گذرگاه تاریخ
1.11K subscribers
5.33K photos
6.68K videos
1.59K files
9.71K links
گریزی بر رویدادهای تاریخی ایران و جهان
Download Telegram
Forwarded from گذرگاه تاریخ (ع نفریه)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونگی گسترش ایالات متحده آمریکا روی نقشه متحرک
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
Forwarded from ع نفریه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا مصدق نفت را ملی کرد؟!

دکتر پیروز مجتهدزاده:

مصدق نقش سوال برانگیزی داشت
طبق مقررات بین‌المللی وقتی بدون توافق با طرف مقابل، این صنعت را ملی کنید، هر آنچه که در خارج از کشور دارید را از دست می‌دهید
در حالیکه آنچه ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس در خارج از کشور داشتند بسیار بیشتر از داخل کشور بود

شرکت نفت ایران و انگلیس تا آن زمان ۵۹ شرکت تاسیس کرده بودند که ۵۸ شرکت در کشورهای دیگر بودند و حداقل ۱۶ درصد از سود آن شرکتها متعلق به ایران بود
شرکت نفتی عراق، کویت، لیبی و قطر از شعبات شرکت نفت ایران و انگلیس بودند که در قرارداد تاسیس این شرکتها ذکر شده که ۱۶ درصد از درآمد این شرکتها متعلق به ایران است
اما وقتی بدون توافق با طرف مقابل که یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی دنیاست قرارداد را لغو میکنید بنابراین هرچه در خارج کشور داشته باشید را از دست میدهید

من حیرت میکنم که مصدق چگونه به خودش اجازه داد چنین کاری بکند و اسمش را ملی بگذارد!

کسی که کودتا کرد مصدق بود که میخواست حکومت را در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ سرنگون کند

مصدق بر علیه همه قوای کشور کودتا کرد و آنچه در ۲۸ مرداد اتفاق افتاد ضد کودتا بود

https://t.me/parsomad
Forwarded from گذرگاه تاریخ (ع نفریه)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«مصدق و انحلال پارلمان»
 
یکی از مناقشه‌برانگیزترین تصمیمات مصدق انحلال مجلس بود. در این چند دقیقه یکی از وفادارترین یاران مصدق، کریم سنجابی، توضیح می‌دهد چرا این تصمیم غلط بود. فکر نمی‌کنم نیازی باشد جایگاه سنجابی را در جبهۀ ملی توضیح دهم.
 
انتخابات این مجلس (هفدهم) را دولت خود مصدق برگزار کرده بود، اما روزبه‌روز مخالفت‌ها با او در این مجلس شدیدتر می‌شد. برخی از همرزمان و یاران قدیمی او در این مجلس به مخالفان سازش‌ناپذیرش تبدیل شدند؛ از جمله حسین مکی و مظفر بقایی که طرح استیضاح دولت را هم در مجلس مطرح کردند. در این زمان بود که مصدق تصمیم گرفت با رفراندوم مجلس را تعطیل کند.
 
برخی از نزدیک‌ترین یاران مصدق ــ مثل سنجابی که اینجا  می‌شنوید و دکتر غلامحسین صدیقی ــ با این تصمیم او مخالف بودند و به او هشدار دادند این تصمیم غلط است. سنجابی شرح می‌دهد که برای مصدق توضیح می‌داده با تعطیلی مجلس زیر پای خود را خالی می‌کند. اما مصدق به سنجابی می‌گوید: «چرس کشیدی؟» (یعنی حشیش کشیدی؟).
صحبت‌های او گویاست و شرح بیشتری نیاز ندارد.

منبع: تاریخ شفاهی هاروارد، گفتگو با کریم سنجابی، نوار یازدهم
https://t.me/parsomad
Forwarded from گذرگاه تاریخ (ع نفریه)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تماشا کنید: همسایه طماع

گزارشی از ۲ قرن خیانت روس‌ها به ایران
https://t.me/parsomad
تصویری از سنگ قبر سرباز آمریکا با عبارت خلیج فارس
🌏 از تغذیه رایگان تا فقر تعذیه !

🌐 یک چیزهایی از گذشته اینجا جا مانده که پاک شدنی نیست. نمی شود آنها را مچاله کرد و گوشه ای دور انداخت. یک چیزهایی که واقعی ست و حقیقت رخ داده اش ؛ ثبت و ضبط شده و انکار شدنی هم نیست. خیلی هم از روی آن رد نشده که فراموش شده باشد. هر چقدر هم که بخواهیم به آن گذشته ی رنگ به رنگ ؛ انگ بچسبانیم و آن را ظالم و زشت و کریه بخوانیم ؛ باز هم جایی هست که خودش را بالا بیاورد و با ادعا وارد میدان شود. به گمانم مدیران و مسئولان پا به سن گذشته ی امروز که خود را سرتر و والاتر و بهتر از آدمهای دیروز می دانند و به زعم خود در پیشبرد امور کشور تخم دو زرده کرده اند ؛ از تغذیه ی رایگانِ دیروز بهره ها برده اند و بسته های خوراکی رایگان در مدارس را کاملا به یاد دارند. بسته هایی که تا دورترین نقاط کشور هم می رفت و معنایی از یک تقسیم منصفانه بین دانش آموزانی داشت که یاد گرفته بودند ابتدا باید بخورند و بعد درس بخوانند. چرا که می دانستند شکم های خالی نه چیزی را می فهمد و نه چیزی را می پذیرد.

🌐 حالا که گذشته دور شده و از دسترس خارج است و به بدنامی شهره شده است ؛ دیگر چیزی به نام تغذیه ی رایگان در مدارس نداریم. وقتی مدارس دولتی به بهانه های مختلف جیب پدر و مادرها را خالی می کند و به شرط دریافت هزینه وعده ی تحصیل می دهد ؛ دیگر معنای تغذیه در مدارس یک جوک است که باید به آن خندید. مدتهاست که فقر تغذیه در شکلی فاجعه بار بر مدارس سایه انداخته و کاری کرده که اکثر دانش آموزان اگر با خودشان چیزی به مدرسه نیاورند و یا از بوفه ی مدرسه چیزی نخرند ؛ باید معلمین و کادر مدرسه روی صورت بی حال و ضعف گرفته ی بچه ها را با آب خیس کنند و به آنها چای نبات بدهند تا فشارشان نیفتد. امروز هم فیلمی از رسول خادم منتشر شده که در آن گفته می شود هر روز چند کودک از شدت ضعف در مدرسه از حال می روند. رسول خادم می گوید تلاش کردیم هفته ای دو یا سه روز میان وعده ( نان و پنیر و خرما ) میان دانش آموزان تقسیم کنیم که بخشی از بچه ها میان وعده را همان جا توی کلاس خوردند و حال شان بهتر شد. اما درد و غصه آن جا بود که جمعی از بچه ها با بغض ؛ میان وعده را به خانه بردند تا آن را با خواهران  و برادارنشان بخورند.

🌐 در ساختاری چنین معیوب و ناامید کننده که هم کیفیت آموزشی را کاهش داده ؛ هم روی آینده و آتیه ی تحصیل بچه ها ؛ پرده ای پر غبار کشیده ؛ هم معیشت و سفره ی معلمین را کم نان کرده و هم دانش آموزان را از کلاس و درس فراری داده ؛ چگونه می توان از دانش گفت و دانایی را ستود. اگر آمارهای واقعی بازمانده گان از تحصیل را کنار بذاریم و به همین آمار فعلی اکتفا کنیم ؛ حتما متوجه می شویم که در کلاس های درس چه چیزی به دانش آموزان یاد می دهند و کیفیت تحصیل در مدارس امروز ما چگونه است. ساعت هایی که دانش آموزان گرسنه و تشنه پای حرف های تکراری معلمین می نشینند یا مثلا می خواهند چیزی بیاموزند که پیش از آن از فضای مجازی و گوشی های موبایل آموخته اند شفاف به ما می گوید که در زنگ آخر و با خروج دانش آموزان از مدرسه و توی پارک ها چه اتفاقاتی در کمین بچه های ماست. یک فاجعه ی غم انگیز و عینی که هم نظام آموزشی ؛ هم معلم های بخت برگشته ی نیازمند و هم دانش آموزانِ مضطرب و آشفته را به یک سرگردانیِ محض می برد تا آخر داستان متوجه شویم همه سر کار بوده ایم و به شکلی وحشتناک به بازی گرفته شده ایم. سخن بسیار است و ما جانِ کلام را گفتیم. هر چند به مذاق بعضی ها خوش نیاید و آن را نپذیدند.

جعفر بخشی بی نیاز
خطاب به آنان که رضا شاه را در قاب تنگ و یک‌سویه‌ی "دیکتاتور" به تماشا می‌نشینند؛
پیش از داوری، غبار زمان را کنار زنید و چشم در چشم حقیقت آن عصر بنگرید.

در سال ۱۳۰۴، آن‌گاه که رضا شاه زمام کشوری ویران را در دست گرفت، نه ایران، و نه بسیاری از سرزمین‌های جهان، هنوز با طنین راستین دموکراسی آشنا نبودند. سیاست، نه در خلأ، که در متن واقعیت‌های تاریخی شکل می‌گیرد؛ و واقعیت ایران آن روز، سیمایی تار و سنگین داشت: مردمی در بند جهل، جامعه‌ای در اسارت خرافه، و سرزمینی که از سواد، تنها سایه‌ای در گوشه‌ای از طبقه‌ای اندک داشت.

بیش از نود درصد مردم، از ابتدایی‌ترین ابزار اندیشه – یعنی خواندن و نوشتن – محروم بودند. در میان آن اندک باسوادان نیز، شعله‌ فهم سیاسی، تنها در دل‌هایی انگشت‌شمار می‌سوخت. آیا در چنین فضایی، می‌توان از مشارکت آگاهانه و انتخاب مسئولانه سخن گفت؟

آزادی، نه نهالی‌ست که بر سنگ بی‌ریشه بروید.
این موهبت شریف، چونان شمشیری دو لبه است؛ اگر پیش از آن‌که دستِ جامعه به بلوغ برسد، آن را در اختیار توده‌ای ناپخته بگذاریم، به‌جای تعالی، زخم بر پیکر ملت می‌زند.
چنان‌که پدری فرزانه، پیش از سپردن اختیار به فرزند، او را به تمییز نیک از بد می‌آموزد، زمامدار هوشمند نیز نمی‌تواند جامعه‌ای خفته در تاریکی را بی‌مقدمه در طوفان تصمیم‌گیری رها کند.

ایران آن روز، آمیخته‌ای بود از باورهای پوسیده، سنت‌های خشکیده، و ذهن‌هایی در اسارت نهادهای متصلب. سلطه‌ی روحانیت، چون مهی سنگین، راه بر هر نسیم نوزایی بسته بود. رضا شاه در چنین غبارآلودگی تاریخی، ناچار بود با اقتداری آهنین، مسیری تازه بگشاید؛ قدرتی که گاه سخت‌گیرانه می‌نمود، اما نه برخاسته از استبدادِ خودخواهانه، بلکه زاده‌ی ترس از سقوط ملتی در پرتگاه جهل و انحطاط بود.

قضاوت بر گذشته، اگر از زمینه‌ تاریخی تهی باشد، به کاریکاتوری از عدالت بدل می‌شود.
تاریخ را نمی‌توان با شلاق امروز، بر پیکر دیروز داوری کرد.

اندیشمندان بارها یادآور شده‌اند که بستر شکوفایی سیاسی، تنها در سایه‌ ثبات، دانایی، و توسعه‌ اقتصادی فراهم می‌شود.
درخت آزادی، تنها آن‌گاه می‌بالد که ریشه در خاک آگاهی، قانون و تدبیر دوانده باشد؛
وگرنه، زود می‌شکند، یا بدتر از آن، می‌پوسد پیش از آن‌که شکوفه‌ای بزند.


بخشی از اقدامات رضا شاه برای وحدت، استقلال و نوسازی کشور (۱۳۰۴–۱۳۲۰)

پس از فروپاشی سلسله قاجار، ایران با بحران‌هایی چون تجزیه‌طلبی، ناامنی و نفوذ بیگانگان مواجه بود. رضا شاه پهلوی در چنین شرایطی، با اتخاذ تدابیر قاطع و گاه سخت‌گیرانه، به دنبال استقرار اقتدار مرکزی، ایجاد نظم و پایه‌گذاری نوسازی کشور برآمد.

۱. حفظ تمامیت ارضی خوزستان:
با بازداشت شیخ خزعل که تحت حمایت انگلیس خواهان استقلال عملی خوزستان بود، رضا شاه مانع جدایی این منطقه و تضعیف حاکمیت ملی شد.

۲. پایان دادن به نهضت جنگل در شمال کشور:
با وجود اهداف ضد استعماری، حمایت شوروی از نهضت جنگل و تشکیل حکومت مستقل در گیلان، تهدیدی برای وحدت ملی به‌شمار می‌رفت. رضا شاه با سرکوب این حرکت، از تقسیم کشور جلوگیری کرد.

۳. برقراری نظم در مناطق مرزی:
در ترکمن‌صحرا، سیستان و بلوچستان و لرستان، با اعزام نیروهای نظامی، نفوذ دولت مرکزی تقویت شد و ساختار عشایری و حکمرانی محلی جای خود را به نظم ملی داد.

۴. مهار قدرت‌های محلی:
در بختیاری و لرستان، با اقداماتی نظیر خلع سلاح، لغو عناوین فئودالی و حتی اعدام سردار اسعد، ساختار طایفه‌ای تضعیف و حاکمیت مرکزی تثبیت شد.

۵. طرح تخته‌قاپو و خلع سلاح عمومی:
با اسکان عشایر و جمع‌آوری سلاح‌ها، بستر ارائه خدمات آموزشی، درمانی و امنیتی در سراسر کشور فراهم شد.

۶. ایجاد همبستگی ملی از طریق لباس متحد و خدمت وظیفه:
با یکسان‌سازی پوشش و اجباری‌ شدن خدمت سربازی، مفاهیم همبستگی و هویت ملی تقویت گردید.

۷. اصلاح ساختار اداری کشور:
با حذف حکومت‌های ایالتی و جایگزینی آن‌ها با فرمانداری‌های دولتی، کشور به سوی ساختار اداری یکپارچه، پاسخ‌گو و قانون‌مدار حرکت کرد.

گرچه برخی از این اقدامات با سخت‌گیری همراه بود، اما در شرایط آن زمان، به‌منظور حفظ استقلال، جلوگیری از فروپاشی و ایجاد زیرساخت‌های توسعه، ضروری به نظر می‌رسیدند. بسیاری از دستاوردهای امروز ایران، ریشه در همین دوره دارد.
ز. م
@iranazadvaabad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
البته امروز بیشتر این کارخانه ها تعطیل شده !
Forwarded from گذرگاه تاریخ (ع نفریه)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📥عبدالحسین زرین‌کوب: «نیمی از سنت فرهنگ ما متعلق به پیش از اسلام است و نیم دیگر متعلق به بعد از اسلام. و هیچ کدام از این دو سمت را نمی‌توانیم به نفع سمت دیگر نادیده بگیریم.»
https://t.me/parsomad
Forwarded from گذرگاه تاریخ (ع نفریه)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥زرتشت علیزاده شرق‌شناس و پژوهشگر اهل باکو درباره تاریخ باکو و سرزمین تحت حکومت آن می‌گوید. او تصریح می‌کند که حکومت چیزهایی جعلی به نام تاریخ منتشر می‌کند برای کسب مشروعیت خود. مردم باکو هم آن را باور می‌کنند.
https://t.me/parsomad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴🔴🔴 توهین جدید سخنران اصولگرا به فوتبالیست‌ها: اگر دین داشتند فوتبالیست نمیشدند !!!

حسن عباسی سخنران پرحاشیه: همه فوتبالیست‌ها بی‌دین هستند چون شهید نشده اند
خداییش تو هر چی بیشتر حرف بزنی بیشتر شناخته میشی
هرجای دنیا اگر بودی تو را بعنوان یک بیمار روانی خطرناک برای جامعه به تیمارستان میبردند.
Forwarded from گذرگاه تاریخ (ع نفریه)
VID-20220706-WA0001.mp4
3.1 MB
‏فیلمی از کشف گوشه هایی از تمدن ایران باستان در ترکیه
https://t.me/parsomad