تکلیف #لاتاری با خودش مشخص نیست.
لاتاری در جشنواره سروصدای بسیاری راه انداخت. دو فیلم قبلی #محمدحسین_مهدویان در جشنواره فجر موفق بودند و بهخصوص #ماجرای_نیمروز مورد استقبال تماشاگران هم قرار گرفته بود. موفقیتهای پیشین مهدویان و موضوع خاص لاتاری بسیاری را در انتظار تماشای این فیلم گذاشته بود.
چند روز پیش فرصتی فراهم شد و لاتاری را دیدم. لاتاری نه آنقدر که دستاندکارانش تبلیغ میکنند خوب است و نه آنقدر که برخی منتقدانش میگویند بد. نیمه اول فیلم، که در ایران میگذرد، خوب از آب درآمده و نیمه دوم، که در دوبی فیلمبرداری شده بد. فیلم عاشقانه خوبی است و بیانیه سیاسی بدی.بازی بازیگران خوب است و شخصیتپردازی آنان بد و از مهمتر اینکه تکلیف لاتاری با خودش معلوم نیست.
لاتاری در دام مخاطبخواهی افتاده است. تهییج حس ایراندوستی و ناموسپرستی و ضدیت با اعراب و ... فیلم را بهطرز عجیبی در ورطه شعار انداخته است.
حتی تکلیف موسی (که بار محتوایی و بیانیهای فیلم را بر دوش دارد) با خودش مشخص نیست. موسی که احساس عذاب وجدان دارد و در تلاش برای جبران گذشته است سرانجام به معلول حمله میکند و علت اصلی را همچنان پشت سرش در ایران رها کرده است. سکانس پایانی فیلم یک بیانیه سیاسی شعاری فاجعهبار بود که معلوم نیست خواست از حیثیت ایرانیها دفاع کند یا آنها را تروریست و غیرقابل کنترل نشان دهد.
بسیاری از نقشها و دیالوگهای دیگر هم وسط قصه سرگردانند. از همه بدتر نقش #حمید_فرخنژاد و بگومگوهای او با #هادی_حجازیفر است. تنها نقشی که درست تعریف شده، نقش #ساعد_سهیلی (امیرعلی) است که اتفاقا از پس نقش هم برآمده است.
با اینهمه لاتاری فصلهای خوبی هم دارد و رد پای مهدویان، که حالا اعتباری برای خود دستوپا کرده، در فیلم دیده میشود.
اگر فرصت دارید فیلم را ببینید. فقط باید دوپارگی فیلم را تحمل کنید.
#هنر
#سینما
#نیمکت
http://T.me/nymkat
لاتاری در جشنواره سروصدای بسیاری راه انداخت. دو فیلم قبلی #محمدحسین_مهدویان در جشنواره فجر موفق بودند و بهخصوص #ماجرای_نیمروز مورد استقبال تماشاگران هم قرار گرفته بود. موفقیتهای پیشین مهدویان و موضوع خاص لاتاری بسیاری را در انتظار تماشای این فیلم گذاشته بود.
چند روز پیش فرصتی فراهم شد و لاتاری را دیدم. لاتاری نه آنقدر که دستاندکارانش تبلیغ میکنند خوب است و نه آنقدر که برخی منتقدانش میگویند بد. نیمه اول فیلم، که در ایران میگذرد، خوب از آب درآمده و نیمه دوم، که در دوبی فیلمبرداری شده بد. فیلم عاشقانه خوبی است و بیانیه سیاسی بدی.بازی بازیگران خوب است و شخصیتپردازی آنان بد و از مهمتر اینکه تکلیف لاتاری با خودش معلوم نیست.
لاتاری در دام مخاطبخواهی افتاده است. تهییج حس ایراندوستی و ناموسپرستی و ضدیت با اعراب و ... فیلم را بهطرز عجیبی در ورطه شعار انداخته است.
حتی تکلیف موسی (که بار محتوایی و بیانیهای فیلم را بر دوش دارد) با خودش مشخص نیست. موسی که احساس عذاب وجدان دارد و در تلاش برای جبران گذشته است سرانجام به معلول حمله میکند و علت اصلی را همچنان پشت سرش در ایران رها کرده است. سکانس پایانی فیلم یک بیانیه سیاسی شعاری فاجعهبار بود که معلوم نیست خواست از حیثیت ایرانیها دفاع کند یا آنها را تروریست و غیرقابل کنترل نشان دهد.
بسیاری از نقشها و دیالوگهای دیگر هم وسط قصه سرگردانند. از همه بدتر نقش #حمید_فرخنژاد و بگومگوهای او با #هادی_حجازیفر است. تنها نقشی که درست تعریف شده، نقش #ساعد_سهیلی (امیرعلی) است که اتفاقا از پس نقش هم برآمده است.
با اینهمه لاتاری فصلهای خوبی هم دارد و رد پای مهدویان، که حالا اعتباری برای خود دستوپا کرده، در فیلم دیده میشود.
اگر فرصت دارید فیلم را ببینید. فقط باید دوپارگی فیلم را تحمل کنید.
#هنر
#سینما
#نیمکت
http://T.me/nymkat
Telegram
اسلامی بیدگلی
نکات کوتاه اقتصادی، مالی و ...
چند روز پیش ماجرای دادگاه قتل شخصی بهنام #علی_معتمد که چند سال پیش در هلند کشته شده بود مجددا نام او را در رسانهها مطرح کرد. گفته میشود معتمد همان #محمدرضا_کلاهی، از عوامل بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی در ابتدای دهه شصت است. کلاهی و #مسعود_کشمیری بعد از ماجراهای بمبگذاری حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری از کشور خارج شدند و از سرنوشت آنها اطلاع موثقی وجود نداشته است. چند سال پیش گفتند که کشمیری در اروپا دیده شده است، اما همان خبر هم بدون نتیجه و دنباله رها میشود. میگویند علی معتمد همان محمدرضا کلاهی است که بیش از سه دهه با نام مستعار و هویت جعلی در هلند زندگی کرده؛ هرچند همین خبر هم تایید نشده است.
کسانی که تاریخ معاصر ایران را ورق زدهاند یا حداقل فیلم #ماجرای_نیمروز را دیدهاند، بهخوبی میدانند که ماجراهای دهه شصت بسیار پیچیده بوده است. روایتهای نقلشده هم متناقض است. حتی بسیاری میگویند که انفجار دفتر حزب، کار سازمان جاهدین خلق نبوده است. مثلث کشمیری-کلاهی-زریباف، که از مهمترین نفوذیهای مجاهدین خلق بودهاند، هر سه از ایران خارج شدند. حتی ماجرای نیمروز هم به زریباف و کشمیری پرداخت و چیزی از نقش کلاهی در حوادث روایت نکرد.
حالا با مرگ بازیگران مهم حوادث انقلاب، بسیاری از معماها حلنشده پایان مییابند و احتمالا به قضاوتهای تاریخی سپرده خواهند شد.
#نیمکت
http://T.me/nymkat
کسانی که تاریخ معاصر ایران را ورق زدهاند یا حداقل فیلم #ماجرای_نیمروز را دیدهاند، بهخوبی میدانند که ماجراهای دهه شصت بسیار پیچیده بوده است. روایتهای نقلشده هم متناقض است. حتی بسیاری میگویند که انفجار دفتر حزب، کار سازمان جاهدین خلق نبوده است. مثلث کشمیری-کلاهی-زریباف، که از مهمترین نفوذیهای مجاهدین خلق بودهاند، هر سه از ایران خارج شدند. حتی ماجرای نیمروز هم به زریباف و کشمیری پرداخت و چیزی از نقش کلاهی در حوادث روایت نکرد.
حالا با مرگ بازیگران مهم حوادث انقلاب، بسیاری از معماها حلنشده پایان مییابند و احتمالا به قضاوتهای تاریخی سپرده خواهند شد.
#نیمکت
http://T.me/nymkat
Telegram
اسلامی بیدگلی
نکات کوتاه اقتصادی، مالی و ...