🚔دستگیری افراد مسلح توسط پاسگاه انتظامی بابارشانی
🚔شب گذشته ۱۷بهمن ماه گشت پاسگاه انتظامی بابارشانی با ۵نفر که اقدام به حفاری غیرمجاز میکردند مواجه شد و بلافاصله اقدام به دستگیری این افراد نمودند
🚔در بازدیداولیه یک قبضه کلت از این افراد کشف و ضبط گردید.
🚔هر ۵نفر تحویل مراجع قضایی گردیدند
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
🚔شب گذشته ۱۷بهمن ماه گشت پاسگاه انتظامی بابارشانی با ۵نفر که اقدام به حفاری غیرمجاز میکردند مواجه شد و بلافاصله اقدام به دستگیری این افراد نمودند
🚔در بازدیداولیه یک قبضه کلت از این افراد کشف و ضبط گردید.
🚔هر ۵نفر تحویل مراجع قضایی گردیدند
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
خطاب به بعضی افراد
هواداران استقلال کنار کاپیتان خود هستند💙
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
هواداران استقلال کنار کاپیتان خود هستند💙
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زوان کوردی/زوان داڵکی
وەر زاڕووانمان کوردی قسیە بکەیم
ئافرین وە زاڕووان بیجاڕ🌹❤️👏
کاری لە موحەممەد موحسنی
@garroosi
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
وەر زاڕووانمان کوردی قسیە بکەیم
ئافرین وە زاڕووان بیجاڕ🌹❤️👏
کاری لە موحەممەد موحسنی
@garroosi
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شێعری جوان و زاراوەی گەرروسی
لە لایین دو خوشکی بیجاری
بژی گەرروس ، بژی بیجار, بژی کوردستان
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
لە لایین دو خوشکی بیجاری
بژی گەرروس ، بژی بیجار, بژی کوردستان
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به بهانه 36 ساله شدن شماره 7 بی بدیل یوونتوس، کریستیانو رونالدو
(زیرنویس فارسی)
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
(زیرنویس فارسی)
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
Forwarded from Deleted Account
با سلام
ضمن عرض معذرت این هفته درمانگاه تخصصی امام حسین ع بیجار فاقد پزشک ارتوپد( شکسته بندی و...)می باشد
ضمن عرض معذرت این هفته درمانگاه تخصصی امام حسین ع بیجار فاقد پزشک ارتوپد( شکسته بندی و...)می باشد
زکریا_ساقی
❤️Telegram▶️@Mahabad
🌹 زکریا عبداللە
🎼 ساقی
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
🎼 ساقی
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌹 مهزههری خالقی
🎼 خهنهبهندان
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
🎼 خهنهبهندان
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
بارش سنگین برف در دیزین
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
#توجه📺
تعداد 5 کانال به شبکههای تلویزیونی روستای پاپاله افزوده شده است
با جستجوی مجدد گیرنده های دیجیتال میتوان شبکه های جدید تلویزیونی را دریافت کرد
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
تعداد 5 کانال به شبکههای تلویزیونی روستای پاپاله افزوده شده است
با جستجوی مجدد گیرنده های دیجیتال میتوان شبکه های جدید تلویزیونی را دریافت کرد
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید:
مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت:
از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
و قبلا به من گلایه نکردی.
مادر پاسخ داد:
بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی.
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید:
مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت:
از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
و قبلا به من گلایه نکردی.
مادر پاسخ داد:
بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی.
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
💢استوری جدید احمد خمینی در حمایت از وریا غفوری
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
#وریا_حذف_شدنی_نیست
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🍀🍀من ماسک می زنم🍀🍀
《جلاد کوهستان 》 🦌
عبدالحمید جعفری _ بیجار کردستان
زمستان ۱۳۹۹ _ قسمت اول
توجه _ این داستان واقعی است اما اسم فرد مورد نظر عوض شده است ،
شکرعلی، شکارچی بی رحمی بود و از کشتن حیوانات بی گناه لذت می برد . نه تنها خودش شکار می کرد بلکه شکارچیان دیگر را به منطقه می اورد و گاهی برای پاچه خواری و خوش رقصی ، بعضی از مسئولین را به شکار می برد و به خودش افتخار می کرد .دیوار اتاقش پر بود از تروفه های کل و بز و قوچ و میش
یک شب طبق معمول تفنگ و کوله اش را برداشت ، لباس استتارش را پوشید ، جوراب زنانه ی بدن نمایی را روی سر و صورتش کشید و در ساعت سی دقیقه بامداد، به تنهایی و بدون انکه کسی او را ببیند از راه دره ای که پشت خانه اش قرار داشت ، راه کوه را پیش گرفت و بعد از پنج ساعت کوه پیمایی سخت و طاقت فرسا و عبور از جاهای خطرناک و صعب العبور ، به محل مورد نظر رسید و در پشت سنگی به انتظار امدن شکار نشست .
اوایل گل سرخ بود و انتهای فصل بهار.
خسرو خاور با غرور تمام از مشرق بیرون می امد تا دشت و دمن را با مهر خویش نور افشان کند .
صدای قهقهه ی کبک کوهستان و حرکات موزون گل های وحشی که همراه نسیم صبحگاهی می رقصیدند ، هارمونی زیبایی را بوجود آورده بود .
طبیعت ، پرنیان هفت رنگ خود را بر صحرا گسترانیده و هوا آغشته با بوی شفا بخش بهاران بود
میش وحشی خرامان خرامان به کنار چشمه آمد و صورت خود را در زلالی اب دید .
شکر علی که متوجه شده بود شکار در ماهرخ او قرار دارد ، تفنگش را بالا اورد و از شکاف درجه ، نوک مگسک را روی قلب حیوان نشانه رفت و شلیک کرد .
صدای تیر در کوهستان پیچید و میش وحشی در خاک و خون غلطید و قامت رعنایش چون سرو سهی بر زمین افتاد .
کبک هایی که در دامنه ایوان غار بالادست به نظاره خورشید نشسته بودند ،
ناگهان پر کشیدند و دور شدند.
شکر علی مدتی صبر کرد و بعد با دوربین اطراف را خوب دید زد . هیچکس نبود .
دوربین را روی شکار زوم کرد .
حیوان زبان بسته هنوز جان داشت .
تفنگ را مسلح کرد و کوله پشتیش را برداشت و با احتیاط به طرف جایی که شکار افتاده بود حرکت کرد .
وقتی به محل افتادن شکار رسید ، با کمال تعجب دید که دو بره کوچک اطراف مادر را گرفته و میش زخمی ،انها را لیس می زند . بره ها دور مادرشان پیچ و تاب می خوردند و بع بع می کردند .
مادر می خواست به انها بگوید که از محل دور شوند اما بره ها متوجه چیزی نبودند . انها یک لحظه جلاد را دیدند و با خود اندیشیدند که به کمک مادرشان آمده اما دو شلیک پیاپی، نونهالان زیبای طبیعت را از پای در اورد .
گویی ظلم صیاد تمامی نداشت . او کاردش را بیرون کشید و چند بار آنرا به شلوارش مالید و بعد سر هر سه حیوان زبان بسته را گوش تا گوش برید.
خورشید در پشت ابر پنهان شد تا شاهد نامردی های جلاد کوهستان نباشد و ابر غرشی کرد و اسمان گریستن خود را با بارش باران آغاز نمود.
جلاد کوهستان با زحمت فراوان لاشه ها را به محلی غار مانند که زیرصخره ای سترگ و نزدیک قله قرار داشت ، برد. غار از بیرون معلوم نبود و جلاد کوهستان می توانست در آنجا به منطقه، کاملا مسلط باشد .
فورا دست به کار شد و هر سه لاشه را سلاخی کرد .
گوشت ها را با گیاهانی چون اویشن و مرزه ی کوهی و سایر علفهای خوشبوی صحرایی و مقداری نمک ، آغشته کرد تا خراب نشوند . زبان کله ی میش را از قسمت زیر فک در اورد و همراه کله های دو بره و دل جگر و قلوه ی میش ، در کنار بقیه ی گوشت ها قرارداد . بعد با بیل کوچک سنگریش گودالی حفر کرد .روده و پوست و باقی مانده ی لاشه شکارها را در گودال ریخت و رویش را با خاک پوشاند و چند سنگ بزرگ با خار و خاشاک فراوان را روی گودال پرشده گذاشت تا استتار شود و حیوانات نتوانتد انها را بیرون بیاورند .
جلاد کوهستان دستانش را شست و از فلاسک کوچکش یک لیوان چای ریخت. سیگاری آتش زد و با چند دانه خرما، چای را سر کشید . بعد از کمی استراحت ، پیکنیک کوچکش را روشن کرد و ماهی تابه را روی آن گذاشت . یک دانه پیاز را خلالی کرد و با روغن انرا تفت داد . بعد جگر های هردو بره را با کارد تکهتکه کرد و در ماهی تابه ریخت . فلفل سیاه و زردچوبه را اضافه کرد بعد از انکه تکه های جگر و پیاز هاخوب سرخ شدند، رب گوجه و نمک را به غذا زد تا مزه واقعی را پیدا کند .
او می دانست که اگر آتش روشن کند ، ممکن است دود ان جلب توجه کرده و کسانی را به آنجا بکشاند .
ناهارش را با چند نان لواش سفید تنوری خورد و کمی از غذا را برای عصر باقی گذاشت . کوله پشتی را زیر سرش قرار داد . تفنگ مسلح شده را روی ضامن گذاشت و در حالیکه بند آنرا را به دستش پیچیده بود ،در کف غار به خواب رفت . ادامه دارد..
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
عبدالحمید جعفری _ بیجار کردستان
زمستان ۱۳۹۹ _ قسمت اول
توجه _ این داستان واقعی است اما اسم فرد مورد نظر عوض شده است ،
شکرعلی، شکارچی بی رحمی بود و از کشتن حیوانات بی گناه لذت می برد . نه تنها خودش شکار می کرد بلکه شکارچیان دیگر را به منطقه می اورد و گاهی برای پاچه خواری و خوش رقصی ، بعضی از مسئولین را به شکار می برد و به خودش افتخار می کرد .دیوار اتاقش پر بود از تروفه های کل و بز و قوچ و میش
یک شب طبق معمول تفنگ و کوله اش را برداشت ، لباس استتارش را پوشید ، جوراب زنانه ی بدن نمایی را روی سر و صورتش کشید و در ساعت سی دقیقه بامداد، به تنهایی و بدون انکه کسی او را ببیند از راه دره ای که پشت خانه اش قرار داشت ، راه کوه را پیش گرفت و بعد از پنج ساعت کوه پیمایی سخت و طاقت فرسا و عبور از جاهای خطرناک و صعب العبور ، به محل مورد نظر رسید و در پشت سنگی به انتظار امدن شکار نشست .
اوایل گل سرخ بود و انتهای فصل بهار.
خسرو خاور با غرور تمام از مشرق بیرون می امد تا دشت و دمن را با مهر خویش نور افشان کند .
صدای قهقهه ی کبک کوهستان و حرکات موزون گل های وحشی که همراه نسیم صبحگاهی می رقصیدند ، هارمونی زیبایی را بوجود آورده بود .
طبیعت ، پرنیان هفت رنگ خود را بر صحرا گسترانیده و هوا آغشته با بوی شفا بخش بهاران بود
میش وحشی خرامان خرامان به کنار چشمه آمد و صورت خود را در زلالی اب دید .
شکر علی که متوجه شده بود شکار در ماهرخ او قرار دارد ، تفنگش را بالا اورد و از شکاف درجه ، نوک مگسک را روی قلب حیوان نشانه رفت و شلیک کرد .
صدای تیر در کوهستان پیچید و میش وحشی در خاک و خون غلطید و قامت رعنایش چون سرو سهی بر زمین افتاد .
کبک هایی که در دامنه ایوان غار بالادست به نظاره خورشید نشسته بودند ،
ناگهان پر کشیدند و دور شدند.
شکر علی مدتی صبر کرد و بعد با دوربین اطراف را خوب دید زد . هیچکس نبود .
دوربین را روی شکار زوم کرد .
حیوان زبان بسته هنوز جان داشت .
تفنگ را مسلح کرد و کوله پشتیش را برداشت و با احتیاط به طرف جایی که شکار افتاده بود حرکت کرد .
وقتی به محل افتادن شکار رسید ، با کمال تعجب دید که دو بره کوچک اطراف مادر را گرفته و میش زخمی ،انها را لیس می زند . بره ها دور مادرشان پیچ و تاب می خوردند و بع بع می کردند .
مادر می خواست به انها بگوید که از محل دور شوند اما بره ها متوجه چیزی نبودند . انها یک لحظه جلاد را دیدند و با خود اندیشیدند که به کمک مادرشان آمده اما دو شلیک پیاپی، نونهالان زیبای طبیعت را از پای در اورد .
گویی ظلم صیاد تمامی نداشت . او کاردش را بیرون کشید و چند بار آنرا به شلوارش مالید و بعد سر هر سه حیوان زبان بسته را گوش تا گوش برید.
خورشید در پشت ابر پنهان شد تا شاهد نامردی های جلاد کوهستان نباشد و ابر غرشی کرد و اسمان گریستن خود را با بارش باران آغاز نمود.
جلاد کوهستان با زحمت فراوان لاشه ها را به محلی غار مانند که زیرصخره ای سترگ و نزدیک قله قرار داشت ، برد. غار از بیرون معلوم نبود و جلاد کوهستان می توانست در آنجا به منطقه، کاملا مسلط باشد .
فورا دست به کار شد و هر سه لاشه را سلاخی کرد .
گوشت ها را با گیاهانی چون اویشن و مرزه ی کوهی و سایر علفهای خوشبوی صحرایی و مقداری نمک ، آغشته کرد تا خراب نشوند . زبان کله ی میش را از قسمت زیر فک در اورد و همراه کله های دو بره و دل جگر و قلوه ی میش ، در کنار بقیه ی گوشت ها قرارداد . بعد با بیل کوچک سنگریش گودالی حفر کرد .روده و پوست و باقی مانده ی لاشه شکارها را در گودال ریخت و رویش را با خاک پوشاند و چند سنگ بزرگ با خار و خاشاک فراوان را روی گودال پرشده گذاشت تا استتار شود و حیوانات نتوانتد انها را بیرون بیاورند .
جلاد کوهستان دستانش را شست و از فلاسک کوچکش یک لیوان چای ریخت. سیگاری آتش زد و با چند دانه خرما، چای را سر کشید . بعد از کمی استراحت ، پیکنیک کوچکش را روشن کرد و ماهی تابه را روی آن گذاشت . یک دانه پیاز را خلالی کرد و با روغن انرا تفت داد . بعد جگر های هردو بره را با کارد تکهتکه کرد و در ماهی تابه ریخت . فلفل سیاه و زردچوبه را اضافه کرد بعد از انکه تکه های جگر و پیاز هاخوب سرخ شدند، رب گوجه و نمک را به غذا زد تا مزه واقعی را پیدا کند .
او می دانست که اگر آتش روشن کند ، ممکن است دود ان جلب توجه کرده و کسانی را به آنجا بکشاند .
ناهارش را با چند نان لواش سفید تنوری خورد و کمی از غذا را برای عصر باقی گذاشت . کوله پشتی را زیر سرش قرار داد . تفنگ مسلح شده را روی ضامن گذاشت و در حالیکه بند آنرا را به دستش پیچیده بود ،در کف غار به خواب رفت . ادامه دارد..
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
استوری شاهین صمدپور مستند ساز معروف برای کاپیتان #وریا_غفوری 💙
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اين کلیپ واقعا جالب و ديدنيه!!😘
حتما ببینید...
#دیوار_مرگ
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
حتما ببینید...
#دیوار_مرگ
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گروه خونیتون چیه؟
نگاه کنید خونتون به چه گروه خونی میخوره
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
نگاه کنید خونتون به چه گروه خونی میخوره
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
حەسەن زیافەتی - ئەگەر ئەمجاره بێمەوه
ملوانکەی شین
🎤: حەسەن زیافەتی
🎼: ئەگەر ئەمجاره بێمەوە
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
🎼: ئەگەر ئەمجاره بێمەوە
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
طنز شنگول و منگول
داستان این روزهای کلاس های مجازی
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
داستان این روزهای کلاس های مجازی
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
دعا می کنم
بــرای تـــو⭐️
بـرای خودم برای هـمہ
کسی چے می داند⭐️
شاید خدا دسته جمعی
نگاهمان کند⭐️
پــروردگــارا
بهترین ها را برایمان
مقدر کن⭐️
✨شبتون مــ🌙ــاه✨
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷
بــرای تـــو⭐️
بـرای خودم برای هـمہ
کسی چے می داند⭐️
شاید خدا دسته جمعی
نگاهمان کند⭐️
پــروردگــارا
بهترین ها را برایمان
مقدر کن⭐️
✨شبتون مــ🌙ــاه✨
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
😷😷من ماسک می زنم 😷😷