شناخت خود و شادى حقيقى:
همه شاید تلاش می کنیم که خوشی و شادی را به دیگران بدهیم . اما در انتها چیزی جز رنج به آن ها داده نخواهد شد . این که آرزو هایمان چه هستند مشکل اصلی نیست . همه ما میخواهیم که شادی نصیب خویش کنیم اما هیچ کس نمی تواند بدون شناخت خود شادی را به دست آورد . چگونه کسی که نمیداند کیست می تواند خوشبختی دائم را تجربه کند . ما زمانی که طبیعت خود را بشناسیم می فهمیم که شادی دائم یعنی چه . در مدت زندگی چه بذر هایی را در خود کاشته اید ؟ اکر بذر ها را شناسایی کنیم می توانیم تاثیر این کاشتن را ببینیم . هر چه کاشته اید گل همان بذر را باید انتظار داشت . هر چه موقت و گذرا کاشته می شود در فصل نابودی مطمئا غم اتفاق خواهد افتاد . در ابتدا باید بدانیم و مطمئن باشیم که چه کسی هستیم . مطمئن باشید که آیا سعی در کشف خود داریم یا تلاش در کشف آنچه که هستیم می کنیم ؟ اگر در شناخت آنچه که هستیم شکست بخوریم واقعا بدبخت خواهیم بود . جالبتر حقیقتی است که اگر واقعا در شناخت و کشف آنچه که هستیم موفق شویم باز هم بدبخت خواهیم بود . کسانی که در زندگی موفق نمی شوند مطمئنا بدبخت هستند .اما پایانی بر بدبختی کسانی که موفق می شوند هم نیست . آن مردم نا موفق را که بدبخت می شوند ، می شود درک کرد . اما آیا موفق ها در زندگی خود غمگین نشده اند ؟ اگر از مردم موفق بپرسید خواهند گفت . پس به نظر می آید که زندگی یک شوخی بزرگ است . زحمتی بیهوده ، هم موفق غمگین است و هم نا موفق . کسانی شب و روز می نالند مطمئن باش که روح خود را گم کرده اند . در چنین شرایطی دنیا به نظر احمقانه و نا متعادل به نظر می رسد . انسانی که این چنین باشد به نظرش می آید که راهی برای شادی وجود ندارد....
"موکتى"
#شادى_و_رنج#موفق#غمگين#گم _کردن_روح#شناخت_خود#تعاليم_معنوى
@pathwaystogod
همه شاید تلاش می کنیم که خوشی و شادی را به دیگران بدهیم . اما در انتها چیزی جز رنج به آن ها داده نخواهد شد . این که آرزو هایمان چه هستند مشکل اصلی نیست . همه ما میخواهیم که شادی نصیب خویش کنیم اما هیچ کس نمی تواند بدون شناخت خود شادی را به دست آورد . چگونه کسی که نمیداند کیست می تواند خوشبختی دائم را تجربه کند . ما زمانی که طبیعت خود را بشناسیم می فهمیم که شادی دائم یعنی چه . در مدت زندگی چه بذر هایی را در خود کاشته اید ؟ اکر بذر ها را شناسایی کنیم می توانیم تاثیر این کاشتن را ببینیم . هر چه کاشته اید گل همان بذر را باید انتظار داشت . هر چه موقت و گذرا کاشته می شود در فصل نابودی مطمئا غم اتفاق خواهد افتاد . در ابتدا باید بدانیم و مطمئن باشیم که چه کسی هستیم . مطمئن باشید که آیا سعی در کشف خود داریم یا تلاش در کشف آنچه که هستیم می کنیم ؟ اگر در شناخت آنچه که هستیم شکست بخوریم واقعا بدبخت خواهیم بود . جالبتر حقیقتی است که اگر واقعا در شناخت و کشف آنچه که هستیم موفق شویم باز هم بدبخت خواهیم بود . کسانی که در زندگی موفق نمی شوند مطمئنا بدبخت هستند .اما پایانی بر بدبختی کسانی که موفق می شوند هم نیست . آن مردم نا موفق را که بدبخت می شوند ، می شود درک کرد . اما آیا موفق ها در زندگی خود غمگین نشده اند ؟ اگر از مردم موفق بپرسید خواهند گفت . پس به نظر می آید که زندگی یک شوخی بزرگ است . زحمتی بیهوده ، هم موفق غمگین است و هم نا موفق . کسانی شب و روز می نالند مطمئن باش که روح خود را گم کرده اند . در چنین شرایطی دنیا به نظر احمقانه و نا متعادل به نظر می رسد . انسانی که این چنین باشد به نظرش می آید که راهی برای شادی وجود ندارد....
"موکتى"
#شادى_و_رنج#موفق#غمگين#گم _کردن_روح#شناخت_خود#تعاليم_معنوى
@pathwaystogod
شناخت خود و شادى حقيقى.قسمت دوم:
کسانی مانند هیتلر ، استالین ، فرعون ، اوناسیس .... آن ها می گویند ما موفق بوده ایم اما موفق در پیدا کردن غم !!! انسان های نا موفق و بی چار نیز می گویند ما در رسیدن به شادی ها شکست خورده ایم و در عوض غم نصیبمان شد . کسانی که در مسابقه زندکی تند میدوند ، در مقصد منتها به غم می رسند و کسانی که به هیچ جا نمی رسند در بدبختی سر گردانند . پس چه فرقی بین مقصد و طریق است ؟ چه فرقی است بین سرگردانی و رسیدن به مقصد . کسی که ظاهرا موفق است و احساس موفقیت دارد ( کسی که خود را نشناخته ) در واقع یک بدبخت به تمام معنا است و متوجه می شود که تمام آن دستاورد ها که خودش ساخته هیچکدام بر طرف کننده نیازش نبوده . فطرت ما در بیست و چهار ساعت روزمره با چیزی تغذیه می شود .هیچ کدام از کار هایی که انجام می دهیم ( کار های مادی که به خدا مربوط نیست ) نمی تواند حتی چیز کوچکی از زندگی درونمان را غذا دهد . کمتر کسی موفق شده که روح خود را راضی نگه دارد . تو صاحب وسیله نقلیه ای هستی که مدرن ترین است . ولی بنزین ندارد و بنزین هم در اختیار داری اما آن را روی چرخ های ماشین میریزی ، در آن حالت و سیله نقلیه تو حتی میلیمتری حرکت نخواهد کرد . آرزوی واقعا حقیقی شما چیست . وقتی روح تو خوراک نگیرد ، روح تو خاموش خواهد ماند تو حیران خواهی شد و سرگردان.... "موکتى"
#شادى_و_غم#خوراک_روح#مقصد#طريق#شناخت_خود#تعاليم_معنوى
@pathwaystogod
کسانی مانند هیتلر ، استالین ، فرعون ، اوناسیس .... آن ها می گویند ما موفق بوده ایم اما موفق در پیدا کردن غم !!! انسان های نا موفق و بی چار نیز می گویند ما در رسیدن به شادی ها شکست خورده ایم و در عوض غم نصیبمان شد . کسانی که در مسابقه زندکی تند میدوند ، در مقصد منتها به غم می رسند و کسانی که به هیچ جا نمی رسند در بدبختی سر گردانند . پس چه فرقی بین مقصد و طریق است ؟ چه فرقی است بین سرگردانی و رسیدن به مقصد . کسی که ظاهرا موفق است و احساس موفقیت دارد ( کسی که خود را نشناخته ) در واقع یک بدبخت به تمام معنا است و متوجه می شود که تمام آن دستاورد ها که خودش ساخته هیچکدام بر طرف کننده نیازش نبوده . فطرت ما در بیست و چهار ساعت روزمره با چیزی تغذیه می شود .هیچ کدام از کار هایی که انجام می دهیم ( کار های مادی که به خدا مربوط نیست ) نمی تواند حتی چیز کوچکی از زندگی درونمان را غذا دهد . کمتر کسی موفق شده که روح خود را راضی نگه دارد . تو صاحب وسیله نقلیه ای هستی که مدرن ترین است . ولی بنزین ندارد و بنزین هم در اختیار داری اما آن را روی چرخ های ماشین میریزی ، در آن حالت و سیله نقلیه تو حتی میلیمتری حرکت نخواهد کرد . آرزوی واقعا حقیقی شما چیست . وقتی روح تو خوراک نگیرد ، روح تو خاموش خواهد ماند تو حیران خواهی شد و سرگردان.... "موکتى"
#شادى_و_غم#خوراک_روح#مقصد#طريق#شناخت_خود#تعاليم_معنوى
@pathwaystogod
ذهن، منطقي و استدلالي است. بدون وقفه بحث و استدلال مي كند. تو را مشغول نگاه مي دارد اما هرگز به نتيجه نمي رساند. طبيت ذهن اينگونه است كه به پايان و نتيجه نمي رسد. به همين دليل است كه فلسفه تنوانسته بشر را به كوچكترين نتيجه اي برساند. كاري بيهوده و بي ثمر بوده است و هزاران سال، هزاران انسان برجسته و درخشان درگير اين كار ابلهانه بوده اند. ذهن استدلال مي كند اما هرگز به نتيجه نمي رسد. قلب هيچگاه استدلال نمي كند اما نتيجه را مي داند. زندگي اينگونه است. اين يكي از اسرار زندگي است. ذهن پر سر و صداست ولي تمام اين سر و صداها بي فايده اند. قلب ساكت است اما تو را به جايي مي رساند. از سر به قلب و از استدلالي به بي استدلالي روي آور تا زندگي ناگهان چهره جديد به خود بگيرد و سرشار از معنا و هدف، زيبايي، رايحه، نور و عشق و شود. و تركيب اينها باهم، همان معناي خداوندي است.
#قلب#ذهن#منطق_و_استدلال#سکوت#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
#قلب#ذهن#منطق_و_استدلال#سکوت#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
✨✨🍥کندالینی و هورمون تستوسترون🍥✨✨
☸️کندالینی به معنی نیروی مونث است که در فلسفه کندالینی می گویند؛ که در داخل استخوان ساکرم و محلی بین مقعد و آلت تناسلی است نمادی از شهوت و هورمون تستوسترون، هورمون های جنسی در زن است که هر کسی بتواند آنرا کنترل کند دچار خشم و اضطراب و وسوسه نمی شود و بعد از آن با کنترل غرایز و احساسات دیگر به مقام آدمیت می رسد. از لحاظ علمی هورمون تستوسترون است که در مردان ایجاد شهوت و هوس جنسی می کند و باعث می شود که مغز انسان فقط به مسائل جنسی فکر بکند و از انسان فقط یک ماشین جنسی می سازد و به علت تحت تاثیر قرار گرفتن مغز با تستوسترون شخص قادر به تفکر درست عقلایی نیست (تستوسترون سیستم گلوتامینرژیک ) و مدام در اضطراب خشم است و برای ارضای شهوت خود دست به هرکار خلافی می زند.
⚛️بیدار کردن نیروی کندالینی از نظر من به معنی کنترل بر شهوت است (کاهش تستوسترون ) که قدم اول است. کسی که بتواند شهوت خود را کنترل کند یعنی نیروی خفته در کندالینی را بیدار می کند و دیگر تحت تاثیر هوس و شهوت نباشد قادر به تفکرات عقلایی می شود بعد می تواند رفتارهای خود را با دیگران انسانی تر کند؛ با افزایش سن خواه نا خواه مردان دچار کاهش هورمون تستوسترون می شوند و بعد از مدتی افکار آنها تحت تاثیر مسائل جنسی نیست و به بلوغ فکری می رسند اما فقط قدم اول را برداشته اند ؟
⚛️هورمون تستوسترون عامل ایجاد خشونت و اضطراب در مردان است.
منظور از فعال کردن کندالینی از کار انداختن و یا قدرت کنترل هورمون تستوسترون یعنی شهوت جنسی است برای همین همه مردانی که توانسته کندالینی خود را فعال کنند قیافه زنانه دارند زیرا تستوسترونشان یا کم است یا ندارند؟
⚛️مسیرهای عصبی از آلت تناسلی تا مغز در ستون فقرات انسان که مسئول عصب دهی به اعضای بدن انسان هستند، در مسیر آنها قرار دارد که از ارگانهای مثل روده، معده، کبد و طحال، ریه و گوش، چشم، دهان، گفتاری و شنوایی را عصب می دهد و شخص می تواند با کنترل آنها هوس غرایزی مثل خوردن، آشامیدن و حرکت کردن و حرف زدن و شنیدن دیدن خود را کنترل کند.
⚛️مختصر در یک کلام ( گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک) آرام باشید. عصبانی نشوید. خشم خود را کنترل کنید و شکمو نباشید، حرف زشت نزنید و به حرف های ناپسند دیگران گوش ندهید . چشم ناپاک نداشته باشید، فلسفه کندالینی می گوید:
⚛️چاکرا ایستگاه هایی است که این انرژی از آن عبور می کند و در آنجا به دور خود می چرخد تا سرانجام به آخرین ایستگاه یعنی جایی در مغز، مخچه ( چاکرای ساهاسرارا ) برسد؛ آن زمان شخص می تواند بر غرایز خود کنترل داشته و افکار درست و عقلانی داشته باشد.
#کندالینی #چاکرا #بیداری #تستوسترون
@pathwaystogod
☸️کندالینی به معنی نیروی مونث است که در فلسفه کندالینی می گویند؛ که در داخل استخوان ساکرم و محلی بین مقعد و آلت تناسلی است نمادی از شهوت و هورمون تستوسترون، هورمون های جنسی در زن است که هر کسی بتواند آنرا کنترل کند دچار خشم و اضطراب و وسوسه نمی شود و بعد از آن با کنترل غرایز و احساسات دیگر به مقام آدمیت می رسد. از لحاظ علمی هورمون تستوسترون است که در مردان ایجاد شهوت و هوس جنسی می کند و باعث می شود که مغز انسان فقط به مسائل جنسی فکر بکند و از انسان فقط یک ماشین جنسی می سازد و به علت تحت تاثیر قرار گرفتن مغز با تستوسترون شخص قادر به تفکر درست عقلایی نیست (تستوسترون سیستم گلوتامینرژیک ) و مدام در اضطراب خشم است و برای ارضای شهوت خود دست به هرکار خلافی می زند.
⚛️بیدار کردن نیروی کندالینی از نظر من به معنی کنترل بر شهوت است (کاهش تستوسترون ) که قدم اول است. کسی که بتواند شهوت خود را کنترل کند یعنی نیروی خفته در کندالینی را بیدار می کند و دیگر تحت تاثیر هوس و شهوت نباشد قادر به تفکرات عقلایی می شود بعد می تواند رفتارهای خود را با دیگران انسانی تر کند؛ با افزایش سن خواه نا خواه مردان دچار کاهش هورمون تستوسترون می شوند و بعد از مدتی افکار آنها تحت تاثیر مسائل جنسی نیست و به بلوغ فکری می رسند اما فقط قدم اول را برداشته اند ؟
⚛️هورمون تستوسترون عامل ایجاد خشونت و اضطراب در مردان است.
منظور از فعال کردن کندالینی از کار انداختن و یا قدرت کنترل هورمون تستوسترون یعنی شهوت جنسی است برای همین همه مردانی که توانسته کندالینی خود را فعال کنند قیافه زنانه دارند زیرا تستوسترونشان یا کم است یا ندارند؟
⚛️مسیرهای عصبی از آلت تناسلی تا مغز در ستون فقرات انسان که مسئول عصب دهی به اعضای بدن انسان هستند، در مسیر آنها قرار دارد که از ارگانهای مثل روده، معده، کبد و طحال، ریه و گوش، چشم، دهان، گفتاری و شنوایی را عصب می دهد و شخص می تواند با کنترل آنها هوس غرایزی مثل خوردن، آشامیدن و حرکت کردن و حرف زدن و شنیدن دیدن خود را کنترل کند.
⚛️مختصر در یک کلام ( گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک) آرام باشید. عصبانی نشوید. خشم خود را کنترل کنید و شکمو نباشید، حرف زشت نزنید و به حرف های ناپسند دیگران گوش ندهید . چشم ناپاک نداشته باشید، فلسفه کندالینی می گوید:
⚛️چاکرا ایستگاه هایی است که این انرژی از آن عبور می کند و در آنجا به دور خود می چرخد تا سرانجام به آخرین ایستگاه یعنی جایی در مغز، مخچه ( چاکرای ساهاسرارا ) برسد؛ آن زمان شخص می تواند بر غرایز خود کنترل داشته و افکار درست و عقلانی داشته باشد.
#کندالینی #چاکرا #بیداری #تستوسترون
@pathwaystogod
✨✨🍥حضرت مولانا فلسفه کندالینی را در این اشعار چنین فرموده است🍥✨✨
🔵در حدیث آمد که خلاق مجید * خلق عالم را سه گونه آفرید
🔵یک گروه را جمله عقل و علم و جود * آن فرشته است و نداند جز سجود
🔵نیست اندر عنصرش حرص و هوی * نور مطلق زنده از عشق خدا
🔵یک گروه دیگر از دانش تهی * همچو حیوان از علف در فربهی
🔵او نبیند جز که اصطبل و علف * از شقاوت غافل است و از شرف
🔵و آن سوم هست آدمیزاد و بشر * از فرشته نیمی و نیمش ز خر
🔵نیم خر خود مایل سفلی بود * نیم دیگر مایل علوی شود
🔵تا کدامین غالب آید در نبرد * زین دوگانه تا کدامین برد نرد
✅یا این شعر مولوی که نشان از بیدار شدن نفس اماره می کند:
🔹نفست اژدرهاست او کی مرده است
🔸از غم بی آلتی افسرده است
🔹گر بیابد آلت فرعون او
🔸که به امر او همی رفت آب جو
🔹آنگه او بنیاد فرعونی کند
🔸راه صد موسی و صد هارون زند
🔹کرمک است آن اژدها از دست فقر
🔸پشه ای گردد ز جاه و مال صَقْر
🔹اژدها را دار در برف فراق
🔸هین مکش او را به خورشید عراق
#مولانا #کندالینی #بیداری
@pathwaystogod
🔵در حدیث آمد که خلاق مجید * خلق عالم را سه گونه آفرید
🔵یک گروه را جمله عقل و علم و جود * آن فرشته است و نداند جز سجود
🔵نیست اندر عنصرش حرص و هوی * نور مطلق زنده از عشق خدا
🔵یک گروه دیگر از دانش تهی * همچو حیوان از علف در فربهی
🔵او نبیند جز که اصطبل و علف * از شقاوت غافل است و از شرف
🔵و آن سوم هست آدمیزاد و بشر * از فرشته نیمی و نیمش ز خر
🔵نیم خر خود مایل سفلی بود * نیم دیگر مایل علوی شود
🔵تا کدامین غالب آید در نبرد * زین دوگانه تا کدامین برد نرد
✅یا این شعر مولوی که نشان از بیدار شدن نفس اماره می کند:
🔹نفست اژدرهاست او کی مرده است
🔸از غم بی آلتی افسرده است
🔹گر بیابد آلت فرعون او
🔸که به امر او همی رفت آب جو
🔹آنگه او بنیاد فرعونی کند
🔸راه صد موسی و صد هارون زند
🔹کرمک است آن اژدها از دست فقر
🔸پشه ای گردد ز جاه و مال صَقْر
🔹اژدها را دار در برف فراق
🔸هین مکش او را به خورشید عراق
#مولانا #کندالینی #بیداری
@pathwaystogod
✨✨💎خطبه بدون نقطه همراه با ترجمه فارسی از مولی الموحدین حضرت علی (ع)💎✨✨
🕉الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ. عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ. وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ. أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً. صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.🕉
✅ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بارترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن. یگانه و یکتای بی نیاز(که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی. شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت. معبود نخستین که نه او را هم ترازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید. کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد. بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
🕉الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ. سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ. عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ. وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ. أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً. صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.🕉
✅ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بارترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن. یگانه و یکتای بی نیاز(که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی. شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت. معبود نخستین که نه او را هم ترازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید. کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد. بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.
✅خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی. درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر. او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (و شرم آور کارتان). و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ ) از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را و آنچه را که موجب دغدغه سینه هاست.
#حضرت _علی #خطبه ى_بدون_کلام
@pathwaystogod
#حضرت _علی #خطبه ى_بدون_کلام
@pathwaystogod
کمى تامل:
بودا می گوید ، به من باور نیاورید ، آنچه را که می گویم باور نکنید . چون من چیزی را گفته ام باورش نکنید .
آن را آزمایش کنید ، از میانش عبور کنید و تا زمانی که به نتیجه گیری خودتان نرسیده اید ، در تردید بمانید .
تحربه ی شخصی خودتان ایمان شما خواهد گشت .
#کمى_تامل #بودا#باور#آزمايش#ترديد#تجربه_شخصى#ايمان
@pathwaystogod
بودا می گوید ، به من باور نیاورید ، آنچه را که می گویم باور نکنید . چون من چیزی را گفته ام باورش نکنید .
آن را آزمایش کنید ، از میانش عبور کنید و تا زمانی که به نتیجه گیری خودتان نرسیده اید ، در تردید بمانید .
تحربه ی شخصی خودتان ایمان شما خواهد گشت .
#کمى_تامل #بودا#باور#آزمايش#ترديد#تجربه_شخصى#ايمان
@pathwaystogod
✨✨🍥رهایی از بند ذهن🍥✨✨
💥قسمت اول
مولانا در کوچه های بلخ فریاد می زند که این چه خواب سنگینی است که شما را در خود فرو برده ؟
چرا بیدار نمی شوید ؟
و نغمه آغاز نمود :
حیله کرد انسان و حیله اش دام بود
آنکه جان می پنداشت خون آشام بود
در بست و دشمن اندر خانه بود
حیله ی فرعون زین افسانه بود
او درد انسان را که دردی ست عظیم خیلی خوب تشخیص می دهد و از شروع کار آن را فریاد می زند :
بشنو از نی چون حکایت می کند
وز جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
وز نفیرم مرد و زن نالیده اند
نی حدیث راه پر خون می کند
قصه ی عشق مجنون می کند
این نی که سمبل انسان تنها و جدا افتاده از معشوق است دارد حدیث رنج خود می گوید؛ دور افتادن از لیلای فطرت خود، این نی می تواند هر یک از ما باشد که اسیر یک هستی عرضی و خشک و عاریتی شده ایم که بر ما توسط تعبیرها و تفسیرها و فرایندی به نام ذهن تحمیل شده است؛ لازم است برای روشن شدن مطلب نگاهی به فرایند ذهن داشته باشیم .
ذهن ما عادت کرده است به اینکه جریانات و رویدادهای زندگی را از دوجنبه و دیدگاه بررسی کند و با آنها دونوع رابطه داشته باشد :
🔵یکی دید یا رابطه ی واقعی - دیگری ذهنی
من می بینم شما به فرم خاصی راه می روید ، دستتان را تند یا آهسته حرکت می دهید ، پایتان را بلند یا کوتاه بر می دارید ، راست یا خمیده راه می روید ، در این دید من به راه رفتن شما، به صورتی که واقعا هستید نظر دارم (بدون هیچ تعبیر و تفسیر خاصی ) ولی من تنها به این دید اکتفا نمی کنم ، به راه رفتن شما از جنبه ی دیگری هم نگاه می کنم و در آن چیزی می بینم که مربوط به واقعیت راه رفتن شما نیست، بلکه تعبیر و تفسیری ست که ذهن خود من از راه رفتن شما می کند ، مثلا می گویم این طرز راه رفتن موقرانه است یا غیر موقرانه است ، متواضعانه یا متکبرانه است ، متشخصانه یا حقیرانه است .
ما با تمام پدیدهای جریانات و پدیده های زندگی به همین شکل در رابطه ایم .
به مبل از دوجنبه نگاه می کنیم یکی وسیله ای برای نشستن و یکی وسیله ای برای تفاخر !!!!!!
دید ذهنی یا دید ( تعبیر و تفسیری ) برای انسان نه ذاتی و طبیعی نه لازم است بلکه یک فعالیت ذهنی زاید و غیر ضروری ست که بر مغز انسان تحمیل شده است و مسائلی را برای انسان بوجود می آورد که وخامت بار است .
این فعالیت های زاید ذهنی چه رنجهایی را برای انسان به ارمغان آورده ؟
به کودکی خود باز گردیم در پارک مشغول بازی هستیم در هنگام بازی با هم دعوا می کنیم و یکی مثلا من را می زند و مادر یا پدر یا بزرگتر شاهد ماجراست، چون ذهن بزرگترها عادت به تفسیر و تعبیر دارد، به من که کتک خورده ام می گویند : چه بچه ی ترسو و بی دست و پا و بی عرضه ای و به بچه ای که کتک زده گفته می شود : چه بچه ی شجاعی یا چه بچه ی وحشی و بی تربیتی .
یا وقتی اسباب بازی یا خوراکی خود را به دیگری می بخشیم می گویند : چه بچه ی باسخاوتی یا چه بچه ی ها لوسی
این شیوه ی برخورد موجب چه روندی و استنباطی در ذهن ما می شود ؟
غیر از اینکه در زندگی ما انسانها تنها واقعیت ها و حقایق مهم نیست بلکه تفسیر ها و تعبیر ها مهم هستند کتک خوردن مهم نیست، کتک زدن هم مهم نیست آنچه سالیان سال با ما همراه خواهد بود تعبیر و تفسیری ست که از آن شده است کم کم یاد گرفتیم که همه چیز را باید با ذهن خودمان تعبیر و تفسیر کنیم، در واقع سایه ها جای واقعیت را گرفت. من درد کتک را فراموش کردم و درد تفسیر و برچسب ترسو و بی دست و پا بودن را هرگز فراموش نکردم؛ کسی در آن لحظه نگفت چه دردی کشیدی...
#رهایی #ذهن #مولانا
@pathwaystogod
💥قسمت اول
مولانا در کوچه های بلخ فریاد می زند که این چه خواب سنگینی است که شما را در خود فرو برده ؟
چرا بیدار نمی شوید ؟
و نغمه آغاز نمود :
حیله کرد انسان و حیله اش دام بود
آنکه جان می پنداشت خون آشام بود
در بست و دشمن اندر خانه بود
حیله ی فرعون زین افسانه بود
او درد انسان را که دردی ست عظیم خیلی خوب تشخیص می دهد و از شروع کار آن را فریاد می زند :
بشنو از نی چون حکایت می کند
وز جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
وز نفیرم مرد و زن نالیده اند
نی حدیث راه پر خون می کند
قصه ی عشق مجنون می کند
این نی که سمبل انسان تنها و جدا افتاده از معشوق است دارد حدیث رنج خود می گوید؛ دور افتادن از لیلای فطرت خود، این نی می تواند هر یک از ما باشد که اسیر یک هستی عرضی و خشک و عاریتی شده ایم که بر ما توسط تعبیرها و تفسیرها و فرایندی به نام ذهن تحمیل شده است؛ لازم است برای روشن شدن مطلب نگاهی به فرایند ذهن داشته باشیم .
ذهن ما عادت کرده است به اینکه جریانات و رویدادهای زندگی را از دوجنبه و دیدگاه بررسی کند و با آنها دونوع رابطه داشته باشد :
🔵یکی دید یا رابطه ی واقعی - دیگری ذهنی
من می بینم شما به فرم خاصی راه می روید ، دستتان را تند یا آهسته حرکت می دهید ، پایتان را بلند یا کوتاه بر می دارید ، راست یا خمیده راه می روید ، در این دید من به راه رفتن شما، به صورتی که واقعا هستید نظر دارم (بدون هیچ تعبیر و تفسیر خاصی ) ولی من تنها به این دید اکتفا نمی کنم ، به راه رفتن شما از جنبه ی دیگری هم نگاه می کنم و در آن چیزی می بینم که مربوط به واقعیت راه رفتن شما نیست، بلکه تعبیر و تفسیری ست که ذهن خود من از راه رفتن شما می کند ، مثلا می گویم این طرز راه رفتن موقرانه است یا غیر موقرانه است ، متواضعانه یا متکبرانه است ، متشخصانه یا حقیرانه است .
ما با تمام پدیدهای جریانات و پدیده های زندگی به همین شکل در رابطه ایم .
به مبل از دوجنبه نگاه می کنیم یکی وسیله ای برای نشستن و یکی وسیله ای برای تفاخر !!!!!!
دید ذهنی یا دید ( تعبیر و تفسیری ) برای انسان نه ذاتی و طبیعی نه لازم است بلکه یک فعالیت ذهنی زاید و غیر ضروری ست که بر مغز انسان تحمیل شده است و مسائلی را برای انسان بوجود می آورد که وخامت بار است .
این فعالیت های زاید ذهنی چه رنجهایی را برای انسان به ارمغان آورده ؟
به کودکی خود باز گردیم در پارک مشغول بازی هستیم در هنگام بازی با هم دعوا می کنیم و یکی مثلا من را می زند و مادر یا پدر یا بزرگتر شاهد ماجراست، چون ذهن بزرگترها عادت به تفسیر و تعبیر دارد، به من که کتک خورده ام می گویند : چه بچه ی ترسو و بی دست و پا و بی عرضه ای و به بچه ای که کتک زده گفته می شود : چه بچه ی شجاعی یا چه بچه ی وحشی و بی تربیتی .
یا وقتی اسباب بازی یا خوراکی خود را به دیگری می بخشیم می گویند : چه بچه ی باسخاوتی یا چه بچه ی ها لوسی
این شیوه ی برخورد موجب چه روندی و استنباطی در ذهن ما می شود ؟
غیر از اینکه در زندگی ما انسانها تنها واقعیت ها و حقایق مهم نیست بلکه تفسیر ها و تعبیر ها مهم هستند کتک خوردن مهم نیست، کتک زدن هم مهم نیست آنچه سالیان سال با ما همراه خواهد بود تعبیر و تفسیری ست که از آن شده است کم کم یاد گرفتیم که همه چیز را باید با ذهن خودمان تعبیر و تفسیر کنیم، در واقع سایه ها جای واقعیت را گرفت. من درد کتک را فراموش کردم و درد تفسیر و برچسب ترسو و بی دست و پا بودن را هرگز فراموش نکردم؛ کسی در آن لحظه نگفت چه دردی کشیدی...
#رهایی #ذهن #مولانا
@pathwaystogod
✨✨🍥رهایی از بند ذهن🍥✨✨
💥قسمت دوم
☸️هر چه بزرگتر می شویم دایره ی اسارت ما به تعابیر و تفاسیر بیشتر و بیشتر می شود آنچنان تفسیر های ذهنی خود را بزرگتر ها به ما القا می کنند که انگار تعابیر و واقعییت ها یکی است و تفکیک این دو روز به روز برایمان سخت تر می شود و به مرور فهمیدم در پی هر تفسیری ارزش و و غیر ارزشی وجود دارد و زندگی و هدف انسان در زندگی به دست آوردن این ارزشها و اجتناب از بی ارزشی ست .
یاد گرفتم که تفسیرها و تعبیر ها و ارزشهای مرتبط به آنها مهمتر از واقعیت اصلی است .
از این روند دو مسئله ی اساسی بوجود می آید که برای انسان فاجعه برانگیز است :
🔵مسئله ی اول مربوط به رابطه ی انسان با عالم خارج است بعد از اینکه ارزشها به عنوان یک ضرورت حیاتی مطرح و بر ذهن انسان تحمیل شد، انسان چنان شیفته ی آن می شود و به آنها مشغول می شود که از دنیا و هر آنچه که واقعا در آن می گذرد غافل می ماند؛ در عالم خود ساخته ی خویش زندگی می کند و در واقع ارزشها به معنای واقعی کلمه انسان را مسحور می کند؛ به جای ارتباط با خود زندگی با سایه ها ارتباط دارد و اینکه گفته می شود انسان در خواب است به این معناست که زندگی واقعی را از دست داده، از واقعیت زندگی منفک شده و از اوهام و پندارها و تصاویر و تعابیر برای خود یک زندگی و عالم ذهنی ساخته است .
🔵مسئله ی دوم مربوط به درون انسان و تغییری است که در جوهر و ماهیت انسانی او حادث می شود در جریان آشنایی با ارزشها ماهیت ذاتی انسان از دست می رود و به جای آن یک پدیده ی قراردادی و اعتباری حاکم بر وجود او می گردد و در هر مورد آنطور عمل می کند که ارزش ها به او دیکته می کنند، مثلا بعد از شناخت کلمه ی سخاوتمند به عنوان یک صفت با ارزش و به عنوان یک پدیده ی لازم و حیاتی که هر کس باید آن را داشته باشد، در ذهن اوثبت شده و دیگر توجهی به میل یا عدم میل ذاتی و درونی خود نمی کند، بلکه همیشه و در هر مورد خود را موظف می بیند به اینکه سخاوتمندانه عمل کند .
⚛️بعد از حاکمیت ارزشها بر ذهن انسان دیگر صدای باطن خود را نمی شنود ، با فطرت و اصالت خود بیگانه می شود ، رابطه اش با حالات درونی خود قطع می گردد ، و پدیده ای که از خارج بر ذهن او تحمیل شده است حاکم بر رفتار و روابط و مجموعه ی زندگی او می شود ، به عبارت دیگر انسان ماهیتی تبدیل به انسان اعتباری و قراردادی می گردد .
مساله ی دیگری که همزمان با این جریانات پیش می آید این است که از تراکم تعبیر و تفسیر ها در ذهن یک پدیده ی موهوم در حافظه ی انسان شکل می گیرد که آن را به عنوان من یا هویت روانی خویش خواهد شناخت؛ تا قبل از آشنایی با زبان تعبیر و تفسیر، انسان پدیده ای به نام من برای خود متصور نیست؛ حالات و کیفیات معنوی در او وجود دارد ، ولی از آنها « من » ساخته نشده ، برچسبی به عنوان اینکه فرضا تو آدم شجاعی ، متواضع ، سخاوتمند ، با عرضه یا بی عرضه ای هستی بر آن حالات نخورده ، اما بعد از اینکه حالات و رفتار بچه را به فلان « ارزش » یا « بی ارزش » ی معنا و تفسیر کردیم ، یعنی بوسیله ی توصیف ها و بر چسب هایی آنها را مشخص کردیم و این توصیف ها در حافظه ی او ثبت شد ، از تراکم آنها یک مر کز موهوم ذهنی بوجود می آید که بچه آن را عبارت «من »یا هویت روانی خویش فرض خواهد کرد .
#رهایی #ارزش #ذهن
@pathwaystogod
💥قسمت دوم
☸️هر چه بزرگتر می شویم دایره ی اسارت ما به تعابیر و تفاسیر بیشتر و بیشتر می شود آنچنان تفسیر های ذهنی خود را بزرگتر ها به ما القا می کنند که انگار تعابیر و واقعییت ها یکی است و تفکیک این دو روز به روز برایمان سخت تر می شود و به مرور فهمیدم در پی هر تفسیری ارزش و و غیر ارزشی وجود دارد و زندگی و هدف انسان در زندگی به دست آوردن این ارزشها و اجتناب از بی ارزشی ست .
یاد گرفتم که تفسیرها و تعبیر ها و ارزشهای مرتبط به آنها مهمتر از واقعیت اصلی است .
از این روند دو مسئله ی اساسی بوجود می آید که برای انسان فاجعه برانگیز است :
🔵مسئله ی اول مربوط به رابطه ی انسان با عالم خارج است بعد از اینکه ارزشها به عنوان یک ضرورت حیاتی مطرح و بر ذهن انسان تحمیل شد، انسان چنان شیفته ی آن می شود و به آنها مشغول می شود که از دنیا و هر آنچه که واقعا در آن می گذرد غافل می ماند؛ در عالم خود ساخته ی خویش زندگی می کند و در واقع ارزشها به معنای واقعی کلمه انسان را مسحور می کند؛ به جای ارتباط با خود زندگی با سایه ها ارتباط دارد و اینکه گفته می شود انسان در خواب است به این معناست که زندگی واقعی را از دست داده، از واقعیت زندگی منفک شده و از اوهام و پندارها و تصاویر و تعابیر برای خود یک زندگی و عالم ذهنی ساخته است .
🔵مسئله ی دوم مربوط به درون انسان و تغییری است که در جوهر و ماهیت انسانی او حادث می شود در جریان آشنایی با ارزشها ماهیت ذاتی انسان از دست می رود و به جای آن یک پدیده ی قراردادی و اعتباری حاکم بر وجود او می گردد و در هر مورد آنطور عمل می کند که ارزش ها به او دیکته می کنند، مثلا بعد از شناخت کلمه ی سخاوتمند به عنوان یک صفت با ارزش و به عنوان یک پدیده ی لازم و حیاتی که هر کس باید آن را داشته باشد، در ذهن اوثبت شده و دیگر توجهی به میل یا عدم میل ذاتی و درونی خود نمی کند، بلکه همیشه و در هر مورد خود را موظف می بیند به اینکه سخاوتمندانه عمل کند .
⚛️بعد از حاکمیت ارزشها بر ذهن انسان دیگر صدای باطن خود را نمی شنود ، با فطرت و اصالت خود بیگانه می شود ، رابطه اش با حالات درونی خود قطع می گردد ، و پدیده ای که از خارج بر ذهن او تحمیل شده است حاکم بر رفتار و روابط و مجموعه ی زندگی او می شود ، به عبارت دیگر انسان ماهیتی تبدیل به انسان اعتباری و قراردادی می گردد .
مساله ی دیگری که همزمان با این جریانات پیش می آید این است که از تراکم تعبیر و تفسیر ها در ذهن یک پدیده ی موهوم در حافظه ی انسان شکل می گیرد که آن را به عنوان من یا هویت روانی خویش خواهد شناخت؛ تا قبل از آشنایی با زبان تعبیر و تفسیر، انسان پدیده ای به نام من برای خود متصور نیست؛ حالات و کیفیات معنوی در او وجود دارد ، ولی از آنها « من » ساخته نشده ، برچسبی به عنوان اینکه فرضا تو آدم شجاعی ، متواضع ، سخاوتمند ، با عرضه یا بی عرضه ای هستی بر آن حالات نخورده ، اما بعد از اینکه حالات و رفتار بچه را به فلان « ارزش » یا « بی ارزش » ی معنا و تفسیر کردیم ، یعنی بوسیله ی توصیف ها و بر چسب هایی آنها را مشخص کردیم و این توصیف ها در حافظه ی او ثبت شد ، از تراکم آنها یک مر کز موهوم ذهنی بوجود می آید که بچه آن را عبارت «من »یا هویت روانی خویش فرض خواهد کرد .
#رهایی #ارزش #ذهن
@pathwaystogod
✨✨🍥رهایی از بند ذهن🍥✨✨
💥قسمت سوم
☸️ارزشها تعبیر و تفسیری دارای کیفیت گسترشی هستند (مثل غده ی سرطانی)، همین که جرثومه ی آن در ذهن لانه کرد تشکیل یک کانون فساد را می دهد که روز به روز ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد .
⚛️یکی از خصوصیات اساسی ارزش های تعبیری کیفیت مقایسه ای بودن آن است ، هر ارزش تعبیری و قراردادی تنها از طریق مقایسه ای بودن آنهاست، هر ارزش تعبیری و قراردادی تنها از طریق مقایسه با ضد ارزش خودش قابل تصور است ( هر دوی آنها پیرایه های ذهنی و اعتباری هستند ) شما اگر مثلا باعرضگی را با بی عرضگی مقایسه نکنید هیچکدام از آنها معنایی نخواهند داشت و حال توجه کنید که از خصوصیت « مقایسه ای بودن » ارزشها چه مسایلی به بار می آید در مقایسه وجود رقابت مستتر است .
ا⚛️گر به خاطر رقابت نیست چه ضرورتی ما را وا می دارد تا در هر قدم از زندگی خود و متعلقات خود را با دیگران مقایسه کنیم؟
⚛️آیا این دلیل بر این نیست که ما درگیر نوعی مبارزه ی پنهان و رقابت با همدیگریم ؟
⚛️رقابتی به نام رقابت سازنده وجود ندارد رقابت و مقایسه در ذات شیطانی ست ( اولین مقایسه را شیطان کرد که : من از آتشم و او از خاک ) زاییده فکر است و ما آن را در زیر توجیهات و لفافه ها می پوشانیم .
⚛️در این جریان وسعت زندگی را از دست داده ایم مانند این است که در یک دشت وسیع ایستاده ایم ولی به ما گفته اند تنها به یک جهت می توانی نگاه کنی و آن دید و جهت رقابتی است هدف زندگی می شود؛ جنگ و جدل گاهی آشکار و گاهی پنهان است؛ درست است که هدفهای دیگر را نیز دنبال می کنیم مثل نویسندگی و خیلی کار های دیگر... ولی با خودمان رو راست باشیم به دنبال ابراز و حربه ی تفوق و پیروزی در جنگ و مبارزه ی پنهانیم .
امروز مدیر شرکتیم، فردا ممکن است نباشیم، هریک از کارکنان رقیبی به شمار می آیند، آیا واقعا مدیر بودن یک ارزش واقعی ست؟
⚛️امروز پسر اول سرودش را می خواند و نفر اول می شود و فردا پسر دومی خوب می خواند و نفر اول و تحسین ها و تمجید ها به او گفته می شود. مدال را از گردن پسر اولی باز می کنیم و به گردن پسر دومی می اندازیم و فردا دوباره ... و این جریانی ست که به شکل ها و طرق مختلف در تمام زندگی با آن درگیر هستیم .
⚛️در این جریان هر بار ارزشی را به ما می دهند و بعد پس می گیرند و با توجه به اینکه این ارزشها حیات هستی و هویت روانی ما را شکل می دهد، هر ارزشی که گرفته می شود، انگار یک تکه از وجودمان گرفته می شود؛
❇️چه احساسی خواهیم داشت ؟
❇️چرا همیشه در احساس حسرت برای چیزی که باید داشته باشیم و نداریم هستیم ؟
❇️چرا به هر جا می رسیم باز عطش داریم و ولع دویدن رهایمان نمی کند ؟
❇️چرا آینده را گدایی می کنیم ؟
❇️هر یک از ما در واقع از دیگری می ترسد ؟
#رهایی #ذهن #اسارت #ارزش
@pathwaystogod
💥قسمت سوم
☸️ارزشها تعبیر و تفسیری دارای کیفیت گسترشی هستند (مثل غده ی سرطانی)، همین که جرثومه ی آن در ذهن لانه کرد تشکیل یک کانون فساد را می دهد که روز به روز ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد .
⚛️یکی از خصوصیات اساسی ارزش های تعبیری کیفیت مقایسه ای بودن آن است ، هر ارزش تعبیری و قراردادی تنها از طریق مقایسه ای بودن آنهاست، هر ارزش تعبیری و قراردادی تنها از طریق مقایسه با ضد ارزش خودش قابل تصور است ( هر دوی آنها پیرایه های ذهنی و اعتباری هستند ) شما اگر مثلا باعرضگی را با بی عرضگی مقایسه نکنید هیچکدام از آنها معنایی نخواهند داشت و حال توجه کنید که از خصوصیت « مقایسه ای بودن » ارزشها چه مسایلی به بار می آید در مقایسه وجود رقابت مستتر است .
ا⚛️گر به خاطر رقابت نیست چه ضرورتی ما را وا می دارد تا در هر قدم از زندگی خود و متعلقات خود را با دیگران مقایسه کنیم؟
⚛️آیا این دلیل بر این نیست که ما درگیر نوعی مبارزه ی پنهان و رقابت با همدیگریم ؟
⚛️رقابتی به نام رقابت سازنده وجود ندارد رقابت و مقایسه در ذات شیطانی ست ( اولین مقایسه را شیطان کرد که : من از آتشم و او از خاک ) زاییده فکر است و ما آن را در زیر توجیهات و لفافه ها می پوشانیم .
⚛️در این جریان وسعت زندگی را از دست داده ایم مانند این است که در یک دشت وسیع ایستاده ایم ولی به ما گفته اند تنها به یک جهت می توانی نگاه کنی و آن دید و جهت رقابتی است هدف زندگی می شود؛ جنگ و جدل گاهی آشکار و گاهی پنهان است؛ درست است که هدفهای دیگر را نیز دنبال می کنیم مثل نویسندگی و خیلی کار های دیگر... ولی با خودمان رو راست باشیم به دنبال ابراز و حربه ی تفوق و پیروزی در جنگ و مبارزه ی پنهانیم .
امروز مدیر شرکتیم، فردا ممکن است نباشیم، هریک از کارکنان رقیبی به شمار می آیند، آیا واقعا مدیر بودن یک ارزش واقعی ست؟
⚛️امروز پسر اول سرودش را می خواند و نفر اول می شود و فردا پسر دومی خوب می خواند و نفر اول و تحسین ها و تمجید ها به او گفته می شود. مدال را از گردن پسر اولی باز می کنیم و به گردن پسر دومی می اندازیم و فردا دوباره ... و این جریانی ست که به شکل ها و طرق مختلف در تمام زندگی با آن درگیر هستیم .
⚛️در این جریان هر بار ارزشی را به ما می دهند و بعد پس می گیرند و با توجه به اینکه این ارزشها حیات هستی و هویت روانی ما را شکل می دهد، هر ارزشی که گرفته می شود، انگار یک تکه از وجودمان گرفته می شود؛
❇️چه احساسی خواهیم داشت ؟
❇️چرا همیشه در احساس حسرت برای چیزی که باید داشته باشیم و نداریم هستیم ؟
❇️چرا به هر جا می رسیم باز عطش داریم و ولع دویدن رهایمان نمی کند ؟
❇️چرا آینده را گدایی می کنیم ؟
❇️هر یک از ما در واقع از دیگری می ترسد ؟
#رهایی #ذهن #اسارت #ارزش
@pathwaystogod
ॐ مزه ملکوت ॐ:
🌱🌿🌸🌿🌱
✨✨🍥هفت راه رهایی از اسارت ذهن 🍥✨✨
☸️با وجود اینکه در جوامع بشری، دیگر کسی پذیرای برده داری نیست، خیلی از ما به واسطه محدودیت هایی که برای خود می سازیم و یا دیگران برایمان در نظر می گیرند به اسارت گرفته می شویم…
⚛️خیلی از ما تمام زندگیمان را با واژه “تو نمیتوانی ” گذرانده ایم… “بزرگترین دشمنی که هر انسانی دارد خود اوست. اگر دشمنی در داخل خود نداشته باشیم، هیچکس و هیچ چیز از بیرون نمی تواند به ما آسیبی بزند…” Les Brown
⚛️این محدودیت ها خواه ناخواه برای ما محدودیت های نادانسته و ناخواسته ذهنی پدید می آورند، حتمی داستان بچه فیل را شنیده اید…
✳️هنگامی که بچه فیل را آموزش می دهند او را به درختی با زنجیر می بندند. بچه فیل با تمام توان، تلاش خود را می کند تا از شر زنجیر خلاص شود، اما توان جسمی آن را ندارد که زنجیر را پاره کند، پس از مواجه شدن با تنبیه های گوناگون و گذر زمان، بچه فیل آنقدر تلاش می کند و شکست می خورد که به این باور می رسد که تلاش هایش بی حاصل است و سر انجام تسليم شده و تا پایان عمر دست از اين کار می کشد.
✅همین است که فیل های بزرگ را با طناب های کوچک می بندند چرا که با محدودیتی ذهنی آنها خود را کنترل می کنند! فیل نیرومند هم اکنون خود را به خاطر محدودیت های که در گذشته تجربه کرده ناتوان می بیند.
⚛️به این محدودیت های ذهنی به اصطلاح سندرم بچه فیل “The baby elephant syndrome” می گویند.
ما نیز کما بیش شباهت های زیادی با بچه فیل داریم با این تفاوت که ما این توان را داریم که محدودیت هایی که دیگران برای ما در نظر گرفته اند را نپذیریم…” David Cuschieri
🔵1- خود را باور کن
در آخر می بایست خود را باور کنیم… همیشه رویاهای بزرگ در سر داشته باشید، بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و سعی کنید کمبود های خود را بشناسید و آن ها را جبران کنید. نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، هیچگاه اجازه ندهید شرایط و محدودیت ها به شما دیکته کنند که قادر به کسب چه دستاورد هایی هستید… “خود را باور کنید و روزی فرا خواهد رسید که دیگران نیز چاره ای به جز باور شما نخواهند داشت… “Cynthia Kersey
🔵2- سخت کوش باش
هرکاری می توانی بکن، وقت خود را به تاسف خوردن برای خودتان سپری نکنید… مسئولیت آن که هستیم را بپذیریم، هیچ میانبری برای موفقیت نیست، حس نکنید که همیشه (به کسی یا چیزی) بدهکارید، اگر چیزی را واقعا می خواهید برای بدست آوردنش باید تمام تلاش خود را بکنید. “استقامت، و اراده دنیا را تکان می دهد، راه شکست خوردن آنست که فکر کنیم دیگران این کار را برای ما می کنند.” Marva Collins
🔵3- خوشبین باش
منفی ها را مثبت کنید و این تجره خوب را گسترش دهید. چیزی را به خود نگیرید؛ به نظر دیگران نسبت به خودتان تکیه نکنید. اگر به احساسات سمی و منفی خود پناه ببرید، به شما لطمه خواهد زد. بگذارید آتش شما را شعله ور کند. آینده را تصویر مکنید و تمرکز خود را نگه دارید. “همانطور که از دروازه ای که مرا به سوی آزادی فرا می خواند عبور می کردم (زندان) می دانستم اگر نفرت و تلخی های خود را پشت سر رها نکنم، همچنان زندانی خواهم ماند…” Nelson Mandela
#ذهن #رهایی #اسارت
@pathwaystogod
🌱🌿🌸🌿🌱
✨✨🍥هفت راه رهایی از اسارت ذهن 🍥✨✨
☸️با وجود اینکه در جوامع بشری، دیگر کسی پذیرای برده داری نیست، خیلی از ما به واسطه محدودیت هایی که برای خود می سازیم و یا دیگران برایمان در نظر می گیرند به اسارت گرفته می شویم…
⚛️خیلی از ما تمام زندگیمان را با واژه “تو نمیتوانی ” گذرانده ایم… “بزرگترین دشمنی که هر انسانی دارد خود اوست. اگر دشمنی در داخل خود نداشته باشیم، هیچکس و هیچ چیز از بیرون نمی تواند به ما آسیبی بزند…” Les Brown
⚛️این محدودیت ها خواه ناخواه برای ما محدودیت های نادانسته و ناخواسته ذهنی پدید می آورند، حتمی داستان بچه فیل را شنیده اید…
✳️هنگامی که بچه فیل را آموزش می دهند او را به درختی با زنجیر می بندند. بچه فیل با تمام توان، تلاش خود را می کند تا از شر زنجیر خلاص شود، اما توان جسمی آن را ندارد که زنجیر را پاره کند، پس از مواجه شدن با تنبیه های گوناگون و گذر زمان، بچه فیل آنقدر تلاش می کند و شکست می خورد که به این باور می رسد که تلاش هایش بی حاصل است و سر انجام تسليم شده و تا پایان عمر دست از اين کار می کشد.
✅همین است که فیل های بزرگ را با طناب های کوچک می بندند چرا که با محدودیتی ذهنی آنها خود را کنترل می کنند! فیل نیرومند هم اکنون خود را به خاطر محدودیت های که در گذشته تجربه کرده ناتوان می بیند.
⚛️به این محدودیت های ذهنی به اصطلاح سندرم بچه فیل “The baby elephant syndrome” می گویند.
ما نیز کما بیش شباهت های زیادی با بچه فیل داریم با این تفاوت که ما این توان را داریم که محدودیت هایی که دیگران برای ما در نظر گرفته اند را نپذیریم…” David Cuschieri
🔵1- خود را باور کن
در آخر می بایست خود را باور کنیم… همیشه رویاهای بزرگ در سر داشته باشید، بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و سعی کنید کمبود های خود را بشناسید و آن ها را جبران کنید. نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، هیچگاه اجازه ندهید شرایط و محدودیت ها به شما دیکته کنند که قادر به کسب چه دستاورد هایی هستید… “خود را باور کنید و روزی فرا خواهد رسید که دیگران نیز چاره ای به جز باور شما نخواهند داشت… “Cynthia Kersey
🔵2- سخت کوش باش
هرکاری می توانی بکن، وقت خود را به تاسف خوردن برای خودتان سپری نکنید… مسئولیت آن که هستیم را بپذیریم، هیچ میانبری برای موفقیت نیست، حس نکنید که همیشه (به کسی یا چیزی) بدهکارید، اگر چیزی را واقعا می خواهید برای بدست آوردنش باید تمام تلاش خود را بکنید. “استقامت، و اراده دنیا را تکان می دهد، راه شکست خوردن آنست که فکر کنیم دیگران این کار را برای ما می کنند.” Marva Collins
🔵3- خوشبین باش
منفی ها را مثبت کنید و این تجره خوب را گسترش دهید. چیزی را به خود نگیرید؛ به نظر دیگران نسبت به خودتان تکیه نکنید. اگر به احساسات سمی و منفی خود پناه ببرید، به شما لطمه خواهد زد. بگذارید آتش شما را شعله ور کند. آینده را تصویر مکنید و تمرکز خود را نگه دارید. “همانطور که از دروازه ای که مرا به سوی آزادی فرا می خواند عبور می کردم (زندان) می دانستم اگر نفرت و تلخی های خود را پشت سر رها نکنم، همچنان زندانی خواهم ماند…” Nelson Mandela
#ذهن #رهایی #اسارت
@pathwaystogod