▪︎میگویند مردمِ #مریوان با تکه های #نان، فرزندشان را بدرقه کردند. تا یادِ ظالمان بیاورند آنچه جانشان را به لب رسانده و اسیر کوه و بیابان شان کرده، تکه نانی ست که نم نم دارد ته می کشد یا سال هاست ته کشیده است. هر کس مشتی بالا می برد؛ به نامِ آشوب سرکوب می شود و هر صدایی، به اسمِ اغتشاش به خونِ گلو آغشته. چه در نیزار، چه در خیابان، چه در زندان.
آنها چشم بر اندام منجمد نوجوانِ #کولبر می بندند، اما نمی توانند از نگاه لبریزِ برادرش، رفیقش، و سینه هایِ پر آهِ مادرش، خواهرانش، پدرش و آتشی که در آن سرما در جان آنها افتاده بگریزند.
این مشتِ گره کرده یخ زده، گواه حقانیت انقلابی ست که حکومت #فقر و #فلاکت را درهَم خواهد کوبید.
رضا سرلک
#کمیته_بین_المللی_علیه_اعدام
آنها چشم بر اندام منجمد نوجوانِ #کولبر می بندند، اما نمی توانند از نگاه لبریزِ برادرش، رفیقش، و سینه هایِ پر آهِ مادرش، خواهرانش، پدرش و آتشی که در آن سرما در جان آنها افتاده بگریزند.
این مشتِ گره کرده یخ زده، گواه حقانیت انقلابی ست که حکومت #فقر و #فلاکت را درهَم خواهد کوبید.
رضا سرلک
#کمیته_بین_المللی_علیه_اعدام
میگویند مردمِ #مریوان با تکه های #نان، فرزندشان را بدرقه کردند. تا یادِ ظالمان بیاورند آنچه جانشان را به لب رسانده و اسیر کوه و بیابان شان کرده، تکه نانی ست که نم نم دارد ته می کشد یا سال هاست ته کشیده است. هر کس مشتی بالا می برد؛ به نامِ آشوب سرکوب می شود و هر صدایی، به اسمِ اغتشاش به خونِ گلو آغشته. چه در نیزار، چه در خیابان، چه در زندان.
آنها چشم بر اندام منجمد نوجوانِ #کولبر می بندند، اما نمی توانند از نگاه لبریزِ برادرش، رفیقش، و سینه هایِ پر آهِ مادرش، خواهرانش، پدرش و آتشی که در آن سرما در جان آنها افتاده بگریزند.
این مشتِ گره کرده یخ زده، گواه حقانیت انقلابی ست که حکومت #فقر و #فلاکت را درهَم خواهد کوبید.
رضا سرلک
آنها چشم بر اندام منجمد نوجوانِ #کولبر می بندند، اما نمی توانند از نگاه لبریزِ برادرش، رفیقش، و سینه هایِ پر آهِ مادرش، خواهرانش، پدرش و آتشی که در آن سرما در جان آنها افتاده بگریزند.
این مشتِ گره کرده یخ زده، گواه حقانیت انقلابی ست که حکومت #فقر و #فلاکت را درهَم خواهد کوبید.
رضا سرلک