.
به طواف کعبه رفتم
به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی؟
که درون خانه آیی!
.
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
.
بیاید بریم الآن کربلا همه مون، فکر کنید داریم می‌‌ریم کربلا.
بله برای مؤمن هر چی نیت کند همان است دیگر.
خب آداب زیارت کربلا چه‌جوریه؟
اول می‌ریم حرم ابالفضل العباس(علیه السلام)! حاجت‌هامون را به عباس می‌گیم، گرفتاری‌هامون را به عباس می‌گیم، درسته؟
لا اله الا الله، کفش‌‌هامون را هم به عباس تحویل می‌دیم، کفش‌دار حسین است!
پا برهنه حرکت می‌کنیم می‌ریم حرم حسین، دیگر حرم حسین
#فقط_حسین! فقط حسین...
چرا اباالفضل حاجت می‌‌ده؟
برای اینکه می‌‌خواد بهت پیام بده ها! حاجت داری بیا پیش من، پیش حسین می‌ری برای عالم باید دلت بسوزد!
این عباس است، مشکل دارید برید پیش عباس...
حالا من یک مشکل شخصی دارم بگم، شما مشکل‌هاتون نمی‌دونم چه‌جوریه! من سعی می‌کنم سطح خودم را بیارم بالا، در سطح شما این مشکل مهم را بگویم.
یا اباالفضل العباس! ما رفتیم یک جایی استخدام بشیم کار سخت گیر می‌آد، خودت می‌‌دونی، خصوصاً کار باارزش.
قبول نکردند، گزینش رد شدیم،
کجا رفتی؟
رفتم خیمۀ #مهدی_فاطمه
گفتم: #من_سربازت_بشم؟
گفتند: تو به درد نمی‌خوری؟
«به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند،
که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی!»
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
شنیدم شما برادرزاده‌‌هاتو خیلی دوست داری؟
شنیدم ایشان هم به شما می‌گویند
عمو! #عموجانم! عباسم! عباسم، عباسم
دیوانه‌وار یک روضه برات بخونم؟
عباس خیلی جگرش کباب شد، خیلی دوست داشت از هستی انتقام بگیره در مظلومیت حسین، دست‌هایش خورد به آب، دست‌هایش سرد شد، آنقدر از دست‌هایش خجالت می‌کشید، خَُنک شده بود دست‌‌هایش، لب‌های بچه‌‌های حسین خشکیده بود.یک‌جوری دوست داشت از شرّ این دست‌‌ها خلاص بشود!
ها! همین‌جور داد بزنی من خجالت نکشم ها! یک چیز دیگر هم بگم؛ پس چشم‌هایش را چرا از دست داد؟ چشم‌هایش، هی به چشم‌هایش می‌گفت تو خجالت نکشیدی؟ زینب جلوی چشم‌‌های تو رفت بین نامحرم‌ها!
.
#دلم_هوای_تو_کرده_بگو_چه_چاره_کنم
#مهدی_جان_بیا #عصر_ظهور
#استاد_پناهيان#پناهیانی
.
فایل صوتی در کانال تلگرام پناهیانی
.

.
به طواف کعبه رفتم
به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی؟
که درون خانه آیی!
.
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
.
بیاید بریم الآن #کربلا همه مون، فکر کنید داریم می‌‌ریم کربلا.
بله برای مؤمن هر چی نیت کند همان است دیگر.
خب آداب زیارت کربلا چه‌جوریه؟
اول می‌ریم #حرم_ابالفضل العباس(علیه السلام)! حاجت‌هامون را به #عباس می‌گیم، گرفتاری‌هامون را به عباس می‌گیم، درسته؟
لا اله الا الله، کفش‌‌هامون را هم به عباس تحویل می‌دیم، کفش‌دار #حسین است!
پا برهنه حرکت می‌کنیم می‌ریم #حرم_حسین، دیگر حرم حسین
#فقط_حسین! فقط حسین...
چرا اباالفضل حاجت می‌‌ده؟
برای اینکه می‌‌خواد بهت پیام بده ها! حاجت داری بیا پیش من، پیش حسین می‌ری برای عالم باید دلت بسوزد!
این عباس است، مشکل دارید برید پیش عباس...
حالا من یک مشکل شخصی دارم بگم، شما مشکل‌هاتون نمی‌دونم چه‌جوریه! من سعی می‌کنم سطح خودم را بیارم بالا، در سطح شما این مشکل مهم را بگویم.
یا اباالفضل العباس! ما رفتیم یک جایی استخدام بشیم کار سخت گیر می‌آد، خودت می‌‌دونی، خصوصاً کار باارزش.
قبول نکردند، گزینش رد شدیم،
کجا رفتی؟
رفتم خیمۀ #مهدی_فاطمه
گفتم: #من_سربازت_بشم؟
گفتند: تو به درد نمی‌خوری؟
«به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند،
که تو در برون چه کردی؟ که درون خانه آیی!»
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
شنیدم شما برادرزاده‌‌هاتو خیلی دوست داری؟
شنیدم ایشان هم به شما می‌گویند
عمو! #عموجانم! عباسم! عباسم، عباسم
دیوانه‌وار یک روضه برات بخونم؟
عباس خیلی جگرش کباب شد، خیلی دوست داشت از هستی انتقام بگیره در مظلومیت حسین، دست‌هایش خورد به آب، دست‌هایش سرد شد، آنقدر از دست‌هایش خجالت می‌کشید، خَُنک شده بود دست‌‌هایش، لب‌های بچه‌‌های حسین خشکیده بود.
یک‌جوری دوست داشت از شرّ این دست‌‌ها خلاص بشود!
ها! همین‌جور داد بزنی من خجالت نکشم ها! یک چیز دیگر هم بگم؛
پس چشم‌هایش را چرا از دست داد؟ چشم‌هایش،
هی به چشم‌هایش می‌گفت تو خجالت نکشیدی؟ زینب جلوی چشم‌‌های تو رفت بین نامحرم‌ها!
.
#دلم_هوای_تو_کرده_بگو_چه_چاره_کنم
#مهدی_جان_بیا #عصر_ظهور
#استاد_پناهيان #پناهيان #پناهیانی
.
فایل صوتی در کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.

.
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
.
بیاید بریم الآن #کربلا همه مون، فکر کنید داریم می‌‌ریم کربلا.
بله برای مؤمن هر چی نیت کند همان است دیگر.
خب آداب زیارت کربلا چه‌جوریه؟
اول می‌ریم #حرم_ابالفضل العباس(علیه السلام)! حاجت‌هامون را به #عباس می‌گیم، گرفتاری‌هامون را به عباس می‌گیم، درسته؟
لا اله الا الله، کفش‌‌هامون را هم به عباس تحویل می‌دیم، کفش‌دار #حسین است!
پا برهنه حرکت می‌کنیم می‌ریم #حرم_حسین، دیگر حرم حسین
#فقط_حسین! فقط حسین...
چرا اباالفضل حاجت می‌‌ده؟
برای اینکه می‌‌خواد بهت پیام بده ها! حاجت داری بیا پیش من، پیش حسین می‌ری برای عالم باید دلت بسوزد!
این عباس است، مشکل دارید برید پیش عباس...
حالا من یک مشکل شخصی دارم بگم، شما مشکل‌هاتون نمی‌دونم چه‌جوریه! من سعی می‌کنم سطح خودم را بیارم بالا، در سطح شما این مشکل مهم را بگویم.
یا اباالفضل العباس! ما رفتیم یک جایی استخدام بشیم کار سخت گیر می‌آد، خودت می‌‌دونی، خصوصاً کار باارزش.
قبول نکردند، گزینش رد شدیم،
کجا رفتی؟
رفتم خیمۀ #مهدی_فاطمه
گفتم: #من_سربازت_بشم؟
گفتند: تو به درد نمی‌خوری؟
«به طواف کعبه رفتم،
به حرم رهم ندادند،
که تو در برون چه کردی؟
که درون خانه آیی!»
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
شنیدم شما برادرزاده‌‌هاتو خیلی دوست داری؟
شنیدم ایشان هم به شما می‌گویند
عمو! #عموجانم! عباسم! عباسم، عباسم
دیوانه‌وار یک روضه برات بخونم؟
عباس خیلی جگرش کباب شد، خیلی دوست داشت از هستی انتقام بگیره در مظلومیت حسین، دست‌هایش خورد به آب، دست‌هایش سرد شد، آنقدر از دست‌هایش خجالت می‌کشید، خَُنک شده بود دست‌‌هایش، لب‌های بچه‌‌های حسین خشکیده بود.
یک‌جوری دوست داشت از شرّ این دست‌‌ها خلاص بشود!
ها! همین‌جور داد بزنی من خجالت نکشم ها! یک چیز دیگر هم بگم؛
پس چشم‌هایش را چرا از دست داد؟ چشم‌هایش،
هی به چشم‌هایش می‌گفت تو خجالت نکشیدی؟ زینب جلوی چشم‌‌های تو رفت بین نامحرم‌ها!
.
#روضه #شب_جمعه
#دلم_هوای_تو_کرده_بگو_چه_چاره_کنم
#مهدی_جان_بیا #عصر_ظهور
#استاد_پناهيان #پناهيان #پناهیانی
.
فایل صوتی در کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.

.
#راجعون_الی_الحسین (علیه السلام) تنها ۲۰ روز مانده به #میعادگاه #اربعین #حسینی.
.
#سر_مطهر_امام_حسین(ع) این آیه را تلاوت فرمودند:
(أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً)
.
آقا ساده نیست قصه، ها.
کی #عراق این خبرها بود؟
خدا دیگر دارد همه #عالم را بر هم میریزد
.
یک جور دیگر زندگی کنیم
.
آقا شما خودتون خدا وکیلی به من بگید تا پنج سال پیش باور میکردید شیعه قدرت اول منطقه هست؟کسی باور میکرد؟
الآن طبق اخبار ظاهری، اخباری که مخفی است را شما در نظر نگیر.
الآن بر اساس اخبار ظاهری همه جهان میگویند که #شیعه قدرت اول منطقه است.
#ظهور چه جوری رخ میدهد؟
#امام_صادق(علیه السلام) میفرمایند که #ظهور_طبیعی_رخ_میدهد.
خب طبیعی همین است دیگر ،الآن طبیعی رخ داده.
معجزه ای شده؟نه.
یک کمی حسین حسین گفتیم.
همه اینها را میدانید من #صدقه_سر چه میدانم؟
این بیست میلیون نفری که پیاده زیارت حرم اباعبدالله الحسين میروند #اربعین.
.
(من فکر میکنم
خداوند میفرماید: #حسین_من را در کربلا شهید کردند
تا وقتی جهان برنگردد #پابوس_حسین من
و نگوید:"#غلط_کردیم_حسین که کربلا نبودیم، دیر رسیدیم
تو را تنها گذاشتیم."
من #اوضاع_عالم را درست نمی کنم.)
.
فرشته هایی که می آیند به نصرت امام زمان ارواحنا له الفداء و یاران حضرت شعارشان یک چیز است: #یالثارات_الحسین.
انتقام خون حسین را باید بگیریم.
اشاره است به این معنا.
حسین، #فقط_حسین؛
تو سینه ات را بزن، روضه ات را بگیر.
#امام_امت فرمودند: #انقلاب ما نتیجه این #روضه ها بود.
ما اصلا انقلاب کردیم جلسه روضه را مشتی بگیریم.
بیا صدامم که اصلا روضه رو ممنوع کرده بود سرنگون شد.
بیست میلیون حداقلشه.
#باید_بری_ببینی.
اصلا نمی تواند بیست میلیون باشد.
باید خیلی بیشتر از اینها باشد.
از سراسر جهان می آیند.
#ساده_نیست_قصه_ها...
.
#دلم_هوای_تو_کرده_بگو_چه_چاره_کنم
#مهدی_جان_بیا #عصر_ظهور
#استاد_پناهیان #استاد #پناهیانی #پناهيان
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.

.
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
.
بیاید بریم الآن #کربلا همه مون، فکر کنید داریم می‌‌ریم کربلا.
بله برای مؤمن هر چی نیت کند همان است دیگر.
خب آداب زیارت کربلا چه‌جوریه؟
اول می‌ریم #حرم_ابالفضل العباس(علیه السلام)! حاجت‌هامون را به #عباس می‌گیم، گرفتاری‌هامون را به عباس می‌گیم، درسته؟
لا اله الا الله، کفش‌‌هامون را هم به عباس تحویل می‌دیم، کفش‌دار #حسین است!
پا برهنه حرکت می‌کنیم می‌ریم #حرم_حسین، دیگر حرم حسین
#فقط_حسین! فقط حسین...
چرا اباالفضل حاجت می‌‌ده؟
برای اینکه می‌‌خواد بهت پیام بده ها! حاجت داری بیا پیش من، پیش حسین می‌ری برای عالم باید دلت بسوزد!
این عباس است، مشکل دارید برید پیش عباس...
حالا من یک مشکل شخصی دارم بگم، شما مشکل‌هاتون نمی‌دونم چه‌جوریه! من سعی می‌کنم سطح خودم را بیارم بالا، در سطح شما این مشکل مهم را بگویم.
یا اباالفضل العباس! ما رفتیم یک جایی استخدام بشیم کار سخت گیر می‌آد، خودت می‌‌دونی، خصوصاً کار باارزش.
قبول نکردند، گزینش رد شدیم،
کجا رفتی؟
رفتم خیمۀ #مهدی_فاطمه
گفتم: #من_سربازت_بشم؟
گفتند: تو به درد نمی‌خوری؟
«به طواف کعبه رفتم،
به حرم رهم ندادند،
که تو در برون چه کردی؟
که درون خانه آیی!»
عباس می‌‌‌تونی دلشو بدست بیاری برام؟
شنیدم شما برادرزاده‌‌هاتو خیلی دوست داری؟
شنیدم ایشان هم به شما می‌گویند
عمو! #عموجانم! عباسم! عباسم، عباسم
.
دیوانه‌وار یک روضه برات بخونم؟
عباس خیلی جگرش کباب شد، خیلی دوست داشت از هستی انتقام بگیره در #مظلومیت_حسین، دست‌هایش خورد به آب، دست‌هایش سرد شد، آنقدر از دست‌هایش خجالت می‌کشید، خَُنک شده بود دست‌‌هایش، لب‌های بچه‌‌های حسین خشکیده بود.
یک‌جوری دوست داشت از شرّ این دست‌‌ها خلاص بشود!
ها! همین‌جور داد بزنی من خجالت نکشم ها! یک چیز دیگر هم بگم؛
پس چشم‌هایش را چرا از دست داد؟ چشم‌هایش،
هی به چشم‌هایش می‌گفت تو خجالت نکشیدی؟ زینب جلوی چشم‌‌های تو رفت بین نامحرم‌ها!
.
#روضه #شب_جمعه
#دلم_هوای_تو_کرده_بگو_چه_چاره_کنم
#مهدی_جان_بیا #عصر_ظهور
#استاد_پناهيان #پناهيان #پناهیانی
.
فایل صوتی در کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.