✨✨🍥چپ مغز (منطقی) و راست مغز (خلاق) بودن افراد🍥✨✨
☸️ در دهه‌ی ۱۹۶۰ راجر اسپری، دانشمند علوم اعصاب و روان انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (کلتک) الیاف مرتبط کننده‌ی دو نیمکره‌ی راست و چپ مغز تعدادی از بیماران مبتلا به صرع را قطع کرد تا تشنج آنها را کاهش داده یا حذف کند. سپس با انجام آزمایشی تصاویری را به چشم راست یا چپ بیماران نشان داد. او سپس به این نتیجه رسید که نیمکره‌ی چپ مغز اطلاعات کلامی را بهتر پردازش می‌کرد و نیمکره‌ی راست اطلاعات بصری و فضایی را. بعد از دهه‌ها گذشتن از آن آزمایش، هنوز هم نتایج آن به غلط تفسیر می‌شوند و در کتاب‌ها و مجلات زرد موفقیت به کرات درباره‌ی افراد راست مغز و چپ مغز نوشته میشود. هیچ مدرک معتبری درباره‌ی تشخیص نوع شخصیت افراد بر اساس نیمکره‌ی قوی‌تر مغز وجود ندارد و جالب اینجاست که اسناد و مدارک زیادی وجود دارند که این نظریه را رد میکنند. برای مثال در سال ۲۰۱۲ روانشناسان دانشگاه بریتیش کلمبیا به این نتیجه رسیدند که تفکر خلاق شبکه‌ی وسیع عصبی را در مغز فعال میکند که به طور خاص مربوط به هیچکدام از دو نیمکره‌ی مغز نیست.
#چپ_مغز #راست_مغز #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
☸️ در دهه‌ی ۱۹۶۰ راجر اسپری، دانشمند علوم اعصاب و روان انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (کلتک) الیاف مرتبط کننده‌ی دو نیمکره‌ی راست و چپ مغز تعدادی از بیماران مبتلا به صرع را قطع کرد تا تشنج آنها را کاهش داده یا حذف کند. سپس با انجام آزمایشی تصاویری را به چشم راست یا چپ بیماران نشان داد. او سپس به این نتیجه رسید که نیمکره‌ی چپ مغز اطلاعات کلامی را بهتر پردازش می‌کرد و نیمکره‌ی راست اطلاعات بصری و فضایی را. بعد از دهه‌ها گذشتن از آن آزمایش، هنوز هم نتایج آن به غلط تفسیر می‌شوند و در کتاب‌ها و مجلات زرد موفقیت به کرات درباره‌ی افراد راست مغز و چپ مغز نوشته میشود. هیچ مدرک معتبری درباره‌ی تشخیص نوع شخصیت افراد بر اساس نیمکره‌ی قوی‌تر مغز وجود ندارد و جالب اینجاست که اسناد و مدارک زیادی وجود دارند که این نظریه را رد میکنند. برای مثال در سال ۲۰۱۲ روانشناسان دانشگاه بریتیش کلمبیا به این نتیجه رسیدند که تفکر خلاق شبکه‌ی وسیع عصبی را در مغز فعال میکند که به طور خاص مربوط به هیچکدام از دو نیمکره‌ی مغز نیست.
#چپ_مغز #راست_مغز #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 ایگو چیست؟ 🍥✨✨
☸️ كلمه ي ( من ) در برگيرنده ي بزرگترين خطا و عميق ترين حقيقت است، اين كلمه با كلمات ديگري نيز آورده مي شود، مانند : ( مال من ) ، ( خانه ي من ) وغيره. اين كلمه كه مورد استفاده اكثريت مردم دنياست در واقع همان ايگو است.
⚛️ يكي از اصلي ترين ساختارهاي ذهني كه ايگو از طريق آن به وجود مي آيد، هويت سازي است. اين هويت سازي يك جور يكسان سازي كردن، مي باشد. پس وقتي من خودم را از طرق چيزي مي شناسم، يعني آن را يكسان مي كنم. يكي از متداول ترين راه هاي هويت سازي وابسته، هويت سازي به اشياء و بعد از آن به انسانهاست. مثل : خانه ي من، اتومبيل من، همسر من و... هويت سازي به اشياء و انسانها و غيره باعث وابستگي انسان به آنها و وسواس فكري او مي شود و چيزهايي مثل مصرف زدگي وغيره را به همراه مي آورد. اين ساختن ( من ) در واقع همان شعف ناشي از بودن است. در صورتي مي توان اين بودن را حس كرد كه از ذهنيت خارج شده باشي، در صورتي كه اين من را ذهن ساخته است و بودن معادل (من) نيست. از ذهنيت خارج بودن يعني درباره اش فكر نكني. ايگو در اين باره چيزي نمي داند، چون خودش از فكر ساخته شده است. مي توان براي اشياء و بقيه ارزش قايل شد ولي وقتي به آنها وابسته شديد، بدانيد كه پاي ايگو در ميان است .
⚛️ حس غرور، نياز به متمايز بودن، تقويت حسي كه از خودمان داريم، از طريق بيشتر داشتن و احساس حقارت به دليل كم تر داشتن، نه غلط است نه درست، بلكه ايگو است. ايگو خطاكار نيست، فقط ناآگاه است.
⚛️ بسياري از افراد فقط وقتي كه در بستر مرگ مي افتند و همه چيز و تعلقاتشان در نظرشان رنگ مي بازد و آن موقع متوجه مي شوند كه به هيچ چيز تعلق نداشته، در واقع مالكيتي وجود نداشته و هيچ چيز به آنها تعلق واقعي نداشته است. بقاي ايگو كه همان بوجود آوردن منيّت است، ساختاري تغيير ناپذير است، اما ماهيت اين ايگو مي تواند تغيير كند. از نظر اين ايگو، داشتن همان بودن است: دارم، پس هستم. هر چه بيشتر داشته باشم، بيشتر هستم. ايگو از طريق مقايسه زنده است .
⚛️ يكي ديگر از هويت سازي وابسته، هويت سازي وابسته به جسم است: زيبايي، زشتي، قوت، ضعف و... پس به اّشكال فوق الذكر شما و هويتتان كاملا وابسته به شكل مي شود و به اين ترتيب شما در چنگال ايگو گرفتار هستيد. وقتي اّشكال اطرافتان فرو مي ريزد، يا مرگ نزديك مي شود، حس ( بودن ) شما، يا حس ( من هستم )، از چنگال اّشكال رها مي شود، يا وقتي كه بجاي ناآگاه بودن با آگاهي به (من ) نظر مي كنيد، شما فراتر از همه ي اّشكال و هويت ها گام برداشته ايد .
#ایگو #نفس #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
☸️ كلمه ي ( من ) در برگيرنده ي بزرگترين خطا و عميق ترين حقيقت است، اين كلمه با كلمات ديگري نيز آورده مي شود، مانند : ( مال من ) ، ( خانه ي من ) وغيره. اين كلمه كه مورد استفاده اكثريت مردم دنياست در واقع همان ايگو است.
⚛️ يكي از اصلي ترين ساختارهاي ذهني كه ايگو از طريق آن به وجود مي آيد، هويت سازي است. اين هويت سازي يك جور يكسان سازي كردن، مي باشد. پس وقتي من خودم را از طرق چيزي مي شناسم، يعني آن را يكسان مي كنم. يكي از متداول ترين راه هاي هويت سازي وابسته، هويت سازي به اشياء و بعد از آن به انسانهاست. مثل : خانه ي من، اتومبيل من، همسر من و... هويت سازي به اشياء و انسانها و غيره باعث وابستگي انسان به آنها و وسواس فكري او مي شود و چيزهايي مثل مصرف زدگي وغيره را به همراه مي آورد. اين ساختن ( من ) در واقع همان شعف ناشي از بودن است. در صورتي مي توان اين بودن را حس كرد كه از ذهنيت خارج شده باشي، در صورتي كه اين من را ذهن ساخته است و بودن معادل (من) نيست. از ذهنيت خارج بودن يعني درباره اش فكر نكني. ايگو در اين باره چيزي نمي داند، چون خودش از فكر ساخته شده است. مي توان براي اشياء و بقيه ارزش قايل شد ولي وقتي به آنها وابسته شديد، بدانيد كه پاي ايگو در ميان است .
⚛️ حس غرور، نياز به متمايز بودن، تقويت حسي كه از خودمان داريم، از طريق بيشتر داشتن و احساس حقارت به دليل كم تر داشتن، نه غلط است نه درست، بلكه ايگو است. ايگو خطاكار نيست، فقط ناآگاه است.
⚛️ بسياري از افراد فقط وقتي كه در بستر مرگ مي افتند و همه چيز و تعلقاتشان در نظرشان رنگ مي بازد و آن موقع متوجه مي شوند كه به هيچ چيز تعلق نداشته، در واقع مالكيتي وجود نداشته و هيچ چيز به آنها تعلق واقعي نداشته است. بقاي ايگو كه همان بوجود آوردن منيّت است، ساختاري تغيير ناپذير است، اما ماهيت اين ايگو مي تواند تغيير كند. از نظر اين ايگو، داشتن همان بودن است: دارم، پس هستم. هر چه بيشتر داشته باشم، بيشتر هستم. ايگو از طريق مقايسه زنده است .
⚛️ يكي ديگر از هويت سازي وابسته، هويت سازي وابسته به جسم است: زيبايي، زشتي، قوت، ضعف و... پس به اّشكال فوق الذكر شما و هويتتان كاملا وابسته به شكل مي شود و به اين ترتيب شما در چنگال ايگو گرفتار هستيد. وقتي اّشكال اطرافتان فرو مي ريزد، يا مرگ نزديك مي شود، حس ( بودن ) شما، يا حس ( من هستم )، از چنگال اّشكال رها مي شود، يا وقتي كه بجاي ناآگاه بودن با آگاهي به (من ) نظر مي كنيد، شما فراتر از همه ي اّشكال و هويت ها گام برداشته ايد .
#ایگو #نفس #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 روانشناسی فروید (اید - ایگو- سوپر ايگو) 🍥✨✨
⚛️ 1-Id ، اید ، نهاد
فروید در سال 1923 مدل ساختاری دستگاه روانی را با اید و ایگو معرفی نمود. از نقطه نظر ساختاری دستگاه روانی به سه حوزه تقسیم می شود: اید، ایگو و سوپر ایگو، كه اعمالِ متفاوتی دارند.
اید محل سائق ( انگیزه ) های غریزی است و تحت سلطه فرآیند اولیه (primary process) است، بنابراین بر اساس اصل لذت و بدون توجه به واقعیت عمل می كند. فروید نهاد را یك منبع انرژی كاملاً بی سازمان ابتدایی فرض می كرد كه از غرایز مشتق شده و تحت سلطه فرآیند اولیه است. به عقیده او، كودك در زمان تولد فقط دارای نهاد است كه با سائق های غریزی، مدام در تلاش اقناع ( ارضا ) شدن است. نوزاد توانایی كنترل یا تعدیل ( متعادل ) این سائق ها را ندارد و در سازگاری با محیط خارج كاملاً به افراد دیگر متكی است.
⚛️ 2- ego، ایگو ، خود، من
ایگو، نماینده ی سازمانی منطقی تر است كه كار آن اجتناب از درد و ناراحتی است و برای تطابق با تقاضاهای خارج، تخلیه سائق های غریزی را تعدیل نموده یا مهار می كند. بر اساس رابطه بین حس و ادراك و كار عضلانی، كسی كه در مرحله ایگو قرار دارد ، دارای حركت ارادی و مستقل است؛ ایگو وظیفه حفاظت از خود را در برابر حوادث بیرونی برعهده دارد. فعالیت ایگو با توجه به تنش ناشی از تحریكات تعدیل می شود ؛ خواه این تنش ها درونساز بوده یا از خارج وارد شوند. فروید روی نقش غریزه ها در رشد ایگو تأكید می كند، بخصوص بر نقش تعارض . در ابتدا تعارض بین اید و دنیای خارج است، بعدها این تعارض بین اید و خود ایگو ظاهر می گردد. ( نوزادان در ابتدا قادر به تفكیك جسم خود از دنیای خارج نیستند. رشد ایگو زمانی شروع می شود كه كودك به مجزا بودن جسم خود از دنیای خارج واقف می گردد.)
⚛️ 3- Superego، سوپر ایگو ، من برتر
من برتر نمودار درونی ارزش های دیرین و كمال مطلوب اجتماعی است؛ آنچنان كه والدین و مربیان ، آنها را به كودك شناسانده و یا سیستم كیفر و پاداش ذهنی او كرده اند. من برتر حربه اخلاقی شخصیت است و درست در مقابل نهاد قرار دارد و در واقع با آنچه وجدان اخلاقی خوانده می شود و با آنچه كانت از آن به عقل عملی تعبیر كرده است، فرقی ندارد. حاصل این كه من برتر به سوی كمال می گراید نه به سوی لذت در خوشی؛ توجهش معطوف است به تشخیص درست از نادرست و مطابقت عمل با اصول و موازین اخلاقی كه در اجتماع مورد قبول هستند و از آنِ او شده اند؛ و نیز واداشتن شخص به این كه رفتار خود را با آن موازین و اصول منطبق سازد تا آنجا كه هرگاه متوجه عمل خیر شود و به آن عمل نماید غرور و رضامندی و لذت معنوی وی را دست دهد، و چنانچه به سوی بدی گراید و به آن عمل كند خود را خفیف و خوار احساس نماید و گناهكار و مستحق ملامت و سرزنش بداند. باری من برتر، هم با " نهاد" مخالفت می ورزد، هم با « من» ، زیرا كار او یكی جلوگیری از عملی شدن بسیاری از خواهش های نهاد، بخصوص خواهش هایی است كه جنبه جنسی و پرخاشگری دارند ؛ دیگری قانع ساختن "من" است نسبت به اینكه غرض ( مقصود ) ها و هدف های اخلاقی را جایگزین غرض ها و هدف های واقعی كند؛ و دیگر توجه دادن شخص است به سوی كمال و سعی در وصول به آن.
#فروید #منیت #ایگو #سوپر_ایگو
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
⚛️ 1-Id ، اید ، نهاد
فروید در سال 1923 مدل ساختاری دستگاه روانی را با اید و ایگو معرفی نمود. از نقطه نظر ساختاری دستگاه روانی به سه حوزه تقسیم می شود: اید، ایگو و سوپر ایگو، كه اعمالِ متفاوتی دارند.
اید محل سائق ( انگیزه ) های غریزی است و تحت سلطه فرآیند اولیه (primary process) است، بنابراین بر اساس اصل لذت و بدون توجه به واقعیت عمل می كند. فروید نهاد را یك منبع انرژی كاملاً بی سازمان ابتدایی فرض می كرد كه از غرایز مشتق شده و تحت سلطه فرآیند اولیه است. به عقیده او، كودك در زمان تولد فقط دارای نهاد است كه با سائق های غریزی، مدام در تلاش اقناع ( ارضا ) شدن است. نوزاد توانایی كنترل یا تعدیل ( متعادل ) این سائق ها را ندارد و در سازگاری با محیط خارج كاملاً به افراد دیگر متكی است.
⚛️ 2- ego، ایگو ، خود، من
ایگو، نماینده ی سازمانی منطقی تر است كه كار آن اجتناب از درد و ناراحتی است و برای تطابق با تقاضاهای خارج، تخلیه سائق های غریزی را تعدیل نموده یا مهار می كند. بر اساس رابطه بین حس و ادراك و كار عضلانی، كسی كه در مرحله ایگو قرار دارد ، دارای حركت ارادی و مستقل است؛ ایگو وظیفه حفاظت از خود را در برابر حوادث بیرونی برعهده دارد. فعالیت ایگو با توجه به تنش ناشی از تحریكات تعدیل می شود ؛ خواه این تنش ها درونساز بوده یا از خارج وارد شوند. فروید روی نقش غریزه ها در رشد ایگو تأكید می كند، بخصوص بر نقش تعارض . در ابتدا تعارض بین اید و دنیای خارج است، بعدها این تعارض بین اید و خود ایگو ظاهر می گردد. ( نوزادان در ابتدا قادر به تفكیك جسم خود از دنیای خارج نیستند. رشد ایگو زمانی شروع می شود كه كودك به مجزا بودن جسم خود از دنیای خارج واقف می گردد.)
⚛️ 3- Superego، سوپر ایگو ، من برتر
من برتر نمودار درونی ارزش های دیرین و كمال مطلوب اجتماعی است؛ آنچنان كه والدین و مربیان ، آنها را به كودك شناسانده و یا سیستم كیفر و پاداش ذهنی او كرده اند. من برتر حربه اخلاقی شخصیت است و درست در مقابل نهاد قرار دارد و در واقع با آنچه وجدان اخلاقی خوانده می شود و با آنچه كانت از آن به عقل عملی تعبیر كرده است، فرقی ندارد. حاصل این كه من برتر به سوی كمال می گراید نه به سوی لذت در خوشی؛ توجهش معطوف است به تشخیص درست از نادرست و مطابقت عمل با اصول و موازین اخلاقی كه در اجتماع مورد قبول هستند و از آنِ او شده اند؛ و نیز واداشتن شخص به این كه رفتار خود را با آن موازین و اصول منطبق سازد تا آنجا كه هرگاه متوجه عمل خیر شود و به آن عمل نماید غرور و رضامندی و لذت معنوی وی را دست دهد، و چنانچه به سوی بدی گراید و به آن عمل كند خود را خفیف و خوار احساس نماید و گناهكار و مستحق ملامت و سرزنش بداند. باری من برتر، هم با " نهاد" مخالفت می ورزد، هم با « من» ، زیرا كار او یكی جلوگیری از عملی شدن بسیاری از خواهش های نهاد، بخصوص خواهش هایی است كه جنبه جنسی و پرخاشگری دارند ؛ دیگری قانع ساختن "من" است نسبت به اینكه غرض ( مقصود ) ها و هدف های اخلاقی را جایگزین غرض ها و هدف های واقعی كند؛ و دیگر توجه دادن شخص است به سوی كمال و سعی در وصول به آن.
#فروید #منیت #ایگو #سوپر_ایگو
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 در اوصاف دردِ "سوپر ایگو" 🍥✨✨
☸️ در روان شناسی موضوعی داریم به اسم: "اید"، "ایگو" و "سوپر ایگو" یا معادل فارسی تر و "به ذهن نزدیک"تر آن، همان "غریزه" ، "خود" و "وجدان". از نظر فروید و پیروان او (روان کاوان) که آغازگر و مبدع این نظریه بوده اند، تعارض موجود بین این سه سطح از انسان است که موجب اضطراب و احساس تنش در وی می گردد. روان کاوان معتقدند که همواره "اید" یا همان غریزه خودمان در تلاش است که فعالیت های باب طبع خودش را انجام دهد و خود را بروز دهد؛ حال آنکه "سوپر ایگو" یا همان وجدان مانع آن می گردد. البته لازم به ذکر است که سوپر ایگو غرض شخصی و یا محض تفنن و یا حتی دل درد ندارد که این مخالفت را با غریزه انجام می دهد، بلکه به این دلیل است که اعتقاد دارد "اید" رفتارهایی انجام می دهد که جامعه آن ها را نمی پسندد و فرد نباید آنها را به صورت مستقیم بروز دهد؛ چرا که به احتمال قوی باعث افزایش پرخاشگری های جنسی و خشونت و چیزهای بد دیگر در فرد و بالطبع در جامعه می گردد.
⚛️ بنابراین بر طبق این دیدگاه همیشه میان غریزه و وجدان جنگ و جدالی پایان ناپذیر در جریان است و هریک سعی دارند بر دیگری پیروز شوند. "اید" دوست دارد راحت و آزاد و رها به هر آنچه دلخواهش هست بپردازد، ولی وجدان به دلیل رویکرد اخلاق گرایی که دارد با آن مخالفت می کند؛ راستی! این بخش از قلم افتاد که نقش "خود" یا " ایگو" به نوعی بها دادن "به اندازه کافی" به هر دوی این حالات است و در واقع "خود" نقش میانجی و حالتی بینابین و بیرونی را برای این دو عامل درونی بازی می کند....
#درد #سوپر_ایگو #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
☸️ در روان شناسی موضوعی داریم به اسم: "اید"، "ایگو" و "سوپر ایگو" یا معادل فارسی تر و "به ذهن نزدیک"تر آن، همان "غریزه" ، "خود" و "وجدان". از نظر فروید و پیروان او (روان کاوان) که آغازگر و مبدع این نظریه بوده اند، تعارض موجود بین این سه سطح از انسان است که موجب اضطراب و احساس تنش در وی می گردد. روان کاوان معتقدند که همواره "اید" یا همان غریزه خودمان در تلاش است که فعالیت های باب طبع خودش را انجام دهد و خود را بروز دهد؛ حال آنکه "سوپر ایگو" یا همان وجدان مانع آن می گردد. البته لازم به ذکر است که سوپر ایگو غرض شخصی و یا محض تفنن و یا حتی دل درد ندارد که این مخالفت را با غریزه انجام می دهد، بلکه به این دلیل است که اعتقاد دارد "اید" رفتارهایی انجام می دهد که جامعه آن ها را نمی پسندد و فرد نباید آنها را به صورت مستقیم بروز دهد؛ چرا که به احتمال قوی باعث افزایش پرخاشگری های جنسی و خشونت و چیزهای بد دیگر در فرد و بالطبع در جامعه می گردد.
⚛️ بنابراین بر طبق این دیدگاه همیشه میان غریزه و وجدان جنگ و جدالی پایان ناپذیر در جریان است و هریک سعی دارند بر دیگری پیروز شوند. "اید" دوست دارد راحت و آزاد و رها به هر آنچه دلخواهش هست بپردازد، ولی وجدان به دلیل رویکرد اخلاق گرایی که دارد با آن مخالفت می کند؛ راستی! این بخش از قلم افتاد که نقش "خود" یا " ایگو" به نوعی بها دادن "به اندازه کافی" به هر دوی این حالات است و در واقع "خود" نقش میانجی و حالتی بینابین و بیرونی را برای این دو عامل درونی بازی می کند....
#درد #سوپر_ایگو #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نواختن بسيار زيباى گيتار توسط استاس تونه همراه با رقص كندالينى و بخور عود در فضا حس فوق العاده معنوى را در اين ويديو ايجاد كرده است.
#گیتار_استاس_تونه
@pathwaystogod
#گیتار_استاس_تونه
@pathwaystogod
" فقط دو اشتباه هست که انسان می‌تواند در طول مسیر به
حقیقت انجام دهد ; همه ی مسیر را نرفتن , و شروع نکردن .
بودا
@pathwaystogod
حقیقت انجام دهد ; همه ی مسیر را نرفتن , و شروع نکردن .
بودا
@pathwaystogod
بخاطر عشق بود که خلقت ایجاد شد وبخاطر عشق بوجود خود ادامه میدهد ؛
قبل از خلقت جزوحدت مطلق هیچ چیز وجود نداشت حتی عشق.
جائی هم وجود نداشت که بگوئیم همه جا را وحدت مطلق پر کرده بود .
زیرا زمانی جا ومکان مفهوم پیدا میکند که اقلا دو چیز وجود داشته باشد وهرکدام جائی را اشغال کرده باشند .زمان هم وجود نداشت زیرا زمان زائیده حرکت است و حرکت زائیده کثرت .
وقتی که مخلوق از وجود خالق ایجاد شد در اولین لحظه درست مثل خالق بود با این تفاوت که مخلوق بعلت نیروئی که خالق در ان ایجاد کرده بود صاحب حرکت شد . این تحرک هرگز به صورت خط مستقیم نبود بلکه مرتبا" یا در پائین خط مستقیم حرکت می کرده یا در بالای ان.
انواع انرژیهای موجود بصورت زیگزاگ با تواترحرکت میکنند و همیشه فاصله حرکت انها در زیر خط مستقیم و بالای مساوی است واین دو فاصله تواتر راطول موج مینامند . در همین جا زمان پیدا شد چون مدتی که انرژی در زیر خط مستقیم حرکت می کرد در بالای ان نبود. این تفاوت ولو بینهایت کوچک در جمع بزرگ می شد و قابل اندازه گیری می شد. بعدها بصورت قراردادی تعدادی از این تواترها را در یک واحد زمان قرار دادند و ان را فرکانس در ثانیه نامیدند. این انحراف از خط مستقیم پایه جدائی را گذاشت . زیرا انرژی وقتی در زیر خط حرکت می کرد با انچه در بالای خط حرکت
می کرد متفاوت بود.
همیشه فاصله انحراف حرکت انرژی از خط مستقیم به بالا یا پائین برابر است.هرقدر فاصله کمتر باشد طول موج کوتاهتر است ودر نتیجه مقدار فرکانسها در ثانیه بیشتر
می شود و برعکس هر قدر طول موج بیشترشود فرکانسها در ثانیه کمتر می گردد.
علت ایجاد فرکانس نیروی جاذبه ای است که از خالق یا منبع انرژی در ان بودیعه گذاشته شده است. این نیروی جاذبه پایه و اساس عشق است که با تکامل بیشتر در اتم به صورت دو شخصیت جداگانه الکترون و پروتون در می ایند و در اغوش یکدیگر بصورت اتم ظاهر می گردند.
پس از تشکیل DNA وRNA این کشش و جاذبه مقداری با آگاهی همراه می گردد و در گیاهان و حیوانات آگاهی تکامل پیدا کرده خود را به صورت غریزه نشان می دهد. در انسان بعلت تکامل بدن ذهنی و ایجاد نفسانیات که خود ریشه در بدن ذهنی دارند فرمهای زیادی بخود می گیرند که در نهایت با تصفیه و تکامل بصورت عشق به خدا ظاهر و یکی از راههای رسیدن به خدا از طریق ان است.
"موکتی"
#عشق#تکامل#خلقت#خط_مستقیم#اتحاد#نعالیم_معنوی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
قبل از خلقت جزوحدت مطلق هیچ چیز وجود نداشت حتی عشق.
جائی هم وجود نداشت که بگوئیم همه جا را وحدت مطلق پر کرده بود .
زیرا زمانی جا ومکان مفهوم پیدا میکند که اقلا دو چیز وجود داشته باشد وهرکدام جائی را اشغال کرده باشند .زمان هم وجود نداشت زیرا زمان زائیده حرکت است و حرکت زائیده کثرت .
وقتی که مخلوق از وجود خالق ایجاد شد در اولین لحظه درست مثل خالق بود با این تفاوت که مخلوق بعلت نیروئی که خالق در ان ایجاد کرده بود صاحب حرکت شد . این تحرک هرگز به صورت خط مستقیم نبود بلکه مرتبا" یا در پائین خط مستقیم حرکت می کرده یا در بالای ان.
انواع انرژیهای موجود بصورت زیگزاگ با تواترحرکت میکنند و همیشه فاصله حرکت انها در زیر خط مستقیم و بالای مساوی است واین دو فاصله تواتر راطول موج مینامند . در همین جا زمان پیدا شد چون مدتی که انرژی در زیر خط مستقیم حرکت می کرد در بالای ان نبود. این تفاوت ولو بینهایت کوچک در جمع بزرگ می شد و قابل اندازه گیری می شد. بعدها بصورت قراردادی تعدادی از این تواترها را در یک واحد زمان قرار دادند و ان را فرکانس در ثانیه نامیدند. این انحراف از خط مستقیم پایه جدائی را گذاشت . زیرا انرژی وقتی در زیر خط حرکت می کرد با انچه در بالای خط حرکت
می کرد متفاوت بود.
همیشه فاصله انحراف حرکت انرژی از خط مستقیم به بالا یا پائین برابر است.هرقدر فاصله کمتر باشد طول موج کوتاهتر است ودر نتیجه مقدار فرکانسها در ثانیه بیشتر
می شود و برعکس هر قدر طول موج بیشترشود فرکانسها در ثانیه کمتر می گردد.
علت ایجاد فرکانس نیروی جاذبه ای است که از خالق یا منبع انرژی در ان بودیعه گذاشته شده است. این نیروی جاذبه پایه و اساس عشق است که با تکامل بیشتر در اتم به صورت دو شخصیت جداگانه الکترون و پروتون در می ایند و در اغوش یکدیگر بصورت اتم ظاهر می گردند.
پس از تشکیل DNA وRNA این کشش و جاذبه مقداری با آگاهی همراه می گردد و در گیاهان و حیوانات آگاهی تکامل پیدا کرده خود را به صورت غریزه نشان می دهد. در انسان بعلت تکامل بدن ذهنی و ایجاد نفسانیات که خود ریشه در بدن ذهنی دارند فرمهای زیادی بخود می گیرند که در نهایت با تصفیه و تکامل بصورت عشق به خدا ظاهر و یکی از راههای رسیدن به خدا از طریق ان است.
"موکتی"
#عشق#تکامل#خلقت#خط_مستقیم#اتحاد#نعالیم_معنوی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
وقتی رنج اتفاق می افته شادی اتفاق نخواهد افتاد، رنج بایستی تا آخرش بره که بتونید شادی خوبی داشته باشید و اگر شادی خوبی رو دارید استفاده کنید ازش، لذت ببرید و یقین کنید که پشت شادی هاتون رنجی نهفته است چون شماها محکوم به دنیای مادی هستید، دنیای تضادها.! بعضی هاتون شاکی هستید میگید چرا برای من مشکل بوجود می یاد؟
روند سلوک شما همچنان ادامه داره تا یک مسیر، تا یک جای مشخص همچنان مشکلات وجود داره ولی شما اینقدر بزرگ میشوید
که مشکلات در شما غرق میشند ولی الان که قدم اول رو هنوز نیمه برنداشتید هر کاری که بخواید انجام بدید به ضدش تبدیل خواهد شد.
بایستی بدونید ، که پشت هر شادی ای غمی وجود داره و پشت هر غمی شادی وجود داره.!
این یک نوید هست ؛ این کمک می کنه بهتون.! بدونید پشت هر سختی ای آرامشی وجود داره اون رو با صبر و تحمل ازش پذیرایی کنید، داد و فریاد نزنید چون هرچقدر که سختی بزرگتری رو توی زندگی تجربه بکنید شادی ای که بعد از اون گیرتون می یاد خیلی قشنگتره و هر چه شادی بزرگتری رو داشته باشی سختی بزرگتری رو خواهی داشت که همه این ها مآلا تبدیل میشه به تکامل. مگر نه اینه که شماها متعالی بودن رو طلب کردید؟
مگر نه اینه که شما می خواید به نقطه تکامل برسید؟
مگر نه اینه که شماها می خواید رشد کنید، رشد معنوی، ؟
اگر بخواهید.وانهادگی رو تجربه کنید هر اندام بدنتون، هر ماهیچه، هر عصبش میره تا معصومانه بدون اینکه هیچ کوششی انجام بده آرامش رو تجربه کنه. نمیشه یک کسی که ریلکسیشن یا مدیتیشن رو بخواد انجام بده.براحتی به این حالت برسه ،
همه تن هاتون، همه کالبدهاتون باید آرام شود نه فقط جسم فیزیکی. این حالت وقتی اتفاق می افته باید فقط نسبت بهش هوشیار باشید. من به این هوشیاری و آگاهی ای که خودآگاهانه هست بهش میگم مراقبه. بی کنش هم هست، عمل و حرکتی درش وجود نداره، زور زدنی درش وجود نداره. شما در حال انجام هیچ کاری نیستید چون هوشیار بودن کار نیست، عمل نیست. برای هوشیار بودن شما نمی خواد کاری بکنید، این سرشت درونی همه ماهاست می تونیم اون رو برای خودمون داشته باشیم. یک ویژگی خیلی خیلی درونیست که همه انسان ها اون رو دارند اگر بفهمند. گفتم هر انرژی ای آخرش به آگاهی منجر خواهد شد، شما آگاهی هستید....
"موکتی"
مراقبه#مدیتیشن#رنج_و_شادی#هوشیاری#آگاهی#تعالیم_معنوی
@pthwaystogod
@mazeye_malakoot
روند سلوک شما همچنان ادامه داره تا یک مسیر، تا یک جای مشخص همچنان مشکلات وجود داره ولی شما اینقدر بزرگ میشوید
که مشکلات در شما غرق میشند ولی الان که قدم اول رو هنوز نیمه برنداشتید هر کاری که بخواید انجام بدید به ضدش تبدیل خواهد شد.
بایستی بدونید ، که پشت هر شادی ای غمی وجود داره و پشت هر غمی شادی وجود داره.!
این یک نوید هست ؛ این کمک می کنه بهتون.! بدونید پشت هر سختی ای آرامشی وجود داره اون رو با صبر و تحمل ازش پذیرایی کنید، داد و فریاد نزنید چون هرچقدر که سختی بزرگتری رو توی زندگی تجربه بکنید شادی ای که بعد از اون گیرتون می یاد خیلی قشنگتره و هر چه شادی بزرگتری رو داشته باشی سختی بزرگتری رو خواهی داشت که همه این ها مآلا تبدیل میشه به تکامل. مگر نه اینه که شماها متعالی بودن رو طلب کردید؟
مگر نه اینه که شما می خواید به نقطه تکامل برسید؟
مگر نه اینه که شماها می خواید رشد کنید، رشد معنوی، ؟
اگر بخواهید.وانهادگی رو تجربه کنید هر اندام بدنتون، هر ماهیچه، هر عصبش میره تا معصومانه بدون اینکه هیچ کوششی انجام بده آرامش رو تجربه کنه. نمیشه یک کسی که ریلکسیشن یا مدیتیشن رو بخواد انجام بده.براحتی به این حالت برسه ،
همه تن هاتون، همه کالبدهاتون باید آرام شود نه فقط جسم فیزیکی. این حالت وقتی اتفاق می افته باید فقط نسبت بهش هوشیار باشید. من به این هوشیاری و آگاهی ای که خودآگاهانه هست بهش میگم مراقبه. بی کنش هم هست، عمل و حرکتی درش وجود نداره، زور زدنی درش وجود نداره. شما در حال انجام هیچ کاری نیستید چون هوشیار بودن کار نیست، عمل نیست. برای هوشیار بودن شما نمی خواد کاری بکنید، این سرشت درونی همه ماهاست می تونیم اون رو برای خودمون داشته باشیم. یک ویژگی خیلی خیلی درونیست که همه انسان ها اون رو دارند اگر بفهمند. گفتم هر انرژی ای آخرش به آگاهی منجر خواهد شد، شما آگاهی هستید....
"موکتی"
مراقبه#مدیتیشن#رنج_و_شادی#هوشیاری#آگاهی#تعالیم_معنوی
@pthwaystogod
@mazeye_malakoot
کمی تامل؛
گل نیلوفر در مرداب می روید
تا به همه ثابت کند در
بدترین شرایط هم میتوان
زیبا بود،
شاد بود،
قوی بود،
و امید داشت...
#کمی_تامل
#گل_نیلوفر #امید#مرداب
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
گل نیلوفر در مرداب می روید
تا به همه ثابت کند در
بدترین شرایط هم میتوان
زیبا بود،
شاد بود،
قوی بود،
و امید داشت...
#کمی_تامل
#گل_نیلوفر #امید#مرداب
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
دیگران را ببخش،
حتی وقتی متاسف نیستنند.
بگذار حق با انها باشد. اگر این چیزیست که بهش نیاز دارند برایشان مهر بفرست و خاموششان کن. خودت را به کوته فکری گره نزن؛این سلامت روانت را از تو میگیرد. "بودا"
#سخنان_بزرگان #بودا#بخشندگى #تاسف#مهرورزی#سلامت_روان
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
حتی وقتی متاسف نیستنند.
بگذار حق با انها باشد. اگر این چیزیست که بهش نیاز دارند برایشان مهر بفرست و خاموششان کن. خودت را به کوته فکری گره نزن؛این سلامت روانت را از تو میگیرد. "بودا"
#سخنان_بزرگان #بودا#بخشندگى #تاسف#مهرورزی#سلامت_روان
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
«سکوت و
آرامش علامت نزدیكی به خدا است.» تمامِ رازِ آرامش و سکوت ،
پذیرفتن است
و پذیرش، چیزی جز قبولِ فروتنانه و رضایتمندانه‌ی شرایطِ لحظه‌ی اکنون نیست
یعنی صلح با خود، صلح با دیگران و صلح با خداوند
در هر لحظه
در هر دم
هر آنچه هست و نیست
اگر با صلح خوشآمد گفته شود
روح‌مان در رودخانه‌ی آرامش
راه بسوی خوشبختی خواهد پوئید
پذیرش، ته‌نشین شدن نیست
حتی تلاش برای تغییر دادنِ شرایط نیز اگر با پذیرش و صلح انجام شود، ای بسا فروتنیِ عظیم‌تری روح‌مان را در بر خواهد گرفت
پذیرش یعنی آغوش گشودن به همه‌ی آن چیزی که خداوند بسوی ما روانه می‌دارد ... رضایت از نتایجِ تلاش‌هایمان، خوشحالی از هر آنچه رخ داده و برچسب نزدن به پیامدها ... راهِ آرامش و سکوت و شادمانی، از شاهراه پذیرش و صلح می‌گذرد
نه از سنگلاخِ کارگردانی کردن، جنگیدن وتقلا کردن
خاطرمان باشد که صلح با آتش‌بس فرق دارد. در آتش‌بس هیچ شلیكی در كار نیست ولی دو طرف آماده‌ی شلیک هستند؛ اما در صلح، تفنگی در كار نیست.
قدرت ما خداونداست..... #سکوت#آرامش#صلح#پذیرش#نزدیکی _بخدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
آرامش علامت نزدیكی به خدا است.» تمامِ رازِ آرامش و سکوت ،
پذیرفتن است
و پذیرش، چیزی جز قبولِ فروتنانه و رضایتمندانه‌ی شرایطِ لحظه‌ی اکنون نیست
یعنی صلح با خود، صلح با دیگران و صلح با خداوند
در هر لحظه
در هر دم
هر آنچه هست و نیست
اگر با صلح خوشآمد گفته شود
روح‌مان در رودخانه‌ی آرامش
راه بسوی خوشبختی خواهد پوئید
پذیرش، ته‌نشین شدن نیست
حتی تلاش برای تغییر دادنِ شرایط نیز اگر با پذیرش و صلح انجام شود، ای بسا فروتنیِ عظیم‌تری روح‌مان را در بر خواهد گرفت
پذیرش یعنی آغوش گشودن به همه‌ی آن چیزی که خداوند بسوی ما روانه می‌دارد ... رضایت از نتایجِ تلاش‌هایمان، خوشحالی از هر آنچه رخ داده و برچسب نزدن به پیامدها ... راهِ آرامش و سکوت و شادمانی، از شاهراه پذیرش و صلح می‌گذرد
نه از سنگلاخِ کارگردانی کردن، جنگیدن وتقلا کردن
خاطرمان باشد که صلح با آتش‌بس فرق دارد. در آتش‌بس هیچ شلیكی در كار نیست ولی دو طرف آماده‌ی شلیک هستند؛ اما در صلح، تفنگی در كار نیست.
قدرت ما خداونداست..... #سکوت#آرامش#صلح#پذیرش#نزدیکی _بخدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
اگر انرژیهای تو در جنگ ها و تضادهای درونی تلف نشود،انرژی ات به نقطه ای خواهد رسید که بصورت خودکار تبدیل به هوشیاری میشود، آنگاه به ابعاد والاتری خواهی رسید.
#انرژی#جنگ#تضادهای_درونی#هوشياری#ابعاد_والا#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
#انرژی#جنگ#تضادهای_درونی#هوشياری#ابعاد_والا#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot