Forwarded from Deleted Account
دو بیت ناب هست این صبح زیبا
گلی در قاب هست این صبح زیبا
به پا خیز و بغل کن زندگی را
چه وقت خاب هست این صبح زیبا؟
#شهراد_ميدرى
گلی در قاب هست این صبح زیبا
به پا خیز و بغل کن زندگی را
چه وقت خاب هست این صبح زیبا؟
#شهراد_ميدرى
تا وقتی که چیزی به نام زمان وجود دارد، هر کسی بالاخره، آسیب خواهد دید و به چیز دیگری تبدیل خواهد شد.
این همیشه اتفاق می افتد، دیرتر یا زودتر.
اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، آدم باید جایی داشته باشد که بتواند رد پای خودش را بگیرد و به آن برگردد.
جایی که ارزش برگشتن را داشته باشد.
#هاروکی_موراکامی
کافکا در کرانه
@parnian_khyial
این همیشه اتفاق می افتد، دیرتر یا زودتر.
اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، آدم باید جایی داشته باشد که بتواند رد پای خودش را بگیرد و به آن برگردد.
جایی که ارزش برگشتن را داشته باشد.
#هاروکی_موراکامی
کافکا در کرانه
@parnian_khyial
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
در باب فرهنگ
فرهنگ، داشتن ذهنی مملو از دانستهها نيست، بلكه توانايی ذهن ماست در درك زندگی، شناخت موقعيتی كه در آن قرار داريم و فهم روابطی كه با انسانهای ديگر داريم. كسی دارای فرهنگ است كه به خودآگاهی دست يافته و قادر به برقراری روابطی پايدار با تمام موجودات ديگر باشد. فرهنگ و فلسفه چيزهای يكسانی هستند. هر انسانی كم و بيش يك فيلسوف است: هرچه انسانيت بيشتری داشته باشد، فيلسوفتر خواهد بود. فرهنگ، فلسفه و انسانيت، همگی گزارههايی قابل ارجاع به يكديگر هستند. بطوريكه هركه بخواهد، مي تواند فيلسوف و بافرهنگ باشد؛ فقط كافيست با انسانها زندگی كند، به عبارتی، در پی تفسير كنشهای خود و ديگران در ذهن خويش باشد. چشمهايش را هميشه باز نگه دارد، و نسبت به همه چيز و همه كس كنجكاو باشد؛ برای فهم هرچه بيشتر ارگانيسمی كه به آن تعلق دارد، تقلا كند؛ با تمام نيروی آگاهی، شورمندی و ارادهی خود، بر زندگی تاثير بگذارد؛ هرگز سستی و كاهلی به خود راه ندهد، برای زندگی ارزشی واقعی قائل باشد، و با آمادگی كامل، هرجا كه نياز بود از زندگی دفاع و حتی آن را فدا كند. فرهنگ معنای ديگری ندارد.
یادداشتی از #آنتونیو_گرامشی ١٩١٦
فرهنگ، داشتن ذهنی مملو از دانستهها نيست، بلكه توانايی ذهن ماست در درك زندگی، شناخت موقعيتی كه در آن قرار داريم و فهم روابطی كه با انسانهای ديگر داريم. كسی دارای فرهنگ است كه به خودآگاهی دست يافته و قادر به برقراری روابطی پايدار با تمام موجودات ديگر باشد. فرهنگ و فلسفه چيزهای يكسانی هستند. هر انسانی كم و بيش يك فيلسوف است: هرچه انسانيت بيشتری داشته باشد، فيلسوفتر خواهد بود. فرهنگ، فلسفه و انسانيت، همگی گزارههايی قابل ارجاع به يكديگر هستند. بطوريكه هركه بخواهد، مي تواند فيلسوف و بافرهنگ باشد؛ فقط كافيست با انسانها زندگی كند، به عبارتی، در پی تفسير كنشهای خود و ديگران در ذهن خويش باشد. چشمهايش را هميشه باز نگه دارد، و نسبت به همه چيز و همه كس كنجكاو باشد؛ برای فهم هرچه بيشتر ارگانيسمی كه به آن تعلق دارد، تقلا كند؛ با تمام نيروی آگاهی، شورمندی و ارادهی خود، بر زندگی تاثير بگذارد؛ هرگز سستی و كاهلی به خود راه ندهد، برای زندگی ارزشی واقعی قائل باشد، و با آمادگی كامل، هرجا كه نياز بود از زندگی دفاع و حتی آن را فدا كند. فرهنگ معنای ديگری ندارد.
یادداشتی از #آنتونیو_گرامشی ١٩١٦
Forwarded from Zarsham Sanjabi
🔖به احترام سالگرد درگذشت #مرتضی_ممیز، پدر هنرهای نگاشتاری ایران
«هنرهای نگاشتاری» واژهای فارسی برای اصطلاح فرانسوی graphique یا انگلیسی graphics است.
ریشهٔ یونانی واژهٔ فرنگی بهمعنی «نوشتن، طراحی کردن» است، درست مانند مصدر «نگاشتن» در زبان ما که دو معنای نوشتن و ترسیم کردن دارد. انتخاب این مصدر نهتنها برای فارسیزبانان مرز مشخصی بین گرافیک در معنای اسم (مثلاً computer graphics) و در معنی صفت (مثلاً graphic work) کشید، راه را برای ساختن معادل برای ترکیبات و مشتقات این واژه هموار کرد. مثلاً در همین حوزه، «شمایلنگاری» برای iconography و «اندیشهنگاشت» برای ideograph و در رشتههای دیگر، بافت نگاشتاری در زمینشناسی، تمامنگاشت در فیزیک و آوانگاشتی در زبانشناسی و باستانشناسی ساخته شدهاست.
#واژهشناسی
«هنرهای نگاشتاری» واژهای فارسی برای اصطلاح فرانسوی graphique یا انگلیسی graphics است.
ریشهٔ یونانی واژهٔ فرنگی بهمعنی «نوشتن، طراحی کردن» است، درست مانند مصدر «نگاشتن» در زبان ما که دو معنای نوشتن و ترسیم کردن دارد. انتخاب این مصدر نهتنها برای فارسیزبانان مرز مشخصی بین گرافیک در معنای اسم (مثلاً computer graphics) و در معنی صفت (مثلاً graphic work) کشید، راه را برای ساختن معادل برای ترکیبات و مشتقات این واژه هموار کرد. مثلاً در همین حوزه، «شمایلنگاری» برای iconography و «اندیشهنگاشت» برای ideograph و در رشتههای دیگر، بافت نگاشتاری در زمینشناسی، تمامنگاشت در فیزیک و آوانگاشتی در زبانشناسی و باستانشناسی ساخته شدهاست.
#واژهشناسی
Forwarded from Zarsham Sanjabi
🔖 بهمناسبت سالگرد درگذشت #یحیی_آرین_پور
ترانههای عامیانه یکی از ذخایر گنجینهٔ ادبیات ملّی ایران است. گوینده و سرایندهٔ این ترانهها و تاریخ پیدایش آنها معلوم نیست. اینها در شالیزارها و چایکارها، زیر سقف کلبهها و کومههای دهقانان، در دامن کوهها و آغوش کشتزارها و درمیان گلّههای گاو و گوسفند همراه با نی شبانان و زنگِ کوچِ قبایل و طوایف بهوجود آمدهاست. گاهی در شب تار یا لب جویباری نالهٔ هجر یا فریاد شوق دیداری از سینهٔ مرد یا زنی برخاسته و به زبانها افتاده، و زبانبهزبان و سینهبهسینه گشته و غالباً دچار تغییرات و تحریفات شده و به دست ما رسیدهاند. این جملات ساده و پرشور و آهنگدار، که زیاد در بند وزن و قافیه نیستند، روح آزاد و زندگی ساده و بیتکلف مردم را تجلی میدهند و با عشقها و امیدها و عواطف و هیجانات این مردم ساده یا با وصف جلوهها و زیباییهای طبیعت موج میزنند.
(برگرفته از #از_صبا_تا_نیما. یحیی آرینپور. تهران: انتشارات زَوّار، جلد ۳، ۱۳۷۴، ص ۴۶۵–۴۶۶)
ترانههای عامیانه یکی از ذخایر گنجینهٔ ادبیات ملّی ایران است. گوینده و سرایندهٔ این ترانهها و تاریخ پیدایش آنها معلوم نیست. اینها در شالیزارها و چایکارها، زیر سقف کلبهها و کومههای دهقانان، در دامن کوهها و آغوش کشتزارها و درمیان گلّههای گاو و گوسفند همراه با نی شبانان و زنگِ کوچِ قبایل و طوایف بهوجود آمدهاست. گاهی در شب تار یا لب جویباری نالهٔ هجر یا فریاد شوق دیداری از سینهٔ مرد یا زنی برخاسته و به زبانها افتاده، و زبانبهزبان و سینهبهسینه گشته و غالباً دچار تغییرات و تحریفات شده و به دست ما رسیدهاند. این جملات ساده و پرشور و آهنگدار، که زیاد در بند وزن و قافیه نیستند، روح آزاد و زندگی ساده و بیتکلف مردم را تجلی میدهند و با عشقها و امیدها و عواطف و هیجانات این مردم ساده یا با وصف جلوهها و زیباییهای طبیعت موج میزنند.
(برگرفته از #از_صبا_تا_نیما. یحیی آرینپور. تهران: انتشارات زَوّار، جلد ۳، ۱۳۷۴، ص ۴۶۵–۴۶۶)
Forwarded from Zarsham Sanjabi
🔹 در جوامع گوناگون دو وضع موجود را همواره باید به خاطر سپرد :
یکی آنکه اگر نسل های جدید، در مقابل سنتی که از پدرانشان به ارث برده اند، پی در پی شورش نمی کردند و سر به عصیان بر نمی داشتند، ما امروز هنوز در غارها زندگی می کردیم.
دوم آنکه اگر شورش و عصیان علیه سنت موروثی، همگانی و عام شود، جای ما دوباره در غارها خواهد بود. پیروی از سنت و ایستادگی در برابر سنت به اندازه هم برای زندگی اجتماعی لازم و ضروری است. جامعه ای که پیروی از سنت در آن پرقدرت شود و بر تمام شئون زندگی مسلط گردد، محکوم به رکود و سکون است. از سوی دیگر، جامعه ای که شورش علیه سنت در آن همگانی شود، محکوم به نابودی است.
روح انقلابی
لشک کولاکوفسکی
یکی آنکه اگر نسل های جدید، در مقابل سنتی که از پدرانشان به ارث برده اند، پی در پی شورش نمی کردند و سر به عصیان بر نمی داشتند، ما امروز هنوز در غارها زندگی می کردیم.
دوم آنکه اگر شورش و عصیان علیه سنت موروثی، همگانی و عام شود، جای ما دوباره در غارها خواهد بود. پیروی از سنت و ایستادگی در برابر سنت به اندازه هم برای زندگی اجتماعی لازم و ضروری است. جامعه ای که پیروی از سنت در آن پرقدرت شود و بر تمام شئون زندگی مسلط گردد، محکوم به رکود و سکون است. از سوی دیگر، جامعه ای که شورش علیه سنت در آن همگانی شود، محکوم به نابودی است.
روح انقلابی
لشک کولاکوفسکی
Forwarded from Yaser
باید باران ببارد!
خشکسال است در نور و
خاکستر میگرید چون مادرم،
بدون اشک.
باید باران ببارد
باید ببارد تا ذرتهای مقدس برخیزند
تا برگزاری مراسم مرگ ممکن شود.
باید باران ببارد.چرا نباید؟
چرا نباید ببارد در ظلمات دستگاه گوارش،
در مغز استخوانهای جوشان؟
باید باران ببارد
در جوانان مجنون از خشم و
در مداحان شب
و بر پیران گمشده در موسیقی.
باید ببارد
در فکر
در شادی خونین
باید باران ببارد بر این سنگ بیمار
آنجا که شبانگاه تلالوئی میگسترد
از ستارگان بی مصرف.
باید ببارد باران
با مهر
بر آنها که بامدادان خودکشی میکنند. باید ببارد
بر سطوح مسیحیشده به دستِ صنعت،
باید ببارد
بر کابلهای برقِ آویزان از قطار
در «وگا ماگاز»
تا چکاوکان مویه سر کنند
تا کارگران راهآهن برهنه شوند
و باز دارند از حرکت
ماشینی را که می گرید.
باید ببارد
بر روغن تدهین،
که مقدس است و گمراه.
در دل آهن
بر خشم سفید صدهزار کرمزدگانِ تریسومی ۲۱
بر خشم سرخ یکصدهزار کودک فلسطینی.
باید ببارد باران
باید که به مهر ببارد
بر منشی های پابهزا.
باید که ببارد
بر قاضیان و قاتلان
بر ژنرالها، بر راهبهها.
باید باران ببارد.
بر روسپی خانهها
و وزارتخانه های نامرئی
بر ناسورهای سیاه و
مارهای دلتنگ
و مارها باید که صفیر بکشند
محزون
تمام آهنگهای فراموش شده را،
آنها را میتوان شناخت از بویشان در سایه
و از جوهر موجود در کشالهی رانشان.
و مارها صفیر خواهند کشید
در صندوقهای پس انداز
در شاشخانهها و گورها.
پسآنگاه
باید که باران ببارد،
حالا که امروز سه شنبه است.
از مرگ بر میخیزند
آنها که تیرباران شدهاند در ویامانیان.
باید ببارد باران
در مستراحهای دفاتر اسناد رسمی
تا ظاهر شوند اسناد مالکیت مرگبار
و غمهای رهنی
و صد نامه عاشقانهی فرانسیسکو فرانکو.
باید باران ببارد
در رگهایم
بر فقدانم.
و علت آنالوژیک:
او میداند که شادند آنها که جان میدهند
حتی در حصار مویهی غم.
باید باران ببارد با خشونتی کاتولیک
بر استخوانهای فیلیپ دوم
بر شهدای خدا و اسپانیا.
آب،
برای بیماران پروستات و درد جهانگیرشان.
و آب، برای سفلیسیان و کشیشان
آب، برای نژاد شاهانهی بوربون
برای گدایان و زنان سرخ
که فریادی برآوردند
فریادهای زرد هزار و نهصد و سی و شش.
باید ببارد بر مردابهای لبریز از فاشیسم
(چنین میگویند)و اندوه سلطنتی.
براهین محکم کلیسایی یافت شدهاست
برای باران
که ببارد بر مردابها.
ضروریاست
حتی به دلایل فیزیکی
از رونق زنای محارم
و خنجرهای از یاد رفته در کلیسا.
باید باران ببارد
باید ببارد آری اما
از یاد نباید برد
حدقههای درد و آبراهههای پنهان را در دیرها
و رطوبت شرکتهای سهامی عام را.
باید باران ببارد
همیشه و هرگز
با یاس کشاورزان.
باید باران ببارد
تا فلزها دیوانه شوند
سیلیس و مادران عظیم محلهی «دللاسال».
باید ببارد
می بارد آیا؟
آری، در حال باریدن است.
مادران سفیدند و مجنون
در عمیقِ سلولهای سن مارکوس
تا آزمایشگاههای شکنجه.
حالا اینجا هستند مادران.
همراهشان آوردهاند
آتش را و مهر مادرانه را.
میسوزد خاطره و
میسوزد جنایت.
برای همیشه میسوزند
با امیدی سرخ و با عشق،
مادرانه،
محاکم سریعالسیر.
باید باران ببارد.
آنتونیو گاموندا
خشکسال است در نور و
خاکستر میگرید چون مادرم،
بدون اشک.
باید باران ببارد
باید ببارد تا ذرتهای مقدس برخیزند
تا برگزاری مراسم مرگ ممکن شود.
باید باران ببارد.چرا نباید؟
چرا نباید ببارد در ظلمات دستگاه گوارش،
در مغز استخوانهای جوشان؟
باید باران ببارد
در جوانان مجنون از خشم و
در مداحان شب
و بر پیران گمشده در موسیقی.
باید ببارد
در فکر
در شادی خونین
باید باران ببارد بر این سنگ بیمار
آنجا که شبانگاه تلالوئی میگسترد
از ستارگان بی مصرف.
باید ببارد باران
با مهر
بر آنها که بامدادان خودکشی میکنند. باید ببارد
بر سطوح مسیحیشده به دستِ صنعت،
باید ببارد
بر کابلهای برقِ آویزان از قطار
در «وگا ماگاز»
تا چکاوکان مویه سر کنند
تا کارگران راهآهن برهنه شوند
و باز دارند از حرکت
ماشینی را که می گرید.
باید ببارد
بر روغن تدهین،
که مقدس است و گمراه.
در دل آهن
بر خشم سفید صدهزار کرمزدگانِ تریسومی ۲۱
بر خشم سرخ یکصدهزار کودک فلسطینی.
باید ببارد باران
باید که به مهر ببارد
بر منشی های پابهزا.
باید که ببارد
بر قاضیان و قاتلان
بر ژنرالها، بر راهبهها.
باید باران ببارد.
بر روسپی خانهها
و وزارتخانه های نامرئی
بر ناسورهای سیاه و
مارهای دلتنگ
و مارها باید که صفیر بکشند
محزون
تمام آهنگهای فراموش شده را،
آنها را میتوان شناخت از بویشان در سایه
و از جوهر موجود در کشالهی رانشان.
و مارها صفیر خواهند کشید
در صندوقهای پس انداز
در شاشخانهها و گورها.
پسآنگاه
باید که باران ببارد،
حالا که امروز سه شنبه است.
از مرگ بر میخیزند
آنها که تیرباران شدهاند در ویامانیان.
باید ببارد باران
در مستراحهای دفاتر اسناد رسمی
تا ظاهر شوند اسناد مالکیت مرگبار
و غمهای رهنی
و صد نامه عاشقانهی فرانسیسکو فرانکو.
باید باران ببارد
در رگهایم
بر فقدانم.
و علت آنالوژیک:
او میداند که شادند آنها که جان میدهند
حتی در حصار مویهی غم.
باید باران ببارد با خشونتی کاتولیک
بر استخوانهای فیلیپ دوم
بر شهدای خدا و اسپانیا.
آب،
برای بیماران پروستات و درد جهانگیرشان.
و آب، برای سفلیسیان و کشیشان
آب، برای نژاد شاهانهی بوربون
برای گدایان و زنان سرخ
که فریادی برآوردند
فریادهای زرد هزار و نهصد و سی و شش.
باید ببارد بر مردابهای لبریز از فاشیسم
(چنین میگویند)و اندوه سلطنتی.
براهین محکم کلیسایی یافت شدهاست
برای باران
که ببارد بر مردابها.
ضروریاست
حتی به دلایل فیزیکی
از رونق زنای محارم
و خنجرهای از یاد رفته در کلیسا.
باید باران ببارد
باید ببارد آری اما
از یاد نباید برد
حدقههای درد و آبراهههای پنهان را در دیرها
و رطوبت شرکتهای سهامی عام را.
باید باران ببارد
همیشه و هرگز
با یاس کشاورزان.
باید باران ببارد
تا فلزها دیوانه شوند
سیلیس و مادران عظیم محلهی «دللاسال».
باید ببارد
می بارد آیا؟
آری، در حال باریدن است.
مادران سفیدند و مجنون
در عمیقِ سلولهای سن مارکوس
تا آزمایشگاههای شکنجه.
حالا اینجا هستند مادران.
همراهشان آوردهاند
آتش را و مهر مادرانه را.
میسوزد خاطره و
میسوزد جنایت.
برای همیشه میسوزند
با امیدی سرخ و با عشق،
مادرانه،
محاکم سریعالسیر.
باید باران ببارد.
آنتونیو گاموندا
Forwarded from پرتو شمس
بدانکه میان صورت و آیینه به هیچ وجه نه اتحاد ممکن است نه حلول؛
#حلول و #اتحاد جز در دو ذات صورت نبندد و در چشم شهود در همه وجود جز یک ذات مشهود نتواند بود..
صاحب کشف، کثرت در احکام بیند نه درذات،
داند که تغیر احکام درذات اثر نکند چه ذات را کمالی ست که قابل تغییر و تاثیر نیست
نور به الوان آبگینه منصبغ نشود اما چنان نماید...
واگر ندانی که چه میگویم:
در چشم من آی و می نگرتا بینی...
#فخرالدین_عراقی
لمعات، لمعه یازدهم
@parto_e_shams
#حلول و #اتحاد جز در دو ذات صورت نبندد و در چشم شهود در همه وجود جز یک ذات مشهود نتواند بود..
صاحب کشف، کثرت در احکام بیند نه درذات،
داند که تغیر احکام درذات اثر نکند چه ذات را کمالی ست که قابل تغییر و تاثیر نیست
نور به الوان آبگینه منصبغ نشود اما چنان نماید...
واگر ندانی که چه میگویم:
در چشم من آی و می نگرتا بینی...
#فخرالدین_عراقی
لمعات، لمعه یازدهم
@parto_e_shams
Forwarded from بهشت پیانو🎼
🎉امروز 27 اکتبر ؛
زادروز "نیکولو پاگانینی" نامدارترین و بزرگ ترین نوازنده ویولن و آهنگساز مشهور ایتالیایی
@Piano_Paradise_Official
زادروز "نیکولو پاگانینی" نامدارترین و بزرگ ترین نوازنده ویولن و آهنگساز مشهور ایتالیایی
@Piano_Paradise_Official
Forwarded from بهشت پیانو🎼
Paganini-La Campanella
@Piano_Paradise_Official
🔸 #بهترینهای_پاگانینی شماره یک
موومان سوم از کنسرتو ویولن شماره دو ،معروف به لاکامپانلا
Niccolo Paganini-Violin Concerto No. 2 in B minor 'La campanella'
@Piano_Paradise_Official
موومان سوم از کنسرتو ویولن شماره دو ،معروف به لاکامپانلا
Niccolo Paganini-Violin Concerto No. 2 in B minor 'La campanella'
@Piano_Paradise_Official
دشمنانی دارید که
نمیدانند چرا دشمنتان هستند
ولی شبیه به
سگهای ولگرد هنگامی
که رفقایشان بانگ بردارند ،
آنها نیز پارس میکنند ...
#ویلیام_شکسپیر
@parnian_khyial
نمیدانند چرا دشمنتان هستند
ولی شبیه به
سگهای ولگرد هنگامی
که رفقایشان بانگ بردارند ،
آنها نیز پارس میکنند ...
#ویلیام_شکسپیر
@parnian_khyial
کورش: اخلاق، دینداری و منش دولتداری
http://abanpress.ir/analysts/10167/1396/08/06
http://abanpress.ir/analysts/10167/1396/08/06
Forwarded from بهشت پیانو🎼
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای موسیقی "دزدان دریایی کاراییب" توسط جرود رَدنيچ
پیشنهاد میکنم حتما ببینید❤️🎼
Jarrod Radnich - Virtuosic Piano Solo - Pirates of the Caribbean
#Jarrod_Radnich #Pirates
@piano_paradise_official
پیشنهاد میکنم حتما ببینید❤️🎼
Jarrod Radnich - Virtuosic Piano Solo - Pirates of the Caribbean
#Jarrod_Radnich #Pirates
@piano_paradise_official
Forwarded from بهشت پیانو🎼
Love Theme From Godfather
@Piano_paradise_Official
🎤 #موسيقی_متن فيلم شماره پنج
یکی از زیباترین موسیقی متن های فیلم پدرخوانده
Love Theme From Godfather
@Piano_Paradise_Official
یکی از زیباترین موسیقی متن های فیلم پدرخوانده
Love Theme From Godfather
@Piano_Paradise_Official
Forwarded from تراوشات ذهنی آقای موزیسین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴از معدود فیلم های نوازندگی دیمیتری شوستاکوویچ که در حال اجرای کنسرتو پیانو شماره یک خودش(1940) هست!
از دست ندین..
@Piano_Paradise_official
@TARAVOSHZEHNI
از دست ندین..
@Piano_Paradise_official
@TARAVOSHZEHNI
Forwarded from بهشت پیانو🎼
Fabrizio Paterlini-Veloma
@Piano_Paradise_Official
🔸 #بهترینهای_پاترلینی شماره سه
🔹قطعات #آرامش_بخش
شماره صد و ده
Fabrizio Paterlini-Veloma
@Piano_Paradise_Official
🔹قطعات #آرامش_بخش
شماره صد و ده
Fabrizio Paterlini-Veloma
@Piano_Paradise_Official