پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
نگرش ما در این باره که چه چیزی بهنجار است اساساً تعیین کننده یِ میزان بد بودن واکنش ما به ناکامی است. ممکن است از این که باران می آید درمانده باشیم ولی آشنایی ما با باران به این معناست که غیر ممکن است هرگز با عصبانیت به آن واکنش نشان دهیم.

چه چیزی ناکامی ها و درماندگی های ما را کاهش می دهد؟ این که بفهمیم از دنیا چه انتظاری می توانیم داشته باشیم و در یابیم که امید چه چیزی را داشتن امری به هنجار است؟ هر وقت از دستیابی به امر مورد علاقه یِ خود باز بمانیم، عصبانیت ما را فرا نمی گیرد؛ فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم.

شدید ترین عصبانیت های ما ناشی از رویداد هایی هستند که درک ما از اصول هستی را نقض می کنند...


| کتاب: #تسلی‌_بخشی_‌های_فلسفه | #‌آلن_دوباتن | مترجم: #عرفان_ثابتی | انتشارات: #ققنوس | صفحه: ۹۸ | برگرفته از نسخه: چاپی |

جنبش ۱۵ دقیقه مطالعه در روز
🕊...


1⃣ #فلسفه_ی_عشق

وقتی عاشق می شویم، تصادف‌های طبیعی زندگی را، پشت حجابی از هدفمندی پنهان می‌کنیم. هر چند اگر منصفانه قضاوت کنیم، ملاقات با ناجی‌مان کاملا تصادفی و ناگزیر غیر ممکن است، اما باز اصرار می ورزیم که این رخداد از ازل در طوماری ثبت شده بوده و اینک در زیر گنبد مینایی به آهستگی از هم باز می‌شود. با دست خودمان سرنوشتی می‌بافیم تا از اضطراب ناشی از این واقعیت که هر حکمتی در زندگی‌مان هر چند اندک، ساخته خود ماست، نجات پیدا کنیم، و فراموش می‌کنیم که طوماری و طبعا سرنوشت از پیش مقرر شده ای وجود ندارد؛

📕: #جستارهایی_درباب_عشق
✍🏻: #آلن_دوباتن
🔁: #گلی_امامی
🏷: انتشارات #نیلوفر
📌 فصل #اول : تقدیرگرایی عاشقانه


#Philosophy_Of_Love
«یکی از ویژگی‌های دوست این است که آن قدر مهرباناست که در مقایسه با اکثر مردم، بخش‌های بیشتری از وجود ما را بهنجار می‌داند. هنگام گفتگو با مخاطبی عادی، بسیاری از نظرهای خود را به دلیل بسیار زننده بودن، جنسی بودن، مایوسانه بودن، احمقانه بودن، هوشمندانه بودن یا احساساتی بودن بیان نمی‌کنیم، ولی این نظرها را با دوستان خود در میان می‌گذاریم. دوستی، توطئه‌ای کوچک است علیه آنچه دیگران معقول می‌پندارند!»

📚تسلی بخشی‌های فلسفه
#آلن_دوباتن
نباید در این اندیشه باشیم که توده‌ ی مردم درباره‌ ی ما چه خواهند گفت ، بلکه باید ببینیم آن معدود افرادی که نیک و بد و عدل و ظلم را می ‌شناسند چگونه داوری خواهند کرد ...#آلن_دوباتن
اينكه معشوق را "تمام و كمال" بدانيم ، تنها نشان می ‌دهد كه نتوانسته ‌ايم او را بشناسيم. تنها زمانی می‌ توانيم ادعا كنيم به تدريج در حال شناخت يک نفر هستيم كه آن شخص سخت ما را مایوس کرده باشد !

‏با این حال ، مشکل فقط از سوی معشوق نیست. هر کسی را می ‌بینیم اصولا عیب ‏و ایراد دارد: غریبه داخل قطار ، دوست قدیمی دوران مدرسه ، دوست جدید اینترنتی ... هر کدام از این‌ ها قطعا ممکن است ما را مایوس کنند. حقایق زندگی شکل تمام رفتارهای طبیعی ما را تغییر داده ‌اند. هیچکس در میان ما نیست که در زندگی آسیب ندیده باشد. رفتار پدران و مادران همه ما (به ناچار) پایین ‌تر از حد ایده ‌آل بوده است. ما به‌ جای توضیح دادن دعوا می‌کنیم ، به جای یاد دادن غر می‌زنیم ، به جای تجزیه و تحلیل کردنِ نگرانی ‌های ‌مان بی ‌قرار می‌ شویم ، دروغ می‌ گوییم و تقصیر را گردن دیگران می ‌اندازیم .‌..

#آلن_دوباتن⁩ / سیر عشق
 
 
@parnian_khyial
مطالعه، مرا در خلوت خود تسلی می‌بخشد، مرا از سنگینی بطالت اندوهبار آزاد می‌کند و در هر زمانی می‌تواند مرا از مصاحبت‌های کسالت‌بار خلاص کند هر زمان که درد، خیلی کُشنده و شدید نباشد، مطالعه چاقوی درد را کُند می‌کند...

برای منحرف‌‌کردن ذهنم از افکار مایوس‌کننده، صرفا نیاز دارم به کتاب‌ها پناه ببرم.

#آلن_دوباتن
📖 تسلی بخشی های فلسفه
 
 
@parnian_khyial
حتی اگر زیبا یا ثروتمند هستیم، نمی‌خواهیم که ما را به دلیل این چیزها دوست بدارند، چون اگر این خصوصیات از بین بروند، عشق هم به همراهش می‌رود. من ترجیح می‌دهم که شما از ذهنم تعریف کنید و نه از چهره‌ام، و اگر مجبور باشید در آن صورت ترجیح می‌دهم در مورد لبخندم اظهار نظر بکنید تا دماغم. 

ما محتاجیم که دوست داشته شویم، حتی اگر همه چیزمان را از دست بدهیم: همه چیز ترک شود جز «من»، این «من» اسرارآمیز در ضعیف‌ترین و آسیب‌پذیرترین وضع‌اش ...

📕 جستارهایی در باب عشق
#آلن_دوباتن
چرا مرا دوست نداری؟ همان اندازه سوال غیرممکنی است که پرسیدن این که چرا دوستم داری؟

در هردو مورد، در چارچوب عشق، رو در روی اراده ضعیف قرار می ‌گیریم، در مقابل این واقعیت که عشق، موهبتی است که به ما هدیه شده، موهبتی که هرگز نه می ‌توانیم و نه لیاقتش را داریم که تشخیص‌اش بدهیم. در پرسش ‌هایی از این دست، مجبوریم یا به سوی خودبینی کامل تمایل پیدا کینم یا از طرف دیگر، به حقارت مطلق: مگر چه کرده‌ام که مستحق عشق باشم؟ پرسشی که عاشق شریف و فروتن می‌پرسد؛ کار بدی نکردم. مگر چه کرده‌ام که از عشق محروم باشم؟


#آلن_دوباتن/ جستارهایی در باب عشق
#آلن_دوباتن
📙جستارهایی در باب عشق

بالای سرِ هر داستان عاشقانه‌ای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان می‌یابد. درست به این می‌ماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم. تنها تفاوتِ میان پایانِ عشق و پایانِ زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در موردِ عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی می داند که پایان یک رابطه لزوما پایان عشق و قطعا پایانِ زندگی نیست.
سقوط به جهان غیر اخلاقی
ما،باد،ماسک وهجوم تبلیغات
صدای رژه،صدای سنج
سقوط وسقوط
درکوچه های شهر
پرنده ها شکار می شوند
و بوقها از کوید می گویند
جهان به باور خود  بی اعتنا
به صفرهای پرتوالی صندوقها
می اندیشد
در آستانه ان تحول بنیادین
و هی شلیک پشت شلیک
به مغزهای منجمد وحشت زده
وتبلیغات
میان جنگ زرگری حاکمان غارتگر
تراشه های ریز،
جهان بزرگ فکر را هدف دارند
قمار بر سر انکار هویت انسان
وهر کس از طمع
خیال خودش را
در این حراجی بردگی گرفته
چو‌پیکان
علیه خودش
ومرزها نه با پا که با امواج
تسخیر می شوند
وما
چون موشهای آب کشیده آزمایشگاهی
از یاد می بریم
که آزادی همچون هوا نیاز انسان است
       #اایرج.ج(بینا)
درود شبتان زیبا وپر از اندیشه های ناب
باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مثل هارمونی جهان، مرکب از ناهماهنگی‌ها و الحان متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.


#آلن_دوباتن