🌍Partizan☭
454 subscribers
6.64K photos
2.02K videos
190 files
7.99K links
🌍کانالی جهت اشنایی نسل جوان جامعە با علم مارکسیسم و یادگیری تئوریک مارکسیسم لنینیسم


☭کانال ما (پارتیزان)

https://t.me/partizan1917

لینک گروە:
https://t.me/+YWuWE_MTjj5lNGEx
Download Telegram
مرگ مشکوک یک زندانی در زندان لاکان پس از مصرف داروی اعصاب

یک زندانی محبوس در زندان لاکان رشت به نام #سهیل_حق‌بین، به دلیل آنچه "مصرف بیش از حد قرص‌های اعصاب و روان" گزارش شده، جان خود را از دست داد.

در حالی که مسئولان زندان مدعی "خودکشی" سهیل حق‌بین شده‌اند، منابع حقوق بشری علت مرگ او را مصرف قرص‌هایی اعلام کردند که بدون ضابطه در زندان لاکان به زندانیان داده می‌شوند.

فعالان حقوق بشر خواستار شفاف‌سازی در مورد مرگ این زندانی شده و بار دیگر نسبت به شرایط نگران‌کننده نگهداری زندانیان در زندان‌های جمهوری اسلامی، هشدار دادند.
#زندانیات_امنیت_جانی_ندارند
#مرگهای_مشکوک
#زندان_لاکان


🚩 پیش به سوی سازماندهی هسته های سرخ مقاومت سراسری


#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی


@partizan1917


پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان

https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
🥀🥀
جان‌باختن سارا دلدار، زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت در پی عفونت ناشی از ساچمه


سارا دلدار، از بازداشت‌شدگان قیام ژینا و‌ زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت، به‌دلیل کمک به معترضان مجروح در خلال قیام، بازداشت و به حبس محکوم شد. او به دلیل عفونت ناشی از ساچمه‌های فراوان در تن خود، جان خود را از دست داد.

سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری است، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:

«اول مرداد هزار و چهارصد و سه

فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمی‌ها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و و‌جز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.

روزها گذشت داخل زندان و تا حکم‌ام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خورده‌ای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.

از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.

وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.

روزها گذشت. هم‌اش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…

حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…

و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونت‌ها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کم‌خونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچه‌هایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینه‌ای گرفتن
ولی با تمام این رنج‌ها و دردها ساچمه‌‌های تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »


پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی لینک گروه پارتیزان


https://t.me/+m8Vj54WYzBAwZGQx