Panahiani
3.15K subscribers
943 photos
443 videos
48 files
720 links
تفکرات راهبردی استاد پناهیان
Download Telegram
.
ادامه متن قبل
.
اومد مسجد پيامبر اكرم
ديد هيبت شخصيت نازنيني مثل امام حسن مجتبي را
يك گوشه مسجد
گفت: به به اين آدم چقدر تودل برو هست
كيه اين؟
گفتن: مگه نميشناسي؟گفت: نه اهل مدينه نيستم نميشناسم.گفتند: اين حسن ابن علي ابن ابي طالبه.
گفت: ها اين پسر عليه؟!
گفت: من خيلي دوست داشتم يك روز لااله الا الله علي رو گير بيارم ناله و نفرينش كنم.
ميرم حالا دق دليم رو سر پسرش خالي ميكنم.
اومد پيش امام حسن نشست انقدر بد و بيراه به علي گفت،
آقا همين جوري نگاهش كرد.
بعد آقا فرمود فكر كنم تو اهل شام هستي آره؟
گفت: آره اهل شامم اصلا طرف تعجب كرد.
آقا يك كلمه فرمود
فرمود: خب اهل شام همه با ما همينجوري اند.
حالا راستي اهل شامي در مدينه قرار گذاشتي جايي بري يا نه؟
گفت نه از تعجب داشت همينجوري نگاه ميكرد.
اين آقا كيه من اين همه بهش بد و بيراه گفتم؟
فرمود خب بلند شو بريم خونه ما
اومد خجالت بكشه.آقا فرمود بلند شو بريم الآن تو غريبي بريم خونه ما.
آقا بيست چهار ساعت مهمان حضرت بود همينجوري نان و خرما آقا مي آورد غذا مي آورد گوشت مي آورد اصلا انگارنه انگار.
اي امام حسن ما هم دوستاي بابات علي هستيم اصلا انگار نه انگار دست مارو هم بگير ببر به خونت.
بقيه بديهامون رو نگاه نكن اصلا انگارنه انگار.
آقا بردش خونه
موقع رفتن اين بدبخت انقدر خجالت زده بود گفت اقا تو رو به خدا منو ببخش من غلط كردم انقدر به شما بد گفتم خب من نمي شناختمتون
آقا فرمود اصلا حرفش رو نزن.خيلي اقا امام حسن مجتبي #نازنين اند خيلي نازنين اند.
فدات بشم اي امام حسن اين گريه هاي محبت دوستانت رو ببين اينها همه محتاج نگاه تو اند
نصف #ماه_رمضان امشب تموم ميشه هيچ كاري نكرديم هيچ كاري نكرديم تموم شد رفت نقشه ها داشتيم گفتيم اين دفعه آدم ميشيم اين دفعه براي #شبهاي_قدر خودمون رو مهيا ميكنيم اميدمون از خودمون نااميد شده.
آقا كسي كه نيمه اول كاري نكنه نيمه دوم هم گلي به سرش نميزند ها.
برو در خونه امام حسن بگو من نميتونم.اصلا نمي تونم آقا.
آقا #سفره انداختن همينجوري غريبه ها رو راه ميدن.شما هم جزو غريبه ها خودت رو قايم كن
آقا مثل اينكه غريبه ها رو بيشتر تحويل ميگيره ها.
نگو من دوست شمام بگو من غريبه، اصلا شما رو نميشناسم يا حسن جان شما كي هستي؟ پسر علي هستي؟ كي هستي؟چرا انقدر هيبتت شبيه رسول خداست؟
بگذار آقا راهت بده برو تو خونه بشين، بعد همه كه خارج شدن تو خارج نشو
بگو آقاجون کجا برم از پیش شما؟
دعا كنم يك جمله؟
.
خدايا امشب همه ما رو #افطار #مهمان خوان كرم امام حسن مجتبي بگردان.
.
#ولادت#میلاد#امام_حسن_مجتبی #استاد_پناهيان#پناهیانی
.
کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.
.
ادامه متن قبل
.
اومد مسجد پيامبر اكرم
ديد هيبت شخصيت نازنيني مثل امام حسن مجتبي را
يك گوشه مسجد
گفت: به به اين آدم چقدر تودل برو هست
كيه اين؟
گفتن: مگه نميشناسي؟گفت: نه اهل مدينه نيستم نميشناسم.گفتند: اين حسن ابن علي ابن ابي طالبه.
گفت: ها اين پسر عليه؟!
گفت: من خيلي دوست داشتم يك روز لااله الا الله علي رو گير بيارم ناله و نفرينش كنم.
ميرم حالا دق دليم رو سر پسرش خالي ميكنم.
اومد پيش امام حسن نشست انقدر بد و بيراه به علي گفت،
آقا همين جوري نگاهش كرد.
بعد آقا فرمود فكر كنم تو اهل شام هستي آره؟
گفت: آره اهل شامم اصلا طرف تعجب كرد.
آقا يك كلمه فرمود
فرمود: خب اهل شام همه با ما همينجوري اند.
حالا راستي اهل شامي در مدينه قرار گذاشتي جايي بري يا نه؟
گفت نه از تعجب داشت همينجوري نگاه ميكرد.
اين آقا كيه من اين همه بهش بد و بيراه گفتم؟
فرمود خب بلند شو بريم خونه ما
اومد خجالت بكشه.آقا فرمود بلند شو بريم الآن تو غريبي بريم خونه ما.
آقا بيست چهار ساعت مهمان حضرت بود همينجوري نان و خرما آقا مي آورد غذا مي آورد گوشت مي آورد اصلا انگارنه انگار.
اي امام حسن ما هم دوستاي بابات علي هستيم اصلا انگار نه انگار دست مارو هم بگير ببر به خونت.
بقيه بديهامون رو نگاه نكن اصلا انگارنه انگار.
آقا بردش خونه
موقع رفتن اين بدبخت انقدر خجالت زده بود گفت اقا تو رو به خدا منو ببخش من غلط كردم انقدر به شما بد گفتم خب من نمي شناختمتون
آقا فرمود اصلا حرفش رو نزن.خيلي اقا امام حسن مجتبي #نازنين اند خيلي نازنين اند.
فدات بشم اي امام حسن اين گريه هاي محبت دوستانت رو ببين اينها همه محتاج نگاه تو اند
نصف #ماه_رمضان امشب تموم ميشه هيچ كاري نكرديم هيچ كاري نكرديم تموم شد رفت نقشه ها داشتيم گفتيم اين دفعه آدم ميشيم اين دفعه براي #شبهاي_قدر خودمون رو مهيا ميكنيم اميدمون از خودمون نااميد شده.
آقا كسي كه نيمه اول كاري نكنه نيمه دوم هم گلي به سرش نميزند ها.
برو در خونه امام حسن بگو من نميتونم.اصلا نمي تونم آقا.
آقا #سفره انداختن همينجوري غريبه ها رو راه ميدن.شما هم جزو غريبه ها خودت رو قايم كن
آقا مثل اينكه غريبه ها رو بيشتر تحويل ميگيره ها.
نگو من دوست شمام بگو من غريبه، اصلا شما رو نميشناسم يا حسن جان شما كي هستي؟ پسر علي هستي؟ كي هستي؟چرا انقدر هيبتت شبيه رسول خداست؟
بگذار آقا راهت بده برو تو خونه بشين، بعد همه كه خارج شدن تو خارج نشو
بگو آقاجون کجا برم از پیش شما؟
دعا كنم يك جمله؟
.
خدايا امشب همه ما رو #افطار #مهمان خوان كرم امام حسن مجتبي بگردان.
.
#ولادت#میلاد#امام_حسن_مجتبی #استاد_پناهيان#پناهیانی
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.
.
فاصله گرفتن از گناه زیباست
من الآن زیباییش رو با روضه خودم به نمایش میگذارم
میخوام یک نفر رو برای شما مثال بزنم
شب بیست و یکم ماه رمضان نرسیده
شب شهادت امیرالمؤمنین نرسیده
ولی اگر من مردم خدایا تو شاهد باش من این ماه رمضون روضه امیرالمؤمنینم رو خوندم
من الآن دیگه آروم میگیرم
ماه رمضون اگه نشد بگید فلانی دیگه نیاز نداشت به شب بیست و یکم برسه روضه هاش رو خوند تموم شد
این روضه رو من کنار محراب مسجد کوفه
برای زائران آن محراب خونین خوندم
تا امیرالمؤمنین گفت یا رسول الله بهترین کار در ماه رمضان چیه
حضرت شروع کرد گریه کردن
علی ابن ابی طالب پرسیدن یا رسول الله چرا گریه میکنید؟
اونوقت علی ابن ابی طالب مگه طاقت داره گریه پیغمبر رو ببینه
چرا گریه میکنی
سوال امیرالمؤمنین این نیست که آقا برام جالبه بدونم چرا گریه میکنی
نههههه
یا رسول جلوی هر کسی گریه میکنی جلوی علی گریه نکن
ایشون همینجوری برای شما میمیره
عاشق و معشوق اند دیگه
رسول خدا فرمود: یا علی همچین که چهره تو رو دیدم و بحث هم که رمضانست
یاد اون لحظه افتادم که محاسنت به خون سرت خضاب میشه
امیرالمؤمنین بلافاصله معصومانه پرسید یعنی در ماه رمضان کشته میشم
بله یا علی
بلافاصله پرسید یا رسول الله من اون موقع دین دارم؟ ایمان دارم؟ دینم سالمه؟
امیرالمؤمنین تو چقدر از غرور فاصله داری!!
تو میدانی قسیم الجنة والنار هستی
تو میدانی وصی بلافصل پیغمبری
تو میدانی میزان پل صراطی
تو میدانی انبیاء عظام الهی به واسطه تو به بهشت میرن
تو میدانی همه اینها رو
یا امیرالمؤمنین یک ذره غرور بگیردت
یا علی تو هنوز نگران عاقبت به خیر شدنی؟
انقدر فاصله داری با غرور
یک ذره خودت رو بگیر
اونوقت پیغمبر اکرم فرمودند بله علی جانم تو هنگام نمار به شهادت میرسی. خیالت راحت باشه
شما فکر میکنید علی فاصلش با غرور کم شد
به خدا قسم نه
همچین که ابن ملجم ملعون ضربت به فرق علی زد آنا صدا زد فزت
آخیش عاقبت به خیر شدم
علی تو چقدر معصومی
تو چقدر پاکی
تو چقدر دوری از غرور
فزت ورب الکعبه
مثل یک بچه ای ذوق بکنه ها
از یک شیرینی ای که گیرش اومده یک عمر منتظرش بوده
به خدا رستگار شدم
به خدا کعبه قسم
الحمدلله سر نماز بودم
آخر سر نماز خون از دنیا رفتم
علی تو آدم رو میکشی
انقدر فاصله گرفتن از گناه
خیلی که از گناه فاصله بگیر تازه زیبایی های خودش رو نشون میده
بقیش همش مقدمست
اینه که ائمه هدی میفرمایند که هی لب مرز واستی قطعا به گناه می افتی
چون شیرینی و زیبایی الکی اونطرف بهت تحميل میشه
فاصله بگیر خیلی فاصله بگیر خیلی فاصله بگیر از گناه
.
#شبهاي_قدر #شب_نوزدهم
#استاد_پناهیان #استاد #پناهيان #پناهیانی
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.
.
علی ابن طالب(علیه السلام) داشتند در کوچه های کوفه راه میرفتن
دیدن خانمی مشکی به دست گرفته داره میبره
گفت خانم این سنگینه بده من کمکت کنم
زن گفت خدا خیرت بده
امیرالمؤمنین کمک کرد
#مادرها هر شب خواستن بچهشون رو بخوابونن این قصه رو بگن
البته به زبان کودکانه
بچه ها هم انس دارن
صفای باطنی دارن
#قصه قشنگی بشنون
فردا شب میگن مامان همون قصه رو بگو
بعد با این قصه آدم بزرگ بشه
من دوست دارم جلسه ای پیدا کنم تمام ماه رمضان #روضه_علی ابن ابی طالب بخونیم
هر روزم همین قصه رو بگم
ما که نمیخوایم آشنا بشیم با علی ابن ابی طالب
ما که نمیخوایم آقا رو انتخاب کنیم
ما کار از کارمون گذشته
لاإله إلا الله میخواستم بگم میخوایم دور آقا مثل پروانه بگردیم
دیدم این حرف خیلی بزرگه
بله بگی دور امام حسین بگردیم خیلیا دور امام حسین گشتن پروانه سان
اما تنها کسی که لیاقت پیدا کرد دور علی بگرده فاطمه زهرا بود
به همین سادگیا بگی علی دورت بگردم؟
آقا مشک رو برد
در راه پرسید خانم شما همسرتون کجاست این کارای سخت رو او باید انجام بده
گفت: خدا بگم با علی چه بکنه
در جنگها پای رکاب علی کشته شد
علی هیچ چی نگفت
خانه رو که شناخت
فردا با مقداری آرد و خرما آمد در خانه رو زد
زن گفت: کیه؟
فرمود: همون که دیروز کمکت کرد
مقداری آذوقه برای بچه ها آوردم
دید عجب مرد مهربانیه
لاإله إلا الله تا در رو باز کرد علی رو دید
گفت: خدا بگم با علی چه بکنه
او باید به ما رسیدگی بکنه نه توی غریبه
آقا اجازه گرفت
میشه خودم برخی از خرما ها رو دهن بچه ها بگذارم
من فقط یک تیکش هم بگم
بچه ها با علی راه نمیومدن
اونا رو روی دوشش گذاشت
انقدر بچه رو خنداند تا خرما رو بگیرن
بعد هر یک دونه خرما که میداد
میگفت بچه ها بگید
#خدا_علی_رو_ببخشه
یا علی کاش یک سفارش دیگه هم میکردی
میگفتی هر موقع #یتیمای_حسینم اومدن کوفه
شما که اون موقع بزرگ شدید خاکستر به سرشون نریزین
اونها هم مثل شما یتیم اند
یتیمای حسین منند
.
#شبهاي_قدر #شب_بیست_یکم #استاد_پناهیان #استاد #پناهيان #پناهیانی
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.