دوستان فقط مراقب تصاویر و ویدئو های جعلی باشیم که تا دلتون بخواد زیاد شده حدالامکان تا مطمئن نشدید نفرستید این چیزارو
شما فقط دقت کنید به این اخبار که چجوری با یه عکس واسه کجاها تیتر زدن سوریه لبنان و غزه!!!!
Forwarded from Sepehr Arian
خونی از دماغ حتی یک ایرانی نریخته، ولی اونجای خامعنی همچنان در حال خونریزیه
اراجیف ایرانستیزان
دم نتانیاهو گرم
یک خای.ه مال اسقاطیل مشاهده میفرماید
روابط هلندیان با کریم خان زند بخش۱
در مارس ۱۷۵۷ کریمخان با ۱۵ هزار مرد جنگی به سوی دشتستان حرکت کرد تا حاکمان این ناحیه را به پرداخت خراج وادارد. قائد حیدر حاکم گناوه از یم خان سر پیچید و کریم خان گناوه را در محاصره گرفت. در حین محاصره گناوه میرمهنا با سه کشتی گلیوات کریمخان را از راه دریا یاری میداد. در این هنگام میرمهنا کشتی متعلق به فان کنیپهاوسن را که از بصره می آمد دید و بی کسب اجازه از کریم خان گناوه را ترك کرده بدنبال کشتی رفت و آنرا با کالاها و بازرگانان محلی سر نشین آن ضبط کرد اما برادر کریمخان و برخی دیگر از سرداران میرمهنا را دیدند و این امر به مبادله سخنان ركيك ميان آنها انجامید. آنان کار خلاف قانون میرمهنا را به کریم خان گزارش دادند و میرمهنا با کشتیهای گالیوات خود و غنیمت هائی که به چنگش افتاده بود گریخت. کریم خان بیدرنگ چهارهزار مرد جنگی به محاصره بندر ریگ فرستاد و دستور داد به اهالی بندر اعلام کنند که اگر میرمهنا در طی ۳ روز تسلیم نشود بندر را با خاك يكسان خواهد کرد. فان کنیپهاوسن از این فرصت عالی برای خودشیرینی نزد کریم خان و برای تلافی در آوردن بر سر میرمهنا به سبب ضبط کشتی او استفاده کرد و کرجی اتلو و کشتی گالیوات به نام ده دراك را با سپاهیانی به یاری کریم خان فرستاد تا بندرریگ را از سوی دریا در محاصره گیرند. اما این نقشه مؤثر نشد چون در آن سه روز وزش بادهای سخت شمال باختری و کندی کرجی اتلو کشتی های هلندی را از انجام هرگونه کار مفید باز داشت و در این مدت میرمهنا به ساحل رفت و دوباره خود را به کریم خان تسلیم کرد و در بازداشت قرار گرفت.
در اثنای این میرمهنا سخت در دل داشت که از فان کنیپهاوسن و هلندیان انتقام گیرد. او کوشید با گفتن داستانهای گونه گون دربارهٔ غنیمتهایی که میتوان از دژ ،موسلستاین بازرگانان ارمنی بانیان و مسلمان خارك بدست آورد کریمخان را به تاختن بر هلندیان در خارك برانگیزد فان کنیپها وسن مترجم خود را با انعامی نزد کریم خان فرستاد با این پیام بازرگانی خود به خلیج فارس آمده اند تا بازرگانی تنها براکان امان رونق بخشند. بنابر این آرزو دارند که خان بر مردمان شورشی ایران غلبه کرده و در صلح و آرامش حاکم قلمرو ایران گردد، هلندیان برای حصول این مقصود تا آنجا که در توان دارند كمك خواهند کرد همچنانکه در عملیات روبروی بندرریگ با ارسال ناوگان خود این كمك را نشان دادند. کریم خان به فان کنیپها وسن و مترجم خلعت داد و به فان کنیپها وسن نوشت: «ضبط» کشتی شما به دستور من نبوده است بسیاری از کالاهای شما مفقود شده است. درباره کالا هائی که در کشتی به بازرگانان تبعه ما تعلق داشته، در فرصت مناسب تصمیم خواهیم گرفت و دربارهٔ کالاهای گم شده شما یا بهای آنرا خواهیم پرداخت يا عين آنرا فان کنیپهاوسن در پاسخ از وقوع چنین اتفاقهائی شکایت نمود و یادآور شد که این رویدادها اثرهای منفی بر بازرگانی خواهد گذاشت همچنین نوشت که کشتی متعلق به خود او بوده و شش بسته منسوج نیز که ۲۷۰۴ فلورین ارزش دارد از آن او بوده است. کریم خان کشتی فان کنیپها وسن را به او باز گرداند و قول داد که بهای کالاهایش را دوچندان خواهد پرداخت چونکه آنها غارت شده اند با وجود این قول، فان کنیپهاوسن که از ماهیت آدمیزادآگاه بود از راه احتیاط کالاهای اهالی بندر ریگ را که در خارك بود ضبط کرد میرمهنا که از وادار کردن کریمخان به حمله به هلندیان نومید شد کوشید که دست کم او را به آزار ایشان و ادار کند این واقعیت که میرمهنا شبها را در غل و زنجیر بسر می برد در او تنبهی ایجاد نکرده بود. او به کریم خان گفت که «هلندیان هیچ قرار نامه ای را محترم نخواهند شمرد آنها با پدر من قرار گذاشتند که سالانه مبلغی کرایه جزیره خارک را به او دهند ولی حتی منکر وجود چنان قراردادی با پدر من شدند.» با اینهمه کریمخان ترجیح داد که با هلندیان روابط دوستانه داشته باشد و به ایشان :گفت من به عنوان مالك و صاحب اختیار جزیره خارك آنجا را به گونه انعامی به شما داده ام و دیگر نمی خواهم دربارهٔ جزيرة خارك سخنی پیش آید. کریم خان میرعلی برادر ناتنی میرمهنا را به جای او برگماشت برشمرد نسبت به هلندیان خوشبین بود فان کنیپها وسن از این انتصاب استقبال کرد به خاصه که او از خانواده میرمهنا میر علی را تنها کسی میدانست که از آن امید خیر می توانستی داشت. در طول آن زمستان و بهار بعدی کریم خان به تاراج و منقاد کردن ناحیههای ساحلی ادامه داد در آغاز تابستان سال ۱۷۵۷ او بهبهان را محاصره کرد و در آغاز اکتبر ۱۷۵۷ این شهر را مسخر ساخت در این شهر کریم خان به ارزش ۶ لك روپيه نقدينه و ظرفهای زرین و سیمین و مسین غنیمت بدست آورد. آنگاه در حالیکه حاکمان دشتستان و فرزندان آنانرا به گروگان با خود می برد به شیراز بازگشت.
منبع:کتاب هلندیان در جزیره خارک اثر ویلم فلور
در مارس ۱۷۵۷ کریمخان با ۱۵ هزار مرد جنگی به سوی دشتستان حرکت کرد تا حاکمان این ناحیه را به پرداخت خراج وادارد. قائد حیدر حاکم گناوه از یم خان سر پیچید و کریم خان گناوه را در محاصره گرفت. در حین محاصره گناوه میرمهنا با سه کشتی گلیوات کریمخان را از راه دریا یاری میداد. در این هنگام میرمهنا کشتی متعلق به فان کنیپهاوسن را که از بصره می آمد دید و بی کسب اجازه از کریم خان گناوه را ترك کرده بدنبال کشتی رفت و آنرا با کالاها و بازرگانان محلی سر نشین آن ضبط کرد اما برادر کریمخان و برخی دیگر از سرداران میرمهنا را دیدند و این امر به مبادله سخنان ركيك ميان آنها انجامید. آنان کار خلاف قانون میرمهنا را به کریم خان گزارش دادند و میرمهنا با کشتیهای گالیوات خود و غنیمت هائی که به چنگش افتاده بود گریخت. کریم خان بیدرنگ چهارهزار مرد جنگی به محاصره بندر ریگ فرستاد و دستور داد به اهالی بندر اعلام کنند که اگر میرمهنا در طی ۳ روز تسلیم نشود بندر را با خاك يكسان خواهد کرد. فان کنیپهاوسن از این فرصت عالی برای خودشیرینی نزد کریم خان و برای تلافی در آوردن بر سر میرمهنا به سبب ضبط کشتی او استفاده کرد و کرجی اتلو و کشتی گالیوات به نام ده دراك را با سپاهیانی به یاری کریم خان فرستاد تا بندرریگ را از سوی دریا در محاصره گیرند. اما این نقشه مؤثر نشد چون در آن سه روز وزش بادهای سخت شمال باختری و کندی کرجی اتلو کشتی های هلندی را از انجام هرگونه کار مفید باز داشت و در این مدت میرمهنا به ساحل رفت و دوباره خود را به کریم خان تسلیم کرد و در بازداشت قرار گرفت.
در اثنای این میرمهنا سخت در دل داشت که از فان کنیپهاوسن و هلندیان انتقام گیرد. او کوشید با گفتن داستانهای گونه گون دربارهٔ غنیمتهایی که میتوان از دژ ،موسلستاین بازرگانان ارمنی بانیان و مسلمان خارك بدست آورد کریمخان را به تاختن بر هلندیان در خارك برانگیزد فان کنیپها وسن مترجم خود را با انعامی نزد کریم خان فرستاد با این پیام بازرگانی خود به خلیج فارس آمده اند تا بازرگانی تنها براکان امان رونق بخشند. بنابر این آرزو دارند که خان بر مردمان شورشی ایران غلبه کرده و در صلح و آرامش حاکم قلمرو ایران گردد، هلندیان برای حصول این مقصود تا آنجا که در توان دارند كمك خواهند کرد همچنانکه در عملیات روبروی بندرریگ با ارسال ناوگان خود این كمك را نشان دادند. کریم خان به فان کنیپها وسن و مترجم خلعت داد و به فان کنیپها وسن نوشت: «ضبط» کشتی شما به دستور من نبوده است بسیاری از کالاهای شما مفقود شده است. درباره کالا هائی که در کشتی به بازرگانان تبعه ما تعلق داشته، در فرصت مناسب تصمیم خواهیم گرفت و دربارهٔ کالاهای گم شده شما یا بهای آنرا خواهیم پرداخت يا عين آنرا فان کنیپهاوسن در پاسخ از وقوع چنین اتفاقهائی شکایت نمود و یادآور شد که این رویدادها اثرهای منفی بر بازرگانی خواهد گذاشت همچنین نوشت که کشتی متعلق به خود او بوده و شش بسته منسوج نیز که ۲۷۰۴ فلورین ارزش دارد از آن او بوده است. کریم خان کشتی فان کنیپها وسن را به او باز گرداند و قول داد که بهای کالاهایش را دوچندان خواهد پرداخت چونکه آنها غارت شده اند با وجود این قول، فان کنیپهاوسن که از ماهیت آدمیزادآگاه بود از راه احتیاط کالاهای اهالی بندر ریگ را که در خارك بود ضبط کرد میرمهنا که از وادار کردن کریمخان به حمله به هلندیان نومید شد کوشید که دست کم او را به آزار ایشان و ادار کند این واقعیت که میرمهنا شبها را در غل و زنجیر بسر می برد در او تنبهی ایجاد نکرده بود. او به کریم خان گفت که «هلندیان هیچ قرار نامه ای را محترم نخواهند شمرد آنها با پدر من قرار گذاشتند که سالانه مبلغی کرایه جزیره خارک را به او دهند ولی حتی منکر وجود چنان قراردادی با پدر من شدند.» با اینهمه کریمخان ترجیح داد که با هلندیان روابط دوستانه داشته باشد و به ایشان :گفت من به عنوان مالك و صاحب اختیار جزیره خارك آنجا را به گونه انعامی به شما داده ام و دیگر نمی خواهم دربارهٔ جزيرة خارك سخنی پیش آید. کریم خان میرعلی برادر ناتنی میرمهنا را به جای او برگماشت برشمرد نسبت به هلندیان خوشبین بود فان کنیپها وسن از این انتصاب استقبال کرد به خاصه که او از خانواده میرمهنا میر علی را تنها کسی میدانست که از آن امید خیر می توانستی داشت. در طول آن زمستان و بهار بعدی کریم خان به تاراج و منقاد کردن ناحیههای ساحلی ادامه داد در آغاز تابستان سال ۱۷۵۷ او بهبهان را محاصره کرد و در آغاز اکتبر ۱۷۵۷ این شهر را مسخر ساخت در این شهر کریم خان به ارزش ۶ لك روپيه نقدينه و ظرفهای زرین و سیمین و مسین غنیمت بدست آورد. آنگاه در حالیکه حاکمان دشتستان و فرزندان آنانرا به گروگان با خود می برد به شیراز بازگشت.
منبع:کتاب هلندیان در جزیره خارک اثر ویلم فلور
روابط هلندیان با کریم خان زند بخش۲ و پایانی
با وجود حمایتی که فان کنیپها وسن از کریم خان کرده بود يقين داشت که از دو مدعی تاج و تخت ایران یعنی کریم خان و محمد حسن خان این اخیر پیروز خواهد شد. محمد حسن خان در اواخر سال ۱۷۵۷ بر بخش اعظم ایران حکم میراند و تنها بر دو ایالت خراسان و فارس تسلط نداشت چون شاهزاده شاهرخ کور که در خراسان ۴۰۰۰ سپاهی افغان از او پشتیبانی می کردند رقیب خطر ناکی نبود کریم خان تنها رقيب محمد حسن خان بشمار می رفت. سپاه کریم خان تنها از ۱۸ هزار مرد روستائی که ساز و برگ کافی نداشتند تشکیل شده بود در حالی که محمدحسن خان بر ۶۰ هزار مرد جنگی مجهز به ساز و برگ کامل که بیشترشان از سپاهیان نادر شاه بودند فرمان میراند از اینرو فان کنیپها وسن می گفت که در زمستان آینده سرنوشت ایران تعیین خواهد شد. مردمان سرزمین های ساحلی امید و انتظار بسیاری درباره محمد حسن خان در سر می پروراندند زیرا که او سیاستی درست در پیش گرفته بود و بر سپاهیان خود سخت سلطه و اقتدار داشت. در اواخر سال ۱۷۵۷ نیازمندیهای زندگانی سخت گران شد زیرا که در آن سال محصول خرما بد بود و در آغاز سال سپاهیان کریم خان زمینهای کشاورزی را ویران کرده بودند. بنا بر این فان کنیپها و سن سفارش داد که از باتاویا برنج آورند.هر چند سقوط کریم خان تحقق نیافت،او براین باور بود که در آینده عملی خواهد شد چون محمد حسن خان نخست می بایست کار آزادخان را یکسره کند کریم خان هنوز مانده بود کریم خان از این فرصت برای لشکر کشی به یزد
سود جست. اما پس از گذشت فصل زمستان محمد اصفهان حرکت کرده شیراز و کریم خان را که در آغاز بهار ۱۷۵۸ در آن شهر می زیست در محاصره گرفت. در مه ۱۷۵۸ لحظه انتظار میرفت که کریم خان سقوط کند و محمد حسن خان حکومت خود را بر سراسر ایران بجز خراسان مستقر سازد. از اینرو فان کنیپها وسن به شورای عالی واك قول داد که سال آینده بازرگانی رونق خواهد یافت سر نوشت چرخش دیگری پدید آورد. حسن خان در اثر کمبود پی در پی تجهیزات و آذوقه فلج شد و گروههای مأمور تهیه آذوقه او بارها در معرض دستبرد کریم خان قرار گرفتند. نارضائی در میان سپاهیان محمد حسن خان افزایش یافت و در شب سوم ژوئیه ۱۷۵۸ همه افراد افغانی سپاهش به اتفاق به سپاه کریم خان پیوستند . فردای آنروز محمد حسن خان که دیگر به سپاه خود اطمینان نداشت با شماری اندك از یاران خود به اصفهان و از آنجا به مازندران گریخت هلندیان از این تغییر وضع شادمان نبودند زیرانه همین دوباره ایران به آشوب کشانده میشد بلکه آزادخان هم دوباره با سپاهیانش بازگشته بود و گفته میشد که قصد تسخیر تبریز را دارد فان کنیپها وسن که در اثر خشم از جا در رفته بود می گفت ایران دوباره مانند دو سال پیش به قهقرا بازگشته است فان کنیپها وسن گزارش داد که کریم خان در اثر این پیروزی اتفاقی سخت مغرور شده است» او میخواست برای تخلف هائی که از بوشهر و سایر شهرهای ساحلی دیده بود به بوشهر بیاید اما به یزد رفت و آنجا را مسخر .کرد کریمخان پیش از ترك شيراز میرمهنا را به شفاعت یکی از سرداران با نفوذ خود محمد بیگ خورموجی که شوهر خواهر میرمهنا بود آزاد ساخت میرمهنا که قول پرداخت مبلغی پول را داده بود نه همین آزاد شد بلکه دوباره به حکومت بندر ریگ برگماشته شد. وی هنگامی که به بندر ریگ از برادرزادگان خود را بکشت میرمهنا با وجود اختلافهای دیرین با هلندیان رفتاری دوستانه در پیش گرفت و فان کنیپهاوسن نیز به نوبه خود سخت میکوشید که روابطش با او دوستانه باشد میرمهنا تنها کسی نبود که می بایست پول بپردازد و از پیروزی نامنتظر کریم خان شادمان باشد همۀ حاکمان سرزمینهای ساحلی و نیز فان کنیپهاوسن نامه هائی از کریمخان دریافت کردند که در آنها کریم خان از غلبه خود بر محمد حسن خان سخن گفته بود در عین حال به حاکمان سرزمینهای ساحلی دستور داده بود که خراج دهند و همه گردن نهادند، حتی مردی مانند شیخ ناصر بوشهری می بایست ۶۰۰۰۰ روپیه بپردازد. هنوز. کریم خان نسبت به هلندیان رفتار و نیمرخ ملایم خود را حفظ میکرد و تنها مقداری پارچه برای دربار خود از آنها خواست و برای فان کنیپها وسن خلعتی فرستاد. فان کنیپهاوسن در پاسخ انعامی به ارزش ۱۷۴۵ فلورین برای کریم خان ارسال داشت. در سال ۱۷۵۹ کریم خان موقع خود را استحکام بخشید، او محمد حسنخان را شکست داد و بکشت و آزادخان را منهزم چنانکه او با چند تن معدود از سپاهیانش به کردستان گریخت
با وجود حمایتی که فان کنیپها وسن از کریم خان کرده بود يقين داشت که از دو مدعی تاج و تخت ایران یعنی کریم خان و محمد حسن خان این اخیر پیروز خواهد شد. محمد حسن خان در اواخر سال ۱۷۵۷ بر بخش اعظم ایران حکم میراند و تنها بر دو ایالت خراسان و فارس تسلط نداشت چون شاهزاده شاهرخ کور که در خراسان ۴۰۰۰ سپاهی افغان از او پشتیبانی می کردند رقیب خطر ناکی نبود کریم خان تنها رقيب محمد حسن خان بشمار می رفت. سپاه کریم خان تنها از ۱۸ هزار مرد روستائی که ساز و برگ کافی نداشتند تشکیل شده بود در حالی که محمدحسن خان بر ۶۰ هزار مرد جنگی مجهز به ساز و برگ کامل که بیشترشان از سپاهیان نادر شاه بودند فرمان میراند از اینرو فان کنیپها وسن می گفت که در زمستان آینده سرنوشت ایران تعیین خواهد شد. مردمان سرزمین های ساحلی امید و انتظار بسیاری درباره محمد حسن خان در سر می پروراندند زیرا که او سیاستی درست در پیش گرفته بود و بر سپاهیان خود سخت سلطه و اقتدار داشت. در اواخر سال ۱۷۵۷ نیازمندیهای زندگانی سخت گران شد زیرا که در آن سال محصول خرما بد بود و در آغاز سال سپاهیان کریم خان زمینهای کشاورزی را ویران کرده بودند. بنا بر این فان کنیپها و سن سفارش داد که از باتاویا برنج آورند.هر چند سقوط کریم خان تحقق نیافت،او براین باور بود که در آینده عملی خواهد شد چون محمد حسن خان نخست می بایست کار آزادخان را یکسره کند کریم خان هنوز مانده بود کریم خان از این فرصت برای لشکر کشی به یزد
سود جست. اما پس از گذشت فصل زمستان محمد اصفهان حرکت کرده شیراز و کریم خان را که در آغاز بهار ۱۷۵۸ در آن شهر می زیست در محاصره گرفت. در مه ۱۷۵۸ لحظه انتظار میرفت که کریم خان سقوط کند و محمد حسن خان حکومت خود را بر سراسر ایران بجز خراسان مستقر سازد. از اینرو فان کنیپها وسن به شورای عالی واك قول داد که سال آینده بازرگانی رونق خواهد یافت سر نوشت چرخش دیگری پدید آورد. حسن خان در اثر کمبود پی در پی تجهیزات و آذوقه فلج شد و گروههای مأمور تهیه آذوقه او بارها در معرض دستبرد کریم خان قرار گرفتند. نارضائی در میان سپاهیان محمد حسن خان افزایش یافت و در شب سوم ژوئیه ۱۷۵۸ همه افراد افغانی سپاهش به اتفاق به سپاه کریم خان پیوستند . فردای آنروز محمد حسن خان که دیگر به سپاه خود اطمینان نداشت با شماری اندك از یاران خود به اصفهان و از آنجا به مازندران گریخت هلندیان از این تغییر وضع شادمان نبودند زیرانه همین دوباره ایران به آشوب کشانده میشد بلکه آزادخان هم دوباره با سپاهیانش بازگشته بود و گفته میشد که قصد تسخیر تبریز را دارد فان کنیپها وسن که در اثر خشم از جا در رفته بود می گفت ایران دوباره مانند دو سال پیش به قهقرا بازگشته است فان کنیپها وسن گزارش داد که کریم خان در اثر این پیروزی اتفاقی سخت مغرور شده است» او میخواست برای تخلف هائی که از بوشهر و سایر شهرهای ساحلی دیده بود به بوشهر بیاید اما به یزد رفت و آنجا را مسخر .کرد کریمخان پیش از ترك شيراز میرمهنا را به شفاعت یکی از سرداران با نفوذ خود محمد بیگ خورموجی که شوهر خواهر میرمهنا بود آزاد ساخت میرمهنا که قول پرداخت مبلغی پول را داده بود نه همین آزاد شد بلکه دوباره به حکومت بندر ریگ برگماشته شد. وی هنگامی که به بندر ریگ از برادرزادگان خود را بکشت میرمهنا با وجود اختلافهای دیرین با هلندیان رفتاری دوستانه در پیش گرفت و فان کنیپهاوسن نیز به نوبه خود سخت میکوشید که روابطش با او دوستانه باشد میرمهنا تنها کسی نبود که می بایست پول بپردازد و از پیروزی نامنتظر کریم خان شادمان باشد همۀ حاکمان سرزمینهای ساحلی و نیز فان کنیپهاوسن نامه هائی از کریمخان دریافت کردند که در آنها کریم خان از غلبه خود بر محمد حسن خان سخن گفته بود در عین حال به حاکمان سرزمینهای ساحلی دستور داده بود که خراج دهند و همه گردن نهادند، حتی مردی مانند شیخ ناصر بوشهری می بایست ۶۰۰۰۰ روپیه بپردازد. هنوز. کریم خان نسبت به هلندیان رفتار و نیمرخ ملایم خود را حفظ میکرد و تنها مقداری پارچه برای دربار خود از آنها خواست و برای فان کنیپها وسن خلعتی فرستاد. فان کنیپهاوسن در پاسخ انعامی به ارزش ۱۷۴۵ فلورین برای کریم خان ارسال داشت. در سال ۱۷۵۹ کریم خان موقع خود را استحکام بخشید، او محمد حسنخان را شکست داد و بکشت و آزادخان را منهزم چنانکه او با چند تن معدود از سپاهیانش به کردستان گریخت
2024_11_01_11_38_11_1_1
<unknown>
ویسی از خوانش کتیبه به زبان نورس قدیم
برگردان نورس قدیم
Viðbiorn ok Karlungʀ ok Æringæiʀʀ/Æringærðr ok Nasi/Næsi letu ræisa stæin þenna æftiʀ Ærinbiorn, faður sinn sniallan.
ترجمه انگلیسی
Viðbjǫrn and Karlungr and Eringeirr/Eringerðr and Nasi/Nesi had this stone raised in memory of Erinbjọrn, their able father.
ترجمه
فارسی
ویبیورن و کارلونگر و ارینگر یا ارینگرر و ناسی این سنگ را به یاد ارینبیورن پدر توانای خود برافراشتند
برگردان نورس قدیم
Viðbiorn ok Karlungʀ ok Æringæiʀʀ/Æringærðr ok Nasi/Næsi letu ræisa stæin þenna æftiʀ Ærinbiorn, faður sinn sniallan.
ترجمه انگلیسی
Viðbjǫrn and Karlungr and Eringeirr/Eringerðr and Nasi/Nesi had this stone raised in memory of Erinbjọrn, their able father.
ترجمه
فارسی
ویبیورن و کارلونگر و ارینگر یا ارینگرر و ناسی این سنگ را به یاد ارینبیورن پدر توانای خود برافراشتند