Pathwaystogod
1.62K subscribers
6.61K photos
497 videos
153 files
206 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
Man Az Hame Tanhataram
Maryam Heydarzadeh
من از همه تنهاترم
@pathwaystogod
الگوی حوزه و چاکراهای ساختارهای شخصیتی :
ساختار شخصیتی اصطلاحی است که روانشناسان برای تشریح گونه های جسمی و شخصیتهای روانی افراد به کار می گیرند.
افرادی که در دوران کودکی تجربیاتی مشابه دارند و روابط آنها در الگوی کودک ـ والد قرار میگیرد ، کالبدهای یکسانی دارند. افراد دارای کالبدهای یکسان دارای انگیزه های عمده روانی یکسانی نیز می باشند. کسانی که رفتارهای فیزیکی ـ اثیری ـ علی ـ ذهنی شان شبیه هم است، کالبدهای مشابه دارند و مانند هم رفتار می کنند.
این محرکها نه تنها به انواع روابط کودک ـ والد ارتباط دارند بلکه به سنینی بستگی دارند که در آن کودک برای نخستین بار زندگی را آنچنان ترس آور می بیند که عواطف و در نتیجه جریان انرژیِ خود را مسدود کرده و سپری از جنس انرژی بوجود می آورد که به آن سپرهای شخصیتی گفته میشود که بعدها به شکل عادت در می آید.
از بعد حوزه انرژی شوکی که در دوران جنینی تجربه شده باشد به گونه ای کاملا متفاوت از تجربیات ناخوشایندی دوران تکلمی ( دوران شروع تکلم ) یادگیری کنترل قضای حاجت یا دوران کودکی ( هفت سالگی تا بلوغ ) عمل میکند و سپر دفاعی آن کاملا از سایر انواعی که در دوره های نامبرده رخ می دهند متفاوت خواهد بود.
این امر بسیار طبیعی است و برای هر کس اتفاق خواهد افتاد.
خویش برتر هر انسان و تکلیف او در زندگی منحصر به خود اوست. در عین حال میتوان افراد مختلف را در گروههای عمده یا عمومی جای داد. خویش برتر همان وجه خدائی درون ماست. در تک تک سلولهای بدن و ذرات کالبدهای معنوی ما بارقه الهی حرکت میکند که حامل آگاهی الهی است.
تکلیف یا وظیفه هر فرد در زندگی به دو شکل مشخص میشود. در درجه اول در قالب فردی که هدف روح یادگیری متجلی کردن بخشی از هویت فردی است که پیشتر به غفلت وانهاده شده بود. بخشهایی از روح در عین حفظ فردیت خود شیوه وحدت یافتن با خالق خود را بیاموزد. شکل دوم وظیفه یا تکلیف جهانی است.
این تکلیف استعدادی است که هر روح برای ارائه آن به جهان هستی در جسم متجلی میشود. این تکلیف بایستی سرانجام صورت بگیرد . بعضی اوقات این تکلیف همان تلاش در زندگی است که بطور طبیعی از ابتدا فراروی شخص قرار میگیرد.
گاهی شناسایی تکلیف فردی و جهانی مستلزم تلاشی سخت در مشاغل گوناگون است.
خیلی مهم : قدرت و خلوصی که پیش نیاز به دوش گرفتن وظیفه جهانی است تا حدودی به موفقیت در انجام تکلیف فردی و آموختن درسهای نهفته در آن بستگی دارد.
حوزه های انرژی اطراف ما جزئی از وجود ماست و جسم ما تبلور این حوزه هاست. تکلیف هر روح در بطن این حوزه های انرژی نهفته است. با این دیدگاه میتوان ساختار مختلف شخصیتی را تجلی مشکلات عمده یا تکلیف های فردی قلمداد کرد یعنی مشکلاتی که شخص تصمیم گرفته آنها رادر همین زندگی حل کند.
یکی از تکلیف های اصلی هر شخص این است که کاراکترهای نادرست شخصیت خود را که مقابل وظیفه الهیِ او است پیدا کرده و آن را حل کند در واقع راهکار آن را پیدا کند.
خیلی مهم : مشکل ( تکلیف ) در جسم متجلی میشود و تا هنگامی که فرد قادر به تشخیص آن گردد و برای حل آن اقدام کند همچنان در جایگاه خود باقی خواهد بود.
بدترین اتفاقی که برای هرکس وجود دارد تأثیرات محیط است. ما میتوانیم با یافتن رابطه بین ساختـار شخصیتـی و کالبد خود کلید شفای خود را پیدا کرده و از همه مهمتر تکلیف فردی و
جهانی خود را شناسایی کنیم.
نفرت از خویش مشکل اصلی انسانهاست و اساسی ترین بیماری درونی همه انسانهاست. شیوه این نفرت و عدم پذیرش خویش در محتوای ساختارهای شخصیتی قابل ردیابی است و ما با درک روز افزونِ انگیزه های خود می توانیم این نقیصه رارفع کنیم. میتوانیم سالیان زیادی در عشق و راستی زندگی کنیم. این مراحل پله های رسیدن به خودشناسی است ولی تا زمانی که عشق بلاشرط را نیاموزیم هنوز به سرمنزل اصلی خود نرسیده ایم.
بایستی از خود آغاز کرد. باید دید آیا قادریم علیرغم غفلت های دیگران و خودمان ، خود و دیگران را بلاشرط دوست داشته باشیم. آیا می توانیم خطاهای خود را ببخشیم؟ آیا قادریم بعد از هر ارتکاب جرم صادقانه سربلند کنیم و بگوئیم از این اشتباه چه چیز یاد گرفتیم؟ به خود می گوئیم ما انسانی الهی هستیم با کمک نور مجددا" راه خود را پیدا خواهیم کرد و به هر قیمتی تلاش خود ترک نخواهیم کرد تا روزی در خدا خود را پیدا کنیم.
مهم : ردیابی عمیق تمام عللی که موجب میشود هر یک از ما در گروه بخصوص یا ترکیبی از انواع ساختارهای شخصیتی قرار بگیریم مستلزم عمری طولانی است.

1- ساختار شخصیتی شیزوئیدی
این ساختار شخصیتی اولین ساختار است. از این لحاظ که در این شخصیت قطع جریان حیاتی انرژی در سنین پائین تری رخ میدهد.
در مورد این شخصیت نخستین شوک پیش از تولد یا هنگام تولد و یا حداقل در اولین روزهای زندگی اتفاق می افتد. محور اصلی این شوک معمولا اقدامی خصمانه از سوی یکی از والدین است. خصوصیت هایی چون خشم ، عدم پذیرش فرزند یا
شوکی در هنگام تولد مثل قطع پیوند عاطفی مادر و احساس طرد شدن از جانب نوزاد. ( یعنی قطع رشد انسان )
خیلی ها وقتی بند ناف شان بریده میشود به این ساختار وارد میشوند. بروز این حالات معلول علل بیشماری می باشد از جمله این علل میتوان از گسستگی ناچیزی در روابط مادر و فرزند نام برد که میتواند برای یکی از کودکان شوکی بزرگ باشد حال آنکه شاید کمترین تأثیر بر فرزند دیگر نداشته باشد.
این امر به طبیعت روحی که در حال تولد است و تکلیفی که در این زندگی برای او معین شده بستگی دارد.
سپر دفاعی که بر علیه این شوک به کار میرود عبارتست از عقب نشینی به جهانی که منشاء روح است. این نوع دفاع در شخصیت مذکور تکوین پیدا میکند و مورد استعمال قرار می گیرد و تا جائی ادامه پیدا میکند که میتواند به سهولت به جهان روح عقب نشینی کند. این وضعیت تدافعی به صورت عادت در می آید و شخص هر موقع که احساس تهدید کند از آن استفاده میکند. ( سپر جوجه تیغی )
برای جبران این روند تدافعی او تلاش میکند تا قوام شخصیتی خود را حفظ کند.
بزرگترین اشتباه او ترس است. این ترس از آنجا ناشی میشود که تو هیچگونه حقی برای زیستن خود قائل نیستی. شکایات این چنین برخاسته از ترس و عصبانیت است.
تقویت حس زیستن در این افراد ، مهمترین وظایف ما شفاگران است. آنچه که او در درون به آن نیاز دارد احساس انسجام است. اما اعتقاد او چیز دیگری است ، حس میکند برای بقاء و ادامه حیات بایستی تجزیه شود و به این ترتیب او خواستی منفی برای پراکندگی دارد. این امر محدودیتی دوجانبه بوجود می آورد. یعنی زنده بودن به معنی مردن است.
برای حل این مشکل در روند شفاگری او باید مرزهای تعیین کننده هویت خویش راتقویت کرده و توان جسمی خود را در عالم مادی شناسایی کند.
نخستین لایه شخصیتی که با آن مواجه میشود ملامت گر و گاهی نقاب خوانده میشود. شعار و تلقین این لایه شخصیتی این چنین است که :
پیش از اینکه فرصتی برای اعتراض پیدا کنی ، من به تو اعتراض میکنم.
در درون و عمق این شخصیت عواطف بنیانی که گاهی خویش تحتانی یا سایه خویش خوانده میشود ، چنین تلقین میکند : تو هم واقعی نیستی.
سپس هنگامی که اراده و کار خود را آغاز کند ، خویش برتر خود را ظاهر کرده و می گوید : من واقعی هستم.
شخصیت های شیزوئیدی قادرند به راحتی کالبد خود را ترک کنند و این کار را به گونه ای عادی و منظم انجام میدهند. ظاهر جسمی این افراد گویی تلفیقی است از قطعاتی که به خوبی با هم جفت نشده اند. این افراد معمولا بلند و لاغر اندام هستند و برخی موارد بسیار سنگین وزن اند.
تنش مـوجود در بـدن در آرایشی حلقـوی در دور بـدن قرار می گیرند و مفاصل غالباً ضعیف و
بدن معمولا ناموزون است.
دست و پای چنین افرادی غالباً سرد و بیروح است. بیش از حد فعال است و نمیتواند در یک مکان آرام بنشیند.
انسداد انرژی عمده ای در ناحیه گردن ، نزدیک به ریشه جمجمه وجود دارد. این انرژی معمولا به رنگ آبی مایل به خاکستری تیره است و موجب میشود که انرژی از ریشه جمجمه به بیرون بریزد. بسیاری از اوقات انحرافی در نخاع دیده میشود که معلول عادت گریز از واقعیات مادی است.
مچ دستها و پاها و نیز ساق پاها ضعیف و لاغر است. اتصال آنها با زمین به خوبی برقرار نیست. بسیاری از اوقات انحرافی در نخاع وجود دارد که معلول عادت گریز از واقعیات مادی است. یعنی همان روندی که طی آن بخشی از وجود فرد ، از جسم آن خارج میشود.
بسیاری از اوقات سر او به یک سو خم میشود، بیشتر سر افتاده است. گوئی بخشی از وجود وی در جای دیگری وجود دارد. نگاه آنها اغلب خیره است. بعضی از آنها آنقدر لاغرند که مثل چوب خشک به نظر می رسند.
تذکر : افراد شیزوئیدی اغلب در دوران کودکی به بیماری خودارضائی آغشته میشوند که یکی از دلایل ضعف جسمیِ آنها همین است.
نیروی حیات در این افراد قطع میشود. ارتباط شان به حیات درونی یا حیات فیزیکی درونی قطع میشود. برای برقراری ارتباط با این نیروی حیات به خودارضایی روی می آورند.
یکی از دلایل توسل به نیروی جنسی در افراد شیزوئیدی ، برقراری اتصال با نیروی حیاتی است که در آنها تحلیل رفته. این عمل به آنها احساس زنده بودن میدهد. احساسی که به علت تماس نداشتن با اطرافیان از آن محرومند.
بیشتر کسانی که خودارضائی می کنند کسانی هستند که ارتباط اجتماعی خوبی ندارند. آنچه که فرد شیزوئیدی با استفاده از سپر دفاعی یاد شده از آن اجتناب کرده است وحشت درونی از نابودی است. مسلما در دوران نوزادی قادر به مقابله با این مشکل نبوده چون کاملا به افرادی که از آنها وحشت داشت ، احساس وابستگی میکرد. اینها کسانی بودند که او در هنگام تولد بیشترین نیاز را به آنها داشت. چنین فردی در دوران نوزادی حداقل مورد خصومت یکی از والدین واقع شده است و والدین کسانی بودند که او برای بقاء به آنان وابسته بود. این تجربه ریشه وحشت او در زندگی است.
( اصل و پایه شیزوئیدی : شخص احتیاج به یک نیروی عاطفی
برای زندگی دارد و آن را کسی به او نمیدهد. )
هنگامی که شخصیت شیزوئیدی به عنوان فردی بالغ درک کند که این وحشت اینک بیش از هر چیز به جنون درونی او مربوط است ؛ خواهد توانست برای رهایی از وحشت درونی از نابودی راهی پیدا کند.
این جنون ناشی از آن است که جهان را جایگاهی بسیار سرد و متخاصم می بیند که در آن هر کس که در پی نجات باشد در انزوا قرار میگیرد و این انزوا به او تحمیل میشود. بخشی از شخصیت او اعتقادی راسخ دارد که جهان مادی حقیقتا جز این نیست.
در پس این جنون ، رنجی عظیم نهفته است. نیاز به عشق ورزی ، ایجاد روابطی صمیمانه با اطرافیان و دریافت انرژی از دیگران دلیل این رنج است و او این را به خوبی میداند ولی بیشتر موارد از برقراری چنین روابطی در زندگی خود عاجز بوده است.
وحشت او از این است که خشم درونیش موجب انفجار حوزه انرژی و نابودی او شود. چنانچه بتواند با خشم درونیش روبرو شود و بدون خروجی تدافعی از کالبد خود مشکل او حل خواهد شد. اگر اجازه دهد این وحشت و خشم آزاد شود خواهد توانست رنج درونی را تسکین دهد و دغدغه برقراری ارتباط با دیگران را به فراموشی بسپارد.
اینچنین در درون خود جائی برای ورود عشق خود مهیا کند. عشق به خویشتن ممارست بسیار بزرگی میخواهد. همه ما صرفنظر از این ساختار شخصیتی به این عشق نیازمندیم.
بسیار مهم : این کیفیت درونی هنگامی بوجود می آید که در زندگی به خود خیانت نکنیم و در تطابق با واقعیت درونی خویش زندگی کنیم. این واقعیت هر چه که باشد ، تفاوتی ندارد.

حوزه انرژی شخصیت شیزوئیدی
ساختار شیزوئیدی را میتوان از روی گسستگی های موجود در حوزه انرژی و ناموزونی آن تشخیص داد. انرژی اصلی این شخصیت در بطن وجود او راکد شده و معمولا تا زمانی که برای شفا اقدامی نشود در همانجا به صورت منجمد باقی می ماند.
لایه های انرژی در کالبدها بخصوص در کالبد ذهنی گاهی بصورت متراکم و منجمد و گاهی در حرکت بی هدف سرگردان است.
تذکر : در بیشتر کسانی که شیزوئیدی اند ، کالبد اثیری بیشتر به رنگ آبی رقیق است. ( در بسیاری از موارد مشابه کالبد ذهنی است. )
در افراد شیزوئیدی عدم تعادل در تراکم کالبدهای چهارگانه وجود دارد. انرژی بخش های پسین و پیشین یا چپ و راست در چهار کالبد مادی یکنواخت نیست. این میدان انرژی معمولا در یک سمت بدن و پشت سر درخشان تر و قویتر است. کالبدهای معنوی معمولا قوی و درخشان هستند و رنگهای شفاف بسیاری در کالبد آسمانی به چشم میخورد.
قالب تخم مرغی کالبدها منسجم نیست که بخش تحتانی لایه تخم مرغی باریک تر از حد معمول می باشد که دلیل وجود ضعف در آن لایه است. چون ارتباط شان با زمین خیلی ضعیف است. در شخصیت شیزوئیدی که درمان در او اتفاق نیفتاده عدم توازن هاله که ابتدا در 3 کالبد تحتانی بوجود می آید به چاکراها گسترش پیدا می کند و باعث چرخش آنها در جهت منفی میشود. یعنی بجای جذب انرژی ، انرژی را دفع می کنند. گردش در جهت منفی باعث میشود که انرژیها دفع شود. چاکراهای نامنظم با کیفیات مختل شده شخصیتی ارتباط دارند.
چاکراهایی که در جهت مثبت حرکت می کنند ( بازند ) معمولا قرینه نیستند. ( یعنی توازن ندارند ) در این وضعیت انرژی جاری در یک بخش از چاکرا بیشتر از بخش دیگر است. این عدم تعادل معمولا بین دو بخش قرینه چاکرا به چشم میخورد. یعنی انرژی ممکن است در سمت راست بیشتر و در چپ کمتر باشد یا برعکس. بدین ترتیب فرد در رابطه با خصایص مربوط به آن چاکرا تمایل بیشتری به فعالیت یا حتی تهاجم دارد. چاکراهایی که معمولا باز هستند بخش پسین چاکرای جنسی ، شبکه خورشیدی ، آجنا و ساهاسراراست.
چاکرای ششم و هفتم با معنویت ذهنی و غیر مادی ارتباط دارند. یعنی کیفیاتی که شخص معمولا در زندگی خود به آنها تمایل بیشتری دارد. مرکز اراده چاکرای دوم مورد استفاده این افراد قرار میگیرد. این حالات در چاکراها متغیر خواهد بود و طی روند تحولات فردی تغییر میکند.
حضور فزاینده فرد در جهان مادی موجب باز شدن چاکراهای بیشتری میشود.
تذکر : به احتمال قریب به یقین در هنگام درمان در بیشتر موارد ، بخش پسین چاکرای جنسی بسته خواهد بود.
نخستین سپرهای دفاعی که در افراد شیزوئیدی شکل میگیردعبارتند از نوع خاردار یا تیغی ، نوع عقب نشینی و کناره گیری. ( هر فردی با هر ساختار شخصیتی ممکن است از این سپرها در زمانهای مشخصی استفاده کند.)


خویش برتر و رسالت شخصیت شیزوئیدی در زندگی
در روند رشد فردی همواره صادق بودن با خویش و پذیرفتن کوتاهی و نواقص تلاش برای ایجاد تحول بسیار مهم است. اما تأکید بر صفات منفی و عیب جوئی بیش از حد از خویش برای مدتهای بسیار طولانی باعث عدم تندرستی میشود.
به یاد داشته باشید که شما در عین کمال به دنیا آمدید و در عین کمال زندگی می کنید. بایستی بدانی که خصایل درونی محتاج تحولند. بایستی طبیعت خودت را تقویت کرده و به تبلور و تجلی آنها ممارست کنی.
افرادی که جزء ساختار شخصیت شیزوئیدی ان
د معمولا به شدت خواهان معنویت هستند. آنها برای اهداف برجسته خلقت اهمیت زیادی قائل اند و بسیاری از اوقات در تکاپوی برقراری مصالحه بین ابعاد معنوی و حیات دنیوی اطرافیان خود می باشند.
افراد شیزوئیدی در عوالم بسیاری سیر کرده اند و از این عوالم استعدادهای بیشماری کسب نموده اند. در نگاه کلی تکلیف شخصیت شیزوئیدی روبرو شدن با وحشت و خشم درونی است. وحشت و خشم وجوه مختلف شخصیت او را از هم جدا می کنند چون او از تلفیق همه استعداد خلاقه خود و دست یابی به قدرت مهیب این اتفاق ، وحشت دارد.
بخش دیگری از تکلیف او به متجلی کردن معنویت درونیش در جهان مادی مربوط می گردد.
او میتواند این کار را به واسطه خلاقیت انجام دهد و ابعاد معنوی خود را متجلی سازد. تکالیف وی بسیار فردی اند تا جائی که مربوط به عموم مردم نخواهد شد.



#ساختارهای_شخصیتی#فراروانشناسی#هاله#شخصیت_شیزوئیدی
@pathwaystogod
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میتوان با تمرکز،آرامش و اعتماد بنفس هر کا,ی کرد حتی سخت ترین آنها را......
@pathwaystogod
🌲❄️🔮❄️🌲

مولانا می فرمايد:

هر ندایی كه تو را بالا كشيد

آن ندا می دان كه از بالا رسيد

شمس تبريزی گويد:

اگر سخنی را شنيديد و به دلتان نشست، بدانيد كه آن سخن حق است و به دنبال آن برويد!

پس بر اين باور باشيم كه: متبركند انسان های اندک شماری كه پيوسته در روح ديگران جاری هستند و آدمی را از روزمرگی به روز سبزی می برند...

تو دو تن هستی، يكی بيدار در ظلمت و ديگری، خفته در نور!

يادمان نرود، در دفتر ديكته فردايمان بنويسيم:

بايد انسان بودن، پاک بودن ،مسئول بودن و در انديشه سرنوشت ديگران بودن وظيفه نباشد، بلكه صفت آدمی باشد.

🌲❄️🔮❄️🌲

#راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️🔮❄️🌲

🍥 طبیعت ذهن 🍥

اختلاف بین ماده و ذهن فقط در میزان ارتعاش آنهاست. ذهن در سطح پایین تری از ارتعاش ماده نامیده می شود. و ماده در سطح بالاتری از ارتعاش، ذهن محسوب می شود. ماده و ذهن هردو از قوانین یکسان زمان و مکان و علیت پیروی می کنند.

ماده می تواند به ذهن تبدیل شود، هرچند ممکن است که ما این موضوع را درک نکرده باشیم. در نظر بگیرید اگر شخصی دوهفته غذا نخورده باشد نه تنها قوای جسمانی را از دست می دهد، بلکه ذهنش نیز تهی می شود. اگر چند روز دیگر ادامه پیدا کند مطمئنا قدرت فکر کردن را نیز از دست می دهد و حتی نام خود را به یاد نمی آورد و اگر غذا خوردن را آغاز کند همه چیز به حالت اولش بر می گردد.

غذا گه از جنس ماده است می تواند براحتی تبدیل به ذهن شود. لطیفترین جزء غذایی که می خوریم بالا رفته و تبدیل به ذهن می گردد و لطیف ترین جزء آبی که می نوشیم نیز تبدیل به پرانا می شود.

🌲❄️🔮❄️🌲

#ذهن #ماده #پرانا #راهي_بسوي_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️🔮❄️🌲

🍥 ذهن و قوانین کوانتوم 🍥

ذهن انسان دارای یک مکانیسم مادی و غیرمادی است که با توجه به وجود این دو مکانیسم، قادر به ایجاد تصورات ذهنی می باشد. ذهن با استفاده از قوانین کوانتومی می تواند تاثیر امواج غیرمادی را درک نماید که در بخش قبل مثالی را برای مشاهده و درک امواج غیرمادی با استفاده از ذهن ذکر کردیم. (تمرکز برای یافتن ذرات غیرمادی دارای حجم در اطراف اجسام مادی) ذهن در بخش غیرمادی خود دارای ذرات غیرمادی دارای حجم و بدون حجم می باشد که با استفاده از تاثیر امواج غیرمادی بر این بخش از خود توانایی این را دارد که تاثیرات محیطی را درک و تصاویر را بر اساس تداخل امواج غیرمادی و با کمک بخش مادی خود درک نماید. در فیزیک کوانتوم نظریه ای وجود دارد به عنوان تئوری اختلال که با استفاده از این تئوری می توان تاثیر ذرات را بر روی یک ذره دیگر با کمک تاثیر اختلال آن تابع بر روی تابع موج ذره مورد نظر به دست آورد. ذهن انسان نیز تاثیر ذرات مادی اطراف خود را با توجه به تداخلی که این جسم از طریق امواج غیرمادی خود بر ذهن ایجاد می نماید درک می کند و با استفاده از این تداخلات سازنده، ذهن تصاویر را به صورت فرکانس های مختلف دریافت می نماید و از این طریق می تواند طیف های جدیدی ایجاد نماید و با استفاده از تئوری های اختلال امواج تصاویر و تخیلات جدیدی را شکل می دهد. این کار ذهن دقیقا مانند استفاده از قطعات مختلف برای ساخت قطعه جدید می باشد. همانطور که از قوانین ریاضی می دانیم اعدادی که بین صفر و یک می باشند از اعداد حقیقی شناخته شده بیشتر می باشند. امواجی که ذهن دریافت می نماید دارای عناصر لازم و کافی برای ساختن هر تصوری است که شما به آن فکر می کنید با این تفاوت که ذهن تنها تصاویری را ایجاد می نماید که قبلا امواج مرتبط با آن را دریافت کرده باشد و در مورد امواجی که هنوز دریافت نکرده است ذهن هیچ تصوری ندارد. همچنین امواجی وجود دارند که ذهن آنها را دریافت می نماید ولی برای ایجاد تفکرات و تصورات ذهنی با استفاده از این امواج باید آنالیز آنها صورت گیرد و این نیازمند این است که بخش هایی از ذهن در این خصوص فعال باشند که این موضوع با تمرکز بر روی این امواج قابل انجام است. با در نظر گرفتن این شرایط ذهن به وجود آورنده هیچ چیز جدیدی نمی باشد و تمامی تصوراتی که در ذهن پدید می آید دارای واقعیت بیرونی می باشند.

تصوری را به وجود آورید که طبق آن تصاویر تلویزیونی کانال های تلویزیونی در روبروی شما روی فضا بدون نیاز به برق تشکیل شود و شما با استفاده از ذهن خود کانال ها را تعویض می نمایید؛ شما می توانید تصورات دیگری را نیز به آن اضافه نمایید؛ مطمئن باشید که این تصور شما دارای یک واقعیت عینی است زیرا این تصورات از طریق اختلال در امواج غیرمادی اجسام اطراف ما به وجود آمده، بنابراین با ادغام اجسام اطراف ما این امکان قابل ایجاد است، ولی تکنولوژی لازم برای شرایط این اقدام به وجود نیامده و یا ما هنوز مکانیسم های لازم برای این را در اختیار نداریم . با اینحال ممکن است کسی بتواند با بررسی جزئیات مربوط به این اختلال در مغز روش های نوین را با استفاده از مهندسی معکوس در مغز به کار گیرد و با استفاده از آن این نوع تلویزیون جدید را اختراع نماید ولی باید توجه داشته باشد که ذهن قبلا این موضوع را اختراع کرده و هر چقدر که در این کار موفق باشد باز از ذهن خود و دیگران عقب تر است.

🌲❄️🔮❄️🌲

#ذهن_و_کوانتوم #راهي_بسوي_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️🔮❄️🌲

🕉 راه های نزدیک شدن به خداوند 🕉

اگر همواره احساس نگرانی ، اضطراب و یا تنهایی دارید ، راه حل آن نزدیکی به قدرت الهی است . دوستی و نزدیکی با خداوند ، برای شما آسایش ، امنیت و خوشبینی را به همراه دارد. نگران نباشید ، هر فردی در هر موقعیت که زندگی می کند ، می تواند با نیل به خداوند ، از لحظات خوشی بهره مند شود. بله ، در آغاز شروع به این رابطه ممکن است حس کنید که این نزدیکی و میل ، یک طرفه است اما خیلی زود متوجه یکی سری علائم ظریف، ولی عمیقی می شوید که متوجه حضور و همیاری خداوند با خود خواهید شد . وقتی با خداوند راز ونیاز می کنید ، حس شور و هیجان تمام جسم شما را در بر می گیرد و یا وقتی از او پرسشی دارید ، پاسخ خود را "ناخودآگاه" از طریقی "غیر منتظره" دریافت خواهید کرد. متوجه حمایت ها و معجزاتی ظریف در مسیر زندگی می شوید و یا با گذشت زمان، عملا یاری او را درک می کنید . در این راه ، علم درک مسائلی را که قبلا قادر به درک آن نبودید را کسب میکنید و زیبایی هایی را مشاهده می کنید که هیچگاه ندیده اید. صبحگاه با نوینی دل انگیز الهی از خواب بر می خیزید و یا شاید وی در طول روز علائمی را در اشکال مختلف برای شما نمایان کند . خداوند دارای قدرتی بی انتها و بی پایان است، وقت را تلف نکنید و با شروع آن ، لحظات خود را با الطاف الهی نورانی کنید. در اینجا به هفت گام جهت آغاز نیل به نزدیکی الهی اشاره کرده ام:

1- اول برای بستن عهدی نزدیک و لذت بخش نیت کنید و تصمیم بگیرید . بصورت نوشتاری همواره آن را در جلوی دید خود در منزل یا محیط کار قرار دهید.


2- می توانید از تجربه روابط خوشایند خود در زندگی استفاده ببرید . چگونه این رابطه را گسترش می دادید ؟ چگونه بهبود می بخشید ؟ فهرستی از این موارد تهیه کنید. برای مثال ، در روابط مورد دلخواهمان ، ما بارها و باره با یکدیگر حرف می زنیم و به سخنان هم گوش فرا می دهیم . اوقات خود را با هم سهیم می کنیم ، هیجانان و ترس هایمان را در میان می گذاریم ، تا حد امکان و بدون توقع ، به یکدیگر عشق می ورزیم ... بعد از اتمام فهرست خود ، از آنها برای چگونگی شروع و تمدید رابطه ی خود با خداوند یکتا الگو بگیرید .

3- اگر در این رابطه روراست و بی پرده گام بردارید ، معنای قوی تری به این رابطه می بخشید. هر چه قدر هم صدمه و آسیب دیده باشید از جانب او حمایت خواهید شد. در نزدیکی به خداوند ، در بیان احساسات و بروز آن در مقابل خداوند بطور کامل بی پروا و روراست باشید و اجتناب نکنید.

4- کاملا دقت کنید و گوش فرا دهید . برخی اوقات اینقدر غرق در تقاضا و درخواست هایمان از خداوند می شویم که دیگر به کلی از یاد می بریم که باید به دریافت علامات پاسخ ها از جانب وی نیز توجه کنیم . کاملا تمرکز کنید ، چرا که ممکن است نشانه های الهی بطور کاملا واضح و آن طوری که شما خواستید نباشد، بلکه در حالت و زمان و مکان دیگر ، این نشانه ها و آیات نمایان شوند.

5- همواره در مقابل خداوند احساسات خود را بیان کنید و سپاسگزار باشید. خیلی سخت نیست ، زیرا که عشق الهی برترین و والاترین عشق است.


6- ابتدا با خود مهربان باشید و به خودتان عشق بورزید . شما مخلوق خداوند یکتا هستید. اگر خودتان را قبول نداشته باشید ، در واقع قدرت الهی را قبول ندارید و برای داشتن عشق به خود ، از خداوند یاری بخواهید .

7- فرصتهای جدید را با آغوش باز بپذیرید . همیشه به یاد داشته باشید که نیروی خداوندی ، بسی عظیم تر و وسیع تر از آن تصوری است که شما در ذهن خود دارید ، بنابراین در طلب خواسته ها و خواهش های خود از وی تنها به چیزهای کوچک در زندگی اکتفاء نکنید . خداوند ، قدرتی بی انتهاست ، پس از او تا بی نهایت طلب کنید. تعجب نکنید اگر در نهایت شما به یک درون بینی و حس فطری رسیدید که این حس غیر قابل توصیف است و شما را در انجام امور زندگی هدایت خواهد کرد . نیل به نزدیکی و شکوفا شدن این رابطه خیلی زمان نمی برد . مادامی که این حس نزدیکی در شما ایجاد شود ، دیگر این قدرت الهی است که این رابطه را زیباتر و صمیمی تر جلوه می دهد . برای مستحکم تر شدن این رابطه ، بهتر است آرام و پیوسته پیش بروید و نخواهیم که به یکباره به بطن این قدرت الهی پی ببریم !! ( مثل این است که برای دیدن غنچه داخل یک گل سرخ زیبا ، گلبرگهای اطراف آن را جدا کنیم تا بتوانیم غنچه آن را ببنیم !! )که مسلما شما را از مسیر خود دور می کند ، چرا که انسان گنجایش درک آن را ندارد . بدانید که خداوند یکتا ، همواره شما را دوست دارد و بر آن است تا شما از ثمره های شگفت انگیز و زیبای این رابطه همیشه لذت ببرید.

🌲❄️🔮❄️🌲

#نزدیکی_به_خدا #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️🔮❄️🌲

خدایا!

نگاهم به سمت توست

با تو آرام میگیرم

با تو قدرت میگیرم

و به تو اعتماد می کنم

و به تو اعتماد می کنم

و به تو اعتماد می کنم

و خوب میدانم دانه ای را که کاشتم سبز می کنی

و از شر افکار بد و منفی به تو پناه می برم.

🌲❄️🔮❄️🌲

#راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️🔮❄️🌲

📜 مداد 📜

پسرک از پدر بزرگش پرسید: درباره چه می نویسی؟

پدر بزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی تو هم مثل این مداد بشوی!

پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید، گفت:

اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام!

پدر بزرگ گفت: بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری، برای تمام عمرت به آرامش می رسی:

صفت اول:
می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست، او باید همیشه تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.

صفت دوم:
باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد، اما آخر کار نوکش تیزتر می شود و اثری که از خودش به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر است. پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.

صفت سوم:
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا کار بدی نیست، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است.

صفت چهارم:
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.

و سر انجام صفت پنجم مداد:
همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی، ردی از تو به جای می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می کنی هشیار باشی و بدانی چه می کنی. (پس شاید همیشه نتوانی از پاک کن استفاده کنی).

🌲❄️🔮❄️🌲

#مداد #حکایتهای_پندآمیز #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌲❄️🔮❄️🌲

⚛️ شک به خدا ⚛️

اميرالمؤمنين على(ع) كلام بسيار زيبایى دارد. ايشان فرموده است:
تعجب مى‏كنم از كسى كه خلق خدا را مى‏بيند ولى در وجود خالق آنها شك مى‏كند، (نهج ‏البلاغه، حكمت 121، ص 422).

شك در وجود خدا مانند آن است كه انسان ساختمانى را ببيند و در وجود بنّاى آن شك نمايد، كتابى را مطالعه كند؛ ولى نسبت به وجود نويسنده آن شك كند، شعرى را بخواند؛ ولى در وجود شاعر آن شاكّ باشد و يا به قول متكلمين، صنع را مشاهده نمايد، ولى در وجود صانع آن شك داشته باشد؛ به نظر فلاسفه، با معلول آشنا باشد، ولى در وجود علت آن شك نمايد و يا به بيان عرفا، مظهر را ببيند؛ ولى در وجود مُظهر آن تشكيك نمايد. آيا به نظر شما چنين شكهایى معقول است؟ تصور خدا

اكثر آدمها خيال مى‏كنند وجود خدا يك حقيقت عجيب و غريب و دور از دسترس فكر و انديشه‏ ى انسان است. تصورى كه اكثر مردم از خدا دارند، تصور درستى نيست؛ تصور خدایى است كه ساخته‏ى ذهن خود آنها است و يا تصورى كاملاً گنگ و مبهم است. حتي مؤمنان از مردم نهايتا اعتراف مى‏كنند كه خدایى هست و اين عالم بالاخره خالقى دارد و به او ايمان نيز دارند؛ ولى مشكل آنها اين است كه نمى‏دانند او كيست و چيست و برخى حتى معتقدند كه اين موضوع اصلاً دانستنى نيست؛ در حالى كه اولياء الهى و علماء ربانى نه تنها شناخت او را ممكن مى‏شمارند و مدعى معرفت يقينى او هستند، بلكه او را ديدنى نيز مى‏دانند و دم از رؤيت و شهود او مى‏زنند. على(ع) در اين زمينه فرموده است: من قبل از اينكه چيزى را مشاهده نمايم و همراه با آن و پس از آن، خداى را مى‏بينم.

از نظر عارف، كل هستى عبارت است از ذات و صفات و افعال الهى و يا به تعبيرى مظاهر الهى، ذاتى كه از طريق صفات جمالى و جلالى خود در مظاهر و پديده ‏هاى مادى و مجرد جهان هستى ظهور نموده است و ما مظاهر همان ذات يگانه ‏ايم.

روى اين حساب كه تمام جهان هستى پر از ذات و صفات و افعال الهى است و ما هر چه مى‏بينيم، مى‏شنويم، حس مى‏كنيم و يا تعقل و مشاهده مى‏نمایيم همه و همه منحصر به افعال، صفات و ذات الهى است و تصور «غير از خدا» به هيچ وجه مصداق خارجى ندارد، حضرت سيدالشهداء(ع) در زيارت عرفه مى‏فرمايد: «الغيرك من الظهور ما ليس لك؛ آيا براى غير تو ظهورى هست كه آن ظهور، ظهور تو نباشد». در چنين فضایى، خود شما قضاوت نمائيد كه اصولاً شك و اثبات وجود خدا، چه معنائى مى‏تواند داشته باشد.

بنابراين به طور اصولى موضوع وجود خدا يك موضوع ثبوتى است و نه اثباتى و قابل تشكيك نيز نمى‏باشد. خداى را بايد با خود خداى شناخت و غير از اين هم چاره‏اى نيست؛ زيرا چيزى غير از او وجود ندارد تا ما به واسطه آن بخواهيم خدا را بشناسيم و اثبات نمایيم. در دعاى ابو حمزه ثمالى مى‏خوانيم: «الهى بك عرفتك و انت دللتنى عليك و دعوتنى اليك و لولا انت لم ادر ما انت؛ بار پروردگارا من تو را به واسطه خود تو مى‏شناسم و تو خود راهنماى من به سوى خود هستى و به سوى خود دعوتم نموده‏اى و اگر تو نبودى من تو را نمى‏شناختم»، (خدا، هستى مطلق و مطلق هستى). اهل معرفت در زمينه تصور و شناخت خداوند بسيار روشن، واقعى، زيبا و بى‏اشكال سخن گفته‏اند. از نظر عارف، همانطور كه قبلاً اشاره شد، تمام هستى عبارت است از وجود و مظاهر آن. منظور ايشان از وجود، ذات حق تعالى است. ذاتى كه داراى صفات كمال است و از طريق صفات خود به صورت اشياء، انسان و ساير مظاهر خلقى، ظهور نموده است.

دريا، كوه، زمين، آسمان و من و تو وجود داريم؛ ولى وجود نيستيم. وجود و هستى منحصر به حق تعالى است و غير او هر چه هست، مظاهر آن وجود يگانه است.

🌲❄️🔮❄️🌲

#شک #اعتقاد_به_خدا #راهي_بسوي_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot