«کشف نیرومندترین شواهد برای سیاهچالههای میانجرم»
---------------------------------------------------
دانشمندان تاکنون توانستهاند وجود سیاهچالههای کوچک و سیاهچالههای ابرپرجرم (ابرسیاهچالهها) را ثابت کنند، ولی وجود یک گونه از این اجرام به نام سیاهچالههای میانجرم (آیامبیاچ، IMBH) هنوز ثابت نشده و به شدت در دست پژوهش و بررسی است. اکنون دانشمندان دانشگاه نیوهمشایر اعلام کردهاند که با دیدن یکی این اجرام در میانهی بلعیدن یک ستاره، به نیرومندترین شواهدی که تا به امروز برای آنها یافته شده دست پیدا کردهاند. [گفتنیست سیاهچالههای میانجرم سیاهچالههایی با جرم میان ۱۰۰ تا ۱۰۰ هزار برابر خورشیدند، بسیار بزرگتر از سیاهچالههای ستارهای و بسیار کوچکتر از ابرسیاهچالهها-م]
داشنگ لین از دانشگاه نیوهمپشیر و نویسندهی اصلی این پژوهش میگوید: «ما بسیار خوششانس بودیم که توانستیم این جرم را به کمک انبوهی از دادههای باکیفیت ببینیم. این به ما در اندازهگیری جرمش و شناخت سرشت این رویداد تماشایی کمک میکند. در پژوهشهای گذشته، از جمله در یکی از پژوهشهای خودمان هم چنین رویدادی دیده شده بود، ولی یا بسیار دوردست بودند و یا بسیار دیر به آنها رسیده بودیم.»
اخترشناسان در این پژوهش از عکسهای ماهوارهها بهره جستند و برای نخستین بار نشانهی بارز چنین فعالیتی را مشاهده کردند. آنها درخششی را در چند طول موج در لبهی یک کهکشان دوردست دیدند. روند و آهنگ کاهش نور این پدیده درست همان گونه بود که برای گسیخت کشندی یک ستاره، یعنی از هم گسیختگی و بلعیده شدن آن توسط یک سیاهچاله، انتظار میرفت. در این مورد، که رویداد ۳ایکسامام جی۲۱۵۰۲۲.۴-۰۵۵۱۰۸ (یا تنها جی۲۱۵۰-۰۵۵۱) نام گرفت، ستاره در اکتبر ۲۰۰۳ از هم گسیخته شده بود و تابشی که پدید آورد در درازنای دههی بعد به خاموشی گرایید. دامنهی انرژی فوتونهای گسیلیده از این رویدادها بستگی به اندازهی #سیاهچاله دارد. این دادهها یکی از راههای بسیار کمشمار برای وزنکشی، یا سنجش جرم یک سیاهچاله را در اختیار ما میگذارد.
آیامبیاچها کم یافته میشوند و دانشمندان بای یافتن درخششهای چند-طول موجهی آنها از سه تلسکوپِ #پرتو_X، یعنی چاندرا، سویفت، و ایکسامام-نیوتن کمک گرفتند. از روی ویژگیهای یک درخشش بلندمدت میتوان به شواهدِ از هم گسیختن یک ستاره (رویداد گسیخت کشندی، تیدیئی) دست یافت. اگر جرمی، مانند یک ستاره، بیش از اندازه به یک سیاهچاله نزدیک شود، میتواند در اثر نیروهای کشندی سهمگینی که از گرانش سیاهچاله بر آن وارد میشود از هم بپاشد. در یک رویداد گسیخت کشندی، بخشی از پسماندهای این ستارهی از هم پاشیده با سرعتی سرسامآور به بیرون پرتاب شده و بخشی دیگر به سوی سیاهچاله کشیده میشود. این مواد با فرو رفتن در سیاهچاله، تا میلیونها درجه داغ شده و تابش پرتو ایکس ویژهای تولید میکنند. به گفتهی این پژوهشگران، این گونه درخششها میتوانند به آسانی به بیشینه برسند و یکی از کارآمدترین راهها برای یافتن آیامبیاچها هستند.
لین میگوید: «ما بر پایهی نظریهی پیدایش کهکشانها انتظار وجود سیاهچالههای میانجرمِ بسیاری را در خوشههای ستارهای داریم. ولی تاکنون شمار بسیار بسیار کمی از آنها را شناختهایم زیرا آنها به طور معمول به گونهای باورنکردنی خاموشند و یافتنشان بسیار دشوار است؛ فورانهای انرژی در اثر از هم گسیختن و بلعیدن یک ستاره توسط آنها هم بسیار کم رخ میدهد.»
به باور این دانشمندان، از آنجایی که تابش ناشی از چنین رویدادهایی برای آیامبیاچها، تابشی بسیار کمیاب است، کشف آنها نشانگر اینست که آیامبیاچهای بسیاری میتوانند به حالت خفته در لبههای کهکشانهای فضای نزدیک پنهان شده باشند. گزارش این دانشمندان در نشریهی نیچر آسترونومی منتشر شده است.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/06/J21500551.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
---------------------------------------------------
دانشمندان تاکنون توانستهاند وجود سیاهچالههای کوچک و سیاهچالههای ابرپرجرم (ابرسیاهچالهها) را ثابت کنند، ولی وجود یک گونه از این اجرام به نام سیاهچالههای میانجرم (آیامبیاچ، IMBH) هنوز ثابت نشده و به شدت در دست پژوهش و بررسی است. اکنون دانشمندان دانشگاه نیوهمشایر اعلام کردهاند که با دیدن یکی این اجرام در میانهی بلعیدن یک ستاره، به نیرومندترین شواهدی که تا به امروز برای آنها یافته شده دست پیدا کردهاند. [گفتنیست سیاهچالههای میانجرم سیاهچالههایی با جرم میان ۱۰۰ تا ۱۰۰ هزار برابر خورشیدند، بسیار بزرگتر از سیاهچالههای ستارهای و بسیار کوچکتر از ابرسیاهچالهها-م]
داشنگ لین از دانشگاه نیوهمپشیر و نویسندهی اصلی این پژوهش میگوید: «ما بسیار خوششانس بودیم که توانستیم این جرم را به کمک انبوهی از دادههای باکیفیت ببینیم. این به ما در اندازهگیری جرمش و شناخت سرشت این رویداد تماشایی کمک میکند. در پژوهشهای گذشته، از جمله در یکی از پژوهشهای خودمان هم چنین رویدادی دیده شده بود، ولی یا بسیار دوردست بودند و یا بسیار دیر به آنها رسیده بودیم.»
اخترشناسان در این پژوهش از عکسهای ماهوارهها بهره جستند و برای نخستین بار نشانهی بارز چنین فعالیتی را مشاهده کردند. آنها درخششی را در چند طول موج در لبهی یک کهکشان دوردست دیدند. روند و آهنگ کاهش نور این پدیده درست همان گونه بود که برای گسیخت کشندی یک ستاره، یعنی از هم گسیختگی و بلعیده شدن آن توسط یک سیاهچاله، انتظار میرفت. در این مورد، که رویداد ۳ایکسامام جی۲۱۵۰۲۲.۴-۰۵۵۱۰۸ (یا تنها جی۲۱۵۰-۰۵۵۱) نام گرفت، ستاره در اکتبر ۲۰۰۳ از هم گسیخته شده بود و تابشی که پدید آورد در درازنای دههی بعد به خاموشی گرایید. دامنهی انرژی فوتونهای گسیلیده از این رویدادها بستگی به اندازهی #سیاهچاله دارد. این دادهها یکی از راههای بسیار کمشمار برای وزنکشی، یا سنجش جرم یک سیاهچاله را در اختیار ما میگذارد.
آیامبیاچها کم یافته میشوند و دانشمندان بای یافتن درخششهای چند-طول موجهی آنها از سه تلسکوپِ #پرتو_X، یعنی چاندرا، سویفت، و ایکسامام-نیوتن کمک گرفتند. از روی ویژگیهای یک درخشش بلندمدت میتوان به شواهدِ از هم گسیختن یک ستاره (رویداد گسیخت کشندی، تیدیئی) دست یافت. اگر جرمی، مانند یک ستاره، بیش از اندازه به یک سیاهچاله نزدیک شود، میتواند در اثر نیروهای کشندی سهمگینی که از گرانش سیاهچاله بر آن وارد میشود از هم بپاشد. در یک رویداد گسیخت کشندی، بخشی از پسماندهای این ستارهی از هم پاشیده با سرعتی سرسامآور به بیرون پرتاب شده و بخشی دیگر به سوی سیاهچاله کشیده میشود. این مواد با فرو رفتن در سیاهچاله، تا میلیونها درجه داغ شده و تابش پرتو ایکس ویژهای تولید میکنند. به گفتهی این پژوهشگران، این گونه درخششها میتوانند به آسانی به بیشینه برسند و یکی از کارآمدترین راهها برای یافتن آیامبیاچها هستند.
لین میگوید: «ما بر پایهی نظریهی پیدایش کهکشانها انتظار وجود سیاهچالههای میانجرمِ بسیاری را در خوشههای ستارهای داریم. ولی تاکنون شمار بسیار بسیار کمی از آنها را شناختهایم زیرا آنها به طور معمول به گونهای باورنکردنی خاموشند و یافتنشان بسیار دشوار است؛ فورانهای انرژی در اثر از هم گسیختن و بلعیدن یک ستاره توسط آنها هم بسیار کم رخ میدهد.»
به باور این دانشمندان، از آنجایی که تابش ناشی از چنین رویدادهایی برای آیامبیاچها، تابشی بسیار کمیاب است، کشف آنها نشانگر اینست که آیامبیاچهای بسیاری میتوانند به حالت خفته در لبههای کهکشانهای فضای نزدیک پنهان شده باشند. گزارش این دانشمندان در نشریهی نیچر آسترونومی منتشر شده است.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/06/J21500551.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«رویداد نادری که میتواند به دانشمندان درتعیین سن دقیق کیهان کمک کند»
--------------------------------------------------------------------
* گونهای برخورد کیهانی وجود دارد که تاکنون نمونهاش دیده نشده، ولی اگر دیده شود میتواند بهترین شانس اخترشناسان برای سنجش نرخ گسترش کیهان باشد.
اخترشناسان دو راه برای اندازهگیری نرخ گسترش کیهان دارند، و هر دو روش هم بسیار دقیقند- ولی پاسخشان با هم یکی نیست. این ناامیدکننده است زیرا این عدد، که به نام "ثابت هابل" خوانده میشود، در معادلههایی به کار میرود که دانشمندان برای تعیین سن کیهان از آنها بهره میگیرند.
از همین روست که دانشمندان در پی یافتن یک راه سوم هستند. دو فیزیکدان در ماساجوست فکر میکنند این راه سوم میتواند با بررسی یک رویداد خشن -برخورد یک #ستاره_نوترونی و یک #سیاهچاله- به دست آید.
سالواتوره ویتاله، فیزیکدان بنیاد فناوری ماساچوست (امآیتی) میگوید: «دوتاییهای ستارهی نوترونی-سیاهچاله سامانههایی بسیار پیچیدهاند که بسیار کم از آنها میدانیم. اگر یکی از آنها دیده شود میتواند سهمی چشمگیر در شناختمان از کیهان داشته باشد.»
تاکنون دانشمندان برخورد چنین سامانهای را ندیدهاند، تنها دوتاییهای "سیاهچاله-سیاهچاله" و دوتاییهای "ستارهی نوترونی-ستارهی نوترونی" را داشتهایم. از این میان هم بیشترشان جفتهای سیاهچالهای بودهاند و این رویدادیست که تنها به کمک #امواج_گرانشی شناسایی میشود [تنها موج گرانشی میگسیلد]. اخترشناسان برای اندازهگیری ثابت هابل نیاز به یک سیگنال نوری هم دارند، از همین رو باید یا به دنبال جفت ستارهی نوترونی باشند و یا جفت ستارهی نوترونی-سیاهچاله.
خوب، در ماه اوت پارسال -برای نخستین بار- یک رویداد ادغام ستارهی نوترونی-ستارهی نوترونی دیده شد [رویداد جیدبلیو ۱۷۰۸۱۷- خبرش را اینجا خواندید]. ولی هنگامی که دانشمندان خواستند با بهره از دادههای این رویداد، ثابت هابل را محاسبه کنند چندان به نتایجشان مطمئن نبودند. دلیلش این بود که برخورد دو ستارهی نوترونی رویدادی آشوبناک است و مواد و آوارها در آن به گونهای نامتقارن به فضا پرتاب میشود. از همین رو فاصلهی دقیق جایی که نور از آن دریافت شده را نمیتوان سنجید.
اگر یکی از این ستارههای نوترونی را کنار بگذاریم، آشفتگی کمتر میشود و فیزیکدانان میتوانند فاصلهای که برای محاسبهی ثابت هابل نیازست را اندازه بگیرند. ولی دانشمندان بر این باورند که چنین برخوردهایی بسیار کمیابتر است، از همین رو ویتاله و همکارش بر آن شدند تا بررسی کنند که آیا دقیقتر بودن جایگاه رویداد ارزش این را دارد که به دنبال چنین رویداد کمیابی بگردیم یا نه.
آنها نتیجه گرفتند که برای اندازهگیری #ثابت_هابل، تنها یکی از این ادغامها میتواند به اندازهی مجموع دادههای ۵۰ برخورد گوناگونِ جفت ستارهی نوترونی کارایی داشته باشد.
اکنون تنها کاری که باید بکنیم اینست که امید داشته باشیم شانس به ما روی آورد و چنین برخوردی را ببینیم.
مقالهی این دانشمندان در شمارهی ۱۲ ژوییهی نشریهی فیزیکال ریویو لترز منتشر شده و نگارش برخط آن هم در دسترس است.
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/07/HubbleConstant.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
--------------------------------------------------------------------
* گونهای برخورد کیهانی وجود دارد که تاکنون نمونهاش دیده نشده، ولی اگر دیده شود میتواند بهترین شانس اخترشناسان برای سنجش نرخ گسترش کیهان باشد.
اخترشناسان دو راه برای اندازهگیری نرخ گسترش کیهان دارند، و هر دو روش هم بسیار دقیقند- ولی پاسخشان با هم یکی نیست. این ناامیدکننده است زیرا این عدد، که به نام "ثابت هابل" خوانده میشود، در معادلههایی به کار میرود که دانشمندان برای تعیین سن کیهان از آنها بهره میگیرند.
از همین روست که دانشمندان در پی یافتن یک راه سوم هستند. دو فیزیکدان در ماساجوست فکر میکنند این راه سوم میتواند با بررسی یک رویداد خشن -برخورد یک #ستاره_نوترونی و یک #سیاهچاله- به دست آید.
سالواتوره ویتاله، فیزیکدان بنیاد فناوری ماساچوست (امآیتی) میگوید: «دوتاییهای ستارهی نوترونی-سیاهچاله سامانههایی بسیار پیچیدهاند که بسیار کم از آنها میدانیم. اگر یکی از آنها دیده شود میتواند سهمی چشمگیر در شناختمان از کیهان داشته باشد.»
تاکنون دانشمندان برخورد چنین سامانهای را ندیدهاند، تنها دوتاییهای "سیاهچاله-سیاهچاله" و دوتاییهای "ستارهی نوترونی-ستارهی نوترونی" را داشتهایم. از این میان هم بیشترشان جفتهای سیاهچالهای بودهاند و این رویدادیست که تنها به کمک #امواج_گرانشی شناسایی میشود [تنها موج گرانشی میگسیلد]. اخترشناسان برای اندازهگیری ثابت هابل نیاز به یک سیگنال نوری هم دارند، از همین رو باید یا به دنبال جفت ستارهی نوترونی باشند و یا جفت ستارهی نوترونی-سیاهچاله.
خوب، در ماه اوت پارسال -برای نخستین بار- یک رویداد ادغام ستارهی نوترونی-ستارهی نوترونی دیده شد [رویداد جیدبلیو ۱۷۰۸۱۷- خبرش را اینجا خواندید]. ولی هنگامی که دانشمندان خواستند با بهره از دادههای این رویداد، ثابت هابل را محاسبه کنند چندان به نتایجشان مطمئن نبودند. دلیلش این بود که برخورد دو ستارهی نوترونی رویدادی آشوبناک است و مواد و آوارها در آن به گونهای نامتقارن به فضا پرتاب میشود. از همین رو فاصلهی دقیق جایی که نور از آن دریافت شده را نمیتوان سنجید.
اگر یکی از این ستارههای نوترونی را کنار بگذاریم، آشفتگی کمتر میشود و فیزیکدانان میتوانند فاصلهای که برای محاسبهی ثابت هابل نیازست را اندازه بگیرند. ولی دانشمندان بر این باورند که چنین برخوردهایی بسیار کمیابتر است، از همین رو ویتاله و همکارش بر آن شدند تا بررسی کنند که آیا دقیقتر بودن جایگاه رویداد ارزش این را دارد که به دنبال چنین رویداد کمیابی بگردیم یا نه.
آنها نتیجه گرفتند که برای اندازهگیری #ثابت_هابل، تنها یکی از این ادغامها میتواند به اندازهی مجموع دادههای ۵۰ برخورد گوناگونِ جفت ستارهی نوترونی کارایی داشته باشد.
اکنون تنها کاری که باید بکنیم اینست که امید داشته باشیم شانس به ما روی آورد و چنین برخوردی را ببینیم.
مقالهی این دانشمندان در شمارهی ۱۲ ژوییهی نشریهی فیزیکال ریویو لترز منتشر شده و نگارش برخط آن هم در دسترس است.
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/07/HubbleConstant.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«ابرسیاهچاله مرکز کهکشان هم نسبیت عام اینشتین را تایید کرد»
----------------------------------------------------------
* تلسکوپ #ویالتی در رصدخانهی جنوبی اروپا با گرفتن رد یک ستاره به نام اس۲ که داشت در مدارش به ابرسیاهچالهی مرکزی کهکشان راه شیری نزدیک میشد، یک بار دیگر بر نظریهی نسبیت عام اینشتین مهر تایید زد.
اخترشناسان برای نخستین بار گذر سریع یک ستاره از کنار ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری (سیاهچالهی کمان ای*) را رصد کردهاند. این رصدها با تلسکوپ بسیار بزرگ (ویالتی) در رصدخانهی جنوبی اروپا در شیلی امکانپذیر شد. ویالتی رد ستارهای به نام اس۲ را که داشت از درون میدان گرانشی سهمگین ابرسیاهچاله میگذشت دنبال کرد.
در روز ۱۹ می، همچنان که ستاره به نزدیکترین نقطهی مدارش به سیاهچاله نزدیک میشد و سرعتش شتابی باورنکردنی گرفته بود، پدیدهای رخ داد که اینشتین در نظریهی نسبیت عام خود پیشبینی کرده بود: سرخگرایی یا انتقال به سرخ گرانشی.
این ستاره برای کامل کردن یک دور مدار بیضیاش به گرد سیاهچاله، ۱۶ سال زمان نیاز دارد. دانشمندان از ۲۶ سال پیش این به این سو این ستاره را زیر نظر داشتند.
راینهارد گنتزل از بنیاد فیزیک فرازمینی ماکس پلانک در گارشینگ آلمان (امپیئی) و رهبر این گروه بینالمللی از پژوهشگران میگوید: «این دومین بار در مدت ۲۶ سال بود که ما گذشتن این ستاره از نزدیک ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان را میدیدیم. ولی این بار، با دستگاههای بسیار پیشرفتهتری که داشتیم توانستیم آن را با وضوحی بیسابقه ببینیم. ما در چندین سال گذشته به شدت سرگرم آمادهسازی خود بودیم، زیرا میخواستیم از این فرصت یگانه برای بررسی اثرهای نسبیت عام بیشترین بهره را ببریم.»
یکی از چالشهای اصلی دیدن این ستارهی کمنور در فاصلهی ۲۶۰۰۰ سال نوری زمین بود. زیرا داشت از برابر سیاهچالهای میگذشت که خودش با هالهای از غبارها و پسماندهای برافروخته در بر گرفته شده بود. برای این هدف نیاز به تلسکوپی آنچنان پرقدرت بود که بتواند از روی زمین، یک توپ تنیس را روی ماه ببیند. دانشمندان همچنین نیاز به دستگاههایی پیچیده داشتند که بتوانند لرزشهای تلسکوپ و تداخلهای هوای زمین را خنثا کنند.
تیبو پومار از بنیاد ملی پژوهشهای فرانسه (سیانآراس) در پاریس میگوید: «ما به سختی تلاش کردیم تا بتوانیم دستگاهها را تا پیش از رسیدن ستاره به سیاهچاله، در بهترین وضعیت قرار دهیم.»
هنگامی که ستاره به نزدیکترین نقطهی مدارش به سیاهچاله رسید -فاصلهی حدود ۱۲۰ برابر فاصلهی زمین و خورشید- سرعتش افزایش یافت و به ۸۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه یا ۲.۷ درصد سرعت نور رسید.
هر چه ستاره به #سیاهچاله نزدیکتر میشد، نورش هم بیشتر رو به سرخی میگرایید، زیرا طول موج نوری که از آن به چشم ما میرسید داشت در اثر نیروی گرانشی که بر آن وارد میشد کش میآمد- پدیدهی "سرخگرایی گرانشی" که یکی از اثرهای پیشبینی شده در نسبیت عام اینشتین است. ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری قطری حدود ۱۰ برابر خورشید دارد ولی جرمش به ۴ میلیون برابر جرم آن میرسد.
پومار میگوید: «این واقعا نخستین بارست که [#سرخگرایی گرانشی] به این روشنی روی یک جرم متحرک دیده میشود.»
در چارچوب گرانش نیوتنی هم ستارهی اس۲ نورش به سرخی میگراید، ولی دلیل آن سرعت سرسامآور ستاره به هنگام دور زدن سیاهچاله و دور شدن از ماست [اثر دوپلر]. برای چنین چیزی، سرعت ستاره میبایست در حد چندین هزار کیلومتر بر ثانیه باشد، ولی سرخگرایی نسبیتی در سرعت تنها ۲۰۰ کیلومتر بر ثانیه هم خود را نشان میدهد.
با دقیقتر بررسی کردن این مشاهدات میتوان آگاهیهای بیشتری دربارهی پراکندگی ستارگان و دیگر اجرام نزدیک ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان به دست آورد.
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/07/GravitationalRedshift.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
----------------------------------------------------------
* تلسکوپ #ویالتی در رصدخانهی جنوبی اروپا با گرفتن رد یک ستاره به نام اس۲ که داشت در مدارش به ابرسیاهچالهی مرکزی کهکشان راه شیری نزدیک میشد، یک بار دیگر بر نظریهی نسبیت عام اینشتین مهر تایید زد.
اخترشناسان برای نخستین بار گذر سریع یک ستاره از کنار ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری (سیاهچالهی کمان ای*) را رصد کردهاند. این رصدها با تلسکوپ بسیار بزرگ (ویالتی) در رصدخانهی جنوبی اروپا در شیلی امکانپذیر شد. ویالتی رد ستارهای به نام اس۲ را که داشت از درون میدان گرانشی سهمگین ابرسیاهچاله میگذشت دنبال کرد.
در روز ۱۹ می، همچنان که ستاره به نزدیکترین نقطهی مدارش به سیاهچاله نزدیک میشد و سرعتش شتابی باورنکردنی گرفته بود، پدیدهای رخ داد که اینشتین در نظریهی نسبیت عام خود پیشبینی کرده بود: سرخگرایی یا انتقال به سرخ گرانشی.
این ستاره برای کامل کردن یک دور مدار بیضیاش به گرد سیاهچاله، ۱۶ سال زمان نیاز دارد. دانشمندان از ۲۶ سال پیش این به این سو این ستاره را زیر نظر داشتند.
راینهارد گنتزل از بنیاد فیزیک فرازمینی ماکس پلانک در گارشینگ آلمان (امپیئی) و رهبر این گروه بینالمللی از پژوهشگران میگوید: «این دومین بار در مدت ۲۶ سال بود که ما گذشتن این ستاره از نزدیک ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان را میدیدیم. ولی این بار، با دستگاههای بسیار پیشرفتهتری که داشتیم توانستیم آن را با وضوحی بیسابقه ببینیم. ما در چندین سال گذشته به شدت سرگرم آمادهسازی خود بودیم، زیرا میخواستیم از این فرصت یگانه برای بررسی اثرهای نسبیت عام بیشترین بهره را ببریم.»
یکی از چالشهای اصلی دیدن این ستارهی کمنور در فاصلهی ۲۶۰۰۰ سال نوری زمین بود. زیرا داشت از برابر سیاهچالهای میگذشت که خودش با هالهای از غبارها و پسماندهای برافروخته در بر گرفته شده بود. برای این هدف نیاز به تلسکوپی آنچنان پرقدرت بود که بتواند از روی زمین، یک توپ تنیس را روی ماه ببیند. دانشمندان همچنین نیاز به دستگاههایی پیچیده داشتند که بتوانند لرزشهای تلسکوپ و تداخلهای هوای زمین را خنثا کنند.
تیبو پومار از بنیاد ملی پژوهشهای فرانسه (سیانآراس) در پاریس میگوید: «ما به سختی تلاش کردیم تا بتوانیم دستگاهها را تا پیش از رسیدن ستاره به سیاهچاله، در بهترین وضعیت قرار دهیم.»
هنگامی که ستاره به نزدیکترین نقطهی مدارش به سیاهچاله رسید -فاصلهی حدود ۱۲۰ برابر فاصلهی زمین و خورشید- سرعتش افزایش یافت و به ۸۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه یا ۲.۷ درصد سرعت نور رسید.
هر چه ستاره به #سیاهچاله نزدیکتر میشد، نورش هم بیشتر رو به سرخی میگرایید، زیرا طول موج نوری که از آن به چشم ما میرسید داشت در اثر نیروی گرانشی که بر آن وارد میشد کش میآمد- پدیدهی "سرخگرایی گرانشی" که یکی از اثرهای پیشبینی شده در نسبیت عام اینشتین است. ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری قطری حدود ۱۰ برابر خورشید دارد ولی جرمش به ۴ میلیون برابر جرم آن میرسد.
پومار میگوید: «این واقعا نخستین بارست که [#سرخگرایی گرانشی] به این روشنی روی یک جرم متحرک دیده میشود.»
در چارچوب گرانش نیوتنی هم ستارهی اس۲ نورش به سرخی میگراید، ولی دلیل آن سرعت سرسامآور ستاره به هنگام دور زدن سیاهچاله و دور شدن از ماست [اثر دوپلر]. برای چنین چیزی، سرعت ستاره میبایست در حد چندین هزار کیلومتر بر ثانیه باشد، ولی سرخگرایی نسبیتی در سرعت تنها ۲۰۰ کیلومتر بر ثانیه هم خود را نشان میدهد.
با دقیقتر بررسی کردن این مشاهدات میتوان آگاهیهای بیشتری دربارهی پراکندگی ستارگان و دیگر اجرام نزدیک ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان به دست آورد.
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/07/GravitationalRedshift.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«سیاهچالههایی که میتوانند مردهها را زنده کنند»
--------------------------------------------
* رویارویی نزدیک با یک سیاهچالهی میانجرم میتواند ستارگان مرده را جانی دوباره بدهد، حتی اگر شده برای لحظه ای کوتاه.
گروهی از دانشمندان با انجام شبیهسازیهای رایانهای به بررسی این پرداختند که اگر یک کوتولهی سفید (جنازهی بدون همجوشی یک ستاره) به یک سیاهچالهی میانجرم نزدیک شود چه روی میدهد. سیالهچالههای میانجرم سیاهچالههایی با جرم ۱۰۰۰ تا ۱۰ هزار برابر خورشیدند.
آنها پی بردند که در این رویارویی، گرانش نیرومند #سیاهچاله میتواند #کوتوله_سفید را به شدت کش آورده و دل مرده و بیجانش را آنچنان به هم بریزد که فرآیندهای همجوشی هستهای بتوانند برای چند ثانیه در آن دوباره آغاز شوند و هلیوم، کربن، و اکسیژن را به عنصرهایی سنگینتر مانند آهن تبدیل کنند.
این دسته از رویدادهای گسیخت کشندی (تیدیئیها، TDEs) میتوانند امواج گرانشی هم پدید بیاورند- موجهایی در بافت فضازمان که اینشتین یک سده پیش در نظریهی نسبیت عام پیشبینی کرده بود و در سال ۲۰۱۵ نخستین مورد آن توسط آزمایشگاه لایگو (LIGO) دریافت و آشکار شد.
البته به گفتهی پژوهشگران، لایگو احتمالا نمیتواند امواج گرانشی که در چنین رویدادی پدید آمده را آشکار کند، ولی دستگاههای آینده، مانند "آنتن فضایی تداخلسنج لیزری" (لیسا، LISA) که قرار است در سال ۲۰۲۳ توسط سازمان فضایی اروپا راهی فضا شود، شاید توان چنین چیزی را داشته باشند.
و اگر کوتولهی سفید دچار گسیختگی بیش از اندازه شود (پاره پاره شود)، مقدار هنگفتی ماده از آن به درون سیاهچالهی قاتلش کشیده شده و تابشهای نیرومندی پدید خواهد آورد که تلسکوپهای کنونی توان دیدنش را دارند.
این پژوهش راهی را برای بررسی بهترِ سیاهچالههای میانجرم به ما میدهد، اجرامی که بررسیشان بیاندازه دشوار است. اخترشناسان تاکنون شمار فراوانی سیاهچالههای کوچک (ستارهجرم)، و ابرسیاهچالهها (سیاهچالههای ابرپرجرم) که میلیونها یا میلیاردها برابر خورشید جرم داشته و در مرکز بیشتر کهکشانها لانه دارند را شناسایی کردهاند. ولی سیاهچالههای شگفتانگیز میانجرم تا به امروز یافتنشان ناممکن بوده.
یکی از نویسندگان این پژوهش، کریس فراجیل از کالج چارلستون میگوید: «دانستن شمار سیاهچالههای میانجرم برای ما اهمیت دارد زیرا به این پرسخ که ابرسیاهچالهها از کجا آمدهاند پاسخ میدهد. یافتن سیاهچالههای میانجرم از راه رویدادهای گسیخت کشندی میتواند دستاوردی شگرف باشد.»
ولی ابرسیاهچالهها برای چنین رویدادهایی (گسیخت کشندی) چندان مناسب نیستند زیرا آنها احتمالا پیش از آن که کوتولهی سفید فرصت از هم گسیختن پیدا کند آن را میبلعند.
خورشید ما هم در آیندهی دور، پس از پایان یافتن همجوشی هستهایش تبدیل به غول سرخ شده و سرانجام یک کوتولهی سفید از خود به جا خواهد گذاشت. پس این پژوهش از یک نظر دیگر هم جالب است زیرا میتواند سرنوشتی که چه بسا خورشید ما در آیندهی بسیار دور پیدا خواهد کرد را توضیح دهد.
این پژوهش برای انتشار در نشریهی آستروفیزیکال جورنال پذیرفته شده. نگارش برخط (آنلاین) آن را میتوانید اینجا بخوانید.
-------------------------------------------
در همین زمینه:
* کشف نیرومندترین شواهد برای سیاهچالههای میانجرم
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/09/CosmicZombies.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
--------------------------------------------
* رویارویی نزدیک با یک سیاهچالهی میانجرم میتواند ستارگان مرده را جانی دوباره بدهد، حتی اگر شده برای لحظه ای کوتاه.
گروهی از دانشمندان با انجام شبیهسازیهای رایانهای به بررسی این پرداختند که اگر یک کوتولهی سفید (جنازهی بدون همجوشی یک ستاره) به یک سیاهچالهی میانجرم نزدیک شود چه روی میدهد. سیالهچالههای میانجرم سیاهچالههایی با جرم ۱۰۰۰ تا ۱۰ هزار برابر خورشیدند.
آنها پی بردند که در این رویارویی، گرانش نیرومند #سیاهچاله میتواند #کوتوله_سفید را به شدت کش آورده و دل مرده و بیجانش را آنچنان به هم بریزد که فرآیندهای همجوشی هستهای بتوانند برای چند ثانیه در آن دوباره آغاز شوند و هلیوم، کربن، و اکسیژن را به عنصرهایی سنگینتر مانند آهن تبدیل کنند.
این دسته از رویدادهای گسیخت کشندی (تیدیئیها، TDEs) میتوانند امواج گرانشی هم پدید بیاورند- موجهایی در بافت فضازمان که اینشتین یک سده پیش در نظریهی نسبیت عام پیشبینی کرده بود و در سال ۲۰۱۵ نخستین مورد آن توسط آزمایشگاه لایگو (LIGO) دریافت و آشکار شد.
البته به گفتهی پژوهشگران، لایگو احتمالا نمیتواند امواج گرانشی که در چنین رویدادی پدید آمده را آشکار کند، ولی دستگاههای آینده، مانند "آنتن فضایی تداخلسنج لیزری" (لیسا، LISA) که قرار است در سال ۲۰۲۳ توسط سازمان فضایی اروپا راهی فضا شود، شاید توان چنین چیزی را داشته باشند.
و اگر کوتولهی سفید دچار گسیختگی بیش از اندازه شود (پاره پاره شود)، مقدار هنگفتی ماده از آن به درون سیاهچالهی قاتلش کشیده شده و تابشهای نیرومندی پدید خواهد آورد که تلسکوپهای کنونی توان دیدنش را دارند.
این پژوهش راهی را برای بررسی بهترِ سیاهچالههای میانجرم به ما میدهد، اجرامی که بررسیشان بیاندازه دشوار است. اخترشناسان تاکنون شمار فراوانی سیاهچالههای کوچک (ستارهجرم)، و ابرسیاهچالهها (سیاهچالههای ابرپرجرم) که میلیونها یا میلیاردها برابر خورشید جرم داشته و در مرکز بیشتر کهکشانها لانه دارند را شناسایی کردهاند. ولی سیاهچالههای شگفتانگیز میانجرم تا به امروز یافتنشان ناممکن بوده.
یکی از نویسندگان این پژوهش، کریس فراجیل از کالج چارلستون میگوید: «دانستن شمار سیاهچالههای میانجرم برای ما اهمیت دارد زیرا به این پرسخ که ابرسیاهچالهها از کجا آمدهاند پاسخ میدهد. یافتن سیاهچالههای میانجرم از راه رویدادهای گسیخت کشندی میتواند دستاوردی شگرف باشد.»
ولی ابرسیاهچالهها برای چنین رویدادهایی (گسیخت کشندی) چندان مناسب نیستند زیرا آنها احتمالا پیش از آن که کوتولهی سفید فرصت از هم گسیختن پیدا کند آن را میبلعند.
خورشید ما هم در آیندهی دور، پس از پایان یافتن همجوشی هستهایش تبدیل به غول سرخ شده و سرانجام یک کوتولهی سفید از خود به جا خواهد گذاشت. پس این پژوهش از یک نظر دیگر هم جالب است زیرا میتواند سرنوشتی که چه بسا خورشید ما در آیندهی بسیار دور پیدا خواهد کرد را توضیح دهد.
این پژوهش برای انتشار در نشریهی آستروفیزیکال جورنال پذیرفته شده. نگارش برخط (آنلاین) آن را میتوانید اینجا بخوانید.
-------------------------------------------
در همین زمینه:
* کشف نیرومندترین شواهد برای سیاهچالههای میانجرم
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/09/CosmicZombies.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«موادی که دارند با ۳۰ درصد سرعت نور به درون یک سیاهچاله کشیده میشوند»
------------------------------------------------------------------
یک گروه از اخترشناسان بریتانیایی توانستهاند سرعت موادی که به سوی ابرسیاهچالهی مرکز کهکشانی به نام پیجی۲۱۱+۱۴۳ در فاصلهی حدود یک میلیارد سال نوری زمین فرو کشیده میشود را اندازه بگیرند که برابر با ۳۰ درصد سرعت نور بود. این دانشمندان که رهبری آنها را پرفسور کن پاوندز از دانشگاه لستر بر عهده دارد، از دادههای پرتو X رصدخانهی ایکسامام-نیوتن برای بررسی این سیاهچاله بهره گرفتند.
تقریبا در مرکز همهی کهکشانها، از جمله راه شیری خودمان، ابرسیاهچالهای به جرم میلیونها تا میلیاردها برابر خورشید جای دارد. اگر مواد کافی برای بلعیدن در دسترس این ابرسیاهچالهها باشد، مرکز کهکشانشان را بیاندازه درخشان کرده و یک هستهی کهکشانی فعال (ایجیان) یا اختروش پدید میآورند.
@onestar_in_sevenskies
ولی سیاهچالهها به اندازهای چگال و فشردهاند که چرخش گاز و مواد به گرد آنها تقریبا همیشه بیش از آنست که بتوانند به طور مستقیم به سوی آن فرو کشیده شوند. به جای آن، در مسیری مارپیچی درون یک قرص برافزایشی، و به آهستگی به آن نزدیک و نزدیکتر میشوند. سرعت مواد در این مسیر بیشتر و بیشتر میشود و داغ و درخشان شده، و انرژی گرانشی را به تابشی که اخترشناسان میبینند تبدیل میکنند.
مدار گازها پیرامون یک #سیاهچاله اغلب همتراز با چرخش خود سیاهچاله در نظر گرفته میشود، ولی دلیل قانعکنندهای برای درست بودن این پنداشت وجود ندارد. در حقیقت تغییر فصلها روی زمین هم به این دلیلست که چرخش روزانهی زمین همتراز با مدار سالانهاش به گرد خورشید نیست.
دانشمندان تاکنون شناخت درستی دربارهی تاثیر این چرخش ناهمتراز بر فروکشیده شدن مواد به درون سیاهچاله پیدا نکردهاند. این به ویژه دربارهی تغذیهی ابرسیاهچالهها اهمیت دارد که مواد (گازها و ابرهای میانستارهای و حتی ستارگانِ تنها) میتوانند از هر سو به درونشان کشیده شوند.
@onestar_in_sevenskies
دانشمندان به کمک تلسکوپ ایکسامام-نیوتن کل دامنهی طیف پرتو ایکسی که از کهکشان پیجی۲۱۱+۱۴۳ میآمد را بررسی کردند. این کهکشان با فاصلهی بیش از یک میلیارد سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی گیسو جای دارد و یک کهکشان سیفرت است، با یک هستهی کهکشانی بسیار درخشان که دستاورد حضور یک ابرسیاهچاله در آنست.
پژوهشگران پی بردند که این طیف به شدت دچار سرخگرایی شده، که نشان میداد مواد از چشم ما دارند با سرعت سرسامآور ۳۰ درصد سرعت نور، چیزی حدود ۱۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه، به درون سیاهچاله میریزند. این مواد تقریبا چرخشی به گرد سیاهچاله نداشتند و بیاندازه به آن نزدیک بودند (نزدیک در استاندارد اخترشناسی)، با فاصلهی تنها ۲۰ برابر افق رویداد سیاهچاله.
این مشاهدات سازگاری نزدیک ...
ادامهی این مطلب را در پست بعد بخوانید 👇👇👇👇
------------------------------------------------------------------
یک گروه از اخترشناسان بریتانیایی توانستهاند سرعت موادی که به سوی ابرسیاهچالهی مرکز کهکشانی به نام پیجی۲۱۱+۱۴۳ در فاصلهی حدود یک میلیارد سال نوری زمین فرو کشیده میشود را اندازه بگیرند که برابر با ۳۰ درصد سرعت نور بود. این دانشمندان که رهبری آنها را پرفسور کن پاوندز از دانشگاه لستر بر عهده دارد، از دادههای پرتو X رصدخانهی ایکسامام-نیوتن برای بررسی این سیاهچاله بهره گرفتند.
تقریبا در مرکز همهی کهکشانها، از جمله راه شیری خودمان، ابرسیاهچالهای به جرم میلیونها تا میلیاردها برابر خورشید جای دارد. اگر مواد کافی برای بلعیدن در دسترس این ابرسیاهچالهها باشد، مرکز کهکشانشان را بیاندازه درخشان کرده و یک هستهی کهکشانی فعال (ایجیان) یا اختروش پدید میآورند.
@onestar_in_sevenskies
ولی سیاهچالهها به اندازهای چگال و فشردهاند که چرخش گاز و مواد به گرد آنها تقریبا همیشه بیش از آنست که بتوانند به طور مستقیم به سوی آن فرو کشیده شوند. به جای آن، در مسیری مارپیچی درون یک قرص برافزایشی، و به آهستگی به آن نزدیک و نزدیکتر میشوند. سرعت مواد در این مسیر بیشتر و بیشتر میشود و داغ و درخشان شده، و انرژی گرانشی را به تابشی که اخترشناسان میبینند تبدیل میکنند.
مدار گازها پیرامون یک #سیاهچاله اغلب همتراز با چرخش خود سیاهچاله در نظر گرفته میشود، ولی دلیل قانعکنندهای برای درست بودن این پنداشت وجود ندارد. در حقیقت تغییر فصلها روی زمین هم به این دلیلست که چرخش روزانهی زمین همتراز با مدار سالانهاش به گرد خورشید نیست.
دانشمندان تاکنون شناخت درستی دربارهی تاثیر این چرخش ناهمتراز بر فروکشیده شدن مواد به درون سیاهچاله پیدا نکردهاند. این به ویژه دربارهی تغذیهی ابرسیاهچالهها اهمیت دارد که مواد (گازها و ابرهای میانستارهای و حتی ستارگانِ تنها) میتوانند از هر سو به درونشان کشیده شوند.
@onestar_in_sevenskies
دانشمندان به کمک تلسکوپ ایکسامام-نیوتن کل دامنهی طیف پرتو ایکسی که از کهکشان پیجی۲۱۱+۱۴۳ میآمد را بررسی کردند. این کهکشان با فاصلهی بیش از یک میلیارد سال نوری از زمین، در راستای صورت فلکی گیسو جای دارد و یک کهکشان سیفرت است، با یک هستهی کهکشانی بسیار درخشان که دستاورد حضور یک ابرسیاهچاله در آنست.
پژوهشگران پی بردند که این طیف به شدت دچار سرخگرایی شده، که نشان میداد مواد از چشم ما دارند با سرعت سرسامآور ۳۰ درصد سرعت نور، چیزی حدود ۱۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه، به درون سیاهچاله میریزند. این مواد تقریبا چرخشی به گرد سیاهچاله نداشتند و بیاندازه به آن نزدیک بودند (نزدیک در استاندارد اخترشناسی)، با فاصلهی تنها ۲۰ برابر افق رویداد سیاهچاله.
این مشاهدات سازگاری نزدیک ...
ادامهی این مطلب را در پست بعد بخوانید 👇👇👇👇
«سیاهچالههای آغازین و چگونگی پیدایش کیهان»
--------------------------------------------
به گمان دانشمندان، در زمانی بسیار اندک پس از آغاز کیهان، سیاهچالههایی پدید آمده بودند. این سیاهچالهها که اخترشناسان هنوز هیچ کدامشان را به طور مستقیم ندیدهاند به روش معمول (رمبش انفجاری یک ستارهی بزرگ و پیر در چاه گرانشی خودش) درست نشدهاند. به گفتهی پژوهشگران، مواد سازندهی این سیاهچالهها در اثر واپسین نفسهای یک ستارهی پیر وارد تکینگی نشده بودند.
در حقیقت در آن روزگار، در یک میلیارد سال نخست تاریخ کیهان، هیچ ستارهی پیری وجود نداشت. به جایش، کیهان پر از ابرهای غولپیکری از مواد بود که نخستین کهکشانها را ساختند. به باور دانشمندان، بخشی از این مواد در خود رمبیده و فشرده شدند، مانند همان کاری که بعدها ستارگان پیر کردند. همین رمبشها نطفهی ابرسیاهچالههایی را بستند که هیچ گاه در زندگی گذشتهشان یک ستاره نبودند. اخترشناسان این تکینگیها را "سیاهچالههای رمبش سرراست" (سیاهچالههای رمبش مستقیم، DCBHها) مینامند.
با این وجود، مشکل این نظریه اینست که هیچ کس تاکنون یکی از اینها را نیافته. هر چند که این میتواند تغییر کند. بر پایهی پژوهشی که از سوی دانشمندان بنیاد فناوری جورجیا (جورجیاتک) در شمارهی ۱۰ سپتامبر نشریهی نیچر آسترونومی منتشر شده، تلسکوپ فضایی جیمز وب که در سالهای آینده راهی فضا خواهد شد به اندازهی کافی حسمند خواهد بود که کهکشانی با یک ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) از روزگار آغازین کیهان را ببیند. در این پژوهش مجموعهی نشانههایی که میتوانند شناسایی کهکشانهای میزبان دیسیبیاچ باشند نیز معرفی شده است.
و این تلسکوپ بسیار پرقدرت شاید نیاز به کاوش درازمدتی نیز در آسمان نداشته باشد. در گزارش پژوهشگران آمده: «ما پیشبینی میکنیم که تلسکوپ جیمز وب توان این را خواهد داشت که یک کهکشان جوان که میزبان دیسیبیاچ است را ... در زمان نوردهی کلی تنها ۲۰ هزار ثانیه (۵.۵۶ ساعت) ببیند و شناسایی کند. (دانشمندان بعدتر نوشتند که در برآورد این زمانبندی چند عنصر "خام" به کار رفته)»
دانشمندان برای انجام این پیشبینی یک شبیهسازی رایانهای برای چگونگی پدید آمدن یک دیسیبیاچ در روزگار آغازین کیهان انجام دادند. آنها پی بردند که هنگامی که یک دیسیبیاچ ساخته میشود، باعث میگردد شمار بسیاری ستارهی غولپیکر و کوتاهعمر کمفلز پیرامونش پدید بیاید. پس نوری که از کهکشان میزبان یک دیسیبیاچ دریافت میکنیم باید نشانههای ستارگان کمفلز را در خود داشته باشد.
دانشمندان همچنین پی بردند که یک دیسیبیاچ به هنگام ساخته شدن، پرتوهای الکترومغناطیسی با بسامدهای بالایی میگسیلد که تلسکوپ جیمز وب توان دریافتشان را خواهد داشت- هر چند که این نور در زمان رسیدن به جیمز وب، به شدت دچار سرخگرایی (انتقال به سرخ) شده و به شکل پرتوهای فروسرخ با طول موجهایی آنچنان بلند در میآید که تنها جیمز وب در آینده توان دریافتشان را خواهد داشت.
به گفتهی پژوهشگران، جیمز وب با آغاز به کارش، در مدتی به نسبت کوتاه میتواند یک دیسیبیاچ را ببیند. زیراهم اکنون هم سیاهچالههای بسیاری یافته شده که شاید دیسیبیاچ باشند. ولی آنها همگی مربوط به زمانهای دیرتر و در فاصلههای نزدیکتر به زمین بودهاند، از همین رو سیگنالی که از آنها دریافت میکنیم در دورههای بعدی زندگیشان تولید شده، زمانی که دیگر شواهد چگونگی پیدایش آنها از بین رفته است.
چندین پرسش دربارهی دیسیبیاچها وجود دارد که جیمز وب شاید پاسخشان را بیابد- از جمله این که آیا نخست یک دیسیبیاچ پدید میآید و سپس کهکشان دور خود میسازد، یا این که دیسیبیاچ هنگامی پدید میاید که مواد پیرامونش از پیش ستارگانی ساخته است.
کرک بارو، نویسندهی اصلی پژوهش از جرجیاتک می گوید: «این یکی از آخرین رازهای بزرگ کیهان آغازینست. ما امیدواریم این پژوهش گام خوبی در را شناخت چگونگی پیدایش این ابرسیاهچالهها در آغاز زندگی یک کهکشان فراهم کند.» #سیاهچاله
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/10/DCBH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
--------------------------------------------
به گمان دانشمندان، در زمانی بسیار اندک پس از آغاز کیهان، سیاهچالههایی پدید آمده بودند. این سیاهچالهها که اخترشناسان هنوز هیچ کدامشان را به طور مستقیم ندیدهاند به روش معمول (رمبش انفجاری یک ستارهی بزرگ و پیر در چاه گرانشی خودش) درست نشدهاند. به گفتهی پژوهشگران، مواد سازندهی این سیاهچالهها در اثر واپسین نفسهای یک ستارهی پیر وارد تکینگی نشده بودند.
در حقیقت در آن روزگار، در یک میلیارد سال نخست تاریخ کیهان، هیچ ستارهی پیری وجود نداشت. به جایش، کیهان پر از ابرهای غولپیکری از مواد بود که نخستین کهکشانها را ساختند. به باور دانشمندان، بخشی از این مواد در خود رمبیده و فشرده شدند، مانند همان کاری که بعدها ستارگان پیر کردند. همین رمبشها نطفهی ابرسیاهچالههایی را بستند که هیچ گاه در زندگی گذشتهشان یک ستاره نبودند. اخترشناسان این تکینگیها را "سیاهچالههای رمبش سرراست" (سیاهچالههای رمبش مستقیم، DCBHها) مینامند.
با این وجود، مشکل این نظریه اینست که هیچ کس تاکنون یکی از اینها را نیافته. هر چند که این میتواند تغییر کند. بر پایهی پژوهشی که از سوی دانشمندان بنیاد فناوری جورجیا (جورجیاتک) در شمارهی ۱۰ سپتامبر نشریهی نیچر آسترونومی منتشر شده، تلسکوپ فضایی جیمز وب که در سالهای آینده راهی فضا خواهد شد به اندازهی کافی حسمند خواهد بود که کهکشانی با یک ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) از روزگار آغازین کیهان را ببیند. در این پژوهش مجموعهی نشانههایی که میتوانند شناسایی کهکشانهای میزبان دیسیبیاچ باشند نیز معرفی شده است.
و این تلسکوپ بسیار پرقدرت شاید نیاز به کاوش درازمدتی نیز در آسمان نداشته باشد. در گزارش پژوهشگران آمده: «ما پیشبینی میکنیم که تلسکوپ جیمز وب توان این را خواهد داشت که یک کهکشان جوان که میزبان دیسیبیاچ است را ... در زمان نوردهی کلی تنها ۲۰ هزار ثانیه (۵.۵۶ ساعت) ببیند و شناسایی کند. (دانشمندان بعدتر نوشتند که در برآورد این زمانبندی چند عنصر "خام" به کار رفته)»
دانشمندان برای انجام این پیشبینی یک شبیهسازی رایانهای برای چگونگی پدید آمدن یک دیسیبیاچ در روزگار آغازین کیهان انجام دادند. آنها پی بردند که هنگامی که یک دیسیبیاچ ساخته میشود، باعث میگردد شمار بسیاری ستارهی غولپیکر و کوتاهعمر کمفلز پیرامونش پدید بیاید. پس نوری که از کهکشان میزبان یک دیسیبیاچ دریافت میکنیم باید نشانههای ستارگان کمفلز را در خود داشته باشد.
دانشمندان همچنین پی بردند که یک دیسیبیاچ به هنگام ساخته شدن، پرتوهای الکترومغناطیسی با بسامدهای بالایی میگسیلد که تلسکوپ جیمز وب توان دریافتشان را خواهد داشت- هر چند که این نور در زمان رسیدن به جیمز وب، به شدت دچار سرخگرایی (انتقال به سرخ) شده و به شکل پرتوهای فروسرخ با طول موجهایی آنچنان بلند در میآید که تنها جیمز وب در آینده توان دریافتشان را خواهد داشت.
به گفتهی پژوهشگران، جیمز وب با آغاز به کارش، در مدتی به نسبت کوتاه میتواند یک دیسیبیاچ را ببیند. زیراهم اکنون هم سیاهچالههای بسیاری یافته شده که شاید دیسیبیاچ باشند. ولی آنها همگی مربوط به زمانهای دیرتر و در فاصلههای نزدیکتر به زمین بودهاند، از همین رو سیگنالی که از آنها دریافت میکنیم در دورههای بعدی زندگیشان تولید شده، زمانی که دیگر شواهد چگونگی پیدایش آنها از بین رفته است.
چندین پرسش دربارهی دیسیبیاچها وجود دارد که جیمز وب شاید پاسخشان را بیابد- از جمله این که آیا نخست یک دیسیبیاچ پدید میآید و سپس کهکشان دور خود میسازد، یا این که دیسیبیاچ هنگامی پدید میاید که مواد پیرامونش از پیش ستارگانی ساخته است.
کرک بارو، نویسندهی اصلی پژوهش از جرجیاتک می گوید: «این یکی از آخرین رازهای بزرگ کیهان آغازینست. ما امیدواریم این پژوهش گام خوبی در را شناخت چگونگی پیدایش این ابرسیاهچالهها در آغاز زندگی یک کهکشان فراهم کند.» #سیاهچاله
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/10/DCBH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«شاید کلید فعالیت سیاهچالهها در دست "میدانهای مغناطیسی" باشد»
--------------------------------------------------------------
برای اخترشناسان، فوارههای همراستا از نیرومندترین شواهد برای وجود ابرسیاهچالههای پنهان در دل بیشتر کهکشانهاست. برخی از این #سیاهچاله ها فعالند و مواد پیرامون خود را بلعیده و فوارههایی بسیار پرسرعت از مواد به بیرون میافشانند، ولی برخی دیگر آرامند و شاید حتی در خواب باشند [بی هیچ فعالیتی].
رصدهایی که به تازگی به کمک رصدخانهی پوشسپهری اخترشناسی فروسرخ ناسا (#سوفیا، SOFIA) انجام شده رازهایی را دربارهی این فوارهها آشکار کرده است. دادههای سوفیا نشان میدهند که در مرکز کهکشان فعال "ماکیان ای"، گرد و غبار توسط میدانهای مغناطیسی به دام میافتد و در محدودهی نزدیک مرکز کهکشان انباشته و محدود میشوند، و ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان از آنها تغذیه میکند.
در این برداشت هنری (نقاشی) هستهی کهکشان ماکیان ای را میبینیم با چنبرهای از غبار پیرامونش، که فوارههایی را از مرکزش به بیرون افشانده. میدانهای مغناطیسی که غبار را در این چنبره به دام انداختهاند با خطوطشان نشان داده شده. این میدانهای مغناطیسی میتوانند با به دام انداختن غبار در یک چنبره و نزدیک نگهداشتن آنها به اندازهی کافی به سیاهچاله به گونهای که بتوانند توسط آن بلعیده شوند، به بیدار نگهداشتن و فعال ماندن این هیولای گرسنه کمک کنند.
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/10/CygnusA.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
--------------------------------------------------------------
برای اخترشناسان، فوارههای همراستا از نیرومندترین شواهد برای وجود ابرسیاهچالههای پنهان در دل بیشتر کهکشانهاست. برخی از این #سیاهچاله ها فعالند و مواد پیرامون خود را بلعیده و فوارههایی بسیار پرسرعت از مواد به بیرون میافشانند، ولی برخی دیگر آرامند و شاید حتی در خواب باشند [بی هیچ فعالیتی].
رصدهایی که به تازگی به کمک رصدخانهی پوشسپهری اخترشناسی فروسرخ ناسا (#سوفیا، SOFIA) انجام شده رازهایی را دربارهی این فوارهها آشکار کرده است. دادههای سوفیا نشان میدهند که در مرکز کهکشان فعال "ماکیان ای"، گرد و غبار توسط میدانهای مغناطیسی به دام میافتد و در محدودهی نزدیک مرکز کهکشان انباشته و محدود میشوند، و ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان از آنها تغذیه میکند.
در این برداشت هنری (نقاشی) هستهی کهکشان ماکیان ای را میبینیم با چنبرهای از غبار پیرامونش، که فوارههایی را از مرکزش به بیرون افشانده. میدانهای مغناطیسی که غبار را در این چنبره به دام انداختهاند با خطوطشان نشان داده شده. این میدانهای مغناطیسی میتوانند با به دام انداختن غبار در یک چنبره و نزدیک نگهداشتن آنها به اندازهی کافی به سیاهچاله به گونهای که بتوانند توسط آن بلعیده شوند، به بیدار نگهداشتن و فعال ماندن این هیولای گرسنه کمک کنند.
--------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/10/CygnusA.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«گازهای پیرامون سیاهچالهها رفتار یک فوارههای پارکها دارد»
---------------------------------------------------------
پژوهشگران با بهره از شبیهسازیهای رایانهای و دادههای تازهی آرایهی بزرگ میلیمتری/زیرمیلیمتری آتاکاما (آلما) پی بردهاند که حلقههای گاز پیرامون ابرسیاهچالههای فعال به شکل یک چنبرهی ساده نیستند، بلکه گازهایی که از مرکز بیرون میزنند با گازهایی که به سوی ابرسیاهچاله کشیده میشوند برهمکنش انجام داده و یک الگوی گردشی و پویا، مانند فوارههای پارکها پدید میآورند.
در مرکز بیشتر کهکشانها یک ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) به بزرگی میلیونها تا میلیاردها برابر خورشید لانه دارد. برخی از این ابرسیاهچالهها بیدارند و مواد را به گونهای بسیار فعال میبلعند. پژوهشهای گذشته نشان داده بود که مواد یکراست به درون ابرسیاهچالهها کشیده نمیشوند بلکه نخست در مداری پیرامون آن انباشته شده و یک ساختار چنبره-مانند (دونات-مانند) پدید میآورند.
گروهی از خترشناسان به رهبری تاکوما ایزومی از رصدخانهی ملی اخترشناسی ژاپن، به کمک آرایهی آلما ابرسیاهچالهی مرکز "کهکشان دوپرگار" را بررسی کردند. این کهکشان ۱۴ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و در صورت فلکی دوپرگار دیده میشود.
آنها مقایسهای میان مشاهدات خود و یک شبیهسازی ابررایانهای انجام دادند. این همسنجی (مقایسه) نشان داد که "چنبره"ی فرضی پیرامون ابرسیاهچاله در حقیقت یک ساختار سفت و سختپای (صلب) نیست، بلکه آمیزهای پیچیده [و پیوسته در تغییر] از اجزای گازی پویا و دینامیک است.
نخست، گاز مولکولی سرد به سوی #سیاهچاله کشیده شده و یک قرص نزدیک صفحهی چرخش آن میسازد. این گازها با نزدیک شدن به سیاهچاله داغ و داغتر میشوند تا جایی که به اجزای اتمی و یونی تبدیل میشوند. بخشی از این اتمها به جای این که به درون سیاهچاله فرو کشیده شوند، از بالا و پایین قرص [به شکل فوارههایی] به بیرون پرتاب میشوند. این گازهای اتمی داغ درون فوارهها سپس دوباره از آن بالا به پایین، به درون قرص میریزند و یک ساختار پرآشوب سهبعدی پدید میآورند- مانند آبی که از فوارهی پارکها به بیرون افشانده میشود.
کهایچی وادا از دانشگاه کاگوشیمای ژاپن میگوید: «مدلهای نظری گذشته یک چنبرهی سفت را در نظر گرفته بودند. شبیهسازی ما به جای این که بر پایهی نظریهها و پنداشتها آغاز شود، بر پایهی معادلههای فیزیک آغاز شد و برای نخستین بار نشان داد که این چرخهی گاز به طور طبیعی یک چنبره میسازد. شبیهسازی ما میتواند ویژگیهای گوناگونی که در این سامانه دیده شده را نیز توضیح دهد.»
ایزومی میگوید: «ما با بررسی حرکت و پراکندگیِ هم گازهای مولکولی سرد و هم گازهای اتمی داغ به کمک آلما ریشه و چگونگی پیدایش این ساختار به اصطلاح "چنبرهای" را به گرد سیاهچالههای فعال روشن کردیم. با این کشف، ما نیاز به بازنویسی کتابهای اخترشناختی خواهیم داشت.»
__________________________________
🔴 توضیح تصویر:
برداشت هنری از گردش گاز پیرامون ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان دوپرگار. چنبرهی پیرامون این سیاهچاله سه بخش گازی دارد: ۱) قرصی از گازهای مولکولی سرد که به سوی یاهچاله میآید، ۲) برونریزی گازهای اتمی داغ، و ۳) گازی که دوباره از آن بالا به قرص برمیگردد.
پژوهشنامهی این دانشمندان در آستروفیزیکال جورنال منتشر شده است.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/12/BlackHoleDonut.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
---------------------------------------------------------
پژوهشگران با بهره از شبیهسازیهای رایانهای و دادههای تازهی آرایهی بزرگ میلیمتری/زیرمیلیمتری آتاکاما (آلما) پی بردهاند که حلقههای گاز پیرامون ابرسیاهچالههای فعال به شکل یک چنبرهی ساده نیستند، بلکه گازهایی که از مرکز بیرون میزنند با گازهایی که به سوی ابرسیاهچاله کشیده میشوند برهمکنش انجام داده و یک الگوی گردشی و پویا، مانند فوارههای پارکها پدید میآورند.
در مرکز بیشتر کهکشانها یک ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) به بزرگی میلیونها تا میلیاردها برابر خورشید لانه دارد. برخی از این ابرسیاهچالهها بیدارند و مواد را به گونهای بسیار فعال میبلعند. پژوهشهای گذشته نشان داده بود که مواد یکراست به درون ابرسیاهچالهها کشیده نمیشوند بلکه نخست در مداری پیرامون آن انباشته شده و یک ساختار چنبره-مانند (دونات-مانند) پدید میآورند.
گروهی از خترشناسان به رهبری تاکوما ایزومی از رصدخانهی ملی اخترشناسی ژاپن، به کمک آرایهی آلما ابرسیاهچالهی مرکز "کهکشان دوپرگار" را بررسی کردند. این کهکشان ۱۴ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و در صورت فلکی دوپرگار دیده میشود.
آنها مقایسهای میان مشاهدات خود و یک شبیهسازی ابررایانهای انجام دادند. این همسنجی (مقایسه) نشان داد که "چنبره"ی فرضی پیرامون ابرسیاهچاله در حقیقت یک ساختار سفت و سختپای (صلب) نیست، بلکه آمیزهای پیچیده [و پیوسته در تغییر] از اجزای گازی پویا و دینامیک است.
نخست، گاز مولکولی سرد به سوی #سیاهچاله کشیده شده و یک قرص نزدیک صفحهی چرخش آن میسازد. این گازها با نزدیک شدن به سیاهچاله داغ و داغتر میشوند تا جایی که به اجزای اتمی و یونی تبدیل میشوند. بخشی از این اتمها به جای این که به درون سیاهچاله فرو کشیده شوند، از بالا و پایین قرص [به شکل فوارههایی] به بیرون پرتاب میشوند. این گازهای اتمی داغ درون فوارهها سپس دوباره از آن بالا به پایین، به درون قرص میریزند و یک ساختار پرآشوب سهبعدی پدید میآورند- مانند آبی که از فوارهی پارکها به بیرون افشانده میشود.
کهایچی وادا از دانشگاه کاگوشیمای ژاپن میگوید: «مدلهای نظری گذشته یک چنبرهی سفت را در نظر گرفته بودند. شبیهسازی ما به جای این که بر پایهی نظریهها و پنداشتها آغاز شود، بر پایهی معادلههای فیزیک آغاز شد و برای نخستین بار نشان داد که این چرخهی گاز به طور طبیعی یک چنبره میسازد. شبیهسازی ما میتواند ویژگیهای گوناگونی که در این سامانه دیده شده را نیز توضیح دهد.»
ایزومی میگوید: «ما با بررسی حرکت و پراکندگیِ هم گازهای مولکولی سرد و هم گازهای اتمی داغ به کمک آلما ریشه و چگونگی پیدایش این ساختار به اصطلاح "چنبرهای" را به گرد سیاهچالههای فعال روشن کردیم. با این کشف، ما نیاز به بازنویسی کتابهای اخترشناختی خواهیم داشت.»
__________________________________
🔴 توضیح تصویر:
برداشت هنری از گردش گاز پیرامون ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان دوپرگار. چنبرهی پیرامون این سیاهچاله سه بخش گازی دارد: ۱) قرصی از گازهای مولکولی سرد که به سوی یاهچاله میآید، ۲) برونریزی گازهای اتمی داغ، و ۳) گازی که دوباره از آن بالا به قرص برمیگردد.
پژوهشنامهی این دانشمندان در آستروفیزیکال جورنال منتشر شده است.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/12/BlackHoleDonut.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«شبیهسازی: رویارویی دو ابرسیاهچاله»
--------------------------------------
آیا سیاهچالهها هم به هنگام برخورد با یکدیگر درخششی پدید میآورند؟
سیاهچالهها در مدار به گرد یکدیگر بیشک موج گرانشی تولید میکنند، ولی اگر با گازهایی در بر گرفته شده باشند، آیا درست پیش از برخورد، نوری هم میگسیلند؟
اخترفیزیکدانان برای یافتن پاسخ این پرسش یک شبیهسازی رایانهای پیچیده انجام دادهاند. این شبیهسازی و ویدیویی که بر پایهی آن پدید آمده با دقت دو ابرسیاهچاله (#سیاهچاله ی ابرپرجرم) را که دارند مارپیچوار به یکدیگر نزدیک میشوند را نمایش میدهد؛ در ویدیو، اثرهایی که این رویارویی بر پایهی نسبیت عام اینشتین بر گازها و نور پیرامون میگذارد هم نشان داده شده.
در آغازِ ویدیو این سامانه از بالا دیده میشود؛ سپس آن را از پهلو میبینیم تا کجنماییها و اعوجاجهای ناشی از همگرایی گرانشی برایمان نمایانتر شود.
نتایج عددی نشان میدهد که نیروهای گرانشی و مغناطیسی با برانگیختن گازهای پیرامون، پرتوهایی پرانرژی از فرابنفش تا X پدید میآورند. چنین تابشهایی میتوانند به ما کمک کنند تا بسیار پیش از برخورد جفتهای ابرسیاهچالهای، آنها را آشکار کرده و بررسی کنند.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/12/ap181203.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
--------------------------------------
آیا سیاهچالهها هم به هنگام برخورد با یکدیگر درخششی پدید میآورند؟
سیاهچالهها در مدار به گرد یکدیگر بیشک موج گرانشی تولید میکنند، ولی اگر با گازهایی در بر گرفته شده باشند، آیا درست پیش از برخورد، نوری هم میگسیلند؟
اخترفیزیکدانان برای یافتن پاسخ این پرسش یک شبیهسازی رایانهای پیچیده انجام دادهاند. این شبیهسازی و ویدیویی که بر پایهی آن پدید آمده با دقت دو ابرسیاهچاله (#سیاهچاله ی ابرپرجرم) را که دارند مارپیچوار به یکدیگر نزدیک میشوند را نمایش میدهد؛ در ویدیو، اثرهایی که این رویارویی بر پایهی نسبیت عام اینشتین بر گازها و نور پیرامون میگذارد هم نشان داده شده.
در آغازِ ویدیو این سامانه از بالا دیده میشود؛ سپس آن را از پهلو میبینیم تا کجنماییها و اعوجاجهای ناشی از همگرایی گرانشی برایمان نمایانتر شود.
نتایج عددی نشان میدهد که نیروهای گرانشی و مغناطیسی با برانگیختن گازهای پیرامون، پرتوهایی پرانرژی از فرابنفش تا X پدید میآورند. چنین تابشهایی میتوانند به ما کمک کنند تا بسیار پیش از برخورد جفتهای ابرسیاهچالهای، آنها را آشکار کرده و بررسی کنند.
#apod
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2018/12/ap181203.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
Telegram
یک ستاره در هفت آسمان
«سیاهچالهای غولپیکر با سرعت چرخش نصف سرعت نور»
-------------------------------------------------------
* پسماندههای به جا مانده از ستارهای که به تازگی توسط یک #سیاهچاله بلعیده شده بود به دانشمندان در اندازهگیری سرعت چرخش این هیولا کمک کرد، و نتیجه مبهوتکننده بود.
[دربارهی این رویداد اینجا خوانده بودید: * داستان مرگ دلخراش یک ستاره در چنگ یک سیاهچاله]
این ابرسیاهچاله که با نام ایاسایاساسان- ۱۴الآی (ASASSN-14li) شناخته میشود دارد با سرعت دستکم ۵۰ درصد #سرعت_نور میچرخد.
یکی از نویسندگان این پژوهش، رون رمیلارد از امآیتی میگوید: «افق رویداد این سیاهچاله ۳۰۰ برابر بزرگتر از زمین است.» (افق رویداد یک سیاهچاله محدودهای پیرامون آنست که هیچ چیز، حتی نور هم اگر از آن بگذرد دیگر توان بازگشت نخواهد داشت.)
رمیلارد میافزاید: «با وجود چنین چرخش سریعی، یک دور چرخش این سیاهچاله حدود دو دقیقه زمان میبرد- مقایسه کنید با سرعت چرخش ۲۴ ساعتهی زمین.»
ایاسایاساسان- ۱۴الآی در قلب کهکشانی در فاصلهی ۲۹۰ میلیون سال نوری زمین لانه کرده و چیزی میان ۱ میلیون تا ۱۰ میلیون برابر خورشید جرم دارد. پس تقریبا همجرم سیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری است، سیاهچالهی کمان ای* که حدود ۴ میلبیون بار پرجرمتر از خورشید است (ابرسیاهچالهها میتوانند بسیار پرجرمتر بوده و گاهی تا دهها میلیارد برابر خورشید هم برسند.)
ایاسایاساسان- ۱۴الآی در نوامبر ۲۰۱۴، زمانی یافته شد که ستارهای که بیش از اندازه به آن نزدیک شده بود را پاره پاره کرد. این رویداد چشمگیر [رویداد گسیخت کشندی-م] درخششی پدید آورد که توسط سامانهی ASASSN روی زمین دریافت شد .
در این پژوهش تازه گروهی از دانشمندان به رهبری دیراج پاشام از امآیتی پرتوی ایکسی که از ایاسایاساسان- ۱۴الآی میآمد را زیر نظر گرفتند. آنها ادههایی که به کمک چندین دستگاه، از جمله رصدخانهی پرتو ایکس چاندرا و تلسکوپ فضایی سویفت ناسا، و همچنین فضاپیمای اروپایی ایکسامام-نیوتن گرد آمده بود بررسی کردند.
این دادهها یک سوسو زدن پایدار را نشان میدادند: پرتوی ایکسی که از ایاسایاساسان- ۱۴الآی دریافت میشد هر ۱۳۱ ثانیه کاهش و افزایش مییافت. به گفتهی اعضای گروه، این سیگنال منظم به احتمال بسیار از یک تودهی به جا مانده از ستارهی مرده میآید که دارد در جایی بسیار نزدیک به افق رویداد سیاهچاله به گرد آن میچرخد.
پاشام میگوید: «این واقعیت که میتوانیم گردشِ چشمهی پرتو ایکس پیرامون سیاهچاله را ببینیم به ما امکان میدهد تا سرعت چرخش مواد در قرص را اندازه بگیریم. از این راه میتوانیم از چرخش خود ابرسیاهچاله آگاه شویم.» سرعت این چرخش شگفتانگیزست ولی بیسابقه نیست. چند ابرسیاهچالهی دیگری که تاکنون چرخششان اندازه گرفته شده نیز سرعتی در همین حدود داشتهاند، به طور کلی میان ۳۳ درصد تا ۸۴ درصد سرعت نور.
یافتههای این پژوهش میتواند در بهتر شناختن چگونگی فرگشت ابرسیاهچالهها به اخترشناسان کمک کند.
پاشام میگوید این هیولاها از دو راه عمده میتوانند رشد کنند: با ادغامهایی در مقیاس کهکشانی، و یا با برافزایش پیوستهی تودههای کوچکترِ مواد پیرامونشان. چرخش آهستهتر نشانگر راه نخست -ادغامهای کهکشانی- است، زیرا این برخوردهای کترهای احتمالا نمیتوانند چرخشِ سیاهچالهی رو به رشد را در یک جهت نگه دارند.
پاشام میافزاید ولی «اگر سیاهچالهای، ابرسیاهچالهای، با چرخش سریع داشته باشیم این به ما میگوید که احتمالا برافزایش پیوسته دلیل اصلی رشد آن بوده.»
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/01/ASASSN-14li.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-------------------------------------------------------
* پسماندههای به جا مانده از ستارهای که به تازگی توسط یک #سیاهچاله بلعیده شده بود به دانشمندان در اندازهگیری سرعت چرخش این هیولا کمک کرد، و نتیجه مبهوتکننده بود.
[دربارهی این رویداد اینجا خوانده بودید: * داستان مرگ دلخراش یک ستاره در چنگ یک سیاهچاله]
این ابرسیاهچاله که با نام ایاسایاساسان- ۱۴الآی (ASASSN-14li) شناخته میشود دارد با سرعت دستکم ۵۰ درصد #سرعت_نور میچرخد.
یکی از نویسندگان این پژوهش، رون رمیلارد از امآیتی میگوید: «افق رویداد این سیاهچاله ۳۰۰ برابر بزرگتر از زمین است.» (افق رویداد یک سیاهچاله محدودهای پیرامون آنست که هیچ چیز، حتی نور هم اگر از آن بگذرد دیگر توان بازگشت نخواهد داشت.)
رمیلارد میافزاید: «با وجود چنین چرخش سریعی، یک دور چرخش این سیاهچاله حدود دو دقیقه زمان میبرد- مقایسه کنید با سرعت چرخش ۲۴ ساعتهی زمین.»
ایاسایاساسان- ۱۴الآی در قلب کهکشانی در فاصلهی ۲۹۰ میلیون سال نوری زمین لانه کرده و چیزی میان ۱ میلیون تا ۱۰ میلیون برابر خورشید جرم دارد. پس تقریبا همجرم سیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری است، سیاهچالهی کمان ای* که حدود ۴ میلبیون بار پرجرمتر از خورشید است (ابرسیاهچالهها میتوانند بسیار پرجرمتر بوده و گاهی تا دهها میلیارد برابر خورشید هم برسند.)
ایاسایاساسان- ۱۴الآی در نوامبر ۲۰۱۴، زمانی یافته شد که ستارهای که بیش از اندازه به آن نزدیک شده بود را پاره پاره کرد. این رویداد چشمگیر [رویداد گسیخت کشندی-م] درخششی پدید آورد که توسط سامانهی ASASSN روی زمین دریافت شد .
در این پژوهش تازه گروهی از دانشمندان به رهبری دیراج پاشام از امآیتی پرتوی ایکسی که از ایاسایاساسان- ۱۴الآی میآمد را زیر نظر گرفتند. آنها ادههایی که به کمک چندین دستگاه، از جمله رصدخانهی پرتو ایکس چاندرا و تلسکوپ فضایی سویفت ناسا، و همچنین فضاپیمای اروپایی ایکسامام-نیوتن گرد آمده بود بررسی کردند.
این دادهها یک سوسو زدن پایدار را نشان میدادند: پرتوی ایکسی که از ایاسایاساسان- ۱۴الآی دریافت میشد هر ۱۳۱ ثانیه کاهش و افزایش مییافت. به گفتهی اعضای گروه، این سیگنال منظم به احتمال بسیار از یک تودهی به جا مانده از ستارهی مرده میآید که دارد در جایی بسیار نزدیک به افق رویداد سیاهچاله به گرد آن میچرخد.
پاشام میگوید: «این واقعیت که میتوانیم گردشِ چشمهی پرتو ایکس پیرامون سیاهچاله را ببینیم به ما امکان میدهد تا سرعت چرخش مواد در قرص را اندازه بگیریم. از این راه میتوانیم از چرخش خود ابرسیاهچاله آگاه شویم.» سرعت این چرخش شگفتانگیزست ولی بیسابقه نیست. چند ابرسیاهچالهی دیگری که تاکنون چرخششان اندازه گرفته شده نیز سرعتی در همین حدود داشتهاند، به طور کلی میان ۳۳ درصد تا ۸۴ درصد سرعت نور.
یافتههای این پژوهش میتواند در بهتر شناختن چگونگی فرگشت ابرسیاهچالهها به اخترشناسان کمک کند.
پاشام میگوید این هیولاها از دو راه عمده میتوانند رشد کنند: با ادغامهایی در مقیاس کهکشانی، و یا با برافزایش پیوستهی تودههای کوچکترِ مواد پیرامونشان. چرخش آهستهتر نشانگر راه نخست -ادغامهای کهکشانی- است، زیرا این برخوردهای کترهای احتمالا نمیتوانند چرخشِ سیاهچالهی رو به رشد را در یک جهت نگه دارند.
پاشام میافزاید ولی «اگر سیاهچالهای، ابرسیاهچالهای، با چرخش سریع داشته باشیم این به ما میگوید که احتمالا برافزایش پیوسته دلیل اصلی رشد آن بوده.»
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/01/ASASSN-14li.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«فلسفه: براستی یک سیاهچاله چیست؟»
-----------------------------------
یک #سیاهچاله به طور معمول جرمی اخترشناختی پنداشته میشود که هر چه ماده و تابش وارد کرهی نفوذش شود را میبلعد و برای همیشه پنهان میکند. از نظر فیزیکی، سیاهچاله با یک تکینگی -منطقه ای از فضا که به یک "افق رویداد" محدود شده- تعریف میشود که در آن چگالی جرم/انرژی بینهایت است و قوانین شناخته شدهی فیزیک دیگر کاربرد خود را از دست میدهند. ولی بر پایهی پژوهشنامهای که در شمارهی ماه ژانویهی نشریهی نیچر آسترونومی انتشار یافته، یک تعریف دقیق و پذیرفته شده برای این حالت "تکین" به گونهی ناامیدکنندهای دشوار و دور از ذهن است.
نویسندهی این مقاله، دکتر اریک کوریل از مرکز فلسفهی ریاضی مونیخ در دانشگاه لودویگ-ماکسیمیلیان به طور خلاصه این مساله را شرح میدهد: «ویژگیهای سیاهچالهها در چندین زیرشاخهی فیزیک بررسی میشوند، فیزیک نورشناسی (اپتیک)، فیزیک کوانتومی، و البته اخترفیزیک. ولی رویکرد هر یک از این رشتهها به این مساله با مجموعه مفاهیم نظری همان رشته انجام میشود.»
اریک کوریل فلسفه و همچنین فیزیک نظری را در دانشگاههای هاروارد و شیکاگو خوانده، و هدف اصلی برنامهی پژوهشی کنونیاش پدید آوردن یک توصیف فلسفی دقیق برای برخی از جنبههای گیج کنندهی فیزیک نوین است. کوریل میگوید: «پدیدههایی مانند سیاهچالهها در قلمرویی جای دارند که رصد و آزمایششان امکانناپذیر است. بنابراین پژوهشهایی که بر پایهی پنداشتِ وجود داشتنِ سیاهچالهها انجام میشود دارای سطحی از گمانهزنی هستند که حتی برای فیزیک نظری هم چیزی نامعمول است.»
ولی این چالش چیزیست که باعث شده رویکرد فیزیکی به سرشت سیاهچالهها از دیدگاه فلسفی هم بسیار هیجانانگیز شود. کوریل میگوید: «خود چشمانداز فیزیکی سیاهجالهها پیوندی جداییناپذیر با موضوعهای فلسفی مربوط به ملاحظات هستیشناختی، متافیزیکی، و روششناختی دارد.»
دیدگاههای "غافلگیرکننده" و "روشنگر"
نویسندهی این پژوهشنامه به هنگام آمادهسازی تحلیلهای فلسفی از مفهوم سیاهچاله برای نشریهی نیچر آسترونومی با فیزیکدانانی که درگیر طیف گستردهای از زمینههای پژوهشی بودند گفتگو کرد. او در جریان این گفتگوها با تعریفهای بسیار گوناگونی برای یک سیاهچاله روبرو شد. ولی نکتهی مهم این بود که هر تعریف به یک روش خودسازگار در زمینهی تخصصی خود آن دانشمندان و با اصول ویژهی آن به کار میرفت. خود کوریل این گفتگوها را "شگفتانگیز" و "روشنگر" توصیف میکند.
برای اَوی لوب که یک اخترفیزیکدان است، سیاهچاله یک زندان واپسین و بیبازگشت است: به درونش که بروید دیگر هرگز راه برگشتی نخواهید داشت. از سوی دیگر فیزیکدان نظری، دومینیکو جولینی فکر کردن به یک سیاهچاله به عنوان یکی از اجرام فضایی -چیزهایی که میتوانند جابجا شوند و به این سو و آن و رانده شوند- را از دید مفهومی گیجکننده میداند.
پیام کلی کوریل اینست که گوناگونی بسیار و متنوع بودن توصیفهای سیاهچالهها یک نشانهی مثبت است، زیرا به فیزیکدانان امکان میدهد تا از چشماندازهای بسیار گوناگون در فیزیک به این پدیده بپردازند. گرچه برای این که بتوانیم استفادهی سودمندی از این تنوع آرا ببریم، باید درک بهتری از تفاوتهای تاکیدشدهی میانشان داشته باشیم.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/02/BH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-----------------------------------
یک #سیاهچاله به طور معمول جرمی اخترشناختی پنداشته میشود که هر چه ماده و تابش وارد کرهی نفوذش شود را میبلعد و برای همیشه پنهان میکند. از نظر فیزیکی، سیاهچاله با یک تکینگی -منطقه ای از فضا که به یک "افق رویداد" محدود شده- تعریف میشود که در آن چگالی جرم/انرژی بینهایت است و قوانین شناخته شدهی فیزیک دیگر کاربرد خود را از دست میدهند. ولی بر پایهی پژوهشنامهای که در شمارهی ماه ژانویهی نشریهی نیچر آسترونومی انتشار یافته، یک تعریف دقیق و پذیرفته شده برای این حالت "تکین" به گونهی ناامیدکنندهای دشوار و دور از ذهن است.
نویسندهی این مقاله، دکتر اریک کوریل از مرکز فلسفهی ریاضی مونیخ در دانشگاه لودویگ-ماکسیمیلیان به طور خلاصه این مساله را شرح میدهد: «ویژگیهای سیاهچالهها در چندین زیرشاخهی فیزیک بررسی میشوند، فیزیک نورشناسی (اپتیک)، فیزیک کوانتومی، و البته اخترفیزیک. ولی رویکرد هر یک از این رشتهها به این مساله با مجموعه مفاهیم نظری همان رشته انجام میشود.»
اریک کوریل فلسفه و همچنین فیزیک نظری را در دانشگاههای هاروارد و شیکاگو خوانده، و هدف اصلی برنامهی پژوهشی کنونیاش پدید آوردن یک توصیف فلسفی دقیق برای برخی از جنبههای گیج کنندهی فیزیک نوین است. کوریل میگوید: «پدیدههایی مانند سیاهچالهها در قلمرویی جای دارند که رصد و آزمایششان امکانناپذیر است. بنابراین پژوهشهایی که بر پایهی پنداشتِ وجود داشتنِ سیاهچالهها انجام میشود دارای سطحی از گمانهزنی هستند که حتی برای فیزیک نظری هم چیزی نامعمول است.»
ولی این چالش چیزیست که باعث شده رویکرد فیزیکی به سرشت سیاهچالهها از دیدگاه فلسفی هم بسیار هیجانانگیز شود. کوریل میگوید: «خود چشمانداز فیزیکی سیاهجالهها پیوندی جداییناپذیر با موضوعهای فلسفی مربوط به ملاحظات هستیشناختی، متافیزیکی، و روششناختی دارد.»
دیدگاههای "غافلگیرکننده" و "روشنگر"
نویسندهی این پژوهشنامه به هنگام آمادهسازی تحلیلهای فلسفی از مفهوم سیاهچاله برای نشریهی نیچر آسترونومی با فیزیکدانانی که درگیر طیف گستردهای از زمینههای پژوهشی بودند گفتگو کرد. او در جریان این گفتگوها با تعریفهای بسیار گوناگونی برای یک سیاهچاله روبرو شد. ولی نکتهی مهم این بود که هر تعریف به یک روش خودسازگار در زمینهی تخصصی خود آن دانشمندان و با اصول ویژهی آن به کار میرفت. خود کوریل این گفتگوها را "شگفتانگیز" و "روشنگر" توصیف میکند.
برای اَوی لوب که یک اخترفیزیکدان است، سیاهچاله یک زندان واپسین و بیبازگشت است: به درونش که بروید دیگر هرگز راه برگشتی نخواهید داشت. از سوی دیگر فیزیکدان نظری، دومینیکو جولینی فکر کردن به یک سیاهچاله به عنوان یکی از اجرام فضایی -چیزهایی که میتوانند جابجا شوند و به این سو و آن و رانده شوند- را از دید مفهومی گیجکننده میداند.
پیام کلی کوریل اینست که گوناگونی بسیار و متنوع بودن توصیفهای سیاهچالهها یک نشانهی مثبت است، زیرا به فیزیکدانان امکان میدهد تا از چشماندازهای بسیار گوناگون در فیزیک به این پدیده بپردازند. گرچه برای این که بتوانیم استفادهی سودمندی از این تنوع آرا ببریم، باید درک بهتری از تفاوتهای تاکیدشدهی میانشان داشته باشیم.
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/02/BH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«کشف سیاهچاله کوچکی که خود را پنهان کرده بود»
-------------------------------------------------------
اخترشناسان سیاهچالهای که خود را پنهان کرده بود را از روی اثرش بر یک ابر گازی میانستارهای شناسایی کردهاند. این سیاهچالهی میانجرم یکی از بیش از ۱۰۰ میلیون سیاهچالهی خاموش و آرامیست که گمان میرود خود را در کهکشانمان پنهان کرده باشند. یافتههای این اخترشناسان روش تازهای را برای جستجوی سیاهچالههای پنهان ارایه کرده و به ما در شناخت فرآیندهای رشد و فرگشت سیاهچالهها کمک میکند.
سیاهچالهها اجرامی با نیروی گرانشی آنچنان نیرومند هستند که همه چیز، حتی نور هم توان گریز از چنگشان را ندارد و اگر واردشان شود دیگر هرگز راه برگشتی نخواهد داشت. از آنجا که سیاهچالهها نوری نمیگسیلند، دانشمندان ناچارند از روی اثری که با گرانش خود بر دیگر اجرام میگذارند به وجودشان پی ببرند. آنها جرمهای گوناگونی دارند، از ۵ برابر جرم خورشید (سیاهچالههای ستارهای) گرفته تا میلیونها برابر آن (ابرسیاهچالهها یا سیاهچالههای ابرپرجرم). به باور اخترشناسان، فرآیند شکلگیری سیاهچالههای غولپیکر این گونه است که سیاهچالههای کوچک به هم میپیوندند و کم کم بزرگ و بزرگتر میشوند [بنابراین باید تا پیش از تبدیل شدن به ابرسیاهچاله، در زمانی به جرم چند صد تا چند هزار برابر خورشید هم برسند]. ولی تاکنون هیچ کس یک سیاهچالهی میانجرم، با جرم چند صد صدها تا چندهزار خورشید را نیافته.
گروهی از پژوهشگران به رهبری شونیا تاکهکاوا از رصدخانهی ملی اخترشناسی ژاپن پی بردند که یک ابر گازی به نام اچسیان-۰.۰۰۹-۰.۰۴۴ در فاصلهی ۲۵۰۰۰ سال نوری زمین، نزدیک ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان در صورت فلکی کمان، حرکتی عجیب و شگفتانگیز دارد. آنها به کمک آرایهی بزرگ میلیمتری/زیرمیلیمتری آتاکاما (آلما) تصاویری پُروضوح از این ابر گرفتند و دریافتند که دارد به گرد یک جسم پرجرم نادیدنی میگردد.
تاکهکاوا میگوید: «بررسیهای جنبششناختی (سینماتیک) نشان داد که جرمی بزرگ، ۳۰ هزار برابر جرم خورشید آنجاست که در منطقهای بسیار کوچکتر از سامانهی خورشیدی متمرکز و انباشته شده است. این موضوع، و همچنین نبودِ هیچ جرمِ دیدارپذیری در آن منطقه گواه نیرومندی بر وجود یک سیاهچالهی میانجرم است. امیدواریم با بررسی ابرهای نامعمولِ دیگری از این گونه بتوانیم دستِ سیاهچالههای پنهان دیگری را هم رو کنیم.»
توموهارو اوکا، استاد دانشگاه کیئو و یکی از رهبران این گروه پژوهشی هم میگوید: «نکتهی مهم اینست که این سیاهچالهی میانجرم تنها ۲۰ سال نوری با ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان فاصله دارد. در آینده این #سیاهچاله به درون ابرسیاهچاله فرو خواهد رفت، بسیار مانند گاز که دارد به درون آن کشیده میشود. این چیزیست که از "مدل ادغام" ما برای رشد سیاهچالهها پشتیبانی میکند.» پژوهشنامهی این دانشمندان در آستروفیزیکال جورنال منتشر شده است.
در همین زمینه:
🔴 کشف نیرومندترین شواهد برای سیاهچالههای میانجرم
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/03/IMBH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-------------------------------------------------------
اخترشناسان سیاهچالهای که خود را پنهان کرده بود را از روی اثرش بر یک ابر گازی میانستارهای شناسایی کردهاند. این سیاهچالهی میانجرم یکی از بیش از ۱۰۰ میلیون سیاهچالهی خاموش و آرامیست که گمان میرود خود را در کهکشانمان پنهان کرده باشند. یافتههای این اخترشناسان روش تازهای را برای جستجوی سیاهچالههای پنهان ارایه کرده و به ما در شناخت فرآیندهای رشد و فرگشت سیاهچالهها کمک میکند.
سیاهچالهها اجرامی با نیروی گرانشی آنچنان نیرومند هستند که همه چیز، حتی نور هم توان گریز از چنگشان را ندارد و اگر واردشان شود دیگر هرگز راه برگشتی نخواهد داشت. از آنجا که سیاهچالهها نوری نمیگسیلند، دانشمندان ناچارند از روی اثری که با گرانش خود بر دیگر اجرام میگذارند به وجودشان پی ببرند. آنها جرمهای گوناگونی دارند، از ۵ برابر جرم خورشید (سیاهچالههای ستارهای) گرفته تا میلیونها برابر آن (ابرسیاهچالهها یا سیاهچالههای ابرپرجرم). به باور اخترشناسان، فرآیند شکلگیری سیاهچالههای غولپیکر این گونه است که سیاهچالههای کوچک به هم میپیوندند و کم کم بزرگ و بزرگتر میشوند [بنابراین باید تا پیش از تبدیل شدن به ابرسیاهچاله، در زمانی به جرم چند صد تا چند هزار برابر خورشید هم برسند]. ولی تاکنون هیچ کس یک سیاهچالهی میانجرم، با جرم چند صد صدها تا چندهزار خورشید را نیافته.
گروهی از پژوهشگران به رهبری شونیا تاکهکاوا از رصدخانهی ملی اخترشناسی ژاپن پی بردند که یک ابر گازی به نام اچسیان-۰.۰۰۹-۰.۰۴۴ در فاصلهی ۲۵۰۰۰ سال نوری زمین، نزدیک ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان در صورت فلکی کمان، حرکتی عجیب و شگفتانگیز دارد. آنها به کمک آرایهی بزرگ میلیمتری/زیرمیلیمتری آتاکاما (آلما) تصاویری پُروضوح از این ابر گرفتند و دریافتند که دارد به گرد یک جسم پرجرم نادیدنی میگردد.
تاکهکاوا میگوید: «بررسیهای جنبششناختی (سینماتیک) نشان داد که جرمی بزرگ، ۳۰ هزار برابر جرم خورشید آنجاست که در منطقهای بسیار کوچکتر از سامانهی خورشیدی متمرکز و انباشته شده است. این موضوع، و همچنین نبودِ هیچ جرمِ دیدارپذیری در آن منطقه گواه نیرومندی بر وجود یک سیاهچالهی میانجرم است. امیدواریم با بررسی ابرهای نامعمولِ دیگری از این گونه بتوانیم دستِ سیاهچالههای پنهان دیگری را هم رو کنیم.»
توموهارو اوکا، استاد دانشگاه کیئو و یکی از رهبران این گروه پژوهشی هم میگوید: «نکتهی مهم اینست که این سیاهچالهی میانجرم تنها ۲۰ سال نوری با ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان فاصله دارد. در آینده این #سیاهچاله به درون ابرسیاهچاله فرو خواهد رفت، بسیار مانند گاز که دارد به درون آن کشیده میشود. این چیزیست که از "مدل ادغام" ما برای رشد سیاهچالهها پشتیبانی میکند.» پژوهشنامهی این دانشمندان در آستروفیزیکال جورنال منتشر شده است.
در همین زمینه:
🔴 کشف نیرومندترین شواهد برای سیاهچالههای میانجرم
---------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/03/IMBH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
«حلقه پیرامون سیاهچاله واقعا نارنجی است؟»
-----------------------------------------
در روز ۱۰ آوریل نخستین تصویر مستقیم یک سیاهچاله منتشر شد. این تصویر از دادههای هشت رادیوتلسکوپ در گوشه و کنار جهان، با عنوان "تلسکوپ ایونت هورایزن" یا |تلسکوپ افق رویداد" (ئیاچتی) به دست آمده و حلقهای نارنجی-زرد را به گرد یک هستهی سیاه نشان میدهد.
چیزی که این دادهها نشان میدهند ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان بیضیگون ام۸۷ است که با فاصلهی ۵۵ میلیون سال نوری از زمین، در خوشهی کهکشانی دوشیزه جای دارد. ولی این تصویر دقیقا چه چیزی را نشان میدهد و چرا این حلقهی شگفتانگیز و نامرتب به رنگ نارنجی است؟
سیاهچالهها اجرامی بیاندازه فشرده و چگالند. ابرسیاهچالهی ام۸۷ حدود ۶.۵ میلیارد برابر خورشید جرم دارد. آنها به دلیل داشتن چنین جرم هنگفتی میتوانند فضازمان را خم میکنند و گاز و غبار پیرامونشان را تا دماهایی بیاندازه بالا داغ کنند.
سیاهچالهها بنا به تعریف اجرامی نادیدنیاند، زیرا هیچ نوری نمیتواند از آنها بگریزد. ولی در نظریهی نسبیت عام اینشتین پیشبینی شده که در شرایطی ویژه، لبهی سیاهچاله و افق رویداد آن را میتوان دید.
هینو فالکه، دانشمند برنامهی ئیاچتی میگوید: «سیاهچاله اگر در منطقهای درخشان، مانند یک قرص گازیِ برافروخته باشد، انتظار میرود یک منطقهی تاریک پدید بیاورد، همانند یک سایه.»
دریک فاکس از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا میگوید ابرسیاهچالهی ام۸۷ نزدیکترین #سیاهچاله به زمین نیست، ولی یکی از بزرگترینهاست و به همین دلیل به عنوان هدفی بسیار امیدبخش برای گروه ئیاچتی برگزیده شد.
دایرهی سیاهی که در این تصویر میبینیم "سایه"ی سیاهچاله و مرز آنست که توسط مواد درخشان پیرامونش نمایان شده، ولی رنگ حلقه رنگ واقعی این مواد نیست، بلکه رنگیست که بر پایهی نقشهی رنگی تلسکوپ ئیاچتی برگزیده شده و میزان درخشش این گسیلشها را نشان میدهد.
فاکس میگوید: «رنگ زرد نیرومندترین تابش و رنگ سرخ هم ضعیفترین تابش است، و سیاه هم تقریبا هیچ تابشی را نشان نمیدهد.» در طیف دیدنی (مریی)، حلقهی پیرامون سیاهچاله به احتمال بسیار به رنگ سفید دیده میشود، با تهرنگی از آبی یا سرخ.
----------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/04/EH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky
-----------------------------------------
در روز ۱۰ آوریل نخستین تصویر مستقیم یک سیاهچاله منتشر شد. این تصویر از دادههای هشت رادیوتلسکوپ در گوشه و کنار جهان، با عنوان "تلسکوپ ایونت هورایزن" یا |تلسکوپ افق رویداد" (ئیاچتی) به دست آمده و حلقهای نارنجی-زرد را به گرد یک هستهی سیاه نشان میدهد.
چیزی که این دادهها نشان میدهند ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان بیضیگون ام۸۷ است که با فاصلهی ۵۵ میلیون سال نوری از زمین، در خوشهی کهکشانی دوشیزه جای دارد. ولی این تصویر دقیقا چه چیزی را نشان میدهد و چرا این حلقهی شگفتانگیز و نامرتب به رنگ نارنجی است؟
سیاهچالهها اجرامی بیاندازه فشرده و چگالند. ابرسیاهچالهی ام۸۷ حدود ۶.۵ میلیارد برابر خورشید جرم دارد. آنها به دلیل داشتن چنین جرم هنگفتی میتوانند فضازمان را خم میکنند و گاز و غبار پیرامونشان را تا دماهایی بیاندازه بالا داغ کنند.
سیاهچالهها بنا به تعریف اجرامی نادیدنیاند، زیرا هیچ نوری نمیتواند از آنها بگریزد. ولی در نظریهی نسبیت عام اینشتین پیشبینی شده که در شرایطی ویژه، لبهی سیاهچاله و افق رویداد آن را میتوان دید.
هینو فالکه، دانشمند برنامهی ئیاچتی میگوید: «سیاهچاله اگر در منطقهای درخشان، مانند یک قرص گازیِ برافروخته باشد، انتظار میرود یک منطقهی تاریک پدید بیاورد، همانند یک سایه.»
دریک فاکس از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا میگوید ابرسیاهچالهی ام۸۷ نزدیکترین #سیاهچاله به زمین نیست، ولی یکی از بزرگترینهاست و به همین دلیل به عنوان هدفی بسیار امیدبخش برای گروه ئیاچتی برگزیده شد.
دایرهی سیاهی که در این تصویر میبینیم "سایه"ی سیاهچاله و مرز آنست که توسط مواد درخشان پیرامونش نمایان شده، ولی رنگ حلقه رنگ واقعی این مواد نیست، بلکه رنگیست که بر پایهی نقشهی رنگی تلسکوپ ئیاچتی برگزیده شده و میزان درخشش این گسیلشها را نشان میدهد.
فاکس میگوید: «رنگ زرد نیرومندترین تابش و رنگ سرخ هم ضعیفترین تابش است، و سیاه هم تقریبا هیچ تابشی را نشان نمیدهد.» در طیف دیدنی (مریی)، حلقهی پیرامون سیاهچاله به احتمال بسیار به رنگ سفید دیده میشود، با تهرنگی از آبی یا سرخ.
----------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2019/04/EH.html
---------------------------------------------------
تلگرام و توییتر یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
twitter.com/1star_7sky