✅ رنج دوران دیدنها و خون دل خوردنها جواب داد!
🔴 ضرب شست مقتدرانه توقیف کشتی دولت انگلیس، بعد از شکار پهپاد فوق مدرن دولت آمریکا، که هر یک به نوعی حریم ایران و ایرانی را نقض کرده بودند، نقطه عطفی در تاریخ دویست ساله ایران در مواجهه با دولتهای بیگانه علیالخصوص دولت انگلیس است!
🔴 باید تحقیرهای بعد از شکستهای سنگین ایران در دو جنگ با روسیه و تحمیل شدن قراردادهای خفتبار گلستان و ترکمنچای را چشیده باشیم تا لذت این روزها را درک کنیم.
🔴 باید تلخی قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ مابین روسیه و انگلیس را که ایران را بین خود تقسیم کرده بودند، در ژرفای جان احساس کرده باشیم تا شیرینی فتح و ظفر این روزها را بفهمیم.
🔴 باید اندوه فلاکت ایران و ایرانی را در تحملِ گذاشتن و برداشتن شاه این مملکت به دست بیگانگان (انگلیس) در دوره پهلوی اول و دوم را تا عمق روح و جانت احساس کرده باشیم تا برق شادی این روزها در چشمانمان تجلی کند.
🔴 باید رنج ناکامی نهضت ملی شدن صنعت نفت با کودتای آمریکایی و انگلیسی آژاکس در ۲۸ مرداد سال ۳۲ را بر چهره تکیدهی وطن درک کرده باشیم تا بتوانیم خوشی این لحظات را تا اعماق وجودمان امتداد بدهیم.
🔴 باید در غم مظلومیت ۱۵ خردادها و ۱۷ شهریورها و ۱۶ آذرها و کاپیتولاسیونها شریک شده باشیم تا احساس اقتدار این روزها در جانمان بنشیند.
🔴 باید جنایت ناو وینسنس آمریکایی در پرپر کردن مردان و زنان و کودکان عروسک به دست وطنت وجدانمان را بیتاب و بیقرار کرده باشد که امروز به ضرب شست کوبنده فرزندان خمینی و خامنهای افتخار کنیم و مرحبا و آفرین بگوییم!
🔴 خلاصه در یک کلام باید به پدرانمان و مادرانمان در این تاریخ دویست ساله بگوییم رنج دوران دیدنها و خون دل خوردنها بالاخره جواب داد و شد آنچه باید میشد.
@Parvizamini_ir
🔴 ضرب شست مقتدرانه توقیف کشتی دولت انگلیس، بعد از شکار پهپاد فوق مدرن دولت آمریکا، که هر یک به نوعی حریم ایران و ایرانی را نقض کرده بودند، نقطه عطفی در تاریخ دویست ساله ایران در مواجهه با دولتهای بیگانه علیالخصوص دولت انگلیس است!
🔴 باید تحقیرهای بعد از شکستهای سنگین ایران در دو جنگ با روسیه و تحمیل شدن قراردادهای خفتبار گلستان و ترکمنچای را چشیده باشیم تا لذت این روزها را درک کنیم.
🔴 باید تلخی قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ مابین روسیه و انگلیس را که ایران را بین خود تقسیم کرده بودند، در ژرفای جان احساس کرده باشیم تا شیرینی فتح و ظفر این روزها را بفهمیم.
🔴 باید اندوه فلاکت ایران و ایرانی را در تحملِ گذاشتن و برداشتن شاه این مملکت به دست بیگانگان (انگلیس) در دوره پهلوی اول و دوم را تا عمق روح و جانت احساس کرده باشیم تا برق شادی این روزها در چشمانمان تجلی کند.
🔴 باید رنج ناکامی نهضت ملی شدن صنعت نفت با کودتای آمریکایی و انگلیسی آژاکس در ۲۸ مرداد سال ۳۲ را بر چهره تکیدهی وطن درک کرده باشیم تا بتوانیم خوشی این لحظات را تا اعماق وجودمان امتداد بدهیم.
🔴 باید در غم مظلومیت ۱۵ خردادها و ۱۷ شهریورها و ۱۶ آذرها و کاپیتولاسیونها شریک شده باشیم تا احساس اقتدار این روزها در جانمان بنشیند.
🔴 باید جنایت ناو وینسنس آمریکایی در پرپر کردن مردان و زنان و کودکان عروسک به دست وطنت وجدانمان را بیتاب و بیقرار کرده باشد که امروز به ضرب شست کوبنده فرزندان خمینی و خامنهای افتخار کنیم و مرحبا و آفرین بگوییم!
🔴 خلاصه در یک کلام باید به پدرانمان و مادرانمان در این تاریخ دویست ساله بگوییم رنج دوران دیدنها و خون دل خوردنها بالاخره جواب داد و شد آنچه باید میشد.
@Parvizamini_ir
✅ تحلیل اهمیت تاریخی، پسابرجامی و آیندهپژوهانهی توقیف نفتکش دولت انگلیس (بخش اول)
🔵 اهمیت تاریخی
🔴 وقایعی که اخیرا رخ داد بهویژه موضوع اخیر نفتکش انگلیسی، اموری است که از نظر اجتماعی معنادار است. یک جنبه آن معنای تاریخی این رخداد است. درواقع بدون داشتن یک درک و حس تاریخی نسبت به معادلاتی که بین ایران و بیگانگان خصوصا دولت انگلیس در ۲۰۰ سال گذشته وجود داشته است، شاید نتوان ارزش این اتفاق اخیر را آنطور که باید درک کرد.
🔴 مرحوم بازرگان در کتاب «سازگاری ایرانی» یک تحلیل تاریخی و مردمشناسانه از ملت ایران و ویژگیهای جامعه ایران دارد که بسیار تند است. اصطلاحی است که شریعتی برای فیلسوفان بهکار میبرد. ترجمه خیلی رقیق آن «انفعال» است. بازرگان معتقد است این ویژگی انفعال (سازگاری) برای جامعه ایرانی نشأتگرفته از شغل عمومی کشاورزی ایرانیان است، چراکه کشاورزان سعی میکنند خود را با شرایط طبیعی سازگار کنند. بازرگان حتی محسنات و نقاط قوت ایران را که بزرگترینش «دوام تاریخی کشور ایران» است هم به همین ویژگی نسبت میدهد و میگوید نتیجه انفعال بوده است؛ چراکه در برابر تجاوز و تصرف، ایرانیها نهایتا خود را سازگار کردهاند و مقابل غلبه دشمن سماجت خاصی از خود نشان ندادهاند. به همین دلیل در کتابش میگوید وقتی در یک مراسمی، سخنران از دوام ایران صحبت و تمجید میکرد، به بغلدستیام گفتم سرّ دوام ایران از پفیوزی ماست!
🔴 مقصود اصلا تأیید تعبیر بازرگان نیست؛ بلکه توجه دادن و تأکید بر این نکته کلیدی است که احساس انحطاط در ایران و ایرانی در بستر تاریخی آنچنان جدی است که یک روشنفکر ملیگرا نیز از جامعه ایران با این تعبیر بسیار تند استفاده میکند.
🔴 اگر سابقه تحقیرهای سنگین ملت ایران پس از دو جنگ با روسیه و تحمیل قراردادهای خفتبار گلستان و ترکمانچای را ندانیم یا نچشیده باشیم، اگر تلخی قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ که در پی آن روسیه و انگلیس ایران را بین خودشان تقسیم کردند؛ حس نکرده باشیم، یا از قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله که امور نظامی و اداری کشور را به انگلیس واگذار کرد چیزی ندانیم، یا ناکامی نهضت ملی شدن صنعت نفت و سهمگینی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دهها نمونه از این وقایع تلخ را نفهمیده باشیم، قاعدتا معنای این اتفاق تاریخی که اخیرا رخ داده (ماجرای نفتکشها) را هم خوب متوجه نخواهیم شد.
🔴 انقلاب اسلامی بود که به این انحطاط تاریخیِ انفعال و استیصال طولانی برابر بیگانگان پایان داد. آنچه این رخدادهای اخیر در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را مهم میکند این است که ما در این موضوعات (شکار پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی) نشان دادیم نهتنها میخواهیم برخلاف قبل از انقلاب اسلامی تسلیم نباشیم، بلکه میخواهیم و میتوانیم «مقتدر و مهاجم در برابر تهدیدات» باشیم.
🔵 وجه پسابرجامی
🔴 غیر از وجه اهمیت تاریخی، سه اقدام اخیر ایران یعنی ۱- کاهش برخی تعهدات هستهای ایران در برجام، ۲- ساقطکردن پهپاد پیشرفته و متعرض آمریکایی و ۳- توقیف نفتکش انگلیسی، برای زمان حال نیز معنای مشخصی دارد.
🔴 طی سالهای گذشته عملا برخی نشانههایی که به بیگانگان ارسال شد مانند اینکه آبخوردن ما هم به تصمیم دیگران وابسته است، در ادراک آنها نسبت به جمهوری اسلامی تغییر ایجاد کرد و احساس کردند شرایط برای مهار و کنترل ایران ممکن شده است. برداشت آنها از برجام هم یک پروژه فشار و مهار ایران بود که در پسابرجام نیز با نقض و بیتعهدی به اجرای برجام، خروج از برجام، لشکرکشی به خلیجفارس و بلندکردن صدای تهدید نظامی، تروریستی اعلامکردن سپاه و حتی اعمال محدودیتهای شدید درباره وزیر امور خارجه ادامه داشت. آنها این ادراک را داشتند که میتوانند ایران را به یک شیر بییال و دم و اشکم تبدیل کنند!
🔴 اما کاهش تعهدات برجامی بعد از خروج آمریکا از برجام و نقض عهد اروپاییها، شکار پهپاد فوقمدرن و متعرض آمریکا و توقیف تلافیجویانه و مقتدرانه نفتکش انگلیسی، سه اقدام معنادار در نشان دادن انفعالناپذیری جمهوری اسلامی و علامت شکست «پروژه مهار ایران» در پسابرجام است.
@Parvizamini_ir
🔵 اهمیت تاریخی
🔴 وقایعی که اخیرا رخ داد بهویژه موضوع اخیر نفتکش انگلیسی، اموری است که از نظر اجتماعی معنادار است. یک جنبه آن معنای تاریخی این رخداد است. درواقع بدون داشتن یک درک و حس تاریخی نسبت به معادلاتی که بین ایران و بیگانگان خصوصا دولت انگلیس در ۲۰۰ سال گذشته وجود داشته است، شاید نتوان ارزش این اتفاق اخیر را آنطور که باید درک کرد.
🔴 مرحوم بازرگان در کتاب «سازگاری ایرانی» یک تحلیل تاریخی و مردمشناسانه از ملت ایران و ویژگیهای جامعه ایران دارد که بسیار تند است. اصطلاحی است که شریعتی برای فیلسوفان بهکار میبرد. ترجمه خیلی رقیق آن «انفعال» است. بازرگان معتقد است این ویژگی انفعال (سازگاری) برای جامعه ایرانی نشأتگرفته از شغل عمومی کشاورزی ایرانیان است، چراکه کشاورزان سعی میکنند خود را با شرایط طبیعی سازگار کنند. بازرگان حتی محسنات و نقاط قوت ایران را که بزرگترینش «دوام تاریخی کشور ایران» است هم به همین ویژگی نسبت میدهد و میگوید نتیجه انفعال بوده است؛ چراکه در برابر تجاوز و تصرف، ایرانیها نهایتا خود را سازگار کردهاند و مقابل غلبه دشمن سماجت خاصی از خود نشان ندادهاند. به همین دلیل در کتابش میگوید وقتی در یک مراسمی، سخنران از دوام ایران صحبت و تمجید میکرد، به بغلدستیام گفتم سرّ دوام ایران از پفیوزی ماست!
🔴 مقصود اصلا تأیید تعبیر بازرگان نیست؛ بلکه توجه دادن و تأکید بر این نکته کلیدی است که احساس انحطاط در ایران و ایرانی در بستر تاریخی آنچنان جدی است که یک روشنفکر ملیگرا نیز از جامعه ایران با این تعبیر بسیار تند استفاده میکند.
🔴 اگر سابقه تحقیرهای سنگین ملت ایران پس از دو جنگ با روسیه و تحمیل قراردادهای خفتبار گلستان و ترکمانچای را ندانیم یا نچشیده باشیم، اگر تلخی قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ که در پی آن روسیه و انگلیس ایران را بین خودشان تقسیم کردند؛ حس نکرده باشیم، یا از قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله که امور نظامی و اداری کشور را به انگلیس واگذار کرد چیزی ندانیم، یا ناکامی نهضت ملی شدن صنعت نفت و سهمگینی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دهها نمونه از این وقایع تلخ را نفهمیده باشیم، قاعدتا معنای این اتفاق تاریخی که اخیرا رخ داده (ماجرای نفتکشها) را هم خوب متوجه نخواهیم شد.
🔴 انقلاب اسلامی بود که به این انحطاط تاریخیِ انفعال و استیصال طولانی برابر بیگانگان پایان داد. آنچه این رخدادهای اخیر در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را مهم میکند این است که ما در این موضوعات (شکار پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی) نشان دادیم نهتنها میخواهیم برخلاف قبل از انقلاب اسلامی تسلیم نباشیم، بلکه میخواهیم و میتوانیم «مقتدر و مهاجم در برابر تهدیدات» باشیم.
🔵 وجه پسابرجامی
🔴 غیر از وجه اهمیت تاریخی، سه اقدام اخیر ایران یعنی ۱- کاهش برخی تعهدات هستهای ایران در برجام، ۲- ساقطکردن پهپاد پیشرفته و متعرض آمریکایی و ۳- توقیف نفتکش انگلیسی، برای زمان حال نیز معنای مشخصی دارد.
🔴 طی سالهای گذشته عملا برخی نشانههایی که به بیگانگان ارسال شد مانند اینکه آبخوردن ما هم به تصمیم دیگران وابسته است، در ادراک آنها نسبت به جمهوری اسلامی تغییر ایجاد کرد و احساس کردند شرایط برای مهار و کنترل ایران ممکن شده است. برداشت آنها از برجام هم یک پروژه فشار و مهار ایران بود که در پسابرجام نیز با نقض و بیتعهدی به اجرای برجام، خروج از برجام، لشکرکشی به خلیجفارس و بلندکردن صدای تهدید نظامی، تروریستی اعلامکردن سپاه و حتی اعمال محدودیتهای شدید درباره وزیر امور خارجه ادامه داشت. آنها این ادراک را داشتند که میتوانند ایران را به یک شیر بییال و دم و اشکم تبدیل کنند!
🔴 اما کاهش تعهدات برجامی بعد از خروج آمریکا از برجام و نقض عهد اروپاییها، شکار پهپاد فوقمدرن و متعرض آمریکا و توقیف تلافیجویانه و مقتدرانه نفتکش انگلیسی، سه اقدام معنادار در نشان دادن انفعالناپذیری جمهوری اسلامی و علامت شکست «پروژه مهار ایران» در پسابرجام است.
@Parvizamini_ir
✅ تحلیل اهمیت تاریخی، پسابرجامی و آیندهپژوهانهی توقیف نفتکش دولت انگلیس (بخش دوم و پایانی)
🔵 وجه آیندهپژوهانه
🔴 این رخدادها توأمان قدرت سخت و نرم جمهوری اسلامی را نمایش و ارتقا داد. این اتفاقات به لحاظ «قدرت سخت»، توان نظامی و اقتدار دفاعی ایران را به نمایش گذاشت و نشان داد جمهوری اسلامی از یک پشتوانه قابلتوجه و واقعی پشت ادعایش درباره اینکه «جنگ نمیشود» برخوردار است.
🔴 به لحاظ «قدرت نرم» نیز این وقایع پرستیژ و اعتبار ایران را در نسبت با دوستان و دشمنانش افزایش داده است. این قدرت نرم و قدرت سخت به دوستان ما میگوید شما با ایران قوی و مقتدر روبهرویید و میتوانید روی نفوذ و اقتدار و موقعیت ایران حساب کنید و همین امر موجب تقویت پیوندهای راهبردی ایران در منطقه و خارج از منطقه میشود. این دو قدرت (سخت و نرم) به دشمنان ما و سمپاتهای منطقهای آنها هم این هشدار را میدهد که برای آنها امکان یک رویارویی موفق علیه ایران وجود ندارد و آنها نباید با دم شیر بازی کنند.
🔴 سرجمع این نمایش و ارتقای قدرت نرم و سخت در این وقایع، تولیدکننده «بازدارندگی فعال» است. بازدارندگی فعال با توان دفاعی تفاوت دارد؛ یعنی یک وقت شما امکان مقابله با تهدید را دارید، اما نحو بالاترش و حالت بهترش آن است که بتوانید با نمایش قدرت سخت و نرم، امکان تهدید را منتفی کنید که ایران هماکنون در این موقعیت دوم قرار دارد؛ چراکه توانسته با این رویکردهای اخیر، ذهنیت طرف مقابل را برای تهدید تا حد قابلتوجهی منتفی کند.
🔴 مثلا الان میان دوستان ایران میبینید روسیه مواضعی کاملا همدلانه با ایران اتخاذ میکند و از اینکه طرف ایران بایستد نگرانی ندارد. درباره همین موضوع نفتکش، یکی از مقامات وزارت امور خارجه روسیه گفته بود مواضع ایران منطقیتر از انگلیس است یا میان دشمنان ایران، رویکرد امارات متحده عربی تا حدی تعدیل شده است و سفیر عربستان در سازمانملل هم اخیرا گفته است که با ایران نه در یمن و نه در جای دیگر جنگی نداریم. ترامپ هم تا این لحظه عملا پشت انگلیس را خالی کرده و گفته است دراینباره توافق مکتوبی با انگلیس ندارد!
🔴 تحقق این وجه آیندهپژوهانه مستلزم سه تغییر است. دو رویکرد در این تجربه پنج، ششساله در برابر هم بودهاند. دیدگاه «رئالیستی» -که معتقد است در واقعیت امر ما «بهاندازهای در دنیا حق داریم که قدرت داریم»- در برابر دیدگاه «ایدهآلیستی» که یک خوشبینی به روابط بینالملل دارد. «امضای کری تضمین است» نماد و آیکونی برای این دیدگاه دوم است و تجربه این پنج، شش سال خصوصا برجام نشان داد دیدگاه ایدهآلیستی نمیتواند به سوالات و نیازها پاسخ دهد؛ بنابراین باید با واقعبینی در روابط بینالملل حاضر شد.
🔴 مساله دوم این است که برآورد برخی سیاستگذاران و دیپلماتها از قدرت ملی ایران واقعی نیست بلکه تخمین آنها بسیار کمتر از واقعیت است. لذا نمیتوانند متناسب با این قدرت اقدام کنند. وقتی وزیر امور خارجه کشورمان بهعنوان مقام عالی دیپلماسی خارجی میگوید آمریکا با یک بمب میتواند توان دفاعی ایران را منهدم کند، درواقع ادراکش از قدرت جمهوری اسلامی ضعیفتر از واقعیت است و تجربه پهپاد، نفتکش و... هم نشان داد که شکافی از نظر شناختی میان ادراک این مقامات با واقعیت وجود دارد. بنابراین عملا در صحنه عمل دیپلماسی با انتظارات کمتر، حداقلها برایشان بهمثابه موفقیت بزرگ جلوه میکند.
🔴 مشکل سوم هم این است که بهرغم اینکه ایران و ایرانی تحقیر را نمیپذیرد و دارای حساسیت تاریخی است، اما بعضی سیاستگذاران مورد اعتماد جامعه عملا معانی را قلب میکنند و با آن واقعیتی که وجود دارد با جامعه سخن نمیگویند. مثلا استقلال را انزوا و وابستگی را تعامل معنا و در حقیقت قلب معنا میکنند تا این روحیه ضدظلم و ضدتحقیر ایرانیها را بهاصطلاح دور بزنند.
✳️ منبع : فرهیختگان
@Parvizamini_ir
🔵 وجه آیندهپژوهانه
🔴 این رخدادها توأمان قدرت سخت و نرم جمهوری اسلامی را نمایش و ارتقا داد. این اتفاقات به لحاظ «قدرت سخت»، توان نظامی و اقتدار دفاعی ایران را به نمایش گذاشت و نشان داد جمهوری اسلامی از یک پشتوانه قابلتوجه و واقعی پشت ادعایش درباره اینکه «جنگ نمیشود» برخوردار است.
🔴 به لحاظ «قدرت نرم» نیز این وقایع پرستیژ و اعتبار ایران را در نسبت با دوستان و دشمنانش افزایش داده است. این قدرت نرم و قدرت سخت به دوستان ما میگوید شما با ایران قوی و مقتدر روبهرویید و میتوانید روی نفوذ و اقتدار و موقعیت ایران حساب کنید و همین امر موجب تقویت پیوندهای راهبردی ایران در منطقه و خارج از منطقه میشود. این دو قدرت (سخت و نرم) به دشمنان ما و سمپاتهای منطقهای آنها هم این هشدار را میدهد که برای آنها امکان یک رویارویی موفق علیه ایران وجود ندارد و آنها نباید با دم شیر بازی کنند.
🔴 سرجمع این نمایش و ارتقای قدرت نرم و سخت در این وقایع، تولیدکننده «بازدارندگی فعال» است. بازدارندگی فعال با توان دفاعی تفاوت دارد؛ یعنی یک وقت شما امکان مقابله با تهدید را دارید، اما نحو بالاترش و حالت بهترش آن است که بتوانید با نمایش قدرت سخت و نرم، امکان تهدید را منتفی کنید که ایران هماکنون در این موقعیت دوم قرار دارد؛ چراکه توانسته با این رویکردهای اخیر، ذهنیت طرف مقابل را برای تهدید تا حد قابلتوجهی منتفی کند.
🔴 مثلا الان میان دوستان ایران میبینید روسیه مواضعی کاملا همدلانه با ایران اتخاذ میکند و از اینکه طرف ایران بایستد نگرانی ندارد. درباره همین موضوع نفتکش، یکی از مقامات وزارت امور خارجه روسیه گفته بود مواضع ایران منطقیتر از انگلیس است یا میان دشمنان ایران، رویکرد امارات متحده عربی تا حدی تعدیل شده است و سفیر عربستان در سازمانملل هم اخیرا گفته است که با ایران نه در یمن و نه در جای دیگر جنگی نداریم. ترامپ هم تا این لحظه عملا پشت انگلیس را خالی کرده و گفته است دراینباره توافق مکتوبی با انگلیس ندارد!
🔴 تحقق این وجه آیندهپژوهانه مستلزم سه تغییر است. دو رویکرد در این تجربه پنج، ششساله در برابر هم بودهاند. دیدگاه «رئالیستی» -که معتقد است در واقعیت امر ما «بهاندازهای در دنیا حق داریم که قدرت داریم»- در برابر دیدگاه «ایدهآلیستی» که یک خوشبینی به روابط بینالملل دارد. «امضای کری تضمین است» نماد و آیکونی برای این دیدگاه دوم است و تجربه این پنج، شش سال خصوصا برجام نشان داد دیدگاه ایدهآلیستی نمیتواند به سوالات و نیازها پاسخ دهد؛ بنابراین باید با واقعبینی در روابط بینالملل حاضر شد.
🔴 مساله دوم این است که برآورد برخی سیاستگذاران و دیپلماتها از قدرت ملی ایران واقعی نیست بلکه تخمین آنها بسیار کمتر از واقعیت است. لذا نمیتوانند متناسب با این قدرت اقدام کنند. وقتی وزیر امور خارجه کشورمان بهعنوان مقام عالی دیپلماسی خارجی میگوید آمریکا با یک بمب میتواند توان دفاعی ایران را منهدم کند، درواقع ادراکش از قدرت جمهوری اسلامی ضعیفتر از واقعیت است و تجربه پهپاد، نفتکش و... هم نشان داد که شکافی از نظر شناختی میان ادراک این مقامات با واقعیت وجود دارد. بنابراین عملا در صحنه عمل دیپلماسی با انتظارات کمتر، حداقلها برایشان بهمثابه موفقیت بزرگ جلوه میکند.
🔴 مشکل سوم هم این است که بهرغم اینکه ایران و ایرانی تحقیر را نمیپذیرد و دارای حساسیت تاریخی است، اما بعضی سیاستگذاران مورد اعتماد جامعه عملا معانی را قلب میکنند و با آن واقعیتی که وجود دارد با جامعه سخن نمیگویند. مثلا استقلال را انزوا و وابستگی را تعامل معنا و در حقیقت قلب معنا میکنند تا این روحیه ضدظلم و ضدتحقیر ایرانیها را بهاصطلاح دور بزنند.
✳️ منبع : فرهیختگان
@Parvizamini_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ عبور از جناحهای سیاسی؛ رقابت ایدههای حکمرانی
🔴 گفتگو درباره انتخابات ۹۸ و شرایط سیاسی اجتماعی کشور (گزیده بخش اول)
🔵 فایل کامل بخش اول:
https://t.me/farhikhtegandaily/30331
✳️ منبع : تسنیم و فرهیختگان
@Parvizamini_ir
🔴 گفتگو درباره انتخابات ۹۸ و شرایط سیاسی اجتماعی کشور (گزیده بخش اول)
🔵 فایل کامل بخش اول:
https://t.me/farhikhtegandaily/30331
✳️ منبع : تسنیم و فرهیختگان
@Parvizamini_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ عبور از جناحهای سیاسی؛ رقابت ایدههای حکمرانی
🔴 گفتگو درباره انتخابات ۹۸ و شرایط سیاسی اجتماعی کشور (گزیده بخش دوم)
🔵 فایل کامل بخش دوم:
https://t.me/farhikhtegandaily/30334
✳️ منبع : تسنیم و فرهیختگان
@Parvizamini_ir
🔴 گفتگو درباره انتخابات ۹۸ و شرایط سیاسی اجتماعی کشور (گزیده بخش دوم)
🔵 فایل کامل بخش دوم:
https://t.me/farhikhtegandaily/30334
✳️ منبع : تسنیم و فرهیختگان
@Parvizamini_ir
انتخابات_۹۸_و_شرایط_سیاسی_اجتماعی.pdf
89.2 KB
✅ عبور از جناحهای سیاسی؛ رقابت ایدههای حکمرانی
🔴 متن کامل گفتگو درباره انتخابات ۹۸ و شرایط سیاسی اجتماعی کشور
✳️ منبع : تسنیم و فرهیختگان
@Parvizamini_ir
🔴 متن کامل گفتگو درباره انتخابات ۹۸ و شرایط سیاسی اجتماعی کشور
✳️ منبع : تسنیم و فرهیختگان
@Parvizamini_ir
✅ منطق محکوم طوفان نقدها علیه آملی لاریجانی!
🔴 کمیت نقدها به آملی لاریجانی که در چند روز اخیر به مثابه یک وضعیت طوفانی درآمده است و نیز کیفیت نقد کنندگان به وی از جمله صداوسیما و برخی رسانههای حاکمیتی مثل خبرگزاری فارس، تفاوت چشمگیری نسبت به دوره ریاست او بر قوه قضائیه در مقایسه با این روزهایی که وی این کرسی قدرت را رها کرده است، نشان میدهد.
🔴 به نظر فهم «منطق» این تفاوت که در سپهر سیاسی ایران محدود به آملی لاریجانی هم نیست، مهم است. این منطق به شکل خلاصه عبارتند از این است که «دَر و بَر قدرت بودن یا برکنار و در حاشیه قدرت بودن؛ مسئله این است».
🔴 مواجهه انتقادی با هاشمی رفسنجانی در قدرت و مابعد قدرت، بازگوکننده همین تجربه است. دوره قدرت و اقتدار هاشمی از سال های ۶۸ تا ۷۶ را در مطبوعات و رسانههای رسمیتر مثل صداوسیما مقایسه کنید با سالهای بعد از دوم خرداد که از سردار سازندگی به عالیجناب سرخ پوش تغییر کرد و کرباسچیها از معمار تهران جدید به مفسد اقتصادی که باید اعدام گردد، در نماز جمعهها تبدیل شدند. هاشمی بعد از سوم تیر ۸۴ از یار امام و یاور رهبری به امالمسائل جمهوری اسلامی تبدیل شد و به شکل باورنکردنی فرزندانش با طعم دادگاه و محاکمه و زندان آشنا شدند. همین تجربه درباره خاتمی و احمدینژاد نیز اتفاق افتاده است و احتمالا اگر در بر همین پاشنه بچرخد در آینده برای روحانی نیز اتفاق خواهد افتاد.
🔴 این منطق که نقد در دوره قدرت «حداقلی» و در دوره کمقدرتی یا بیقدرتی «حداکثری» اعمال بشود، از نظر شرافتمندانه بودن و از نظر تأثیرگذاری در اصلاح امور، منطق محکومی است. درواقع به عکس باید تیغ نقد را در دوره قدرت افراد تیز و تند کرد و البته هزینههایش را داد. اساسا این منطق، منطق خطرناکی است چرا که «واقعیت»، تحتالشعاع قدرت و سیاست، قبض و بسط پیدا میکند.
🔴 مجادله بیحساب و کتاب و بیدروپیکر از نظر اخلاق و آداب و مصلحت، عالی جنابان یزدی و آملی لاریجانی که به قول معروف از بانی و ذاکر و مستمع، سلب آبرو کرده است، نوعی دیگر از ظهور همین منطق است. اگر کاری باید کرد این است که این منطق واژگونشدهِ نقد را بر جای درست و اصولی آن بازگرداند وگرنه تا ثریا میرود دیوار کج!
@Parvizamini_ir
🔴 کمیت نقدها به آملی لاریجانی که در چند روز اخیر به مثابه یک وضعیت طوفانی درآمده است و نیز کیفیت نقد کنندگان به وی از جمله صداوسیما و برخی رسانههای حاکمیتی مثل خبرگزاری فارس، تفاوت چشمگیری نسبت به دوره ریاست او بر قوه قضائیه در مقایسه با این روزهایی که وی این کرسی قدرت را رها کرده است، نشان میدهد.
🔴 به نظر فهم «منطق» این تفاوت که در سپهر سیاسی ایران محدود به آملی لاریجانی هم نیست، مهم است. این منطق به شکل خلاصه عبارتند از این است که «دَر و بَر قدرت بودن یا برکنار و در حاشیه قدرت بودن؛ مسئله این است».
🔴 مواجهه انتقادی با هاشمی رفسنجانی در قدرت و مابعد قدرت، بازگوکننده همین تجربه است. دوره قدرت و اقتدار هاشمی از سال های ۶۸ تا ۷۶ را در مطبوعات و رسانههای رسمیتر مثل صداوسیما مقایسه کنید با سالهای بعد از دوم خرداد که از سردار سازندگی به عالیجناب سرخ پوش تغییر کرد و کرباسچیها از معمار تهران جدید به مفسد اقتصادی که باید اعدام گردد، در نماز جمعهها تبدیل شدند. هاشمی بعد از سوم تیر ۸۴ از یار امام و یاور رهبری به امالمسائل جمهوری اسلامی تبدیل شد و به شکل باورنکردنی فرزندانش با طعم دادگاه و محاکمه و زندان آشنا شدند. همین تجربه درباره خاتمی و احمدینژاد نیز اتفاق افتاده است و احتمالا اگر در بر همین پاشنه بچرخد در آینده برای روحانی نیز اتفاق خواهد افتاد.
🔴 این منطق که نقد در دوره قدرت «حداقلی» و در دوره کمقدرتی یا بیقدرتی «حداکثری» اعمال بشود، از نظر شرافتمندانه بودن و از نظر تأثیرگذاری در اصلاح امور، منطق محکومی است. درواقع به عکس باید تیغ نقد را در دوره قدرت افراد تیز و تند کرد و البته هزینههایش را داد. اساسا این منطق، منطق خطرناکی است چرا که «واقعیت»، تحتالشعاع قدرت و سیاست، قبض و بسط پیدا میکند.
🔴 مجادله بیحساب و کتاب و بیدروپیکر از نظر اخلاق و آداب و مصلحت، عالی جنابان یزدی و آملی لاریجانی که به قول معروف از بانی و ذاکر و مستمع، سلب آبرو کرده است، نوعی دیگر از ظهور همین منطق است. اگر کاری باید کرد این است که این منطق واژگونشدهِ نقد را بر جای درست و اصولی آن بازگرداند وگرنه تا ثریا میرود دیوار کج!
@Parvizamini_ir
✅ چرا عصر جدید را دیدیم؟ | تحلیل اجتماعی و فرمی عصر جدید (بخش اول)
🔴 در عصری که رسانههای جدید تحت وب «هر یک فرد را به چند رسانه تبدیل کرده» و انحصار و اقتدار تلویزیون را درهم شکسته و در موقعیتی که دائما از کمرونق شدن مخاطب تلویزیون جمهوری اسلامی ایران صحبت میشود و رسانههای اپوزیسیون فارسیزبان از بیبیسی تا منوتو و... خود را در موقعیت آلترناتیوهای صداوسیمای جمهوری اسلامی قرار دادهاند، برنامه «عصر جدید» توانست نسبت جدیدی بین تلویزیون و مخاطب ایجاد کند و از این نظر دارای ارزش و اهمیت تحلیل است. تحلیل عصر جدید جدا از تحلیل شرایط اجتماعی نیست و قوام و ارزش فرم آن نیز این است که در نسبت با این شرایط اجتماعی قرار دارد. درواقع عصر جدید با این کثرت مخاطب میتواند به شکلی بازنمود واقعیت اجتماعی ایران «امروز» و «اینجا» باشد. شرایط اجتماعی موثر در تحلیل عصر جدید را در سه محور زیر دستهبندی و سپس در هر مورد تناسب فرم این برنامه را با این اقتضای اجتماعی ذکر میکنیم:
🔴 ۱ - محور اول تغییر زیستجهان جامعه است. زیستجهان در یک معنای سادهشده عبارت است از سپهر کلی که فضای ذهنی و عینی یک جامعه را در بر گرفته و در آن چارچوب روابط و کنشها اولا معنادار، ثانیا تفاهمپذیر است، ثالثا به علایق جهت میدهد و رابعا آنچنان در روابط افراد جامعه جریان دارد که با نوعی بداهت توام است، بنابراین نیاز به تامل درباره عمل یا ترک آن نیست. مثلا در ایران مردم هنگام فوت اقوام و آشنایان لباس مشکی میپوشند و این عمل معنادار و تفاهمپذیر و بدیهی است و برای انجام آن کسی تامل نمیکند، چراکه بخشی از زیستجهان ماست اما اعمال مردم ژاپن، هند و... هنگام فوت کسی از نزدیکان آنها برای ما معنادار و تفاهمپذیر و بهطور طبیعی بدیهی نیست، چراکه بخشی از زیستجهان ما نیست. یا فرض کنید کسی که در برزیل یا چین به دنیا آمده باشد چه نوع علایق ورزشی برای او محتملتر است؟ احتمالا فرد برزیلی علایق فوتبالی چه بهعنوان ورزشکار و چه بهعنوان مخاطب و فرد چینی پینگپنگ را انتخاب کنند، چراکه زیستجهان آنها در جهت دادن به علایق آنها موثر افتاده است.
🔴 در دو سده گذشته جامعه ایرانی تحتتاثیر مدرنیزاسیون دچار تحولاتی در زیستجهان خود شده است که در سه دهه گذشته به علل گوناگون_ که یکی از آنها پیگیری پرقدرت مدرنیزاسیون سیاسی و اقتصادی درون ساختار قدرت رسمی جمهوری اسلامی بعد از جنگ و دیگری فضای جهانیشدن در سطح بینالمللی و انقلابی است که در حوزه ارتباطات پدید آمده و... _ این تغییرات سرعت و تحول چشمگیری داشتهاند به شکلی که این زیستجهان جامعه ایرانی تحول زیادی پیدا کرده است. برای تقریب مساله به ذهن کافی است شما مجموعه نمایشی «آیینه» در دهه ۶۰ را که بازتاب چالشهای اجتماعی سه دهه قبل است با چالشهای امروز جامعه ایران مقایسه کنید و تفاوت شرایطی را که نتیجه تفاوت زیستجهان است به تماشا بنشینید.
🔴 بهنظر در این پروسه- پروژه مدرنیزاسیون پنج عنصر محوری نقش مهمی در تغییر زیستجهان جامعه ایرانی پیدا کردهاند. این پنج عنصر عبارتند از:
۱) اندیویژوالیسم
۲) نگاه اینجهانی
۳) توسعه عقل ابزاری
۴) نفعگرایی
۵) کاپیتالیستیشدن روابط اجتماعی
🔴 توضیح هرکدام از اینها مجال مفصلی میخواهد و در اینجا تنها به مستقیمترین مولفه مرتبط با شرایط اجتماعی پدیده عصر جدید و عصر جدیدها یعنی گسترش «نگاه اینجهانی» اشاره میکنم.
🔴 نگاه اینجهانی نیز البته دارای بار مفهومی و دلالتهای گستردهای است. در اینجا تنها به برخی دلالتهای آن تاکید میشود. غلبه نگاه اینجهانی یعنی محدود دیدن حیات به زندگی همین دنیا و صورتبندی مادی آن و به تبع آن بهحاشیه راندن مساله مرگ و جهان بعد از مرگ. «لذتگرایی» بهمثابه یک سبک زندگی، نتیجه و محصول طبیعی این تلقی است. اگر به وضعیت تمنای بالای مصرفگرایی در جامعه نگاه کنیم و به تغییری که در الگوی مدیریت بدن از انجام و اقسام عمل زیبایی و تمایلات زیاد برای فیتنس شدن تا الگو شدن طبقهای برای تنظیم سبک زندگی که بالاترین درجات کسب لذت را دارد و بروز و ظهور میدهد و نیز به کمرغبتی نسبت به مساله یادآوری مرگ و حتی فرار از آن توجه کنیم، میبینیم لذتگرایی بخش مهمی از زیستجهان جامعه ما شده است.
🔴 این لذتگرایی وقتی به انتخاب رسانهای پیوند میخورد به شکل «سرگرمی» تجلی میکند. درواقع سبد مصرف رسانهای جامعه در این زیستجهان «سرگرمی» را در اولویت خود قرار میدهد و شکلهای غیرسرگرمی رسانهای که خصوصا مستقیم بهدنبال آموزش یا تربیت هستند مثل شبکه افق از دور خارج میشوند و عصر جدیدها (دورهمیها، خندوانهها و...) در این بستر اجتماعی فرصت و امکان دیده شدن دارند.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
🔴 در عصری که رسانههای جدید تحت وب «هر یک فرد را به چند رسانه تبدیل کرده» و انحصار و اقتدار تلویزیون را درهم شکسته و در موقعیتی که دائما از کمرونق شدن مخاطب تلویزیون جمهوری اسلامی ایران صحبت میشود و رسانههای اپوزیسیون فارسیزبان از بیبیسی تا منوتو و... خود را در موقعیت آلترناتیوهای صداوسیمای جمهوری اسلامی قرار دادهاند، برنامه «عصر جدید» توانست نسبت جدیدی بین تلویزیون و مخاطب ایجاد کند و از این نظر دارای ارزش و اهمیت تحلیل است. تحلیل عصر جدید جدا از تحلیل شرایط اجتماعی نیست و قوام و ارزش فرم آن نیز این است که در نسبت با این شرایط اجتماعی قرار دارد. درواقع عصر جدید با این کثرت مخاطب میتواند به شکلی بازنمود واقعیت اجتماعی ایران «امروز» و «اینجا» باشد. شرایط اجتماعی موثر در تحلیل عصر جدید را در سه محور زیر دستهبندی و سپس در هر مورد تناسب فرم این برنامه را با این اقتضای اجتماعی ذکر میکنیم:
🔴 ۱ - محور اول تغییر زیستجهان جامعه است. زیستجهان در یک معنای سادهشده عبارت است از سپهر کلی که فضای ذهنی و عینی یک جامعه را در بر گرفته و در آن چارچوب روابط و کنشها اولا معنادار، ثانیا تفاهمپذیر است، ثالثا به علایق جهت میدهد و رابعا آنچنان در روابط افراد جامعه جریان دارد که با نوعی بداهت توام است، بنابراین نیاز به تامل درباره عمل یا ترک آن نیست. مثلا در ایران مردم هنگام فوت اقوام و آشنایان لباس مشکی میپوشند و این عمل معنادار و تفاهمپذیر و بدیهی است و برای انجام آن کسی تامل نمیکند، چراکه بخشی از زیستجهان ماست اما اعمال مردم ژاپن، هند و... هنگام فوت کسی از نزدیکان آنها برای ما معنادار و تفاهمپذیر و بهطور طبیعی بدیهی نیست، چراکه بخشی از زیستجهان ما نیست. یا فرض کنید کسی که در برزیل یا چین به دنیا آمده باشد چه نوع علایق ورزشی برای او محتملتر است؟ احتمالا فرد برزیلی علایق فوتبالی چه بهعنوان ورزشکار و چه بهعنوان مخاطب و فرد چینی پینگپنگ را انتخاب کنند، چراکه زیستجهان آنها در جهت دادن به علایق آنها موثر افتاده است.
🔴 در دو سده گذشته جامعه ایرانی تحتتاثیر مدرنیزاسیون دچار تحولاتی در زیستجهان خود شده است که در سه دهه گذشته به علل گوناگون_ که یکی از آنها پیگیری پرقدرت مدرنیزاسیون سیاسی و اقتصادی درون ساختار قدرت رسمی جمهوری اسلامی بعد از جنگ و دیگری فضای جهانیشدن در سطح بینالمللی و انقلابی است که در حوزه ارتباطات پدید آمده و... _ این تغییرات سرعت و تحول چشمگیری داشتهاند به شکلی که این زیستجهان جامعه ایرانی تحول زیادی پیدا کرده است. برای تقریب مساله به ذهن کافی است شما مجموعه نمایشی «آیینه» در دهه ۶۰ را که بازتاب چالشهای اجتماعی سه دهه قبل است با چالشهای امروز جامعه ایران مقایسه کنید و تفاوت شرایطی را که نتیجه تفاوت زیستجهان است به تماشا بنشینید.
🔴 بهنظر در این پروسه- پروژه مدرنیزاسیون پنج عنصر محوری نقش مهمی در تغییر زیستجهان جامعه ایرانی پیدا کردهاند. این پنج عنصر عبارتند از:
۱) اندیویژوالیسم
۲) نگاه اینجهانی
۳) توسعه عقل ابزاری
۴) نفعگرایی
۵) کاپیتالیستیشدن روابط اجتماعی
🔴 توضیح هرکدام از اینها مجال مفصلی میخواهد و در اینجا تنها به مستقیمترین مولفه مرتبط با شرایط اجتماعی پدیده عصر جدید و عصر جدیدها یعنی گسترش «نگاه اینجهانی» اشاره میکنم.
🔴 نگاه اینجهانی نیز البته دارای بار مفهومی و دلالتهای گستردهای است. در اینجا تنها به برخی دلالتهای آن تاکید میشود. غلبه نگاه اینجهانی یعنی محدود دیدن حیات به زندگی همین دنیا و صورتبندی مادی آن و به تبع آن بهحاشیه راندن مساله مرگ و جهان بعد از مرگ. «لذتگرایی» بهمثابه یک سبک زندگی، نتیجه و محصول طبیعی این تلقی است. اگر به وضعیت تمنای بالای مصرفگرایی در جامعه نگاه کنیم و به تغییری که در الگوی مدیریت بدن از انجام و اقسام عمل زیبایی و تمایلات زیاد برای فیتنس شدن تا الگو شدن طبقهای برای تنظیم سبک زندگی که بالاترین درجات کسب لذت را دارد و بروز و ظهور میدهد و نیز به کمرغبتی نسبت به مساله یادآوری مرگ و حتی فرار از آن توجه کنیم، میبینیم لذتگرایی بخش مهمی از زیستجهان جامعه ما شده است.
🔴 این لذتگرایی وقتی به انتخاب رسانهای پیوند میخورد به شکل «سرگرمی» تجلی میکند. درواقع سبد مصرف رسانهای جامعه در این زیستجهان «سرگرمی» را در اولویت خود قرار میدهد و شکلهای غیرسرگرمی رسانهای که خصوصا مستقیم بهدنبال آموزش یا تربیت هستند مثل شبکه افق از دور خارج میشوند و عصر جدیدها (دورهمیها، خندوانهها و...) در این بستر اجتماعی فرصت و امکان دیده شدن دارند.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
✅ چرا عصر جدید را دیدیم؟ | تحلیل اجتماعی و فرمی عصر جدید (بخش دوم و پایانی)
🔴 اینجا دو پرسش قابل طرح است: آیا هر برنامه رسانهای سرگرمیساز میتواند چنین نسبتی با مخاطب برقرار کند؟ البته پاسخ منفی است. اینجا ویژگیهای فرمی و درونبرنامهای عصر جدید مهم است. اولین مساله، نوآوری در ایده سرگرمی است که در عصر جدید به ظهور رسیده است. تلنتشوها در دیگر نقاط جهان دارای سابقه هستند اما در ایران و در چارچوب تلویزیون ایده بیسابقهای بوده است و همین مساله در تمایل مخاطب برای دیدن آن نقش درجه اولی دارد.
🔴 مولفه دوم در فرم، اجرای موفق این ایده با لوازم آن است. برند مجری (احسان علیخانی)، صحنه و استیج باشکوه، پروداکشن متناسب، رقابت و تنش سنگین، استفاده از ارزش برخورد و کشمکش با داشتن هیات داوری، مشارکت دادن بینندگان و حاضران در نتیجه رقابتها و ظهور سوژههای نامتعارف و نامنتظره و نادیدهشده مثل همین پنج عضو فینالیست، جمعبودگی و استفاده از انرژی و احساسات حاضران و... ویژگیهای فرمی هستند که تجربه عصر جدید را تجربه سرگرمکنندهای برای مخاطبان کرده است.
🔴 پرسش دوم تنش بین دو ایده برای رسانهای مثل صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. صداوسیما بهمثابه دانشگاه عمومی و صداوسیما بهمثابه سرگرمی است. اگر بنابر تعاریف پیشین باشد که این دو را دو جریان جدا از یکدیگر میداند، باید گفت عصر جدید و عصر جدیدها نشان از غلبه ایده رسانه بهمثابه سرگرمی بر رسانه بهمثابه دانشگاه عمومی است. اما اگر به همپوشانی بین این دو قائل باشیم، میتوانیم این جمعبندی را داشته باشیم که ایده دانشگاه عمومی از مجرا و به میانجیگری سرگرمی قابل تحقق است و برنامههایی مثل درسهایی از قرآن قرائتی و برنامههای افقسان تقریبا در حاشیه قرار میگیرند.
🔴 ۲ - مساله دوم در موفقیت برنامه عصر جدید به احساس مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی و فشار سنگین زندگی برمیگردد که خصوصا در دو سال گذشته به شکل طاقتفرسایی درآمده است. این وضعیت بهطور طبیعی جامعه را به تجربه سرگرمی و تمایل به سرگرمی برای فرار از این وضعیت سوق میدهد و یک امر طبیعی است. اما علاوهبر این واقعیت به لحاظ معرفتی، مردم در عین حال از نظر ارادی نیز تمایل به برونرفت از این شرایط دارند و احساس میکردند بین این اراده آنها برای برونرفت و برنامه عصر جدید همراستایی وجود دارد. این همراستایی از آنجا پدید میآمد که قهرمانان این رقابت سنگین مردم عادی و معمولی جامعه بودند که تا پیش از این تجربه چنین ظهور و بروز اجتماعی را نداشتند. نگاهی به فینالیستها این مساله را تایید میکند که هیچیک از این افراد چنین موقعیتی حتی در محدودههای کوچک اجتماعی را نداشتند. این تجربه قهرمانسازی از مردم عادی تنها محدود به فینالیستها نیست بلکه افرادی که در مراحل قبل حذف شدند اظهار میکردند عصر جدید نقطهعطفی در زندگی ما شده است. این واقعیت، احساس گشودگی به جامعه میداد و از این نظر با ارائه برونرفت آنها همخوان و همراستا میشد.
🔴 ۳ - مساله سوم تاثیر تعیینکنندهای است که فضای مجازی بر سلایق و علایق ایرانیها داشته است. فضای مجازی با این گستردگی و عمق ارتباط با زیست تکتک ایرانیان، بر ذائقه مصرف رسانهای مخاطبان تاثیر تعیینکنندگی داشته است. تمایل به مطالب ساده و در سطح و بیرغبتی به پیچیدگیها و پیامهای رسانهای که تاملها را فراخوان میکنند از عوارض چسبندگی جامعه ایران با فضای مجازی است. امکان کثرت تعاملات در فضای مجازی و دریافتهای بیحد و حصر پیامهای مرتبط و نامرتبط و نیز قالبهای رسانهای در این فضا مثل ۲۸۰ حرفی توئیتر یا محدودیتهای پستها در تلگرام و اینستاگرام و... که دعوت به کوتاهی پیامها میکنند خودبهخود و ناخودآگاه تمایلات رسانهای به پیامهای روشن و سرراست و در دسترس و کوتاه را تشویق میکنند و در حوزه سرگرمی نیز سرگرمیهایی انتخاب میشود که واجد همین ویژگیها باشد و پیام بدون پیچیدگی و سرراست و لذت آنی و در دسترس در اولویت قرار میگیرد که عصر جدید نیز از همین جنس سرگرمی بود. خصوصا اگر به برتری عصر جدید نسبت به کارهای نمایشی که تا حدودی برای لذتبردن از آن به تامل و درک روابط بین کاراکترها و... نیاز است، توجه شود.
✳️ منبع: فرهیختگان
@Parvizamini_ir
🔴 اینجا دو پرسش قابل طرح است: آیا هر برنامه رسانهای سرگرمیساز میتواند چنین نسبتی با مخاطب برقرار کند؟ البته پاسخ منفی است. اینجا ویژگیهای فرمی و درونبرنامهای عصر جدید مهم است. اولین مساله، نوآوری در ایده سرگرمی است که در عصر جدید به ظهور رسیده است. تلنتشوها در دیگر نقاط جهان دارای سابقه هستند اما در ایران و در چارچوب تلویزیون ایده بیسابقهای بوده است و همین مساله در تمایل مخاطب برای دیدن آن نقش درجه اولی دارد.
🔴 مولفه دوم در فرم، اجرای موفق این ایده با لوازم آن است. برند مجری (احسان علیخانی)، صحنه و استیج باشکوه، پروداکشن متناسب، رقابت و تنش سنگین، استفاده از ارزش برخورد و کشمکش با داشتن هیات داوری، مشارکت دادن بینندگان و حاضران در نتیجه رقابتها و ظهور سوژههای نامتعارف و نامنتظره و نادیدهشده مثل همین پنج عضو فینالیست، جمعبودگی و استفاده از انرژی و احساسات حاضران و... ویژگیهای فرمی هستند که تجربه عصر جدید را تجربه سرگرمکنندهای برای مخاطبان کرده است.
🔴 پرسش دوم تنش بین دو ایده برای رسانهای مثل صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. صداوسیما بهمثابه دانشگاه عمومی و صداوسیما بهمثابه سرگرمی است. اگر بنابر تعاریف پیشین باشد که این دو را دو جریان جدا از یکدیگر میداند، باید گفت عصر جدید و عصر جدیدها نشان از غلبه ایده رسانه بهمثابه سرگرمی بر رسانه بهمثابه دانشگاه عمومی است. اما اگر به همپوشانی بین این دو قائل باشیم، میتوانیم این جمعبندی را داشته باشیم که ایده دانشگاه عمومی از مجرا و به میانجیگری سرگرمی قابل تحقق است و برنامههایی مثل درسهایی از قرآن قرائتی و برنامههای افقسان تقریبا در حاشیه قرار میگیرند.
🔴 ۲ - مساله دوم در موفقیت برنامه عصر جدید به احساس مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی و فشار سنگین زندگی برمیگردد که خصوصا در دو سال گذشته به شکل طاقتفرسایی درآمده است. این وضعیت بهطور طبیعی جامعه را به تجربه سرگرمی و تمایل به سرگرمی برای فرار از این وضعیت سوق میدهد و یک امر طبیعی است. اما علاوهبر این واقعیت به لحاظ معرفتی، مردم در عین حال از نظر ارادی نیز تمایل به برونرفت از این شرایط دارند و احساس میکردند بین این اراده آنها برای برونرفت و برنامه عصر جدید همراستایی وجود دارد. این همراستایی از آنجا پدید میآمد که قهرمانان این رقابت سنگین مردم عادی و معمولی جامعه بودند که تا پیش از این تجربه چنین ظهور و بروز اجتماعی را نداشتند. نگاهی به فینالیستها این مساله را تایید میکند که هیچیک از این افراد چنین موقعیتی حتی در محدودههای کوچک اجتماعی را نداشتند. این تجربه قهرمانسازی از مردم عادی تنها محدود به فینالیستها نیست بلکه افرادی که در مراحل قبل حذف شدند اظهار میکردند عصر جدید نقطهعطفی در زندگی ما شده است. این واقعیت، احساس گشودگی به جامعه میداد و از این نظر با ارائه برونرفت آنها همخوان و همراستا میشد.
🔴 ۳ - مساله سوم تاثیر تعیینکنندهای است که فضای مجازی بر سلایق و علایق ایرانیها داشته است. فضای مجازی با این گستردگی و عمق ارتباط با زیست تکتک ایرانیان، بر ذائقه مصرف رسانهای مخاطبان تاثیر تعیینکنندگی داشته است. تمایل به مطالب ساده و در سطح و بیرغبتی به پیچیدگیها و پیامهای رسانهای که تاملها را فراخوان میکنند از عوارض چسبندگی جامعه ایران با فضای مجازی است. امکان کثرت تعاملات در فضای مجازی و دریافتهای بیحد و حصر پیامهای مرتبط و نامرتبط و نیز قالبهای رسانهای در این فضا مثل ۲۸۰ حرفی توئیتر یا محدودیتهای پستها در تلگرام و اینستاگرام و... که دعوت به کوتاهی پیامها میکنند خودبهخود و ناخودآگاه تمایلات رسانهای به پیامهای روشن و سرراست و در دسترس و کوتاه را تشویق میکنند و در حوزه سرگرمی نیز سرگرمیهایی انتخاب میشود که واجد همین ویژگیها باشد و پیام بدون پیچیدگی و سرراست و لذت آنی و در دسترس در اولویت قرار میگیرد که عصر جدید نیز از همین جنس سرگرمی بود. خصوصا اگر به برتری عصر جدید نسبت به کارهای نمایشی که تا حدودی برای لذتبردن از آن به تامل و درک روابط بین کاراکترها و... نیاز است، توجه شود.
✳️ منبع: فرهیختگان
@Parvizamini_ir
✅ پرسشهای مکتوب از دکتر سعید جلیلی
🔴 دوستان زیادی به دلیل شناخت نسبتا طولانی مدتی که از آقای حسین محمدی، معاون محترم بررسی دفتر مقام معظم رهبری دارم، از بنده خواستهاند که درباره شناختم از ایشان توضیح بدهم و در ضمن آن، برخی ادعاهای مطرح شده اخیر درباره ایشان را نیز شفاف سازی کنم. بنده بهتر دیدم که در این باره، آقای دکتر سعید جلیلی که سابقه طولانیتری در شناخت از ایشان دارند و سالهای طولانی همکار ایشان بودهاند و برخی مسائل را نیز از نزدیک میدانند و از نظر طرح کنندگان ادعاها نیز مقبولترند (علیرغم اینکه شرط بیطرفی نقض میشود)، در این باره اظهار نظر کنند و بنابراین برخی پرسشها و ادعاهای طرح شده را، طی نامه مکتوبی به ایشان دادم و مثل بسیاری، امیدوارانه منتظرم ایشان با پاسخهای شفاف و صریح، ابهاماتی اگر وجود دارد را برطرف سازنند و حق مخاطبان را برای آگاهی از واقعیت محترم بشمارند.
@Parvizamini_ir
🔴 دوستان زیادی به دلیل شناخت نسبتا طولانی مدتی که از آقای حسین محمدی، معاون محترم بررسی دفتر مقام معظم رهبری دارم، از بنده خواستهاند که درباره شناختم از ایشان توضیح بدهم و در ضمن آن، برخی ادعاهای مطرح شده اخیر درباره ایشان را نیز شفاف سازی کنم. بنده بهتر دیدم که در این باره، آقای دکتر سعید جلیلی که سابقه طولانیتری در شناخت از ایشان دارند و سالهای طولانی همکار ایشان بودهاند و برخی مسائل را نیز از نزدیک میدانند و از نظر طرح کنندگان ادعاها نیز مقبولترند (علیرغم اینکه شرط بیطرفی نقض میشود)، در این باره اظهار نظر کنند و بنابراین برخی پرسشها و ادعاهای طرح شده را، طی نامه مکتوبی به ایشان دادم و مثل بسیاری، امیدوارانه منتظرم ایشان با پاسخهای شفاف و صریح، ابهاماتی اگر وجود دارد را برطرف سازنند و حق مخاطبان را برای آگاهی از واقعیت محترم بشمارند.
@Parvizamini_ir
✅ یادداشت دکتر رضا غلامی (بخش اول)
🔴 توضیح: تا آقا سعید پرسشهای مکتوب را پاسخ بدهند، ارزیابی جناب آقای دکتر غلامی درباره ادعاهای مطروحه منسوبین به ایشان را میخوانیم. نظر آقای دکتر غلامی از دو جهت مهم است. یکی این که ایشان علاوه بر آقای سعید جلیلی، از جمله افرادی است که در جریان مسائل تا سطح جزئیات هستند و دوم همانطور که در متن نیز معلوم است، مورد اعتماد ادعا کنندگان است به حدی که گزینه مطلوب پیشنهادی این افراد به رهبر انقلاب برای برخی مسئولیتهای مهم فرهنگی بودهاند.
✳️ یادداشت دکتر رضا غلامی:
◀️ اتهامات ناروا و بوی نان و کباب
⏺ باسمه تعالی
🔘 وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ. ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﻴﺪ ، ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻭﻓﺎ ﻛﻨﻴﺪ؛ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ [ ﮔﻮﻧﻪ ] ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﭘﻨﺪ ﮔﻴﺮﻳﺪ. ( سوره انعام آیه ١٥٢ )
🔘 یک. من جزء منتقدان قدیمی صداوسیما هستم و دوستانی که با بنده آشنایی دارند از نقدهای صریح و البته مؤدبانه و واقع بینانه اینجانب به صدا و سیما بی اطلاع نیستند. از نظر من صدا و سیما پا به پای انقلاب اسلامی رشد لازم را پیدا نکرده و خیلی وقت است که به یک تحول جدی و همه جانبه نیاز دارد. برای ایجاد تحول در صدا و سیما چند راه عمده وجود دارد : یکی از این راهها سیاه نمایی و بزرگ کردن ایرادات و کوچک کردن موفقیت ها و در کل، باز کردن باب درشت گویی و اتهام زنی و له کردن شخصیت مدیران صدا و سیماست. من این راه بی ثمر را نه فقط با اخلاق و شریعت اسلامی بلکه با روح حاکم بر تفکر انقلاب در تضاد می دانم و از آن همیشه متنفر بوده ام. راه دیگر، سیاه و سفید ندیدن صدا و سیما، لحاظ کردن موفقیت ها در کنار ایرادات، و در کل، طرح نقدهای عالمانه و مشفقانه همراه با پیشنهادات کارآمد و واقع بینانه برای اصلاح سازمان صدا و سیماست. من این راه پرثمر را می پسندم و با هرکس که در این راه قدم بردارد، همراهم.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
🔴 توضیح: تا آقا سعید پرسشهای مکتوب را پاسخ بدهند، ارزیابی جناب آقای دکتر غلامی درباره ادعاهای مطروحه منسوبین به ایشان را میخوانیم. نظر آقای دکتر غلامی از دو جهت مهم است. یکی این که ایشان علاوه بر آقای سعید جلیلی، از جمله افرادی است که در جریان مسائل تا سطح جزئیات هستند و دوم همانطور که در متن نیز معلوم است، مورد اعتماد ادعا کنندگان است به حدی که گزینه مطلوب پیشنهادی این افراد به رهبر انقلاب برای برخی مسئولیتهای مهم فرهنگی بودهاند.
✳️ یادداشت دکتر رضا غلامی:
◀️ اتهامات ناروا و بوی نان و کباب
⏺ باسمه تعالی
🔘 وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ. ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﻴﺪ ، ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻭﻓﺎ ﻛﻨﻴﺪ؛ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ [ ﮔﻮﻧﻪ ] ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﭘﻨﺪ ﮔﻴﺮﻳﺪ. ( سوره انعام آیه ١٥٢ )
🔘 یک. من جزء منتقدان قدیمی صداوسیما هستم و دوستانی که با بنده آشنایی دارند از نقدهای صریح و البته مؤدبانه و واقع بینانه اینجانب به صدا و سیما بی اطلاع نیستند. از نظر من صدا و سیما پا به پای انقلاب اسلامی رشد لازم را پیدا نکرده و خیلی وقت است که به یک تحول جدی و همه جانبه نیاز دارد. برای ایجاد تحول در صدا و سیما چند راه عمده وجود دارد : یکی از این راهها سیاه نمایی و بزرگ کردن ایرادات و کوچک کردن موفقیت ها و در کل، باز کردن باب درشت گویی و اتهام زنی و له کردن شخصیت مدیران صدا و سیماست. من این راه بی ثمر را نه فقط با اخلاق و شریعت اسلامی بلکه با روح حاکم بر تفکر انقلاب در تضاد می دانم و از آن همیشه متنفر بوده ام. راه دیگر، سیاه و سفید ندیدن صدا و سیما، لحاظ کردن موفقیت ها در کنار ایرادات، و در کل، طرح نقدهای عالمانه و مشفقانه همراه با پیشنهادات کارآمد و واقع بینانه برای اصلاح سازمان صدا و سیماست. من این راه پرثمر را می پسندم و با هرکس که در این راه قدم بردارد، همراهم.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
✅ یادداشت دکتر رضا غلامی (بخش دوم و پایانی)
🔘 دو. هر چند نقد صحیح و مشفقانه صدا و سیما لازم است و اگر من جای مسئولان صدا و سیما بودم دست منتقدین دانا و منصف صدا و سیما را می بوسیدم، لکن اتهام زنی به افرادی خارج از صدا و سیما و ناسزا گویی به آنها، از جمله مظالم بزرگی است که روزی عدل الهی گریبان متهم کنندگان را خواهد گرفت. اگر نام دعواهای صریح و مشفقانه با آقایان صدا و سیما رفیق بازی است، اگر ارائه صریح ترین و شفاف ترین نقدها درباره صدا و سیما رفیق بازی است، و اگر رعایت بی طرفی در بسیاری از انتصابات این سازمان رفیق بازی است، پس باید از این پس معنای جدیدی را برای رفیق بازی به ثبت رساند! دوستانی که با بنده آشنایی دارند تایید می کنند که فرد مستقلی هستم. نه منافعی دارم که به خاطر از دست دادن آن نگران باشم و نه ذاتا فرد ترسو و محتاطی هستم. من بیش از 14 سال است که از نزدیک شاهد رفتار کسی هستم که هرچند ممکن است در مواردی با او اختلاف نظر هم داشته باشم اما در پیشگاه الهی شهادت می دهم، نه فقط اتهام رفیق بازی و امثال آن به او نمی چسبد بلکه تاکنون گام های بزرگ و منحصربفردی را برای اصلاح و تقویت صدا و سیما در چارچوب تفکر انقلاب برداشته که اغلب منتقدان به ظاهر انقلابی او از برداشتن خیلی از این گام ها عاجز بوده و هستند.
🔘 سه. مواقعی که به هر دلیل باب نقد نامنصفانه همراه با صراحت لهجه و نُرم شکنی در جبهه انقلاب باز می شود، این فقط دشمنان نیستند که به نان و نوایی می رسند و با همه وجود به ریش ما می خندند، بلکه در این مواقع سر و کله به ظاهر خودی هایی که سالها منتظر گشودن عقده های فروخفته خود هستند و انتقام گرفتن از کسانی که مانع سور چرانی های آنها به اسم هنر انقلاب شده اند را غنیمت می شمرند نیز پیدا می شود. این افراد که بالاخره روزی دوران وارسی کارنامه آنها فرا خواهد رسید همچون کسانی که بوی نان و کباب به مشامشان رسیده با ذوق زدگی خود را به میدان رسانده و تیرهایی را هم به مغضوب شدگان پرتاب می کنند؛ این در حالی است که بالاخره روزی پرده از روی واقعیت ها کنار خواهد رفت و چهره حقیقی آنان آشکار خواهد شد.
🔘 چهار. من خیلی متاسفم که در شرایط خطیر فعلی که بیش از هر زمان به انسجام در جبهه انقلاب و باز کردن هوشمندانه گره ها نیازمندیم، باب مباحثی باز شده که نه تنها به اصلاح و ترقی صدا و سیما منجر نخواهد شد، بلکه به عاملی برای ایجاد شکاف و چند دستگی میان بچه های انقلاب مبدل شده است. ای کاش هیچوقت این صحنه دردناک را نمی دیدم و خود را مکلف به نوشتن این یادداشت نمی دانستم. عزیز منتقدی که برای نخستین بار باب این نقد و اتهام زنی را گشوده از علاقه و ارادت من به خودش بی اطلاع نیست. من با او در لزوم اصلاح صدا و سیما و سایر مجموعه های فرهنگی- البته با روش صحیح- هم دل و هم نظرم و دردمندی و پیشتازی او در خیلی از صحنه های هنر و ادبیات انقلاب را تحسین می کنم اما همین چند روز قبل بود که از او تقاضا کردم از اتهام زنی به کسی که خود بهتر از من از نقش حساس و بی بدیلش در صحنه انقلاب مطلع است و حمایت های واضح و بی دریغ وی از بچه های انقلاب را انکار نمی کند، و حتی بارها شاهد بوده که در اظهار نظر درباره صدا و سیما جانب حق را گرفته صرف نظر کند. دوستان من می دانند که ما انشاالله در طریق حق قدم بر می داریم و در این طریق رفتاری که مغایر با حق باشد جایی ندارد لذا از ایشان که مطمئنم نسبت به خیرخواهی حقیر تردیدی ندارد، مجددا درخواست می کنم نه فقط باب این بحث را ببندد بلکه اگر حقی ضایع شده -که مع الاسف شده است- با آزادگی آن را جبران کند و قهقه های مستانه بدخواهان انقلاب را در گلو خفه نماید.
🔘 وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِير
🔘 رضا غلامی 18 شهریور 98
@Parvizamini_ir
🔘 دو. هر چند نقد صحیح و مشفقانه صدا و سیما لازم است و اگر من جای مسئولان صدا و سیما بودم دست منتقدین دانا و منصف صدا و سیما را می بوسیدم، لکن اتهام زنی به افرادی خارج از صدا و سیما و ناسزا گویی به آنها، از جمله مظالم بزرگی است که روزی عدل الهی گریبان متهم کنندگان را خواهد گرفت. اگر نام دعواهای صریح و مشفقانه با آقایان صدا و سیما رفیق بازی است، اگر ارائه صریح ترین و شفاف ترین نقدها درباره صدا و سیما رفیق بازی است، و اگر رعایت بی طرفی در بسیاری از انتصابات این سازمان رفیق بازی است، پس باید از این پس معنای جدیدی را برای رفیق بازی به ثبت رساند! دوستانی که با بنده آشنایی دارند تایید می کنند که فرد مستقلی هستم. نه منافعی دارم که به خاطر از دست دادن آن نگران باشم و نه ذاتا فرد ترسو و محتاطی هستم. من بیش از 14 سال است که از نزدیک شاهد رفتار کسی هستم که هرچند ممکن است در مواردی با او اختلاف نظر هم داشته باشم اما در پیشگاه الهی شهادت می دهم، نه فقط اتهام رفیق بازی و امثال آن به او نمی چسبد بلکه تاکنون گام های بزرگ و منحصربفردی را برای اصلاح و تقویت صدا و سیما در چارچوب تفکر انقلاب برداشته که اغلب منتقدان به ظاهر انقلابی او از برداشتن خیلی از این گام ها عاجز بوده و هستند.
🔘 سه. مواقعی که به هر دلیل باب نقد نامنصفانه همراه با صراحت لهجه و نُرم شکنی در جبهه انقلاب باز می شود، این فقط دشمنان نیستند که به نان و نوایی می رسند و با همه وجود به ریش ما می خندند، بلکه در این مواقع سر و کله به ظاهر خودی هایی که سالها منتظر گشودن عقده های فروخفته خود هستند و انتقام گرفتن از کسانی که مانع سور چرانی های آنها به اسم هنر انقلاب شده اند را غنیمت می شمرند نیز پیدا می شود. این افراد که بالاخره روزی دوران وارسی کارنامه آنها فرا خواهد رسید همچون کسانی که بوی نان و کباب به مشامشان رسیده با ذوق زدگی خود را به میدان رسانده و تیرهایی را هم به مغضوب شدگان پرتاب می کنند؛ این در حالی است که بالاخره روزی پرده از روی واقعیت ها کنار خواهد رفت و چهره حقیقی آنان آشکار خواهد شد.
🔘 چهار. من خیلی متاسفم که در شرایط خطیر فعلی که بیش از هر زمان به انسجام در جبهه انقلاب و باز کردن هوشمندانه گره ها نیازمندیم، باب مباحثی باز شده که نه تنها به اصلاح و ترقی صدا و سیما منجر نخواهد شد، بلکه به عاملی برای ایجاد شکاف و چند دستگی میان بچه های انقلاب مبدل شده است. ای کاش هیچوقت این صحنه دردناک را نمی دیدم و خود را مکلف به نوشتن این یادداشت نمی دانستم. عزیز منتقدی که برای نخستین بار باب این نقد و اتهام زنی را گشوده از علاقه و ارادت من به خودش بی اطلاع نیست. من با او در لزوم اصلاح صدا و سیما و سایر مجموعه های فرهنگی- البته با روش صحیح- هم دل و هم نظرم و دردمندی و پیشتازی او در خیلی از صحنه های هنر و ادبیات انقلاب را تحسین می کنم اما همین چند روز قبل بود که از او تقاضا کردم از اتهام زنی به کسی که خود بهتر از من از نقش حساس و بی بدیلش در صحنه انقلاب مطلع است و حمایت های واضح و بی دریغ وی از بچه های انقلاب را انکار نمی کند، و حتی بارها شاهد بوده که در اظهار نظر درباره صدا و سیما جانب حق را گرفته صرف نظر کند. دوستان من می دانند که ما انشاالله در طریق حق قدم بر می داریم و در این طریق رفتاری که مغایر با حق باشد جایی ندارد لذا از ایشان که مطمئنم نسبت به خیرخواهی حقیر تردیدی ندارد، مجددا درخواست می کنم نه فقط باب این بحث را ببندد بلکه اگر حقی ضایع شده -که مع الاسف شده است- با آزادگی آن را جبران کند و قهقه های مستانه بدخواهان انقلاب را در گلو خفه نماید.
🔘 وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِير
🔘 رضا غلامی 18 شهریور 98
@Parvizamini_ir
✅ بوی باران بهانه است؛ فلان کس و فلان جا نشانه است!
⚫️ سلام. عزاداریها قبول! لطفا متون بالا و نکات شش گانه درباره آن را با دقت بخوانید!
🔴 متن مذکور، سخن احسان محمدحسنی؛ مدیرعامل اوج متعلق به یک نهاد خاص انقلابی و یکی دیگر از اعضای این جریان (بهزاد بهزادپور) و مخاطب؛ عباس نعمتی؛ فیلمنامهنویس مجموعه بوی باران است که جنجالهای اخیر مدعیان، با محوریت مخالفت با آن شکل گرفت.
🔴 به ادبیات متن بیش از محتوی توجه کنید و ببینید اینها که در علن، نویسنده این سریال را مستحق اعدام به علت توهین به امام زمان(عج) میدانستند، چگونه در خفا با او دل و قلوه میگیرند و چه کرنش و خاکساریای از خود در برابر او نشان میدهند و چگونه با انفعال در حال ابراز برائت از خود در برابر اعدامی عباس نعمتی هستند. واقعا صداقت و اخلاق و انصاف در اوج است!
🔴 نویسندگان در این متن کوتاه به شکل خیلی آشکار و حیرتانگیزی به «بهانه بودن» جنجال درباره سریال بوی باران و نشانه بودن «دفتر رهبری» و «حسین محمدی» تصریح میکنند. واقعا انسان وقتی این متون را میخواند نمیداند خواب است یا بیدار! نمیداند در ج.ا.ا این اتفاقات میافتد یا ...
🔴 ببینید گلوگشادی دموکراسی و بلبشوی آنارشیسم در ج.ا.ا چه وضعیت تراژدی-کمیکی پیدا کرده که متولیان برخی بخشهای فرهنگی و رسانهای متعلق به نهادهای خاص و به نوعی معروف و منسوب به خود دفتر رهبری، رسما و علنا از طراحی عملیات علیه دفتر رهبری صحبت میکنند!
🔴 اینچنین جسارت و گستاخی را به سختی بتوان تنها به حماقت و احساس قدرت این گروه محدود کرد. باید احتمالات دیگر را بررسی کرد و عقبه و مشاوران و همکاران پیدا و پنهان این جریان را جستجو کرد. در این باره حدسهایی وجود دارد اما دستگاههای مسئول در این باره باید نظر بدهند.
🔴 تا کنون این متون را سه نفر از افراد سرشناس و موجه که یا مشهدی کهنه کار بودند یا امام صادقی باسابقه و خوشنام و مقبول و یا مسئولیتهای مهمی در حوزه فرهنگ داشتند، دیدهاند. این افراد با این که هر یک بر اساس تجارب، خود را به درستی، فوق تخصص شناخت این جریان میدانستند اما در برابر ادبیات و محتوای این متون از اعجاب و حیرت شوکه شدند.
❗️آقا سعید هنوز هم میخواهید سکوت کنید؟
@Parvizamini_ir
https://t.me/parvizamini_ir/340
⚫️ سلام. عزاداریها قبول! لطفا متون بالا و نکات شش گانه درباره آن را با دقت بخوانید!
🔴 متن مذکور، سخن احسان محمدحسنی؛ مدیرعامل اوج متعلق به یک نهاد خاص انقلابی و یکی دیگر از اعضای این جریان (بهزاد بهزادپور) و مخاطب؛ عباس نعمتی؛ فیلمنامهنویس مجموعه بوی باران است که جنجالهای اخیر مدعیان، با محوریت مخالفت با آن شکل گرفت.
🔴 به ادبیات متن بیش از محتوی توجه کنید و ببینید اینها که در علن، نویسنده این سریال را مستحق اعدام به علت توهین به امام زمان(عج) میدانستند، چگونه در خفا با او دل و قلوه میگیرند و چه کرنش و خاکساریای از خود در برابر او نشان میدهند و چگونه با انفعال در حال ابراز برائت از خود در برابر اعدامی عباس نعمتی هستند. واقعا صداقت و اخلاق و انصاف در اوج است!
🔴 نویسندگان در این متن کوتاه به شکل خیلی آشکار و حیرتانگیزی به «بهانه بودن» جنجال درباره سریال بوی باران و نشانه بودن «دفتر رهبری» و «حسین محمدی» تصریح میکنند. واقعا انسان وقتی این متون را میخواند نمیداند خواب است یا بیدار! نمیداند در ج.ا.ا این اتفاقات میافتد یا ...
🔴 ببینید گلوگشادی دموکراسی و بلبشوی آنارشیسم در ج.ا.ا چه وضعیت تراژدی-کمیکی پیدا کرده که متولیان برخی بخشهای فرهنگی و رسانهای متعلق به نهادهای خاص و به نوعی معروف و منسوب به خود دفتر رهبری، رسما و علنا از طراحی عملیات علیه دفتر رهبری صحبت میکنند!
🔴 اینچنین جسارت و گستاخی را به سختی بتوان تنها به حماقت و احساس قدرت این گروه محدود کرد. باید احتمالات دیگر را بررسی کرد و عقبه و مشاوران و همکاران پیدا و پنهان این جریان را جستجو کرد. در این باره حدسهایی وجود دارد اما دستگاههای مسئول در این باره باید نظر بدهند.
🔴 تا کنون این متون را سه نفر از افراد سرشناس و موجه که یا مشهدی کهنه کار بودند یا امام صادقی باسابقه و خوشنام و مقبول و یا مسئولیتهای مهمی در حوزه فرهنگ داشتند، دیدهاند. این افراد با این که هر یک بر اساس تجارب، خود را به درستی، فوق تخصص شناخت این جریان میدانستند اما در برابر ادبیات و محتوای این متون از اعجاب و حیرت شوکه شدند.
❗️آقا سعید هنوز هم میخواهید سکوت کنید؟
@Parvizamini_ir
https://t.me/parvizamini_ir/340
Telegram
پرویز امینی
✅ من شهادت میدهم که...
🔵 نوشتهای از محمدحسین صفارهرندی
🔴 ۲۵ سال آشنایی، رفاقت و مجالست با برادر عزیزم جناب حسین محمدی قاعدتاً به بنده این امکان را میدهد که ارزیابی نسبتاً دقیق و واقعی از شخصیت حقیقی او داشته باشم. لذا شهادت میدهم که تدّین و داشتن روحیه تعّبدی در دینداری و تسلیم امر مولا بودن از یک سو و آگاهی و اشراف بر موازین عقیدتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر، به ایشان شایستگی قرار گرفتن در جایگاه یک مستشار توانمند را بخشیده است و اگر ویژگیهایی همچون صدق، وفا، حسن خلق، روحیه جهادی، تلاشگری خستگیناپذیر و مشورتپذیری را هم اضافه کنیم، مصداق کریمه: «انّ خَیرَ مَنِ استَأجَرت القویُ الامِین» خواهد بود. و البته بماند که حافظه قوی و ذهن منظم و طبقهبندی شدهاش برای مثل بنده، همواره غبطهبرانگیز بوده است! با این همه ایشان هم مثل هر عنصر انقلابی و خدمتگزار این نظام ممکن است سزاوار نقد و ایرادی باشد اما بینی و بین الله در مقام مقایسه، مدعیان محترم آقای حسین محمدی، حتی کسری از مجموع فضیلتهای متنوع او را دارا نیستند. نیز، در حیرتم از وقتناشناسی برخی دوستان که چطور باب نقد علنی و تخریب اصحاب و خادمان وفادار رهبری را درست در شرایطی گشودهاند که دشمن هرزهگو و رفقای راه گم کرده سابق، حملات پر حجمی را علیه این جایگاه به نیّت تضعیف عمود خیمه انقلاب آغاز کردهاند؟! و بالاخره اطمینان دارم که برادر مؤمن و انقلابی حاج حسین محمدی به وعده صدق الهی ایمان دارد که فرمود: انّ الله یدَافِعُ عَنِ الذِّینَ امَنُوا...
محمدحسین صفارهرندی
@Parvizamini_ir
🔵 نوشتهای از محمدحسین صفارهرندی
🔴 ۲۵ سال آشنایی، رفاقت و مجالست با برادر عزیزم جناب حسین محمدی قاعدتاً به بنده این امکان را میدهد که ارزیابی نسبتاً دقیق و واقعی از شخصیت حقیقی او داشته باشم. لذا شهادت میدهم که تدّین و داشتن روحیه تعّبدی در دینداری و تسلیم امر مولا بودن از یک سو و آگاهی و اشراف بر موازین عقیدتی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر، به ایشان شایستگی قرار گرفتن در جایگاه یک مستشار توانمند را بخشیده است و اگر ویژگیهایی همچون صدق، وفا، حسن خلق، روحیه جهادی، تلاشگری خستگیناپذیر و مشورتپذیری را هم اضافه کنیم، مصداق کریمه: «انّ خَیرَ مَنِ استَأجَرت القویُ الامِین» خواهد بود. و البته بماند که حافظه قوی و ذهن منظم و طبقهبندی شدهاش برای مثل بنده، همواره غبطهبرانگیز بوده است! با این همه ایشان هم مثل هر عنصر انقلابی و خدمتگزار این نظام ممکن است سزاوار نقد و ایرادی باشد اما بینی و بین الله در مقام مقایسه، مدعیان محترم آقای حسین محمدی، حتی کسری از مجموع فضیلتهای متنوع او را دارا نیستند. نیز، در حیرتم از وقتناشناسی برخی دوستان که چطور باب نقد علنی و تخریب اصحاب و خادمان وفادار رهبری را درست در شرایطی گشودهاند که دشمن هرزهگو و رفقای راه گم کرده سابق، حملات پر حجمی را علیه این جایگاه به نیّت تضعیف عمود خیمه انقلاب آغاز کردهاند؟! و بالاخره اطمینان دارم که برادر مؤمن و انقلابی حاج حسین محمدی به وعده صدق الهی ایمان دارد که فرمود: انّ الله یدَافِعُ عَنِ الذِّینَ امَنُوا...
محمدحسین صفارهرندی
@Parvizamini_ir
Forwarded from سیدیاسر جبرائیلی
✨ما نیز نکوییاش بگوییم...
حاج حسین محمدی، از شخصیتهای کمنظیری است که سالهاست معاونت بررسی دفتر رهبر حکیم انقلاب را به عهده دارد. بارها برای مسئولیتهای مختلف نام ایشان مطرح شده، اما خدمت در دفتر رهبر انقلاب را به هر مسئولیتی ترجیح داده است.
اهمیت کار حاج حسین را باید در اهمیتی دید که رهبر انقلاب به کار کارشناسی میدهند. زحمت بخش قابل توجهی از گزارشهای کارشناسی از عملکرد دستگاهها گرفته تا بررسیهای موضوعی که خدمت رهبر انقلاب ارائه میشود، با ایشان است. بسیاری از گزارشها و نامههایی که خدمت رهبری تقدیم میشود، برای بررسی و پیگیری به ایشان ارجاع میشود.
حاج حسین تقریبا روز تعطیل ندارد. با شبکه گستردهای از نخبگان کشور به ویژه جوانان مرتبط است.
به یک زندگی حداقلی اکتفا کرده و مانند بسیاری از مردم، خانهای محقر و یک خودروی پراید دارد و هیچ لکه خاکستری در زندگیاش دیده نمیشود.
حتما ایشان نیز مانند هر انسان دیگری قابل نقد است، اما نواختن بیرحمانه مردی که همه زندگیاش را خالصانه وقف ولایت کرده، دور از انصاف و جوانمردی است. گام دوم را با آموختن و قدردانی از گاماولیها برداریم، نه با سوختن سرمایه.
@syjebraily
حاج حسین محمدی، از شخصیتهای کمنظیری است که سالهاست معاونت بررسی دفتر رهبر حکیم انقلاب را به عهده دارد. بارها برای مسئولیتهای مختلف نام ایشان مطرح شده، اما خدمت در دفتر رهبر انقلاب را به هر مسئولیتی ترجیح داده است.
اهمیت کار حاج حسین را باید در اهمیتی دید که رهبر انقلاب به کار کارشناسی میدهند. زحمت بخش قابل توجهی از گزارشهای کارشناسی از عملکرد دستگاهها گرفته تا بررسیهای موضوعی که خدمت رهبر انقلاب ارائه میشود، با ایشان است. بسیاری از گزارشها و نامههایی که خدمت رهبری تقدیم میشود، برای بررسی و پیگیری به ایشان ارجاع میشود.
حاج حسین تقریبا روز تعطیل ندارد. با شبکه گستردهای از نخبگان کشور به ویژه جوانان مرتبط است.
به یک زندگی حداقلی اکتفا کرده و مانند بسیاری از مردم، خانهای محقر و یک خودروی پراید دارد و هیچ لکه خاکستری در زندگیاش دیده نمیشود.
حتما ایشان نیز مانند هر انسان دیگری قابل نقد است، اما نواختن بیرحمانه مردی که همه زندگیاش را خالصانه وقف ولایت کرده، دور از انصاف و جوانمردی است. گام دوم را با آموختن و قدردانی از گاماولیها برداریم، نه با سوختن سرمایه.
@syjebraily
Forwarded from عقل سرخ | مهدي محمدي (مهدي محمدي)
چند کلمه درباره حملات به دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی
۱-مدت هاست که از گوشه و کنار، هر بار به بهانه ای، به دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی حمله آورده می شود و شخصیت های اصلی آن، بویژه آقایان حجازی و حسین محمدی هدف قرار می گیرند. ماهیت همه این حملات، و طیف حمله کنندگان البته یکسان نیستند ولی عموما منطق یکسانی دارند و در یک چیز، که افتادن در برنامه دشمن علیه امناء رهبری است، آگاهانه یا ناآگاهانه، مشترکند.
۲-دفتر رهبری معصوم نیست، خالی از نقد و اشکال هم نیست اما، و هزار اما، نزدیک ترین سیستم کشور به شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی است، محل، مجرا و مجری مستقیم منویات، تصمیمات و نظرات ایشان است، مستقیما توسط ایشان اداره می شود و اساسا هویتی جز اتصال به رهبری ندارد. بنابراین، اگر از خاستگاه انقلابی نظر کنیم، وقتی به دفتر می رسیم ادب نقد متفاوت می شود. نمی شود –واساسا پذیرفته نیست- که کسانی خود را نه تنها انقلابی، بلکه مرشد همه انقلابیون بخوانند و وقتی نوبت به نزدیک ترین سیستم به رهبری می رسد چنان سخن بگویند که گاه، دشمن اگر همه هنر و نیرویش را جمع کند، نمی تواند آنگونه سخن بگوید.
۳- دفتر رهبری بویژه کسانی مانند آقایان حجازی و محمدی، مشرف ترین افراد به مسائل کشور، عالم ترین آنها به مصالح و ملاحظات و دلسوزترین افراد برای تفکر و جریان انقلابی هستند که دارایی گرانبهای نظام اسلامی محسوب می شود. بسیاری از نقد ها اگر مسئله شخصی نباشد، ریشه در عدم اشراف کامل به مسائل کشور دارد که باعث می شود کسانی نتوانند منطق دفتر را در تصمیم هایی که می گیرد، توصیه هایی که می کند و افرادی که منصوب می کند درک کنند؛ منتها به جای اینکه ایراد را در فهم خویش بدانند به خود اجازه می دهند حتی ادعا کنند که دفتر رهبری از انقلاب فاصله گرفته است.
۴- شاید بسیاری ندانند که دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی بی گمان اصلی ترین پناهگاه جریان انقلابی در کشور است. اگر دفتر و اهتمام و جدیت آن نبود از بسیاری افراد، حلقه ها و فعالیت های انقلابی در کشور اساسا نشانی نمی ماند. روا نیست کسانی که همه هویت و حیثیت آنها از عنایتی است که سیستم رهبری به آنها کرده، و این سیستم تا منتها درجه ممکن صبور و حلیم و خطاپوش بوده، درست در زمانی که دشمن رهبری و اطرافیان و منسوبان آن را هدف گرفته، برای دشمن کد درست کنند و ذهنیت بدنه جریان انقلابی را آشفته سازند. دشمنی دشمنان که تمام نمی شود، اما این اقل حق جمهوری اسلامی است که بتواند روی دوستی دوستان حساب کند
۵- از همه نگران کننده تر این است که طیفی در جریان انقلابی شکل بگیرد که اساسا در جبهه مبارزه با دشمن اصلی اغلب غایب و فاقد مهارت نبرد با دشمن هستند، ولی به دوستان که می رسد به یکباره به جنگاورانی ماهر و پرانگیزه بدل می شوند. نشاندن دوستان و منسوبان رهبری در کانون حمله و نقد، و دادن آدرس غلط به بدنه جریان انقلابی درباره ریشه مشکلات آیا خطای کوچکی است؟ برای من که روز و شب را به مطالعه ادبیات دشمن می گذرانم مشاهده این مقدار موقع نشناسی و کج سلیقگی و کشاندن آن به رسانه ها حیرت انگیز و غیرقابل هضم است.
۶- من که این چند کلمه را نوشتم تقریبا هیچ نسبت کاری با دفتر رهبر انقلاب ندارم. با بزرگوارانی مانند آقای حاج حسین محمدی نیز شاید حتی یک جلسه کاری هم نداشته ام. این چند کلمه را از باب وظیفه نوشتم و البته بسیاری حرف ها می ماند برای وقتی که نمی دانم اساسا وقت آن خواهد رسید یا نه؟
@mahdi_mohammadi61
۱-مدت هاست که از گوشه و کنار، هر بار به بهانه ای، به دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی حمله آورده می شود و شخصیت های اصلی آن، بویژه آقایان حجازی و حسین محمدی هدف قرار می گیرند. ماهیت همه این حملات، و طیف حمله کنندگان البته یکسان نیستند ولی عموما منطق یکسانی دارند و در یک چیز، که افتادن در برنامه دشمن علیه امناء رهبری است، آگاهانه یا ناآگاهانه، مشترکند.
۲-دفتر رهبری معصوم نیست، خالی از نقد و اشکال هم نیست اما، و هزار اما، نزدیک ترین سیستم کشور به شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی است، محل، مجرا و مجری مستقیم منویات، تصمیمات و نظرات ایشان است، مستقیما توسط ایشان اداره می شود و اساسا هویتی جز اتصال به رهبری ندارد. بنابراین، اگر از خاستگاه انقلابی نظر کنیم، وقتی به دفتر می رسیم ادب نقد متفاوت می شود. نمی شود –واساسا پذیرفته نیست- که کسانی خود را نه تنها انقلابی، بلکه مرشد همه انقلابیون بخوانند و وقتی نوبت به نزدیک ترین سیستم به رهبری می رسد چنان سخن بگویند که گاه، دشمن اگر همه هنر و نیرویش را جمع کند، نمی تواند آنگونه سخن بگوید.
۳- دفتر رهبری بویژه کسانی مانند آقایان حجازی و محمدی، مشرف ترین افراد به مسائل کشور، عالم ترین آنها به مصالح و ملاحظات و دلسوزترین افراد برای تفکر و جریان انقلابی هستند که دارایی گرانبهای نظام اسلامی محسوب می شود. بسیاری از نقد ها اگر مسئله شخصی نباشد، ریشه در عدم اشراف کامل به مسائل کشور دارد که باعث می شود کسانی نتوانند منطق دفتر را در تصمیم هایی که می گیرد، توصیه هایی که می کند و افرادی که منصوب می کند درک کنند؛ منتها به جای اینکه ایراد را در فهم خویش بدانند به خود اجازه می دهند حتی ادعا کنند که دفتر رهبری از انقلاب فاصله گرفته است.
۴- شاید بسیاری ندانند که دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی بی گمان اصلی ترین پناهگاه جریان انقلابی در کشور است. اگر دفتر و اهتمام و جدیت آن نبود از بسیاری افراد، حلقه ها و فعالیت های انقلابی در کشور اساسا نشانی نمی ماند. روا نیست کسانی که همه هویت و حیثیت آنها از عنایتی است که سیستم رهبری به آنها کرده، و این سیستم تا منتها درجه ممکن صبور و حلیم و خطاپوش بوده، درست در زمانی که دشمن رهبری و اطرافیان و منسوبان آن را هدف گرفته، برای دشمن کد درست کنند و ذهنیت بدنه جریان انقلابی را آشفته سازند. دشمنی دشمنان که تمام نمی شود، اما این اقل حق جمهوری اسلامی است که بتواند روی دوستی دوستان حساب کند
۵- از همه نگران کننده تر این است که طیفی در جریان انقلابی شکل بگیرد که اساسا در جبهه مبارزه با دشمن اصلی اغلب غایب و فاقد مهارت نبرد با دشمن هستند، ولی به دوستان که می رسد به یکباره به جنگاورانی ماهر و پرانگیزه بدل می شوند. نشاندن دوستان و منسوبان رهبری در کانون حمله و نقد، و دادن آدرس غلط به بدنه جریان انقلابی درباره ریشه مشکلات آیا خطای کوچکی است؟ برای من که روز و شب را به مطالعه ادبیات دشمن می گذرانم مشاهده این مقدار موقع نشناسی و کج سلیقگی و کشاندن آن به رسانه ها حیرت انگیز و غیرقابل هضم است.
۶- من که این چند کلمه را نوشتم تقریبا هیچ نسبت کاری با دفتر رهبر انقلاب ندارم. با بزرگوارانی مانند آقای حاج حسین محمدی نیز شاید حتی یک جلسه کاری هم نداشته ام. این چند کلمه را از باب وظیفه نوشتم و البته بسیاری حرف ها می ماند برای وقتی که نمی دانم اساسا وقت آن خواهد رسید یا نه؟
@mahdi_mohammadi61
Forwarded from روایت حق
چند قطره #قلم پای دفتر
حسین قدیانی: عصر سیدعلی شبیه عصر امام علی هست و نیست! هست؛ چرا که آقا هم درست مثل ابوتراب، اولین وارث بنیانگذار است و طبعا کار علی سختتر از رسولالله و کار سیدعلی سختتر از روحالله! چرا که ناکثین، قاسطین و مارقین، امروز هم مثل صدر اسلام، ولی را نشانه رفتهاند! چه این نزاع تکراری به جمل، صفین و نهروان منجر بشود یا نه، شکی در عداوت دنیاپرست، دشمن دانا و دوست نادان با سیدعلی نیست! و نیست؛ چرا که نیمهی خرداد ۶۸ همان فرزانهای رهبر شد که پیر جماران میخواست! چرا که ملت بهتر از ملت صدر اسلام ما هرگز اجازه نداد باز هم حق مسلم ولی خورده شود! چرا که بینیاز به فراخوان خامنهای، حماسهی ۲۳ تیر در اوج تابستان خلق شد و یومالله ۹ دی در اوج زمستان! این در حالی است که علی، شکوهها داشت از مردمکان گرمای صیف و سرمای شتا! چرا که قاسم، نهتنها از موضع کربلای ۵ عقبنشینی نکرد، بلکه اینک در میانهی راه کربلا به قدس، سایهی تن شهیدش، روی دوش اسرائیل سنگینی میکند! چرا که رهبر ایران، رهبر تمام منطقه است! و این همه مقدمهای بود برای اصل سخنم! خامنهای با چنین اقتداری، حتما مشاوران امین و مباشران قابل تحسینی دارد! بزرگانی چون حجازی، محمدی، مقدم و... خوب و دقیق و عمیق از رهبر انقلاب، اطاعت میکنند و صحیح و صریح به ایشان مشورت میدهند که خامنهای این همه مقتدر است؛ آنهم با وجود ناکث و قاسط و مارق! عزیزانی که برشمردم، انتخاب و انتصاب حضرت آقا هستند از دیروزها! دقت شود! همانی که قاسم را گذاشته جلو، حجازی و محمدی را پیش خودش نگه داشته! در مهرهچینی شطرنج بزرگان شک نکنید! یکی مثل حسین محمدی، حتی از خامنهای هم پایینتر مینشیند! پایینتر از فلسطین جنوبی! موفقیت جوانان انقلابی در عرصههای مختلف هنری میسر نبود، الا از کانال همین یار دیرین فرهنگی آقا! باید هم دشمن، بیت را بزند! اما از یاد نبریم منحرفینی که به بهانههای ظاهرا معقول، دفتر را زدند، به کتاب هم رسیدند! و به رهبر انقلاب هم رسیدند! نامههای جوانانهی اخیر، البته #تلخ بود ولی در بطنش یک #شهادت داشت! اینکه حزباللهیها علیرغم آنچه شایع است، هرگز با چشم کور، اطاعت از کسی نمیکنند! ولی خب! چشم بینا باید منصف ببیند! و ببیند که امثال محمدی، صدای ولایت هستند، نه باند قدرت! اگر در خیمهی امامت، سخن سیدعلی را حتی دورترین آبادیهای مقاومت هم میشنوند، این یعنی باندهای صدای سیدعلی حتی از باندهای حسینیه هم تنظیمتر است! دشمن فریب حریت ولو هیجانی ما را نخورد! کاغذان این دفتریم ما! و جَلد جِلد زیبایش...
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/B2U9cuRnGcd/?igshid=in5bvf8cwx3i
حسین قدیانی: عصر سیدعلی شبیه عصر امام علی هست و نیست! هست؛ چرا که آقا هم درست مثل ابوتراب، اولین وارث بنیانگذار است و طبعا کار علی سختتر از رسولالله و کار سیدعلی سختتر از روحالله! چرا که ناکثین، قاسطین و مارقین، امروز هم مثل صدر اسلام، ولی را نشانه رفتهاند! چه این نزاع تکراری به جمل، صفین و نهروان منجر بشود یا نه، شکی در عداوت دنیاپرست، دشمن دانا و دوست نادان با سیدعلی نیست! و نیست؛ چرا که نیمهی خرداد ۶۸ همان فرزانهای رهبر شد که پیر جماران میخواست! چرا که ملت بهتر از ملت صدر اسلام ما هرگز اجازه نداد باز هم حق مسلم ولی خورده شود! چرا که بینیاز به فراخوان خامنهای، حماسهی ۲۳ تیر در اوج تابستان خلق شد و یومالله ۹ دی در اوج زمستان! این در حالی است که علی، شکوهها داشت از مردمکان گرمای صیف و سرمای شتا! چرا که قاسم، نهتنها از موضع کربلای ۵ عقبنشینی نکرد، بلکه اینک در میانهی راه کربلا به قدس، سایهی تن شهیدش، روی دوش اسرائیل سنگینی میکند! چرا که رهبر ایران، رهبر تمام منطقه است! و این همه مقدمهای بود برای اصل سخنم! خامنهای با چنین اقتداری، حتما مشاوران امین و مباشران قابل تحسینی دارد! بزرگانی چون حجازی، محمدی، مقدم و... خوب و دقیق و عمیق از رهبر انقلاب، اطاعت میکنند و صحیح و صریح به ایشان مشورت میدهند که خامنهای این همه مقتدر است؛ آنهم با وجود ناکث و قاسط و مارق! عزیزانی که برشمردم، انتخاب و انتصاب حضرت آقا هستند از دیروزها! دقت شود! همانی که قاسم را گذاشته جلو، حجازی و محمدی را پیش خودش نگه داشته! در مهرهچینی شطرنج بزرگان شک نکنید! یکی مثل حسین محمدی، حتی از خامنهای هم پایینتر مینشیند! پایینتر از فلسطین جنوبی! موفقیت جوانان انقلابی در عرصههای مختلف هنری میسر نبود، الا از کانال همین یار دیرین فرهنگی آقا! باید هم دشمن، بیت را بزند! اما از یاد نبریم منحرفینی که به بهانههای ظاهرا معقول، دفتر را زدند، به کتاب هم رسیدند! و به رهبر انقلاب هم رسیدند! نامههای جوانانهی اخیر، البته #تلخ بود ولی در بطنش یک #شهادت داشت! اینکه حزباللهیها علیرغم آنچه شایع است، هرگز با چشم کور، اطاعت از کسی نمیکنند! ولی خب! چشم بینا باید منصف ببیند! و ببیند که امثال محمدی، صدای ولایت هستند، نه باند قدرت! اگر در خیمهی امامت، سخن سیدعلی را حتی دورترین آبادیهای مقاومت هم میشنوند، این یعنی باندهای صدای سیدعلی حتی از باندهای حسینیه هم تنظیمتر است! دشمن فریب حریت ولو هیجانی ما را نخورد! کاغذان این دفتریم ما! و جَلد جِلد زیبایش...
#حسین_قدیانی
@ghete26
https://www.instagram.com/p/B2U9cuRnGcd/?igshid=in5bvf8cwx3i
Instagram
حسین قدیانی
✒ چند قطره #قلم پای دفتر حسین قدیانی: عصر سیدعلی شبیه عصر امام علی هست و نیست! هست؛ چرا که آقا هم درست مثل ابوتراب، اولین وارث بنیانگذار است و طبعا کار علی سختتر از رسولالله و کار سیدعلی سختتر از روحالله! چرا که ناکثین، قاسطین و مارقین، امروز هم مثل…