.
جَوونها شما حیفید،قدر خودتون رو بدونید،اگرکتابچه
#رقصی_چنین_میانه_میـدانم_آرزوسـت(#شهید_چمران)
رونخوندید، عمرتون هدر رفته
هفتاد سالتم باشه،من بالاي قبرت مينويسم
"جوون ناكام"
"#گل_نشكفته".
چون كسي كه اين كتابچه رو نخونده متهمه به اينكه به بلوغ بيست سالگي نرسيده.
.
من چرا بايد فرزند اين انقلاب باشم سالها بعد از شهادت #شهيد_چمران، چمران را بشناسم؟
اين مرد خدا اين آدم آسماني
از لبنان اومده در جبهه غريب، طوبي للغربا. مشكل آدم خوبا اينه دوست دارن غريب باشند
تو بايد دنبالش بگردي با چراغ.
در يادداشتهاش مينويسه خدايا من غربتو دوست دارم ممنونتم بهم غربت دادي.
حضرت #امام فرمود:#مثل_چمران_بميريد.
اين مرد خدا چهار تا بسيجي را در محاصره تانكها ميبينه ميگه بايد كسي نجاتشون بده كي؟ تو این کتابچه نوشته منم، من ارزشم كمتره اونا بايد بمونن.ميره يك گردان تانك رو گرفتار خودش ميكنه، بچه ها رو نجات ميده، مجروح ميشه كسي كه خودش نوشته ديدم دارم بي حس ميشم به رگ پاي خودم و به رگ قلبم دستور دادم بسته بشيد من به شما نياز دارم و هر دو اطاعت كردند.
چمران بيخود حرف نميزنه. گفتن چشم كارتو بكن
و من به جنگم ادامه دادم اين يك گردان تانك و نيروهاشو تارومار ميكنه آخرين هيفا رو به غنيمت ميگيره.ميره بيمارستان ميگه هر مداوايي ميكنيد بايد در اتاق فرماندهي بكنيد.ميگه بعد يك هفته گفتن حالا يك كم قدم بزن اومدم از اتاق بيام بيرون صحنه وحشتناكي رو مقابلم ديدم كه از شدت ناراحتي ماتم برد.
اون چمراني كه يك گردان تانك بي ارادش نميكنه چه صحنه اي ديده كه پاش سست شده؟
ميگه داشتن گوسفندي رو براي من ذبح ميكردن دو صفحه مناجات خودش رو با اين گوسند و اين گوسفند رو با خودش نوشته.
بعد هر چي به چمران اصرار كردن به گوشت این گوسفند لب نزد.به شدت چمران عاطفي بود.
يك وقت نگي فلاني كتاب رو برامون تعريف كرد نياز نيست بخونيم
بخون والا عمرت هدره ها.
اينا ادامه اون رويشهاي انقلابه
چرا #دشمن الآن #فتنه نميكنه؟ميترسه تو خوباتو بشناسي، ستاره ها طلوع كنند.ميترسه ازت.
گفتن صريحا اينا تا #بوي_شهادت بياد همه گلهاشون رو ميشه.
اين غريبا رو بايد گير بياريد امام ميشناختش.
ميگفت من دلم براي چمران تنگ شده.
ولي منتظر نباش امام بياد بيست تا اطلاعيه در طرفداري چمران بزنه.
امام فرمود: دلم تنگ شده بياريدش
الآن داره آشكار ميشه.تيز باشي ميفهمي.
ميارن چمرانو امام اصرار ميكنه پاتو صاف كن پيش من.گفت آقا بگذار همينجوري باشه انقدر امام اصرار ميكنه چمران پاشو باز ميكنه
اي كاش ميدونستم چمران انقدر عزيزه امامه
.
#امام_خمينى#شهید#استاد_پناهيان #پناهیانی
.
کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.
جَوونها شما حیفید،قدر خودتون رو بدونید،اگرکتابچه
#رقصی_چنین_میانه_میـدانم_آرزوسـت(#شهید_چمران)
رونخوندید، عمرتون هدر رفته
هفتاد سالتم باشه،من بالاي قبرت مينويسم
"جوون ناكام"
"#گل_نشكفته".
چون كسي كه اين كتابچه رو نخونده متهمه به اينكه به بلوغ بيست سالگي نرسيده.
.
من چرا بايد فرزند اين انقلاب باشم سالها بعد از شهادت #شهيد_چمران، چمران را بشناسم؟
اين مرد خدا اين آدم آسماني
از لبنان اومده در جبهه غريب، طوبي للغربا. مشكل آدم خوبا اينه دوست دارن غريب باشند
تو بايد دنبالش بگردي با چراغ.
در يادداشتهاش مينويسه خدايا من غربتو دوست دارم ممنونتم بهم غربت دادي.
حضرت #امام فرمود:#مثل_چمران_بميريد.
اين مرد خدا چهار تا بسيجي را در محاصره تانكها ميبينه ميگه بايد كسي نجاتشون بده كي؟ تو این کتابچه نوشته منم، من ارزشم كمتره اونا بايد بمونن.ميره يك گردان تانك رو گرفتار خودش ميكنه، بچه ها رو نجات ميده، مجروح ميشه كسي كه خودش نوشته ديدم دارم بي حس ميشم به رگ پاي خودم و به رگ قلبم دستور دادم بسته بشيد من به شما نياز دارم و هر دو اطاعت كردند.
چمران بيخود حرف نميزنه. گفتن چشم كارتو بكن
و من به جنگم ادامه دادم اين يك گردان تانك و نيروهاشو تارومار ميكنه آخرين هيفا رو به غنيمت ميگيره.ميره بيمارستان ميگه هر مداوايي ميكنيد بايد در اتاق فرماندهي بكنيد.ميگه بعد يك هفته گفتن حالا يك كم قدم بزن اومدم از اتاق بيام بيرون صحنه وحشتناكي رو مقابلم ديدم كه از شدت ناراحتي ماتم برد.
اون چمراني كه يك گردان تانك بي ارادش نميكنه چه صحنه اي ديده كه پاش سست شده؟
ميگه داشتن گوسفندي رو براي من ذبح ميكردن دو صفحه مناجات خودش رو با اين گوسند و اين گوسفند رو با خودش نوشته.
بعد هر چي به چمران اصرار كردن به گوشت این گوسفند لب نزد.به شدت چمران عاطفي بود.
يك وقت نگي فلاني كتاب رو برامون تعريف كرد نياز نيست بخونيم
بخون والا عمرت هدره ها.
اينا ادامه اون رويشهاي انقلابه
چرا #دشمن الآن #فتنه نميكنه؟ميترسه تو خوباتو بشناسي، ستاره ها طلوع كنند.ميترسه ازت.
گفتن صريحا اينا تا #بوي_شهادت بياد همه گلهاشون رو ميشه.
اين غريبا رو بايد گير بياريد امام ميشناختش.
ميگفت من دلم براي چمران تنگ شده.
ولي منتظر نباش امام بياد بيست تا اطلاعيه در طرفداري چمران بزنه.
امام فرمود: دلم تنگ شده بياريدش
الآن داره آشكار ميشه.تيز باشي ميفهمي.
ميارن چمرانو امام اصرار ميكنه پاتو صاف كن پيش من.گفت آقا بگذار همينجوري باشه انقدر امام اصرار ميكنه چمران پاشو باز ميكنه
اي كاش ميدونستم چمران انقدر عزيزه امامه
.
#امام_خمينى#شهید#استاد_پناهيان #پناهیانی
.
کانال تلگرام پناهیانی
https://telegram.me/panahiani
.
Telegram
Panahiani
تفکرات راهبردی استاد پناهیان
.
جَوونها شما حیفید،قدر خودتون رو بدونید،اگرکتابچه
#رقصی_چنین_میانه_میـدانم_آرزوسـت(#شهید_چمران)
رونخوندید، عمرتون هدر رفته
هفتاد سالتم باشه،من بالاي قبرت مينويسم
"جوون ناكام"
"#گل_نشكفته".
چون كسي كه اين كتابچه رو نخونده متهمه به اينكه به بلوغ بيست سالگي نرسيده.
.
من چرا بايد فرزند اين انقلاب باشم سالها بعد از شهادت #شهيد_چمران، چمران را بشناسم؟
اين مرد خدا اين آدم آسماني
از لبنان اومده در جبهه غريب، طوبي للغربا. مشكل آدم خوبا اينه دوست دارن غريب باشند
تو بايد دنبالش بگردي با چراغ.
در يادداشتهاش مينويسه خدايا من غربتو دوست دارم ممنونتم بهم غربت دادي.
حضرت #امام فرمود:#مثل_چمران_بميريد.
اين مرد خدا چهار تا بسيجي را در محاصره تانكها ميبينه ميگه بايد كسي نجاتشون بده كي؟ تو این کتابچه نوشته منم، من ارزشم كمتره اونا بايد بمونن.ميره يك گردان تانك رو گرفتار خودش ميكنه، بچه ها رو نجات ميده، مجروح ميشه كسي كه خودش نوشته ديدم دارم بي حس ميشم به رگ پاي خودم و به رگ قلبم دستور دادم بسته بشيد من به شما نياز دارم و هر دو اطاعت كردند.
چمران بيخود حرف نميزنه. گفتن چشم كارتو بكن
و من به جنگم ادامه دادم اين يك گردان تانك و نيروهاشو تارومار ميكنه آخرين هيفا رو به غنيمت ميگيره.ميره بيمارستان ميگه هر مداوايي ميكنيد بايد در اتاق فرماندهي بكنيد.ميگه بعد يك هفته گفتن حالا يك كم قدم بزن اومدم از اتاق بيام بيرون صحنه وحشتناكي رو مقابلم ديدم كه از شدت ناراحتي ماتم برد.
اون چمراني كه يك گردان تانك بي ارادش نميكنه چه صحنه اي ديده كه پاش سست شده؟
ميگه داشتن گوسفندي رو براي من ذبح ميكردن دو صفحه مناجات خودش رو با اين گوسند و اين گوسفند رو با خودش نوشته.
بعد هر چي به چمران اصرار كردن به گوشت این گوسفند لب نزد.به شدت چمران عاطفي بود.
يك وقت نگي فلاني كتاب رو برامون تعريف كرد نياز نيست بخونيم
بخون والا عمرت هدره ها.
اينا ادامه اون رويشهاي انقلابه
چرا #دشمن الآن #فتنه نميكنه؟ميترسه تو خوباتو بشناسي، ستاره ها طلوع كنند.ميترسه ازت.
گفتن صريحا اينا تا #بوي_شهادت بياد همه گلهاشون رو ميشه.
اين غريبا رو بايد گير بياريد امام ميشناختش.
ميگفت من دلم براي چمران تنگ شده.
ولي منتظر نباش امام بياد بيست تا اطلاعيه در طرفداري چمران بزنه.
امام فرمود: دلم تنگ شده بياريدش
الآن داره آشكار ميشه.تيز باشي ميفهمي.
ميارن چمرانو امام اصرار ميكنه پاتو صاف كن پيش من.گفت آقا بگذار همينجوري باشه انقدر امام اصرار ميكنه چمران پاشو باز ميكنه
اي كاش ميدونستم چمران انقدر عزيزه امامه
.
#امام_خمينى#شهید#استاد_پناهيان #پناهیانی
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.
جَوونها شما حیفید،قدر خودتون رو بدونید،اگرکتابچه
#رقصی_چنین_میانه_میـدانم_آرزوسـت(#شهید_چمران)
رونخوندید، عمرتون هدر رفته
هفتاد سالتم باشه،من بالاي قبرت مينويسم
"جوون ناكام"
"#گل_نشكفته".
چون كسي كه اين كتابچه رو نخونده متهمه به اينكه به بلوغ بيست سالگي نرسيده.
.
من چرا بايد فرزند اين انقلاب باشم سالها بعد از شهادت #شهيد_چمران، چمران را بشناسم؟
اين مرد خدا اين آدم آسماني
از لبنان اومده در جبهه غريب، طوبي للغربا. مشكل آدم خوبا اينه دوست دارن غريب باشند
تو بايد دنبالش بگردي با چراغ.
در يادداشتهاش مينويسه خدايا من غربتو دوست دارم ممنونتم بهم غربت دادي.
حضرت #امام فرمود:#مثل_چمران_بميريد.
اين مرد خدا چهار تا بسيجي را در محاصره تانكها ميبينه ميگه بايد كسي نجاتشون بده كي؟ تو این کتابچه نوشته منم، من ارزشم كمتره اونا بايد بمونن.ميره يك گردان تانك رو گرفتار خودش ميكنه، بچه ها رو نجات ميده، مجروح ميشه كسي كه خودش نوشته ديدم دارم بي حس ميشم به رگ پاي خودم و به رگ قلبم دستور دادم بسته بشيد من به شما نياز دارم و هر دو اطاعت كردند.
چمران بيخود حرف نميزنه. گفتن چشم كارتو بكن
و من به جنگم ادامه دادم اين يك گردان تانك و نيروهاشو تارومار ميكنه آخرين هيفا رو به غنيمت ميگيره.ميره بيمارستان ميگه هر مداوايي ميكنيد بايد در اتاق فرماندهي بكنيد.ميگه بعد يك هفته گفتن حالا يك كم قدم بزن اومدم از اتاق بيام بيرون صحنه وحشتناكي رو مقابلم ديدم كه از شدت ناراحتي ماتم برد.
اون چمراني كه يك گردان تانك بي ارادش نميكنه چه صحنه اي ديده كه پاش سست شده؟
ميگه داشتن گوسفندي رو براي من ذبح ميكردن دو صفحه مناجات خودش رو با اين گوسند و اين گوسفند رو با خودش نوشته.
بعد هر چي به چمران اصرار كردن به گوشت این گوسفند لب نزد.به شدت چمران عاطفي بود.
يك وقت نگي فلاني كتاب رو برامون تعريف كرد نياز نيست بخونيم
بخون والا عمرت هدره ها.
اينا ادامه اون رويشهاي انقلابه
چرا #دشمن الآن #فتنه نميكنه؟ميترسه تو خوباتو بشناسي، ستاره ها طلوع كنند.ميترسه ازت.
گفتن صريحا اينا تا #بوي_شهادت بياد همه گلهاشون رو ميشه.
اين غريبا رو بايد گير بياريد امام ميشناختش.
ميگفت من دلم براي چمران تنگ شده.
ولي منتظر نباش امام بياد بيست تا اطلاعيه در طرفداري چمران بزنه.
امام فرمود: دلم تنگ شده بياريدش
الآن داره آشكار ميشه.تيز باشي ميفهمي.
ميارن چمرانو امام اصرار ميكنه پاتو صاف كن پيش من.گفت آقا بگذار همينجوري باشه انقدر امام اصرار ميكنه چمران پاشو باز ميكنه
اي كاش ميدونستم چمران انقدر عزيزه امامه
.
#امام_خمينى#شهید#استاد_پناهيان #پناهیانی
.
عضو کانال تلگرام پناهیانی شوید
https://telegram.me/panahiani
.
Telegram
Panahiani
تفکرات راهبردی استاد پناهیان