پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
294 subscribers
31.8K photos
10.6K videos
7.33K files
8.85K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
خوشبخت مردن - البر کامو.pdf
2 MB
✍️📒کتاب خوشبخت مردن رمانی فلسفی و کلاسیک به قلم آلبر کامو است. این اثر که یازده سال پس از مرگ نگارنده‌اش منتشر شده، داستان مردی به نام مرسو را روایت می‌کند که در حادثه‌ای پاهای خود را از دست می‌دهد و پی آن، زندگی‌اش شکلی دیگر به خود می‌گیرد. او که تمام زندگی‌اش را با فقر دست‌وپنجه نرم کرده، پس از آشنایی با فردی ثروتمند به نام زاگرو، می‌خواهد به هر بهایی که شده به زندگی «آری» بگوید.

📕 خوشبخت مردن
✍🏻 #آلبر_کامو
زمانی می‌رسد که انسان دیگر جوشش عشق را حس نمی‌کند. آنچه می‌مانَد فقط تراژدی است. زیستن برای کسی یا برای چیزی دیگر معنایی ندارد. دیگر هیچ‌چیز معنایی ندارد. جز اندیشهٔ مُردن به‌خاطرِ چیزی.

📕 یادداشت‌ها
✍🏻 #آلبر_کامو📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍️شما باخته‌اید. در دل آشکارترین پیروزی‌ها و فتوحاتتان شکست خورده‌اید. چرا که درون انسان، به من نگاه کنید، قدرتی هست که هرگز نمی‌توانید از آن بکاهید، جنونی آشکار؛ جنونی آمیخته با ترس و شجاعت، جنونی بدوی و همیشه فاتح. چنین قدرتی است که در مقابل شما قیام خواهد کرد و آن وقت خواهید فهمید که جلال و جبروت شما چیزی نبوده جز دود.

#آلبر_کامو




✍️همیشه جایی که اراده و اختیار وجود ندارد، ایمان دارای بیشترین ضرورت و مطلوبیت است...
هرقدر کمتر توانِ فرماندهی داشته باشیم، بیشتر می‌خواهیم فرمان پذیر و تحت تسلط باشیم خواه از طرف خدا باشد خواه پادشاه، طبقه اجتماعی, یا طبیب، یا کشیش یا عقیده و اصلی قطعی و یا وجدان حزبی.

#فردریش_نیچه
خدایان، سیزیف را محکوم کرده بودند سنگی را که بر اثرِ وزنِ خود از بلندی فرو می‌غلطید پیوسته به قله کوه ببرد.
آنها به حق اندیشیده بودند که مجازاتی خوفناک‌تر از کار بیهوده و بی‌امید نیست.

📚
#افسانه_سیریف
🖊
#آلبر_کامو
📖
#کتاب_بخوانیم
✍️🌺درود صبحتان دلنشین وپرتو مهر هر روزتان درخشان تر  بقای ادمی با همزیستی وتحمل و رشد فرهنگی میسر شد.اما رشد اقتصادی و اشتهای سیری ناپذیر انسان به خلق اندیشه های سیاسی ایدئولوژیک منجر شد که در آغاز مترقی وبر گستره آزادیش به نظر می رسیدند اما در نهایت جز انقیاد گروهی تحت سیطره ی گروهی دیگر حاصلی نداشته است.مذهب اولین اختراع انسان وسوسیالیسم،فاشیسم،لببرالیسم ونئوایبرالیسم که در دل خود کلونیالیسم را داشته اند تکوین این روند بوده اند و بشر هر از گاه برای یکی کف زده وخود را رها پنداشته است اما همه اینها هنگامی که بر مرکب مراد سوار شده اند به درد بشر افزوده اند و گروهی ارمانخواه برای بازگشت به روزهای اوج انها سینه زده اند.وبشر هیچگاه نتوانسته نه تعریف دقیقی از آزادی ارائه دهد و نه مدلی ارمانی از ان را به منصه ی ظهور برساند و همچنان در ارزوی ان مدینه ی فاضله ی تعریف نشده  می سوزد و به خلق مافیاهای رنگارنگ  چه در عرض جغرافیایی خاص وچه در عرصه ی بین المللی می پردازد ودرد بشر اولیه  چون سهرابی بر دوش رستم باقی مانده است و بصل النخاع همه ی این مافیاها دولت هاست که ادای مبارزه با انها را دارند ومردمی که هر روز رنجشان بیشتر می شود
🖋️🌿صبح است وخط تردید بر چهره ی سپیده است
این نقش پر هیاهو از چه برآن کشیده  است
گویا کسی  نگفته است از دُرد کوزه هاشان
شهریور است وساقی انگورشان رسیده است
🖋️🌿با چشمهای خسته نگاه مات
گویا هنوز هم ورق می زند
کتاب شعری را
که فصل اخرش
سپید نوشته است
واو از سِحر ان کلمات
دل نمی تواند کندن
واهسته با مداد رنگی اش
ماهی یی نقاشی می کند
که در شعر غرق می شود
وپیاله ای
که ننوشیده می ماند
   
🖋️🌿ماه با فصل پریشانی
چه حکایت می کرد
که نسیم پنجه در پنجه ی گل
میل طغیانش بود
سر سودایی ان را
تا ابر
گرم می زد در آب
خواب آشفته ی مهتاب
چه می دید دران
چه کسی داده به آب
دسته گلها را باز
از چه  سیل آمده
می بُرد
کلاهش را
   🖋️🌿آزادی کلاهی است
که باد می برد
وانقلاب دلقک ماهری
که ان  رامی قاپد
تا با ان نمایش سیرک را
کامل کند
   
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒باید در نظر داشت که فرق مسلمی میان آنچه که تصور می‌کنیم با آنچه حقیقت می‌دانیم وجود دارد؛ و ما با بی‌خبری از آنچه که همه‌ی زندگی ما را دگرگون می‌سازد، بسر می‌بریم...

📙 افسانه سیزیف
#آلبر_کامو
نورا دوست داشت در جهانی خالی از هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند، اما متاسفانه تمام دنیاهایی که می‌توانست انتخاب کند پر از انسان بودند.
#کتابخانه_نیمه_شب📚
#مت_هیگ
خموشان @Blue_library.pdf
8.7 MB
📚خموشان : #آلبر_کامو‍  
#خلاصه_رمان
👁‍🗨 ۱۳ صفحه


مسئله ی جنگ الجزایر و انقلاب و استقلال آن چنان بر روشنفکران فرانسوی تاثیر داشت که تا دهه ها متاثر از آن، داستان، رمان، مقاله، جستار، فیلم و تئاتر خلق کردند و البته هنوز رگه های عمیقی از این تاثیر در آثار هنرمندان امروزی فرانسوی نیز دیده می شود. مفاهیمی چون وطن، تبعید، انزوا، تنهایی، معصومیت، قلمرو و حاکمیتی که دیگر ازدست شده، در بسیاری از این آثار دیده می شود. یکی از شاخص ترین این نوشته ها، کتاب «خموشان» نوشته ی «آلبر کامو» است که دغدغه های فلسفی، روانشناختی و سیاسی سایر کارهایش در آن نمود بارزی دارد.
#معرفی_کتاب
💙
@Blue_library
✍️🌺درود روزتان غرق شادی وکامیابی صبح شهریورماهتان آراسته بر پرنیان شوق و خرد
بحرانهای اجتماعی واقتصادی نه فقط بر شرایط معیشت اثری ژرف می گذارد بلکه روح وروان جامعه رابه بازی می گیرد و تبعات ان بر اخلاق اجتماعی پایدار وخرد کننده است. بخش وسیعی از مردم تجاوز به حقوق دیگران وجامعه را حق خود می دانند اگر در بالا اختلاس و ارتشا سیستماتیک وبرعلیه نظم جامعه بکار گرفته می شود این بخش از مردم سعی می کنند حق خود را از حلقوم دیگران بگیرند و در ساده ترین نظم اجتماعی همچون ترافیک ،حق تقدم در اشکال مختلف با بی حوصلگی  دیگران رانادیده بگیرند غافل که هرچه بحران عمیق تر شود این طبقات متوسط وفرودستان اند که بیشترین آسیب را می بینند اصلاح جامعه را از خود شروع کنیم وعمله ی زور وتخریب جامعه نباشیم
🖋️🌿زلیخای منی نه بلکه شیرینی
به نقش بیستون عشق تزیینی
تو را بر جان کشیدم تا نگوید کس
که لیلای منی  انجا  که بنشینی
   🖋️🌿غروب جنون خورشید است
در چالشی عظیم
وقتی تن به سیاهی می سپارد
و ماه اخرین لبخندش
پیش از مثله شدن
اما صبح لبخند رهایی است
از بند دیو شب
که جهانی را روشن می سازد
وخواب بند گرانی است
که از پای خیال برمی خیزد
در جنبشی سحرآمیز
ولبخند طلوعی عاشقانه
از انسانیت
🖋️🌿ما بر خیال طوفان
پرچم صلح افراشتیم
و مارهای زنگی را
در آشیانه رها کردیم
حالا سراب خیالمان را
طوفان برده است
و مارها بر دست وپایمان می پیچند
وما با زهر برجان
به خود می پیچیم
 🖋️🌿میروم میان جاده
باز فکر توست
انقلاب کرده ای
چنان که از نخست
می روم تو نیستی
خیال می دود
جای پای توست
بر مسیر وبر گذر
مارپیچهای جاده
در خیال من
سنگهای وانکنده بین ما
هم از اول
چالش نگاه و دست و پای سست
می دوم مگر که از تو
تا بگیرمی خبر
باد می دود
میان شاخه های گیج
درد می دود میان معده
با سه پیچ
زهر تند خارها دویده
در میان پا
زهر هرنگاه
از میان سنگهای وعده گاه
خواب نیستم تو نیستی وباد
برده تا کلاه
رسم تازه ای نهاده ای
بر امده است اه
از نهاد سنگ
واز میان پیچ جاده ها
می روم نمی کنم نگاه 
چشمهای خواب را
می تکانم از لباس خود
سراب را
می پرانم از خیال شمع
شعله ی نقاب را
باد درگرفته آفتاب می برد
به سوی سایه سار
هم نماد پایدار خویش را
ما ترانه می کنیم از نبودنت
فصل تازه ی عبور را
  
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒(در حکومت سوسیالیستی)از طرفی حکومت آدمها را سلاخی می‌ کرد و از طرف دیگر "مردم" هم هیچ شفقتی نسبت به یکدیگر نداشتند ، حکومت هم همین را میخواست ...

#سوتلانا_الکسیویچ
کتاب: سرانجام انسان طراز نوین

✍️وقتی انسان آمـوخت که چگونه
با رنج‌هایش تنها بماند؛ آن‌وقـت
چیزِ زیادی نمانده که یاد نگرفته
باشد...

#آلبر_کامو
✍️🌺درود صبحتان دلنشین وپرتو مهر هر روزتان درخشان تر  بقای ادمی با همزیستی وتحمل و رشد فرهنگی میسر شد.اما رشد اقتصادی و اشتهای سیری ناپذیر انسان به خلق اندیشه های سیاسی ایدئولوژیک منجر شد که در آغاز مترقی وبر گستره آزادیش به نظر می رسیدند اما در نهایت جز انقیاد گروهی تحت سیطره ی گروهی دیگر حاصلی نداشته است.مذهب اولین اختراع انسان وسوسیالیسم،فاشیسم،لببرالیسم ونئوایبرالیسم که در دل خود کلونیالیسم را داشته اند تکوین این روند بوده اند و بشر هر از گاه برای یکی کف زده وخود را رها پنداشته است اما همه اینها هنگامی که بر مرکب مراد سوار شده اند به درد بشر افزوده اند و گروهی ارمانخواه برای بازگشت به روزهای اوج انها سینه زده اند.وبشر هیچگاه نتوانسته نه تعریف دقیقی از آزادی ارائه دهد و نه مدلی ارمانی از ان را به منصه ی ظهور برساند و همچنان در ارزوی ان مدینه ی فاضله ی تعریف نشده  می سوزد و به خلق مافیاهای رنگارنگ  چه در عرض جغرافیایی خاص وچه در عرصه ی بین المللی می پردازد ودرد بشر اولیه  چون سهرابی بر دوش رستم باقی مانده است و بصل النخاع همه ی این مافیاها دولت هاست که ادای مبارزه با انها را دارند ومردمی که هر روز رنجشان بیشتر می شود
🖋️🌿صبح است وخط تردید بر چهره ی سپیده است
این نقش پر هیاهو از چه برآن کشیده  است
گویا کسی  نگفته است از دُرد کوزه هاشان
شهریور است وساقی انگورشان رسیده است
🖋️🌿با چشمهای خسته نگاه مات
گویا هنوز هم ورق می زند
کتاب شعری را
که فصل اخرش
سپید نوشته است
واو از سِحر ان کلمات
دل نمی تواند کندن
واهسته با مداد رنگی اش
ماهی یی نقاشی می کند
که در شعر غرق می شود
وپیاله ای
که ننوشیده می ماند
   
🖋️🌿ماه با فصل پریشانی
چه حکایت می کرد
که نسیم پنجه در پنجه ی گل
میل طغیانش بود
سر سودایی ان را
تا ابر
گرم می زد در آب
خواب آشفته ی مهتاب
چه می دید دران
چه کسی داده به آب
دسته گلها را باز
از چه  سیل آمده
می بُرد
کلاهش را
   🖋️🌿آزادی کلاهی است
که باد می برد
وانقلاب دلقک ماهری
که ان  رامی قاپد
تا با ان نمایش سیرک را
کامل کند
   
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒باید در نظر داشت که فرق مسلمی میان آنچه که تصور می‌کنیم با آنچه حقیقت می‌دانیم وجود دارد؛ و ما با بی‌خبری از آنچه که همه‌ی زندگی ما را دگرگون می‌سازد، بسر می‌بریم...

📙 افسانه سیزیف
#آلبر_کامو
نورا دوست داشت در جهانی خالی از هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند، اما متاسفانه تمام دنیاهایی که می‌توانست انتخاب کند پر از انسان بودند.
#کتابخانه_نیمه_شب📚
#مت_هیگ
مردم به شنیدن کلمات پیچیده و مبهم عادت می‌کنند؛ و هرقدر کمتر بفهمند، بیشتر اطاعت خواهند کرد.


📗:حکومت نظامی
#آلبر_کامو