✅ شریعتی و آل احمد؛ نمادهای روشنفکری؛ نمادهای اعتراض - بخش اول
🔴 از صد و اندی سال پیش که #جامعه_ایران پدیدهای را به نام #جریان_روشنفکری را تجربه میکند، شاید بتوان گفت #آل_احمد و #شریعتی مقبولترین یا دست کم از مقبولترین چهرههای #اجتماعی این جریاناند.
🔴 آل احمد این موقعیت را عمدتا در #ادبیات و #نویسندگی، و شریعتی در #اندیشه و #فکر دارد. تواناییهای هر یک در این دو حوزه ادبیات و اندیشه به جای خود در شکل دادن به موقعیت اجتماعی این دو پدیده #روشنفکری، موثر بوده است اما این همه #واقعیت نیست.
🔴 یکی از مواردی که به نوعی بین آل احمد و شریعتی با دیگران در جریان روشنفکری تمایز ایجاد کرده است و در شکل دادن به جایگاه اجتماعی آنها موثر بوده است، چهره اعتراضی این دو به وضع موجود حتی به پایگاه روشنفکریای که خود از بستر آن سر برآوردهاند، بود.
🔴 البته جریان روشنفکری به خصوص در بازتاب چهره #فرانسوی آن، #اعتراض به #وضع_موجود را به صورت بخشی از #هویت خود درآورده است ولی تمایز شریعتی و آل احمد از جریان روشنفکری، شدت این اعتراض و دامنه گسترده آن است که خود جریان روشنفکری و روشنفکران را نیز شامل میشود.
ادامه دارد...
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
🔴 از صد و اندی سال پیش که #جامعه_ایران پدیدهای را به نام #جریان_روشنفکری را تجربه میکند، شاید بتوان گفت #آل_احمد و #شریعتی مقبولترین یا دست کم از مقبولترین چهرههای #اجتماعی این جریاناند.
🔴 آل احمد این موقعیت را عمدتا در #ادبیات و #نویسندگی، و شریعتی در #اندیشه و #فکر دارد. تواناییهای هر یک در این دو حوزه ادبیات و اندیشه به جای خود در شکل دادن به موقعیت اجتماعی این دو پدیده #روشنفکری، موثر بوده است اما این همه #واقعیت نیست.
🔴 یکی از مواردی که به نوعی بین آل احمد و شریعتی با دیگران در جریان روشنفکری تمایز ایجاد کرده است و در شکل دادن به جایگاه اجتماعی آنها موثر بوده است، چهره اعتراضی این دو به وضع موجود حتی به پایگاه روشنفکریای که خود از بستر آن سر برآوردهاند، بود.
🔴 البته جریان روشنفکری به خصوص در بازتاب چهره #فرانسوی آن، #اعتراض به #وضع_موجود را به صورت بخشی از #هویت خود درآورده است ولی تمایز شریعتی و آل احمد از جریان روشنفکری، شدت این اعتراض و دامنه گسترده آن است که خود جریان روشنفکری و روشنفکران را نیز شامل میشود.
ادامه دارد...
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
✅ شریعتی و آل احمد؛ نمادهای روشنفکری؛ نمادهای اعتراض - بخش دوم
🔴 #قلم به خصوص و #نثر شکسته جلال در داستان نویسی بعلاوه صراحت زبان #آل_احمد به ویژه در دو اثر «#غرب_زدگی» و «در خدمت و خیانت #روشنفکران»، او را توأمان به #نماد_روشنفکری و نیز #نماد_اعتراض به وضع موجود تبدیل کرده است.
🔴 جلال مفهوم غرب زدگی را از #فردید میگیرد اما به معنایی متفاوت آن را در کتاب غرب زدگی بکار میبرد که بر خلاف فهم #فلسفی فردید، از غرب زدگی عمدتا خصلت اجتماعی دارد و به نمادها و نمودها و اطوارهای یک گروه اجتماعی که سرجمع، جلال آنها را غرب زده میداند، اعتراض میکند.
🔴 #جلال غرب زدگی را چیزی معادل «وبا زدگی» و دست کم «سن زدگی» معنا میکند. «غرب زدگی که میگویم، همچون وبا زدگی و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم گرما زدگی یا سرما زدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود #سن_زدگی. دیدهاید که گندم را چگونه میپوساند؟ از درون. پوسته سالم برجاست، اما فقط پوست است؛ عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده».
🔴 جلال #تقلید از غرب را از ویژگی جماعت غرب زده میداند که مانند آنها ازدواج میکند و مانند آنها ادای غربیها را در می آورد و عین آنها لباس میپوشد و معیارهایش برای بد و خوب و حتی شب و روز نیز #غربیها هستند.
🔴 جلال به موازات کسانی که آنها را غرب زده میداند، از کسانی که آنها را حافظان #سنت تلقی میکند، نیز انتقاد میکند: «بدل شدیم به حافظان قبور. به ریزه خواران خوان مظلومیت #شهدا. ما درست از آن روز که امکان #شهادت را رها کردیم و تنها به بزرگداشت شهیدان قناعت ورزیدیم، دربان گورستانها از آب درآمدیم».
ادامه دارد...
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
🔴 #قلم به خصوص و #نثر شکسته جلال در داستان نویسی بعلاوه صراحت زبان #آل_احمد به ویژه در دو اثر «#غرب_زدگی» و «در خدمت و خیانت #روشنفکران»، او را توأمان به #نماد_روشنفکری و نیز #نماد_اعتراض به وضع موجود تبدیل کرده است.
🔴 جلال مفهوم غرب زدگی را از #فردید میگیرد اما به معنایی متفاوت آن را در کتاب غرب زدگی بکار میبرد که بر خلاف فهم #فلسفی فردید، از غرب زدگی عمدتا خصلت اجتماعی دارد و به نمادها و نمودها و اطوارهای یک گروه اجتماعی که سرجمع، جلال آنها را غرب زده میداند، اعتراض میکند.
🔴 #جلال غرب زدگی را چیزی معادل «وبا زدگی» و دست کم «سن زدگی» معنا میکند. «غرب زدگی که میگویم، همچون وبا زدگی و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم گرما زدگی یا سرما زدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود #سن_زدگی. دیدهاید که گندم را چگونه میپوساند؟ از درون. پوسته سالم برجاست، اما فقط پوست است؛ عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده».
🔴 جلال #تقلید از غرب را از ویژگی جماعت غرب زده میداند که مانند آنها ازدواج میکند و مانند آنها ادای غربیها را در می آورد و عین آنها لباس میپوشد و معیارهایش برای بد و خوب و حتی شب و روز نیز #غربیها هستند.
🔴 جلال به موازات کسانی که آنها را غرب زده میداند، از کسانی که آنها را حافظان #سنت تلقی میکند، نیز انتقاد میکند: «بدل شدیم به حافظان قبور. به ریزه خواران خوان مظلومیت #شهدا. ما درست از آن روز که امکان #شهادت را رها کردیم و تنها به بزرگداشت شهیدان قناعت ورزیدیم، دربان گورستانها از آب درآمدیم».
ادامه دارد...
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
✅ شریعتی و #آل_احمد؛ #نمادهای #روشنفکری؛ نمادهای #اعتراض - بخش ششم و هفتم (پایانی)
🔴 #شریعتی با #علم به معنای رایج و متعارفش (#پوزیتیویستی) که مدعای بی طرفی داشت، همانگونه روبرو میشود که با #فلسفه مواجهه کرده است و ادعای بی طرفی علم را بزرگترین فاجعه قرن بیستم تلقی میکند: قرن بيستم، قرن انحطاط بزرگی است، قرنی است که هوشيارانه و رندانه، قدرتهای زرپرست و زورپرست، انديشههای علمی و نبوغهای علمی را هم وادار کردهاند که بدين طرز #تفكر و نظريهای که برای آن قدرتها مفيد است و منافع آنها را تأمين میکند، تمكين کنند که «عالم و علم بايد بيطرف باشد». اين بزرگترين فاجعه قرن بيستم است.
🔴 شریعتی علم بی طرفی را که تنها #رسالت خود را بیان «چه هست» و «واقعیت خارجی» میداند، مزدور و ابزار و برده #زر و #زور به حساب میآورد. شریعتی، علم در این وضعیت را در خدمت #سرمایه_داری تحلیل میکند و از #ازدواج علم با #پول سخن میگوید که در این ازدواج، صاحبخانه، پول و نفقهخور، علم است.
🔴 در نگاه شریعتی اگر جامعهشناسی به ما نگويد که چگونه بايد جامعه را #تغيير داد، هیچ ارزشی ندارد. شریعتی همانگونه که فیلسوفانی را که تنها به شناخت واقعیت خارجی اکتفا میکردند، با تندترین عبارتها (فیلسوفان پفیوزان تاریخند) نواخته بود، با ذکر وضعیت #جامعه_شناسی که به دلیل #ابراز_عقیده_شخصی خود از #تدریس محروم شده بود، مجددا همان ادبیات تند را درباره بیطرفی علمی بکار میگیرد: کسی را دعوت کرده بودند بيايد درس جامعهشناسی بدهد. عدهای گفته بودند که او حق ندارد جامعهشناسی درس بدهد. آخر چرا؟ درست است که #سواد دارد، #متخصص است، خيلی هم خوب بلد است، اما اين شخص #عقيده خاصی دارد و به همين دليل همه اين مسائل علمی را ميکشاند به طرف عقيدهاش! پس معلوم میشود که برای جامعهشناس بودن، اول آدم بايد تمرين #پفيوزی بكند و بعد بشود جامعهشناس!
🔴 بیان شد که شریعتی در چارچوب #اندیشه_معطوف_به_عمل_و_تغییر با دو شکل از نظامهای دانایی به نام #فلسفه و #علم و دو گروه ناشی از آنها یعنی #فیلسوفان و #عالمان اصطکاک شدید دارد.
🔴 حالا جای پاسخ به این پرسش است که در ساختار فکری شریعتی، کدام #نظام_دانایی و کدام #گروه_اجتماعی با مواجهه مثبت وی روبرو میشود.
🔴 شریعتی به جای #بینش_فلسفی و #بینش_علمی، از #ایدئولوژی و #نگاه_ایدئولوژیک و به جای فیلسوف و عالم از روشنفکر به عنوان کسی که دارنده بینش ایدئولوژیکی است، دفاع میکند.
🔴 شریعتی در تعریف ایدئولوژی، آن را یک آگاهی خاص میداند که «ایمان آگاهانه به چگونه باید باشدِ» وضع موجود است. یکی از تفاوتهای ایدئولوژی با علم و فلسفه در شریعتی این است که ایدئولوژی حرکت آفرین و تاریخ ساز است.
🔴 #روشنفکر در تاریخ بشر عبارت بود، از همه کسانی که آگاهی خاصشان (ایدئولوژی) تبدیل به حرکت #جامعه و هدایت تودههای زمان خودشان شده است. این است که میبینیم #ارسطو فیلسوف است، اما حرکتی ایجاد نکرده است....؛ هدایتی به قومش نداده است....؛ #بطلمیوس عالم است.... اما کوچکترین تاثیری روی سرنوشت جامعه خودش نداشته؛ به طوزی که اگر مردم #آتن هزارتا مثل ارسطو و #افلاطون و بطلمیوس داشتند، وضع زندگی مردم بدتر بود چون آنها فقط مصرفکننده بودند، باید هی میدادند و اینها میخوردند و #حرف_مفت میزدند.
🔴 شریعتی حتی به #اسلام نیز از همین منظر نگاه میکند و حساب #اسلام_ایدئولوژیک را از اسلام علمی و اسلام به مثابه فرهنگ جدا میکند. چرا که اسلام به مثابه فرهنگ عالم پرور و اسلام به مثابه علم، مجتهد پرور است اما اسلام به مثابه ایدئولوژی، #مجاهد پرور است و #ابوذر_غفاری است که نماد این اسلام ایدئولوژیک است و شریعتی پس از ترجمه «سلمان پاک گورویچ»، یکسره معطوف به ابوذر است که نماد اندیشه معطوف به عمل و تغییر و بنابراین #نماد «اعتراض»است.
🔴 پدر شریعتی در وصف پیوستگی شریعتی با ابوذر، بیان روشنگری دارد: یکی از صفات خوب پسر من، #استقامت او در راه عقیدهاش بود. به عنوان شاهد در کلاس پنجم دانشسرا بود که کتاب ابوذر را ترجمه کرد.... از آن زمان تا ساعتی که از دنیا رفت، راه او راه ابوذر بود.
🔴 در این چارچوب، نوع نگاه شریعتی درباره #مذهب، #روحانیت، روشنفکری و... روشن میگردد. شریعتی درباره همه اینها موضعی دوگانه دارد. اگر توجیهگر #وضع_موجود باشند، آنها را نفی میکند مانند تشیع صفوی و اگر در جبهه اعتراض به این وضع موجودند، آنها را مانند تشیع علوی قبول دارد.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
🔴 #شریعتی با #علم به معنای رایج و متعارفش (#پوزیتیویستی) که مدعای بی طرفی داشت، همانگونه روبرو میشود که با #فلسفه مواجهه کرده است و ادعای بی طرفی علم را بزرگترین فاجعه قرن بیستم تلقی میکند: قرن بيستم، قرن انحطاط بزرگی است، قرنی است که هوشيارانه و رندانه، قدرتهای زرپرست و زورپرست، انديشههای علمی و نبوغهای علمی را هم وادار کردهاند که بدين طرز #تفكر و نظريهای که برای آن قدرتها مفيد است و منافع آنها را تأمين میکند، تمكين کنند که «عالم و علم بايد بيطرف باشد». اين بزرگترين فاجعه قرن بيستم است.
🔴 شریعتی علم بی طرفی را که تنها #رسالت خود را بیان «چه هست» و «واقعیت خارجی» میداند، مزدور و ابزار و برده #زر و #زور به حساب میآورد. شریعتی، علم در این وضعیت را در خدمت #سرمایه_داری تحلیل میکند و از #ازدواج علم با #پول سخن میگوید که در این ازدواج، صاحبخانه، پول و نفقهخور، علم است.
🔴 در نگاه شریعتی اگر جامعهشناسی به ما نگويد که چگونه بايد جامعه را #تغيير داد، هیچ ارزشی ندارد. شریعتی همانگونه که فیلسوفانی را که تنها به شناخت واقعیت خارجی اکتفا میکردند، با تندترین عبارتها (فیلسوفان پفیوزان تاریخند) نواخته بود، با ذکر وضعیت #جامعه_شناسی که به دلیل #ابراز_عقیده_شخصی خود از #تدریس محروم شده بود، مجددا همان ادبیات تند را درباره بیطرفی علمی بکار میگیرد: کسی را دعوت کرده بودند بيايد درس جامعهشناسی بدهد. عدهای گفته بودند که او حق ندارد جامعهشناسی درس بدهد. آخر چرا؟ درست است که #سواد دارد، #متخصص است، خيلی هم خوب بلد است، اما اين شخص #عقيده خاصی دارد و به همين دليل همه اين مسائل علمی را ميکشاند به طرف عقيدهاش! پس معلوم میشود که برای جامعهشناس بودن، اول آدم بايد تمرين #پفيوزی بكند و بعد بشود جامعهشناس!
🔴 بیان شد که شریعتی در چارچوب #اندیشه_معطوف_به_عمل_و_تغییر با دو شکل از نظامهای دانایی به نام #فلسفه و #علم و دو گروه ناشی از آنها یعنی #فیلسوفان و #عالمان اصطکاک شدید دارد.
🔴 حالا جای پاسخ به این پرسش است که در ساختار فکری شریعتی، کدام #نظام_دانایی و کدام #گروه_اجتماعی با مواجهه مثبت وی روبرو میشود.
🔴 شریعتی به جای #بینش_فلسفی و #بینش_علمی، از #ایدئولوژی و #نگاه_ایدئولوژیک و به جای فیلسوف و عالم از روشنفکر به عنوان کسی که دارنده بینش ایدئولوژیکی است، دفاع میکند.
🔴 شریعتی در تعریف ایدئولوژی، آن را یک آگاهی خاص میداند که «ایمان آگاهانه به چگونه باید باشدِ» وضع موجود است. یکی از تفاوتهای ایدئولوژی با علم و فلسفه در شریعتی این است که ایدئولوژی حرکت آفرین و تاریخ ساز است.
🔴 #روشنفکر در تاریخ بشر عبارت بود، از همه کسانی که آگاهی خاصشان (ایدئولوژی) تبدیل به حرکت #جامعه و هدایت تودههای زمان خودشان شده است. این است که میبینیم #ارسطو فیلسوف است، اما حرکتی ایجاد نکرده است....؛ هدایتی به قومش نداده است....؛ #بطلمیوس عالم است.... اما کوچکترین تاثیری روی سرنوشت جامعه خودش نداشته؛ به طوزی که اگر مردم #آتن هزارتا مثل ارسطو و #افلاطون و بطلمیوس داشتند، وضع زندگی مردم بدتر بود چون آنها فقط مصرفکننده بودند، باید هی میدادند و اینها میخوردند و #حرف_مفت میزدند.
🔴 شریعتی حتی به #اسلام نیز از همین منظر نگاه میکند و حساب #اسلام_ایدئولوژیک را از اسلام علمی و اسلام به مثابه فرهنگ جدا میکند. چرا که اسلام به مثابه فرهنگ عالم پرور و اسلام به مثابه علم، مجتهد پرور است اما اسلام به مثابه ایدئولوژی، #مجاهد پرور است و #ابوذر_غفاری است که نماد این اسلام ایدئولوژیک است و شریعتی پس از ترجمه «سلمان پاک گورویچ»، یکسره معطوف به ابوذر است که نماد اندیشه معطوف به عمل و تغییر و بنابراین #نماد «اعتراض»است.
🔴 پدر شریعتی در وصف پیوستگی شریعتی با ابوذر، بیان روشنگری دارد: یکی از صفات خوب پسر من، #استقامت او در راه عقیدهاش بود. به عنوان شاهد در کلاس پنجم دانشسرا بود که کتاب ابوذر را ترجمه کرد.... از آن زمان تا ساعتی که از دنیا رفت، راه او راه ابوذر بود.
🔴 در این چارچوب، نوع نگاه شریعتی درباره #مذهب، #روحانیت، روشنفکری و... روشن میگردد. شریعتی درباره همه اینها موضعی دوگانه دارد. اگر توجیهگر #وضع_موجود باشند، آنها را نفی میکند مانند تشیع صفوی و اگر در جبهه اعتراض به این وضع موجودند، آنها را مانند تشیع علوی قبول دارد.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir