4_5868252222122362334.m4a
9 MB
🔊 پوشه صوتی | متفاوت ترین سال در پیش است | رخدادهای مهمی در راهند | باید به حرف پژوهشگران #علوم_انسانی و #اجتماعی گوش کرد!
کمربندها را ببندید داریم به عصر مازگامت برمی گردیم
در قرن نوزدهم کالاهای روسی در بازار ایران فراوان بود بعدها که روابط ایران و اروپا گسترش یافت و مراودات تجاری بیشتر شد تدریجا کالاهای اروپایی جای کالاهای روسی را گرفت بخصوص که کالاهای اروپایی از نظر کیفیت بهتر از کالاهای روسی بودند و کالاهای روسی در مقایسه با آنها تقریبا بنجل حساب می شدند.
طوری شد که هرکس می خواست بگوید کالایی بی کیفیت و بنجل است می گفت Mosco made است یعنی تولید روسیه.
این کلمه موسکو مید تدریجا در زبان مردم آزربایجان به ماسکامید و بعد به مازگامت تبدیل شد. و حتی تبریزیها آنرا توهین هم تلقی می کنند.
اخیرا آقای علی اکبر ولایتی فوق تخصص اطفال سفری به روسیه داشتند و در مذاکرات مهمی که با عالیجناب پوتین انجام دادند قرار شد ایران نفت بدهد در عوض غذا و کالای روسی وارد کند.
بی اختیار یاد کلمه مازگامت افتادم با خود گفتم مبارک است بعد از دهها سال ، دوباره به عصر مازگامت برگشتیم .
#ارسالی
#اقتصاد
#اجتماعی
در قرن نوزدهم کالاهای روسی در بازار ایران فراوان بود بعدها که روابط ایران و اروپا گسترش یافت و مراودات تجاری بیشتر شد تدریجا کالاهای اروپایی جای کالاهای روسی را گرفت بخصوص که کالاهای اروپایی از نظر کیفیت بهتر از کالاهای روسی بودند و کالاهای روسی در مقایسه با آنها تقریبا بنجل حساب می شدند.
طوری شد که هرکس می خواست بگوید کالایی بی کیفیت و بنجل است می گفت Mosco made است یعنی تولید روسیه.
این کلمه موسکو مید تدریجا در زبان مردم آزربایجان به ماسکامید و بعد به مازگامت تبدیل شد. و حتی تبریزیها آنرا توهین هم تلقی می کنند.
اخیرا آقای علی اکبر ولایتی فوق تخصص اطفال سفری به روسیه داشتند و در مذاکرات مهمی که با عالیجناب پوتین انجام دادند قرار شد ایران نفت بدهد در عوض غذا و کالای روسی وارد کند.
بی اختیار یاد کلمه مازگامت افتادم با خود گفتم مبارک است بعد از دهها سال ، دوباره به عصر مازگامت برگشتیم .
#ارسالی
#اقتصاد
#اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امام جمعه، صیاد، فرماندار، عضو شورا و نماینده مجلس تایید میکنند، شیلات تکذیب میکند!
سیر تا پیاز ماجرای شناورهای چینی ماهیگیر در دریای عمان
#اجتماعی
@parnian_khyial
سیر تا پیاز ماجرای شناورهای چینی ماهیگیر در دریای عمان
#اجتماعی
@parnian_khyial
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
Photo
#کتاب_صوتی
#کمونیسم_رفت_ماماندیم_و_حتی_خندیدیم
#اسلاونکا_دراکولیچ
#رویا_رضوانی
#اجتماعی_سیاسی
اسلاونکا دراکولیچ( ۱۹۴۹ ) روزنامه نگار اهل کرواسی است.«کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» روایتهایی گیرا و خواندنی و حاصل تجربههای شخصی او و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است.
جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد:شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوه شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته.دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت میبیند. از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتیها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کردهاند زدوده نمیشود.برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق میکرد.دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، مینویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی میفهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمره مردم تاثیری تعیین کننده میگذارد... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، میبایست قلمروهایمان را تقسیم میکردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزه عمومی می کشیدیم. حکومت میخواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود».این روایتهای گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیلهای تئوریک، میتواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومتهای استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.
#کمونیسم_رفت_ماماندیم_و_حتی_خندیدیم
#اسلاونکا_دراکولیچ
#رویا_رضوانی
#اجتماعی_سیاسی
اسلاونکا دراکولیچ( ۱۹۴۹ ) روزنامه نگار اهل کرواسی است.«کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» روایتهایی گیرا و خواندنی و حاصل تجربههای شخصی او و مشاهداتش از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومتهای کمونیستی است.
جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیلهایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم میآمیزد:شگفتی دختربچهای که برای اولین بار یک عروسک خارجی میبیند؛ نحوه شستن رختها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بیهیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته.دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت میبیند. از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتیها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کردهاند زدوده نمیشود.برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق میکرد.دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، مینویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی میفهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمره مردم تاثیری تعیین کننده میگذارد... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، میبایست قلمروهایمان را تقسیم میکردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزه عمومی می کشیدیم. حکومت میخواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود».این روایتهای گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیلهای تئوریک، میتواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومتهای استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.
#کتاب_صوتی
#ما_چگونه_ما_شدیم
#صادق_زیبا_کلام
#اجتماعی_سیاسی
قسمتی از کتاب :
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﻌﯿﺸﺖ ﺟﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻟﺐ
ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺩﻩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻣﻼ، ﻓﺸﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻨﮕﻨﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ! ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ، ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻗﺎﺩﺭ
ﺑﻪ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ .
... ﺑﺎ ﺯﻥ ، ﺷﺶ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻗﺪ ﻭ ﻧﯿﻢ ﻗﺪ ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺍﺗﺎﻕ
ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺨﺮﻭﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ
ﭼﮑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﺑﯿﻢ ، ﭘﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ .
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ . . . ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ، ﮐﻪ ﻣﻘﺮﺏ
ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﮔﺸﺎﯾﺸﯽ ﺩﺭ ﻭﺿﻊ
ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﻮﺩ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﯾﮏ ﮔﺎﻭ ، ﯾﮏ ﺧﺮ ، ﺩﻭ ﺑﺰ ، ﺳﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ، ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﻍ ﻭ
ﯾﮏ ﺧﺮﻭﺱ ﺍﺳﺖ .
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻫﯽ
ﻫﺮﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯽ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ، ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺷﺮﻁ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﻮﻝ
ﺩﺍﺩ . . . !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺸﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﯼ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺁﺷﻔﺖ ﮐﻪ :
ﺁﻣﻼ ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ﻭ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺟﺎ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ .
ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﻡ ؟ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﮐﻤﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ، ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﯾﺸﺐ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ . ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﻟﮕﺪﺍﻧﺪﺍﺯﯼ
ﮔﺎﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ .
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻮﻝ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺸﺐ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﮔﺎﻭ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﯼ !
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ
ﻭﺿﻊ ﺧﻮﺩ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ، ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ
ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺷﺪﻧﺪ !
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﮔﻮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ، ﺳﺮﺍﭘﺎﯼ ﺯﺧﻤﯽ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ
ﭘﺎﺭﻩ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﻣﮑﺎﻥ
ﭘﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﮔﺸﺎﯾﺸﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
ﺣﺎﺻﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ !
ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ
ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ، ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺣﯿﻮﺍﻥ ، ﺧﺮﻭﺱ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪ .
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ، ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﻭﺿﻊ ﺍﻭ ﺳﺌﻮﺍﻝ
ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﺁﻣﻼ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ ، ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ.ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﻢ.ﺁﻩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯾﻢ !!!
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ).
#ما_چگونه_ما_شدیم
#صادق_زیبا_کلام
#اجتماعی_سیاسی
قسمتی از کتاب :
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻨﮕﺪﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﻌﯿﺸﺖ ﺟﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﻟﺐ
ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺩﻩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻣﻼ، ﻓﺸﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﻨﮕﻨﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ! ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ، ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻗﺎﺩﺭ
ﺑﻪ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ .
... ﺑﺎ ﺯﻥ ، ﺷﺶ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻗﺪ ﻭ ﻧﯿﻢ ﻗﺪ ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺍﺗﺎﻕ
ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺨﺮﻭﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ
ﭼﮑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﺑﯿﻢ ، ﭘﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ .
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ . . . ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ، ﮐﻪ ﻣﻘﺮﺏ
ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﮔﺸﺎﯾﺸﯽ ﺩﺭ ﻭﺿﻊ
ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﻮﺩ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ :
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﯾﮏ ﮔﺎﻭ ، ﯾﮏ ﺧﺮ ، ﺩﻭ ﺑﺰ ، ﺳﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ، ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺮﻍ ﻭ
ﯾﮏ ﺧﺮﻭﺱ ﺍﺳﺖ .
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻫﯽ
ﻫﺮﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯽ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ، ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺷﺮﻁ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﻭ ﻗﻮﻝ
ﺩﺍﺩ . . . !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺸﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﯼ !
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺁﺷﻔﺖ ﮐﻪ :
ﺁﻣﻼ ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ﻭ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺟﺎ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ .
ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﻡ ؟ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﮐﻤﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ !
ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ، ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﯾﺸﺐ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﯿﻢ . ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﻟﮕﺪﺍﻧﺪﺍﺯﯼ
ﮔﺎﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ .
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻗﻮﻝ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺸﺐ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﮔﺎﻭ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﯼ !
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ
ﻭﺿﻊ ﺧﻮﺩ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ، ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ
ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺒﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ
ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺷﺪﻧﺪ !
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﮔﻮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ، ﺳﺮﺍﭘﺎﯼ ﺯﺧﻤﯽ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ
ﭘﺎﺭﻩ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﻣﮑﺎﻥ
ﭘﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﮔﺸﺎﯾﺸﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ
ﺣﺎﺻﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ !
ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ
ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ، ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺣﯿﻮﺍﻥ ، ﺧﺮﻭﺱ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪ .
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻧﺰﺩ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ ، ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﻭﺿﻊ ﺍﻭ ﺳﺌﻮﺍﻝ
ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﺁﻣﻼ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ ، ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ.ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﻢ.ﺁﻩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯾﻢ !!!
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ).
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
4_5789761746327569666.pdf
🔴 کتاب " وضع بشر "
🔵 نوشته هانا آرنت
⚫ ترجمه مسعود علیا
🔹وضع بشر یکی از کتاب های نظری هانا آرنت، فیلسوف آلمانی است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. هانا آرنت در این کتاب روایتی متفکرانه و تفکربرانگیز درباره وضع بشر ارائه میدهد که نسبت نظر و عمل دغدغه دیرینه اش بوده. وی ضمن شرح مفاهیم زحمت، کار و عمل و جایگاه آنها در وضع بشر، با نگاهی تاریخی سیر آنها را تا روزگار ما پی میگیرد و نشان میدهد که از دوران یونان باستان تا امروز رویکرد ما به زندگی وقف عمل چه فراز و فرودها و تغییراتی به خود دیده است.
🔹این کتاب در شش بخش تنظیم شده است: وضع بشر، حیطه عمومی و حیطه خصوصی، زحمت، کار، عمل، زندگی وقف عمل و عصر مدرن.
محتوای اصلی كتاب زندگی وقف عمل (Vita active) است به تمايز از زندگی وقف نظر (Vita contemplative) كه در برابر هم یکی از آن تقابل های دوگانه ای را تشكيل میدهند. از يونان باستان به اين سو، نسبت، تمايز، تقابل يا ديالكتیک اين دو شكل زندگی به شكلی از اشكالش محل بحث بوده است، و كم نبودند متفكرانی كه در اين باب موضعی اختيار كرده اند و معمولا یکی را اصل قرار داده و ديگری را تابع آن ساخته اند (از افلاطون و ارسطو گرفته تا ماركس و هايدگر و پراگماتيست ها و ديگران).
🔹ھانا آرنت دو گونه زندگي برای انسانھا قائل است. زندگی نظرورزانه و زندگی عمل ورزانه. با وجود تاكیدی كه آرنت در كتاب وضع بشری بر زندگی عمل ورزانه دارد به مرور زمان بويژه پس از محاكمه آيشمان، آرنت به زندگی نظرورزانه و تفكر نیز اھمیت زيادی میدھد. از نظر آرنت، طبیعت بشر به واسطه آفريده بودن آدمی و نه آفريننده بودن وی، به طور كامل قابل شناخت و تعريف نیست، ولی وضع بشر به واسطه شمول بر توانایی ھای ايجاد شده توسط انسانھا قابل بررسی و شناخت است. وضع بشری مجموع تمام فعالیتھایی است كه درمجموع محیط اختصاصا انسانی بوجود آورده است. آرنت قلمرویی سه گانه برای جوامع انسانی قائل است كه تحلیل ھای خود را با تاكید بر اين سه قلمرو #خصوصی، #عمومی و #اجتماعی انجام میدھد. از اين ديدگاه میتوان امر شخصی را مربوط به قلمرو خصوصی، امر اجتماعی را مربوط به قلمرو اجتماعی و امر سیاسی را مربوط به قلمرو عمومی دانست. وی قلمرو خصوصی را قلمرویی پیشا سیاسی دانسته و زحمت را كه فعالیتی انسانی به منظور برآورده كردن احتیاجات انسان و تامین نیازھای معیشتی وی است مربوط به اين قلمرو میداند. از منظر وی، قلمرو عمومی، قلمرو عمل و گفتار است و تصمیم گیری بواسطه استدلال و اقناع در اين قلمرو صورت میپذيرد. #آزادی، #برابری و #جھان_انسانی مشترک در اين قلمرو ايجاد میشوند.
🔹از ديدگاه آرنت و با استفاده از روش پديدارشناسانه اين دو قلمرو در يونان باستان ريشه دارند، ولی با تنگ شدن قلمرو عمومی و كم شدن تمايز و تشخص انسانھا و جايگزينی رفتار به جای عمل و كردار و تعريف برابری به صورت ھمرنگی اجتماعی، قلمرو اجتماعي شكل گرفت. از نظر آرنت گسترش قلمرو اجتماعی منجر به كمرنگ شدن تشخص و ھويت و فرديت بشر شده و روزمرگی و تكرار جايگزين وقايع برجسته در دوره ھای تاريخی شده، بوروكراسی جايگزين حكومت افراد گشته و مديريت جايگزين حكومت كردن مي شود. مالكیت خصوصی به ثروت شخصی فروكاسته شده و نھايتا قلمرو خصوصی در قلمرو اجتماعی مستحیل گشته و در آزادی و برابری محدوديت ايجاد میشود.
🔹سه توانایی عمده ای كه در خلق ساختار جھان و زندگی عمل ورزانه انسانی و قلمرو سه گانه بسیار موثرند #زحمت، #كار و #عمل میباشند. زحمت به منظور تامین ضرورت ھای معیشتی و تناسلی صورت پذيرفته و در دايره ای بسته انجام میشود. زحمت فعالیتھای جسماني آدمی را شامل شده و تاكید بر آن و معطوف شدن به آن، جامعه ای مصرفی پديد می آورد. در چنین جامعه ای دغدغه ھای گفتار و كردار از آدمی دور میشود. كار فعالیتی يدی بوده كه خصلتی ابزاری دارد. كار به جھان استمرار داده و صرفا مصرفی نیست. كار در قلمرو اجتماعی بوده و بازار مبادله ايجاد می نمايد. تاكید بر كار منجر به شكل گیری جامعه ای فايده محور و سوداگر میشود. كارھای ھنری جنبه ای امیدبخش از كار بوده كه حاصل آن محصولی غیرفانی ساخته موجودات فانی بوده كه توانایی انديشیدن آدمی را بیانگر است. از ديدگاه ھانا آرنت، كاملترين نوع زندگی انسانی زندگی مبتنی بر عمل بوده كه مستلزم ھمراھی و ايجاد روابط بین انسانھاست. عمل و گفتار نیاز به محل بروز دارند كه آن ھمان جھان مشترک انساني میباشد. عمل بر خلاف زحمت و كار كه موجب از دست رفتن فرديت و ھويت انسانھا و فروكاسته شدن جامعه به جامعه ای مصرفی يا منفعت محور شده، جامعه ای انسان محور ايجاد كرده و بر تشخص و ھويت و فرديت انسانھا تاكید دارد. آرنت ديدگاھی پديدارشناسانه به خشونت داشته و خشونت را مبادرت به عملی بدون بحث و گفتار و بدون انديشیدن به نتايج آن میداند و آن را ناشی از ناكام ماندن عمل میداند.
🔵 نوشته هانا آرنت
⚫ ترجمه مسعود علیا
🔹وضع بشر یکی از کتاب های نظری هانا آرنت، فیلسوف آلمانی است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. هانا آرنت در این کتاب روایتی متفکرانه و تفکربرانگیز درباره وضع بشر ارائه میدهد که نسبت نظر و عمل دغدغه دیرینه اش بوده. وی ضمن شرح مفاهیم زحمت، کار و عمل و جایگاه آنها در وضع بشر، با نگاهی تاریخی سیر آنها را تا روزگار ما پی میگیرد و نشان میدهد که از دوران یونان باستان تا امروز رویکرد ما به زندگی وقف عمل چه فراز و فرودها و تغییراتی به خود دیده است.
🔹این کتاب در شش بخش تنظیم شده است: وضع بشر، حیطه عمومی و حیطه خصوصی، زحمت، کار، عمل، زندگی وقف عمل و عصر مدرن.
محتوای اصلی كتاب زندگی وقف عمل (Vita active) است به تمايز از زندگی وقف نظر (Vita contemplative) كه در برابر هم یکی از آن تقابل های دوگانه ای را تشكيل میدهند. از يونان باستان به اين سو، نسبت، تمايز، تقابل يا ديالكتیک اين دو شكل زندگی به شكلی از اشكالش محل بحث بوده است، و كم نبودند متفكرانی كه در اين باب موضعی اختيار كرده اند و معمولا یکی را اصل قرار داده و ديگری را تابع آن ساخته اند (از افلاطون و ارسطو گرفته تا ماركس و هايدگر و پراگماتيست ها و ديگران).
🔹ھانا آرنت دو گونه زندگي برای انسانھا قائل است. زندگی نظرورزانه و زندگی عمل ورزانه. با وجود تاكیدی كه آرنت در كتاب وضع بشری بر زندگی عمل ورزانه دارد به مرور زمان بويژه پس از محاكمه آيشمان، آرنت به زندگی نظرورزانه و تفكر نیز اھمیت زيادی میدھد. از نظر آرنت، طبیعت بشر به واسطه آفريده بودن آدمی و نه آفريننده بودن وی، به طور كامل قابل شناخت و تعريف نیست، ولی وضع بشر به واسطه شمول بر توانایی ھای ايجاد شده توسط انسانھا قابل بررسی و شناخت است. وضع بشری مجموع تمام فعالیتھایی است كه درمجموع محیط اختصاصا انسانی بوجود آورده است. آرنت قلمرویی سه گانه برای جوامع انسانی قائل است كه تحلیل ھای خود را با تاكید بر اين سه قلمرو #خصوصی، #عمومی و #اجتماعی انجام میدھد. از اين ديدگاه میتوان امر شخصی را مربوط به قلمرو خصوصی، امر اجتماعی را مربوط به قلمرو اجتماعی و امر سیاسی را مربوط به قلمرو عمومی دانست. وی قلمرو خصوصی را قلمرویی پیشا سیاسی دانسته و زحمت را كه فعالیتی انسانی به منظور برآورده كردن احتیاجات انسان و تامین نیازھای معیشتی وی است مربوط به اين قلمرو میداند. از منظر وی، قلمرو عمومی، قلمرو عمل و گفتار است و تصمیم گیری بواسطه استدلال و اقناع در اين قلمرو صورت میپذيرد. #آزادی، #برابری و #جھان_انسانی مشترک در اين قلمرو ايجاد میشوند.
🔹از ديدگاه آرنت و با استفاده از روش پديدارشناسانه اين دو قلمرو در يونان باستان ريشه دارند، ولی با تنگ شدن قلمرو عمومی و كم شدن تمايز و تشخص انسانھا و جايگزينی رفتار به جای عمل و كردار و تعريف برابری به صورت ھمرنگی اجتماعی، قلمرو اجتماعي شكل گرفت. از نظر آرنت گسترش قلمرو اجتماعی منجر به كمرنگ شدن تشخص و ھويت و فرديت بشر شده و روزمرگی و تكرار جايگزين وقايع برجسته در دوره ھای تاريخی شده، بوروكراسی جايگزين حكومت افراد گشته و مديريت جايگزين حكومت كردن مي شود. مالكیت خصوصی به ثروت شخصی فروكاسته شده و نھايتا قلمرو خصوصی در قلمرو اجتماعی مستحیل گشته و در آزادی و برابری محدوديت ايجاد میشود.
🔹سه توانایی عمده ای كه در خلق ساختار جھان و زندگی عمل ورزانه انسانی و قلمرو سه گانه بسیار موثرند #زحمت، #كار و #عمل میباشند. زحمت به منظور تامین ضرورت ھای معیشتی و تناسلی صورت پذيرفته و در دايره ای بسته انجام میشود. زحمت فعالیتھای جسماني آدمی را شامل شده و تاكید بر آن و معطوف شدن به آن، جامعه ای مصرفی پديد می آورد. در چنین جامعه ای دغدغه ھای گفتار و كردار از آدمی دور میشود. كار فعالیتی يدی بوده كه خصلتی ابزاری دارد. كار به جھان استمرار داده و صرفا مصرفی نیست. كار در قلمرو اجتماعی بوده و بازار مبادله ايجاد می نمايد. تاكید بر كار منجر به شكل گیری جامعه ای فايده محور و سوداگر میشود. كارھای ھنری جنبه ای امیدبخش از كار بوده كه حاصل آن محصولی غیرفانی ساخته موجودات فانی بوده كه توانایی انديشیدن آدمی را بیانگر است. از ديدگاه ھانا آرنت، كاملترين نوع زندگی انسانی زندگی مبتنی بر عمل بوده كه مستلزم ھمراھی و ايجاد روابط بین انسانھاست. عمل و گفتار نیاز به محل بروز دارند كه آن ھمان جھان مشترک انساني میباشد. عمل بر خلاف زحمت و كار كه موجب از دست رفتن فرديت و ھويت انسانھا و فروكاسته شدن جامعه به جامعه ای مصرفی يا منفعت محور شده، جامعه ای انسان محور ايجاد كرده و بر تشخص و ھويت و فرديت انسانھا تاكید دارد. آرنت ديدگاھی پديدارشناسانه به خشونت داشته و خشونت را مبادرت به عملی بدون بحث و گفتار و بدون انديشیدن به نتايج آن میداند و آن را ناشی از ناكام ماندن عمل میداند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬زلیخا نمیداند چند سالش است❗
حتی پدر و مادرش هم نمی دانند او چند ساله است⁉
📝با کمک به ساخت مدرسه، فقط یک مدرسه نمی سازید؛زندگی این کودکان را نجات می دهید... #اجتماعی
خبر فوری
حتی پدر و مادرش هم نمی دانند او چند ساله است⁉
📝با کمک به ساخت مدرسه، فقط یک مدرسه نمی سازید؛زندگی این کودکان را نجات می دهید... #اجتماعی
خبر فوری
🔺️ افشای اطلاعات هویتی ۷۰ میلیون ایرانی در اینترنت؟!
🔹ثبتاحوال: مقصر ما نیستیم، وزارت بهداشت مسئول است
👈اطلاعات ثبت احوال ۷۰ میلیون نفر از ایرانیان از بانک اطلاعاتی سازمان ثبت احوال به سرقت رفته و وبسایتی خارجی این اطلاعات را با قیمت ۱۰ بیت کوین معادل حدود ۶۰ هزار دلار به فروش میرساند.
🔹️سیف الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال در واکنش به اتفاقات رخ داده گفته است: « اطلاعات ما در صحت کامل است، آن را برای تکمیل پرونده سلامت الکترونیک در اختیار وزارت بهداشت قرار دادیم و اتفاقی که رخ داده مربوط به ما نیست. صبح امروز پس از انتشار این خبر با وزارت بهداشت صحبت کرده و به او اعلام کردیم دیتابیس را از روی اینترنت بردارد و اگر استعلامی هم نیاز است آن را مستقیم از پایگاه اطلاعاتی ثبت احوال دریافت کند..
#اجتماعی
خبر فوری
🔹ثبتاحوال: مقصر ما نیستیم، وزارت بهداشت مسئول است
👈اطلاعات ثبت احوال ۷۰ میلیون نفر از ایرانیان از بانک اطلاعاتی سازمان ثبت احوال به سرقت رفته و وبسایتی خارجی این اطلاعات را با قیمت ۱۰ بیت کوین معادل حدود ۶۰ هزار دلار به فروش میرساند.
🔹️سیف الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال در واکنش به اتفاقات رخ داده گفته است: « اطلاعات ما در صحت کامل است، آن را برای تکمیل پرونده سلامت الکترونیک در اختیار وزارت بهداشت قرار دادیم و اتفاقی که رخ داده مربوط به ما نیست. صبح امروز پس از انتشار این خبر با وزارت بهداشت صحبت کرده و به او اعلام کردیم دیتابیس را از روی اینترنت بردارد و اگر استعلامی هم نیاز است آن را مستقیم از پایگاه اطلاعاتی ثبت احوال دریافت کند..
#اجتماعی
خبر فوری
☘☘☘
چرا درمانگاه #سينااطهر آتش گرفت و ۱۹ نفر زنده زنده در آتش سوختند؟
#شهلا_ساوالان
مالك اين درمانگاه كجاست و چه نسبتي با حسن روحاني رئيس جمهوري اسلامي دارد؟
قاليباف چرا به مالك اين درمانگاه تسليت گفت؟
ماهيانه يك ميليون دلار براي صاحب اين درمانگاه به آمريكا فرستاده مي شود.
دکتر محمد اطهری اهل شهر کرمان، مالک این کلینیک و از سال ۱۳۴۹ ساکن شهر هوستون در #آمریکا میباشد.
وي دانش آموخته سال ۱۳۴۸ از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و متخصص مغز و اعصاب از دانشگاه هوستون آمريكاست.
مرکز MRI واقع در خیابان جم تهران و بیش از ۲۰ مرکز MRI و کلینیک در سراسر ایران در مالكيت اوست.
که از محل درآمد این مراکز ماهیانه حداقل بیش از یک میلیون دلار برایشان به آمریکا حواله میشود که از محل آن به تاسیس چندین بار و کازینو در امریکا اقدام کرده اند.
این مرکز آتش گرفته(سینا اطهر) از نظر ضوابط ایمنی و شهرداری هم چون سایر مراکز درمانی كه او مالك آنهاست، از حداقل امکانات بر خوردار بوده. محل مسكوني فاقد استانداردهاي درماني بوده و تغيير كاربري داده اند.
همه ساختمانهای پزشکی خود را با دادن رشوه به شهرداری در سطوح بسیار بالا و ماموران آن از بازدیدهای لازم و چك و كنترل استانداردهاي معمول پزشكي معاف كرده اند.
دلیل تسلیت شخص قالیباف برای این حادثه چیزی نیست جز رابطه بده بستان وي با شهرداری تهران و برخورداري شهرداري و بقاياي منافع قاليباف در آن جا چيز ديگري نيست.
سینا نام پسر دکتر اطهری است و دیگر مراکز هم به نام دیگر فرزندانش نسیم و سحر و......نام گذاری شده است.
#اجتماعی
چرا درمانگاه #سينااطهر آتش گرفت و ۱۹ نفر زنده زنده در آتش سوختند؟
#شهلا_ساوالان
مالك اين درمانگاه كجاست و چه نسبتي با حسن روحاني رئيس جمهوري اسلامي دارد؟
قاليباف چرا به مالك اين درمانگاه تسليت گفت؟
ماهيانه يك ميليون دلار براي صاحب اين درمانگاه به آمريكا فرستاده مي شود.
دکتر محمد اطهری اهل شهر کرمان، مالک این کلینیک و از سال ۱۳۴۹ ساکن شهر هوستون در #آمریکا میباشد.
وي دانش آموخته سال ۱۳۴۸ از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و متخصص مغز و اعصاب از دانشگاه هوستون آمريكاست.
مرکز MRI واقع در خیابان جم تهران و بیش از ۲۰ مرکز MRI و کلینیک در سراسر ایران در مالكيت اوست.
که از محل درآمد این مراکز ماهیانه حداقل بیش از یک میلیون دلار برایشان به آمریکا حواله میشود که از محل آن به تاسیس چندین بار و کازینو در امریکا اقدام کرده اند.
این مرکز آتش گرفته(سینا اطهر) از نظر ضوابط ایمنی و شهرداری هم چون سایر مراکز درمانی كه او مالك آنهاست، از حداقل امکانات بر خوردار بوده. محل مسكوني فاقد استانداردهاي درماني بوده و تغيير كاربري داده اند.
همه ساختمانهای پزشکی خود را با دادن رشوه به شهرداری در سطوح بسیار بالا و ماموران آن از بازدیدهای لازم و چك و كنترل استانداردهاي معمول پزشكي معاف كرده اند.
دلیل تسلیت شخص قالیباف برای این حادثه چیزی نیست جز رابطه بده بستان وي با شهرداری تهران و برخورداري شهرداري و بقاياي منافع قاليباف در آن جا چيز ديگري نيست.
سینا نام پسر دکتر اطهری است و دیگر مراکز هم به نام دیگر فرزندانش نسیم و سحر و......نام گذاری شده است.
#اجتماعی
پایان عجیبترین سال تحصیلی مدارس/٣ میلیون دانش آموز ترک تحصیل کردند!
🔺اگرچه #کرونا باعث شد آموزشوپرورش بالاخره از قالبها و ساختارهای رسمی و غیرمنعطف خود خارج شود و روشهای آموزشی دیگر را هم تجربه کند اما قسمت تلخ این داستان، خارجشدن ۳میلیون دانشآموزان از گردونه تحصیل بود.
🔺با برگزاری آخرین امتحان نهایی، سال تحصیلی کرونایی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به پایان رسید.
🔺 مهمترین ویژگی سال تحصیلی که روز گذشته به پایان رسید، جایگزینی بلامنازع اینترنت بهجای فضای فیزیکی مدرسه بود.
🔺قسمت تلخ این داستان، خارج شدن دانشآموزان زیادی (حدود ۳میلیون نفر) از گردونه تحصیل بود. بین استانهای کشور، خراسان رضوی بیشترین آمار ترک تحصیل را دارد./همشهری #اجتماعی
🔺اگرچه #کرونا باعث شد آموزشوپرورش بالاخره از قالبها و ساختارهای رسمی و غیرمنعطف خود خارج شود و روشهای آموزشی دیگر را هم تجربه کند اما قسمت تلخ این داستان، خارجشدن ۳میلیون دانشآموزان از گردونه تحصیل بود.
🔺با برگزاری آخرین امتحان نهایی، سال تحصیلی کرونایی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به پایان رسید.
🔺 مهمترین ویژگی سال تحصیلی که روز گذشته به پایان رسید، جایگزینی بلامنازع اینترنت بهجای فضای فیزیکی مدرسه بود.
🔺قسمت تلخ این داستان، خارج شدن دانشآموزان زیادی (حدود ۳میلیون نفر) از گردونه تحصیل بود. بین استانهای کشور، خراسان رضوی بیشترین آمار ترک تحصیل را دارد./همشهری #اجتماعی
4_5857013757292578994.mp4
260.7 KB
این واقعیتها را جدی نگرفتیم که بحران درست شد/آمارها از تحولی گسترده در لایههای زیرین جامعه خبر میدهد
روزنامه شرق نوشت:
🔺بهار امسال مقالهای با عنوان افول اجتماع در ایران: روایتی گاهشمارانه در فصلنامه علمی –پژوهشی رفاه اجتماعی منتشر شد.
🔺این مقاله با استناد به آمارهای رسمی از تحولی بنیادین و گسترده در لایههای زیرین جامعه خبر میدهد و نام این تحول را افول اجتماعی میگذارد. افولی که نتیجه آن تضعیف پیوند اجتماعی و حیات اخلاقی است. در این مقاله، آمارها و نمودارها از تغییرات تکاندهنده در چهل ساله اخیر در جامعه ایران خبر میدهد.
🔺نویسندگان این مقاله عبدالمحمد کاظمیپور، دکتر جامعه شناس دانشگاه کلگری کانادا، محسن گودرزی دکتر جامعه شناس هستند. چند نمونه از این آمارها گواه روشنی از یافتههای این پژوهش است:
اعتماد عمومی رو به کاهش است
🔺شواهد به دست آمده نشان دهنده آن است که اعتماد عمومی در ایران رو به کاهش است.
سیر صعودی پرونده های قضایی
🔺بر اساس این مقاله ،سیر صعودی نشان دهنده آن است که جامعه توانایی حل مشکلات خود به طریق اجتماعی و غیر رسمی عاجز شده است و در نتیجه به طور روزافزونی به دستگاه قضایی روی آورده است.
روند رو به افزایش خودکشی/ تحول در روابط اجتماعی
🔺روند صعودی افزایش خودکشی از سال 1370 افزایش چشمگیر داشته و در فاصله سه –چهار ساله، نزدیک به ده برابر شده است. این روند نشان دهنده تحول در وضع روابط اجتماعی است.
باروری رو به پایین/ خانواده ها کوچک می شوند
🔺این روند رو به کاهش نشان دهنده تغییرات عمیق در سبک زندگی، میزان تحصیلات و اشتغال زنان و وضعیت اقتصادی کشور است. بر اساس این پژوهش خانوادههای کوچکتردرون خود روابط اجتماعی کمتری دارند و پس از ورود اعضای آن به جامعه بزرگتر و از این دو جهت به کاهش حجم پیوندهای اجتماعی منجر میشود.
افزایش نرخ طلاق/ کاهش توانایی همزیستی
🔺فوکویاما، نرخ طلاق را به عنوان یکی از شاخصهای افول اجتماعی به کار میگیرد و معتقد است این افزایش نشانه کاهش توانایی افراد به همزیستی با یکدیگر و حل مسائل خود به طریق موثر است.
افزایش نرخ مهاجرت
🔺مهاجرت نشان دهده تحولاتی در عمیق ترین لایههای حیات اجتماعی است. هر چه پیوندهای اجتماعی قویتر باشد، میزان دلبستگی به سرزمین مستحکمتر بوده ومیزان مهاجرت باید به همان نسبت پایینتر باشد. /شرق #اجتماعی
روزنامه شرق نوشت:
🔺بهار امسال مقالهای با عنوان افول اجتماع در ایران: روایتی گاهشمارانه در فصلنامه علمی –پژوهشی رفاه اجتماعی منتشر شد.
🔺این مقاله با استناد به آمارهای رسمی از تحولی بنیادین و گسترده در لایههای زیرین جامعه خبر میدهد و نام این تحول را افول اجتماعی میگذارد. افولی که نتیجه آن تضعیف پیوند اجتماعی و حیات اخلاقی است. در این مقاله، آمارها و نمودارها از تغییرات تکاندهنده در چهل ساله اخیر در جامعه ایران خبر میدهد.
🔺نویسندگان این مقاله عبدالمحمد کاظمیپور، دکتر جامعه شناس دانشگاه کلگری کانادا، محسن گودرزی دکتر جامعه شناس هستند. چند نمونه از این آمارها گواه روشنی از یافتههای این پژوهش است:
اعتماد عمومی رو به کاهش است
🔺شواهد به دست آمده نشان دهنده آن است که اعتماد عمومی در ایران رو به کاهش است.
سیر صعودی پرونده های قضایی
🔺بر اساس این مقاله ،سیر صعودی نشان دهنده آن است که جامعه توانایی حل مشکلات خود به طریق اجتماعی و غیر رسمی عاجز شده است و در نتیجه به طور روزافزونی به دستگاه قضایی روی آورده است.
روند رو به افزایش خودکشی/ تحول در روابط اجتماعی
🔺روند صعودی افزایش خودکشی از سال 1370 افزایش چشمگیر داشته و در فاصله سه –چهار ساله، نزدیک به ده برابر شده است. این روند نشان دهنده تحول در وضع روابط اجتماعی است.
باروری رو به پایین/ خانواده ها کوچک می شوند
🔺این روند رو به کاهش نشان دهنده تغییرات عمیق در سبک زندگی، میزان تحصیلات و اشتغال زنان و وضعیت اقتصادی کشور است. بر اساس این پژوهش خانوادههای کوچکتردرون خود روابط اجتماعی کمتری دارند و پس از ورود اعضای آن به جامعه بزرگتر و از این دو جهت به کاهش حجم پیوندهای اجتماعی منجر میشود.
افزایش نرخ طلاق/ کاهش توانایی همزیستی
🔺فوکویاما، نرخ طلاق را به عنوان یکی از شاخصهای افول اجتماعی به کار میگیرد و معتقد است این افزایش نشانه کاهش توانایی افراد به همزیستی با یکدیگر و حل مسائل خود به طریق موثر است.
افزایش نرخ مهاجرت
🔺مهاجرت نشان دهده تحولاتی در عمیق ترین لایههای حیات اجتماعی است. هر چه پیوندهای اجتماعی قویتر باشد، میزان دلبستگی به سرزمین مستحکمتر بوده ومیزان مهاجرت باید به همان نسبت پایینتر باشد. /شرق #اجتماعی
روشنفکران:
Ⓜ️ 10 مصیبت تورم!
➖1- تورم باعث ایجاد رونق و رکودهای کاذب (برای مثال حباب در بازار دارایی ها) می شود.
➖2- تورم نابرابری را در جامعه افزایش می دهد.
➖ 3- تورم جلوی کاهش قیمت کالاها (ناشی از افزایش بهره وری تولید) را می گیرد.
➖ 4- تورم باعث بالاتر رفتن هزینه های دولت می شود.
➖ 5- تورم بنیان خانواده ها را ویران می کند.
➖ 6- تورم به فساد دامن می زند.
➖ 7- تورم دم و دستگاه دولت را بزرگتر می کند.
➖ 8- تورم مردم را مادی تر، حسودتر و خودپسندتر می کند.
➖ 9- تورم مردم را افسرده و ناامید می کند.
➖ 10- تورم به اتلاف منابع طبیعی و گران تر شدن آنها می انجامد.
#اقتصاد #اجتماعی
Ⓜ️ 10 مصیبت تورم!
➖1- تورم باعث ایجاد رونق و رکودهای کاذب (برای مثال حباب در بازار دارایی ها) می شود.
➖2- تورم نابرابری را در جامعه افزایش می دهد.
➖ 3- تورم جلوی کاهش قیمت کالاها (ناشی از افزایش بهره وری تولید) را می گیرد.
➖ 4- تورم باعث بالاتر رفتن هزینه های دولت می شود.
➖ 5- تورم بنیان خانواده ها را ویران می کند.
➖ 6- تورم به فساد دامن می زند.
➖ 7- تورم دم و دستگاه دولت را بزرگتر می کند.
➖ 8- تورم مردم را مادی تر، حسودتر و خودپسندتر می کند.
➖ 9- تورم مردم را افسرده و ناامید می کند.
➖ 10- تورم به اتلاف منابع طبیعی و گران تر شدن آنها می انجامد.
#اقتصاد #اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دریای سرخ چه اهمیتی برای اقتصاد و تجارت جهان دارد؟
🔹️حملات حوثیها به کشتیهای باری در دریای سرخ ادامه دارد و این یعنی اقتصاد جهان هم در خطر است.
🔹️به گزارش اکوایران، دریای سرخ اهمیتی استراتژیک در تجارت بینالمللی دارد. در حال حاضر تعداد زیادی از شرکتهای کشتیرانی عبور از دریای سرخ را متوقف کردهاند.
🔹️نسیم بنایی از آخرین وضعیف دریای سرخ و همچنین اهمیت آن در اقتصاد جهان میگوید.
#اجتماعی #اقتصاد
Roshanfkrane
🔹️حملات حوثیها به کشتیهای باری در دریای سرخ ادامه دارد و این یعنی اقتصاد جهان هم در خطر است.
🔹️به گزارش اکوایران، دریای سرخ اهمیتی استراتژیک در تجارت بینالمللی دارد. در حال حاضر تعداد زیادی از شرکتهای کشتیرانی عبور از دریای سرخ را متوقف کردهاند.
🔹️نسیم بنایی از آخرین وضعیف دریای سرخ و همچنین اهمیت آن در اقتصاد جهان میگوید.
#اجتماعی #اقتصاد
Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فساد سیاسی عامل تخریب مجلس
🔻امروز یکی از گروههای سیاسی زنگ زدند و گفتند برای اینکه اسمت را در لیست قرار دهیم باید حداقل ۳میلیارد تومان در وجه حزب پول واریز نمایید تا صرف کارهای تبلیغاتی شود.
🔻گفتم خجالت نمی کشید اولا تبلیغات باید در شبکه های مجازی و اینترنتی و رسانه های جمعی با حداقل هزینه معقول صورت گیرد و همچنین نباید اسراف و ظلم اقتصادی با این روش های نادرست به مردم ارزشمند و رنجدیده ایران عزیز که از فشارهای اقتصادی و تورم کمرشان خم شده است فشار مضاعف روحی و روانی پدید آید.
🔻تحول حیاتی در نظام تبلیغاتی برای انتخابات در مجلس ضرورت واجبی است.
بهمن لامعی رامندی (۷۳۷۸)
ساکن پردیس
تهران،اسلامشهر،شهر ری،شمیرانات،پردیس
#اجتماعی
Roshanfkrane
🔻امروز یکی از گروههای سیاسی زنگ زدند و گفتند برای اینکه اسمت را در لیست قرار دهیم باید حداقل ۳میلیارد تومان در وجه حزب پول واریز نمایید تا صرف کارهای تبلیغاتی شود.
🔻گفتم خجالت نمی کشید اولا تبلیغات باید در شبکه های مجازی و اینترنتی و رسانه های جمعی با حداقل هزینه معقول صورت گیرد و همچنین نباید اسراف و ظلم اقتصادی با این روش های نادرست به مردم ارزشمند و رنجدیده ایران عزیز که از فشارهای اقتصادی و تورم کمرشان خم شده است فشار مضاعف روحی و روانی پدید آید.
🔻تحول حیاتی در نظام تبلیغاتی برای انتخابات در مجلس ضرورت واجبی است.
بهمن لامعی رامندی (۷۳۷۸)
ساکن پردیس
تهران،اسلامشهر،شهر ری،شمیرانات،پردیس
#اجتماعی
Roshanfkrane
من شایسته ی این تدریس نیستم!!!
قرار بر این شد تا یکی از دروس مقدماتی رشته ی مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم، عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک آشنائی اولیه برای دانشجوی سال اول است تا بداند این رشته ی مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست و چه افقهای کار و اشتغال را در آینده دارا خواهد بود و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
مدیر گروه گفت لطفا چندان روی بحث سازه مانور نده و در باره ی گرایش های دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با تجربه در صنعت و با سابقه ی ژئوتکنیک دعوت خواهم کرد
بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیر عامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهائی در دیوار و سقف برخی آپارتمان ها شکلگرفته و صدها پرونده ی حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است تا ببینند در کجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهائی در این سطح و تراز است
وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم، نوشته بود:
سلام محمدرضا، وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من هستی. باورم نمیشود که من را در خاطر داری. راستش خیلی مشتاقم در این کلاس، تدریس در باره ی ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته ی این تدریس نیستم چون چند سالی است عمدتا درگیر امور مدیریت شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم، بنابراین پیشنهاد می کنم مدیر فنی شرکت ما آقای Nathaniel Wagner این تدریس را انجام دهد
جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
I would do a disservice to your students to accept.
قدری جا خوردم، کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه ی خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است ایشان لیسانس را در دانشگاه کلمبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته، یعنی یکی از بهترین دپارتمان های ژئوتکنیک دنیا، ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را شایسته ی تدریس آنهم فقط یک جلسه، در کلاس درس نمی داند
واقعا به فکر فرو رفتم، آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟
آیا من هم اگر فردی متخصص تر و شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟
آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم شایسته ی فلان کار نیستم؟ یا بلافاصله چنگ می اندازم تا کار را روی هوا بگیرم و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟
این فکر ها آمد و رفت
گفتم پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم تا بداند در دنیا اینگونه انسانهائی هم هستند. فقط آدم های شکارگر در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدم هائی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است
سه هفته ی بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت آقای Nathaniel آمد و با بچه ها در باره ی مبانی ژئوتکنیک صحبت کرد. در باره ی زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و...
رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه ی یک کشور می شود. وقتی کسی خودش، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند، مسئولیت قبول نمی کند. از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای علم و تجربه احترام قائل باشیم. آن کس که بدون هیچ تجربه ی فنی سکان مدیریت یک مجموعه ی عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد. با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه ی کشورش شود
آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی و به جای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش، همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و... سمت مدیریتی دارد و دائم خارج از دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند دانشجویان توسعه آفرین تربیت کند
توسعه ی یک کشور، محصول شخصیت های توسعه یافته است!
#ارسالی #اجتماعی #اندیشه #انتقادات
Roshanfkrane
قرار بر این شد تا یکی از دروس مقدماتی رشته ی مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم، عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک آشنائی اولیه برای دانشجوی سال اول است تا بداند این رشته ی مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست و چه افقهای کار و اشتغال را در آینده دارا خواهد بود و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
مدیر گروه گفت لطفا چندان روی بحث سازه مانور نده و در باره ی گرایش های دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با تجربه در صنعت و با سابقه ی ژئوتکنیک دعوت خواهم کرد
بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیر عامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهائی در دیوار و سقف برخی آپارتمان ها شکلگرفته و صدها پرونده ی حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است تا ببینند در کجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهائی در این سطح و تراز است
وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم، نوشته بود:
سلام محمدرضا، وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من هستی. باورم نمیشود که من را در خاطر داری. راستش خیلی مشتاقم در این کلاس، تدریس در باره ی ژئوتکنیک داشته باشم ولی من شایسته ی این تدریس نیستم چون چند سالی است عمدتا درگیر امور مدیریت شرکت مهندسی مشاور هستم و عملا چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم، بنابراین پیشنهاد می کنم مدیر فنی شرکت ما آقای Nathaniel Wagner این تدریس را انجام دهد
جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
I would do a disservice to your students to accept.
قدری جا خوردم، کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه ی خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است ایشان لیسانس را در دانشگاه کلمبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته، یعنی یکی از بهترین دپارتمان های ژئوتکنیک دنیا، ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را شایسته ی تدریس آنهم فقط یک جلسه، در کلاس درس نمی داند
واقعا به فکر فرو رفتم، آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟
آیا من هم اگر فردی متخصص تر و شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد؟
آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم شایسته ی فلان کار نیستم؟ یا بلافاصله چنگ می اندازم تا کار را روی هوا بگیرم و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟
این فکر ها آمد و رفت
گفتم پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم تا بداند در دنیا اینگونه انسانهائی هم هستند. فقط آدم های شکارگر در این دنیا نیستند. بلکه حضور دارند آدم هائی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است
سه هفته ی بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت آقای Nathaniel آمد و با بچه ها در باره ی مبانی ژئوتکنیک صحبت کرد. در باره ی زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و...
رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه ی یک کشور می شود. وقتی کسی خودش، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند، مسئولیت قبول نمی کند. از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای علم و تجربه احترام قائل باشیم. آن کس که بدون هیچ تجربه ی فنی سکان مدیریت یک مجموعه ی عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد. با خودش صادق نیست. او نمی تواند باعث توسعه ی کشورش شود
آن استاد دانشگاهی که همزمان با وظایف دانشگاهی و به جای تمرکز بر تربیت دانشجو و پژوهش، همزمان در چندین شرکت مهاب قدس و سابیر و توانیر و پتروپارس و نظام مهندسی و... سمت مدیریتی دارد و دائم خارج از دانشگاه رفت و آمد دارد، شخصیت توسعه نیافته دارد. او نمی تواند دانشجویان توسعه آفرین تربیت کند
توسعه ی یک کشور، محصول شخصیت های توسعه یافته است!
#ارسالی #اجتماعی #اندیشه #انتقادات
Roshanfkrane
شجاع باش دختر - ریشما سوجانی.zip
9.3 MB
📖 شجاع باش دختر
👤 ریشما سوجانی
✍🏻 پسران آموزش دیدهاند که شجاع باشند، درحالیکه دختران آموزش دیدهاند که بیعیب و نقص باشند.
به دلیل اینکه از سنین کم بابت بیعیب و نقص بودن پاداش گرفتهایم، در بزرگسالی به زنانی تبدیل شدهایم که از شکست خوردن هراس دارند.
در زندگیهای شخصی و حرفهای خود خطر نمیکنیم؛ زیرا میترسیم در صورت خطاکردن قضاوت شویم، خجالت زده و بیاعتبار شویم، وجههٔ عمومیمان افول کند یا اخراج شویم.
به طور خودآگاه یا ناخودآگاه از انجام هرکاری که از موفقیت در آن اطمینان نداریم، خودداری میکنیم تا از ناراحتی و تحقیر احتمالیِ آن اجتناب بورزیم.
👤 ریشما سوجانی
✍🏻 پسران آموزش دیدهاند که شجاع باشند، درحالیکه دختران آموزش دیدهاند که بیعیب و نقص باشند.
به دلیل اینکه از سنین کم بابت بیعیب و نقص بودن پاداش گرفتهایم، در بزرگسالی به زنانی تبدیل شدهایم که از شکست خوردن هراس دارند.
در زندگیهای شخصی و حرفهای خود خطر نمیکنیم؛ زیرا میترسیم در صورت خطاکردن قضاوت شویم، خجالت زده و بیاعتبار شویم، وجههٔ عمومیمان افول کند یا اخراج شویم.
به طور خودآگاه یا ناخودآگاه از انجام هرکاری که از موفقیت در آن اطمینان نداریم، خودداری میکنیم تا از ناراحتی و تحقیر احتمالیِ آن اجتناب بورزیم.
لاشه لطیف(@menuketab).pdf
29.5 MB
کتاب گوشت لطیف است (لاشه لطیف)
اثر آگوستینا بازتریکا
ترجمه: سارا موزس
#زبان_اصلی #پادآرمانشهر #اجتماعی
دانلود نسخه زبان اصلی
گوشت لطیف است جامعه ای را به تصویر می کشد که در آن یک ویروس تمام گوشت حیوانات را آلوده کرده است. به دلیل کمبود گوشت حیوانات، آدمخواری قانونی می شود. مارکوس، یک تامین کننده گوشت انسان، با این جامعه جدید درگیر شده و به خاطر ضررهای شخصی خود شکنجه می شود. مارکوس که در کارخانه فرآوری محلی کار میکند، به کشتار انسانها میپردازد، اگرچه دیگر کسی آنها را چنین نمینامد.
همسرش او را ترک کرده است، پدرش در حال غرق شدن در زوال عقل است و مارکوس سعی می کند زیاد به این فکر نکند که او برای امرار معاش باید چه کند.
سپس یک روز به او هدیه داده شد: یک نمونه زنده با بهترین کیفیت.
اثر آگوستینا بازتریکا
ترجمه: سارا موزس
#زبان_اصلی #پادآرمانشهر #اجتماعی
دانلود نسخه زبان اصلی
گوشت لطیف است جامعه ای را به تصویر می کشد که در آن یک ویروس تمام گوشت حیوانات را آلوده کرده است. به دلیل کمبود گوشت حیوانات، آدمخواری قانونی می شود. مارکوس، یک تامین کننده گوشت انسان، با این جامعه جدید درگیر شده و به خاطر ضررهای شخصی خود شکنجه می شود. مارکوس که در کارخانه فرآوری محلی کار میکند، به کشتار انسانها میپردازد، اگرچه دیگر کسی آنها را چنین نمینامد.
همسرش او را ترک کرده است، پدرش در حال غرق شدن در زوال عقل است و مارکوس سعی می کند زیاد به این فکر نکند که او برای امرار معاش باید چه کند.
سپس یک روز به او هدیه داده شد: یک نمونه زنده با بهترین کیفیت.
نامه یک مدیر مدرسه در آلمان به والدین در آستانه امتحانات که به نظرم نیازه هر سال والدین ایرانی مطالعش کنن و اونو الگوی خودشون قرار بدهند.
والدین عزیز
امتحانات فرزندان شما نزدیک است. می دانم که همه شما امیدوارید که بچه شما از عهده آنها به خوبی برآید.
اما لطفا به این فکر کنید که از بین دانش آموزان در امتحان هنرمندی وجود دارد که نباید لزوما چیزی از ریاضی بداند.
یا یک کارآفرینی وجود دارد که تاریخ ادبیات انگلیسی برای او اهمیتی ندارد. یا یک موسیقی دان که نمره شیمی برای او اهمیتی ندارد.
اگر فرزند شما نمره خوبی کسب کند، که چه عالیست! اگر نه، لطفا اعتماد به نفس و کرامت را از او نگیرید. به فرزندتان بگوئید که مشکلی نیست. این تنها یک امتحان است.
فرزند شما برای چیزهای بزرگتری ساخته شده است. به او بگوئید که به او عشق می ورزید و او را بخاطر نمراتش سرزنش نمی کنید.
خواهید دید که فرزند شما دنیا را فتح می کند. تنها یک امتحان یا یک نمره بد استعداد او را از او نمی گیرد. لطفا اینطور تصور نکنید که تنها پزشکان و مهندسان خوشبخت ترین انسان های روی زمین هستند.
با درود مدیر مدرسه
#اجتماعی
والدین عزیز
امتحانات فرزندان شما نزدیک است. می دانم که همه شما امیدوارید که بچه شما از عهده آنها به خوبی برآید.
اما لطفا به این فکر کنید که از بین دانش آموزان در امتحان هنرمندی وجود دارد که نباید لزوما چیزی از ریاضی بداند.
یا یک کارآفرینی وجود دارد که تاریخ ادبیات انگلیسی برای او اهمیتی ندارد. یا یک موسیقی دان که نمره شیمی برای او اهمیتی ندارد.
اگر فرزند شما نمره خوبی کسب کند، که چه عالیست! اگر نه، لطفا اعتماد به نفس و کرامت را از او نگیرید. به فرزندتان بگوئید که مشکلی نیست. این تنها یک امتحان است.
فرزند شما برای چیزهای بزرگتری ساخته شده است. به او بگوئید که به او عشق می ورزید و او را بخاطر نمراتش سرزنش نمی کنید.
خواهید دید که فرزند شما دنیا را فتح می کند. تنها یک امتحان یا یک نمره بد استعداد او را از او نمی گیرد. لطفا اینطور تصور نکنید که تنها پزشکان و مهندسان خوشبخت ترین انسان های روی زمین هستند.
با درود مدیر مدرسه
#اجتماعی
✍️💐درود صبح تان بر پرندی از اندیشه وخرد بخیر باد وروزتان سرشار از امید و فرحناکی کامیاب.جهان در تقابل راستی وکژی وکژ آیینی روزهای سختی را می گذراند حقایق در هاله ای از تبلیغات و لطائف رسانه ای پیچیده و مرز حقیقت ودروغ بسیار مخدوش است.سنت ومدرنیه در ارایشی نوین مقابل هم صف ارایی کرده اند و هر دو به تمام ابزار وتکنیک های مدرن مجهزاند و گاه قلب حقیقت چنان است که ساده لوحان را می فریبد باید اذعان کرد که قرن بیست ویک پر چالش ترین قرن بعد از قرون وسطی است که انسان برای پوست اندازی وباور به خرد وحقیفت از ان گذشته است.علم ودانش مشعل امید را افروخته است تا جهان وارد عرصه ای نوین از علم وفناوری گردد که مرگ درد و بیماریها را به مقابله طلبیده و فتح کهکشان ها و کاستن از دردهای بشری و مکنت بیشتر برای گرسنگان رانوید می دهداما ان سوی ان جهالت ومحافظه کاری پیچیده در رویاهای ظریف باورمندی سعی در حفظ منافع اقلیت های خاص دارد و جهان رابه چالش می طلبد بشر مصائب بسیاری را از سر گذرانده که حتی تصور بعضی از انها خوفناک است وناجیان بشری در لباس تقدس انچنان فاجعه افریده اند که باورش سخت است اما یک حقیقت محتوم وجود دارد که در جنگ کهنه ونو همیشه باخت از ان کهنه وپیروزی از ان نو است و روزی بشر از این چالش ها عبور خواهد کرد اما آنگاه عرصه ی ظهور بشر نوینی است تحول یافته که می رود تا با همه ی ابزار وتفکرات بدویت خداحافظی کند و جهانی نو بی هراس از جنگ و مرگ وبیماری بسازد به امید ان روز
🖋️🌿صبح درخشان تر از الماس بود
چشم قشنگت که به شادی فزود
پلک زدی هوش برفت از هوا
نغمه ی جان بخش تو دل می ربود
🖋️🌿اسب های تراوا
زین است
و تونل های حادثه آماده
تا مرگ راه چندانی نیست
پیاده هم می شود
این راه را رفت
🖋️🌿شهریور است وهوایت
در پس کوچه های غروب
نت های رهایی را
با انگشت های خسته می نوازند
وکشیدگی نت ها به درازنای شب های پاییزی می ماند
که لخت و بی رمق انگار
جوجه ها را می شمارند
وگربه های لوس هوس
خرناس شان به شکار
تا فصل بعدی می ماند
وپاگنده های خرابکار
هر سبزه ای رالگد کرده اند
والمامور ومعذور
که تخم این نفاق از چشم های تو آب می خورند
ما این مورچههای خرد حقیقت در صف پیاده های سبک بار می رویم بی هیچ شتابی دل خوش به وعده ها
ودر توهم گنگ خویش رستگاری را
می جوییم
شهریور این ملس سرخوش
با باد و بارش وطوفان
آغاز کرده است
وتو رفته ای و نی لبکت بر دهان باد
این سوز را که می نوازد
اندوه هزار راه نرفته است
و در خم مارپیچ جاده ها
قاصدک ها دوان دوان
که ان که خبررسان حادثه است
دستان لرزانی دارد
حالا نگاه خسته ی خرگوش های بازیگوش از سوراخ موش هایشان دو دو می زند
در انتظار وعده ی چماق وهویج
ومرگ در لابلای برگ های پاییزی خوابیده است
واین تجارتی است جهانی
که شرف را می فروشد
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗🎥این ۲ شهروند غیر مسلح افغانستان بوسیله یک دختر ۲۰ ساله آمریکایی اپراتور پهپاد که در ایالت نوادا آمریکا در یک اتاقک کولر دار نشسته بود، کشته شدند.
🔹اینکه آیا قربانیان با طالبان [که الان دوست آمریکاست!] مرتبط بودند یا خیر؟ مهم است، اما از آن مهمتر مقوله ورود جنگجویانی به میدان های نبرد است که تا قبل از انقلاب تکنولوژی حتی جرات کشتن سوسک را هم نداشتند.
🔹هم اکنون هم یک نوجوان اپراتور پهپاد بابایاگا اوکراینی یا سودوپلاتوف روسی در جنگ اوکراین ممکن است به اندازه یک یا دو گروهان آدم بکشد. کاری که حتی در تصور یک جنگجوی ماهر و نخبه ارتش های جهان هم نمی گنجد.
🔹در آینده نزدیک حتی همین جنگجویان فاقد ایدئولوژیو شجاعت هم با ربات جایگزین خواهند شد.
🔹رباتِ فاقد احساس با تصمیمات کاملا منطقی تصمیم خواهد گرفت که ما بمیریم یا زنده بمانیم.
🔹کشوری که زیرساخت هوش مصنوعی دارد بر جهان حکومت میکند و امپراطوری از آن اوست.
🔹از دوران ایدئولوژی به دوران ترمیناتور در حال گذار هستیم
#اجتماعی #سیاسی(روشنفکران)
🖋️🌿صبح درخشان تر از الماس بود
چشم قشنگت که به شادی فزود
پلک زدی هوش برفت از هوا
نغمه ی جان بخش تو دل می ربود
🖋️🌿اسب های تراوا
زین است
و تونل های حادثه آماده
تا مرگ راه چندانی نیست
پیاده هم می شود
این راه را رفت
🖋️🌿شهریور است وهوایت
در پس کوچه های غروب
نت های رهایی را
با انگشت های خسته می نوازند
وکشیدگی نت ها به درازنای شب های پاییزی می ماند
که لخت و بی رمق انگار
جوجه ها را می شمارند
وگربه های لوس هوس
خرناس شان به شکار
تا فصل بعدی می ماند
وپاگنده های خرابکار
هر سبزه ای رالگد کرده اند
والمامور ومعذور
که تخم این نفاق از چشم های تو آب می خورند
ما این مورچههای خرد حقیقت در صف پیاده های سبک بار می رویم بی هیچ شتابی دل خوش به وعده ها
ودر توهم گنگ خویش رستگاری را
می جوییم
شهریور این ملس سرخوش
با باد و بارش وطوفان
آغاز کرده است
وتو رفته ای و نی لبکت بر دهان باد
این سوز را که می نوازد
اندوه هزار راه نرفته است
و در خم مارپیچ جاده ها
قاصدک ها دوان دوان
که ان که خبررسان حادثه است
دستان لرزانی دارد
حالا نگاه خسته ی خرگوش های بازیگوش از سوراخ موش هایشان دو دو می زند
در انتظار وعده ی چماق وهویج
ومرگ در لابلای برگ های پاییزی خوابیده است
واین تجارتی است جهانی
که شرف را می فروشد
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗🎥این ۲ شهروند غیر مسلح افغانستان بوسیله یک دختر ۲۰ ساله آمریکایی اپراتور پهپاد که در ایالت نوادا آمریکا در یک اتاقک کولر دار نشسته بود، کشته شدند.
🔹اینکه آیا قربانیان با طالبان [که الان دوست آمریکاست!] مرتبط بودند یا خیر؟ مهم است، اما از آن مهمتر مقوله ورود جنگجویانی به میدان های نبرد است که تا قبل از انقلاب تکنولوژی حتی جرات کشتن سوسک را هم نداشتند.
🔹هم اکنون هم یک نوجوان اپراتور پهپاد بابایاگا اوکراینی یا سودوپلاتوف روسی در جنگ اوکراین ممکن است به اندازه یک یا دو گروهان آدم بکشد. کاری که حتی در تصور یک جنگجوی ماهر و نخبه ارتش های جهان هم نمی گنجد.
🔹در آینده نزدیک حتی همین جنگجویان فاقد ایدئولوژیو شجاعت هم با ربات جایگزین خواهند شد.
🔹رباتِ فاقد احساس با تصمیمات کاملا منطقی تصمیم خواهد گرفت که ما بمیریم یا زنده بمانیم.
🔹کشوری که زیرساخت هوش مصنوعی دارد بر جهان حکومت میکند و امپراطوری از آن اوست.
🔹از دوران ایدئولوژی به دوران ترمیناتور در حال گذار هستیم
#اجتماعی #سیاسی(روشنفکران)
Telegram
attach 📎
آمار بانک جهانی از وضعیت اسفبار رشد قیمتها در ایران
در ۳۴ سال، قیمتها در عربستان ۵۵ درصد رشد کرده، در ایران ۱۲ هزار درصد!
فرشاد مومنی اقتصاددان توضیح داد: بانک جهانی، رشد متوسط قیمتها را از ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ برای یک دوره ۳۴ ساله مطالعه کرده است، این دوره از همان سالی است که برنامه تعدیل ساختاری در ایران اجرا شده و آمار آن خجالتآور است.
رشد متوسط قیمتها در این ۳۴ سال، در عربستان سعودی ۵۵ درصد، جمهوری آذربایجان ۳۱۲ درصد، در مصر که منحطترین کارنامهها را در آفریقا داشته ۸۹۷ درصد، در ایران بالغ بر ۱۲ هزار درصد بوده است.
#اجتماعی #اقتصاد
در ۳۴ سال، قیمتها در عربستان ۵۵ درصد رشد کرده، در ایران ۱۲ هزار درصد!
فرشاد مومنی اقتصاددان توضیح داد: بانک جهانی، رشد متوسط قیمتها را از ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ برای یک دوره ۳۴ ساله مطالعه کرده است، این دوره از همان سالی است که برنامه تعدیل ساختاری در ایران اجرا شده و آمار آن خجالتآور است.
رشد متوسط قیمتها در این ۳۴ سال، در عربستان سعودی ۵۵ درصد، جمهوری آذربایجان ۳۱۲ درصد، در مصر که منحطترین کارنامهها را در آفریقا داشته ۸۹۷ درصد، در ایران بالغ بر ۱۲ هزار درصد بوده است.
#اجتماعی #اقتصاد