Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«تمامی رنجها را به آب میسپارم!»
این فیلم رقص زیر آب در عمیقترین استخر
دنیا در #ونیز است که به مدت شش دقیقه
اجرا شده است..
رقصنده و فیلمساز فرانسوی #جولی_گوتیر
پروژه ای را بنام " AMA "در روز ۸ مارس
در سال ۲۰۱٨ بنام زن دریا اجرا کرد..
ابتدا دوربین زنی را نشان میدهد که گویی
بر روی زمین آرام دراز کشیده است ..
اما هنگامی که به آرامی بلند میشود،
متوجه میشویم جولی بر روی زمین نیست
که در آبی عمیق ودر ژرفنای یک بیوزنی
آزادگونهای،بیهیچ قید و بندی، رها و
شناور است..
او امّا بعد از ۶ دقیقه، نفس عمیقی را با
حجم حبابهای گلوارهی خود رها میسازد
و پوستر تصویری زیبایی خلق میکند..!
این ویدیو، با موسیقی زیبایی از
#Ezio_Bosso
به نام «باران در چشمان سیاه تو»
(Rain in your black eyes)
پیوست شده است..
#رقص
#موسیقی
☀️
@Avaayemehr7♥️
این فیلم رقص زیر آب در عمیقترین استخر
دنیا در #ونیز است که به مدت شش دقیقه
اجرا شده است..
رقصنده و فیلمساز فرانسوی #جولی_گوتیر
پروژه ای را بنام " AMA "در روز ۸ مارس
در سال ۲۰۱٨ بنام زن دریا اجرا کرد..
ابتدا دوربین زنی را نشان میدهد که گویی
بر روی زمین آرام دراز کشیده است ..
اما هنگامی که به آرامی بلند میشود،
متوجه میشویم جولی بر روی زمین نیست
که در آبی عمیق ودر ژرفنای یک بیوزنی
آزادگونهای،بیهیچ قید و بندی، رها و
شناور است..
او امّا بعد از ۶ دقیقه، نفس عمیقی را با
حجم حبابهای گلوارهی خود رها میسازد
و پوستر تصویری زیبایی خلق میکند..!
این ویدیو، با موسیقی زیبایی از
#Ezio_Bosso
به نام «باران در چشمان سیاه تو»
(Rain in your black eyes)
پیوست شده است..
#رقص
#موسیقی
☀️
@Avaayemehr7♥️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمد بهار جانها
ای شاخ تر به رقص آ
#موسیقی
#محسن_چاوشی
#کلیپ_سینمایی
▪️و در تاریخ سیستان چنین آمده است که وقتی سپاهیان قتیبه بن مسلم سیستان را به خاک و خون کشیدند؛ مردی چنگ نواز در کوی و برزنِ شهر که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنایات قتیبه قصه ها میگفت و خون از دیدگان آنان که باز مانده بودند جاری می ساخت و خود نیز خون می گریست. و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند:
با این همه غم
در خانه ی دل
اندکی شادی باید
که گاه نوروز است
ای شاخ تر به رقص آ
#موسیقی
#محسن_چاوشی
#کلیپ_سینمایی
▪️و در تاریخ سیستان چنین آمده است که وقتی سپاهیان قتیبه بن مسلم سیستان را به خاک و خون کشیدند؛ مردی چنگ نواز در کوی و برزنِ شهر که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنایات قتیبه قصه ها میگفت و خون از دیدگان آنان که باز مانده بودند جاری می ساخت و خود نیز خون می گریست. و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند:
با این همه غم
در خانه ی دل
اندکی شادی باید
که گاه نوروز است