«در ساحل با شبچراغ سرخ آسمان»
----------------------------------
سیارهی بهرام (مریخ) در اواخر تابستان گذشته، با آن که پادیستان (مقابلهی) خیرهکنندهاش با خورشید را پشت سر گذاشته بود ولی همچنان در آسمان میدرخشید.
در این چشمانداز دریا و آسمان شب که از بیگ سور گرفته شده، مردی را به همره سگش میبینیم که هر دو به این شبچراغ سرخفام آسمانی خیره شدهاند.
نوار کهکشان هم در درازای تصویر کشیده شده، با کوژِ مرکزی و پرستارهاش در افق جنوب باختری. نوردهی بلندِ این تصویر همچنین تابش آبیفامی که دستاورد پدیدهی زیستتابی است را هم در امواج ساحلِ فایفر آشکار کرده.
بهرام که اکنون بسیار کمنورتر شده، این شبها پس از غروب آفتاب در افق باختری دیده میشود، ولی در دهم این ماه (ژوئن) سیارهی مشتری به پادیستان و نزدیکترین نقطهی مدارش به زمین میرسد و درخشانترین شبچراغ آسمان خواهد شد.
آسماندوستان میتوانند در این شبها این سیارهی تابناک را بالای افق جنوبی ببینند که در کنار ستارگان مرکز کهکشان راه شیری میدرخشد.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190608.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
----------------------------------
سیارهی بهرام (مریخ) در اواخر تابستان گذشته، با آن که پادیستان (مقابلهی) خیرهکنندهاش با خورشید را پشت سر گذاشته بود ولی همچنان در آسمان میدرخشید.
در این چشمانداز دریا و آسمان شب که از بیگ سور گرفته شده، مردی را به همره سگش میبینیم که هر دو به این شبچراغ سرخفام آسمانی خیره شدهاند.
نوار کهکشان هم در درازای تصویر کشیده شده، با کوژِ مرکزی و پرستارهاش در افق جنوب باختری. نوردهی بلندِ این تصویر همچنین تابش آبیفامی که دستاورد پدیدهی زیستتابی است را هم در امواج ساحلِ فایفر آشکار کرده.
بهرام که اکنون بسیار کمنورتر شده، این شبها پس از غروب آفتاب در افق باختری دیده میشود، ولی در دهم این ماه (ژوئن) سیارهی مشتری به پادیستان و نزدیکترین نقطهی مدارش به زمین میرسد و درخشانترین شبچراغ آسمان خواهد شد.
آسماندوستان میتوانند در این شبها این سیارهی تابناک را بالای افق جنوبی ببینند که در کنار ستارگان مرکز کهکشان راه شیری میدرخشد.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190608.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«آیا جهان پیش از مهبانگ، تصویر آینه جهان کنونی بوده؟»
---------------------------------------------------------
مانند کوهی که تصویر وارونهاش در آب آرام دریاچهی کنارش افتاده، به نظر میرسد کیهان ما هم زمانی یک تصویر آینهی کامل داشته. این نتیجهایست که یک گروه از دانشمندان کانادایی با برونیابی قوانین کیهان هم پیش و هم پس از مهبانگ به آن رسیدهاند.
فیزیکدانان به خوبی میدانند که ساختار کیهان از درست چند ثانیه پس از مهبانگ (انفجار بزرگ، بیگ بنگ) تاکنون چگونه بوده است. از جنبههای بسیاری، قوانین فیزیک بنیادی مانند همین امروز بوده است. اما چندین دهه است که دانشمندان در این باره که درست در نخستین دَم کیهان، هنگامی که آن ذرهی کوچکِ بینهایت چگالِ ماده آغاز به گسترش کرد، اختلاف نظر دارند و اغلب بر این باورند که قوانین بنیادی فیزیک در آن زمان به گونهای متفاوت با امروز بوده است.
پژوهشگران، لاتام بویل، کیرن فین و نیل توروک از بنیاد فیزیک نظری پریمتر در واترلوی اونتاریو با در نظر گرفتن این فرض که کیهان همیشه از نظر بنیادی متقارن و ساده بوده، و سپس با برونیابی ریاضی تا نخستین لحظهی کیهان، این نظریه را دگرگون کردهاند.
@onestar_in_sevenskies
آنها با این کار به کیهانی در گذشته رسیدند که تصویر آینهی کیهانِ کنونی بوده، تنها با این تفاوت که همه چیز در آن وارونه است. زمانش رو به عقب میرود و ذراتش هم پادذرهاند. این نخستین بار نیست که فیزیکدانان جهانی پیش از مهبانگ را تجسم میکنند، ولی آن جهانها همیشه به عنوان جهانهایی جداگانه و بسیار مانند جهان خودمان در نظر گرفته میشدند.
توروک در گفتگو با لایوساینس میگوید: «ما به جای این که بگوییم جهان متفاوتِ دیگری پیش از مهبانگ بوده، میگوییم جهان پیش از مهبانگ عملا -از برخی لحاظ- تصویری از جهانِ پس از مهبانگ بوده است [تصویر آینه].»
بویل میگوید: «انگار که جهان کنونی ما در مهبانگ بازتاب پیدا کرده [مهبانگ به جای آینه] باشد. روزگار پیشین در حقیقت بازتاب در مهبانگ بود.»
@onestar_in_sevenskies
شکستن یک تخم مرغ در این "پادجهان" را تصور کنید. نخست این که به طور کامل از پادپروتونهای با بار منفی و پادالکترونهای با بار مثبت تشکیل شده. دوم این که از چشمانداز ما، این تخم مرغ با گذشت زمان از یک تودهی زرده و سفیده به یک تخم مرغ شکسته، و سپس به یک تخم مرغ سالم در آشپزخانه میرسد. به همین گونه، آن جهان هم با گذشت زمان از یک جهانِ گسترده به تکینگی مهبانگ رسیده و سپس دوباره گسترده میشود و چهان ما را میسازد.
ولی از دیدی دیگر، هر دو جهان همزمان در نقطهی مهبانگ پدید آمده و رو به پس و به پیش در زمان گسترده شدند. این دورستگی (دیکوتومی) میتواند توضیحهایی خلاقانه را برای برخی از مسایلی که سالهاست فیزیکدانان را سردرگم کرده امکانپذیر سازد. برای نمونه، میتواند با حذف نیاز به چندجهانیها و بُعدهایی که سه دهه است برای توضیح برخی از سختترین جنبههای فیزیک کوانتومی و مدل استاندارد -که جنگل ذرات زیراتمیِ سازندهی کیهان را توصیف میکند- به کار میرود، نخستین ثانیهی کیهان را سادهتر کند.
توروک میگوید ...
@onestar_in_sevenskies
ادامهی این مطلب را در پست بعدی بخوانید 👇👇👇👇👇👇👇👇
---------------------------------------------------------
مانند کوهی که تصویر وارونهاش در آب آرام دریاچهی کنارش افتاده، به نظر میرسد کیهان ما هم زمانی یک تصویر آینهی کامل داشته. این نتیجهایست که یک گروه از دانشمندان کانادایی با برونیابی قوانین کیهان هم پیش و هم پس از مهبانگ به آن رسیدهاند.
فیزیکدانان به خوبی میدانند که ساختار کیهان از درست چند ثانیه پس از مهبانگ (انفجار بزرگ، بیگ بنگ) تاکنون چگونه بوده است. از جنبههای بسیاری، قوانین فیزیک بنیادی مانند همین امروز بوده است. اما چندین دهه است که دانشمندان در این باره که درست در نخستین دَم کیهان، هنگامی که آن ذرهی کوچکِ بینهایت چگالِ ماده آغاز به گسترش کرد، اختلاف نظر دارند و اغلب بر این باورند که قوانین بنیادی فیزیک در آن زمان به گونهای متفاوت با امروز بوده است.
پژوهشگران، لاتام بویل، کیرن فین و نیل توروک از بنیاد فیزیک نظری پریمتر در واترلوی اونتاریو با در نظر گرفتن این فرض که کیهان همیشه از نظر بنیادی متقارن و ساده بوده، و سپس با برونیابی ریاضی تا نخستین لحظهی کیهان، این نظریه را دگرگون کردهاند.
@onestar_in_sevenskies
آنها با این کار به کیهانی در گذشته رسیدند که تصویر آینهی کیهانِ کنونی بوده، تنها با این تفاوت که همه چیز در آن وارونه است. زمانش رو به عقب میرود و ذراتش هم پادذرهاند. این نخستین بار نیست که فیزیکدانان جهانی پیش از مهبانگ را تجسم میکنند، ولی آن جهانها همیشه به عنوان جهانهایی جداگانه و بسیار مانند جهان خودمان در نظر گرفته میشدند.
توروک در گفتگو با لایوساینس میگوید: «ما به جای این که بگوییم جهان متفاوتِ دیگری پیش از مهبانگ بوده، میگوییم جهان پیش از مهبانگ عملا -از برخی لحاظ- تصویری از جهانِ پس از مهبانگ بوده است [تصویر آینه].»
بویل میگوید: «انگار که جهان کنونی ما در مهبانگ بازتاب پیدا کرده [مهبانگ به جای آینه] باشد. روزگار پیشین در حقیقت بازتاب در مهبانگ بود.»
@onestar_in_sevenskies
شکستن یک تخم مرغ در این "پادجهان" را تصور کنید. نخست این که به طور کامل از پادپروتونهای با بار منفی و پادالکترونهای با بار مثبت تشکیل شده. دوم این که از چشمانداز ما، این تخم مرغ با گذشت زمان از یک تودهی زرده و سفیده به یک تخم مرغ شکسته، و سپس به یک تخم مرغ سالم در آشپزخانه میرسد. به همین گونه، آن جهان هم با گذشت زمان از یک جهانِ گسترده به تکینگی مهبانگ رسیده و سپس دوباره گسترده میشود و چهان ما را میسازد.
ولی از دیدی دیگر، هر دو جهان همزمان در نقطهی مهبانگ پدید آمده و رو به پس و به پیش در زمان گسترده شدند. این دورستگی (دیکوتومی) میتواند توضیحهایی خلاقانه را برای برخی از مسایلی که سالهاست فیزیکدانان را سردرگم کرده امکانپذیر سازد. برای نمونه، میتواند با حذف نیاز به چندجهانیها و بُعدهایی که سه دهه است برای توضیح برخی از سختترین جنبههای فیزیک کوانتومی و مدل استاندارد -که جنگل ذرات زیراتمیِ سازندهی کیهان را توصیف میکند- به کار میرود، نخستین ثانیهی کیهان را سادهتر کند.
توروک میگوید ...
@onestar_in_sevenskies
ادامهی این مطلب را در پست بعدی بخوانید 👇👇👇👇👇👇👇👇
👑یک ستاره در هفت آسمان👑
«آیا جهان پیش از مهبانگ، تصویر آینه جهان کنونی بوده؟» --------------------------------------------------------- مانند کوهی که تصویر وارونهاش در آب آرام دریاچهی کنارش افتاده، به نظر میرسد کیهان ما هم زمانی یک تصویر آینهی کامل داشته. این نتیجهایست که یک…
ادامهی پست پیشین 👆👆👆👆👆👆👆👆
... توروک میگوید: «نظریهپردازان نظریههای یگانش بزرگ (یکپارچهی بزرگ، وحدت بزرگ) را ابداع کردهاند که در آنها صدها ذرهی تازه، که هرگز دیده نشده مطرح شده است -ابرتقارن، نظریهی ریسمان با بعدهای اضافی، نظریههای چندجهانی و .... اساسا همین جوری چیزهای تازه ابداع میکنند. شواهد رصدی برای هیچ یک از آنها هم دیده نشده.»
بویل میگوید این نظریه میتواند توضیحی بسیار سادهتر هم برای مادهی تاریک داشته باشد.
بویل در گفتگو با لایوساینس میگوید: «با داشتن این دیدِ متقارن و گسترده از فضا/زمان، یکی از ذرات فرضیمان (نوترینوی راست-دست) ناگهان به یک نامزد بسیار شستهرُفته برای مادهی تاریک تبدیل میشود. و دیگر نیازی به این که دست به دامن ذرات دیگر بشویم نخواهیم داشت.» (منظور بویل از ذرات نوترینوهای راست-دست، نوترونیوهای سترون فرضی است که بدون هیچ برهمکنشی از درون مادهی معمولی میگذرند.)
این دانشمندان میگویند انگیزهی ارایهی نظریهی تازه، ناخشنودیهایی بوده که نسبت به نظریههای عجیب و غریبِ فیزیکدانان در سالهای گذشته وجود داشته است. خود توروک هم در پدید آوردن چنین توضیحهایی کمک کرده ولی تمایل بسیاری به یک توضیح سادهتر برای کیهان و مهبانگ داشته. آنها همچنین میگویند خوبی این نظریهی تازه آزمونپذیر بودنش است که برای رفع تردیدها نیازی کلیدیست.
@onestar_in_sevenskies
شان کارول، کیهانشناس بنیاد فناوری کالیفرنیا دربارهی این پژوهش می گوید: «اگر کسی بتواند نگارش سادهتری از تاریخ کیهان نسبت به نگارش کنونی پیدا کند یک گام به جلو برداشته خواهد شد. این به معنای درست بودن نگارش تازه نیست، ولی بدین معناست که ارزش بررسی دارد.» کارول که در این پژوهش شرکت نداشت میگوید نامزد کنونی برای مادهی تاریک (ذرات سنگین با برهمکنش ضعیف یا "ویمپ"ها) تاکنون یافته نشدهاند و شاید زمان آن رسیده باشد که به گزینههای دیگر فکر کنیم، از جمله همین نوترینوهای راست-دستی که بویل پیشنهاد کرده. ولی او میگوید بسیار مانده تا متقاعد شود و این پژوهش را "نظری" مینامد.
این گروه کانادایی از نظری بودن پیشنهادشان آگاهند و میخواهند برای بررسی درستیاش، از این مدل برای ارایهی عنصرهای سنجشپذیر و آزمونپذیر بهره بگیرند. برای نمونه، مدل آنها پیشبینی میکند که سبکترین نوترینوها باید عملا همگی بدون جرم باشند. اگر نظرشان درست باشد، این شاید بتواند چشمانداز ما از کیهان را دگرگون کند.
توروک میگوید: «این سیار چشمگیر و دراماتیک است. این به کلی در تناقض با رویکرد فیزیکدانان، از جمله خود ما، در ۳۰ سال گذشته است. ما واقعا از خودمان پرسیدیم آیا ماجرا نمیتواند چیزی سادهتر باشد؟»
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/MirrorImage.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
... توروک میگوید: «نظریهپردازان نظریههای یگانش بزرگ (یکپارچهی بزرگ، وحدت بزرگ) را ابداع کردهاند که در آنها صدها ذرهی تازه، که هرگز دیده نشده مطرح شده است -ابرتقارن، نظریهی ریسمان با بعدهای اضافی، نظریههای چندجهانی و .... اساسا همین جوری چیزهای تازه ابداع میکنند. شواهد رصدی برای هیچ یک از آنها هم دیده نشده.»
بویل میگوید این نظریه میتواند توضیحی بسیار سادهتر هم برای مادهی تاریک داشته باشد.
بویل در گفتگو با لایوساینس میگوید: «با داشتن این دیدِ متقارن و گسترده از فضا/زمان، یکی از ذرات فرضیمان (نوترینوی راست-دست) ناگهان به یک نامزد بسیار شستهرُفته برای مادهی تاریک تبدیل میشود. و دیگر نیازی به این که دست به دامن ذرات دیگر بشویم نخواهیم داشت.» (منظور بویل از ذرات نوترینوهای راست-دست، نوترونیوهای سترون فرضی است که بدون هیچ برهمکنشی از درون مادهی معمولی میگذرند.)
این دانشمندان میگویند انگیزهی ارایهی نظریهی تازه، ناخشنودیهایی بوده که نسبت به نظریههای عجیب و غریبِ فیزیکدانان در سالهای گذشته وجود داشته است. خود توروک هم در پدید آوردن چنین توضیحهایی کمک کرده ولی تمایل بسیاری به یک توضیح سادهتر برای کیهان و مهبانگ داشته. آنها همچنین میگویند خوبی این نظریهی تازه آزمونپذیر بودنش است که برای رفع تردیدها نیازی کلیدیست.
@onestar_in_sevenskies
شان کارول، کیهانشناس بنیاد فناوری کالیفرنیا دربارهی این پژوهش می گوید: «اگر کسی بتواند نگارش سادهتری از تاریخ کیهان نسبت به نگارش کنونی پیدا کند یک گام به جلو برداشته خواهد شد. این به معنای درست بودن نگارش تازه نیست، ولی بدین معناست که ارزش بررسی دارد.» کارول که در این پژوهش شرکت نداشت میگوید نامزد کنونی برای مادهی تاریک (ذرات سنگین با برهمکنش ضعیف یا "ویمپ"ها) تاکنون یافته نشدهاند و شاید زمان آن رسیده باشد که به گزینههای دیگر فکر کنیم، از جمله همین نوترینوهای راست-دستی که بویل پیشنهاد کرده. ولی او میگوید بسیار مانده تا متقاعد شود و این پژوهش را "نظری" مینامد.
این گروه کانادایی از نظری بودن پیشنهادشان آگاهند و میخواهند برای بررسی درستیاش، از این مدل برای ارایهی عنصرهای سنجشپذیر و آزمونپذیر بهره بگیرند. برای نمونه، مدل آنها پیشبینی میکند که سبکترین نوترینوها باید عملا همگی بدون جرم باشند. اگر نظرشان درست باشد، این شاید بتواند چشمانداز ما از کیهان را دگرگون کند.
توروک میگوید: «این سیار چشمگیر و دراماتیک است. این به کلی در تناقض با رویکرد فیزیکدانان، از جمله خود ما، در ۳۰ سال گذشته است. ما واقعا از خودمان پرسیدیم آیا ماجرا نمیتواند چیزی سادهتر باشد؟»
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/MirrorImage.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«سایه یک آتشفشان»
--------------------
چرا سایهی این آتشفشان به شکل مثلث دیده میشود؟
خود کوه که آتشفشان تیده است برخلاف چیزی که هندسهی سایهاش نشان میدهد یک هرم (یا مخروط) کامل نیست.
این پدیدهی سایهی مثلثی تنها ویژهی کوه تیده نیست و آن را معمولا از بالای بسیاری از قلهها و آتشفشانهای بزرگ دیگر نیز میتوان دید.
خورشید اینجا در افق پشت سر بیننده [دوربین] است و دارد غروب (یا طلوع) میکند و از همین رو سایهی بلندی را از کوه در برابر چشم بیننده درست کرده. بیننده دارد رو به پایین، از درون یک دالان بلند که از سایهی کوه پدید آمده و تا افق کشیده شده نگاه میکند.
حتی اگر این آتشفشان غولپیکر به شکل مکعب کامل نیز بود و سایهی پدید آمدهاش به شکل یک مستطیل بلند میشد، باز هم به نظر میآمد مکعب در دوردست افق باریک و تیز می شود، درست مانند ریلهای همراستای راه آهن که از دید ما در افق به هم میرسند.
در پیشزمینهی این تصویر زیبا دهانهی "پیکو ویهخو"، در تنهریف جزایر قناری اسپانیا را میبینیم. قرص تقریبا کامل ماه نیز کنار سایه دیده میشود، اندکی پس از یک ماهگرفتگی.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190609.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
--------------------
چرا سایهی این آتشفشان به شکل مثلث دیده میشود؟
خود کوه که آتشفشان تیده است برخلاف چیزی که هندسهی سایهاش نشان میدهد یک هرم (یا مخروط) کامل نیست.
این پدیدهی سایهی مثلثی تنها ویژهی کوه تیده نیست و آن را معمولا از بالای بسیاری از قلهها و آتشفشانهای بزرگ دیگر نیز میتوان دید.
خورشید اینجا در افق پشت سر بیننده [دوربین] است و دارد غروب (یا طلوع) میکند و از همین رو سایهی بلندی را از کوه در برابر چشم بیننده درست کرده. بیننده دارد رو به پایین، از درون یک دالان بلند که از سایهی کوه پدید آمده و تا افق کشیده شده نگاه میکند.
حتی اگر این آتشفشان غولپیکر به شکل مکعب کامل نیز بود و سایهی پدید آمدهاش به شکل یک مستطیل بلند میشد، باز هم به نظر میآمد مکعب در دوردست افق باریک و تیز می شود، درست مانند ریلهای همراستای راه آهن که از دید ما در افق به هم میرسند.
در پیشزمینهی این تصویر زیبا دهانهی "پیکو ویهخو"، در تنهریف جزایر قناری اسپانیا را میبینیم. قرص تقریبا کامل ماه نیز کنار سایه دیده میشود، اندکی پس از یک ماهگرفتگی.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190609.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«"پل رادیویی" به بلندی ۱۰ میلیون سال نوری میان دو خوشه کهکشانی»
----------------------------------------------------------------------
* اخترشناسان پلی از تابشهای رادیویی به درازای ۱۰ میلیون سال نوری را میان دو خوشهی کهکشانی که به آرامی دارند به سوی هم آمده و با هم برخورد میکنند یافتهاند.
دانشمندان این دو خوشهی کهکشانی با نامهای آبل ۰۳۹۹ و آبل ۰۴۰۱ را با بهره از "آرایهی بسامد پایین" (لوفار، LOFAR) که در هلند است بررسی کردند. این رصدخانه دستگاهی بسیار خوب برای بررسی امواج رادیوییِ بسیار بلندِ کمبسامد در آسمانست. دلیل بررسی این دو خوشه با آرایهی لوفار این بود که پیش از آن، رصدخانههای دیگر رشتهای را دیده بودند که آن دو را به هم پیوند داده، این رشته بخشی از شبکهی گسترده و غولپیکری بود که بیشتر فضا را پوشانده.
فدریکا گووونی، اخترشناس بنیاد ملی اخترفیزیک در کالیاری ایتالیا و نویسندهی اصلی این پژوهش میگوید: «وجود این رشته کنجکاوی ما را برانگبخت.»
دانشمندان در گذشته چند دوجین خوشهی کهکشانی با میدان مغناطیسی یافته بودند؛ دلیل ویژهی کنجکاوی گووونی و همکارانش هم این بود که پیش این دریافته بودند هر دوی این خوشهها جزو این چند دوجین هستند. بنابراین پرسشی که برایشان پیش آمد این بود که آیا رشتهی میان این دو خوشه هم میدان مغناطیسی دارد یا نه.
الکترونهایی که در یک میدان مغناطیسی با سرعت بسیار بسیار بالا حرکت میکنند پرتوی سنکروترون میگسیلند، چیزی که دانشمندان میتوانند مانند تابش رادیویی ببینند. بنابراین بهترین راه برای یافتن پاسخ، بررسی تابشهای رادیویی میان دو خوشه بود. و این درست چیزی بود که گووونی و همکارانش هنگامی که با لوفار این رشته را نگاه کردند دیدند: پلی از تابشهای رادیویی به درازای ۱۰ میلیون سال نوری میان دو خوشه.
به گفتهی گووونی و همکارانش، تابش رادیویی نشان میدهد که خود این رشته هم مغناطیسی است. ولی از آنجایی که فاکتورهای بسیاری اینجا گرد هم آمدهاند -دو خوشهی کهکشانی برخوردی که اتفاقا با یک رشته به هم پیوستهاند، و اتفاقا هر دو میدان مغناطیسی دارند- این پژوهشگران هنور از میزان رایج بودن چنین پدیدهای در کیهان مطمئن نیستند.
گووونی میگوید: «چیزی که اکنون میخواهیم بدانیم اینست که آیا رشتههای مغناطیسی پدیدههایی رایج در شبکهی کیهانیاند یا نه.»
خوشبختانه پژوهشگران به زودی میتوانند دستگاههای دیگری را به کار بگیرند، زیرا لوفار خودش راهبازکن یک رصدخانهی نیرومندتر به نام "آرایهی کیلومتر مربعی" است که دانشمندان امیدوارند بزرگترین تلسکوپ رادیویی جهان شود. یکی از برنامههای آیندهی این دستگاه بررسی میدانهای مغناطیسی درون همین شبکهی کیهانیست که گووونی و همکارانش این رشته را در آن یافتهاند.
گزارش یافتههای این پژوهش در شمارهی ۶ ژوئن نشریهی ساینس منتشر شده.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/RadioBridge.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
----------------------------------------------------------------------
* اخترشناسان پلی از تابشهای رادیویی به درازای ۱۰ میلیون سال نوری را میان دو خوشهی کهکشانی که به آرامی دارند به سوی هم آمده و با هم برخورد میکنند یافتهاند.
دانشمندان این دو خوشهی کهکشانی با نامهای آبل ۰۳۹۹ و آبل ۰۴۰۱ را با بهره از "آرایهی بسامد پایین" (لوفار، LOFAR) که در هلند است بررسی کردند. این رصدخانه دستگاهی بسیار خوب برای بررسی امواج رادیوییِ بسیار بلندِ کمبسامد در آسمانست. دلیل بررسی این دو خوشه با آرایهی لوفار این بود که پیش از آن، رصدخانههای دیگر رشتهای را دیده بودند که آن دو را به هم پیوند داده، این رشته بخشی از شبکهی گسترده و غولپیکری بود که بیشتر فضا را پوشانده.
فدریکا گووونی، اخترشناس بنیاد ملی اخترفیزیک در کالیاری ایتالیا و نویسندهی اصلی این پژوهش میگوید: «وجود این رشته کنجکاوی ما را برانگبخت.»
دانشمندان در گذشته چند دوجین خوشهی کهکشانی با میدان مغناطیسی یافته بودند؛ دلیل ویژهی کنجکاوی گووونی و همکارانش هم این بود که پیش این دریافته بودند هر دوی این خوشهها جزو این چند دوجین هستند. بنابراین پرسشی که برایشان پیش آمد این بود که آیا رشتهی میان این دو خوشه هم میدان مغناطیسی دارد یا نه.
الکترونهایی که در یک میدان مغناطیسی با سرعت بسیار بسیار بالا حرکت میکنند پرتوی سنکروترون میگسیلند، چیزی که دانشمندان میتوانند مانند تابش رادیویی ببینند. بنابراین بهترین راه برای یافتن پاسخ، بررسی تابشهای رادیویی میان دو خوشه بود. و این درست چیزی بود که گووونی و همکارانش هنگامی که با لوفار این رشته را نگاه کردند دیدند: پلی از تابشهای رادیویی به درازای ۱۰ میلیون سال نوری میان دو خوشه.
به گفتهی گووونی و همکارانش، تابش رادیویی نشان میدهد که خود این رشته هم مغناطیسی است. ولی از آنجایی که فاکتورهای بسیاری اینجا گرد هم آمدهاند -دو خوشهی کهکشانی برخوردی که اتفاقا با یک رشته به هم پیوستهاند، و اتفاقا هر دو میدان مغناطیسی دارند- این پژوهشگران هنور از میزان رایج بودن چنین پدیدهای در کیهان مطمئن نیستند.
گووونی میگوید: «چیزی که اکنون میخواهیم بدانیم اینست که آیا رشتههای مغناطیسی پدیدههایی رایج در شبکهی کیهانیاند یا نه.»
خوشبختانه پژوهشگران به زودی میتوانند دستگاههای دیگری را به کار بگیرند، زیرا لوفار خودش راهبازکن یک رصدخانهی نیرومندتر به نام "آرایهی کیلومتر مربعی" است که دانشمندان امیدوارند بزرگترین تلسکوپ رادیویی جهان شود. یکی از برنامههای آیندهی این دستگاه بررسی میدانهای مغناطیسی درون همین شبکهی کیهانیست که گووونی و همکارانش این رشته را در آن یافتهاند.
گزارش یافتههای این پژوهش در شمارهی ۶ ژوئن نشریهی ساینس منتشر شده.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/RadioBridge.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«حفره سیاه و اسرارآمیز در سیاره مشتری»
------------------------------------------
این نقطهی سیاه در سیارهی مشتری چیست؟ راستش هیچ کس پاسخ درست را نمیداند.
فضاپیمای جونوی ناسا در تازهترین گذرَش از کنار مشتری عکسی از یک ساختار ابری شگفتانگیز گرفت که به گونهی نامعمولی تیره بود و از همین رو نام "مغاک" یا چهچال (ابیس، Abyss) روی آن گذاشته شد.
الگوی ابرهای پیرامون این مغاک نشان میدهد که باید مرکز یک تاوه (vortex) باشد. بر پایهی آنچه تاکنون در مشتری دیده شده، ساختارهای جَویِ آن هر چه ژرفتر باشند تیرهتر به نظر میرسند، بنابراین این مغاک هم میتواند چالهای ژرف باشد- ولی این نظریه بدون شواهد بیشتر در حد یک گمانهزنی خواهد ماند.
این مغاک با مجموعهای از ابرهای چرخان و همچنین سامانههای توفانی پرپیچ و تاب در بر گرفته شده؛ در قلهی ابرهای این سامانهها ابرهایی فراز بالا و رنگ روشن دیده میشود.
فضاپیمای جونو این عکس را در دیدار ماه گذشتهاش، هنگامی که تنها حدود ۱۵۰۰۰ کیلومتر بالاتر از قلهی ابرهای مشتری فاصله داشت گرفت. گذر بعدی این فضاپیمای روباتیک از کنار مشتری در ماه ژوییه انجام خواهد شد.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190610.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
------------------------------------------
این نقطهی سیاه در سیارهی مشتری چیست؟ راستش هیچ کس پاسخ درست را نمیداند.
فضاپیمای جونوی ناسا در تازهترین گذرَش از کنار مشتری عکسی از یک ساختار ابری شگفتانگیز گرفت که به گونهی نامعمولی تیره بود و از همین رو نام "مغاک" یا چهچال (ابیس، Abyss) روی آن گذاشته شد.
الگوی ابرهای پیرامون این مغاک نشان میدهد که باید مرکز یک تاوه (vortex) باشد. بر پایهی آنچه تاکنون در مشتری دیده شده، ساختارهای جَویِ آن هر چه ژرفتر باشند تیرهتر به نظر میرسند، بنابراین این مغاک هم میتواند چالهای ژرف باشد- ولی این نظریه بدون شواهد بیشتر در حد یک گمانهزنی خواهد ماند.
این مغاک با مجموعهای از ابرهای چرخان و همچنین سامانههای توفانی پرپیچ و تاب در بر گرفته شده؛ در قلهی ابرهای این سامانهها ابرهایی فراز بالا و رنگ روشن دیده میشود.
فضاپیمای جونو این عکس را در دیدار ماه گذشتهاش، هنگامی که تنها حدود ۱۵۰۰۰ کیلومتر بالاتر از قلهی ابرهای مشتری فاصله داشت گرفت. گذر بعدی این فضاپیمای روباتیک از کنار مشتری در ماه ژوییه انجام خواهد شد.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190610.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«درون و بیرون سحابی غار»
-----------------------------
درون و پیرامون این غار کیهانی چه میگذرد؟
تلسکوپ فضایی اسپیتزر ناسا برای یافتن پاسخ، این منطقهی ستارهزایی که در طیف دیدنی (مریی) تیره و تاریک دیده میشود را در چهار رنگ طیف فروسرخ بررسی کرد.
این منطقه که به نام سحابی غار یا اساچ۲-۱۵۵ شناخته میشود، در طیف فروسرخ تاریک نیست و به شدت میدرخشد. در این طیف، جزییاتی نه تنها از ستونهای گاز و غبار درونش، بلکه از خوشهی ستارگان درخشان کنارشان پدیدار میشود- همگی بالای چارچوب این تصویر.
پرتوی سرخ پیرامون دهانهی غار از غبارهاییست که زیر نور ستارگان جوان داغ شدهاند. سمت راست، "قیفاووس بی" را میبینیم، خوشهی ستارهای دیگری که پیشتر، در دل همین ابر گاز و غبار ساخته شده بوده.
شمار دیگری از ستارگان جالب قیفاووس هم در طیف فروسرخ نمایان میشوند، از جمله آنهایی که یک سحابیِ جوانتر در پایین چارچوب را روشن کردهاند، و همچنین یک ستارهی گریزان (runaway star) در مرکز تصویر که با پیشرویاش در این ابرها، یک شوک کمانی به رنگ سرخ در آنها درست کرده.
این اجرام با فاصلهی حدود ۲۵۰۰ سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی قیفاووس جای دارند. در این فاصله، این چارچوب پهنهای نزدیک به ۵۰ سال نوری را میپوشاند.
برای شناسایی بهترِ این اجرام تصویر دوم را ببینید. (پست بعدی)
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190611.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-----------------------------
درون و پیرامون این غار کیهانی چه میگذرد؟
تلسکوپ فضایی اسپیتزر ناسا برای یافتن پاسخ، این منطقهی ستارهزایی که در طیف دیدنی (مریی) تیره و تاریک دیده میشود را در چهار رنگ طیف فروسرخ بررسی کرد.
این منطقه که به نام سحابی غار یا اساچ۲-۱۵۵ شناخته میشود، در طیف فروسرخ تاریک نیست و به شدت میدرخشد. در این طیف، جزییاتی نه تنها از ستونهای گاز و غبار درونش، بلکه از خوشهی ستارگان درخشان کنارشان پدیدار میشود- همگی بالای چارچوب این تصویر.
پرتوی سرخ پیرامون دهانهی غار از غبارهاییست که زیر نور ستارگان جوان داغ شدهاند. سمت راست، "قیفاووس بی" را میبینیم، خوشهی ستارهای دیگری که پیشتر، در دل همین ابر گاز و غبار ساخته شده بوده.
شمار دیگری از ستارگان جالب قیفاووس هم در طیف فروسرخ نمایان میشوند، از جمله آنهایی که یک سحابیِ جوانتر در پایین چارچوب را روشن کردهاند، و همچنین یک ستارهی گریزان (runaway star) در مرکز تصویر که با پیشرویاش در این ابرها، یک شوک کمانی به رنگ سرخ در آنها درست کرده.
این اجرام با فاصلهی حدود ۲۵۰۰ سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی قیفاووس جای دارند. در این فاصله، این چارچوب پهنهای نزدیک به ۵۰ سال نوری را میپوشاند.
برای شناسایی بهترِ این اجرام تصویر دوم را ببینید. (پست بعدی)
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190611.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«مارپیچیِ زیبایی به نام ام۹۶»
------------------------------
در این تصویر رنگین واضح و پرجزییات که بخش مرکزی کهکشان زیبای مسیه ۹۶ را هم نشان میدهد، رگههای غباری را میبینیم که گرداگرد هستهی آن تابیدهاند.
گفتن ندارد که ام۹۶ یک کهکشان مارپیچی است و با در نظر گرفتن بازوانش که تا فاصلهای دور از هسته گسترده شدهاند، پهنای آن به حدود ۱۰۰ هزار سال نوری میرسد، چیزی هماندازهی راه شیری خودمان.
ام۹۶ که به نام انجیسی ۳۳۶۸ هم شناخته میشود حدود ۳۵ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و یکی از اعضای برجستهی گروه کهکشانی "شیر آی" ( Leo I) است.
دلیل نامتقارن بودن کهکشان ام۹۶ روشن نیست- میتواند دستاورد برهمکنشهای گرانشی با دیگر اعضای گروه "شیر آی" باشد، ولی این که در فضای درونی گروه، هیچ تابشِ محوی دیده نمیشود نشانگر اینست که در گذشتهی نزدیک، برهمکنشهای چندانی آنجا رخ نداده.
این تصویر را تلسکوپ فضایی هابل گرفته. با دقت در در لبههای چارچوب میتوانید شماری از کهکشانهای دوردست را هم ناسایی کنید.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190612.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
------------------------------
در این تصویر رنگین واضح و پرجزییات که بخش مرکزی کهکشان زیبای مسیه ۹۶ را هم نشان میدهد، رگههای غباری را میبینیم که گرداگرد هستهی آن تابیدهاند.
گفتن ندارد که ام۹۶ یک کهکشان مارپیچی است و با در نظر گرفتن بازوانش که تا فاصلهای دور از هسته گسترده شدهاند، پهنای آن به حدود ۱۰۰ هزار سال نوری میرسد، چیزی هماندازهی راه شیری خودمان.
ام۹۶ که به نام انجیسی ۳۳۶۸ هم شناخته میشود حدود ۳۵ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و یکی از اعضای برجستهی گروه کهکشانی "شیر آی" ( Leo I) است.
دلیل نامتقارن بودن کهکشان ام۹۶ روشن نیست- میتواند دستاورد برهمکنشهای گرانشی با دیگر اعضای گروه "شیر آی" باشد، ولی این که در فضای درونی گروه، هیچ تابشِ محوی دیده نمیشود نشانگر اینست که در گذشتهی نزدیک، برهمکنشهای چندانی آنجا رخ نداده.
این تصویر را تلسکوپ فضایی هابل گرفته. با دقت در در لبههای چارچوب میتوانید شماری از کهکشانهای دوردست را هم ناسایی کنید.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190612.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«بدون ماده تاریک چه بر سر قانون گرانش میآید؟»
--------------------------------------------------
* با سپاس از مهران مرتضایی عزیز برای همکاری در ترجمه و همچنین ویرایش مطلب
***********
ما با شناختی که از گرانش داریم [و با فرمولهای آن] میتوانیم دلیل افتادن یک سیب از یک درخت و چرخش سیارهمان به گرد خورشید را توضیح دهیم. ولی به ساختارهای هیولاپیکر کیهانی (بزرگتر از کهکشان) که میرسیم نظریههای کنونیمان با شکست روبرو میشوند. برترین پاسخی که برای چراییِ رفتار بیرون از قاعدهی ساختارهای بزرگ ارایه شده، وجود جوهرهای نظری به نام "مادهی تاریک" است. ولی ما تاکنون آن را به طور مستقیم ندیدهایم، و از آن بدتر، حتی #ماده_تاریک هم پاسخگوی کامل این رازهای #گرانش نیست. اندک کسانی هستند که وجود مادهی تاریک را از پایه رد میکنند. آنها میگویند این شناخت ما از گرانش است که نیاز به دستکاری دارد. چه کسی در این میان درست میگوید؟
@onestar_in_sevenskies
چیزهایی مانند دیگران نیستند
این پنداشت که چیزی نادیدنی در کار بزرگترین ساختارهای کیهان دخالت میکند ناگهانی و بدون زمینهی پیشین ارایه نشده. مانند بسیاری از چیزها در جهان دانش، پنداشت مادهی تاریک هم نتیجهی گامهای رو به جلو بوده. یکی از پرآوازهترین نمونههای آغازین که دانشمندان چیزی با رفتار نامتعارف در آن دیدند سیارهی اورانوس بود که سال ۱۷۸۱ یافته شد. قانونهای آیزاک نیوتن پیشبینیهای استواری برای حرکت و رفتار سیارههایی که از خورشید دورند دارد، ولی اورانوس [با این که از خورشید دورست] از این قانونها پیروی نمیکرد: تا چند دهه بسیار سریع پیش میرفت که با پیشبینیها سازگار بود، و سپس بسیار کند میشد.
برخی دلیل آن را نقص بنیادی قانون گرانش دانستند؛ برخی دیگر احتمال دادند که شاید جرم دیگری در سامانهی خورشیدی باشد که دارد خرابکاری میکند (مانند مدارهای نامعمول شمار بسیاری از اجرام کمربند کوییپر که باعث شده اخترشناسان امروزی احتمالِ وجودِ سیارهی نهم را پیش بکشند). در پایان، اخترشناسان آن جرم دیگر را پیدا کردند : نپتون، و قانونهای نیوتن هم دست نخورده ماندند.
@onestar_in_sevenskies
پس از آن دانشمندان متوجه شدند مدار سیارهی تیر (عطارد) هم کمی ناهنجار است، ولی این بار دیگر جرم تازه و پنهانی در کار نبود، به جای آن، نیاز به یک نظریهی تازه بود: نظریهی نسبیت عام اینشتین که میگوید اجرام بزرگی مانند خورشید فضازمان را خم میکنند. بر پایهی این نظریه، نامعمول بودن مدار تیر به دلیل نزدیکیِ بسیارِ آن به خورشید و خمیدگی فضازمان در اثر گرانش آنست.
ولی در طرح بزرگ کیهان، مدار سیارهها ساختارهایی بسیار خُرد و ناچیزند. در دههی ۱۹۳۰، دانشمندان از رفتار ناجور کهکشانها بسیار آشفتهتر شده بودند. ببینید، بیشتر ستارگان در یک کهکشان مارپیچی نزدیک مرکز آن انباشته شدهاند، پس منطقی است که بیشتر جرم کهکشان را در آنجا در نظر بگیریم، و بنابراین گرانش آنجا میبایست بیشتر باشد. درست مانند پلوتو که بسیار کندتر از تیر به گرد خورشید میچرخد، ستارگان هم هر چه از مرکز کهکشان دورترند میبایست گردش کندتری به گرد مرکز داشته باشند.
@onestar_in_sevenskies
ولی این گونه نیست. دورترین ستارگان همان سرعتِ ستارگان نزدیکتر را دارند. در دههی ۱۹۶۰، دو اخترشناس به نامهای ورا روبین و کنت فورد این را زیر سر جرمی نادیدنی، یا "مادهی تاریک" با جرمی حدود ۱۰ برابر جرمِ مادهی معمولی و دیدارپذیر پنداشتند.
ما هنوز این ...
ادامه در پست بعد 👇👇👇👇👇
--------------------------------------------------
* با سپاس از مهران مرتضایی عزیز برای همکاری در ترجمه و همچنین ویرایش مطلب
***********
ما با شناختی که از گرانش داریم [و با فرمولهای آن] میتوانیم دلیل افتادن یک سیب از یک درخت و چرخش سیارهمان به گرد خورشید را توضیح دهیم. ولی به ساختارهای هیولاپیکر کیهانی (بزرگتر از کهکشان) که میرسیم نظریههای کنونیمان با شکست روبرو میشوند. برترین پاسخی که برای چراییِ رفتار بیرون از قاعدهی ساختارهای بزرگ ارایه شده، وجود جوهرهای نظری به نام "مادهی تاریک" است. ولی ما تاکنون آن را به طور مستقیم ندیدهایم، و از آن بدتر، حتی #ماده_تاریک هم پاسخگوی کامل این رازهای #گرانش نیست. اندک کسانی هستند که وجود مادهی تاریک را از پایه رد میکنند. آنها میگویند این شناخت ما از گرانش است که نیاز به دستکاری دارد. چه کسی در این میان درست میگوید؟
@onestar_in_sevenskies
چیزهایی مانند دیگران نیستند
این پنداشت که چیزی نادیدنی در کار بزرگترین ساختارهای کیهان دخالت میکند ناگهانی و بدون زمینهی پیشین ارایه نشده. مانند بسیاری از چیزها در جهان دانش، پنداشت مادهی تاریک هم نتیجهی گامهای رو به جلو بوده. یکی از پرآوازهترین نمونههای آغازین که دانشمندان چیزی با رفتار نامتعارف در آن دیدند سیارهی اورانوس بود که سال ۱۷۸۱ یافته شد. قانونهای آیزاک نیوتن پیشبینیهای استواری برای حرکت و رفتار سیارههایی که از خورشید دورند دارد، ولی اورانوس [با این که از خورشید دورست] از این قانونها پیروی نمیکرد: تا چند دهه بسیار سریع پیش میرفت که با پیشبینیها سازگار بود، و سپس بسیار کند میشد.
برخی دلیل آن را نقص بنیادی قانون گرانش دانستند؛ برخی دیگر احتمال دادند که شاید جرم دیگری در سامانهی خورشیدی باشد که دارد خرابکاری میکند (مانند مدارهای نامعمول شمار بسیاری از اجرام کمربند کوییپر که باعث شده اخترشناسان امروزی احتمالِ وجودِ سیارهی نهم را پیش بکشند). در پایان، اخترشناسان آن جرم دیگر را پیدا کردند : نپتون، و قانونهای نیوتن هم دست نخورده ماندند.
@onestar_in_sevenskies
پس از آن دانشمندان متوجه شدند مدار سیارهی تیر (عطارد) هم کمی ناهنجار است، ولی این بار دیگر جرم تازه و پنهانی در کار نبود، به جای آن، نیاز به یک نظریهی تازه بود: نظریهی نسبیت عام اینشتین که میگوید اجرام بزرگی مانند خورشید فضازمان را خم میکنند. بر پایهی این نظریه، نامعمول بودن مدار تیر به دلیل نزدیکیِ بسیارِ آن به خورشید و خمیدگی فضازمان در اثر گرانش آنست.
ولی در طرح بزرگ کیهان، مدار سیارهها ساختارهایی بسیار خُرد و ناچیزند. در دههی ۱۹۳۰، دانشمندان از رفتار ناجور کهکشانها بسیار آشفتهتر شده بودند. ببینید، بیشتر ستارگان در یک کهکشان مارپیچی نزدیک مرکز آن انباشته شدهاند، پس منطقی است که بیشتر جرم کهکشان را در آنجا در نظر بگیریم، و بنابراین گرانش آنجا میبایست بیشتر باشد. درست مانند پلوتو که بسیار کندتر از تیر به گرد خورشید میچرخد، ستارگان هم هر چه از مرکز کهکشان دورترند میبایست گردش کندتری به گرد مرکز داشته باشند.
@onestar_in_sevenskies
ولی این گونه نیست. دورترین ستارگان همان سرعتِ ستارگان نزدیکتر را دارند. در دههی ۱۹۶۰، دو اخترشناس به نامهای ورا روبین و کنت فورد این را زیر سر جرمی نادیدنی، یا "مادهی تاریک" با جرمی حدود ۱۰ برابر جرمِ مادهی معمولی و دیدارپذیر پنداشتند.
ما هنوز این ...
ادامه در پست بعد 👇👇👇👇👇
👑یک ستاره در هفت آسمان👑
«بدون ماده تاریک چه بر سر قانون گرانش میآید؟» -------------------------------------------------- * با سپاس از مهران مرتضایی عزیز برای همکاری در ترجمه و همچنین ویرایش مطلب *********** ما با شناختی که از گرانش داریم [و با فرمولهای آن] میتوانیم دلیل افتادن…
ادامهی پست پیشین 👆👆👆👆👆
... ما هنوز این جرم "نادیدنی" را ندیدهایم (و از آنجایی که نور را نه جذب میکند، نه بازمیتاباند و نه میگسیلد) آن را به طور مستقیم هرگز ندیده و نخواهیم دید، ولی شواهد بیشماری دیدهایم که وجودش را گواهی میدهند. جرم آن با خم کردن فضازمان کهکشانها را به عدسیهای بزرگکننده تبدیل میکند، و تاثیر آن در نورِ به جا مانده از تولد کیهان (تابش زمینهی ریزموج) هم دیده میشود. امروزه به برآورد دانشمندان، مادهی تاریک ۲۷ درصد از جرم درون کبهان را ساخته. سهم مادهی معمولی کمتر از پنج درصد است.
@onestar_in_sevenskies
گردنکشان میآیند
در سال ۱۹۸۳، یک فیزیکدان اسراییلی به نام مردخای میلگرام یک راه حل جایگزین پیشنهاد کرد: شاید مادهی نادیدنیای در کار نباشد. شاید این نیوتن است که اشتباه کرده- یا جاهایی را اشتباه گفته. نظریهی وی، دینامیک نیوتنی اصلاحشده (ماند، MOND)، پیشنهاد میکند قانون دوم نیوتن که میگوید اجسام به نسبت نیرویی که بر آنها وارد میشود شتاب میگیرند اندکی تغییر داده شود. میلگرام میگوید شاید این قانونها (قانونهای نیوتن) در شرایطی ویژه تغییر میکنند، مانند شرایط ستارهای که بسیار از مرکز کهکشانش دور است. اگر این گفته درست باشد، دیگر برای توضیح سرعت ستارگان کهکشان نیازی به وجود یک مادهی نادیدنی نخواهیم داشت.
از آن هنگام تاکنون مقالههای بیشماری نوشته شده که نشان میدهند اصلاحِ [قانونِ] گرانش واقعا میتواند رفتاری که در کهکشانها میبینیم را توضیح دهد. این از تک کهکشانها؛ ولی اگر چشمانداز گستردهتری را در نظر بگیریم، چیزها کمی آشفته و ناهنجار میشوند. بر پایهی مدلهای "موند"، کهکشانهای برخوردی و کهکشانهای درون خوشهها رفتارشان آنگونه که باید باشد نیست، و الگوها و طرحهای درون تابش زمینهی ریزموج کیهان هم جور در نمیآیند. خلاصه انگار بخواهی با کاموا سوراخ یک ژاکت را درست کنی ولی بقیهی آن را هم خراب کنی!
@onestar_in_sevenskies
با این همه، اردوی مادهی تاریک هنوز چالشهایش را دارد، عمدتا به این دلیل که ما تنها میتوانیم بخشهای بسیاری از فضا را شبیهسازی کنیم. ایتن سیگل مینویسد: «اغلب شبیهسازیهای مادهی تاریک دربردارندهی تریلیونها ذره، و در نظر گرفتن اثر فشار فوتون، ستارهزایی، ابرنواخترها و دیگر بازخوردهاست. ولی هر تک کهکشان برآورد میشود چیزی میان ۱۰ به توان ۶۰ و ۱۰ به توان ۸۰ ذرهی مادهی تاریک داشته باشد- یک تریلیون تنها ۱۰ به توان ۱۲ است.» برای کهکشانهای کوچک و اندازه-میانگین، بیش از یک میلیون ذره به حساب نمیآید، پس ما نمیتوانیم رفتار آنها را در اثر مادهی تاریک را ثابت کنیم.
سیگل مینویسد: «چالش بزرگ پیشِ روی گرانشِ اصلاح شده بازتولید نتایج پیروزمند در مقیاسهای بزرگ کیهانشناسی نوین است؛ چالش پیش روی مادهی تاریک بازتولید درستِ جزییاتی برای کوچکترین مقیاسهاست.» ولی شواهد میگویند مادهی تاریک دارد پیروز میشود- حتی اگر ناچار شویم عدم قطعیتهای به نسبت پذیرفتنیای را هم به حساب بیاوریم.
🔴* تصویر: نقشهی مادهی تاریک برای بخشی از آسمان. این نقشه بر پایهی یک بررسی روی همگراییهای گرانشی پدید آمده
🔴 در همین زمینه: * چرا کسی نمیتواند اینشتین را رد کند؟
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/Gravity.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
... ما هنوز این جرم "نادیدنی" را ندیدهایم (و از آنجایی که نور را نه جذب میکند، نه بازمیتاباند و نه میگسیلد) آن را به طور مستقیم هرگز ندیده و نخواهیم دید، ولی شواهد بیشماری دیدهایم که وجودش را گواهی میدهند. جرم آن با خم کردن فضازمان کهکشانها را به عدسیهای بزرگکننده تبدیل میکند، و تاثیر آن در نورِ به جا مانده از تولد کیهان (تابش زمینهی ریزموج) هم دیده میشود. امروزه به برآورد دانشمندان، مادهی تاریک ۲۷ درصد از جرم درون کبهان را ساخته. سهم مادهی معمولی کمتر از پنج درصد است.
@onestar_in_sevenskies
گردنکشان میآیند
در سال ۱۹۸۳، یک فیزیکدان اسراییلی به نام مردخای میلگرام یک راه حل جایگزین پیشنهاد کرد: شاید مادهی نادیدنیای در کار نباشد. شاید این نیوتن است که اشتباه کرده- یا جاهایی را اشتباه گفته. نظریهی وی، دینامیک نیوتنی اصلاحشده (ماند، MOND)، پیشنهاد میکند قانون دوم نیوتن که میگوید اجسام به نسبت نیرویی که بر آنها وارد میشود شتاب میگیرند اندکی تغییر داده شود. میلگرام میگوید شاید این قانونها (قانونهای نیوتن) در شرایطی ویژه تغییر میکنند، مانند شرایط ستارهای که بسیار از مرکز کهکشانش دور است. اگر این گفته درست باشد، دیگر برای توضیح سرعت ستارگان کهکشان نیازی به وجود یک مادهی نادیدنی نخواهیم داشت.
از آن هنگام تاکنون مقالههای بیشماری نوشته شده که نشان میدهند اصلاحِ [قانونِ] گرانش واقعا میتواند رفتاری که در کهکشانها میبینیم را توضیح دهد. این از تک کهکشانها؛ ولی اگر چشمانداز گستردهتری را در نظر بگیریم، چیزها کمی آشفته و ناهنجار میشوند. بر پایهی مدلهای "موند"، کهکشانهای برخوردی و کهکشانهای درون خوشهها رفتارشان آنگونه که باید باشد نیست، و الگوها و طرحهای درون تابش زمینهی ریزموج کیهان هم جور در نمیآیند. خلاصه انگار بخواهی با کاموا سوراخ یک ژاکت را درست کنی ولی بقیهی آن را هم خراب کنی!
@onestar_in_sevenskies
با این همه، اردوی مادهی تاریک هنوز چالشهایش را دارد، عمدتا به این دلیل که ما تنها میتوانیم بخشهای بسیاری از فضا را شبیهسازی کنیم. ایتن سیگل مینویسد: «اغلب شبیهسازیهای مادهی تاریک دربردارندهی تریلیونها ذره، و در نظر گرفتن اثر فشار فوتون، ستارهزایی، ابرنواخترها و دیگر بازخوردهاست. ولی هر تک کهکشان برآورد میشود چیزی میان ۱۰ به توان ۶۰ و ۱۰ به توان ۸۰ ذرهی مادهی تاریک داشته باشد- یک تریلیون تنها ۱۰ به توان ۱۲ است.» برای کهکشانهای کوچک و اندازه-میانگین، بیش از یک میلیون ذره به حساب نمیآید، پس ما نمیتوانیم رفتار آنها را در اثر مادهی تاریک را ثابت کنیم.
سیگل مینویسد: «چالش بزرگ پیشِ روی گرانشِ اصلاح شده بازتولید نتایج پیروزمند در مقیاسهای بزرگ کیهانشناسی نوین است؛ چالش پیش روی مادهی تاریک بازتولید درستِ جزییاتی برای کوچکترین مقیاسهاست.» ولی شواهد میگویند مادهی تاریک دارد پیروز میشود- حتی اگر ناچار شویم عدم قطعیتهای به نسبت پذیرفتنیای را هم به حساب بیاوریم.
🔴* تصویر: نقشهی مادهی تاریک برای بخشی از آسمان. این نقشه بر پایهی یک بررسی روی همگراییهای گرانشی پدید آمده
🔴 در همین زمینه: * چرا کسی نمیتواند اینشتین را رد کند؟
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/Gravity.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«رنگ و نور یک خوشه»
-------------------------
ام۱۳ گاهی با عنوان "خوشهی ستارهای کروی بزرگ زانوزَده (هرکول)" هم شناخته میشود. در این خوشه، صدها هزار ستاره در کرهای به قطر ۱۵۰ سال نوری در فاصلهی حدود ۲۵ هزار سال نوری زمین انباشته شدهاند.
تصویر رنگی و پروضوح ام۱۳ در بالا، سمت چپِ این چارچوب برای بسیاری از رصدگران تلسکوپی آشناست. ولی نمودار رنگ و قدر روشنایی این خوشه (پایین، سمت راست) که با بهره از دادههای همین عکس درست شده، میتواند چیزهای بیشتری دربارهاش به ما بگوید.
این نمودار که به نام "نمودار هرتسپرونگ راسل" (اچآر) هم شناخته میشود درخشش ظاهری تک تک ستارگان این خوشه را در برابر نمایهی (شاخص) رنگ آنها نشان میدهد.
برای به دست آوردن شاخص رنگ هر ستاره، قدر روشنایی آن (فروغ آن) را از پشت یک فیلتر سرخ اندازه گرفته و سپس از همین قدر که از پشت یک فیلتر آبی اندازه گرفته شده کم کردهاند (B-R).
ستارگان آبی داغند و ستارگان سرخ خنک (نسبت به آبیها)، بنابراین شاخص رنگ اخترشناسی آنها از آبیتر به سرختر، مقیاس دمای نسبی آنها را از چپ (داغ) به راست (خنک) مینمایاند.
در نمودار اچآرِ ام۱۳، ستارگان آشکارا در چند دسته جای میگیرند.
نوار پهنی که از پایین، سمت راست، همراستا با قطر رو به بالا کشیده شده از آنِ ستارگان رشتهی اصلی خوشه است. نمودار از انتهای این نوار با شیبی تند رو به بالا، سمت راست رفته که شاخهی غولهای سرخ را نشان میدهد؛ نمودار بالا، سمت چپ هم غولهای آبی را در بر دارد.
ستارگان ام۱۳ که همگی در یک زمان به دنیا آمدهاند، در آغاز همه بر پایهی جرم در رشتهی اصلی بودهاند، کمجرمترها پایین سمت راست. با گذشت زمان، پرجرمترها از رشتهی اصلی بیرون رفتند و غول سرخ شدند، سپس غول آبی و فراتر از آن. در حقیقت نقطهی خروج از رشتهی اصلی به شاخهی غولهای سرخ، سن خوشه را نشان میدهد، یعنی ۱۲ میلیارد سال.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190613.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-------------------------
ام۱۳ گاهی با عنوان "خوشهی ستارهای کروی بزرگ زانوزَده (هرکول)" هم شناخته میشود. در این خوشه، صدها هزار ستاره در کرهای به قطر ۱۵۰ سال نوری در فاصلهی حدود ۲۵ هزار سال نوری زمین انباشته شدهاند.
تصویر رنگی و پروضوح ام۱۳ در بالا، سمت چپِ این چارچوب برای بسیاری از رصدگران تلسکوپی آشناست. ولی نمودار رنگ و قدر روشنایی این خوشه (پایین، سمت راست) که با بهره از دادههای همین عکس درست شده، میتواند چیزهای بیشتری دربارهاش به ما بگوید.
این نمودار که به نام "نمودار هرتسپرونگ راسل" (اچآر) هم شناخته میشود درخشش ظاهری تک تک ستارگان این خوشه را در برابر نمایهی (شاخص) رنگ آنها نشان میدهد.
برای به دست آوردن شاخص رنگ هر ستاره، قدر روشنایی آن (فروغ آن) را از پشت یک فیلتر سرخ اندازه گرفته و سپس از همین قدر که از پشت یک فیلتر آبی اندازه گرفته شده کم کردهاند (B-R).
ستارگان آبی داغند و ستارگان سرخ خنک (نسبت به آبیها)، بنابراین شاخص رنگ اخترشناسی آنها از آبیتر به سرختر، مقیاس دمای نسبی آنها را از چپ (داغ) به راست (خنک) مینمایاند.
در نمودار اچآرِ ام۱۳، ستارگان آشکارا در چند دسته جای میگیرند.
نوار پهنی که از پایین، سمت راست، همراستا با قطر رو به بالا کشیده شده از آنِ ستارگان رشتهی اصلی خوشه است. نمودار از انتهای این نوار با شیبی تند رو به بالا، سمت راست رفته که شاخهی غولهای سرخ را نشان میدهد؛ نمودار بالا، سمت چپ هم غولهای آبی را در بر دارد.
ستارگان ام۱۳ که همگی در یک زمان به دنیا آمدهاند، در آغاز همه بر پایهی جرم در رشتهی اصلی بودهاند، کمجرمترها پایین سمت راست. با گذشت زمان، پرجرمترها از رشتهی اصلی بیرون رفتند و غول سرخ شدند، سپس غول آبی و فراتر از آن. در حقیقت نقطهی خروج از رشتهی اصلی به شاخهی غولهای سرخ، سن خوشه را نشان میدهد، یعنی ۱۲ میلیارد سال.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190613.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«نبرد موشهای کیهانی»
------------------------
این دو کهکشان بزرگ دارند همدیگر را تکه پاره میکنند.
اخترشناسان نام این جفت کهکشان مارپیچی را که عملا از درون یکدیگر گذشتهاند، به دلیل دُمهای بلندشان،"موشها" گذاشتهاند.
این دُمها یا دنبالههای بلند در اثر اختلاف نسبی میان کشش گرانشی که روی بخشهای دور و نزدیک هر کهکشان وارد شده پدید آمدهاند. به دلیل بزرگی بسیارِ فاصلهها، این برهمکنش کیهانی به آرامی و در درازنای صدها میلیون سال رخ داده.
دو کهکشان به احتمال بسیار چند میلیارد سالِ آینده بارها با یکدیگر برخورد خواهند کرد تا سرانجام با هم یکی شده و کهکشانی یگانه را خواهند ساخت.
کهکشان انجیسی ۴۶۷۶ با دوری حدود ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی گیسو دیده میشود و از اعضای احتمالی خوشهی کهکشانی گیسو هم هست.
دنبالههای کشندیِ کمنورِ این دو کهکشان که در این میدان دید نمایان هستند تا صدها هزار سال نوری درازا دارند ولی از پشت تلسکوپهای کوچک چندان دیده نمیشوند.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190614.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
------------------------
این دو کهکشان بزرگ دارند همدیگر را تکه پاره میکنند.
اخترشناسان نام این جفت کهکشان مارپیچی را که عملا از درون یکدیگر گذشتهاند، به دلیل دُمهای بلندشان،"موشها" گذاشتهاند.
این دُمها یا دنبالههای بلند در اثر اختلاف نسبی میان کشش گرانشی که روی بخشهای دور و نزدیک هر کهکشان وارد شده پدید آمدهاند. به دلیل بزرگی بسیارِ فاصلهها، این برهمکنش کیهانی به آرامی و در درازنای صدها میلیون سال رخ داده.
دو کهکشان به احتمال بسیار چند میلیارد سالِ آینده بارها با یکدیگر برخورد خواهند کرد تا سرانجام با هم یکی شده و کهکشانی یگانه را خواهند ساخت.
کهکشان انجیسی ۴۶۷۶ با دوری حدود ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی گیسو دیده میشود و از اعضای احتمالی خوشهی کهکشانی گیسو هم هست.
دنبالههای کشندیِ کمنورِ این دو کهکشان که در این میدان دید نمایان هستند تا صدها هزار سال نوری درازا دارند ولی از پشت تلسکوپهای کوچک چندان دیده نمیشوند.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190614.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«شوریِ سطح اروپا میتواند نشانه زیستپذیریِ اقیانوس درونش باشد»
------------------------------------------------------------------------
اروپا، ماه سیارهی مشتری نمکین است: کلرید سدیم یا نمک طعام روی سطح آن شناسایی شده؛ این میتواند بدین معنا باشد که اقیانوس زیرزمینیاش دارای همنهشی (ترکیبی) همسان با اقیانوسهای زمین است و بنابراین میتواند برای زندگی خوب باشد.
ما مدتهاست که از وجود نمکها روی سطح اروپا آگاهیم، ولی مشاهدات پیشین نشانگر این بودند که آنها نمکهای سولفات هستند و دستاورد برهمکنشهای میان اسید ولفوریک و همنهشهای دیگرند.
سامانتا ترومبو از بنیاد فناوری کالیفرنیا به همراه همکارانش، با بهره از عکسهای تلسکوپ فضایی هابل ویژگی شیمیایی سطح یخزدهی این ماه را بررسی کردند. آنها نشانههایی از کلرید سدیم را دیدند که در اثر بمباران توسط پرتوهای کیهانی، رنگی زرد روی سطح پدید میآورد.
نیرومندترینِ این سیگنالها از "منطقهی تارا" (Tara Regio) میآمد، یک "منطقهی آشفتگی" که گمان میرود در اثر تراوش آب از اقیانوس زیرسطحی پدید آمده باشد. این نشان میدهد که این نمک احتمالا دارد از "درونِ" اروپا میآید و بنابراین همنهش شیمیایی اقیانوسی که آنجا پنهان شده را نشان میدهد.
ترومبو میگوید: «ما عملا هرگز اقیانوسی با نمکهای عمدتا سولفات را نسنجیدهایم. اگر به جای آن، کلرید سدیم باشد به این معنا خواهد بود که بیشتر همانند زمین است. اگر آن را بچشیم احتمالا مزهای آشنا و شور را حس خواهیم کرد.»
این نشانهی خوبی برای زیستپذیری است. اقیانوسهای زمین تنها اقیانوسهای زیستپذیریاند که در کیهان میشناسیم. اقیانوس زیرزمینی انسلادوس، ماه سیارهی کیوان بسیاری از اجزای موردنیاز زندگی، از جمله مولکولهای آلی پیچیده را دارد و همچنین پر از کلرید سدیم است.
گزارش این دانشمندان در نشریهی ساینس ادونسز منتشر شده است.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/SaltyEuropa.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
------------------------------------------------------------------------
اروپا، ماه سیارهی مشتری نمکین است: کلرید سدیم یا نمک طعام روی سطح آن شناسایی شده؛ این میتواند بدین معنا باشد که اقیانوس زیرزمینیاش دارای همنهشی (ترکیبی) همسان با اقیانوسهای زمین است و بنابراین میتواند برای زندگی خوب باشد.
ما مدتهاست که از وجود نمکها روی سطح اروپا آگاهیم، ولی مشاهدات پیشین نشانگر این بودند که آنها نمکهای سولفات هستند و دستاورد برهمکنشهای میان اسید ولفوریک و همنهشهای دیگرند.
سامانتا ترومبو از بنیاد فناوری کالیفرنیا به همراه همکارانش، با بهره از عکسهای تلسکوپ فضایی هابل ویژگی شیمیایی سطح یخزدهی این ماه را بررسی کردند. آنها نشانههایی از کلرید سدیم را دیدند که در اثر بمباران توسط پرتوهای کیهانی، رنگی زرد روی سطح پدید میآورد.
نیرومندترینِ این سیگنالها از "منطقهی تارا" (Tara Regio) میآمد، یک "منطقهی آشفتگی" که گمان میرود در اثر تراوش آب از اقیانوس زیرسطحی پدید آمده باشد. این نشان میدهد که این نمک احتمالا دارد از "درونِ" اروپا میآید و بنابراین همنهش شیمیایی اقیانوسی که آنجا پنهان شده را نشان میدهد.
ترومبو میگوید: «ما عملا هرگز اقیانوسی با نمکهای عمدتا سولفات را نسنجیدهایم. اگر به جای آن، کلرید سدیم باشد به این معنا خواهد بود که بیشتر همانند زمین است. اگر آن را بچشیم احتمالا مزهای آشنا و شور را حس خواهیم کرد.»
این نشانهی خوبی برای زیستپذیری است. اقیانوسهای زمین تنها اقیانوسهای زیستپذیریاند که در کیهان میشناسیم. اقیانوس زیرزمینی انسلادوس، ماه سیارهی کیوان بسیاری از اجزای موردنیاز زندگی، از جمله مولکولهای آلی پیچیده را دارد و همچنین پر از کلرید سدیم است.
گزارش این دانشمندان در نشریهی ساینس ادونسز منتشر شده است.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/SaltyEuropa.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«تصویر سهبعدی "هلن"»
-------------------------
عینک سرخ/آبی خود را بزنید تا در کنار هلن، ماه کوچک و یخی سیارهی کیوان (زحل) شناور شوید.
هلن نام مناسبی برایش برگزیده شده زیرا یکی از چهار ماه ترجان شناخته شده است که در نقطهی لاگرانژ به گرد کیوان میگردند.
نقطهی لاگرانژ یک جایگاه پایدار گرانشی در نزدیکی دو جرم یزرگ است. در مورد هلن، این دو جرم بزرگ عبارتند از خود کیوان و ماه بزرگتر، دیونه.
در واقع هلن با پیکرهی نامنظمش (حدود ۳۶ در ۳۲ در ۳۰ کیلومتر) در نقطهی لاگرانژ مدار دیونه و جلوی آن جای دارد (ال۴)، ولی ماه یخی پولیدیوکیس، برادرانه در نقطهی لاگرانژ دیگر دیونه و پشت سر آن (ال۵) به دور کیوان میگردد.
این تصویر سهبعدی آناگلیفِ پروضوح از پیوند دو تصویر که فضاپیمای کاسینی در سال ۲۰۱۱، به هنگام یک گذر نزدیک از کنار هلن گرفته بود درست شده و نیمکرهی رو به کیوانِ هلن را نشان میدهد که پوشیده از دهانهها و شیارهای آبکند-مانند است.
#apod
-------------------
اینجا دربارهی نقاط لاگرانژ بیشتر بخوانید:
🔴 تلسکوپ "جیمز وب" وارد چه مداری خواهد شد؟
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190615.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-------------------------
عینک سرخ/آبی خود را بزنید تا در کنار هلن، ماه کوچک و یخی سیارهی کیوان (زحل) شناور شوید.
هلن نام مناسبی برایش برگزیده شده زیرا یکی از چهار ماه ترجان شناخته شده است که در نقطهی لاگرانژ به گرد کیوان میگردند.
نقطهی لاگرانژ یک جایگاه پایدار گرانشی در نزدیکی دو جرم یزرگ است. در مورد هلن، این دو جرم بزرگ عبارتند از خود کیوان و ماه بزرگتر، دیونه.
در واقع هلن با پیکرهی نامنظمش (حدود ۳۶ در ۳۲ در ۳۰ کیلومتر) در نقطهی لاگرانژ مدار دیونه و جلوی آن جای دارد (ال۴)، ولی ماه یخی پولیدیوکیس، برادرانه در نقطهی لاگرانژ دیگر دیونه و پشت سر آن (ال۵) به دور کیوان میگردد.
این تصویر سهبعدی آناگلیفِ پروضوح از پیوند دو تصویر که فضاپیمای کاسینی در سال ۲۰۱۱، به هنگام یک گذر نزدیک از کنار هلن گرفته بود درست شده و نیمکرهی رو به کیوانِ هلن را نشان میدهد که پوشیده از دهانهها و شیارهای آبکند-مانند است.
#apod
-------------------
اینجا دربارهی نقاط لاگرانژ بیشتر بخوانید:
🔴 تلسکوپ "جیمز وب" وارد چه مداری خواهد شد؟
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190615.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«کهکشانی کوچک با قلبی بزرگ»
---------------------------------
آنچه در این میدانِ پر از ستارگان پیشزمینه میبینید یک کهکشان کوتوله به نام "اِسو ۴۹۵-۲۱" است، کهکشانی کوچک با قلبی بزرگ. پهنای این کهکشان تنها به ۳۰۰۰ سال نوری میرسد ولی دست از ساختن ستارگان تازه برنداشته و ستارهزاییهای آتشین همچنان در آن جریان دارد. این کهکشان همچنین به نظر میرسد میزبان یک ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) هم هست، چیزی که برای کهکشانی به این کوچکی نامعمول است و میتواند آگاهیهایی دربارهی روند پیدایش و فرگشت کهکشانها به ما بدهد.
اسو ۴۹۵-۲۱ که با فاصلهی حدود ۳۰ میلیون سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی قطبنما دیده میشود، یک کهکشان کوتولهی ستارهفشان است. نرخ ستارهزایی در کهکشانهای ستارهفشان به گونهای استثنایی بالاست و به حدود ۱۰۰۰ برابر نرخ ستارهزایی کهکشان راه شیری میرسد.
تلسکوپ فضایی هابل که این عکس را گرفته، تاکنون چندین بار فعالیتهای آتشین اسو ۴۹۵-۲۱ را بررسی کرده، به ویژه اَبَرخوشههای ستارهای پرشمار آن را، مناطقی بسیار انبوه و فشرده پر از ستارگان بزرگ و نزدیک به هم که چند میلیون سال بیشتر از سنشان نمیگذرد. چنین مناطق تماشاییای میتوانند تاثیری بسیار بزرگ روی کهکشانهای میزبانشان داشته باشند. اخترشناسان با بررسی آنها میتوانند نخستین گامها در روند فرگشتشان را به هدف آشنایی با چگونگی پیدایش و دگرگونی ستارگان بزرگ در کیهان بررسی کنند.
اسو ۴۹۵-۲۱ افزون بر این آتشبازیهای کیهانی که ابرخوشههایش را پدید آورده، احتمالا یک ابرسیاهچاله هم در هستهاش دارد. اخترشناسان میدانند که تقریبا همهی کهکشانهای بزرگ میزبان چنین اجرامی در مرکزشان هستند، و به طور کلی، هر چه کهکشان بزرگتر باشد ابرسیاهچالهاش هم بزرگتر خواهد بود. کهکشان خودمان، راه شیری هم ابرسیاهچالهای به نام کمان-ای* با جرم بیش از ۴ میلیون برابر خورشید دارد. اسو ۴۹۵-۲۱ که به نام "هنایز ۲-۱۰" هم شناخته میشود یک کهکشان کوتوله به بزرگی تنها ۳ درصد راه شیری است، با این حال نشانههایی از وجود یک ابرسیاهچاله به جرم بیش از یک میلیون برابر خورشید در آن دیده میشود- پدیدهای بیاندازه نامعمول.
این سیاهچاله شاید سرنخهایی دربارهی چگونگی رشد و دگرگونی سیاهچالهها در آغاز کیهان به ما بدهد. ریشهی ابرسیاهچالههای مرکز کهکشانها چیزیست که همچنان بر سر آن بحث و گفتگوست- آیا نخست کهکشانها ساخته شدند و سپس مواد مرکزشان فشرده شد و سیاهچاله ساخت، یا نخست سیاهچالهها بودند که با گردآوری ستارگان به دور خود، کهکشانها را ساختند؟ آیا پا به پای هم رشد کردند- یا شاید هم کلا داستان چی دیگری بوده؟
به باور اخترشناسان اسو ۴۹۵-۲۱ با اندازهی کوچک و پیکرهی بینظم، و فعالیت ستارهزایی آتشینش میتواند همتای خوبی برای نخستین کهکشانهای ساخته شده در آغاز کیهان باشد. بنابراین یافتن یک سیاهچاله در قلب این کهکشان نشانهای نیرومند از اینست که احتمالا نخست سیاهچالهها پدید آمده بودهاند و سپس کهکشانها به گردشان ساخته شده و رشد کردند.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ESO495-21.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
---------------------------------
آنچه در این میدانِ پر از ستارگان پیشزمینه میبینید یک کهکشان کوتوله به نام "اِسو ۴۹۵-۲۱" است، کهکشانی کوچک با قلبی بزرگ. پهنای این کهکشان تنها به ۳۰۰۰ سال نوری میرسد ولی دست از ساختن ستارگان تازه برنداشته و ستارهزاییهای آتشین همچنان در آن جریان دارد. این کهکشان همچنین به نظر میرسد میزبان یک ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) هم هست، چیزی که برای کهکشانی به این کوچکی نامعمول است و میتواند آگاهیهایی دربارهی روند پیدایش و فرگشت کهکشانها به ما بدهد.
اسو ۴۹۵-۲۱ که با فاصلهی حدود ۳۰ میلیون سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی قطبنما دیده میشود، یک کهکشان کوتولهی ستارهفشان است. نرخ ستارهزایی در کهکشانهای ستارهفشان به گونهای استثنایی بالاست و به حدود ۱۰۰۰ برابر نرخ ستارهزایی کهکشان راه شیری میرسد.
تلسکوپ فضایی هابل که این عکس را گرفته، تاکنون چندین بار فعالیتهای آتشین اسو ۴۹۵-۲۱ را بررسی کرده، به ویژه اَبَرخوشههای ستارهای پرشمار آن را، مناطقی بسیار انبوه و فشرده پر از ستارگان بزرگ و نزدیک به هم که چند میلیون سال بیشتر از سنشان نمیگذرد. چنین مناطق تماشاییای میتوانند تاثیری بسیار بزرگ روی کهکشانهای میزبانشان داشته باشند. اخترشناسان با بررسی آنها میتوانند نخستین گامها در روند فرگشتشان را به هدف آشنایی با چگونگی پیدایش و دگرگونی ستارگان بزرگ در کیهان بررسی کنند.
اسو ۴۹۵-۲۱ افزون بر این آتشبازیهای کیهانی که ابرخوشههایش را پدید آورده، احتمالا یک ابرسیاهچاله هم در هستهاش دارد. اخترشناسان میدانند که تقریبا همهی کهکشانهای بزرگ میزبان چنین اجرامی در مرکزشان هستند، و به طور کلی، هر چه کهکشان بزرگتر باشد ابرسیاهچالهاش هم بزرگتر خواهد بود. کهکشان خودمان، راه شیری هم ابرسیاهچالهای به نام کمان-ای* با جرم بیش از ۴ میلیون برابر خورشید دارد. اسو ۴۹۵-۲۱ که به نام "هنایز ۲-۱۰" هم شناخته میشود یک کهکشان کوتوله به بزرگی تنها ۳ درصد راه شیری است، با این حال نشانههایی از وجود یک ابرسیاهچاله به جرم بیش از یک میلیون برابر خورشید در آن دیده میشود- پدیدهای بیاندازه نامعمول.
این سیاهچاله شاید سرنخهایی دربارهی چگونگی رشد و دگرگونی سیاهچالهها در آغاز کیهان به ما بدهد. ریشهی ابرسیاهچالههای مرکز کهکشانها چیزیست که همچنان بر سر آن بحث و گفتگوست- آیا نخست کهکشانها ساخته شدند و سپس مواد مرکزشان فشرده شد و سیاهچاله ساخت، یا نخست سیاهچالهها بودند که با گردآوری ستارگان به دور خود، کهکشانها را ساختند؟ آیا پا به پای هم رشد کردند- یا شاید هم کلا داستان چی دیگری بوده؟
به باور اخترشناسان اسو ۴۹۵-۲۱ با اندازهی کوچک و پیکرهی بینظم، و فعالیت ستارهزایی آتشینش میتواند همتای خوبی برای نخستین کهکشانهای ساخته شده در آغاز کیهان باشد. بنابراین یافتن یک سیاهچاله در قلب این کهکشان نشانهای نیرومند از اینست که احتمالا نخست سیاهچالهها پدید آمده بودهاند و سپس کهکشانها به گردشان ساخته شده و رشد کردند.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ESO495-21.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«شگفتانگیزترین کوه در منظومه خورشیدی»
---------------------------------------------
چه چیزی این کوه شگفتانگیز را پدید آورده؟ درین باره یک نظریهی تازه ارایه شده.
ستیغ اهونا یزرگترین کوه روی سطح بزرگترین سیارکِ شناخته شده در سامانهی خورشیدی، سرس، است که در کمربند اصلی سیارکها میان مدارهای مشتری و بهرام به گرد خورشید میچرخد.
ولی کوه اهونا با هر آنچه بشر تاکنون دیده تفاوت دارد. یکی از تفاوتهایش اینست که شیب کنارههایش به جای دهانههای کهنه، با رگههای عمودی آراسته شده.
در یک انگاشت تازه که بر پایهی نجشهای گرانشی بیشمار به دست آمده گفته شده که در آغاز، یک توده گِل از ژرفای درونِ این سیارهی کوتوله بالا آمد و سطح یخزدهی آن را در نقطهای سست که پر از نمکهای روشن و بازتابنده بود شکافت و بیرون آمد-- و سپس یخ زد. رگههای روی این کوه به نظر میرسد از جنس همان مواد سطحی هستند که روی لکههای روشن و پرآوازهی این سیارهی کوتوله دیده شده.
این تصویر که فرازای آن (ارتفاع از سطح) به روش دیجیتالی دو برابر شده، به کمک نقشههایی به دست آمده که سال گذشته توسط فضاپیمای روباتیک داون ناسا از سطح سرس گرفته شده بود.
فضاپیمای داون اگرچه سوختی که برای چرخاندن آنتنهایش رو به زمین نیاز داشت به پایان رسیده ولی همچنان به گردش در مدار این سیارهی کوتوله ادامه میدهد و دارد ماموریت ۲۰۱۸ خود را با پیروزی کامل میکند [ماموریت داون به طور رسمی روز ۱ نوامبر ۲۰۱۸ پایان یافت].
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190616.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
---------------------------------------------
چه چیزی این کوه شگفتانگیز را پدید آورده؟ درین باره یک نظریهی تازه ارایه شده.
ستیغ اهونا یزرگترین کوه روی سطح بزرگترین سیارکِ شناخته شده در سامانهی خورشیدی، سرس، است که در کمربند اصلی سیارکها میان مدارهای مشتری و بهرام به گرد خورشید میچرخد.
ولی کوه اهونا با هر آنچه بشر تاکنون دیده تفاوت دارد. یکی از تفاوتهایش اینست که شیب کنارههایش به جای دهانههای کهنه، با رگههای عمودی آراسته شده.
در یک انگاشت تازه که بر پایهی نجشهای گرانشی بیشمار به دست آمده گفته شده که در آغاز، یک توده گِل از ژرفای درونِ این سیارهی کوتوله بالا آمد و سطح یخزدهی آن را در نقطهای سست که پر از نمکهای روشن و بازتابنده بود شکافت و بیرون آمد-- و سپس یخ زد. رگههای روی این کوه به نظر میرسد از جنس همان مواد سطحی هستند که روی لکههای روشن و پرآوازهی این سیارهی کوتوله دیده شده.
این تصویر که فرازای آن (ارتفاع از سطح) به روش دیجیتالی دو برابر شده، به کمک نقشههایی به دست آمده که سال گذشته توسط فضاپیمای روباتیک داون ناسا از سطح سرس گرفته شده بود.
فضاپیمای داون اگرچه سوختی که برای چرخاندن آنتنهایش رو به زمین نیاز داشت به پایان رسیده ولی همچنان به گردش در مدار این سیارهی کوتوله ادامه میدهد و دارد ماموریت ۲۰۱۸ خود را با پیروزی کامل میکند [ماموریت داون به طور رسمی روز ۱ نوامبر ۲۰۱۸ پایان یافت].
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190616.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«تابدار بودن صفحه کهکشان راه شیری زیر سر یک یک کهکشان کوتوله است!»
-----------------------------------------------------
تاب داشتن قرص بیرونی کهکشان راه شیری میتواند به دلیل برخورد آن با کهکشان کوتولهی تاریک و شبحگون "تلمبه ۲" که تازگی یافته شده باشد، این یافتهی پژوهشیست که به رهبری سوکانیا چاکرابارتی، استادیار بنیاد فناوری روچستر انجام شده.
کهکشان کوتولهی تلمبه ۲ در دومین بخش منشتر شده از دادههای فضاپیمای اروپایی گایا پیدا شد. هدف این فضاپیما پدید آوردن یک نقشهی سهبعدی از کهکشان راه شیری است. چاکرابارتی در سال ۲۰۰۹ با بررسیهای دینامیکی وجود یک کهکشان کوتولهی عمدتا از مادهی تاریک را در آن سوی کهکشان پیشبینی کرده بود؛ جایگاه کنونی کهکشان نویافتهی تلمبه ۲ همخوانی نزدیکی با آن کهکشانِ نظری دارد. اکنون چاکرابارتی با بهره از دادههای گایا مسیر گذشتهی تلمبه ۲ را محاسبه کرده و پی برده که این کهکشان میبایست در گذشته به کهکشان ما برخورد کرده و موجهای بزرگی که در قرص گازی بیرونیاش میبینیم را پدید آورده باشد.
دستهی بعدی دادههای گایا که در آینده منتشر خواهد شد چیزهای بیشتری را روشن خواهد کرد، و چاکرابارتی میگوید او و گروهش "پیشبینیهای محتاطانهای برای آنچه از جابجایی ستارگان تلمبه ۲ در نقشهی آیندهی گایا انتظار میرود انجام دادهاند." به گفتهی چاکرابارتی، یافتههای آنها میتواند به ابداع روشهایی برای یافتن کهکشانهای تاریک و سرانجام حل مسالهی دیرپای "سرشت مادهی تاریک" کمک کند.
چاکرابارتی میگوید: «ما چیستی و سرشت ذرات مادهی تاریک را نمیشناسیم، ولی اگر فکر میکنید میزان مادهی تاریکِ موجود را میدانید، پس چیزی که نامشخص باقی میماند تغییر چگالی آن با شعاع است.»«اگر تلمبه ۲ همان کهکشان کوتولهای که ما پیشبینی کرده بودیم باشد، پس مداری که باید داشته باشد را میشناسیم؛ میدانیم که باید به نزدیک قرص کهکشانمان آمده باشد. پس این محدودیتهای دقیقی نه تنها برای جرم، بلکه برای نمایهی چگالی آن ایجاد میکند. این بدان معناست که در پایان میتوانیم از تلمبه ۲ مانند یک آزمایشگاه بینظیر برای شناخت سرشت مادهی تاریک بهره بگیریم.»
این دانشمندان همچنین گزینههای احتمالی دیگر برای تاب انداختن در قرص بیرونی کهکشان راه شیری را هم بررسی کردند. کهکشان کوتولهی کمان نمیتواند مقصر باشد زیرا نیروی کشندیاش برای چنین چیزی کافی نیست، و ابرهای ماژلانی کوچک و بزرگ هم زیادی دورند. شواهد به تلمبه ۲ را به عنوان محتملترین گزینه اشاره میکند.
چاکرابارتی یافتههایش را در ۲۳۴مین نشست انجمن اخترشناسی آمریکا که روز ۱۲ ژوئن در سنت لوییز برگزار شد ارایه کرد. نگارش برخط پژوهشنامه هم در دسترس است.
************
🔴 خبر یافته شدن کهکشان تلمبه ۲ را اینجا خوانید: * ماهوارهای بزرگ و شبحگون برای کهکشان راه شیری یافته شد
🔴خبر کشف تابخوردگی در صفحهی کهکشان را هم اینجا خواندید: * صفحه کهکشان راه شیری تاب دارد
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/Antlia2.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-----------------------------------------------------
تاب داشتن قرص بیرونی کهکشان راه شیری میتواند به دلیل برخورد آن با کهکشان کوتولهی تاریک و شبحگون "تلمبه ۲" که تازگی یافته شده باشد، این یافتهی پژوهشیست که به رهبری سوکانیا چاکرابارتی، استادیار بنیاد فناوری روچستر انجام شده.
کهکشان کوتولهی تلمبه ۲ در دومین بخش منشتر شده از دادههای فضاپیمای اروپایی گایا پیدا شد. هدف این فضاپیما پدید آوردن یک نقشهی سهبعدی از کهکشان راه شیری است. چاکرابارتی در سال ۲۰۰۹ با بررسیهای دینامیکی وجود یک کهکشان کوتولهی عمدتا از مادهی تاریک را در آن سوی کهکشان پیشبینی کرده بود؛ جایگاه کنونی کهکشان نویافتهی تلمبه ۲ همخوانی نزدیکی با آن کهکشانِ نظری دارد. اکنون چاکرابارتی با بهره از دادههای گایا مسیر گذشتهی تلمبه ۲ را محاسبه کرده و پی برده که این کهکشان میبایست در گذشته به کهکشان ما برخورد کرده و موجهای بزرگی که در قرص گازی بیرونیاش میبینیم را پدید آورده باشد.
دستهی بعدی دادههای گایا که در آینده منتشر خواهد شد چیزهای بیشتری را روشن خواهد کرد، و چاکرابارتی میگوید او و گروهش "پیشبینیهای محتاطانهای برای آنچه از جابجایی ستارگان تلمبه ۲ در نقشهی آیندهی گایا انتظار میرود انجام دادهاند." به گفتهی چاکرابارتی، یافتههای آنها میتواند به ابداع روشهایی برای یافتن کهکشانهای تاریک و سرانجام حل مسالهی دیرپای "سرشت مادهی تاریک" کمک کند.
چاکرابارتی میگوید: «ما چیستی و سرشت ذرات مادهی تاریک را نمیشناسیم، ولی اگر فکر میکنید میزان مادهی تاریکِ موجود را میدانید، پس چیزی که نامشخص باقی میماند تغییر چگالی آن با شعاع است.»«اگر تلمبه ۲ همان کهکشان کوتولهای که ما پیشبینی کرده بودیم باشد، پس مداری که باید داشته باشد را میشناسیم؛ میدانیم که باید به نزدیک قرص کهکشانمان آمده باشد. پس این محدودیتهای دقیقی نه تنها برای جرم، بلکه برای نمایهی چگالی آن ایجاد میکند. این بدان معناست که در پایان میتوانیم از تلمبه ۲ مانند یک آزمایشگاه بینظیر برای شناخت سرشت مادهی تاریک بهره بگیریم.»
این دانشمندان همچنین گزینههای احتمالی دیگر برای تاب انداختن در قرص بیرونی کهکشان راه شیری را هم بررسی کردند. کهکشان کوتولهی کمان نمیتواند مقصر باشد زیرا نیروی کشندیاش برای چنین چیزی کافی نیست، و ابرهای ماژلانی کوچک و بزرگ هم زیادی دورند. شواهد به تلمبه ۲ را به عنوان محتملترین گزینه اشاره میکند.
چاکرابارتی یافتههایش را در ۲۳۴مین نشست انجمن اخترشناسی آمریکا که روز ۱۲ ژوئن در سنت لوییز برگزار شد ارایه کرد. نگارش برخط پژوهشنامه هم در دسترس است.
************
🔴 خبر یافته شدن کهکشان تلمبه ۲ را اینجا خوانید: * ماهوارهای بزرگ و شبحگون برای کهکشان راه شیری یافته شد
🔴خبر کشف تابخوردگی در صفحهی کهکشان را هم اینجا خواندید: * صفحه کهکشان راه شیری تاب دارد
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/Antlia2.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
👑یک ستاره در هفت آسمان👑
«تابدار بودن صفحه کهکشان راه شیری زیر سر یک یک کهکشان کوتوله است!» ----------------------------------------------------- تاب داشتن قرص بیرونی کهکشان راه شیری میتواند به دلیل برخورد آن با کهکشان کوتولهی تاریک و شبحگون "تلمبه ۲" که تازگی یافته شده باشد، این…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبیهسازی از چگونگی برهمکنش راه شیری و کهکشان کوتولهی تلمبه ۲ از ۳ میلیارد سال پیش به این سو.
چارچوبهای سمت چپ پراکندگی گازهای دو کهکشان را نشان میدهند و چارچوبهای سمت راست پراکندگی ستارگان آنها را.
چارچوبهای بالا کهکشانها را رونما (از روبرو) و چارچوبهای پایین لبهنما (از لبه) نشان میدهند
@onestar_in_sevenskies
———————-
مربوط به این پست:
«تابدار بودن صفحه کهکشان راه شیری زیر سر یک کهکشان کوتوله است!»
آن را اینجا بخوانید:
https://t.me/onestar_in_sevenskies/5110
چارچوبهای سمت چپ پراکندگی گازهای دو کهکشان را نشان میدهند و چارچوبهای سمت راست پراکندگی ستارگان آنها را.
چارچوبهای بالا کهکشانها را رونما (از روبرو) و چارچوبهای پایین لبهنما (از لبه) نشان میدهند
@onestar_in_sevenskies
———————-
مربوط به این پست:
«تابدار بودن صفحه کهکشان راه شیری زیر سر یک کهکشان کوتوله است!»
آن را اینجا بخوانید:
https://t.me/onestar_in_sevenskies/5110
«کهکشان راه شیری و هرم مایاها»
----------------------------------
تماشای پایین آمدن "مارِ پَردار" از روی هرم مایاها نیاز به زمانبندی خوب و دقیق دارد. باید زمانی نزدیک هموگان (اعتدال فصلی)، به دیدن "ال کاستیلو" (الکاستییو) در شبهجزیرهی یوکاتان مکزیک بروید.
سپس در اواخر بعد از ظهر، اگر آسمان صاف باشد، سایهی خود هرم را خواهید دید که سهگوشهایی درست میکند؛ این سهگوشها کم کم به هم میپیوندند و نمایی پدید میآورند که انگار این مار افسانهای دارد از آن بالا به پایین میخزد [هرم پله پله است و هر پله سایهای میسازد که در پایان به هم میپیوندند. تصویر دوم را ببینید-م].
این هرم زیبا که به نام پرستشگاه کوکولکان یا چیچن ایتزا هم شناخته میشود، ۳۰ متر بلندی دارد و پهنای پایهاش (قاعدهاش) ۵۵ متر است.
چیچن ایتزا که در زمان تمدن پیش-کلمبی، میان سدههای ۹ و ۱۲ میلادی، از یک رشته پادگانههای [ساختارهای پلکانی] چهارگوش ساخته شده، برای جهتگیریاش نسبت به پدیدههای آسمان شناخته شده و میتواند برای گاهشماریهای ستارهشناسی و همترازیهای آسمانی به کار رود.
اگرچه تماشای پایین آمدن نوار مرکزی کهکشان راه شیری از فراز این هرم مایایی نیاز به زمانبندی ویژهای ندارد، با این وجود حتی مایاهای باستان هم احتمالا شگفتزده میشدند اگر میدانستند دیدن آنچه در این تصویرست -کهکشان راه شیری درست میان کیوان (چپ) و مشتری (راست)- به یک زمانبندی از این هم دقیقتر نیاز دارد. در حقیقت این عکس ساعت ۵ بامداد هفتم آوریل ۲۰۱۹ گرفته شده.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190617.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
----------------------------------
تماشای پایین آمدن "مارِ پَردار" از روی هرم مایاها نیاز به زمانبندی خوب و دقیق دارد. باید زمانی نزدیک هموگان (اعتدال فصلی)، به دیدن "ال کاستیلو" (الکاستییو) در شبهجزیرهی یوکاتان مکزیک بروید.
سپس در اواخر بعد از ظهر، اگر آسمان صاف باشد، سایهی خود هرم را خواهید دید که سهگوشهایی درست میکند؛ این سهگوشها کم کم به هم میپیوندند و نمایی پدید میآورند که انگار این مار افسانهای دارد از آن بالا به پایین میخزد [هرم پله پله است و هر پله سایهای میسازد که در پایان به هم میپیوندند. تصویر دوم را ببینید-م].
این هرم زیبا که به نام پرستشگاه کوکولکان یا چیچن ایتزا هم شناخته میشود، ۳۰ متر بلندی دارد و پهنای پایهاش (قاعدهاش) ۵۵ متر است.
چیچن ایتزا که در زمان تمدن پیش-کلمبی، میان سدههای ۹ و ۱۲ میلادی، از یک رشته پادگانههای [ساختارهای پلکانی] چهارگوش ساخته شده، برای جهتگیریاش نسبت به پدیدههای آسمان شناخته شده و میتواند برای گاهشماریهای ستارهشناسی و همترازیهای آسمانی به کار رود.
اگرچه تماشای پایین آمدن نوار مرکزی کهکشان راه شیری از فراز این هرم مایایی نیاز به زمانبندی ویژهای ندارد، با این وجود حتی مایاهای باستان هم احتمالا شگفتزده میشدند اگر میدانستند دیدن آنچه در این تصویرست -کهکشان راه شیری درست میان کیوان (چپ) و مشتری (راست)- به یک زمانبندی از این هم دقیقتر نیاز دارد. در حقیقت این عکس ساعت ۵ بامداد هفتم آوریل ۲۰۱۹ گرفته شده.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/06/ap190617.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky