پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
🌺درود نازنینان صبح زیبایتان بخیر وشادی روزتان با شکوه وفرخ.شما می توانید با لبخندی هرصبح شادی را به دیگران هدیه دهید وشاد باشید.ما آمده ایم تا شادی بخش ومهرآفرین باشیم!
💐باشد که سرزمینمان از دروغ، ریا، خشونت ،خشکسالی وجنگ در امان باشد💐


🌺صبح آمده بر دوش کشد شادی را
بنموده به عشق روشن آبادی را
تا بر لب هرکسی بود لبخندی
زیبا بکند به مهرش این وادی را
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿عشق ای ناجی جهان
که به کتابها کوچیده ای
ببار برسرزمینمان
باشد دیوان بگریزند
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿شب خنجر ماه برکشیده
بر رگ اسمان
خونی شد افق
گویی پهبادهای انتحاری
به قلب دشمن شلیک شده بودند
می چکید از انگشتانش
چکه
چکه
خون کودکانی
که دشمنی را
نمی شناختند
#ایرج_جمشیدی_بینا

🖌📗کتاب وموسیقی خوب برآمده از جان‌جهانند با آنها آرامش وخردمندی راتجربه کنید
🖌📗من بر این باورم که برای تحقق صلح جهانی نخست باید به صلح درونی رسید. کسانیکه به طور طبیعی آرام و در صلح باخویش‌اند، قلب‌هایی گشوده‌تر به سوی دیگران دارند.

👤
#دالایی_لاما
🖌📗جنگها کودکان،زنان، وکهنسالان را هدف قرار می دهند که بی پناهترین اند.نه به جنگ و ویرانگری📚
"پزشکی" آزادیست!

تا قبل از اینکه پزشک شوم ،شاید خجالتی ترین آدمِ رویِ زمین‌ بودم.
اگر تعداد کسانی که قرار بود برایشان‌ صحبت کنم بیش از سه نفر میشدند قلبم از سینه بالا و بالا و بالاتر می آمد و از دهنم بیرون میزد.
اگر وسط خیابان‌،کسی از من سوالی می کرد سرخ و سفید میشدم‌ و به تته پته می افتادم.
شاید در کل دوازده سال تحصیلم‌ در مدرسه ، حتی دوبار هم دستم را برای سوال پرسیدن از معلم ها، بلند نکردم چون میدانستم‌ به محض سوال کردن، همه کلاس ،به من نگاه خواهند کرد.
من هیچوقت تبدیل به آدم پررویی نشدم ولی آنقدر عوض شدم که فکر میکنم اینهمه تغییر باید ارتباطی با پزشک شدنم داشته باشد.
البته همه‌ ما با گذر زمان تغییر می کنیم‌ ولی انگار پزشکی میتواند آدمها را چون خمیر، بکوبد و از اول شکل دهد.
از دخترهایی که با دیدن خون غش میکنند، جراحان شجاعی بسازد که از فواره ی خون هم نترسند و از خجالتی ترین آدمها، پزشکانی بسازد که راحت از یک حاج آقای ۸۰ ساله در مورد میل جنسی اش سوال کنند و به یک خانم وقتی شوهرش کنارش نشسته در مورد خصوصی ترین مسائلش مشورت بدهند.
انگار پزشک شدن فقط یک شغل و مهارت ‌و تخصص نیست، بلکه یک تغییرست.
هیچ پزشکی نمیتواند خودش را با زمانی که هنوز پزشک نبوده مقایسه کند.
اصلا منظورم بّه بَه و چَه چَه کردن از پزشکی نیست و نمیخواهم برای خودم و همکارانم نوشابه باز کنم ولی واقعا پزشک بودن با هر شغل دیگری فرق میکند و البته مساله ربطی به ما پزشکان ندارد بلکه مربوط به سرشت طبابتست و این "دیگر شدن" به جز پزشکان شامل بیماران هم میشود.
اینکه یک حرفه،شاغلانش را تغییر دهد البته نباید عجیب باشد و لابد هر شغلی داستانهای خودش را دارد ولی فکر میکنم اگر سال آخر دبیرستان رشته ام را از ریاضی به تجربی تغییر نداده بودم الان آدم دیگری بودم.
"پزشکی" کشور مرموزیست که فقط وقتی پزشک یا بیمار باشید میتوانید از مرزهای آن رد شوید و البته امن ترین کشور دنیاست.
در این کشور اگر بیمارید میتوانید به همه چیز اعتراف کنید به روابط نامشروع،به مصرف مواد،به دیوانگی و حتی به قتل! اگر پزشک هستید،سینه ی شما پر از رازهای مگو از آدمهایی ست که هیچ دستگاه اطلاعاتی ای از آن خبر ندارد‌.
آدمها در این کشور، بی داغ و درفش به راحتی به چیزهایی اعتراف می کنند که شاید حاضر نباشند زیر شکنجه پیش هیچ بازجویی به آن اعتراف کنند.
بیماران به محض دیدن پزشک، شرم و حیا را کنار میگذارند، انگار دارند با عزیزترین کس که نه، بالاتر از آن، با خودشان حرف میزنند.
از حاج آقای هشتادساله آبرومندی که فکرش را نمیکنید به چیزی به جز آن‌دنیایش فکر کند، فقط کافیست بپرسید تا بگوید چه تعداد ویاگرا مصرف می کند.
در این‌کشور آدمها،بدون زور و قانون همه دستورات را اجرا میکنند.
حاج خانمی که وقتی وارد مطب میشود فقط نوک دماغش پیداست و در تمام عمر،هیچ نامحرمی پای بدون جورابش را ندیده برای گرفتن نوار عصب پاچه های شلوارش را تا هرکجا که دستور دهید بالا میزند.
داستان ،فقط ترس از مرگ و بیماری نیست، داستان این است که پزشک بودن مثل هیچ بودنِ دیگری نیست.
مردم فکر می کنند پزشکها جور دیگری هستند و واقعا حق دارند.
ما پزشکها همان آدمهای معمولی و مثل من خجالتی سابقی هستیم که وقتی پزشک میشویم هیچوقت به زمانی که پزشک نبودیم باز نمیگردیم.
در این کشور،همه قوانین عوض میشوند هم برای پزشک،هم بیمار!
هیچ یک از قوانین دنیا در مطب پزشک حاکم نیست شما اگر دیکتاتورترین آدم روی زمین هم باشید وقتی روبروی پزشک می نشینید ،بایداز دستورش اطاعت کنید حتی اگر آن دستور ،خوردن تلخ ترین شربت یا شیاف کردن باشد.
خیلی از بیماران وقتی وارد مطب میشوند ناخودآگاه،روسریشان را از سر بر میدارند،انگار سوارِ هواپیمایی هستند که از مرز کشوری با قانونِ حجاب اجباری گذشته است.
آدمها از رازهایی با ما پزشکان می گویند که گاهی مجازاتش مرگ است.
پسری را به یاد می آورم که دختری را دوقلو حامله کرده بود و آن دختر،شوهر پیری داشت و پسر ساده دل فکر میکرد آن مردی که هرروز دختر را به کلاس زبان می آورده ، پدرش بوده و حتی عزم‌کرده بود به خواستگاری زن شوهردار برود و روبروی من نشسته بود و برای سناریوی فرارشان با من مشورت میکرد در حالی که مجازات کاری که کرده بود در این ینگه دنیا اعدام بود ولی او همه چیز را به من گفت فقط به این خاطر که پزشک بودم.
در این کشور،حتی عقاید هم زوری ندارند میشود روزه و نماز و حج را تعطیل کرد. مثلا در همین داستانِ کرونا به اشاره ی پزشکان (و تازه نه با زور و تهدید فقط با اشاره و توصیه) درِمساجد و کلیساهایی بسته شد که هزارسال حتی تیر و توپ‌ و تانک هم نتوانسته بود تعطیلشان کند.
در کشورِطبابت، هیچکس، مجازات یا سرزنش نمیشود،هیچ رازی افشا نمیشود و هیچ شرم و خط قرمزی وجود ندارد.
در یک کلام انگار، این کشور، آزادترین کشور دنیاست.

پزشکی آزادیست!

@draboutorab
کسی که در یک ایدئولوژی غرق شده، مهارت شگفتی در رسواکردن خودش دارد.
زیرا به زودی سر گردنه‌ای، او در دوراهی منافع و عقایدش گیر می‌افتد.
بیشتر غرقه‌گان در ایدئولوژی به سمت منافع می‌پیچند و از فرط رسوایی پناه می‌برند به دری‌وری و‌ منتظر می‌مانند تا مردم فراموش کنند.

چند روز پیش نوام چامسکی در مصاحبه‌ای گفت: رییس‌جمهور اکراین؛ زلنسکی مرد شریفی است اما طوفان در راه است و او باید از سر راه طوفان کنار برود!

طوفان مورد نظر چامسکی همان ایدئولوژی اوست. همان باور سفت و سختی که همیشه در مواقع دو راهی بین منفعت و باور، گردوخاک به پا می‌کند تا او و امثال او نتوانند حقیقت را ببینند.

چامسکی معتقد است آمریکا امپریالیسم است و بر اساس این ایدئولوژی، تمام حوادث جهان را منطق می‌چیند.
ان نظر چامسکی نسل‌کشی بوسنیایی‌ها یک کشتار عادی بود! او گفت بوسنیایی‌ها هم کشتار کردند.

چامسکی از فلسطینی‌ها حمایت می‌کند، اما درباره‌ی جنگ اکراین می‌گوید به اکراینی‌ها توصیه می‌کنم تسلیم شوند، به دونباس خودمختاری دهند و دربارۀ کریمه هم حرفی نزنند!

در ایدئولوژی او، فلسطینی‌ها باید تا ابد بجنگند، اما اکراینی‌ها باید صلح کنند!

اما در نسل‌کشی مسلمانان بوسنیایی‌، ناتو نباید دخالت کند زیرا ناتو یک نیروی امپریالیستی است.

چامسکی می‌توانست در حافظه‌ی علوم انسانی، یک زبان‌شناس توانمند و شریف بماند اما متاسفانه دغدغه‌‌ی یک ذوب در ایدئولوژی، حقیقت نیست، بلکه کنش سیاسی است. او خودش را کنشگر سیاسی نشان داد تا عالم.

متاسفانه ایدئولوژی نمی‌گذارد در برابر یک جنس جنایت( مانند کشتار و تجاوز)، یک موضع اتخاذ شود، چون بستگی دارد جنایت کجا و به دست کدام جبهه‌ی سیاسی رخ داده باشد!

وادیم بویچنکو، شهردار ماریوپل گفت که سرنوشت صدهزار غیرنظامی شهر ماریوپل تنها در دست ولادمیر پوتین است.
‏او که از مکانی «نامشخص» در گفتگو با رویترز حاضر شده بود درباره سرنوشت شهروندان ماریوپل نگرانی کرد زیرا تصاویری ماهواره‌ای از محل یک گور دسته جمعی در این شهر منتشر شده است.

از نظر جناب چامسکی ‌ یک گور دسته‌جمعی وقتی بد است که آمریکا آن را کنده باشد و اگر پوتین آن را لبالب از جسد کند، عیبی ندارد، چون اجساد حاصل از دیکتاتوری شرقی، کود خوبی برای نظم نوین جهانی خواهد بود.

زهرا عبدی
درباره افتتاح خط تولید تسلا در کشور آلمان
(آیا ایلان ماسک رئیس جمهور آینده آمریکاست؟)
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
درباره افتتاح خط تولید تسلا در کشور آلمان (آیا ایلان ماسک رئیس جمهور آینده آمریکاست؟)
درباره افتتاح خط تولید تسلا در کشور آلمان
(آیا ایلان ماسک رئیس جمهور آینده آمریکاست؟)

🖊محمدرضا اسلامی

در میان اخبار چند روز اخیر، خبری که در متن مسایل جنگ پوتین و اوکراین قدری کمرنگ شد، خبر افتتاح خط تولید خودرو تسلا در کشور
#آلمان بود. ویدئوی رقص ایلان ماسک پس از افتتاح خط تولید در برلین در برخی از شبکه های اجتماعی دنیا همرسان شد. با توجه به اهمیت این خبر ضروری است که به این موارد تامل شود:

1️⃣- برخی معتقدند که ایلان ماسک ورژن و‌ نسخه تحت ویندوز
#ترامپ محسوب می شود (اگر که فرض کنیم ترامپ ورژن تحت "داس" بوده است!). در این مقایسه، چنین گفته می شود که ذهنِ ترامپ یک ذهن نسبتا ساده و آشنا به مسیرِ «دلالی» (معامله گری) بوده ولی ذهن ایلان ماسک آشنا به مفاهیم تکنولوژی و دانشِ پیشرفته است. ترامپ فرزند یک بساز-بفروش بود و بعد از برخورداری از ثروتِ پدری، هرگز منشاء کارآفرینیِ گسترده و یا احداث صنایع پیشرفته «نشد»، ولی ایلان ماسک، بدون ثروت پدری، منشا شکل گیری پیشرفته ترین صنایع و کارآفرینی گسترده شده است.

اینکه آیا روزی ایلان ماسک وارد عرصه
#سیاست خواهد شد یا خیر؟ را کسی نمی تواند امروز با قطعیت پیش بینی کند ولی در اینکه او اکنون از قدرتمندترین مردان در ایالات متحده محسوب می شود، شکی نیست. قدرتی که تا پیش از این تصورش هم شاید غیرممکن به نظر می رسید.

2️⃣- مساله مهم در این
#خبر، فتحِ قلعه و دژِ خودروسازیِ دنیا، توسط یک بازیکنِ تازه وارد است. در کشوری که مرسدس بنز و BMW حضور دارند، ورود به بازار آن کشور برای #تویوتا ی ژاپنی هم امری دشوار است (نیسان و مزدا ‌و… که هیچ، اساسا جایگاهی در آلمان ندارند). حال اینکه یک خودروسازِ آمریکایی بتواند به قلبِ صنعت خودرو دنیا یورش ببرد، کاری سترگ بوده است.

عمر تسلا تنها 18 سال است (مثل کودکی که تازه به سن سربازی رسیده!) ولی عمر مرسدس بنز 95 سال است. آقای کارل بنز به همراه رفیقش (دایملر) 95 سال پیش پایه های شرکتی را بنا نهادند که سالهاست که بِرند برتر خودرو اروپا و دنیاست. حال جوانکِ یک لا قبای دیروز (یعنی ایلان ماسک) با یک شرکت 18 ساله رفته و در لانه ی زنبور، خودرو تولید می کند. مرحبا!

(عملا ماسک 17 سال پیش به تسلا پیوسته است)

3️⃣- در مورد ایلان ماسک کتابهای مختلفی منتشر شده، و صحبت دربارۀ او در مجالِ یک فرسته تلگرامی نیست. اما مهمترین ویژگی ای که ایلان ماسک آنرا نمایندگی می کنند بحث «مقیاس ناپذیری» در دنیای تکنولوژیِ امروز است.

«مقیاس ناپذیری» به این مفهوم که در بسترِ رشدِ دنیای امروز، دیگر مرزهایِ ذهنی برای رشد، وجود ندارد.

این امری ضروری است که درباره «وجود/عدم وجود مرز» در رشد، گفتگو شود. مرزهای ذهنیِ رشد، یکی از مهمترین دلایل «توقف» یا وادادنِ انسانها محسوب می شود. زمانی که برای «رویا» حدّ و اندازه ای وجود نداشته باشد، انسان می تواند بدون توقف به حرکت و تلاش بپردازد. ولی وقتی که مرزِ ذهنی برای رشد قرار می گیرد، سرعتِ حرکتِ فرد، کند یا حتی متوقف می شود.

4️⃣- در اینکه افرادِ بسیاری، رویاهای بزرگی دارند شکی نیست! ولی اینکه یک رویا چقدر «شدنی/منطقی» باشد بستگی به هوش و توان ذهنی فرد دارد. اینکه یک نفر چطور بتواند در یک مسیر منطقی از رشد حرکت کند.

در یکی از کتابهایی که درباره ایلان ماسک منتشر شده نویسنده می گوید: ماسک معتقد است که او، مدیرِ ماکرو منجمنت (مدیریت کلان) نیست. او مدیرِ میکرو منجمنت (مدیریت بر جزئیات) "هم" نیست. او مدیرِ نانو منجمنت (دقت بر جزئی ترینِ جزئیات) است!

فردی که تا ریزترین مسائلِ حوزه کاری خودش دقیق می شود (در مقیاس نانو!) ولی از سوی دیگر می تواند کسب و کار خود را گسترش دهد (تا مقیاس مرسدس بنز! و بلکه هم بیشتر).
به تعبیر حافظ:
زره مویی که با مژگان رهِ خنجرگزاران زد!
خنجرگزارانِ صنعت خودرو و بزرگانی چون تویوتا و
#بنز را به زمین افکندن.

5️⃣- در زمانه ای که مقیاس ذهنی برخی از افراد از «ثروت» آن آقای دلال سر کوچه است که فلان زمین را در اطراف رشت با فلان ملک در نیاوران طاق زد و فلان قدر سود به جیب زد؛ یا در زمانه ای که مقیاس ذهنی برخی از افراد از «قدرت» چنان است که گمان می کنند قدرت یعنی اینکه طرف چند مدت معاون وزیر، یا که وزیر و استاندار شود (تا به این حد حقیر)، امثال ایلان ماسک نمونه های زندۀ «مقیاس ناپذیر» بودنِ رشد در دنیایِ صنعت و بازرگانی هستند.

خو نکردن به «عقیقِ خُرد» به تعبیر مولوی. یا نگرفتنِ «بُزِ لاغر» در غزل مولانا.
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند/
و نه زان مفلسکان که "بزِ لاغر" گیرند!

مقیاس ذهنی و ابعاد همت در دنیای امروز می تواند تا کجا پیش رود؟ تا هرکجا که تصور کنی! تا هرکجا که رویا پرواز کند. انسان بی رویا، انسانِ مرده است.

مقیاس ناپذیری، امری است که تا درکی روشن از آن نباشد، بستر شکلگیری امثال تسلا رخ نخواهد داد.
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
برج خلیفه
سال‌ها و درآمدهایی که دیگر باید فقط در خواب ببینیم

✍️محمدرضا اسلامی
در ایام عید دو تن از دوستان همکار، برای یک سفر کاری به دبی رفته بودند. زنگ زدند و‌ با حرارت و شوق، ماجرایِ بازدیدشان از برج خلیفه را تعریف می کردند. گفتم طراح سازه آقای بیل بِیکر‌ از دوستان من است. یک نوبت دعوت کرد و از دفتر کارشان در شیکاگو بازدید کردم. هنوز برخی از قطعات کابل ها و فولاد پرمقاومت برج خلیفه را در کنار میز کارش نگه داشته است. مهندس محاسبِ بسیار جسوری است. یکی از دوستان گفت: عجب ثروتی در آنجا خرج شده است. عجب ثروتی!
گفتم حدس می زنید که هزینۀ احداث برج خلیفه چقدر بوده است؟

دوستان اعداد مختلفی را حدس زدند. مثلا ۱۰میلیار‌د دلار . یا هفت میلیارد دلار و… حدس زدند.

گفتم هزینه احداث برج خلیفه از فاز صفر‌ طراحی تا پایان اجرا، یک و نیم میلیارد دلار بوده است. (۱/۵ ؛ بله، کمتر از دو میلیارد دلار)

تعجب کردند. که چرا اینقدر کم؟ گفتم نه، کم نیست. بلکه درکِ ما از دلار و “‌‌میلیارد دلار” غلط است.
در همان سال‌هایی که برج خلیفه در دبی افتتاح می‌شد، مثلا در سال دوم دولت دوم احمدی نژاد، فروش نفت یکسال ایران بیش از ۱۱۲ میلیارد دلار بوده است.
مانند این است که بگوییم احمدی نژاد می توانست در یک سال (فقط در یک سال) ۷۴ برج خلیفه بسازد. ولی آن پول‌ها را چطور هزینه کرد؟

بنا به گزارش رسمی شانا، طی سالهای ۱۳۸۴ تا پایان ۱۳۹۱، در دولتهای نهم و دهم احمدی نژاد رقمی بالغ بر ۶۳۳ میلیارد دلار درآمد نفتی کشور بوده است.

عددی باور نکردنی.

مانند این است که بگوییم احمدی نژاد می توانست «۴۲۲ برج خلیفه» بسازد. و یا اینکه ۴۲۲ مگا پروژۀ زیربنایی به زیربناهای کشور اضافه کند که هر «یک پروژه» از میانِ آن ۴۲۲ پروژه، معادل و در حد، «شان» و قد و ‌قواره برج خلیفۀ دبی بود… ولی سرنوشت آن پول ها چه شد؟

(جالب است بدانیم که سرمایه ی‌ “امروز” ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد آمریکا ۲۱۲ میلیارد دلار ذکر می شود-لینک- و این عدد وقتی تلخ است که بدانیم ما در طی آن سالها به اندازه حدودا ۳ برابرِ کلِ سرمایه ی ایلان ماسک، فروش نفت داشته ایم…برج خلیفه که چیزی نیست)

دوستان بهت زده نگاه می‌کردند. و من هم سکوت و نگاه.

بله، ما ایرانیان درک روشنی از یک میلیارد دلار نداشتیم. وگرنه در هشت سال اوجِ درآمدهای نفتی کشور، وضعیت مستحدثات زیربنایی، توسعه نیروگاهها و همچنین میادین نفت و گاز کشور باید کلا «دگرگون» می شد.
که نشد.

سال‌هایی (و آن درآمدهایی) که دیگر باید فقط در خواب ببینی
سحام نیوز
#آلونک_شعر

Ve kadın
Işığıyla, neşesiyle, kahkahasıyla başınızı döndürebiliyorsa,
Gözleri gözlerinizi okuyorsa, Sevincinizi, hüznünüzü paylaşabiliyorsa,
İşte o kadın sizin şarabınızdır

#Nazım_Hikmet

یک زن
اگر با روشنایی‌اش
سرخوشی‌اش
خنده‌هایش،
بتواند سرمستتان کند؛

چشمانش
راز چشم‌هایتان را بداند،
بتواند
شادی و اندوهتان را شریک شود،
باری آن زن
شرابِ شماست!

#ناظم_حیکمت
ترجمه‌ی
#فرید_فرخ‌زاد
Cold river | Goodbye Jupiter
@radiop0l
"اینجا دیار دلگیر هبوط آدم است.."
ما ساده لوح نیستیم

مردم احمق
عوام الناس بی شعور
ببینید ترامپ چقدر رای آورد؟!

آیا مردم واقعا ساده لوحند؟
هوگو مرسیه در کتابش نظر دیگری دارد.
همه آدمها در همه دنیا از افکار احمقانه و احمقهای زیادی طرفداری میکنند که حماقت یا دروغ گویی آنها اظهر من الشمس ست ولی واقعیت اینست که آدمها اصلا احمق نیستند.
مرسیه می گوید هرجا دیدید گروهی از کار و باور احمقانه یا احمقی حمایت میکنند بدانید حتما در قبول آن باور یا شخص نفعی دارند حتی اگر حمایتشان کاملا صادقانه باشد.
هیتلر یک جنایتکار خشک مغز بود ولی طرفداران زیادی داشت.
مردم آلمان از هیتلر طرفداری می کردند چون از جنایت‌ها و کشورگشایی هایش نفع می‌بردند.
تا وقتی چپاول همسایه ها موفق و خوب پیش می رفت آلمانی ها برای پیشوا سر و دست می‌شکستند و مزخرف بودن نظراتش در مورد یهودیان و نژاد برتر و از بین بردن معلولان را به رویش نمی آوردند ولی به محض شکست در روسیه و خراب شدن اوضاع، همین عاشقان پیشوا ،شروع به جک ساختن و مسخره کردن او کردند البته فقط تا حدی که جراتش را داشتند چون مسخره کردن پیشوا مجازاتش مرگ بود.
براساس مطالعات تاریخی و بررسی اسناد نازی ها تبلیغات گوبلز یا سخنرانی های پر شور هیتلر هیچ اثری روی آلمانی ها وقتی که آلمان در آستانه شکست بود نداشت.
آلمانی ها در زمان پیروزی ترجیح می دادند جنایتهای دولتشان را با حرفهای احمقانه هیتلر مثل نژاد آریایی برای خودشان توجیه کنند.
مصادره اموال یهودیانی که بسیاری از کارخانه ها و ثروت آلمان در اختیارشان بود منفعت بزرگی برای قشر پاپتی آلمان داشت و چه بهتر که این دله دزدی با یک نظریه نژادپرستانه رنگ و بوی علمی و قانونی بگیرد.
هیتلر حرفی را میزد که مردم دوست داشتند بشنوند و جنایتی را انجام میداد که آلمانی ها دوست داشتند انجام دهند ولی مسئولیتش را به گردن هیتلر بیندازند.
دار و دسته ترامپ و آنهایی که به او رای داده اند هم به هیچ وجه آنقدر احمق نبودندکه فکر کنند ترامپ یک قهرمان وطن پرستست بلکه آنها به نفعشان بود که چنین چیزی را باور کنند.
مردمی که نمی خواهند مالیات بدهند یا از خارجی هایی که شغل آنها را اشغال کرده اند یا اوبامای سیاه پوست متنفرند ولی از اعتراف به آن خجالت میکشند ترجیح میدهند با این توجیه که ترامپ وطن پرستست به او رای دهند.
مردم دروغهای ترامپ را چون دروغگوی خوبی بود یا چون احمق بودند باور نکردند آنها چون ترامپ را انتخاب کرده بودند دروغهایش را هم به روی چشمشان گذاشتند و آن دروغها در مورد کلینتون رادر فضای مجازی پخش کردند.اطلاعات دروغی که دار و دسته ترامپ در فیس بوک پخش کردند اثر ناچیزی روی نتایج داشت چون طرفداران ترامپ تصمیمشان را از پیش گرفته بودند.
مردم به آدمهای بد و احمق رای میدهند و بعد برای اینکه بگویند احمق نیستند درباره خوبی هیتلرها و ترامپها آسمان و ریسمان به هم می‌بافند.
مرسیه که یک محقق علوم شناختی ست می گوید آدمها ناخودآگاه اول تصمیم میگیرند طرفدار چه کسی باشند و چه چیزی را باور کنند و بعد با کمک هم توجیهی آبرومندانه برایش پیدا میکنند.
و این داستان فقط مربوط به سیاست نیست‌ بلکه درباره بیشتر باورهای ما صادق است.
تقریبا همه ما در تمام عمر به همان چیزهایی باور داریم که پدر و مادرمان باور داشته اند.
یک بودایی ممکن نیست بعد از فکر و استدلال به استحاله نان و شراب مسیحیان باور پیدا کند یک آمریکایی هم بعیدست بعد از تفکر ،ناگهان به تناسخ بودایی ها معتقد شود و فکر کند روحش قبلاً در بدن یک قورباغه بوده است.
مردم باورهای پدر و مادر و شهر و قبیله شان را میپذیرند و آنها را توجیه میکنند و با تعصب زیر علمش سینه میزنند چون مخالفت با باورهای جامعه ای که در آن قرارست یک عمر زندگی کنند چیزی جز دردسر برایشان ندارد.
حتی این داستان در مورد بسیاری از نظراتی که روزی علمی محسوب میشدند هم صدق میکند.
فصد خون در بیشتر فرهنگهای دنیا حتی در قبایل دورافتاده تا همین صدسال پیش مهمترین روش درمان تمام بیماریها بود.
پزشکان ، دو لیتر از خون جرج واشنگتن را در حالی که خونریزی داخلی داشت فصد کردند تا مٰرد.
جالینوس با نظریه اخلاط چهارگانه قرنها پزشکی را به بیراهه برد او می‌گفت برای تعادل دم و سودا و صفرا و بلغم باید دم یا همان خون را فصد کرد.از نظر او درمان همه بیمارها فصد بود اگر سرتان درد میکرد از سرتان فصد کنید اگر پایتان از پا، نه چون فصد اثر داشت بلکه چون به نظر مردمش فصد موثر بود.
جالینوس این نظریه را از خودش درنیاورده بود بلکه اخلاط چهارگانه فقط توجیه کاری بود که مردم در همه اعصار و جهان به هرحال انجام میدادندو هنوز هم دست بردار نیستند.
جالینوس در واقع توجیهی آبرومندانه برای باور غلط مردمش پیدا کرد.
پوپولیستها و پیشواها هم همین کار را میکنند.
نه مردم احمقند نه پوپولیستها
آنها همدستند.
حالا به سرکار آمدن طالبان فکر کنید و قصهُ خودمان.
مخ نویس
*💠سه دلیل سقوط حکومت‌ها در نگاه فردوسی*

فردوسی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی ساله‌اش شاهد ظهور و سقوط دولت‌هایی بوده است.

وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می ‌شود:

نخست؛ اوجگیری ظلم و ستم عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردم توسط صاحبان زور سرکوب ،زندانی ،شکنجه ، تحقیر و کشته می‌شوند.

دوم.: حذف نخبگان و به کارگیری بی‌مایه‌گان و بی‌خردان در مسند امور و مدیریت جامعه.

سوم ، ثروت اندوزی و سیری‌ناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر می‌شود.

سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین می‌گوید؛
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخستین ز بیدادگر شهریار

دگر آنکه بی‌ سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد

سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند

بدین ترتیب سه عامل:
ستمگری، سفله‌پروری و فزون‌خواهی، دلایل اصلی سقوط حکومت‌های ستمگر در نزد حکیم توس است.
من آموخته ام که در صبح بهار
خاموش بمانم

و از اندوهی که برایم ترانه بخواند
سخن نگویم

سرخ گل های رخشان را پرتو خورشید را
و مرا جمله سرنوشتی یگانه است...

#آنا_آخماتوا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جل الخالق 😱

افطاری های لاکچری در رستورانهای لاکچری :

برای هر نفر :

هفت میلیون تومان ناقابل 😱