«نبرد دو کهکشان و سرنوشت سیاهچالههای آنها»
—----------------------------------------------------
https://goo.gl/BWosp7
اینجا یک سیاهچالهی فعال وجود دارد یا دو تا؟
اخترشناسان برای یافتن پاسخ این پرسش، دو تلسکوپ مدارگرد ناسا به نامهای #چاندرا و #نوستار (NuSTAR) را رو به #Arp_299 (#آرپ_۲۹۹) گرفتند، دو کهکشان برخوردی شگفتانگیز که در حال پس زدن مواد است.
این دو کهکشان میلیونها سالست که در کشمکش گرانشی با یکدیگر گرفتار شدهاند و به زودی سیاهچالههای مرکزیشان نیز با هم گلاویز خواهند شد.
این تصویر پُروضوح از همگذاری تصویر نور دیدنی (مریی) تلسکوپ هابل با دادههای #پرتو_X تلسکوپ نوستار درست شده؛ دادههای نوستار به رنگهای سرخ، سبز، و آبی نمایش داده شدهاند.
مشاهدات نوستار نشان میدهد که تنها یکی از این دو #سیاهچاله در مسیرش وارد منطقهای پر گاز و غبار شده، و بنابراین تنها آنست که اکنون دارد مواد را میبلعد و پرتوهای X تولید میکند. این پرتوهای پرانرژی که از مرکز کهکشان سمت راست میآیند، بیشک از کنار #افق_رویداد سیاهچالهی مرکزی (ولی بیرون از آن) سرچشمه گرفتهاند.
تا حدود یک میلیارد سال دیگر این دو کهکشان به هم خواهند پیوست و تنها یک کهکشان، با تنها یک #ابرسیاهچاله مرکزی از آنها پدید خواهد آمد. گرچه به زودی پس از یکی شدن این دو، شاید یک کهکشان دیگر هم وارد معرکه شود.
#apod
—-------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2016/11/blog-post_1.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
—----------------------------------------------------
https://goo.gl/BWosp7
اینجا یک سیاهچالهی فعال وجود دارد یا دو تا؟
اخترشناسان برای یافتن پاسخ این پرسش، دو تلسکوپ مدارگرد ناسا به نامهای #چاندرا و #نوستار (NuSTAR) را رو به #Arp_299 (#آرپ_۲۹۹) گرفتند، دو کهکشان برخوردی شگفتانگیز که در حال پس زدن مواد است.
این دو کهکشان میلیونها سالست که در کشمکش گرانشی با یکدیگر گرفتار شدهاند و به زودی سیاهچالههای مرکزیشان نیز با هم گلاویز خواهند شد.
این تصویر پُروضوح از همگذاری تصویر نور دیدنی (مریی) تلسکوپ هابل با دادههای #پرتو_X تلسکوپ نوستار درست شده؛ دادههای نوستار به رنگهای سرخ، سبز، و آبی نمایش داده شدهاند.
مشاهدات نوستار نشان میدهد که تنها یکی از این دو #سیاهچاله در مسیرش وارد منطقهای پر گاز و غبار شده، و بنابراین تنها آنست که اکنون دارد مواد را میبلعد و پرتوهای X تولید میکند. این پرتوهای پرانرژی که از مرکز کهکشان سمت راست میآیند، بیشک از کنار #افق_رویداد سیاهچالهی مرکزی (ولی بیرون از آن) سرچشمه گرفتهاند.
تا حدود یک میلیارد سال دیگر این دو کهکشان به هم خواهند پیوست و تنها یک کهکشان، با تنها یک #ابرسیاهچاله مرکزی از آنها پدید خواهد آمد. گرچه به زودی پس از یکی شدن این دو، شاید یک کهکشان دیگر هم وارد معرکه شود.
#apod
—-------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2016/11/blog-post_1.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
«آیا نور می تواند به گرد یک سیاهچاله بچرخد؟»
—---------------------------------------------------
https://goo.gl/rYSc1r
* سیاهچالهها نیرومندترین نقاط گرانشی در سرتاسر کیهانند، پس آیا میتوانند نور را آنقدر خم کنند که عملا در مداری به گرد آنها بچرخد؟
* و اگر بتوانیم در کنار سیاهچاله زنده بمانیم و مسیر نور به گرد آن را دنبال کنیم، چه خواهیم دید؟
به این آزمایش فکری که نخستین بار به وسیلهی نیوتن توضیح داده شد توجه کنید:
فرض کنید یک توپ جنگی دارید که میتواند گلولههایی را به دوردست شلیک کند. این گلولهها پس از پیمودن مسافتی، بر روی زمین خواهند افتاد. اگر گلولهی توپ را با نیروی بیشتری شلیک کنید، پیش از افتادن روی زمین مسافت بیشتری را در هوا خواهد پیمود. و اگر گلوله را با نیرویی به اندازهی کافی پرتاب کنید و از مقاومت هوا هم چشمپوشی نمایید - سرتاسر کرهی زمین را دور خواهد زد. گلولهی توپ وارد مدار میشود. [در واقع] دارد رو به زمین میافتد ولی به دلیل انحنای زمین، در هر نقطهای که باشیم به نظر میآید که توپ دارد در آن سوی افق بر زمین میافتد.
این مثال تنها برای گلولهی توپ، فضانوردان، و ماهوارهها کاربرد ندارد، بلکه برای نور هم میتوان آن را به کار برد. این یکی از بزرگترین یافتههای #اینشتین دربارهی سرشت گرانش بود. گرانش یک نیروی کشش میان اجرام نیست، بلکه در حقیقت یک پیچش یا خمیدگی در فضازمان است. هنگامی که نور به درون چاه گرانشیِ یک جرم سنگین میافتد، در راستای خمیدگی (انحنای) #فضازمان خم میشود و به پیش میرود.
کهکشانهای دوردست، خورشید، و حتی زمین خودمان هم با ایجاد خمیدگی در فضازمان، نور را از مسیر راست منحرف میکنند. ولی این تنها گرانش باورنکردنی یک #سیاهچاله است که میتواند فضازمان را در هم گره بزند و آن را در یک نقطه گرد آورد. و بله، ناحیهای پیرامون یک سیاهچاله هست که در آن، حتی فوتونها هم وادار به گردش در یک مدار میشوند. در واقع این ناحیه را به نام "#فوتونکره" (#فوتونسپهر) میشناسیم.
اگر به اندازهی کافی از یک #سیاهچاله دور باشید، رفتار آن مانند همهی اجرام سنگین دیگر خواهد بود. اگر به جای خورشید یک سیاهچاله با همان جرم خورشید وجود داشت، زمین دقیقا به همین وضع کنونی به گردش مداریش ادامه میداد. ولی اجرام هر چه به سیاهچاله نزدیک و نزدیکتر شوند ناچار خواهند بود سریع و سریعتر دور آن بگردند. فوتونکره آخرین مدار پایداریست که میتوان به گرد یک سیاهچاله داشت. و تنها نور -که سرعت ویژهی خودش، یعنی بالاترین سرعت را دارد- میتواند عملا در این فاصله از سیاهچاله وجود داشته و پایدا بماند.
تصور کنید میتوانید درست در فوتونکرهی یک سیاهچاله باشید و زنده بمانید [که البته نمیتوانید!]. اگر چراغ قوهای را رو به جلو روشن کنید، نورش را پشت سرتان خواهید دید زیرا یک دور کامل به گرد سیاهچاله زده و به پشت سرتان رسیده. همچنین نور همهی فوتونهایی که در این ناحیه هستند هم به شما میرسد. اگر این فوتونها از نور دیدنی (مریی) باشند شاید بسیار خوب هم باشد ولی اگر از پرتوی X یا گاما باشند، انگار که در فر باشید خواهید پخت.
زیر فوتونکره تنها تاریکی دیده میشود. آن پایین #افق_رویداد جای دارد، نقطهی بیبازگشت نور. و بالای سرتان آسمان را خواهید دید که در اثر گرانش سهمگین سیاهچاله تاب برداشته، از همین رو سرتاسر آسمان یکجا در میدان دیدتان خواهد بود، حتی ستارگانی که به طور طبیعی باید پشت سیاهچاله پنهان باشند را خواهید دید. این نقطه جایی هراسانگیز و مرگبار است ولی پایینتر از افق رویداد دیگر حتی نور هم چارهای جز فرورفتن در کام سیاهچاله نخواهد داشت.
همچنین در این باره در وبلاگ بخوانید: *این چیزیست که در نزدیکی یک سیاهچاله می بینید (https://goo.gl/hfnxr6)
—-------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2016/03/blog-post_30.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
—---------------------------------------------------
https://goo.gl/rYSc1r
* سیاهچالهها نیرومندترین نقاط گرانشی در سرتاسر کیهانند، پس آیا میتوانند نور را آنقدر خم کنند که عملا در مداری به گرد آنها بچرخد؟
* و اگر بتوانیم در کنار سیاهچاله زنده بمانیم و مسیر نور به گرد آن را دنبال کنیم، چه خواهیم دید؟
به این آزمایش فکری که نخستین بار به وسیلهی نیوتن توضیح داده شد توجه کنید:
فرض کنید یک توپ جنگی دارید که میتواند گلولههایی را به دوردست شلیک کند. این گلولهها پس از پیمودن مسافتی، بر روی زمین خواهند افتاد. اگر گلولهی توپ را با نیروی بیشتری شلیک کنید، پیش از افتادن روی زمین مسافت بیشتری را در هوا خواهد پیمود. و اگر گلوله را با نیرویی به اندازهی کافی پرتاب کنید و از مقاومت هوا هم چشمپوشی نمایید - سرتاسر کرهی زمین را دور خواهد زد. گلولهی توپ وارد مدار میشود. [در واقع] دارد رو به زمین میافتد ولی به دلیل انحنای زمین، در هر نقطهای که باشیم به نظر میآید که توپ دارد در آن سوی افق بر زمین میافتد.
این مثال تنها برای گلولهی توپ، فضانوردان، و ماهوارهها کاربرد ندارد، بلکه برای نور هم میتوان آن را به کار برد. این یکی از بزرگترین یافتههای #اینشتین دربارهی سرشت گرانش بود. گرانش یک نیروی کشش میان اجرام نیست، بلکه در حقیقت یک پیچش یا خمیدگی در فضازمان است. هنگامی که نور به درون چاه گرانشیِ یک جرم سنگین میافتد، در راستای خمیدگی (انحنای) #فضازمان خم میشود و به پیش میرود.
کهکشانهای دوردست، خورشید، و حتی زمین خودمان هم با ایجاد خمیدگی در فضازمان، نور را از مسیر راست منحرف میکنند. ولی این تنها گرانش باورنکردنی یک #سیاهچاله است که میتواند فضازمان را در هم گره بزند و آن را در یک نقطه گرد آورد. و بله، ناحیهای پیرامون یک سیاهچاله هست که در آن، حتی فوتونها هم وادار به گردش در یک مدار میشوند. در واقع این ناحیه را به نام "#فوتونکره" (#فوتونسپهر) میشناسیم.
اگر به اندازهی کافی از یک #سیاهچاله دور باشید، رفتار آن مانند همهی اجرام سنگین دیگر خواهد بود. اگر به جای خورشید یک سیاهچاله با همان جرم خورشید وجود داشت، زمین دقیقا به همین وضع کنونی به گردش مداریش ادامه میداد. ولی اجرام هر چه به سیاهچاله نزدیک و نزدیکتر شوند ناچار خواهند بود سریع و سریعتر دور آن بگردند. فوتونکره آخرین مدار پایداریست که میتوان به گرد یک سیاهچاله داشت. و تنها نور -که سرعت ویژهی خودش، یعنی بالاترین سرعت را دارد- میتواند عملا در این فاصله از سیاهچاله وجود داشته و پایدا بماند.
تصور کنید میتوانید درست در فوتونکرهی یک سیاهچاله باشید و زنده بمانید [که البته نمیتوانید!]. اگر چراغ قوهای را رو به جلو روشن کنید، نورش را پشت سرتان خواهید دید زیرا یک دور کامل به گرد سیاهچاله زده و به پشت سرتان رسیده. همچنین نور همهی فوتونهایی که در این ناحیه هستند هم به شما میرسد. اگر این فوتونها از نور دیدنی (مریی) باشند شاید بسیار خوب هم باشد ولی اگر از پرتوی X یا گاما باشند، انگار که در فر باشید خواهید پخت.
زیر فوتونکره تنها تاریکی دیده میشود. آن پایین #افق_رویداد جای دارد، نقطهی بیبازگشت نور. و بالای سرتان آسمان را خواهید دید که در اثر گرانش سهمگین سیاهچاله تاب برداشته، از همین رو سرتاسر آسمان یکجا در میدان دیدتان خواهد بود، حتی ستارگانی که به طور طبیعی باید پشت سیاهچاله پنهان باشند را خواهید دید. این نقطه جایی هراسانگیز و مرگبار است ولی پایینتر از افق رویداد دیگر حتی نور هم چارهای جز فرورفتن در کام سیاهچاله نخواهد داشت.
همچنین در این باره در وبلاگ بخوانید: *این چیزیست که در نزدیکی یک سیاهچاله می بینید (https://goo.gl/hfnxr6)
—-------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2016/03/blog-post_30.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
«چرا سیاهچاله مرکزی کهکشان ما کم فروغ است؟»
—---------------------------------------------------
https://goo.gl/x0XPSZ
* دانشمندان دانشگاه پرینستون و آزمایشگاه فیزیک پلاسمای پرینستون (PPPL) یک روش تازه و بسیار دقیق برای شبیهسازی از قرص برافزایشیای پدید آوردهاند که ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری را تغذیه میکند.
قرصهای برافزایشی ابرهایی از پلاسما هستند که در مداری به گرد یک جرم بزرگ، مانند یک سیاهچاله میچرخند و به آرامی در مسیری مارپیچی به کام آن فرو میروند. این اجرامِ رُمبیده و بسیار چگال با مرزی به نام "#افق_رویداد" در بر گرفته شدهاند، مرزی که حتی نور هم با گذشتن از آن، دیگر توان بازگشت نخواهد داشت. قرصهای برافزایشی با پیشروی مارپیچی به سوی افق رویداد به شدت داغ شده و تبدیل به برخی از درخشانترین و پرانرژیترین چشمههای تابش الکترومغناطیسی کیهان میشوند.
چهار میلیون بار پرجرمتر از خورشید
سیاهچالهی غولپیکر مرکز کهکشان راه شیری "#کمان_ای*" نام دارد (بخوانید: کمان اِی-ستاره) و دلیل این نامگذاری هم جایگاه آن در صورت فلکی کمان است. جرم این سیاهچاله چهار میلیون برابر خورشید است. با این وجود، پلاسمای #قرص_برافزایشی که به کام آن فرو میرود در تابش الکترومغناطیسی بسیار کمتوانتر از چشمداشتهاست.
متیو کونس، نویسنده ی اصلی اینپژوهش میگوید: «پس پرسش اینجاست، چرا این قرص اینقدر آرام است.» کونس استادیار اخترفیزیک دانشگاه پرینستون و همچنین از فیزیکدانان PPPL است.
این پژوهشگران برای پدید آوردن روشی جهت پاسخ به این پرسش، سرشت قرص برافزایشی فرا-داغِ کمان ای* را در نظر گرفتند. پلاسمای این قرص به اندازهای داغ و تنُک (رقیق) است که برخورد چندانی در آن روی نمی دهد، یعنی مسیر پروتونها و الکترونهای درونش به ندرت همدیگر را قطع میکنند.
نبود همکوبِش (#collisionality) چیزیست که قرص برافزایشی کمان ای* را از قرصهای درخشانتر و تابشیتر سیاهچالههای دیگر متمایز میکند. قرصهای درخشانتر همکوبشیتر هستند و میتوان از راه فرمولهایی که در دههی ۹۰ میلادی نوشته شدند و رفتار پلاسما را مانند یک #شاره رسانای الکتریکی در نظر میگیرد برای آنها مدلی تهیه کرد. ولی به گفتهی کونس، چنین مدلهایی برای برفزایش سیاهچالهی ما کارایی ندارند زیرا نمیتوانند فرآیندی را توضیح دهند که باعث میشود قرص بدون همکوبشیِ کمان ای* ناپایدار شود و مارپیچوار پایین برود.
ردیابی ذرات بدون برخورد
در این پژوهش، دانشمندان برای دنبال کردن مسیر ذراتِ بدون برخورد به شیوهای سامانمند (سیستماتیک)، فرمولهایی که حرکت پلاسمای همکوبشی را به عنوان یک شارهی ماکروسکوپی در نظر میگیرد را با فرمولبندیهایی جایگزین کردند که فیزیکدانان به آن "#نظریه_جنبشی" (kinetic) میگویند و مسیر هر ذرهی بدون #همکوبشی را دنبال میکند. این رویکرد پیچیده که با بهره از کد رایانهایِ Pegasus انجام شد، مجموعهای از معادلات را پدید آورد که بهتر میتوانستند رفتار قرص #ابرسیاهچاله کهکشانمان را شبیهسازی کنند.
رویکرد جنبشی میتواند به اخترفیزیکدانان در شناخت چیزی که باعث کمتابشی بیش از اندازهی منطقهی قرص برافزایشی ابرسیاهچالهی مرکز راه شیری شده کمک کند. دستاوردهای این رویکرد میتوانند همچنین شناخت ما از دیگر مسایل کلیدی، مانند چگونگی رفتار پلاسمای مغناطیده در محیطهای خشن و افراطی و چگونگی تقویت میدان های مغناطیسی بهبود ببخشد.
به گفتهی کونس، هدف این روش تازه "پدید آوردن مدلهای پیشگویانهی بیشتری برای گسیلش قرصهای برافزایشی سیاهچالههای مرکز کهکشانها جهت مقایسه با مشاهدات اخترفیزیکی خواهد بود." چنین مشاهداتی به کمک دستگاههایی مانند رصدخانهی پرتو X چاندرای ناسا، تلسکوپی که در سال ۱۹۹۹ راهی فضا شد، و تلسکوپ آیندهی افق رویداد (Event Horizon Telescope)، آرایهای از ۹ رادیوتلسکوپ که در کشورهای سرتاسر جهان نصب میشوند انجام میگیرند.
پژوهشنامهی این دانشمندان در نگارش برخط نشریهی جورنال فیزیکال ریویو لترز منتشر شده.
🔶 توضیح تصویر: بخش مرکزی کهکشان در طیف پرتو X. چارچوب پیوست، ناحیه ی پیرامون سیاهچالهی کمان ای* را نشان میدهد.
—------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/01/accretiondisk.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
—---------------------------------------------------
https://goo.gl/x0XPSZ
* دانشمندان دانشگاه پرینستون و آزمایشگاه فیزیک پلاسمای پرینستون (PPPL) یک روش تازه و بسیار دقیق برای شبیهسازی از قرص برافزایشیای پدید آوردهاند که ابرسیاهچالهی مرکز کهکشان راه شیری را تغذیه میکند.
قرصهای برافزایشی ابرهایی از پلاسما هستند که در مداری به گرد یک جرم بزرگ، مانند یک سیاهچاله میچرخند و به آرامی در مسیری مارپیچی به کام آن فرو میروند. این اجرامِ رُمبیده و بسیار چگال با مرزی به نام "#افق_رویداد" در بر گرفته شدهاند، مرزی که حتی نور هم با گذشتن از آن، دیگر توان بازگشت نخواهد داشت. قرصهای برافزایشی با پیشروی مارپیچی به سوی افق رویداد به شدت داغ شده و تبدیل به برخی از درخشانترین و پرانرژیترین چشمههای تابش الکترومغناطیسی کیهان میشوند.
چهار میلیون بار پرجرمتر از خورشید
سیاهچالهی غولپیکر مرکز کهکشان راه شیری "#کمان_ای*" نام دارد (بخوانید: کمان اِی-ستاره) و دلیل این نامگذاری هم جایگاه آن در صورت فلکی کمان است. جرم این سیاهچاله چهار میلیون برابر خورشید است. با این وجود، پلاسمای #قرص_برافزایشی که به کام آن فرو میرود در تابش الکترومغناطیسی بسیار کمتوانتر از چشمداشتهاست.
متیو کونس، نویسنده ی اصلی اینپژوهش میگوید: «پس پرسش اینجاست، چرا این قرص اینقدر آرام است.» کونس استادیار اخترفیزیک دانشگاه پرینستون و همچنین از فیزیکدانان PPPL است.
این پژوهشگران برای پدید آوردن روشی جهت پاسخ به این پرسش، سرشت قرص برافزایشی فرا-داغِ کمان ای* را در نظر گرفتند. پلاسمای این قرص به اندازهای داغ و تنُک (رقیق) است که برخورد چندانی در آن روی نمی دهد، یعنی مسیر پروتونها و الکترونهای درونش به ندرت همدیگر را قطع میکنند.
نبود همکوبِش (#collisionality) چیزیست که قرص برافزایشی کمان ای* را از قرصهای درخشانتر و تابشیتر سیاهچالههای دیگر متمایز میکند. قرصهای درخشانتر همکوبشیتر هستند و میتوان از راه فرمولهایی که در دههی ۹۰ میلادی نوشته شدند و رفتار پلاسما را مانند یک #شاره رسانای الکتریکی در نظر میگیرد برای آنها مدلی تهیه کرد. ولی به گفتهی کونس، چنین مدلهایی برای برفزایش سیاهچالهی ما کارایی ندارند زیرا نمیتوانند فرآیندی را توضیح دهند که باعث میشود قرص بدون همکوبشیِ کمان ای* ناپایدار شود و مارپیچوار پایین برود.
ردیابی ذرات بدون برخورد
در این پژوهش، دانشمندان برای دنبال کردن مسیر ذراتِ بدون برخورد به شیوهای سامانمند (سیستماتیک)، فرمولهایی که حرکت پلاسمای همکوبشی را به عنوان یک شارهی ماکروسکوپی در نظر میگیرد را با فرمولبندیهایی جایگزین کردند که فیزیکدانان به آن "#نظریه_جنبشی" (kinetic) میگویند و مسیر هر ذرهی بدون #همکوبشی را دنبال میکند. این رویکرد پیچیده که با بهره از کد رایانهایِ Pegasus انجام شد، مجموعهای از معادلات را پدید آورد که بهتر میتوانستند رفتار قرص #ابرسیاهچاله کهکشانمان را شبیهسازی کنند.
رویکرد جنبشی میتواند به اخترفیزیکدانان در شناخت چیزی که باعث کمتابشی بیش از اندازهی منطقهی قرص برافزایشی ابرسیاهچالهی مرکز راه شیری شده کمک کند. دستاوردهای این رویکرد میتوانند همچنین شناخت ما از دیگر مسایل کلیدی، مانند چگونگی رفتار پلاسمای مغناطیده در محیطهای خشن و افراطی و چگونگی تقویت میدان های مغناطیسی بهبود ببخشد.
به گفتهی کونس، هدف این روش تازه "پدید آوردن مدلهای پیشگویانهی بیشتری برای گسیلش قرصهای برافزایشی سیاهچالههای مرکز کهکشانها جهت مقایسه با مشاهدات اخترفیزیکی خواهد بود." چنین مشاهداتی به کمک دستگاههایی مانند رصدخانهی پرتو X چاندرای ناسا، تلسکوپی که در سال ۱۹۹۹ راهی فضا شد، و تلسکوپ آیندهی افق رویداد (Event Horizon Telescope)، آرایهای از ۹ رادیوتلسکوپ که در کشورهای سرتاسر جهان نصب میشوند انجام میگیرند.
پژوهشنامهی این دانشمندان در نگارش برخط نشریهی جورنال فیزیکال ریویو لترز منتشر شده.
🔶 توضیح تصویر: بخش مرکزی کهکشان در طیف پرتو X. چارچوب پیوست، ناحیه ی پیرامون سیاهچالهی کمان ای* را نشان میدهد.
—------------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/01/accretiondisk.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
«گنجینهای از ابرسیاهچالهها در ژرفترین تصویر پرتو X که تاکنون گرفته شده»
—---------------------------------------------------------------------------
https://goo.gl/63sVwY
* #تلسکوپ_فضایی_چاندرا با خیره شدن به بخش کوچکی از آسمان به مدت حدود ۱۲ هفته، ۱۰۰۸ چشمهی پرتو X را آشکار کرده که بیشترشان سیاهچالههای ابرپرجرم (ابرسیاهچالهها) هستند.
تصویر شگفتانگیزی که با بهره از رصدخانهی فضایی #پرتو_X چاندرای ناسا گرفته شده به دانشمندان بهترین دیدگاهی که تاکنون از رشد سیاهچالهها در درازنای میلیاردها سال، از اندکی پس از مهبانگ به بعد داشتهاند را میدهد. این ژرفترین تصویر پرتو ایکسی است که تاکنون گرفته شده زیرا نوردهی آن حدود ۷ میلیون ثانیه به درازا کشید، یعنی ۱۱ هفته و نیم از زمان رصدی تلسکوپ چاندرا.
این تصویر بخشی از "میدان ژرف جنوبی چاندرا" (#CDF_S) است. بخش مرکزی تصویر بالاترین انباشت ابرسیاهچالهها که تاکنون دیده شده را در بر دارد، حدود ۵۰۰۰ جرم که همگی در منطقهای از آسمان به پهنای قرص کامل ماه جای دارند، همارز حدود یک میلیارد جرم در سرتاسر آسمان.
نیل برانت از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در یونیورسیتی پارک پنسیلوانیا میگوید: «ما با این عکس جالب میتوانیم نخستین روزهای سیاهچالههای کیهان را بکاویم و شیوهی دگرگونی آنها در درازنای میلیاردها سال را ببینیم.» برانت رهبر گروهی از اخترشناسان بود که به بررسی این عکس پرداختند.
حدود ۷۰ درصد اجرامی که در این تصویر دیده میشوند ابرسیاهچالههایی هستند (سیاهچالههای ابرپرجرم) با جرمهایی از حدود ۱۰۰ هزار تا ۱۰ میلیارد برابر جرم خورشید. گازی که به سوی این سیاهچالهها میرود، با نزدیکتر شدن به #افق_رویداد آن (نقطهی بیبازگشت) داغ و داغتر میشود و پرتوهای پرانرژی X میگسیلد.
بین لو، عضو این گروه پژوهشی از دانشگاه نانجینگ چین میگوید: «دیدن سیاهچالههای آغازین کیهان کار بسیار دشواریست زیرا بیاندازه دورند و تنها زمانی درخشان میشوند که فعالانه در کار فرو کشیدن و بلعیدن مواد باشند. ولی اگر به مدت کافی با چاندرا به [یک بخش از] آسمان خیره شویم میتوانیم شمار بسیاری از سیاهچالههای رو به رشد را بیابیم و بررسی کنیم، سیاهچالههایی که برخی از آنها به نظر میرسد از نظر زمانی فاصلهی چندانی با #مهبانگ ندارند.»
این تصویر پرتو ایکس فرا-ژرف به دانشمندان اجازه می دهد تا نظریههایی دربارهی چگونگی رشد ابرسیاهچالهها در مدت یک تا دو میلیارد سال پس از مهبانگ را بررسی کنند. پژوهشگران با بهره از این دادهها نشان دادند که این سیاهچالهها در کیهان آغازین به طور عمده رشدی انفجاری داشتند نه این که به آرامی مواد را بعیده و جرمشان را افزایش دهند.
[پژوهش دیگری در همین زمینه: * ابرسیاهچاله های آغازین چگونه به این سرعت رشد کردند؟ (https://goo.gl/EMTXQj)
دانشمندان همچنین به شواهدی دست یافتهاند که نشان میدهد ابرسیاهچالهها احتمالا بذرهایی "سنگین" دارند -با جرمهایی از ۱۰ هزار تا ۱۰۰ هزار برابر خورشید.- نه بذرهایی سبک با جرم حدود ۱۰۰ برابر خورشید. این به یک راز مهم اخترفیزیکی اشاره میکند در این باره که این اجرام چگونه میتوانستند به این سرعت رشد کنند و به جرمهایی نزدیک به یک میلیارد برابر خورشید، آن هم در زمانی که هنوز کیهان سن چندانی نداشت برسند....
🔴 ادامه در پست بعد 👇🏼👇🏼👇🏼
—---------------------------------------------------------------------------
https://goo.gl/63sVwY
* #تلسکوپ_فضایی_چاندرا با خیره شدن به بخش کوچکی از آسمان به مدت حدود ۱۲ هفته، ۱۰۰۸ چشمهی پرتو X را آشکار کرده که بیشترشان سیاهچالههای ابرپرجرم (ابرسیاهچالهها) هستند.
تصویر شگفتانگیزی که با بهره از رصدخانهی فضایی #پرتو_X چاندرای ناسا گرفته شده به دانشمندان بهترین دیدگاهی که تاکنون از رشد سیاهچالهها در درازنای میلیاردها سال، از اندکی پس از مهبانگ به بعد داشتهاند را میدهد. این ژرفترین تصویر پرتو ایکسی است که تاکنون گرفته شده زیرا نوردهی آن حدود ۷ میلیون ثانیه به درازا کشید، یعنی ۱۱ هفته و نیم از زمان رصدی تلسکوپ چاندرا.
این تصویر بخشی از "میدان ژرف جنوبی چاندرا" (#CDF_S) است. بخش مرکزی تصویر بالاترین انباشت ابرسیاهچالهها که تاکنون دیده شده را در بر دارد، حدود ۵۰۰۰ جرم که همگی در منطقهای از آسمان به پهنای قرص کامل ماه جای دارند، همارز حدود یک میلیارد جرم در سرتاسر آسمان.
نیل برانت از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در یونیورسیتی پارک پنسیلوانیا میگوید: «ما با این عکس جالب میتوانیم نخستین روزهای سیاهچالههای کیهان را بکاویم و شیوهی دگرگونی آنها در درازنای میلیاردها سال را ببینیم.» برانت رهبر گروهی از اخترشناسان بود که به بررسی این عکس پرداختند.
حدود ۷۰ درصد اجرامی که در این تصویر دیده میشوند ابرسیاهچالههایی هستند (سیاهچالههای ابرپرجرم) با جرمهایی از حدود ۱۰۰ هزار تا ۱۰ میلیارد برابر جرم خورشید. گازی که به سوی این سیاهچالهها میرود، با نزدیکتر شدن به #افق_رویداد آن (نقطهی بیبازگشت) داغ و داغتر میشود و پرتوهای پرانرژی X میگسیلد.
بین لو، عضو این گروه پژوهشی از دانشگاه نانجینگ چین میگوید: «دیدن سیاهچالههای آغازین کیهان کار بسیار دشواریست زیرا بیاندازه دورند و تنها زمانی درخشان میشوند که فعالانه در کار فرو کشیدن و بلعیدن مواد باشند. ولی اگر به مدت کافی با چاندرا به [یک بخش از] آسمان خیره شویم میتوانیم شمار بسیاری از سیاهچالههای رو به رشد را بیابیم و بررسی کنیم، سیاهچالههایی که برخی از آنها به نظر میرسد از نظر زمانی فاصلهی چندانی با #مهبانگ ندارند.»
این تصویر پرتو ایکس فرا-ژرف به دانشمندان اجازه می دهد تا نظریههایی دربارهی چگونگی رشد ابرسیاهچالهها در مدت یک تا دو میلیارد سال پس از مهبانگ را بررسی کنند. پژوهشگران با بهره از این دادهها نشان دادند که این سیاهچالهها در کیهان آغازین به طور عمده رشدی انفجاری داشتند نه این که به آرامی مواد را بعیده و جرمشان را افزایش دهند.
[پژوهش دیگری در همین زمینه: * ابرسیاهچاله های آغازین چگونه به این سرعت رشد کردند؟ (https://goo.gl/EMTXQj)
دانشمندان همچنین به شواهدی دست یافتهاند که نشان میدهد ابرسیاهچالهها احتمالا بذرهایی "سنگین" دارند -با جرمهایی از ۱۰ هزار تا ۱۰۰ هزار برابر خورشید.- نه بذرهایی سبک با جرم حدود ۱۰۰ برابر خورشید. این به یک راز مهم اخترفیزیکی اشاره میکند در این باره که این اجرام چگونه میتوانستند به این سرعت رشد کنند و به جرمهایی نزدیک به یک میلیارد برابر خورشید، آن هم در زمانی که هنوز کیهان سن چندانی نداشت برسند....
🔴 ادامه در پست بعد 👇🏼👇🏼👇🏼
«آیا ستارگان به طور کامل در سیاهچالهها فرو میروند، یا به چیزی کاملا ناشناخته برخورد میکنند؟»
—-------------------------------------------------------
* اخترشناسان دانشگاه تگزاس در آستین و دانشگاه هاروارد یک اصل بنیادین سیاهچالهها را به آزمایش گذاشتهاند تا نشان دهند که ماده پس از فروکشیده شدن به درون این اجرام، به طور کامل ناپدید میشود. دستاوردهای آنها یکی دیگر از آزمایشهای پیروزمندانهایست که نظریهی نسبیت عام آلبرت اینشتین را تایید میکنند.
بیشتر دانشمندان در این زمینه همرایند که سیاهچالهها، اجرامی کیهانی که هیچ چیز، حتی نور نمیتواند از چنگ گرانش هولناکشان بگریزد، با چیزی به نام "افق روبداد" در بر گرفته شدهاند. اگر ماده یا انرژی بیش از اندازه به این افق نزدیک شود، دیگر راه گریزی نداشته و به درون آن فروکشیده خواهد شد. ولی به باور بسیاری دیگر، وجود #افق_رویداد چیزیست که هنوز اثبات نشده.
@onestar_in_sevenskies
پاوان کومار، استاد اخترفیزیک دانشگاه تگزاس در آستین میگوید: «هدف کلی ما در اینجا اینست که پنداشت "افق رویداد" را به یک دانش تجربی تبدیل کنیم، و بفهمیم آیا افقهای رویداد به راستی وجود دارند یا نه.»
گمان میرود در قلب تقریبا همهی کهکشان یک ابرسیاهچاله (سیاهچالههای ابرپرجرم) جای گرفته است. ولی برخی نظریهپردازان میگویند نه یک سیاهچاله، بلکه چیز دیگری در آنجا نهفته است، چیزی ناشناخته که حتی از یک ابرسیاهچاله هم پرجرمتر است و به گونهای، توانسته از رُمبش گرانشی و تبدیل شدن به یک #تکینگی که با یک افق رویداد در بر گرفته شده اجتناب کند. این پنداشت بر پایهی نظریههای جایگزینِ (اصلاح شدهی) نسبیت عام که نظریهی گرانش اینشتین است پیشنهاد شدهاند.
یک تکینگی هیچ منطقهی سطحی ندارد، ولی این جرم نارُمبیده دارای سطحی سخت است. بنابراین موادی که به سوی آن کشیده میشوند (برای نمونه، یک ستاره) در واقع به درون یک چالهی سیاه فرو نمیروند، بلکه به یک سطح سفت کوبیده شده و از هم میپاشند.
@onestar_in_sevenskies
کومار به همراه دانشجوی کارشناسی ارشدش ونبین لو و رامش نارایان که یک نظریهپرداز در مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونیان است، برای یافتن نظریهی درست از میان این دو، آزمایشی انجام دادهاند.
کومار میگوید: «انگیزهی ما چندان این نبود که وجود یک سطح سخت را اثبات کنیم، بلکه این بود که دایرهی دانشمان را گسترش داده و گواه استواری بر وجود یک افق رویداد پیرامون سیاهچالهها پیدا کنیم.»
این دانشمندان پی بردند که یک تلسکوپ به هنگام برخورد یک ستاره به سطح سفت یک جرم ابرسنگین در کهکشانی نزدیک چه چیزی باید ببیند: گازهای ستاره پوششی پیرامون آن جرم پدید میآورند که تا چند ماه و چه بسا چند سال میدرخشد.
آنها پس از آن که فهمیدند باید دنبال چه چیزی بگردند، به این پی بردند که در صورت درست بودن نظریهی سطح سخت، هر چند وقت یک بار باید چنین چیزی در کهکشانهای نزدیک دیده شود.
@onestar_in_sevenskies
لو میگوید: «ما نرخ فروکشیده شدن ستارهها به درون ابرسیاهچالهها را برآورد کردیم. تقریبا همهی کهکشانها یکی از این اجرام را دارند. ما تنها پرجرمترینشان را در نظر گرفتیم، آنهایی که جرمشان بیش از ۱۰۰ میلیون برابر خورشید است. تا فاصلهی چند میلیارد سال نوری زمین، حدود یک میلیون عدد از آنها وجود دارد.»
آنها سپس بایگانی تازهی تصاویر یک تلسکوپ را جستجو کردند: تلسکوپ ۱.۸ متری پان-استارز در هاوایی، که به تازگی پروژهای برای پیمایش نیمی از آسمان نیمکرهی شمالی را به پایان برده است. این تلسکوپ در یک دورهی ۳.۵ ساله، به طور پی در پی نیمی از آسمان را در جستجوی "گذراها" -چیزهایی که به مدت کوتاهی میدرخشند و سپس ناپدید میشوند- نقشهبرداری کرد. هدف آنها یافتن گذراهایی بود که نشانههای نوریشان با ستارهای که به سوی یک جسم ابرپرجرم کشیده شده و به یک سطح سخت کوبیده میشود همخوانی داشت.
لو میگوید: «ما با در دست داشتن نرخ ستارگانی که به سوی سیاهچالهها ...
ادامه در پست بعد👇👇👇👇
—-------------------------------------------------------
* اخترشناسان دانشگاه تگزاس در آستین و دانشگاه هاروارد یک اصل بنیادین سیاهچالهها را به آزمایش گذاشتهاند تا نشان دهند که ماده پس از فروکشیده شدن به درون این اجرام، به طور کامل ناپدید میشود. دستاوردهای آنها یکی دیگر از آزمایشهای پیروزمندانهایست که نظریهی نسبیت عام آلبرت اینشتین را تایید میکنند.
بیشتر دانشمندان در این زمینه همرایند که سیاهچالهها، اجرامی کیهانی که هیچ چیز، حتی نور نمیتواند از چنگ گرانش هولناکشان بگریزد، با چیزی به نام "افق روبداد" در بر گرفته شدهاند. اگر ماده یا انرژی بیش از اندازه به این افق نزدیک شود، دیگر راه گریزی نداشته و به درون آن فروکشیده خواهد شد. ولی به باور بسیاری دیگر، وجود #افق_رویداد چیزیست که هنوز اثبات نشده.
@onestar_in_sevenskies
پاوان کومار، استاد اخترفیزیک دانشگاه تگزاس در آستین میگوید: «هدف کلی ما در اینجا اینست که پنداشت "افق رویداد" را به یک دانش تجربی تبدیل کنیم، و بفهمیم آیا افقهای رویداد به راستی وجود دارند یا نه.»
گمان میرود در قلب تقریبا همهی کهکشان یک ابرسیاهچاله (سیاهچالههای ابرپرجرم) جای گرفته است. ولی برخی نظریهپردازان میگویند نه یک سیاهچاله، بلکه چیز دیگری در آنجا نهفته است، چیزی ناشناخته که حتی از یک ابرسیاهچاله هم پرجرمتر است و به گونهای، توانسته از رُمبش گرانشی و تبدیل شدن به یک #تکینگی که با یک افق رویداد در بر گرفته شده اجتناب کند. این پنداشت بر پایهی نظریههای جایگزینِ (اصلاح شدهی) نسبیت عام که نظریهی گرانش اینشتین است پیشنهاد شدهاند.
یک تکینگی هیچ منطقهی سطحی ندارد، ولی این جرم نارُمبیده دارای سطحی سخت است. بنابراین موادی که به سوی آن کشیده میشوند (برای نمونه، یک ستاره) در واقع به درون یک چالهی سیاه فرو نمیروند، بلکه به یک سطح سفت کوبیده شده و از هم میپاشند.
@onestar_in_sevenskies
کومار به همراه دانشجوی کارشناسی ارشدش ونبین لو و رامش نارایان که یک نظریهپرداز در مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونیان است، برای یافتن نظریهی درست از میان این دو، آزمایشی انجام دادهاند.
کومار میگوید: «انگیزهی ما چندان این نبود که وجود یک سطح سخت را اثبات کنیم، بلکه این بود که دایرهی دانشمان را گسترش داده و گواه استواری بر وجود یک افق رویداد پیرامون سیاهچالهها پیدا کنیم.»
این دانشمندان پی بردند که یک تلسکوپ به هنگام برخورد یک ستاره به سطح سفت یک جرم ابرسنگین در کهکشانی نزدیک چه چیزی باید ببیند: گازهای ستاره پوششی پیرامون آن جرم پدید میآورند که تا چند ماه و چه بسا چند سال میدرخشد.
آنها پس از آن که فهمیدند باید دنبال چه چیزی بگردند، به این پی بردند که در صورت درست بودن نظریهی سطح سخت، هر چند وقت یک بار باید چنین چیزی در کهکشانهای نزدیک دیده شود.
@onestar_in_sevenskies
لو میگوید: «ما نرخ فروکشیده شدن ستارهها به درون ابرسیاهچالهها را برآورد کردیم. تقریبا همهی کهکشانها یکی از این اجرام را دارند. ما تنها پرجرمترینشان را در نظر گرفتیم، آنهایی که جرمشان بیش از ۱۰۰ میلیون برابر خورشید است. تا فاصلهی چند میلیارد سال نوری زمین، حدود یک میلیون عدد از آنها وجود دارد.»
آنها سپس بایگانی تازهی تصاویر یک تلسکوپ را جستجو کردند: تلسکوپ ۱.۸ متری پان-استارز در هاوایی، که به تازگی پروژهای برای پیمایش نیمی از آسمان نیمکرهی شمالی را به پایان برده است. این تلسکوپ در یک دورهی ۳.۵ ساله، به طور پی در پی نیمی از آسمان را در جستجوی "گذراها" -چیزهایی که به مدت کوتاهی میدرخشند و سپس ناپدید میشوند- نقشهبرداری کرد. هدف آنها یافتن گذراهایی بود که نشانههای نوریشان با ستارهای که به سوی یک جسم ابرپرجرم کشیده شده و به یک سطح سخت کوبیده میشود همخوانی داشت.
لو میگوید: «ما با در دست داشتن نرخ ستارگانی که به سوی سیاهچالهها ...
ادامه در پست بعد👇👇👇👇