کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی ایران
638 subscribers
19.9K photos
10.6K videos
200 files
1.53K links
سفارش تبلیغات مذهبی کانال و گروه های ولایی پذیرفته می شود↙️

مدیر کانال Abdlpoor@
Download Telegram
🚨 افطاری مورد علاقه‌ی #رهبر_انقلاب

💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند #ماه_رمضان ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست می‌داشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادی‌آور سر سفره افطار در کنار خانواده، با #سماوری که در برابر ما می‌جوشید، در خاطرم گذشت. خوردنی‌های سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه #ماقوت مختص خود را(غذای معروف مشهدی‌ها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست می‌داشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه می‌شود و به شیوه خاصی آن را می‌پزند. #همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع‌تر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. #روز_دوم، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به #زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد. 

📙 کتاب خون دلی که لعل شد
🚨رهبر انقلاب #جوانی خود را چگونه گذراندند؟

رهبرانقلاب: من خودم شخصاً جوانىِ بسیار #پرهیجانی داشتم. هم قبل از شروع انقلاب، به خاطر فعّالیتهای ادبی و #هنری و امثال اینها، هیجانی در زندگی من بود و هم بعد که #مبارزات در سال ۱۳۴۱ شروع شد، که من در آن سال، ۲۳ سالم بود.طبعاً دیگر ما در قلب هیجان های اساسی کشور قرار گرفتیم و من در سال ۴۲ ، دو مرتبه به #زندان افتادم؛ بازداشت،زندان، بازجویی.می دانید که اینها به انسان هیجان می دهد.

بعد که انسان بیرون می آمد و خیل عظیم مردمی را که به این ارزشها علاقه‌مند بودند، و رهبری مثل #امام رضوان‌الله علیه را که به هدایت مردم می پرداخت و کارها و فکرها و راهها را تصحیح میکرد، مشاهده مینمود، هیجانش بیشتر میشد.این بود که زندگی برای امثال من که دراین مقوله‌ها زندگی و فکر میکردند، خیلی پرُهیجان بود؛ اما همه این‌طور نبودند.البته #جوانان طبعاً دور هم که جمع می شوند،چون طبیعتاً دلشان گرم است، یعنی یک نوع حالت سرزندگی و شادی در طینتشان است. شما باور نمی کنید که انسان وقتی از سنین #جوانی گذشت،آن لذّتی را که شما مثلاً از یک غذای#خوشمزه می برید، دیگر نمی‌برد و نمی داندچیست! آن وقتها گاهی بزرگترهای ما چیزهایی می گفتند که ما تعجّب می کردیم چطور اینها این‌گونه فکر میکنند؟ حالا میبینیم نخیر؛ آن #بیچاره‌ها خیلی هم بیراه نمیگفتند.

البته من خودم را به‌کلّی از جوانی #منقطع نکرده‌ام.هنوز هم در خودم چیزی از جوانی احساس میکنم و نمی گذارم که به آن حالت بیفتم.الحمدلله تا به‌حال نگذاشته‌ام و بعد از این هم نمی گذارم. ۱۳۷۷/۰۲/۰۷