This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 صحبتهای جنجالی و قابل تامل سعید لیلاز در خصوص پشت پردههای تحریم ایران و حامیان داخلی..!!
دوستان،
کتابفروشی رود (زیر پل کریمخان در همسایگی نشر چشمه) در آستانه تعطیلی قرار دارد. لطفا با خرید کتاب از این کتابفروشی هم از تخفیف ۲۵ درصدی روی تمام کتابهای موجود در این کتابفروشی استفاده کنید، و هم به صاحبان این کتابفروشی کمک کنید که لااقل ناچار به اجاره انبار برای کتابهایشان نشوند. به این امید که بتوانند دوباره سر پا بایستند. کتابفروشی رود باید ساختمان را در ۳۰ تیر به خریدار تحویل دهد.
لطفا این خبر را به اطلاع دوستان کتابخوانتان برسانید.
کتابفروشی رود (زیر پل کریمخان در همسایگی نشر چشمه) در آستانه تعطیلی قرار دارد. لطفا با خرید کتاب از این کتابفروشی هم از تخفیف ۲۵ درصدی روی تمام کتابهای موجود در این کتابفروشی استفاده کنید، و هم به صاحبان این کتابفروشی کمک کنید که لااقل ناچار به اجاره انبار برای کتابهایشان نشوند. به این امید که بتوانند دوباره سر پا بایستند. کتابفروشی رود باید ساختمان را در ۳۰ تیر به خریدار تحویل دهد.
لطفا این خبر را به اطلاع دوستان کتابخوانتان برسانید.
Forwarded from عکس نگار
#فریاد شیری
(زاده ۱ تیر صحنه کرمانشاه) شاعر، داستاننویس و مترجم کرد
فریاد به زبانهای فارسی و کردی شعر میسراید. در زمینه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت داشته و ترجمههایی از کردی به فارسی انجام داده است که از جملهی آنها ترجمه آثار شاعران معاصر کرد مانند شیرکو بیکس، لطیف هلمت و فرهاد پیربال است. وی همچنین برنده چندین جایزه ادبی شده است.
@
آثار :
کلاغهازبان گنجشک رانمی فهمند (شعر) چاپ اول نشر پاسارگاد۱۳۷۶ چاپ دوم وسوم،نشر داستان ۱۳۸۸و ۱۳۹چاپ چهارم نشر ثالث ۱۳۹۴
پاسپورت لبخند و آرزو (ترجمه شعر معاصر کردی) نشر مینا ۱۳۸۰
آغوش من از سفر پر است (شعر) چاپ اول نشر نیم نگاه،۱۳۸۱ چاپ دوم و سوم نشر داستان ۱۳۸۸و ۱۳۹۰ چاپ چهارم نشر ثالث ۱۳۹۴
آدمهای سیاه، آدمهای سفید (داستان کودکان و نوجوانان) نشر نگیما، ۱۳۸۱
شیته گورانیه کانی باران (شعر کردی) چاپ اول ۱۳۸۲/چاپ دوم ۱۳۸۳ نشر شولا
ماه مهمان چشمان تو بود - کلماطرح (شعرهای کوتاه) چاپ اول نشر سفیرعلم /۱۳۸۲چاپ دوم نشر مروارید ۱۳۸۸
داستان نقطه سرراهی (داستان کودکان و نوجوانان) چاپ اول نشر نگیما، ۱۳۸۳/ چاپ دوم نشر پیدایش ۱۳۹۰
امضای تازه میخواهد این نام (شعر)، چاپ اول ۱۳۸۳چاپ دوم ۱۳۸۴، نشر نگیما/ چاپ سوم و چهارم نشر داستان، ۱۳۸۸و۱۳۹۰
عاشقانههای سرزمین بلوط (ترجمه عاشقانههای شعر معاصر کردستان ایران) چاپ اول ۱۳۸۴؛ چاپ دوم ۱۳۸۷، نشر مشکی
زنی آهسته گفت عشق (ترجمه عاشقانههای شعرمعاصر کردستان عراق)، نشر مرکز، ۱۳۸۶
ما در عکس زیر باران گم شده بودیم (داستان- عکس)، نشر نگیما، ۱۳۸۵
مانیفست یک نفره پناهنده شماره ۳۳۳۳۳ (ترجمه شعرهای فرهاد پیربال)، نشر چشمه، ۱۳۸۶
صد سیاوچمانه (ترجمه ترانههای هورامی همراه با رئوف سعیدیان) نشر مشکی، ۱۳۸۷
شردر، موش صحرایی کلاس/ جاناتان کب (ترجمه قصههای دبستانی) نشر پیدایش، ۱۳۸۹
گل طلایی/ راب چایلدر (ترجمه قصههای دبستانی) نشر پیدایش، ۱۳۸۹
مراقب گربه باش/ پاول می (ترجمه قصههای دبستانی) نشر پیدایش، ۱۳۸۹
خدا دلش برای کی تنگ میشه؟ (شعر سپید برای نوجوانان) نشر پیدایش. ، ۱۳۹۰
آلبوم یادگاری (داستان نوجوانان) نشر پیدایش. ،۱۳۹۰
و تنفروشی نیست (مجموعه شعر) نشر نگاه،۱۳۹۰چاپ دوم۱۳۹۲
له مانگ ته نیاترم/تنهاترم از ماه/ (شعرهای کردی همراه با ترجمه)، نشر داستان،۱۳۹۰
عاشق شدن در ساعت ۲۵ (گزیده شعرهای عاشقانه شیرکو بی کس) نشر سرزمین اهورایی، ۱۳۹۳
همه ی همسران اجنه شیخ محمود (رمانی از لطیف هلمت) نشر کتاب کوله پشتی ۱۳۹۵
جوایز ادبی
رتبه اول دومین دوره جشنواره داستان نویسان غرب کشورـ بانه ۱۳۷۸
رتبه اول جشنواره شعر و داستان جوان کشور- بندر عباس ۱۳۷۹
برنده جایزه شعر امروز ایران ـ کارنامه ۱۳۸۱ برای کتاب "آغوش من از سفر پر است"
برگزیده جشنواره دوسالانه ادبیات کودک و نوجوان کانون پرورش فکری ۱۳۹۱ برای کتاب " داستان نقطه سرراهی"
برگزیده هشتمین دوره جایزه شعر خبرنگاران ۱۳۹۳ برای کتاب" وتن فروشی نیست".
(زاده ۱ تیر صحنه کرمانشاه) شاعر، داستاننویس و مترجم کرد
فریاد به زبانهای فارسی و کردی شعر میسراید. در زمینه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت داشته و ترجمههایی از کردی به فارسی انجام داده است که از جملهی آنها ترجمه آثار شاعران معاصر کرد مانند شیرکو بیکس، لطیف هلمت و فرهاد پیربال است. وی همچنین برنده چندین جایزه ادبی شده است.
@
آثار :
کلاغهازبان گنجشک رانمی فهمند (شعر) چاپ اول نشر پاسارگاد۱۳۷۶ چاپ دوم وسوم،نشر داستان ۱۳۸۸و ۱۳۹چاپ چهارم نشر ثالث ۱۳۹۴
پاسپورت لبخند و آرزو (ترجمه شعر معاصر کردی) نشر مینا ۱۳۸۰
آغوش من از سفر پر است (شعر) چاپ اول نشر نیم نگاه،۱۳۸۱ چاپ دوم و سوم نشر داستان ۱۳۸۸و ۱۳۹۰ چاپ چهارم نشر ثالث ۱۳۹۴
آدمهای سیاه، آدمهای سفید (داستان کودکان و نوجوانان) نشر نگیما، ۱۳۸۱
شیته گورانیه کانی باران (شعر کردی) چاپ اول ۱۳۸۲/چاپ دوم ۱۳۸۳ نشر شولا
ماه مهمان چشمان تو بود - کلماطرح (شعرهای کوتاه) چاپ اول نشر سفیرعلم /۱۳۸۲چاپ دوم نشر مروارید ۱۳۸۸
داستان نقطه سرراهی (داستان کودکان و نوجوانان) چاپ اول نشر نگیما، ۱۳۸۳/ چاپ دوم نشر پیدایش ۱۳۹۰
امضای تازه میخواهد این نام (شعر)، چاپ اول ۱۳۸۳چاپ دوم ۱۳۸۴، نشر نگیما/ چاپ سوم و چهارم نشر داستان، ۱۳۸۸و۱۳۹۰
عاشقانههای سرزمین بلوط (ترجمه عاشقانههای شعر معاصر کردستان ایران) چاپ اول ۱۳۸۴؛ چاپ دوم ۱۳۸۷، نشر مشکی
زنی آهسته گفت عشق (ترجمه عاشقانههای شعرمعاصر کردستان عراق)، نشر مرکز، ۱۳۸۶
ما در عکس زیر باران گم شده بودیم (داستان- عکس)، نشر نگیما، ۱۳۸۵
مانیفست یک نفره پناهنده شماره ۳۳۳۳۳ (ترجمه شعرهای فرهاد پیربال)، نشر چشمه، ۱۳۸۶
صد سیاوچمانه (ترجمه ترانههای هورامی همراه با رئوف سعیدیان) نشر مشکی، ۱۳۸۷
شردر، موش صحرایی کلاس/ جاناتان کب (ترجمه قصههای دبستانی) نشر پیدایش، ۱۳۸۹
گل طلایی/ راب چایلدر (ترجمه قصههای دبستانی) نشر پیدایش، ۱۳۸۹
مراقب گربه باش/ پاول می (ترجمه قصههای دبستانی) نشر پیدایش، ۱۳۸۹
خدا دلش برای کی تنگ میشه؟ (شعر سپید برای نوجوانان) نشر پیدایش. ، ۱۳۹۰
آلبوم یادگاری (داستان نوجوانان) نشر پیدایش. ،۱۳۹۰
و تنفروشی نیست (مجموعه شعر) نشر نگاه،۱۳۹۰چاپ دوم۱۳۹۲
له مانگ ته نیاترم/تنهاترم از ماه/ (شعرهای کردی همراه با ترجمه)، نشر داستان،۱۳۹۰
عاشق شدن در ساعت ۲۵ (گزیده شعرهای عاشقانه شیرکو بی کس) نشر سرزمین اهورایی، ۱۳۹۳
همه ی همسران اجنه شیخ محمود (رمانی از لطیف هلمت) نشر کتاب کوله پشتی ۱۳۹۵
جوایز ادبی
رتبه اول دومین دوره جشنواره داستان نویسان غرب کشورـ بانه ۱۳۷۸
رتبه اول جشنواره شعر و داستان جوان کشور- بندر عباس ۱۳۷۹
برنده جایزه شعر امروز ایران ـ کارنامه ۱۳۸۱ برای کتاب "آغوش من از سفر پر است"
برگزیده جشنواره دوسالانه ادبیات کودک و نوجوان کانون پرورش فکری ۱۳۹۱ برای کتاب " داستان نقطه سرراهی"
برگزیده هشتمین دوره جایزه شعر خبرنگاران ۱۳۹۳ برای کتاب" وتن فروشی نیست".
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
شنبه 2 تیر 1397
23 ژوئن 2018
◀️ #صمد_بهرنگی (زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ - درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷) منتقد اجتماعی، مترجم، داستاننویس، و محقق در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. مشهورترین اثر بهرنگی کتاب «ماهی سیاه کوچولو» است که اولین بار در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری #فرشید_مثقالی منتشر شد. این کتاب تاکنون به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شده است.
نگاهی به دیگر آثار👈: اولدوز و کلاغها/ اولدوز و عروسک سخنگو/ کچل کفترباز/ 24 ساعت در خواب و بیداری/ پسرک لبوفروش و...
◀️ #آنا_آخماتووا (Anna Akhmatova) (زاده 23 ژوئن 1889 - درگذشته 5 مارس 1966) شاعر و نویسنده اهل روسیه بود. بنمایههای اشعار وی را گذر زمان، خاطرات و یادبودهای گذشته، سرنوشت زن هنرمند و دشواریها و تلخیهای زیستن و نوشتن در زیر سایه استالینیسم تشکیل میدهد.
نگاهی به آثار ترجمه شده وی به فارسی👈: مرثیههای شمال/ نماز برای آرامش روح مردگان/ خاطرهای در درونم است!/ سایهای در میان شما/ و...
▪️اینجا گویی
صدای انسان هرگز به گوش نخواهد رسید
تنها بادهای عصر سنگی
بر دروازههای سیاه میکوبند
اینجا گویی
در زیر این آسمان
تنها من زنده ماندهام،
زیرا نخستین انسانی بودم
که آرزوی جام شوکران کرد.
◀️ ریچارد دیوید باخ یا #ریچارد_باخ (Richard David Bach) (زاده 23 ژوئن 1936) خلبان و نویسندهٔ آمریکایی است. مشهورترین اثر وی داستان «جاناتان مرغ دریایی» است که در ایران با نام «آذرپاد» هم ترجمه شده است. در سال 1973 فیلمی بر پایه این داستان ساخته شده است.
از آثاری که به زبان فارسی ترجمه شده میتوان به کتابهای: «پندار»، «یگانه»، «گریز از سرزمین امن»، «هدیه پرواز» و «فراسوی ذهنم» اشاره کرد.
◀️ #رفیق_شامی با نام اصلی سهیل فاضل (Rafik Schami) (زاده ۲۳ ژوئن ۱۹۴۶) نویسنده، داستانگو و منتقد سوری-آلمانی است. وی در سال ۲۰۱۱ آخرین کتاب خود را با نام «زنی که همسرش را در بازار کهنهفروشان فروخت» منتشر کرد. او در این کتاب، داستان دوران کودکی خود را بازگو کردهاست. تاکنون کتابهای «قصهگوی شب، «برهای در پوست گرگ» و «آن روز فراخواهد رسید» به فارسی ترجمه شده است.
23 ژوئن 2018
◀️ #صمد_بهرنگی (زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ - درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷) منتقد اجتماعی، مترجم، داستاننویس، و محقق در زمینه فولکلور آذربایجانی بود. مشهورترین اثر بهرنگی کتاب «ماهی سیاه کوچولو» است که اولین بار در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری #فرشید_مثقالی منتشر شد. این کتاب تاکنون به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شده است.
نگاهی به دیگر آثار👈: اولدوز و کلاغها/ اولدوز و عروسک سخنگو/ کچل کفترباز/ 24 ساعت در خواب و بیداری/ پسرک لبوفروش و...
◀️ #آنا_آخماتووا (Anna Akhmatova) (زاده 23 ژوئن 1889 - درگذشته 5 مارس 1966) شاعر و نویسنده اهل روسیه بود. بنمایههای اشعار وی را گذر زمان، خاطرات و یادبودهای گذشته، سرنوشت زن هنرمند و دشواریها و تلخیهای زیستن و نوشتن در زیر سایه استالینیسم تشکیل میدهد.
نگاهی به آثار ترجمه شده وی به فارسی👈: مرثیههای شمال/ نماز برای آرامش روح مردگان/ خاطرهای در درونم است!/ سایهای در میان شما/ و...
▪️اینجا گویی
صدای انسان هرگز به گوش نخواهد رسید
تنها بادهای عصر سنگی
بر دروازههای سیاه میکوبند
اینجا گویی
در زیر این آسمان
تنها من زنده ماندهام،
زیرا نخستین انسانی بودم
که آرزوی جام شوکران کرد.
◀️ ریچارد دیوید باخ یا #ریچارد_باخ (Richard David Bach) (زاده 23 ژوئن 1936) خلبان و نویسندهٔ آمریکایی است. مشهورترین اثر وی داستان «جاناتان مرغ دریایی» است که در ایران با نام «آذرپاد» هم ترجمه شده است. در سال 1973 فیلمی بر پایه این داستان ساخته شده است.
از آثاری که به زبان فارسی ترجمه شده میتوان به کتابهای: «پندار»، «یگانه»، «گریز از سرزمین امن»، «هدیه پرواز» و «فراسوی ذهنم» اشاره کرد.
◀️ #رفیق_شامی با نام اصلی سهیل فاضل (Rafik Schami) (زاده ۲۳ ژوئن ۱۹۴۶) نویسنده، داستانگو و منتقد سوری-آلمانی است. وی در سال ۲۰۱۱ آخرین کتاب خود را با نام «زنی که همسرش را در بازار کهنهفروشان فروخت» منتشر کرد. او در این کتاب، داستان دوران کودکی خود را بازگو کردهاست. تاکنون کتابهای «قصهگوی شب، «برهای در پوست گرگ» و «آن روز فراخواهد رسید» به فارسی ترجمه شده است.
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
یکشنبه 3 تیر 1397
24 ژوئن 2018
✳️ #آمبروز_بیرس (Ambrose Bierce) (زادهٔ ۲۴ ژوئن ۱۸۴۲ - درگذشته ۱۹۱۴) روزنامهنگار، نویسنده، ویراستار و داستاننویس آمریکایی بود. بیشتر نامداری او به دلیل نگارش کتاب «فرهنگ شیطان» است. این کتاب در ایران به زبان فارسی یک بار از سوی #نشر_فرهنگ_معاصر و با ترجمهی #رضی_هیرمندی به نام «فرهنگ شیطان» و یک بار هم با نام «دائرةالمعارف شیطان» و با ترجمهٔ #مهشید_میرمعزی از سوی #نشر_مروارید به چاپرسیده است. از وی سه کتاب «قلمرو وحشت»، «تیر خلاص/ مجموعه داستانهای کوتاه» و «شاهد اعدام» در ایران منتشر شده است.
نمونهای از معنای واژگانی «فرهنگ شیطان» بیرس👇:
▫️بیدین: در نیویورک به کسی میگویند که به دین مسیح معتقد نیست و در قسطنطنیه به کسی که به دین مسیح معتقد است.
▫️تبعیدی: آنکه با اقامت در خارج به وطن خود خدمت میکند و سفیر هم نیست.
▫️دیکتاتور: رئیس یک جامعه که وبای استبداد را به طاعون هرج و مرج ترجیح میدهد.
▫️متعصب: کسی که با شدت و شور به عقیدهای دل بسته است که شما آن را نمیپسندید.
▫️معذرت: گذاشتن بنای توهین بعدی
▫️ ادراک: خیلی دیر به حماقت خود پیبردن
▫️تولد: اولین و هولناکترین بدبیاری
✳️ #آنیتا_دسای (Anita Desai) (زادهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۳۷) نویسنده و استاد دانشگاه MIT اهل هند است. وی تاکنون سه بار نامزد دریافت جایزهی بوکر برای کتاب «آتش در کوهستان» بوده است اما موفق به دریافت آن نشده است. این کتاب توسط #نشر_افراز در ایران منتشر شده است. مجموعه داستان «هنر ناپیدایی» با عنوان اصلی (The Artist Of Disappearance) جدیدترین اثر این نویسنده است که در سال 2011 به چاپ رسید. شما میتوانید این کتاب را با ترجمهی #شیرین_معتمدی از #نشر_مروارید بخوانید. پیش از این از دسای رمانهای «رانده و مانده» با ترجمه #مهدی_غبرایی و همچنین «فریاد کن طاووس» و «آتش در کوهستان» با ترجمه #آذر_عالیپور در ایران منتشر شده بود.
▫️ در توضیح پشت جلد کتاب «هنر ناپیدایی» آمده است: «هنر ناپیدایی» مجموعهای است از سه داستان ناب مینیاتوری که به طرز لطیفی فریبنده، کمی سوررئال و عمیقا روشنگر است. آنیتا دسای، نویسنده ناآشنای هندی کوشیده است تا در این مجموعه، تعارضی میان زندگی سنتی مردمان روستایی و شهرنشینان مدرن را با لحنی رازآمیز روایت کند.
24 ژوئن 2018
✳️ #آمبروز_بیرس (Ambrose Bierce) (زادهٔ ۲۴ ژوئن ۱۸۴۲ - درگذشته ۱۹۱۴) روزنامهنگار، نویسنده، ویراستار و داستاننویس آمریکایی بود. بیشتر نامداری او به دلیل نگارش کتاب «فرهنگ شیطان» است. این کتاب در ایران به زبان فارسی یک بار از سوی #نشر_فرهنگ_معاصر و با ترجمهی #رضی_هیرمندی به نام «فرهنگ شیطان» و یک بار هم با نام «دائرةالمعارف شیطان» و با ترجمهٔ #مهشید_میرمعزی از سوی #نشر_مروارید به چاپرسیده است. از وی سه کتاب «قلمرو وحشت»، «تیر خلاص/ مجموعه داستانهای کوتاه» و «شاهد اعدام» در ایران منتشر شده است.
نمونهای از معنای واژگانی «فرهنگ شیطان» بیرس👇:
▫️بیدین: در نیویورک به کسی میگویند که به دین مسیح معتقد نیست و در قسطنطنیه به کسی که به دین مسیح معتقد است.
▫️تبعیدی: آنکه با اقامت در خارج به وطن خود خدمت میکند و سفیر هم نیست.
▫️دیکتاتور: رئیس یک جامعه که وبای استبداد را به طاعون هرج و مرج ترجیح میدهد.
▫️متعصب: کسی که با شدت و شور به عقیدهای دل بسته است که شما آن را نمیپسندید.
▫️معذرت: گذاشتن بنای توهین بعدی
▫️ ادراک: خیلی دیر به حماقت خود پیبردن
▫️تولد: اولین و هولناکترین بدبیاری
✳️ #آنیتا_دسای (Anita Desai) (زادهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۳۷) نویسنده و استاد دانشگاه MIT اهل هند است. وی تاکنون سه بار نامزد دریافت جایزهی بوکر برای کتاب «آتش در کوهستان» بوده است اما موفق به دریافت آن نشده است. این کتاب توسط #نشر_افراز در ایران منتشر شده است. مجموعه داستان «هنر ناپیدایی» با عنوان اصلی (The Artist Of Disappearance) جدیدترین اثر این نویسنده است که در سال 2011 به چاپ رسید. شما میتوانید این کتاب را با ترجمهی #شیرین_معتمدی از #نشر_مروارید بخوانید. پیش از این از دسای رمانهای «رانده و مانده» با ترجمه #مهدی_غبرایی و همچنین «فریاد کن طاووس» و «آتش در کوهستان» با ترجمه #آذر_عالیپور در ایران منتشر شده بود.
▫️ در توضیح پشت جلد کتاب «هنر ناپیدایی» آمده است: «هنر ناپیدایی» مجموعهای است از سه داستان ناب مینیاتوری که به طرز لطیفی فریبنده، کمی سوررئال و عمیقا روشنگر است. آنیتا دسای، نویسنده ناآشنای هندی کوشیده است تا در این مجموعه، تعارضی میان زندگی سنتی مردمان روستایی و شهرنشینان مدرن را با لحنی رازآمیز روایت کند.
درود بر همراهان گرانسنگ کانال پرنیان خیال روزتان زیبا وفرخنده پرند خیالتان پرنیانی
سکه ، دلار، مدارس غیردولتی ، چرا ؟!!!
روزی که شهباز حسن پور بیگلری یکی از اعضای ستاد مبارزه با فساد اقتصادی اعلام کرد که ۵۰ نفر حدود پنج درصد کل سکه های بانک مرکزی راخریداری کرده اند وفقط دونفراز اینان حدود ۶۰ هزار سکه را خریداری کرده اند که هنوز هویتشان برماپوشیده است ، تازه فهمیدیم که در بازار ایران چه خبراست وچه پولهایی اینگونه جابجا میشود ، هرسکه را چنانچه دومیلیون وپانصدهزارتومان قیمت گذاری کنیم که حتما بیشتراز آین است ! ودر عدد ۶هزار ضرب کنید به عددی خواهید رسید که احتمالا تعداد صفرهای آن را نخواهید توانست به درستی شمارش کنید ، وچون دراین گونه موارد قیاس به نفس میکنیم و باحقوق ماهی یک میلیون ونیم حقوق خودمان مقایسه میکنیم حس بسیار بدی از تحقیر و استضعاف ! خردمان میکند واحساس سرشکستگی و حقارت واین همه فاصله طبقاتی مارا درهم می پیچد.
هیچ ایرادی ندارد که پولدارها درجامعه مان حضوری پررنگ داشته باشند به شرطی که دهها میلیون نفر زیر خط فقر مطلق جان نکنند !!
این که در زمانی کوتاه وبی دلیل وناگهان سکه ومسکن و خودرو ودلار رشدی حبابی کند ودیگر قیمت اش پایین نیاید جز به دست کسانی که فقط دونفرشان میتوانند ۶هزارسکه بخرند امکان پذیر نیست ، این که ما هنوز نتوانسته ایم درفضایی شفاف معاملات و رد و بدل شدن پولها را رصد کنیم وهمه چیز در خفا وبدون شناسنامه وحساب وکتاب انجام می پذیرد ، همواره باید درانتظار تغییرات اقلامی حیاتی در بازار باشیم که دولتها هیچ گونه قدرتی در کنترل آن ندارند و قدرتهای مالی وسیاسی وکارتلهای وابسته به آنها هستند که توان چرخاندن عقربه اقتصاد به نفع وسوی خویش دارند.
وقتی وزیر آموزش وپرورش رسما در مصاحبه ای تایید می کند که مدارسی غیردولتی در تهران وبرخی شهرها وجود دارند که در اصطلاح به لاکچری های آموزش وپرورش معروفند ، شهریه ها و خدمات آنان سر به ده ها وگاه صد میلیون تومان می زند ، مدارسی که سفرهای علمی شان درخارج از کشور برگزار میشود و گاه برای مشاور نیز از مشاورین سایرکشورها استفاده میکنند ، به یاد مدارس کپری سیستان وبلوچستان وهزاران مدرسه ای که درمعرض خطر ریزش اند و هزاران مدرسه ای که حتی قدرت خرید گچ تحریر برای دانش آموزانش را ندارند می افتنیم، به یاد اصلی مهم در قانون اساسی کشورمان می افتیم که آموزش وپرورش را برای تمامی اقشارکشور رایگان اعلام میکند ، به طنزی تلخ میماند که تلخندی عمیق را بر لب وذهتت می نشاند.
چه کسی فکر میکرد که روزی وروزگاری تحصیل رایگان تبدیل به مدارس نمونه مردمی ، غیر دولتی ، تیزهوشان ، نمونه دولتی ولاکچری های مدهوش کننده آموزش وپرورش شود ؟ چه کسی تصور می کرد که فاصله طبقاتی آن چنان وسیع و وحشتناک شود که ازبین رفتن آن چیزی درحد غیر ممکن باشد !!
چه کسی تصور میکرد که تفریح و داشتن امکانات و لذت بردن از دنیای اطرافت تبدیل شود به امری دست نیافتنی ودرحد آرزو و رویا ؟!!
چه کسی فکر می کرد که مردم دیگر اعتمادی به برقراری عدالت اجتماعی نداشته باشند چرا که هرروز از دستیابی ورسیدن به آن چیزی درحد غیر ممکن است ، هرچند درشعارهای نخ نماشده ، جامعه ما یکی از جوامعی است که درآن همگی مردم غرق در عدالت اجتماعی اند وازخوشی دارند تلف میشوند.
تادیرنشده اصل شفافیت در اموراقتصاد و فرهنگ وسیاست و از صفر تاصد معاملات و پرده برداری از پشت پرده های معاملات ومناقصات ومزایده ها را باید دردستور کار قرار داد وگرنه درباتلاقی قرار خواهیم گرفت که تمام کشور را در فساد خود به کام مرگ خواهد کشاند .
#محمد_راعی_فرد
روزی که شهباز حسن پور بیگلری یکی از اعضای ستاد مبارزه با فساد اقتصادی اعلام کرد که ۵۰ نفر حدود پنج درصد کل سکه های بانک مرکزی راخریداری کرده اند وفقط دونفراز اینان حدود ۶۰ هزار سکه را خریداری کرده اند که هنوز هویتشان برماپوشیده است ، تازه فهمیدیم که در بازار ایران چه خبراست وچه پولهایی اینگونه جابجا میشود ، هرسکه را چنانچه دومیلیون وپانصدهزارتومان قیمت گذاری کنیم که حتما بیشتراز آین است ! ودر عدد ۶هزار ضرب کنید به عددی خواهید رسید که احتمالا تعداد صفرهای آن را نخواهید توانست به درستی شمارش کنید ، وچون دراین گونه موارد قیاس به نفس میکنیم و باحقوق ماهی یک میلیون ونیم حقوق خودمان مقایسه میکنیم حس بسیار بدی از تحقیر و استضعاف ! خردمان میکند واحساس سرشکستگی و حقارت واین همه فاصله طبقاتی مارا درهم می پیچد.
هیچ ایرادی ندارد که پولدارها درجامعه مان حضوری پررنگ داشته باشند به شرطی که دهها میلیون نفر زیر خط فقر مطلق جان نکنند !!
این که در زمانی کوتاه وبی دلیل وناگهان سکه ومسکن و خودرو ودلار رشدی حبابی کند ودیگر قیمت اش پایین نیاید جز به دست کسانی که فقط دونفرشان میتوانند ۶هزارسکه بخرند امکان پذیر نیست ، این که ما هنوز نتوانسته ایم درفضایی شفاف معاملات و رد و بدل شدن پولها را رصد کنیم وهمه چیز در خفا وبدون شناسنامه وحساب وکتاب انجام می پذیرد ، همواره باید درانتظار تغییرات اقلامی حیاتی در بازار باشیم که دولتها هیچ گونه قدرتی در کنترل آن ندارند و قدرتهای مالی وسیاسی وکارتلهای وابسته به آنها هستند که توان چرخاندن عقربه اقتصاد به نفع وسوی خویش دارند.
وقتی وزیر آموزش وپرورش رسما در مصاحبه ای تایید می کند که مدارسی غیردولتی در تهران وبرخی شهرها وجود دارند که در اصطلاح به لاکچری های آموزش وپرورش معروفند ، شهریه ها و خدمات آنان سر به ده ها وگاه صد میلیون تومان می زند ، مدارسی که سفرهای علمی شان درخارج از کشور برگزار میشود و گاه برای مشاور نیز از مشاورین سایرکشورها استفاده میکنند ، به یاد مدارس کپری سیستان وبلوچستان وهزاران مدرسه ای که درمعرض خطر ریزش اند و هزاران مدرسه ای که حتی قدرت خرید گچ تحریر برای دانش آموزانش را ندارند می افتنیم، به یاد اصلی مهم در قانون اساسی کشورمان می افتیم که آموزش وپرورش را برای تمامی اقشارکشور رایگان اعلام میکند ، به طنزی تلخ میماند که تلخندی عمیق را بر لب وذهتت می نشاند.
چه کسی فکر میکرد که روزی وروزگاری تحصیل رایگان تبدیل به مدارس نمونه مردمی ، غیر دولتی ، تیزهوشان ، نمونه دولتی ولاکچری های مدهوش کننده آموزش وپرورش شود ؟ چه کسی تصور می کرد که فاصله طبقاتی آن چنان وسیع و وحشتناک شود که ازبین رفتن آن چیزی درحد غیر ممکن باشد !!
چه کسی تصور میکرد که تفریح و داشتن امکانات و لذت بردن از دنیای اطرافت تبدیل شود به امری دست نیافتنی ودرحد آرزو و رویا ؟!!
چه کسی فکر می کرد که مردم دیگر اعتمادی به برقراری عدالت اجتماعی نداشته باشند چرا که هرروز از دستیابی ورسیدن به آن چیزی درحد غیر ممکن است ، هرچند درشعارهای نخ نماشده ، جامعه ما یکی از جوامعی است که درآن همگی مردم غرق در عدالت اجتماعی اند وازخوشی دارند تلف میشوند.
تادیرنشده اصل شفافیت در اموراقتصاد و فرهنگ وسیاست و از صفر تاصد معاملات و پرده برداری از پشت پرده های معاملات ومناقصات ومزایده ها را باید دردستور کار قرار داد وگرنه درباتلاقی قرار خواهیم گرفت که تمام کشور را در فساد خود به کام مرگ خواهد کشاند .
#محمد_راعی_فرد

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
ستایش خرد

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب
کنون ای خردمند وصف خرد
بدین جایگه گفتن اندرخورد
کنون تا چه داری بیار از خرد
که گوش نیوشنده زو برخورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست
وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار از برخورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا
همان خویش بیگانه داند ورا
ازویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری
تو بیچشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان
کزین سه رسد نیک و بد بیگمان
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازین پس بگو کافرینش چه بود
تویی کردهٔ کردگار جهان
ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب
کنون ای خردمند وصف خرد
بدین جایگه گفتن اندرخورد
کنون تا چه داری بیار از خرد
که گوش نیوشنده زو برخورد
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست
وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار از برخورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا
همان خویش بیگانه داند ورا
ازویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری
تو بیچشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان
کزین سه رسد نیک و بد بیگمان
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازین پس بگو کافرینش چه بود
تویی کردهٔ کردگار جهان
ببینی همی آشکار و نهان
به گفتار دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
تهران و بوی ذرّت مکزیزکی و غروب
تهران و چند خاطرهی افتضاح و خوب
تهران و خطّ متروی تجریش تا جنوب
این شهر خسته را به شما میسپارمش
تهرانِ سکته کردهی از هر دو پا فلج
تهرانِ وصله پینه شده با خطوط کج
تهرانِ تا همیشه ترافیک تا کرج
این شهر خسته را به شما میسپارمش
من روزهای خونی و پر التهاب را
من سطلهای سوختهی انقلاب را
بر سنگ فرش کهنه بساط کتاب را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
من خشّ و خشّ ِ رفتگر از صبح زود را
سیگار بهمن و ریهی غرق دود را
من هر که عاشقم شده بود و نبود را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
بلوار پر درخت «ولیعصر» تا «ونک»
نوشابههای شیشهای و تخمه و پفک
کابوسهای هر شبه از درد مشترک
یک روز میرسد که فراموش میشوند
تنهاییام نشسته میان اتاقها
بر بیست و هشت سالگیام جای داغها
گریه نمیکنم... همهی اتّفاقها
یک روز میرسد که فراموش میشوند
#فاطمه_اختصاری
تهران و چند خاطرهی افتضاح و خوب
تهران و خطّ متروی تجریش تا جنوب
این شهر خسته را به شما میسپارمش
تهرانِ سکته کردهی از هر دو پا فلج
تهرانِ وصله پینه شده با خطوط کج
تهرانِ تا همیشه ترافیک تا کرج
این شهر خسته را به شما میسپارمش
من روزهای خونی و پر التهاب را
من سطلهای سوختهی انقلاب را
بر سنگ فرش کهنه بساط کتاب را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
من خشّ و خشّ ِ رفتگر از صبح زود را
سیگار بهمن و ریهی غرق دود را
من هر که عاشقم شده بود و نبود را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
بلوار پر درخت «ولیعصر» تا «ونک»
نوشابههای شیشهای و تخمه و پفک
کابوسهای هر شبه از درد مشترک
یک روز میرسد که فراموش میشوند
تنهاییام نشسته میان اتاقها
بر بیست و هشت سالگیام جای داغها
گریه نمیکنم... همهی اتّفاقها
یک روز میرسد که فراموش میشوند
#فاطمه_اختصاری
درخت گفت دلتنگم ..
کاش
آزادم آفریده بود
چون تو...
انسان گفت:
اینگونه ناشیانه اگر می دَوَم
ریشه هایم را بریده اند.
#الیاس_علوی
کاش
آزادم آفریده بود
چون تو...
انسان گفت:
اینگونه ناشیانه اگر می دَوَم
ریشه هایم را بریده اند.
#الیاس_علوی
ــ کجا میروی زندانبانِ زیبا
با این کلیدِ آغشته به خون؟
ــ میروم آن را که دوست میدارم آزاد کنم
اگر هنوز فرصتی به جای مانده باشد.
آن را که به بند کشیدهام
از سر مهر، ستمگرانه
در نهانیترین هوسم
در شنیعترین شکنجهام
در دروغهای آینده
در بلاهتِ پیمانها.
میخواهم رهائیش بخشم
میخواهم آزاد باشد
و حتّا از یادم ببرد
و حتّا برود
و حتّا بازگردد و
دیگربار دوستم بدارد
یا دیگری را دوست بدارد
اگر دیگری را خوش داشت.
ژاک پرهور | ترجمهی احمد شاملو |
کتاب: همچون کوچهئی بیانتها | انتشارات نگاه
با این کلیدِ آغشته به خون؟
ــ میروم آن را که دوست میدارم آزاد کنم
اگر هنوز فرصتی به جای مانده باشد.
آن را که به بند کشیدهام
از سر مهر، ستمگرانه
در نهانیترین هوسم
در شنیعترین شکنجهام
در دروغهای آینده
در بلاهتِ پیمانها.
میخواهم رهائیش بخشم
میخواهم آزاد باشد
و حتّا از یادم ببرد
و حتّا برود
و حتّا بازگردد و
دیگربار دوستم بدارد
یا دیگری را دوست بدارد
اگر دیگری را خوش داشت.
ژاک پرهور | ترجمهی احمد شاملو |
کتاب: همچون کوچهئی بیانتها | انتشارات نگاه
از چنگ زمان نمیشود گریخت.
ما می توانیم خود را از دست شاهان و قیصران
و حتی شاید از دید خدا هم پنهان کنیم،
ولی پنهان شدن از زمان غیرممکن است.
زمان همهجا هست زیرا همهچیز را زمان تعیین میکند.
هانس توماس، زمان جایی نمیرود. تیکتیک هم نمیکند.
این ما هستیم که میرویم و این ساعت ماست که تیکتیک میکند.
زمان، آرام و بیپایان همانند طلوع خورشید از مشرق
و غروبش در مغرب تاریخ را میبلعد.
زمان، تمدنهای بزرگ را نابود میکند
و خاطرات قدیمی را به کام خود میکشد.
نسلهارا یکی پس از دیگری در خود حل میکند و به نابودی میکشاند.
بههمینخاطر است که میگویند "دندان تیز زمان".
زمان میجَود و میجود
و این ما هستیم که لای دندانهایش جویده میشویم.
✍ #یوستین_گوردر
📙 راز فال ورق
ما می توانیم خود را از دست شاهان و قیصران
و حتی شاید از دید خدا هم پنهان کنیم،
ولی پنهان شدن از زمان غیرممکن است.
زمان همهجا هست زیرا همهچیز را زمان تعیین میکند.
هانس توماس، زمان جایی نمیرود. تیکتیک هم نمیکند.
این ما هستیم که میرویم و این ساعت ماست که تیکتیک میکند.
زمان، آرام و بیپایان همانند طلوع خورشید از مشرق
و غروبش در مغرب تاریخ را میبلعد.
زمان، تمدنهای بزرگ را نابود میکند
و خاطرات قدیمی را به کام خود میکشد.
نسلهارا یکی پس از دیگری در خود حل میکند و به نابودی میکشاند.
بههمینخاطر است که میگویند "دندان تیز زمان".
زمان میجَود و میجود
و این ما هستیم که لای دندانهایش جویده میشویم.
✍ #یوستین_گوردر
📙 راز فال ورق