Pathwaystogod
1.62K subscribers
6.61K photos
496 videos
153 files
205 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
انسان در هر مکان و در تمامی زمانها، هر کسی که باشد، ترجیح داده است که بنا به میل خود رفتار کند.

🔹و کوچکترین قدمی در جهت منافع و منطق خود برنداشته است.

🔹و متاسفانه همیشه در درون خواسته های ذهنی و نفسانی خود همیشه در اسارت است.

🔹مگر بر خلاف این اتفاق افتد، که رهایی و نجاتش مقدر گردد.


#خواسته #ذهن #اسارت #رهایی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
این واقعیت زندگی است. نیمی شادی و نیمی غم. پس با این واقعیت نجنگیم و از آن لذت ببریم ( در هر شادی،غمی و در هر غمی شادی نهفته است. از هردو لحظه استفاده کنیم)
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 دون خوان از تجربه عرفانی می گوید 🎆

☸️ دون خوان که توسط کارلوس کاستاندای مردم شناس به جهانیان معرفی شد و خشم نظام سرمایه داری غرب را برآشفت! از دقت دوم و دیدن و معرفت نام می برد که چنانچه من فهمیده ام! و باتجارب عرفانی تطبیق داده ام و از عرفا پرسش نموده ام، دارد از اشراق سخن می راند:

⚛️ دون خوان به کاستاندا می گوید: تو درباره زندگی فکرمی کنی، توآن رانمی بینی، وقتی که انسان دیدن را فراگیرد خود را درجهان تنها خواهد یافت، دور از همه چیز، مگر از جنون خود. اعمال تو و هموطنانت برای تو مهم جلوه می کنند، زیرا تو را چنین آموخته اند که فکر کنی این اعمالت اهمیت دارند. ما می آموزیم که درباره هر چیز فکر کنیم و بعد چشم خود را عادت می دهیم که به هرچه نگاه می کنیم چنان نگاه کند که ما فکرمی کنیم، هرگاه انسان دیدن را فراگیرد درخواهد یافت که دیگر نمی تواند درباره چیزهایی فکر کند که به آنها می نگرد و اگر نتواند به چیزهایی فکر کند که به آنها می نگرد همه چیز بی اهمیت خواهد شد.

💎 کاستاندا: آیا همینکه انسان دیدن را فرا بگیرد همه چیز در جهان بی ارزش می شود؟

💎دون خوان: من نگفتم بی ارزش، گفتم بی اهمیت! همه چیزها هم ارزشند و لذا بی اهمیت. مثلا من دلیلی ندارم که بگویم کارهای من مهمتر از کارهای توست و یا چیزی ضروری تر از چیز دیگر است، پس همه چیز باهم یکسان است و با یکسان بودن بی اهمیت است.

⚛️ چشم انسان هم می تواند نگاه کند و هم ببیند، ولی عادت دادن چشم ها به اینکه فقط نگاه کند نوعی مفت باختن است، من (دون خوان) دوست ندارم که غمگین باشم، بنابراین هرگاه شاهد چیزی باشم که معمولا مرا غمگین می سازد، به جای نگاه کردن به آن، چشمانم راخیلی راحت به دیدن سوق می دهم، اماوقتی با چیز مضحکی روبرو می شوم، نگاه می کنم و میخندم. من خنده را ترجیح می دهم چرا که به تنم احساس بهتری می دهد. بسیاری از اهل معرفت مرگ را بر می گزینند! اما مردم فکر می کنند آنها را بخاطر کارهایشان به دام انداخته اند وکشته اند. برعکس، من زندگی را انتخاب می کنم و خندیدن را نه از آن رو که برایم اهمیت دارند بلکه به این خاطر که این گزینش طلب و تمنای طبیعت من است. دیدن من را به ادامه زندگی وا نمی دارد چرا که به رغم این، این اراده من است که مرا وادار به ادامه حیات می کند.

⚛️ تو اکنون حرف های مرا نمی فهمی به خاطر اینکه عادت داری به فکرکردن، و لذاهمچنان به جای دیدن، نگاه می کنی و به فکر کردن کماکان نگاه می کنی! فکر کردن همان تصور ثابتیست که ما از جهان داریم، و دیدن: این عادت مالوف را درهم می شکند. اهل معرفت با عمل زندگی می کنند و نه با فکر کردن درباره عمل، اهل معرفت راهی را به هدایت دل برمی گزیند و آن را دنبال می کند و آنگاه نگاه می کنند و شاد می شوند و می خندند و سپس می بینند و می دانند. او می داند که خیلی زود زندگیش یکسره به سرخواهد آمد او می داند که چون هرکس دیگر راه به جایی نخواهد برد! چون می بیند، پس می داند که هیچ چیز مهمتر از هیچ چیز دیگر نیست. به بیان دیگر اهل معرفت فخر ندارد، مقام ندارد، خانواده ندارد، نام ندارد، وطن ندارد، و آنچه دارد تنها زندگیست که باید آن را گذراند و تحت این شرایط، علقه او با اطرافیانش همان جنون اختیاریست و بدین گونه است که اهل معرفت هم جد و جهد می کند، عرق می ریزد، نفس نفس می زند و اگر کسی به او نگاه کند درست مثل مردم عادیست، جز آنکه جنون اختیاریش را فراچنگ خود دارد. جنون اختیاریش او را وا می دارد که که بگوید آنچه انجام می دهد مهم است، ولی با این حال اوخود می داند که مهم نیست. و لذا کارش چه خوب باشد و چه بد، چه نتیجه بخش و چه بی نتیجه، به هیچ رو برایش اهمیت ندارد، و چه بسا اهل معرفت کاملا کاهل بماند و هرگز دست به هیچ کاری نزند و چنان رفتاری داشته باشد که گویی کاهل بودن برایش اهمیتی دارد.
#دون خوان #تجربه_عرفانی #متافیزیک_ماوراالطبیعه
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 دون خوان از تجربه عرفانی می گوید 🎆

💥قسمت دوم

☸️ در زندگی اهل معرفت تهی بودن وجودندارد، همه چیز پر و سرشار است. همه چیز پر و سرشار است و همه چیز یکسان. وقتی می گویم همه چیز بی اهمیت است، به همان معنی نمی گویم که تو «کاستاندا» می گویی. برای اهل معرفت شدن، باید جنگاور بود و نه کودکی نالان. انسان باید بدون تسلیم شدن و شکایت و بدون عقب نشینی تا آنجا بستیزد که ببیند تنها برای اینکه بداند هیچ چیز مهم نیست. از نظر اهل معرفت، دیگران را دوست داشتن و دوست داشته شدن، تمام آن چیزی نیست که در مقام انسان بودن می توان انجام داد.

⚛️ دیدن بسیار دشوار است، دیدن چیزی نیست که بشود درباره اش صحبت کرد، نوشتن درباره دیدن هم همین حکم را دارد؛ یعنی عملی لغو و نالازم و ناجور به همان اندازه، که نشستن روی سر. من به پدرم قول داده بودم تا قاتلانش را نابود سازم. من این قول را سالها نگه داشتم، اکنون این قول عوض شده، من دیگر به نابودی هیچکس علاقمند نیستم. از مکزیکی ها بیزار نیستم، از هیچکس بیزار نیستم. من آموخته ام که همه راه های بی شماری که انسان در زندگی خود می پیماید، یکسان است. ستمگران و ستمدیدگان سرانجام به هم می رسند و تنها حکم غالب اینست که زندگی برای هر دو گروه بس کوتاه است. من اکنون غمگینم نه برای اینکه پدر و مادرم بصورتی دهشتناک مردند، اندوهم از اینست که سرخپوست بودند. آنها سرخپوست وار زندگی کردند و سرخپوست وار مردند و هرگز ندانستند که پیش از هر چیز انسانند.

💎دیدن همان اراده است؟
⚛️دون خوان: نه . اراده نیروست، قدرت است. دیدن نیرو نیست، بلکه بیشتر گذر از بطن اشیا است، بسا که جادوگر اراده ای قوی داشته باشد و با اینهمه قادر به دیدن نباشد. این بدان معناست که تنها اهل معرفت که جهان را با حواس خود و با اراده خود و نیز با دیدن خود درک می کنند. اراده چیزی است که فرد را به کار می گیرد که برای مثال جنگی را ببرد که به هر حساب باید آن را ببازد! با فرا گرفتن دیدن، انسان هیچ و همه چیز می شود، شاید بتوان گفت محو می شود، درحالی که بجاست.

⚛️ اینست زمانی که انسان می تواند هرچه آرزو می کند باشد، یا هرچه آرزو می کند به دست آورد اما چنین انسانی هیچ آرزو نمی کند. و بجای اینکه با همنوعانش چنان بازی کند که گویی بازیچه اند، با آنان در دل جنونشان روبرو می شود. وتنها فرقشان اینست که آنکه می بیند عنان جنونش را دراختیار دارد، در حالیکه همنوعانش چنین نتوانند کرد.

⚛️ زیرادیدن او را از هر آنچه قبلا می شناخته مطلقا وارهانده. وقتی ببینی دیگر در جهان برایت هیچ سیمای آشنایی وجودندارد. همه چیز تازه است. همه چیز رخدادی تازه و بی سابقه است. جهان باور نکردنیست. دیدن ضد جادوگریست، دیدن به انسان می آموزاند که همه چیز چه ناچیز است!!!.


#دون_خوان #تجربه_عرفانی #متافیزیک_ماوراالطبیعه
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎇 بیداری و روشن ضمیری 🎇

☸️قدرت بوداها این جهانی نیست. از جنس خشونت و تجاوز نیست؛ قدرت آنان از محبت است و از همدردیست.

⚛️درختان در خداوند می زیند، آنها در واقعیت مطلق می زیند. اما نه بطریقی که شما آنان را می بینید، شما چیز دیگری را می بینید، شما رویاهای خودتان را به پیرامون خود آفریده اید و جز در صورت بیداری به خواب دیدن ادامه خواهید داد، چون دنیایی که شما می شناسید، دنیای رویاهای شماست. دو چیز جدا وجود ندارند، خدواند و جهان. فقط خداوند وجود دارد، لحظه ای که شما شروع به دیدن کنید فقط خدا هست، در جایی، درختی سبز است و در جایی دیگر ستاره ای درخشان است و در جایی دیگر یک فاخته است و در جایی دیگر یک گل است و در جایی دیگر یک کودک است و در جایی دیگر یک رودخانه است، این یک جهان زیباست! ولی من دارم از جهانی الهی و عرفانی حرف می زنم، جهان شما چطور است؟ کیفیت آن چگونه است! دنیای شما دنیایی است که توسط یک خود، یک نفس، آفریده شده است. دنیای شما دنیایی منعکس شده است، شما دارید از دنیا به مثابه یک پرده استفاده می کنید و ایده های خودتان را بر آن باز می تابانید. بدون تلاش هرگز به خدا، نمی رسید.

⚛️باتلاش هرگز هیچ کسی به آن نرسیده است! شما احتیاج به تلاشی عظیم دارید و فقط در آن صورت است که کل تلاشها پوچ و بیهوده می شوند، اما آن تلاشها فقط زمانی پوچ می شوند که به اوج قله آن رسیده باشید و نه هرگز قبل از آن! هنگامی که تلاش خود بخود باز ایستد، و رها شوید، مراقبه اتفاق می افتد. روشن ضمیری یعنی رهایی خودآگاهی شما، از اندیشه ها، عواطف و احساسات ذهنی و دروغین. الهی بودن یعنی کاملا خودآگاه بودن و بیدار و هشیار بودن. بطور معمول خودآگاه نیستیم و چیزها را به سبب عادت و یا به سبب غرایز زیستی انجام می دهیم... من می توانم دردم را نظاره کنم که دستم درد می کند، اما من درد نیستم، من ناظرم، من می توانم اندیشه ها وافکارم را نظاره کنم، من ناظرم و حتی می توانم ناظر را هم نظاره کنم... !
روشن ضمیری یعنی این دریافت که شما، بدن نیستید...

⚛️روشن ضمیری فقط مطلقا متمرکزبودن درخویش است. متمرکزبودن تمام خودآگاهی شماست برخودتان. گویی هیچ چیز دیگری وجود ندارد فقط شما هستید، فقط طبیعی باشید، آن طور که بتوانید در هماهنگی با هستی باقی بمانید. در آن صورت شما می توانید در باران برقصید، درآفتاب برقصید و با درختان برقصید و با صخره ها وکوهها و ستاره ها مشارکت داشته باشید. غیر از این هیچ روشن ضمیری وجودندارد؛
روشن ضمیری جز بیداری نیست …!


#روشن_ضمیری #رهایی #متافیزیک_ماوراالطبیعه #مراقبه
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🛐 چرا با یکدیگر دشمنی می کنیم؟ 🛐

❣️ما یکی هستیم❣️

☸️ دیگران از یاد می برند که ما همنوع و برادر و برابریم، و جهان پیرامونی، مادر و دامن پرمهر ماست و لذا هرچند در شعارهای میهن پرستانه و تبلیغات دینی و اومانیسم اخیر غربی ! از اخوت و برادری دستجات متعلق به خویش سخن براند که به نوبه خود به دلیل ماهیت نارسیستیک بودن آن تخریبگر و ضد انسانی است، لیکن بشریت حتی در همین محدوده تعریف شده و جایگاه تنگ و محدود هم حاضر به اعمال مهر و ومودت و دوستی صادقانه و برابر نبوده و نمی باشد!.

⚛️ از هویت فردی و جمعی محدود ( مانند منیت های فردی در قالب ثروت و مدرک و دانش و زیبایی و... بیشتر و یا طائفه و ملیت و زبان وآئین و برتر در سطح جمعیتی) سخن می گوید و در احراز و کسب آن هم در حقیقت راه به جایی نمی برد و نبرده است و رفتارهای مغایر با نوع دوستی و خودخواهی ددمنشانه و حقیرانه اش حاکی ازین امرست!.

⚛️ این ناتوانی بطور اعم که در فرد و جوامع به چشم می خورد و هم ناتوانی در احراز هویتی منسجم و سازنده و غیر ویرانگر، که عمومیت دارد و غیرقابل دسترسی ست بدلیل رهایی از هویت جمعی دوران حیوانی و بیگانگی با خویشتن بیکران و مساوی همه هستی بعد از تکامل انسانی بعدیست! که خداوند، خویشتن را بخاطر آن در سوره علق تمجید نموده است.

⚛️ سیستمهای روانکاوی فروید و یونگ و فروم و .... که شامل آشتی با ناخودآگاهیست، برای ترمیم انسانی است که درمسیر اجتماعی شدن و یا از طریق اطرافیان نوزاد تازه بدنیا آمده ( تقسیم روان به خودآگاه و ناهشیار از کودکی شکل می گیرد) از دیدرس و نگاه و دستیابی آن ناخوداگاهی غنی دور شده است .
کنفوسیوس، حکیم چینی در سیصد سال قبل از میلاد، صداقت با خویشتن و دیگران را درهمین رابطه توصیه می کند و مراقبه عرفانی در جهت دستیابی به فضایل و کمالات انسانی یا اخذ قدرت های اعجازگونه و جادویی نیز، دراین راستا توصیه شده است.

⚛️ نظام روانکاوی فروید و فرویدیستهای بعدی نیز برای دستیابی به کمالات انسانی در اسارت ناهشیاری ( اگر از نیروهای ناهشیار ضمیر غفلت کنیم، به شکل مخرب اثر می گذارند و لیکن در صورت توجه و درک و آشتی با آن، به ما توان الهی می بخشند!)، و نیروهای اعجازگونه و جادویی، باغلبه بر عواطف بیمارگونه و رمز گشایی از اسطوره ها، در این ارتباط انجام می گیرد.

⚛️ برای اندک کسانی هم که پایبند متون دینی در ادیان ابراهیمی بوده و هستند، عبادات مرسوم همین اثر را به جای گذارده تا از کمالات انسانی و کرامات خارق العاده بهره مند گردند.
عرفای اسلامی و مسیحی و یهودی هم مانند پیروان واقعی این ادیان توانسته اند با وصل به خویشتن انسانی و سلوک خاص، مسیر نام برده شده را به پیمایند.

⚛️ اگر توجه انسان را از ثروت و لذت بیشتر که توسط دارندگان آن متاعی گرانقدر تبلیغ می گردد منصرف نماییم، انسانی متولد می گردد که معنویات مشغله او خواهد بود و لذت وصا ل با ماوراء الطبیعه، لذات حقیر جسمانی را در نزدش کم رنگ و توهم جلوه خواهد داد و این آرمان ادیان الهی درپرورش انسان است.
فیزیک کوانتوم که از پیشرفته ترین علوم ودانشهای تجربی است سهولت تحقق این آرمانهای معنوی را به ما نشان می دهد.

⚛️ این انسان خودآگاه متفکر، دورانی را در همین کره زمین زیسته است ولی تحت تاثیر نیروهای درونی یا بیرونی به دام سقوط از آگاهی متعالی خود می افتد که عرفا به تفصیل و دقیق مراتب این نزول را تبیین می نمایند و در مردم شناسی هم به ثبت درآمده است .
به نظر می رسد که حق با اریش فروم و زیست شناسان باشد که انسان دورانی حیوانی را سپری نموده است و سپس وارد سطح جدید و برتری از آگاهی می گردد.
ولی دقت و تامل بیشتر می طلبد که رنج و مشقت هزاره های اخیر را که طبعا پس از حضور آگاهی برتر در آفرینش وی می باشد، عامل این مرارتها نبینیم و بالعکس، دورشدن از روند تکاملی اخیر اوست که به گم کردن واقعیت ساختمان وجودی او منجرمی گردد و از حقیقت برتر خویش دور می شود و به همان نسبت هم از آرامش دوران حیوانی و ماقبل انسانی خویش دور می گردد، و هم از الوهیت بدست آمده بعدی که موسوم به انسان اندیشمند خودآگاه است نیز فرو می افتد.

⚛️دراین تعریف، در درجه اول این بیگانگی از همنوع نیست که علت درنده خویی و ددمنشی او می باشد، که بیگانگی از خویش و ره نبردن به شناخت و لمس حقیقت انسانی اوست، که وی را ازسعادت و خدایی نمودن ( خلیفه الله) و حکومت بر هستی بازداشته است.
⚛️درواقع پس از شروع احساس بیگانگی ازخود، بیگانگی از همنوع هم پدید می آید که در بیان و تحلیل اریش فروم که نیچه و کیرکگارد و فرانتس کافکا را نیز هم آوا با خود بحث می نماید، احساسی از ناتوانی و تفرد و تنهایی سر بر می کشد و ایمنی و آرامش وی را به یغما و تاراج می برد.
این احساس ناتوانی وعدم امنیت در مواجه با دیگران و طبیعت و البته خویشتن! چنان هولناک و غیرقابل تحمل است که برای احساس و ابراز وجود وهویت، ناچار از دیگر آزاری و اعمال سلطه برآنان و شروع ستیز با جهان و خویشتن است!!!

⚛️شاید ژاک دریدا که به اعتقاد عده ای از سازمانهای فرهنگی وابسته به مراکزجاسوسی خدمتگذار کاپیتالیسم غربی به ناحق مهمترین فیلسوف قرن بیستم نام می گیرد را، بتوان در یکی از اعترافاتش! همنوایی نمود و هم به انگیزه های او در رویکردهای فلسفی انسان ستیزش پی برد! وآن اینکه گفت: اگر می توانستم هویت خود ر ادریابم، دیگر جایی برای نوشتن و زندگی کردن نبود!.

#چرا_دشمنی #هویت_الهی #روانشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿

❣️آیا کائنات مرا دوست دارد؟ ❣️

☸️ این سوالی اشتباه است.

⚛️ باید طور دیگری پرسیده شود: "آیا تو کائنات را دوست داری؟"
زیرا کائنات یک شخص نیست. نمی تواند تو را دوست داشته باشد. مرکزی ندارد، یا که می توانی بگویی، "همه جا مرکز آن است." ولی پدیده ای غیرشخصی است. یک پدیده ی غیرشخصی چگونه می تواند تو را دوست داشته باشد؟

⚛️ولی وقتی تو عشق می ورزی، کائنات پاسخ می دهد، مطلقاٌ پاسخ می دهد. اگر یک قدم به سمت کائنات برداری، کائنات هزار و یک قدم به سمت تو می آید؛ و این یک پاسخ است.

⚛️ باید درک کنید که لائوتزو چه می گوید: که طبیعت جهان هستی زنانه است. یک زن منتظر می ماند، هرگز کاری را شروع نمی کند. مرد است که باید برود و آغاز کند. مرد باید بیاید و اظهار عشق کند و خواستگاری کند و ترغیب کند.

⚛️ جهان هستی زنانه است، منتظر می ماند. این تویی که باید اظهار عشق کنی؛ تو باید از آن خواستگاری کنی، تو باید رابطه را آغاز کنی و آنگاه کائنات بر تو می بارد. به روش های بی نهایت می بارد و به راه های بی نهایت ارضاء می کند. درست مانند یک زن، وقتی او را ترغیب کردی او بطور عظیمی بارش می کند. هیچ مردی نمی تواند مانند یک زن عاشق باشد. مرد همیشه یک عاشق ناتمام است، هرگز تمام وجودش در عشق نیست. یک زن کاملاٌ در عشق است، عشق تمام زندگیش است، هر نفسش است. ولی او منتظر می ماند. او هرگز آغاز کننده نیست؛ هرگز تو را تعقیب نمی کند، و اگر زنی تو را تعقیب کرد، هرچقدر هم که زن زیبایی باشد، از او خواهی ترسید. به نظر زنانه نمی آید. او بسیار خشن خواهد بود و تمام زیبایی اش به زشتی بدل می گردد. زن منفعل است. این واژه ی منفعل و انفعال را به یاد داشته باشید. کائنات مادر است. همیشه بهتر است خداوند را "مادر" بخوانی تا "پدر". پدر زیاد با ربط نیست. کائنات مادر است، زنانه، در انتظار تو است، برای همیشه. همیشه در انتظار تو است، ولی این تو هستی که باید به در بکوبی. اگر در بزنی درخواهی یافت که بی درنگ به رویت باز می شود. ولی تو باید در بزنی. ولی اگر در نزنی به ایستادن کنار دروازه ادامه می دهی. جهان هستی آن را باز نخواهد کرد؛ او خشن نیست. حتی در عشق هم خشن نیست. برای همین است که می گویم پاسخ خواهد داد.

⚛️ ولی سوال را اشتباه نپرس. نپرس که آیا کائنات مرا دوست دارد؟ کائنات را دوست بدار و درخواهی یافت که عشق تو چیزی نیست. کائنات به تو عشقی بی نهایت خواهد بخشید، عشق تو را با پاسخی بی نهایت برخواهد گرداند. ولی این یک پاسخ response است. کائنات هرگز آغازکننده نیست؛ صبر می کند. و این زیباست.

🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
#عشق #کائنات #پاسخ
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 سلوک عرفانی و یونگ 🎆

☸️ سلوک عرفانی یکی از شاخص‌ترین طریقه هایی است که در آن، فرد آگاهانه در مسیر خودشناسی گام می‌نهد؛ مسیری که غایت آن از همان آغاز مشخص و منازل و مراحل آن کاملا تبیین شده است. در این طریقه، سالک تحت تعلیم پیری راهدان و فرزانه، دشواری های راه را پشت سر می‌گذارد و در نهایت به توحید می‌رسد. از دیدگاهی کلی، سلوک عرفانی را می‌توان با «کهن‌الگوی فرایند فردیت» یونگ به طور تطبیقی مطالعه و مقایسه کرد. البته باید در نظر داشت که فرایند فردیت یونگ کاملا ناخودآگاه است که او آن را از مطالعه بر روی خواب ها و اساطیر و افسانه‌ها استنباط، و مراحل آن را تدوین کرده است؛ از این روی ساختاری کاملا ساده و بدوی دارد. درحالی که سلوک عرفانی آگاهانه است و مراحل و منازل آن دارای دقت و جزئیات فراوانی است. با وجود این، چارچوب کلی آن، همان است که یونگ برای کهن ‌الگوی فرایند فردیت روانی تبیین کرده است. همین امر، مقایسه تطبیقی میان این دو مقوله را ممکن و مشابهت ها و تمایزات میان آن ها را مشخص کرده است.

⚛️ فرایند فردیت روانی يا کهن الگوی باززایی، فرایندی است که طی آن «من» به عنوان مرکز خودآگاهی به «خود» به عنوان درونی ترین لايه ناخودآگاهی منتقل می شود. در این نقل و انتقال که در واقع حرکت از جزئیت (من) به سوی کلیت (خود) است، لایه های گوناگون شخصیت به شناخت و سازگاری با یکدیگر مي رسند و خودآگاهی و ناخودآگاهی هماهنگ می شوند. این امر سبب پدید آمدن کلیت روانی ای می شود که همچون يك دایره بزرگ، همۀ لایه های روان را که عبارتند از: خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی می پوشاند. بنابراین در روانشناسی یونگ طی این فرایند بین تمام اجزای روان اتحاد و انسجام ایجاد شده و در آن کل روان بصورت یک پدیده منفرد بروز می کند. تفرد، نهایت یکی شدن و هماهنگی اجزای روان می باشد و زمانی است که فرد به کمال رشد روانی خود می رسد. یونگ معتقد است این فردیت زمانی محقق می شود که شکاف بین ناآگاهی و آگاهی هرچه کم رنگ تر بشود. در حقیقت پس از تولد همه ما دچار یک گسیختگی روانی بزرگ می شویم که همان گسیختگی بین روان آگاه و ناآگاه است. محتویات مهم ناآگاهی، کهن الگوها هستند. منظور از ادغام آنها در آگاهی، در حقیقت شناخته شدن آنها در درون است. فرایند فردیت -همان فرایندی که تمامیت را نهایتاً محقق می کند- یعنی حرکت در جهتی که کهن الگوهای موجود در ناآگاهی در سمت روشن و آگاه ذهن قرار گیرند.

⚛️ در جریان فرایند فردیت یا باززایی، نقش «خود» به عنوان یک راهنمای درونی و یک مرکز تنظیم کنندۀ کنشهای ناخودآگاه بسیار برجسته و ویژه است بسياري از ما تاكنون خواب يك شخصيت، يك منظره يا يك موقعيت را به صورت مكرر ديده ايم كه اگر آنها را بطور پيوسته مورد مطالعه قرار دهيم، متوجه خواهيم شد كه نمايه هاي آنها آرام آرام اما بطور محسوسي تغيير مي كند و اگر ما تحت تاثير اين دسته از خوابها قرار گيريم، تغييرات شتاب بيشتري خواهند گرفت. در مجموع بايد گفت زندگي رؤيايي ما تحت تأثير پاره اي مضامين و گرايشهاي دوره اي، تصوير پيچيده اي بوجود مي آورد كه اگر كسي تصوير يك دوره طولاني را مورد مطالعه قرار دهد، گونه اي گرايش يا جهت پنهان را در آن مشاهده خواهد كرد كه همانا فرايند رشد رواني تقريباً نامحسوس فرديت و كمال است. اين فعاليت جهت مند دروني موجب مي شود كه شخصيت فرد به مرور غني تر و كاملتر شود.


#سلوک_عرفانی #روانشناسی_یونگ
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot


💎 سخن بزرگان (بودا ) 💎

🔹از قدیم گفته‌اند

🔸و این سخن امروز نیست

🔹نکوهش کنند آن را که سکوت کرد

🔸و آن را که زیاده سخن گفت

🔹و آن را که به اندازه سخن گفت.

🔸کسی در این جهان بی نکوهش نیست.

🔹نبوده است و نخواهد بود و نیست اکنون

🔸کسی که یکسره درخور نکوهش باشد

🔹یا آن کس که یکسره درخور ستایش.

🔸مگر آن کسی که دانایان بستایندش.

🔹آن کس که داناست و فارغ از آلودگیها

🔸و در راه معرفت کوشا.

#سخن_بزرگان #جناب بودا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
تغییردردناڪ است
ورفتن خطرناڪ…

اما هیچ چیزی درد آورتر از در جا زدن
و هیچ ڪاری خطرناڪتر ازماندن نیست..

این تو هستے ڪه باید
بین رود شدن و مرداب ماندن
یڪی را انتخاب ڪنی!
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه
از خود حقیقی مان دور می شویم!؟

@pathwaystogod
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بنتینیو ماسارو:

"دیگر اجازه نده ناخودآگاهت روی بومِ نقاشیِ زندگی ات، نقاشی کند.


او جوانی هلندی و متولد 1987 است که در 14 سالگی روشنی را تجربه کرد و از 18 سالگی معلم معنوی بوده است.

@pathwaystogod
💎 سخنان بودا 💎

📙حکایت زن روسپی

🔹 بودا به دهکده ای سفر کرد . زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد . بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد .
🔸کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : «این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید »
🔹بودا به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده»
🔸کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .
🔹آنگاه بودا گفت : «حالا کف بزن»
🔸کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: « هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند. »
🔹بودا لبخندی زد و پاسخ داد : «هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند .
«بنابراین مردان و پول‌هایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند .»


#زن_روسپی #سخنان_بودا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot