🔴 مراقب شِمرهای درونمان باشیم...
#قدسیه_عبدالهی
دیشب خواب عجیبی دیدم،
خواب دیدم که در محوطه منزلمان چند داعشی با سرهای بریده همسایگانمان فوتبال بازی می کنند و یکی از آن سرها متعلق به پدر من بود،
آنقدر ترسناک بودند که در خواب هم وحشت از آنان را کاملا حس می کردم،
از خواب پریدم و برای اینکه از آن حال و هوا بیرون بیایم به سراغ گوشی ام رفتم و تلگرام را چک کردم،
خبری که در همه گروهها خودنمایی می کرد و توجهم را جلب کرد، خبر تحویل پیکر #شهید_حججی به حزب الله بود،
شهید حججی؛
همانی که #حجت_خدا شد بر ما و به تصویر کشید تمام بزرگی شهدای #مدافع_حرم را...
ای کاش تمام آن کسانی که زیر سوال می برند هجرتِ این مردان خدا را و آن را با تعابیری همچون"مدافع اسد"، "خشونت طلب"، "جنگ برای پول" و ... کوچک می شمارند، یک شب در خواب "بیدار" شوند...
ای کاش یک بار هم که شده امثال پیرموذن ها در خواب ببینند که داعشیان، بدون هیچ مانعی تا خانه اش آمده اند تا شاید بفهمد برای در امان ماندن خانه اش نیاز است کسانی کیلومترها آنطرفتر مانع شوند...
ای کاش امثال کرباسچی ها همان حس وحشتی را که من در خواب از حضور این جلادان خونخوار چشیدم را درک می کرد تا دیگر نسخه مذاکره با چنین موجوداتی نپیچد...
ای کاش امثال آن دخترکی که در امنیت کامل افاضات می کند که "لطفا بخاطر من جوانی به سوریه نرود، من خودم بلدم از خودم دفاع کنم!!" یک لحظه صحنه ای را که در خواب دیدم را می دید تا بفهمد در مقابل چنین وحوشی هیچ غلطی نمی تواند کند...
تاریخ، چیز عجیبی نیست و گذشتگان افراد عجیبی نبودند، امروز هرچه باشی همانی که اگر دیروز بودی، آن بودی...
دیروز حسین(ع) به سوی کربلا حرکت کرد تا برای همیشه جبهه حق از باطل جدا شود و امروز #پیکر_بی_سر یاران حسین(ع) این خط را نمایان می کند تا فردا حسینی ها راه را گم نکنند و تاریخ، پر است از نبرد حسین(ع) با یزید...
امروز اگر تیتر میزنی "پشت صحنه یک شهادت" و در آن مشقِ بی غیرتی می کنی، دیروز اگر بودی در سپاه یزید برای بریدن گلوی حسین(ع) مشق شمشیر می کردی...
حواسمان باشد که هرلحظه در جبهه حسین(ع) و یزید یارگیریست و تاریخ چیزی نیست جز تقابل این دو...
اینجا اما هنوز باید سَر داد تا مقرب بود و آنجا باید شمر بود...
مراقب شمرهای درونمان باشیم...
#شهید_محسن_حججی
#شهدای_مدافع_حرم
@ghodsieh_abdollahi
#قدسیه_عبدالهی
دیشب خواب عجیبی دیدم،
خواب دیدم که در محوطه منزلمان چند داعشی با سرهای بریده همسایگانمان فوتبال بازی می کنند و یکی از آن سرها متعلق به پدر من بود،
آنقدر ترسناک بودند که در خواب هم وحشت از آنان را کاملا حس می کردم،
از خواب پریدم و برای اینکه از آن حال و هوا بیرون بیایم به سراغ گوشی ام رفتم و تلگرام را چک کردم،
خبری که در همه گروهها خودنمایی می کرد و توجهم را جلب کرد، خبر تحویل پیکر #شهید_حججی به حزب الله بود،
شهید حججی؛
همانی که #حجت_خدا شد بر ما و به تصویر کشید تمام بزرگی شهدای #مدافع_حرم را...
ای کاش تمام آن کسانی که زیر سوال می برند هجرتِ این مردان خدا را و آن را با تعابیری همچون"مدافع اسد"، "خشونت طلب"، "جنگ برای پول" و ... کوچک می شمارند، یک شب در خواب "بیدار" شوند...
ای کاش یک بار هم که شده امثال پیرموذن ها در خواب ببینند که داعشیان، بدون هیچ مانعی تا خانه اش آمده اند تا شاید بفهمد برای در امان ماندن خانه اش نیاز است کسانی کیلومترها آنطرفتر مانع شوند...
ای کاش امثال کرباسچی ها همان حس وحشتی را که من در خواب از حضور این جلادان خونخوار چشیدم را درک می کرد تا دیگر نسخه مذاکره با چنین موجوداتی نپیچد...
ای کاش امثال آن دخترکی که در امنیت کامل افاضات می کند که "لطفا بخاطر من جوانی به سوریه نرود، من خودم بلدم از خودم دفاع کنم!!" یک لحظه صحنه ای را که در خواب دیدم را می دید تا بفهمد در مقابل چنین وحوشی هیچ غلطی نمی تواند کند...
تاریخ، چیز عجیبی نیست و گذشتگان افراد عجیبی نبودند، امروز هرچه باشی همانی که اگر دیروز بودی، آن بودی...
دیروز حسین(ع) به سوی کربلا حرکت کرد تا برای همیشه جبهه حق از باطل جدا شود و امروز #پیکر_بی_سر یاران حسین(ع) این خط را نمایان می کند تا فردا حسینی ها راه را گم نکنند و تاریخ، پر است از نبرد حسین(ع) با یزید...
امروز اگر تیتر میزنی "پشت صحنه یک شهادت" و در آن مشقِ بی غیرتی می کنی، دیروز اگر بودی در سپاه یزید برای بریدن گلوی حسین(ع) مشق شمشیر می کردی...
حواسمان باشد که هرلحظه در جبهه حسین(ع) و یزید یارگیریست و تاریخ چیزی نیست جز تقابل این دو...
اینجا اما هنوز باید سَر داد تا مقرب بود و آنجا باید شمر بود...
مراقب شمرهای درونمان باشیم...
#شهید_محسن_حججی
#شهدای_مدافع_حرم
@ghodsieh_abdollahi