۲۰ اوت #روز_جهانی_دنیای_مجازی است.
#دنیایی که محصول تکنولوژی و اینترنت و فراتر از مرزهای جغرافیایی است و با شکلگیری شبکههای اجتماعی به بخشی از زندگی انسان امروز تبدیل شده است.
#دنیایی که محصول تکنولوژی و اینترنت و فراتر از مرزهای جغرافیایی است و با شکلگیری شبکههای اجتماعی به بخشی از زندگی انسان امروز تبدیل شده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبا پاشایی دختر زیبای ایرانی، با چهره اي بغایت اصیل ، و صدایی تربیت شده که نت ها و سلفژها را به شایستگی تمام میداند و اجرا میکند اشعاری نغز و عرفانی با آهنگی روح افزا از حبیب اله بدیعی که روح و جان را چون پرنیان نوازش میدهد .
🪻🪴🪻
https://chat.whatsapp.com/L1EA644cJB86QPCX8snb9L
🪻🪴🪻
🪻🪴🪻
https://chat.whatsapp.com/L1EA644cJB86QPCX8snb9L
🪻🪴🪻
🔻محمد درویش: افزایش۳ برابری برنج کاری در دشت های بحرانی فارس/ نرخ فرونشست سالانه در استان به ۵۰ سانتی متر رسید / فارس بیش از ۱۷.۵ میلیون متر مکعب ناترازی آبی دارد
محمد درویش، فعال محیط زیست:
▪️در طول سه دهه اخیر در منطقهای مانند کامفیروز وسعت شالیزار های برنج حدود ۳ برابر افزایش پیدا کرده است. بعد از احداث سد سیوند و در یک دهه گذشته میزان کشت برنج در این منطقه افزایش پیدا کرده است. قبل از احداث این سد برنجکاری در این منطقه بسیار ناچیز بود اما با احداث سد سیوند سبب بالا آمدن آب های زیر زمینی شد که مردم و کشاورزان احساس کردند که آب زیاد شده و اقدام به کشت برنج کردند.
▪️متاسفانه سازمان زمین شناسی هشدار داده است که فارس در معرض فروپاشی قرار دارد و نرخ فرونشست سالانه در نقاط مختلف این استان تجربه ۳۰ الی ۵۰ سانتی متری را داشته است.
▪️استان فارس بیش از ۱۷.۵ متر مکعب ناترازی آبی دارد. فارس بعد از استان خراسان رضوی یکی از بدترین وضعیت ها را در کمبود آب دارد و دشت مرودشت در موضوع کم آبی جزو دشت های بحرانی کشور قرار دارد.| ایلنا
کانال آب
water_bio
محمد درویش، فعال محیط زیست:
▪️در طول سه دهه اخیر در منطقهای مانند کامفیروز وسعت شالیزار های برنج حدود ۳ برابر افزایش پیدا کرده است. بعد از احداث سد سیوند و در یک دهه گذشته میزان کشت برنج در این منطقه افزایش پیدا کرده است. قبل از احداث این سد برنجکاری در این منطقه بسیار ناچیز بود اما با احداث سد سیوند سبب بالا آمدن آب های زیر زمینی شد که مردم و کشاورزان احساس کردند که آب زیاد شده و اقدام به کشت برنج کردند.
▪️متاسفانه سازمان زمین شناسی هشدار داده است که فارس در معرض فروپاشی قرار دارد و نرخ فرونشست سالانه در نقاط مختلف این استان تجربه ۳۰ الی ۵۰ سانتی متری را داشته است.
▪️استان فارس بیش از ۱۷.۵ متر مکعب ناترازی آبی دارد. فارس بعد از استان خراسان رضوی یکی از بدترین وضعیت ها را در کمبود آب دارد و دشت مرودشت در موضوع کم آبی جزو دشت های بحرانی کشور قرار دارد.| ایلنا
کانال آب
water_bio
✍️🌺درود صبح بخیر وشادی روزتان فرحبخش وکامیاب همراه با بهترین ها
ما محصول انتخاب های خود وجامعه ایم و آنچه در نهایت برای ما رخ می دهد محصول این انتخاب هاست.تفاوت زندگی در جوامع مدرن و جهان سوم درست در همین نقطه واز تفاضل نگاه ها به جامعه ،طبیعت،چرخه ی حیات وخود است.آشنایی با خود با بدن خود و درک محدودیت ها وقابلیت ها فاکتورهایی است که در موفقیت هر فرد در جامعه نقش کلیدی را دارد و دو نهاد جامعه وخانواده مسئول این امرند وکاستی در یکی رسیدن به اهداف تعیین شده را در دیگری دشوار می کند.کلید تحول جوامع جهان سومی آموزش،درک مدرنیته و خروج از جاهلیت چه سنتی وچه مدرن است.تا زمانی که ذهن جهان سومی ارزش طبیعت ومنابع و نیروی متفکر را نمی داند مدینه ی فاضله اش به غارها برمی گردد و طغیان وراهزنی وتخت پروکروستسی که می خواهد همه را در قالب ان بریزد.
🖋️🌿سحر با باد مشکین موی او بر شانه می لغزید
چو در ساحل کنار بید بگرفتم در آغوشش
هوا خوش بود وشیرین گفتگوی ما ومی لغزید
که دستم تا سحرگه خوش به نرمی بر بر ودوشش
🖋️🌿غزل خوش تر نگار از شوق این اشعار بر خیزد
ترنم های شعرم را به آهنگ طرب ریزد
لب ساحل که از آنجا نگاهی بر دلم دارد
کشد آوای جانبخشی وغوغایی بر انگیزد
🖋️🌿صبح تاس ریخت
چشم باز کرد آفتاب
تا کشید دست و اوج کوه ناز کرد
دامنی فشاند
ولب تکان
سایه رفت وروشنی فراز کرد
بوسه زد به افتخار
بر نهال تازه رسته
بر نگاه بختیار گل
تا غبار غم تکاند از خیال شهر
جنبشی گرفت و سازکرد
کوچه های شهر زیر گام نور
تا سکوت برگرفت از میان خانه ها
روز تازه ای نوید داد
دست انتظار را
پر از امید تا دراز کرد
گام زد میان خنده های کودکان
لب به خنده باز کرد
دامن خیال رابه مهر شست
گفت سخت اگر چه زندگی است
صبر کن که رنگ تازه می زند امید
بر قطار انتظار
در میان شهر
شال عشق باز کن
بر دوچشم شادیش نماز کن
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📗☕️ قطعهای از کتاب
ما را طوری بار میآورند که حس خاص بودن کنیم، سپس از ما انتظار میرود از جهانی لذت ببریم که در آن خاص نیستیم.
پس از داروین باید دریابیم چه چیزی، به غیر از خاص بودن، میتواند به زندگی ما ارزش زیستن ببخشد.
میتوان گفت پس از داروین، که انسانها میدانند تا چه اندازه حاصل اتفاقاتی تصادفیاند، وسوسه میشوند خود را در قالب موجوداتی برگزیده ببینند.
بدون شک، ما معمولا در زندگیهای(تخیلی و) نازیستهمان، دست کم از دید خودمان، موجودات خاصتری هستیم.
بنابراین جا دارد از خودمان بپرسیم که نیاز به خاص بودن مانع دیدن چه چیزی در مورد خودمان میشود؟
چه چیزی به جز ناپایداری محتوم زندگیمان؟ این نیاز به خاص بودن ما را از تبدیل شدن به چه چیز بازمیدارد؟
📕 حسرت
✍ آدام فیلیپس
🖋️پ.ن:خود راهمانگونه که هستیم بپذیریم و از زندگی لذت ببریم
ما محصول انتخاب های خود وجامعه ایم و آنچه در نهایت برای ما رخ می دهد محصول این انتخاب هاست.تفاوت زندگی در جوامع مدرن و جهان سوم درست در همین نقطه واز تفاضل نگاه ها به جامعه ،طبیعت،چرخه ی حیات وخود است.آشنایی با خود با بدن خود و درک محدودیت ها وقابلیت ها فاکتورهایی است که در موفقیت هر فرد در جامعه نقش کلیدی را دارد و دو نهاد جامعه وخانواده مسئول این امرند وکاستی در یکی رسیدن به اهداف تعیین شده را در دیگری دشوار می کند.کلید تحول جوامع جهان سومی آموزش،درک مدرنیته و خروج از جاهلیت چه سنتی وچه مدرن است.تا زمانی که ذهن جهان سومی ارزش طبیعت ومنابع و نیروی متفکر را نمی داند مدینه ی فاضله اش به غارها برمی گردد و طغیان وراهزنی وتخت پروکروستسی که می خواهد همه را در قالب ان بریزد.
🖋️🌿سحر با باد مشکین موی او بر شانه می لغزید
چو در ساحل کنار بید بگرفتم در آغوشش
هوا خوش بود وشیرین گفتگوی ما ومی لغزید
که دستم تا سحرگه خوش به نرمی بر بر ودوشش
🖋️🌿غزل خوش تر نگار از شوق این اشعار بر خیزد
ترنم های شعرم را به آهنگ طرب ریزد
لب ساحل که از آنجا نگاهی بر دلم دارد
کشد آوای جانبخشی وغوغایی بر انگیزد
🖋️🌿صبح تاس ریخت
چشم باز کرد آفتاب
تا کشید دست و اوج کوه ناز کرد
دامنی فشاند
ولب تکان
سایه رفت وروشنی فراز کرد
بوسه زد به افتخار
بر نهال تازه رسته
بر نگاه بختیار گل
تا غبار غم تکاند از خیال شهر
جنبشی گرفت و سازکرد
کوچه های شهر زیر گام نور
تا سکوت برگرفت از میان خانه ها
روز تازه ای نوید داد
دست انتظار را
پر از امید تا دراز کرد
گام زد میان خنده های کودکان
لب به خنده باز کرد
دامن خیال رابه مهر شست
گفت سخت اگر چه زندگی است
صبر کن که رنگ تازه می زند امید
بر قطار انتظار
در میان شهر
شال عشق باز کن
بر دوچشم شادیش نماز کن
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️📗☕️ قطعهای از کتاب
ما را طوری بار میآورند که حس خاص بودن کنیم، سپس از ما انتظار میرود از جهانی لذت ببریم که در آن خاص نیستیم.
پس از داروین باید دریابیم چه چیزی، به غیر از خاص بودن، میتواند به زندگی ما ارزش زیستن ببخشد.
میتوان گفت پس از داروین، که انسانها میدانند تا چه اندازه حاصل اتفاقاتی تصادفیاند، وسوسه میشوند خود را در قالب موجوداتی برگزیده ببینند.
بدون شک، ما معمولا در زندگیهای(تخیلی و) نازیستهمان، دست کم از دید خودمان، موجودات خاصتری هستیم.
بنابراین جا دارد از خودمان بپرسیم که نیاز به خاص بودن مانع دیدن چه چیزی در مورد خودمان میشود؟
چه چیزی به جز ناپایداری محتوم زندگیمان؟ این نیاز به خاص بودن ما را از تبدیل شدن به چه چیز بازمیدارد؟
📕 حسرت
✍ آدام فیلیپس
🖋️پ.ن:خود راهمانگونه که هستیم بپذیریم و از زندگی لذت ببریم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*خانواده ای که در این قلعه زندگی میکردند سوار کشتی تایتانیک شدند وهیچ وقت برنگشتند !!!😰😰*
*به همین راحتی تمام شد*😔😔😔
این خانه مجلل بدون هیچ حفاظ امنیتی شهروندان وهمسایگان هیچ آسیبی به این بنانزدندوتمام وسایل سرجاشون هست، راستی اینها چگونه ملتی هستند،
کجاتربیت شدند،آئین اینها،چیست بعدازسالهای زیادی انگارهیچ اتفاقی نیافتاده اما فرشهای کاخ سعدآباد را علی رغم صدها نگهبان و مامور و دوربین دزدیده اند و هنوز نه فرشها پیدا شده اند و نه دزدشان ....... انسانیت و رعایت حقوق دیگران سرمدترین آئین یکتاپرستیست🌺🎯🎩
*به همین راحتی تمام شد*😔😔😔
این خانه مجلل بدون هیچ حفاظ امنیتی شهروندان وهمسایگان هیچ آسیبی به این بنانزدندوتمام وسایل سرجاشون هست، راستی اینها چگونه ملتی هستند،
کجاتربیت شدند،آئین اینها،چیست بعدازسالهای زیادی انگارهیچ اتفاقی نیافتاده اما فرشهای کاخ سعدآباد را علی رغم صدها نگهبان و مامور و دوربین دزدیده اند و هنوز نه فرشها پیدا شده اند و نه دزدشان ....... انسانیت و رعایت حقوق دیگران سرمدترین آئین یکتاپرستیست🌺🎯🎩
۲۱ اوت #روز_شاعر است. شاعر جهانهای تازهای را در کلمات کشف میکند، ما را با احساسات خود همراه میکند و درهای این جان و جهان تازه را به رویمان میگشاید.
این روز را بر همه ی شاعران عزیز
مبارک باد 👌👌👌😍😍
این روز را بر همه ی شاعران عزیز
مبارک باد 👌👌👌😍😍
تو بر کاغذ سپید دراز می کشی !
بر کتاب هایم می خوابی
یادداشت هایم را مرتب می کنی
حروفم را درست می چینی
و اشتباهم را تصحیح می کنی
پس چطور ...
به مردم بگویم
که شاعر منم !
و حال آنکه تویی که می سرایی ...!
#نزار_قبانی
۲۱ اوت #روز_شاعر است. شاعر، جهانهای تازهای را در کلمات کشف میکند، ما را با احساسات خود همراه میکند و درهای این جان و جهان تازه را به روی ما میگشاید.
بر کتاب هایم می خوابی
یادداشت هایم را مرتب می کنی
حروفم را درست می چینی
و اشتباهم را تصحیح می کنی
پس چطور ...
به مردم بگویم
که شاعر منم !
و حال آنکه تویی که می سرایی ...!
#نزار_قبانی
۲۱ اوت #روز_شاعر است. شاعر، جهانهای تازهای را در کلمات کشف میکند، ما را با احساسات خود همراه میکند و درهای این جان و جهان تازه را به روی ما میگشاید.
🖋️دوستان شاعر ،اندیشمندان و ادیبان گرامی روز شاعر مبارک
✍️فرشته عشق ندانست تاکه شد شاعر
به شوق شعر ندیدی که نقش ساغر شد
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
✍️فرشته عشق ندانست تاکه شد شاعر
به شوق شعر ندیدی که نقش ساغر شد
#ایـــــــــرج_جــــــــمــشــیـدی_بـیـنـا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلم میخواست
چیز محکمی
به او بگویم
که بداند
چقدر دوستش دارم
گفتم :
تو مسیح منی !
عباس معروفی
شبتان دل انگیر ومملو از آرامش❣
چیز محکمی
به او بگویم
که بداند
چقدر دوستش دارم
گفتم :
تو مسیح منی !
عباس معروفی
شبتان دل انگیر ومملو از آرامش❣
✍️🌺درود صبحتان دلنشین وپرتو مهر هر روزتان درخشان تر بقای ادمی با همزیستی وتحمل و رشد فرهنگی میسر شد.اما رشد اقتصادی و اشتهای سیری ناپذیر انسان به خلق اندیشه های سیاسی ایدئولوژیک منجر شد که در آغاز مترقی وبر گستره آزادیی اش به نظر می رسیدند اما در نهایت جز انقیاد گروهی تحت سیطره ی گروهی دیگر حاصلی نداشته است.مذهب اولین اختراع انسان وسوسیالیسم،فاشیسم،لیبرالیسم ونئولیبرالیسم که در دل خود کلونیالیسم را داشته اند تکوین این روند بوده اند و بشر هر از گاه برای یکی کف زده وخود را رها پنداشته است اما همه اینها هنگامی که بر مرکب مراد سوار شده اند به درد بشر افزوده اند و گروهی ارمانخواه برای بازگشت به روزهای اوج انها سینه زده اند.بشر هیچگاه نتوانسته نه تعریف دقیقی از آزادی ارائه دهد و نه مدلی ارمانی از ان را به منصه ی ظهور برساند و همچنان در ارزوی ان مدینه ی فاضله ی تعریف نشده می سوزد و به خلق مافیاهای رنگارنگ چه در عرض جغرافیایی خاص وچه در عرصه ی بین المللی مشغول است ودرد بشر اولیه چون سهرابی بر دوش رستمش باقی مانده است. بصل النخاع همه ی این مافیاها دولت هاست که ادای مبارزه با انها را دارند ومردمی که هر روز رنجشان بیشتر می شود اگر چه بیرق یکی را بردوش می کشند
🖋️🌿صبح است وخط تردید بر چهره ی سپیده است
این نقش پر هیاهو از چه برآن کشیده است
گویا کسی نگفته است از دُرد کوزه هاشان
شهریور است وساقی انگورشان رسیده است
شهریور است
انگور می خوش لبانت را
شراب بیانداز
تا فصل بعد
ما غرق بوسه می شویم
🖋️🌿با چشمهای خسته نگاه مات
گویا هنوز هم ورق می زند
کتاب شعری
که فصل اخرش را
سپید نوشته است
و از سِحر ان کلمات
دل نمی تواند کندن
اهسته با مداد رنگی اش
ماهی یی نقاشی می کند
که در شعر غرق می شود
وپیاله ای
که ننوشیده می ماند
🖋️🌿ماه با فصل پریشانی
چه حکایت می کرد
که نسیم پنجه در پنجه ی گل
میل طغیانش بود
سر سودایی ان را
تا ابر
گرم می زد در آب
خواب آشفته ی مهتاب
چه می دید دران
چه کسی داده به آب
دسته گلها را باز
از چه سیل آمده
می بُرد
کلاهش را
🖋️🌿آزادی کلاهی است
که باد می برد
وانقلاب دلقک ماهری
که ان رامی قاپد
تا با ان نمایش سیرک را
کامل کند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒باید در نظر داشت که فرق مسلمی میان آنچه که تصور میکنیم با آنچه حقیقت میدانیم وجود دارد؛ و ما با بیخبری از آنچه که همهی زندگی ما را دگرگون میسازد، بسر میبریم...
📙 افسانه سیزیف
#آلبر_کامو
نورا دوست داشت در جهانی خالی از هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند، اما متاسفانه تمام دنیاهایی که میتوانست انتخاب کند پر از انسان بودند.
#کتابخانه_نیمه_شب📚
#مت_هیگ
فرا رسیدن شهریور ماهتان مبارک
🖋️🌿صبح است وخط تردید بر چهره ی سپیده است
این نقش پر هیاهو از چه برآن کشیده است
گویا کسی نگفته است از دُرد کوزه هاشان
شهریور است وساقی انگورشان رسیده است
شهریور است
انگور می خوش لبانت را
شراب بیانداز
تا فصل بعد
ما غرق بوسه می شویم
🖋️🌿با چشمهای خسته نگاه مات
گویا هنوز هم ورق می زند
کتاب شعری
که فصل اخرش را
سپید نوشته است
و از سِحر ان کلمات
دل نمی تواند کندن
اهسته با مداد رنگی اش
ماهی یی نقاشی می کند
که در شعر غرق می شود
وپیاله ای
که ننوشیده می ماند
🖋️🌿ماه با فصل پریشانی
چه حکایت می کرد
که نسیم پنجه در پنجه ی گل
میل طغیانش بود
سر سودایی ان را
تا ابر
گرم می زد در آب
خواب آشفته ی مهتاب
چه می دید دران
چه کسی داده به آب
دسته گلها را باز
از چه سیل آمده
می بُرد
کلاهش را
🖋️🌿آزادی کلاهی است
که باد می برد
وانقلاب دلقک ماهری
که ان رامی قاپد
تا با ان نمایش سیرک را
کامل کند
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒باید در نظر داشت که فرق مسلمی میان آنچه که تصور میکنیم با آنچه حقیقت میدانیم وجود دارد؛ و ما با بیخبری از آنچه که همهی زندگی ما را دگرگون میسازد، بسر میبریم...
📙 افسانه سیزیف
#آلبر_کامو
نورا دوست داشت در جهانی خالی از هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند، اما متاسفانه تمام دنیاهایی که میتوانست انتخاب کند پر از انسان بودند.
#کتابخانه_نیمه_شب📚
#مت_هیگ
فرا رسیدن شهریور ماهتان مبارک
Telegram
attach 📎
✍️ترنج ودست مرا تا بریده چشمانت
بگو علاج کند زخم من بقربانت
هنوز هم این سوار قبیله ی شعر
به رسم بزکشی امده است مهمانت
#ایرج_جمشیدی_بینا
بگو علاج کند زخم من بقربانت
هنوز هم این سوار قبیله ی شعر
به رسم بزکشی امده است مهمانت
#ایرج_جمشیدی_بینا
خشونت(@ocbooks).pdf
2.3 MB
خشونت - هانا آرنت
در جستار «خشونت»، «هانا آرنت» با پرداختن به تشدید عواقب دهشتناک جنگ جهانی که در سراسر دهه 1960 شاهد آن بود، اشاره می کند که تجلیل از خشونت فقط به اقلیت کمی از مبارزان و افراط گرایان محدود نمی شود. نفرت عمومی برای خشونت پس از جنگ جهانی دوم و فلسفه های بی خشونت جنبش اولیه حقوق مدنی از بین رفته است.
آرنت با تأمل در مورد چگونگی به وجود آمدن این وارونگی، رابطه بین جنگ و سیاست، خشونت و قدرت را بررسی می کند. او ماهیت رفتار خشونت آمیز را زیر سال می برد و علل بسیاری از ظاهر نمایی های آن را شناسایی می کند. سرانجام، او علیه گفته "مائو تسه تونگ" مبنی بر اینکه "قدرت از لوله اسلحه رشد می کند" استدلال می کند و در عوض پیشنهاد می کند که "قدرت و خشونت مخالف یکدیگر هستند. جایی که یکی کاملا حاکم باشد ، دیگری غایب است. "
در جستار «خشونت»، «هانا آرنت» با پرداختن به تشدید عواقب دهشتناک جنگ جهانی که در سراسر دهه 1960 شاهد آن بود، اشاره می کند که تجلیل از خشونت فقط به اقلیت کمی از مبارزان و افراط گرایان محدود نمی شود. نفرت عمومی برای خشونت پس از جنگ جهانی دوم و فلسفه های بی خشونت جنبش اولیه حقوق مدنی از بین رفته است.
آرنت با تأمل در مورد چگونگی به وجود آمدن این وارونگی، رابطه بین جنگ و سیاست، خشونت و قدرت را بررسی می کند. او ماهیت رفتار خشونت آمیز را زیر سال می برد و علل بسیاری از ظاهر نمایی های آن را شناسایی می کند. سرانجام، او علیه گفته "مائو تسه تونگ" مبنی بر اینکه "قدرت از لوله اسلحه رشد می کند" استدلال می کند و در عوض پیشنهاد می کند که "قدرت و خشونت مخالف یکدیگر هستند. جایی که یکی کاملا حاکم باشد ، دیگری غایب است. "
Resonance
Dan Gibson's Solitudes
موسیقی
رزونانس (تشدید)
از:Dan Gibson📕
رزونانس (تشدید)
از:Dan Gibson📕
✍️🌺درود صبحتان بخیر و با شادی روزتان فرخنده و کامیاب.🌾🍂🌿
🍁🍀🎋آنچه که میتواند به زندگی تو معنی و مفهوم بدهد، وقف خودت در راه دوستداشتن و عشق به دیگران است، وقف خودت به جمعیت اطرافت، و وقف خودت به خلق پدیدههایی که به تو انگیزه و مفهوم بدهد.
👤میچ البوم
📚سه شنبه ها با موری
🖋️🌿نخواب ارام وشب رازیر و روکن
نگاه تازه ای از روبه رو کن
میان آینه تصویر کن عشق
بر آن نقشی بزن پس گفتگو کن
🖋️🌿ترنج ودست مرا تا بریده چشمانت
بگو علاج کند زخم من بقربانت
هنوز هم سواره نظام قبیله ی شعر
به رسم بزکشی امده است مهمانت
🖋️🌿شب گذشته بود وصبح تا سلام کرد
آفتاب عشق می دمید از ستیغ کوه
نور می دمید و روشنی حیات بود
جنبشی وگفتگو
در نوازشی به چشمهای کوچه،
بر درخت و آب
در میان خنده های باد
تا گشوده پلک شهر
روشنی دمیده بود
نغمه جان گرفته بود
باد می وزید وبرگ
قاصد دوباره بود
شهر می نوشت تا پیام را
خط به خط به باد داده
خواب والسلام را
مرد باقلی فروش
پیش خود حساب کرد
نقش های تازه را و نعش ها
تا برآن حصار چیره گشته بود
سایه ها
حسرتی به دل نداشت
بی خیال هر چه که گذشته بود
بر نماد قدرتش سلام کرد
روی چون لبو وسوز سرد
گاریش بدوش تا گرفته
شهر رنگ تازه ای گرفته بود
پشت سر خبر که می رسید
شهر وانتظار
گام های کوچک ستاره بر حصار بود
هم قطار رفته بود و آخرین قمار بود
گرگ پیر طالبان به گله ی خیال تا زده
اب بسته پیشکش حصار بود
چفیه بسته در هوای انتحار
زندگی ولی عجیب صاحب اختیار بود
بختیار نور صحنه خالی از غبار
چشم های ان غزال
خوانشی دوباره داشت
با غزل هزار بود پای کار
ونغمه برکشیده بود
نقش ها ونعش ها
پل برای انفجار بود
پای قندهار را بریده
دست بلخ قطع ودار بود
هر هزاره مرد
در بدر چو پار بود
آبها به آسیاب بامیان
غارها نمای افتخار بود
زندگی لبوی خویش می فروخت
زاهدان نماد انتظار بود
گل به طعنه بوی خویش می گروخت
تا عطار وطبله پای دار بود
صبح بی خیال
چشم می گشود وشهر بر روال پار بود
زیر گوش باد گفت
این ملال هم گذشتنی است
پنجه را نشان باد کرد
باد تازه می وزید وانتظار
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗برای مردم غمگین زندگی در شهر آسانتر است. در شهر شخص می تواند صد سال زندگی کند بدون انکه متوجه شود مرده و خیلی وقت پیش تبدیل به خاک شده است...!
📚 موسیقی مرگ
👤 لئو تولستوی
✍️دو سیاستمدار داشتند در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند
گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟
سیاستمدار: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم
گارسون: چرا یک الاغ ؟!
سپس سیاستمدار رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!
خیلی مسائل جزئی و کم اهمیت که در رسانههای ما مطرح میشود، برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود.
🍁🍀🎋آنچه که میتواند به زندگی تو معنی و مفهوم بدهد، وقف خودت در راه دوستداشتن و عشق به دیگران است، وقف خودت به جمعیت اطرافت، و وقف خودت به خلق پدیدههایی که به تو انگیزه و مفهوم بدهد.
👤میچ البوم
📚سه شنبه ها با موری
🖋️🌿نخواب ارام وشب رازیر و روکن
نگاه تازه ای از روبه رو کن
میان آینه تصویر کن عشق
بر آن نقشی بزن پس گفتگو کن
🖋️🌿ترنج ودست مرا تا بریده چشمانت
بگو علاج کند زخم من بقربانت
هنوز هم سواره نظام قبیله ی شعر
به رسم بزکشی امده است مهمانت
🖋️🌿شب گذشته بود وصبح تا سلام کرد
آفتاب عشق می دمید از ستیغ کوه
نور می دمید و روشنی حیات بود
جنبشی وگفتگو
در نوازشی به چشمهای کوچه،
بر درخت و آب
در میان خنده های باد
تا گشوده پلک شهر
روشنی دمیده بود
نغمه جان گرفته بود
باد می وزید وبرگ
قاصد دوباره بود
شهر می نوشت تا پیام را
خط به خط به باد داده
خواب والسلام را
مرد باقلی فروش
پیش خود حساب کرد
نقش های تازه را و نعش ها
تا برآن حصار چیره گشته بود
سایه ها
حسرتی به دل نداشت
بی خیال هر چه که گذشته بود
بر نماد قدرتش سلام کرد
روی چون لبو وسوز سرد
گاریش بدوش تا گرفته
شهر رنگ تازه ای گرفته بود
پشت سر خبر که می رسید
شهر وانتظار
گام های کوچک ستاره بر حصار بود
هم قطار رفته بود و آخرین قمار بود
گرگ پیر طالبان به گله ی خیال تا زده
اب بسته پیشکش حصار بود
چفیه بسته در هوای انتحار
زندگی ولی عجیب صاحب اختیار بود
بختیار نور صحنه خالی از غبار
چشم های ان غزال
خوانشی دوباره داشت
با غزل هزار بود پای کار
ونغمه برکشیده بود
نقش ها ونعش ها
پل برای انفجار بود
پای قندهار را بریده
دست بلخ قطع ودار بود
هر هزاره مرد
در بدر چو پار بود
آبها به آسیاب بامیان
غارها نمای افتخار بود
زندگی لبوی خویش می فروخت
زاهدان نماد انتظار بود
گل به طعنه بوی خویش می گروخت
تا عطار وطبله پای دار بود
صبح بی خیال
چشم می گشود وشهر بر روال پار بود
زیر گوش باد گفت
این ملال هم گذشتنی است
پنجه را نشان باد کرد
باد تازه می وزید وانتظار
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗برای مردم غمگین زندگی در شهر آسانتر است. در شهر شخص می تواند صد سال زندگی کند بدون انکه متوجه شود مرده و خیلی وقت پیش تبدیل به خاک شده است...!
📚 موسیقی مرگ
👤 لئو تولستوی
✍️دو سیاستمدار داشتند در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند
گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟
سیاستمدار: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم
گارسون: چرا یک الاغ ؟!
سپس سیاستمدار رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!
خیلی مسائل جزئی و کم اهمیت که در رسانههای ما مطرح میشود، برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود.
شاید زندگی یعنی همین: ناامیدی بسیار، ولی همینطور لحظههایی از زیبایی که در آن لحظهها، زمان همان زمان نیست.
درست مثل نتهای موسیقی که نوعی پرانتز در گذر زمان ایجاد میکنند، تعلیق، یک جای دیگر در همین جا، یک همیشه در هرگز ...
📕 ظرافت جوجهتیغی
👤 #موریل_باربری📚
درست مثل نتهای موسیقی که نوعی پرانتز در گذر زمان ایجاد میکنند، تعلیق، یک جای دیگر در همین جا، یک همیشه در هرگز ...
📕 ظرافت جوجهتیغی
👤 #موریل_باربری📚
چند سالی هست این روز برای مردم جهان معنای دیگری پیدا کرده است
در ماه ها و سالها که اپیدمی کرونا بود تنها امید تمام مردم جهان شما بودید
یکم شهریور بزرگداشت بوعلی سینا و #روز_پزشک گرامی باد.
در ماه ها و سالها که اپیدمی کرونا بود تنها امید تمام مردم جهان شما بودید
یکم شهریور بزرگداشت بوعلی سینا و #روز_پزشک گرامی باد.
Forever In Love - Kenny G
@bookhapdf
بالای سر هر داستان عاشقانهای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان مییابد. درست به این میماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم.
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوماً پایان عشق و قطعاً پایان زندگی نیست...
📙جستارهایی در باب عشق
#آلن_دوباتن
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوماً پایان عشق و قطعاً پایان زندگی نیست...
📙جستارهایی در باب عشق
#آلن_دوباتن
I Have Found My Love In You
Gary Moore @HamiUsic
#Gary_Moore
Album: Dark Days in Paradise
1997
#Blues_Rock
چرا دوستت دارم ؟!
هيچ قايقى به ياد نمىآورد
كه آب چگونه
در آغوشش گرفته است
يا گرداب چطور برهنهاش كرده !
چرا دوستت دارم ؟!
از گلوله نمىپرسند
از كجا آمده ،
گلوله پوزش نمىخواهد .
از من نپرس چرا دوستت دارم؟
نه من مىدانم و نه تو .!
#نزار_قبانی
Album: Dark Days in Paradise
1997
#Blues_Rock
چرا دوستت دارم ؟!
هيچ قايقى به ياد نمىآورد
كه آب چگونه
در آغوشش گرفته است
يا گرداب چطور برهنهاش كرده !
چرا دوستت دارم ؟!
از گلوله نمىپرسند
از كجا آمده ،
گلوله پوزش نمىخواهد .
از من نپرس چرا دوستت دارم؟
نه من مىدانم و نه تو .!
#نزار_قبانی