Forwarded from طنزیجات!
ای عاشق روی ساکت موگرینی
سرکوب گر پلاکت موگرینی
سلفی نگرفته ای اگر با اصلش
غافل نشوی ز ماکت موگرینی! 😂
#رضاالهامی
سرکوب گر پلاکت موگرینی
سلفی نگرفته ای اگر با اصلش
غافل نشوی ز ماکت موگرینی! 😂
#رضاالهامی
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پنج مکان مخوف و ترسناک در ایران😰
میدونستید یکیش جنگل های طرقبه مشهده!؟😨
https://t.me/joinchat/A0vKij_4326gR_ayiohX9w
میدونستید یکیش جنگل های طرقبه مشهده!؟😨
https://t.me/joinchat/A0vKij_4326gR_ayiohX9w
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عصرتون بخیر😍
جمعه تون شاااااااد و گلباران
جمعه تون شاااااااد و گلباران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا میدانید آرامگاه کاوه آهنگر کجاست؟
Forwarded from حادثه نیوز💥 (Admin Sh)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شیوه جدید جعل چک فوری
اشخاص صاحب دسته چک حتما ببینید
با کلیک بر لینک زیر و انتخاب گروه مدنظرتون، اخبار مهم و فوری #حادثه_نیوز به گروه شما ارسال میشه👇
https://t.me/hadesenews_bot?startgroup=new
اشخاص صاحب دسته چک حتما ببینید
با کلیک بر لینک زیر و انتخاب گروه مدنظرتون، اخبار مهم و فوری #حادثه_نیوز به گروه شما ارسال میشه👇
https://t.me/hadesenews_bot?startgroup=new
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راهی به رهایی:
🎬«مرتضا کیوان» در کلام و شعر «سایه»🎬
پ.ن: ویدیوی حاضر از مستندی بریده شده است که «مسعود بهنود» در مورد زندگی سایه تهیه کرده بود.
🎬«مرتضا کیوان» در کلام و شعر «سایه»🎬
پ.ن: ویدیوی حاضر از مستندی بریده شده است که «مسعود بهنود» در مورد زندگی سایه تهیه کرده بود.
.
#فــرخـــي_یـــزدي
هرکه شد خام به صد شعبده خوابش کردند
هرکه در خواب نشد ، خانه خرابش کردند
پشت دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفی از طعم دلانگیز کبابش کردند
گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخـی پر ز بـلایـا و عذابش کردند
بازی اهل سیاست که فریبَست و ریا
خدمت ِ خلق ستمدیده خطابش کردند
اول کار بسی وعدۀ شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشه بر آبش کردند
آنچه گفتند شود سرکۀ نیکـو و حلال
در نهاخانۀ تـزویـر شـرابـش کردند
ز کـه نالیم که شد غفلت و نادانی ما
آنچه سرمایۀ ایجاد ِ سرابش کردند
لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند ...
#فرخی_یزدی
@parnian_khyial
#فــرخـــي_یـــزدي
هرکه شد خام به صد شعبده خوابش کردند
هرکه در خواب نشد ، خانه خرابش کردند
پشت دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفی از طعم دلانگیز کبابش کردند
گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخـی پر ز بـلایـا و عذابش کردند
بازی اهل سیاست که فریبَست و ریا
خدمت ِ خلق ستمدیده خطابش کردند
اول کار بسی وعدۀ شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشه بر آبش کردند
آنچه گفتند شود سرکۀ نیکـو و حلال
در نهاخانۀ تـزویـر شـرابـش کردند
ز کـه نالیم که شد غفلت و نادانی ما
آنچه سرمایۀ ایجاد ِ سرابش کردند
لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند ...
#فرخی_یزدی
@parnian_khyial
آدمها گاهی اوقات گریه میکنند
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند
بلکه به این خاطر که برای مدت
طولانی قوی بودهاند
#هرتا_مولر
@parnian_khyial
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند
بلکه به این خاطر که برای مدت
طولانی قوی بودهاند
#هرتا_مولر
@parnian_khyial
Forwarded from مصدق به روايت تاريخ و اسناد
#مرور_روزنامههای_روزهای_کودتا بیست و ششم مرداد 1332
روزنامههای فردای کودتایِ نافرجام 25 مرداد هر کدام مطالب مفصل و مهمی دارند اما به جرات میتوان گفت مهمترین تیتر روزنامههای ایران در 26 مرداد 1332 مربوط به «باخترامروز» است. دکترحسین فاطمی سر مقاله خود را با این تیتر نوشته است: "خائنی که میخواست وطن را بخاک و خون بکشد فرار کرد". دکتر فاطمی در سرمقاله خود هر چه توانست به دربار و شاه تاخت و در تیتری دیگر خبر از پایین کشیدن مجسمههایِ پهلویها در میدانهای شهر داد. از مهمترین مطالب باخترامروز خبر برگزاری میتینگ بزرگی بود که عصر روز 25 مرداد در میدان بهارستان انجام شده بود. در این میتینگ مهندس رضوی، دکتر فاطمی،مهندس زیرکزاده، دکتر شایگان و جلال موسوی سخنرانی کرده بودند. در این سخنرانیها دکتر شایگان ابراز کرده بود که با کشتن نیروهای طرفدار مصدق نهال نهضت ملی بارور تر خواهد شد. دکتر فاطمی ضمن محکوم کردن کودتا گفت که جنایات دربار پهلوی روی دربار فاروق را سفید کرده است. مهندس رضوی نیز از ضرورت تشکیل هر چه زودتر شورای سلطنت سخن گفته بود.
در بخش دیگری از صفحه اول باخترامروز خبر دستگیری دکتربقایی و علی زهری توسط فرماندار نظامی قابل توجه و مهم است. عکسهایی نیز از پایین کشیدن مجسمههای رضاخان را میتوان در صفحه اول روزنامه دید. در صفحات دیگر باختر امروز میتوانیم گزارشهایِ دقیق و مفصلی از اتفاقات 25 مرداد را مشاهده کنیم که بسیار دقیق و جالب توجه است.
روزنامه «کیهان» با لحنی کاملا محافظهکارانه اخبار اتفاقات را نقل کرده است و با "نیمبند" خواندن کودتای 25 مرداد اخبار بازداشتیها را منعکس کرده است. خبر پایین آوردن مجسمههای رضاشاه و برگزاری میتینگ میدان بهارستان از دیگر اخبار صفحه اول کیهان است. روزنامه کیهان بخشهایِ دیگری از مطالب خود را به فرار شاه و انعکاس آن در خارج از ایران اختصاص داده است. در صفحات دیگر روزنامه کیهان متن کامل سخنرانیهای میتینگ میدان بهارستان و اخبار کودتای روز قبل را میتوان دید.
روزنامه «اطلاعات» نیز مانند دیگر روزنامهها مطالب اصلی خود را به کودتای نافرجام 25 مرداد و میتینگ میدان بهارستان اختصاص داده بود و به نقل از دکتر شایگان نوشته بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. روزنامه اطلاعات در صفحات میانیِ خود بر خلاف دیگر روزنامهها به اخبار و حوادثی غیر از کودتای 25 مرداد پرداخته است و در چند بخش کوتاه برخی اتفاقات را گزارش کرده است.
اما روزنامه «نیروی سوم» با مدیریت خلیل ملکی تیتر اول خود را به کودتا اختصاص داده و نوشته: "این هم نوبت دربار و محمدرضا شاه خائن"
نیروی سوم در مطلب مهم صفحه اول خود آورده است: "محمد رضاشاه خائن باید محاکمه و مجازات شود عنصری که جبر تاریخ علت وجودی او را نفی کرده است، با تکیه بر گارد مسلح خود در تاریکی شب چون دزدان و آدمکشان بر نهضت ملی ما یورش آورد "
در شماره 26 مرداد 1332 میتوانیم اعلامیه حزب زحمتکشان (نیروی سوم) با تیتر "برپای خیزید و استقامت" کنید را بخوانیم.
نیروی سوم در دیگر صفحات خود گزارش کامل و دقیقی از میتینگ میدان بهارستان دارد و یک مصاحبه جالب با سروان فشارکی (محافظ منزل دکتر مصدق) که در جریان دستگیری عوامل کودتا مقابل منزل دکترمصدق حضور داشته است دارد. بخش زیادی از مطالب نیروی سوم در مخالفت شدید با دربار و محمدرضا شاه تنظیم شده است.
روزنامه «ندای سپهر» (حزب آریا) با صحب امتیاری و سردبیریِ هادی و هوشنگ سپهر در تیتری مصدق و اطرافیانش را پست و خیانتکرا خوانده و نوشته "سرنوشت اینهمه خود سری و جنایت چوبه دار است و بس"
از دیگر روزنامههای 26 مرداد 1332 «جبهه آزادی» ارگان مرکزی حزب ایران است که در تیتر اصلی خود به نقل از مهندس زیرکزاده آورده دولت ملی ما باید شاه را مستعفی اعلام و شورای سلطنتی تشکیل دهد. اکثر مطالب روزنامه در راستای دولت دکتر مصدق بوده است. شعار اصلی این حزب هم چنین بوده است: "سوسیالیسم حزب ایران ضامن سعادت ملت ایران است".نشریه «اطلاعات جهان» در صفحه اول خود چنین تیتر زده " دکترمصدق در برابر هفت چنگ مشکلات" و کاریکاتوری نیز به همین مضمون چاپ کرده است. این نشریه در صفحات بعد خود عکسهایی از تظاهرات مردم و اقدامات نظامیِ کودتاچیان چاپ کرده است.
آخرین روزنامهای را که برای 26 مرداد بررسی میکنیم روزنامه «حمله» است که تا تیتر "کودتاچیان دستنشانده استعمار را تیر باران کنید، ملت گلوی منحوس این توطئهچیان بیآزرم را در هر مقام و در پشت هر سنگری که باشد میفشارد" به چاپ رسیده است. صاحب امتیاز و مدیر روزنامه شخصی به نام اسماعیل ابوالسباع است. روزنامه در مطالب خود مشخصا خواستار قطع رابطه با امریکا بوده و مواضع بسیار تندی نسبت به کودتاگران اتخاد کرده است.
https://telegram.me/joinchat/AAYFYj2Sfevb5TIH0vLNkA
روزنامههای فردای کودتایِ نافرجام 25 مرداد هر کدام مطالب مفصل و مهمی دارند اما به جرات میتوان گفت مهمترین تیتر روزنامههای ایران در 26 مرداد 1332 مربوط به «باخترامروز» است. دکترحسین فاطمی سر مقاله خود را با این تیتر نوشته است: "خائنی که میخواست وطن را بخاک و خون بکشد فرار کرد". دکتر فاطمی در سرمقاله خود هر چه توانست به دربار و شاه تاخت و در تیتری دیگر خبر از پایین کشیدن مجسمههایِ پهلویها در میدانهای شهر داد. از مهمترین مطالب باخترامروز خبر برگزاری میتینگ بزرگی بود که عصر روز 25 مرداد در میدان بهارستان انجام شده بود. در این میتینگ مهندس رضوی، دکتر فاطمی،مهندس زیرکزاده، دکتر شایگان و جلال موسوی سخنرانی کرده بودند. در این سخنرانیها دکتر شایگان ابراز کرده بود که با کشتن نیروهای طرفدار مصدق نهال نهضت ملی بارور تر خواهد شد. دکتر فاطمی ضمن محکوم کردن کودتا گفت که جنایات دربار پهلوی روی دربار فاروق را سفید کرده است. مهندس رضوی نیز از ضرورت تشکیل هر چه زودتر شورای سلطنت سخن گفته بود.
در بخش دیگری از صفحه اول باخترامروز خبر دستگیری دکتربقایی و علی زهری توسط فرماندار نظامی قابل توجه و مهم است. عکسهایی نیز از پایین کشیدن مجسمههای رضاخان را میتوان در صفحه اول روزنامه دید. در صفحات دیگر باختر امروز میتوانیم گزارشهایِ دقیق و مفصلی از اتفاقات 25 مرداد را مشاهده کنیم که بسیار دقیق و جالب توجه است.
روزنامه «کیهان» با لحنی کاملا محافظهکارانه اخبار اتفاقات را نقل کرده است و با "نیمبند" خواندن کودتای 25 مرداد اخبار بازداشتیها را منعکس کرده است. خبر پایین آوردن مجسمههای رضاشاه و برگزاری میتینگ میدان بهارستان از دیگر اخبار صفحه اول کیهان است. روزنامه کیهان بخشهایِ دیگری از مطالب خود را به فرار شاه و انعکاس آن در خارج از ایران اختصاص داده است. در صفحات دیگر روزنامه کیهان متن کامل سخنرانیهای میتینگ میدان بهارستان و اخبار کودتای روز قبل را میتوان دید.
روزنامه «اطلاعات» نیز مانند دیگر روزنامهها مطالب اصلی خود را به کودتای نافرجام 25 مرداد و میتینگ میدان بهارستان اختصاص داده بود و به نقل از دکتر شایگان نوشته بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. روزنامه اطلاعات در صفحات میانیِ خود بر خلاف دیگر روزنامهها به اخبار و حوادثی غیر از کودتای 25 مرداد پرداخته است و در چند بخش کوتاه برخی اتفاقات را گزارش کرده است.
اما روزنامه «نیروی سوم» با مدیریت خلیل ملکی تیتر اول خود را به کودتا اختصاص داده و نوشته: "این هم نوبت دربار و محمدرضا شاه خائن"
نیروی سوم در مطلب مهم صفحه اول خود آورده است: "محمد رضاشاه خائن باید محاکمه و مجازات شود عنصری که جبر تاریخ علت وجودی او را نفی کرده است، با تکیه بر گارد مسلح خود در تاریکی شب چون دزدان و آدمکشان بر نهضت ملی ما یورش آورد "
در شماره 26 مرداد 1332 میتوانیم اعلامیه حزب زحمتکشان (نیروی سوم) با تیتر "برپای خیزید و استقامت" کنید را بخوانیم.
نیروی سوم در دیگر صفحات خود گزارش کامل و دقیقی از میتینگ میدان بهارستان دارد و یک مصاحبه جالب با سروان فشارکی (محافظ منزل دکتر مصدق) که در جریان دستگیری عوامل کودتا مقابل منزل دکترمصدق حضور داشته است دارد. بخش زیادی از مطالب نیروی سوم در مخالفت شدید با دربار و محمدرضا شاه تنظیم شده است.
روزنامه «ندای سپهر» (حزب آریا) با صحب امتیاری و سردبیریِ هادی و هوشنگ سپهر در تیتری مصدق و اطرافیانش را پست و خیانتکرا خوانده و نوشته "سرنوشت اینهمه خود سری و جنایت چوبه دار است و بس"
از دیگر روزنامههای 26 مرداد 1332 «جبهه آزادی» ارگان مرکزی حزب ایران است که در تیتر اصلی خود به نقل از مهندس زیرکزاده آورده دولت ملی ما باید شاه را مستعفی اعلام و شورای سلطنتی تشکیل دهد. اکثر مطالب روزنامه در راستای دولت دکتر مصدق بوده است. شعار اصلی این حزب هم چنین بوده است: "سوسیالیسم حزب ایران ضامن سعادت ملت ایران است".نشریه «اطلاعات جهان» در صفحه اول خود چنین تیتر زده " دکترمصدق در برابر هفت چنگ مشکلات" و کاریکاتوری نیز به همین مضمون چاپ کرده است. این نشریه در صفحات بعد خود عکسهایی از تظاهرات مردم و اقدامات نظامیِ کودتاچیان چاپ کرده است.
آخرین روزنامهای را که برای 26 مرداد بررسی میکنیم روزنامه «حمله» است که تا تیتر "کودتاچیان دستنشانده استعمار را تیر باران کنید، ملت گلوی منحوس این توطئهچیان بیآزرم را در هر مقام و در پشت هر سنگری که باشد میفشارد" به چاپ رسیده است. صاحب امتیاز و مدیر روزنامه شخصی به نام اسماعیل ابوالسباع است. روزنامه در مطالب خود مشخصا خواستار قطع رابطه با امریکا بوده و مواضع بسیار تندی نسبت به کودتاگران اتخاد کرده است.
https://telegram.me/joinchat/AAYFYj2Sfevb5TIH0vLNkA
Telegram
مصدق به روايت تاريخ و اسناد
اين كانال به هيچ عنوان وابسته به هيچ گروه و جرياني نيست و صرفا در صدد روايت تاريخ معاصر با محوريت دكترمصدق و نهضت ملي ايران است. آدرس ادمین کانال: @mohammadmosaddegh_admin
Forwarded from مصدق به روايت تاريخ و اسناد
#همراهان_کودتا، قسمت دوازدهم ، مونتی وودهاوس
یکی از ماموران برجسته انگلیس که با تلاش بسیار در پی راضی کردن و همراهی آمریکا با انگلیس بود، "مونتی وودهاووس" سرهنگ 27 ساله انگلیسی بود که در طی جنگ جهانی دوم با مقاومت یونان جنگیده بود. او بعدها نماینده محافظهکار "آکسفورد" در پارلمان و سر ویراستار چندین کتاب و همچنین مورخ برجسته کتاب "تاریخ یونان" بود. با اعلام قطع روابط با بریتانیا از سوی مصدق در 30 دی 1331 وودهاووس به دیدار "ایدن رفت. وودهاوس متوجه این قضیه بود که براندازی مصدق بیمشارکت و دستیاری آمریکا میسر نمیشود. در آخر او به اتفاق چند تن از ماموران وزارت خارجه بریتانیا به واشنگتن رفت تا نظر بریتانیا را با مسئولان سازمان امنیتی آمریکا(سیا) در میان نهاد. آنها نقشه براندازی مصدق را که نام رمزی "عملیات چکمه" بر آن گذاشته بودند با "روزولت" رییس سیا در میان گذاشتند. وودهاوس پس از واشنگتن به سوی قبرس رفته و پس از ملاقات با ماموران انگلیسی پایگاه نظامی بریتانیا در قبرس، دفتری تاسیس کرد و ترتیب ارتباط با عمال خود در تهران را داد و به لندن بازگشت. در این هنگام او خبر پیروزی حزب جمهوریخواه آمریکا را در انتخابات ریاستجمهوری شنید و به برنامههای خود امیدوارتر شد.
وودهاوس میگوید: "چون نمیخواستم این گونه تلقی شود که ما قصد داریم آمریکا را آلت دست قرار دهیم و در پی منافع خود هستیم، در مذاکره با آمریکاییها از پرداختن به مسئله نفت خودداری نمودم و به جای آن بر خطری که از جانب کمونیست متوجه ایران بود، تاکید مینهادم. استدلال من چنین بود که اگر هم احتمال ضعیفی برای حصول توافق با مصدق بر سر مسئله نفت وجود داشته باشد، دکتر مصدق در وضعی نیست که بتواند در برابر کودتایی از سوی حزب توده مقاومت کند زیرا کودتای حزب توده از حمایت شوروی برخوردار خواهد بود، بنابراین باید پیشدستی کرد و تا فرصت باقی است، مصدق را از کار برکنار کرد.
او معتقد بود که ایالاتمتحده از ترس روی کار آمدن کمونیستها قصد داشت، به مصدق کمکهای اقتصادی کند، وودهاووس میگوید: "اما من در دیداری با "آچسون" وزیر خارجه آمریکا خاطر نشان کردم که اگر مصدق سقوط کند، حکومت معقولتری میتواند به خوبی جای او را بگیرد، حکومتی که با آن میتوان یک قرار داد رضایتبخش بست.
بنابراین نمیتوان گفت که واقعا کمونیستها در زمان مصدق قادر بودند، قدرت را در دست بگیرند. اما دولت انگلیس به منظور کشاندن دولت آمریکا به سوی اجرای طرح کودتا از این دسیسه استفاده کرد و بالاخره آمریکا متقاعد شد که باید با انگلیسیها همکاری کند.
وودهاوس خود در شرح عملیات چکمه اشاره میکند که طرح عملیات مشتمل بر دو جزء بود، جزیی متکی بر یک سازمان شهری که در اختیار "برادران رشیدیان" بود و جز دیگر بر همکاری چند تن از سران عشایر جنوب قرار داشت، بنابر این بود که هر دو جز عملیات در یک زمان آغاز میشود. افسران ارشد ارتش و شهربانی و وکلای مجلس شورا و سناتورها، برخی روحانیون، بازرگانان، سردبیران، روزنامهها، سیاستپیشگان و نیز سردمداران اوباش در سازمان شهری جای داشتند و قرار بود که این سازمان با استفاده از حمایت شاه و حتی بدون آن کنترل تهران را به دست بگیرد و دکتر مصدق و وزیران او را بازداشت کند. همزمان با این جریان قرار بود، سران عشایر نیز در شهرهای عمده جنوب به نمایش قدرت برخیزند و در صورتی که مقاومتی از سوی "حزبتوده" ظاهر شود. مراکزی چون آبادان و اصفهان را اشغال کنند. بهترین موسم برای اجرای این عملیات ماه آوریل، اول بهار یا سپتامبر آخر زمستان بود که عشایر در آن هنگام به صورت دسته جمعی برای ییلاق و قشلاق کوچ میکنند. برآورد وودهاوس آن بود که این عملیات اضافه بر ماهی ده هزار لیره که به رشیدیان داده میشد، نیم میلیون لیره دیگر خرج خواهد داشت. نظر بر این بود که عمال هر دو دولت بریتانیا و آمریکا در ایران دست به دست هم دهند و این عملیات را اجرا کنند. وودهاوس نخست این مسئله را پیش کشید که پس از رفتن مصدق چه حکومتی باید جایگزین شود. وی یک فهرست پانزده نفری از نامهای سیاستمداران ایرانی را در جیب داشت. این پانزده نفر همگی از سوی وزارت خارجه بریتانیا قابل اعتماد شناخته شده بودند و آمریکا میتوانست هر کدام از آنها را که ترجیح میدهد، برگزیند. کسانی که نامشان در این فهرست آمده بود، بر سه دسته تقسیم میشدند : قدیمیها، نورسیدهها، و گروه میانه. که نام زاهدی در این گروه اخیر ذکر شده بود.
منابع:
مصدق نفت ناسیونالیسم ایرانی، پیشین، ص389.
خواب آشفته نفت، پیشین، ص788ـ789 .
وودهاوس؛ عملیات چکمه، ترجمه فرحناز شکوری، تهران، نور، 1367، ص21.
ایدن، آنتونی؛ خاطرات ایدن، ترجمه کاوه دهگان، تهران، فرزانه، 1357، ص28.
@mohammadmosaddegh
یکی از ماموران برجسته انگلیس که با تلاش بسیار در پی راضی کردن و همراهی آمریکا با انگلیس بود، "مونتی وودهاووس" سرهنگ 27 ساله انگلیسی بود که در طی جنگ جهانی دوم با مقاومت یونان جنگیده بود. او بعدها نماینده محافظهکار "آکسفورد" در پارلمان و سر ویراستار چندین کتاب و همچنین مورخ برجسته کتاب "تاریخ یونان" بود. با اعلام قطع روابط با بریتانیا از سوی مصدق در 30 دی 1331 وودهاووس به دیدار "ایدن رفت. وودهاوس متوجه این قضیه بود که براندازی مصدق بیمشارکت و دستیاری آمریکا میسر نمیشود. در آخر او به اتفاق چند تن از ماموران وزارت خارجه بریتانیا به واشنگتن رفت تا نظر بریتانیا را با مسئولان سازمان امنیتی آمریکا(سیا) در میان نهاد. آنها نقشه براندازی مصدق را که نام رمزی "عملیات چکمه" بر آن گذاشته بودند با "روزولت" رییس سیا در میان گذاشتند. وودهاوس پس از واشنگتن به سوی قبرس رفته و پس از ملاقات با ماموران انگلیسی پایگاه نظامی بریتانیا در قبرس، دفتری تاسیس کرد و ترتیب ارتباط با عمال خود در تهران را داد و به لندن بازگشت. در این هنگام او خبر پیروزی حزب جمهوریخواه آمریکا را در انتخابات ریاستجمهوری شنید و به برنامههای خود امیدوارتر شد.
وودهاوس میگوید: "چون نمیخواستم این گونه تلقی شود که ما قصد داریم آمریکا را آلت دست قرار دهیم و در پی منافع خود هستیم، در مذاکره با آمریکاییها از پرداختن به مسئله نفت خودداری نمودم و به جای آن بر خطری که از جانب کمونیست متوجه ایران بود، تاکید مینهادم. استدلال من چنین بود که اگر هم احتمال ضعیفی برای حصول توافق با مصدق بر سر مسئله نفت وجود داشته باشد، دکتر مصدق در وضعی نیست که بتواند در برابر کودتایی از سوی حزب توده مقاومت کند زیرا کودتای حزب توده از حمایت شوروی برخوردار خواهد بود، بنابراین باید پیشدستی کرد و تا فرصت باقی است، مصدق را از کار برکنار کرد.
او معتقد بود که ایالاتمتحده از ترس روی کار آمدن کمونیستها قصد داشت، به مصدق کمکهای اقتصادی کند، وودهاووس میگوید: "اما من در دیداری با "آچسون" وزیر خارجه آمریکا خاطر نشان کردم که اگر مصدق سقوط کند، حکومت معقولتری میتواند به خوبی جای او را بگیرد، حکومتی که با آن میتوان یک قرار داد رضایتبخش بست.
بنابراین نمیتوان گفت که واقعا کمونیستها در زمان مصدق قادر بودند، قدرت را در دست بگیرند. اما دولت انگلیس به منظور کشاندن دولت آمریکا به سوی اجرای طرح کودتا از این دسیسه استفاده کرد و بالاخره آمریکا متقاعد شد که باید با انگلیسیها همکاری کند.
وودهاوس خود در شرح عملیات چکمه اشاره میکند که طرح عملیات مشتمل بر دو جزء بود، جزیی متکی بر یک سازمان شهری که در اختیار "برادران رشیدیان" بود و جز دیگر بر همکاری چند تن از سران عشایر جنوب قرار داشت، بنابر این بود که هر دو جز عملیات در یک زمان آغاز میشود. افسران ارشد ارتش و شهربانی و وکلای مجلس شورا و سناتورها، برخی روحانیون، بازرگانان، سردبیران، روزنامهها، سیاستپیشگان و نیز سردمداران اوباش در سازمان شهری جای داشتند و قرار بود که این سازمان با استفاده از حمایت شاه و حتی بدون آن کنترل تهران را به دست بگیرد و دکتر مصدق و وزیران او را بازداشت کند. همزمان با این جریان قرار بود، سران عشایر نیز در شهرهای عمده جنوب به نمایش قدرت برخیزند و در صورتی که مقاومتی از سوی "حزبتوده" ظاهر شود. مراکزی چون آبادان و اصفهان را اشغال کنند. بهترین موسم برای اجرای این عملیات ماه آوریل، اول بهار یا سپتامبر آخر زمستان بود که عشایر در آن هنگام به صورت دسته جمعی برای ییلاق و قشلاق کوچ میکنند. برآورد وودهاوس آن بود که این عملیات اضافه بر ماهی ده هزار لیره که به رشیدیان داده میشد، نیم میلیون لیره دیگر خرج خواهد داشت. نظر بر این بود که عمال هر دو دولت بریتانیا و آمریکا در ایران دست به دست هم دهند و این عملیات را اجرا کنند. وودهاوس نخست این مسئله را پیش کشید که پس از رفتن مصدق چه حکومتی باید جایگزین شود. وی یک فهرست پانزده نفری از نامهای سیاستمداران ایرانی را در جیب داشت. این پانزده نفر همگی از سوی وزارت خارجه بریتانیا قابل اعتماد شناخته شده بودند و آمریکا میتوانست هر کدام از آنها را که ترجیح میدهد، برگزیند. کسانی که نامشان در این فهرست آمده بود، بر سه دسته تقسیم میشدند : قدیمیها، نورسیدهها، و گروه میانه. که نام زاهدی در این گروه اخیر ذکر شده بود.
منابع:
مصدق نفت ناسیونالیسم ایرانی، پیشین، ص389.
خواب آشفته نفت، پیشین، ص788ـ789 .
وودهاوس؛ عملیات چکمه، ترجمه فرحناز شکوری، تهران، نور، 1367، ص21.
ایدن، آنتونی؛ خاطرات ایدن، ترجمه کاوه دهگان، تهران، فرزانه، 1357، ص28.
@mohammadmosaddegh
Forwarded from مصدق به روايت تاريخ و اسناد
Forwarded from پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
به مناسبت 28 مردادماه وكودتاى سياه عليه دكتر محمد مصدق و رشيدمرد دولت مصدق دكتر حسين فاطمى
عصر مرداد وشرجی وگرما
ذهن طوفانی من و دریا
موج میپاشد اب برساحل
باد این باد داغ بر دریا
هی کشیده شلاق ومیتازد
موج در موج میشود درگیر
غرشی میکند به لب دلگیر
پای میکوبد و بلم، شرجی
وه که پیچیده کار تا چندی
ذهن من باز هم بیتاب
فرصتی نیست در کناره اب
ذهن من خود مشوش مرداد
روزهای سیاه استبداد
روزهای تلخ وچموش
روزهای هجوم اوباشان
روزهای هجوم شعبانها
ای مرداد ماه بیدادی
ماه سرکوب اوج ازادی
ماه هل هله ظلم واستبداد
ماه خون ماه جنون
ماه تعطیل ازادی
روزهای سیاه این میهن
روزهای رجاله ها واهریمن
مرد طوفان به زیر می اید
شیر زخمی وگیر می اید
بسته ای هر دودست ازادی
برو اهریمن سیاه ناشادی
اجتماع دو سویه رذل
ارتجاع سیاه با اراذل پست
کودتا چی به نام فتواها
می زند زخم بر گلوی ازادی
اه مرداد ماه جنون
در بدر از تو گشته زبون
هر طرفدار ومرد ازادی
بروى گم شوی تو از تاریخ
ماه مرداد سال سیاه
ماه شوم استبداد،
ماه مرگ ازادی
#بینا
@parnian_khyial
عصر مرداد وشرجی وگرما
ذهن طوفانی من و دریا
موج میپاشد اب برساحل
باد این باد داغ بر دریا
هی کشیده شلاق ومیتازد
موج در موج میشود درگیر
غرشی میکند به لب دلگیر
پای میکوبد و بلم، شرجی
وه که پیچیده کار تا چندی
ذهن من باز هم بیتاب
فرصتی نیست در کناره اب
ذهن من خود مشوش مرداد
روزهای سیاه استبداد
روزهای تلخ وچموش
روزهای هجوم اوباشان
روزهای هجوم شعبانها
ای مرداد ماه بیدادی
ماه سرکوب اوج ازادی
ماه هل هله ظلم واستبداد
ماه خون ماه جنون
ماه تعطیل ازادی
روزهای سیاه این میهن
روزهای رجاله ها واهریمن
مرد طوفان به زیر می اید
شیر زخمی وگیر می اید
بسته ای هر دودست ازادی
برو اهریمن سیاه ناشادی
اجتماع دو سویه رذل
ارتجاع سیاه با اراذل پست
کودتا چی به نام فتواها
می زند زخم بر گلوی ازادی
اه مرداد ماه جنون
در بدر از تو گشته زبون
هر طرفدار ومرد ازادی
بروى گم شوی تو از تاریخ
ماه مرداد سال سیاه
ماه شوم استبداد،
ماه مرگ ازادی
#بینا
@parnian_khyial
Forwarded from مصدق به روايت تاريخ و اسناد
#همراهان_کودتا قسمت دهم
نام فضلالله زاهدي با كودتاي 28 مرداد 1332 در تاريخ سياسي معاصر ايران عجين شده است. زاهدی به پشتوانه حضور موثر در سرکوب شورشهای منطقهای در زمان رضاشاه مدارج نظامی را به سرعت طی کرد. اما دو سال پس از ورود نیروهای متفقین در سوم شهریور سرتیپ زاهدی توسط ستوان مک لین انگلیسی بازداشت و برای دو سال به فلسطین تبعید شد. پس از بازگشت، او به درجه سرلشکری ترفیع یافت و ریاست باشگاه افسران به وی تحویل داده شد.
زاهدي در سال 1328 به رياست شهرباني و درسال 1330 در كابينه حسين علاء به وزارت كشور منصوب شد.
سوابق و روحیات ضد انگلیسی وی و همراهیاش با نهضت ملی شدن نفت به عنوان سناتور همچنین تلاش و موفقیتش در جهت برگزاری سالم و جلوگیری از دخالتهای رزم آرا در انتخابات جنجالی مجلس شانزدهم به عنوان ریاست شهربانی سبب انتخاب او به عنوان وزیر کشور در کابینه اول دولت مصدق شد.
اما فقط 3 ماه زمان نیاز بود تا بروز اختلاف میان نخست وزیر و زاهدی به کنارهگیری وی از وزارت کشور منجر شود، او جایش را به امیرعلایی داد و به سنا رفت و از آن به بعد آنچه در توانش بود بر علیه تضعیف دولت مصدق به کار گرفت اعلامیهها و بیانیههای ضد دولتی اش، سردمداری کانون افسران بازنشسته که محل رایزنی عوامل نظامی کودتا شده بود و ردپایش در قتل فجیع سرتیپ افشارطوس از جمله اقدامات او در راستای براندازی دولت مصدق بود. وی یک بار در اسفند 1331 به اتهام تدارک کودتا دستگیر شد اما کمتر از دو ماه بعدآزاد شد همچنین پس از قتل افشارتوس نیز وی تحت تعقیب قرار گرفت اما با حمایت آیتالله کاشانی در مجلس پناه گرفت و پنهان شد و منتظر ماند تا فرصتی دیگر نصیبش شود.
سرانجام مرداد تاریخی 1332 فرصت انتقام از مصدق را در اختیار زاهدی قرار داد، ابتدا در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ شاه فرمان انتصاب زاهدی به نخستوزیری را امضا کرد. او همزمان فرمان عزل مصدق را نیز به توسط واحدی از گارد شاهنشاهی به مصدق ابلاغ کرد. مصدق آنرا نپذیرفته و آورنده پیام، سرهنگ نصیری، را بازداشت کرد. شاه نیز که در رامسر بود، با هواپیمای شخصی اش به بغداد گریخت.
در روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد، زاهدی پنهان بود و تنها توانسته بود ارتباطاتی با برخی از دوستان قدیمی خود در نیروهای شهرستانی ارتش پیدا کند. به گفته اردشیر زاهدی، پسرش، قرار بود چند واحد ارتشی از اصفهان و کرمانشاه به سمت تهران حرکت کرده و مصدق را وادار به پذیرش فرمان شاه کنند؛ ولی با سرنگونی دولت در کودتای ۲۸ مرداد، عملیات نظامی مورد نظر زاهدی انجام نگرفت. در این روزها مهمترین کار زاهدی و فرزندش، تکثیر و پخش فرمان شاه مبنی بر نصب زاهدی و مذاکره موفقیت آمیز با نیروهای مذهبی و روحانیون بود.
در روز ۲۸ مرداد، یگانهای شورشی ارتش در خیابانهای اصلی تهران حضور یافته و جماعتی از مردمان عمدتاً از پایین شهر به تظاهرات به نفع شاه پرداختند؛ که به کنترل شهر و مرکز رادیو انجامید. پس از آن زاهدی از مخفی گاه خود خارج شده و به مرکز رادیو رفت و خود را نخست وزیر کشور خواند.
با بازگشت شاه، زاهدی درجه سپهبدی گرفت. او روابط با دولت انگلیس که در زمان مصدق قطع شده بود را از سر گرفت و مذکرات نفت را از ۲۲ فروردین ۱۳۳۳ با سرپرستی وزیر اقتصاد و دارایی، دکتر علی امینی آغاز کرد که منجر به قرارداد کنسرسیوم یا قرارداد امینی - پیج گردید.
با بالاگرفتن اختلافات میان زاهدی و شاه، در ۱۶ فروردین ۱۳۳۴ او از مقام خود کناره گرفته و به عنوان نماینده دائمی ایران در دفتر اروپائی سازمان ملل متحد به سوئیس فرستاده شد که عملاً نوعی تبعید به شمار میرفت. محمدرضا پهلوی آنگونه که در «پاسخ به تاریخ» مینویسد، از آغاز تمایلی به نخست وزیری زاهدی نداشتهاست. با اینحال شاه با فرزند او، اردشیر زاهدی، که دامادش نیز به شمار میرفت، روابط بهتری داشت.
فضلالله زاهدی در شهریور ۱۳۴۲ در ژنو درگذشت. پیکر او را تهران آورده و در مقبره رضاشاه در شهر ری و به روايتي درامام زاده عبدالله به خاک سپردند.
@mohammadmosaddegh
نام فضلالله زاهدي با كودتاي 28 مرداد 1332 در تاريخ سياسي معاصر ايران عجين شده است. زاهدی به پشتوانه حضور موثر در سرکوب شورشهای منطقهای در زمان رضاشاه مدارج نظامی را به سرعت طی کرد. اما دو سال پس از ورود نیروهای متفقین در سوم شهریور سرتیپ زاهدی توسط ستوان مک لین انگلیسی بازداشت و برای دو سال به فلسطین تبعید شد. پس از بازگشت، او به درجه سرلشکری ترفیع یافت و ریاست باشگاه افسران به وی تحویل داده شد.
زاهدي در سال 1328 به رياست شهرباني و درسال 1330 در كابينه حسين علاء به وزارت كشور منصوب شد.
سوابق و روحیات ضد انگلیسی وی و همراهیاش با نهضت ملی شدن نفت به عنوان سناتور همچنین تلاش و موفقیتش در جهت برگزاری سالم و جلوگیری از دخالتهای رزم آرا در انتخابات جنجالی مجلس شانزدهم به عنوان ریاست شهربانی سبب انتخاب او به عنوان وزیر کشور در کابینه اول دولت مصدق شد.
اما فقط 3 ماه زمان نیاز بود تا بروز اختلاف میان نخست وزیر و زاهدی به کنارهگیری وی از وزارت کشور منجر شود، او جایش را به امیرعلایی داد و به سنا رفت و از آن به بعد آنچه در توانش بود بر علیه تضعیف دولت مصدق به کار گرفت اعلامیهها و بیانیههای ضد دولتی اش، سردمداری کانون افسران بازنشسته که محل رایزنی عوامل نظامی کودتا شده بود و ردپایش در قتل فجیع سرتیپ افشارطوس از جمله اقدامات او در راستای براندازی دولت مصدق بود. وی یک بار در اسفند 1331 به اتهام تدارک کودتا دستگیر شد اما کمتر از دو ماه بعدآزاد شد همچنین پس از قتل افشارتوس نیز وی تحت تعقیب قرار گرفت اما با حمایت آیتالله کاشانی در مجلس پناه گرفت و پنهان شد و منتظر ماند تا فرصتی دیگر نصیبش شود.
سرانجام مرداد تاریخی 1332 فرصت انتقام از مصدق را در اختیار زاهدی قرار داد، ابتدا در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ شاه فرمان انتصاب زاهدی به نخستوزیری را امضا کرد. او همزمان فرمان عزل مصدق را نیز به توسط واحدی از گارد شاهنشاهی به مصدق ابلاغ کرد. مصدق آنرا نپذیرفته و آورنده پیام، سرهنگ نصیری، را بازداشت کرد. شاه نیز که در رامسر بود، با هواپیمای شخصی اش به بغداد گریخت.
در روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد، زاهدی پنهان بود و تنها توانسته بود ارتباطاتی با برخی از دوستان قدیمی خود در نیروهای شهرستانی ارتش پیدا کند. به گفته اردشیر زاهدی، پسرش، قرار بود چند واحد ارتشی از اصفهان و کرمانشاه به سمت تهران حرکت کرده و مصدق را وادار به پذیرش فرمان شاه کنند؛ ولی با سرنگونی دولت در کودتای ۲۸ مرداد، عملیات نظامی مورد نظر زاهدی انجام نگرفت. در این روزها مهمترین کار زاهدی و فرزندش، تکثیر و پخش فرمان شاه مبنی بر نصب زاهدی و مذاکره موفقیت آمیز با نیروهای مذهبی و روحانیون بود.
در روز ۲۸ مرداد، یگانهای شورشی ارتش در خیابانهای اصلی تهران حضور یافته و جماعتی از مردمان عمدتاً از پایین شهر به تظاهرات به نفع شاه پرداختند؛ که به کنترل شهر و مرکز رادیو انجامید. پس از آن زاهدی از مخفی گاه خود خارج شده و به مرکز رادیو رفت و خود را نخست وزیر کشور خواند.
با بازگشت شاه، زاهدی درجه سپهبدی گرفت. او روابط با دولت انگلیس که در زمان مصدق قطع شده بود را از سر گرفت و مذکرات نفت را از ۲۲ فروردین ۱۳۳۳ با سرپرستی وزیر اقتصاد و دارایی، دکتر علی امینی آغاز کرد که منجر به قرارداد کنسرسیوم یا قرارداد امینی - پیج گردید.
با بالاگرفتن اختلافات میان زاهدی و شاه، در ۱۶ فروردین ۱۳۳۴ او از مقام خود کناره گرفته و به عنوان نماینده دائمی ایران در دفتر اروپائی سازمان ملل متحد به سوئیس فرستاده شد که عملاً نوعی تبعید به شمار میرفت. محمدرضا پهلوی آنگونه که در «پاسخ به تاریخ» مینویسد، از آغاز تمایلی به نخست وزیری زاهدی نداشتهاست. با اینحال شاه با فرزند او، اردشیر زاهدی، که دامادش نیز به شمار میرفت، روابط بهتری داشت.
فضلالله زاهدی در شهریور ۱۳۴۲ در ژنو درگذشت. پیکر او را تهران آورده و در مقبره رضاشاه در شهر ری و به روايتي درامام زاده عبدالله به خاک سپردند.
@mohammadmosaddegh