نیازستان
1.57K subscribers
792 photos
107 videos
132 files
234 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

‏ماذا جنينا نحن
يا أماه؟
حتى نموت مرتين!
فمرة نموت في الحياة،
و مرة نموت عند الموت...

------------برگردان به فارسی: محسن یارمحمدی

چه جنایتی کرده‌ایم مگر ؟!
ای مادر
که باید دوبار بمیریم
یک‌بار در تمامی زنده‌گی
مرگ را در آغوش می‌گیریم
و یکبار مرگ که بیاید
می میریم....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی

#محمود_درویش

..واقفون هنا
قاعدون هنا
دائمون هنا
خالدون هنا
ولنا هدف واحدٌ واحدٌ واحدٌ:
أن نكون و سنکون

------------برگردان: محسن یارمحمدی

اینجا
ایستاده‌گانیم ما
نشسته‌گانیم گاه
پاینده‌گانیم و
ماندگاران...
و ما را
هدفی‌ست یگانه، یگانه ، یگانه:
این‌که؛
باشیم... و خواهیم بود...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

جسدٌ هنا
وقلبٌ هناك
و بالٌ بعيدٌ جداً..

---------------ترجمه:

تنی این‌جا
دلی ‌آن‌جا
و خیالی دور دور ....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

...و حين أحدّق فيك؛
أرى مدنا ضائعة
أرى سبب الموت والكبرياء
أرى لغة لم تسجل...

------------ برگردان: محسن یارمحمدی

...و چون به تو چشم می‌دوزم
شهرهای گم‌گشته را می‌بینم
اسباب مرگ را و سربلندی را
و زبانی
که در هیچ کتیبه‌ای
ماندگار نشده است...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی

#محمود_درویش

شيءٌ ما ينقصني،
رُبَّما أمل،
رُبَّما نسيان،
رُبَّما صديق،
رُبَّما انا..

------------برگردان: محسن یارمحمدی

چیزی می‌کاهدم انگار
چه می‌دانم؛ آرزویی شاید
یا فراموشی
شاید دوستی
و خودم نیز ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

...لديك كُل أسباب البُكاء
و لاتمتلك دمعةً واحدة...

---------برگردان:

...تمام دلایل گریستن هست
آری
دریغا
حتا
قطره اشکی نیز نداری...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

الحنين ندبة في القلب،
و بصمة بلدٍ على جسدٍ
لكن لا أحد يحن إلى جُرحه
لا أحد يحن إلى وجع أو كابوس
بل يحن إلى ماقبله
إلى زمانٍ لا ألم فيه سوى ألمِ الملذات الأولى
التي تذوّب الوقت
كقطعة سُكر في فنجان شاي...

-------- برگردان: محسن یارمحمدی

دل‌تنگی جراحتی است در قلب
و جای پای یکی کشور بر روی جنازه
با این‌حال
هیچ‌کس دل‌تنگ جراحت خود نمی‌شود
هیچ‌کس دلتنگ درد و کابوس نمی‌شود
همه دل‌تنگ زمانی پیش از این‌هاییم
آن گاه که هیچ رنجی نبود
مگر رنجهای لذت‌بخش نخستین
همان‌ها که زمان
آب‌شان می‌کرد
چونان حبه‌ای قند
در فنجان چای ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

«‏أحببتُكِ مُرغماَ
ليسَ لأنَّكِ الاجمل
بل لأنَّكِ الأعمق
فعاشقُ الجمالِ في العادةِ احمق»

---------- برگردان: محسن یارمحمدی

ناگزیر دوستت دارم؛
نه ازآن روی که زیباترینی
راست بدآن سبب که ژرف‌ترینی
چرا که شیفته‌ی زیبایی
معمولن احمق است

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#محمود_درویش - عاشقانه‌ها


شدّت على يدي
و وشوشتني كلمتين؛
- أعزّ ما ملكته طوال يوم -

" سنلتقي غدا "

و لفّها الطريق

حلقت ذقني مرتين !
مسحت نعلي مرتين
أخذت ثوب صاحبي...
و ليرتين...
لأشتري حلوى لها و قهوة مع حليب!

*

وحدي على المقعد
و العاشقون يبسمون...
و خافقي يقول:
و نحن سوف نبتسم !

*

لعلّها قادمة على الطريق...
لعلّها سهت...
لعلّها ... لعلّها

و لم تزل دقيقتان !

*
النصف بعد الرابعة
النصف مرّ
و ساعة ... و ساعتان
و امتدت الظلال
و لم تجيء من وعدت
في النصف بعد الرابعة...

----------- برگردان: محسن یارمحمدی

دستم را فشار داد
لب بر گوشم نهاد و
دو کلمه نجواکرد:
- عزیزترین چیزی را که در تمامی روز به‌کف آوردم -
« تا فردا »
و خیابانش
از دیده‌ نهان کرد

دوبار
گونه‌هایم را تراشیده‌ام
دوبار
کفشهایم را برق انداخته‌ام
پیراهن دوستم را قرض گرفته‌ام
و مقداری پول هم
تا برایش
شیرینی ، قهوه و کمی شیر بخرم

نشسته‌ام تنها
روی صندلی حالا
و عشاق لبخند می‌زنند
دلهره‌ام می‌گوید:
« ما نیز به‌زودی لبخند می‌زنیم»


- شاید در راه است...
- نکند فراموش کرده‌است...
- نکند ... نکند ...

و نمی‌گذرند این دقیقه‌ها

- « سی دقیقه پس از چهار »
سی دقیقه گذشت
و ساعتی نیز
و ساعاتی بسیار
تاریکی رخت افکنده در خیابان
و نمی‌آید هرگز
کسی که میعاد نهاد
سی دقیقه پس از چهار...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#عاشقانه  #محمود_درویش

... حبک سیفی
و عیناک نهران
و الآن أشهد أن حضورك موت
وأن غيابك موتان
والآن أمشي على خنجر وأغني...
قد عرف الموت أني أحبك
أني أجدد يوماً مضى ...
لأحبك يوماً وأمضي...

------------برگردان: محسن یارمحمدی

... و عشق تو،
                   شمشیرم و
چشمانت،
             دو رودخانه‌ی جاری
و شهادت می‌دهم حالا
که :
«غیابت، مرگ
و حضورت؛ دو مرگ»

بر لبه‌ی تیغ
راه می‌روم اکنون و
ترانه می‌خوانم...

مرگ هم دانسته‌: «دوستت می‌دارم.»
تجدید می‌کنم روزی را که گذشته
تا دوستت بدارم به روزی دگر
                                 و بگذرانمش...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی

#محمود_درویش

أحيانًا
يستيقظ الليل بداخلي،
وليس بإمكاني عمل شيءٍ
سوى أن أكون قمراً...

------------------- ترجمه؛

گه‌گاه
شب در اندرون من بیدار می‌شود
و مرا امکان هیچ کاری نیست
جز آن که
ماه شوم....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

وطن المرء، ليس المكان الذي ولد فيه،
بل هو المكان الذي تنتهي فيه جميع محاولاته للهروب!

----------------------برگردان: محسن یارمحمدی

میهن انسان جایی نیست که در آن متولد شده
وطن همان‌جاست که در آن تمام بی‌قراری‌ها برای گریختن پایان می‌یابد...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#محمود_درویش

...وتسأل: ما معنى كلمة وطن؟
سيقولون: هو البيت و شجرة التوت،
وقن الدجاج،
و قفير النحل،
رائحة الخبز
و السماء الأولى.
وتسأل:
هل تتسع كلمة واحدة من ثلاثة أحرف لكل هذه المحتويات،
وتضيق بنا ؟!

--------------------ترجمه:

.. و می‌پرسی: چیست معنای وطن؟
خواهند گفت:
او، خانه است وُ درخت توت،
آشیانه‌ی ماکیان
کندوی زنبوران،
بوی خوش نان
و‌ نخستین آسمان

دوباره میپرسی:
چیست که واژه‌ای کوچک با سه حرف
گنجای این‌همه چیز را دارد
الا ما را؟!...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹