پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from کتابخانه آزاد
🌨🌨🌨🌨

@Freebook
📙 نام کتاب: تاریخ بی خردی

👤 نویسنده (مترجم): باربادا تاکمن (حسن كامشاد)

#⃣ کلید واژه:
#تاریخ_بی_خردی #باربارا_تاکمن #حسن_كامشاد #تاریخی

📎 توضیحات :
بي خردي زمان و مكان نمي شناسد، بي زمان و جهان شمول است - اگرچه عقايد و عادات هر زمان و هر مكان خاص شكلي معين بدان مي دهد؛ ارتباطي به نوع نظام ندارد: هم سلطنت ممكن است موجد آن باشد، هم حكومت يك اقليت قدرت طلب«اليگارشي» و هم مردم سالاري(دموكراسي).
ويژه ملت يا طبقه به خصوصي هم نيست.
طبقه كارگر و حكومت هاي كمونيستي نماينده آن.
همان گونه كه تاريخ دوران اخير به خوبي نشان داد، در مسند قدرت بخردانه تر يا كارسازتر از طبقه متوسط عمل نكردند...
تاریخ نویسی شکل های مختلفی دارد که یک سر آن داستانسرایی است و سر دیگر آن پژوهشهای آکادمیک صرف با انبوهی از ارجاعات و اسناد. در میانه اینها، کارهایی هم پدید می آید که در عین تاریخی بودن، شیرین هستند و خیلی سر به سر خواننده عمومی برای مراجعه به مدارک و اسناد نمی گذارند و همزمان روان می نویسند آنچنان که برگ اول که خوانده می شود کتاب تا پایان خوانده می شود.
وی معتقد است که سوء حکومت چهار عامل می تواند داشته باشد:
الف: استبداد یا ظلم و فشار
ب: جاه طلبی بیش از حد
ج: بی کفایتی یا انحطاط
د: بی خردی یا اصرار در کژ اندیشی
کتاب وی به بخش چهارم پرداخته و تاریخ اروپا و امریکا را از زاویه بی خردی دنبال کرده است

📚 @Freebook
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
Forwarded from تفکر در تمدن
📘📗📙
🗣🗣🗣
🛡🛡🛡


Channel: @motamadden19


تفکــــــــــــــــــــــــــــــر در تمـــــــــــــــــــــــــــــدن
💠ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ💠

آیا تا به حال در ساعت فروشی ها به ساعت تنظیم شده ساعتها توجه کرده اید. تمامی ساعتهای ژاپنی بر روی عدد 10 و 10 دقیقه و 35 ثانیه ایستاده اند. (البته بعضی از آنها به دلیل تست و یا فعال بودن باطری اینگونه نیستند ولی باز هم اکثر آنها همین ساعت را نشان می دهند). علت این امر میدانید چیست؟ این ساعت همان ساعت بمباران اتمی در ژاپن است و ژاپنی ها با این کار در هر لحظه و همه جای دنیا این اشتباه آمریکا را به یاد آنها آورده و به این وسیله آنها را محکوم می کنند. مقداری فکر کنید. بدون حتی یک شعار دادن و به خیابان ریختن و تظاهرات کردن چگونه به زبان بی زبانی مرگ بر آمریکا می گویند و آمریکایی ها را بابت اشتباهشان سرزنش می کنند.

به کانال تفکر در تمدن بپیوندید:

https://telegram.me/motamadden19
Forwarded from كتابآوا
ز تو دل فروغ جوانی گرفت
سرودم ره پهلوانی گرفت
كه مردی نه درتندی تیشه است
كه در پاكی جان و اندیشه است
کسرایی
@ketabava🌹
Forwarded from كتابآوا
گفتی نباید در وجودم پا بگیری
دردی و باید مثل دندانم بیوفتی...

پویا جمشیدی
دکلمه هادی خیرآبادی

@ketabava🌹
Forwarded from ♡♧(دلشدگان )♧♡
💙@delshodegan2016🅿️🅿️

تمام سرمایه ی من
یک قلب و یک قلم است!

قلبم عاشق می شود ؛
قلم شعرش می کند
وَ اینگونه
دردهایم به فروش می رسد...
@librery
💫📚👓📖💫

#يك_كتاب_يك_نويسنده📗📇

#فراسوي_نيك_و_بد

#نيچه
فراسوی نیک و بد (به آلمانی: Jenseits von Gut und Böse) کتابی‌است نوشته فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی، که در واپسین سال‌های عمر وی در سال ۱۸۸۶ انتشار یافت. عنوان اصلی کتاب فراسوی نیک و بد — پیش درآمدی بر فلسفه آینده است که نویسنده مقصودش را از نگارش این کتاب نگاه به فلسفه آینده عنوان می‌کند.

نویسنده در واپسین سال‌های عمر خویش دوره‌ای سخت را گذرانده‌است و این کتاب حاصل زمستان یکی از سال‌های عمر اوست که به گفته خویش خیلی مهم بوده‌است.

دریکی از نامه‌های خویش به دوست خود می‌نویسد:

از این زمستان بهره‌ای فراوان بردم و اثری نگاشتم که دشواری‌های فراوانی دارد و حتی از انتشار آن گاهی می‌هراسم و لرزه بر اندامم می‌افتد. نام این کتاب چنین است: فراسوی نیک و بد — پیش درمدی بر فلسفه آینده.

ترجمه فارسی کتاب را داریوش آشوری از متن آلمانی آن برگردانده‌است.
pdf
👇👇👇
@librery
📖👓🖋

صادق ترین،بی توقع ترین،مفیدترین و دائمی ترین رفیق برای هر کسی کتاب است. 

#مارک_تواین
🌿🌹🌿
@adabo_sher💯

#خلاصه_داستان
#خسرو_و_شیرین
سروده‌ی : #نظامی_گنجوی
#محسن_مردانى

📝📝📝📝📝📝📝📝📝📝

خسرو و شیرین دومین منظومه از مجموعه‌ی پنج گنج نظامی، داستان عشق خسرو پرویز پادشاه ساسانی به شیرین شاهزاده‌ی ارمنی است. عاشق این داستان یعنی خسرو، همچون مجنون عاشقی شوریده دل و پاکباز نیست بلکه پادشاهی هوس‌باز است که وقتی با معشوق خود قهر می‌کند به سراغ زنان دیگر هم می‌رود؛ شاید بتوان گفت شیرین عاشق‌تر از اوست.
در این منظومه‌ داستان کوچک‌تری هم وجود دارد؛ درباره‌ی عشق جوانی کوهکن به‌نام فرهاد که دلباخته‌ی شیرین است و در واقع او عاشق واقعی شیرین است که عاقبت به‌نیرنگ خسرو کشته می‌شود. در پایان، خسرو و شیرین با هم ازدواج می‌کنند اما خسرو به‌مجازات ظلمی که بر فرهاد کرده است می‌رسد و به دست پسر خود کشته می‌شود. نظامی داستان خسرو و شیرین را در سال 576 هجری قمری به نظم درآورده است.
نکته‌ای که در این داستان وجود دارد، توجه نظامی به فرهنگ و عرف جامعه است. زنان داستان و مخصوصاً شیرین پاکدامن هستند. شیرین حتی با اصرار خسرو و قول او مبنی بر ازدواج به‌هیچوجه حاضر نمی‌شود قبل از پیمان زناشوئی، دست خسرو به او برسد که این کار، بارها باعث عصبانیت خسرو گشته و برای او غم هجران و ترغیب خسرو به رو آوردن به زنان را به‌بار می‌آورد
@adabo_sher💯
#قسمت_اول

🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🌿🌹🌿
@adabo_sher💯

#خسرو_و_شیرین
#قسمت_اول

در ایران دوره‌ی ساسانی، پس از مرگ خسرو انوشیروان، پسرش هرمز به پادشاهی می‌رسد. بعد از چندی، هرمز صاحب پسری می‌شود که او را خسرو پرویز می‌نامند. این پسر بزرگ می‌شود و تبدیل به جوانی زیبا، رشید و دلاور می‌گردد.

خسرو ندیم و همنشینی به‌نام شاپور دارد که مردی جهان‌دیده و در نقاشی و صورتگری چیره‌دست است. شاپور روزی از دیده و شنیده‌های خود در سفرهایش سخن می‌گوید و کلامش به‌آنجا می‌رسد که: «در سرزمین ارمنستان و کنار دریای خزر زنی از نسل شاهان به‌نام مهین‌بانو حکومت می‌کند. این زن برادرزاده‌ای به‌نام شیرین داردکه در زیبائی و دلبری در تمام دنیا بی‌همتاست. و مهین‌بانو او را به ولیعهدی خود برگزیده است. شیرین اسب سیاهرنگی به‌نام شبدیز دارد که در تاخت و تاز، هیچ اسبی به گرد او نمی‌رسد و او همیشه (با هفتاد دختر که در خدمت او هستند) به گردش و تفریح در دشت و صحرا مشغول است. »

خسرو ندیده عاشق شیرین می‌شود و شاپور را برای به‌دست آوردن او به ارمنستان می‌فرستد. شاپور در کوهستان‌های ارمنستان به دیری می‌رسد که راهبان (عابدان مسیحی که ترک دنیا کرده‌اند) در آنجا به عبادت مشغولند. از آنان سراغ شیرین را می‌گیرد. راهبان می‌گویند که در پائین این کوه چمن‌گاهی است که هر روز جمعی از دختران، صبح تا عصر در آنجا تفریح می‌کنند.نآنجا ا شاپور سحرگاه قبل از آن‌که شیرین و همراهانش بیایند، به چمن‌گاه آمده ؛ تصویری از خسرو را، با دقت تمام می‌کشد و آن را به درختی چسبانده و به‌سرعت دور می‌شود.

وقتی شیرین و ندیمه‌هایش برای تفریح می‌آیند؛ شیرین تصویر خسرو را روی درخت می‌بیند و دلباخته‌اش می‌شود. اما همراهان او، از ترس این‌که مبادا تصویر طلسم یا افسونی باشد آن را پاره می‌‌کنند.

شاپور دو روز دیگر این کار را تکرار می‌کند. در سومین مرتبه شیرین بی‌قرار می‌شود و به یکی از ندیمه‌هایش دستور می‌دهد بر سر راه بنشیند تا شاید یکی از رهگذران از صاحب تصویر اطلاعی داشته باشد. شاپور به صورت رهگذری از آنجا عبور می‌کند و ندیمه او را به نزد شیرین می‌برد. شیرین تصویر را به او نشان می‌دهد و می‌پرسد: «آیا او را می‌شناسی؟» شاپور (که نقشه‌اش عملی شده است) زبان به تعریف و تمجید از خسرو می‌گشاید که : «صاحب این تصویر خسرو پرویز ولیعهد و پادشاه آینده‌ی ایران است که در هفت کشور کسی به زیبائی، ثروت و قدرت او پیدا نمی‌شود.»

شیرین که طاقت از دست داده است راز دل را بر شاپور می‌گشاید و از او می‌خواهد اگر می‌تواند چاره‌ای کند که او خسرو را ببیند.

@adabo_sher💯
ادامه دارد....
🌿🌹🌿
@adabo_sher💯
#شعر_جهان

خاطره‌ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه.

در چشمانم خیره شود اگر کسی
آن را خواهد دید.
غمگین‌تر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوه‌زا شنیده است.

می‌دانم خدایان انسان را
بدل به شیء می‌کنند، بی‌آنکه روح را از او بگیرند.
تو نیز بدل به سنگی شده‌ای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی!


" آنا آخماتووا"
از مجموعه: شامگاه / ترجمه: احمد پوری"
درباره شاعر:⬆️⬆️⬆️⬆️
#آنّا_آخماتووا‏ (۱۸۸۹-۱۹۶۶) شاعر و نویسنده نامدار اهل روسیه و از بنیان‌گذاران مکتب شعری آکمه‌ئیسم (اوج‌گرایی) بود.
Forwarded from محمد درویش
چرا گزارش تکاندهنده دیروز آکسفام کسی را در ایران تکان نمی دهد؟!
یک سازمان غیردولتی انگلیسی به نام آکسفام در گزارشی که روز گذشته منتشر کرد، دنیا را تکان داد؛ هرچند به نظر می رسد موج آن تکان در ایران در حد یک نسیم هم متاثرکننده نبوده است!
آکسفام می گوید: در جهانی زندگی می کنیم که ثروت یک درصد از جمعیت ۷.۳ میلیاردنفری آن، معادل ثروت ۹۹ درصد دیگر است! شرایطی که در طول تاریخ بشریت تاکنون رخ نداده است.
برگردان ساده گزارش آکسفام دلالت بر بی عدالتی و نابرابری شدیدی در نظام مدیریتی حاکم بر زمین دارد که حاصلش را می توان در پیدایش مردان و زنانی دانست که کارد به استخوان شان رسیده و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند؛ انسانهایی که به راحتی داوطلب کاربست مرکب مرگ شده و غلظت حمایت از جریان های تروریستی و شومی چون داعش، بوکوحرام، القاعده، طالبان و نظایر آن را به طرز بیسابقه ای افزایش می دهند.
از منظر گرایه های محیط زیستی، کافی است بدانیم: انتشار بیش از نیمی از گاز دی اکسید کربن جهان، فقط توسط 10 درصد ثروتمندترین ساکنان زمین صورت می گیرد!
و دست آخر آنکه مطابق این گزارش اگر ثروت شما از مرز ۷۶۰ هزار دلار می گذرد، یعنی چیزی در حدود سه میلیارد تومان! آنگاه باید به شما تبریک گفت!! چرا که شما در گروه یک درصد جمعیت ثروتمند جهان قرار گرفته اید.
عجیب تر آنکه چقدر من و شما آدمهایی را می شناسیم که ثروت شان به راحتی از مرز سه میلیارد تومان می گذرد و اما همچنان ناراحت و افسرده و ناراضی هستند و به زمین و زمان دشنام می دهند! نمی دهند؟
راستی! چرا مردم درنمی یابند که با پول بیشتر به تشک خوشخواب بهتراحتمالا می شود رسید، اما ضرورتا به خوابی خوش تر، نه!

@darvishnameh
من آنقدر با تو بوده ام
که از بودن کنار دیگران سردم میشود...

#پل_الوار

🍀 @zhubin_art
@parnian_khyal
Forwarded from Iraj Jamshidi(Bina)
«دریتا کومو»
تنهایی

«تنهایی» تلفنی‌ست که زنگ می‌زند مُدام

صدای غریبه‌ای‌ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من.

جمعه‌ی سوت‌وکوری‌ست که آسمانِ ابری‌اش ذرّه‌ای آفتاب ندارد!

حرف‌های بی‌ربطی‌ست که سر می‌بَرَد حوصله‌ام را...



«تنهایی» زل‌زدن از پشتِ شیشه‌ای‌ست که به شب می‌رسد.

فکرکردن به خیابانی‌ست که آدم‌هایش قدم‌زدن را دوست می‌دارند

آدم‌هایی که به خانه می‌روند و روی تخت می‌خوابند و چشم‌های‌شان را می‌بندند امّا خواب نمی‌‌بینند.

آدم‌هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌آورند و نیمه‌شب از خانه بیرون می‌زنند!



«تنهایی» دل‌سپردن به کسی‌ست که دوستت نمی‌دارد!

کسی که برای تو گُل نمی‌خَرَد هیچ‌وقت.

کسی که برایَش مهم نیست روز را، از پشتِ شیشه‌های اتاقت می‌بینی هر روز!



« تنهایی» اضافه‌بودن‌ است در خانه‌ای که تلفن هیچ‌وقت با تو کار ندارد!

خانه‌ای که تو را نمی‌شناسد انگار،

خانه‌ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه می‌شود.



«تنهایی» خاطره‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز

خاطره‌ای که هجوم می‌آوَرَد وقتی چشم‌ها را می‌بندی.



«تنهایی» عقربه‌های ساعتی‌ست‌ که تکان نخورده‌اند وقتی چشم باز می‌

دریتا کومو
@parnian_khyal
فاطمه اختصاری
...که غم نمانده بود، که شادی نمانده بود

از جنگ چیزهای زیادی نمانده بود


یک مشت خاک خونی و سقفی که ریخته

خانه خراب شد، آبادی نمانده بود


سرهای بی بدن همه در فکر خودکشی

که هیچ چی به حالت عادی نمانده بود


دیوار، جیــغ، پنــجره، بچّه، تفنگِ پر

از زندگی جز، اینها یادی نمانده بود


فریاد از دل همه، تیر از دل تفنگ

آزاد شد ولـــی آزادی نمانده بود


دنیا تمام شد... و از این اتفاق تار

جز پرچم سفید نمادی نمانده بود
@parnian_khyal
جواد نوروزی

جنگ را دوست دارم!

با آمدنش

مادرم دیگر مجبور نبود

پشت عینک آفتابی بزرگش مخفی شود

و سالی چند بار

کبودی‌های بدنش را

نشانِ قاضی‌های زبان‌نفهم بدهد!

جنگ

پدر را اسیر کرد

و ما را آزاد!

وقتی برگشت

دیگر نه پایی برای لگد مانده بود

نه دستی برای مشت!

حالا به لطف جنگ

ما جرأت پیدا کردیم

پدرم و صندلی ‌چرخ‌دارش را

دوست داشته باشیم!

@parnian_khyal
«بعد از ما
پیج‌های عاطلمان باقی می‌مانند
در facebook
چون روح‌های سرگردانی
که با خود حمل می‌کنند
چمدانی لب‌ریز خاطره را...

بعد از ما
ایمیل‌های فراوانی برایمان فرستاده می‌شود
از آشنایان بی‌خبر،
هم‌کلاسی‌های قدیم،
شرکت‌های تبلیغاتی،
لاتاری‌های یک میلیون دلاری حتا
با خبر برنده شدن...

و ایمیل باکسمان
ـ چون سگ ولگردی
که از باز کردنِ قوطی کنسروی زنگ‌زده عاجز است ـ
توانِ خواندن آن ایمیل‌ها را نخواهد داشت...

بعد از ما
تا همیشه منجمد می‌شوند کلماتمان
در وبلاگ‌هایی که این‌بار
صاحبانشان هک شده‌اند...

اما دوستت‌دارمی
که با ایمیلی مخفیانه برای تو فرستادم
با مرگِ اینترنت هم از بین نمی‌رود!»

یغما گلرویی
@parnian_khyal
تنها یک شلیک بود
گلوله ای را که سربازی
در کولاس توپ گذاشت
وناگهان انفجاری مهیب بعد از زوزه
ودیگرهیچ
چشم که گشودم
پاهایم نبود
وجیب شلوار نظامیم..
با نامه ای از تو
برای همیشه نابود شده بود
به پاهایم نمی اندیشم
نازنین

نوشته بودی
وقتی که بیایی پیوندمان را
در بهار جشن خواهیم گرفت
واینک میدانم با رفتن پاهایم
بهار ما
به خزان نشسته است

وپیوند ما با انفجار ان گلوله ی توپ لعنتی
به پایان رسیده است!
من به پاهای م نمی اندیشم
وحتی به پیوندمان
اما
بخاطرتنها یادگاری تو
که با پاهایم نابود شد
ان سرباز را نخواهم بخشید@واله