#تاریخ
🔸 از صاحبقران تا قران
در گذشته، هر دوره سی ساله (به گفته بعضی مورخان هر بیست و پنج سال) را یک «قرآن» می گفتند و هر کس که به سی سالگی میرسید، میگفتند: یک قرآن را پشت سر گذاشته.
با رسیدن به سال سیام سلطنت فتحعلی شاه، یک لقب جدید بر القاب شاه افزوده شد و آن صاحبقران بود!
(اگر چه که پیش از آن به نادرشاه افشار و شاه عباس دوم صفوی نیز «سلطان صاحبقران» میگفتند؛ بعدها این لقب برای ناصرالدین شاه قاجار هم استفاده می شد)
بعد از این تاریخ بر روی سکه های هزار دیناری (که به آن یکهزاری میگفتند) عنوان صاحبقران را هم حک کردند که به سکهی صاحبقران معروف شد.
به مرور زمان و به واسطهی تکرار، آن را قران گفتند که یکی از واحد های پول ایران در گذشته قران بوده است که سال هاست متروک شده ولی مردم همچنان از آن در #ضرب_المثل ها و زندگی استفاده میکنند.
قِران واحد پول ایران بین سالهای ۱۲۰۱ خورشیدی تا ۱۳۱۱ خورشیدی بود. نام قران کوتاه شده صاحب قران است. هر قران معادل ۲۰ شاهی و یا ۱۰۰۰ دینار میباشد و هر ۱۰ قران معادل یک تومان است.
در سال ۱۳۱۱ واحد ریال جایگزین قران گردید و واحد جز آن را هم دینار انتخاب کردند، چنانکه هر ریال کنونی به ۱۰۰ دینار تقسیم میشود.
قران، دیگر در نظام پولی ایران کاربرد رسمی ندارد اما ایرانیان هنوز به طور گستردهای از این واژه در مکالمات روزمره و ضربالمثلها بهره میبرند و در عرف عامه هر ریال امروزی ایران معادل یک قران است.
🔗 @His_tory
@parsplanet 💫
🔸 از صاحبقران تا قران
در گذشته، هر دوره سی ساله (به گفته بعضی مورخان هر بیست و پنج سال) را یک «قرآن» می گفتند و هر کس که به سی سالگی میرسید، میگفتند: یک قرآن را پشت سر گذاشته.
با رسیدن به سال سیام سلطنت فتحعلی شاه، یک لقب جدید بر القاب شاه افزوده شد و آن صاحبقران بود!
(اگر چه که پیش از آن به نادرشاه افشار و شاه عباس دوم صفوی نیز «سلطان صاحبقران» میگفتند؛ بعدها این لقب برای ناصرالدین شاه قاجار هم استفاده می شد)
بعد از این تاریخ بر روی سکه های هزار دیناری (که به آن یکهزاری میگفتند) عنوان صاحبقران را هم حک کردند که به سکهی صاحبقران معروف شد.
به مرور زمان و به واسطهی تکرار، آن را قران گفتند که یکی از واحد های پول ایران در گذشته قران بوده است که سال هاست متروک شده ولی مردم همچنان از آن در #ضرب_المثل ها و زندگی استفاده میکنند.
قِران واحد پول ایران بین سالهای ۱۲۰۱ خورشیدی تا ۱۳۱۱ خورشیدی بود. نام قران کوتاه شده صاحب قران است. هر قران معادل ۲۰ شاهی و یا ۱۰۰۰ دینار میباشد و هر ۱۰ قران معادل یک تومان است.
در سال ۱۳۱۱ واحد ریال جایگزین قران گردید و واحد جز آن را هم دینار انتخاب کردند، چنانکه هر ریال کنونی به ۱۰۰ دینار تقسیم میشود.
قران، دیگر در نظام پولی ایران کاربرد رسمی ندارد اما ایرانیان هنوز به طور گستردهای از این واژه در مکالمات روزمره و ضربالمثلها بهره میبرند و در عرف عامه هر ریال امروزی ایران معادل یک قران است.
🔗 @His_tory
@parsplanet 💫
#تاریخ
🔸 خساست آغا محمدخان
نوشته اند كه: وقتی به دليل خطایی جزیی، حكم كرد كه گوش مرد فقيری را ببرند و بعد شنيد كه بيچاره به مير غضب میگفت كه اگر همه ی گوشش را نبرد چند قرانی به او خواهد داد.
آغا محمد خان وی را صدا زد و گفت كه اگر مبلغی را كه به مير غضب پيشنهاد كرده ای دو برابر کنی و به خود من بدهی من تو را میبخشم. بيچاره دهقان فكر كرد كه خان شوخی میکند و او را بخشيده است.
برای همين جلوی خان به خاک افتاد و پس از تشكر قصد رفتن كرد. اما هنوز قدمی برنداشته، اطرافيان شاه به او فهماندند كه اين خواسته ی خان شوخی نبوده و وی بايد آن مبلغ را بپردازد.
🔗 منبع: ایران در دوره سلطنت قاجار ✍ علی اصغر شمیم / صفحه ۵۲
@parsplanet 💫
🔸 خساست آغا محمدخان
نوشته اند كه: وقتی به دليل خطایی جزیی، حكم كرد كه گوش مرد فقيری را ببرند و بعد شنيد كه بيچاره به مير غضب میگفت كه اگر همه ی گوشش را نبرد چند قرانی به او خواهد داد.
آغا محمد خان وی را صدا زد و گفت كه اگر مبلغی را كه به مير غضب پيشنهاد كرده ای دو برابر کنی و به خود من بدهی من تو را میبخشم. بيچاره دهقان فكر كرد كه خان شوخی میکند و او را بخشيده است.
برای همين جلوی خان به خاک افتاد و پس از تشكر قصد رفتن كرد. اما هنوز قدمی برنداشته، اطرافيان شاه به او فهماندند كه اين خواسته ی خان شوخی نبوده و وی بايد آن مبلغ را بپردازد.
🔗 منبع: ایران در دوره سلطنت قاجار ✍ علی اصغر شمیم / صفحه ۵۲
@parsplanet 💫
#تاریخ
ماهی طلا
گنجینه آمودریا
اندازه: 24cm
این ماهی به عنوان روغن دان یا عطردان یا به عنوان آویز استفاده می شده است.
هخامنشی
۴.۵ ق.م
موزه بریتانیا
@parsplanet 💫
ماهی طلا
گنجینه آمودریا
اندازه: 24cm
این ماهی به عنوان روغن دان یا عطردان یا به عنوان آویز استفاده می شده است.
هخامنشی
۴.۵ ق.م
موزه بریتانیا
@parsplanet 💫
#تاریخ
آقا شيخ علی، مؤلف کتاب قانون ناصری، يکی از نوابغ و دانشمندان عصر قاجار بود.
چند اختراع جالب دارد که يکی از آنها يک مدل از تفنگ ته پر بود.
روزی به ناصرالدين شاه پيشنهاد کرد، میتواند کالاسکه ای اختراع کند که آن را کوک (شارژ) کنند يک فرسخ (۶ کیلومتر) راه را طی کند، آن وقت چند دقيقه بايستد چهار طرف درهايش باز شود و توپ شليک کند و راه رفته را بازگردد! به شرطی اين اختراع را تحويل میدهد که ايران، ارتش را برای پس گرفتن شهرهای از دست رفته آماده کند.
ناصرالدين شاه در پاسخ گفت: ما جز با رعيت خود با کسی جنگ نداريم! به اندازه آنها هم توپ و سرباز داريم!
📚 تاريخ بيداری ايرانيان
✍ ناظم الاسلام کرمانی
@parsplanet 💫
آقا شيخ علی، مؤلف کتاب قانون ناصری، يکی از نوابغ و دانشمندان عصر قاجار بود.
چند اختراع جالب دارد که يکی از آنها يک مدل از تفنگ ته پر بود.
روزی به ناصرالدين شاه پيشنهاد کرد، میتواند کالاسکه ای اختراع کند که آن را کوک (شارژ) کنند يک فرسخ (۶ کیلومتر) راه را طی کند، آن وقت چند دقيقه بايستد چهار طرف درهايش باز شود و توپ شليک کند و راه رفته را بازگردد! به شرطی اين اختراع را تحويل میدهد که ايران، ارتش را برای پس گرفتن شهرهای از دست رفته آماده کند.
ناصرالدين شاه در پاسخ گفت: ما جز با رعيت خود با کسی جنگ نداريم! به اندازه آنها هم توپ و سرباز داريم!
📚 تاريخ بيداری ايرانيان
✍ ناظم الاسلام کرمانی
@parsplanet 💫
#تاریخ
از آن روز دیگر، روزهای عاشورا را در منزل ماندم و از منزل خارج نشدم. در دوره ی قاجار، در طول ماه محرم و به خصوص روز عاشورا، دسته های قمه زن از هر محله ای به راه می افتادند. این قمه زن ها اغلب از الواط و اشرار محلات بودند و این کار را کفاره ی گناهان یک ساله ی خود می پنداشتند. اعیان و ثروتمندان نیز روپوش های سفید قمه زنی به آنان میدادند تا اینگونه، در ثواب قمه زنی شرکت کرده باشند.
الواط و اشرار قمه زن با پوشیدن این روپوش های سفید، دوستان و دستیاران خود را که در اثر شرارت، به زندان افتاده بودند، آزاد میکردند. روش آنها نیز چنین بود که دسته های قمه زن الواط و اشرار، به خانه های شاکیانی میرفتند که از دوستان آنها شکایت کرده و آنها را به زندان انداخته بودند؛ سپس در خانه ی آنها به قدری قمه میزدند که بعضی بیهوش شده و برخی حتی می مُردند؛ تا بالاخره شاکی مجبور میشد رضایت داده و زندانی آنها را بخشیده و آزاد کند.
این دسته ها گاهی اوقات نیز به خانه حاکم رفته و این مراسم را در آنجا اجرا کرده و آزادی رفقایشان را از حاکم میخواستند. به خاطر دارم سردار جنگ بختیاری، حاکم اصفهان بود و در ایوان بزرگ چهل ستون روضه خوانی میکرد. روز عاشورا بود و من نیز آنجا بودم. دسته های قمه زن آمدند و هر یک نمایشی داده و زندانی محله ی خود را آزاد کرده و میرفتند.
یک دسته آمده بودند و زندانی خطاکاری را می خواستند اما سردار در آزادی او مقاومت میکرد. این دسته هم بنا به رسم خود مشغول نمایش و قمه زنی شدند و آنقدر بر سر زدند تا سردار جنگ مجبور شد زندانی خطاکار را از زندان آورده و به آنها تحویل دهد. من خود شاهد بودم که زندانی را که آوردند و به سردسته تحویل دادند، سردسته برای آنکه به حاکم معلوم کند که زندانی مجازات خواهد شد و از این پس توبه کرده است، قمه را بلند کرده و آنچنان بر فرق سر زندانی زد که صدای آن را از دور شنیدم!
فوراً خون از سر زندانی جاری شد و مضروب در حین خوردن ضربه بی اختیار سر و چشم و صورتش را حرکاتی داد که بسیار رقت آور بود و اگر چندین سال در زندان میماند بهتر از چنین مجازاتی بود! من از دیدن این منظره بسیار ناراحت شدم و حس کردم قلبم ذوب شد و یکباره طاقت ایستادن از من سلب شد و به جای خود نشستم. شخص ناشناسی پهلوی من ایستاده بود و حالت مرا دید، فوراً آب سردی برای من آورد و به من نوشاند تا کمی حالم رو به راه شد، دست مرا گرفت و از راهی دیگر که قمه زنان را نبینم مرا راهنمایی کرد و تا درب خروجی چهل ستون برد.
از آن روز دیگر روزهای عاشورا را در منزل ماندم و از منزل خارج نشدم و اگر بیرون رفته ام، جایی رفته ام که از این لوطی بازی ها نبوده است.
🔗 منبع: اوضاع اجتماعی نیم قرن اخیر (ص ۵۱)
✍️ معزالدین مهدوی
@parsplanet 💫
از آن روز دیگر، روزهای عاشورا را در منزل ماندم و از منزل خارج نشدم. در دوره ی قاجار، در طول ماه محرم و به خصوص روز عاشورا، دسته های قمه زن از هر محله ای به راه می افتادند. این قمه زن ها اغلب از الواط و اشرار محلات بودند و این کار را کفاره ی گناهان یک ساله ی خود می پنداشتند. اعیان و ثروتمندان نیز روپوش های سفید قمه زنی به آنان میدادند تا اینگونه، در ثواب قمه زنی شرکت کرده باشند.
الواط و اشرار قمه زن با پوشیدن این روپوش های سفید، دوستان و دستیاران خود را که در اثر شرارت، به زندان افتاده بودند، آزاد میکردند. روش آنها نیز چنین بود که دسته های قمه زن الواط و اشرار، به خانه های شاکیانی میرفتند که از دوستان آنها شکایت کرده و آنها را به زندان انداخته بودند؛ سپس در خانه ی آنها به قدری قمه میزدند که بعضی بیهوش شده و برخی حتی می مُردند؛ تا بالاخره شاکی مجبور میشد رضایت داده و زندانی آنها را بخشیده و آزاد کند.
این دسته ها گاهی اوقات نیز به خانه حاکم رفته و این مراسم را در آنجا اجرا کرده و آزادی رفقایشان را از حاکم میخواستند. به خاطر دارم سردار جنگ بختیاری، حاکم اصفهان بود و در ایوان بزرگ چهل ستون روضه خوانی میکرد. روز عاشورا بود و من نیز آنجا بودم. دسته های قمه زن آمدند و هر یک نمایشی داده و زندانی محله ی خود را آزاد کرده و میرفتند.
یک دسته آمده بودند و زندانی خطاکاری را می خواستند اما سردار در آزادی او مقاومت میکرد. این دسته هم بنا به رسم خود مشغول نمایش و قمه زنی شدند و آنقدر بر سر زدند تا سردار جنگ مجبور شد زندانی خطاکار را از زندان آورده و به آنها تحویل دهد. من خود شاهد بودم که زندانی را که آوردند و به سردسته تحویل دادند، سردسته برای آنکه به حاکم معلوم کند که زندانی مجازات خواهد شد و از این پس توبه کرده است، قمه را بلند کرده و آنچنان بر فرق سر زندانی زد که صدای آن را از دور شنیدم!
فوراً خون از سر زندانی جاری شد و مضروب در حین خوردن ضربه بی اختیار سر و چشم و صورتش را حرکاتی داد که بسیار رقت آور بود و اگر چندین سال در زندان میماند بهتر از چنین مجازاتی بود! من از دیدن این منظره بسیار ناراحت شدم و حس کردم قلبم ذوب شد و یکباره طاقت ایستادن از من سلب شد و به جای خود نشستم. شخص ناشناسی پهلوی من ایستاده بود و حالت مرا دید، فوراً آب سردی برای من آورد و به من نوشاند تا کمی حالم رو به راه شد، دست مرا گرفت و از راهی دیگر که قمه زنان را نبینم مرا راهنمایی کرد و تا درب خروجی چهل ستون برد.
از آن روز دیگر روزهای عاشورا را در منزل ماندم و از منزل خارج نشدم و اگر بیرون رفته ام، جایی رفته ام که از این لوطی بازی ها نبوده است.
🔗 منبع: اوضاع اجتماعی نیم قرن اخیر (ص ۵۱)
✍️ معزالدین مهدوی
@parsplanet 💫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخ
روحالله خمینی، ۷ آبان ۵۷:
آتشی را که الان در ایران روشن شده هیچکس نمیتواند خاموش کند. فقط کلیدش دست خود ایشان است که گورش را گم کُند، برود.
مردم بازارها را میبندند، به ساختمانهای دولتی تعرض میکنند، یعنی نمیخواهندش. از ۵۰ سال اختناق خسته شدهاند. چنین ملتی نمیشود پیروز نشود.
@parsplanet 💫
روحالله خمینی، ۷ آبان ۵۷:
آتشی را که الان در ایران روشن شده هیچکس نمیتواند خاموش کند. فقط کلیدش دست خود ایشان است که گورش را گم کُند، برود.
مردم بازارها را میبندند، به ساختمانهای دولتی تعرض میکنند، یعنی نمیخواهندش. از ۵۰ سال اختناق خسته شدهاند. چنین ملتی نمیشود پیروز نشود.
@parsplanet 💫
#تاریخ
ميرزا شفيع خان، سفیر ايران در انگلستان در دوره ناصرالدین شاه بود. وی در سال ۱۲۳۱ در نامهای به ميرزا آقاخان نوری مینویسد:
"روزنامههای فرنگستان از جور و ستمگریهای حکومت ایران و از نبود عدالت و قانون در ایران سخن میرانند و از شكنجه و آزار و كشتن متهمان و گناه كاران بدون محاكمه و رسيدگی قانونی، به سختی انتقاد میکنند و شمع آجين كردن و گوش و بینی بریدن و شقه کردن و چشم درآوردن و دم توپ گذاردن و چوب زدن را غیر اخلاقی و غیر انسانی مینامند و از من خواستند تا اینها را به دولت متبوع خود اعلام کنم.
لكن این چاکرِ بیاختیار، که بنده و نمک پرورده اعليحضرت شاهنشاه روح العالمين فداه ناصرالدین شاه است در جواب به آنها گفتم: آیين عدالت و شكوه حكمرانی را همه دول (دولتها) از دولت عليه ايران اخذ كردهاند؛ بنده چگونه چیزی را ياد دهم به دولتی كه به عموم دول، معلم است."
ميرزا شفيع در ادامه نوشتههای روزنامههای انگلستان را «چرنديات اراجيفه» مینامد و در انتها مینویسد: «ديگر چه عرض كنم، چيزها نوشتند از ظلم و ستم بر رعایا كه مخلص، در ايران نه ديده و نه شنيده. در همه جا اين فقرات چند روز محل گفتگو بود و مخلص توبيخ شدم»
🔗 منبع: مجله سخن، شهريور ۴۴ / مقاله فريدون آدميت.
📌 گردآوری و نگارش: تاریخ و داستان
@parsplanet 💫
ميرزا شفيع خان، سفیر ايران در انگلستان در دوره ناصرالدین شاه بود. وی در سال ۱۲۳۱ در نامهای به ميرزا آقاخان نوری مینویسد:
"روزنامههای فرنگستان از جور و ستمگریهای حکومت ایران و از نبود عدالت و قانون در ایران سخن میرانند و از شكنجه و آزار و كشتن متهمان و گناه كاران بدون محاكمه و رسيدگی قانونی، به سختی انتقاد میکنند و شمع آجين كردن و گوش و بینی بریدن و شقه کردن و چشم درآوردن و دم توپ گذاردن و چوب زدن را غیر اخلاقی و غیر انسانی مینامند و از من خواستند تا اینها را به دولت متبوع خود اعلام کنم.
لكن این چاکرِ بیاختیار، که بنده و نمک پرورده اعليحضرت شاهنشاه روح العالمين فداه ناصرالدین شاه است در جواب به آنها گفتم: آیين عدالت و شكوه حكمرانی را همه دول (دولتها) از دولت عليه ايران اخذ كردهاند؛ بنده چگونه چیزی را ياد دهم به دولتی كه به عموم دول، معلم است."
ميرزا شفيع در ادامه نوشتههای روزنامههای انگلستان را «چرنديات اراجيفه» مینامد و در انتها مینویسد: «ديگر چه عرض كنم، چيزها نوشتند از ظلم و ستم بر رعایا كه مخلص، در ايران نه ديده و نه شنيده. در همه جا اين فقرات چند روز محل گفتگو بود و مخلص توبيخ شدم»
🔗 منبع: مجله سخن، شهريور ۴۴ / مقاله فريدون آدميت.
📌 گردآوری و نگارش: تاریخ و داستان
@parsplanet 💫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخ
نیکسون: سادات با لباس نظامی به سمتم آمد. با دو دست سلام کرد و گفت: چقدر کار خوبی کردید که آمدید، چه کار خوبی کردید.
گفتم: آقای رئیس جمهور چه شهامتی کردید که شاه را وقتی همه دست رد به سینهاش زدند پذیرفتید.
سادات گفت: شهامت قربان؟ ایستادن در کنار یک دوست شهامت نمیخواهد.
@parsplanet 💫
نیکسون: سادات با لباس نظامی به سمتم آمد. با دو دست سلام کرد و گفت: چقدر کار خوبی کردید که آمدید، چه کار خوبی کردید.
گفتم: آقای رئیس جمهور چه شهامتی کردید که شاه را وقتی همه دست رد به سینهاش زدند پذیرفتید.
سادات گفت: شهامت قربان؟ ایستادن در کنار یک دوست شهامت نمیخواهد.
@parsplanet 💫
#تاریخ
آجرهای لعابدار بوکان
(۸۰۰-۱۰۰۰ قبل از میلاد)
دوره ی مانایی
محل کشف: تپه قلایچی بوکان
این مجموعه از کشور سوئیس شامل ۵۱ قطعه آجر لعابدار مانایی از محوطه قلایچی در بوکان است که در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۹۹ به موزه ملی ایران تحویل داده شد.
این آثار به طور غیرقانونی توسط قاچاقچیان در دهه ۱۹۸۰ از ایران خارج شد و در انباری در چیاسو (نزدیک مرز سوئیس و ایتالیا) نگهداری و توسط یک خانواده ایرانی برای فروش عرضه شد. با پیگیریهای انجام شده توسط همکاری دیپلماتیک ایران و دستگاه قضایی سوئیس، این خشتها به موزه ملی ایران تحویل داده شد.
@parsplanet 💫
آجرهای لعابدار بوکان
(۸۰۰-۱۰۰۰ قبل از میلاد)
دوره ی مانایی
محل کشف: تپه قلایچی بوکان
این مجموعه از کشور سوئیس شامل ۵۱ قطعه آجر لعابدار مانایی از محوطه قلایچی در بوکان است که در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۹۹ به موزه ملی ایران تحویل داده شد.
این آثار به طور غیرقانونی توسط قاچاقچیان در دهه ۱۹۸۰ از ایران خارج شد و در انباری در چیاسو (نزدیک مرز سوئیس و ایتالیا) نگهداری و توسط یک خانواده ایرانی برای فروش عرضه شد. با پیگیریهای انجام شده توسط همکاری دیپلماتیک ایران و دستگاه قضایی سوئیس، این خشتها به موزه ملی ایران تحویل داده شد.
@parsplanet 💫
#تاریخ
جام زرینِ مارلیک از آثار باستانی متعلق به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد (بیش از ۳۰۰۰ سالِ پیش) است که در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
این اثر یکی از جامهای طلایی است که در کاوشِ منطقه باستانی مارلیک در استان گیلان کشف شده است.
جام مارلیک ۱۸ سانتیمتر ارتفاع دارد و به صورت نقش حکاکی برجسته با چهار گاو بالدار اسطورهای تزیین شده است.
@parsplanet 💫
جام زرینِ مارلیک از آثار باستانی متعلق به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد (بیش از ۳۰۰۰ سالِ پیش) است که در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
این اثر یکی از جامهای طلایی است که در کاوشِ منطقه باستانی مارلیک در استان گیلان کشف شده است.
جام مارلیک ۱۸ سانتیمتر ارتفاع دارد و به صورت نقش حکاکی برجسته با چهار گاو بالدار اسطورهای تزیین شده است.
@parsplanet 💫