نرگس صرافیان
16.6K subscribers
686 photos
150 videos
160 links
اینجامنم
فقط کمی صمیمی‌تر
.
با هم فیلم می‌بینیم
موزیک گوش می‌کنیم
کتاب می‌خوانیم
اینجا خودمانی‌تر حرف خواهم‌زد . 🌱
.
کانال اصلی نوشته‌های من👇
.
@narges_sarrafian_toofan
.
صفحه اینستاگرام من👇

https://Instagram.com//narges_sarrafian_toofan
Download Telegram
ba chashmanat mara benavaz-
<unknown>
صبح، مِه، باران، اَبر، نگاه، خاطره، تو ..
نرگس صرافیان
<unknown> – ba chashmanat mara benavaz-
آنقدر زیبا بود، آنقدر زیبا بود، آنقدر زیبا بود!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#story
حکایت ماشین‌های در حال عبور، حکایت ناشناخته‌ای‌ست. آدم‌هایی که به خیالی و فراغی و امیدی، رهسپار مقصدی‌اند، عابرند یا مسافر، ظالم‌اند یا مظلوم، عاشق‌اند یا فارغ. تنها یا به همراه کسی، در فکر یا در حال مشاجره.
نگاه‌های خیره به شیشه، به آینه، به خیابان. نگاه‌های خیره به نقاط نامعلوم.
نمی‌توان از اینجا هیچ‌چیز را درست دید، نمی‌توان هیچ چیز و هیچ‌کس را درست قضاوت کرد.
فقط خدا کند میان اینهمه قصه و اینهمه اتفاق و اینهمه انسان، هیچ‌ آدمی درمانده نباشد. مادربزرگ همیشه این را می‌گفت و چقدر درست می‌گفت.
خدا کند هیچ آدمی درمانده نباشد!

ویدئو و متن:
#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@narges_sarrafian_toofan
سخن گفتن با تو برایم پناه بود.
- امیلی‌ دیکنسون
#معرفی_فیلم

فیلم بسیار زیبای hacksaw ridge

درام-تاریخی امتیاز: ۸.۱
تقابل شکوهمند لطافت و خشم

واقعا ارزش دیدن داشت، حتی با وجود صحنه‌های تلخ و دلخراش جنگ
و چه خوب که حقیقت داشت و تخیل نبود
@ntoofan
قسم به اصالت مزه‌ها و طعم‌ها. قسم به چای، به گیاه، به موسیقی. قسم به فیلم‌های خوبی که هنوز ندیده‌ام. قسم به مشغله‌های محدود کننده و تکراری؛
که زندگی به شکل تمسخرآمیزی هنوز هم زیباست.
کهکشان از وجود تو آغاز می‌شود، و زمین، به پشتوانه‌ی لبخندهای تو می‌چرخد.
ای‌کاش آدم‌ها تو را از نگاه من می‌دیدند، آن‌وقت هزاران هزار دلباخته داشتی، هزاران هزار نفر که از حرف‌های تو جانی تازه می‌گرفتند محبوبم!
تو دلیل جسارت من و بهانه‌ی تپش‌های قلب من هستی،
خودم دیده‌ام وقتی به تو فکر می‌کنم، قلبم تندتر می‌زند.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@narges_sarrafian_toofan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاه کن!
چقدر آدم پناه گرفته‌ زیر سقف‌ها
و چقدر جیر جیرک و گربه و گنجشک، بی‌پناه مانده...

هوا که سرد می‌شود، برف که می‌بارد، زمین که خیس می‌شود؛ بی‌سرپناه‌ها و گربه‌ها و گنجشک‌ها چه‌کار می‌کنند؟
از دور که به پنجره‌ها و چراغ‌ها و آدم‌های کنار شومینه نگاه می‌کنند، بغض راه گلوشان را سد نمی‌کند؟ آرزو نمی‌کنند کاش انسان بودند و زیر سقفی و کنار پنجره‌ای می‌ایستادند و متفکرانه به خیابان زل می‌زدند و در کمال آرامش، نوشیدنی‌های داغ می‌نوشیدند؟
چه خوب که گربه و گنجشک و جیرجیرک نیستیم و زیر سقف‌هاییم و نوشیدنی‌های داغی برای خوردن داریم.
و چه بد که خیلی سقف‌ها خالی مانده و خیلی‌ها بی‌سقف مانده‌اند.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@narges_sarrafian_toofan
اگر آدم‌ها برای شما مناسب نباشند، جهان هستی برای کمک به شما آن‌ها را در شرایطی می گذارد تا درونشان را به شما نشان دهند، آن‌ها هر بار شما را دلسرد و نا امید می کنند تا زمانی که شما پیام رها کردن‌شان را دریافت کنید.
- ناشناس
@narges_sarrafian_toofan
پاییزِ عزیزم دارد تمام می‌شود و از من هیچ کاری برای نگه‌ داشتنش ساخته نیست.
هر آن‌که قرار بود عاشق شود، شد. هرآن‌که قرار بود به معشوق برسد، رسید. آخرین خرمالوها و انارها و نارنگی‌ها را از درخت چیدند، آخرین برگ‌ها هم از درخت افتادند و این وسط فقط منم که به قدر کافی با خیابان و باران‌های شبانه و برگ‌های خشک پاییز، عاشقی نکردم.
پاییز عزیزم دارد تمام می‌شود و من شبیه به کودکی که به آخرین دور سهمیه‌‌ی چرخ و فلکش رسیده، بی‌تابم. دلم می‌خواهد آن را از جا بِکَنم، در جیبم پنهانش کنم و با خودم ببرمش خانه، حتی به یک دور اضافه هم قانع نمی‌شوم؛
اصلا دلم نمی‌خواهد تمام شود!

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@narges_sarrafian_toofan
هی سر می‌چرخانم و به مامان خانم می‌گویم دیدی؟ قرار نیست همه با شب زود خوابیدن سالم بمانند، مثل ماهی از آب بیرون افتاده‌ای داشتم بال بال می‌زدم این مدت.
پری احساسات من فقط شب‌ها از دهکده‌اش می‌زند بیرون و من اگر زود بخوابم، با او ملاقات نمی‌کنم و بی‌احساس می‌شوم.
مامان خانم جان! به من نگو زود بخوابم، خودت زود بخواب! من دوست دارم شب‌ها بیشتر بیدار بمانم و به موضوعات بیشتری فکر کنم و اقیانوس احساساتم را هم بزنم تا یخ نبندد. منطق به چه کار من می‌آید؟ جز این‌که از نوشتن و شاعری و خلاقیت دور می‌مانم. منطق می‌خواهم چه‌کار؟
ممنونم که نگران منی مامان، قول می‌دهم مراقب خودم باشم و سلامت بمانم، حتی اگر شب‌ها دیرتر بخوابم
❤️
- نرگس صرافیان
ما چه می‌دانیم سیاست چیست، ولی‌ خوب می‌دانیم سفره‌تنگ شدن یعنی چه، خوب می‌دانیم رتبه‌ی آخر درآمد داشتن بین تمام کشورها یعنی چه، خوب می‌دانیم پیاده بودن و به دنبال نانِ سواره دویدن یعنی چه.
ما چه می‌دانیم سیاست چیست، ولی خوب می‌دانیم تلاش کردن و تلاش کردن و به هیچ جای جهان نرسیدن یعنی چه، افسرده بودن از وخامت اوضاع اجتماع یعنی چه. و کودکان کار و کارگران بی‌کار و شرمندگی در مقابل خانواده یعنی چه.
شما چه می‌دانید وجدان چیست؟ هی بزنید و خراب‌تر کنید و جهان را به کام ما آرزو به‌دوشان، زهرتر. لابد حقمان است، وقتی اجازه داده‌ایم هر بلایی دلتان خواست سرمان بیاورید و جوری رفتار کنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و شرایط باید اینگونه پیش می‌رفته.
ما چه می‌دانیم سیاست چیست، بی‌نهایت نجیب و منفعلیم و فقط بلدیم نبخشیم‌تان و یادمان نرود چه‌ها که نکردید و به تاریخ بسپاریم فراموش نکند و پنجاه سال بعد از مرگتان شاید در کتابی، تقویمی، روزنامه‌ای، چیزی گوش مبارکتان را بپیچاند!
ولی آن‌موقع، برای مایی که جوانی‌مان در حسرت و اندوه و اضطراب گذشت و تمام شد، چه فرقی می‌کند شما در کدامین سوراخ جهنم سرب داغ می‌نوشید؟

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@ntoofan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
[لذت تماشای باران]

باران که می‌بارد، انگار هرچه که بوده، قرار است تمام شود و بعد از باران اتفاقات خوب‌تری بیفتد.

📹 : #نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
من از آن کلبه‌ها می‌خواستم. از آن‌ها که بالای تپه‌های سبز و مه‌آلودند، چوبی‌اند، خیسند و زمین و آسمان و طبیعت، محکم در آغوششان گرفته. آن‌ها که از دودکش‌های کوچکشان، در قعر زمستان و پاییز، دود خاکستری رنگ و داغی به آسمان بلند می‌شود و از دور هشدار می‌دهد که در این خانه «عشق» در زنده‌ترین حالت ممکن، جریان دارد. از آن‌ها که کنار پنجره‌هاشان می‌شود نشست و خیالات محال و بعید بافت و زیر سقف‌های کوچک و چوبی‌شان می‌شود به سبزترین حالت ممکن، آواز خواند و شادمانی کرد و خوشبخت بود.
من از آن کلبه‌ها می‌خواستم که شومینه‌ و تنور دارند و هر صبح می‌شود در آن‌ها چای دم کرد و نان گرم پخت. از آن‌ها که مرغ و خروس و گوسفند و گربه اطرافشان پرسه می‌زند و آدمی در آن‌ها به مهر و عاطفه‌ی حیوانات و گیاهان پیوند خورده.
من می‌خواستم جایی بود تا در آن‌ رها باشم و احساس سرزندگی و شور کنم، جایی که کودک سربه‌زیر درونم را آزاد بگذارم تا به دور از نگاه‌ها و حرف و حدیث‌ها بچگی کند، بدود، جست و خیز کند، رها باشد و گیسو به باد بسپارد و با تمام وجود، شیطنت کند.
دلم می‌خواهد تمام قواعد و چهارچوب‌های موجود را در هم بشکنم. بزنم زیر همه‌چیز و بروم هرجا که دلم می‌خواهد.
که شکوهِ آرامش و رهایی، می‌ارزد به تمام مراعات‌ها و نجابت‌ها و حصارها.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan
دختر قدرتمندی درون من هست، دختری که قسم خورده تسلیم نشود!
دختری که با تمام ظرافت، جسورانه ایستاده و برای آرزوهاش می‌جنگد. دختر قدرتمندی درون من هست، دختری که از کسی کمک نمی‌گیرد. که ماهرانه مراقب است من زمین نخورم.
دختری با نگاهی مسلط و کلامی بانفوذ، که در گوش من زمزمه می‌کند «ادامه بده، تو قوی‌تر از این حرف‌هایی»، و با حرف‌هایش، معجزه اتفاق می‌افتد.
دختر قدرتمندی درون من هست، با ذهنی سرشار و توانمندی‌های بسیار. دختری از جنس عشق و نور و آرامش، آنقدر آرام و رها که در سخت‌ترین و غیرقابل تحمل‌ترین شرایط روزگار، یک لبخندش، همه چیز را درست می‌کند.
دختر قدرتمندی درون من هست، دختری که محکم است، مستقل است، شکوفاست، و خودش برای آرزوهای خودش آستین بالا زده. دختری که ادامه‌دهنده‌ترین است و جسورترین.
جنگجوی کوچکی که اراده می‌کند، یک‌تنه می‌جنگد، تلاش می‌کند و به‌دست می‌آورد.
دختر بینظیر و قدرتمندی درون من هست...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan
شرایط اقتصاد کشور به‌شدت بحرانی‌ست و نمی‌دانم متخصصان و آموزش‌دیده‌ها و دلسوزها چرا کاری نمی‌کنند! کدام جمعیت و برای چه در این شرایط و با کدام نان زیاد شود؟
ما در دل این جامعه‌ایم و به چشم می‌بینیم و به جان داریم لمس می‌کنیم، صدای ما را بشنوید!
شصت میلیون دلار ارز دولتی، چطور گم می‌شود؟
کسری بودجه چیست و مقصرش کدام نهاد است که تاوانش را همیشه مردم می‌پردازند؟ چطور می‌شود که همه چیز بدین حد وخیم پیش برود و کسی کاری نکند؟ وقتی تورم بیشترین افزایش تاریخ را به خود دیده، چرا حقوقِ حداقل‌بگیرها حداقل افزایش را دارد؟ برای جبران کسری بودجه؟ برای برقراری عدالت؟ عدالت کمر این مردم است که زیر بار گرانی و تورم و بی‌کاری خم شده و هرروز شکسته‌تر می‌شود، از کدام عدالت حرف می‌زنید؟ اینکه خط تولید‌ها یکی پس از دیگری برای این محدودیت‌ها و قیمت‌های بلاتکلیف و نجومی، متوقف می‌شوند و آن‌ها که باقی مانده‌اند، ناچارند هم قیمت‌ را بالا ببرند، هم حقوق را کم کنند و هم عده‌ای را بی‌کار و نیروی باقیمانده، جای نیروهای حذف شده را پر کنند.
اینکه هیچ چیز حساب و کتابی ندارد، اینکه قیمت‌ها و انسانیت بدون هیچ مانعی، در نوسان است و توان خرید مردم به شدت پایین آمده، اینکه سرپرست‌های خانواده هر روز شرمنده‌تر و مردم خشمگین‌تر و استیصال‌ها بیشتر می‌شود، اینکه فساد و دزدی و کلاهبرداری و بی‌انصافی، به شکل معناداری با افزایش فقر، افزایش پیدا می‌کند، اینکه رتبه‌ی آخر درآمد جهانیم؛ غمگین‌تان نمی‌کند؟ اینکه ذخایر آبی کشور هر روز محدودتر می‌شود چه؟ اینکه هیچ تدبیری ندارید و نمی‌دانم پشت آن میزها دارید چه‌کار می‌کنید چه؟
من به‌جای شما شرمنده‌ی این مردمم. به‌خدا طاقت به‌ خیابان رفتن و دیدن این نگاه‌های غمگین را ندارم. چطور شب‌ها راحت می‌خوابید؟ چطور در رفاهید و عذاب وجدان نمی‌گیرید؟ چطور نفس می‌کشید هنوز؟؟

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یلدا مبارک🌹🌹
متن: #نرگس_صرافیان_طوفان‌
گویندگان:
- مرضیه مظلوم
- کورش احسانی
- مهدی اعتمادی
- فرهاد سلمانی پور
تدوین:
مهسا آباندخت
@narges_sarrafian_toofan
کوالای درونم، خواب می‌خواهد
شبی طولانی و مهتاب می‌خواهد
کوالای درونم سخت غمگین است ؛
خیالی تخت و دنج و ناب می‌خواهد.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan