خدا و هستي تعريف خواهد شد.
اهميت خودشناسى به سبب نتايج آن است، به عبارت ديگر اهميت خودشناسى به سبب نقشى است كه خودشناسى در تحقق كمال انسان دارد، به صورت كلان، فرهنگ و تمدن هر ملتي از نوع نگاه او به انسان تاثير مي پذيرد. در صورتي كه بشر در خود شناسي و انسان شناسي دچار انحراف شود و از شناخت حقيقت خود باز ماند، در ساخت و ساز فرهنگي و تمدن جامعه خويش نيز دچار انحراف و سردر گمي خواهد شد.
در كتاب «اعجاز روانكاوى» نوشته «كارل منينگر» چنين آمده است: «خود آگاهى عبارت از اين است كه هم از قواى مثبت و مهر انگيز نهاد خود آگاهى داشته باشيم و هم از نيروهاى منفى كه موجب نابودى ما مىگردد و ما را به خاك سياه مىافكند; نديده گرفتن قواى منفى يا خوددارى از اشاره به وجود آنها در خودمان يا ديگران، پايه هاى زندگى را متزلزل مىكند.»
در كتاب «انسان موجود ناشناخته» جملهاى آمده است كه شاهد خوبى براى بحث ما است; مىگويد: «بدبختانه در تمدن صنعتى شناخت انسان مورد توجه قرار نگرفته است، و برنامه زندگى بر وفق ساختمان طبيعى و فطرى پايهگذارى نشده است; لذا با همه درخشندگى موجب رستگارى نشده است; پيشرفت علم به دنبال هيچ طرحى صورت نگرفت و (تقريبا) اتفاقى بود ... اگر «گاليله» و «نيوتن» و «لاووازيه»، نيروى فكرى خود را صرف مطالعه روى جسم و روان آدمى كرده بودند، شايد نماى دنياى امروز فرقهاى زيادى با آنچه امروز است میداشت.»
و به خاطر اين امور است كه خداوند يكى از مجازات هاى هوسبازان متمرد را خودفراموشى قرار داده و به مسلمانان هشدار مىدهد كه: «و لاتكونوا كالذين نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون; همچون كسانى كه خدا را فراموش كردند و خداوند به سبب آن، آنها را به خودفراموشى گرفتار ساخت، نباشيد! و آنها فاسقان (حقيقى) و گنهكارانند.» (سوره حشر، آيه19 )
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#خودشناسی #روانشناسی #عرفان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
و به خاطر اين امور است كه خداوند يكى از مجازات هاى هوسبازان متمرد را خودفراموشى قرار داده و به مسلمانان هشدار مىدهد كه: «و لاتكونوا كالذين نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون; همچون كسانى كه خدا را فراموش كردند و خداوند به سبب آن، آنها را به خودفراموشى گرفتار ساخت، نباشيد! و آنها فاسقان (حقيقى) و گنهكارانند.» (سوره حشر، آيه19 )
🌲❄️✨🔮✨❄️🌲
#خودشناسی #روانشناسی #عرفان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot