#تجربه #قبرس #بهار_96 #خانم #کلیرنس #فول_فاند #دکتری #phd #کاپتان #23می
روز سه شنبه تحويل مدارك بود كه خيلي به نظرم خوب بود براي قبرس شمالي كه ما ٢ بار رفتيم سفارت روز سه شنبه با محيط داخل اشنا شديم و براي روز بعد استرس كم بود. اينم بگم مهندسي شيمي هستم دكتري مكانيك يك سال و نيم گپ. اون روز بلك هم درجا داد هم كليرنس هم ريجكت. نفر قبل از من رو ريجكت كرد كه بسيار ناراحت شدم يه ذره با استرس مصاحبم شروع شد. اولش سريع رفتم سمت باجه بعد گفت وايستا ميخواست دي اس بخونه.
سوالاي مصاحبه:
سوال اول زل زد به چشمام گفت چرا ميري امريكا؟ يه جوري ميپرسيد كه هول و دستپاچه شي. گفتم ميرم دكترا مكانيك بخونم فلان دانشگاه. گفت رو چه فيلدي ميخواي كار كني ؟ منم گفتم بيومديكال مدلينگ. بعد گفتم ميخواي توضيح بدم؟ گفت بگو اينجا من ٤-٥ جمله توضيح دادم علمي كه هيچي هم نفهميد. بعد گفتم ريسرچ پلنم دارم. گفت بده حتما. من دو نسخه داشتم يكي اصل و اسكن شده بود توسط استادم تو سربرگ دانشگاه كه كيفيتش بد بود خوانا نبود بعد يكي هم پي دي اف بود (درسته اسم دانشگاه بود و استادم همه چي اما با پي دي اف يكي راحت ميتونه بسازه) من ورژن اصلش رو دادم گفت چقدر بي كيفيته گفتم استادم ٢ تا فرستاده مثل همه بيا اين يكي رو بخون خوانا تره . خلاصه جفتش رو گرفت مقايسه كرد و شروع به خوندن كرد. تهش استادم نوشته بود ميدونم شرايط ديپلماتيكي خيلي بده ولي بهش ويزا بديد.. بعدشم يه خنده ي ريزي كرد. بعد گفت كيو داري امريكا؟ گفت يه عمه دارم اما روابطمون خوب نيست. گفت به جز اون كل خانوادت ايرانن ؟ گفتم بله. گفت اوكي. بعد گفت خونه داري؟ گفتم بله. (ديگه نگفت مال خودته؟ كي بهت داده و اينا... كلا من نه سند برده بودم نه بي اس)گفت امريكا رفتي تا حالا؟ گفتم نه. اروپا؟ نه؟ گفت كجاها رفتي؟ گفتم راستش اولين سفر خارجيمه. اينجا بود گل از گلش شكفته شد گفت واقعا؟ خنديدم گفتم آره. گفتم من با خانوادم عادت داريم ايران زياد سفر بريم. بعد باز با مهربوني و خنده گفت اوكي. همش به مانيتور نگاه ميكرد. بعد گفت چي كار ميكني توي شركت؟ سمت شغليم رو گفتم. گفتم ميخواي توضيح بدم وظايفم رو؟ البته توي دي اس ام بود بعد يه باز خنديد و گفت همممم ايتس اوكي ... منم اون لحظه نفهميدم منظورش چيه بگم يا نه شروع كردم به گفتن وظايفم اونجا. بعد گفت خود شركت توي چي بيزينسيه؟ گفتم تبليغات و بازاريابي بايه دو خطم توضيح مختصر. گفت اوكي. گفت سي وي هم داري راستي ؟ گفتم اره بهش دادم. فقط ورق زد صفحه دوم پروژم توضيح پروژه هاي درسيم بود . يهو گفت ههههههه. (نفهميدم چيه منظورش) منم لبخند ميزدم. بعد برگه سفيد كليرنس مهر زد بهم داد و گوش ندادم ديگه چي گفت راستش. منم گفتم روز خوبي داشته باشي و رفتم پايين. اميدوارم همتون موفق باشيد.
ادامه مطلب در پست بعد 👇👇👇
https://t.me/usavisa2018/876
✳️ پادکست تجربه 👇👇👇👇👇
https://t.me/usavisa2018/882
https://t.me/usavisa2018
روز سه شنبه تحويل مدارك بود كه خيلي به نظرم خوب بود براي قبرس شمالي كه ما ٢ بار رفتيم سفارت روز سه شنبه با محيط داخل اشنا شديم و براي روز بعد استرس كم بود. اينم بگم مهندسي شيمي هستم دكتري مكانيك يك سال و نيم گپ. اون روز بلك هم درجا داد هم كليرنس هم ريجكت. نفر قبل از من رو ريجكت كرد كه بسيار ناراحت شدم يه ذره با استرس مصاحبم شروع شد. اولش سريع رفتم سمت باجه بعد گفت وايستا ميخواست دي اس بخونه.
سوالاي مصاحبه:
سوال اول زل زد به چشمام گفت چرا ميري امريكا؟ يه جوري ميپرسيد كه هول و دستپاچه شي. گفتم ميرم دكترا مكانيك بخونم فلان دانشگاه. گفت رو چه فيلدي ميخواي كار كني ؟ منم گفتم بيومديكال مدلينگ. بعد گفتم ميخواي توضيح بدم؟ گفت بگو اينجا من ٤-٥ جمله توضيح دادم علمي كه هيچي هم نفهميد. بعد گفتم ريسرچ پلنم دارم. گفت بده حتما. من دو نسخه داشتم يكي اصل و اسكن شده بود توسط استادم تو سربرگ دانشگاه كه كيفيتش بد بود خوانا نبود بعد يكي هم پي دي اف بود (درسته اسم دانشگاه بود و استادم همه چي اما با پي دي اف يكي راحت ميتونه بسازه) من ورژن اصلش رو دادم گفت چقدر بي كيفيته گفتم استادم ٢ تا فرستاده مثل همه بيا اين يكي رو بخون خوانا تره . خلاصه جفتش رو گرفت مقايسه كرد و شروع به خوندن كرد. تهش استادم نوشته بود ميدونم شرايط ديپلماتيكي خيلي بده ولي بهش ويزا بديد.. بعدشم يه خنده ي ريزي كرد. بعد گفت كيو داري امريكا؟ گفت يه عمه دارم اما روابطمون خوب نيست. گفت به جز اون كل خانوادت ايرانن ؟ گفتم بله. گفت اوكي. بعد گفت خونه داري؟ گفتم بله. (ديگه نگفت مال خودته؟ كي بهت داده و اينا... كلا من نه سند برده بودم نه بي اس)گفت امريكا رفتي تا حالا؟ گفتم نه. اروپا؟ نه؟ گفت كجاها رفتي؟ گفتم راستش اولين سفر خارجيمه. اينجا بود گل از گلش شكفته شد گفت واقعا؟ خنديدم گفتم آره. گفتم من با خانوادم عادت داريم ايران زياد سفر بريم. بعد باز با مهربوني و خنده گفت اوكي. همش به مانيتور نگاه ميكرد. بعد گفت چي كار ميكني توي شركت؟ سمت شغليم رو گفتم. گفتم ميخواي توضيح بدم وظايفم رو؟ البته توي دي اس ام بود بعد يه باز خنديد و گفت همممم ايتس اوكي ... منم اون لحظه نفهميدم منظورش چيه بگم يا نه شروع كردم به گفتن وظايفم اونجا. بعد گفت خود شركت توي چي بيزينسيه؟ گفتم تبليغات و بازاريابي بايه دو خطم توضيح مختصر. گفت اوكي. گفت سي وي هم داري راستي ؟ گفتم اره بهش دادم. فقط ورق زد صفحه دوم پروژم توضيح پروژه هاي درسيم بود . يهو گفت ههههههه. (نفهميدم چيه منظورش) منم لبخند ميزدم. بعد برگه سفيد كليرنس مهر زد بهم داد و گوش ندادم ديگه چي گفت راستش. منم گفتم روز خوبي داشته باشي و رفتم پايين. اميدوارم همتون موفق باشيد.
ادامه مطلب در پست بعد 👇👇👇
https://t.me/usavisa2018/876
✳️ پادکست تجربه 👇👇👇👇👇
https://t.me/usavisa2018/882
https://t.me/usavisa2018
Telegram
اخبار ویزای آمریکا
تجربه سفر قبرس ادامه تجربه سفارت پست https://t.me/usavisa2018/875 شماره صاحب خانه نازنینی که معرفی شد +905338656031