Forwarded from آکادمی روابط بینالملل دکتر شکوهی (Mostafa)
#بررسی_کتاب
⭕️ جفری ساکس، اقتصاددان توسعه، زمانی گفته بود:
"چین موفقترین داستان توسعه در تاریخ جهان است."
💢 این کتاب که در زمره کتابهای با موضوع اقتصادسیاسی جای دارد داستان کشوری است که زمانی «راستگرایی»، «کارآفرینی»، «کسب و کار خصوصی»، «بازار» و «سرمایه» اتهامی به شدت سنگین محسوب میشده و مجازاتِ عزل، زندان و حتی مرگ در پی میداشته است. حتی عنوان کتاب نیز به نوعی شاید کنایه به سیستم «سوسیالیستی» چین باشد که قطب مخالف و دشمن آن «سرمایهداری» است.
💢 رونالد کوز، نوبلیست اقتصاد، در این کتاب قصد دارد که داستان گذار چین از جامعهای فقیر، بینشاط، توسعهنیافته و سوسیالیستی را به جامعهای نسبتا ثروتمند، پرنشاط، توسعهیافته و با اقتصاد بازار شرح دهد.
💢 برخلاف تصور عموم که معتقدند گذار چین به اقتصاد بازار برنامهای ترتیبدادهشده و معین و تمام و کمال زیر نظر و نظارت حزب کمونیست چین بوده است، کوز قصد دارد که خط بطلانی بر این فرضیه بکشد و بگوید که خیر! چنین نبوده است. تشبیه قابل تاملِ این موضوع همان اصطلاح معروف هایک یعنی «نتایج ناخواستهی کنش انسانی» (Unintended consequences of human actions) است.
💢 در سال 2008 مجله تایم گزارشی در مورد سه دهه گذار چین به اقتصاد بازار و نقش قهرمانانه دنگ شیائوپینگ در این داستان شگفتانگیز اقتصادی منتشر کرد. این مقاله با این جمله پایان یافت که این بزرگترین داستان عصر ما است. این نه تنها داستان چینیها که داستان ما و داستان هرکسی دیگر است.
💢 چین سرمایهداری شد در حالی که میخواست متعهد به سوسیالیسم باقی بماند و سعی داشت که با گذار به اقتصاد آزاد تبدیل به سوسیالیسم مدرن شود. همانطور که در کتاب نیز بدان اشاره شده است مقامات چین به هیچ عنوان علاقهای به سرمایهداری مدل غربی نداشتند و خود را متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم میدانستند. اما این دقیقا همان نتایج ناخواسته کنش انسان است که موجب شکوفایی چین شد.
💢 کتاب نشان میدهد که چین بیشتر از این که علاقهای به اقتصاد بازار داشته باشد ناخواسته به آن تحمیل شد. چینی که با فقر و کمبود کالا و بیکاری صدها میلیونها چینی دست به گریبان بود ناگزیر میبایست به اقتصاد آزاد و رقابتی گذار کند و ثروت و توسعه را برای مردم خود به ارمغان آورد.
💢 هرچند معدودی از نخبگان چین از جمله شیائوپینگ نقشی موثر در گذار چین به اقتصاد بازار ایفا کردند اما کوز معتقد است که ریشه و علت صعود معجزهآسای چین، مردم چین هستند که سرشار از امید، انرژی، خلاقیت، عزم و اراده هستند.
💢 اینکه چین را یک کشور کمونیستی بدانیم و ساختار سیاسی آن ما را گمراه کند به همان اندازه خطاست که آن را همچون اقتصادهای مدل غربی بدانیم. شاید بهترین عنوان برای چین «اقتصاد بازار سوسیالیستی» و یا «توسعه به سبک چینی» باشد که کم و بیش در محافل گوناگون نیز از آن یاد میشود.
💢 کوز معتقد است که علیرغم رشد و جهش سریع و معجزهوار چین این کشور هنوز هم با مشکلات عدیدهای، همچون رانت سیاسی، نبود یک حکومت قانون قوی، دولتی بودنِ بسیاری از بنگاهها، انحصارات دولتی و اجازه ندادن فعالیت بخش خصوصی در این حوزهها، نبود کیفیت زبانزدِ جهانی و نداشتن برندهای مشهور و عدم نوآوری دست به گریبان است و حتی با وجود اینکه چین در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان است اما به علت جمعیت به شدت بالای آن، درآمد سرانه آن هنوز با آمریکا، اروپا، سنگاپور، کره جنوبی و ژاپن اختلاف فراوانی دارد.
💢 شاید جالبترین نکته اقتصاد چین این باشد که درحالی که چین بزرگترین اقتصاد جهان است اما مولدترین نیست و این چیزی است که در تاریخ سابقه نداشته است.
💢 کوز معتقد است که درست است که چین با آزاد کردن بنگاهها و قرار دادن آنان در مواجهه با بازار و رقابت موجب رشد و شکوفایی آنان شد اما این کار درمورد دانشگاههای چین به حقیقت نپیوست و دانشگاهها همچنان در چنگ دولت و حزب باقی ماندهاند و استقلالی از خود ندارند. چین علیرغم «بازار کالا و سرمایه» از «بازار آزاد اندیشهها» محروم است و همین روند اگر ادامه یابد در نهایت به پاشنه آشیل آن بدل خواهد شد.
💢 کوز معتقد است اگر چین میخواهد که این رشد و شکوفایی ادامه یابد باید به فضای آکادمیک آزادی بیشتری دهد تا از این طریق بازار اندیشهها نیز شکل بگیرد و همین آزادی اندیشه و تضارب آرا است که شرط نوآوری و اکتشافات علمی و دوام توسعه کشورها است. کوز معتقد است اگر ساختار سیاسی چین اجازه ایجاد بازاری برای فعالیت ایدهها را ندهد در نهایت استعدادهای انسانی این کشور را ترک خواهند کرد و سرمایه انسانی چین تحلیل میرود.
🔵 داستان چین شاید داستان دیگر کشورها نیز باشد و این کتاب که درس توسعه و اقتصاد سیاسی است شامل نکات فراوانی برای دیگر کشورها نیز هست.
✅کانال زبان تخصصی روابط بین الملل
@ShokoohiSaeed
⭕️ جفری ساکس، اقتصاددان توسعه، زمانی گفته بود:
"چین موفقترین داستان توسعه در تاریخ جهان است."
💢 این کتاب که در زمره کتابهای با موضوع اقتصادسیاسی جای دارد داستان کشوری است که زمانی «راستگرایی»، «کارآفرینی»، «کسب و کار خصوصی»، «بازار» و «سرمایه» اتهامی به شدت سنگین محسوب میشده و مجازاتِ عزل، زندان و حتی مرگ در پی میداشته است. حتی عنوان کتاب نیز به نوعی شاید کنایه به سیستم «سوسیالیستی» چین باشد که قطب مخالف و دشمن آن «سرمایهداری» است.
💢 رونالد کوز، نوبلیست اقتصاد، در این کتاب قصد دارد که داستان گذار چین از جامعهای فقیر، بینشاط، توسعهنیافته و سوسیالیستی را به جامعهای نسبتا ثروتمند، پرنشاط، توسعهیافته و با اقتصاد بازار شرح دهد.
💢 برخلاف تصور عموم که معتقدند گذار چین به اقتصاد بازار برنامهای ترتیبدادهشده و معین و تمام و کمال زیر نظر و نظارت حزب کمونیست چین بوده است، کوز قصد دارد که خط بطلانی بر این فرضیه بکشد و بگوید که خیر! چنین نبوده است. تشبیه قابل تاملِ این موضوع همان اصطلاح معروف هایک یعنی «نتایج ناخواستهی کنش انسانی» (Unintended consequences of human actions) است.
💢 در سال 2008 مجله تایم گزارشی در مورد سه دهه گذار چین به اقتصاد بازار و نقش قهرمانانه دنگ شیائوپینگ در این داستان شگفتانگیز اقتصادی منتشر کرد. این مقاله با این جمله پایان یافت که این بزرگترین داستان عصر ما است. این نه تنها داستان چینیها که داستان ما و داستان هرکسی دیگر است.
💢 چین سرمایهداری شد در حالی که میخواست متعهد به سوسیالیسم باقی بماند و سعی داشت که با گذار به اقتصاد آزاد تبدیل به سوسیالیسم مدرن شود. همانطور که در کتاب نیز بدان اشاره شده است مقامات چین به هیچ عنوان علاقهای به سرمایهداری مدل غربی نداشتند و خود را متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم میدانستند. اما این دقیقا همان نتایج ناخواسته کنش انسان است که موجب شکوفایی چین شد.
💢 کتاب نشان میدهد که چین بیشتر از این که علاقهای به اقتصاد بازار داشته باشد ناخواسته به آن تحمیل شد. چینی که با فقر و کمبود کالا و بیکاری صدها میلیونها چینی دست به گریبان بود ناگزیر میبایست به اقتصاد آزاد و رقابتی گذار کند و ثروت و توسعه را برای مردم خود به ارمغان آورد.
💢 هرچند معدودی از نخبگان چین از جمله شیائوپینگ نقشی موثر در گذار چین به اقتصاد بازار ایفا کردند اما کوز معتقد است که ریشه و علت صعود معجزهآسای چین، مردم چین هستند که سرشار از امید، انرژی، خلاقیت، عزم و اراده هستند.
💢 اینکه چین را یک کشور کمونیستی بدانیم و ساختار سیاسی آن ما را گمراه کند به همان اندازه خطاست که آن را همچون اقتصادهای مدل غربی بدانیم. شاید بهترین عنوان برای چین «اقتصاد بازار سوسیالیستی» و یا «توسعه به سبک چینی» باشد که کم و بیش در محافل گوناگون نیز از آن یاد میشود.
💢 کوز معتقد است که علیرغم رشد و جهش سریع و معجزهوار چین این کشور هنوز هم با مشکلات عدیدهای، همچون رانت سیاسی، نبود یک حکومت قانون قوی، دولتی بودنِ بسیاری از بنگاهها، انحصارات دولتی و اجازه ندادن فعالیت بخش خصوصی در این حوزهها، نبود کیفیت زبانزدِ جهانی و نداشتن برندهای مشهور و عدم نوآوری دست به گریبان است و حتی با وجود اینکه چین در حال تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان است اما به علت جمعیت به شدت بالای آن، درآمد سرانه آن هنوز با آمریکا، اروپا، سنگاپور، کره جنوبی و ژاپن اختلاف فراوانی دارد.
💢 شاید جالبترین نکته اقتصاد چین این باشد که درحالی که چین بزرگترین اقتصاد جهان است اما مولدترین نیست و این چیزی است که در تاریخ سابقه نداشته است.
💢 کوز معتقد است که درست است که چین با آزاد کردن بنگاهها و قرار دادن آنان در مواجهه با بازار و رقابت موجب رشد و شکوفایی آنان شد اما این کار درمورد دانشگاههای چین به حقیقت نپیوست و دانشگاهها همچنان در چنگ دولت و حزب باقی ماندهاند و استقلالی از خود ندارند. چین علیرغم «بازار کالا و سرمایه» از «بازار آزاد اندیشهها» محروم است و همین روند اگر ادامه یابد در نهایت به پاشنه آشیل آن بدل خواهد شد.
💢 کوز معتقد است اگر چین میخواهد که این رشد و شکوفایی ادامه یابد باید به فضای آکادمیک آزادی بیشتری دهد تا از این طریق بازار اندیشهها نیز شکل بگیرد و همین آزادی اندیشه و تضارب آرا است که شرط نوآوری و اکتشافات علمی و دوام توسعه کشورها است. کوز معتقد است اگر ساختار سیاسی چین اجازه ایجاد بازاری برای فعالیت ایدهها را ندهد در نهایت استعدادهای انسانی این کشور را ترک خواهند کرد و سرمایه انسانی چین تحلیل میرود.
🔵 داستان چین شاید داستان دیگر کشورها نیز باشد و این کتاب که درس توسعه و اقتصاد سیاسی است شامل نکات فراوانی برای دیگر کشورها نیز هست.
✅کانال زبان تخصصی روابط بین الملل
@ShokoohiSaeed