🍃🌸🍃🌸🍃
#اُمُّل بودن #جسارت میخواد!!!😏
*اینکه وسط یه عده بی #نماز،نماز بخونی!!🌠
*اینکه وسط یه عده بی #حجاب تو #گرمای #تابستون #حجاب داشته باشی!!.👏👏
*اینکه حد و #حدود #محرم و #نامحرم و رعایت کنی!!👌
*اینکه تو #فاطمیه #مشکى بپوشى و مردم #عروسى بگیرن!!💟
*اینکه به جاى #آهنگ و ترانه ،#قرآن گوش کنى!!🎵
*ناراحت نباش #خواهر و #برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
*به خودت #افتخار کن،،،✌️
*تو #خاصی...🍀
*تو #شیعه #على هستى..🌹
*تو #منتظر #فرجى...💖
*تو #گریه_کن #حسینى...👌
*نه اُمُّل...💙
*بگذار تمام دنیا بد و#بیراهه بگویند!😊
*به خودت...😊
*به #محاسنت...
*به #چادرت...😊
*به #عزاداریت... *به سیاه پوش بودنت...💙
می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه
*باافتخار قدم بزن خواهر!💚
*با افتخار قدم بزن برادر......💙
#اُمُّل بودن #جسارت میخواد!!!😏
*اینکه وسط یه عده بی #نماز،نماز بخونی!!🌠
*اینکه وسط یه عده بی #حجاب تو #گرمای #تابستون #حجاب داشته باشی!!.👏👏
*اینکه حد و #حدود #محرم و #نامحرم و رعایت کنی!!👌
*اینکه تو #فاطمیه #مشکى بپوشى و مردم #عروسى بگیرن!!💟
*اینکه به جاى #آهنگ و ترانه ،#قرآن گوش کنى!!🎵
*ناراحت نباش #خواهر و #برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
*به خودت #افتخار کن،،،✌️
*تو #خاصی...🍀
*تو #شیعه #على هستى..🌹
*تو #منتظر #فرجى...💖
*تو #گریه_کن #حسینى...👌
*نه اُمُّل...💙
*بگذار تمام دنیا بد و#بیراهه بگویند!😊
*به خودت...😊
*به #محاسنت...
*به #چادرت...😊
*به #عزاداریت... *به سیاه پوش بودنت...💙
می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه
*باافتخار قدم بزن خواهر!💚
*با افتخار قدم بزن برادر......💙
🍃🌸🍃🌸🍃
#اُمُّل بودن #جسارت میخواد!!!😏
*اینکه وسط یه عده بی #نماز،نماز بخونی!!🌠
*اینکه وسط یه عده بی #حجاب تو #گرمای #تابستون #حجاب داشته باشی!!.👏👏
*اینکه حد و #حدود #محرم و #نامحرم و رعایت کنی!!👌
*اینکه تو #فاطمیه #مشکى بپوشى و مردم #عروسى بگیرن!!💟
*اینکه به جاى #آهنگ و ترانه ،#قرآن گوش کنى!!🎵
*ناراحت نباش #خواهر و #برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
*به خودت #افتخار کن،،،✌️
*تو #خاصی...🍀
*تو #شیعه #على هستى..🌹
*تو #منتظر #فرجى...💖
*تو #گریه_کن #حسینى...👌
*نه اُمُّل...💙
*بگذار تمام دنیا بد و#بیراهه بگویند!😊
*به خودت...😊
*به #محاسنت...
*به #چادرت...😊
*به #عزاداریت... *به سیاه پوش بودنت...💙
می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه
*باافتخار قدم بزن خواهر!💚
*با افتخار قدم بزن برادر......💙
@pasdaranekumite
#اُمُّل بودن #جسارت میخواد!!!😏
*اینکه وسط یه عده بی #نماز،نماز بخونی!!🌠
*اینکه وسط یه عده بی #حجاب تو #گرمای #تابستون #حجاب داشته باشی!!.👏👏
*اینکه حد و #حدود #محرم و #نامحرم و رعایت کنی!!👌
*اینکه تو #فاطمیه #مشکى بپوشى و مردم #عروسى بگیرن!!💟
*اینکه به جاى #آهنگ و ترانه ،#قرآن گوش کنى!!🎵
*ناراحت نباش #خواهر و #برادرم، دوره #آخر_الزمان است،
*به خودت #افتخار کن،،،✌️
*تو #خاصی...🍀
*تو #شیعه #على هستى..🌹
*تو #منتظر #فرجى...💖
*تو #گریه_کن #حسینى...👌
*نه اُمُّل...💙
*بگذار تمام دنیا بد و#بیراهه بگویند!😊
*به خودت...😊
*به #محاسنت...
*به #چادرت...😊
*به #عزاداریت... *به سیاه پوش بودنت...💙
می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی فاطمه
*باافتخار قدم بزن خواهر!💚
*با افتخار قدم بزن برادر......💙
@pasdaranekumite
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟
🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟
💁♂ #خوشگله چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟
☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️
بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔
🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد...
🌸روزی به امامزاده ی نزدیک #دانشگاه رفت…
👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️
🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد
خسته… انگار فقط آمده بود #گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!!!
🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد
وارد #حرم شد و کنار ضریح نشست🌸
😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️
😭خدایا کمکم کن…
☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار #ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان #زیارت کنن!!!‼️
😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند…
💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد #شهر شد…
اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
😯 انگار محترم شده بود… #نگاه #هوس_آلودی تعقیبش نمی کرد!‼️
🌼احساس #امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام #مستجاب
شده باشه!!!!
🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود!
🌿یک لحظه به خود آمد…
🌸دید #چادر #امامزاده را سر جایش نگذاشته…!☺️
@pasdaranekumite
🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟
💁♂ #خوشگله چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟
☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️
بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔
🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد...
🌸روزی به امامزاده ی نزدیک #دانشگاه رفت…
👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️
🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد
خسته… انگار فقط آمده بود #گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!!!
🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد
وارد #حرم شد و کنار ضریح نشست🌸
😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️
😭خدایا کمکم کن…
☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار #ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان #زیارت کنن!!!‼️
😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند…
💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد #شهر شد…
اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
😯 انگار محترم شده بود… #نگاه #هوس_آلودی تعقیبش نمی کرد!‼️
🌼احساس #امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام #مستجاب
شده باشه!!!!
🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود!
🌿یک لحظه به خود آمد…
🌸دید #چادر #امامزاده را سر جایش نگذاشته…!☺️
@pasdaranekumite
❇️✨❇️✨❇️✨❇️
❇️✨#حتما_بخوانید✨❇️
🌸🍃شخصی خانم خود را #زد و خانم
در حالیکه #گریه می کرد گفت من می روم و از تو #شکایت می کنم
شوهر به خانم اش گفت کی گفت که من به تو اجازه می دهم که از خانه خارج شوی؟
خانم گفت تو فکر می کنی به بستن دروازه و پنجره ها مانع شکایت من
می شوی؟
شوهر با تعجب و تمسخر گفت پس تو چی خواهی کرد؟
خانم گفت: #تماس خواهم گرفت.
شوهر گفت: تلفنت دست من است حالا هرچی می خواهی انجام بده.
بعدا خانم به حمام داخل شد و در حمام را بست.
شوهر فکر کرد که خانم اش از پنجره ی حمام خودش را می اندازد و فرار
می کند بناء از خانه خارج شده مقابل پنجره ی حمام در حال انتظار ایستاد بعد از انتظار زیاد هیچ نوع #تحرک خروج و فرار را از خانم ندید پس دوباره داخل خانه شده پشت در حمام ایستاد...
اما خانم بعد از #وضو نمودن در حالیکه دست و سر و رویش تر بود از حمام خارج شد و با #تبسم گفت حالا از تو به نزد کسی شکایت می کنم که به نامش #سوگند یاد کردم که نه دروازه ها، و نه پنجره ها نه تو و نه تلفن هایم مانع من میشوند و او حتما به من #جواب می دهد و #شکایت مرا می شنود و تو هرگز دروازه های او را نمیتونی ببندی.
خانم این سخنان را گفت و از نزد شوهرش رفت و شوهر بالای تخت خود #خاموش نشست و با خود فکر می کرد.
اما خانم #جای_نماز را هموار کرده شروع به نماز خواندن نمود و سجده ی خود را بسیار #طولانی ادا کرد و شوهر او را نگاه می کرد و خانم زمانی که نماز را تمام نمود دست های خود را به طرف آسمان بلند کرد و می خواست دعا کند ولی شوهر آمد و دست های اورا گرفته و گفت: آیا کافی نیست که در سجده دور درازت به #ضد من دعا کردی؟
خانم به طرف شوهر نظر انداخت گفت آیا فکر می کنی بعد از اینکه در حق من چنان کار کرد من از دعا کردن منصرف می شوم؟
شوهر گفت به خدا قسم در وقت قهر و غضب بود و من تورا #قصدا نزدم.
🌸🍃خانم گفت به همین اساس از دعای خیر نمودن برای تو اکتفا نکردم بلکه به ضد #شیطان دعا کردم که میان زن و شوهر #اختلاف می اندازد زیرا من #احمق نیستم که در حق شوهرم، عزیزم و #نور_چشمم دعای بد کنم.
شوهر از شنیدن سخنان خانم خود #اشک هایش ریخت و دست های خانم اش را #بوسید گفت به تو وعده
می دهم و #تعهد می کنم که بعد از این از طرف من هیچ بدی و ضرر به تو نخواهد رسید.
❇️✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوآلِ مُحَمَّدٍ
وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨❇️
@pasdaranekumite
❇️✨#حتما_بخوانید✨❇️
🌸🍃شخصی خانم خود را #زد و خانم
در حالیکه #گریه می کرد گفت من می روم و از تو #شکایت می کنم
شوهر به خانم اش گفت کی گفت که من به تو اجازه می دهم که از خانه خارج شوی؟
خانم گفت تو فکر می کنی به بستن دروازه و پنجره ها مانع شکایت من
می شوی؟
شوهر با تعجب و تمسخر گفت پس تو چی خواهی کرد؟
خانم گفت: #تماس خواهم گرفت.
شوهر گفت: تلفنت دست من است حالا هرچی می خواهی انجام بده.
بعدا خانم به حمام داخل شد و در حمام را بست.
شوهر فکر کرد که خانم اش از پنجره ی حمام خودش را می اندازد و فرار
می کند بناء از خانه خارج شده مقابل پنجره ی حمام در حال انتظار ایستاد بعد از انتظار زیاد هیچ نوع #تحرک خروج و فرار را از خانم ندید پس دوباره داخل خانه شده پشت در حمام ایستاد...
اما خانم بعد از #وضو نمودن در حالیکه دست و سر و رویش تر بود از حمام خارج شد و با #تبسم گفت حالا از تو به نزد کسی شکایت می کنم که به نامش #سوگند یاد کردم که نه دروازه ها، و نه پنجره ها نه تو و نه تلفن هایم مانع من میشوند و او حتما به من #جواب می دهد و #شکایت مرا می شنود و تو هرگز دروازه های او را نمیتونی ببندی.
خانم این سخنان را گفت و از نزد شوهرش رفت و شوهر بالای تخت خود #خاموش نشست و با خود فکر می کرد.
اما خانم #جای_نماز را هموار کرده شروع به نماز خواندن نمود و سجده ی خود را بسیار #طولانی ادا کرد و شوهر او را نگاه می کرد و خانم زمانی که نماز را تمام نمود دست های خود را به طرف آسمان بلند کرد و می خواست دعا کند ولی شوهر آمد و دست های اورا گرفته و گفت: آیا کافی نیست که در سجده دور درازت به #ضد من دعا کردی؟
خانم به طرف شوهر نظر انداخت گفت آیا فکر می کنی بعد از اینکه در حق من چنان کار کرد من از دعا کردن منصرف می شوم؟
شوهر گفت به خدا قسم در وقت قهر و غضب بود و من تورا #قصدا نزدم.
🌸🍃خانم گفت به همین اساس از دعای خیر نمودن برای تو اکتفا نکردم بلکه به ضد #شیطان دعا کردم که میان زن و شوهر #اختلاف می اندازد زیرا من #احمق نیستم که در حق شوهرم، عزیزم و #نور_چشمم دعای بد کنم.
شوهر از شنیدن سخنان خانم خود #اشک هایش ریخت و دست های خانم اش را #بوسید گفت به تو وعده
می دهم و #تعهد می کنم که بعد از این از طرف من هیچ بدی و ضرر به تو نخواهد رسید.
❇️✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوآلِ مُحَمَّدٍ
وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨❇️
@pasdaranekumite
✨﷽✨
🏴لزوم راه اندازی دسته های عزاداری از دیدگاه امام خمینی(ره)
✍تکلیف آقایان است #روضه بخوانند. تکلیف مردم است دستههای شکوهمند بیرون بیاورند. دستههای سینه زن شکوهمند…
#دستهها بیرون بیایند، سینه بزنند. هر کاری که میکردند بکنند. اجتماعاتشان را حفظ بکنند. این اجتماعات است که ما را نگه داشته. این هماهنگیها هست که ما را نگه داشته… گولشان میزنند این جوانهای عزیز صافدل را!
میآیند توی گوششان میخوانند، خوب دیگر #گریه میخواهیم چه کنیم؟! #گریه میخواهیم چه کنیم یعنی چه؟!
ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا #گریه بکنیم، برای سیدالشهدا نفعی ندارد، برای ما نفع دارد، همین نفع دنیاییاش را شما حساب بکنید، آخرتیاش جای خودش!
همین نفع دنیاییاش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل میکند.
📚صحیفه امام خمینی، ج ۱۱، ص ۱۰۰
🏴لزوم راه اندازی دسته های عزاداری از دیدگاه امام خمینی(ره)
✍تکلیف آقایان است #روضه بخوانند. تکلیف مردم است دستههای شکوهمند بیرون بیاورند. دستههای سینه زن شکوهمند…
#دستهها بیرون بیایند، سینه بزنند. هر کاری که میکردند بکنند. اجتماعاتشان را حفظ بکنند. این اجتماعات است که ما را نگه داشته. این هماهنگیها هست که ما را نگه داشته… گولشان میزنند این جوانهای عزیز صافدل را!
میآیند توی گوششان میخوانند، خوب دیگر #گریه میخواهیم چه کنیم؟! #گریه میخواهیم چه کنیم یعنی چه؟!
ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا #گریه بکنیم، برای سیدالشهدا نفعی ندارد، برای ما نفع دارد، همین نفع دنیاییاش را شما حساب بکنید، آخرتیاش جای خودش!
همین نفع دنیاییاش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل میکند.
📚صحیفه امام خمینی، ج ۱۱، ص ۱۰۰